╰✿╮ کلبه فیروزه اﮮ ஜ محفلی پر از عطر حضور اسک دینی ها

[=Microsoft Sans Serif]بسم الله

[=Microsoft Sans Serif]سلام آمدم از دوستان كه در گروه محبان مهدي عج كمك ميكنند تشكر كنم
[=Microsoft Sans Serif]دوستان كه فعاليت و كمك ميكنند
[=Microsoft Sans Serif]اول از همكارم يعني مدير دوم گروه سركار :راحيل محشر تشكر ميكنم
[=Microsoft Sans Serif]سركاران
[=Microsoft Sans Serif](Maneli-kocholo-سوگل-خار مغیلان-محب الحسین-کنیزفاطمه)
[=Microsoft Sans Serif]براي سلامتيشون صلوات
[=Microsoft Sans Serif]و دوستان گلم سرباز امام زمام (عج) و وهاب 68
[=Microsoft Sans Serif]براي سلامتي همه صلوات
[=Microsoft Sans Serif]موفق باشيد
يا حق و يا علي ع

:khejalati:دایی نفرمائیییید... انجام وظیفه س...:ok::khejalati:

بسم الله

سلام آمدم از دوستان كه در گروه محبان مهدي عج كمك ميكنند تشكر كنم
دوستان كه فعاليت و كمك ميكنند
اول از همكارم يعني مدير دوم گروه سركار :راحيل محشر تشكر ميكنم
سركاران
(Maneli-kocholo-سوگل-خار مغیلان-محب الحسین-کنیزفاطمه)
براي سلامتيشون صلوات
و دوستان گلم سرباز امام زمام (عج) و وهاب 68
براي سلامتي همه صلوات
موفق باشيد
يا حق و يا علي ع

سلام من ابانی هستم تعریف سایت شما رو زیاد شنیدم امیدوارم که از مطالب سایت بهره ببرم.

از سرکار سیده رقیه هم تشکر می کنیم که سایت را به دوستان معرفی می کنند

بابا قدیما سایت یه حال و هوای دیگه داشت کجاهستن اون دوستانی که همیشه فعالیت میکردن
چرا سایت رو اینطوری سوت و کور کردین از همه دوستان میخوام یکم پرشور تر باشن حتی خودم:khandeh!:

امیدوارم یه روزی هم دایی حسن خودمون بیاد از ما تشکر کنه وبگه که ازتون ممنونم منم کاملا بهبود یافتم .

ميگم محرم هست نخندينا....:narahat az:

گووووووووووووووووووووش كنيد ميخوام يه سوال از برادران مذهبي سايت بپرسم...البته چون جريانش برميگرده به محرم ميگم:

دوستم رفت توي يكي ازاين مراسم ها..موقع بازگشت يه آقايي (ظاهرا مذهبي)يه دل نه صدتادل عاشقش شد.:mohabbat:

نذاشت دهه تمام بشه...اومد خواستگاري..حرفشو زد وو اسه بعد محرم اجازه خواست واسه صحبت وجلسه و....

شانس بدبختش مامان پسره توي راه گوشيشو داد دست دختره وازش خواست يه تماس بگيره به فاميلش(مامانه سوادنداشت)
دختره هم دزدي شماره اون پسررو ازگوشي مامانه درآورد.:cheshmak:

بعدش با شماره ناشناس افتادبه جون اون آقاهه.:nishkhand::ghamgin:

اين بيچاره هم رووووووووووحش خبرنداشت كيه و به به وچه چهش شروع شد...تااااااااااااازه توي محرم قرار ملاقات هم گذاشت.:ajab:

ازاين ورهم به داداش دختره گفته بود فلان شب ميام دسته زنجيرزني!(كه مثلا دختره هم بياد ملاقاتش كنه كه چجوري زنجيرميزنه واسه امام حسين)

باورتون ميشه؟اومد سرقرار..
شبش رفت سينه زني..فرداصبحش اومد سرقرار..:hey:
دوستم رفت پيشش وباتعجب پرسيد شماتوي پارك چيكارميكنيد؟
_واااااااااااااااااااااااااي سلام شماهم اينجا چيكارميكنيد؟ه ه ه ه ه ه يچي خانم اومدم هوا خوري(وسط سرما):chakeretim:

بعدش دوستم با اين كيفش زد توي سرش وبعدش بهش گفت خجالت نكشيدي ازامام حسين؟!!(دمت گرم خوبش كردي:box:)
حالا سوال من اينه واقعا آقايون چرا به دوستي وصحبت كردن بانامحرم وسرقرارفتن عادت كردن؟چه لذتي داره؟بااينكه قصدبه ازدواج هم ميگيرن؟

واينكه آقايي كه زنجيرميزنه ياسينه زني ويامراسم ميره چطور ميتونه جلوامام حسين كه غيرت الله هست چنين رفتاري كنه.

فرق اين آقا با اون كافري كه چادر ازسر زنان وفرزندان امام حسين درعاشورا ميكشيد چيه؟؟؟

يه كم عصباني بودم نوشتم اين رو.

يكي از دختران بد حجاب(قبلا)ارادت خاصي به امام حسين داشت:.ولي راحت هم فريب آقايون روميخورد..

تايكي بهش محبت ميكرد سريع...!
خلاصه يه شب يكي ازاين مزاحم هاي نامرد اصرار كرد به اين خانم كه با اون بره سرقرار..وباكلي چرب زباني فريبش داد.
خانم توي راه كه ميرفته ناگهان خوابش ميبره...وخواب ميبينه كه يه آقايي كه سرنداره وتمام بدنش مجروحه ولباس جنگي پوشيده جلوش بين اون آقا وخودش مي ايسته وبهش ميگه:جااااااااااااان من نرووووووووو.

وقتي واسه من تعريف ميكرد تمام بدنش ميلرزيد.آقام حسين يكي ديگه روهم بنده خودش كرد.
من ميگم چون جوانان مسلمان شيعه ازاين كارها ميكنند هنوز آقام حسين زخم هاش خوب نشده...هنوز بي سره.
خانم هاي گلم خواهش ميكنم ازتون نريد..تو رو خدا تورو به امام حسين نريد..قلب قشنگش به خدا واسه تك تك اين قراره ها خون ميشه.

ميگم محرم هست نخندينا.... گووووووووووووووووووووش كنيد ميخوام يه سوال از برادران مذهبي سايت بپرسم...البته چون جريانش برميگرده به محرم ميگم: دوستم رفت توي يكي ازاين مراسم ها..موقع بازگشت يه آقايي (ظاهرا مذهبي)يه دل نه صدتادل عاشقش شد. نذاشت دهه تمام بشه...اومد خواستگاري..حرفشو زد وو اسه بعد محرم اجازه خواست واسه صحبت وجلسه و.... شانس بدبختش مامان پسره توي راه گوشيشو داد دست دختره وازش خواست يه تماس بگيره به فاميلش(مامانه سوادنداشت) دختره هم دزدي شماره اون پسررو ازگوشي مامانه درآورد. بعدش با شماره ناشناس افتادبه جون اون آقاهه. اين بيچاره هم رووووووووووحش خبرنداشت كيه و به به وچه چهش شروع شد...تااااااااااااازه توي محرم قرار ملاقات هم گذاشت. ازاين ورهم به داداش دختره گفته بود فلان شب ميام دسته زنجيرزني!(كه مثلا دختره هم بياد ملاقاتش كنه كه چجوري زنجيرميزنه واسه امام حسين) باورتون ميشه؟اومد سرقرار.. شبش رفت سينه زني..فرداصبحش اومد سرقرار.. دوستم رفت پيشش وباتعجب پرسيد شماتوي پارك چيكارميكنيد؟ _وااااااااااااااااااااااا� �اي سلام شماهم اينجا چيكارميكنيد؟ه ه ه ه ه ه يچي خانم اومدم هوا خوري(وسط سرما) بعدش دوستم با اين كيفش زد توي سرش وبعدش بهش گفت خجالت نكشيدي ازامام حسين؟!!(دمت گرم خوبش كردي) حالا سوال من اينه واقعا آقايون چرا به دوستي وصحبت كردن بانامحرم وسرقرارفتن عادت كردن؟چه لذتي داره؟بااينكه قصدبه ازدواج هم ميگيرن؟ واينكه آقايي كه زنجيرميزنه ياسينه زني ويامراسم ميره چطور ميتونه جلوامام حسين كه غيرت الله هست چنين رفتاري كنه. فرق اين آقا با اون كافري كه چادر ازسر زنان وفرزندان امام حسين درعاشورا ميكشيد چيه؟؟؟ يه كم عصباني بودم نوشتم اين رو. يكي از دختران بد حجاب(قبلا)ارادت خاصي به امام حسين داشت:.ولي راحت هم فريب آقايون روميخورد.. تايكي بهش محبت ميكرد سريع...! خلاصه يه شب يكي ازاين مزاحم هاي نامرد اصرار كرد به اين خانم كه با اون بره سرقرار..وباكلي چرب زباني فريبش داد. خانم توي راه كه ميرفته ناگهان خوابش ميبره...وخواب ميبينه كه يه آقايي كه سرنداره وتمام بدنش مجروحه ولباس جنگي پوشيده جلوش بين اون آقا وخودش مي ايسته وبهش ميگه:جااااااااااااان من نرووووووووو. وقتي واسه من تعريف ميكرد تمام بدنش ميلرزيد.آقام حسين يكي ديگه روهم بنده خودش كرد. من ميگم چون جوانان مسلمان شيعه ازاين كارها ميكنند هنوز آقام حسين زخم هاش خوب نشده...هنوز بي سره. خانم هاي گلم خواهش ميكنم ازتون نريد..تو رو خدا تورو به امام حسين نريد..قلب قشنگش به خدا واسه تك تك اين قراره ها خون ميشه.

روز جهانی معلولین عزیز گرامی باد