··▪▪••●●:مشاعره (درمورد امام زمان (عج)):●●••▪▪··

تب‌های اولیه

1288 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال

یادم کن در گذر شب ها



گم گشتم خسته من تنها



محتاجم من به دعا وقتی



داری ذکری به سر لب ها


اشک به دامن آورم روز وشبان به یاد شه

دجله به دجله ، یم به یم ، نهر به نهر ، جو به جو

وا کن از پای قلم زنجیر را

بشکن این بغض شب دلگیر را


[=&quot]
[/]

آن کس که تو را شناخت جان را چه کند

فرزند و عیال و خانمان را چه کند

دیوانه کنی هر دو جهانش بخشی

دیوانه تو هر دو جهانش کند

ديديم ترا دوباره بر مي گردي

از باغ پر از ستاره برمي گردي

گفتند که چاره نيست بر درد فراق

انگار! براي چاره برميگردي

یوسفم گـرنزند بـر سـر بالینم سـر

همچو یعقوب دل آشفته بویش باشـم

مي دونم كه من نبايد بنويسم از نگاهت


اوني كه ستاره هم نيس چي بگه از روي ماهت



مي دونم كه من نبايد شاعر چشم تو باشم



چش سفيديه اگه من بگم از چشم سياهت

تا صف مشحر دمد بوی گل از بسترم

گر که به رویا شبی با تو کنم گفتگو

ای پسر فاطمه ای به فلک قائمه

بی تو حیات همه بسته به یک تار مو


[=tahoma]

وا کن از پای قلم زنجیر را

بشکن این بغض شب دلگیر را


[=&quot] [/][/]

آسمون عصراي جمعه مثل من بهونه گيره

بارون گريه باهات حرف ميزنه كه خيلي ديره


هنوز پنجره ها باز وچشم درراهند
هنوز شاپركان بيقرار ان ماهند

دلبري داريم كه از صاحب دلان دل مي برد

غمزه اي مشكل گشا دارد كه مشكل مي برد


در آرزوی تو هستم همیشه نورانی

اسیر زلف تو هستم، نگفته می دانی


تو از قبیله فریادهای خاموشی
زبانه می کشی از سینه های طوفانی
[spoiler]سلام دوستان من اگر شعري گذاشتم تكراري بود ببخشيد دايي جوان خود را[/spoiler]

يوسف به كلافي سربازار تو باشد

بيچاره دل من كه خريدار تو باشد

در پی دوست همه جای جهان را گشتند

کس ندیدند در آیینه به خود خندیدند

دعا کردی از برای معراج التماس دعا یاد ما هم باش به هرجا رفتی برو مهدی هر کجا رفتی یاد ما هم باش

شب هاي جمعه چه دلگيره

انشالله تا اين دل مهدي را نديده نمره

اين دل منتظر يك عزيزه
انشالله اين دل ديگر در شب جمعه نگيره

همه هست آرزویم كه ببینم از تو رویی

چه زیان تو را كه من هم برسم به آرزویی

به كسی جمال خود را ننموده ای و بینم

همه جا به هر زبانی بود از تو گفتگویی


یارب كه كارها همه گردد به كام ما
نور حضور خویش فرو زد امام ما



ما باده محبت او نوش كرده ایـم
اِی بی خبر ز لذت شرب مدام ما

اگر ابری بیاید روی خورشید مشو نومید وباید بس دعا کرد
خدا یا عمر من را طاقتی بخش که بینم غیبت کبری رها کرد

دلا بکوش مگر دامنش به دست آری

که وصل بی‌طلب و انتظار ممکن نیست

[=Microsoft Sans Serif][=Microsoft Sans Serif][=Microsoft Sans Serif][=Microsoft Sans Serif][=microsoft sans serif][=microsoft sans serif][=Microsoft Sans Serif][=Microsoft Sans Serif]

[=Microsoft Sans Serif]


[=century gothic]تا کی از جور زمان چشم ضعیفان گریان
[=century gothic]

ظلم و بیداد بر این خلق مسلمان تا چند



[=Microsoft Sans Serif][=Microsoft Sans Serif][=Microsoft Sans Serif][=Microsoft Sans Serif][=microsoft sans serif][=microsoft sans serif][=Microsoft Sans Serif][=Microsoft Sans Serif]

دوباره جمعه گذشت و قنوت گریان ماند

دوباره گیسوی نجوای ما پریشان ماند

[=Microsoft Sans Serif][=Microsoft Sans Serif][=Microsoft Sans Serif][=Microsoft Sans Serif][=Microsoft Sans Serif][=Microsoft Sans Serif][=Microsoft Sans Serif][=Microsoft Sans Serif][=microsoft sans serif][=microsoft sans serif][=Microsoft Sans Serif][=Microsoft Sans Serif]
[=Microsoft Sans Serif] [=microsoft sans serif]
[=Microsoft Sans Serif][=microsoft sans serif] د[=microsoft sans serif]هيد مژده به ياران که يار مي آيد
[=Microsoft Sans Serif][=microsoft sans serif] قرار گيتي چشم انتظار مي آيد
[=Microsoft Sans Serif][=microsoft sans serif]
[=Microsoft Sans Serif][=microsoft sans serif] کليد صبح به دست و سرود عشق به لب
[=Microsoft Sans Serif][=microsoft sans serif] ز انتهاي شب آن شهسوار مي آي[=microsoft sans serif]د
[=Microsoft Sans Serif][=microsoft sans serif]
[=Microsoft Sans Serif][=microsoft sans serif]
[=Microsoft Sans Serif][=microsoft sans serif] [=Microsoft Sans Serif][=Microsoft Sans Serif][=Microsoft Sans Serif][=Microsoft Sans Serif][=Microsoft Sans Serif][=Microsoft Sans Serif][=Microsoft Sans Serif][=microsoft sans serif][=microsoft sans serif][=Microsoft Sans Serif][=Microsoft Sans Serif]
[=Microsoft Sans Serif][=Microsoft Sans Serif][=Microsoft Sans Serif][=Microsoft Sans Serif][=Microsoft Sans Serif][=Microsoft Sans Serif][=Microsoft Sans Serif][=Microsoft Sans Serif][=microsoft sans serif][=microsoft sans serif][=Microsoft Sans Serif][=Microsoft Sans Serif]

دوباره زمزمه ی کاسه های خالی ما

پس از نیامدنت گوشه ی خیابان ماند

در سرّ غیبت او بس عقلها فرو ماند
دردا که این معما شرح و بیان ندارد

[=Microsoft Sans Serif]

[=Microsoft Sans Serif]
[=Microsoft Sans Serif]
[=Microsoft Sans Serif] [=microsoft sans serif]
[=Microsoft Sans Serif][=microsoft sans serif] د[=microsoft sans serif]ســت خــالی، پــای خــــسته، رهـــسپار کـوی یارم
[=Microsoft Sans Serif][=microsoft sans serif] یــــــک نـــــیستان نـــالـه در دل، از غــم هــجر نـگارم
[=Microsoft Sans Serif][=microsoft sans serif]
[=Microsoft Sans Serif][=microsoft sans serif] درد بــــی درمــــان مـا را نـــام زیــــبای تــــــو درمــان
[=Microsoft Sans Serif][=microsoft sans serif] موج دســـــتانی شــــکسته، بــــاز هم در انـــــتظار[=microsoft sans serif]م
[=Microsoft Sans Serif][=microsoft sans serif]
[=Microsoft Sans Serif][=microsoft sans serif]
[=Microsoft Sans Serif][=microsoft sans serif]
[SPOILER]سلام چون چند شعر با حرف د شروع شد من دو تا شعر گذاشتم راحتتر باشد يا حق[/SPOILER]
[=Microsoft Sans Serif]

من كیستم تا هر زمان، پیش نظر بینم تو را؟

گاهى گذر كن سوى من، تا در گذر بینم تو را


اگر به گوشه ی چشمی نظر كنی اِی دوست
دعای خسته دِلان مستجـاب می افتـد

تـو آن گـلی كه ز پاكـی طراوتی داری
كه گل به پیش تو از رنگ و آب می افتد
[spoiler]سلام دوستان من دارم از نت ميرم بيرون حيف داشتيم گرم ميشديد سيد رقيه و انديشمند جوان شما ادامه بدهيد و ببخشيد موفق باشيد يا حق[/spoiler]

در خواب ديده بودم، يک شب فروغ رويت
کي در سراي چشمم، قصد ظهور داري؟

[=Microsoft Sans Serif][=Microsoft Sans Serif][=Microsoft Sans Serif][=microsoft sans serif][=microsoft sans serif][=Microsoft Sans Serif][=Microsoft Sans Serif]

:parvaneh: :parvaneh:
[=microsoft sans serif]
[=microsoft sans serif]ی[=microsoft sans serif]ک شب سر جانماز خود یادم کن
با گوشه چشم خویش آبادم کن
[=microsoft sans serif]


[=microsoft sans serif] تا از نگرانـــی به در آیــد دل مــن
ین جمعه سر آمدنت شـادم ک
[=microsoft sans serif]ن[=microsoft sans serif]

:parvaneh: :parvaneh:

[=Microsoft Sans Serif][=Microsoft Sans Serif][=Microsoft Sans Serif][=microsoft sans serif][=microsoft sans serif][=Microsoft Sans Serif][=Microsoft Sans Serif]

نشسته ايم به راهي که از بهشت اميد
نسيم رحمت پروردگار مي گذرد

[=microsoft sans serif] :parvaneh: :parvaneh:
[=microsoft sans serif]
[=microsoft sans serif] [=microsoft sans serif]د[=microsoft sans serif]ل من نور ندارد
[=microsoft sans serif] بیا
[=microsoft sans serif]
[=microsoft sans serif] دل من شور ندارد
[=microsoft sans serif] بیا
[=microsoft sans serif]
[=microsoft sans serif] تو که هم نوری وشور
[=microsoft sans serif] بی[=microsoft sans serif]ا[=microsoft sans serif]
[=microsoft sans serif]
[=microsoft sans serif] :parvaneh::parvaneh:

ابرها از نور خورشید رخش پنهان شوند
پرده از رخسار آن سرو خرامان میرود
*
وعده دیدار نزدیک است یاران مژده باد
روز وصلش میرسد ایام هجران میرود

در خرابات مغان نور خدا می‏بینم

این عجب بین که چه نوری زکجا می‏بینم

*ما چشم به راهيم به هر شام و سحرگاه *
*در راه تو از غير خيال تو رهيديم*

مورخ چه زمانی ؟یک/یک/یک/بود
که انتظار تو آغاز شد الی جمعه

*هر شعر که گفتم همه در مدح تو گفتم*
*باشد که تو غم از رخ من پاک نمایی*

یک جمعه از شروع سحر با نبود تو یک ریز تا نماز عشاء گریه می کنم

*ما تیغ غیرتیم، ولی در نیام غم *
*زنگار بی تحرّک دوران شکسته است *

*ما را خیال روی تو بی تاب می کند *
*عقد بلور اشک، به دامان شکسته است *

تا من آن لحظه نبینم که طلوعت همه را شاد کند
که کف پای تو شد سرمه چشمم همه جا پاک کند
همه تن چشم شوم سوی تو هر جا بروم
مگر آندم که تنم خاک شود , خاک ترا یاد کند

در جهان بهتر از تو ندیدم

یابن زهرا بیا عقده باز کن

ای امید دل پر گناهم

خسته و بی کس و بی پناهم

ما را اگر چه چشم تماشا نداده اند

ای غایب از نظر به خیال تو سوختیم

می آیی و با دستهایت پاک خواهی کرد
اشکی که روی گونه مان پیداست ، می دانم
برگشتنت در قلب های مرده مردم
همرنگ طوفانی ترین دریاست ، می دانم

متن این صفحه ها پر از معناست




صاحب لحظه ها تک و تنهاست


تمام چشـــــــــم براهی و انتظـــــــــــــــــــار و فراق

و ندبـــــــه های فـــــــــــــــــــــرج را دروغ می گوییـــم

دلی که مامن دنیــــــــــاست جـــــــــــــای مولـا نیست

اسیــــــــر شـهــــــــــــــــــــــــوت دنیــــا دروغ می گوییـــم

مه من نقاب بگشا ز جمال کبریایی

شده انتظارم از حد چه شود زدر درآیی

همه شب به کویت آیم به بهانه ی گدایی

که مگر شبی ز رحمت به رخم دری گشایی




يک روز نسيم خوش خبر مي آيد
بس مژده به هر کوي و گذر مي آيد

عطر گل عشق در فضا مي پيچد
مي آيي و انتظار سر مي آيد

ديديم ترا دوباره بر مي گردي
از باغ پر از ستاره برمي گردي

گفتند که چاره نيست بر درد فراق
انگار! براي چاره برميگردي

یوسف، ای گمشده در بی سر و سامانی‌ها

این غزل‌خوانی‌ها، معرکه‌گردانی‌ها

سر بازار شلوغ است، تو تنها ماندی

همه جمعند، چه شهری چه بیابانی‌...ها !