توسل به اهل بیت علیهم السلام در سیره بزرگان
تبهای اولیه
بسمه تعالی
در این تاپیک به ذکر تقیّد و شیوه توسل علماء و بزرگان دین پرداخته می شود،امید آنکه ما نیز چنین شویم که:
ره چنان رو که رهروان رفتند . . . .
آیه الله العظمی حائری یزدی (ره) مۆسس حوزه علمیه قم
ایشان دستور داده بودند همه روزه قبل از درس كسی قدری مصیبت حضرت سیدالشهدا- علیه السلام- بخواند و سپس درس را شروع می كردند.
این بزرگوار حتّی زمانی كه مرجع تقلید بودند، در جلوی دسته عزاداری در كوچه و خیابان حركت كرده و بسان مردم عادی بر سر و سینه می زدند و می فرمودند:من هر چه دارم از سیدالشهدا دارم.
آیه الله حائری قبل از سفر به ایران، در كربلا زندگی میكردند. خواب میبینند كه به ایشان گفته میشود بیشتر از ده روز زنده نخواهند بود. ایشان خواب را فراموش می كنند.
روز دهم كه روز تعطیلی بوده با دوستان به باغات كربلا می روند ناگهان ایشان تب كرده و درد شدیدی بدن او را فرا می گیرد. بالاخره او را به منزل میآورند و در بستر میافتد.
آنگاه خواب خود را به یاد میآورد ولی دیگر در حالت احتضار قرار گرفتهاند. مشاهده میكند سقف شكافته شد و مأمورین ملك الموت برای قبض روح پائین آمدند.
ایشان در آن حال توسل به آقا امام حسین - علیه السلام- پیدا كرده و میگویند: آقا جان، من نوحهخوان شمایم، مردن حق است ولی دست من خالی است و ذخیره آخرت تهیه نكردهام. اگر ممكن است تمدید بفرمائید.
ناگهان مشاهده می كند شخصی از سقف پائین آمد و گفت: آقا تمدید فرمودند و با آن دو نفر برگشتند. ایشان بعد از رفتن آنها حالشان بهتر شده و از مرگ حتمی نجات می یایند به طوری كه دیگران فكر میكردند مرده است.
بعد از این ماجرا به ایران سفر نمودند ابتدا حوزه علمیه اراك و سپس قم را تشكیل داده و به آن رونق بخشیدند كه موجب خیر و بركت زیادی برای تشیع شد.
[="Tahoma"][="Navy"]علامه طباطبائی (ره)
آیه الله سید محمّد حسین حسینی طهرانی، درباره عشق ایشان به اهل بیت(ع) این گونه نوشتهاند: «...نكته اوّل دل بستگی ایشان به اهل بیت - علیهم السلام- بود و در حقیقت ولای اهل بیت برای ایشان به منزله یك شمعِ شب افروز شبستانِ زندگی بود، نسبت به اهل بیت به خصوص امیر المۆمنین - علیه السلام- تا سر حدّ عشق دل بستگی داشت. هیچ به خاطر ندارم از اسم هر یك از ائمه بدون ادای احترام گذشته باشند.
در مشهد كه همه ساله مشرّف می شدند و تابستان را در آن جا میماندند؛ بارها كه در خدمتشان بودم می دیدم وقتی وارد صحن حرم حضرت رضا(ع) میشدند دستهای مرتعش را روی آستانه در میگذاشتند و با بدن لرزان از جان و دل آستانه در را می بوسیدند.گاهی از محضرشان التماس دعائی درخواست میشد میگفتند: بروید از حضرت بگیرید، ما اینجا كارهای نیستیم همه چیز آن جاست.
[/]
[="Tahoma"][="Navy"]ملاصدرا (ره)
این فیلسوف بزرگ هنگامی كه در كهك اقامت داشت و به تحقیق و بررسی مسائل فلسفی میپرداخت؛ گهگاه از كهك به قم میآمد و برای حلّ مشكلات علمی از روح مقدّس حضرت معصومه- سلام الله علیها- استمداد میجست، كه خود نیز در قسمتهائی از كتب خود به آن اشاره دارد.[/]
[="Tahoma"][="Navy"]آیه الله العظمی بروجردی (ره)
ایشان فرموده بودند: «دورانی كه در بروجرد بودم، وقتی، چشمانم كم نور شده بود و به شدّت درد میكرد، تا اینكه روز عاشورا هنگامی كه دستههای عزاداری در شهر به راه افتاده بود مقداری گل از روی سرِ یكی از بچههای عزادار دسته ، كه به علامت عزا بر سر خود مالیده بود ، برداشتم و به چشمان خود كشیدم و در نتیجه فوراً چشمانم نور خود را باز یافت و دردش تمام شد.[/]
[="Tahoma"][="Navy"]مرحوم محدث قمی(ره)
ایشان در آثار خود مینویسد : « این حقیر نیز، هرگاه به سبب نوشتن زیاد، چشمم ضعف پیدا میكند تبركّ میجویم به تراب مراقد ائمه - علیهم السلام- و مسّ كتابت احادیث و اخبار و بحمدالله چشمم در نهایت روشنی است.
[/]
[="Tahoma"][="Navy"]آیه الله العظمی مرعشی نجفی (ره)
ایشان كه ارادت ویژهای به خاندان پیامبر(ص) و همینطور زیارت حضرت معصومه(س) داشتند، موقعی برای تهیه جهزیه دخترشان، دست تنگ بودهاند.
متوسّل به حضرت معصومه(س) میشوند و چیزی نمیگذرد كه حاجت ایشان برآورده شده و جهزیه دخترشان فراهم میگردد.[/]
[="Tahoma"][="Navy"]آیه الله حاج سید مرتضی كشمیری(ره)
عارف كامل آیه الله قاضی(ره) فرمودهاند: روزی در محضر آقا حاج سید مرتضی كشمیری برای زیارت مرقد حضرت اباعبدالله الحسین- علیه السلام- از نجف اشرف به كربلای معلی آمدیم و ابتدا در حجرهای كه در مدرسه بازار بین الحرمین بود وارد شدیم. چون به در حجره رسیدیم دیدم قفل است.
مرحوم كشمیری نگاهی به من كرد و گفت: آقای قاضی میگویند هر كس نام مادر حضرت موسی(ع) را به قفل بسته ببرد باز میشود. مادر من فاطمه زهرا (س) از مادر حضرت موسی كمتر نیست و دست به قفل برده و گفتند: «یا فاطمه» و قفل باز شد و ما وارد حجره شدیم.[/]
[="Tahoma"][="Navy"]آیه الله العظمی بهاءالدینی (ره)
عشق و علاقه فراوان به رسول الله(ص) و شور و شوق بسیار به اهل بیت(ع) از اول كودكی در وجود ایشان بود. لذا از بچگی در حرم حضرت معصومه(س) خدمت میكردند و برای زوار آب میآوردند.
ایشان جریان یكی از توسلات خویش به محضر حضرت رضا- علیه السلام- را این گونه میگویند: «در اولین سفری كه به مشهد مشرّف شدم، بیماری سختی داشتم، رو به سوی آن امام رئوف نموده عرض كردم : یابن رسول الله! ما با آنچه تا حال در مورد شما شنیدیم كاری نداریم تا خود مشاهده نكنیم كاری درست نمیشود.
میخواهم مشاهده كنم كه شما مریض را شفا میدهید،» كلام ایشان تمام میشود. دقایقی بعد نسیم سلامتی از آستان لطف رضوی (ع) به سوی ایشان می وزد و حال ایشان خوب میشود.[/]
[="Tahoma"][="Navy"]آیه الله العظمی گلپایگانی (ره)
ایشان موقعی به بیماری سختی مبتلا میشوند كه تشخیص پزشكان در ایران سرطان اثنی عشر و یا لوزالمعده است و ایشان را برای عمل جراحی به انگلستان میبرند .
در همان شب اوّل كه ایشان در بیمارستان بستری میگردند، چنانچه روش ایشان در مشكلات سخت توسّل به معصومین- علیهم السلام- بوده، متوسّل به محضر ولی عصر(عج) میشوند صبح وقتی پزشك ایرانی همراه ایشان به سراغ معظم له میآید، می فرمایند: به پزشكان بگوئید: فعلا دست نگه دارند و معاینه مجدّد بشود.
وقتی علّت را جویا می شوند می فرماید:« آقا امام عصر(عج) فرمودند كه من شفا پیدا كرده ام» و آزمایشات مجدّد نشان میدهد اثری از سرطان در وجود ایشان نیست.[/]
[="Tahoma"][="Navy"]آیه الله میرزا شیخ محمّد جواد انصاری همدانی(ره)
ایشان توصیه زیاد به توسّل به ساحت مقدّس معصومین- علیهم السلام- در زیر آسمان داشتند و خود از این راه به مقاصد بزرگی رسیده بودند.
ایشان در نامهها و دستورالعملهائی كه به دوستان و طالبان معرفت داشتند، توسّل به ساحت مقدّس اباعبدالله الحسین- علیه السلام- را برای رسیدن به مقامات روحانی توصیه مینمودند.
و اولیاء خدا این گونه خاضعانه، به محضر معصومین- علیهم السلام- متوسّل میشدند و بركات و توفیقات بسیاری را از این طریق كسب مینمودند. عشق و ارادت آنها به این انوار پاك موجب عنایت آن بزرگواران به ایشان بوده و آنها را در طی مدارج معنوی و علمی رهمنون شده است.
[/]