جمع بندی و اذا خاطبهم الجاهلون قالو سلاما

تب‌های اولیه

8 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
و اذا خاطبهم الجاهلون قالو سلاما

با سلام خدمت دوستان آیه ای هست که می فرماید و اذا خاطبهم الجاهلون قالو سلاما می خواستم بدانم جاهلون چه افرادی هستند که بعد بدانیم با آنها چگونه رفتار کنیم؟ به نظر من اگه بتونیم تشخیص اولیه درستی در مورد افراد بدهیم خیلی از مسائل ما در مورد برخورد مناسب باهاشون حل میشه:ok: مثلا بعضی افراد هستند که نمی تونی بگی جاهلن یا مثلا متکبرند؟ اصلا نمی دانی باید چطور باهاشون برخورد کنی؟ ممنون میشم نظر بدهید:Sham: کارشناس بحث : میقات

[="Tahoma"][="Black"]«وَ عِبادُ الرَّحْمنِ الَّذينَ يَمْشُونَ عَلَى الْأَرْضِ هَوْناً وَ إِذا خاطَبَهُمُ الْجاهِلُونَ قالُوا سَلاماً»

بندگان خداى رحمان كسانى هستند كه در روى زمين به فروتنى راه مى ‏روند. و چون جاهلان آنان را مخاطب سازند، به ملايمت سخن گويند. (فرقان، 63)



با سلام و درود

بیان تفسیری:

عباد الرحمن در مقابل اهانت، بی احترامی، جسارت، بی ادبی، استهزاء، و ... جاهلان، به گونه ای رفتار می کنند که از گناه سالم بمانند و لذا مانند آنها رفتار نمی کنند و با جهل جاهلان، با جهل مقابله نمی کنند.

البته این رفتار، به علت ضعف و خوف و ترس نيست، بلكه پاسخى است عاقلانه و توأم با اين كه شايد موجب ادب كردن آنها گردد.‏

به بیان دیگر، این سلام، سلام وداع گفتن با سخنان بى رويه جاهلان است، نه سلام تحيت كه نشانه محبت و پيوند دوستى است، يعنى عباد الرحمن پس از سلام گفتن به جاهل از او كناره مى ‏گيرند و دور مى ‏شوند و جهل او را با جهل مقابله نمى‏ كنند لذا این سلام سلامى است كه نشانه حلم و بردبارى و بزرگوارى است. (ر.ک: ترجمه الميزان، ج ‏15، ص 331؛ تفسير نمونه، ج ‏15، ص 149؛ مجمع البيان في تفسير القرآن، ج ‏7، ص 279)


برخی نیز گفته اند: «سَلاماً» به معناى «تسلّم» است يعنى ما در برابر شما تسليم هستيم، و رفتار زشت و بى ‏ادبانه با شما نمى ‏كنيم، ميان ما و شما نه خيرى است و نه شرّى، يعنى ما كاملا تسليم شما هستيم. (تفسير جوامع الجامع، ج ‏3، ص 145؛ تفسير الصافي، ج ‏4، ص 23)


آیه ای مشابه:

«وَ إِذا سَمِعُوا اللَّغْوَ أَعْرَضُوا عَنْهُ وَ قالُوا لَنا أَعْمالُنا وَ لَكُمْ أَعْمالُكُمْ سَلامٌ عَلَيْكُمْ لا نَبْتَغِي الْجاهِلِينَ»
و چون سخن لغوى بشنوند، از آن اعراض كنند و گويند: كردارهاى ما از آن ما و كردارهاى شما از آن شما. به سلامت بمانيد. ما خواستار جاهلان نيستيم. (قصص، 55)
[/]

حنانه م;291163 نوشت:

می خواستم بدانم جاهلون چه افرادی هستند که بعد بدانیم با آنها چگونه رفتار کنیم؟
به نظر من اگه بتونیم تشخیص اولیه درستی در مورد افراد بدهیم خیلی از مسائل ما در مورد برخورد مناسب باهاشون حل میشه:ok:
مثلا بعضی افراد هستند که نمی تونی بگی جاهلن یا مثلا متکبرند؟
اصلا نمی دانی باید چطور باهاشون برخورد کنی؟

جاهل، مصداق خاصی ندارد بلکه می تواند هر کسی که نادان و ناآگاه از روش برخورد صحیح است را شامل شود.

رفتار ناصحیح، حکایت از جهالت و نادانی نسبت به عمل صحیح است.

این جهالت می تواند واقعا از روی ندانستن آن چه صحیح است باشد (یعنی نمی داند چه کاری و چه چیزی صحیح است)، و یا این که صحیح را می داند ولی تحت تاثیر غرور یا کبر و ... قرار گرفته و رفتاری ناصحیح و غلط از او سر می زند.

با این بیان، رفتار فرد متکبر هم از روی جهالت است.

البته این که چه نوع برخوردی و در چه شرائط زمانی و مکانی، برخورد صحیح است، آیه شریفه از آن ساکت است یعنی آیه شریفه یک برخورد کلی و عام را بیان می فرماید که بطور غالب، شیوه ای سالم و صحیح است؛ ولی این که شرائط خاص، برخوردی خاص را اقتضاء دارد، مطلب دیگری است.

ضمنا بنای اولیه بر حسن ظن است یعنی در چنین مواردی نباید سریع حمل کنیم بر این که طرف مقابل قصد عناد و لجاج و ... دارد. پیام کلی آیه شریفه هم بر همین مبنا است.

بنا بر این:

اولین قدم و صحیح ترین شیوه برخورد با جاهلان و بد رفتاریهای آنها، به گونه ای رفتار کردن است که انسان از آلوده شدن به گناه سالم بماند و جهل آنها را با جهلی مانند آن پاسخ ندهد.

این سلامت ماندن از گناه می تواند به گونه های متفاوت و مصادیق مختلفی باشد، می تواند با سلام کردن، سکوت، محترمانه رد شدن، بی اعتنایی و بی توجهی، و ... باشد.

باسلام و تشکر از جناب میقات که به سوال اینجانب پاسخ دادند. پاسختون کاملا برایم قابل استفاده بود.:Gol:
فقط یک سوال؟ آیا برای روشنگری افراد جاهل هم می توان کاری انجام داد؟
یعنی جهل آنها ذاتی هست یا اکتسابی؟
مثلا اگر نادانی در اثر فقر فرهنگی یا خانوادگی فرد باشد چه؟ آیا اینگونه افراد هم مصداق جاهلون در آیه هستند؟

[="Tahoma"][="Black"]

حنانه م;309320 نوشت:

آیا برای روشنگری افراد جاهل هم می توان کاری انجام داد؟
یعنی جهل آنها ذاتی هست یا اکتسابی؟
مثلا اگر نادانی در اثر فقر فرهنگی یا خانوادگی فرد باشد چه؟ آیا اینگونه افراد هم مصداق جاهلون در آیه هستند؟

با سلام و درود

جهل و نادانی یعنی نبود علم و آگاهی، لذا وقتی به فرد جاهل آگاهی و علم داده شود، جهالت و نادانی او در آن موضوع، برطرف می شود. از این رو، جهالت و نادانی هم اگر بر اثر فقر فرهنگی یا ... باشد قابل درمان است.

بله، اگر کسی در جهل مرکب باشد (یعنی جاهل است ولی تصورش این است که عالم است) و یا بر اثر جهالتی دیگر، بر روی جهالت و نادانی خود تعصب داشته و اصرار بورزد، موضوع دیگری است.

البته نوع رفتار با این دو گروه متفاوت است و تا اطمینان حاصل نشود که فردی از روی تعصب و لجاجت، اصرار بر جهل خود دارد، نمی توان او را در شمار چنین افرادی حساب کرد.

بنا بر این ابتدا باید مانند شیوه قرآن، در برخورد با جاهلان عمل نمود، مگر این که اطمینان حاصل شود که او قصد لجاج و ... دارد.[/]

با تشکر از جناب میقات، می خواستم لطف بفرمایید و الاکرام بالاتمام کنید.:Gol:
حال اگر اطمینان حاصل شد که جاهل بر جهل خود لجاجت و عناد دارد و جهل مرکب دارد چه برخوردی با ایشان باید داشت؟:Sham:

حنانه م;310159 نوشت:

حال اگر اطمینان حاصل شد که جاهل بر جهل خود لجاجت و عناد دارد و جهل مرکب دارد چه برخوردی با ایشان باید داشت؟:sham:

با سلام و درود

در مباحث امر به معروف و نهی از منکر، در مواردی که بدانیم و یا اطمینان داشته باشیم که امر و نهی، تأثیری در طرف مقابل ندارد، امر و نهی واجب نیست. (تحریرالوسیله، ج 1، کتاب امر به معروف و نهی از منکر، الشرط الثانی)

لذا از این جهت با بی اعتنایی می توان رد شد و وظیفه ای بر عهده انسان واجب نیست.

البته واجب نبودن، دلیل نمی شود که هر رفتاری بکنیم بلکه در هر حال رفتار ما بایستی بر اساس موازین شرعی و عقلی باشد.

به بیان دیگر، اشتباه را با اشتباه جواب نمی دهند بلکه داشتن رفتار صحیح و متناسب با ارزشهای اخلاقی و دینی، شرط اصلی و ابتدایی برای یک انسان مؤمن و دیندار است.

از طرفی، دیگران هم هر چقدر در ظاهر لجوج و معاند باشند ولی بالاخره نزد وجدان خویش، می توانند انسان مؤمن و صالح را از دیگران تشخیص بدهند، و این خود نقطه امیدواری است که شاید زمانی وجدان خفته آنها را بیدار و آگاه کند.

جمع بندی

پرسش:
در آیه «و اذا خاطبهم الجاهلون قالو سلاما»؛ جاهلون چه افرادی هستند تا بدانیم با آنها چگونه رفتار کنیم؟
بعضی افراد را نمی توانیم بگوییم جاهل هستند یا مثلا متکبرند؟ اصلا نمی دانیم چطور باید با آنها برخورد کنیم؟
لذا اگر بتوانیم تشخیص اولیه درستی در مورد افراد بدهیم خیلی از مسائل ما در مورد برخورد مناسب با آنها حل می شود.

پاسخ:
«وَ عِبادُ الرَّحْمنِ الَّذينَ يَمْشُونَ عَلَى الْأَرْضِ هَوْناً وَ إِذا خاطَبَهُمُ الْجاهِلُونَ قالُوا سَلاماً»؛ بندگان خداى رحمان كسانى هستند كه در روى زمين به فروتنى راه مى ‏روند. و چون جاهلان آنان را مخاطب سازند، به ملايمت سخن گويند.(1)

بیان تفسیری: عباد الرحمن در مقابل اهانت، بی احترامی، جسارت، بی ادبی، استهزاء، و ... جاهلان، به گونه ای رفتار می کنند که از گناه سالم بمانند و لذا مانند آنها رفتار نمی کنند و با جهل جاهلان، با جهل مقابله نمی کنند.
البته این رفتار، به علت ضعف و خوف و ترس نيست، بلكه پاسخى است عاقلانه و توأم با اين كه شايد موجب ادب كردن آنها گردد.‏
به بیان دیگر، این سلام، سلام وداع گفتن با سخنان بى رويه جاهلان است، نه سلام تحيت كه نشانه محبت و پيوند دوستى است، يعنى عباد الرحمن پس از سلام گفتن به جاهل از او كناره مى ‏گيرند و دور مى ‏شوند و جهل او را با جهل مقابله نمى‏ كنند لذا این سلام سلامى است كه نشانه حلم و بردبارى و بزرگوارى است.(2)
برخی نیز گفته اند: «سَلاماً» به معناى «تسلّم» است يعنى ما در برابر شما تسليم هستيم، و رفتار زشت و بى ‏ادبانه با شما نمى ‏كنيم، ميان ما و شما نه خيرى است و نه شرّى، يعنى ما كاملا تسليم شما هستيم.(3)
آیه ای مشابه: «وَ إِذا سَمِعُوا اللَّغْوَ أَعْرَضُوا عَنْهُ وَ قالُوا لَنا أَعْمالُنا وَ لَكُمْ أَعْمالُكُمْ سَلامٌ عَلَيْكُمْ لا نَبْتَغِي الْجاهِلِينَ»؛ و چون سخن لغوى بشنوند، از آن اعراض كنند و گويند: كردارهاى ما از آن ما و كردارهاى شما از آن شما. به سلامت بمانيد. ما خواستار جاهلان نيستيم.(4)
در ادامه باید گفت جاهل، مصداق خاصی ندارد بلکه می تواند هر کسی که نادان و ناآگاه از روش برخورد صحیح است را شامل شود.
رفتار ناصحیح، حکایت از جهالت و نادانی نسبت به عمل صحیح است.
این جهالت می تواند واقعا از روی ندانستن آن چه صحیح است باشد (یعنی نمی داند چه کاری و چه چیزی صحیح است)، و یا این که صحیح را می داند ولی تحت تاثیر غرور یا کبر و ... قرار گرفته و رفتاری ناصحیح و غلط از او سر می زند.
با این بیان، رفتار فرد متکبر هم از روی جهالت است.
البته این که چه نوع برخوردی و در چه شرائط زمانی و مکانی، برخورد صحیح است، آیه شریفه از آن ساکت است یعنی آیه شریفه یک برخورد کلی و عام را بیان می فرماید که بطور غالب، شیوه ای سالم و صحیح است؛ ولی این که شرائط خاص، برخوردی خاص را اقتضاء دارد، مطلب دیگری است.
ضمنا بنای اولیه بر حسن ظن است یعنی در چنین مواردی نباید سریع حمل کنیم بر این که طرف مقابل قصد عناد و لجاج و ... دارد. پیام کلی آیه شریفه هم بر همین مبنا است.
بنا بر این:
اولین قدم و صحیح ترین شیوه برخورد با جاهلان و بد رفتاریهای آنها، به گونه ای رفتار کردن است که انسان از آلوده شدن به گناه سالم بماند و جهل آنها را با جهلی مانند آن پاسخ ندهد.
این سلامت ماندن از گناه می تواند به گونه های متفاوت و مصادیق مختلفی باشد، می تواند با سلام کردن، سکوت، محترمانه رد شدن، بی اعتنایی و بی توجهی، و ... باشد.

اگر سوال شود:
آیا برای روشنگری افراد جاهل هم می توان کاری انجام داد؟ یعنی جهل آنها ذاتی هست یا اکتسابی؟ مثلا اگر نادانی در اثر فقر فرهنگی یا خانوادگی فرد باشد چه؟ آیا اینگونه افراد هم مصداق جاهلون در آیه هستند؟

پاسخ:
جهل و نادانی یعنی نبود علم و آگاهی، لذا وقتی به فرد جاهل آگاهی و علم داده شود، جهالت و نادانی او در آن موضوع، برطرف می شود. از این رو، جهالت و نادانی هم اگر بر اثر فقر فرهنگی یا ... باشد قابل درمان است.
بله، اگر کسی در جهل مرکب باشد (یعنی جاهل است ولی تصورش این است که عالم است) و یا بر اثر جهالتی دیگر، بر روی جهالت و نادانی خود تعصب داشته و اصرار بورزد، موضوع دیگری است.
البته نوع رفتار با این دو گروه متفاوت است و تا اطمینان حاصل نشود که فردی از روی تعصب و لجاجت، اصرار بر جهل خود دارد، نمی توان او را در شمار چنین افرادی حساب کرد.
بنا بر این ابتدا باید مانند شیوه قرآن، در برخورد با جاهلان عمل نمود، مگر این که اطمینان حاصل شود که او قصد لجاج و ... دارد.
یکی دیگر از تعالیم قرآن در برخورد با جاهلان چنین است:
«خُذِ الْعَفْوَ وَ أْمُرْ بِالْعُرْفِ وَ أَعْرِضْ عَنِ الْجاهِلينَ»؛ (به هر حال) با آنها مدارا كن و عذرشان را بپذير، و به نيكى‏ها دعوت نما، و از جاهلان روى بگردان (و با آنان ستيزه مكن)! (5)

اگر سوال شود:
حال اگر اطمینان حاصل شد که جاهل بر جهل خود لجاجت و عناد دارد و جهل مرکب دارد چه برخوردی با ایشان باید داشت؟

پاسخ:
در مباحث امر به معروف و نهی از منکر، در مواردی کهبدانیم و یا اطمینان داشته باشیم که امر و نهی، تأثیری در طرف مقابل ندارد، امر و نهیواجب نیست. (6)
لذا از این جهت با بی اعتنایی می توان رد شد و وظیفه ای بر عهده انسان واجب نیست.
البته واجب نبودن، دلیل نمی شود که هر رفتاری بکنیم بلکه در هر حال رفتار ما بایستی بر اساس موازین شرعی و عقلی باشد.
به بیان دیگر، اشتباه را با اشتباه جواب نمی دهند بلکه داشتن رفتار صحیح و متناسب با ارزشهای اخلاقی و دینی، شرط اصلی و ابتدایی برای یک انسان مؤمن و دیندار است.
از طرفی، دیگران هم هر چقدر در ظاهر لجوج و معاند باشند ولی بالاخره نزد وجدان خویش، می توانند انسان مؤمن و صالح را از دیگران تشخیص بدهند، و این خود نقطه امیدواری است که شاید زمانی وجدان خفته آنها را بیدار و آگاه کند.
قرآن کریم اهمیت نوع رفتار خوب و بد را چنین بیان می فرماید:
«وَ لا تَسْتَوِي الْحَسَنَةُ وَ لاَ السَّيِّئَةُ ادْفَعْ بِالَّتي‏ هِيَ أَحْسَنُ فَإِذَا الَّذي بَيْنَكَ وَ بَيْنَهُ عَداوَةٌ كَأَنَّهُ وَلِيٌّ حَميمٌ»؛ هرگز نيكى و بدى يكسان نيست بدى را با نيكى دفع كن، ناگاه (خواهى ديد) همان كس كه ميان تو و او دشمنى است، گويى دوستى گرم و صميمى است! (7)

 

پی نوشت ها:
(1) فرقان، 63.
(2) ر.ک: ترجمه الميزان، ج ‏15، ص 331؛ تفسير نمونه، ج ‏15، ص 149؛ مجمع البيان في تفسير القرآن، ج ‏7، ص 279.
(3) تفسير جوامع الجامع، ج ‏3، ص 145؛ تفسير الصافي، ج ‏4، ص 23.
(4) قصص، 55.
(5) اعراف، 199.
(6) تحریرالوسیله، ج 1، کتاب امر به معروف و نهی از منکر، الشرط الثانی.
(7) فصلت، 34.

موضوع قفل شده است