شیطان و اعتراضش به عدل خدا

تب‌های اولیه

96 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال

تحریم شده!;298761 نوشت:
امتحان شیوه های مختلفی داره. مثلا خداوند شما را در آزمایش سختی قرار می دهد در زمان مجردی. آن هم زمانی که فقط درآمد دارید، نه پس انداز آن چنانی. آن وقت شما سختی تجرد را تحمل می کنید و فکر می کنید این آزمایش خداوند برای سنجش طاقت شماست!!!
در حالیکه اصلا همچین چیزی نیست! درست است که شما آن زمان در آزمایش هستید، اما نه این آزمایش! در اصل آزمایش شما این است که آیا با داشتن هر شغل حلالی و با داشتن درآمد هرچند مختصری که توان زندگی با قناعت واقعی را داشته باشید، آیا به خدا توکل می کنید و ازدواج می کنید، یا به خدا اطمینان نمی کنید و ازدواج نمی کنید. این است آزمایش شما، نه اینکه فکر کنید چون ازدواج نمی کنید، خداوند شما را دارد در سختی می آزماید!
این آزمون الهی نیست، بلای خودساخته ی شماست. خداوند هم شما را به حال خود وامی گذارد تا ببیند کی خسته می شوید و به کتاب خدا و دستورات الهی باز گشت می کنید.
این یک مثال بود. موارد دیگر هم به همین صورت. ممکن است شما اصلا در نوع آزمایش دچار اشتباه شده باشید و یک بلای خودساخته را با آزمایش الهی اشتباه گرفته باشید. تشخیص این مورد مهم است.
یا علی مدد

دوست عزیز حرفهای شما درست اما مشکل من به شخصه از اون نوعی که شما گفتید نیست هرچند خیلی وقته که دیگه نخواسته ای دارم نه ارزویی

☀ستوده ☀;298848 نوشت:
دوست عزیز حرفهای شما درست اما مشکل من به شخصه از اون نوعی که شما گفتید نیست هرچند خیلی وقته که دیگه نخواسته ای دارم نه ارزویی

خدا به همه ی ما کمک کنه ان شاءالله. ایمان تون رو حفظ کنید. این نداشتن خواسته و آرزو نشانه های خیلی خطرناکی از افسردگی هست. از مشاوران همین انجمن کمک بگیرید. این مسائل برای همه ی ما در طول زندگی پیش میاد اما انسان موجودی اجتماعیه و مشکلاتش در همراهی با اجتماع حل می شه

☀ستوده ☀;298596 نوشت:

امتحان مختصه منه که همه چیز زندگیم دو حالت بیشتر نداره یا به صلاح ام نیست یا دارم امتحان میشم اگه واسه همه اینجور بود نمیسوختم چی بگم که خودمم از گفتنش خسته شدم!!

☀ستوده ☀;298848 نوشت:
دوست عزیز حرفهای شما درست اما مشکل من به شخصه از اون نوعی که شما گفتید نیست هرچند خیلی وقته که دیگه نخواسته ای دارم نه ارزویی

من شرایط شما رو کاملاً درک میکنم. و درک میکنم اکثر آدما نتونن بفهمن شما چه احساسی دارید. چون فقط درصد کمی از آدما هستن که کلاً زندگیشون سخت میگذره و دائماً دارن امتحان میشن بدون اینکه بشارتی یا هدایتی برای قوت قلبشون برسه. در واقع این نوع امتحان شدن از سخت ترین انواعشه. اکثریت آدما بر اساس تواناییهای معمول امتحان میشن. منم با شرایط مشابه شما و شایدم بدتر تو زندگیم مواجه بودم (و هستم). این مشکلات عمدتاً برای آدمای واقعاً معتقد پیش میاد. خیلی از این آدما خودکشی نمیکنن نه بخاطر اینکه شهامتشو ندارن بلکه چون دین بهشون اجازه نمیده و احتمال میدن بیشتر ضرر کنن. همون دینی که بخاطرش به این سختی افتادن. وگرنه هر کسی میتونه از راه نادرست نیازهاشو برآورده کنه. درواقع اینجور آدما میدونن چیکار نباید بکنن اما نمیدونن چیکار باید بکنن!:Hedye:
و متأسفانه هنوز متخصص مجرب تو این مسائل کم داریم، چه روانشناسا که فقط چهارتا تئوری غربی رو خوندن (البته 98 درصدشون نه همشون!) و چه متخصصان مذهبی که اکثراً تو تشخیص صورت مسأله مشکل دارن و همه رو از دید استاد به شاگرد میبینن. مثلاً همین سؤالی که در مورد اعتراض شیطان بخدا و مسأله عدالت خدا مطرح شد رو ببینید. در جواب کسی که در مورد توحید سؤال داره میایم از این میگیم که تو به عدالت خدا اعتقاد نداری! یکی نیست بگه خوب عزیز من ایشون هم که همینو گفته. یا حدیث از پیامبر و ائمه میارن!!! یعنی کسی که عدالت خود خدا رو قبول نداره یا حداقل نمیتونه هضم کنه میتونه حدیث فرستاده خدا که مخلوق خداست رو دربست قبول کنه؟ اگرم بشه خیلی سخته! من نمیدونم این چه جور مشورت دادنیه! البته نمیگم خودم خیلی واردم اما حداقل میدونم اول باید در مورد تعریف توحید و عدالت به توافق برسیم بعد بگیم برو فلان دعا رو بخون!

به نظر من شما افسرده نیستید. شما متحیر هستید که چکار کنید. اگرم افسرده باشید حق دارید!
اما این که چه کاری میتونید انجام بدید من به عنوان یه فرد مشابه شما و نه یه کارشناس میتونم بگم همین که دیگه نه خواسته ای دارید نه آرزویی خودش خوبه. چون آرزو وقتی خوبه که امکان برآورده شدنش باشه وگرنه توهمه و استرس! امیدم زیادیش خوب نیست!
دیگه اینکه به نظرم میرسه اگه براتون استرسزا نیست یه بار دیگه صورت مسألتون رو از اول مرور کنید. البته منظورم مرور گذشته های ناراحت کننده نیست. بلکه مرور افکار و اعتقاداته. اگه شما دائم فکر کنید اگه همسر داشتید یا اگه کار حلال و پردرآمدی داشتید چکار میکردید فقط سوهان به روحتون میزنید. چون الآن ندارید و احتمالاً بجز با معجزه نمیتونید داشته باشید. اما اگه جامعه و محیط رو همیشه نمیتونیم تغییر بدیم افکار رو خیلی مواقع میشه بهتر کرد. مثلاً هر چیزی که فکر کردن بهش ناراحتتون میکنه بلوک کنید و جایگزین کنید با چیزی که احتمالاً براتون بهتره. اگه از ذکری تنفر ندارید اونو تکرار کنید و فکر کنید اگه وعده های خدا در مورد پاداش اخروی درست باشه اونجا چقدر وضعتون خوبه (البته در حدی که فقط یه لبخند بهتون بده نه اینکه دوباره نیازهاتون رو بیدار کنه). مهمتر اینکه اطلاعاتمونو بالا ببریم. :reading: مثلاً خیلیها نمیدونن تو بهشت دری هست بنام دارالبلا که مخصوص آدماییه که تو این دنیا (به هر دلیلی) زیاد سختی کشیدن. اگه صبر کرده باشن اجر صبر هم به سختیشون اضافه میشه و گرنه همون اجر سختیها رو دریافت میکنن. اونم چه اجری!!!! :ok: نکته دیگه اینکه به چیزایی که نمیدونید کم کم فکر کنید نه یهو!!!:khaneh: مثل اینکه آدم پشت کنکور فکر کنه تقریباً هییییییچی بلد نیست! بهتره دونه دونه ابهاماتو برطرف کنیم و نذاریم همشون یجا بهمون حمله کنن. :Gig: یادمون نره یه چیزایی هم هست که بلدیم. منتها الآن به ما جواب درستی نمیدن و انگار یه پیچ یا دگمه ای این وسط کمه!
کلاً زندگی سخته. برای من و شما از دیگران هم سخت تره. اما همش یه روزی تموم میشه. ما خیلی چیزا رو نداریم. خیلی چیزام دست ما نیست. تقریباً هیچی دست ما نیست. اما ما مسؤول همون درصدی هستیم که دست ماست (لا یکلف الله نفساً الا وسعها). یه نظر شخصی تر هم دارم که شاید بدردتون بخوره: خدا قاعدتاً و عقلاً باید کاملترین موجود عالم باشه. کامل یعنی هیییییچ ضعف و ایرادی نداره. این تعریف با تصور ما از یه حاکم قلدر زورگو فرق میکنه. اگه اینو قبول کنیم به این میرسیم که هر کاری میکنه تا ما رو خوشبخت کنه (البته نه لزوماً تو این دنیا). اینجوری خیالمون یکم راحت تر میشه که حداقل آخر شاهنامه ما خوشه!:khaneh: فقط باید تا میتونیم سعی کنیم از ما راضی باشه که البته اصلاً کار راحتی نیست. امتحانات هیچ پیامبری راحت نبوده. امتحان بعضی از آدما سخت تره. اما شاید نمره 8 ما با نمره 20 بعضیا برابری کنه. صبر کنید انشاالله هممون میرم اونجا میبینم:ok:

ببخشید سرتونو درد آوردم. :ghati: امیدوارم کمکی کرده باشه.

تحریم شده!;298902 نوشت:
خدا به همه ی ما کمک کنه ان شاءالله. ایمان تون رو حفظ کنید. این نداشتن خواسته و آرزو نشانه های خیلی خطرناکی از افسردگی هست. از مشاوران همین انجمن کمک بگیرید. این مسائل برای همه ی ما در طول زندگی پیش میاد اما انسان موجودی اجتماعیه و مشکلاتش در همراهی با اجتماع حل می شه

اتفاقاً بسیاری از این مشکلات از همون جامعه نشأت گرفتن. برن تو جامعه چکار کنن؟ مثل بقیه آدما زندگی کنن؟ بقیه آدما درست زندگی میکنن؟ اگه اینطور بود که قرآن به مؤمنین نمیفرمود ما شما رو از ناراحتی و ترس نجات دادیم! نمیفرمود اکثر آدما نمیفهمن. اونم جامعه امروز ما! من موافق نیستم. باید با جامعه یجوری کنار اومد نه اینکه همراه شد. جامعه ای که شما رو به خدا دعوت نکنه همراهیش مایه گمراهیه. اصلاً این سختیها تو جامعه ایجاد میشه نه تو خونه. تو کشورای غربی هم به آدمایی با شرایط جناب ستوده و من یه مرخصی میدن یه جای خوش آب و هوا با حفظ حقوق و درآمد که تو جامعه نباشه و فکر کنه و به نتیجه گیری مناسب برسه. ...

البته کلاً جواب دادن به سؤال امثال ایشون سخته. ولی دعای اولتون خیلی خیلی خوب بود! البته بقیشم خوب بود! :ok:

tooba;298439 نوشت:
کاربر گرامی ftmh_mohammadi
شما عدالت رو چی تعریف می کنید ؟
آیا شما به خداوند اشراف دارید ؟
.

شما خودتون به خدا اشراف دارید؟ اصلاً پیامبر به خدا اشراف داشت؟!! اصلاً شما معنی اشراف داشتن رو میدونید؟ جل الخالق!! :moteajeb:

نیما91;299142 نوشت:
من شرایط شما رو کاملاً درک میکنم. و درک میکنم اکثر آدما نتونن بفهمن شما چه احساسی دارید. چون فقط درصد کمی از آدما هستن که کلاً زندگیشون سخت میگذره و دائماً دارن امتحان میشن بدون اینکه بشارتی یا هدایتی برای قوت قلبشون برسه. در واقع این نوع امتحان شدن از سخت ترین انواعشه. اکثریت آدما بر اساس تواناییهای معمول امتحان میشن. منم با شرایط مشابه شما و شایدم بدتر تو زندگیم مواجه بودم (و هستم). این مشکلات عمدتاً برای آدمای واقعاً معتقد پیش میاد. خیلی از این آدما خودکشی نمیکنن نه بخاطر اینکه شهامتشو ندارن بلکه چون دین بهشون اجازه نمیده و احتمال میدن بیشتر ضرر کنن. همون دینی که بخاطرش به این سختی افتادن. وگرنه هر کسی میتونه از راه نادرست نیازهاشو برآورده کنه. درواقع اینجور آدما میدونن چیکار نباید بکنن اما نمیدونن چیکار باید بکنن!:Hedye:
و متأسفانه هنوز متخصص مجرب تو این مسائل کم داریم، چه روانشناسا که فقط چهارتا تئوری غربی رو خوندن (البته 98 درصدشون نه همشون!) و چه متخصصان مذهبی که اکثراً تو تشخیص صورت مسأله مشکل دارن و همه رو از دید استاد به شاگرد میبینن. مثلاً همین سؤالی که در مورد اعتراض شیطان بخدا و مسأله عدالت خدا مطرح شد رو ببینید. در جواب کسی که در مورد توحید سؤال داره میایم از این میگیم که تو به عدالت خدا اعتقاد نداری! یکی نیست بگه خوب عزیز من ایشون هم که همینو گفته. یا حدیث از پیامبر و ائمه میارن!!! یعنی کسی که عدالت خود خدا رو قبول نداره یا حداقل نمیتونه هضم کنه میتونه حدیث فرستاده خدا که مخلوق خداست رو دربست قبول کنه؟ اگرم بشه خیلی سخته! من نمیدونم این چه جور مشورت دادنیه! البته نمیگم خودم خیلی واردم اما حداقل میدونم اول باید در مورد تعریف توحید و عدالت به توافق برسیم بعد بگیم برو فلان دعا رو بخون!

به نظر من شما افسرده نیستید. شما متحیر هستید که چکار کنید. اگرم افسرده باشید حق دارید!
اما این که چه کاری میتونید انجام بدید من به عنوان یه فرد مشابه شما و نه یه کارشناس میتونم بگم همین که دیگه نه خواسته ای دارید نه آرزویی خودش خوبه. چون آرزو وقتی خوبه که امکان برآورده شدنش باشه وگرنه توهمه و استرس! امیدم زیادیش خوب نیست!
دیگه اینکه به نظرم میرسه اگه براتون استرسزا نیست یه بار دیگه صورت مسألتون رو از اول مرور کنید. البته منظورم مرور گذشته های ناراحت کننده نیست. بلکه مرور افکار و اعتقاداته. اگه شما دائم فکر کنید اگه همسر داشتید یا اگه کار حلال و پردرآمدی داشتید چکار میکردید فقط سوهان به روحتون میزنید. چون الآن ندارید و احتمالاً بجز با معجزه نمیتونید داشته باشید. اما اگه جامعه و محیط رو همیشه نمیتونیم تغییر بدیم افکار رو خیلی مواقع میشه بهتر کرد. مثلاً هر چیزی که فکر کردن بهش ناراحتتون میکنه بلوک کنید و جایگزین کنید با چیزی که احتمالاً براتون بهتره. اگه از ذکری تنفر ندارید اونو تکرار کنید و فکر کنید اگه وعده های خدا در مورد پاداش اخروی درست باشه اونجا چقدر وضعتون خوبه (البته در حدی که فقط یه لبخند بهتون بده نه اینکه دوباره نیازهاتون رو بیدار کنه). مهمتر اینکه اطلاعاتمونو بالا ببریم. :reading: مثلاً خیلیها نمیدونن تو بهشت دری هست بنام دارالبلا که مخصوص آدماییه که تو این دنیا (به هر دلیلی) زیاد سختی کشیدن. اگه صبر کرده باشن اجر صبر هم به سختیشون اضافه میشه و گرنه همون اجر سختیها رو دریافت میکنن. اونم چه اجری!!!! :ok: نکته دیگه اینکه به چیزایی که نمیدونید کم کم فکر کنید نه یهو!!!:khaneh: مثل اینکه آدم پشت کنکور فکر کنه تقریباً هییییییچی بلد نیست! بهتره دونه دونه ابهاماتو برطرف کنیم و نذاریم همشون یجا بهمون حمله کنن. :Gig: یادمون نره یه چیزایی هم هست که بلدیم. منتها الآن به ما جواب درستی نمیدن و انگار یه پیچ یا دگمه ای این وسط کمه!
کلاً زندگی سخته. برای من و شما از دیگران هم سخت تره. اما همش یه روزی تموم میشه. ما خیلی چیزا رو نداریم. خیلی چیزام دست ما نیست. تقریباً هیچی دست ما نیست. اما ما مسؤول همون درصدی هستیم که دست ماست (لا یکلف الله نفساً الا وسعها). یه نظر شخصی تر هم دارم که شاید بدردتون بخوره: خدا قاعدتاً و عقلاً باید کاملترین موجود عالم باشه. کامل یعنی هیییییچ ضعف و ایرادی نداره. این تعریف با تصور ما از یه حاکم قلدر زورگو فرق میکنه. اگه اینو قبول کنیم به این میرسیم که هر کاری میکنه تا ما رو خوشبخت کنه (البته نه لزوماً تو این دنیا). اینجوری خیالمون یکم راحت تر میشه که حداقل آخر شاهنامه ما خوشه!:khaneh: فقط باید تا میتونیم سعی کنیم از ما راضی باشه که البته اصلاً کار راحتی نیست. امتحانات هیچ پیامبری راحت نبوده. امتحان بعضی از آدما سخت تره. اما شاید نمره 8 ما با نمره 20 بعضیا برابری کنه. صبر کنید انشاالله هممون میرم اونجا میبینم:ok:

ببخشید سرتونو درد آوردم. :ghati: امیدوارم کمکی کرده باشه.

صحبت های شما درسته اما من اگه میدونستم عمر کوتاهی دارم خیلی راحتتر این مشکلات رو تحمل میکردم اما فکر اینکه خدایی نکرده بخوام 50 سال با این بدبختی و امتحانات زندگی کنم دیوانه ام میکنه

میدونید توی این مسائل فقط قضایای خودم نیست که عذابم میده من حتی وقتی امتحانات طاقت فرسای دوستان و اشنایان اطرافم رو هم می بینم ناراحت میشوم و میگم اگه خدا به فلانی فلان چیز رو نداده چه دلیلی داره به من بده؟!! که نمیده:Gig:

چیزی که منو بیشتر از همه عذاب میده اینه که فکر میکنم مقصر تمام این مسائل خودمم و سبک زندگیم هست شاید اگه جای دیگه و جور دیگه زندگی می کردم الان انقدر خواسته نرسیده نداشتم این که بعد از تحمل اینهمه سختی اون دنیا هم خدا بهم بگه مگه مجبور بودی فلان جور باشی فلان کار رو میکردی و.... از پاداش اخروی هم خبری نیست
و اخرش هم این دنیام جهنم باشه هم اون دنیام

میگن خوشبین باش اره خوشبینی خوبه به شرطی ادم یه روزنه توی زندگیش ببینه وقتی همه چیز بسته است دیگه خوشبینی حماقته

حرف زیاد اما بس که تکرار شده دیگه ترجیح میدم به قول شما نه ارزوی داشته باشم نه خواسته خیلی سخته خیلی اما دارم با بی تفاوتی زندگی میکنم!!!

در ضمن من موندم چرا فکر میکنید خواسته های من همسر و کار هست ؟؟!! هرچند این دوره زمانه خواسته همه جوانها این هست :Narahat az:اما هرکس خواسته های مخصوص به خودش رو داره و منم خواسته های خاص خودم

FTMH_Mohammadi;193282 نوشت:
یه سوال دارم که سالهای سال هستش منو به خودش مشغول کرده ...
من برای کنکورم سالهای سال درس خوندم ... خیلی سعی کردم ... ولی با این حال نتونستن تو دانشگاه مورد علاقم درس بخونم . با اینکه خیلی دختر ها رو میدیدم که خیلی کمتر از من درس خوندن ولی تو دانشگاه سراسری قبول شدن ... (و براش سعی و تلاشی نکردن)
من صبح تا شب دارم کار میکنم ولی کس هایی رو میبینم که خیلی کمتر از من کار میکنن و خیلی بیشتر از من پول در میارن ... ( و براش سعی و تلاشی نکردن )
من خیلی از دختر ها رو دیدم که چهره ای زیبا تر از من داشتند و شرایط بهتری برای ازدواج بدست آوردند ( و براش هیچ سعی و تلاشی نکردند) ...

سلام خانم مهندس

اگه مبنای موفقیت ما موفقیت اطرافیانمون باشه شما درست میفرمایید موفق نشدید. اما اگه مبنامون این باشه که به دیگران (در حد توانتون) حتی با دادن آدرس درست یا یه لبخند کمک کنیم اونوقت من و شمام میتونیم موفق باشیم.
از اون طرف، من میتونم آدمایی رو نشونتون بدم که دوستاتون به گرد پاشونم نمیرسن و در مقابل اونا اصلاً موفق نیستن! ... اما اینو قبول دارم که تغییر معیار موفقیت آدم کار ساده ای نیست. همین ما. اگه خدای نکرده بیناییمونو از دست بدیم حاضریم خیلی چیزا رو بدیم که فقط دوباره بتونیم ببینیم. آدمیزاد همیشه دوست داره بیشتر داشته باشه. اما قبول دارم وقتی اطرافیان ما آسایش و رفاه بیشتری دارن سخته قبول کنیم ما یجور دیگه هستیم. خود من شرایط شما رو در بدترین حالت ممکن (که حتی نمیتونم اینجا بنویسم) تجربه کردم و الآنم تو زمینه های زیادی از زندگیم دارم. :ok:

FTMH_Mohammadi;193282 نوشت:
... بعدش خدا انسان رو خلق کرد و به شیطون گفت به انسان سجده کن ...

یه نکته ای که به نظرم میرسه اینه که بله خدا از همه خواست در مقابل حضرت آدم (نه همه انسانها) سجده کنن. اما سجده اونا پرستش انسان نبود بلکه اطاعت کردن از خدا بود تا خدا بفهمه ابلیس حاضره علیرغم کراهتش و تشخیص خودش به حرف خدا گوش کنه؟

FTMH_Mohammadi;193282 نوشت:
شیطون گفت خدایا من عاشقتم ...

تا جایی که من میدونم طبق قرآن و سایر کتابهای آسمانی ابلیس همچین حرفی نزد! اگه منظورتون محتوای حرفشه بازم به نظرم محتوای آیات اینه که شیطون به خدا گفت فرمانتو انجام نمیدم چون به نظرم اشتباهه! یعنی قلباً یا عملاً قبول نداشت خدا یه موجود کاملیه! موجود کاملم که اشتباه نمیکنه. :Gol: اما ابلیس نظرش فرق داشت و راه نزدیکترو انتخاب کرد.

FTMH_Mohammadi;193282 نوشت:
شده هر چقدر تو زندگیتون سعی کنین به جایی نرسین ... شده هر چقدر کار کنین نتونین از پس خرجتون بر بیاین و دیگران خیلی راحت زتدگی کنن ... تو زتدگیشون موفق باشن و ...

آره تقریباً داستان هر روز زندگی منه! :ok:

FTMH_Mohammadi;193282 نوشت:
خدا شیر آفریده ... پلنگ آفریده ... خر آفریده ... الاق هم آفریده ... شیره هرچقدر هم گناه کنه شیره و خره هر چقدر هم خوب باشه خر هست ... چون خدا میخواد شیر داشته باشه ... خر هم داشته باشه ...

قبول دارم مسأله پیچیده ایه. خدا میخواد یکی خیابونا رو واسه مردم جارو بزنه و یکی تو مطبش طبابت کنه. البته نمیخواد اون آدم تا حد ترکیدن خوش بگذرونه. میگه استعدادت و پولتو من بهت دادم پس به بقیه هم بده!
ظاهر دنیا برا همینه که فریبندست. تو روایات داریم اولیاء خدا (بخونید آدمای خوشبخت زندگی آخرت) گمنامن. یعنی نمیشه تشخیصشون داد. ما اصلاً تو بهشت یه در داریم بنام باب البلا که آدمای سختی کشیده تو این دنیا از اون میرن بهشت کنار آدمای متمولی که خیرات کردن و همه پولشونو مدرسه ساختن! یعنی فقیر و غنی، خوشگل و زشت اونجا کنار همن. البته با این تبصره که دیگه اونجا همشون غنی و خوشگلن! :ok: چون اونجا عالمی هست که محدودیت دنیا رو نداره. مثل تفاوت ابعاد دنیای ما و دنیای جنین داخل شکم مادر. ...

FTMH_Mohammadi;193282 نوشت:
من به چه امیدی نماز بخونم ... به چه امیدی حجاب سرم کنم ...

به امید اینکه بخاطر ثانیه ثانیه سختیهاتون اون دنیا خروار خروار خوشی دریافت کنید. البته باورش راحت نیست و اگه آدم به لزوم قیامت یا مهربانی خدا اعتقاد پیدا نکرده باشه نداشته حرف من براش بی معنیه!:nevisandeh:

FTMH_Mohammadi;193282 نوشت:
مگه شیطون نماز نخوند ... دیدین خدا چجوری جوابشو داد ... من بیام 40 سال نماز بخونم بعدش تو اون دنیا خدا برگرده بگه به فلانی سجده کن ... من بهش اطمینان ندارم ...

البته داستان ابلیس کلاً پیچیدست. ما هم اطلاعات زیادی دستمون نیست. شاید بهتر باشه آدم با یه طناب پوسیده تو چاه نره. اما تا اونجا که من میدونم ابلیس بین سعادت اخروی در کنار پیامبر و جبرئیل و ... لذت و قدرت تا پایان دنیا رو انتخاب کرد. خدا هم بهش داد. شمام اگه به نتیجه ابلیس برسید خدا ممکنه بهتون همین دنیارو بده (البته فقط ممکنه، چون خدا نمیتونه از بعضی بنده هاش دل بکنه و چیزی که به ضررشون باشه رو بهشون نمیده)!

نکته آخر این که من خودم به این نتیجه رسیدم که باید فکر کنیم بالاخره خدا کامله یا نه. کامل یعنی این که هیچ نقصی نداره. مثلاً ممکنه یه دکتر به ما بگه درد زانوی شما مال کمرتونه. مام اگه از آناتومی انسان اطلاعات اولیه نداشته باشیم میگیم چرت میگه! اما اگه بهش ایمان داشته باشیم میگیم حتماً یه چیزی میدونه که میگه. قضیه خدا با همه فرق داره. اگه واقعاً بی نقص باشه یعنی همه رو دوست داره. اگه یکی رو بیشتر دوست داره هم نقص نیست فقط ما نمیتونیم خدا رو درک کنیم! اینم عجیب نیست. تقریباً تمام نوابغ دنیا گفتن دوستان و اطرافیانمون ما رو درک نکردن. خدا که جای خود داره.

چیزی که مهمه اینه که زندگی ما آخرش خوب تموم شه که این به انتخاب ما و تلاشمون بستگی داره نه نتیجه ای که ظاهراً بهش میرسیم. در واقع نتیجه اصلی زندگی ما بیشتر تو افکار و نیتمون و تلاشمون رقم میخوره و اون دنیا جلومون ظاهر میشه.

ببخشید اگه کمکی نکرد.:Hedye:

☀ستوده ☀;299174 نوشت:

چیزی که منو بیشتر از همه عذاب میده اینه که فکر میکنم مقصر تمام این مسائل خودمم و سبک زندگیم هست شاید اگه جای دیگه و جور دیگه زندگی می کردم الان انقدر خواسته نرسیده نداشتم این که بعد از تحمل اینهمه سختی اون دنیا هم خدا بهم بگه مگه مجبور بودی فلان جور باشی فلان کار رو میکردی و.... از پاداش اخروی هم خبری نیست
و اخرش هم این دنیام جهنم باشه هم اون دنیام

میگن خوشبین باش اره خوشبینی خوبه به شرطی ادم یه روزنه توی زندگیش ببینه وقتی همه چیز بسته است دیگه خوشبینی حماقته

عجیبه!! انگار شما ذهن منو میخونید! :moteajeb: دقیقاً همین مسائل تو ذهن منم هست.
اما مگه من و شما تلاشمون و نکردیم؟ اگه سبک زندگیمون اشتباه باشه (که احتمالشم تو دوران غیبت کم نیست) ما مقصریم یا کسانی که مدعی تفقه در دین بودن؟ ما و بقیه وقتی مقصریم که کوتاهی کنیم. وقتی مقصریم که تسلیم بشیم و هیچ تلاشی نکنیم وگرنه همه آدما لغزش دارن. اما اون دنیا فرقه بین کسی که عمداً اشتباه کرده و کسی که نمیدونسته یا جونش به لبش رسیده بوده. اگه بتونیم دستور خدا رو تشخیص بدیم و ندیم یا بگیم ولش کن سخت نگیر مقصریم.
الآن تشخیص حق و باطل ساده نیست. اگه ساده بود که نیازی به هدایت امام معصوم (عج) نداشتیم! خودمون با عقلمون راه درستو پیدا میکردیم. اما چاره چیه؟ یا باید تسلیم بشیم تا موقع مرگ پرده ها کنار بره و ببینیم چکار میکردیم یا همین روزا فکری برای آینده کنیم. با عمل به احتیاط، بالا بردن سطح اطلاعات در حد ممکن برای تصمیم درست، کمک به اطرافیان (مثل همین بحثی که من و شما اینجا داریم، شاید به درد امثال خودمونم بخوره).

منم موافقم خوشبین بودن جا داره. برای کسی که هیچ روزنه امیدی نمیبینه به چی خوشبین باشه؟ حضرت علی (ع) هم تو نهج البلاغه میگن تو جامعه واقع بین باش (نه خوشبین). اگه جامعه مدیریت درست و حسابی نداشت میگن اگه کسی بهت خبر داد فلان جا اصلاح شد بگو حتماً دروغه!!
اما یه نکته: مؤمن همیشه یه روزنه امید داره: اونم رحمت خداست که همیشه هست، حتی اگر ناپیدا باشه. ایمان به غیب برای همینه. وگرنه ایمان به چیزی که همه میبینن هنر نیست. ایمان به آینده ای که دست خداست. یکی از کسانی که توی کربلا تو سپاه ابن زیاد بود بعداً پیش امام معصوم رفت و گفت دعا کن خدا منو ببخشه هرچند هیچ روزنه امیدی برای خوشبختی ندارم. امام گفت این ناامیدی تو از مهربانی خدا از اون جنگیدنت با امام حسین بدتره!
نمیگم سختی ها رو از بین میبره. ما تا خودمون اون دنیامونو نبینیم راحت نمیشیم اما شاید تنها چیزیه که داریمش. مثل بنی اسرائیل که جلوی نیل گیر سپاه فرعون افتادن. تنها امیدشون معجزه بود. ما هم همینطور!

خلاصه ما دو انتخاب بیشتر نداریم: یا همینطور دنبال رضایت خدا باشیم یا کلاً برگردیم بچسبیم به دنیا. راه دیگه ای که نیست، هست؟! :Labkhand:

راستی تو پست قبلی اشتباهاً بجای باب البلا نوشته بودم دارالبلا که عذرخواهی میکنم.

☀ستوده ☀;299174 نوشت:

در ضمن من موندم چرا فکر میکنید خواسته های من همسر و کار هست ؟؟!! هرچند این دوره زمانه خواسته همه جوانها این هست :Narahat az:اما هرکس خواسته های مخصوص به خودش رو داره و منم خواسته های خاص خودم

حق با شماست. :ok: ببخشید موقع تایپ میخواستم «یا ...» رو بعد از مثال همسر و کار اضافه کنم که بدلیل زیاد فک زدن جا افتاد! شرمنده:khejalati:

با سلام خدمت تمامی دوستان .

این تاپیک مدت زیادی بود که پیگیری نمیشد تا اینکه دوستان صحبت های جدیدی در موردش کردن . این سوال ... سوالی هست به وسعت تمام زندگی من ... هر روز بهش فکر میکنم ... جنبه های مختلفش رو میبینم ... راستش دیگه دنبال جواب نیستم ... تصمیم گرفتم اون چیزی رو که عادلانه میبینم رو اجرا کنم ... حالا اسمم هم شد شیطان ... یا ابلیس ... ناراحت نمیشم. ( سوال : چرا خداوند چنین تعریفی از عدالت را در وجود ما گذاشت ... چرا من به خودم حق میدم اگر 6000 سال پرستش کسی رو کردم و اون کس دیگه ای رو به من ترجیح داد دیگه دوسش نداشته باشم )

در مورد عدالت خداوند : سخن بسیار بسیار زیاد است . معمولا در درون این بحث ها باید وایسیم تا اون دنیا بیاد بعدا تصمیم گیری کنیم . خوب اینجوری هم نمیشه تصمیم گیری کرد ... چون اگر قرار باشه وایسیم تا اون دنیا برسه ... مثله اینه که بخوایم صورت مساله رو پاک کنیم .

راه حلی که من بهش رسیدم : مسایلی رو بررسی کنیم که خداوند در مورد اونها تصمیم گیری کرده :
1- تصمیمی که خداوند در مورد ابلیس گرفت .
2- تصمیم خداوند مبنی بر برتری مردان بر زنان که در قرآن هم بهش صحه گذاشته ( با اومدن اون دنیا که مردا زن نمیشن یا برعکس)

و خیلی چیزهای دیگه ...

من تصمیمم رو گرفتم . خودم میدونم عدالت چی هست . همونکار رو میکنم .

ftmh_mohammadi;301518 نوشت:
راه حلی که من بهش رسیدم : مسایلی رو بررسی کنیم که خداوند در مورد اونها تصمیم گیری کرده : 1- تصمیمی که خداوند در مورد ابلیس گرفت . 2- تصمیم خداوند مبنی بر برتری مردان بر زنان که در قرآن هم بهش صحه گذاشته ( با اومدن اون دنیا که مردا زن نمیشن یا برعکس) و خیلی چیزهای دیگه ... من تصمیمم رو گرفتم . خودم میدونم عدالت چی هست . همونکار رو میکنم .

سلام
لا اکراه فی الدین قد تبین الرشد من الغی
جبری در دین نیست که راه هدایت از گمراهی آشکار شده است
اختلاف و تفاوت در این عالم اقتضای ذات آن است
والله الموفق

ftmh_mohammadi;301518 نوشت:
با سلام خدمت تمامی دوستان . این تاپیک مدت زیادی بود که پیگیری نمیشد تا اینکه دوستان صحبت های جدیدی در موردش کردن . این سوال ... سوالی هست به وسعت تمام زندگی من ... هر روز بهش فکر میکنم ... جنبه های مختلفش رو میبینم ... راستش دیگه دنبال جواب نیستم ... تصمیم گرفتم اون چیزی رو که عادلانه میبینم رو اجرا کنم ... حالا اسمم هم شد شیطان ... یا ابلیس ... ناراحت نمیشم. ( سوال : چرا خداوند چنین تعریفی از عدالت را در وجود ما گذاشت ... چرا من به خودم حق میدم اگر 6000 سال پرستش کسی رو کردم و اون کس دیگه ای رو به من ترجیح داد دیگه دوسش نداشته باشم ) در مورد عدالت خداوند : سخن بسیار بسیار زیاد است . معمولا در درون این بحث ها باید وایسیم تا اون دنیا بیاد بعدا تصمیم گیری کنیم . خوب اینجوری هم نمیشه تصمیم گیری کرد ... چون اگر قرار باشه وایسیم تا اون دنیا برسه ... مثله اینه که بخوایم صورت مساله رو پاک کنیم . راه حلی که من بهش رسیدم : مسایلی رو بررسی کنیم که خداوند در مورد اونها تصمیم گیری کرده : 1- تصمیمی که خداوند در مورد ابلیس گرفت . 2- تصمیم خداوند مبنی بر برتری مردان بر زنان که در قرآن هم بهش صحه گذاشته ( با اومدن اون دنیا که مردا زن نمیشن یا برعکس) و خیلی چیزهای دیگه ... من تصمیمم رو گرفتم . خودم میدونم عدالت چی هست . همونکار رو میکنم .

با سلام خدمت کاربر گرامی
البته عنوان کردید که دیگر دنبال جواب نیستید ولی خوبست این مطالب را هم بخوانید.
ببینید دوست عزیز، اشکال بر می گردد به اینکه ما معیار و ملاکمان برای برتری سجده کردن است. یعنی اگر شخص الف بر شخص ب سجده کرد شخص ب باید حتما برتر از شخص الف باشد. البته این معیار برای انسان های ناآگاه درست است. ولی انسان عالم و هم چنین خداوند عز و جل اصلا چنین معیاری ندارند.
پرسیدید چرا خداوند چنین معیاری از عدالت را در وجود ما گذاشت؟ باید گفت در وجود همه انسان ها چنین تعریفی وجود ندارد. هر کس یک ملاک برای عدالت دارد. بستگی به مطالعه او در مسایل دینی و بالا بودن سطح آگاهی او در این مسایل دیدها متفاوت است.
نکته ای که اینجا قابل ذکر است این است که آیا واقعا انسان برتر از جن است؟ هر کس که این نظر را دارد باید ثابت کند. چرا که جنیان هم مانند انسان اختیار دارند و خوب و بد.
حال باید گفت پس تکلیف سجده شیطان بر انسان چه می شود؟ ببینید ما مسلمانان روزانه چندین و چند بار بر خانه کعبه سجده می کنیم. آیا واقعا خانه کعبه از انسان برتر است؟ در وجود انسان روح خداوندی دمیده شده ولی خانه کعبه از خشت و سنگ است. در حدیثی داریم ارزش انسان مومن از خانه خدا هم بالا تر است. پس چرا ما به سمت خانه کعبه سحده می کنیم؟ چون خدا امر فرموده تا میزان اطاعت انسان را بسنجد. اصولا کسانی که بدنبال برتری انسان بر سایر مخلوقات هستند گرفتار شیطان شده اند و در دام غرور افتاده اند. به شما توصیه می کنم خطبه شقشقیه مولای متقیان حضرت علی را بخوانید. بسیار می تواند به شما کمک بکند.

نقل قول:
سلام
لا اکراه فی الدین قد تبین الرشد من الغی
جبری در دین نیست که راه هدایت از گمراهی آشکار شده است
اختلاف و تفاوت در این عالم اقتضای ذات آن است
والله الموفق

پدر من خیلی وقته که فوت شده ... ایشون شیرینی پزی داشتن ... وقتی ایشون خوب دقت کردن دیدن برای پختن شیرینی اجبارا روغن میسوزه ... ( نه فقط تو شیرینی پزی ایشون ... ذات پختن شیرینی با سوختن روغن همراه هست ) و میدونستن که اگر مردم اینو میدونستن لب به شیرینی نمیزدن ....

ایشون منصرف شدن از شغلشون ... و گفتن بای بای شیرینی پزی ....

دنیایی با این همه شیرینی ... و شیرینی پزی با این بی رحمی .... و جالب تر اینکه هدف از خلق شیرینی توسط شیرینی پز تجلی ذات شیرینی پز باشه ....

ftmh_mohammadi;301568 نوشت:
پدر من خیلی وقته که فوت شده ... ایشون شیرینی پزی داشتن ... وقتی ایشون خوب دقت کردن دیدن برای پختن شیرینی اجبارا روغن میسوزه ... ( نه فقط تو شیرینی پزی ایشون ... ذات پختن شیرینی با سوختن روغن همراه هست ) و میدونستن که اگر مردم اینو میدونستن لب به شیرینی نمیزدن .... ایشون منصرف شدن از شغلشون ... و گفتن بای بای شیرینی پزی .... دنیایی با این همه شیرینی ... و شیرینی پزی با این بی رحمی .... و جالب تر اینکه هدف از خلق شیرینی توسط شیرینی پز تجلی ذات شیرینی پز باشه ....

سلام
پدر بزرگوار شما خود را از دیدن نفع شخص به دیدن نفع جامعه بالا کشید و از آن بالا این تابلویی که او زیباترش کرده بود مشاهده کرد
فرداروز هم به نگاهی برتر و بالاتر نائل خواهد شد
چه جای تعجب است که از افقی بسیار بالا مجموع این تابلویی که من و شما گوشه ای را سپید و گوشه ای را سیاه می بینیم چهره ای دلربا نشان دهد ؟
والله الموفق

ftmh_mohammadi;301568 نوشت:
پدر من خیلی وقته که فوت شده ... ایشون شیرینی پزی داشتن ... وقتی ایشون خوب دقت کردن دیدن برای پختن شیرینی اجبارا روغن میسوزه ... ( نه فقط تو شیرینی پزی ایشون ... ذات پختن شیرینی با سوختن روغن همراه هست ) و میدونستن که اگر مردم اینو میدونستن لب به شیرینی نمیزدن ....

ایشون منصرف شدن از شغلشون ... و گفتن بای بای شیرینی پزی ....

دنیایی با این همه شیرینی ... و شیرینی پزی با این بی رحمی .... و جالب تر اینکه هدف از خلق شیرینی توسط شیرینی پز تجلی ذات شیرینی پز باشه ....

سلام به شما
من خواندم مطالب را...
اما این مثال واقعا خوب نبود , یعنی مرتبط نبود اما خوب پاسخ میدم...
و اما ادامه...

پدر شما می بایست به این نکته الطفات بیشتری می داشتند , چرا که روغن , سوختن را برای تولید شیرینی بسیار دوست دارد , و اساسا با این سوختن داره به کمال میرسه.اگر غیر این استفاده ی دیگه ای ازش کنی خراب میشه و در واقع بهش ظلم کردی و ضایع شده. پس اصلا ارتباطی به بی رحمی ندارد.

[="red"]و اما ادامه ماجرای شیطان...
[/]
جناب ابلیس شِکَر خورده که بگه به این دلیل [="red"]به آدم سجده نکردم چون من عاشق خدا هستم[/] و به غیر خدا سجده نمی کنم.
جناب ابلیس اگر واقعا دلیلش این بود , موقعی که خدا ازش پرسید چرا سجده نکردی , جواب میداد می گفت خدای من عاشق تو هستم و من سجده به غیر از تورو ظلم به تو و بی انصافی میدونم واسه همین سجده نکردم عزیزم.
اما ببینید ابلیس در پاسخ به خدا چه گفت :
أَنَاْ خَيْرٌ مِّنْهُ خَلَقْتَنِي مِن نَّارٍ وَخَلَقْتَهُ مِن طِينٍ
من بهتر از او هستم، مرا از آتش آفريده‏اى و او را از گل‏.

[="red"]حالا توجه کنید ببینید با این جمله شیطان چه گفت : [/]

1- خدایا تو نفهم هستی.
2- تو نفهمیدی کی بهتر هست.
3- تو نفهمیدی آتش بهتر هست یا گل
4-تو نفهمیدی اگر قرار باشه به یکی از این 2 تا سجده کنیم , کدوم لیاقتش بیشتره.
5- خدایا من فهمیدم و تو نفهمیدی
6-خدایا من از تو با شعور ترم , درک و بصیرت بیشتری دارم.
7-این هایی که سجده کردند یک مشت بیشعور و ابله هستند که دستور توی بی عقل رو اطاعت کردند.
8-خدایا نه خیر من سجده نمی کنم , چون من می دانم آتش بهتر است و تو نمیدانی برو بدان.

خوب چه شد ؟؟؟؟؟؟

[="red"]جناب ابلیس با این جمله , اصول اعتقادی خود را به """ لَجَن """ کشید. [/]

6000 هزار سال عبادت خود را به " فنا " داد.

یعنی انگار که نه انگار یک عمر عبادت کرده.
انگار ایشون اصلا خدارو نشناخته کی هست. و فقط مثل مرغ نوک میزده مثلا به زمین.
خدا هم نمی تونه بگه تو من رو نشناختی عبادت نکن و مقامت بالا نمیره, با اینکه خدا باطن رو میدونه اما باید کاری کند که آن شخص هویت خودش رو واسه همه روشن کند. پس شیطان عبادت کردو کرد و کرد و بعد یک امتحان از سوی خدا آمد , جناب ابلیس خودش را رو کرد.و برای همه روشن شد.

[="red"]و اما سجده... [/]

خدا یک موجود افریده و می خواد با موجودات دیگه یک رابطه ی صمیمی و دوستی ایجاد کنه , چون این موجودات و لا اقل جن و ملائکه و انسان باید شناختی از هم داشته باشند و نباید کینه ای از هم بگیرند و موجودات تاثیر گذار تری هستند و با شعور تر.
به آنها گفت سجده کنید ...
سجده برای هر موجودی متفاوت است...
زمین و آسمان برای خدا سجده می کنند... آیا مثل ما سجده می کنند ؟؟؟
این درختان سجده می کنند , آیا مثل ما سجده می کنند ؟؟؟

خدا به ما هم در قران می فرماید:
مَن كَانَ عَدُوًّا لِّلّهِ وَمَلآئِكَتِهِ وَرُسُلِهِ وَجِبْرِيلَ وَمِيكَالَ فَإِنَّ اللّهَ عَدُوٌّ لِّلْكَافِرِينَ ﴿۹۸ بقره﴾
كسى كه دشمن خداوند و فرشتگان او و پيامبرانش و جبرئيل و ميكائيل باشد كافر است‏] و خداوند دشمن كافران است‏..
قُلْ مَن كَانَ عَدُوًّا لِّجِبْرِيلَ فَإِنَّهُ نَزَّلَهُ عَلَى قَلْبِكَ بِإِذْنِ اللّهِ
بگو كسى كه دشمن جبرئيل است [در واقع دشمن خداست] چرا كه او به فرمان خدا قرآن را بر قلبت نازل كرده است.

این دقیقا یک رابطه ی دو طرفه هست.
مگر ما جرات داریم به جناب جبرئیل بگویم بالای چشمت ابرو ؟؟؟
مگر می شود به خر و الاغ و گاو توهین کنی یا تکبر بورزی ؟؟؟؟؟
ما از خود چیزی نداریم هر چه هست از خداست.
ما اصلا چیزی نبودیم....
اصلا چیزی هم نیستیم...
قران را ببینید :
به زبان خودمانی به انسان متذکر میشه که تو هیچی نیستی . هیچی که هیچی.
ما وقتی کسی هستیم , که به خدا وصل باشیم.

کسی که به تکبر که مخصوص خداست نزدیک شود کمرش می شکند. این برای همه صادق است.

پس جناب ابلیس دیگر از این غلطای زیادی نکند بگوید ما چنین بودیم و خدا چنین کردو این چیزا.
جناب ابلیس وایساد تو روی خدا , گفت خدایا " تو " تویی و " من " منم " نظر تو اینه نظر ما هم اینه.
نظر ما اینه که شما ظاهرا متوجه نیستی چه می گویی. ویسکی چیزی زدی توهم زدی نمیدونی آتیش بهتره یا گل.

جناب شیطان تکبرش نگذاشت که یکم خشوع کند...

کسی که عبادت واقعی می کند و خدایش را می شناسد می گوید :

لطف آنچه تو اندیشی --- حکم آنچه تو فرمایی

""" این که من تُند صحبت کردم با جناب ابلیس بودم نه شما """

موفق باشید

سلام
اول تفاوت این دنیا با آخرت
شباهت آخرت تکمیل کننده ی اون دنیاست مثلا کار خوبی کردیم نتیجشو در حد کمی همین دنیا دیدیم اما اجر کاملش اون دنیا داده میشه که شاید این دنیا ظرفیتش نبوده.
تفاوت: تو این دنیا هرکس میتونه سعادتمند و خوشبخت باشه حتی کافر.
مثلا دروغ بگه و کارش راه بیفته حتی شاه بشه و باهوش وسیاستش هم چیزیش نشه و تا آخر عمر غرق در آرامش و ناز و نعمت باشه.
اساس این دنیا اینه به اندازه تفکر و دانش و تلاشت به مقام های زیادی میرسی اصلا میگن هرکس هر تو این دنیا بخواد بهش میرسه و هر عملی بازتابی داره و کاملا منطقی هست. پس عدالت این دنیا با آخرت تفاوت داره

و اما اتفاقاتی هستند که برخیشون بازتاب عمل ماست و مابقی نتیجه ی اعمال دیگران هست در مورد ما که باید هوشیار بود و کمی هم جبر .
در مورد عبادت ابلیس عبادت چند بعدیه یه بعدش که از دید ماها پنهانه نیت و نفس عمله و درجه ی اخلاص (با علم به همه چیز بپذیریم و خالص باشیم نه مثل ابلیس با عدم آگاهی)و دیگری ظاهر عمله.
یه روحانی میگفت هر کسی عمل صالح انجام میده ولی شرایط قبول شدن عمل قبول پیامبر و امامانه.
ببخشید سرتونو درد آوردم.

نقل قول:

نقل نوشته اصلی توسط : ftmh_mohammadiپدر من خیلی وقته که فوت شده ... ایشون شیرینی پزی داشتن ... وقتی ایشون خوب دقت کردن دیدن برای پختن شیرینی اجبارا روغن میسوزه ... ( نه فقط تو شیرینی پزی ایشون ... ذات پختن شیرینی با سوختن روغن همراه هست ) و میدونستن که اگر مردم اینو میدونستن لب به شیرینی نمیزدن ....

ایشون منصرف شدن از شغلشون ... و گفتن بای بای شیرینی پزی ....

دنیایی با این همه شیرینی ... و شیرینی پزی با این بی رحمی .... و جالب تر اینکه هدف از خلق شیرینی توسط شیرینی پز تجلی ذات شیرینی پز باشه ....

سلام به شما
من خواندم مطالب را...
اما این مثال واقعا خوب نبود , یعنی مرتبط نبود اما خوب پاسخ میدم...
و اما ادامه...

پدر شما می بایست به این نکته الطفات بیشتری می داشتند , چرا که روغن , سوختن را برای تولید شیرینی بسیار دوست دارد , و اساسا با این سوختن داره به کمال میرسه.اگر غیر این استفاده ی دیگه ای ازش کنی خراب میشه و در واقع بهش ظلم کردی و ضایع شده. پس اصلا ارتباطی به بی رحمی ندارد.

و اما ادامه ماجرای شیطان...

جناب ابلیس شِکَر خورده که بگه به این دلیل به آدم سجده نکردم چون من عاشق خدا هستم و به غیر خدا سجده نمی کنم.
جناب ابلیس اگر واقعا دلیلش این بود , موقعی که خدا ازش پرسید چرا سجده نکردی , جواب میداد می گفت خدای من عاشق تو هستم و من سجده به غیر از تورو ظلم به تو و بی انصافی میدونم واسه همین سجده نکردم عزیزم.
اما ببینید ابلیس در پاسخ به خدا چه گفت :
أَنَاْ خَيْرٌ مِّنْهُ خَلَقْتَنِي مِن نَّارٍ وَخَلَقْتَهُ مِن طِينٍ
من بهتر از او هستم، مرا از آتش آفريده‏اى و او را از گل‏.

حالا توجه کنید ببینید با این جمله شیطان چه گفت :

1- خدایا تو نفهم هستی.
2- تو نفهمیدی کی بهتر هست.
3- تو نفهمیدی آتش بهتر هست یا گل
4-تو نفهمیدی اگر قرار باشه به یکی از این 2 تا سجده کنیم , کدوم لیاقتش بیشتره.
5- خدایا من فهمیدم و تو نفهمیدی
6-خدایا من از تو با شعور ترم , درک و بصیرت بیشتری دارم.
7-این هایی که سجده کردند یک مشت بیشعور و ابله هستند که دستور توی بی عقل رو اطاعت کردند.
8-خدایا نه خیر من سجده نمی کنم , چون من می دانم آتش بهتر است و تو نمیدانی برو بدان.

خوب چه شد ؟؟؟؟؟؟

جناب ابلیس با این جمله , اصول اعتقادی خود را به """ لَجَن """ کشید.

سلام .
شما داری میگی شیطان نفهم بوده که این مطالب رو درک نکرده و شما قدرت درک کردنش رو دارین .
استدلالتون رو نمیتونم قبول کنم شیطان در کسری از ثانیه میتونه میلیاردها انسان رو وسوسه کنه و چه بازی های فکری که نمیتونه انجام بده ... فکر میکنی ایشان این مطلب رو نمیتونست بفهمه .

من در چندین پست پیش یه مطلبی نوشتم که اگر تو یه مهمونی غذا کم بیاد و مادرتون از شما خواهش کنه امروز کمتر غذا بخور ناراحت نمیشی . خیلی سریع درک میکنی که مادرت یه چیزی میدونه ... خیلی از کارهای ما از روی اعتمادی هست که به طرف مقابلمون داریم ....

و اما سوال دقیقا همینه !!!! چرا شیطون با چنین وسعت ذهن ... تفکر ... عبودیت .... و با اینکه خدا رو میدید ... جهنم رو میدید ... حاضر نشد اعتماد کنه .... چرا اعتماد نکرد !!!!

نقل قول:

و اما اتفاقاتی هستند که برخیشون بازتاب عمل ماست و مابقی نتیجه ی اعمال دیگران هست در مورد ما که باید هوشیار بود و کمی هم جبر .
در مورد عبادت ابلیس عبادت چند بعدیه یه بعدش که از دید ماها پنهانه نیت و نفس عمله و درجه ی اخلاص (با علم به همه چیز بپذیریم و خالص باشیم نه مثل ابلیس با عدم آگاهی)و دیگری ظاهر عمله.
یه روحانی میگفت هر کسی عمل صالح انجام میده ولی شرایط قبول شدن عمل قبول پیامبر و امامانه.
ببخشید سرتونو درد آوردم.

سلام شما زندگی نامه ابلیس رو بخونین متوجه میشین ایشون چگونه شخصیتی بودند . بسیار قبل از اینکه انسان خلق بشه ... موجودات بسیاری بر روی زمین زندگی میکردند .... میلیاردها میلیارد جن و اجنه .... همه کافر شدند و به غضب الهی دچار .... و فقط شیطان بود که سر به مهر بود . هر موقع 7 میلیارد آدم اطرافت اونقدر بد بودن که همه شایسته عذاب الهی بودن و فقط و فقط تو بودی بدون پدری و مادری و خواهری و برادری و تونستی ایمانتو نگه داری .... اونوقت اجازه داری بگی شیطون فلان شیطون بهمان .

ftmh_mohammadi;301713 نوشت:
سلام شما زندگی نامه ابلیس رو بخونین متوجه میشین ایشون چگونه شخصیتی بودند . بسیار قبل از اینکه انسان خلق بشه ... موجودات بسیاری بر روی زمین زندگی میکردند .... میلیاردها میلیارد جن و اجنه .... همه کافر شدند و به غضب الهی دچار .... و فقط شیطان بود که سر به مهر بود . هر موقع 7 میلیارد آدم اطرافت اونقدر بد بودن که همه شایسته عذاب الهی بودن و فقط و فقط تو بودی بدون پدری و مادری و خواهری و برادری و تونستی ایمانتو نگه داری .... اونوقت اجازه داری بگی شیطون فلان شیطون بهمان .

سلام
نه من زیاد اطلاع درمورد زندگی ابلیس ندارم فقط میدونم حسادت که باعث شک شده و غرور و شاید حب جانشینی خدا رو داشت باعث شد از خدا قهر کنه که هیچ باعث کم ارزش شدنه خلیفه ی خدا حضرت آدم بین مخلوقات بشه که مخلوقات ببینید خدا میخواست به کی سجده کنم و در ضمن خدا هرسه اونها رو از بهشت و درگاه خودش بیرون کرد ولی آدم توبه کرد کسیکه سابقه عبادت و نداشت و ابلیس که به قول شما سابقه آنچنانی داشت توبه نکرد که هیچ به گناهش اصرار ورزید. پس خدا هیچ ظلمی در حق ابلیس نکرده اون خودش نخواسته حتی الانم میتونه توبه کنه.
کسانی در سپاه یزید مقابل امام حسین ایستاده بودند که از عبادت پیشانیشون پینه بسته بود و عوام هم اونا رو حق میدونستند اونا آیا به یک باره اشتباه کردن کسی مثل ابلیس به یک باره اشتباه نکرد که در این صورت توبه میکرد از قبل آماده شده بود سجده به آدم بهانه شد و کسانی مثل حر هم ظاهرا به یکباره رستگار میشن.
من هیچ ادعایی ندارم چرا که تو جزیی ترین مسایل هم اشتباه میکنم.

پیامبر اسلام(ص) درباره ی خدا میفرماید: ما عرفناک حق معرفتک

پیامبری که فکرنمیکنم کسی بیش از او خدا را بشناسد این را میگوید

بعد شما میگوید خدا را به عنوان بی عدالتی شناخته اید

ftmh_mohammadi;301709 نوشت:
سلام .
شما داری میگی شیطان نفهم بوده که این مطالب رو درک نکرده و شما قدرت درک کردنش رو دارین .
1-استدلالتون رو نمیتونم قبول کنم شیطان در کسری از ثانیه میتونه میلیاردها انسان رو وسوسه کنه و چه بازی های فکری که نمیتونه انجام بده ... فکر میکنی ایشان این مطلب رو نمیتونست بفهمه .

2-و اما سوال دقیقا همینه !!!! چرا شیطون با چنین وسعت ذهن ... تفکر ... عبودیت .... و با اینکه خدا رو میدید ... جهنم رو میدید ... حاضر نشد اعتماد کنه .... چرا اعتماد نکرد !!!!

سلام به شماگ
جواب :
1- بله می دونست , می دونست خدا کیه , اما نتونست جلوی خودشو بگیره , نتونست جلوی نفس خودش و حسادت و تکبرش رو بگیره...
مگر ما نمیدونیم غیبت گناه هست , سیگار بد هست , دروغ گو دشمن خداست , امر به معروف خوب هست , حقیقت تلخه و غیره...
پس چرا این حرف ها رو گوش نمیکنیم و زیره بار نمیریم و قبول نمیکنیم و انجام نمیدیم ؟
اشرف مخلوقات هم هستیم .(می تونیم باشیم).
چرا ؟؟؟؟؟؟ چرا عمل نمی کنیم ؟؟؟؟؟؟

جوابش روشنه...
نمیتونیم جلوی نفس خودمون رو بگیریم. لا اقل اون لحظه نمیتونیم دندون رو جگر بذاریم...
گاهی دیدید میگید : اگر خدا هم بیاد زمین من این کارو انجام نمیدم.
این یعنی چی ؟
دقیقا ما میدونیم خدا کی هست و چی هست و چه قدرتی داره.
اما اون لحظه دیگه از بس فشار و غرور و عصبانیت بهمون قالبه حاضریم خدا که خوبه بالاتر از خدا هم به پایین بکشیم تا به طرف مقابل بفهمونیم , که "ما" هم اینیم.

دقیقا شیطان همین شد. تکبر کرد , گفت "" منم "" گفت "" نمیکنم "" گفت "" بهترم "" کوتاه هم نیومد گفت خدایا ولو تو بگی ولو دستور تو باشه. تا تهش ام وایسادم ببینم میخوای چی کار کنی.

ببین خدا بنده هاش رو دوست داره. خدا کسی رو که دوست داره می آفرینه.
ولی دوست داره اون واقعا به واسطه ی این آفرینش و لطف های خدا , خداش هم دوست داشته باشه نه دشمنش باشه و یک رابطه ی دوطرفه باشه.

جناب ابلیس توف انداخت تو صورت بهترین کسی که از هر کس بیشتر دوسش داشت.
جناب ابلیس از تکبر داشت منفجر می شد. فکر کرد با این سجده به ساحت مقدسش توهین میشه. فکر کرد مثلا ازش چیزی کم میشه.
واسه این خلقت خدا,که خدا میگه من با دست خودم درستش کردم به خودم واسه ساختش احسنت گفتم , چی باعث شد سجده نکنی ؟؟؟؟؟
گفت جنابعالی نفهم هستی. اینو از زور دلش گفت , یعنی دیگه زد به سیم آخر گفت هرچی شد شد , هرکاری گفتی کردیم این همه سال , زیر باره این یکی نمیرم.

روشن هست : شیطان تکبر کرد - حسادت کرد - نتونست جلوی نفس و غرورش رو بگیره و به فنا رفت.

2- جواب بالا داده شد...
و اما...
شیطان در اون مقام میدونه دستوری که خدا میده معنیش چی هست. چرا و اگر و اما نداره... باید اطاعت کنی و اگر خواستی بعد محترمانه دلیلش رو بپرسی...
نافرمانی از خدا تمام موجودات میدانند گناه بزرگی است.
و اما شیطان این گناه را کرد چون , نتونست خودش رو کنترول کنه , داشت منفجر میشد از حسادت و تکبر...
زد به سیم آخر ... گفت ما هم واسه خودمون دیگه کسی شدیم...حق آب و گل داریم جلوی خدا با ایستیم و صاحب نظر باشیم که دستور خدا رو انجام بدیم یا نه... راجعبه عمل به دستور خدا یه جلسه بگیریم ببینیم به صلاحمون هست یا نه.
ببینید به راحتی از این صفت " تکبر و حسادت " رد نشید.
این ها انسان که خوبه , هر کس رو از پا در میاره و کمر ادم رو میشکونه.
حتی گاهی انقدر فوران میکند که حاضرید انسانی را بکشید.یا قیافه ی شخصی را تا قیامت نبینید و غیره...
این بلا سره ابلیس آمد و هیچگاه فروکش نکرد و با غرور و تکبر و حسادت و گمراهی و نافرمانی و... وارد جهنم میشود.
این خیلی مهمه که انسان با خدا چه طور صحبت کنه و اطاعتش کنه و سوال کنه و جواب بده و احترام بذاره.

یه عده به موسی گفتن تا خدارو با چشم نبینیم هرگز ایمان بیار نیستیم زحمت بیخودی نکشن.
صاعقه اومد همشون مردن.
اما بعد موسی محترمانه به خدا گفت خدایا میشه تورو ببینم.
خدا گفت هرگز منو نمیبینی ولی به کوه نگاه کن یه چشمه ای از قدرت واست بیایم.

این مسائل خیلی مهمه که جناب ابلیس رعات نکرد چون تکبر و حسادت داشت.

موفق باشید

FTMH_Mohammadi;301568 نوشت:
پدر من خیلی وقته که فوت شده ... ایشون شیرینی پزی داشتن ... وقتی ایشون خوب دقت کردن دیدن برای پختن شیرینی اجبارا روغن میسوزه ... ( نه فقط تو شیرینی پزی ایشون ... ذات پختن شیرینی با سوختن روغن همراه هست ) و میدونستن که اگر مردم اینو میدونستن لب به شیرینی نمیزدن .... ایشون منصرف شدن از شغلشون ... و گفتن بای بای شیرینی پزی .... دنیایی با این همه شیرینی ... و شیرینی پزی با این بی رحمی .... و جالب تر اینکه هدف از خلق شیرینی توسط شیرینی پز تجلی ذات شیرینی پز باشه ....

خدا پدر شما و همه رفتگان مؤمنمون رو رحمت کنه.
گذشته از صحت و سقم گزاره ها تو مثال پخت شیرینی درک ارتباط مثالتون با بحث اصلی شما در نگاه اول یه کم سخته. اما فکر میکنم ارتباطش رو متوجه شده باشم. به نظرم می رسه شما بحث اصلیتون این بود که خدا عدالت نداره (اینجا ظاهراً شیرینی پز نمادی از خداست و شیرینی آدمای متمکن تر و راحت تر و روغن سوخته هم امثال من هستیم). قبلش هم از داستان شیطان (ابلیس) برای اثبات عادل نبودن خدا استفاده کردید که البته من هنوز معتقدم به دلیل نامطمئن بودن داستان و تا حدی افسانه ای بودن جزئیاتش برای اثبات موضوع بحثتون زیاد مناسب نیست. در واقع اگه بخواید ثابت کنید خدا عادل نیست می تونید از دلایل دم دستی تر استفاده کنید که اوایل به برخی از اونها اشاره ای داشتید. مثل اینکه چرا یه عده باهوش ترن. یه عده زیباترن. یه عده قوی ترن. ... اینا برای اثبات عدم عدالت خدا کافیه و نیازی به نقل از شیطان به عنوان یک راوی معتبر (!) نیست. البته نتیجه گیری شما ابهامی هست که تو ذهن بسیاری از افراد جامعه مون مطرحه فقط بیان نمی شه. در واقع با تعریف شما از عدالت معلومه که خدا عادل نیست! من هم اینجا نمی خوام سعی کنم تعریف شما رو تغییر بدم. بلکه می خوام یه نکته دیگه رو از دید خودم عرض کنم که شاید مفید باشه:

تا جایی که من می دونم اصول دین که باید با عقلمون بهشون برسیم 3 تاست: توحید، نبوت و معاد.
به نظرم می شه با همین عقلی که داریم فهمید که خدایی وجود داره. می شه فهمید خدا از همه قدرتمندتره. می شه فهمید مهربانه. البته شاید نشه فهمید از همه مهربان تره. می شه فهمید که واقعاً پیامبرانی از طرف خدا فرستاده شدن. و می شه فهمید معاد و قیامتی باید وجود داشته باشه. اما شاید نشه فهمید خدا عادل هست یا نه! در واقع بستگی به تعریف عدالت داره. خدا با تعریف خودش از عدالت عادله! که لزوماً با مساوات و عدالتی که تو ذهن ماست هماهنگ نیست. ممکنه بفرمایید تعریف خدا رو قبول ندارم. این همون بحثیه که بالاتر عرض شد. پس به نظر من نمی شه به این سادگی قبول کرد (یا واقعاً درک کرد) که خدا عادله. در نتیجه بهتره اصلاً در موردش بحث نکنیم چون هیچ وقت به اشتراک نظر نمی رسیم!

مگر اینکه به عنوان پیشفرض بحثمون قبول کنیم خدا تنها موجودیه که اشتباه نمی کنه. اون وقت می تونیم بگیم عدالت رو هم درست تعریف کرده. و می تونیم بگیم تمام تصمیماتش هم عادلانه است! :ok: اینجوری عدالت خدا ثابت می شه. وگرنه نمی شه مثل اصول سه گانه و اولیه دین با عقل بشری و از روی آثار وجودی اثباتش کرد. در واقع به نظر می رسه عدالت خدا بعد از ایمان معنا پیدا می کنه و نمی شه از بیرون دین بهش رسید! نکته آخر که خودتون بهتر از من می دونید اینکه ایمان واقعی یا ایمان اصلی طبق آیات قرآن ایمان به غیب هست نه ایمان به چیزی که هممون با حواس پنجگانه درک می کنیم. پس احتمالاً باید اول ایمان بیاریم که خدا اشتباه نمی کنه و بعد نتیجه بگیریم که خدا عادله. نه از بیرون و با استدلال بخوایم ببینیم خدا عدالت داره یا نه. فکر می کنم راهش این باشه :Gig:.

خدا نیازی به عبادت های بنده هاش نداره،
عبادت برای خودساختگیه و اثرش در عمل دیده میشه. مثل پی و اسکلت بندیه ساختمان میمونه اگه درست باشه تو زلزله ها دوام میاره در غیر اینصورت با یه باد شدید فرو میریزه!

به نام خداوند بخشاینده و مهربان!

عربی حرف نمی زنم! چون زبانم پارسی هست(گفتم شما هم در جریان باشید)

چند ماه پیش من همچین نوع سوالی رو در همین وب سایت مطرح کردم که جواب های گوناگونی دریافت کردم.

ببین دوست عزیزم.

خدا با زبون و بی زبونی تو قرآن داره می گه که من چیزی می دونم که شما ها نمی دونین.(دقیقا موندم دلیل این پنهون کاریش چیه!) هنوز که هنوزه دلیل اصلی این که خدا ابلیس رو تردد کرد معلوم نیست. برای همین منم زیاد پیگیر سوال هام نشدم. اما با این حال اینجا دوباره ذکر می کنم.

ببینید ابلیس در مقامی بود که می شه گفت همتراز اسرافیل و اینا بودش. موجودی نبود که دو روز خداوند رو دیده باشه. یکی از بزرگان ملکوت بود یعنی همون رفیق شش خدا.

این به دور از عقل سلیم انسانه که باور کنه که ابلیس بیاد و سر یک سجده کردن دود مان خودش و به باد بده.

و با اینکه می دونه در آخر هلاک می شه الکی الکی وقت خودش و حروم کنه.

و باز بدتر اینه که ابلیس در جایی بود که همه چیز رو می دید! یعنی خداوند جلوش بود!

جهنم و فردوس جلوش بود..

فرشته ها رو می دید و...

حتی در جایی خوندم که ابلیس وقتی این اعظمت رو دید معشوقه خدا شد و اینطوری پرستش می کرد خداوند رو...

این خیلی مسخرس با اینکه ابلیس حق بودن خدارو قبول داره اما بر علیه اش بشوره..

و یادتون هم نره که در قرآن ابلیس می گه که خداوند بدلیل اینکه مرا گمراه ساختی منم همه انسان ها رو گمراه می کنم...

حال گیرم که کل انسان ها رو منحرف کرد؟! در آخر چی می شه؟

می دونم همه می ریم جهنم!

اما خوب این چه فایده ای برای شیطان داره؟! در آخر خب هلاک می شیم دیگه؟!

سوالات زیادی هست تو ذهنم که همشون بی جواب مونده و جرآت هم نمی کنم از کسی بپرسم. تا می پرسی می گن شما از دین خارج شدید

دلنما;303551 نوشت:
به نام خداوند بخشاینده و مهربان!

عربی حرف نمی زنم! چون زبانم پارسی هست(گفتم شما هم در جریان باشید)

چند ماه پیش من همچین نوع سوالی رو در همین وب سایت مطرح کردم که جواب های گوناگونی دریافت کردم.

ببین دوست عزیزم.

خدا با زبون و بی زبونی تو قرآن داره می گه که من چیزی می دونم که شما ها نمی دونین.(دقیقا موندم دلیل این پنهون کاریش چیه!) هنوز که هنوزه دلیل اصلی این که خدا ابلیس رو تردد کرد معلوم نیست. برای همین منم زیاد پیگیر سوال هام نشدم. اما با این حال اینجا دوباره ذکر می کنم.

ببینید ابلیس در مقامی بود که می شه گفت همتراز اسرافیل و اینا بودش. موجودی نبود که دو روز خداوند رو دیده باشه. یکی از بزرگان ملکوت بود یعنی همون رفیق شش خدا.

این به دور از عقل سلیم انسانه که باور کنه که ابلیس بیاد و سر یک سجده کردن دود مان خودش و به باد بده.

و با اینکه می دونه در آخر هلاک می شه الکی الکی وقت خودش و حروم کنه.

و باز بدتر اینه که ابلیس در جایی بود که همه چیز رو می دید! یعنی خداوند جلوش بود!

جهنم و فردوس جلوش بود..

فرشته ها رو می دید و...

حتی در جایی خوندم که ابلیس وقتی این اعظمت رو دید معشوقه خدا شد و اینطوری پرستش می کرد خداوند رو...

این خیلی مسخرس با اینکه ابلیس حق بودن خدارو قبول داره اما بر علیه اش بشوره..

و یادتون هم نره که در قرآن ابلیس می گه که خداوند بدلیل اینکه مرا گمراه ساختی منم همه انسان ها رو گمراه می کنم...

حال گیرم که کل انسان ها رو منحرف کرد؟! در آخر چی می شه؟

می دونم همه می ریم جهنم!

اما خوب این چه فایده ای برای شیطان داره؟! در آخر خب هلاک می شیم دیگه؟!

سوالات زیادی هست تو ذهنم که همشون بی جواب مونده و جرآت هم نمی کنم از کسی بپرسم. تا می پرسی می گن شما از دین خارج شدید

با سلام خدمت جناب دلنما
اول باید بگم که وجود این سایت دراصل برای پرسیدن سوال و رسیدن به جواب سوالهای بی جواب مخصوصا در مسائل دینیه، پس بپرسید و از پرسیدن هیچ ابایی نداشته باشید
- درمورد شیطان هم باید بگم لطفا پاسخهایی که در صفحات قبل کارشناس مربوطه دادند رو حتما مطالعه کنید
- یه دلیل طرد شدن شیطان همینه که همه چیز رو میدونست و به همه چیز اشراف داشت خدا رو و همه ی آنچه به عالم میشد را میدانست و علم داشت و با همه ی این اشراف خداوند را اطاعت نکرد و سرپیچی کرد و در واقع به خاطر مقامی که داشت مجازات سرپیچی اش طرد شدن بود
- ضمنا نه اینکه خدا نعوذبالله ازروی قصد وبرای انتقامگیری این مجازات را انتخاب کرده باشد ، خطاهای شیطان غرور و تکبر و اطاعت نکردن ذات باری تعالی و مقایسه کردن و... بود و این خطاها با وجود علم و مقامی که ابلیس داشت برایش خطای بسیار بزرگی بود
مثل این میماند که ما انسانها از انسانهای عالم و فرهیخته انتظار خطا نداریم حتی اگر خیلی خطای کوچکی باشد و اگر عالم و فرهیخته ای خطایی انجام دهد انسانها ناخودآگاه او را طرد میکنند ودیگر هیچکس اهمیتی به او نمیدهد
حال چه برسد سرپیچی و خطا در مقابل مقام ربوبی باشد آن هم با آنهمه علم و عبادت!!!!

نقل قول:

این به دور از عقل سلیم انسانه که باور کنه که ابلیس بیاد و سر یک سجده کردن دود مان خودش و به باد بده.

- درطول تاریخ بودند بزرگان و علما و فرهیختگان و حکیمان و ... که با کوچکترین اشتباهی مقامشان را ازدست دادند و این اشتباه از نظر ما کوچک است اما درمقایسه با علم و مقام آنها بسیار هم بزرگ است .
ببخشید طولانی شد امیدوارم تونسته باشم کمک کوچکی کرده باشم .

می دونی من مشکلم بیشتر با این حرفه که ابلیس می گه.
پروردگارا به دلیل آنکه تو مرا گمراه کردی منم همه ی آن ها را بر روی زمین گمراه می کنم.

سوال برام پیش اومده! خدا ابلیس رو چی کار کرده که می گه گمراهم کردی؟!

جناب دلنما دقیقا کدوم آیه؟

دلنما;303722 نوشت:
می دونی من مشکلم بیشتر با این حرفه که ابلیس می گه.
پروردگارا به دلیل آنکه تو مرا گمراه کردی منم همه ی آن ها را بر روی زمین گمراه می کنم.

سوال برام پیش اومده! خدا ابلیس رو چی کار کرده که می گه گمراهم کردی؟!

سلام به شما

جناب دلنما این آیه رو عرض می کنند :

قَالَ رَبِّ بِمَآ أَغْوَيْتَنِي لأُزَيِّنَنَّ لَهُمْ فِي الأَرْضِ وَلأُغْوِيَنَّهُمْ أَجْمَعِينَ (حجر 39)
گفت پروردگارا به سبب آنكه مرا گمراه ساختى من [هم گناهانشان را] در زمين برايشان مى‏آرايم و همه را گمراه خواهم ساخت (۳۹)

اول اینکه این نظر جناب ابلیس هست که میگه خدایا تو من رو گمراه کردی.
و خدا هم واسه همین ماجرا رو میگه که به ما بفهمونه بگه قضاوت کنید آیا من اونو گمراه کردم ؟؟

خدا دستور سجده داد. تو اون مقام همه میدونند خدا کیه و اطاعت چیه.
جناب ابلیس سجده نکرد.( همه شاخشون درومد , این کیه که نافرمانی کرد سجده نکرد ؟).
خدا گفت چرا سجده نکردی ابلیس ؟
و شیطان دلیلش رو گفت که من دقیقا بالا توضیح دادم کامل که ابلیس چه گفت.
خدا هم به ما میگه دلیل اصلی تکبر بود. و تکبرش باعث گمراه شدنش شد نه من.
نافرمانی باعث گمراه شدنش شد.

پس خیلی روشن هست کسی که تکبر میکنه , نمیگه خودم گمراه شدم , میگه تو گمراهم کردی.
که بعد وقتی انسان داستان رو میذاره جلوی روش و قضاوت میکنه , میبینه که هیچ ارتباطی به خدا نداره.
آخه مگه خدا با تو العیاذبالله پدر کشتگی داره که گمراهت کنه.

جناب ابلیس به خدا گفت کاره تو اصلا گمراه کردن هست.
همه ی اینا که سجده می کنند هم , یک مشت احمق هستند که به حرف تو گوش دادند.
بعد هم همه اتفاقات و این گمراهی رو انداخت به گردن خدا.
در صورتی که
عامل گمراه شدنش نافرمانی از خدا و تکبر بود.

موفق باشید

ممنون جناب بقیة السلام به خاطر آیه.
جناب دلنما
خدا شیطان رو گمراه نکرده خود شیطان هم نگفته خدایا تو مرا گول زدی بلکه منظور ابلیس اینه که خدایا چون تو مرا از خود راندی و رحمتت را از من برداشتی (آیه ۳۵ حجر) پس من هم با رسوخ به قلب بندگانت و زینت گناه باعث دور شدن قلب آن بنده از تو و رحمت تو خواهم شد.
خدا رحمت کنه علامه طباطبایی رو به چه مقامی رسیده بود!

دلنما;303722 نوشت:
می دونی من مشکلم بیشتر با این حرفه که ابلیس می گه. پروردگارا به دلیل آنکه تو مرا گمراه کردی منم همه ی آن ها را بر روی زمین گمراه می کنم. سوال برام پیش اومده! خدا ابلیس رو چی کار کرده که می گه گمراهم کردی؟!

با سلام.

در تکمیل پاسخ گل نیلوفر و بقیه السلام اگه داستان آفرینش انسان از دید قرآن کریم رو از ابتدا بررسی کنیم می بینیم که خداوند در ابتدا به همه اعلام کرد که آماده سجده برای مخلوق جدید باشند. به عنوان مثال در سوره مبارکه حجر آمده است:

وَإِذْ قَالَ رَبُّكَ لِلْمَلَائِكَةِ إِنِّی خَالِقٌ بَشَرًا مِنْ صَلْصَالٍ مِنْ حَمَإٍ مَسْنُونٍ«28»
و (به خاطر بیاور) هنگامی که پروردگارت به فرشتگان گفت: «من بشری را از گل خشکیده‌ای که از گل بدبویی گرفته شده می‌آفرینم.

فَإِذَا سَوَّیتُهُ وَنَفَخْتُ فِیهِ مِنْ رُوحِی فَقَعُوا لَهُ سَاجِدِینَ«29»
هنگامی که کار آن را به پایان رساندم و در او از روح خود (یک روح شایسته و بزرگ) دمیدم همگی برای او سجده کنید!»

این آزمونی برای آشکار شدن ماهیت و باطن ابلیس بود چرا که ظاهراً موجودی مختار از جنس جن بود که تونسته بود به مقام قرب الهی برسه. او هم ظاهراً در ابتدا همین جسم خاکی بدبو رو دید و پیش خودش فکر کرد چرا من باید به این موجود ضعیف سجده کنم؟ و بعد متأسفانه موضعش رو طبق آیات 12 سوره اعراف و 33 سوره حجر و 61 سوره اسرا و 76 سوره ص با سجده نکردن و تمرد از دستور الهی اعلام کرد. به عنوان مثال در آیه 33 سوره مبارکه حجر آمده:

قَالَ لَمْ أَكُنْ لِأَسْجُدَ لِبَشَرٍ خَلَقْتَهُ مِنْ صَلْصَالٍ مِنْ حَمَإٍ مَسْنُونٍ«33»
گفت: «من هرگز برای بشری که او را از گل خشکیده‌ای که از گل بدبویی گرفته شده است آفریده‌ای سجده نخواهم کرد!»

مطلبی که شما به اون اشاره فرمودید در دو آیه 16 اعراف و 39 حجر آمده که دوستان بهش اشاره کردن. تصور این که خدا شیطان رو گمراه کرده از همین جا ناشی شد که ظاهراً شیطان بعد از دیدن کمالات حضرت آدم (تعلیم علم الهی به ملائکه) فهمید سطحی قضاوت کرده و به نوعی در امتحان الهی فریب ظاهر قضایا رو خورده و مردود شده. ما و هر موجود مختاری در امتحاناتی از این قبیل قرار می گیریم و ممکنه ظاهر پدیده ها ما رو گمراه کنه. ابلیس هم بعد از اون خودش تبدیل شد به کسی که برای فریب و گمراهی انسانها با همین ظاهرسازی تلاش می کنه. همین عبارت «گمراه کردن» در آیات بعدی داستان خلقت آدم (ع) بیان شده که شیطان درخت ممنوعه رو برای آدم و حوا جور دیگه ای تصویر کرد و به عنوان مثال طبق آیه 22 سوره اعراف «آنها را با فریب (از مقامشان) فرود آورد.»

پس شیطان فریب ظاهر امتحان الهی رو خورد و از اون بدتر این که از اشتباهش توبه نکرد.
ظاهر فریبنده لازمه امتحانات الهی هست. وگرنه اگه همه از اول خلقتشون ببینن ماهیت گناه چیه و هیچ وقت گناه نکنن که ارزشی محسوب نمی شه.

امیدوارم این مسأله تا حدی روشن شده باشه.

موفق باشید. :Gol:

در رابطه با شيطان سر كلاس ادبيات يه بحثي با استادمون داشتيم و استادمون بحث خيلي جالبي كردن كه من تحت تاثير قرار گرفتم البته با شعرهاي زيبايي كه در باب بحثمون كرد خيلي جذاب شد و موضوع از اين قرار بود كه بعد از ماجراي سجده نكردن شيطان فرشتگان ديدن كه شيطان به سجده خدا و آدم افتاده . ازش مي پرسن توكه الان داري سجده ميكني و اظهار ندامت مي كني چرا اونموقع سجده نكردي جواب ميده اون موقع هم مي خواستم كه سجده بكنم اما خود خدا مي خواست كه اين اتفاقات بيفته و من فقط وظيفه خودمو انجام دادم. متشكر

‍corleone;304578 نوشت:
در رابطه با شيطان سر كلاس ادبيات يه بحثي با استادمون داشتيم و استادمون بحث خيلي جالبي كردن كه من تحت تاثير قرار گرفتم البته با شعرهاي زيبايي كه در باب بحثمون كرد خيلي جذاب شد و موضوع از اين قرار بود كه بعد از ماجراي سجده نكردن شيطان فرشتگان ديدن كه شيطان به سجده خدا و آدم افتاده . ازش مي پرسن توكه الان داري سجده ميكني و اظهار ندامت مي كني چرا اونموقع سجده نكردي جواب ميده اون موقع هم مي خواستم كه سجده بكنم اما خود خدا مي خواست كه اين اتفاقات بيفته و من فقط وظيفه خودمو انجام دادم. متشكر

سلام به شما
چه مزخرف جالبی ( داستان رو می گم نه شما).
با این عقیده یعنی به معنای واقعیه ی کلمه فاتحه ی قران رو به طور کامل خوندید.
می دونید این یعنی چی ؟؟؟
یعنی :
1- ابلیس پشیمون شد و توبه کرد. در صورتی که کسی که پشیمون میشه و توبه می کنه رو خدا دوست داره و لعنت بهش نمیفرسته. در صورتی که به شیطان گفت لعنت من تا روز قیامت بر تو هست. تناقض 100% در قران.!!!!!!!!!!
2- خدا یک شخص رو به جبر و بدون گناه جهنمی و گمراه کرده تازه این درحالی هست که اون خوب کسی بوده.یعنی دیگه از خدا ظالم تر نیست.
3- خداوند در قران دروغ گفته که ابلیس گفت من بهترم و از آتیشم اون خاک هست , چون جناب ابلیس در پاسخ باید می گفت خدایا تو نذاشتی سجده کنم و الا من می خواستم سجده کنم.
مگر اینکه خدا زبون ابلیس شده و جای اون صحبت میکنه , که بعد اینجا سوال پیش میاد چون ابلیس خدا رو رسوا کرد پیش ملائکه و لوش داد.

دیگه ادامه نمیدم...
حالم بد شد واقعا همچین چیزی رو خوندم.
البته با شما نیستم منظورم افسانه ای بود که استادتون گفته.

موفق باشید

‍Corleone;304578 نوشت:
در رابطه با شيطان سر كلاس ادبيات يه بحثي با استادمون داشتيم و استادمون بحث خيلي جالبي كردن كه من تحت تاثير قرار گرفتم البته با شعرهاي زيبايي كه در باب بحثمون كرد خيلي جذاب شد و موضوع از اين قرار بود كه بعد از ماجراي سجده نكردن شيطان فرشتگان ديدن كه شيطان به سجده خدا و آدم افتاده . ازش مي پرسن توكه الان داري سجده ميكني و اظهار ندامت مي كني چرا اونموقع سجده نكردي جواب ميده اون موقع هم مي خواستم كه سجده بكنم اما خود خدا مي خواست كه اين اتفاقات بيفته و من فقط وظيفه خودمو انجام دادم. متشكر


BaghiatoSalam;304593 نوشت:
دیگه ادامه نمیدم... حالم بد شد واقعا همچین چیزی رو خوندم.

این ذهنیت برای خیلی ها مطرحه. می گن داستان ابلیس یه کم عجیبه و اگه ابلیس نبود خدا چطور انسان ها رو امتحان می کرد؟ پس انگار خلقت ما و آزموده شدن ما در این دنیا وابسته بوده به تمرد موجودی به نام ابلیس. در واقع انگار خلقت و تمرد ابلیس جزئی از داستان تکامل ما بوده و شاید مکر خدا محسوب بشه. اما اگه این طور باشه پس آیاتی که می گن ما ابلیس و پیروانش رو در آخرت عذاب می کنیم چطور توجیه می شن؟ نعوذ بالله اینجا خدا دروغ مصلحتی گفته؟

ممنون می شم کارشناسان به این شبهه پاسخ بدن. بخصوص به قسمت قرمز رنگ. :Gol:

دوست عزیز
از اولین گام های ایمان به خدا اطاعت بی چون و چرا از امر خداست
وقتی خدا بشیطان امر کرد سجده کن!
اگر شیطان ایمان واقعی داشت بدون معطلی اطاعت میکرد
شیطان اسیر غرور و خود خواهی شده بود
و همین طور که میبینید جنسی که ازش افریده شده رو نشان برتری خودش ذکر میکنه

شیطان مدت ها رویای تمرد را درسر داشت
خدا با افرینش انسان او را ازمایش کرد و الودگی های نفسانی او را به وی نشان داد

و این موضوع بیان گر این است که دل اگر پاک نشود حتی هزاران سال عبادت هم تاثیری در تزکیه نفس نخواهد داشت

[="Arial Black"]شیطان فریب ظاهر امتحان الهی رو خورد و از اون بدتر این که از اشتباهش توبه نکرد.
ظاهر فریبنده لازمه امتحانات الهی هست. وگرنه اگه همه از اول خلقتشون ببینن ماهیت گناه چیه و هیچ وقت گناه نکنن که ارزشی محسوب نمی شه.

‍corleone;304578 نوشت:
در رابطه با شيطان سر كلاس ادبيات يه بحثي با استادمون داشتيم و استادمون بحث خيلي جالبي كردن كه من تحت تاثير قرار گرفتم البته با شعرهاي زيبايي كه در باب بحثمون كرد خيلي جذاب شد و موضوع از اين قرار بود كه بعد از ماجراي سجده نكردن شيطان فرشتگان ديدن كه شيطان به سجده خدا و آدم افتاده . ازش مي پرسن توكه الان داري سجده ميكني و اظهار ندامت مي كني چرا اونموقع سجده نكردي جواب ميده اون موقع هم مي خواستم كه سجده بكنم اما خود خدا مي خواست كه اين اتفاقات بيفته و من فقط وظيفه خودمو انجام دادم. متشكر

سلام
این گفته یا برای تطهیر شیطان یا نوعی جبری گری است
والله الموفق

مؤمن;306082 نوشت:


این ذهنیت برای خیلی ها مطرحه. می گن داستان ابلیس یه کم عجیبه و اگه ابلیس نبود خدا چطور انسان ها رو امتحان می کرد؟ پس انگار خلقت ما و آزموده شدن ما در این دنیا وابسته بوده به تمرد موجودی به نام ابلیس. در واقع انگار خلقت و تمرد ابلیس جزئی از داستان تکامل ما بوده و شاید مکر خدا محسوب بشه. اما اگه این طور باشه پس آیاتی که می گن ما ابلیس و پیروانش رو در آخرت عذاب می کنیم چطور توجیه می شن؟ نعوذ بالله اینجا خدا دروغ مصلحتی گفته؟

ممنون می شم کارشناسان به این شبهه پاسخ بدن. بخصوص به قسمت قرمز رنگ. :gol:

سلام به شما
پاسخ ساده تر از اون چیزی هست که تصور بکنید.
انسان بلاخره باید یک جوری آزمایش می شد و برادریش رو ثابت می کرد.
اگر ابلیس داوطلب نمی شد واسه این محک:
قطعا و بلاشک خداوند کاری شبیه این چیزی که می گم می کرد :
یکی از ملائکه و یا چندین و چند ملائکه را مامور می کرد تا انسان ها را برای امتحان و محک و آزمایش " فریب " دهند.
و چون ما می دانیم این خداست که بدی و خوبی را مشخص می کند.
وقتی به ملائکه دستور بده این کار رو کنید - در واقع ملائکه دارند ثواب می برند از گمراه کردن انسان ها چون به وظیفشون عمل می کنند و بعد اونوقت خداوند ممکن بود در قران بگه که من ملائکه هایی رو گذاشتم که ایشان به من ایمان دارند و من دوستشان دارم اما برای امتحان شما انسان ها آنها را مامور کردم تا شما را به سمت گناه سوق دهند. لذا از آنها پیروی نکنید و دنبال شر نروید. آنها فقط شما را دعوت به کارهای زشت می کنند و هیچ تسلطی به شما ندارند.
لذا هرکس از آنها پیروی کرد جهنمی است و در غیر این صورت بهشتی است.

بلاخره زمین اومدن ما صد در صد بود و زمین محل آزمایش هست و کسی بدون ازمایش وارد بهشت نخواهد شد.
حتما باید ابلیس یا شبیه او وجود میداشت.

موفق باشید

samen;306163 نوشت:
شیطان فریب ظاهر امتحان الهی رو خورد و از اون بدتر این که از اشتباهش توبه نکرد. ظاهر فریبنده لازمه امتحانات الهی هست. وگرنه اگه همه از اول خلقتشون ببینن ماهیت گناه چیه و هیچ وقت گناه نکنن که ارزشی محسوب نمی شه.

با سلام.
این جملات چقدر آشناست. خودم ننوشته بودم؟ :ok:

baghiatosalam;306288 نوشت:
قطعا و بلاشک خداوند کاری شبیه این چیزی که می گم می کرد : یکی از ملائکه و یا چندین و چند ملائکه را مامور می کرد تا انسان ها را برای امتحان و محک و آزمایش " فریب " دهند. و چون ما می دانیم این خداست که بدی و خوبی را مشخص می کند. وقتی به ملائکه دستور بده این کار رو کنید - در واقع ملائکه دارند ثواب می برند از گمراه کردن انسان ها چون به وظیفشون عمل می کنند و بعد اونوقت خداوند ممکن بود در قران بگه که من ملائکه هایی رو گذاشتم که ایشان به من ایمان دارند و من دوستشان دارم اما برای امتحان شما انسان ها آنها را مامور کردم تا شما را به سمت گناه سوق دهند. لذا از آنها پیروی نکنید و دنبال شر نروید. آنها فقط شما را دعوت به کارهای زشت می کنند و هیچ تسلطی به شما ندارند.

بله این به ذهن خودم هم رسیده بود. ولی این کار یه مشکل داشت. مشکلش اینه که خدا تمام کارهاش خیره. پس نباید با دست خودش دیگران رو به گناه دعوت کنه. هدف که وسیله رو توجیه نمی کنه. می کنه؟

مؤمن;306378 نوشت:
بله این به ذهن خودم هم رسیده بود. ولی این کار یه مشکل داشت. مشکلش اینه که خدا تمام کارهاش خیره. پس نباید با دست خودش دیگران رو به گناه دعوت کنه. هدف که وسیله رو توجیه نمی کنه. می کنه؟

سلام به شما
ببخشبد اصلا وقت پاسخ کلی رو ندارم وضعیتم مناسب نیست اما :
جواب :
عرض شد...که خداوند است که می فرماید خوب و بد چیست.
ممکن است یک کاری واسه من انسان گناه باشه - واسه موجود دیگه ثواب باشه.
واسه پیامبر نماز شب مثلا واجب باشه - واسه ما مستحب باشه.
ترک اون گناه باشه - ترک این هیچی نباشه.

وقتی خدا وظیفه بهشون داد و بعد به ما هم جریان رو میگه که چی هست مشکلی وجود نداره.
مثل اینکه مثلا خداوند بگه فعلا تا قیامت از این فرشته ها پیروی نکنید . وظیفتون این هست.

در کل :

راستش من فعلا بهترین جواب رو این میدونم.
اگر کسی نظر بهتری داره بفرماید.
اگر اشتباه می گم و غیر عقلی خدا عف کند.
بحث دینی و عقلی و قرانی هست و نظر من این است.
با تشکر

میگید خداوند عدالت را ر مورد شیطان و ادم رعایت نکرده
خودتون مقایسه کنید
شیطان گناه کرد. توبه نکرد و بجای توبه غرور ورزید و با خدا عباداتش را با فرصت گرفتن برای گمراه کردن ادم معامله کرد
ادم گناه کرد (خیلی ها میگن ترک اولی) توبه کرد فرصت گرفت برای جبران اشتباهش و بندگی خدا
با عدل خودتون بخواهید بهشون نمره قبولی بدید به کدوم می دید

یه سوال انحرافی
آیا ممکنه جهنم برای شیطان پاداش تلاش چندین هزار ساله برای گمراه کردن انسان ها باشه نه عذاب

سلام.در جواب دوست عزیز "مومن" باید بگم که همونطور که میدونین ما دو پیامبر داریم(البته موضوع بحث من پیامبران دیگه نیستند)منظور از دو پیامبر در دین اسلام اول حضرت محمد(ص) و دوم عقل انسانه که در کتب دینی هم بهش اشاره شده...من فکر میکنم در تشخیص این مسائل باید از عقلمون استفاده کنیم...خداوند ما رو در معرض امتحان قرار میده با وسیله هاش...باید توجه داشته باشیم این مائیم که داریم امتحان میشیم و فرشته هایی که برای این کار مسئول شدن فقط دارن هوش ما رو میسنجن و در واقع گناهی انجام نمیدن...عذر میخوام اگه نتونستم منظورم و اونطور که باید بگم...مرسی:Bye::Bye:

آیه آیه تا خدا;314236 نوشت:
خداوند ما رو در معرض امتحان قرار میده با وسیله هاش...باید توجه داشته باشیم این مائیم که داریم امتحان میشیم و فرشته هایی که برای این کار مسئول شدن فقط دارن هوش ما رو میسنجن و در واقع گناهی انجام نمیدن...عذر میخوام اگه نتونستم منظورم و اونطور که باید بگم...مرسی

با سلام خدمت شما دوست گرامی

خواهش می کنم. اتفاقاً خیلی خوب بیان فرمودید.
شاید چون ما عادت کردیم القای وسوسه و دعوت به زشتی ها رو به ابلیس و لشکریانش نسبت بدیم این تصور برای بنده وجود داشت که موجودات خوبی مثل فرشتگان نمی تونن به بدی دعوت کنن. اما حق با شماست. اگر ابلیسی در کار نبود ممکن بود عده ای از فرشتگان این مأموریت رو پیدا کنن با این تفاوت که برای اونها عذابی در کار نیست. البته الآن که فکر می کنم می بینم یه راه دیگه هم بود و اون اینکه نفس اماره ما قوی تر می بود یا تأثیر شیاطین انسی شدیدتر می شد. فکر کنم دیگه خیلی خیالبافی کردیم! فعلاً که هم ابلیس هست هم نفس اماره که امیدوارم خدا شر هر دوشون رو از سر ما کم کنه!
موفق باشید.:Gol:

بسم ربّ الشهداء و الصدیقین
با سلام من ۵-۶ صفحه از مطالب رو خوندم و چیزی که ندیدم تعریف مختصری از عدل بود که پاسخ خیلی از شبهه ها است.عدل یعنی هر چیزی در جا خودش ،اما مسئله مهم اینکه این تعریف نیاز به یک میزان داره.مثلا ما وقتی به یک عدد میگیم مثبت که ۱-مبداءمختصاتی قابل قیاس با اون داشته باشیم۲-و عدد سمت راست یا بالا اون مبداء(در ۲ بعد)قرار داشته شده باشد می بینید در همین جمله من چند تا میزان به کار بردم؟
حال برای عدل میزان و مقیاس خداوند است یعنی تعیین جا درست در تعریف بالا مخصوص ذات حق است حال مشکل کج فهمی مااز این جا شروع میشه که در وجود ماهم مقیاس قرار داده شده به طوری که خداوند در ایه ۱۴ سور الاسراء می فرمایند
اقْرَأْ كِتَابَكَ كَفَىٰ بِنَفْسِكَ الْيَوْمَ عَلَيْكَ حَسِيبًا

(و به او می‌گوییم:) کتابت را بخوان، کافی است که امروز، خود حسابگر خویش باشی
حال یا ما با توجه به مطالب بالا مستقیما با ملاک قرار دادن رفتار خداوند عدل را پیدا میکینیم یا غیر مستقیم اما برای ما واضح است که اگر تشخیصمان با تشخیص خداوند یکی نبود پس در میزان اشتباه کردیم این تعریف بنیادی خیلی از کج فهمی ها را حل می کند حال حرکت به سمت تشخیص عدل به شکل غیر مستقیم هم خوب است اما ما رو از این فرمول کلی درست منحرف نمیکنه و البته بر عرفان ما می افزاید کاری که بقیه دوستان عزیز به خوبی انجام دادند که جای تشکر داشت و اما در نهات ارجاع ها به فطرت بود که در مسیر طولی مقیاس عدل به وسیله خداوند است
این که بگوییم خداوند فقط کار های درست را انجام می دهد یا بگوییم هر کاری که خداوند انجام می دهد درست است بیان یک مفهوم از دو راه است یکی مستقیما با ملاک حق و دیگری غیر مستقیم هر دو هم خوب است
و اما اینکه گفتید اگر شیطان نبود چه؟این فرض محال است و اگر به فرض امکان بررسی کنیم از مجوع حالات بینهایت ممکن ما فقط با برخی حالات اشنایی داریم مثلا همین که برخی گفتید اما حالا که حق مشخص شده بهترین حالت برای امتحان ما همین است که هست ولاغیر و بدانیم حب ما به عدالت از کجا سرچشمه می گیرد پس راحت تر درک کنیم عادل بودن خداوند را
در پناه حق موید باشید

موضوع قفل شده است