جمع بندی مديريت شهوت: الگو گیری از شهید بابایی در مدیریت شهوت

تب‌های اولیه

17 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
مديريت شهوت: الگو گیری از شهید بابایی در مدیریت شهوت

با سلام خدمت همه عزیزان

سوالاتی در رابطه با شهوت و بحش خود ارضایی داشتم

اولین سوالم اینه که

از طرفی نیازی به نام نیاز جنسی بیان میشه

و از طرفی بیان میشه که خود ارضایی گناهه و بیماری های روحی و جسمی داره
با توجه به اینکه تنها راه تخلیه شهوت ازدواج هست اما متاسفانه راه ازدواج خیلی سخته و یا برای افرادی در سن من ( 19 ) غیر معقول به نظر میاد

میخواستم ببینم نوجوان مثل من که راه ازدواج نداره و از طرفی نیاز جنسی داره چطوری میتونه بدون رفتن به سراغ خود ارضایی خودشو تخلیه کنه ؟

دوم اینکه اگر به عوارض این عمل دچار شدیم چه راهکار هایی برای درمان جسمیش هست

در آخر هم بگم که تاپیک های (( خود ارضایی ضرر دارد یا نه؟ )) و (( تفاوت استمنا با ازدواج (غریزه جنسی) )) رو هم خوندم

ممنون میشم من و خیلیا مثل من رو راهنمایی کنید
و راهیو به ما نشون بدیم تا بتونیم خودمون رو از گناه دور کنیم

:Gol::Gol::Gol:

کارشناس بحث : حامی

برچسب: 

سلام
خدمت شما پرسشگر محترم
بله واقعا تعارض شدیدی بین شهوت و خودکنترلی وجود دارد. یک درگیری شدید. به خصوص این زمان که محرکات فکری و بیرونی بسیار شدید است. و متأسفانه بسیاری از براداران و خواهران مسلمان در این باره دستورات قرآن عمل نمی کنند یا ضد آن رفتار می کنند .یعنی
1- در عبادت، ترک گناه و تحمل سختی ها توصیه به صبر نمی کنند( که قرآن گفته و تواصوا بالصبر)
2- همدیگر را به حق توصیه نمی کنند(که قرآن گفته تواصوا بالحق)
3- همدیگر را در کارهای مثبت و خویشتن داری کمک نمی کنند (که قرآن گفته تعاونوا علی البر و التقوی)
4- همدیگر را در تعدی و گناه یاری مستقیم و غیر مستقیم می کنند ( که قرآن گفته و لا تعاونوا علی الاثم و العدوان)
5- خود و خانواده را از آتش جهنم بر حذر نمی داریم (که قرآن گفته قوا انفسکم و اهیلکم ناراً)
6- زمینه ازدواج افراد مجرد را مومنان و دولتمردان فراهم نمی آورند (که قرآن گفته و انکحوا الایامی منکم ...) و
7 و افراد مجرد عفاف (گوش، چشم، قوه فکر و خیال و شکم و لمس و..) نمی ورزند( که قرآن گفته و لیستعفف الذین لایجدون نکاحاً)
8- به جای کم خوری و روزه ( جسمی و روحی ) پرخوری می کنیم: پیامبر به جوانی که تحت فشار شهوت بودند توصیه کردند که روزه فکری بگیرید البته روزه ای که قدرت مدیریت شهوت را دارد صرف نخوردن و نیاشامیدن نیست بلکه چشم، گوش، فکر و خیال هم باید از خوراک گناهان به دور باشند.

وقتی این طور باشد به قول طلاب مقتضی موجود و مانع هم مفقود است غیر از رشد انحرافات جنسی نباید منتظر چیز دیگری بود وقتی آتش باشد باد هم نوزد و پنبه آغشته به مواد اشتعال زا باشد طبیعی است که آتش شهوت شعله ور شود.

خب حالا چه باید کرد
بله اصل این است که برای ترک گناه توصیه های قرانی بالا رعایت شود. اما حالا که رعایت نمی شود چه باید کرد نباید نشست تا شعله گناه فطرت و وجدان را بسوزاند. باید از روزه، ورزش، همنشینی با افراد معنوی, تلاوت قرآن، عفاف چشم و گوش و شکم و تخیلات و...کمک گرفت.

همانند سازی
در روان شناسی اجتماعی شیوه های از یادگیری بحث می شود باعناوین یادگیری مشاهده ای ، همانندسازی، الگوگیری و تقلید. این شیوه های یک روح کلی دارد. اجازه دهید برای این منظور قسمتی از زندگی آنتونی رابینز سخنران و نویسنده معروف امریکایی را بیاورم:
«آنتونی رابینز» در سال 1961 در خانوادهای فقیر به دنیا آمد. پس از گرفتن دیپلم متوسطه، به کارهای گوناگونی رویآورد اما توفیق چندانی نیافت. در سن 22سالگی، درآپارتمان 40متری محقری، زندگی مجردی فقیرانه ای داشت و به گفته ی خودش، ناچار بودظرف های غذای خود را در وان حمام بشوید. گذشته از گرفتاری های مالی، در اثر پرخوری وبدخوراکی، بیش از 120کیلوگرم وزن داشت و بهعلت چاقی، دچار تنبلی، بی حالی وخواب آلودگی شده بود اما در عین فقر و فلاکت، رؤیاها و آرزوهای جاه طلبانه ای داشت ودر عالم خیال، خود را در قصر زیبایی در ساحل دریا و نزدیک به جنگل سرسبزی مجسممیساخت و برای خود، همسری شایسته، اتومبیلیگرانقیمت و امکاناتی رؤیایی درنظرمیگرفت. سرانجام مصمم شد با چاقی خود مبارزه کند و برای رسیدن به این هدف، بهمطالعه ی چند کتاب پرداخت اما مطالب آنها را ضدونقیض یافت و آنها را دور انداخت. پساز آن برای کاهش وزن خود، راهی دیگر جست. به فکر افتاد فردی را که از هر جهت، سالم ودارای تناسباندام باشد، پیدا کند و افکار، اعتقادات، رفتارها و نحوه ی تغذیه ی او راسرمشق خود قراردهد. این شیوه، مؤثر واقع شد و توانست در کمتر از 2ماه، بدون استفادهاز رژیم غذایی و تنها با شیوههای روانشناسی و کنترل فکر و ذهن، حدود 15کیلوگرم ازوزن خود را کم کند و با توجه به قامت بلند خود (حدود 2متر) تناسب اندامش را بهدستآورد.

موفقیتی که در زمینهی کنترل وزن نصیب «آنتونی» شد، او را به اندیشهواداشت که شاید این شیوه را بتوان در هر زمان، هر جا، هر زمینه و در مورد هر کسیبه کار گرفت. ابتدا معتقد شد که برای به دست آوردن و حفظ تناسب اندام، در وهله ی اولباید افکار، تصورات و رفتارهای فردی را که از نظر وزن متناسب است، دریابیم. ببینیمآن فرد چه می خورد، چه اندازه می خورد و چگونه می خورد. سپس او را سرمشق قرار دهیم و بههمان نتیجه برسیم. پس از آن معتقد شد که ساختمان مغز و اعصاب انسان ها، کم و بیش به همشبیه می باشدپس اگر کسی در نقطهای از دنیا توانسته است کاری بزرگ را به انجامبرساند، من هم که دارای مغز و اعصاب مشابه او هستم، می توانم عیناً همان کار راانجام دهم و به همان نتیجه برسم، به شرط آنکه از همان راهی که او رفته، بروم و طرزتفکر و رفتارم، شبیه او باشد. او این طرز تلقی را مورد عمل قرارداد و به دیگران نیزتوصیه کرد و نتایج را بررسی نمود و به درستیِ این عقیده ایمان یافت.

در مدیریت شهوت نیز ما می توانیم از الگوهایی کمک بگیریم که در شرایط ما بوده اند، هم سن و سال ما بوده اند و محرکات محیطی زیادی داشته اند.
شهید بابایی الگوی موفقی در این زمینه هستند شرایط دشوار او در آمریکا مبارزه او با شهوت را شدید تر کرده بود. بنابراین باید از ابعاد مختلف زندگی این شهید الگوگیری کنیم:
- نگرش او به زندگی، مردم و خدا چگونه بوده؟
- آیا قرآن می خوانده؟ در روز چه مقدار؟
- آیا قرآن همراه داشته است؟
- دوستان او از چه قشری بودند و چه افکاری داشتند؟
- درباره محرکات محیطی و شهوانی مانند فیلم، عکس سکس و...چه طور رفتار می کرد؟
- ورزش چه قدر در زندگی او جا داشته؟
- مرزی در ارتباط با نامحرم بوده ؟
- نگرش او به گناه چه بوده است؟
- در زمان مجردی روزه هم می گرفت؟ روزه مستحبی چه طور؟
- رفتار و تعاملش با عالمان دین چگونه بوده؟
- رابطه اش با نماز چگونه بوده؟
- در کل احساس با ارزش بودن می کرد؟
- چه سهمی برای اختیار و اراده خود قائل بود؟
- چقدر برای کنترل شهوت به ازدواج موقت فکر می کرد؟
- شوخی های جنسی داشت؟
- در آمریکا چگونه چشمش را از زنان و دختران نیمه عریان حفظ می کرد؟
و...





خلبان شهید بابایی و مدیریت شهوت:یکی از دوستان شهید بابایی می­گوید: در دوران تحصیل در آمریکا روزی در بولتن خبری پایگاه « ریس» که هر هفته منتشر می­شد، مطلبی نوشته شده بود که توجه همه را به خود جلب کرد . مطلب این بود : « دانشجو بابایی ساعت 2 نیمه شب می دود تا شیطان را از خود دور کند.» من و بابایی هم اتاق بودیم . ماجرای خبر بولتن را از او پرسیدم. او گفت: چند شب پیش بی خوابی به سرم زده بود .رفتم میدان چمن و شروع کردم به دویدن. از قضا کلنل باکستر فرمانده پایگاه با همسرش مرا دیدند و شگفت زده شدند . کلنل ماشین را نگه داشت ومرا صدا زد. نزد او رفتم . او گفت در این وقت شب برای چه می دوی؟ گفتم : خوابم نمی آمد خواستم کمی ورزش کنم تا خسته شوم .گویا توضیح من برای کلنل قابل قبول نبود او اصرار کرد تا واقعیت را برایش بگویم . به او گفتم مسائلی در اطراف من می گذرد که گاهی موجب می شود شیطان با وسوسه هایش مرا به گناه بکشاند ودر دین ما توصیه شده که در چنین مواقعی بدویم یا دوش آب سرد بگیریم. آن دو با شنیدن حرفهای من تا دقایقی می خندیدند ، زیرا با ذهنیتی که نسبت به مسائل جنسی داشتند نمی توانستند رفتار مرا درک کنند.[1]آقای قرائتی شهید بابایی را الگوی جوانان این دوره معرفی می­کنند و تشویق می­کنند خاطرات این شهید را بخوانند وی می­گوید: خدا شهيد بابايى را رحمت كند. ايشان دانشجو بود و در آمريكا درس مى‏خواند. سياست آمريكا اين بود كه يك بچه‏ى ايرانى را با يك بچه آمريكايى در يك اتاق بكنند. مى‏گفتند: براى اينكه زبان انگليسى را خوب ياد بگيرند، اين كار را مى‏كنيم. اما هدفشان اين بود كه فرهنگ ايرانى پيروز نشود. يك روز يكى از دوستان شهيد بابايى مى‏گفت: در اتاق شهيد بابايى رفتم و ديدم كه ايشان يك طناب بسته است و يك پارچه روى آن انداخته است. گفتم: چرا طناب بسته‏اى؟ گفت: اين آمريكايى به ديوار عكس‏هاى سكسى مى‏زند و شراب هم مى‏خورد. من هم نمى‏خواهم آن عكس‏ها را ببينم. ممكن است ديدن اين عكس‏ها در روح من تأثير بگذارد. من به خاطر همين با پارچه بين خودم و او را جدا كرده‏ام.[2]

وجوب ازدواج موقت
پیشنهاد جدی می کنیم که تا می توانید خود را با روش های بالا حفظ کنید ولی اگر شیوه های بالا نتوانست مانع از بروز گناه شود ازدواج دائم یا موقت برای شما واجب می شود.
همه مراجع تقلید می گویند که اگر کسی به گناه می افتد و به هیچ وجه نمی تواند جلوی گناه را بگیرید ازدواج( دائم یا موقت) برای او واجب می شود.
نکته: ازدواج موقت اگر چه در اینجا می تواند جنبه بازدانده داشته باشد ولی اگر با مدیریت هیجان و شهوت همراه نباشد می تواند به روشی بازدارنده از زندگی زناشویی دائمی شیرین شود.


ترمیم گذشته
اگر کسی گرفتار انحراف جنسی شده باید چه کند. از شیوه های مدیریت شهوت که در بالا ذکرشده کمک بگیرید و توبه کند و به رحمت و بخشش خداوند امیدوار باشد که خودش قول داده توبه پذیر است و توبه کنندگان را دوست دارد.



[1] . پرواز تا بی نهایت، صفحه 36.

[2] نرم افزار مجموعه آثار حاج آقای قرائتی، مرکز تحقیقات نور، برنامه درس­هايى از قرآن سال 73.

[=B Morvarid]خاک­های نرم کوشک

[=Symbol]· [=B Mitra]داستان زندگی شهید برنسی را که از پرتیراژترین کتب دفاع مقدس است؛ «خاک­های نرم کوشک» نوشته سعید عاکف بخوانیم:
[=B Mitra]اول سربازی که اعزام شدیم ، رفتیم «صفر - چهار» بیرجند. بعد از تمام شدن دوره آموزش نظامی ، صحبت تقسیم و این حرف‌ها پیش آمد. یک روز ، تمام سربازها را به خط کردند، تو میدان صبحگاه. هنوز کار تقسیم شروع نشده بود که فرمانده پادگان خودش آمد ما بین بچه‌ها. قدم‏ها را آهسته برمی داشت و با طمأنینه. به قیافه‌ها با دقت نگاه می‌کرد و می‌آمد جلو. تو یکی از ستون‏ها یک­دفعه ایستاد. به صورت سربازی خیره شد. سرتا پای اندامش را قشنگ نگاه کرد. آمرانه گفت: بیرون. همین طور دو - سه نفر دیگر را هم انتخاب کرد. من قد بلندی داشتم و به قول بچه‌ها: هیکل ورزیده و در عوض، قیافه روستایی و مظلومی داشتم.فرمانده پادگان هنوز لا بلای بچه‌ها می‌گشت و می‌آمد جلو. نزدیک من یکهو ایستاد. سعی کردم خونسرد باشم. توی چهره‌ام دقیق شد و بعد هم از آن نگاه‏ های سر تا پایی کرد و گفت: توأم برو بیرون. یکی آهسته از پشت سرم گفت: خوش به حالت!تا از صف برم بیرون، دو، سه تا جمله دیگر هم از همین دست شنیدم: - دیگه افتادی تو ناز و نعمت!
[=Calibri][=Calibri]- [=B Mitra]تا آخرخدمتت کیف می‌کنی!بیرون صف یک درجه دار اسمم را نوشت و فرستاد پهلوی بقیه. حسابی کنجکاو شده بودم .از خود پرسیدم : چه نعمتی به من می خوان بدن که این بچه شهری‌ها دارن افسوسش رو می خورن؟! خیلی‏ها با حسرت نگاهم می‌کردند . بالاخره از بین آن همه، چهار- پنج نفر انتخاب شدیم. یک استوار بردمان دم آسایشگاه. گفت: سریع برین لوازمتون رو بردارین وبیاین بیرون، لفتش ندین‏ها.باز کنجکاوی‏ام بیشتر شد. با آنهای دیگر هم رفاقت نداشتم که موضوع را ازشان بپرسم. لوازمم را ریختم تو کیسه انفرادی و آمدم بیرون. یک جیپ منتظر بود. کیسه‌ها را گذاشتیم عقبش و پریدیم بالا. همراه آن استوار رفتیم تو شهر بیرجند. چند دقیقه بعد جلوی یک خانه بزرگ ویلایی، ماشین ایستاد.استوار پیاده شد. رو کرد به من و گفت: بیا پایین. خودش رفت زنگ آن خانه را زد. کیسه‏ام را برداشتم و پریدم پایین . به ام گفت: از این به بعد در اختیار صاحب این خونه هستی، هر چی بهت گفتن، بی چون و چرا گوش می‌کنی.
[=B Mitra]مات و مبهوت نگاهش می‌کردم. آمدم چیزی بگویم، در باز شد. یک زن تقریبا مسن و ساده وضعی، بین دو لنگه در ظاهر شد. چادر گلدار و رنگ و رو رفته‌اش را رو سرش جابجا کرد. استوار بهش مهلت حرف زدن نداد. به من اشاره کرد و گفت: این سرباز رو خدمت خانم معرفی کنید.از شنیدن کلمه خانم خیلی تعجب کردم. استوار آمد برود، گفتم: من اینجا اسلحه ندارم، هیچی ندارم ؛ نگهبانی می خوام بدم، چکار می خوام بکنم. خنده تمسخرآمیزی کرد و گفت: برو بابا دلت خوشه! از امروز همین لباسهات رو هم باید در بیاری و لباس شخصی بپوشی!
[=B Mitra]تو دوره آموزشی، به قول معروف تسمه از گرده مان کشیده بودند. یاد داده بودند بهمان که اگر ما فوق گفت: بمیر، بی چون و چرا باید بمیری. رو همین حساب حرف او را گوش کردم و دنبال زنه رفتم تو. ولی هنوز در تب و تاب این بودم که تو خانه یک خانم می‌خواهم چه کار کنم؟ روبروی در ورودی، آن طرف حیات یک ساختمان مجلل ، چشم را خیره می‌کرد . وسعت حیات و گل‏های رنگارنگ و درخت‏های سربه فلک کشیده هم زیبایی دیگری داشت. زن گفت: دنبالم بیا. گونی به دست دنبالش راه افتادم . رفتیم تو ساختمان. جلوی راه پله‏ها زن ایستاد. اتاقی را تو طبقه دوم نشانم داد و گفت: خانم اونجا هستن. به اعتراض گفتم : معلوم هست می­خوام چکار کنم؟ این نشد سربازی که برم پیش یک خانم. ترس نگاهش را گرفت. به حالت التماس گفت: صدات رو به یار پایین پسرم! با اضطراب نگاهی به بالا انداخت و ادامه داد: برو بالا، خانم بهت می­گن چه کار باید بکنی، زیاد بد اخلاق نیست. باز پرسیدم: آخه باید چه کار کنم؟ انگار ترسید جواب بدهد، تا تکلیفم را یک­سره کنم، از پله‌ها بالا رفتم. در اتاق قشنگ باز بود، جوری که نمی‌توانستم در بزنم. نگاهی به فرش‏های دستباف و قیمتی کف اتاق انداختم. بند پوتین­هام را باز کرد و بیرونشان آوردم. با احتیاط یکی، دو قدم رفتم جلوتر. گفتم: یا الله. صدایی نیامد. دوباره گفتم: یا الله، یا الله! این بار صدای زن جوانی بلند شد: سرت رو بخوره! یا الله گفتنت دیگه چیه؟ بیا تو! مردد و دو دل بودم. زیر لب گفتم: خدایا توکل برخودت. رفتم تو. از چیزی که دیدم چشمام یک­هو سیاهی رفت. کم مانده بود نقش زمین شوم. فکر می‌کنی چه دیدم؟
[=B Mitra]گوشه اتاق، روی مبل، یک زن بی­حجاب و به اصطلاح آن زمان مینی­ژوب نشسته بود، با یک آرایش غلیظ و حال بهم زن! پاهاش را هم خیلی عادی و طبیعی انداخته بود روی هم. تمام تنم خیس عرق شد. چند لحظه ماتم برد. زنی­که هم انگار حال و هوای مرا درک کرده بود، چون هیچی نگفت. وقتی به خودم آمدم، دنده عقب گرفتم و نفهمیدم چطوراز اتاق زدم بیرون. پوتین‏ها را پام کردم. بندها را بسته نبسته، گونی را برداشتم . زن بی‏حجاب با عصبانیت داد زد: آهای بزمجه کجا داری می‏ری؟ برگرد!
[=B Mitra]گوشم بدهکار هارت و هورت او نشد. پله‌ها را دو تا یکی آمدم پایین. رنگ از صورت زن چادری پریده بود. زیاد بهش توجهی نکردم و رفتم توی حیات. دنبالم دوید بیرون.
[=B Mitra]دستپاچه گفت: خانم داره صدات می‏زنه.
[=B Mitra]گفتم: این­قدر صدا بزنه تا جونش در به یاد!
[=B Mitra]گفت: اگر نری، می­کشنت ها!
[=B Mitra]عصبی گفتم: بهتر! من می‌رفتم و زن بیچاره هم دنبالم تقریباً داشت می‌دوید. دم در یادم آمد آدرس پادگان را بلد نیستم. یک­دفعه ایستادم. زن هم ایستاد.
[=B Mitra]ازش پرسیدم: پادگان صفر- چهار کدوم طرفه؟
[=B Mitra]حیران و بهت زده گفت: برای چی می­خوای!؟
[=B Mitra]گفتم: می­خوام از این جهنم- دره فرارکنم.
[=B Mitra]گفت:به جوونیت رحم کن پسر جان، این کارا چیه؟ اینجا بهترین پول، بهترین غذا، و بهترین همه چیز رو به تو می دن، کیف می‌کنی.
[=B Mitra] با غیظ گفتم : نه ننه، می­خوام هفتاد سال سیاه همچین کیفی نکنم. وقتی دیدم زن می‌خواهد مرا منصرف کند که دوباره برگردم، بی خیال آدرس گرفتن شدم و از خانه زدم توی خیابان، خیابانی که خلوت بود و پرنده پرنمی زد. فقط گاهگاهی ماشینی می‌آمد و با سرعت رد می‏شد. آن روز هر طور بود، بالاخره پادگان را پیدا کردم. از چیزهایی که آنجا دستگیرم شد، خونم بیشتر به جوش آمد. آن خانه، خانه یک سرهنگ بود که من آنجا حکم گماشته را پیدا می‌کردم. می‌شدم خدمتکار مخصوص آن زن که همسریک جناب سرهنگ طاغوتی و بی غیرت بود! به هر حال، دو سه روزی دنبالم بودند که دوباره ببرنم همان جا، ولی حریفم نشدند. دست آخر آن سرهنگ با عصبانیت گفت: این پدرسوخته روتنبیهش کنید تا بفهمه ارتش خونه ننه - بابا نیست که هر غلطی دلش خواست، بکنه.
[=B Mitra]هجده تا توالت آن جا داشتیم که همیشه چهار نفر مأمور نظافتشان بودند، تازه آن هم چهار نفر برای یک نوبت، نوبت بعدی باز چهار نفر دیگر را می‌بردند. قرار شد به عنوان تنبیه، خودم تنهایی همه توالت‌ها را تمیز کنم.
[=B Mitra]یک هفته تمام این کار را کردم، تک و تنها پشت سرهم. صبح روز هشتم، گرم کار بودم که سرگرد آمد سر وقتم. خنده غرض داری کرد و به تمسخر گفت: ها، بچه دهاتی! سرعقل اومده یا نه؟ جوابش را ندادم. با کمال افتخار و سربلندی توی چشماش نگاه می‌کردم. کفری‌تر از قبل ادامه داد: قدر اون ناز ونعمت و اون زندگی خوش را حالا می‌فهمی، نه؟ برّ و بر نگاهش می‌کردم. گفت: انگار دوست داری برگردی همون جا، نه؟ عرق پیشانی‏ام را با سر آستین گرفتم. حقیقتاً تو آن لحظه خدا و امام زمان (سلام الله علیه) کمکم می‏کردند که خودم را نمی‌باختم. خاطر جمع و مطمئن گفتم: «این هیجده تا توالت که سهله جناب سرگرد، اگر سطل بدی دستم و بگی همه این کثافت‌ها رو خالی کن تو بشکه، بعد که خالی کردی تو بشکه، ببر بریز تو بیابون، و تا آخر سربازی هم کارم همین باشه، با کمال میل قبول می‌کنم، ولی تو او خونه دیگه پا نمی‌گذارم. عصبانی گفت: حرف همین؟ گفتم: اگر بکشیدم، اونجا نمی­رم. بیست روز مرا تنبیهی همان جا گذاشتند. وقتی دیدند حریف اعتقاد و مسلکم نمی­شوند، آخرش کوتاه آمدند و فرستادنم گروهان خدمات.»[=B Mitra][=Calibri][1]

[=B Mitra][=Calibri][1][=B Mitra] . کتاب پرتیراژ خاک­های نرم کوشک، سعید عاکف، چ 83، ناشر:‌ملک اعظم، 1388، ص16. پیکر شهید برونسی بعد از ۲۷ سال کشف شد. این کتاب را می­توان از برخی سایت­ها دانلود کنید.

الگوی گیری 3


- امیر جون! بفرما این آب پرتقال رو بخور؛ یکم تقویت بشی!
از ظهر که اومدی همش سرت توی کتابه!
مگه تو آدم نیستی؟
مگه خسته نمیشی؟
مگه دل نداری؟
یکم هم به من نگاه کن!

دختر خاله ام پری بود. هرزگی از کلامش موج میزد
سرم را از روی کتاب برداشتم ؛ بی آنکه به صورتش نگاه کنم تشکری کردم و دوباره مشغول درس شدم
نمی دانم این دختره از من چی میخواد؟

پاورپونت از پری تا پریدن
داستانی که برداشتی آزاد از یک ماجرای واقعیست تا ما را به خودمان بیاورد.
دانلود فیلم از پری تا پریدن

پاورپوینت

http://www.askdin.com/thread20104.html

چند نکته مهم:
نکته اول: استمناء و خودارضائی منحصر در یک حالت خاص و یا شیوه خاصی نیست، بلکه شامل هر کاری که باعث شود انسان به اوج لذت جنسی و به ارضای جنسی برسد می شود ولو که آن کار ، نگاه به یک فیلم مستهجن و یا حتی فکر به مسائل شهوت انگیز به قصد استمناء باشد.

نکته دوم: آن است که از دیدگاه فقهاء و شرع مقدس اسلام اگر شخصی به نیت خروج منی ، با خود کاری کند که منی خارج شود، اما به هر دلیل منی خارج نشود باز این کار گناه و بدون شک از مصادیق شهوترانی حرام خواهد بود. پس عده ای نباید این گونه تصور کنند که اگر منی از آنها خارج نشود مرتکب عمل حرامی نشده اند.
پزشکان ترجیح دارند که اگر استمناء حتی بدون انزال باشد، باز سبب پیدایش عوارضی در جسم و روح شخص خواهد شد.
خود ارضائی در واقع یک نوع کامجوئی بدلی و سوء استفاده کردن شخص از خودش می باشد. این کار علاوه بر آنکه از دیدگاه شریعت اسلام حرام و جزء گناهان کبیره محسوب می شود ضررهای فراوانی هم برای جسم و روح و روان انسان دارد. لذا دین مبین اسلام برای اینکه ضربه سهمگین بر پیکر نورس و رشید نوجوانان و جوانان وارد نشود و روح و روان آنها از این مخرب ها در امان بماند این عمل شوم را حرام کرده است. ما در این مقاله سعی و تلاش داریم تا این مطلب را از ابعاد مختلف بررسی کرده و جوانان را با خطرات و راههایی از این کار خطرناک آشنا سازیم به امید اینکه مانعی باشد از ارتکاب به این عمل، و انگیزه ای بر ترک برای کسانی که مشغول به این کار هستند.
استمناء و خودارضائی از دیدگاه قرآن و روایات:
در هیچ کدام از ادیان آسمانی خودارضائی و استمناء جایز نشده است، دین مبین اسلام نیز همانند سایر ادیان این عمل زشت وعادت شوم را حرام و ممنوع می داند و آنرا جزء گناهان کبیره بر می شمرد.
قرآن کریم در سوره مؤمنون آیه ی 7 می فرماید:
«فَمَنِ ابتَغی وَ راءَ ذلِکَ فَأولَئِکَ هُمُ العادُونَ»
«هرکس غیر از همسر و کنیزش(جهت بهره گیری جنسی) طلب کند، از تجاوزکاران است.»
این آیه بدون شک بر این مسئله دلالت می کند که برگزیدن هر راهی برای دفع شهوت غیر از همسر و کنیز گناه محسوب می شود و واضح است که خودارضائی هم راهی غیر از همسر و کنیز است.
پیامبر اکرم فرمودند: اَلا لَعنة اللهِ و المَلائِکَة و الناسِ اجمَعینَ... علی نالحِ یده،
«لعنت خدا و فرشتگان و مردم همگی .....بر کسی که با خود ازدواج می کند[خودارضائی می کند]»( میزان الحکمه ر ج 12/باب استمناء ر ج 19048)
هم چنین امام صادق در پاسخ شخصی که از استمناء و خود ارضائی سوال کرد فرمود:
إئم عَظیمٌ قَد نَهی اللهُ تَعالی عَنهُ فی کِتابِهِ ، وَ فاعِلُهُ کَناکِحِ نَفسِهِ وَلَو عَلِمتُ بِمَن یَفعُلُه ما اکلتُ مَعَهُ؛
«[خودارضائی] گناه بزرگی است که خدای متعال در کتاب خود از آن نهی فرموده است و شخصی که این کار را می کند مانند کسی است که با خودش ازدواج کند و اگر بدانم کسی این کار را می کند هرگز با او غذا نمی خورم.»( بحارالأنوار-ج101-ص20)
خودارضائی و استمناء از دیدگاه دانشمندان و محققان غربی:
کانت:
«هیچ چیز به اندازه کام گرفتن از خود (خودارضائی)ذهن و جسم را ضعیف نمی کند، و این گونه شهوت رانی با طبیعت [آدمی] به کلی مغایر است،[اما] نباید هم این موضوع از کودک [نوجوان و جوان] پنهان بماند،باید آنرا با همه زشتی اش پیش روی وی قرار داده و گفت بدین طریق از تولید مثل می افتد. باید به وی گوشزد کرد که این عادت زشت بسش از هرچیز دیگری قدرت جسمی اش را نابود می کند، با این کار دچار پیری زودرس می شود، هوشش زیان فراوان می بیند.....»
آلفرد کینزی:
مشکل است تصور کرد چیزی بهتر از این عمل بتواند به طور مداوم به شخصیت فرد لطمه بزند،مشاهدات دکتر هوچین سون ثابت می کند: عموم ناراحتی های مربوط به دستگاه تناسلی از اثار «استمناء» و ناراحتی های شبکیه و مشیمیه از آن سرچشمه می گیرد.»
نویسنده مزبور تصریح می کند:اشخاصی که به این عادت مذموم مبتلا هستند به محض گرفتاری به یکی از بیماری های وخیم به آسانی نمی توانند گریبان خود را از چنگال مرگ نجات دهند.
عوامل و زمینه های خودارضائی
خودارضائی به خلاف آنچه عده ای مطرح می کنند به هیچ وجه یک امر عادی و طبیعی نیست بلکه معلول یک سری کارهای اشتباه و غلطی است که توسط شخص و یا دیگران انجام می گیرد و یقیناٌ اگر زمینه ها و عوامل فراهم نشود هیچ گاه فردی این عمل زشت را مرتکب نمی شود.این عوامل عبارتند از:
1-محرک های جنسی
از جمله عوامل و زمینه نای گرایش یک نوجوان و جوان به عمل زشت «خودارضائی» انجام کارهایی است که موجب تحریک غریزه ی جنسی وی می شود.
نکاه به عکس ها و فیلم های مبتذل و سکسی، به شکم خوابیدن، خواندن مطالب سکسی، غذای شهوت زا، لباس هاس تنگ و چسپان، بستر نرم و لطیف ، نگاه به بدن عریان خود، فکر کردن به مسائل جنسی، خلوت با نامحرم، همگی از مواردی هستند که سبب تحریک جنسی خواهد شد و تمام این موارد عواملی هستند برای گرایش یک شخص به این عمل زشت.
2- دوستان ناباب
3-بلوغ زودرس
4-بیکاری
5-تإخیر در ازدواج
6-اضطراب و نگرانی[زمانی که فرد تحت فشار روانی قرار می گیرد،احساس می کند که باید به جایی پناه ببرد و خود را زا این فشار نجات دهد و اگر این فرد با اطرافیان علی الخصوص والدین خود روایط صمیمانه و سالمی نداشته باشد به خویش پناه می برد و سعی می کند خود را به آرامش برساند.]
7-تنهایی
8-آگاهی نداشتن از ضرر و زیان ها
9-عدم آگاهی یا بی توجهی والدین
الف-کمبود محبت
ب-بوسیدن و در آغوش گرفتن کودک توسط نامحرم
ج-پوشش و آرایش نامناسب
د-عدم رعایت مسائل زناشوئی
ه-جدا نکردن رختخواب
ن-برهنگی کودک در هنگام خواب
ر-بدخواباندن کودک[به این صورت که کودک را به شکم بخوابانند ]
ز-بازی با بدن کودک
ضررهای خودارضائی و استمناء
برای خودارضائی و استمناء ضررهای فراوانی برشمرده اند که ما در سه بخش آنها را بازگو می کنیم:
1)ضررهای جسمانی
ضعف بینائی، کم خونی، خستگی و کوفتکی،ضعف عمومی بدن،ضعف حافظه و حواس پرتی،کمر درد،تنگی نفس، عقیم شدن و ناتوانی در تولید مثل، انزال زودرس، لرزش دست، زشتی چهره و از بین رفتن طراوت صورت، خرابی اشتها، لاغری، پیری زودرس، ضعف مفاصل، قاعدگی نامنظم، خطر از بین رفتن بکارت، خواب آلودگی و چرت زدن زیاد، تورم قسمت پایانی و انتهای مجاری ادرار، تورم غدد وذی، پیدایش ترشحات چرکی از مجرای ادرار
2)ضررهای روحی و روانی
ضعف اعصاب و پرخاشگری، ضعف اراده،احساس حقارت، تندخویی، افسردگی، شک و تردید، خود کم بینی، کسالت دائمی، عدم اعتماد به نفس
3) ضررهای اجتماعی
دوری از اجتماع و میل به گوشه گیری، بی میل شدن به همسر و ازدواج، ناسازگاری خانوادگی،فرار از اجتماع، بی غیرت شدن، از بین رفتن عزت، احساس طرد شدن، ناتوانی در ارتباط با همسر
راه نجات و دستور های ده گانه برای ترک استمناء و خود ارضائی
اکنون که این حقایق روشن شد قبل از بیان دستورهای ده گانه توجه جوانان عزیز که دچار این عادت شوم جنسی شده اند را به چند نکته جلب می کنم:
نکته اول: مبتلایان توجه داشته باشند که هر زمان تصمیم به ترک و توبه از این گناه خود گرفته، یقین داشته باشند که خداوند نیز توبه آنان را خواهد پذیرفت چرا که این وعده خود اوست:
و هُوالَّذی یقبَلُ التّوبَه عَن عِبادِهِ و یَعفُوا عَن السَّیئات...
«اوست خدایی که توبه بندگانش را می پذیرد و گناهانشان را می بخشد.»
نکته دوم: مبتلایان باید بدانند که این عادت شوم با همه آثار مرگبارش قابل معالجه و درمان است.
نکته سوم: جوانان باید بدانند که برای ترک هر عادتی ، قبل از هر چیز نیاز به یک اراده و تصمیم جدی و محکم است. برای اینکه بتوانید یک تصمیم محکم و راسخ بگیرید به عواقب و ضررهای این کار خوب بیندیشید و چندین بار آن را مرور کنید و بعد یک تصمیم راسخ و خلل ناپذیر بگیرید.
نکته چهارم: شاید بعضی ها بگویند ما بارها تصمیم گرفته ایم که این کار را ترک کنیم ولی تصمیم را شکسته ایم . ما به این افراد خواهیم گفت : شکستن تصمیم به معنی از بین رفتن همه آثار آن در وجود انسان نیست، همین تصمیم شکسته شده رسوباتی در اعماق دل و روح انسان باقی می گذارد و زمینه را برای تصمیم نهایی بیش از گذشته آماده می سازد.
نکته پنجم: ما مطمئن هستیم که اگر کسی یک ماه (فقط یک ماه) دقیقاً طبق این دستورات عمل کند به لطف خدا بر این عادت شوم پیروز خواهد شد. پس با عزمی راسخ شروع کنید.
دستورات ده گانه:
1-
اجتناب از هر گونه تحریک مصنوعی
اگر کسی انتظار داشته باشد که هر شب در برابر ماهواره ناظر صحنه های هوس آلود «فیلم های سکسی» باشد و همه روزه قسمت مهمی از وقت گرانبهای خود را به مطالعه ی «رمانهای عشقی و تماشای عکسهای شهوت انگیز» بگذراند. و در کوچه و بازار با ولع تمام به دختران و زنان نگاه کند و اندام آنان را ورانداز کند و با این همه باز هیچ گونه آلودگی پیدا نکند سخت در اشتباه است.
اینگونه تحریکات مصنوعی که هیچ گونه ضرورتی هم ندارد ، مسیر فکر هر جوانی را از مسائل اصولی زندگی تغییر می دهد و به سوی مسائل جنسی آنهم به صورت حاد و طغیانگر می کشاند.و شب و روز آنها را در یک حالت اضطراب دائمی که آثار نامطلوب آن بر تمام وجود آنان سایه خواهد افکند نگه می دارد.همه جوانان عزیز- مخصوصاٌ آنهایی که دارای پاره ای از عادت های غلط جنسی هستند-باید به شدت از اینگونه امور بپرهیزند و آرامش فکری خود را بی جهت برهم نزنند.
برای موفقیت در این زمینه لازم است که : اولاٌ : اگر در سی دی ، موبایل و کامپیوتر خود، فیلم ، عکس و یا هر چیز دیگری دارید که شهوت انگیز است و باعث تحریک شما می شود، آنها را از بین ببرید تا هم قدمی در راه مبارزه با خود برداشته باشید و هم در صورت وسوسه شیطان چیزی در دسترس برای تحریک خود نداشته باشید. ثانیاٌ: سعی کنید سرگرمی های سالم و مناسبی برای اوقات فراغت خود انتخاب کنیدف این سرگرمی ها ممکن است :
پیاده روی در هوای آزاد
مطالعه کتب سودمند
پرورش گل در منزل
شرکت در مجالس و میزگردهای علمی اخلاقی و ...باشد.
2-
تهیه برنامه های فشرده و تمام وقت
جوانان باید به طور حتم برای تمام شبانه روز خود برنامه تنظیم کنند به طوری که یک ساعت وقت بیکار نداشته باشند . البته منظور این نیست 24 ساعت درس بخوانند و یا کار کنند. بلکه منظورمان این است که اگر تفریح یا ورزش هم دارند همراه با برنامه باشند و حتی یک ساعت خالی از برنامه هم نداشته باشند.
3-
توجه مخصوص به ورزش
معروف است ورزشکاران نسبت به مسائل جنسی کم علاقه هستند، چون ورزش از یک سو به گردش خون در بدن کمک می کند و از سوی دیگر سبب از بین رفتن نیروی ذخیره و اضافی بدن می شود. از این رو علاوه بر سلامت جسم و روح به خصوص اعصاب و روان در تعدیل قوای جنسی نیز مفید خواهد بود.
البته برای اینکه ورزش کردن اثر مطلوب خود را سریع تر بگذارد به دو نکته حتماٌ بایستی توجه شود:
·سعی کنید زمان ورزشتان منظم باشد.
·ورزش باید به گونه ای باشد که سبب خستگی زیاد انسان شود نه اینکه فقط یک نرمش ساده و بی زحمت باشد. چرا که حرکات بدن و ورزشهای خفیف روزانه، تمایل و قوای جنسی را زیاد می کند. این توجیه را فراموش نکنید، در روز آنقدر ورزش کنید که وقتی خواستید بخوابید بلافاصله بعد از اینکه به رختخواب رفتید در خواب عمیقی فرو روید و از این طریق نیز از شر بسیاری از اوهام و فکرهای غلط نجات پیدا کنید.
4-
جانشین کردن عادت دیگر
روانشناسان می گویند: برای ترک یک عادت بد حتماٌ باید سراغ عادت خوب رفت و آن را جانشین عادت بد نمود. افراد مبتلا به این عمل زشت برای اینکه بر این عادت غلط پیروز شوند باید درست در همان ساعتی که انگیزه آن در مبتلایان تولید می شود به سراغ برنامه خاصی که برای چنین ساعتی از قبل پیش بینی کرده اند بروند مانند: مسابقه علمی، ورزش، مطالعه یک اثر جالب و ... این کار آن قدر ادامه دهندد که جانشین عادت بد سابق شود.
5-
پرهیز مطلق از تنهایی
اینگونه افراد باید حتماٌ و بدون هیچ گونه قید و شرطی از تنها ماندن به شدت اجتناب و دوری کنند. هرگز تنها نباشند، در خانه نمانند، شب تنها نخوابند، تنها برای مطالعه به نقاط خلوت نروند؛ و به محض اینکه در محیطی احساس تنهایی کردند از آن محیط بیرون بروند. اینگونه افراد مخصوصاً باید این نکته را فراموش نکنند که به مجرد اینکه نخستین تحریک را در خود حس می کنند بلافاصله برخیزند و سرگرم کار دیگری شوند . فراموش کردن این تذکر غالباً گران تمام می شود.
6-
ازدواج در نخستین فرصت
این افراد اگر امکاناتشان اجازه می دهد باید در نخستین فرصت ازدواج کنند حتی اگر امکانات آنها تنها برای انتخاب نامزد فراهم است باید این فرصت را از دست ندهند . چرا که ازدواج تأثیر قابل توجهی در مبارزه با این انحراف جنسی دارد. این افراد نباید از ازدواج وحشت داشته باشند زیرا با بکاربستن دستورها هم ترک این اعتیاد آسان است و هم پیروزی در تمام مراحل ازدواج و زناشویی.
7-
تلقین و تقویت اراده
بر اساس آزمایشهای انجام شده شکی در تأثیر فوق العاده «تلقین» وجود ندارد. افراد معتاد ، باید مرتبأ به خود تلقین کنند که به خوبی قادر هستند این عادت زشت را ترک گویند. برای اینکه اثر قوی و سریع تلقین نمایان شود آن طور که یکی از اطبای روانشناس به نام « دکتر ویکتور پوشه فرانسوی » گفته است باید تلقین را به صورت زیر ، چند روز پشت سرهم ادامه دهند. وی می گوید: [مبتلایان] همه روزه، در محل آرامی که چیزی فکر آنها را به خود مشغول نسازد فکر خود را متمرکز ساخته و با کلمات شمرده و محکم این جمله را تکرار کنند: « من به خوبی قادر هستم این عادت بد را از خود دور کنم، من قادرم.» تکرار این تلقین ساده اثر عجیبی در تقویت روحیه و ترک این عادت و هر عادت بد دیگری دارد. می توانید آزمایش کنید. همچنین برای تقویت اراده از مطالعه کتابهایی که برای تقویت و رشد شخصیت و تقویت اراده نوشته شده است غفلت نورزید چرا که نخستین گام در این راه «اراده و تصمیم» است.
8-
دروری از افراد منحرف و مبتلا
بر مبتلایان به این عادت شوم لازم است از معاشرت و همنشینی با افراد منحرف و مبتلا به این عادت بد در همه اوقات، مخصوصاً دوران مبارزه و بهبودی، به طور مطلق دوری بجویند، چرا که نقش معاشران بد وفاسد در ابتلای به این انحراف و ادامه آن بسیار عجیب است. آنها برای اینکه کمتر احساس گناه و بدبختی کنند سعی دارند افراد دیگری را نیز مبتلا سازند و به سرنوشت غم انگیز خود گرفتار نمایند، لذا همواره می کوشند با سخنان وسوسه انگیز این عمل شوم و زشت را لذت بخش و کم ضرر جلوه دهند، ولی جوانان بیدار هرگز در دام وسوسه های شیطانی آنخا نمی افتند.
لذا باید زیانها و عواقب دردناک و مرگبار این عمل را هرگز ازخاطر خود دور نگه نداشت و هرگز گوش به سخنان وسوسه انگیز این و آن نداد.
9-
تقویت عمومی و رژیم غذایی
داشتن یک رژیم غذایی کامل و سالم که موجب تقویت عمومی بدن گردد در مبارزه با این عادت که در بسیاری از مواقع از ضعف اعصاب سرچشمه می گیرد و یا خود عامل ضعف اعصاب است تأثیر قابل توجهی دارد. البته باید از برنامه غذایی خود، غذاهایی را که تقویت کننده شهوت هستند را حذف نمود.
همچنین استحمام با آب سرد و دوری از پوشیدن لباسهای تنگ و چسبان که عامل مؤثری برای تحریک مصنوعی است می تواند کمک مؤثری به اینگونه افراد بنماید.
10-استمداد از نیروی ایمان و عقاید مذهبی
این افراد بدانند که با توکل و یاری گرفتن از خداوند متعال می توان خود را از چنگال این عادت شوم نجات داد چنانکه در قرآن می خوانیم « فلیتوکل علی الله فهو حبه : هر کس توکل بر خدا بکند ف پس خدا اورا کافی است.»
این گونه افراد چنانکه در ابتدا گفتیم نباید خود را یک فرد مطرود در گاه خداوند بدانند بلکه باید با امید بر خداوند و استمداد از او در مقابل این عمل زشت قد علم کرده و آن را شکست دهند . این افراد باید بکوشند که شناخت و معرفت خود را نسبت به خداوند بیشتر کنند زیرا کسی که از روی علم و با اعماق وجود خود خدار را شناخته باشد هرگز به گرد گناه و معصیت و پلیدی نمی گردد.
جوانان عزیز ما اطمینان کامل داریم اگر مبتلایان دستورها ی بالا را دقیقاً [فقط برای یک ماه ] به کار ببندند از شر این انحراف رهایی خواهن یافت.
نامه از یک جوان:
جوانی هستم بیست ساله، در ......به تحصیل اشتغال دارم ...... من در اواخر سال تحصیلی، کلاس سوم دبیرستان به تحریک یکی از دوستانم از دشمن هم بدتر- به این درد مهلک و آتش جانسوز دچار شدم، این عمل زشت هر روز شدت می یافت و در شبانه روز، حداقل دو بار ، به این عمل غیر انسانی دست می زدم. خیلی تعجب می کنم که چه نیرویی توانسته است مرا تا به حال زنده نگه ندارد!
طبق محاسبه ای که هم اکنون کردم به طور تقریب..... مرتبه به این عمل شوم و مهلک دست زده ام. خیلی شرم آور است، لعنت بر من!
فکر نکنید که من نیروی یک جوان بیست ساله را دارم، نه این طور نیست، هم اکنون گوشه ای از عواقب وخیمش را که نمایانگر است می نویسم....
من دانش آموز با استعدادی بودم، اما با دچار شدن به این عمل به زحمت به تحصیلات ادامه می دهم وگرنه باید در دانشگاه باشم . خیلی سست اراده و بهتر بگویم بی اراده هستم . از تصمیم گرفتن عاجزم، هر لحظه دچار دلهره می شوم، قادر نیستم هدف خود را تعیین کنم ، همین ها بوده است که تاکنون شکست خورده ام.خیلی گوشه گیر، درون گرا و عزلت طلب هستم، شاید همین عوامل، کشش این عمل را در من زیاد کرده باشد. دمدمی مزاج هستم، قدرت روبه رو شدن با افراد را ندارم. کمتر تمایل به حرف زدن دارم. خیلی لاغر و ضعیف هستم. بعضی وقتها دچار سرگیجه می شوم. چشمانم زود خسته می شود و چندان بینایی ندارم. همیشه غمگین، نگران ، کسل و به شادمانی دیگران حسادت می ورزم. این همه به خاطر رفاقت با یک دوست نادان بود.
ناراحتی های دیگری هم دارم که شرم دارم بنویسم، چون خودم این بلاها را بر سر خودم آورده ام، باید بکشم .....غرض اتلاف وقت نیست، بلکه عبرت و هشداری برای جوانان است که آن را حلقه آویز گوش خود کنند.

[برگرفته از : جوانان چرا؟]
[استاد مصطفی زمانی/ص42]

سلام

متاسفانه این مشکلات وجود داره

این عزیزانی که زندگیشون رو گفتید در یک محیط نظامی بودند، ولی جامعه اینطور نیست و همه افراد قدرت تحمل و صبر یکسانی ندارن

همین الان در آزمایشگاه خودمون، 2 تا پسر هستیم و 11 تا دختر

بیشتر خانوم ها هم مجردند و معمولا هم رعایت نمی کنند

در کل به نظر میاد آقایون بیشتر در بند رعایت حلال و حرام هستند! (ممکنه باور نکنید و بگید عکسش صدق می کنه، ولی اینجا همونطوری هست که گفتم!)

شرایطی که گفتید در صورتی هست که فرد به طور دائم در معرض تحریک نباشه

نه در جایی که 5-4 تا دختر می خوان دل طرف رو بدست بیارن و ...

شرایط الان جامعه ما حتی از شرایط 30 سال پیش امریکا بدتره

همین الان دوستانی دارم که به ایالات متحده مهاجرت کردن، جداقل در بوستون خیلی حریم ها توسط خود امریکایی ها رعایت میشه و خیلی از صحنه هایی که در مملکت ما دیده میشه، از نظر اون ها پذیرفته شده نیست و کسی هم انجامش نمیده

این مسائل هم با حرف زدن خالی قابل حل نیست. ریشه مشکل ناتوانی در ازداج هست که باید براش فکری بشه!

من که هرموقع خواستم در مورد خود ارضایی بحث کنم سریع تاپیکمو بستند.چرا نمی گذارید باهاتون در این باره بحث کنم.من مطمئنم که خودارضایی برای انسان ضرر جسمی ندارد.اجازه بدین که باهاتون بحث کنم!

search kon:
masturbation

دوست عزیز این که ضرر جسمی داره یا نه بارها در همین سایت بحث شده است.
آیا فقط سرچ کردن mastrbation کفایت می کند؟ اولا در سایت های علمی خارجی زیادی هم ضررهای آن بیان شده است.
ثانیاً
وقتی ما دین را با عقل و تحقیق پذیرفتیم و بعد از ورود به دایره دین شدیم همین که می دانیم دستورات شرعی از سوی خالقی است که به مصالح ما بیشتر از ما آگاه است و علمش نامحدود است هر چند علل و فلسفه احکام را ندانیم تعبدا پایبند به آن باید باشیم.
اگر به عنوان مثال علم روز ثابت کرد همجنس گرایی، خوردن شراب، ازدواج با محارم و....فواید زیادی دارد وظیفه چیست باید به علم خطا پذیر روی آورد یا به علم الهی و وحیانی که خطاناپذیر؟
به دانش بشری محدود که فراز نشیب دارد و در طول زمان رد و اثبات می شود یا به دانش بی پایان الهی؟

حرمت خود ارضایی مورد وافق ادیان الهی مانند اسلام ( مذاهب اهل تسنن، شیعه ) و مسیحیت و ....است. در بین مراجع ما نیز چون ادله محکم داشته اند احدی در حرمت آن هم تردید نداشته اند.

anoushiravan;306151 نوشت:
سلام متاسفانه این مشکلات وجود داره این عزیزانی که زندگیشون رو گفتید در یک محیط نظامی بودند، ولی جامعه اینطور نیست و همه افراد قدرت تحمل و صبر یکسانی ندارن

در همان خاطرات شهید بابایی آمده است که فرمانده به او گفته که چرا خودت را اذیت می کنی این همه دختر و زن در خیابان ها هست چرا نمی روی خود را ارضا کنی؟
و ایشان جواب دادند ما مسلمان هستیم و اجازه چنین کاری را نداریم.

برای حفظ ایمان باید جهاد کرد. درسته سخته است به همین دلیل هم هست که گفتند این جهاد از جهاد و جنگ با شمشیر و توپ و تانک و....بزرگتر است و به آن جهاد اکبر گفته شده است. طبیعی است کسی که تلاش کند پاک باشد و آلوده به گناه نشود اگر از دنیا برود شهید اکبر خواهد بود.
به این استفتا توجه کنید

اشتغال و خلوت بانامحرم
سوال:

با هزار زور و زحمت توانسته‌ام در شرکتي دست خودم را بند کند تا از نظر اقتصادي لنگ نماند و بتوانم نفقه زن و بچه ام را بدهم از بخت بد من خانمي بد حجاب و زيبا هم اتاق من شده است و ما در ساعاتي از روز در يک اتاق خلوت، با هم هستيم و به دليل شرايط کاري ارتباط کلامي زيادي داريم. مدير شرکت با جا به جايي من موافقت نکرده است و مذهبي هم نيست که برايش مهم باشد. با توجه به اين که يافتن شغل بسيار مشکل است و بيکار شدن من «مشکلات اقتصادي جدياي» براي من و خانواده ام به بار ميآورد آيا براي من واجب است از آن کار صرفه نظر کنم.

پاسخ:

1. اگر شرايط اتاق به صورتي است که کسي نمي تواند وارد شود يا معمولا وارد نمي شود ، خلوت با نامحرم حرام است .

اگر شغل شما مستلزم نگاه حرام و مراوده با نامحرم است ، جايز نيست و بايد اين کار ترک شود .

در هر صورت در آمدي که از شغل ياد شده بدست مي آيد ، حلال است [ 1 ]

به نظر مي آيد در بسياري از موارد مي توان با زيرکي و ظرافت ، شغل خود را حفظ کرد و آلوده گناه هم نشد شما مي توانيد توصيه هاي زير را امتحان کنيد :

- نامه اي به مدير شرکت بنويسيد و مسئله خود را با نرمي مطرح کنيد و از ايشان درخواست پيشنهاد و اظهار نظر براي حل مشکل نماييد.

- به بهانه اي چينش وسايل اتاق را به صورتي تغيير دهيد که نتوانيد هنگام صحبت به ايشان نگاه کنيد .

- سعي کنيد نگاه عمدي به ايشان نداشته باشيد و از تکرار نگاه پرهيز کنيد .

- در سخن گفتن هميشه جدي باشيد و از شوخي بپرهيزيد و جملات خود را کوتاه و تنها در حوزه کاري مطرح کنيد و به سؤالات غير مرتبط پاسخ ندهيد .


پي نوشت ها:
-------------------------------------------------
1. پايگاه اطلاع رساني آيه الله خامنه اي در احکام مشاغل به آدرس:http://www.leader.ir/tree/index.php?catid=49

aviny;306148 نوشت:
چند نکته مهم: نکته اول: استمناء و خودارضائی منحصر در یک حالت خاص و یا شیوه خاصی نیست، بلکه شامل هر کاری که باعث شود انسان به اوج لذت جنسی و به ارضای جنسی برسد می شود ولو که آن کار ، نگاه به یک فیلم مستهجن و یا حتی فکر به مسائل شهوت انگیز به قصد استمناء باشد. نکته دوم: آن است که از دیدگاه فقهاء و شرع مقدس اسلام اگر شخصی به نیت خروج منی ، با خود کاری کند که منی خارج شود، اما به هر دلیل منی خارج نشود باز این کار گناه و بدون شک از مصادیق شهوترانی حرام خواهد بود. پس عده ای نباید این گونه تصور کنند که اگر منی از آنها خارج نشود مرتکب عمل حرامی نشده اند. پزشکان ترجیح دارند که اگر استمناء حتی بدون انزال باشد، باز سبب پیدایش عوارضی در جسم و روح شخص خواهد شد. خود ارضائی در واقع یک نوع کامجوئی بدلی و سوء استفاده کردن شخص از خودش می باشد. این کار علاوه بر آنکه از دیدگاه شریعت اسلام حرام و جزء گناهان کبیره محسوب می شود ضررهای فراوانی هم برای جسم و روح و روان انسان دارد. لذا دین مبین اسلام برای اینکه ضربه سهمگین بر پیکر نورس و رشید نوجوانان و جوانان وارد نشود و روح و روان آنها از این مخرب ها در امان بماند این عمل شوم را حرام کرده است. ما در این مقاله سعی و تلاش داریم تا این مطلب را از ابعاد مختلف بررسی کرده و جوانان را با خطرات و راههایی از این کار خطرناک آشنا سازیم به امید اینکه مانعی باشد از ارتکاب به این عمل، و انگیزه ای بر ترک برای کسانی که مشغول به این کار هستند. استمناء و خودارضائی از دیدگاه قرآن و روایات: در هیچ کدام از ادیان آسمانی خودارضائی و استمناء جایز نشده است، دین مبین اسلام نیز همانند سایر ادیان این عمل زشت وعادت شوم را حرام و ممنوع می داند و آنرا جزء گناهان کبیره بر می شمرد. قرآن کریم در سوره مؤمنون آیه ی 7 می فرماید: «فَمَنِ ابتَغی وَ راءَ ذلِکَ فَأولَئِکَ هُمُ العادُونَ» «هرکس غیر از همسر و کنیزش(جهت بهره گیری جنسی) طلب کند، از تجاوزکاران است.» این آیه بدون شک بر این مسئله دلالت می کند که برگزیدن هر راهی برای دفع شهوت غیر از همسر و کنیز گناه محسوب می شود و واضح است که خودارضائی هم راهی غیر از همسر و کنیز است. پیامبر اکرم فرمودند: اَلا لَعنة اللهِ و المَلائِکَة و الناسِ اجمَعینَ... علی نالحِ یده، «لعنت خدا و فرشتگان و مردم همگی .....بر کسی که با خود ازدواج می کند[خودارضائی می کند]»( میزان الحکمه ر ج 12/باب استمناء ر ج 19048) هم چنین امام صادق در پاسخ شخصی که از استمناء و خود ارضائی سوال کرد فرمود: إئم عَظیمٌ قَد نَهی اللهُ تَعالی عَنهُ فی کِتابِهِ ، وَ فاعِلُهُ کَناکِحِ نَفسِهِ وَلَو عَلِمتُ بِمَن یَفعُلُه ما اکلتُ مَعَهُ؛ «[خودارضائی] گناه بزرگی است که خدای متعال در کتاب خود از آن نهی فرموده است و شخصی که این کار را می کند مانند کسی است که با خودش ازدواج کند و اگر بدانم کسی این کار را می کند هرگز با او غذا نمی خورم.»( بحارالأنوار-ج101-ص20) خودارضائی و استمناء از دیدگاه دانشمندان و محققان غربی: کانت:«هیچ چیز به اندازه کام گرفتن از خود (خودارضائی)ذهن و جسم را ضعیف نمی کند، و این گونه شهوت رانی با طبیعت [آدمی] به کلی مغایر است،[اما] نباید هم این موضوع از کودک [نوجوان و جوان] پنهان بماند،باید آنرا با همه زشتی اش پیش روی وی قرار داده و گفت بدین طریق از تولید مثل می افتد. باید به وی گوشزد کرد که این عادت زشت بسش از هرچیز دیگری قدرت جسمی اش را نابود می کند، با این کار دچار پیری زودرس می شود، هوشش زیان فراوان می بیند.....» آلفرد کینزی: مشکل است تصور کرد چیزی بهتر از این عمل بتواند به طور مداوم به شخصیت فرد لطمه بزند،مشاهدات دکتر هوچین سون ثابت می کند: عموم ناراحتی های مربوط به دستگاه تناسلی از اثار «استمناء» و ناراحتی های شبکیه و مشیمیه از آن سرچشمه می گیرد.» نویسنده مزبور تصریح می کند:اشخاصی که به این عادت مذموم مبتلا هستند به محض گرفتاری به یکی از بیماری های وخیم به آسانی نمی توانند گریبان خود را از چنگال مرگ نجات دهند. عوامل و زمینه های خودارضائی خودارضائی به خلاف آنچه عده ای مطرح می کنند به هیچ وجه یک امر عادی و طبیعی نیست بلکه معلول یک سری کارهای اشتباه و غلطی است که توسط شخص و یا دیگران انجام می گیرد و یقیناٌ اگر زمینه ها و عوامل فراهم نشود هیچ گاه فردی این عمل زشت را مرتکب نمی شود.این عوامل عبارتند از: 1-محرک های جنسی از جمله عوامل و زمینه نای گرایش یک نوجوان و جوان به عمل زشت «خودارضائی» انجام کارهایی است که موجب تحریک غریزه ی جنسی وی می شود. نکاه به عکس ها و فیلم های مبتذل و سکسی، به شکم خوابیدن، خواندن مطالب سکسی، غذای شهوت زا، لباس هاس تنگ و چسپان، بستر نرم و لطیف ، نگاه به بدن عریان خود، فکر کردن به مسائل جنسی، خلوت با نامحرم، همگی از مواردی هستند که سبب تحریک جنسی خواهد شد و تمام این موارد عواملی هستند برای گرایش یک شخص به این عمل زشت. 2- دوستان ناباب 3-بلوغ زودرس 4-بیکاری 5-تإخیر در ازدواج 6-اضطراب و نگرانی[زمانی که فرد تحت فشار روانی قرار می گیرد،احساس می کند که باید به جایی پناه ببرد و خود را زا این فشار نجات دهد و اگر این فرد با اطرافیان علی الخصوص والدین خود روایط صمیمانه و سالمی نداشته باشد به خویش پناه می برد و سعی می کند خود را به آرامش برساند.] 7-تنهایی 8-آگاهی نداشتن از ضرر و زیان ها 9-عدم آگاهی یا بی توجهی والدین الف-کمبود محبت ب-بوسیدن و در آغوش گرفتن کودک توسط نامحرم ج-پوشش و آرایش نامناسب د-عدم رعایت مسائل زناشوئی ه-جدا نکردن رختخواب ن-برهنگی کودک در هنگام خواب ر-بدخواباندن کودک[به این صورت که کودک را به شکم بخوابانند ] ز-بازی با بدن کودک ضررهای خودارضائی و استمناء برای خودارضائی و استمناء ضررهای فراوانی برشمرده اند که ما در سه بخش آنها را بازگو می کنیم: 1)ضررهای جسمانی ضعف بینائی، کم خونی، خستگی و کوفتکی،ضعف عمومی بدن،ضعف حافظه و حواس پرتی،کمر درد،تنگی نفس، عقیم شدن و ناتوانی در تولید مثل، انزال زودرس، لرزش دست، زشتی چهره و از بین رفتن طراوت صورت، خرابی اشتها، لاغری، پیری زودرس، ضعف مفاصل، قاعدگی نامنظم، خطر از بین رفتن بکارت، خواب آلودگی و چرت زدن زیاد، تورم قسمت پایانی و انتهای مجاری ادرار، تورم غدد وذی، پیدایش ترشحات چرکی از مجرای ادرار 2)ضررهای روحی و روانی ضعف اعصاب و پرخاشگری، ضعف اراده،احساس حقارت، تندخویی، افسردگی، شک و تردید، خود کم بینی، کسالت دائمی، عدم اعتماد به نفس 3) ضررهای اجتماعی دوری از اجتماع و میل به گوشه گیری، بی میل شدن به همسر و ازدواج، ناسازگاری خانوادگی،فرار از اجتماع، بی غیرت شدن، از بین رفتن عزت، احساس طرد شدن، ناتوانی در ارتباط با همسر راه نجات و دستور های ده گانه برای ترک استمناء و خود ارضائی اکنون که این حقایق روشن شد قبل از بیان دستورهای ده گانه توجه جوانان عزیز که دچار این عادت شوم جنسی شده اند را به چند نکته جلب می کنم: نکته اول: مبتلایان توجه داشته باشند که هر زمان تصمیم به ترک و توبه از این گناه خود گرفته، یقین داشته باشند که خداوند نیز توبه آنان را خواهد پذیرفت چرا که این وعده خود اوست: و هُوالَّذی یقبَلُ التّوبَه عَن عِبادِهِ و یَعفُوا عَن السَّیئات... «اوست خدایی که توبه بندگانش را می پذیرد و گناهانشان را می بخشد.» نکته دوم: مبتلایان باید بدانند که این عادت شوم با همه آثار مرگبارش قابل معالجه و درمان است. نکته سوم: جوانان باید بدانند که برای ترک هر عادتی ، قبل از هر چیز نیاز به یک اراده و تصمیم جدی و محکم است. برای اینکه بتوانید یک تصمیم محکم و راسخ بگیرید به عواقب و ضررهای این کار خوب بیندیشید و چندین بار آن را مرور کنید و بعد یک تصمیم راسخ و خلل ناپذیر بگیرید. نکته چهارم: شاید بعضی ها بگویند ما بارها تصمیم گرفته ایم که این کار را ترک کنیم ولی تصمیم را شکسته ایم . ما به این افراد خواهیم گفت : شکستن تصمیم به معنی از بین رفتن همه آثار آن در وجود انسان نیست، همین تصمیم شکسته شده رسوباتی در اعماق دل و روح انسان باقی می گذارد و زمینه را برای تصمیم نهایی بیش از گذشته آماده می سازد. نکته پنجم: ما مطمئن هستیم که اگر کسی یک ماه (فقط یک ماه) دقیقاً طبق این دستورات عمل کند به لطف خدا بر این عادت شوم پیروز خواهد شد. پس با عزمی راسخ شروع کنید. دستورات ده گانه: 1-اجتناب از هر گونه تحریک مصنوعی اگر کسی انتظار داشته باشد که هر شب در برابر ماهواره ناظر صحنه های هوس آلود «فیلم های سکسی» باشد و همه روزه قسمت مهمی از وقت گرانبهای خود را به مطالعه ی «رمانهای عشقی و تماشای عکسهای شهوت انگیز» بگذراند. و در کوچه و بازار با ولع تمام به دختران و زنان نگاه کند و اندام آنان را ورانداز کند و با این همه باز هیچ گونه آلودگی پیدا نکند سخت در اشتباه است. اینگونه تحریکات مصنوعی که هیچ گونه ضرورتی هم ندارد ، مسیر فکر هر جوانی را از مسائل اصولی زندگی تغییر می دهد و به سوی مسائل جنسی آنهم به صورت حاد و طغیانگر می کشاند.و شب و روز آنها را در یک حالت اضطراب دائمی که آثار نامطلوب آن بر تمام وجود آنان سایه خواهد افکند نگه می دارد.همه جوانان عزیز- مخصوصاٌ آنهایی که دارای پاره ای از عادت های غلط جنسی هستند-باید به شدت از اینگونه امور بپرهیزند و آرامش فکری خود را بی جهت برهم نزنند. برای موفقیت در این زمینه لازم است که : اولاٌ : اگر در سی دی ، موبایل و کامپیوتر خود، فیلم ، عکس و یا هر چیز دیگری دارید که شهوت انگیز است و باعث تحریک شما می شود، آنها را از بین ببرید تا هم قدمی در راه مبارزه با خود برداشته باشید و هم در صورت وسوسه شیطان چیزی در دسترس برای تحریک خود نداشته باشید. ثانیاٌ: سعی کنید سرگرمی های سالم و مناسبی برای اوقات فراغت خود انتخاب کنیدف این سرگرمی ها ممکن است : پیاده روی در هوای آزاد مطالعه کتب سودمند پرورش گل در منزل شرکت در مجالس و میزگردهای علمی اخلاقی و ...باشد. 2-تهیه برنامه های فشرده و تمام وقت جوانان باید به طور حتم برای تمام شبانه روز خود برنامه تنظیم کنند به طوری که یک ساعت وقت بیکار نداشته باشند . البته منظور این نیست 24 ساعت درس بخوانند و یا کار کنند. بلکه منظورمان این است که اگر تفریح یا ورزش هم دارند همراه با برنامه باشند و حتی یک ساعت خالی از برنامه هم نداشته باشند. 3-توجه مخصوص به ورزش معروف است ورزشکاران نسبت به مسائل جنسی کم علاقه هستند، چون ورزش از یک سو به گردش خون در بدن کمک می کند و از سوی دیگر سبب از بین رفتن نیروی ذخیره و اضافی بدن می شود. از این رو علاوه بر سلامت جسم و روح به خصوص اعصاب و روان در تعدیل قوای جنسی نیز مفید خواهد بود. البته برای اینکه ورزش کردن اثر مطلوب خود را سریع تر بگذارد به دو نکته حتماٌ بایستی توجه شود: ·سعی کنید زمان ورزشتان منظم باشد. ·ورزش باید به گونه ای باشد که سبب خستگی زیاد انسان شود نه اینکه فقط یک نرمش ساده و بی زحمت باشد. چرا که حرکات بدن و ورزشهای خفیف روزانه، تمایل و قوای جنسی را زیاد می کند. این توجیه را فراموش نکنید، در روز آنقدر ورزش کنید که وقتی خواستید بخوابید بلافاصله بعد از اینکه به رختخواب رفتید در خواب عمیقی فرو روید و از این طریق نیز از شر بسیاری از اوهام و فکرهای غلط نجات پیدا کنید. 4-جانشین کردن عادت دیگر روانشناسان می گویند: برای ترک یک عادت بد حتماٌ باید سراغ عادت خوب رفت و آن را جانشین عادت بد نمود. افراد مبتلا به این عمل زشت برای اینکه بر این عادت غلط پیروز شوند باید درست در همان ساعتی که انگیزه آن در مبتلایان تولید می شود به سراغ برنامه خاصی که برای چنین ساعتی از قبل پیش بینی کرده اند بروند مانند: مسابقه علمی، ورزش، مطالعه یک اثر جالب و ... این کار آن قدر ادامه دهندد که جانشین عادت بد سابق شود. 5-پرهیز مطلق از تنهایی اینگونه افراد باید حتماٌ و بدون هیچ گونه قید و شرطی از تنها ماندن به شدت اجتناب و دوری کنند. هرگز تنها نباشند، در خانه نمانند، شب تنها نخوابند، تنها برای مطالعه به نقاط خلوت نروند؛ و به محض اینکه در محیطی احساس تنهایی کردند از آن محیط بیرون بروند. اینگونه افراد مخصوصاً باید این نکته را فراموش نکنند که به مجرد اینکه نخستین تحریک را در خود حس می کنند بلافاصله برخیزند و سرگرم کار دیگری شوند . فراموش کردن این تذکر غالباً گران تمام می شود. 6-ازدواج در نخستین فرصت این افراد اگر امکاناتشان اجازه می دهد باید در نخستین فرصت ازدواج کنند حتی اگر امکانات آنها تنها برای انتخاب نامزد فراهم است باید این فرصت را از دست ندهند . چرا که ازدواج تأثیر قابل توجهی در مبارزه با این انحراف جنسی دارد. این افراد نباید از ازدواج وحشت داشته باشند زیرا با بکاربستن دستورها هم ترک این اعتیاد آسان است و هم پیروزی در تمام مراحل ازدواج و زناشویی. 7-تلقین و تقویت اراده بر اساس آزمایشهای انجام شده شکی در تأثیر فوق العاده «تلقین» وجود ندارد. افراد معتاد ، باید مرتبأ به خود تلقین کنند که به خوبی قادر هستند این عادت زشت را ترک گویند. برای اینکه اثر قوی و سریع تلقین نمایان شود آن طور که یکی از اطبای روانشناس به نام « دکتر ویکتور پوشه فرانسوی » گفته است باید تلقین را به صورت زیر ، چند روز پشت سرهم ادامه دهند. وی می گوید: [مبتلایان] همه روزه، در محل آرامی که چیزی فکر آنها را به خود مشغول نسازد فکر خود را متمرکز ساخته و با کلمات شمرده و محکم این جمله را تکرار کنند: « من به خوبی قادر هستم این عادت بد را از خود دور کنم، من قادرم.» تکرار این تلقین ساده اثر عجیبی در تقویت روحیه و ترک این عادت و هر عادت بد دیگری دارد. می توانید آزمایش کنید. همچنین برای تقویت اراده از مطالعه کتابهایی که برای تقویت و رشد شخصیت و تقویت اراده نوشته شده است غفلت نورزید چرا که نخستین گام در این راه «اراده و تصمیم» است. 8-دروری از افراد منحرف و مبتلا بر مبتلایان به این عادت شوم لازم است از معاشرت و همنشینی با افراد منحرف و مبتلا به این عادت بد در همه اوقات، مخصوصاً دوران مبارزه و بهبودی، به طور مطلق دوری بجویند، چرا که نقش معاشران بد وفاسد در ابتلای به این انحراف و ادامه آن بسیار عجیب است. آنها برای اینکه کمتر احساس گناه و بدبختی کنند سعی دارند افراد دیگری را نیز مبتلا سازند و به سرنوشت غم انگیز خود گرفتار نمایند، لذا همواره می کوشند با سخنان وسوسه انگیز این عمل شوم و زشت را لذت بخش و کم ضرر جلوه دهند، ولی جوانان بیدار هرگز در دام وسوسه های شیطانی آنخا نمی افتند. لذا باید زیانها و عواقب دردناک و مرگبار این عمل را هرگز ازخاطر خود دور نگه نداشت و هرگز گوش به سخنان وسوسه انگیز این و آن نداد. 9-تقویت عمومی و رژیم غذایی داشتن یک رژیم غذایی کامل و سالم که موجب تقویت عمومی بدن گردد در مبارزه با این عادت که در بسیاری از مواقع از ضعف اعصاب سرچشمه می گیرد و یا خود عامل ضعف اعصاب است تأثیر قابل توجهی دارد. البته باید از برنامه غذایی خود، غذاهایی را که تقویت کننده شهوت هستند را حذف نمود. همچنین استحمام با آب سرد و دوری از پوشیدن لباسهای تنگ و چسبان که عامل مؤثری برای تحریک مصنوعی است می تواند کمک مؤثری به اینگونه افراد بنماید. 10-استمداد از نیروی ایمان و عقاید مذهبی این افراد بدانند که با توکل و یاری گرفتن از خداوند متعال می توان خود را از چنگال این عادت شوم نجات داد چنانکه در قرآن می خوانیم « فلیتوکل علی الله فهو حبه : هر کس توکل بر خدا بکند ف پس خدا اورا کافی است.» این گونه افراد چنانکه در ابتدا گفتیم نباید خود را یک فرد مطرود در گاه خداوند بدانند بلکه باید با امید بر خداوند و استمداد از او در مقابل این عمل زشت قد علم کرده و آن را شکست دهند . این افراد باید بکوشند که شناخت و معرفت خود را نسبت به خداوند بیشتر کنند زیرا کسی که از روی علم و با اعماق وجود خود خدار را شناخته باشد هرگز به گرد گناه و معصیت و پلیدی نمی گردد. جوانان عزیز ما اطمینان کامل داریم اگر مبتلایان دستورها ی بالا را دقیقاً [فقط برای یک ماه ] به کار ببندند از شر این انحراف رهایی خواهن یافت. نامه از یک جوان: جوانی هستم بیست ساله، در ......به تحصیل اشتغال دارم ...... من در اواخر سال تحصیلی، کلاس سوم دبیرستان به تحریک یکی از دوستانم – از دشمن هم بدتر- به این درد مهلک و آتش جانسوز دچار شدم، این عمل زشت هر روز شدت می یافت و در شبانه روز، حداقل دو بار ، به این عمل غیر انسانی دست می زدم. خیلی تعجب می کنم که چه نیرویی توانسته است مرا تا به حال زنده نگه ندارد! طبق محاسبه ای که هم اکنون کردم به طور تقریب..... مرتبه به این عمل شوم و مهلک دست زده ام. خیلی شرم آور است، لعنت بر من! فکر نکنید که من نیروی یک جوان بیست ساله را دارم، نه این طور نیست، هم اکنون گوشه ای از عواقب وخیمش را که نمایانگر است می نویسم.... من دانش آموز با استعدادی بودم، اما با دچار شدن به این عمل به زحمت به تحصیلات ادامه می دهم وگرنه باید در دانشگاه باشم . خیلی سست اراده و بهتر بگویم بی اراده هستم . از تصمیم گرفتن عاجزم، هر لحظه دچار دلهره می شوم، قادر نیستم هدف خود را تعیین کنم ، همین ها بوده است که تاکنون شکست خورده ام.خیلی گوشه گیر، درون گرا و عزلت طلب هستم، شاید همین عوامل، کشش این عمل را در من زیاد کرده باشد. دمدمی مزاج هستم، قدرت روبه رو شدن با افراد را ندارم. کمتر تمایل به حرف زدن دارم. خیلی لاغر و ضعیف هستم. بعضی وقتها دچار سرگیجه می شوم. چشمانم زود خسته می شود و چندان بینایی ندارم. همیشه غمگین، نگران ، کسل و به شادمانی دیگران حسادت می ورزم. این همه به خاطر رفاقت با یک دوست نادان بود. ناراحتی های دیگری هم دارم که شرم دارم بنویسم، چون خودم این بلاها را بر سر خودم آورده ام، باید بکشم .....غرض اتلاف وقت نیست، بلکه عبرت و هشداری برای جوانان است که آن را حلقه آویز گوش خود کنند. [برگرفته از : جوانان چرا؟] [استاد مصطفی زمانی/ص42]


نکات خوبی بیان شده است از چند منبع استفاده شده است از جمله
دستورات دهگانه از کتاب آیت الله مکارم جوانان و انحرافات جنسی بیان شده است

حامی;306195 نوشت:
وقتی ما دین را با عقل و تحقیق پذیرفتیم و بعد از ورود به دایره دین شدیم همین که می دانیم دستورات شرعی از سوی خالقی است که به مصالح ما بیشتر از ما آگاه است و علمش نامحدود است هر چند علل و فلسفه احکام را ندانیم تعبدا پایبند به آن باید باشیم.

نظرتون در مورد متن زیر چیه؟

[="blue"]و آن تیرهای نورانی که گاه گاه، بر جان سیاه شب فرو می رود، تیر فرشتگان
نگهبان ملکوت خداوند در بارگاه آسمانی اش که هر گاه شیطان و دیوان هم دستش
می کوشند به حیله، گوشه ای از شب را بشکافند و به آن جا که قداست اهورایی
اش را گام هیچ پلیدی نباید بیالاید و نا محرم را در آن خلوت انس راه نیست، سر
کشند تا رازی را که عصمت عظیمش نباید در کاسۀ این فهم های پلید ریزد، دزدانه بشنوند.
پرده داران حرم سترعفاف ملکوت، آن ها را با این شهاب های آتشین می زنند و به سوی کویر می رانند.
بعدها معلمان و دانایان شهر خندیدند که: نه، جانم! این ها سنگ هایی اند باز ماندۀ
کراتی خرابه و درهم که چون با سرعت به طرف زمین می افتند، از تماس با جو آتش
می گیرند و نابود می گردند و چنین بود
که هر سال که یک کلاس بالاتر می رفتم و به کویر بر می گشتم، از آن همه زیبایی ها
و لذت ها و نشه ها سر شار از شعر و خیال و عظمت و شکوه و ابدیت پر از قدس و
چهره های پراز«ماوراء» محروم تر می شدم[/]

مشاهده می کنیم که مردم از قرآن اشتباه فهمیدند
و یا:
وَالْأَرْضَ بَعْدَ ذَلِكَ دَحَاهَا ﴿۳۰﴾
از این آیه خیلی ها برداشت کرده بودند که زمین صاف است.

و نیز باز هم ببینید:
[="blue"]نهج البلاغه ، حكمت 108 ، به رگهاي دروني انسان پاره گوشتي آويخته كه شگرف ترين اعضاي دروني اوست و آن قلب است كه چيزهايي از حكمت و چيزهايي متفاوت با آن در او وجود دارد . پس اگر اميدي در آن پديد آيد طمع خوارش گرداند و اگر طمع بر آن هجوم آورد حرص آن را تباه سازد و اگر نوميدي بر آن چيره شود تأسف خوردن آن را از پاي در آورد . اگر خشمناك شود كينه توزي آن فزوني يابد و آرام نگيرد . اگر به خشنودي دست يابد خويشتنداري را از ياد برد و اگر ترس آن را فرا گيرد پرهيز كردن آن را مشغول سازد و اگر به گشايشي برسد دچار غفلت زدگي شود و اگر مالي به دست آورد بي نيازي آن را به سركشي كشاند و اگر مصيبت ناگواري به آن رسد بي صبري رسوايش كند و اگر به تهيدستي مبتلا گردد بلاها او را مشغول سازد و اگر گرسنگي بي تابش كند ناتواني آن را از پاي در آورد و اگر زيادي سير شود سيري آن را زيان رساند . پس هرگونه كند روي براي آن زيانبار و هرگونه تند روي براي آن فساد آفرين است .
در بيانات فوق كاملاً مشهود است كه قلب بعنوان محل وقوع همه فرآيندهاي عقلي و احساسي شناخته شده است .[/]

حامی;306195 نوشت:
اگر به عنوان مثال علم روز ثابت کرد همجنس گرایی، خوردن شراب، ازدواج با محارم و....فواید زیادی دارد وظیفه چیست باید به علم خطا پذیر روی آورد یا به علم الهی و وحیانی که خطاناپذیر؟

علم اصول خاص خودشو داره.علم هیچ وقت نمیتونه ثابت کنه که زمین گرده.
ازدواج با محارم
عکسشو ثابت کرده.خیلی هم مضره!
همجنس گرایی
خوبه.باسه ی بعضیا هم جنس بازی خیلی خوبه.چونکه اونا عاشق هم جنسشون میشن.برو فیلم letter days رو نگاه کن بعد بیا از هم جنس بازی بد بگو وقتی اون صحنه عجیبو میدیدی که دو تا پسر جوون و زیبا همدیگر رو میبوسیدن گریه میفتی!

باز هم بحث مسخره همسر و کنیز مطرح شد بابا منم به خدا اگه یه کنیز داشتم اصلا خودارضایی نمیکردم اونها چند تا داشتند و از این کارها نمیکردند کسی که شکمش سیره چه میفهمه که گرسنه چی میکشه

[=georgia]جمع بندی

پرسش:مديريت شهوت

[=georgia] با سلام خدمت همه عزیزان

سوالاتی در رابطه با شهوت و بحش خود ارضایی داشتم

اولین سوالم اینه که

از طرفی نیازی به نام نیاز جنسی بیان میشه

و از طرفی بیان میشه که خود ارضایی گناهه و بیماری های روحی و جسمی داره.با توجه به اینکه تنها راه تخلیه شهوت ازدواج هست اما متاسفانه راه ازدواج خیلی سخته و یا برای افرادی در سن من ( 19 ) غیر معقول به نظر میاد. میخواستم ببینم نوجوان مثل من که راه ازدواج نداره و از طرفی نیاز جنسی داره چطوری میتونه بدون رفتن به سراغ خود ارضایی خودشو تخلیه کنه ؟
دوم اینکه اگر به عوارض این عمل دچار شدیم چه راهکار هایی برای درمان جسمیش هست
در آخر هم بگم که تاپیک های (( خود ارضایی ضرر دارد یا نه؟ )) و (( تفاوت استمنا با ازدواج (غریزه جنسی) )) رو هم خوندم
ممنون میشم من و خیلیا مثل من رو راهنمایی کنید
و راهیو به ما نشون بدیم تا بتونیم خودمون رو از گناه دور کنیم

پاسخ

سلام
خدمت شما پرسشگر محترم
بله واقعا تعارض شدیدی بین شهوت و خودکنترلی وجود دارد. یک درگیری شدید. به خصوص این زمان که محرکات فکری و بیرونی بسیار شدید است. و متأسفانه بسیاری از براداران و خواهران مسلمان در این باره دستورات قرآن عمل نمی کنند یا ضد آن رفتار می کنند .یعنی
1- در عبادت، ترک گناه و تحمل سختی ها توصیه به صبر نمی کنند( که قرآن گفته و تواصوا بالصبر)
2- همدیگر را به حق توصیه نمی کنند(که قرآن گفته تواصوا بالحق)
3- همدیگر را در کارهای مثبت و خویشتن داری کمک نمی کنند (که قرآن گفته تعاونوا علی البر و التقوی)
4- همدیگر را در تعدی و گناه یاری مستقیم و غیر مستقیم می کنند ( که قرآن گفته و لا تعاونوا علی الاثم و العدوان)
5- خود و خانواده را از آتش جهنم بر حذر نمی داریم (که قرآن گفته قوا انفسکم و اهیلکم ناراً)
6- زمینه ازدواج افراد مجرد را مومنان و دولتمردان فراهم نمی آورند (که قرآن گفته و انکحوا الایامی منکم ...) و
7 و افراد مجرد عفاف (گوش، چشم، قوه فکر و خیال و شکم و لمس و..) نمی ورزند( که قرآن گفته و لیستعفف الذین لایجدون نکاحاً)
8- به جای کم خوری و روزه ( جسمی و روحی ) پرخوری می کنیم: پیامبر به جوانی که تحت فشار شهوت بودند توصیه کردند که روزه فکری بگیرید البته روزه ای که قدرت مدیریت شهوت را دارد صرف نخوردن و نیاشامیدن نیست بلکه چشم، گوش، فکر و خیال هم باید از خوراک گناهان به دور باشند.

وقتی این طور باشد به قول طلاب مقتضی موجود و مانع هم مفقود است غیر از رشد انحرافات جنسی نباید منتظر چیز دیگری بود وقتی آتش باشد باد هم نوزد و پنبه آغشته به مواد اشتعال زا باشد طبیعی است که آتش شهوت شعله ور شود.

خب حالا چه باید کرد
بله اصل این است که برای ترک گناه توصیه های قرانی بالا رعایت شود. اما حالا که رعایت نمی شود چه باید کرد نباید نشست تا شعله گناه فطرت و وجدان را بسوزاند. باید از روزه، ورزش، همنشینی با افراد معنوی, تلاوت قرآن، عفاف چشم و گوش و شکم و تخیلات و...کمک گرفت.

همانند سازی
در روان شناسی اجتماعی شیوه های از یادگیری بحث می شود باعناوین یادگیری مشاهده ای ، همانندسازی، الگوگیری و تقلید. این شیوه های یک روح کلی دارد. اجازه دهید برای این منظور قسمتی از زندگی آنتونی رابینز سخنران و نویسنده معروف امریکایی را بیاورم:
«آنتونی رابینز» در سال 1961 در خانوادهای فقیر به دنیا آمد. پس از گرفتن دیپلم متوسطه، به کارهای گوناگونی رویآورد اما توفیق چندانی نیافت. در سن 22سالگی، درآپارتمان 40متری محقری، زندگی مجردی فقیرانه ای داشت و به گفته ی خودش، ناچار بودظرف های غذای خود را در وان حمام بشوید. گذشته از گرفتاری های مالی، در اثر پرخوری وبدخوراکی، بیش از 120کیلوگرم وزن داشت و بهعلت چاقی، دچار تنبلی، بی حالی وخواب آلودگی شده بود اما در عین فقر و فلاکت، رؤیاها و آرزوهای جاه طلبانه ای داشت ودر عالم خیال، خود را در قصر زیبایی در ساحل دریا و نزدیک به جنگل سرسبزی مجسممیساخت و برای خود، همسری شایسته، اتومبیلیگرانقیمت و امکاناتی رؤیایی درنظرمیگرفت. سرانجام مصمم شد با چاقی خود مبارزه کند و برای رسیدن به این هدف، بهمطالعه ی چند کتاب پرداخت اما مطالب آنها را ضدونقیض یافت و آنها را دور انداخت. پساز آن برای کاهش وزن خود، راهی دیگر جست. به فکر افتاد فردی را که از هر جهت، سالم ودارای تناسباندام باشد، پیدا کند و افکار، اعتقادات، رفتارها و نحوه ی تغذیه ی او راسرمشق خود قراردهد. این شیوه، مؤثر واقع شد و توانست در کمتر از 2ماه، بدون استفادهاز رژیم غذایی و تنها با شیوههای روانشناسی و کنترل فکر و ذهن، حدود 15کیلوگرم ازوزن خود را کم کند و با توجه به قامت بلند خود (حدود 2متر) تناسب اندامش را بهدستآورد.

موفقیتی که در زمینهی کنترل وزن نصیب «آنتونی» شد، او را به اندیشهواداشت که شاید این شیوه را بتوان در هر زمان، هر جا، هر زمینه و در مورد هر کسیبه کار گرفت. ابتدا معتقد شد که برای به دست آوردن و حفظ تناسب اندام، در وهله ی اولباید افکار، تصورات و رفتارهای فردی را که از نظر وزن متناسب است، دریابیم. ببینیمآن فرد چه می خورد، چه اندازه می خورد و چگونه می خورد. سپس او را سرمشق قرار دهیم و بههمان نتیجه برسیم. پس از آن معتقد شد که ساختمان مغز و اعصاب انسان ها، کم و بیش به همشبیه می باشدپس اگر کسی در نقطهای از دنیا توانسته است کاری بزرگ را به انجامبرساند، من هم که دارای مغز و اعصاب مشابه او هستم، می توانم عیناً همان کار راانجام دهم و به همان نتیجه برسم، به شرط آنکه از همان راهی که او رفته، بروم و طرزتفکر و رفتارم، شبیه او باشد. او این طرز تلقی را مورد عمل قرارداد و به دیگران نیزتوصیه کرد و نتایج را بررسی نمود و به درستیِ این عقیده ایمان یافت.

در مدیریت شهوت نیز ما می توانیم از الگوهایی کمک بگیریم که در شرایط ما بوده اند، هم سن و سال ما بوده اند و محرکات محیطی زیادی داشته اند.
شهید بابایی الگوی موفقی در این زمینه هستند شرایط دشوار او در آمریکا مبارزه او با شهوت را شدید تر کرده بود. بنابراین باید از ابعاد مختلف زندگی این شهید الگوگیری کنیم:
- نگرش او به زندگی، مردم و خدا چگونه بوده؟
- آیا قرآن می خوانده؟ در روز چه مقدار؟
- آیا قرآن همراه داشته است؟
- دوستان او از چه قشری بودند و چه افکاری داشتند؟
- درباره محرکات محیطی و شهوانی مانند فیلم، عکس سکس و...چه طور رفتار می کرد؟
- ورزش چه قدر در زندگی او جا داشته؟
- مرزی در ارتباط با نامحرم بوده ؟
- نگرش او به گناه چه بوده است؟
- در زمان مجردی روزه هم می گرفت؟ روزه مستحبی چه طور؟
- رفتار و تعاملش با عالمان دین چگونه بوده؟
- رابطه اش با نماز چگونه بوده؟
- در کل احساس با ارزش بودن می کرد؟
- چه سهمی برای اختیار و اراده خود قائل بود؟
- چقدر برای کنترل شهوت به ازدواج موقت فکر می کرد؟
- شوخی های جنسی داشت؟
- در آمریکا چگونه چشمش را از زنان و دختران نیمه عریان حفظ می کرد؟
و...

خلبان شهید بابایی و مدیریت شهوت:یکی از دوستان شهید بابایی می­گوید: در دوران تحصیل در آمریکا روزی در بولتن خبری پایگاه « ریس» که هر هفته منتشر می­شد، مطلبی نوشته شده بود که توجه همه را به خود جلب کرد . مطلب این بود : « دانشجو بابایی ساعت 2 نیمه شب می دود تا شیطان را از خود دور کند.» من و بابایی هم اتاق بودیم . ماجرای خبر بولتن را از او پرسیدم. او گفت: چند شب پیش بی خوابی به سرم زده بود .رفتم میدان چمن و شروع کردم به دویدن. از قضا کلنل باکستر فرمانده پایگاه با همسرش مرا دیدند و شگفت زده شدند . کلنل ماشین را نگه داشت ومرا صدا زد. نزد او رفتم . او گفت در این وقت شب برای چه می دوی؟ گفتم : خوابم نمی آمد خواستم کمی ورزش کنم تا خسته شوم .گویا توضیح من برای کلنل قابل قبول نبود او اصرار کرد تا واقعیت را برایش بگویم . به او گفتم مسائلی در اطراف من می گذرد که گاهی موجب می شود شیطان با وسوسه هایش مرا به گناه بکشاند ودر دین ما توصیه شده که در چنین مواقعی بدویم یا دوش آب سرد بگیریم. آن دو با شنیدن حرفهای من تا دقایقی می خندیدند ، زیرا با ذهنیتی که نسبت به مسائل جنسی داشتند نمی توانستند رفتار مرا درک کنند.[1]آقای قرائتی شهید بابایی را الگوی جوانان این دوره معرفی می­کنند و تشویق می­کنند خاطرات این شهید را بخوانند وی می­گوید: خدا شهيد بابايى را رحمت كند. ايشان دانشجو بود و در آمريكا درس مى‏خواند. سياست آمريكا اين بود كه يك بچه‏ى ايرانى را با يك بچه آمريكايى در يك اتاق بكنند. مى‏گفتند: براى اينكه زبان انگليسى را خوب ياد بگيرند، اين كار را مى‏كنيم. اما هدفشان اين بود كه فرهنگ ايرانى پيروز نشود. يك روز يكى از دوستان شهيد بابايى مى‏گفت: در اتاق شهيد بابايى رفتم و ديدم كه ايشان يك طناب بسته است و يك پارچه روى آن انداخته است. گفتم: چرا طناب بسته‏اى؟ گفت: اين آمريكايى به ديوار عكس‏هاى سكسى مى‏زند و شراب هم مى‏خورد. من هم نمى‏خواهم آن عكس‏ها را ببينم. ممكن است ديدن اين عكس‏ها در روح من تأثير بگذارد. من به خاطر همين با پارچه بين خودم و او را جدا كرده‏ام.[2]

وجوب ازدواج موقت
پیشنهاد جدی می کنیم که تا می توانید خود را با روش های بالا حفظ کنید ولی اگر شیوه های بالا نتوانست مانع از بروز گناه شود ازدواج دائم یا موقت برای شما واجب می شود.
همه مراجع تقلید می گویند که اگر کسی به گناه می افتد و به هیچ وجه نمی تواند جلوی گناه را بگیرید ازدواج( دائم یا موقت) برای او واجب می شود.
نکته: ازدواج موقت اگر چه در اینجا می تواند جنبه بازدانده داشته باشد ولی اگر با مدیریت هیجان و شهوت همراه نباشد می تواند به روشی بازدارنده از زندگی زناشویی دائمی شیرین شود.

ترمیم گذشته
اگر کسی گرفتار انحراف جنسی شده باید چه کند. از شیوه های مدیریت شهوت که در بالا ذکرشده کمک بگیرید و توبه کند و به رحمت و بخشش خداوند امیدوار باشد که خودش قول داده توبه پذیر است و توبه کنندگان را دوست دارد.

خاک­های نرم کوشک

· داستان زندگی شهید برنسی را که از پرتیراژترین کتب دفاع مقدس است؛ «خاک­های نرم کوشک» نوشته سعید عاکف بخوانیم:
اول سربازی که اعزام شدیم ، رفتیم «صفر - چهار» بیرجند. بعد از تمام شدن دوره آموزش نظامی ، صحبت تقسیم و این حرف‌ها پیش آمد. یک روز ، تمام سربازها را به خط کردند، تو میدان صبحگاه. هنوز کار تقسیم شروع نشده بود که فرمانده پادگان خودش آمد ما بین بچه‌ها. قدم‏ها را آهسته برمی داشت و با طمأنینه. به قیافه‌ها با دقت نگاه می‌کرد و می‌آمد جلو. تو یکی از ستون‏ها یک­دفعه ایستاد. به صورت سربازی خیره شد. سرتا پای اندامش را قشنگ نگاه کرد. آمرانه گفت: بیرون. همین طور دو - سه نفر دیگر را هم انتخاب کرد. من قد بلندی داشتم و به قول بچه‌ها: هیکل ورزیده و در عوض، قیافه روستایی و مظلومی داشتم.فرمانده پادگان هنوز لا بلای بچه‌ها می‌گشت و می‌آمد جلو. نزدیک من یکهو ایستاد. سعی کردم خونسرد باشم. توی چهره‌ام دقیق شد و بعد هم از آن نگاه‏ های سر تا پایی کرد و گفت: توأم برو بیرون. یکی آهسته از پشت سرم گفت: خوش به حالت!تا از صف برم بیرون، دو، سه تا جمله دیگر هم از همین دست شنیدم: - دیگه افتادی تو ناز و نعمت!
- تا آخرخدمتت کیف می‌کنی!بیرون صف یک درجه دار اسمم را نوشت و فرستاد پهلوی بقیه. حسابی کنجکاو شده بودم .از خود پرسیدم : چه نعمتی به من می خوان بدن که این بچه شهری‌ها دارن افسوسش رو می خورن؟! خیلی‏ها با حسرت نگاهم می‌کردند . بالاخره از بین آن همه، چهار- پنج نفر انتخاب شدیم. یک استوار بردمان دم آسایشگاه. گفت: سریع برین لوازمتون رو بردارین وبیاین بیرون، لفتش ندین‏ها.باز کنجکاوی‏ام بیشتر شد. با آنهای دیگر هم رفاقت نداشتم که موضوع را ازشان بپرسم. لوازمم را ریختم تو کیسه انفرادی و آمدم بیرون. یک جیپ منتظر بود. کیسه‌ها را گذاشتیم عقبش و پریدیم بالا. همراه آن استوار رفتیم تو شهر بیرجند. چند دقیقه بعد جلوی یک خانه بزرگ ویلایی، ماشین ایستاد.استوار پیاده شد. رو کرد به من و گفت: بیا پایین. خودش رفت زنگ آن خانه را زد. کیسه‏ام را برداشتم و پریدم پایین . به ام گفت: از این به بعد در اختیار صاحب این خونه هستی، هر چی بهت گفتن، بی چون و چرا گوش می‌کنی.
مات و مبهوت نگاهش می‌کردم. آمدم چیزی بگویم، در باز شد. یک زن تقریبا مسن و ساده وضعی، بین دو لنگه در ظاهر شد. چادر گلدار و رنگ و رو رفته‌اش را رو سرش جابجا کرد. استوار بهش مهلت حرف زدن نداد. به من اشاره کرد و گفت: این سرباز رو خدمت خانم معرفی کنید.از شنیدن کلمه خانم خیلی تعجب کردم. استوار آمد برود، گفتم: من اینجا اسلحه ندارم، هیچی ندارم ؛ نگهبانی می خوام بدم، چکار می خوام بکنم. خنده تمسخرآمیزی کرد و گفت: برو بابا دلت خوشه! از امروز همین لباسهات رو هم باید در بیاری و لباس شخصی بپوشی!
تو دوره آموزشی، به قول معروف تسمه از گرده مان کشیده بودند. یاد داده بودند بهمان که اگر ما فوق گفت: بمیر، بی چون و چرا باید بمیری. رو همین حساب حرف او را گوش کردم و دنبال زنه رفتم تو. ولی هنوز در تب و تاب این بودم که تو خانه یک خانم می‌خواهم چه کار کنم؟ روبروی در ورودی، آن طرف حیات یک ساختمان مجلل ، چشم را خیره می‌کرد . وسعت حیات و گل‏های رنگارنگ و درخت‏های سربه فلک کشیده هم زیبایی دیگری داشت. زن گفت: دنبالم بیا. گونی به دست دنبالش راه افتادم . رفتیم تو ساختمان. جلوی راه پله‏ها زن ایستاد. اتاقی را تو طبقه دوم نشانم داد و گفت: خانم اونجا هستن. به اعتراض گفتم : معلوم هست می­خوام چکار کنم؟ این نشد سربازی که برم پیش یک خانم. ترس نگاهش را گرفت. به حالت التماس گفت: صدات رو به یار پایین پسرم! با اضطراب نگاهی به بالا انداخت و ادامه داد: برو بالا، خانم بهت می­گن چه کار باید بکنی، زیاد بد اخلاق نیست. باز پرسیدم: آخه باید چه کار کنم؟ انگار ترسید جواب بدهد، تا تکلیفم را یک­سره کنم، از پله‌ها بالا رفتم. در اتاق قشنگ باز بود، جوری که نمی‌توانستم در بزنم. نگاهی به فرش‏های دستباف و قیمتی کف اتاق انداختم. بند پوتین­هام را باز کرد و بیرونشان آوردم. با احتیاط یکی، دو قدم رفتم جلوتر. گفتم: یا الله. صدایی نیامد. دوباره گفتم: یا الله، یا الله! این بار صدای زن جوانی بلند شد: سرت رو بخوره! یا الله گفتنت دیگه چیه؟ بیا تو! مردد و دو دل بودم. زیر لب گفتم: خدایا توکل برخودت. رفتم تو. از چیزی که دیدم چشمام یک­هو سیاهی رفت. کم مانده بود نقش زمین شوم. فکر می‌کنی چه دیدم؟
گوشه اتاق، روی مبل، یک زن بی­حجاب و به اصطلاح آن زمان مینی­ژوب نشسته بود، با یک آرایش غلیظ و حال بهم زن! پاهاش را هم خیلی عادی و طبیعی انداخته بود روی هم. تمام تنم خیس عرق شد. چند لحظه ماتم برد. زنی­که هم انگار حال و هوای مرا درک کرده بود، چون هیچی نگفت. وقتی به خودم آمدم، دنده عقب گرفتم و نفهمیدم چطوراز اتاق زدم بیرون. پوتین‏ها را پام کردم. بندها را بسته نبسته، گونی را برداشتم . زن بی‏حجاب با عصبانیت داد زد: آهای بزمجه کجا داری می‏ری؟ برگرد!
گوشم بدهکار هارت و هورت او نشد. پله‌ها را دو تا یکی آمدم پایین. رنگ از صورت زن چادری پریده بود. زیاد بهش توجهی نکردم و رفتم توی حیات. دنبالم دوید بیرون.
دستپاچه گفت: خانم داره صدات می‏زنه.
گفتم: این­قدر صدا بزنه تا جونش در به یاد!
گفت: اگر نری، می­کشنت ها!
عصبی گفتم: بهتر! من می‌رفتم و زن بیچاره هم دنبالم تقریباً داشت می‌دوید. دم در یادم آمد آدرس پادگان را بلد نیستم. یک­دفعه ایستادم. زن هم ایستاد.
ازش پرسیدم: پادگان صفر- چهار کدوم طرفه؟
حیران و بهت زده گفت: برای چی می­خوای!؟
گفتم: می­خوام از این جهنم- دره فرارکنم.
گفت:به جوونیت رحم کن پسر جان، این کارا چیه؟ اینجا بهترین پول، بهترین غذا، و بهترین همه چیز رو به تو می دن، کیف می‌کنی.
با غیظ گفتم : نه ننه، می­خوام هفتاد سال سیاه همچین کیفی نکنم. وقتی دیدم زن می‌خواهد مرا منصرف کند که دوباره برگردم، بی خیال آدرس گرفتن شدم و از خانه زدم توی خیابان، خیابانی که خلوت بود و پرنده پرنمی زد. فقط گاهگاهی ماشینی می‌آمد و با سرعت رد می‏شد. آن روز هر طور بود، بالاخره پادگان را پیدا کردم. از چیزهایی که آنجا دستگیرم شد، خونم بیشتر به جوش آمد. آن خانه، خانه یک سرهنگ بود که من آنجا حکم گماشته را پیدا می‌کردم. می‌شدم خدمتکار مخصوص آن زن که همسریک جناب سرهنگ طاغوتی و بی غیرت بود! به هر حال، دو سه روزی دنبالم بودند که دوباره ببرنم همان جا، ولی حریفم نشدند. دست آخر آن سرهنگ با عصبانیت گفت: این پدرسوخته روتنبیهش کنید تا بفهمه ارتش خونه ننه - بابا نیست که هر غلطی دلش خواست، بکنه.
هجده تا توالت آن جا داشتیم که همیشه چهار نفر مأمور نظافتشان بودند، تازه آن هم چهار نفر برای یک نوبت، نوبت بعدی باز چهار نفر دیگر را می‌بردند. قرار شد به عنوان تنبیه، خودم تنهایی همه توالت‌ها را تمیز کنم.
یک هفته تمام این کار را کردم، تک و تنها پشت سرهم. صبح روز هشتم، گرم کار بودم که سرگرد آمد سر وقتم. خنده غرض داری کرد و به تمسخر گفت: ها، بچه دهاتی! سرعقل اومده یا نه؟ جوابش را ندادم. با کمال افتخار و سربلندی توی چشماش نگاه می‌کردم. کفری‌تر از قبل ادامه داد: قدر اون ناز ونعمت و اون زندگی خوش را حالا می‌فهمی، نه؟ برّ و بر نگاهش می‌کردم. گفت: انگار دوست داری برگردی همون جا، نه؟ عرق پیشانی‏ام را با سر آستین گرفتم. حقیقتاً تو آن لحظه خدا و امام زمان (سلام الله علیه) کمکم می‏کردند که خودم را نمی‌باختم. خاطر جمع و مطمئن گفتم: «این هیجده تا توالت که سهله جناب سرگرد، اگر سطل بدی دستم و بگی همه این کثافت‌ها رو خالی کن تو بشکه، بعد که خالی کردی تو بشکه، ببر بریز تو بیابون، و تا آخر سربازی هم کارم همین باشه، با کمال میل قبول می‌کنم، ولی تو او خونه دیگه پا نمی‌گذارم. عصبانی گفت: حرف همین؟ گفتم: اگر بکشیدم، اونجا نمی­رم. بیست روز مرا تنبیهی همان جا گذاشتند. وقتی دیدند حریف اعتقاد و مسلکم نمی­شوند، آخرش کوتاه آمدند و فرستادنم گروهان خدمات.»[3]
پاورپوینت بسیار زیبای « از پری تا پریدن »


[=georgia]برای حفظ ایمان باید جهاد کرد. درسته سخته است به همین دلیل هم هست که گفتند این جهاد از جهاد و جنگ با شمشیر و توپ و تانک و....بزرگتر است و به آن جهاد اکبر گفته شده است. طبیعی است کسی که تلاش کند پاک باشد و آلوده به گناه نشود اگر از دنیا برود شهید اکبر خواهد بود.
به این استفتا توجه کنید

اشتغال و خلوت بانامحرم
سوال:

با هزار زور و زحمت توانسته‌ام در شرکتي دست خودم را بند کند تا از نظر اقتصادي لنگ نماند و بتوانم نفقه زن و بچه ام را بدهم از بخت بد من خانمي بد حجاب و زيبا هم اتاق من شده است و ما در ساعاتي از روز در يک اتاق خلوت، با هم هستيم و به دليل شرايط کاري ارتباط کلامي زيادي داريم. مدير شرکت با جا به جايي من موافقت نکرده است و مذهبي هم نيست که برايش مهم باشد. با توجه به اين که يافتن شغل بسيار مشکل است و بيکار شدن من «مشکلات اقتصادي جدياي» براي من و خانواده ام به بار ميآورد آيا براي من واجب است از آن کار صرفه نظر کنم.

پاسخ:

1. اگر شرايط اتاق به صورتي است که کسي نمي تواند وارد شود يا معمولا وارد نمي شود ، خلوت با نامحرم حرام است .

اگر شغل شما مستلزم نگاه حرام و مراوده با نامحرم است ، جايز نيست و بايد اين کار ترک شود .

در هر صورت در آمدي که از شغل ياد شده بدست مي آيد ، حلال است [ 1 ]

به نظر مي آيد در بسياري از موارد مي توان با زيرکي و ظرافت ، شغل خود را حفظ کرد و آلوده گناه هم نشد شما مي توانيد توصيه هاي زير را امتحان کنيد :

- نامه اي به مدير شرکت بنويسيد و مسئله خود را با نرمي مطرح کنيد و از ايشان درخواست پيشنهاد و اظهار نظر براي حل مشکل نماييد.

- به بهانه اي چينش وسايل اتاق را به صورتي تغيير دهيد که نتوانيد هنگام صحبت به ايشان نگاه کنيد .

- سعي کنيد نگاه عمدي به ايشان نداشته باشيد و از تکرار نگاه پرهيز کنيد .

- در سخن گفتن هميشه جدي باشيد و از شوخي بپرهيزيد و جملات خود را کوتاه و تنها در حوزه کاري مطرح کنيد و به سؤالات غير مرتبط پاسخ ندهيد .[4]


پي نوشت ها:
-------------------------------------------------

[1] . پرواز تا بی نهایت، صفحه 36.

[2] نرم افزار مجموعه آثار حاج آقای قرائتی، مرکز تحقیقات نور، برنامه درس­هايى از قرآن سال 73.

[3] . کتاب پرتیراژ خاک­های نرم کوشک، سعید عاکف، چ 83، ناشر:‌ملک اعظم، 1388، ص16. پیکر شهید برونسی بعد از ۲۷ سال کشف شد. این کتاب را می­توان از برخی سایت­ها دانلود کنید.

[=georgia][4]. پايگاه اطلاع رساني آيه الله خامنه اي در احکام مشاغل به آدرس:http://www.leader.ir/tree/index.php?catid=49

موضوع قفل شده است