اللهياري کیست؟

تب‌های اولیه

34 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
اللهياري کیست؟

سلام
دوستان عزیز می خواستم در مورد شخصی به نام اللهیاری سوال کنم و بپرسم این شخص کیست ؟
و در کجا تحصیل کرده است ؟
ایا شیعه است یا وهابی

کارشناس بحث : مقداد

ammarshia;308633 نوشت:
سلام
دوستان عزیز می خواستم در مورد شخصی به نام اللهیاری سوال کنم و بپرسم این شخص کیست ؟
و در کجا تحصیل کرده است ؟
ایا شیعه است یا وهابی

کارشناس بحث : مقداد

با عرض سلام و ادب

ظاهراً منظور شما جناب شیخ حسن اللهیاری است.شیخ حسن الله یاری روحانی(ظاهراً) شیعه ی افغانی است که در شبکه ای ماهواره ای صحبت میکند.موضوع اصلی صحبتهایش اثبات ولایت امیرالمومنین(ع) و غصب خلافت توسط خلفای راشدین است!

از آنجایی که متأسفانه اطلاعات مستندی درباره این شخص در دست نیست،اظهار نظر قطعی در مورد اهداف این شخص ممکن نمی باشد.ولی با این حال با توجه به نوع مطالبی که وی در برنامه هایش مطرح می کند،و همچین عدم ممانعت از پخش برنامه هایش در شبکه های ماهواره ای،شک و تردیدها را درباره او بیشتر می کند.

برخلاف آنچه كه ادعا مي‌شود وي به دفاع از مذهب تشيع نپرداخته بلكه هدف اصلي اش سب صحابه، به خصوص خلفاي سه‌گانه است. چندي پيش طلاب افغانستاني حوزه علميه قم با امضاي توماري خطاب به حضرت آيت الله محقق كابلي ديدگاه خود را در مورد اين شبكه به ايشان اعلام داشتند. ايشان نيز با بيانيه‌اي هر نوع كمك به اين شبكه را مصداق تعاون بر اثم كه در قرآن كريم نهي شده است دانستند.

وی براي سب صحابه هيچ حد و مرزي را نمي‌شناسد و براي ايراد تهمت به صحابه خود را ملزم به پيروي از هيچ دليل و مدركي نمي‌داند. حال آنکه بر طبق فتوای اکثر مراجع بزرگوار تقلید،بویژه مقام معظم رهبری اهانت به بزرگان و شخصیت های مقدس برادران اهل سنت حرام می باشد.

حجت‌الاسلام نبوي معاون تبليغات حوزه علميه قم طي نشستي از گردآوري اسنادي مبني بر حضور آمريکايي‌ها در پشت پرده اين شبکه ماهواره اي خبر داد و گفت: «هدف اين شبكه كه به نام دفاع از شيعه و گسترش علوم اهل بيت‌(ع) راه اندازي شده است بد جلوه دادن شيعه بود.»
با بروز حساسيت در خصوص اين شبكه، دادگاه ويژه روحانيت در قم، حكم پلمپ دفتر اين شبكه را صادر كرد.

تصویر بیانیه آیت الله محقق کابلی در تحریم حمایت از شبکه اهل البیبت(ع)

[="Times New Roman"]
سلام عليكم

و
البته اللهياري
در تكميل سخن استاد مقداد عرض شود كه
از جمله عقايدي كه ايشان و امثالشان از جمله ياسر الحبيب روحاني مطرود كويتي دنبال ميكنند

دامن زدن به اختلاف بين مذاهب اسلامي است به نيابت از تشيع است
يعني همان كاري كه امروز وهابيت به نيابت از اهل سنت ميكند.

و لذا وجه مشترك بين اين دو يك چيز واضـــــــــــــــــــــــــــح است. و آن اينكه
هر دو مخالف صد در صدي تقريب بين مذاهب اسلامي هستند.

وهابيها اين انگ را به معتقدين به تقريب ميچسبانند كه آنها ميخواهند اسلام را با نصارا و يهود مختلط كنند

و امثال ياسر اللهياري هم به اين شكل :

[="Times New Roman"]حال شما را دعوت ميكنم به خواندن اين مقاله كه درباره ادوارد براون مستشرق انگليسي است بالاخص بخش سوم از دلايل كتاب تاريخ ادبي ايران كه اينجا نقل ميكنم

( لينك مقاله )
ابتداي نقل :

براون در آثار خویش، درباره‌ی آمدن خود به ایران دلایلی ذکر کرده است:

1 - ..
2...

3. دلیل دیگری هم برای سفر براون به ایران وجود دارد. در مقدمه‌ی «تاریخ ادبی ایران»، مترجم کتاب در مقام دفاع از براون و بی‌طرف شمردن او به ذکر شبهه‌ها و پاسخ‌گویی می‌پردازد که یکی از آن موارد ذکر می‌شود:

«دانشجویی معتقد بود که سیاست‌های ضدّ اسلامی به عناوین مختلف، برای درهم کوبیدن اسلام در تلاش است و گاهی دلشان به حال عرفان و تصوف ما می‌سوزد و صوفی‌گری را تأیید و ترویج می‌کنند و گاهی از عقایدی که سیاست به آن رنگِ دینی زده و جنبه‌ی خدایی ندارد، حمایت می‌کنند و بسیاری اوقات ریشه‌ی اختلافات برادران سنّی و شیعه را پیدا کرده و در تجزیه‌ی اسلام و دامن ‌زدن به اختلافات می‌کوشند.

دلیل خواستم. دو روز بعد این حکایت را از مرحوم طنطاوی آورد: «علامه ادوارد براون، مستشرق شهیر انگلیسی در اوایل قرن بیستم مسیحی به من گفت: حکومت انگلستان به من مأموریت داد درباره‌ی امت اسلام تحقیق کنم که آیا ممکن است میان آن‌ها روزی اتحاد و یگانگی به‌وجود آید یا این‌که محکوم به تفرقه و پراکندگی هستند.» ادوارد براون به دنبال سخن خود چنین گفت: «در ایام سلطان عبدالحمید، رهسپار بلاد ترک و ایران شدم و با همه‌ی فارسی‌زبانان و علمای آن‌ها معاشرت کردم و دیدم از اهل سنت سخت بیزارند. از یک دانشجوی صوفی‌مسلک شنیدم که با شمشیر خود به نفع روس‌ها و بر ضدّ ترک‌ها جنگیده است و روس را بر سنّی‌ مذهب ترجیح داده است.»

ادوارد براون پس از نقل این مطلب یقین داشت که آن دانشجوی صوفی‌، دل و جرأت آن را نداشته است که جوجه‌ای را سر ببرد، ولی از سخنان آن‌ها دریافته بود که اتحاد مسلمین محال است و این شرح را برای حکومت انگلستان نوشته است. [تاریخ ادبی ایران، ترجمه‌ی علی پاشا صالح، ج 1: مقدمه: 10 ـ 9، نقل از الجزء‌السّابع من الجواهر فی تفسیر قرآن الکریم]

مترجم در ادامه (در دفاع از ادوارد براون ) از «مجتبی مینوی» نقل قول می‌کند: «به فرض حقیقت، محال است براون چنین اقراری کرده باشد و ظاهراً مرحوم طنطاوی به علت تعصب در تسنن چنین نسبتی به براون داده است.»[همان]

پايان نقل /

ادامه دارد ...

مساله تقريب مذاهب اسلامي از ديدگاه هر استعمارگري

[="times new roman"]مساله تقريب مذاهب اسلامي از ديدگاه هر استعمارگري كه بخواهد سلطه خويش را در جامعه اسلامي و ممالك آنها ادامه دهد موضوع تهديد آميزي است.

سالها تفرقه انداختن بين مذاهب تيره ها و اقوام روش سلطه استعمار انگليس بوده و هست و بعد سالها اين موضوع با ارائه فقه امت واحده به خطر افتاده و اين موضوع ميتواند سرانجام امپراتوري سلطه باشد.

لذا آنها نيز تلاش خود را ميكنند.

كمي تامل بايد

ميدانيد هزينه راه اندازي يك شبكه ماهواره اي ( بدون احتساب لوازم و محل و حقوق خدمه و .. ) ماهيانه حدود 600 ميليون توامان است ؟

[="red"]و اين مبلغ صرفا مبلغي است كه بابت حق اشتراك پرداخت ميشود [/]
حال اين روحاني نماي شيعه نما

اين پول را از كجا آورده و چه كسي براي او تامين ميكند ؟
آيا اين مبالغ متعلق به خود اوست و در راه اسلام دارد خرج ميكند ؟ پس چرا با مراجع و علماي مذهب شيعه اختلاف دارد. و هيچ كسي او را تائيد نميكند ؟

اين مساله ديگر واضح ترين مدرك است.

و من الله التوفيق

ياحق[/]

بنام الله

این فرد دست پروده mi6 جهت پیشبرد سیاست اختلاف بینداز حکومت کن روباه پیر انگلیس می باشد . از طرز صحبت هایش هم معلوم است که اصلا سواد درست و حسابی هم ندارد و فقط برای اختلاف افکنی انجا نشسته و شبکه های دیگری هم هستند که همین سیاست را برای اهل تسنن اجرا می کنند . در این برهه از زمان باید تمامی مسلمانان نگاهشان به سخنان رهبر عزیز (امام خامنه ای ) باشد که ایشان جانشین بر حق صاحب الزمان می باشند و کشتی اسلام را سکانداری می کنند و می توانند این کشتی را سالم به دست صاحب اصلی برسانند

هیچ وقت کسی که حرف حق میزنه اجازه نداره تو شبکه های ماهواره ای فعالیت کنه
به احتمال قریب بر یقین ریگی به چکمه اش هست

با سلام.

در تاپیک http://www.askdin.com/thread24845.html هم بنده این مطلب را در مورد الهیاری گذاشته بودم که اینجا هم قرار می دهم.

بيننده آقاي ميلاد از گرگان (اهل سنت)

چرا شما با آقاي حسن الهياري مناظره نمي‌كنيد؟
علت فرارهاي مكرر آقاي قزويني از اين مناظره چيست؟
ايشان كه استاد علوم منقول و غير منقول و دكتر و آيت الله هستند و هر روز هم همه چيز درس مي‌دهند يك مناظره را انجام بدهند، مگر چه ايرادي دارد؟
آيا مشكلي پيش مي‌آيد؟ يا اينكه موردي دارد؟
شما اول بياييد آقاي الهياري را غسل توبه بدهيد، بعد با ايشان مناظره كنيد.

استاد قزويني

ما نسبت به اين شيخ موضع خود را گفتيم كه ما با عقلا مناظره مي‌كنيم و كسي كه ديوانه است هيچ كس با ديوانه مناظره نمي‌كند.
آقايان مراجع عظام تقليد صراحتا گفتند: ايشان ديوانه است.
من دو هفته قبل كه در افغانستان بودم، آنجا مجمع علماي شيعه افغانستان رسماً بيانيه دادند حدود چهار پنج ماه قبل كه گفتند: ايشان نه شيعه است و نه شبكه‌اش شبكه شيعي است.
مي‌گفتند: اين بيانيه باعث شد خيلي از اين اعتراضاتي كه اهل سنت داشتند خوابيده شد.
خدمت حضرت آيت الله محسني بودم كه از علماي بزرگ و از مراجع افغانستان بشمار مي‌رود، ايشان به صراحت گفت: من يقين دارم كه ايشان از مصاديق مفسد في الارض است.
اين حرف همشهري‌هايش است.
من براي يكي از مراجع گفتم كه ايشان اين طوري گفت: ايشان گفتند: اشتباه كرده است بايد مي‌گفت: افسد المفسدين في الارض است.
من گمان نمي‌كنم در طول تاريخ شيعه، اهانت‌هايي كه ايشان به مرجعيت كرده است ناصبي‌ترين و بي‌حياء‌ترين و بي‌شرف‌ترين انسان‌ها به مراجع همچين توهيني كرده باشد.
البته ايشان با اين برنامه‌هايشان خوش خدمتي خوبي به آمريكا و به مخالفين شيعه و وهابي‌ها مي‌كند.
الحق والانصاف آن حقوق و پول‌هايي كه مي‌گيرد بايد در برابر آن هم پاسخگو باشد.
ما گفتيم: يك ديوانه اين‌ها در لندن دارند و يك ديوانه هم شيعيان در سنتياگو دارند و اين دوتا ديوانه‌ها با هم بيايند مناظره كنند.
پيغمبر اكرم ابولهب مناظره نكرد گفت:
تَبَّتْ يَدَا أَبِي لَهَبٍ وَتَبَّ
ولي با نصارا رفت مناظره كرد و مباهله كرد.

منبع: سایت velayattv

التماس دعا
با تشکر

atige;309821 نوشت:
هیچ وقت کسی که حرف حق میزنه اجازه نداره تو شبکه های ماهواره ای فعالیت کنه
به احتمال قریب بر یقین ریگی به چکمه اش هست

سلام علیکم
اقای قزوینی، شبکه ای دارند به نام " ولایت " که در ماهواره روی آنتن میرود.
...

درباره آقای اللهیاری باید بگم که اگر ایشان سبکشان را مقداری عوض کنند و از توهین ها اجتناب کنند، مطالب مفیدی را با استناد به کتب اهل تسنن بیان میکنند که شاید دانستن آن ها برای هر شیعه و سنی مهم و لازم است.

ولی میشه از مدارکی که ارائه میده استفاده کرد. (از لحاظ علمی)

با سلام خدمت همه عزیزان
به نظر بنده مطالب جالبی ارایه می دهند دوستان برای من فیلم های برنامه های ایشان را می آورند درست است که حکومت ما را صحیح نمی دانند و می گویند ما ظالم هستیم و در گمراهی به سر می بریم که البته این موضوع هم جای بحث دارد اما بایستی قبول کرد که پاسخ های دندان شکنی به گمراهان وهابی و سنی می دهند که بسیار درخور توجه است .

دوست عزیز یک سوال از شما :
یک جا سند بیاورید که امام صادق یا امامان دیگر فحس داده اند در بالای منبر به خلفا ؟
قول می دهم که من هم همین کار کنم .
اصلا ایشون شیوه مناظره کردن رو بلد نیست
جالبه داشت با استاد سادات مناظره می کرد اصلا چند تا سوال پرسید نتونست جواب بدهد بروید سایت اپارات نگاه کنید که چگونه شکست می خورد

rassol;311270 نوشت:
با سلام خدمت همه عزیزان
به نظر بنده مطالب جالبی ارایه می دهند دوستان برای من فیلم های برنامه های ایشان را می آورند درست است که حکومت ما را صحیح نمی دانند و می گویند ما ظالم هستیم و در گمراهی به سر می بریم که البته این موضوع هم جای بحث دارد اما بایستی قبول کرد که پاسخ های دندان شکنی به گمراهان وهابی و سنی می دهند که بسیار درخور توجه است .

با عرض سلام و ادب

هر چند شخص اللهیاری هم در لابلای مطالب خود،احیاناً نکات خوبی هم مطرح می کند،ولی آنچه مهم است این نکته است که شیوه ایشان ضمن اینکه بر خلاف سیره معصومین(ع) است،کاملاً در راستای اهداف دشمنان قسم خورده اسلام است که بهترین و مؤثرترین راه رسیدن به اهداف استعماری و جهانخواری خود را در اختلاف بین شیعه و سنی می دانند.برای اینکه به اشتباه بودن و دشمن پسند بودن روش این شخص بیشتر پی ببریم، مناسب است به بررسی موضوع وحدت در روایات اشاره داشته باشیم:

ابتدا اشاره اي گذرا به پيشينه و اهميت مسئله وحدت در زمان پيامبر اكرم ـ صلّي الله عليه و آله ـ و امير المؤمنين علي ـ عليه السّلام ـ مي كنيم، و سپس به رواياتي كه از آن دو بزگوار ـ عليهما السّلام ـ نقل شده است، مي پردازيم، و در پايان نيز بياناتي از امام راحل ـ رحمة الله عليه ـ و مقام معظم رهبري در اين باره ذكر می­كنيم:

1. ايجاد وحدت مذهبي در زمان پيامبر اكرم و امير المؤمنين ـ عليهما السّلام ؛
قبائل ساكن مدينه سالها با يكديگر نزاع و اختلاف داشتند، و يهوديان با سوء استفاده از اين اختلافات بر آنها سلطة سياسي يافته بودند، پيغمبر اكرم ـ صلّي الله عليه و آله ـ پس از هجرت به مدينه و قبول رهبري، با پيمان هايي ميان آنها همبستگي و الفت برقرار نمودند، كه يكي از مهمترين اين پيمانها، اولين قراردادي بود كه بين پيامبر و طوائف و قبايل موجود يثرب بسته شد و بعضي آنرا نخستين قانون اساسي مكتوب جهان دانسته اند.
اين تدبير بهترين روش براي به وجود آوردن وحدت و همبستگي ديني بود، چرا كه وحدت ميان قبايل درگير، حقوق اجتماعي يهوديان و نيز مهاجران مسلمان را تضمين مي كرد، و از سوي ديگر، اين پيمانها مقدمات تشكيل يك وحدت سياسي و حكومتي را فراهم مي آورد.

به عنوان نمونه در مفاد قرار داد بين مسلمين به روشني قيد شده بود كه مسلمين امّت واحده اي، جداي از مردم ديگر هستند، «أنهم اُمة واحدة من دون الناس» و ارتباطي بين مسلمانان و كافران نيست و بين مسلمانان نبايد جدايي باشد. حال براي روشن شدن مطلب به بعضي از موارد قرار داد ياد شده اشاره مي كنيم:
ـ مسلمين در برابر ظلم و تجاوز، توطئه و فساد با هم متحد خواهند بود.
ـ تمامي گروهها (كه به جنگ مشغول اند) به ترتيب وارد جنگ خواهند شد و جنگيدن به يك گروه (دوباره پشت سرهم) تحميل نخواهد شد.
ـ اگر اختلافي بين مسلمين بروز كرد، مرجع حل آن، خدا و رسول خدا خواهند بود.
ـ مسلمين، فرد مقروض و مديوني را كه قرض او سنگين است، رها نخواهند ساخت، بلكه او را كمك مي كنند.[1]

به هرحال، بايد چنين نتيجه گرفت كه كوشش براي ايجاد حساسيت مشترك ديني يكي از شاخص ترين راه حلهاي پيامبر اكرم ـ صلّي الله عليه و آله ـ در جهت تحقق وحدت اسلامي شمرده مي شود.
امّا بعد از رحلت پيامبر اكرم، اختلافات شديدي ميان مسلمانان پديد آمد، امام علي ـ عليه السّلام ـ با روح بلندي كه داشت به وظيفه بالاتر از خلافت ظاهري پرداخت و به جاي اينكه جنگ و جدال به راه بيندازد و خود را از جمع مسلمانان كنار بكشد و با توطئه كنندگان همدست شود، با تقواي الهي مردم را از تفرقه به اتحاد فراخواند و فرمود: «اي مردم! امواج فتنه ها را با كشتي هاي نجات (علم، ايمان، اتحاد) در هم شكنيد و از مسير اختلاف و پراكندگي دوري نمائيد و تاج تفاخر و برتري جويي را از سر برداريد. (دو كس راه صحيح را پيمودند) آن كس كه با داشتن يار و ياور و نيروي كافي به پا خاست، پيروز شد، و آن كس كه با نداشتن نيروي كافي كناره گيري كرد، مردم را راحت ساخت»[2].
حضرت علي ـ عليه السّلام ـ كه تنها هدفش حفظ اسلام و پايه اساسي آن يعني وحدت بود با خلفا بيعت كرد، و از آنجا كه روحش بالاتر از آن بود كه بخاطر مقامات دنيوي كينه كسي را به دل گيرد با آنان صميمانه رفتار نمود، و در نتيجه اين صبر انقلابي، آنچنان وحدتي ميان مسلمانان به وجود آورد كه مسلمانان بجاي جنگ و اختلاف داخلی به صدور انقلاب عظيم اسلامي پرداختند.
همين وحدت باعث پيروزي و پيشرفت آنان شد بطوريكه در مدت بسيار كوتاهي دو امپراطوري عظيم و پهناور روم و ساساني را تصرف نمودند، اگر آن حضرت اين وحدت و آرامش را به وجود نمي آوردند، محال بود كه اين همه پيشرفت و فتوحات نصيب مسلمانان گردد.[3]

2. رواياتي پيرامون وحدت و پرهيز از تفرقه و پراكندگي؛
قرآن خطاب به مسلمين مي فرمايد: «واعتَصموا بحَبلِ اللهِ جميعاً و لاتَفَرَّقوا[4] ... و همگي به ريسمان الهي چنگ زنيد و پراكنده نشويد». دربارة اينكه منظور از «حبل الله» چيست؟ مفسران احتمالات مختلفي ذكر كرده اند: بعضي مي گويند منظور از آن قرآن است، و بعضي مي گويند اسلام، و بعضي ديگر گفته اند منظور خاندان پيامبر و ائمه معصومين هستند.

ولي اين تفسيرها، هيچكدام با يكديگر اختلاف ندارند، زيرا منظور از ريسمان الهي هرگونه وسيلة ارتباط با ذات پاك خداوند است، خواه اين وسيله، اسلام باشد، يا قرآن، يا پيامبر و اهل بيت او و به عبارت ديگر تمام آنچه گفته شد، در مفهوم وسيع «ارتباط با خدا» كه از معني «حبل الله» استفاده مي شود، جمع است.[5]

مرحوم علامه طباطبايي در ذيل آيه فوق روايتي را از پيامبر اكرم ـ صلّي الله عليه و آله ـ نقل مي كند كه ايشان مي فرمودند: «حبل الله» كه از آسمان به زمين كشيده شده، همان كتاب خداست و در حديثي ديگر نيز فرموده اند: اين قرآن سبب رابطه اي است كه يك طرفش به دست خدا و سر ديگرش به دست شماست، پس به آن تمسك كنيد كه اگر تمسك كنيد نه هرگز از بين مي رويد و نه هرگز تا ابد گمراه مي شويد.[6]

پيامبر اكرم همچنين فرمودند: «كسيكه يك وجب از جماعت خارج شود، قلاده اسلام را از گردن خود باز كرده، مگر آن كه دوباره به جماعت برگردد، و كسيكه از دنيا برود در حاليكه در تحت رهبري كسيكه جامعه را رهبري مي كند نباشد، به مرگ جاهليت مرده است».[7]

اين روايات و روايات ديگر كه در ذيل آيه مذكور، در اين تفسير و تفاسير ديگرآمده است، همچون آية فوق و آيات ديگر، دستور به وحدت داده اند و از تفرقه و پراكندگي نهي كرده اند، كه در ذيل به چند مورد ديگر از رواياتي كه دستور به وحدت و همبستگي داده اند اشاره مي شود:
الف ـ پيامبر اكرم ـ صلّي الله عليه و آله ـ فرمودند: «المؤمنون كالنفس الواحده:[8] مؤمنان همچون يك روحند».
ب ـ و نيز فرمودند: افراد با ايمان نسبت به يكديگر همانند اجزاي يك ساختمانند كه هر جزئي از آن جزء ديگر را محكم نگه مي دارد»[9]
ج ـ آن حضرت همچنين فرمودند: «مَثَل افراد با ايمان در دوستي و نيكي به يكديگر همچون اعضاي يك پيكر است كه چون بعضي از آن رنجور شود و به درد آيد، اعضاي ديگر را قرار و آرامش نخواهد بود».[10]
د ـ امير المؤمنين علي ـ عليه السّلام ـ مي فرمايد: هميشه همراه جمعيتهاي بزرگ باشيد كه دست خدا با جماعت است و از پراكندگي بپرهيزيد كه انسان تك و تنها بهرة شيطان است، چونانكه گوسفند تنها طعمة گرگ»[11]
هـ.. همچنين آن حضرت فرمودند: «آنچه را كه پيوند جمعيت با آن گره خورده است رها مكنيد».[12]

همة اين روايات، توصيه به وحدت و همبستگي و پرهيز از تفرقه دارند، وحدت در صورتي محقق مي گردد كه در بين افراد اعتقادات مشترك لحاظ گردد و بر روي آنها پافشاري شود و البته اعتقادات غير مشترك را فراموش نكنند بلكه به مرور زمان در مورد آن بحث گردد تا حقيقت روشن گردد، شيعه و سني هم چنين اند. براي ايجاد وحدت بايد روي مشتركات (قرآن، پيامبر اكرم، ...) همّت گماشته شود و سپس در مورد غير مشتركات (مثل امامت علي ـ عليه السّلام و فرزندانش) بحث شود تا حقيقت روشن گردد.

3. سخناني از معمار انقلاب حضرت امام خميني ـ رحمة الله عليه ـ و مقام معظم رهبري؛
امام خميني (ره) در وصيتنامه سياسي ـ الهي خود اينگونه فرموده اند كه : علماء اعلام و خطباء محترم كشورهاي اسلامي دولتها را دعوت كنند كه از وابستگي به قدرتهاي بزرگ خارجي خود را رها كنند و با ملت خود تفاهم كنند در اين صورت پيروزي را در آغوش خواهند كشيد و نيز ملتها را دعوت به وحدت كنند و از نژادپرستي كه مخالف دستور اسلام است، بپرهيزند و با برادران ايماني خود در هر كشوري و با هر نژادي كه هستند، دست برادري دهند كه اسلام بزرگ آنان را برادر خوانده و اگر اين برادري ايماني با همت دولتها و ملتها و با تأييد خداوند متعال روزي تحقق يابد، خواهيد ديد كه بزرگترين قدرت جهان را تشكيل مي دهند. به اميد روزي كه با خواست پروردگارعالم اين برادري و برابري حاصل شود.
و نيز مي فرمايند: توصيه اينجانب به مسلمين و خصوص ايرانيان بويژه در عصر حاضر آن است كه در مقابل اين توطئه ها (استعمارگران) عكس العمل نشان دهند و به انسجام و وحدت خود و به هر راه ممكن افزايش داده و كفار و منافقان را مأيوس نمايند.[13]
مقام عظماي ولايت حضرت آيت الله خامنه اي در رابطة با اهميت و حدود وحدت مي فرمايند:
«نكته اي كه من مكرر بر آن پا مي فشارم، اين است كه در بين فرق اسلامي يك نقطه وجود دارد كه در آن نقطه، هيچ اختلاف بين فرق اسلامي نيست ... و آن محبت و ارادت به نبي مكرم اسلام است. اين، يك نقطة اجتماع و اتحاد است و روي آن بايستي تلاش بشود... امروز مسلمانان وحدت اسلامي را جدي بگيرند. وحدت اسلامي هم معنايش معلوم است. مقصود اين نيست كه مذاهب، در يك مذهب حل بشوند، بعضيها براي اينكه اتحاد مسلمين را تحصيل نمايند، مذاهب را نفي مي كنند، نفي مذاهب، مشكلي را حل نمي كند: اثبات مذاهب، مشكلات را حل مي كند. همين مذاهبي كه هستند، هر كدام در منطقة خودشان، كارهاي معمولي خودشان را انجام بدهند: اما روابطشان را با يكديگر حسنه كنند.»[14]

پی نوشت:
[1] . حميد الله، محمد، اولين قانون اساسي مكتوب در جهان؛ ترجمه غلامرضا سعيدي، تهران، انتشارات بعثت، 1365، ص55-64.
[2] . نهج البلاغه، خطبه 5.
[3] . بي آزار شيرازي، عبدالكريم، همبستگي مذاهب اسلامي، سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامي، 1377، ص11.
[4] . آل عمران/103.
[5] . مكارم شيرازي، ناصر، و ديگران؛ تفسير نمونه، تهران، دارلكتب الاسلاميه، 1373، ج3، ص29.
[6] . طباطبايي، محمدحسين، الميزان، تهران، دارالكتب الاسلاميه، 1397ق، ج3، ص406.
[7] . همان، ص406.
[8] . تفسير نمونه، تهران، دارالكتب الاسلاميه، 1373، ج3، ص33.
[9] . همان، ص33.
[10] . همان، ص33.
[11] . نهج البلاغه، خطبه 127.
[12] . نهج البلاغه، خطبه 151.
[13] . وصيتنامة موضوعي امام خميني (ره)، تهران، مؤسسة تنظيم و نشر آثار امام، 1378، ص102-104.
[14] . شبكه شارح، بيانات مقام معظم رهبري در ديدار با ميهمانان كنفرانس وحدت اسلامي، تاريخ 1/5/1376.

اندیشه قم

[="magenta"]گزيده بيانات آيت الله بهجت درباره وحدت اسلامي[/]

نقش استعمار در اختلاف شيعه و سني :

آيت اله بهجت (ره) : "اختلاف شيعه و سني ، يك مساله استعماري است. مساله مهم دوستي اهل بيت (ع) است كه فريقين بر آن اتفاق دارند. مسلمين در حال حاضر ، در اين باره اختلاف و مشكلي ندارند. گذشتگان آنان – كه در ابتداي كار بوده اند – اگر [ با اهل بيت ع ] دوست بوده اند .... و إلا حسابشان با خداوند متعال است. البته حساب وهابي ها و مبغضين به اهل بيت (ع) جداست." كتاب «زمزم عرفان» ، ص292

اهميت اتحاد مسلمانان :
آيت اله بهجت (ره) : "كسي كه وحدت مسلمانان را نخواهد ، مسلمان نيست. ائمه ما (ع) در نماز جماعت آنان شركت مي كردند ، به جهت اتحاد مسلمانان." كتاب «زمزم عرفان»، ص379

مذهب وهابيت
آيت اله بهجت (ره) : "وهابيون نه شيعه هستند و نه سني ...! مذهب وهابيت يكي جريان سياسي است كه ربطي به شيعه و سني ندارد." كتاب «زمزم عرفان»، ص318

[="magenta"]ديدگاه اهل بيت(ع) درباره دشنامگويي به مقدسات ديگران[/]

تجربه نشان داده كه هيچگاه دشنام گفتن به مقدسات ديگران موجب هدايت گمراهان نمي شود بلكه برعكس آنان را به لجاجت و مقابله به مثل وادار مي كند. از اين رو اهل بيت(ع) به شيعيان يادآور مي شدند كه خداوند از دشنام گفتن - حتي نسبت به بتهاي مشركان- نهي فرموده است. خداوند مي فرمايد: « به معبود كسانى كه غير خدا را مى‏خوانند دشنام ندهيد، مبادا آنها(نيز) از روى(ظلم و) جهل، خدا را دشنام دهند »[1] بنابراين پرهيز از دشنام يك اصل قرآني و اسلامي است.

اهل بيت(ع) نيز بر اين اصل تأكيد كرده اند از اين رو استثنا قايل شدن براي آن در شرايط خاص نيازمند دليل خاص است. در جنگ صفين برخي از اصحاب اميرالمؤمنين(ع) طرف مقابل را دشنام مي دادند كه آن حضرت فرمود: «بر شما روا نمي دانم كه نفرينگر و دشنامگو باشيد، و فحش دهيد و اظهار نفرت كنيد. ولى اگر كارهاى زشت آنان را بيان مى‏كرديد و مى‏گفتيد كه رفتار و كردارشان چنين و چنان بوده، سخنى درست‏تر گفته و عذرى رساتر آورده بوديد»[2]

در اينجا اميرالمؤمنين(ع) در عينِ نهي از دشنامگويي ، ياران خود را به افشاگري درباره عملكردِ دشمن فرا مي خواند. بنابراين پرهيز از دشنامگويي به معناي سكوت در مقابل انحرافات نيست بلكه به معناي روشنگريِ مؤدبانه و استدلالي است كه احتمال هدايت مخاطبان را بيشتر مي كند و در پيشگاه خداوند و در مقابل افكار عمومي نيز بهتر قابل دفاع است.
در روايتي ديگر خطاب به شيعيان آمده :« از خدا پروا كنيد و با هركس همدم مي شويد به نيكويي همنشيني كنيد و با همسايگان خوشرفتار باشيد و امانت را به صاحبانش برگردانيد و مردم را خوك نخوانيد. اگر شيعه ما هستيد همانگونه كه ما سخن مي گوييم سخن بگوييد و مانند ما رفتار كنيد تا براستي شيعه ي ما باشيد » [3]

از اين روايت دانسته مي شود كه در آن روزگار برخي از تندروها، پيروان مذاهب ديگر را با القابي زشت نامگذاري مي كردند كه اهل بيت(ع) از اين رفتار زشت نهي فرمودند. در زمان ما نيز برخي از افراطيها از هر دو مذهب القاب زشتي به مخالفان خود مي دهند كه بي ترديد ناروا و بر خلاف شيوه پيامبر(ص) و اهل بيت(ع) مي باشد.

در كتاب علل الشرايع(تأليف شيخ صدوق) كه از منابع مهم شيعه است آمده كه ابوحنيفه(پيشواي اهل سنت) نزد امام صادق(ع) شرفياب شد و عرض كرد:«گروهي از شيعيان از سه خليفه نخست به شدت بدگويي و اعلام بيزاري مي كنند و مدعي هستند كه شما چنين توصيه اي به آنان كرده ايد» امام صادق(ع) فرمودند: «واي بر تو! من چنين چيزي نگفته ام» ابوحنيفه گفت : «اما آنها بسيار براي اين كار اهميت قايلند!» امام(ع) فرمودند:«از من چه انتظار داري؟» ابوحنيفه گفت:«اگر نامه اي برايشان بنويسيد و من به آنان برسانم از اين كار دست بر مي دارند.» امام(ع) فرمودند:«[در اينصورت] سخنم را اطاعت نخواهند كرد.» [4]

گويا امام صادق(ع) نگران بودند كه اگر چنين نامه اي توسط يك عالم سني به گروهي از تندروهاي شيعه در كوفه ابلاغ شود تأثيري نداشته باشد. اما از آنجا كه امام(ع) براستي از تصريح مردم كوفه به لعن بزرگان اهل سنت ناخشنود بودند شخصاً نامه اي نوشتند و توصيه هاي فراواني به شيعيان كردند از جمله اينكه بايد با اهل سنت خوشرفتاري كرده، از تظاهر به دشنامگويي خودداري كنند زيرا چنين رفتار ناشايستي جز اينكه طرف مقابل را به مقابله به مثل وادار كند سودي نخواهد داشت. از آن پس شيعيان آن نامه را در جايگاه نماز خود قرار مي دادند و بعد از نماز مي خواندند و تلاش مي كردند به آن پايبند باشند. [5]

پی نوشتها:

(1). أنعام/108.

(2). نهج البلاغه[چاپ دارالهجره قم] خطبه 206 ص323 و نصر بن مزاحم، وقعة صفين [چاپ قاهره] ص103 ؛ ابوحنيفه دينوري، الأخبار الطوال[چاپ منشورات الرضي، قم] ص 165 ؛ ابن¬أعثم كوفي،الفتوح [چاپ بيروت] ‏ج2 ص543.

(3). قاضي نعمان مغربي، دعائم‏الإسلام[چاپ مصر] ج1 ص61 و ميرزا حسين نوري ، مستدرك‏الوسائل[چاپ قم]: ج 8 ص311.

(4). محمد بن بابويه صدوق، علل الشرائع، [انتشارات مكتبة الداورى، قم‏]ج1 باب 81 ص91 و محمدباقر مجلسي، بحارالأنوار [چاپ بيروت] ج 2 ص294.

(5). محمد بن يعقوب كليني، الكافي[چاپ تهران] ج8 ص 2 تا 14 و محمدباقر مجلسي، بحارالأنوار [چاپ بيروت] ج71 باب 14 ص 217 و ج 75 باب 3 ص 215.

راه کارهای اتّحاد ملّی از منظر قرآن وروایات
سؤال: راه کارهای اتّحاد ملّی از منظر قرآن و روایات چیست؟
جواب: ضرورت اتحاد ملّى و انسجام اسلامى از نظر عقل بر کسى پوشیده نیست و از منظر قرآن و روایات هم به آن سفارش گردیده است. لذا در اینجا به نمونه هایی از راه کارهای اتحاد ملّی از منظر قرآن و روایات اشاره می کنیم:
1 ـ مخالفت با شعارهاى قومى
در کتاب صحیح بخارى در باب غزوه بنى المصطلق نقل شده: « تنازع مهاجرى مع انصارى، فصرخ الانصارى: (یا معشر الأنصار) و صرخ الآخر: (یا معشر المهاجرین)، و لمّا سمع النبىّ هذه الکلمات قال: (دعوها فانّها دعوى میتة) »؛[1] « یکى از مهاجرین با فردى از انصار نزاع کردند، مرد انصارى صدا زد: اى جماعت انصار! و شخص دیگر صدا داد: اى جماعت مهاجران! چون پیامبر(صلى الله علیه وآله) این سخنان را شنید فرمود: این ها را رها کنید؛ زیرا که اینها شعارهاى قومى و جاهلی است».
و هنگامى که بین اوس و خزرج نزاع شد حضرت فرمود: « یا معشر المسلمین! الله الله، أبدعوى الجاهلیة و انا بین اظهرکم بعد ان هداکم الله للاسلام و اکرمکم به و قطع به عنکم امر الجاهلیة و استنقذکم به من الکفر»؛[2] « اى جماعت مسلمین! خدا را خدا را ]در نظر بگیرید[ آیا ادعاهاى جاهلیت را مى کنید در حالى که من در میان شما هستم بعد از آن که خداوند شما را به اسلام دعوت کرده و به آن تکریم نمود، و به واسطه آن از شما امر جاهلیت را قطع کرد و شما را از کفر نجات بخشید».
2 ـ ایجاد اخوّت بین اقوام
پیامبر اکرم(صلى الله علیه وآله) به جهت اتّحاد ملّى، دو بار بین افراد مختلف از اقوام گوناگون عقد اخوت بست تا از این طریق تعصبات قومى و عشیره اى را از آنان بزداید. و حتى بین بردگان با اشراف مدینه نیز چنین نمود تا روح تعصب و فخرفروشى از میان آنان بر چیده شود. حاکم نیشابورى به سندش از عبدالله بن عمر نقل کرده که رسول خدا(صلى الله علیه وآله) عقد اخوت بین اصحابش بست. آنگاه على(علیه السلام) گفت: اى رسول خدا! بین اصحابت عقد اخوت بستى پس برادر من کیست؟ رسول خدا(صلى الله علیه وآله) فرمود: آیا راضى نمى شوى اى على که من برادر تو باشم؟ على(علیه السلام) عرض کرد: آرى اى رسول خدا؛ آنگاه رسول خدا (صلى الله علیه وآله)فرمود: تو برادر منى در دنیا و آخرت».[3]
3 ـ دادن پُست ها به اقوام مختلف
کسانى که از معیارهاى اصیل اسلامى دورند هنگامى که به پست و مقامى مى رسند از قوم و عشیره خود افرادى را بدون آن که شرایط لازم براى احراز آن منصب و پست را داشته باشند، به سمت هاى مهم و کلیدى مى رسانند، کارى که مع الأسف ـ در برخى موارد متداول شده و اسلام شدیداً با آن مخالفت کرده است. پیامبر اکرم(صلى الله علیه وآله) به جهت مخالفت با تعصبات قوم گرایى، منصب ها و پست ها را بین افراد لایق از هر قوم و قبیله اى تقسیم مى کرد و تنها در این راه شایسته سالارى را در نظر مى گرفت تا از این طریق روح اتّحاد ملّى را در میان مردم تقویت نماید.
4 ـ تقویت ارزش هاى دینى
پیامبر اکرم(صلى الله علیه وآله) در سرزمینى دعوت خود را شروع کرد که مردم آن به قومیت و حسب و نسب خود افتخار مى کردند، و لذا حضرت براى این که این ارزش موهوم و خیالى را از بین ببرد سعى نمود تا جایگزینى اصیل و عقلایى براى آن معرفى کند. و مشاهده مى کنیم که حضرت درصدد تقویت ارزش هاى دینى درمیان جامعه بوده است. و لذا تقوا را بهترین میزان براى برترى افراد معرفى کرده است. و بدین جهت مى بینیم که سلمان فارسى را با وجود آن که از عجم است او را از جمله اهل بیت خود به حساب آورده و جمله «سلمان منّا اهل البیت» را درباره او فرموده است.
5 ـ نفى ارزش هاى خیالی
یکى از راه کارهاى اتّحاد ملّى نفى هرگونه ارزش هاى خیالى است که در جامعه وجود دارد.
پیامبر اکرم(صلى الله علیه وآله) در حدیثى مى فرماید: «... لیس لعربى على اعجمى و لا اعجمىّ على عربى و لا أحمر على ابیض و لا لأبیض على احمر فضل الاّ بالتقوى»;[4]«... هرگز عرب بر عجم و عجم بر عرب و سرخ پوست بر سفیدپوست و سفید پوست بر سرخ پوست برترى به جز در تقوا ندارد».[5]

منابع
[1]. صحیح بخارى، ج 5، ص 119، باب غزوه بنى المصطلق.
[2]. السیرة النبویة، ج 1،ص 555.
[3]. مستدرک حاکم، ج 3، ص 14.
[4]. سیره ابن هشام، ج 2، ص 412.
[5]- اتحاد ملّى و انسجام اسلامى در پرتو آموزه هاى غدیر، ص31.
منبع سایت ایت الله العظمی مکارم شیرازی

دوستان این شخصی رو که دورش رو با رنگ سبز پر رنگ کردم کیه ؟؟
می گویند طی 6 سال با 250 فرقه یا کمتر مناظره کرده است و بگویید ایشون کجاییند؟

و هم چنین سوالی دیگر این که این اللهیاری مدرکش رو کجا گرفته است؟


سلام عليك

در خصوص جناب آقاي شيخ حسن اللهياري ايشان فردي به ظاهر شيعه كه با نام شيعه دارند فعاليتشون رو بر ضد اهل سنت بدون هيچ حد و مرزي انجام ميدند در خصوص اينكه ايشون شيعه هستند يا وهابي هنوز مدركي وجود نداره اما به نظر بنده ايشون رو صهيونيست ها پشتيباني ميكنند و هدف اصلي ايشان ايجاد تفرقه و برادر كشي ميان مسلمانان شيعه و سني است و جالب اينجاست كه ايشون حضرت آيت الله خامنه اي (ره)و روحانيون شيعه را نيز قبول ندارند و در لا به لاي صحبت هاشون اين مطلب را ذكر كرده اندو عده اي از مردم ساده لوح نيز دور ايشون جمع شده اند و از ايشون حمايت ميكنند.در واقع پشت پرده چيز ديگري است و حتما بايد جلوي اين شبكه رو گرفت.

در واقع بايد لانه ي ايشون رو پيدا كرد و به شدت با هاش بر خورد كرد اگر جلوشا نگيريم يك غده ي سرطاني در اسلام ميشه.

benhoor;312820 نوشت:
در واقع بايد لانه ي ايشون رو پيدا كرد و به شدت با هاش بر خورد كرد اگر جلوشا نگيريم يك غده ي سرطاني در اسلام ميشه.

من با این حرف شما مخالفم

گرچه 90% سخنان ایشان به حق نیست، اما اسلام دین نقد و صحبت است و نه دین خفقان و سکوت.
باید صحبت هایش نقد شود

ohfreedom;312824 نوشت:
گرچه 90% سخنان ایشان به حق نیست،


جناب
ohfreedom تا آنجائيكه بنده خبر دارم شما مدعي هستيد كه از اهل سنت هستيد ( هرچند كه از آنچه دفاع ميكنيد چيز ديگري برداشت ميشود )

ميشود بفرمائيد 10 درصدي كه به عقيده شما به حق است چيست تا ما هم منظور شما را بهتر درك كنيم؟

//

ammarshia;312625 نوشت:
دوستان این شخصی رو که دورش رو با رنگ سبز پر رنگ کردم کیه ؟؟

با سلام و عرض ادب

آیت الله سید حسین موسوی زنجانی:

http://mousavizanjani.blogfa.com

:Gol:

احسنت اصلا مگر ملاک خوب و بد حکو مت ما است هر چند خیلی خوب گرچه بایستی هر بحث علمی با ادب و نزاکت در عین حال بی پرده و محکم باشد ملاک حق علی علیه السلام است حیث یدورالدار پس ضمن انتقاد به حرف تند و بی ادبانه از ظرفیت علمی و بحثی نامبرده بایستی حمایت کرد

سلام
با اینکه خیلی از برنامه های او را نگاه کرده ام اما شخصیت او برایم مبهم است که آیا له شیعه است یا علیه شیعه اما،مهمتر از نیت افراد تاثیر افراد است شاید کسی نیت وقصد بدی ندارد واتفاقا اخلاص در کاری داشته باشد اما تاثیر ونتیجه کارش به ضرر ومنافی با نیت وقصد او باشد.
[="red"] الهیاری[/] هرچند مخلصانه به ارائه این برنامه بپردازد امروز کاری را می کند که نتیجه آن به نفع هیچ مسلمانی نیست بی شک اعتقادات اصیل تشیع باید به نسل های آتی منتقل یابد وهیچ عالمی متعرض این کار نیست اما بعضی از روشها باعث وهن ،کینه توزی ودشمنی می شود امروز منابع کاملی برای اثبات جزئی حقایق وجود ندارد اما آنچه هستد استغناء تشیع از کلیات می باشد که برای اثبات وبررسی آن باید در فضای علمی وتحقیقی اقدام به مناظره وگفتگو شود نه با روند دعوا وتوهین واحساسات والخ.......
عمرم وجانم فدای اهل بیتی که در طول دوران محرومیت ،اسارت،مظلومیت خود منابع وروایات دقیق ومتقنی برای ما به یادگار گذاشتنده اند که امروز برای رسیدن به یقین وبرطرف نمودن شک وهدایت سایر فرق ها وادیان به اسلام ناب محمدی ومکتب حقه هیچ نیازی به زور گویی ، تهدید ،تحقیر وتطمیع نیست وکافی است بلاغ مبین باشیم برای جوینده گان راه ومسلک علی (علیه السلام)را با روش تبلیغ علی (علیه السلام)پیش ببریم

با سلام خدمت همه دوستان عزیز.!!!
درمورد این فرد:
[="blue"]1-باید توجه داشته باشیم که چه کسی از او حمایت مالی میکند.؟؟
2-او از کجا علم آموخته؟
ایا اصلا معلوماتش مورد تایید است؟
3-باید بنگریم که بعد از برنامه های این فرد بینندگان نسبت به دیگر مذاهب چه احساسی دارند؟؟
میدانید که بعد از این گونه برنامه ها یک سری احساس در آدمی به وجود می اید که ممکن است نفرت یا عشق باشد!!
4-در ضمن او کارش خلاف آن چه که ما عقیده داریم است!
حرف من را در گفت گو های پیش در مورد وحدت میان اهل سنت و تشیع آمده است.
علما و مراجع ما حتی در مورد نماز خواندن در ممالک اهل تسنن نیاز به تقیه را برای حفظ وحدت لازم می دانند!
حال ما بیاییم در مورد مذاهب توهین کنیم؟؟؟باید توجه داشته باشیم که وحدت میان مسلمانان بسیار مهم است.
مطمئن باشید سر مایه مالی این فرد توسط صهیونیست ها (نه صرفا یهودی ها) تامین می شود.این ها همه دست نشانده یهودیان بی دین اسراییلی هستند!![/]
شعار انگلیس کثیف ار به یاد بیاورید:[="red"] تفرقه بیانداز و حکومت کن!!![/]

ohfreedom;312824 نوشت:
من با این حرف شما مخالفم

گرچه 90% سخنان ایشان به حق نیست، اما اسلام دین نقد و صحبت است و نه دین خفقان و سکوت.
باید صحبت هایش نقد شود


سلام عليك
نظر شما برايم قابل احترام است ولي اينكه فرموديد كه بايد سخنان ايشان نقد بشود اينجا در مورد ايشون يك مطلب وجود دارد و اين هست كه ايشون با نام شيعه دارند بازي ميكنند و هدفشون جز اين است.ايشون به جاي اينكه اختلافات ميان برادران شيعه و سني رو كمتر كنند دارند بيشترش هم ميكنند.بايد صحبت هاي كسي رو نقد كرد كه واقعا به فكر مسلمانان باشد نه ايشون كه دارند برادران شيعه و سني رو به جون هم مي اندازند.واقعا اسلام دين نقد وصحبت است اما نقد و صحبت چه كسي؟بايد بدانيم صحبتي كه فرد ميزند از دهان چه كسي خارج ميشود .آيا دارد به ظاهر اين صحبت را ميكند يا واقعا صحبتش درست است و در هدف پيشرفت مذهب شيعه است.

فاتح;312863 نوشت:
جناب ohfreedom تا آنجائيكه بنده خبر دارم شما مدعي هستيد كه از اهل سنت هستيد ( هرچند كه از آنچه دفاع ميكنيد چيز ديگري برداشت ميشود ) ميشود بفرمائيد 10 درصدي كه به عقيده شما به حق است چيست تا ما هم منظور شما را بهتر درك كنيم؟

برادر من اولا برای ما اهل سنت حساب امثال الهیاری با شیعه جداست و همچنین حساب شیعه هم به صفویان جداست.

به هر حال همین شما هم که الهیاری را قبول ندارید باز هم بعضی حرف هایش را قبول می کنید.

benhoor;315176 نوشت:
نظر شما برايم قابل احترام است ولي اينكه فرموديد كه بايد سخنان ايشان نقد بشود اينجا در مورد ايشون يك مطلب وجود دارد و اين هست كه ايشون با نام شيعه دارند بازي ميكنند و هدفشون جز اين است.ايشون به جاي اينكه اختلافات ميان برادران شيعه و سني رو كمتر كنند دارند بيشترش هم ميكنند.بايد صحبت هاي كسي رو نقد كرد كه واقعا به فكر مسلمانان باشد نه ايشون كه دارند برادران شيعه و سني رو به جون هم مي اندازند.واقعا اسلام دين نقد وصحبت است اما نقد و صحبت چه كسي؟بايد بدانيم صحبتي كه فرد ميزند از دهان چه كسي خارج ميشود .آيا دارد به ظاهر اين صحبت را ميكند يا واقعا صحبتش درست است و در هدف پيشرفت مذهب شيعه است.

حرفتان کاملا صحیح است.
اینکه الهیاری واقعا شیعه هست یا نه را بنده نمی توانم جواب دهم، اما هرچه باشد نه تنها گفته هایش به سود شیعه نیست بلکه حتی به ضرر اسلام است.

بنده اعتقاد دارم به جای ساختن شبکه های دینی متعدد باید شبکه ای در خارج از کشور ایجاد شود و در آن به صورت 24 ساعته علمای شیعه و سنی با هم بحث و کنکاش کنند.

باشد که با اتحاد اسلام همه رستگار شویم

سلام عليك
دقيقا من با سخن شما موافقم بايد شبكه اي راه اندازي شود كه علماي اهل سنت و اهل شيعه در آن حضور داشته باشند و با هم به گفتگو و مناظره بنشينند.بالاخره از اول آفرينش تا كنون اختلاف وجود داشته است .نميشود كه همه چيز يكسان و يكنواخت باشد.شما دو تيم استقلال و پرسپوليس را در نظر بگيريد كه در تضاد يك ديگرند ولي نقاط مشتركي دارند بازيكنان هر دو تيم روزي در تيم مقابل بازي ميكردند.شيعه وسني نيز درست است كه درمواردي با هم اختلاف دارند ولي راهشان يكي است و آن پرستش خداي يگانه(الله)وپيروي از حضرت محمد(ص)است.بالاخره در هر ديني اختلاف وجود دارد در مسيحيت كه به سه دسته:كاتوليك،پروتستان وارتدكس تقسيم شده است و در اسلام كه شيعه وسني است.مسيحيان چگونه توانسته اند در كنار يكديگر زندگي كنند بدون هيچ كينه و دشمني اي.آنان با گفتگوها و مناظراتي كه با هم انجام ميدهند توانسته اند اختلافات را به حداقل برسانند.اما متاسفانه شبكه ي اهل بيت و شبكه ي وصال و..... به جان هم افتاده اند.اين به اون فحش ميدهد،اون به اين فحش ميدهد.به نظر من و شما و خيلي هاي ديگر اين حرف ها و سخنان به اصظلاح پوسيده رو بايد كم كم دور ريخت تا به صلاح هر دو مذهب باشد و اختلافات رو كم كند.
والسلام




در فرمایشات جناب مقداد عرض می کنم که من نه ایشون را تائید و نه رد کردم
در خصوص دشنام دادن هم درست است که احادیثی را داریم که گفته اند دشنام دهندگان به بهشت وارد نمی شوند .
اما در خصوص حرف های ایشان باید بسی تامل شود . چرا همیشه غالب است؟ آیا تا کنون حرفی بی مرجع زده؟
در برخورد با حرف های اهل سنت با دلیل و مطنق از کتاب های خودشان پاسخ خودشان را می دهد . آیا تا کنون یک اهل سنت توانسته حرفهایش را نقد کند و رد صلاحیت کند خیر چون حق الهی همواره اشکار است و چشم بینا می خواهد .

[="Tahoma"]اللهیاری

جمع بندی:

پرسش:
می خواستم در مورد شخصی به نام اللهیاری سوال کنم و بپرسم این شخص کیست ؟
و در کجا تحصیل کرده است ؟آیا شیعه است یا وهابی؟

پاسخ:
با عرض سلام و ادب

ظاهراً منظور شما جناب شیخ حسن اللهیاری است.شیخ حسن الله یاری روحانی(ظاهراً) شیعه ی افغانی است که در شبکه ای ماهواره ای صحبت میکند.موضوع اصلی صحبتهایش اثبات ولایت امیرالمومنین(ع) و غصب خلافت توسط خلفای راشدین است!

از آنجایی که متأسفانه اطلاعات مستندی درباره این شخص در دست نیست،اظهار نظر قطعی در مورد اهداف این شخص ممکن نمی باشد.ولی با این حال با توجه به نوع مطالبی که وی در برنامه هایش مطرح می کند،و همچین عدم ممانعت از پخش برنامه هایش در شبکه های ماهواره ای،شک و تردیدها را درباره او بیشتر می کند.

برخلاف آنچه كه ادعا مي‌شود وي به دفاع از مذهب تشيع نپرداخته بلكه هدف اصلي اش سب صحابه، به خصوص خلفاي سه‌گانه است. چندي پيش طلاب افغانستاني حوزه علميه قم با امضاي توماري خطاب به حضرت آيت الله محقق كابلي ديدگاه خود را در مورد اين شبكه به ايشان اعلام داشتند. ايشان نيز با بيانيه‌اي هر نوع كمك به اين شبكه را مصداق تعاون بر اثم كه در قرآن كريم نهي شده است دانستند.

وی براي سب صحابه هيچ حد و مرزي را نمي‌شناسد و براي ايراد تهمت به صحابه خود را ملزم به پيروي از هيچ دليل و مدركي نمي‌داند. حال آنکه بر طبق فتوای اکثر مراجع بزرگوار تقلید،بویژه مقام معظم رهبری اهانت به بزرگان و شخصیت های مقدس برادران اهل سنت حرام می باشد.

حجت‌الاسلام نبوي معاون تبليغات حوزه علميه قم طي نشستي از گردآوري اسنادي مبني بر حضور آمريکايي‌ها در پشت پرده اين شبکه ماهواره اي خبر داد و گفت: «هدف اين شبكه كه به نام دفاع از شيعه و گسترش علوم اهل بيت‌(ع) راه اندازي شده است بد جلوه دادن شيعه بود.»
با بروز حساسيت در خصوص اين شبكه، دادگاه ويژه روحانيت در قم، حكم پلمپ دفتر اين شبكه را صادر كرد.

[="Tahoma"]پرسش:
جناب اللهیاری پاسخ های دندان شکنی به گمراهان وهابی و سنی می دهد. ایشان هر چند به بزرگان اهل سنت فحش می دهد و توهین می کند،ولی دارد از شیعه دفاع می کند.این چه اشکالی دارد؟

پاسخ:

با عرض سلام و ادب

هر چند شخص اللهیاری هم در لابلای مطالب خود،احیاناً نکات خوبی هم مطرح می کند،ولی آنچه مهم است این نکته است که شیوه ایشان ضمن اینکه بر خلاف سیره معصومین(ع) است،کاملاً در راستای اهداف دشمنان قسم خورده اسلام است که بهترین و مؤثرترین راه رسیدن به اهداف استعماری و جهانخواری خود را در اختلاف بین شیعه و سنی می دانند.برای اینکه به اشتباه بودن و دشمن پسند بودن روش این شخص بیشتر پی ببریم، مناسب است به بررسی موضوع وحدت در روایات اشاره داشته باشیم:

ابتدا اشاره اي گذرا به پيشينه و اهميت مسئله وحدت در زمان پيامبر اكرم ـ صلّي الله عليه و آله ـ و امير المؤمنين علي ـ عليه السّلام ـ مي كنيم، و سپس به رواياتي كه از آن دو بزگوار ـ عليهما السّلام ـ نقل شده است، مي پردازيم، و در پايان نيز بياناتي از امام راحل ـ رحمة الله عليه ـ و مقام معظم رهبري در اين باره ذكر می كنيم:

1. ايجاد وحدت مذهبي در زمان پيامبر اكرم و امير المؤمنين ـ عليهما السّلام ؛
قبائل ساكن مدينه سالها با يكديگر نزاع و اختلاف داشتند، و يهوديان با سوء استفاده از اين اختلافات بر آنها سلطة سياسي يافته بودند، پيغمبر اكرم ـ صلّي الله عليه و آله ـ پس از هجرت به مدينه و قبول رهبري، با پيمان هايي ميان آنها همبستگي و الفت برقرار نمودند، كه يكي از مهمترين اين پيمانها، اولين قراردادي بود كه بين پيامبر و طوائف و قبايل موجود يثرب بسته شد و بعضي آنرا نخستين قانون اساسي مكتوب جهان دانسته اند.
اين تدبير بهترين روش براي به وجود آوردن وحدت و همبستگي ديني بود، چرا كه وحدت ميان قبايل درگير، حقوق اجتماعي يهوديان و نيز مهاجران مسلمان را تضمين مي كرد، و از سوي ديگر، اين پيمانها مقدمات تشكيل يك وحدت سياسي و حكومتي را فراهم مي آورد.

به عنوان نمونه در مفاد قرار داد بين مسلمين به روشني قيد شده بود كه مسلمين امّت واحده اي، جداي از مردم ديگر هستند، «أنهم اُمة واحدة من دون الناس» و ارتباطي بين مسلمانان و كافران نيست و بين مسلمانان نبايد جدايي باشد. حال براي روشن شدن مطلب به بعضي از موارد قرار داد ياد شده اشاره مي كنيم:
ـ مسلمين در برابر ظلم و تجاوز، توطئه و فساد با هم متحد خواهند بود.
ـ تمامي گروهها (كه به جنگ مشغول اند) به ترتيب وارد جنگ خواهند شد و جنگيدن به يك گروه (دوباره پشت سرهم) تحميل نخواهد شد.
ـ اگر اختلافي بين مسلمين بروز كرد، مرجع حل آن، خدا و رسول خدا خواهند بود.
ـ مسلمين، فرد مقروض و مديوني را كه قرض او سنگين است، رها نخواهند ساخت، بلكه او را كمك مي كنند.[1]

به هرحال، بايد چنين نتيجه گرفت كه كوشش براي ايجاد حساسيت مشترك ديني يكي از شاخص ترين راه حلهاي پيامبر اكرم ـ صلّي الله عليه و آله ـ در جهت تحقق وحدت اسلامي شمرده مي شود.
امّا بعد از رحلت پيامبر اكرم، اختلافات شديدي ميان مسلمانان پديد آمد، امام علي ـ عليه السّلام ـ با روح بلندي كه داشت به وظيفه بالاتر از خلافت ظاهري پرداخت و به جاي اينكه جنگ و جدال به راه بيندازد و خود را از جمع مسلمانان كنار بكشد و با توطئه كنندگان همدست شود، با تقواي الهي مردم را از تفرقه به اتحاد فراخواند و فرمود: «اي مردم! امواج فتنه ها را با كشتي هاي نجات (علم، ايمان، اتحاد) در هم شكنيد و از مسير اختلاف و پراكندگي دوري نمائيد و تاج تفاخر و برتري جويي را از سر برداريد. (دو كس راه صحيح را پيمودند) آن كس كه با داشتن يار و ياور و نيروي كافي به پا خاست، پيروز شد، و آن كس كه با نداشتن نيروي كافي كناره گيري كرد، مردم را راحت ساخت»[2].
حضرت علي ـ عليه السّلام ـ كه تنها هدفش حفظ اسلام و پايه اساسي آن يعني وحدت بود با خلفا بيعت كرد، و از آنجا كه روحش بالاتر از آن بود كه بخاطر مقامات دنيوي كينه كسي را به دل گيرد با آنان صميمانه رفتار نمود، و در نتيجه اين صبر انقلابي، آنچنان وحدتي ميان مسلمانان به وجود آورد كه مسلمانان بجاي جنگ و اختلاف داخلی به صدور انقلاب عظيم اسلامي پرداختند.
همين وحدت باعث پيروزي و پيشرفت آنان شد بطوريكه در مدت بسيار كوتاهي دو امپراطوري عظيم و پهناور روم و ساساني را تصرف نمودند، اگر آن حضرت اين وحدت و آرامش را به وجود نمي آوردند، محال بود كه اين همه پيشرفت و فتوحات نصيب مسلمانان گردد.[3]

[="Tahoma"]
2. رواياتي پيرامون وحدت و پرهيز از تفرقه و پراكندگي؛

قرآن خطاب به مسلمين مي فرمايد: «واعتَصموا بحَبلِ اللهِ جميعاً و لاتَفَرَّقوا[4] ... و همگي به ريسمان الهي چنگ زنيد و پراكنده نشويد». دربارة اينكه منظور از «حبل الله» چيست؟ مفسران احتمالات مختلفي ذكر كرده اند: بعضي مي گويند منظور از آن قرآن است، و بعضي مي گويند اسلام، و بعضي ديگر گفته اند منظور خاندان پيامبر و ائمه معصومين هستند.

ولي اين تفسيرها، هيچكدام با يكديگر اختلاف ندارند، زيرا منظور از ريسمان الهي هرگونه وسيلة ارتباط با ذات پاك خداوند است، خواه اين وسيله، اسلام باشد، يا قرآن، يا پيامبر و اهل بيت او و به عبارت ديگر تمام آنچه گفته شد، در مفهوم وسيع «ارتباط با خدا» كه از معني «حبل الله» استفاده مي شود، جمع است.[5]

مرحوم علامه طباطبايي در ذيل آيه فوق روايتي را از پيامبر اكرم ـ صلّي الله عليه و آله ـ نقل مي كند كه ايشان مي فرمودند: «حبل الله» كه از آسمان به زمين كشيده شده، همان كتاب خداست و در حديثي ديگر نيز فرموده اند: اين قرآن سبب رابطه اي است كه يك طرفش به دست خدا و سر ديگرش به دست شماست، پس به آن تمسك كنيد كه اگر تمسك كنيد نه هرگز از بين مي رويد و نه هرگز تا ابد گمراه مي شويد.[6]

پيامبر اكرم همچنين فرمودند: «كسيكه يك وجب از جماعت خارج شود، قلاده اسلام را از گردن خود باز كرده، مگر آن كه دوباره به جماعت برگردد، و كسيكه از دنيا برود در حاليكه در تحت رهبري كسيكه جامعه را رهبري مي كند نباشد، به مرگ جاهليت مرده است».[7]

اين روايات و روايات ديگر كه در ذيل آيه مذكور، در اين تفسير و تفاسير ديگرآمده است، همچون آية فوق و آيات ديگر، دستور به وحدت داده اند و از تفرقه و پراكندگي نهي كرده اند، كه در ذيل به چند مورد ديگر از رواياتي كه دستور به وحدت و همبستگي داده اند اشاره مي شود:
الف ـ پيامبر اكرم ـ صلّي الله عليه و آله ـ فرمودند: «المؤمنون كالنفس الواحده:[8] مؤمنان همچون يك روحند».

ب ـ و نيز فرمودند: افراد با ايمان نسبت به يكديگر همانند اجزاي يك ساختمانند كه هر جزئي از آن جزء ديگر را محكم نگه مي دارد»[9]

ج ـ آن حضرت همچنين فرمودند: «مَثَل افراد با ايمان در دوستي و نيكي به يكديگر همچون اعضاي يك پيكر است كه چون بعضي از آن رنجور شود و به درد آيد، اعضاي ديگر را قرار و آرامش نخواهد بود».[10]

د ـ امير المؤمنين علي ـ عليه السّلام ـ مي فرمايد: هميشه همراه جمعيتهاي بزرگ باشيد كه دست خدا با جماعت است و از پراكندگي بپرهيزيد كه انسان تك و تنها بهرة شيطان است، چونانكه گوسفند تنها طعمة گرگ»[11]

هـ.. همچنين آن حضرت فرمودند: «آنچه را كه پيوند جمعيت با آن گره خورده است رها مكنيد».[12]

همة اين روايات، توصيه به وحدت و همبستگي و پرهيز از تفرقه دارند، وحدت در صورتي محقق مي گردد كه در بين افراد اعتقادات مشترك لحاظ گردد و بر روي آنها پافشاري شود و البته اعتقادات غير مشترك را فراموش نكنند بلكه به مرور زمان در مورد آن بحث گردد تا حقيقت روشن گردد، شيعه و سني هم چنين اند. براي ايجاد وحدت بايد روي مشتركات (قرآن، پيامبر اكرم، ...) همّت گماشته شود و سپس در مورد غير مشتركات (مثل امامت علي ـ عليه السّلام و فرزندانش) بحث شود تا حقيقت روشن گردد.

[="Tahoma"]
3. سخناني از معمار انقلاب حضرت امام خميني ـ رحمة الله عليه ـ و مقام معظم رهبري؛

امام خميني (ره) در وصيتنامه سياسي ـ الهي خود اينگونه فرموده اند كه : علماء اعلام و خطباء محترم كشورهاي اسلامي دولتها را دعوت كنند كه از وابستگي به قدرتهاي بزرگ خارجي خود را رها كنند و با ملت خود تفاهم كنند در اين صورت پيروزي را در آغوش خواهند كشيد و نيز ملتها را دعوت به وحدت كنند و از نژادپرستي كه مخالف دستور اسلام است، بپرهيزند و با برادران ايماني خود در هر كشوري و با هر نژادي كه هستند، دست برادري دهند كه اسلام بزرگ آنان را برادر خوانده و اگر اين برادري ايماني با همت دولتها و ملتها و با تأييد خداوند متعال روزي تحقق يابد، خواهيد ديد كه بزرگترين قدرت جهان را تشكيل مي دهند. به اميد روزي كه با خواست پروردگارعالم اين برادري و برابري حاصل شود.
و نيز مي فرمايند: توصيه اينجانب به مسلمين و خصوص ايرانيان بويژه در عصر حاضر آن است كه در مقابل اين توطئه ها (استعمارگران) عكس العمل نشان دهند و به انسجام و وحدت خود و به هر راه ممكن افزايش داده و كفار و منافقان را مأيوس نمايند.[13]
مقام عظماي ولايت حضرت آيت الله خامنه اي در رابطة با اهميت و حدود وحدت مي فرمايند:
«نكته اي كه من مكرر بر آن پا مي فشارم، اين است كه در بين فرق اسلامي يك نقطه وجود دارد كه در آن نقطه، هيچ اختلاف بين فرق اسلامي نيست ... و آن محبت و ارادت به نبي مكرم اسلام است. اين، يك نقطة اجتماع و اتحاد است و روي آن بايستي تلاش بشود... امروز مسلمانان وحدت اسلامي را جدي بگيرند. وحدت اسلامي هم معنايش معلوم است. مقصود اين نيست كه مذاهب، در يك مذهب حل بشوند، بعضيها براي اينكه اتحاد مسلمين را تحصيل نمايند، مذاهب را نفي مي كنند، نفي مذاهب، مشكلي را حل نمي كند: اثبات مذاهب، مشكلات را حل مي كند. همين مذاهبي كه هستند، هر كدام در منطقة خودشان، كارهاي معمولي خودشان را انجام بدهند: اما روابطشان را با يكديگر حسنه كنند.»[14]

[="Tahoma"]پرسش:
دیدگاه ائمه(ع) در رابطه با فحش دادن به بزرگان مخالفین چیست؟

پاسخ:
با عرض سلام و ادب

تجربه نشان داده كه هيچگاه دشنام گفتن به مقدسات ديگران موجب هدايت گمراهان نمي شود بلكه برعكس آنان را به لجاجت و مقابله به مثل وادار مي كند. از اين رو اهل بيت(ع) به شيعيان يادآور مي شدند كه خداوند از دشنام گفتن - حتي نسبت به بتهاي مشركان- نهي فرموده است. خداوند مي فرمايد: « به معبود كسانى كه غير خدا را مى‏خوانند دشنام ندهيد، مبادا آنها(نيز) از روى(ظلم و) جهل، خدا را دشنام دهند »[15] بنابراين پرهيز از دشنام يك اصل قرآني و اسلامي است.

اهل بيت(ع) نيز بر اين اصل تأكيد كرده اند از اين رو استثنا قايل شدن براي آن در شرايط خاص نيازمند دليل خاص است. در جنگ صفين برخي از اصحاب اميرالمؤمنين(ع) طرف مقابل را دشنام مي دادند كه آن حضرت فرمود: «بر شما روا نمي دانم كه نفرينگر و دشنامگو باشيد، و فحش دهيد و اظهار نفرت كنيد. ولى اگر كارهاى زشت آنان را بيان مى‏كرديد و مى‏گفتيد كه رفتار و كردارشان چنين و چنان بوده، سخنى درست‏تر گفته و عذرى رساتر آورده بوديد»[16]

در اينجا اميرالمؤمنين(ع) در عينِ نهي از دشنامگويي ، ياران خود را به افشاگري درباره عملكردِ دشمن فرا مي خواند. بنابراين پرهيز از دشنامگويي به معناي سكوت در مقابل انحرافات نيست بلكه به معناي روشنگريِ مؤدبانه و استدلالي است كه احتمال هدايت مخاطبان را بيشتر مي كند و در پيشگاه خداوند و در مقابل افكار عمومي نيز بهتر قابل دفاع است.
در روايتي ديگر خطاب به شيعيان آمده :« از خدا پروا كنيد و با هركس همدم مي شويد به نيكويي همنشيني كنيد و با همسايگان خوشرفتار باشيد و امانت را به صاحبانش برگردانيد و مردم را خوك نخوانيد. اگر شيعه ما هستيد همانگونه كه ما سخن مي گوييم سخن بگوييد و مانند ما رفتار كنيد تا براستي شيعه ي ما باشيد » [17]

از اين روايت دانسته مي شود كه در آن روزگار برخي از تندروها، پيروان مذاهب ديگر را با القابي زشت نامگذاري مي كردند كه اهل بيت(ع) از اين رفتار زشت نهي فرمودند. در زمان ما نيز برخي از افراطيها از هر دو مذهب القاب زشتي به مخالفان خود مي دهند كه بي ترديد ناروا و بر خلاف شيوه پيامبر(ص) و اهل بيت(ع) مي باشد.

در كتاب علل الشرايع(تأليف شيخ صدوق) كه از منابع مهم شيعه است آمده كه ابوحنيفه(پيشواي اهل سنت) نزد امام صادق(ع) شرفياب شد و عرض كرد:«گروهي از شيعيان از سه خليفه نخست به شدت بدگويي و اعلام بيزاري مي كنند و مدعي هستند كه شما چنين توصيه اي به آنان كرده ايد» امام صادق(ع) فرمودند: «واي بر تو! من چنين چيزي نگفته ام» ابوحنيفه گفت : «اما آنها بسيار براي اين كار اهميت قايلند!» امام(ع) فرمودند:«از من چه انتظار داري؟» ابوحنيفه گفت:«اگر نامه اي برايشان بنويسيد و من به آنان برسانم از اين كار دست بر مي دارند.» امام(ع) فرمودند:«[در اينصورت] سخنم را اطاعت نخواهند كرد.» [18]

گويا امام صادق(ع) نگران بودند كه اگر چنين نامه اي توسط يك عالم سني به گروهي از تندروهاي شيعه در كوفه ابلاغ شود تأثيري نداشته باشد. اما از آنجا كه امام(ع) براستي از تصريح مردم كوفه به لعن بزرگان اهل سنت ناخشنود بودند شخصاً نامه اي نوشتند و توصيه هاي فراواني به شيعيان كردند از جمله اينكه بايد با اهل سنت خوشرفتاري كرده، از تظاهر به دشنامگويي خودداري كنند زيرا چنين رفتار ناشايستي جز اينكه طرف مقابل را به مقابله به مثل وادار كند سودي نخواهد داشت. از آن پس شيعيان آن نامه را در جايگاه نماز خود قرار مي دادند و بعد از نماز مي خواندند و تلاش مي كردند به آن پايبند باشند. [19]

پی نوشت ها:
[1] . حميد الله، محمد، اولين قانون اساسي مكتوب در جهان؛ ترجمه غلامرضا سعيدي، تهران، انتشارات بعثت، 1365، ص55-64.
[2] . نهج البلاغه، خطبه 5.
[3] . بي آزار شيرازي، عبدالكريم، همبستگي مذاهب اسلامي، سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامي، 1377، ص11.
[4] . آل عمران/103.
[5] . مكارم شيرازي، ناصر، و ديگران؛ تفسير نمونه، تهران، دارلكتب الاسلاميه، 1373، ج3، ص29.
[6] . طباطبايي، محمدحسين، الميزان، تهران، دارالكتب الاسلاميه، 1397ق، ج3، ص406.
[7] . همان، ص406.
[8] . تفسير نمونه، تهران، دارالكتب الاسلاميه، 1373، ج3، ص33.
[9] . همان، ص33.
[10] . همان، ص33.
[11] . نهج البلاغه، خطبه 127.
[12] . نهج البلاغه، خطبه 151.
[13] . وصيتنامة موضوعي امام خميني (ره)، تهران، مؤسسة تنظيم و نشر آثار امام، 1378، ص102-104.
[14] . شبكه شارح، بيانات مقام معظم رهبري در ديدار با ميهمانان كنفرانس وحدت اسلامي، تاريخ 1/5/1376.

[15]. أنعام/108.
[16]. نهج البلاغه[چاپ دارالهجره قم] خطبه 206 ص323 و نصر بن مزاحم، وقعة صفين [چاپ قاهره] ص103 ؛ ابوحنيفه دينوري، الأخبار الطوال[چاپ منشورات الرضي، قم] ص 165 ؛ ابن¬أعثم كوفي،الفتوح [چاپ بيروت] ‏ج2 ص543.
[17]. قاضي نعمان مغربي، دعائم‏الإسلام[چاپ مصر] ج1 ص61 و ميرزا حسين نوري ، مستدرك‏الوسائل[چاپ قم]: ج 8 ص311.
[18]. محمد بن بابويه صدوق، علل الشرائع، [انتشارات مكتبة الداورى، قم‏]ج1 باب 81 ص91 و محمدباقر مجلسي، بحارالأنوار [چاپ بيروت] ج 2 ص294.
[19]. محمد بن يعقوب كليني، الكافي[چاپ تهران] ج8 ص 2 تا 14 و محمدباقر مجلسي، بحارالأنوار [چاپ بيروت] ج71 باب 14 ص 217 و ج 75 باب 3 ص 215.

موضوع قفل شده است