بررسی جریان جدید مخالف فلسفه و عرفان و مکتب تفکیک

تب‌های اولیه

69 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال

[="Tahoma"][="Indigo"] توهم تکذیب جزئیات دیدار استاد با آیت الله سیستانی
جالب است مخالفان،برای نشان دادن تکذیب آیت الله سیستانی،به دستخط ایشان استناد کرده اند که مطابق با محرّم سال قبل از این دیدار بوده!!
و البته ایشان هیچ تکذیبی بر این مطلب و مطالب عرفانی و فلسفی نکرده اند.
قل هاتو برهانکم ان کنتم صادقین
[/]

[="Black"]

رضاهو;309979 نوشت:
[="tahoma"][="indigo"]
دوست عزیزم بگو:
به امید روزی که ریزه خوار سفره ی دیگران و غرب شویم و استدعا کنیم که زمان اذان صبح را برای ما استخراج کنید...!!
مگر علم،معلول و آفریده و خلق خدا نیست؟! پس چه تفاوتی میکند از چه جنسی باشد؟


اگر عقل کارساز بود،باید هرکسی عقل داشت مسلمان میشد!!
بالاتر..اگر دست و پا کارساز بود،چشم و گوش فایده ای داشت،باید هر دارای چشم و گوش و دست و پایی مسلمان میشد!! دوست عزیز یک دور منطق بخوان.باور بفرما فقهای مخالف فلسفه هم توصیه میکنند..

بنده خدا،پنداشته این بزرگان و امام و... این حدیث را نخوانده اند...!!!
آخر عزیز برادر،آیت الله جوادی که خودش مرجع تقلید است،یعنی اینقدر بی تقواست که این حدیث را خواند و به دنبال فلسفه رفت؟

قل هاتوا برهانکم ان کنتم صادقین

دین به دست متشرّعین بی برهان افتاد،همه از اسلام و دین برگشتند،بعضی آقایون هم که خودشان تشکیک کردند و کافر شدند.خوشبختانه امروز هم خروجی اسلام،به مراتب،چندین برابر ورودی آن است.

[/][/]

سلام منظور ما از این که میگوییم فلسفه چون منشاش از کفار بوده نباید در دین راه داشته باشه اینه که چون به موضوعات توحید ومعاد و.. ورود پیدا میکنه والا اگر با این موضوعات کاری نداشت مثل بقیه علوم محترم بود , دقت کنید ما چرا با منطق مشکل نداریم ؟چرا با ریاضی و پزشکی مشکل نداریم ؟؟!! چون این علوم ربطی به دین ندارن وبنا براین چه از کافر بگیریم چه از مسلمان فرقی نداره امابا چه توجیهی باید موضوعی مثل توحید( که یکی از مباحث فلسفه است) رو از مشرکین وکافرین بگیریم ؟؟؟؟ یک مغالطه ای هم که از جانب موافقان فلسفه صورت میگیره اینه که فکر میکنن فلسفه برابرعقل که خیر اینطور نیست فلسفه برابر عقل نیست یعنی کسی که با فلسفه مخالفه با عقل مخالف نیست فلسفه از عقل استفاده میکنه اما خود عقل نیست[/]

حاج علی;309974 نوشت:
به نام علی اعلی
سلام علیکم
از پست شما اینطور برداشت میشه که نعوذ بالله عرفا معصوم هستند!
آن افرادی که شما اولیاء الله معرفی می کنید گاها در کلمات آنها به مواردی بر می خوریم که با معارف وحیانی و ضروری دین مخالفت دارد!

باسلام

ممنون که پرسیدید چون بنده ناقص ذکر کرده بودم وباید ولایت عرفانی رو هم ذکر میکردم تا با معنای ولایت در معنای رایج اشتباه نشود! که البته پستم را اصلاح کردم!

معنای ولایت در عرفان متفاوت از معنای سرپرستی هست و در عرفان به معنای قرب و محبت و دوستی است!
اشتراک عرفا با ائمه و پیامبر در این معنی ولایت است که البته ولایت و قرب مراتبی دارد که والاترین آن مقام قرب پیامبر و ائمه میباشد! و برای همین است که عرفا هیچگاه نگفتند ما مثل ائمه، امام یا جانشین ائمه هستیم بلکه هر چه گفتند از دوست و دوستی و عشق گفتند!

عرفا جزو مقربین هستند نه معصومین! که با تهذیب نفس و مجاهدت به قرب میرسند!
معصوم که تهذیب نفس نمیکند بلکه غیر معصوم است که باید تهذیب نفس کند تا پاک گردد و شایسته قرب الهی گردد!


هر گونه مطالبی که میفرمایید از عرفاست و خلاف دین میباشد در سایت مطرح سازید تا کارشناسان محترم پاسخگو باشند و حقایق آشکار شود!

خطبه متقین:
فَالْمُتَّقُونَ فِيها هُمْ أهْلُ الْفَضائِلِ، مَنْطِقُهُمُ الصَّوابُ، وَ مَلْبَسُهُمُ الاِقْتِصادُ، وَ مَشْيُهُمُ التَّواضُع
وفا کنیم و ملامت کشیم و خوش باشیم/که در طریقت ما کافریست رنجیدن

نُزِّلَتْ أنْفُسُهُمْ مِنْهُمْ فِي الْبَلاءِ كَالَّتِي نُزِّلَتْ فِي الرَّخاء
ناز پرورده، تنعم نبرد راه به دوست/عاشقی شیوه رندان بلا کش باشد

وَ لَوْ لا الْأجَلُ الَّذِي كَتَبَ اللَّهُ لَهُمْ لَمْ تَسْتَقِرَّ أرْواحُهُمْ فِي أجْسادِهِمْ طَرْفَةَ عَيْنٍ شَوْقا إِلَى الثَّوابِ (لقاء الله)،وَ خَوْفا مِنَ الْعِقابِ
مژده وصل تو کو کز سر جان برخیزم/طایر قدسم و از دام جهان برخیزم

عَظُمَ الْخالِقُ فِي أنْفُسِهِمْ فَصَغُرَ ما دُونَهُ فِي أعْيُنِهِم
ما عاشقان غیر از خدا یاری نداریم/با یاریش حاجت به دیاری نداریم
تنها خیالش صبح و شامان مونس ماست/ انسی دگر با یار و اغیاری نداریم

فَحُلَماءُ عُلَماءُ أبْرارٌ أتْقِيَاءُ، قَدْبَراهُمُ الْخَوْفُ بَرْيَ الْقِداحِ، يَنْظُرُ إِلَيْهِمُ النَّاظِرُ فَيَحْسَبُهُمْ مَرْضَى وَ ما بِالْقَوْمِ مِنْ مَرَض
وَيَقُولُ لَقَدْ خُولِطُوا وَ لَقَدْ خالَطَهُمْ أمْرٌ عَظِيمٌ، لا يَرْضَوْنَ مِنْ أعْمالِهِمُ الْقَلِيلَ،وَلايَسْتَكْثِ رُونَ الْكَثِير
يَعْمَلُ الْأعْمالَ الصَّالِحَةَ وَ هُوَ عَلَى وَجَلٍ، يُمْسِي وَ هَمُّهُ الشُّكْرُ، وَ يُصْبِحُ وَ هَمُّهُ الذِّكْر
سحرها بگريند چندان كه آب/ فرو شويد از ديده شان كحل خواب
فرس كشته از بس كه شب رانده اند/ سحر گه خروشان كه وامانده اند
شب و روز در بحر سودا و سوز / ندانند ز آشفتگي شب ز روز
چنان فتنه بر حُسن صورت نگار / كه با حُسن صورت ندارند كار

پاسخ به تحریفات معنوی وسوءاستفاده های هواداران عرفان مصطلح از دیداربا آیت الله سیستانی دام ظله


۱)جناب آقای رمضانی! اگر دلنشینی برخورد حضرت آیت الله سیستانیدام ظله با شما دلیل بر تأیید عقاید شما و مطالب عرفان ابن عربی است، باید بدانید که برخورد ایشان با مخالفان ابن عربی و فلسفه و عرفان التقاطی نیز دلنشین و جالب است آیا معنای این مطلب چیست؟! ایشان برای عالمان مخالف فلسفه و عرفان ابن عربی هم دعا می کنند، و احوال ایشان را هم با کمال ملاطفت و مهربانی می پرسند آیا شما از این مطالب بر چه چیزی استدلال می کنید؟!

۲)قطعا همان طور که ایشان فرمودند کسانی که حوزه را مخالف علوم عقلی جلوه می دهند کار بسیار خطایی انجام می دهند، اما آیا علوم عقلی اسلام و حوزه، همان فلسفه و عرفان ابن عربی و کسانی است که گوساله پرستی را هم خدا پرستی می دانند و پیغمبری را که از گوساله پرستی نهی می کند بر خطا و بی معرفت و جاهل به توحید می دانند؟! ( رجوع کنید به ممدّ الهمم در شرح فصوص الحکم، حسن زاده آملی، ۵۱۴).

۳)حضرت آیت الله سیستانی دام ظله به شما فرمودند که از عرفان و تصوف و حرف های شیخ حیدر آملی اطلاع دارند ولی اصلا آنها تأیید نفرمودند، شما به چه مجوزی از طرف ایشان می گویید که حتما آنها را قبول هم دارند؟!

۴)نزد عالمان آگاه، نظریه انسان کامل ابن عربی برای مبارزه و مقابله و معارضه با ولایت معصومین علیهم السلام جعل شده است نه تأیید آن، لذا همان شیخ حیدر آملی صوفی که مرید ابن عربی هم هست به شدت درمقابل این امر برمی آشوبد و ابن عربی را از جهت این اباطیلش مورد نقد و حمله قرار میدهد!
ابن عربی خود را از حضرت مهدی علیه السلام داناتر و حکیم تر، دانسته بلکه خود را به عنوان ختم ولایت، برادر قرآن می داند! و حضرت مهدی علیه السلام را تنها شخصی سردار لشگر و برادر شمشیر دانسته است! و می گوید: وأما ختم الولایة المحمدیة فهو أعلم الخلق بالله لا یکون فی زمانه ولا بعد زمانه أعلم بالله وبمواقع الحکم منه فهو والقرآن إخوان کما أن المهدی والسیف إخوان(فتوحات ۴ جلدی، ۳ / ۳۲۹).
جنگ با مقام امامت که بماند، بلکه عرفا مسأله انسان کامل را برای مقابله و جنگ با خدا ساخته اند! چنان که کتاب “انسان کامل” صریحا می نگارد: عرفا… توحید آن¬ها وحدت وجود است… در این مکتب انسان کامل در آخر عین خدا می‌شود؛ اصلا انسان کامل حقیقی، خودِ خداست. (انسان کامل، مرتضی مطهری، ۱۶۸).

۵)علما و اساطین مکتب ـ و از جمله خود حضرت آیت الله سیستانی ـ مطالب فلاسفه وعرفا را کفر میدانند (رجوع کنید به حکم کفر و نجاست ملتزمین به لوازم وحدت وجود در حواشی آیت الله سیستانی بر عروة الوثقی)، و البته کفر بودن عقیده با کافر بودن اشخاص تفاوت دارد. چرا سفسطه می فرمایید و کفر قول را به جای کفر قائل ارائه میدهید؟!

عرفان واقعی از دیدگاه آیت الله سیستانی دام ظله

استفتاء:خواهشمند است تعریفی از عرفان و عارف در اسلام مرقوم فرمائید و آیا افراد مخصوصی به این مقام می رسند یا برای هر کس ممکن است؟

حضرت آیت الله سیستانی:

عرفان شناخت خداوند است و عرفان واقعی آن است که انبیاء و ائمه (علیهم السلام) پرچمدار آن بودند و مردم را به سوی آن هدایت می کردند و اما مدعیان عرفان که در مقابل آنها مکتبی بنا نهاده اند پیروان باطل هستند و باید با آنها مبارزه شود.
(مسائل جدید سید محسن محمودی/جلد سوم/ص۱۹۳).

[=Times New Roman]

مشتاق فاطمه(س);309882 نوشت:
شما که فلسفه را یک علم میانید بگویید چراباید در حوزه تدریس شود؟ چرا؟ مزحک نیست؟ پس ستاره شناسی هم بیاد تو حوزه دور همیم دیگه

:Gol:

سلام عليكم جميعا و رحمه الله و بركاته

اگر از حقير ميپرسيد . به عقيده بنده تازه اين علوم كه در حوزه بدان پرداخته ميشود كافي نيست. و جاي علومي همچون
علوم سياسي - جامعه شناسي و اقتصاد در حوزه خالي است و اگر از بنده نظر ميخواستند به ايشان توصيه ميكردم. و اين علوم نيازهاي تازه جامعه امروز ما هستند

بدين خاطر كه يك جامعه شناسي كه در علوم ديني تبحر دارد بهتر است از جامعه شناسي كه از دين بي خبر است
و يك استاد اقتصادي كه اهل دين و ايمان است ميتواند جامعه اسلامي را صاحب اقتصاد اسلامي بشكل علم روز نمايد.
الي الاخ
و اين علوم نه تنها بنا بر فرمايش سپيده صبح گرامي در اصول وارد نميشوند بلكه در اجراي دين در بعد جامعه و بين جوامع ميتوانند تاثير مثبت و كاملا موجه از نوع ديني بگذارند.

اعتلاي جامعه اسلامي و مسلمانان و تعالي آنها به سوي كمال را هدف در نظر داشته باشيد اين مسائل و اشكالات حل ميشود.

ان شاء الله تعالي

به نام علی اعلی

سلام

ظاهرا این خانه از پای بست ویران است:

اهل بلا;309959 نوشت:

همین افرادی که میگویند عرفان و فلسفه کشک است خوب وجود را ندیدند، فلسفه هم که نمیدانند یا کامل نمیدانند پس با عرفا مخالفت میکنند!
عرفا وجود را با چشم دل دیدند همانطور که در دعای عرفه هست که ائمه هم با چشم دل دیدند، حال عرفا همان سخنان را بازتر و صریحتر مطرح و تشریح کردند!

از کجا معلوم آنچه که فلاسفه ادعا می کنند حقیقت است ، حقیقت باشد؟

شما ضمانت می دهید که هر چه که جناب شیخ اکبر بگوید منطبق بر حق و حقیقت است؟



اهل بلا;309959 نوشت:

شما مخالفان باید اول فلسفه را کامل یاد بگیرید بعد سخن مخالفان را کنارش بگذارید و قضاوت کنید نه اینکه چون فلانی مرجع تقلید پس هر چه گوید درست است!
در سخن همان مرجع تقلید هم باید تدبر کنید و با سخن عرفا و فلاسفه الهی کنار هم بگذارید و بدون هوای نفس، قضاوت کنید!

عجب!

من نمی دانستم که یکی از منابع معرفت به شریعت و احکام اون فلسفه و عرفان هستش!

پس یادم باشه از این به بعد حرفهای مرجع تقلیدم رو با کتاب های عرفانی مقایسه کنم

اگه بر اونها منطبق بود عمل کنم

اگر هم که مخالف بود حرف مرجع تقلیدم رو کنار بگذارم

خیلی ممنون که یادم دادین

آخر این چه حرفی است که می گویید؟

واکنش آیت الله العظمی سیستانی به مطالب انحرافی درسایتهای مروج عرفانهای غیرطریق اهل بیت(ع) و رد عرفان صاحب فصوص

با توجه به اینکه در برخی از سایهای ترویج دهنده عرفانهای انحرافی وتاکید آنها به عرفان ابن عربی وتبلیغ کتابهایی مثل فصوص وسوءاستفاده برخی از آقایان ازبزرگان برای موجه نشان دادن مکتب خوداستقتائی از آیت الله سیستانی شده وایشان با صراحت عرفان صاحب فصوص را رد کردند.که می توانید استفتاء ایشان رادراین لینک که از از سایت معظم له می باشد مشاهده نمایید.


[="navy"][="red"]لا اله الا الله

خمینی سلام الله علیه فرمود در حوزه کسانی بودند که از کوزه ای که پسرم آب خورده بود بدلیل تدریس فلسفه من در حوزه آب نمی خوردند و من و پسرم را نجس میدانستند...

تحجر تا بجایی پیشرفت که همان تکفیری های شیعی یادگرفتن زبان خارجی را کفر می دانستند...

یعنی تحجر و مایه سرشکستگی مسلمین.

اما

از روی ناآگاهی محکوم کردن افراد بتحجر کفر مطلق است...

مثلا:

بنظرمن نشستن بر جای زنی که تازه از آنجا بلند شده گناه است.

ناآگاه: تحجر مطلق است و افراط تفریطی
آگاه: شاید دلیلی داشته باشد.

ما سه حدیث از پیامبر اسلام(ص) درین مورد در وسائل بحار و سفینه البحار داریم.

منظور

توجه کنیم که دیگران را بیخود انگ افراط نزنیم.

افراط یعنی بیش از اندازه ای انجام دهیم که کتاب و سنت گفته
افراط یعنی کاسه داغتر از آش شدن. مثه وهابیا...

ولی فلسفه و عرفان:

آیا حضرت مجلسی و وحید خراسانی و حضرت صافی بی مورد با فلسفه و عرفان مبارزه میکنند؟

رو به موافقان فلسفه و عرفان:

1 این دو مسئله را خلط نکنید: تحریم فلسفه با جداسازی آن از مکتب پاک اهل بیت فرق دارد.

2 یه مقدار فکر کنید که شاید راه شما وبزرگانتان لحظه شاید به خطا شاید رفته...

ما لم یخرج من هذا البیت فهو باطل[/][/]

امام باقرعلیه السلام می فرمایند:
شَرِّقا و غَرِّبا فَلا تَجِدان عِلماً صَحیحاً إلَّا شَیئاً خَرَجَ مِن عِندِنا أهلَ البَیت
خودتان را به مشرق و مغرب بزنید علم صحیح پیدا نمى کنید مگر چیزى که از پیش ما اهل بیت صادر شود. (کافی، ج ۱، ص ۳۹۹)

حدیث دوم:
امام زمان عج الله تعالی فرجه الشریف:
قال الصادق علیه السلام: کذب من زعم انه من شیعتنا و هو متمسک بعروة غیرنا

دروغ می گوید کسی که گمان می کند از شیعیان ماست در حالی که به ریسمان غیر ما متمسک می شود. (بحار ۲ ص۸۳)

[="red"]
آیت الله وحیدخراسانی:

عرفان پیش من است؛ همه ی مولوی را می خواهید پیش من است؛ هر جا را که می خواهی برایت می گویم؛ فلسفه را بخواهید از اول اسفار تا آخر، از هر جا بگی، از اول مفهوم وجود تا آخر مباحث طبیعیات برایت می گویم، امّا همه اش کشک است.
هرچه هست در قرآن و روایت است.

در آخر این را هم متذکر شوم که الگو و مقتدای فلاسفه و عرفا ابن عربی(محی الدین) است که در خباثت و ملعون بودن این موجود هیچ شکی نیست برای پی بردن به درستی کلام از شما می خواهم به لینک زیر حتما سری بزنید.

گوشه ای از عقاید ابن عربی(علیه اللعنه و العذاب):[/]
http://www.ebnearabi.com/

قال الصادق و قال الباقر برای پیروی امامیه صدق است ولا غیر

[="Tahoma"][="Indigo"]متاسفانه مخالفان فلسفه و عرفان چنین میپندارند که فلاسفه و عرفا،به غیر از معصومین متمسک شده اند.
در حالی که آنها مدعی هستند ما به فهم عمیق تری از آیات و روایات رسیده ایم و نه تنها ظاهر را کنار نگذاشته،بلکه با شدّت بیشتری به ظواهر نیز ملتزمند.

در ضمن آیا آیت الله وحید،معصومند؟
آیا ایشون فقیه و اصولی اند و یا حکیم،که فلسفه را ردّ میفرمایند؟
آیا منظور ایشان،همان است که شما استنباط کرده اید؟
فل هاتوا برهانکم ان کنتم صادقین

....................................................................................
در مورد تهی کردن حوزه از فلسفه و عرفان،فرمایشاتتان فقط یک نظریه است،وگرنه مقام معظم رهبری،نظری غیر از شما دارند.ضمن اینکه ایشون فقیه اند و شما خیر...
آیت الله جوادی و حضرت امام و دیگران نیز همینطور

درنیابد حال پخته هیچ خام پس سخن کوتاه باید وسّلام


[/]

[="Tahoma"][="Indigo"]سوالی مهمتر
مگر قرآن نفرمود ما هیچ چیز را در این کتاب فروگذار نکرده ایم؟پس برادر،فرمول های شیمی،تفصیل احکام شرعی،مسایل فلسفی،زندگی نامه ی بزرگان،آینده و گذشته و... را در قرآن می یابید؟...
این بزرگواران که یافتند و می یابند،شما چطور؟ پس شما بر حقّید یا ایشان؟
ایشان که از اسرار و بطون آیات و روایات فرمایشات میفرمایندولله قسم،اگر بیطرف نگاه به مبانی اعتقادی کنید،میبینید هیچ عاقلی این مسایل را نمیپذیرد.همه جا ضد و نقیض،هر جا کم می آوریم،تقدیر و تاویل...اگر سر به دامن حکمت میگذاشتیم که وضعمان این نبود..
نکند منظور از حکمت که این همه گرامی داشته شده،همان استنباط احکام شرعی است؟!
بنده هم مقلّد این بزرگوارانم،اما هر کسی در ضمینه ی تخصص خود میتواند اظهار نظر کند وگرنه ما هم میگوییم نعوذ بالله فقه کشک است!! ادعا که کاری ندارد،مبرهن کردن مشکل است..فتدبّر

اینما تولوا فثم وجه الله

[/]

دوستانی که اهل مطالعات فلسفی و کلامی هستند و یا دنبال حقیقت در این مورد میگردند یک نگاهی به کتاب"بازخوانی قواعد عقلی پیدا و پنهان در روایات" نوشته ی جواد خرمیان بندازند.

بسم الله الرحمن الرحیم .

بحثها زیاده من فقط در مورد آیت الله سیستانی حفظه الله بگم .

ایشان یه زمانی از بزرگان فلسفه بود که من معقتدم دها مرتبه از علامه طباطبایی در فلسفه قویتر بود بی شک . اما خب کنار گذاشت و کاملا به سمت فقاهت و مکتب کلامی حله روی آورد و الان از بزرگان متکلمین حوزه کلامی حله به شمار می آید .

ایشان نظرشان در مورد فلسفه این است که برای حدت ذهن طلبه خوب است و همچنین طلبه باید در اندازه بدایه و نهایه اطلاع کافی در مورد فلسفه داشته باشد .

بنده با فقره اول کلام ایشون موافق نیستم ( چون فلسفه را با اصول از لحاظ تمرین و حد ذهن قابل مقایسه نمی بینم ) در مورد فقره دوم ایشان من موافقم به شرط این که پیش استادی بخواند که غث و سمین فلسفه را بلد باشد .

نقل قول:
به عقيده بنده تازه اين علوم كه در حوزه بدان پرداخته ميشود كافي نيست. و جاي علومي همچون
علوم سياسي - جامعه شناسي و اقتصاد در حوزه خالي است و اگر از بنده نظر ميخواستند به ايشان توصيه ميكردم. و اين علوم نيازهاي تازه جامعه امروز ما هستند

بدين خاطر كه يك جامعه شناسي كه در علوم ديني تبحر دارد بهتر است از جامعه شناسي كه از دين بي خبر است
و يك استاد اقتصادي كه اهل دين و ايمان است ميتواند جامعه اسلامي را صاحب اقتصاد اسلامي بشكل علم روز نمايد.
الي الاخ
و اين علوم نه تنها بنا بر فرمايش سپيده صبح گرامي در اصول وارد نميشوند بلكه در اجراي دين در بعد جامعه و بين جوامع ميتوانند تاثير مثبت و كاملا موجه از نوع ديني بگذارند.

در مورد این کلام هم یه اشاره ایی کنم .

خب این علوم الان در حوزه هست و دارد تدریس می شود ولی با این حال حوزه ضعیفتر از قبل است و متاسفانه از مسیر واقعی خود منحرف شده و فقاهت را درست نفهمید .

و گر نه خود حضرت امام قدس سره می فرماید فقه کارخانه جامعه شناسی است کارخانه انسان سازی است فقه همه چیز است .

اگر حوزه امروز در فقه قوی بود این همه حلال با حرام خلط نمی شد و در تمام زمینها چه اقتصادی و غیر اقتصادی حرف برای گفتن داشت .

اما متاسفانه چی بگم سکوت اولی تر است .

[="Times New Roman"]

یونس بن عبد الرحمن;310134 نوشت:
خب این علوم الان در حوزه هست و دارد تدریس می شود ولی با این حال حوزه ضعیفتر از قبل است و متاسفانه از مسیر واقعی خود منحرف شده و فقاهت را درست نفهمید .

سلام عليكم
خب اين نظر شماست. اگر انحراف ميبينيد و فقاهت درست فهميده نشده پس زياد به تكفير عرفاء و فلاسفه دل نبنديد

ذيلا بايد عرض شود كه
براي اينكه بتوان در حوزه علومي همچون اقتصاد رو درس داد نياز است
1- اين علوم اسلامي شود
2- تغئيراتي در دروس مراحل پايه اي حوزه براي آموزش رشته اقتصاد شكل بگيرد و همچنين دروسي همچون جامعه شناسي و علوم سياسي در سطوح اين اتفاق بايد بيفتد

تا بتوان گفت چنين رشته هائي در حوزه تدريس ميشوند.
حال اگر اين اتفاقات هم صلاح نبوده مشكلي نيست
بنده در مراكز تخصصي حوزوي هم چنين رشته هائي را نديدم.
http://www.howzeh-qom.com/data.aspx?sid=29&siteid=1

اگر منظورتان اين است كه در فقه به سوالات اقتصادي جامعه شناسي و انسان شناسي و ... پرداخته ميشود و فقه پاسخگوست كه اين لازم به گفتن نيست

یونس بن عبد الرحمن;310134 نوشت:
و گر نه خود حضرت امام قدس سره می فرماید فقه کارخانه جامعه شناسی است کارخانه انسان سازی است فقه همه چیز است .

فقه شيعه قابليت و پتانسيل بالائي دارد ولي اين كارخانه فقه با تغئير جامعه نياز به ورودي هاي جديد دارد تا نيازهاي جامعه آن روز را تامين نمايد.

جوامع در حال تغئيرند و سياست و اقتصاد در هر زماني قوانيني براي خود وضع ميكنند
و در اين گردونه فقه بواسطه عدم ورود علوم جديد و نتيجتا عدم طرح پرسشهاي جديد تنها پاسخگوي استفتائات بوده
و در اقتصاد جنبه مدارا و گاها سرزنش و گاهي هم بازدارندگي را پيشه گرفته

زماني فقه - اقتصاد اسلامي را به رخ جوامع عقب مانده غربي ميكشانيد
ولي امروز در برابر هجمه دكترين اقتصادي يهود تنها نقش بازدارنده و تعديل كننده را دارد بازي ميكند.

آيا اين اتفاقات سوال بر انگيز نيست ؟

ياحق

[="Tahoma"][="Navy"]بسمه تعالی

سلام بر همه دوستان گرامی،این بحث به جائی نمی رسد.بارها و بارها هم در همین یک سایت تجربه شده است.
این دوستان هم که اصلا با قواعد بحث حتی آشنایی اولیه هم ندارند.اسم امام را می برند و می گویند امام خمینی اصلا به فلان چیز قائل نبوده،جواب که می دهیم،چنان سکوت می کنند که انگار اصلا نبوده اند.
اسم اشخاص بزرگی را برای تایید خود می برند،ما که اسم کسی را می بریم می گویند حق را نباید با اشخاص شناخت!
واقعا نمی دانم چه باید گفت!واقعا.
هر چه بگوئی یک چیزی می گویند که خودشان هم به آن التزامی ندارند.اینرا از اساتیدشان آموخته اند،چنان که در مناظره هایشان دیده ایم!!!!
بنده یکی از دوستانی را که در این تاپیک بحث می کند را علی رغم توصیه یکی از مدیران ارشد مرکز،مبنی بر توقیف آیدی وی، توقیف نکردم.خواستم بازهم برای چندمین بار حجتی تمام شود.ولی . . . . .
الان هم اینکار را نمی کنم.ولی اگر یکبار دیگر به بزرگان توهین شود چاره ای جز اجرای قوانین مرکز ندارم.
این تاپیک نیز قفل خواهد شد.با چنین تاپیک هائی نیز به صلاحدید برخورد خواهد شد.
لطفا غوغا سالاری نشود.سپاس.
[/]

موضوع قفل شده است