دستورالعملهای اخلاقی از ائمه و بزرگان دین

تب‌های اولیه

39 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
دستورالعملهای اخلاقی از ائمه و بزرگان دین

دستور العمل اميرالمؤمنين عليه السلام

نوف مي گويد: اميرالمؤمنين عليه السلام را ديدم كه با سرعت مي رفت، عرض كردم: مولاي من كجا مي رويد؟ فرمود: نوف مرا به حال خود بگذار، زيرا آرزوهايم مرا به سوي محبوب مي برد. عرض كردم: مولاي من آرزوهايت چيست؟ فرمود: آن كس كه بايد آروزهايم را بداند مي داند، و نيازي به بيان آنها براي ديگري نيست. متقضاي ادب اين است كه بندهٴ خدا، غير او را در نعمتها و حاجتها شريك قرار ندهد. عرض كردم: يا اميرالمؤمنين من از غلبهٴ هواي نفس و طمع به امور دنيوي بر خودم مي ترسم؟ فرمود: چرا از نگهدارندهٴ خائفين و پناهگاه عارفين غافل هستي؟

عرض كردم: او را به من معرفي كن. فرمود: او خداي بزرگ است كه با تفضلات او به آرزويت مي رسي. با همت خودت به او توجه كن، و آنچه را در قلبت، وارد مي شود خارج ساز. و اگر اين امر بر تو دشوار آمد من ضامن آن هستم.
به خدا بازگرد و تمام توجهت را به سوي او معطوف بدار. خداي سبحان مي فرمايد: به عزت و جلال خودم سوگند: اميد آن كس را كه به جز من اميد داشته باشد قطع مي كنم.
لباس خواري و ذلت را بر او مي پوشانم ، و از قرب خويش دورش مي گردانم. از ارتباط با خودم او را قطع مي كنم و يادش را مخفي مي نمايم.
واي به حال او آيا در مشكلات به غير من پناه مي برد؟ در حالي كه حل مشكلات به دست من مي باشد. آيا به غير من اميد دارد در حالي كه درب خانه آنان بسته است. آيا درب خانهٴ مرا رها مي كند در حاليكه باز است؟ چه كس به من اميد داشته و اميدش را قطع نموده ام.
اميد بندگانم را به خودم بسته ام، و آن را برايشان نگهداري مي كنم. آسمان را از كساني پر كرده ام كه از تسبيح من خسته نمي شوند . به فرشتگان گفته ام كه درهاي بين من و بندگانم را هيچگاه مسدود نسازند.

ايا كسي كه مشكل برايش پيش آمده نمي داند كه جز به اذن من كسي نمي تواند آن را حل كند؟ چرا بنده در خواسته هايش به من رجوع نمي كند با اينكه آنچه را نخواسته بود به او عطا كردم. چرا از من سؤال نمي كند و از غير من سؤال مي كند؟ ايا تصور مي كني كه ابتدا به بنده ام عطا مي كنم ولي اگر سؤال كند، او را محروم مي سازم؟ ايا من بخيل هستم كه بنده ام مرا بخيل مي داند؟ آيا دنيا و آخرت در دست من نيست؟ آيا كرم وجود از صفات من نيست؟ آيا فضل و رحمت در دست من نيست؟ آيا آرزوها به سوي من منتهي نمي شود؟ كيست كه آنها را قطع كند؟. به عزت و جلال خودم سوگند اگر خواسته هاي همهٴ مردم زمين را جمع كنم و به هر يك از آنان به مقدار خواستهٴ همه بدهم، ذرّه اي از ملك من ناقص نخواهد شد. آنچه از جانب من عطا مي شود چگونه نقصان مي پذيرد؟ چه فقير و بيچاره است كسي كه از رحمت من مأيوس باشد؟ چه بيچاره است كسي كه نافرماني كند، كارهاي حرام را مرتكب شود و حريم مرا نگه ندارد و طغيان كند؟...

اميرالمؤمنين عليه السلام بعد از اين سخنان فرمود: اي نوف اين دعا را بخوان.
الهي ان حمدتك فبمواهبك، و ان مجدتك فبمرادك، و ان قد ستك فبقوتك و ان هللتك فبقدرتك، و ان نظرت فالي رحمتك، وان عضضت فعلي نعمتك، الهي انه من لم يشغله الولوع بذكرك، ولم يزوه السفر بقربك، كانت حياته عليه ميته و ميتته عليه حسره، الهي تناهت أبصار الناظرين اليك بسرائر القلوب، و طالعت اصغي السامعين لك نجيّات الصدور، فلم يلق أبصارهم ردّ دون ما يريدون، هتكت بينك و بينهم حجب الغفله ، فسكنوا في نورك، و تنفسوا بروحك ، فصارت قلوبهم مغارسا لهيبتك و أبصارهم معا كفا لقدرتك و قرّبت أرواحهم من قدسك، فجالسوا اسمك بوقار المجالسه، و خضوع المخاطبه، فأقبلت إليهم إقبال الشّفيق، وأنصتّ لهم إنصات الرّفيق، و أجبتهم إجابات الأحبّاء وناجيتهم مناجاهٴ الأخلاء، فبلغ بي المحلّ الذي إليه وصلوا، وانقلني من ذكري إلي ذكرك، ولا تترك بيني و بين ملكوت عزّك بابا إلا فتحته، ولا حجاباً من حجب الغفله إلا هتكته، حتي تقيم روحي بين ضياء عرشك، و تجعل لها مقاما نصب نورك إنّك علي كل شيء قدير
الهي ما أوحش طريقا لا يكون رفيقي فيه أملي فيك، وأبعد سفرا لا يكون رجائي منه دليلي منك، خاب من اعتصم بحبل غيرك، وضعف ركن من استند إلي غير ركنك، فيامعلّم مؤملييه الأمل فيذهب عنهم كابه الوجل، لا تحرمني صالح العمل، واكلاء ني كلاه من فارقته الحيل ، فكيف يلحق مؤمليك ذل الفقر وانت الغني عن مضار المذنبين، الهي وان كل حلاوه منقطعه، وحلاوه الإيمان تزداد حلاوتها اتصالا بك، الهي وان قلبي قد بسط أمله فيك، فأذقه من حلاوهٴ بسطك إياه البلوغ لما أمل، انك علي كل شيء قدير.
الهي أسئلك مسئلهٴ من يعرفك كنه معرفتك من كلّ خير ينبغي للمؤمن أن يسلكه، و أعوذبك من كل شر و فتنهٴ أعذت بها أحباءك من خلقك ، انّك علي كلّ شيء قدير.
الهي أسئلك مسئلهٴ المسكين الّذي قد تحير في رجاه، فلا يجد ملجا ولا مسنداً يصل به إليك، ولا يستدل به عليك إلا بك وبأركانك و مقاماتك التي لا تعطيل لها منك، فأسئلك باسمك الذي ظهرت به لخاصهٴ أوليائك ، فوحّدوك و عرفوك فعبدوك بحقيقتك أن تعرفني نفسك لا قرّ لك بربوبيتك علي حقيقه الإيمان بك ولا تجعلني يا الهي ممن يعبد الاسم دون المعني والحظني بلحفظهٴ من لحظاتك تنوربها قلبي بمعرفتك خاصهٴ ومعرفهٴ أوليائك إنّك علي كل شيء قدير.(
- بحار / ج 94 ص 94.)
ادامه دارد...

دستورالعمل اخلاقی امام صادق علیه السلام
امام صادق علیه السلام در حدیث مفصلی به عنوان بصری نصایحی فرمودند از جمله این که عنوان بصری می گوید: به امام عرض كردم: يا ابا عبدالله! به من دستور العملي عطا كن. فرمود تو را به نُه چيز وصيت مي كنم. اين وصيت و دستورالعمل من است براي همه كسانيكه مريد طي كردن راه حق هستند، و از خدا مسألت دارم كه توفيق عمل به تو عنايت كند: سه دستورالعمل درباره رياضت نفس و سه دستورالعمل درباره حلم و بردباري و سه دستورالعمل درباره عمل است.

تو اينها را حفظ كن و مبادا كه درباره آنها سهل انگاري كني. عنوان بصري مي گويد: تمام توجهم را به سخنان حضرت معطوف داشتم، پس حضرت فرمود:
سه امري كه در رياضت توصيه مي كنم عبارتست از:
1. مواظب باش چيزي را كه اشتها نداري نخور، زيرا باعث حماقت و ناداني مي شود.

2. جز به هنگام گرسنگي غذا نخور.
3. وقتی غذا مي خوري، غذاي حلال بخور و قبل از غذا «بسم الله» بگو.

[=tahoma][=tahoma][=&quot]آنگاه حديث رسول خدا را نقل كرد كه فرمود: آدمي هيچگاه ظرفي را پر نمي كند كه از پر كردن شكم بدتر باشد، و اگر به غذا نياز دارد بايد يك ثلث شكم را براي طعام و يك ثلث را براي آب و يك ثلث را براي نفس كشيدن بگذارد[/].[/]
[=tahoma][=&quot]اما آن سه امر كه درباره حلم توصيه مي شود عبارتست از[/]:[/]
[=tahoma]1. [=&quot]هر كس كه به تو گفت هر كلمه اي كه به من بگويي ده كلمه در برابرش به تو مي گويم، تو در جوابش بگو: اگر تو ده كلمه به من بگويي در پاسخ، حتي يك كلمه از من نخواهي شنيد[/].[/]
[=tahoma]2. [=&quot]هر كس كه به تو ناسزا گفت در پاسخش بگو: اگر راست مي گويي خدا مرا بيامرزد و اگر دروغ مي گويي خدا تو را ببخشد[/].[/]
[=tahoma]3. [=&quot]هر كس كه تو را به فحش تهديد كرد تو او را به نصيحت و دعا وعده بده[/]. [/]
[/]

[=tahoma][=tahoma][=&quot]اما آن سه امر كه در علم توصيه مي شود عبارتست از[/]:[/]
[=tahoma]1. [=&quot]هر چه را نمي داني از علماء سؤال كن، ولي مواظب باش سؤالات تو براي آزمايش و آزار آنها نباشد[/].[/]
[=tahoma]2. [=&quot]از عمل به راي جدّاً اجتناب كن و تا مي تواني احتياط را از دست نده[/].[/]
[=tahoma]3. [=&quot]از فتوا دادن به رأي (بدون مدرك شرعي) اجتناب كن چنانكه از شير درنده فرار مي كني، گردن خودت را براي مردم پل قرار نده[/].[/]
[=tahoma] [=&quot]آنگاه فرمود: از نزد من برخيز اي ابا عبدالله! به مقدار كافي تو را نصيحت كردم و مزاحم اذكار و اوراد من مباش، زيرا كه من براي نفس خودم ارزش قائلم [/][=&quot]–[/][=&quot] والسلام علي من اتبع الهدي.([/][/]
[/][=&quot]بحار الانوار/ ج 1 ص 224[/][=tahoma][=tahoma][=&quot])[/][/][/]

دستور العمل اخلاقی امیرالمومنین

مردى نزد امير المؤمنين عليه السلام آمد و عرضكرد: اى امير مؤمنان مرا سفارش كن براهى از راههاى خير و خوبى كه بدان نجات يابم؟ امير المؤمنين عليه السلام فرمود: اى آنكه پرسيدى بشنو و سپس بفهم و پس از آن باور كن و سپس بكار بند:


مردم سه گروهند: زاهد (پارسا) و صابر (شكيبا) و راغب (خواهان دنيا)، اما زاهد كسى است كه اندوهها و شاديها از دلش بيرون رفته نه بچيزى از دنيا شاد شود، و نه بر چيزى كه از دستش رفته افسوس خورد پس او آسوده خاطر است، و اما صابر آن كس است كه در دل آرزوى دنيا كند و چون بدان رسد بخاطر سرانجام بد آن و زشتى منظر آن (در نظر خرد) بنفس خود لگام زند كه از آن برنگيرد، (و چنانست) كه اگر بر دلش آگاه شوى از پارسائى و فروتنى و دور انديشى او در شگفت شوى، و اما راغب باك ندارد كه دنيا از چه راهى بدست او رسد: از حلال است يا از حرام، و باك ندارد كه در باره آن آبرويش چركين شود، و خود را هلاك كند، و مردانگى خود را از بين ببرد، پس آنهايند كه در گرداب سخت (دنيا) سرگردان و مضطربند.

جَاءَ رَجُلٌ إِلَى أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ ع فَقَالَ يَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ أَوْصِنِي بِوَجْهٍ مِنْ وُجُوهِ الْبِرِّ أَنْجُو بِهِ قَالَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ ع أَيُّهَا السَّائِلُ اسْتَمِعْ ثُمَّ اسْتَفْهِمْ ثُمَّ اسْتَيْقِنْ ثُمَّ اسْتَعْمِلْ‏ وَ اعْلَمْ أَنَّ النَّاسَ ثَلَاثَةٌ زَاهِدٌ وَ صَابِرٌ وَ رَاغِبٌ فَأَمَّا الزَّاهِدُ فَقَدْ خَرَجَتِ الْأَحْزَانُ وَ الْأَفْرَاحُ مِنْ قَلْبِهِ فَلَا يَفْرَحُ بِشَيْ‏ءٍ مِنَ الدُّنْيَا وَ لَا يَأْسَى‏عَلَى شَيْ‏ءٍ مِنْهَا فَاتَهُ فَهُوَ مُسْتَرِيحٌ وَ أَمَّا الصَّابِرُ فَإِنَّهُ يَتَمَنَّاهَا بِقَلْبِهِ فَإِذَا نَالَ مِنْهَا أَلْجَمَ نَفْسَهُ عَنْهَا لِسُوءِ عَاقِبَتِهَا وَ شَنَآنِهَا لَوِ اطَّلَعْتَ عَلَى قَلْبِهِ عَجِبْتَ مِنْ عِفَّتِهِ وَ تَوَاضُعِهِ وَ حَزْمِهِ وَ أَمَّا الرَّاغِبُ فَلَا يُبَالِي مِنْ أَيْنَ جَاءَتْهُ الدُّنْيَا مِنْ حِلِّهَا أَوْ مِنْ حَرَامِهَا وَ لَا يُبَالِي مَا دَنَّسَ فِيهَا عِرْضَهُ وَ أَهْلَكَ نَفْسَهُ وَ أَذْهَبَ مُرُوءَتَهُ فَهُمْ فِي غَمْرَةٍ يَضْطَرِبُونَ‏ « الكافي (ط - الإسلامية) ؛ ج‏2 ؛ ص456»

دستور العملهای اخلاقی از ائمه علیهم السلام به عوام الناس

عَنْ مَسْعَدَةَ بْنِ صَدَقَةَ قَالَ: حَدَّثَنِي جَعْفَرُ بْنِ مُحَمَّدٍ، عَنْ آبَائِهِ‏: أَنْ رَجُلًا أَتَى رَسُولَ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ فَقَالَ: يَا رَسُولَ اللَّهِ، أَوْصِنِي فَقَالَ لَهُ: «فَهَلْ أَنْتَ مُسْتَوْصٍ إِنْ أَوْصَيْتُكَ»؟ حَتَّى قَالَ ذَلِكَ ثَلَاثاً، فِي كُلِّهَا يَقُولُ الرَّجُلُ: نَعَمْ، يَا رَسُولَ اللَّهِ. فَقَالَ لَهُ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ: «فَإِنِّي اوصيك إِذَا انت هَمَمْتُ بِأَمْرِ فَتَدَبَّرْ عَاقِبَتَهُ، فَإِنْ يَكُنْ رُشْداً فَامْضِهِ، وَ إِنْ يَكُنْ غَيّاً فَانْتَهِ عَنْهُ».( قرب الإسناد (ط - الحديثة) ؛ متن ؛ ص65)


شخصی خدمت رسول الله رسید و گفت: ای رسول خدا، مرا نصیحت نما. حضرف به او فرمودند: اگر به تو نصیحتی کنم، گوش فرا می دهی؟ سه مرتبه این کلام ار تکرار فرمودند: این شخص عرضه داشت بلی یا رسول الله. حضرت به او فرمودند: من تو را سفارش می کنم که هنگامی به امی همت گماردی، در عاقبت آن امر بیندیشی، اگر رشد و تعالی در آن بود، انجامش دهی و اگر ظلم و ضرری در آن بود، به آن کار خاتمه دهی.

َ
عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ:
أَتَى النَّبِيَّ ص أَعْرَابِيٌّ فَقَالَ لَهُ أَوْصِنِي‏ يَا رَسُولَ اللَّهِ فَقَالَ نَعَمْ أُوصِيكَ بِحِفْظِ مَا بَيْنَ رِجْلَيْكَ.

شخصی خدمت رسول خدا رسید عرضه داشت ای رسول خدا مرا سفارشی فرما. حضرف فرمودند بله تو را سفارش می کنم به حفظ آنچه که بین دو پای توست.(یعنی عفت از آلوده شدن به مسائل شهوانی)

عَنْ أَبِي بَصِيرٍ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع قَالَ: أَتَى رَسُولَ اللَّهِ ص رَجُلٌ فَقَالَ يَا رَسُولَ اللَّهِ أَوْصِنِي‏ فَكَانَ فِيمَا أَوْصَاهُ أَنْ قَالَ الْقَ أَخَاكَ بِوَجْهٍ مُنْبَسِط.


شخصی خدمت رسول خدا رسید، عرضه داشت ای رسول خدا مرا نصیحتی فرما. از جمله سفارشات پیامبر به او این بود که فرمودند: با برادر دینی ات با چهره ای گشاده برخورد کن.

عَنْ عُثْمَانَ بْنِ عِيسَى قَالَ: حَضَرْتُ أَبَا الْحَسَنِ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَيْهِ وَ قَالَ لَهُ رَجُلٌ أَوْصِنِي‏ فَقَالَ لَهُ احْفَظْ لِسَانَكَ تَعِزَّ وَ لَا تُمَكِّنِ النَّاسَ مِنْ قِيَادِكَ فَتَذِلَّ رَقَبَتُكَ.(کافی ج 2، ص 113)


مردى به ابو الحسن موسى بن جعفر (ع) گفت: عازم بازگشتم. درسى به من بياموز كه بدرقه راهم باشد. ابو الحسن بدو گفت:

زبانت را نگهدار تا عزيز بمانى. كارى مكن كه مردم مهارت را بكشند و بر گردنت سوار شوند.


جَاءَ رَجُلٌ إِلَى النَّبِيِّ ص فَقَالَ يَا رَسُولَ اللَّهِ
أَوْصِنِي‏ فَقَالَ احْفَظْ لِسَانَكَ قَالَ يَا رَسُولَ اللَّهِ أَوْصِنِي‏ قَالَ احْفَظْ لِسَانَكَ قَالَ يَا رَسُولَ اللَّهِ أَوْصِنِي‏ قَالَ احْفَظْ لِسَانَكَ وَيْحَكَ وَ هَلْ يَكُبُّ النَّاسَ عَلَى مَنَاخِرِهِمْ فِي النَّارِ إِلَّا حَصَائِدُ أَلْسِنَتِهِم‏( الكافي (ط - الإسلامية) ؛ ج‏2 ؛ ص115)

شخصی خدمت پیامبر رسید و عرضه داشت ای رسول خدا مرا نصیحتی فرما. حضرت به او فرمودند: زبانت را حفظ کن، سپس آن مرد عرضه داشت، نصیحتی فرما. حضرت بازهم به او فرمودند زبانت را حفظ کن، مجددا گفت یا رسول الله مرا نصیحتی فرما. در این بار رسول خدا به او فرمودند: واى بر تو، آيا مردم را جز درويده‏هاى زبان به روى در دوزخ افكنده است؟

أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع يَقُولُ‏ إِنَّ رَجُلًا أَتَى النَّبِيَّ ص فَقَالَ يَا رَسُولَ اللَّهِ أَوْصِنِي‏ فَقَالَ‏ لا تُشْرِكْ بِاللَّهِ‏ شَيْئاً وَ إِنْ حُرِّقْتَ بِالنَّارِ وَ عُذِّبْتَ إِلَّا وَ قَلْبُكَ مُطْمَئِنٌّ بِالْإِيمَانِ وَ وَالِدَيْكَ فَأَطِعْهُمَا وَ بَرَّهُمَا حَيَّيْنِ كَانَا أَوْ مَيِّتَيْنِ وَ إِنْ أَمَرَاكَ أَنْ تَخْرُجَ مِنْ أَهْلِكَ وَ مَالِكَ فَافْعَلْ فَإِنَّ ذَلِكَ مِنَ الْإِيمَانِ.( الكافي (ط - الإسلامية) ؛ ج‏2 ؛ ص158)

شخصی خدمت رسول خدا رسید و عرضه داشت ای رسول خدا مرا سفارشی فرما. حضرت به او فرمودند: به خدا شرک نورز و اگر چه به آتش تو را بسوزانند و عذاب کنند، مگر این که قلبت به ایمان به خدا مطمئن باشد(که در این صورت اکراه دیگران تو را اثر نخواهد گذاشت)، به والدینت احترام کن و آنها را طعام بده. چه آنها در قید حیات باشند و چه از دنیا رفته باشند به آنها احترام کن. و اگر به تو فرمان دهند از خاندان و دارائى خود دست بكش، دست بكش زيرا اين از ايمان است.

[="Tahoma"][="Navy"]در مورد حدیث آخر که حضرت فرمودند «اگر به تو فرمان دهند از خاندان و دارائی ات دست بکش، دست بکش»،
مسلّما منظورشان اهتمام ویژه به تبعیت از فرماین آنهاست و این که احترام گفتار آنها حفظ شود، و الا اگر امر و نهی آنها منجر به تبعیت از حرام یا ترک واجبی باشد، لازم الاجرا نخواهد بود. چنان که قرآن می فرماید: لقمان : 15 وَ إِنْ جاهَداكَ عَلى‏ أَنْ تُشْرِكَ بي‏ ما لَيْسَ لَكَ بِهِ عِلْمٌ فَلا تُطِعْهُما
اگر تلاش کردند که به خدا شرک بورزی در آن چه که به آن علم نداری، از آنها اطاعت نکن.
از این رو، امر کردن به دست کشیدن از اهل و مال تازمانی قابل تبعیت است که خلاف شرع نبوده و موجب آزار و اذیت دیگران و فعل حرام دیگری نگردد.
[/]

[=tahoma][indent]

[=tahoma][=&quot]عَنْ أَبِي بَصِيرٍ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع قَالَ:[/][=&quot] إِنَّ رَجُلًا مِنْ بَنِي تَمِيمٍ أَتَى النَّبِيَّ ص فَقَالَ [/][=&quot]أَوْصِنِي‏[/][=&quot] فَكَانَ فِيمَا أَوْصَاهُ أَنْ قَالَ لَا تَسُبُّوا النَّاسَ فَتَكْتَسِبُوا الْعَدَاوَةَ بَيْنَهُم‏([/][=&quot] الكافي (ط - الإسلامية) ؛ ج‏2 ؛ ص360[/][=&quot])[/][/]



[=tahoma][=&quot]شخصی از قبیله بنی تمیم خدمت رسول خدا آمد و عرضه داشت ای رسول خدا مرا نصیحتی فرما. از جمله نصایحی که پیامبر به او کردند این بود که به مردم دشنام ندهید که موجب عداوت و دشمنی می شود.[/][/]

[=tahoma][=&quot]عَنْ أَبِي بَصِيرٍ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع قَالَ:[/][=&quot] إِنَّ أَعْرَابِيّاً مِنْ بَنِي تَمِيمٍ أَتَى النَّبِيَّ ص فَقَالَ لَهُ [/][=&quot]أَوْصِنِي‏[/][=&quot] فَكَانَ مِمَّا أَوْصَاهُ تَحَبَّبْ إِلَى النَّاسِ يُحِبُّوكَ.([/][=&quot] الكافي (ط - الإسلامية) ؛ ج‏2 ؛ ص642[/][=&quot])[/][/]

[=tahoma][=&quot]شخصی اعرابی خدمت رسول خدا آمده و عرضه داشت ای رسول خدا مرا نصیحتی فرما، حضرت به او فرمودند: محبتت را به مردم ابراز بدار، مردم هم تو را دوست خواهند داشت.[/][/]

[=tahoma][=&quot]
[/]
[/]

[=tahoma][=&quot]عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ:[/][=&quot] جَاءَ رَجُلٌ إِلَى النَّبِيِّ ص فَقَالَ يَا رَسُولَ اللَّهِ [/][=&quot]أَوْصِنِي‏[/][=&quot] فَقَالَ لَا تَدَعِ الصَّلَاةَ مُتَعَمِّداً فَإِنَّ مَنْ تَرَكَهَا مُتَعَمِّداً فَقَدْ بَرِئَتْ مِنْهُ مِلَّةُ الْإِسْلَامِ.([/][=&quot] الكافي (ط - الإسلامية) ؛ ج‏3 ؛ ص488[/][=&quot])[/][/]

[=tahoma][=&quot]شخصی خدمت رسول خدا رسد و گفت ای رسول خدا مرا نصیحتی کن. پیامبر به او فرمودند: از روی عمد، نماز را ترک نکن که اگر کسی نماز را عمدی ترک کند، ملت اسلام از او بریء و بی زار خواهند شد.[/][/]

[=tahoma][=&quot]عَنْ عُثْمَانَ بْنِ عِيسى‏، قَالَ:[/][=&quot] حَضَرْتُ أَبَا الْحَسَنِ- صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَيْهِ- وَ قَالَ لَهُ رَجُلٌ: [/][=&quot]أَوْصِنِي‏[/][=&quot]، فَقَالَ‏[/][=&quot] لَهُ‏: «احْفَظْ لِسَانَكَ تَعِزَّ[/][=&quot]، وَ لَا تُمَكِّنِ النَّاسَ مِنْ قِيَادِكَ فَتُذِلَّ رَقَبَتَك‏([/][=&quot] الكافي (ط - دارالحديث) ؛ ج‏3 ؛ ص294[/][=&quot])[/][/]

[=tahoma][=&quot]شخصی خدمت امام آمد و عرضه داشت مرا نصیحتی بفرما. حضرت فرمودند: زبانت را حفظ کن، عزیز می شوی. و افسارت را به دست مردم نده که خوار و زبون شوی.[/][/]


[/indent][/]

[="Tahoma"][="Navy"]دستور العمل اخلاق امام حسین علیه السلام

عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: كَتَبَ رَجُلٌ إِلَى الْحُسَيْنِ ص عِظْنِي بِحَرْفَيْنِ‏ فَكَتَبَ إِلَيْهِ مَنْ حَاوَلَ أَمْراً بِمَعْصِيَةِ اللَّهِ كَانَ أَفْوَتَ لِمَا يَرْجُو وَ أَسْرَعَ لِمَجِي‏ءِ مَا يَحْذَر.(کافی، ج 2، ص 272)

حضرت صادق عليه السلام فرمود: مردى بحسين عليه السلام نوشت: مرا با دو حرف پند بده؟

آن حضرت در جواب نوشت: هر كه امرى را با نافرمانى خدا بجويد آنچه اميد دارد زودتر از دستش برود، و از آنچه ميگريزد زودتر بسرش آيد.
[/]

[=tahoma]دستورالعمل ا خلاق مرحوم مجلسي(ره)

[=tahoma][=&quot]مي نويسد:[/][/]
[=tahoma][=&quot]آنچه اين بنده از دوران رياضت و خودسازي دريافته ام مربوط است به زماني كه به مطالعه[/][=&quot]ٴ[/][=&quot] تفسير اشتغال داشتم. شبي در بين خواب وبيداري حضرت محمد صلي الله عليه و آله را مشاهده كردم، با خود گفتم شايسته است در كمالات و اخلاق آن حضرت خوب دقت كنم. هر چه بيشتر دقت كردم عظمت و نورانيت آن جناب گسترده تر مي شد، بطوريكه نورش همه جا را فرا گرفت. در اين هنگام بيدار شدم (بخود آمدم) به من الهام شد كه خُلق رسول خدا قرآن مي باشد، بايد در قرآن بينديشم. پس هر چه بيشتر در آيه اي دقت مي كردم حقائق بيشتري نصيبم مي شد، تا اينكه يك دفعه حقائق و معارف فراواني بر قلبم فرود آمد. پس در هر آيه اي كه تدبر مي كردم چنين موهبتي بر من عطا مي شد. البته تصديق اين مطلب براي كسي كه به چنين توفيقي دست نيافته دشوار بلكه عاده[/][=&quot]ٴ[/][=&quot] غير ممكن است. ليكن مقصود من راهنمايي و ارشاد برادران في الله مي باشد.[/][/]
[=tahoma][=&quot]دستور رياضت و خودسازي عبارت از اين است كه: سخنان بي فايده بلكه از غير ذكر خدا خوداري كند.[/][/]
[=tahoma][=&quot]استفاده[/][=&quot]ٴ[/][=&quot] از مأكولات و مشروبات و لباسهاي لذتبخش و منكوحات و منازل زيبا و راحت را ترك كند. (و به مقدار ضرورت اكتفا نمايد).[/][/]
[=tahoma][=&quot]1. از معاشرت با غير اولياء خدا دوري جويد.[/][/]
[=tahoma][=&quot]2. از خواب زياد اجتناب نمايد و ذكر خدا را با مراقبت كامل ادامه دهد.[/][/]
[=tahoma][=&quot]3. اولياء خدا تداوم بر ذكر «يا حي يا قيوم، يا من لا اله الا انت» را تجربه كرده و نتيجه گرفته اند. من نيز همين ذكر را تجربه نمودم، ليكن ذكر من غالباً «يا الله» است با خارج ساختن غير خدا از قلب و با توجه كامل به جانب خداي متعال.[/][/]
[=tahoma][=&quot]البته آنچه بسيار مهم است ذكر خدا با مراقبت كامل مي باشد، و ساير امور به پايه ذكر نمي رسد. اگر اين عمل تا مدت چهل شبانه روز ادامه يابد درهايي از انوار حكمت و معرفت و محبت بر سالك گشوده مي شود. آنگاه به مقام فناء في الله و بقاء [/][/]
[=tahoma][=&quot]بالله ترقي مي كند.(روضه [/][/][=&quot]المتقين / ج 13 ص 128[/][=tahoma][=&quot])[/][/][/]

بصیر;284050 نوشت:
آن حضرت در جواب نوشت: هر كه امرى را با نافرمانى خدا بجويد آنچه اميد دارد زودتر از دستش برود، و از آنچه ميگريزد زودتر بسرش آيد.

سلام علیکم

میشه لطفا در مورد قسمت دوم این حدیث کمی توضیح بفرمایید؟ منظور از آنچه در امر غیر خداست؟

خداخیرتون بده

[="Tahoma"][="Navy"]

رحمت بیکران الهی;284457 نوشت:
میشه لطفا در مورد قسمت دوم این حدیث کمی توضیح بفرمایید؟ منظور از آنچه در امر غیر خداست؟
بصیر;284050 نوشت:
مَنْ حَاوَلَ أَمْراً بِمَعْصِيَةِ اللَّهِ كَانَ أَفْوَتَ لِمَا يَرْجُو وَ أَسْرَعَ لِمَجِي‏ءِ مَا يَحْذَر.

باسلام و احترام
منظور این است که مثلا اگر کسی بخواهد رضایت مخلوق خدا را با معصیت کردن خالق به دست آورد، نه تنها نمی تواند مخلوق را راضی و شاد کند، چه بسا موجبات ناراحتی و غضب او، فراهم خواهد شد و به خواسته اش نمی رسد.
بر خلاف کسی که رضایت خدا را می طلبد در حالیه در این رضایت، معصیت و نافرمانی خلق رخ می دهد، خداوند متعال کاری می کند که همین مردمی که خلافشان عمل کرده، او را مدح و تمجید می کنند و در دل از کار او راضی می شوند و این امری است که هر مومنی در زندگی تجربه کرده است.[/]

[="Tahoma"][="Navy"]نامه[=&quot]ٴ[/] آخوند ملا حسينقلي همداني

[=&quot]عالم رباني و عارف زاهد، مرحوم آخوند ملاّ حسينقلي همداني (قدس سرّه) در نامه اش به يكي از علماي تبريز چنين مي نويسد:[/]
[=tahoma][=&quot]«بسم الله الرحمن الرحيم. الحمد لله ربّ العالمين و الصلاه[/][=&quot]ٴ[/][=&quot] والسلام علي محمد و آله الطاهرين و لعنه[/][=&quot]ٴ[/][=&quot] الله علي اعدائهم اجمعين.[/][/]
[=tahoma][=&quot]مخفي نماند بر برادران ديني كه بجز التزام به شرع شريف، در تمام حركات و سكنات و تكلمات و لحاظات و غيرها راهي به قرب حضرت ملك الملوك جلّ جلاله نيست، و به خرافات ذوقيه اگرچه ذوق در غير اين مقام خوب است «كمادأب الجهال والصوفيه خذلهم الله» راه رفتن لايوجب الاب بعداً. حتي شخص هرگاه ملتزم به نزدن شارب و نخوردن گوشت بوده باشد، اگر ايمان به عصمت ائمه اطهار صلوات الله عليهم آورده باشد، بايد بفهمد از حضرت احديت دور خواهد شد و هكذا در كيفيت ذكر، بغير ماورد عن السادات المعصومين عليهم السلام، عمل نمايد. بناء علي هذا بايد مقدم بدارد شرع شريف را و اهتمام نمايد هر چه در شرع شريف اهتمام به آن شده و آنچه اين ضعيف از عقل و نقل استفاده نموده ام.[/][/]
[=tahoma][=&quot]اين است كه اهمّ اشياء از براي طالب قرب،‌ جدّ و سعي در ترك معصيت است. تا اين خدمت را انجام ندهي نه ذكرت و نه فكرت، به حال قلبت فايده اي نخواهد بخشيد. چرا كه پيشكش و خدمت كردن كسي كه با سلطان در مقام عصيان و انكار است بي فايده خواهد بود. نمي دانم كدام سلطان، عظيم الشأن است، و كدام نقار اقبح از نقار با اوست؟!.[/][/][/]

[="Tahoma"][="Navy"][=tahoma][=&quot]پس ای عزيز چون اين كريم رحيم زبان را مخزن كوه نور يعني ذكر شريف قرار داده بي حيائي است كه مخزن سلطان را آلوده به نجاسات و قاذورات غيب و دروغ و فحش و اذيت و غيرها من المعاصي نمودن. [/][/]
[=tahoma][=&quot]مخزن سلطان بايد محلش پر عطر و گلاب باشد. نه نجس مملو از قاذورات. و بي شك چون دقت در مراقبت نكرده اي نمي داني كه از جوارح سبعه يعني گوش و زبان و چشم و دست و پا و بطن و فرج چه معصيتها مي كني و چه آتشها روشن مي نمايي؟! و چه فسادها در دين خودت برپا مي كني؟! و چه زخمهاي منكر به سيف و سنان زبانت به قلبت مي زني؟! اگر نكشته باشي بسيار خوب است. اگر بخواهم شرح اين مفاسد را بيان نمايم در كتاب نمي گنجد. در يك ورق چه مي توانم بكنم. تو كه هنوز جوارحت را از معاصي پاك نكرده اي چگونه منتظري كه در شرح احوال قلب چيزي به تو بنويسم. پس البدار، الي التوبه[/][=&quot]ٴ[/][=&quot] الصادقه[/][=&quot]ٴ[/][=&quot] . ثم العجل العجل في الجدّ والمراقبه.[/][/]
[/]

[="Tahoma"][="Navy"][=&quot]خلاصه بعد از سعي در مراقبت، البته طالب قرب، بيداري و قيام سحر را از دست ندهد. و نماز شب را با آداب و حضور قلب بجا بياورد. و اگر وقتش زيادتر باشد به ذكر يا فكر مناجات مشغول بشود، ليكن قدر معيني از شب بايد مشغول ذكر با حضور بشود. در تمام حالاتش خالي از حزن نبوده باشد. اگر ندارد تحصيل نمايد به اسبابش. و بعد از فراغ، تسبيح سيده[/][=&quot]ٴ[/][=&quot] نساء و دوازده مرتبه سوره[/][=&quot]ٴ[/][=&quot] توحيد و ده مرتبه لا اله الا الله وحده لا شريك له، له الملك [/][=&quot]–[/][=&quot] الي آخر [/][=&quot]–[/][=&quot] و صد مرتبه لا اله الا الله و هفتاد مرتبه استغفار بخواند و قدري از قرآن شريف تلاوت نمايد و دعاي معروف صباح : اعني يا من دلع لسان الصباح [/][=&quot]–[/][=&quot] الي آخر [/][=&quot]–[/][=&quot] البته خوانده شود و دائماً با وضو باشد و اگر بعد از هر وضو دو ركعت نماز بخواند، بسيار خوب است.[/][/]

[="Tahoma"][="Navy"][=&quot]بسيار ملتفت باشد كه به هيچ وجه اذيتش به غير نرسد. و در قضاء حوائج مسلمين لاسيّما علماء و لا سيّما اتقيائهم سعي بليغ نمايد. و در هر مجلس كه مظنّه وقوع در معصيت است البته البته اجتناب نمايد، بلكه مجالست با اهل غفلت بغير شغل ضرورت مضر است. اگرچه از معصيت خالي بوده باشد. كثرت اشتغعال به مباحات و شوخي بسيار كردن ولغو گفتن و گوش به اراجيف دادن قلب را مي ميراند.[/]
[=&quot]اگر بي مراقبت مشغول به ذكر و فكر بشود بي فايده خواهد بود. اگرچه حال هم بياورد. چرا كه حال دوام پيدا نخواهد كرد. گول حالي را كه ذكر بياورد، بي مراقبه نبايد خورد، زياده طاقت ندارم، بسيار التماس دعا از همه شماها دارم. اين حقير كثيرالتقصير والمعاصي را، فراموش ننماييد. و در شب جمعه صد مرتبه و در عصر روز جمعه صد مرتبه سوره[/][=&quot]ٴ[/][=&quot] قدر بخواند»(تذکره المتقین، ص 207)[/]
[/]

[="Tahoma"][="Navy"]دستورالعمل اخلاقی ميرزا جواد آقا تبريزي

[=&quot]عالم رباني و عارف كامل مرحوم ميرزا جواد آقا ملكي تبريزي مي نويسد: پيامبر گرامي اسلام صلي الله عليه و آله سفارشهاي مؤكد درباره طول سجود فرموده است و اين امري است بسيار مهم. سجده طولاني نزديكترين هيئت هاي بندگي است و به همين جهت در هر ركعت نماز دو سجده تشريع شده است. درباره[/][=&quot]ٴ[/][=&quot] ائمه[/][=&quot]ٴ[/][=&quot] اطهار عليهم السلام و شيعيانشان در مورد طول سجود مطالب مهمي نقل شده است.[/]
[=&quot]در يكي از سجده هاي امام سجاد عليه السلام بشمارش رفت كه هزار مرتبه فرمود:[/]
[=&quot]لا اله الاّ الله حقّاً حقّاً. لا اله الاّ الله تعبّداً و رقّاً لا اله الاّ الله ايماناً و صدقاً.[/]
[=&quot]درباره[/][=&quot]ٴ[/][=&quot] امام كاظم عليه السلام نوشته شده كه گاهي طول سجده اش از بامداد تا ظهر ادامه داشت . و از اصحاب ائمه مانند «ابن ابي عمير» و «جميل» و «خرّبوذ» قريب به همين مطلب نقل شده است.[/][/]

[="Tahoma"][="Navy"][=&quot]در ايام تحصيل در نجف اشرف شيخ و استادي داشتم كه براي طلاب با تقوا، مرجع بود. از او سوال كردم چه عملي را شما تجربه كرده ايد كه مي تواند در حال سالك مؤثر باشد؟ فرمود: در هر شبانه روز يك سجده طولاني بجاي آورد و در حال سجده بگويد «لا اله الاّ انت . سبحانك انّي كنت من الظالمين» در حال ذكر اين چنين توجه كند كه پروردگارم منزه از اين است كه بر من ظلمي روا داشته باشد، بلكه خود من هستم كه بر[/]
[=&quot]نفسم ستم كردم و او را در اين مهالك قرار دادم.[/]
[=&quot]استاد من علاقه مندانش را به اين سجده سفارش مي كرد و هر كس كه انجام مي داد تأثيرش را مشاهده مي كرد، مخصوصا كسانيكه اين سجده را بيشتر طول مي دادند. بعض آنها هزار مرتبه ذكر مذكور را در سجده تكرار مي كردند و بعضي كمتر و بعضي بيشتر و شنيدم كه بعض آنها اين ذكر را سه هزار مرتبه در سجده تكرار مي كردند. (المراقبات، ص 122)
[/]
[/]

دستور العمل اخلاقی سید احمد کربلائی

زنده باد حضرت دوست، و مرده باد هرچه غير اوست.
دستور العمل آن است كه از خود و خود رايي دست برداري

جان من به لب آمد از گفتن اين كه راه نجات و خلاص در استغراق ذكر الهي و تفكر در معرفت نفس و خود شناسي است.
دوائك فيك و لاتبصر، و دائك منك و لا تشعر.

[=tahoma]

[=&quot]در پاسخ آنكه طريق تضرع و ابتهال را مي طلبيد: [/][=&quot] [/]

فدايت، اين مسئله و باقي مسائل راه آخرت، آموختني نيست، بلكه نوشيدني است.
تضرع و ابتهال از درد و سوز دل بر مي خيزد. درد پيدا كن، آن خود تضرع و ابتهال مي‌آورد.


آب كم جو تشنگي آور به دست

تا بجوشد آبت از بالا و پست

هرگز شنيده شده كه زن بچه مرده را گريه تعليم كنند؟ يا زن آبستن را زاييدن آموزند؟ [/]

[=tahoma]

[=tahoma][=&quot]دستور العمل عرفاني از [/][/]
[=tahoma][=&quot]حسينقلي همداني (ره)[/][/]

چرا گناه در نظرت سهل شده؟
[=tahoma][=&quot]1- فكر خود را تماما متوجه دنيا كرده اي[/][/]
[=tahoma][=&quot]2- عجز و حاجت خود را ملتفت نيستي[/][/]
[=tahoma][=&quot]3- نمي داني كه هر آني از آنات در هر جزء از اجزاء بدنت نعم [/][/]
غير متنهاهي از او مرحمت شده.
[=tahoma][=&quot]4- از عقوبات سخت او غافلي[/][/]

[/]

دستور العمل معلم اول مرحوم ملا حسینقلی همدانی [=tahoma]

اهتمام ترك معصيت، اگر اين خدمت را

[=&quot] انجام دادي، آخر الامر تو را به جاهاي بلند [/]

خواهد رسانيد،

[/]

از مرحوم حسینقلی همدانی
در ترک معصیت


اقرب اشياء براي طالب قرب، جد و سعي تمام در ترك معصيت است. تا اين خدمت انجام ندهي، نه ذكرت و نه فكرت به حال قلبت فايده نخواهد بخشيد.
”ان ترك المعصيه اول الدين و آخره، ظاهره و باطنه“

دستورالعمل های اخلاقی از ایت الله بهجت

[=arial, helvetica, sans-serif]بهجت گفتند : چه کار کنيم تا آدم بشويم ؟[/]
[=arial, helvetica, sans-serif]فرمودند: نگوييد چکار کنيم! بلکه بگوييد چه کار نکنيم تا آدم بشويم[/]

امکان تشرف به محضر بقیه الله

[=arial, helvetica, sans-serif]در پاسخ به سوال در موردچگونگي امکان تشرف به محضرمقدس حضرت بقيه الله اعظم فرمود:[/]
[=arial, helvetica, sans-serif]راه رسيدن به حضرت، ياددائم آن بزرگواراست.[/]
[=arial, helvetica, sans-serif]ياد دائم و عدم غفلت لحظه اي از آن حضرت ، آدمي را به محضر آن حضرت مي رساند.[/]
[=arial, helvetica, sans-serif]ياد دائم حضرت ، کار مشکلي نيست حتي از تنفس فيزيکي بدن نيز آسان تر است ولي همت مي خواهد.[/]
[=arial, helvetica, sans-serif]انسان عاشق حضرت ، پس از توجه دائم همانند رسيدن به بلوغ، خود را طوري ديگر مي يابد[/]

مرحوم ملا حسینقلی همدانی
درباره زبان می فرمایند:

پس اي عزيز، چون اين كريم رحيم،

زبان ترا مخزن كوه نور يعني ذكر اسم شريف خود قرار داده،
بیحيائي است كه مخزن سلطان را آلوده به نجاسات و قاذورات غيبت و دروغ و فحش و اذيت و غيرها من المعاصي نمودن

[="Tahoma"][="Navy"]دستورالعملها و نکات اخلاقی از آیت الله بیدآبادی

اي عزيز:

آدمي هر چند سعي كند در راندن شهوت و غضب و آرايش، در خوردن به گاو، و در جماع به خوك و در خدعه و تزوير به ميمون و در درندگي به سگ... نتواند رسيد. زهي خست كه به شركت خسيسان رضا دهي و با ايشان در آن صفت شريك باشي [=&quot] [/]
[/]

پس بايد كه بجوشي و بكوشي

و بخروشي و ننوشي و نپوشي

تا با جواهر مجرده و ملائكه مقدسه

و ارواح متعاليه در تجرد و تفرد

و علم و معرفت و كمال و جمال شريك

شوي.

ادامه

با خدا باش تا خدا تو را باشد. خود را مباش كه هيچ با تو نباشد و چون كلمه طيبه ”لا اله الا الله“ افضل اذكار و مفتاح باب رضا و معراج فردوس اعلي است... در تكرار آن تقصير منما تا از غير الله نفرت و وحشت تو را روي نمايد...


هميشه با وضو باش،
تا شيطان به تو دست نيابد، كه
الوضوء سلاح المؤمن“ حديث رسول (ص) است.

بهترین ذکر

آیت الله بهجت، در پاسخ به این پرسش که «بهترین ذکر، چه ذکری است؟» فرموده است:
«بالاترین ذکر به نظر حقیر، «ذکر عملی» است، یعنی «ترک معصیت در اعتقاد و در عمل»؛ همه چیز محتاج به این است و این، محتاج به چیزی نیست و مولد خیرات است.»
گناه کردن، مصداق بارز مخالفت با امر خداست و انسان تا وقتی اهل گناه است، نمی تواند ذاکر حقیقی باشد.

[="Tahoma"][="Navy"]ادامه دستورالعملهای آیت الله بید آبادی:
با خدا باش تا خدا تو را باشد. خود را مباش كه هيچ با تو نباشد و چون كلمه طيبه ”لا اله الا الله“ افضل اذكار و مفتاح باب رضا و معراج فردوس اعلي است... در تكرار آن تقصير منما.

تا از غير الله نفرت و وحشت تو را روي نمايد...
هميشه با وضو باش، تا شيطان به تو دست نيابد، كه ”الوضوء سلاح المؤمن“ حديث رسول (ص) است

در اقامه صلوات در اوقات آن و صوم ايام متبركه و
احياء ليالي شريفه و گذاردن نماز شب بي آنكه احدي مطلع گردد كاهلي مكن، كه فوت آن خسران عظيم و غبن كلي است.

حق تعالي را همه جا حاضر دان و به ظاهر و باطن همه كس ناظر و از حيطه حيا و طريقه ادب پا بيرون منه و جهد كن كه در باطن به از ظاهر باشي تا صورت خود را با معني موافق سازي
[/]

هر كه پيش از مرگ طبيعي به موت ارادي بمرد، زنده ابد شد و آن عبارت از ميراندن شهوت و كشتن غضب بود به فرمان عقل و شرع

هواپرستي با خداپرستي جمع نشود
و خود بيني با حق بيني راست نشود

و بر خواب و آسايش اقدام مكن مگر بعد از آنكه محاسبه نفس در سه چيز به تقديم رسانيده باشي.

يكي:
تامل كني كه در آن روز هيچ خطائي و معصيتي از تو واقع

دويم:

در آن روز خيري و حسنه اي كسب كرده اي يا نه؟

سيم:
هيچ عمل صالحي به تقصير و تكاهل فوت كرده اي يا

سید علی آقا قاضی بزرگ در یکی از نامه هایش چنین می نگارد: « بسم الله الرحمن الرحیم، بعد حمدالله جل شأنه و الصلاة والسلام علی رسوله و آله؛ حضرت آقا! تمام این خرابی ها که از جمله است وسواس و عدم طمأنینه، از غفلت است؛ و غفلت کمتر مرتبه اش، غفلت از اوامر الهیه است و مراتب دیگر دارد که به آنها إن شاء الله نمی رسید و سبب تمام غفلات، غفلت از مرگ است و تخیل ماندن در دنیا؛ پس اگر می خواهید از جمیع ترس و هراس و وسواس ایمن باشید دائماً در فکر مرگ و استعداد لقاء الله تعالی باشید و این است جوهر گرانبها و مفتاح سعادت دنیا و آخرت؛ پس فکر و ملاحظه نمائید چه چیز شما را از او مانع و مشغول می کند، اگر عاقلی!

ادامه دارد....

شب که سحر می کند, خدا نظر می کند
بنده چقدر بی حیاست, خواب سحر می کند

ادامه نامه نورانی سلطان العرفا قاضی بزرگ :

و به جهت تسهیل این معنی چند چیز دیگر به سر کار بنویسد بلکه از آنها استعانتی بجوئی:
اول ـ بعد از تصحیح تقلید یا اجتهاد مواظبت تامه به فرائض خمسه و سائر فرائض در احسن اوقات؛
و سعی کردن که روز به روز خشوع و خضوع بیشتر گردد؛
و تسبیح صدیقه طاهره ـ صلوات الله علیها ـ بعد از هر نماز؛
و خواندن آیه الکرسی ـ کذلک ـ ؛
و سجده شکر و خواندن سوره « یس » بعد از نماز صبح؛
و « واقعه» در شبها؛
و مواظبت بر نوافل لیلیه؛
و قرائت مسبّحات در هر شب قبل از خواب و خواندن معوذات در شفع و وتر و استغفار هفتاد مرتبه در آن و ایضاً بعد از صلاة عصر؛
و این ذکر را بعد از صلوات صبح و مغرب یا در صباح و عشاء ده دفعه بخوانید: « لا إله إلا الله وحده لا شریک له، له الحمد و له الملک و هو علی کل شیء قدیر، أعوذ بالله من همزات الشیاطین و أعوذ بک ربی أن یحضرون إن الله هو السمیع العلیم. »

مدتی به این مداومت نمائید بلکه حالی رخ دهد که طالب استقامت شوید إن شاء الله تعالی.

توضیحات :
من ذکر اعوذ بالله رو در متونی از امام صادق (ع) به این شکل دیدم و بعضی از اساتید هم به شکل زیر به شاگردانشون توصیه می کنند:
اعوذ بالله السمیع العلیم من همزات الشیاطین و اعوذ بالله ان یحضرون ان الله هو السمیع العلیم.

از اساتید می خوام برامون توضیح بدند کدوم صحت داره یا می شه به گفتن هر دو شکل اقدام کرد یا نه؟

مفتقر;327016 نوشت:
از اساتید می خوام برامون توضیح بدند کدوم صحت داره یا می شه به گفتن هر دو شکل اقدام کرد یا نه؟

باسلام
آنچه که من از اخبار و روایات ملاحظه کردم، به هر دو طریق ذکر شده بود. می توانید به تفسیر عیاشی جلد دوم، صفحه 45 و به کتاب شریف کافی جلد دوم، صفحه 533 مراجعه بفرمایید.

موضوع قفل شده است