جمع بندی آيا سوره احزاب تحريف شده است؟

تب‌های اولیه

95 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال

رحیق مختوم;273765 نوشت:
ميدانم كه شما بيراه نگفتيد بلكه به تبعيت از اسلافتان هر چه كه آنها گفته اند را بدون چون و چرا هر چند كه قرآن هم زير سوال برود را قبول ميكنيد بله زماني كه عمر در مقابل نص وحي الهي و روايت از آنحضرت دست به اجتهاد ميزند ديگر انتظاري بيشتر از اين از شما نميرود
متاسفانه شما فقط نيمه خالي ليوان را مي بينيد و اصلا برايتان قابل قبول نيست كه حتي متوجه بشويد كه جناب عمر از متقدمين است نه متاخرين بحث ما هم در اينجا از اول نزول قرآن است
فكر كنم الان بحث را ميخواهيد بكشانيد به سمت تاريخ تدوين حديث كه اين شبه را ايجاد كرديد
البته اگر بخواهيد در آن مقال هم بحث كنيم مشكلي نيست ولي اول بيائيد همين دلائل متاخرين را نقض كنيد بعد به آن هم ميرسيم
جناب الحمد بزرگوار بعضي از اهل سنت متعصب آنچنان واقعيات وحي و نزول قرآن و كتاب الهي بخاطر مطامع دنيوي چشمانشان را كور و كر كرده كه حتي حاضر به شنيدن دلايل مستندات شيعي نيستند
يكي از علماي اعلام شهرمان ميفرمودند وقتي به مكه رفتم به يكي از كتابخانه ها شهر رفتم و با كمال تعجب ديدم هيچ كتاب شيعي در آن يافت نمي شود در حاليكه در كتابخانه هاي شيعي مملو است از كتب اهل سنت و اين خود دليلي است بر اينكه متاسفانه اهل سنت فقط حرف خودشان و عقائد خودشان را قبول دارند اين عالم بزرگوار ميفرمود با يكي از علماي اهل سنت به مناظره پرداختم و با كمال تاسف ديدم ايشان فقط بلد است سب و لعن كند و هيچ از استدلال و برهان سرش نمي شود


بسم الله
بنده مگر عقیده به تحریف دارم که دلایل ایشان را رد کنم منظور اینست که وقتی احادیث شیعه از افرادی که که معتقد به تحریف بوده اند برسد همین وضع موجود می شود
آن عالم هم یا بی اطلاع بوده یا خود را به آن زده در همین شامله که بزرگترین نرم افزار است متعلق به اهل سنت کتب شیعه آمده است
حالا یک کتابخانه تخصصی رفته نبوده واین طبیعی است این شیعیان هستند که سایتهای ایشان فیلتر شده وکتابهایشان باید با روش غیر طبیعی گرفت
اتفاقا شیعیان هستند که سب ولعن را پیشه خود کرده اند
والسلام

رحیق مختوم;273770 نوشت:

جناب الحمد بسيار زشت است كه در كلام ما خدشه و تحريف كنيد آن جمله اي كه آورده ايد و برنگ آبي كرديد از ما نيست و متاسفانه شما آنرا آورده ايد همچنانكه گفتم كلام متاخرين برگرفته از كلمات متقدمين است و اين مسئله اي است كه نسل اندر نسل و سينه به سينه به متاخرين انتقال يافته است بعلاوه حضرتعالي ردي بر كلام متاخرين نيافتيد تمسك كرديد به اينكه كلام متقدمين را بياوريم


بسم الله
جالب است کمی فکر کردید؟
بنده جواب کلمات شما ر ا زیر آن نوشته ام :Cheshmak:
جواب حرف شما را دادم

tors;273988 نوشت:

با سلام

خدمت جناب الحمد عرض کنم که اولین تحریف کنندگان قرآن همان اصحاب کبار و امهات مومنین بودند که احادیث آنها در صحیحترین کتب اهل سنت ذکر شده و بسیار صریحتر و صحیحتر و بیشتر از احادیث شیعه هستند اگر نمیدانید بروید بیشتر مطالعه کنید .

مثلا جناب عمر بر بالای منبر رسول الله (ص) جلوی صدها نفر از اصحاب از گم شدن آیه رجم در قرآن خبر میدهد و جالبتر اینکه اصحاب نیز دم بر نمیآورند وکافرش نمیدانند ! بروایت صحیح بخاری ومسلم وترمذی واحمد و نسایی و....

و یا جناب عایشه خبر از خوردن آیات رجم و رضاع کبیر بوسیله گوسفندی خبر میدهد ! بروایت ابن ماجه و...

و یا اعلم اصحاب به قران جناب عبد الله بن مسعود ، معوذتین را جزو قران نمیداند !
بروایت بخاری ومسلم و.

واقعا عجیب است که شیعیانیکه این اخبار تحریف را صدها سال بعد از اصحاب در کتب خود آورده اند ، محکوم میشوند اما صحابه وتابعین مبرا ! ان هذا لشی عجاب .....

وبسند صحیح از پسر عمر روایت شده که مقدار زیادی از قرآن از دست رفته است بروایت سیوطی در اتقان و...

مطالب بیشتر .


بسم الله
جواب شما داده شده
این که آیه ای را ذکر کنید خیلی با تحریف فرق دارد این را بفهمید مثلا این جمله را توجه کنید
این فرد بسیار عالم ومورد توجه است
بعد این کار شیعیان است (این فرد بسیار عالم ومورد توجه یعنی علی است)
ولی این احادیث دلالت بر تحریف ندارد در صدر اول چون آیات با دوشاهد جمع می شده این هم مطرح شده چون شاهد نبوده قبول نشده است

شیعه;274050 نوشت:

سلام

اما در مورد سوره احزاب که روایات شیعه همگی ضعیف بودند اما روایات صحیح اهل سنت از اکابر صحابه وام المومنین را ببینید وقضاوت با خردمندان :

جاء في صحيح البخاري عن خارجة بن زيد أن زيد بن ثابت قال : " نسخت الصحف في المصاحف ففقدت آيةً من سورة الأحزاب كنت أسمع رسول الله صلى الله عليه (وآله) وسلم يقرأ بـها فلم أجدها إلاّ مع خزيمة بن ثابت الأنصاري الذي جعل رسول الله صلى الله عليه (وآله) وسلم شهادته شهادة رجلين وهو قوله {مِنْ الْمُؤْمِنِينَ رِجَالٌ صَدَقُوا مَا عَاهَدُوا اللَّهَ عَلَيْهِ}

عجیب است که فقط خزیمه این آیه را داشته است !!!!

. وأن أبي بن كعب قال : أن سورة الأحزاب كانت توازي البقرة أو هي أطول وأنه كان فيها آية الرجم وأنه كان فيها لو أن لابن آدم واديين من ذهب لابتغى إليهما ثالثا ولا يملأ جوف ابن آدم إلا التراب ويتوب الله على من تاب .

عجب ! سوره احزاب مساوی بقره بوده شاید طولانی تر و آیه رجم هم در ان بوده به شهادت سید القراء صحابه!

قال الحافظ ابن عبد البر في التمهيد شرح موطا مالک :" وروى أبو نعيم الفضل بن دكين قال حدثنا سيف عن مجاهد قال : كانت الأحزاب مثل سورة البقرة أو أطول ، ولقد ذهب يوم مسيلمة قرآن كثير ، ولم يذهب منه حلال ولا حرام

عن أحمد بن حنبل في مسنده :" حدثنا عبد الله ثنا خلف بن هشام ثنا حماد بن زيد عن عاصم بن بـهدلة عن زر عن أبي بن كعب أنه قال : " كم تقرؤون سورة الأحزاب ؟ قلت : ثلاثا وسبعين آية . قال : قط ! لقد رأيتها وأنّها لتعادل سورة البقرة وفيها آية الرجم ! قال زرّ : قلت وما آية الرجم ؟ قال : ( الشيخ والشيخة إذا زنيا فارجموهما البتة نكالاً من الله والله عزيز حكيم )

عن عروة بن الزبير عن عائشة قالت : كانت سورة الأحزاب تقرأ في زمن النبي صلى الله عليه (وآله) وسلم مائتي آية فلما كتب عثمان المصاحف لم نقدر منها إلا ما هو الآن .اتقان

اینهم تقصیر جناب عثمان !

وقالت عائشة : كانت الأحزاب تقرأ في زمن رسول الله صلى الله عليه (وآله) وسلم مائة آية ، فلما جمعه عثمان لم يجد إلا ما هو الآن وكان فيه آية الرجم ، وأسقط ابن مسعود من مصحفه أم القرآن والمعوذتين ".

آیا باز هم به شیعه خرده میگیرید ؟!


بسم الله
هیچ کدام دارای صفحه وجلد نیست

بسم الله
ادامه اسامی علمای معتقد به تحریف قرآن:
علامه حاج میرزا حبیب الله هاشمی خویی
منهاج البراعه فی شرح نهج البلاغه ج2 ص214
میثم بحرانی:شرح نهج البلاغه 1/11
سید محسن حکیم-سید ابوالقاسم خوئی-روح الله خمینی-حاج سید محمد حسین شاهرودی-سید محمد کاظم شریعتمداری-علامه سید علی تقی تقوی که صنمی قریش را تایید کرده اند که در آن چند بار جمله تحریف ومربوط به آن به چشم می خورد(تحفة العوام مقبول) منظور حسین بزیان اردو ص442
مقدس اردبیلی:حدیقة الشیعه ص118-119
حاج کریم کرمانی:ارشاد العوام ج3 ص221
مجتهد هندی سید دلدار علی ملقب به ایت الله فی العالمین:Khandidan!::استقصاء الافحام ج1 ص11
ملا محمد تقی کاشانی:هدایة الطالبین ص368
شیخ مفید هم در اوائل المقالات ص91 می گوید روایات مربوط به تغییر وتحریف به صورت مستفیض امده است
مجلسی در شرحش برای حدیث 17000 ایه بودن قران می گوید:موثق است در بعضی به جای هشام هارون امده پس صحیح است این واخبار دیگر دلالت بر تغییر دارد که این اخبار نزد من متواتر است(مراة العقول ج12 ص525)
شیخ یحیی شاگرد کرکی که طبرسی در فصل الخطاب ص23 از الامامه او نقل کرده است
مفید هم دوبار ه به ان در صفحات 48 و49 اوائل المقالات اذعان کرده است
در کافی هم ذکر شده به وفور:
کافی 1/479(1)
1/484(2)
1/490(3)
1/493(4)
1/492(5)
1/485(5)
1/484(6)
والسلام

[=arial black]اعوذ بالله من الشیطان الرجیم
[=arial black]بسم الله الرحمن الرحیم

[=Arial Black]السلام علیک یا محمد مصطفی(ص)

[=arial black]السلام علیک یا ابا عبدالله الحسین شهید (ع)

[=arial black]السلام علیک یا ابا صالح المهدی(عج)

متطهرین;274148 نوشت:
کلینی خریت کرده و چندی ازین احادیث جعلی رو وارد کتابش کرده که همه بزرگان شیعی ازین احادیث برائت جوییدند حال نبش قبر شما که اگر برفرض شیعه باشید واسه چیست؟

الحمد;274163 نوشت:
[=arial]بسم الله
[=arial]چون عزیز اگر کسی معتقد به تحریف باشد احادیثش مورد اعتماد نیست و همینطور دستکاری برای او مباح است و دین را مضحکه می بیند و حدیث را استوانه دین می بیند و بسیاری انحرافات دیگر به دنبال دارد
[=arial]چون اصل دین قرآن وکلام الله است که خدا چند بار حتی رسول خدا ص را به پیروی از آن ملزم کرده
[=arial]اتبع ما اوحی الیک و بسیاری دیگر
[=arial]والسلام

[=Arial Black]آيا در كتاب كافي ، رواياتي دال بر تحريف وجود دارد ؟

[=Arial Black]جواب :

[=Arial Black]اولا : همه روايات اصول كافي صحيح نيست ما مانند اهل تسنن ادعا نمي كنيم كه همه روايات كتاب كافي صحيح است .

[=Arial Black]ثانيا : بين اصطلاح تحريف در کلام ما وتحريف در لسان مرحوم کليني خلط شده است :
[=Arial Black]در قرآن داريم که :

[=Arial Black]اعوذبالله من الشیطان الرجیم
[=Arial Black]يُحَرِّفُونَ الکَلِمَ عَن مَوَاضِعِهِ( سوره مائده آيه 41)
[=Arial Black]يعني معني آيه را از آنچيزي که نشان مي دهد بر مي گردانند . نه اينکه قرآن را تحريف مي کنند.

[=Arial Black]رواياتي که در اصول کافي دلالت بر تحريف مي کنند اگر از جهت سندي صحيح باشند به همين روش جواب داده مي شود .

[=Arial Black]مثلا
[=Arial Black]قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ ما كانَ لَكُمْ أَنْ تُؤْذُوا رَسُولَ اللَّهِ (فِي عَلِي(ع) وَ الْأَئِمَّةِ(ع) ) كَالَّذِينَ آذَوْا مُوسي فَبَرَّأَهُ اللَّهُ مِمَّا قالُوا
[=Arial Black]اصول الکافي ، ج1 ص414 ، بَابٌ فِيهِ نُكَتٌ وَ نُتَفٌ مِنَ التَّنْزِيلِ فِي الْوَلَايةِ .

[=Arial Black]کلام خداوند متعال که سزاوار شما نيست که رسول خدا را آزار دهيد ( در امام علي(ع) وائمه(ع)) مانند کساني که موسي را اذيت نمودند پس خداوند اورا از آنچه مي گفتند مبرا کرد.

[=Arial Black]در اين روايت جدا از اينکه سندا صحيح است يا نه مي توان پاسخ داد که :
[=Arial Black]مقصود از "قول الله عزوجل" در روايت ، آيه قرآن نيست ( چون بسياري از روايات احاديث قدسيه هستند از جانب خدا بر رسولش نازل شده اند اما قرآن نيستند ).
[=Arial Black]اين روايات هم چنين مطالبي را بيان مي کند. يعني وقتي اين آيه نازل شد بر رسول خدا وحي کرديم که مقصود امام علي(ع) و ائمه(ع) هستند اما اکنون اهل تسنن آن را تحريف معنوي کرده اند . يعني موضوع ديگري را به عنوان شان نزول مطرح کردند.

[=Arial Black][=Arial Black]اعتقاد به تحريف اعتقاد شيعه نيست و در نظر شيعه هيچ جايگاهي ندارد .
[=Arial Black][=Arial Black][=Arial Black]اعتقاد به تحريف اعتقاد شيعه نيست و در نظر شيعه هيچ جايگاهي ندارد .
[=Arial Black][=Arial Black][=Arial Black][=Arial Black]اعتقاد به تحريف اعتقاد شيعه نيست و در نظر شيعه هيچ جايگاهي ندارد .
[=Arial Black][=Arial Black][=Arial Black][=Arial Black][=Arial Black]اعتقاد به تحريف اعتقاد شيعه نيست و در نظر شيعه هيچ جايگاهي ندارد . [=Arial Black]
[=Arial Black][=Arial Black][=Arial Black][=Arial Black][=Arial Black]اعتقاد به تحريف اعتقاد شيعه نيست و در نظر شيعه هيچ جايگاهي ندارد .

[=Arial Black][=Arial Black][=Arial Black][=Arial Black][=Arial Black][=Arial Black]اعتقاد به تحريف اعتقاد شيعه نيست و در نظر شيعه هيچ جايگاهي ندارد .
[=Arial Black]


[=Arial Black]وحتي بسياري از علماي اهل تسنن به اين مطلب اعتراف کرده اند:

[=Arial Black]شيخ محمد أبوزهره :
[=Arial Black]القرآن بإجماع المسلمين هو حجة الإسلام الأولي و هو مصدر له ، و هو سجل شريعته ، و هو الذي يشتمل علي كلها و قد حفظه الله تعلي الي يوم الدين كما وعد سبحانه اذ قال : «انا نحن نزلنا الذكر و إنا له لحافظون» و إن إخواننا الامامية علي اختلاف منازعهم يرونه كما يراه كل مؤمنين .
[=Arial Black]الامام الصادق ، محمد ابوزهره ، ص296 .
[=Arial Black]برادران شيعه ما با وجود اختلاف در مذهب با ما قرآن را همانطور مي بينند که باقي مسلمانان مي بينند

[=Arial Black]دکتر محمد عبدالله دراز :
[=Arial Black]و مهما يكن من أمر فإن هذا المصحف هو الوحيد المتداول في العالم الاسلامي ، بما فيه فرق الشيعة ، و منذ ثلاثة عشر قرناً من الزمان
[=Arial Black]مدخل إلي القرآن الكريم ، ص40_39
[=Arial Black]هرچه هم که باشد پس اين قرآن همان قرآن پخش در همه عالم است که شيعه هم دربين آنهاست (يعني شيعه هم اين قرآن را قبول دارد )ودر مدت 13 قرن

[=Arial Black]شيخ رحمة الله الهندي :
[=Arial Black]القرآن المجيد عند جمهور علماء الشيعة الامامية الاثني عشرية محفوظ من التغيير و التبديل، و من قال منهم بوقوع النقصان فيه، فقوله مردود غير مقبول عندهم .
[=Arial Black]اظهار الحق ، تعليق الدكتور أحمد حجازي ، ص431 .
[=Arial Black]قرآن مجيد نزد مشهور علماي شيعه از تحريف وتغيير حفظ شده است وکسي که بگويد که در قرآن نقصي وارد شده است قول وي قبول نيست

[=Arial Black]شيخ محمد الغزالي :
[=Arial Black]سمعت من هؤلاء يقول في مجلس علم : إنّ للشيعة قرآنا آخر يزيد و ينقص عن قرآننال المعروف فقلت له : أين هذا القرآن ؟ و لماذا لم يطّلع الإنس و الجن علي نسخة منه خلال هذا الدهر الطويل ؟ لماذا يساق هذا الافتراء...
[=Arial Black]دفاع عن العقيدة والشريعة ، ص 253 ، 264 طبع مصر عام 1975 الطبعة الرابعة .
[=Arial Black]شنيدم از ايشان که در جلسه علمي مي گفتند شيعه قرآن ديگري دارد که از قرآن ما مطالبي کمتر وبيشتر دارد .پس گفتم اين قرآن کجاست؟ وچرا هيچ يک از انسانها يا اجنه در اين مدت طولاني يک نسخه از آن را پيدا نکرده است؟ چرا اين تهمت را مي زنيد ؟
[=Arial Black]و...

[=Arial Black]واما اگر بنا باشد که بخاطر ذکر رواياتي با ظاهر تحريف حکم به کفر نويسنده بکنيم ، پس در ابتدا بايد حکم به کفر بخاري مسلم و... و تمامي بزرگان مصنفين اهل تسنن بکنيم.

[=Arial Black]زيرا همه آنها رواياتي را آورده اند که دال بر تحريف است :

[=Arial Black]در کتب معتبره اهل تسنن روايت زير را مي بينيم که صريحا دال بر تحريف است:

[=Arial Black]عن ابن عباس، قال: قال عمر: إِنَّ اللَّهَ بَعَثَ مُحَمَّدًا صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ بِالْحَقِّ وَأَنْزَلَ عَلَيْهِ الْكِتَابَ فَكَانَ مِمَّا أَنْزَلَ اللَّهُ آيَةُ الرَّجْمِ فَقَرَأْنَاهَا وَعَقَلْنَاهَا وَوَعَيْنَاهَا رَجَمَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ وَرَجَمْنَا بَعْدَهُ فَأَخْشَى إِنْ طَالَ بِالنَّاسِ زَمَانٌ أَنْ يَقُولَ قَائِلٌ وَاللَّهِ مَا نَجِدُ آيَةَ الرَّجْمِ فِي كِتَابِ اللَّهِ فَيَضِلُّوا بِتَرْكِ فَرِيضَةٍ أَنْزَلَهَا اللَّهُ وَالرَّجْمُ فِي كِتَابِ اللَّهِ حَقٌّ عَلَى مَنْ زَنَى إِذَا أُحْصِنَ مِنْ الرِّجَالِ وَالنِّسَاءِ إِذَا قَامَتْ الْبَيِّنَةُ أَوْ كَانَ الْحَبَلُ أَوْ الِاعْتِرَافُ ثُمَّ إِنَّا كُنَّا نَقْرَأُ فِيمَا نَقْرَأُ مِنْ كِتَابِ اللَّهِ أَنْ لَا تَرْغَبُوا عَنْ آبَائِكُمْ فَإِنَّهُ كُفْرٌ بِكُمْ أَنْ تَرْغَبُوا عَنْ آبَائِكُمْ أَوْ إِنَّ كُفْرًا بِكُمْ أَنْ تَرْغَبُوا عَنْ آبَائِكُمْ

[=Arial Black]صحيح البخاري، ج8، ص25و 26 و صحيح مسلم، ج5، ص116و مسند احمد، ج1،‌ ص40 و 55. و السنن الدارمي، عبدالله بن بهرام الدارمي ، ج2، ص179و سنن ترمزي، ج2، ص442 و المحلى ، ابن حزم ، ج 11 ، ص 236 .

[=Arial Black]از ابن عباس نقل شده که گفت : عمر گفت: خداوند رسول خدا را به حق فرستاد و بر او کتاب را نازل کرد. پس در بين آنچه بر وي نازل شده بود آيه سنگسار بود .پس ما آن را خوانديم فهميدم وبا تمام وجوددرک کرديم.رسول خدا سنگسار کرد.وما هم سنگسار نموديم.پس ترسيدم که اگر مدتي بر مردم بگذرد کسي بگويد که قسم به خدا ما اين آيه را در کتاب خدا نمي بينيم .پس به سبب ترک يکي از واجبات الهي به گمراهي بيفتند .و...

[=Arial Black]الشعراني از بزرگان اهل تسنن نيز مي گويد :

[=Arial Black]ولولا ما يسبق للقلوب الضعيفة ووضع الحكمة في غير اهلها لبينت جميع ما سقط من مصحف عثمان .

[=Arial Black]الكبريت الاحمر على هامش اليواقيت والجواهر ، ص143 .

[=Arial Black]اگر نبود مشکلاتي که براي قلبهاي ضعيف پيش مي آيد واگر نبود اينکه علم در غير جايگاهش قرار مي گرفت ، تمامي مواردي را که از قرآن عثمان کم شده است مطرح مي کردم!!!

[=Arial Black]آلوسي ، مفسر شهير اهل تسنن نيز بعد از ذکر روايات تحريف مي گويد :
[=Arial Black]والروايات في هذا الباب اكثر من ان تحصى .
[=Arial Black]روح المعاني ، ج1 ، ص24 .خ
[=Arial Black]روايات در اين باب بيشتر از آن است که شمرده شود.

[=Arial Black]و فخر الدين الرازي در تفسيرش مي گويد:
[=Arial Black]نقل في الكتب القديمة ان ابن مسعود كان ينكر كون سورة الفاتحة من القرآن وكان ينكر كون المعوذتين من القرآن .
[=Arial Black]مفاتيح الغيب ، ج 1 ، ص169 .
[=Arial Black]در كتابهاي قديمي ديده ام كه: ابن مسعود مي گفت فاتحة الکتاب ( سوره حمد) وسوره فلق وناس از قرآن نيست!!!

[=Arial Black]پس قبل از اينکه ما جواب بدهيم(که البته جواب داديم) اهل تسنن بايد جواب دهند.

[=Arial Black]موفق باشيد

[=Arial Black]گروه پاسخ به شبهات

[=Arial Black]مؤسسه تحقيقاتي حضرت ولي عصر (عج)

[=Arial Black]اما در مورد تحريف قرآن در نزد شيعه بد نيست به لينک هايي ذيل مراجعه نماييد

http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=sokhan&id=99

http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=sokhan&id=96

http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=salam&id=19

[=arial black]اعوذ بالله من الشیطان الرجیم
[=arial black]بسم الله الرحمن الرحیم
[=Arial Black]
[=Arial Black]السلام علیک یا محمد مصطفی(ص)

[=arial black]السلام علیک یا ابا عبدالله الحسین شهید (ع)

[=arial black]السلام علیک یا ابا صالح المهدی(عج)

[=arial black]برخي از علماي سني كه انصاف به خرج داده‌اند، قائل به عدم تحريف قرآن توسط شيعه هستند وبر اين مطلب تصريح كرده‌اند :

[=arial black]شيخ محمد أبوزهره مي‌گويد :

[=arial black]القرآن بإجماع المسلمين هو حجة الإسلام الأولي و هو مصدر له ، و هو سجل شريعته ، و هو الذي يشتمل علي كلها و قد حفظه الله تعلي الي يوم الدين كما وعد سبحانه اذ قال : «انا نحن نزلنا الذكر و إنا له لحافظون» و إن إخواننا الامامية علي اختلاف منازعهم يرونه كما يراه كل مؤمنين .
[=arial black]الامام الصادق ، محمد ابوزهره ، ص296 .

[=arial black]و دكتر محمد عبدالله دراز مي‌گويد :
[=arial black]و مهما يكن من أمر فإن هذا المصحف هو الوحيد المتداول في العالم الاسلامي ، بما فيه فرق الشيعة ، و منذ ثلاثة عشر قرناً من الزمان ، و نذكر هنا رأي الشيعة الامامية ـ أهم فرق الشيعة ـ
[=arial black]مدخل إلي القرآن الكريم ، ص40_39

[=arial black]شيخ رحمت الله الهندي مي‌گويد :
[=arial black]القرآن المجيد عند جمهور علماء الشيعة الامامية الاثني عشرية محفوظ من التغيير و التبديل، و من قال منهم بوقوع النقصان فيه، فقوله مردود غير مقبول عندهم .
[=arial black]اظهار الحق ، تعليق الدكتور أحمد حجازي ، ص431 .

[=arial black]شيخ محمد الغزالي مي‌گويد :
[=arial black]سمعت من هؤلاء يقول في مجلس علم : إنّ للشيعة قرآنا آخر يزيد و ينقص عن قرآننال المعروف فقلت له : أين هذا القرآن ؟ و لماذا لم يطّلع الإنس و الجن علي نسخة منه خلال هذا الدهر الطويل ؟ لماذا يساق هذا الافتراء... و لماذا هذا الكتاب علي الناس و علي الوحي .
[=arial black]دفاع عن العقيدة والشريعة ، ص 253 ، 264 طبع مصر عام 1975 الطبعة الرابعة .

[=arial black]و استاد محمد المديني از اعضاي هيأت علمي دانشكده شريعت ، دانشگان الأزهر مي‌گويد :
[=arial black]و أما أن الامامية يعتقدون نقص القرآن، فمعاذ الله . إنما هي روايات رويت في كتبهم ، كما روي مثلها في كتبنا . و اهل التحقيق من الفريقين قد زيّفوها ، و بينوا بطلانها و ليس في الشيعة الإمامية أو الزيديه من يعتقد ذلك كما أنه ليس في السنة من يعتقده .
[=arial black]مجلة رسالة الاسلام، شماره 4، سال11، ص383_382.

[=arial black]و البهنساوي از متفكران اخوان المسلمين مي‌گويد :
[=arial black]إنّ الشيعة الجعفرية الاثني عشرية يرون كفر من حرّف القرآن الذي أجمعت عليه الأمة منذ صدر الاسلام ... و إنّ المصحف الموجود بين أهل السنة هو نفسه الموجود في مساجد و بيوت الشيعة .
[=arial black]السنة المفتري عليها، ص60 .

[=arial black]و مصطفي الرافعي مي‌نويسد :
[=arial black]و القرآن الكريم هو الموجود الآن بأيدي الناس من غيز زيادة و لا نقصان . و ما ورد من أن الشيعة الامامية يقولون بأن القرآن قد اعتراه النقص ... هذا الادّعاء أنكره مجموع علماء الشيعة الأعلام ... .
[=arial black]فالقرآن الكريم ـاذن‌ـ هو عصب الدولة الاسلامية ، تتفق مذاهب أهل السنة مع مذهب الشيعة الامامية علي قداسته و وجوب الأخذ به . و هو نسخة موحدة لا تختلف في حرف و لا رسم لدي السنة و الشيعة الامامية في مختلف ديارهم و أمصارهم .
[=arial black]اسلامنا، ص75 .

[=arial black]و دكتر علي عبدالواحد وافي مي‌گويد :
[=arial black]يعتقد الشيعة الجعفرية كما يعتقد أهل السنة، أن القرآن الكريم هو كلام الله عزوجل المنزل علي رسوله المنقول بالتواتر و المدوّن بين دفتي المصحف بسورة و آياته المرتبة بتوقيف من الرسول صلوات الله و سلامه عليه، و أنه الجامع لأصول الاسلام عقائده و شرايعه و أخلاقه، و الخلاف بيننا و بينهم في هذا الصدد يتمثل في أمور شكلية و جانبية لا تمس النص القرآني بزيادة و لانقص و لا تحريف و لاتبديل، و لا تثريب عليهم في اعتقادها .
[=arial black]بين الشيعة و أهل السنة، ص35 .

[=arial black]و در جاي ديگر مي‌گويد :
[=arial black]أما ما ورد في بعض مؤلفاتهم من آراء تثير شكوكاً في النص القرآني و تنسب إلي بعض أئمتهم، فإنهم لايقرونها و يعتقدون بطلان ما تذهب إليه ، و بطلان نسبتها إلي أئمتهم. و لا تصح كما قلنا فيما سبق أن نحاسبهم علي آراء حكموا هم ببطلانها و بطلان نسبتها إلي أئمتهم و لا أن نعدها من مذهبهم ، مهما كانت مكانة رواتها عندهم و مكانة الكتب التي وردت فيها ...
[=arial black]وقد تصدى كثير من أئمة الشيعة الجعفرية أنفسهم لرد هذه الأخبار الكاذبة وبيان بطلانها وبطلان نسبتها إلى أئمتهم وأنها ليست من مذهبهم في شئ ... .
[=arial black]بين الشيعة وأهل السنة : ص 37 ، 38 .

[=Arial Black]منبع:

الحمد;274103 نوشت:
بسم الله این دعا یک دعای بی سند و ضعیف و بی معنی است که در بحار گفته بلد الامین در بلد الامین هم بنده نیافتم نمی دانم واقعا که این دعا را ساخته است؟ والسلام

بسم الله الرحمن الرحيم

الحمد لله رب العالمين قاصم الجبارين بارئ المسموكات و داحي المدحوات جبار الارضين و السماوات قدوس سبوح رب الملائكه والروح و الصلوه و السلام علي سيدنا ونبينا اشرف الانبياء و المرسلين حبيب اله العالمين ،حبيب قلوبنا و شفيع ذنوبنا ابي القاسم المصطفي محمد و آله الطيبين الطاهرين المعصومين و لعنه الله علي اعدائهم اجمعين من الاولين و الآخرين.

اما در باره دعاي صنمي قريش بايد گفت كه دعايي معتبر است و سند آن در کتاب نفحات الاهوت فی لعن الجبت و الطاغوت تألیف محقق ثانی مرحوم کرکی ص 173 ذكر

شده است ونيز در كتاب الذريعة - آقا بزرگ الطهراني - ج 13 - ص 256 - 257

و در كتاب

إقبال الأعمال - السيد ابن طاووس - ج 1 - ص 11 - 12

گذشته از سند بر هر انسان عاقلي بديهي است كه اصلا غير معصوم نميتواند اين گونه سخن بگويد

sayedali
خدا اجرت بده اما اگر کوردلان بفهمند و درک کنند ولی خدامیداند که همچون پدرانشان که در سقیفه بنی ساعده نفهمیدند نخواهند فهمید.

عين الحيات
عجباااااا. بگید این دعا واسه اهل سنته یا نه؟؟

الحمد;274134 نوشت:
بسم الله هیچ کدام دارای صفحه وجلد نیست

عجب جواب دندان شکنی !!!!

ما فکر کردیم حد اقل آشنایی با کتب خودتان دارید !

خوب بفرماییداینهم جلد وصفحه :

در صحیح بخاری آمده :

حَدَّثَنَا أَبُو الْيَمَانِ أَخْبَرَنَا شُعَيْبٌ عَنِ الزُّهْرِىِّ حَدَّثَنِى إِسْمَاعِيلُ قَالَ حَدَّثَنِى أَخِى عَنْ سُلَيْمَانَ أُرَاهُ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِى عَتِيقٍ عَنِ ابْنِ شِهَابٍ عَنْ خَارِجَةَ بْنِ زَيْدٍ أَنَّ زَيْدَ بْنَ ثَابِتٍ - رضى الله عنه - قَالَ نَسَخْتُ الصُّحُفَ فِى الْمَصَاحِفِ ، فَفَقَدْتُ آيَةً مِنْ سُورَةِ الأَحْزَابِ ، كُنْتُ أَسْمَعُ رَسُولَ اللَّهِ - صلى الله عليه وسلم - يَقْرَأُ بِهَا ، فَلَمْ أَجِدْهَا إِلاَّ مَعَ خُزَيْمَةَ بْنِ ثَابِتٍ الأَنْصَارِىِّ الَّذِى جَعَلَ رَسُولُ اللَّهِ - صلى الله عليه وسلم - شَهَادَتَهُ شَهَادَةَ رَجُلَيْنِ ، وَهْوَ قَوْلُهُ ( مِنَ الْمُؤْمِنِينَ رِجَالٌ صَدَقُوا مَا عَاهَدُوا اللَّهَ عَلَيْهِ ) أطرافه 4049 ، 4679 ، 4784 ، 4986 ، 4988 ، 4989 ، 7191 ، 7425 تحفة 3703 ، 3527 أ - 24/4

امام علی (ع) را خانه نشین کرده اند و زید بن ثابتی که جوانی بیش نیست آیه ای از قرآن را که اکابر صحابه آنرا نشنیده اند وارد قرآن میکند !!!!!!!!!!!!

کجاست عبد الله بن مسعودی که بروایت بخاری اعلم اصحاب به قرآن است ؟

ببینید جناب ابن مسعود نظرش درباره زید و سیاست عثمان و جمع قرآن چیست :

أخرج الحاكم في المستدرك :" قال عبد الله بن مسعود رضي الله عنه : لقد قرأت من فيّ رسول الله صلى الله عليه وآله وسلم سبعين سورة وزيد بن ثابت يلعب مع الصبيان .

وقال ابن أبي شبة في تاريخ الـمـدينـة : " حدثنا الحماني قال ، حدثنا شريك عن ابن إسحاق عن أبي الأسود- أو غيره -قال : قيل لعبد الله ألا تقرأ على قراءة زيد ؟ قال : مالي ولزيد ، ولقراءة زيد ؟! لقد أخذت من فيّ رسول الله صلى الله عليه (وآله) وسلم سبعين سورة و إن زيد بن ثابت ليهودي له ذؤابتان

زیدبن ثابت داشت با بچه هابازی میکرد ودر صلب کافری بود که عبد الله مسعود 70 سوره ازدهان رسول الله فرا گرفته بود !

وقال الباقلاني في نكت الانتصار لنقل القرآن :" قال ابن شهاب فأخبرني عبد الله بن عبيد الله بن عيينة عن عبد الله بن مسعود أنه قال :- يا معشر المسلمين أُعزل عن كتابة المصحف ويتولاه رجل والله لقد أسلمت وإنه لفي صلب رجل كافر يريد زيد بن ثابت . وقال : يا أهل العراق ، ويا أهل الكوفة أكتبوا المصاحف التي عندكم وغلّوها ، فإن الله تعالى يقول {وَمَنْ يَغْلُلْ يَأْتِ بِمَا غَلَّ يَوْمَ الْقِيَامَةِ}(آل عمران/161) ، فالقوا الله بالمصاحف

حتی عمرزید را گمراه کننده خوانده :

وفي رواياتـهم أيضا أن ابن الخطاب عندما بلغته فتوى عن زيد في مسألة ، قال له عمر : " يا عدو نفسه ! أنت تضل الناس بغير علم

اینها گوشه ای از مخمصه واختلاف واحراق و جمع قرآن طبق صحاح عامه است.

پس بنابر این نصوص صحیح اهل سنت ؛ قرآن تحریف شده است .

إن سورة الأحزاب ، كانت نحو سورة البقرة أو الأعراف ، روى سفيان ، وحماد بن زيد ، عن عاصم ، عن زر بن حبيش ، قال : قال لي أبيّ بن كعب : كائن تقرأ سورة الأحزاب ، أو كائن تعدها ؟ قلتُ : ثلاثاً وسبعين آية ، قال : قط ، لقد رأيتها وإنها لتعادل البقرة ، ولقد كان فيما قرأناه فيها : الشيخ والشيخة إذا زنيا فارجموهما ألبتة ، نكالاً من الله ، والله عزيز حكيم
أخرجه الإمام أحمد في المسند 5/132 ، والنسائي في سننه الكبرى 4/271 ، وقال ابن كثير - بعد أن ذكره بإسناد الإمام أحمد وغزاه إلى النسائي من وجه آخر : ( وهذا إسناد حسن وهو يقتضي أنه قد كان فيها قرآن ثُمَّ نسخ لفظه وحكمه أيضاً - والله أعلم ) 3/448 .

به جمله امام وهابیت یعنی ابن کثیر دقت شود که گوید : این اسناد حسن است .... یعنی قبول دارد که قرآن تحریف شده است هرچند آخرش که توجیه مضحک نسخ را که در اصل همان تحریف است آورده است.

بررسی اسناد احادیث شیعه در تحریف قرآن

متطهرین;274275 نوشت:
عين الحيات عجباااااا. بگید این دعا واسه اهل سنته یا نه؟؟

اين دعا براي شيعيان اميرالمومنين (عليه السلام) است

خب پس اگر این دعا قایل به تحریف قرآن باشد باید آتشش زد. بدون اینکه درسند یا چیز دیگر فکر کنیم

با وجود شمار فراواني از روايات تحريف در جوامع روايي اهل سنت و نيز پذيرش نسخ تلاوت در قرآن كه مآلاً به معناي وقوع تحريف به كاستي در قرآن است و همچنين دفاع ار درستي چنين تحريفي از سوي برخي عالمان اهل سنت شگفتا كه شماري از نويسندگان مغرض و اتفذقه انداز اهل سنت همسو با فرقه منحرف وهابيت به صورتي گسترده شيعه و عالمان شيعي را طرفدار تحرف قرآن معرفي ميكنند حتي پاره ايي از مفتيان به استناد اين تهمت شيعه را كافر و مهدور الدم شناسانده اند
اين در حالي است كه همه عالمان شيعي بر نادرستي تحريف به كاستي تاكيد داشته اند و دارند و تا كنون دهها اثر مستقل از صاحب نظران آنان در انكار شبهه تحريف به رشته تحرير در آمده است

گفتني است محدث نوري تنها عالم شيعي است كه ظاهرا بر تحريف قرآن پاي فشرده ليكن در اعتراف نامه ايي كه پس از نگارش كتاب فصل الخطاب في تحريف كتاب رب الارباب منتشر ساخت ادعاي خود را تصحييح كرد شاگرد وي شيح آقا بزرگ تهراني در اين باره چنين گفته است :
از استادم محدث نوري شنيدم كه مي گفت من در اين كتاب كوشيدم تا اثبات كنم كه قرآن موجود همان است كه در دوران عثمان جمع آوري شده و در آن تغيير و تبديلي كه در كتابهاي پيشين تحقق يافته رخ نداده است از اين رو بهتر بود آن را فصل الخطاب في عدم تحريف الكتاب گويند در حاليكه عنوان فصل الخطاب في تحريف الكتاب مردم را از راه يافتن به مراد من به اشتباه انداخته است



ادامه ...

و نيز گفته است
از زبان ايشان در پايان عمرش شنيدم كه مي گفت من در نامگذاري كتاب اشتباه كردم و سزاوار آن بود كه نامش را فصل الخطاب في عدم تحريف الكتاب مي گذاشتم زيرا من در اين كتاب اثبات كردم قرآن شريف وحي الهي است كه در هيج سوره و آيه ايي تغيير يا تبديل يا زيادت و يا نقصاني از روزي كه جمع آوري شده تا به امروز ره نيافه و همان قرآن گرد آورده نخستين با تواتر قطعي به دست ما رسيده است اين گفتاري است كه خودم از زبان استادم شنيده ام و در مقام عمل نيز ديده ايم كه ايشان به مضامين روايات بهايي نميداد بلكه آنها را روايات آحادي ميدانست كه با آنها قرآنيت اثبات نميشود بلكه مي بايست به ديوار كوبيده شوند
ثمره تلخ تهمت تحريف به شيعه ايي كه شهره تحقيق در قلمرو نزاهت قرآن از گزند افزايش يا آسيب كاهش است سبب شد تا گروهي از قلم زنان تفرقه مدار و بيگانه پرست چنين نگرند يا نگارند : مردم فلان منطقه مسلمانند و مردم فلان منطقه شيعه يعني شيعه مسلمان نيست و مقابل مسلمان است
هيچ فرقه ايي از گروههاي اسلامي نمي تواند دعواي خام تحريف قرآن را در سر بپروراند زيرا ملت شيعه و نحلت سني با هر ويژگي كه داشته باشند يا بعدا پيدا كنند زير مجموعه اسلامند يعني با حفظ اصل اسلام جريان ملتها و نخلتهاي هفتاد و سه گروه مطرح مي شود و تحريف قرآن ريشه همه آنانر ا ميخشكاند زيرا با تحريف قرآن اساس اسلام منهدم مي شود و با انهدام اصل همه فروغ مترتب بر آن منهدم مي شوند بنابر اين اگر فردي شيعه يا سني مدعي تحرف قرآن شود پيشاپيش هويت فكري و شخصيت مذهبي خود را حراج و هزينه مي كند و از جامه مذهب به در مي آيد زيرا با آسيب ديدن اصل اسلام هيچ مجالي براي تشيع يا تسنن باقي نمي ماند چون چنين كار نابخرادنه ايي بر شاخه تشيع نشستن يا بر ساقه تسنن آرميدن و اصل و ريشه درخت اسلام را قطع كردن است
سرمايه كفر جانمايه نفاق و سرانجام الحاد همانا در دام كذب تكذيب نيرنگ و بهتان تعبيه شده است داد و ستدي كه با اين دلمايه كاسد مي شود سود آور نخواهد بود" فما ربحت تجارتهم" خروجي چنين كارگاه افك ورز چيزي جز تهمت شعر و سحر به اعجاز و برچسب شاعر و ساحر بودن به پيامبر معجزآور نيست از همين قبيل است آنچه از اين آيات بر مي آيد " و ما علمناه الشعر و ما ينبغي له ان هو الا ذكر و قرآن مبين" ، "ان هو الا سحر يوثر" ،" ان هذا الا قول البشر" ، "‌و يقولون اانا لتاركوا الهتنا لشاعر مجنون" ، چنين گروهي كه آب ناب را سراب و سراب صرف را كوثر سّرّه مي پندارند در هر عصر و مصري بوده و هستند و دلهاي فسرده آنها نظير هم است " اولئك كالانعام بل هم اضل"
اين دسيسه شوم كه در حدوث اعجاز آنرا با تير شعر و سحر هدف قرار ميداد بعد از استقرار و ثبات نسبي او در مرحله بقا آن را با تبر تحريف و نيزه افزايش و كارد كارگر كاهش نشانه ميگيرد دشمن كهنه و كينه كهن حدوث و بقا نميشناسد روزي تجمل كرده است با تهمت شعر و سحر و زماني تبغل نموده است با بهتان تحريف و شايد هم زماني نيز تفيًل كند با طعمه مدرن اينترنتي مخالفت علم و عقل و تمدن و صنعت و آزادي وحقوق بشر با دين به مخالفت بلكه به محاربت با وحي الهي برخيزد

________________________________________________________

برگفته از كتاب نزاهت قرآن از تحريف نوشته آية الله جوادي آملي

نخسيتن زمزمه تحريف قرآن از حنجره چه كسي برخاست ؟؟
خليفه اول براي سست كردن بنيان محكم قرآن طرح كم و زياد شدن قرآن را ريخت ، عمر در آخرين روزهاي زندگانيش در پايان خطبه ايي كه در مدينه خواند درحالي كه دستهايش را بر هم زد گفت
اياكم ان تهلكوا عن آيه الرجم ان يقول قائل لا نجد حدين في كتاب اللله فقد رجم رسول الله و رجمناه و الذي نفسي بيده لو لا ان يقول الناس زاد عمر بن الخطاب في كتاب الله تعالي لكتبتها (الشيخ و الشيخه فارجموهما البته) فانا قد قراناها

و از عايشه روايت شده انها قالت كان فيما انزل من القرآن عشر رضعات معلومات يحرمن ثم نسخن ب- خمس معلومات فتوفي رسول الله و هم فيما يقراء من القرآن
و صدها نمونه ديگر كه باعث شد عده ايي كوركورانه با همين ريسمان محكم الهي خور را در چاه تطبيق افكندند
با اين همه طرفداران آنها چون فخر رازي و ديگران قول تحريف قرآن را به شيعيان نسبت مي دهند و حال آن كه تمام دانشمندان بنام شيعه منكر چنين عقيده ايي مي باشند و لغزش فكري چند تن معدود را نميشود به حساب يك مذهب گذاشت

_______________________________________

مقدمه كتاب قرآن هرگز تحريف نميشود نوشته علامه حسن زاده آملي

عمر اعتقاد داشت كه در آيه
السابقون الاولون من المهاجرين و الانصار و الذين اتبعوهم باحسان

واو نبايد در و الذين باشد و آيه مي بايست چنين قرائت شود السابقون الاولون من المهاجرين و الانصار الذين اتبعوا باحسان كه در اين صورت الانصار مرفوع خوانده شده بر المهاجرين عطف نخواهد شد او ميخواست بگويد تنها مهاجرين سابقان اولين هستند زيرا خودش از مهاجران بود و انصار جزء اين دسته نيستند بلكه جزء تابعان هستند در اين هنگام زيد بن ثابت گفت آيه با واو است نه بدون واو و به عمر گفت والذين درست است نه الذين عمر گفت نه الذين بدون واو درست است زيد گفت خوب شما كه با زور و فشار مي گوئيد ما چه بگوئيم عمر گفت ابي بن كعب را حاضر كنيد تا نظر او را بدانيم وقتي ابي آمد عمر موضوع را از او پرسيد ابي ابن كعب گفت و الذين درست است نه الذين با اين سخن عمر ساكت شد و حرفي نزد
الدر المنثور ج 3 ص 269


در سوره توبه چنين آمده است
يا ايهاالذين آمنوا ان كثيرا من الاحبار و الرهبان لياكلون اموال الناس بالباطل و يصدون عن سبيل الله و الذين يكنزون الذهب و الفضه و لاينفقونها في سبيل الله فبشرهم بعذاب اليم
هنگام كتابت مصاحف در زمان عثمان اشخاصي خواستند حرف واو را از والذين يكنزون الذهب و الفضه حذف كنند در اين هنگام ابي بن كعب اعلام كرد يا واو را سرجايش ميگذاريد يا شمشير مي كشم و با شما به جنگ مي پردازم آنها ديدند سخن از شمشير است حرف واو را سر جايش گذاشتند

الدر المنثور ج 3 ص232


علت اراده حذف حرف واو از صدر جمله والذين يكنزون الذهب و الفضه اين بوده كه اگر اين واو حذف شود جمله الذين يكنزون الذهب و الفضه صفت رهبان و احبار خواهد شد يعني اين احبار و رهبان هستند كه اگر طلا و نقره را انبان كنند عذاب خواهند شد پس اكتناز طلا و نقره براي احبار و رهبان و اهل كتاب نكوهيده است اما اگر مسلماني يا حاكم و زمامداري خواست آنها را اكتناز نمايد مانعي ندارد پيداست كه اين دسيسه از سوي باند سياسي و بين اميه زر اندوز طراحي شد تا اگر معاويه و واليان او به اكتناز طلا و نقره پرداختند به نظر هيچ مسلماني نرسد كه قرآن اين كار را نكوهش كرده و آنرا سبب عذاب مي داند به ويژه كه ابوذر غفاري براي رسوايي دستگاه حاكم به همين آيه استشهاد مي كرد
اين گونه شواهد تاريخي نشان مي دهد به رغم اصرار خلفاء براي حذف يك واو از يك آيه بزرگان صحابه برابر ديدگاه او مقاومت مي كردند و از قرآن حراست مي نمودند

___________________________________________

نزاهت قرآَن از تحريف نوشته آيه الله جوادي آملي

متطهرین;274531 نوشت:
خب پس اگر این دعا قایل به تحریف قرآن باشد باید آتشش زد. بدون اینکه درسند یا چیز دیگر فکر کنیم

دعاي صنمي قريش قائل به تحريف قرآن نيست بلكه قائل به اين است كه اين كتابي كه امروزه ما تحت عنوان قرآن ميشناسيم دقيقا آن كتابي نيست كه بر پيامبر نازل شده است بلكه آياتي از آن قرآن را خليفه اول و دوم حذف كرده اند زيرا باعث رسوايي آنان ميشده است. آن قرآني كه دقيقا بر حضرت محمد (ص) نازل شده است امروز در نزد حضرت مهدي(عج) موجود است و آن قرآني است كامل و تحريف نشده و حتي ترتيب آياتش به ترتيب نزول است.

ماجرای مصحف امیرالمؤمنین (ع)
پس از رحلت رسول اکرم (ص) و به سفارش آن حضرت، حضرت علی (ع)، مدتی از خانه بیرون نیامدند و به جمع آوری قرآن پرداختند. پیش از آن، قرآن بر کاغذها و سنگها و پوستها نوشته شده بود ولی تا آن زمان، کسی آن را به ترتیب وحی، مرتب نکرده بود و البته هیچ کس همچون حضرت علی (ع)، به ترتیب نزول آیات آگاه نبود.

پس از اتمام این کار، امام، این قرآن را نزد ابوبکر آورد و در مقابل دیگر صحابی به او عرضه کرد. ابوبکر زمانی که قرآن را باز کرد از همان صفحات نخست، سخنانی راجع به غاصبان حکومت امیرالمؤمنین (ع) یافت. در همین لحظه عمر بن خطاب، بلند شد و به امام گفت: یا علی! آن را برگردان که ما به آن نیازی نداریم.

امام نیز قسم خورد که دیگر هرگز آن قرآن دیده نخواهد شد تا وقت معلومش برسد. در زمان خلافت عمر، دوباره بحث آن کتاب مطرح شد و امام علی (ع) فرمودند: «هیهات! دیگر راهی به آن [کتاب] نیست. آن را نزد ابابکر نیاوردم مگر آن که حجت بر شما تمام شود و روز قیامت نگویید که ما از آن غافل بودیم یا بگویید آن را نزد ما نیاوردی. به درستی که قرآن نزد من را کسی جز مطهرون و اوصیا از فرزندان من لمس نمی کند

عمر پرسید: «آیا وقت معلومی برای اظهار آن هست؟»

امام پاسخ دادند: «آری! هرگاه قائم (ع) از فرزندان من خروج کند، آن را ظاهر می کند و مردم را بر آن وا می دارد، پس سنت بر آن [اساس] جاری می شود.» (1)

ماجرای ظهور مصحف
چنانچه از روایت بالا فهمیدید، مصحف حضرت علی (ع)، از امامی به امام بعد منتقل شد و در نهایت به دست امام عصر (ارواحنا له الفداء) رسید. امروز نیز در دست ایشان است.

در زمان ظهور، امام عصر (عج)، این کتاب را بر مردم عرضه می نمایند و مردم بر اساس آن بر تکالیفشان عمل می نمایند. مصحف امیرالمؤمنین (ع)، تنها به دست حضرت مهدی (عج) ظاهر می شود به همین خاطر از ویژگیهای ممتاز حضرت بقیة الله (عج)، «ظهور مصحف امیرالمؤمنین (ع)» است.

امام باقر (ع) فرمودند: «هرگاه قائم آل محمد (عج) خروج کند، خیمه هایی برپا می کند برای آنکه قرآن را به نحوی که نازل شده به مردم تعلیم دهند، پس مشکل ترین کار بر آنان خواهد بود که امروز آن را حفظ نمایند. زیرا آن قرآن، در ترتیب با این قرآن مخالفت دارد.» (2)

پی نوشت:
1. طبرسی، الاحتجاج، ج 1، ص 225؛ به نقل از نهاوندی، علی اکبر، العبقری الحسان، ج 7، ص 338
2. شیخ مفید، الارشاد، ج 2، ص 386؛ به نقل از همان منبع، ص 339

منیع: نهاوندی، علی اکبر، العبقری الحسان، ج 7، ص 337- 339

http://mastoor.ir/content/view/3805/1/

محدث نوری و تحریف قرآن
وی در سال ۱۲۹۲ ه.ق. کتابی تحت عنوان فصل الخطاب فی تحریف کتاب رب الارباب نگاشته و در آن دلایلی در تحریف قرآن ارائه نمود. شمارگان این روایت‌هابیش از هزار است و تحریف آن را نه از جهت تغییر و زیاده بلکه فقط از جهت نقیصه خواسته‌است به اثبات برساند. وی در دیباچه این کتاب می نویسد: «این کتابی است لطیف که در اثبات تحریف قرآن، و فضایح اهل جور و عدوان فراهم آورده ام، و آنرا فصل الخطاب فی تحریف کتاب رب الارباب نام نهادم، و بر سه سرآغاز و دو باب قرار دادم».
همین امر سبب اعتراضات گسترده‌ای در جهان اسلام شد و در ردّ آن کتب و مقالات بسیاری نوشته شد. آقا بزرگ تهرانی از شاگردان وی می‌نویسد: «استاد ما حاجی در اواخر عمر خویش می‌گفت: این‌جانب در نام گذاری کتابم اشتباه کردم و سزاوار بود نام آن را فصل الخطاب فی عدم تحریف الکتاب می‌گذاشتم چرا که در آن ثابت می‌کنم قرآن شریف موجود، با تمامی سوره‌ها و آیات و جملاتش وحی الهی است که هیچ گونه تغییر و تبدیل و زیاده و نقصان از هنگام جمع آوری آن به امروز در آن واقع نشده‌است. و عليهذا ناميدن‌ آن‌ به‌ اين‌ نامی كه‌ مردم‌ آن‌ را بر خلاف‌ منظور و مراد من‌ حمل‌ می‌كنند، اشتباهی‌ است‌ در نامگذاری‌. ولیكن‌ من‌ در اين‌ كتاب‌ نیاورده‌ام‌ آنچه‌ را كه‌ آن‌ را بر او حمل‌ می‌نمايند. بلكه‌ مراد من‌، اسقاط‌ بعضی‌ وحی مُنْزَل‌ الهی‌ است‌؛ و اگر می‌خواهی تو نام‌ آن‌ را بگذار الْقَوْلُ الفَاصِلُ فِي‌ إسْقَاطِ بَعْضِ الْوَحْيِ النَّازِلِ».
سوره ولایت

محدث نوری سوره نورین را با نام سوره ولایت از کتاب دبستان مذاهب نقل کرده است. وی درباره این سوره می‌نویسد: هيچ اثرى از اين سوره در كتابهاى شيعه نيافتم جز آنچه از كتاب مثالب منسوب به ابن شهر آشوب حكايت شده كه آنان تمام سوره ولايت را ساقط كردند, پس شايد اين سوره بوده است: «ياايها الذين آمنوا آمنوا بالنورين انزلناهما يتلوان عليكم آياتى و يحذرانكم عذاب يوم عظيم ب ان الذين يوفون بعهداللّه ورسوله فى آيات لهم جنات النعيم. واصطفى من الملائكة والرسل و جعل من المومنين اولئك فى خلقه يفعل اللّه مايشاء قد خسر الذين كانوا عن اياتى و حكمى معروضون. وان عليا من المتيقن. يا ايها الرسول قدانزلنا اليك آيات بينات فيها من يتوفاه مومنا ومن يتوليه من بعدك يظهرون. ولقد آتيناك بك الحكم كالذين من قبلك من المرسلين. وجعلنا لك منهم وصيا لعلهم يرجعون. ان عليا قانتا بالليل ساجدا يحذر الاخرة ويرجو ثواب ربه. قل هل يستوى الذين ظلموا وهم بعذابى يعلمون».
یعنی: «اى كسانى كه ايمان آورده ايد، به دو نور ايمان بياوريد. آن دو را نازل كرديم كه آياتم را بر شما بخوانند و شما را از عذاب روزى بزرگ بر حذر دارند. آنان كه به عهد خدا و پيامبرش وفا مى كنند در آياتى برايشان بهشتهاى نعمت است و برگزيد از فرشتگان و پيامبران و قرارداد از مومنان, آنان را در خلقش. خدا هرچه بخواهد مى كند. زيان كردند آنها كه از آيات و حكم من دور گردانده شدند. و على از متقيان است اى پيامبر، ما به سوى تو آياتى روشن نازل كرديم كه در آن است, هركس او را در حال ايمان دريابد و هركس ولايت او را بـپذيرد بعد از تو نمايان مى شوند. و تو را به تو حكم داديم, همانند كسانى كه پيش از تو بودند از پـيامبران. و قرارداديم براى تو از ايشان جانشينى شايد بازگردند. همانا على در شب قنوت مى گرفت, سجده مى كرد از آخرت مى ترسيد و ثواب پروردگارش را اميدداشت. بگو آيا مساويند آنها كه ظلم كردند درحالى كه به عذاب من آگاهى دارند».
آیه وضو
از امام صادق درباره آیه «فاغسلوا وجوهکم وأیدیکم إلى المرافق» می‌پرسند. پاسخ می‌دهد تنزیلش چنین نیست؛ بلکه چنین است: «فاغسلوا وجوهکم وأیدیکم من المرافق». این روایت را شیخ حر عاملی نقل کرده و محدث نوری نیز در کتاب خود آورده است.

آیه تبلیغ
در کتاب فصل الخطاب آیه تبلیغ به نقل از قرائت ابن مسعود اين گونه است: «يا ايها الرسول بلغ ماانزل اليك من ربك، ان عليا مولى المومنين ...» یعنی: «ای پیامبر آن چه به تو نازل شده است را ابلاغ کن كه على مولای مومنان است ...».
آیه کرسی
در کتاب فصل الخطاب آیةالکرسی را به نقل از ثقةالاسلام کلینی این گونه بیان می‌کند: «... له مافی السموات والارض و ما بینهما و ما تحت الثری عالم الغیب والشهادة الرّحمن الرحیم من ذی الذی یشفع عنده الاّ بإذنه...»
همین آیه در مفاتیح الجنان در حاشیه باقیات الصالحات، در اعمال روز جمعه ، ص ۳۶، انتشارات اسوه ، جلد دوم نیز اینچنین آمده است:
علامه مجلسی فرموده كه به روایت علی بن ابراهیم و كلینی، آیه الكرسی علی التنزیل چنین است: «االله لا إله إلا هو الحی القیوم لا تأخذه سنة ولا نوم له ما فی السماوات و ما فی الأرض و ما بینهما و ما تحت الثری عالم الغیب والشهادة الرحمن الرحیم من ذا الذی ... هم فیها خالدون»

http://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%85%D8%AD%D8%AF%D8%AB_%D9%86%D9%88%D8%B1%DB%8C

نتيجه ميگيريم كه قرآن كنوني كه در دست ماست تحريف شده است و آن قرآن تحريف نشده در دست حضرت مهدي (عج) است واتفاقا تفسير آيه ( لا يمسه الا المطهرون ) هم همين است اين آيه ميگويد قرآن حقيقي را لمس نميكند مگر انسان هاي مطهر و اين در حالي است كه اين قرآن كنوني را همه ميتوانند لمس كنند .
حضرت علي(ع) در حكمت 105 نهج البلاغه ميفرمايد:"همانا خدا واجباتى را بر شما لازم شمرده ، آن ها را تباه نكنيدو حدودى براى شما معين فرموده ، اما از آن ها تجاوز نكنيدو از چيزهايى نهى فرمود ، حرمت آن را نگاه داريدو نسبت به چيزهايى سكوت فرمود نه از روى فراموشى پس خود را دربارة آنها به رنج و زحمت دچار نسازيد."
اين روايت از حضرت اميرالمومنين (ع) صريحا بيان ميكند كه اگر حكمي از احكام دين در قرآن نباشد لازم نيست آن را اجرا كنيم .حالا سوال اين جاست كه مثلا نماز آيات كه درباره آن در قرآن مطلبي نيامده است چرا بايد واجب باشد ؟ جواب اين است كه آيات مربوط به نماز آيات در اين قرآني كه در نزد ماست موجود نيست و لي در قرآني كه در نزد ائمه اطهار بوده موجود بوده است و اين قرآن كامل هم اكنون در نزد امام زمان (عج) ميباشد

والسلام عليكم و رحمه الله

ما میدانیم که آیات را معصومین حفظ میکردن . حال نوشته شدن بر پوست و موم و نابود شدن آن به مرور زمان اصلا مهم نیست . مهم اینه که این آیات مورد تایید 12 امام معصوم بعد پیامبر اکرم بوده . و خلیفه اول ودوم نمیتوانند بدعت و تحریف کنند و ادعا شان برای قدرت طلبی بوده////////

نقل قول:
ه گزارش خبرآنلاین آیت‌الله ناصر مکارم شیرازی گفت: جمله‌ای از عایشه نقل کرده‌اند که می‌گوید سوره احزاب 200 آیه بود که روی اوراقی نوشته شده بود و حیوانات خانگی آن اوراق را خوردند و 73 آیه آن مانده است. اما فخز رازی وقتی به این صحبت می‌رسد می‌گوید این دروغی است که دشمنان اسلام به اسلام بسته‌اند.

نقل قول:
عين الحيات
نتيجه ميگيريم كه قرآن كنوني كه در دست ماست تحريف شده است و آن قرآن تحريف نشده در دست حضرت مهدي (عج) است
جناب عين الحيات خواهشا قبل از مطالعه كافي در متون تفسيري قضاوت عجولانه نفرمائيد

از آياتى چند چنين استفاده مى‏شود كه خداوند قرآن را از هر نوع دستبرد محفوظ نگه داشته و مي ‏دارد كه به بعضى از آنها اشاره مي ‏نماييم. از جمله اين آيات است آن چه در سوره حجر آيه 9 آمده و مى‏فرمايد: إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّكْرَ وَ إِنَّا لَهُ لَحافِظُونَ. ما ذكر (قرآن) را فرو فرستاديم و البته ما خود، آن را حفظ خواهيم نمود.
بديهى است كه از اين آيه- با چند تأكيد- صراحت در عدم تحريف فهميده مي ‏شود.
گر چه قائلين به تحريف بر اين مطلب خدشه نموده و گفته‏ اند:
أولا: مراد از «ذكر» در آيه، شخص رسول خداست نه قرآن.
در پاسخ مي ‏گوييم: پر واضح است كه اگر مراد اين بود، به جاى كلمه «تنزيل» از واژه «ارسال» يا مشابه آن استفاده مي ‏شد چنانچه در آياتى چنين آمده است.
ثانيا: مقصود از حفظ قرآن، نگهداشتن تعاليم عاليه قرآن از ايراد و اشكال است نه حفظ ظاهر آن از ورود زياده و نقيصه.
اين اشكال نيز قابل قبول نيست، زيرا: اگر مراد اين باشد كه قرآن از ايراد و انتقاد مصون است كه چنين نيست و اگر منظور آن است كه ايراد و انتقاد مخالفين نمي ‏تواند به آن لطمه ‏اى بزند كه امرى است صحيح و ليكن حافظ خارجى ندارد، بلكه خود قرآن به گونه ‏اى است كه از اين مصونيت برخوردار است. گذشته از آن كه آيه، حفظ پس از نزول را مي ‏رساند، نه حفظ در حال نزول را تا گفته شود مراد قوت و استحكام دلايل آن است.

ثالثا: شايد مراد از «ذكر» قرآنى است كه نزد حضرت ولى عصر (ع) قرار دارد.
در جواب بايد گفت: پر واضح است كه قرآن مورد نياز مردم و در دسترس آنان بايد تحريف نشود و اين قرآن است كه قابل دستبرد است و گر نه آن چه نزد حضرت وجود دارد هم چون آن كه در لوح محفوظ است غير قابل دستبرد خواهد بود.

نقل قول:
واتفاقا تفسير آيه ( لا يمسه الا المطهرون ) هم همين است اين آيه ميگويد قرآن حقيقي را لمس نميكند مگر انسان هاي مطهر و اين در حالي است كه اين قرآن كنوني را همه ميتوانند لمس كنند .
جناب عين الحيات بفرمائيد ببينيم كلمه حقيقي از كجاي اين آيه فهميده ميشود ؟؟؟
در ضمن منظور از مطهرون بنا به گفته علامه طباطبايي راسخون در علم هستند و اصلا به حضرات معصومين برگشت ندارد فتامل

" مطهرين" همان" راسخين در علم" هستند
چون خداى سبحان راسخين در علم را جز اين توصيف نكرده، كه راه يافته ‏گانى ثابت بر علم و ايمان خويشند، و دلهايشان از راه حق به سوى ابتغاء فتنه منحرف نمي ‏شود، پس معلوم شد اين مطهرين همان راسخين در علمند.
و ليكن در عين حال نبايد نتيجه ‏اى را كه اين بيان دست مي ‏دهد اشتباه گرفت، چون آن مقدارى كه با اين ثابت مي ‏شود همين است كه مطهرين، علم به تاويل دارند، و لازمه تطهيرشان اين است كه در علمشان راسخ باشند، چون تطهير دلهاشان مستند به خدا است، و خدا هم هرگز مغلوب هيچ چيز واقع نمي ‏شود.
لازمه تطهيرشان اين است نه اينكه بگوييم راسخين در علم بدان جهت كه راسخ در علمند داناى به تاويلند، و رسوخ در علم سبب علم به تاويل است، چون اين معنا را بگردن آيه نمي ‏توان گذاشت، بلكه، چه بسا از سياق آيه بفهميم كه راسخين در علم جاهل به تاويلند، چون مي گويند:" آمَنَّا بِهِ كُلٌّ مِنْ عِنْدِ رَبِّنا" يعنى ما به قرآن ايمان داريم همه ‏اش از نزد پروردگار ما است چه بفهميم و چه نفهميم، علاوه بر اينكه ما مي ‏بينيم قرآن كريم مردانى از اهل كتاب را به صفت رسوخ در علم، و شكر در برابر ايمان و عمل صالح توصيف كرده، فرموده:
" لكِنِ الرَّاسِخُونَ فِي الْعِلْمِ مِنْهُمْ وَ الْمُؤْمِنُونَ يُؤْمِنُونَ بِما أُنْزِلَ إِلَيْكَ، وَ ما أُنْزِلَ مِنْ قَبْلِكَ" و با اين كلام خود اثبات نكرده كه در نتيجه رسوخ در علم داناى به تاويل هم هستند.

و همچنين آيه شريفه‏ اى كه مي ‏فرمايد:" لا يَمَسُّهُ إِلَّا الْمُطَهَّرُونَ" اثبات نمي ‏كند كه مطهرون همه تاويل كتاب را مي ‏دانند و هيچ تاويلى براى آنان مجهول نيست، و در هيچوقت به آن جاهل نيستند بلكه از اين معانى ساكت است، تنها اثبات مي ‏كند كه فى الجمله تماسى با كتاب يعنى با لوح محفوظ دارند اما چند و چون آن احتياج بدليل جداگانه دارد.
____________________
ترجمه الميزان، ج‏3، ص: 86

نقل قول:
[indent]حضرت علي(ع) در حكمت 105 نهج البلاغه ميفرمايد:"همانا خدا واجباتى را بر شما لازم شمرده ، آن ها را تباه نكنيدو حدودى براى شما معين فرموده ، اما از آن ها تجاوز نكنيدو از چيزهايى نهى فرمود ، حرمت آن را نگاه داريدو نسبت به چيزهايى سكوت فرمود نه از روى فراموشى پس خود را دربارة آنها به رنج و زحمت دچار نسازيد."
اين روايت از حضرت اميرالمومنين (ع) صريحا بيان ميكند كه اگر حكمي از احكام دين در قرآن نباشد لازم نيست آن را اجرا كنيم .حالا سوال اين جاست كه مثلا نماز آيات كه درباره آن در قرآن مطلبي نيامده است چرا بايد واجب باشد ؟ جواب اين است كه آيات مربوط به نماز آيات در اين قرآني كه در نزد ماست موجود نيست و لي در قرآني كه در نزد ائمه اطهار بوده موجود بوده است و اين قرآن كامل هم اكنون در نزد امام زمان (عج) ميباشد

نتيجه گيري حضرتعالي از فرمايشات حضرت امير صلوات الله و سلامه عليه نيز مانند نتيجه گيري بالا دچار خدشه است چون بسياري از واجبات الهي كه مثلا جزئيات اصل نماز يا فروعي مانند خمس و زكات و .... در قرآن بالصراحه حكمش بيان نشده است معهذا مي بينيم از طرف امامان معصوم كه عالم به تاويل متشابهات قرآن براي تبيين احكام الهي هستند جزئيات واجبات دين استخراج مي شود در ضمن طبق دليلهاي مختلفي كه در چند پست پائين تر همراه با شواهد تاريخي آورده ايم ثابت كرديم كه اصلا و ابدا در قرآن تحريفي از طرف مذهب تشيع صورت نگرفته و حتي در آنجا از قول آيه الله جوادي آملي آورده ايم كه قول تحريف به قرآن تهمت و افترائي است كه از طرف دشمنان دين مخصوصا ناصبي ها كه لعنت خدا و پيامبرش بر آنان باد باب تفرقه در ميان فرق مختلف شيعه شده است

والسلام علي من اتبع الهدي
[/indent]

عين الحيات;275389 نوشت:
جناب عين الحيات خواهشا قبل از مطالعه كافي در متون تفسيري قضاوت عجولانه نفرمائيد از آياتى چند چنين استفاده مى‏شود كه خداوند قرآن را از هر نوع دستبرد محفوظ نگه داشته و مي ‏دارد كه به بعضى از آنها اشاره مي ‏نماييم. از جمله اين آيات است آن چه در سوره حجر آيه 9 آمده و مى‏فرمايد: إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّكْرَ وَ إِنَّا لَهُ لَحافِظُونَ. ما ذكر (قرآن) را فرو فرستاديم و البته ما خود، آن را حفظ خواهيم نمود. بديهى است كه از اين آيه- با چند تأكيد- صراحت در عدم تحريف فهميده مي ‏شود.

با تشكر از مطالبي كه فرموديد

به هر حال در اين موضوع خيلي از علماي بزرگ شيعه با هم اختلاف نظر داشتند من با عقيده محدث نوري موافق هستم و همچنين با عقيده شيخ عباس قمي .

زير بناى همه معارف اسلامى، قرآن است. ما براى اثبات هر يك از اصول و فروع دين، به اين كتاب عظيم، رجوع مى‏كنيم و آن را اولين سند محكم مسائل اسلامى مى‏دانيم. عقيده آنان كه به تحريف معتقدند- چه شيعه و چه سنّى- ويران كننده تمامى معارف اسلامى است، چرا كه اين اعتقاد به معناى كشيدن سنگ زيرين بناى رفيع عقايد اسلامى است. مثل اين گونه افراد همانند كسى است كه بر سر شاخه نشسته و بن مى‏برد.
هم چنين عصمت ائمه معصومين عليهم السّلام نيز از طريق قول پيامبر ثابت مى‏شود، زيرا پيامبر اكرم فرمود: «... إن تمسّكتم بهما لن تضلّواابدا»
اگر به قرآن و عترت من تمسّك كنيد، هرگز گمراه نخواهيد شد.
همين كلام رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله براى همه ما حجت است و بايد به قرآن و ائمه تمسّك كنيم و الّا گمراه خواهيم شد. حتى در روايات آماده است: احاديث وروايات را بر قرآن عرضه كنيد، هر روايتى كه با قرآن مخالف بود آن را بر ديوار بكوييد: «فاضربوه‏ على‏ الجدار»

پیام;275468 نوشت:
زير بناى همه معارف اسلامى، قرآن است. ما براى اثبات هر يك از اصول و فروع دين، به اين كتاب عظيم، رجوع مى‏كنيم و آن را اولين سند محكم مسائل اسلامى مى‏دانيم. عقيده آنان كه به تحريف معتقدند- چه شيعه و چه سنّى- ويران كننده تمامى معارف اسلامى است، چرا كه اين اعتقاد به معناى كشيدن سنگ زيرين بناى رفيع عقايد اسلامى است. مثل اين گونه افراد همانند كسى است كه بر سر شاخه نشسته و بن مى‏برد. هم چنين عصمت ائمه معصومين عليهم السّلام نيز از طريق قول پيامبر ثابت مى‏شود، زيرا پيامبر اكرم فرمود: «... إن تمسّكتم بهما لن تضلّواابدا» اگر به قرآن و عترت من تمسّك كنيد، هرگز گمراه نخواهيد شد. همين كلام رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله براى همه ما حجت است و بايد به قرآن و ائمه تمسّك كنيم و الّا گمراه خواهيم شد. حتى در روايات آماده است: احاديث وروايات را بر قرآن عرضه كنيد، هر روايتى كه با قرآن مخالف بود آن را بر ديوار بكوييد: «فاضربوه‏ على‏ الجدار»

الان شما ميخواهيد دعاي صنمي قريش را به ديوار بكوبيد؟!

بسم الله الرحمن الرحيم
اللهم صل علي محمد و آل محمد و العن صنمي قريش و جبتيها و طاغوتيها وافكيها و ابتنيهما الذين خالفا امرك وانكرا وحيك و جحدا انعامك وعصيا رسولك و قلبا دينك و حرفا كتابك...

به نام خداوند بخشاينده مهربان
خدايا درود بفرست بر محمد و آل محمد و لعنت فرما دو بت قريش و دو مشرك آنرا و دو سركرده ضلالت را و آن دو دروغگو را و دو دختر آن ها را كساني كه با امر تو مخالفت كردند و وحي تو را منكر شدند ونعمت هايت را انكار كردند و از رسول تو نافرماني كردند و دينت را دگرگون كردند و كتاب تو را تحريف كردند

عين الحيات;275470 نوشت:
الان شما ميخواهيد دعاي صنمي قريش را به ديوار بكوبيد؟!بسم الله الرحمن الرحيم
اللهم صل علي محمد و آل محمد و العن صنمي قريش و جبتيها و طاغوتيها وافكيها و ابتنيهما الذين خالفا امرك وانكرا وحيك و جحدا انعامك وعصيا رسولك و قلبا دينك و حرفا كتابك...
به نام خداوند بخشاينده مهربان
خدايا درود بفرست بر محمد و آل محمد و لعنت فرما دو بت قريش و دو مشرك آنرا و دو سركرده ضلالت را و آن دو دروغگو را و دو دختر آن ها را كساني كه با امر تو مخالفت كردند و وحي تو را منكر شدند ونعمت هايت را انكار كردند و از رسول تو نافرماني كردند و دينت را دگرگون كردند و كتاب تو را تحريف كردند

جناب عين الحيات
اگر اين دعا را خوب مطالعه كرده باشيد حضرت امير صلوات الله و سلامه عليه در وصف بي اميه و كسانيكه باعث احراق و احراف قرآن شده اند نفرين ميكند كه ما هم در پست هاي قبلي باندازه كافي و با دو شاهد از خليفه اول گفتيم كه تحريف و تحريق از خلفاء ثلاثه بوده كه تحت تاثير جو سياسي عمومي بني اميه قرار گرفتند و در قرآن دستكاري كردند و اين تهمت و افترا بر شيعه كه فرقه ناجيه در ميان مسلمان است نمي چسبد
بنده براي تبيين و تنوير افكار اصل دعا را برايتان ذكر ميكنم تا به اختلاف نسخ پي ببريد

مجملا روايت شده است اين دعا از عبد اللّه بن عباس موصوف كه ايشان روايت نموده ‏اند از مقتداى أرباب معرفت و يقين جناب أمير المؤمنين عليه السّلام كه فرموده ‏اند:
هر كس اين دعا را بخواند مثل كسى خواهد بود كه در خدمت جناب رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله در جنگ احد و حنين و بدر هزار هزار تير به كفار انداخته باشد دعا اين است:

اللهم العن صنمي قريش و جبتيهما و طاغوتيهما و افكيهما و ابنتيهما اللذين أكلا انعامك و جحدا آلائك و خالفا أمرك و أنكرا وحيك و عصيا رسولك و قلبا دينك و حرقا كتابك و عطلا أحكامك و أبطلا فرائضك و ألحدا فى آياتك و عاديا أوليائك و واليا أعداءك و أفسدا عبادك و أضرا بلادك.
اللهم العنهما و انصارهما فقد أخربا بيت النبوة ورد ما بابه و نقضا سقفه و ألحقا سماءه بأرضه و عاليه بسافله و ظاهره بباطنه، و استأصلا أهله و أبادا أنصاره و قتلا أطفاله و أخليا منبره من وصيه و وارث علمه، و جحدا امامته و أشركا بربهما، فعظم ذنبهما و خلدهما في سقر وَ ما أَدْراكَ ما سَقَرُ لا تُبْقِي وَ لا تَذَرُ.
اللهم العنهم بعدد منكر آتوه و حق أخفوه و منبر علوه و مؤمن أرجوه و منافق ولوه و ولي آذوه و طريد آووه و صاحب و صادق طردوه و كافر نصروه و امام قهروه و فرض غيروه و أثر أنكروه و شر أضمروه و دم أراقوه و خير بدلوه و حكم قلبوه و كفر أبدعوه و كذب دلسوه و ارث غصبوه و في‏ء اقتطعوه و سحت أكلوه و خمس استحلوه و باطل أسسوه و جور بسطوه و ظلم نشروه و وعد أخلفوه و عهد نقضوه و حلال حرموه و حرام حللوه و نفاق أسروه و غدر أضمروه و بطن فتقوه و ضلع كسروه و صك مزقوه و شمل بددوه و ذليل أعزوه و عزيز أذلوه و حق منعوه و امام‏ خالفوه.
اللهم العنهما بكل آية حرقوها و فريضة تركوها و سنة غيروها و أحكام عطلوها و أرحام قطعوها و شهادات كتموها و وصية ضيعوها و ايمان نكسوها و دعوى أبطلوها و بيعة أنكروها و حيلة أحدثوها و خيانة أوردوها و عقبة أرتقوها و دباب دحرجوها و أذياف لزموها.
اللهم العنهما في مكنون السر و ظاهر العلانية لعنا دائما سرمدا لا انقطاع لامده و لا نفاد لعدده لعنا يغدو أوله و لا يروح آخره لهم و لاعوانهم و أنصارهم و محبيهم و مؤانسيهم و المسلمين اليهم و الناهظين باحتجاجهم و المقتدين بكلامهم و المصدقين بأحكامهم. بعد از آن چهار مرتبه بگو اللهم عذبهم عذابا يستغيث منه أهل النار في النار آمين رب العالمين.

__________________________________________
تحفة الأبرار الملتقط من آثار الأئمة الأطهار، ج‏2، ص: 492

عين الحيات;275393 نوشت:
با تشكر از مطالبي كه فرموديد

به هر حال در اين موضوع خيلي از علماي بزرگ شيعه با هم اختلاف نظر داشتند من با عقيده محدث نوري موافق هستم و همچنين با عقيده شيخ عباس قمي .

جناب عين الحيات
انگار حواستان نيست كه ما در پست هاي 72 و 73 از قول آيه الله جوادي آملي گفتيم كه خود علامه محدث نوري در اواخر عمر بابركتش به اشتباه بودن عنوان كتاب اشاره كرده است شما چطور به اعتراف جناب علامه را قبول نداريد و ميفرمائيد حرفشان را قبول دارم در حاليكه خود ايشان حرفشان را قبول ندارند خوب مطالعه كنيد

براي مزيد اطلاع حضرتعالي شما را ارجاع ميدهم به كتاب نزاهت قرآن از تحريف نوشته آيه الله جوادي آملي و ويرايش و تحقيق حجه الاسلام علي نصيري

موفق باشيد:Gol:

عين الحيات;274787 نوشت:
ماجرای مصحف امیرالمؤمنین (ع) پس از رحلت رسول اکرم (ص) و به سفارش آن حضرت، حضرت علی (ع)، مدتی از خانه بیرون نیامدند و به جمع آوری قرآن پرداختند. پیش از آن، قرآن بر کاغذها و سنگها و پوستها نوشته شده بود ولی تا آن زمان، کسی آن را به ترتیب وحی، مرتب نکرده بود و البته هیچ کس همچون حضرت علی (ع)، به ترتیب نزول آیات آگاه نبود. پس از اتمام این کار، امام، این قرآن را نزد ابوبکر آورد و در مقابل دیگر صحابی به او عرضه کرد. ابوبکر زمانی که قرآن را باز کرد از همان صفحات نخست، سخنانی راجع به غاصبان حکومت امیرالمؤمنین (ع) یافت. در همین لحظه عمر بن خطاب، بلند شد و به امام گفت: یا علی! آن را برگردان که ما به آن نیازی نداریم. امام نیز قسم خورد که دیگر هرگز آن قرآن دیده نخواهد شد تا وقت معلومش برسد. در زمان خلافت عمر، دوباره بحث آن کتاب مطرح شد و امام علی (ع) فرمودند: «هیهات! دیگر راهی به آن [کتاب] نیست. آن را نزد ابابکر نیاوردم مگر آن که حجت بر شما تمام شود و روز قیامت نگویید که ما از آن غافل بودیم یا بگویید آن را نزد ما نیاوردی. به درستی که قرآن نزد من را کسی جز مطهرون و اوصیا از فرزندان من لمس نمی کند.» عمر پرسید: «آیا وقت معلومی برای اظهار آن هست؟» امام پاسخ دادند: «آری! هرگاه قائم (ع) از فرزندان من خروج کند، آن را ظاهر می کند و مردم را بر آن وا می دارد، پس سنت بر آن [اساس] جاری می شود.» (1) ماجرای ظهور مصحف چنانچه از روایت بالا فهمیدید، مصحف حضرت علی (ع)، از امامی به امام بعد منتقل شد و در نهایت به دست امام عصر (ارواحنا له الفداء) رسید. امروز نیز در دست ایشان است. در زمان ظهور، امام عصر (عج)، این کتاب را بر مردم عرضه می نمایند و مردم بر اساس آن بر تکالیفشان عمل می نمایند. مصحف امیرالمؤمنین (ع)، تنها به دست حضرت مهدی (عج) ظاهر می شود به همین خاطر از ویژگیهای ممتاز حضرت بقیة الله (عج)، «ظهور مصحف امیرالمؤمنین (ع)» است. امام باقر (ع) فرمودند: «هرگاه قائم آل محمد (عج) خروج کند، خیمه هایی برپا می کند برای آنکه قرآن را به نحوی که نازل شده به مردم تعلیم دهند، پس مشکل ترین کار بر آنان خواهد بود که امروز آن را حفظ نمایند. زیرا آن قرآن، در ترتیب با این قرآن مخالفت دارد.» (2) پی نوشت: 1. طبرسی، الاحتجاج، ج 1، ص 225؛ به نقل از نهاوندی، علی اکبر، العبقری الحسان، ج 7، ص 338 2. شیخ مفید، الارشاد، ج 2، ص 386؛ به نقل از همان منبع، ص 339

جناب رحيق مختوم جواب قانع كننده اي فرموديد حالا بفرماييد نظرتان راجع به رواياتي كه بنده در بالا نقل كرده ام چيست؟
آيا مرحوم طبرسي و شيخ مفيد قائل به تحريف قرآن بوده اند كه همچين چيزي را در كتاب خود نوشته اند
در روايت اول مرحوم طبرسي در كتاب احتجاج ميفرمايد كه در قرآني كه در نزد اميرالمومنين (ع) بوده مطالبي بود است راجع به خلفاي غاصب و در روايت دوم شيخ مفيد در كتاب ارشاد وجود اختلاف بين قرآني كه در نزد اميرالمومنين بوده و قرآني كه در نزد خلفاي غاصب بوده را حكايت ميكند.
آيا اين دو روايت درست است ؟

عين الحيات;275577 نوشت:
جناب رحيق مختوم جواب قانع كننده اي فرموديد حالا بفرماييد نظرتان راجع به رواياتي كه بنده در بالا نقل كرده ام چيست؟
آيا مرحوم طبرسي و شيخ مفيد قائل به تحريف قرآن بوده اند كه همچين چيزي را در كتاب خود نوشته اند
در روايت اول مرحوم طبرسي در كتاب احتجاج ميفرمايد كه در قرآني كه در نزد اميرالمومنين (ع) بوده مطالبي بود است راجع به خلفاي غاصب و در روايت دوم شيخ مفيد در كتاب ارشاد وجود اختلاف بين قرآني كه در نزد اميرالمومنين بوده و قرآني كه در نزد خلفاي غاصب بوده را حكايت ميكند.
آيا اين دو روايت درست است ؟

جناب عين الحيات ما نگفتيم كه قرآني در دست امام معصوم نيست بلكه گفتيم اين قرآني كه در دست ماست تحريف نشده است و باز خدمتتون عرض كرديم كه سلمنا به اينكه قبول كنيم قرآن تحريف شده (در پستهاي قبلي از قول جناب آقاي جوادي گفتيم كه اگر قائل به تحريف قرآن بشويم اصل دين بر باد ميرود وحتي در آنجا از قول معظم له آورده ايم كه بجز نواصب كه در اصل محلق به كفارند كسي از فرق ديگر مسلمانان قائل به تحريف نيست چون اساس دين اسلام تبيين احكام آن در قرآن است و نواصب در نظر شيعيان در حقيقت خارج از دين هستند) باز بدست بني اميه تحريف شده نه شيعيان و از علماي شيعي هيچكس قائل به تحريف نيست و اخبار و رواياتي كه در اين باب وارد شده همه خبر واحد و از حيث سند ضعيف هستند و همچنانكه مستحضريد خبر واحد مفيد يقين خواهد بود

جناب عين الحيات به متني از كتاب تفسيري اطيب البيان توجه فرمائيد

گفتار بزرگان از دانشمندان و اساتيد فن درباره عدم تحريف:
شيخ صدوق ره با كمال احاطه و تتبّعى كه در اخبار دارد در كتاب اعتقاداتش ميگويد «اعتقاد ما اماميّه اينست كه قرآنى كه بر پيغمبر صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم نازل شد همين است كه ما بين الدفتين است و بيش از اين نيست و هر كه بما نسبت دهد كه قائل بنقصان در قرآنيم دروغگو است» شيخ مفيد ره در كتاب مقالاتش گفته «جماعتى از اماميّه گفته ‏اند كه از قرآن هيچ كلمه و هيچ آيه و هيچ سوره كم نشده ولى آنچه در قرآن امير المؤمنين عليه السّلام از تاويل و تفسير معانى قرآن بر حقيقت تنزيلش ثبت شده حذف گرديده است سيد مرتضى ره بعد از قول بعدم نقيصه، ميفرمايد «كسانى كه از اماميّه‏ و حشويه مخالفت كرده ‏اند اعتنايى بمخالفت آنها نيست زيرا باخبار ضعيفى كه گمان كرده ‏اند صحيح است استناد نموده‏ اند» شيخ طوسى ره در تفسير تبيان ميگويد «امّا كلام در زياد و كم شدن قرآن از سخنانى است كه لايق بقرآن نيست زيرا قول بزياد شدن در قرآن بطلان آن اجماعى تمام مسلمانان از خاصّه و عامّه است و قول به كم شدن نيز خلاف ظاهر مذهب مسلمين ميباشد، و نزد ما هم اقرب بصواب و اليق بصحت، قول بعدم نقيصه است و سيّد مرتضى ره آن را تاييد فرموده و از ظاهر روايات نيز همين معنى ظاهر و هويداست، و رواياتى كه از خاصّه و عامّه مخالف اين نقل شده روايات آحادى است كه مفيد علم نيست و بهتر اعراض از آنها است» و شيخ طبرسى ره در مجمع البيان كلام شيخ را متابعت نموده است شيخ كبير در كشف الغطاء فرموده «شك نيست كه قرآن بحفظ ملك ديّان از نقصان محفوظ است چنانچه قرآن و اجماع علماء در هر زمان بر اين امر دلالت ميكند و اعتبارى باخبار نادره نيست» قاضى نور اللَّه در كتاب مصائب النواصب گفته «آنچه بشيعه اماميّه از وقوع تغيير در قرآن نسبت داده شده، جمهور اماميه بآن قائل نشده‏ اند بلكه عده كمى كه اعتناء بقول آنها در ميان علماء شيعه نيست گفته ‏اند» شيخ بهايى ره فرمود، «درست اينست كه قرآن عظيم محفوظ از زياده و نقصان است و قول خداى تعالى «إِنَّا لَهُ لَحافِظُونَ» بر اين امر دلالت دارد» مقدّس بغدادى در شرح وافيه فرموده «معروف بين اصحاب ما عدم نقيصه در قرآن است بحدى كه اجماع آنها بر اين مطلب نقل شده» محقق ثانى رساله مستقلّه درباره عدم تحريف نوشته و مرحوم سيّد استاد سيّد محمّد باقر درچه در درس خود تصريح ميفرمود كه اخبار تحريف باطل و ضعيف و خلاف اجماع است.
و استادنا الاعظم مرحوم نائينى در درس خويش نكوهش بسيار از قول بتحريف ميكرد و اخبارش را ضعيف ميشمرد و تفسير منسوب بامام حسن عسكرى را مدخول ميدانست و مدّعى اجماع بر بطلان تحريف بود و مرحوم بلاغى در تفسير آلاء الرحمن اهمّيت بسيار باين مطلب داده و اخبار تحريف و آياتى را كه ملصق بقرآن دانسته ‏اند ردّ نموده است‏

____________________________________
أطيب البيان في تفسير القرآن، ج‏1، ص: 17

الحمد;273647 نوشت:
بسم الله متاسفانه این جزء بدترین عقاید علمای شیعه بوده که متاخرین سعی کرده اند که این افتضاح را به یک نوعی رد بکنند

سلام علیکم
متاسفانه جناب الحمد وارد تاپیکهای مورد اختلاف شیعه وسنی می شود و ضمن توهین بحث را از مجرای اصلی منحرف می کند
آقای الحمد اگر جواب این سوال را ندهی فاتحه ات خوانده شده است
اینها از علمای شیعه هستد ؟
ابوداود سجستانی شیعه است ؟
جناب ابو داود سجستاني متوفاي 316 هجري،‌ كتابي نوشته به نام المصاحف، و در آن اثبات کرده قران تحریف شده است
جناب الحمد
شما می گویی در کتب اربعه شیعیان احادیثی در تحریف قران است
آیا در کتب صحاح اهل سنت در این مورد حدیث نیست؟
به این احادیث دقت کنید
حدیث اول : روايت از عمر بن الخطاب، بعد از برگشتن از حج به مدينه است و بعد از اين، ايشان ديگر خيلي در قيد حيات نبودند؛ مي گويد:
يكي از آياتي كه خداوند بر رسول اكرم (ص) نازل كرد، آيه رجم است؛ ما اين آيه را قرائت كرديم و درباره اش تفكر و درك كرديم و پذيرفتيم؛ رسول اكرم (ص) رجم كرد و ما هم رجم كرديم؛
مي گويد ما آيه رجم در قرآن داشتيم:
الشيخ و الشيخة فارجموهما إذا زنيا.
اگر پيرمرد و پيرزن زنا كردند، او را سنگسار كنيد.
مراد از آيه رجم، اين است و جناب عمر مي گويد ما اين آيه را وقتي بر رسول اكرم (ص) نازل شد، تلاوت كرديم، تفكر كرديم و پذيرفتيم؛ رسول اكرم (ص) در زمان خودش رجم كرد اين پيرمردها و پيرزن هاي زناكار را؛ و ما هم بعد از او رجم كرديم و اضافه بر او، ما همچنين چيزي را در زمان رسول اكرم (ص) قرائت مي كرديم كه:
كنا نقرأ فيما نقرأ من كتاب الله:أن لا ترغبوا عن آبائكم فأنه كفر بكم أن ترغبوا عن آبائكم.
مسلمانان از پدرانتان بيزاري نجوئيد و اين كفر است دوري از پدرانتان.
صحيح بخاري،ج8، ص26، ح6918، كتاب المحاربين، باب رجم الحبلي
حديث، طولاني است و تقريبا دو صفحه مي باشد؛ ولي خلاصه اينكه جناب عمر مي گويد ما اين آيه را كه در زمان پيامبر (ص) نازل شد، خوانديم و عمل كرديم، ‌ولي الآن در كتاب خدا نيست.
شما كه مي فرمائيد هر كس قائل به تحريف كتاب قرآن شود، كافر است؛ منكر ما أنزل الله است؛ ولي جناب عمر مي گويد ما همچنين آيه اي داشتيم؛ ولي در اين قرآني كه الآن هست، چنين آيه اي وجود ندارد. در زمان پيامبر (ص) مي خوانديم و درك مي كرديم و مي پذيرفتيم؛ اين آيه كجا رفت؟ چه كسي اين آيات را از قرآن حذف كرد؟
حديث دوم : از صحيح مسلم كه آن هم از عايشه است؛ صراحت دارد كه:
چنين آيه اي در قرآن داشتيم كه اگر يك فرزندي ده مرتبه شير از يك خانمي بمكد و بخورد، اين باعث محرميت مي شود؛ بعد اين آيه نسخ شد و آيه ديگري آمد كه اگر پنج بار يك طفل نوزاد، از هر خانمي شير بخورد، اين طفل، فرزند رضاعي او مي شود؛ و روزي كه رسول اكرم (ص) از دنيا رفت، اين آيه را مردم قرائت مي كردند و در قرآن بود.
صحيح مسلم،ج4،ص167، ح3487، كتاب الرضاع، ‌باب تحريم بخمس رضعات
حديث سوم: ابو موسي اشعري كه از بزرگان شماست و به او هم افتخار مي كنيد، در صحيح مسلم مي گويد:
يك سوره اي بود كه ما تشبيه مي كرديم آن را از نظر طول و شدت، به سوره برائت و آن را فراموش كرديم؛ غير از اينكه فقط يك آيه اش را حفظم و آن هم اين است كه اگر فرزند آدم دو دره بزرگ مال داشته باشد، دنبال يك دره ديگري هم مي رود و پر نمي كند شكم فرزند آدم را غير از خاك؛ يك سوره ديگري هم حذف شده است كه ما آن را تشبيه مي كرديم به مسبحات، و فقط يك آيه از آن را حفظم و آن اين است كه اي كساني كه ايمان اورده ايد، چرا چيزي را مي گوئيد كه انجام نمي دهيد خودتان و ... .
صحيح مسلم،ج3، ص100، ح2466، كتاب الزكاة، ‌باب لو أن لإبن آدم واديين
و احادیثی از این مورد زیاد است

الحمد;273647 نوشت:
بسم الله متاسفانه این جزء بدترین عقاید علمای شیعه بوده که متاخرین سعی کرده اند که این افتضاح را به یک نوعی رد بکنند

حال جواب بده این جزء بدترین عقاید شیعه است یا سنی ، متاخرین اهل سنت این افتضاح را می پوشانند یا متاخرین شیعه

اگر با تضعیف سند این روایات اهل سنت را رد کنی کافی نیست

چون تا حدیثی در کتب ما می بینی بدون اینکه سندش از طرف ما قبول باشد چون اربابت معاویه پیراهن عثمان می کنی وقتی پای حدیث بخاری به میان به آید سراغ سند می روی.
چطور است که باءک تجر وبائی لاتجر

اگر تعصب نداری باید قبول کنی که هر دو فرقه در این باب روایاتی دارند که مورد قبول قاطبه علمای آنان نیست ، چه شیعه چه سنی ، و این روایات در کتب هر دو گروه موجود است

نه اینکه اگر زخمی در کتب شیعه دیدی مانند مگس روی آن بشینی و شروع کنی به این که شیعه چنین است و چنان و وقتی همین زخم را در کتب خود دیدی بگویی سندش درست نیست

این خنده دار نیست ، تو که در پیام خصوصی بنده را به عدم عمل به تعصب سفارش کردی ، آیا این عین تعصب نیست که با خود به یدک می کشی
مگر قران نمی فرماید : لم تقولون ما لا تفعلون

آیا شما مصداق بارز این ایه از قران نیستی؟

پس تو نمی توانی ادعا کنی که در کتب شیعه تحریف است و در کتب سنی نیست و بگویی این افتضاح را علمای متاخر شیعه پوشانده اند
ولی با توجه به عملکرد تو در تاپیکهای مختلف من می توانم با افتخار بگویم
قاطبه اهل سنت می گویند که کتاب بخاری همه راوایاتش مورد قبول است ، اما اخیرا چون افتضاحات زیادی در کتب بخاری دیده شده مجبور شده اند برای سر پوش گذاشتن به این افتضاحات فلاکت بار بگویند احادیث این کتابها نیز بایدسندا برسی شود
اما قاطبه علمای شیعه نسبت به کتب اربعه از اول نیز چنین دیدی نداشته اند و می گفته اند احادیث باید سندا ومتنا بررسی شود چه کتب اربعه وچه دیگر کتابها
دقت کن
گفتم قاطبه علمای شیعه ، نروی یک عالم از یک جا پیدا کنی که می گوید کتب اربعه همه اش قبول است ، بحث بنده قاطبه علمای شیعه درباره کتب اربعه است و قاطبه علمای اهل سنت در باره کتب صحاح

اقای الحمد
به این روایت توجه کن و بجای آنکه سندا رد کنی ببین درکتابهای شما چه اراجیفی وجود دارد که الان آنان را رد می کنید
از حذیفه چنین روایت شده که :((عمر از من پرسید: سوره احزاب چند آیه دارد؟ گفتم72 یا 73 آیه. گفت: اگر همه آن موجود بود به (( اندازه سوره بقره )) می شد و آیه رجم نیز در آن بوده است. )) و این در حالی است که حاکم این روایت را از جهت سند صحیح دانسته است.(1-کنز العمال ج 2 ص 480./مسند احمد ج 5 ص 132/مستدرک حاکم ج 2 ص415 و ج 4 ص 359/سنن بیهقی ج 8 ص 211)
مولف مستدرک حاکم شیعه بوده با سنی
مسند احمد از شیعیان است یا از اهل سنت
سنن بیهقی چی ؟؟؟
قبلا گفتم هر که باد بکارد طوفان درو می کند

پنج تن;276273 نوشت:
سلام علیکم
متاسفانه جناب الحمد وارد تاپیکهای مورد اختلاف شیعه وسنی می شود و ضمن توهین بحث را از مجرای اصلی منحرف می کند
آقای الحمد اگر جواب این سوال را ندهی فاتحه ات خوانده شده است
اینها از علمای شیعه هستد ؟
ابوداود سجستانی شیعه است ؟
جناب ابو داود سجستاني متوفاي 316 هجري،‌ كتابي نوشته به نام المصاحف، و در آن اثبات کرده قران تحریف شده است
جناب الحمد
شما می گویی در کتب اربعه شیعیان احادیثی در تحریف قران است
آیا در کتب صحاح اهل سنت در این مورد حدیث نیست؟
به این احادیث دقت کنید
حدیث اول : روايت از عمر بن الخطاب، بعد از برگشتن از حج به مدينه است و بعد از اين، ايشان ديگر خيلي در قيد حيات نبودند؛ مي گويد:
يكي از آياتي كه خداوند بر رسول اكرم (ص) نازل كرد، آيه رجم است؛ ما اين آيه را قرائت كرديم و درباره اش تفكر و درك كرديم و پذيرفتيم؛ رسول اكرم (ص) رجم كرد و ما هم رجم كرديم؛
مي گويد ما آيه رجم در قرآن داشتيم:
الشيخ و الشيخة فارجموهما إذا زنيا.
اگر پيرمرد و پيرزن زنا كردند، او را سنگسار كنيد.
مراد از آيه رجم، اين است و جناب عمر مي گويد ما اين آيه را وقتي بر رسول اكرم (ص) نازل شد، تلاوت كرديم، تفكر كرديم و پذيرفتيم؛ رسول اكرم (ص) در زمان خودش رجم كرد اين پيرمردها و پيرزن هاي زناكار را؛ و ما هم بعد از او رجم كرديم و اضافه بر او، ما همچنين چيزي را در زمان رسول اكرم (ص) قرائت مي كرديم كه:
كنا نقرأ فيما نقرأ من كتاب الله:أن لا ترغبوا عن آبائكم فأنه كفر بكم أن ترغبوا عن آبائكم.
مسلمانان از پدرانتان بيزاري نجوئيد و اين كفر است دوري از پدرانتان.
صحيح بخاري،ج8، ص26، ح6918، كتاب المحاربين، باب رجم الحبلي
حديث، طولاني است و تقريبا دو صفحه مي باشد؛ ولي خلاصه اينكه جناب عمر مي گويد ما اين آيه را كه در زمان پيامبر (ص) نازل شد، خوانديم و عمل كرديم، ‌ولي الآن در كتاب خدا نيست.
شما كه مي فرمائيد هر كس قائل به تحريف كتاب قرآن شود، كافر است؛ منكر ما أنزل الله است؛ ولي جناب عمر مي گويد ما همچنين آيه اي داشتيم؛ ولي در اين قرآني كه الآن هست، چنين آيه اي وجود ندارد. در زمان پيامبر (ص) مي خوانديم و درك مي كرديم و مي پذيرفتيم؛ اين آيه كجا رفت؟ چه كسي اين آيات را از قرآن حذف كرد؟
حديث دوم : از صحيح مسلم كه آن هم از عايشه است؛ صراحت دارد كه:
چنين آيه اي در قرآن داشتيم كه اگر يك فرزندي ده مرتبه شير از يك خانمي بمكد و بخورد، اين باعث محرميت مي شود؛ بعد اين آيه نسخ شد و آيه ديگري آمد كه اگر پنج بار يك طفل نوزاد، از هر خانمي شير بخورد، اين طفل، فرزند رضاعي او مي شود؛ و روزي كه رسول اكرم (ص) از دنيا رفت، اين آيه را مردم قرائت مي كردند و در قرآن بود.
صحيح مسلم،ج4،ص167، ح3487، كتاب الرضاع، ‌باب تحريم بخمس رضعات
حديث سوم: ابو موسي اشعري كه از بزرگان شماست و به او هم افتخار مي كنيد، در صحيح مسلم مي گويد:
يك سوره اي بود كه ما تشبيه مي كرديم آن را از نظر طول و شدت، به سوره برائت و آن را فراموش كرديم؛ غير از اينكه فقط يك آيه اش را حفظم و آن هم اين است كه اگر فرزند آدم دو دره بزرگ مال داشته باشد، دنبال يك دره ديگري هم مي رود و پر نمي كند شكم فرزند آدم را غير از خاك؛ يك سوره ديگري هم حذف شده است كه ما آن را تشبيه مي كرديم به مسبحات، و فقط يك آيه از آن را حفظم و آن اين است كه اي كساني كه ايمان اورده ايد، چرا چيزي را مي گوئيد كه انجام نمي دهيد خودتان و ... .
صحيح مسلم،ج3، ص100، ح2466، كتاب الزكاة، ‌باب لو أن لإبن آدم واديين
و احادیثی از این مورد زیاد است

پنج تن;276274 نوشت:

حال جواب بده این جزء بدترین عقاید شیعه است یا سنی ، متاخرین اهل سنت این افتضاح را می پوشانند یا متاخرین شیعه

اگر با تضعیف سند این روایات اهل سنت را رد کنی کافی نیست

چون تا حدیثی در کتب ما می بینی بدون اینکه سندش از طرف ما قبول باشد چون اربابت معاویه پیراهن عثمان می کنی وقتی پای حدیث بخاری به میان به آید سراغ سند می روی

.
چطور است که باءک تجر وبائی لاتجر

اگر تعصب نداری باید قبول کنی که هر دو فرقه در این باب روایاتی دارند که مورد قبول قاطبه علمای آنان نیست ، چه شیعه چه سنی ، و این روایات در کتب هر دو گروه موجود است

نه اینکه اگر زخمی در کتب شیعه دیدی مانند مگس روی آن بشینی و شروع کنی به این که شیعه چنین است و چنان و وقتی همین زخم را در کتب خود دیدی بگویی سندش درست نیست

این خنده دار نیست ، تو که در پیام خصوصی بنده را به عدم عمل به تعصب سفارش کردی ، آیا این عین تعصب نیست که با خود به یدک می کشی


مگر قران نمی فرماید : لم تقولون ما لا تفعلون

آیا شما مصداق بارز این ایه از قران نیستی؟

پس تو نمی توانی ادعا کنی که در کتب شیعه تحریف است و در کتب سنی نیست و بگویی این افتضاح را علمای متاخر شیعه پوشانده اند
ولی با توجه به عملکرد تو در تاپیکهای مختلف من می توانم با افتخار بگویم
قاطبه اهل سنت می گویند که کتاب بخاری همه راوایاتش مورد قبول است ، اما اخیرا چون افتضاحات زیادی در کتب بخاری دیده شده مجبور شده اند برای سر پوش گذاشتن به این افتضاحات فلاکت بار بگویند احادیث این کتابها نیز بایدسندا برسی شود
اما قاطبه علمای شیعه نسبت به کتب اربعه از اول نیز چنین دیدی نداشته اند و می گفته اند احادیث باید سندا ومتنا بررسی شود چه کتب اربعه وچه دیگر کتابها
دقت کن
گفتم قاطبه علمای شیعه ، نروی یک عالم از یک جا پیدا کنی که می گوید کتب اربعه همه اش قبول است ، بحث بنده قاطبه علمای شیعه درباره کتب اربعه است و قاطبه علمای اهل سنت در باره کتب صحاح

پنج تن;276285 نوشت:
اقای الحمد
به این روایت توجه کن و بجای آنکه سندا رد کنی ببین درکتابهای شما چه اراجیفی وجود دارد که الان آنان را رد می کنید
از حذیفه چنین روایت شده که :((عمر از من پرسید: سوره احزاب چند آیه دارد؟ گفتم72 یا 73 آیه. گفت: اگر همه آن موجود بود به (( اندازه سوره بقره )) می شد و آیه رجم نیز در آن بوده است. )) و این در حالی است که حاکم این روایت را از جهت سند صحیح دانسته است.(1-کنز العمال ج 2 ص 480./مسند احمد ج 5 ص 132/مستدرک حاکم ج 2 ص415 و ج 4 ص 359/سنن بیهقی ج 8 ص 211)
مولف مستدرک حاکم شیعه بوده با سنی
مسند احمد از شیعیان است یا از اهل سنت
سنن بیهقی چی ؟؟؟
قبلا گفتم هر که باد بکارد طوفان درو می کند

میشه خلاصه تر بگید وجدانا من از حرفای کپی پیست شما هیچ سر در نیاوردم:ajab:

پنج تن;276273 نوشت:

از حذیفه چنین روایت شده که :((عمر از من پرسید: سوره احزاب چند آیه دارد؟ گفتم72 یا 73 آیه. گفت: اگر همه آن موجود بود به (( اندازه سوره بقره )) می شد و آیه رجم نیز در آن بوده است. )) و این در حالی است که حاکم این روایت را از جهت سند صحیح دانسته است.(1-کنز العمال ج 2 ص 480./مسند احمد ج 5 ص 132/مستدرک حاکم ج 2 ص415 و ج 4 ص 359/سنن بیهقی ج 8 ص 211)

امام علی (ع) همچین حدیث ساختگی از عمر خطاب را تایید نکردن و هیچ گاه نگفتن قرآن تحریف میشود . درنتیجه این حدیث از عمر خطاب باطل باید بکوبید به دیوار/////////////

هشام بن سالم روايت كرده است كه: حضرت صادق عليه‏السلام فرمود كه: خدا را شهرى هست در پشت دريا كه وسعت آن به قدر سير چهل روز آفتاب است. و در آن شهر جمعى هستند كه هرگز معصيت الهى نكرده‏اند و شيطان را نمى‏شناسند و نمى‏دانند كه شيطان خلق شده است. و در هر چند گاه ما ايشان را مى‏بينيم و آنچه احتياج دارند از ما سؤال مى‏نمايند. و از ما سؤال مى‏نمايند كيفيت دعا را، و ما تعليم ايشان مى‏نماييم و مى‏پرسند كه:قائم آل محمد كى ظهور مى‏كند؟ و در عبادت و بندگى سعى بسيار مى‏كنند و شهر ايشان دروازه‏هاى بسيار دارد. از هر دروازه‏اى تا دروازه‏اى صد فرسخ مسافت است. و ايشان را تقديس و تنزيه و عبادت بسيار هست كه اگر ايشان را ببينيد، عبادت خود را سهل خواهيد شمرد. و در ميان ايشان كسى هست كه يك ماه سر از سجود برنمى‏دارد، و خوراك ايشان تسبيح الهى است و پوشش ايشان برگ درختان است. و روهاى ايشان از نور روشن است. و چون يكى از ما را مى‏بينند بر گرد او مى‏آيند و از خاك قدمش برمى‏گيرند براى بركت. و چون وقت نماز ايشان مى‏شود صداهاى ايشان بلند مى‏شود مانند باد تند. و در ميانشان جمعى هستند كه هرگز حربه از خود نينداخته‏اند براى انتظار قائم آل محمد. و از خدا مى‏طلبند كه به خدمت او مشرف شوند. و عمر هر يك از ايشان هزار سال است. اگر ايشان را ببينى آثار خشوع و شكستگى و فروتنى از ايشان ظاهر است و پيوسته طلب مى‏كنند امرى را كه موجب قرب به خدا باشد. و چون ما دير به نزد ايشان رفتيم به خدا تقرب مى‏جويند كه مبادا از غضب الهى باشد. و پيوسته منتظر آن وقت هستند كه وعده ملاقات ما و ايشان است. و هرگز از عبادت سست نمى‏شوند و به تنگ نمى‏آيند. و به نحوى كه ما قرآن را تعليم ايشان كرده‏ايم تلاوت مى‏نمايند. و در ميان آن قرآن چيزى چند هست كه اگر بر اين مردم بخوانيم كافر مى‏شوند. و اگر چيزى از قرآن بر ايشان مشكل شود از ما مى‏پرسند، و چون بيان مى‏كنيم سينه‏هاى ايشان گشاده و منور مى‏شود و از خدا مى‏طلبند كه ما را براى ايشان باقى دارد. و مى‏دانند كه خدا به وجود ما بر ايشان چه نعمتها دارد؛ و قدر ما را مى‏شناسند. و ايشان با قائم آل محمد عليهم‏السلام خروج خواهند كرد و جنگيان ايشان بر ديگران سبقت خواهند گرفت، و هميشه از خدا همين را مى‏طلبند. و در ميان ايشان پيران و جوانان هستند. چون جوانى پيرى را مى‏بيند نزد او به مثابه بندگان مى‏نشيند و تا رخصت نفرمايد برنمى‏خيزد.
ايشان بهتر از جميع خلق اطاعت امام مى‏كنند و به هر امرى كه امام ايشان را به آن داشت ترك نمى‏كنند تا امر ديگر بفرمايد. و اگر ايشان را بر خلق مابين مشرق و مغرب بگمارند، در يك ساعت همه را فانى مى‏كنند. و حربه در ايشان كار نمى‏كند و خود شمشيرها از آهن دارند غير اين آهن، كه اگر بر كوه بزنند دونيم مى‏كنند. و امام به اين لشكر با هند و روم و ترك و ديلم و بربر و هر كه در مابين جابلقا و جابرساست جنگ خواهد كرد. و جابلقا و جابرسا دو شهر است يكى در مشرق و ديگرى در مغرب. و بر هر يك از اهل اديان كه وارد شوند، اول ايشان را به خدا و رسول و دين اسلام بخوانند، و هر كه مسلمان نشود او را بكشند تا آن كه در ميان مشرق و مغرب كسى نماند كه مسلمان نباشد.


منبع:عين الحيات ص 141

mohammad+ali;276297 نوشت:
میشه خلاصه تر بگید وجدانا من از حرفای کپی پیست شما هیچ سر در نیاوردم

سلام بنده کپی پیس نکردم و این از عباراتم مشخص است تنها بعضی احادیث را از بعضی سایتها برداشتم
اما خلاصه کلامم این است که الحمد می گوید علمای شیعه قائل به تحریفند و آنها را می کوبد ولی وقتی علمای خودشان حتی در صحیحین چنین خبطی کرده اند ، بجای کوبیدن آنها شروع می کند بررسی سند و تضعیف آن

عين الحيات;276576 نوشت:
هشام بن سالم روايت كرده است كه: حضرت صادق عليه ‏السلام فرمود كه: خدا را شهرى هست در پشت دريا كه ....

جناب عين الحيات خدا قوت :ok::ok:
برادر اگر امكانش وجود دارد يك بخشي از عربي اين روايت را مياورديد تا در منابع مرجع جستجو كنيم و به بررسي صحت سندي اين روايت بپردازيم
در پناه حق مستدام باشيد :Gol:

رحیق مختوم;276633 نوشت:
جناب عين الحيات خدا قوت برادر اگر امكانش وجود دارد يك بخشي از عربي اين روايت را مياورديد تا در منابع مرجع جستجو كنيم و به بررسي صحت سندي اين روايت بپردازيم در پناه حق مستدام باشيد

متن عربی حدیث را ندارم ولی در کتاب عین الحیات آدرس داده است

بحارالانوار جلد 27 صفحات 42 و 43

این صفحه 42 است :

عليه السلام قال : إن لله مدينة(1)خلق البحر سعتها مسيرة أربعين يوما للشمس(2)
فيها قوم لم يعصوا الله قط ولا يعرفون إبليس ولا يعلمون خلق إبليس ، نلقاهم في كل
حين فيسألونا عما يحتاجون إليه ويسألونا الدعاء فنعلمهم ، ويسألونا عن قائمنا
متى يظهر .
وفيهم عبادة واجتهاد شديد ، ولمدينتهم أبواب مابين المصراع إلى المصراع مائة
فرسخ ، لهم تقديس واجتهاد شديد ، لو رأيتموهم لاحتقرتم(3)عملكم ، يصلي الرجل
منهم شهرا لا يرفع رأسه من سجوده ، طعامهم التبسيح ولباسهم الورق(4)ووجوههم
مشرقة بالنور ، إذا رأوا منا واحدا لحسوه(5)واجتمعوا إليه وأخذوا من أثره من الارض
يتبركون به ، لهم دوي إذا صلوا أشد من دوي الريح العاصف ، فيهم جماعة لم يضعوا
السلاح منذ كانوا ، ينتظرون قائمنا ، يدعون(6)أن يريهم إياه ، وعمر أحدهم ألف
سنة ، إذا رأيتهم رأيت الخشوع والاستكانة وطلب مايقربهم إليه(7).
إذا احتبسنا ظنوا أن ذلك من سخط ، يتعاهدون الساعة التي نأتيهم فيها لا
يسأمون ولا يفترون ، يتلون كتاب الله كما علمناهم ، وإن فيما نعلمهم مالو تلي على الناس

--------------------------------------------------------------------------------

(1)الظاهر على فرض ثبوت الحديث انها في عالم آخر غير الارض ، والا يلزم أن
تكون قطعة من الارض أوسع من جميع الارض : اربعين مرة . ولعل الصحيح مافي البصائر
المطبوع من اسقاط كلمة :(للشمس)فيكون سعة المدينة مسيرة أربعين يوما للراجل وعلى
أي يحتمل ان يكون المراد بتلك المدينة مدينة روحاني بدلالة قوله : طعامهم التسبيح .
(2)في المصدر : مسيرة اربعين يوما ، فيها : والعلم عند الله .
(3)في نسخة : لاحقرتم . وفي المحتضر : لو رأيتهم لحقرت .
(4)في نسخة :(ولباسهم الورع)يوجد ذلك في المحتضر .
(5)الصحيح كما في المحتضر :(احتوشوه)أي أحدقوا به وجعلوه في وسطهم .
(6)في المحتضر : يدعون الله .
(7)في المحتضر :(مايقربهم من الله)وفيه :(احتبسنا عنهم)وفيه : يتعاهدون
أوقاتنا التي .(*)

این 43 است:::

لكفروا به ولانكروه ، يسألوننا عن الشئ إذا ورد عليهم من القرآن ولا يعرفونه(1)
فاذا أخبرناهم به انشرحت صدروهم لما يسمعون(2)منا وسألوا الله طول البقاء وأن لا
يفقدونا ، ويعلمون أن المنة من الله عليهم فيما نعلمهم عظيمة .
ولهم خرجة مع الامام إذا قام يسبقون فيها أصحاب السلاح منهم ويدعون الله
أن يجعلهم ممن ينتصر به لدينه(3)، فيهم كهول وشبان ، إذا رأى شاب منهم الكهل
جلس بين يديه جلسة العبد لايقوم حتى يأمره ، لهم طريق هم أعلم به من الخلق إلى
حيث يريد الامام ، فاذا أمرهم الامام بأمر قاموا عليه(4)أبدا حتى يكون هو الذي
يأمرهم بغيره ، لو أنهم وردوا على مابين المشرق والمغرب من الخلق لافنوهم في ساعة
واحدة لايختل الحديد فيهم(5).
ولهم سيوف من حديد غير هذا الحديد ، لو ضرب أحدهم بسيفه جبلا لقده
حتى يفصله ، يغزوا بهم الامام الهند والديلم والكرك(6)والترك والروم وبربر و
مابين جابرسا إلى جابلقا ، وهما مدينتان واحدة بالمشرق ، واخرى بالمغرب ، لايأتون
على أهل دين إلا دعوهم إلى الله وإلى الاسلام(7)وإلى الاقرار بمحمد صلى الله عليه وآله ومن
لم يقر بالاسلام ولم يسلم قتلوه حتى لايبقى بين المشرق والمغرب ومادون الجبل
أحد إلا أقره(8).

ammarshia;277523 نوشت:
این صفحه 42 است :
عليه السلام قال : إن لله مدينة(1)خلق البحر سعتها مسيرة أربعين يوما للشمس(2)
فيها قوم لم يعصوا الله قط ولا يعرفون إبليس ولا يعلمون خلق إبليس ، نلقاهم في كل
حين فيسألونا عما يحتاجون إليه ويسألونا الدعاء فنعلمهم ، ويسألونا عن قائمنا
متى يظهر .
وفيهم عبادة واجتهاد شديد ، ولمدينتهم أبواب مابين المصراع إلى المصراع مائة
فرسخ ، لهم تقديس واجتهاد شديد ، لو رأيتموهم لاحتقرتم(3)عملكم ، يصلي الرجل
منهم شهرا لا يرفع رأسه من سجوده ، طعامهم التبسيح ولباسهم الورق(4)ووجوههم
مشرقة بالنور ، إذا رأوا منا واحدا لحسوه(5)واجتمعوا إليه وأخذوا من أثره من الارض
يتبركون به ، لهم دوي إذا صلوا أشد من دوي الريح العاصف ، فيهم جماعة لم يضعوا
السلاح منذ كانوا ، ينتظرون قائمنا ، يدعون(6)أن يريهم إياه ، وعمر أحدهم ألف
سنة ، إذا رأيتهم رأيت الخشوع والاستكانة وطلب مايقربهم إليه(7).
إذا احتبسنا ظنوا أن ذلك من سخط ، يتعاهدون الساعة التي نأتيهم فيها لا
يسأمون ولا يفترون ، يتلون كتاب الله كما علمناهم ، وإن فيما نعلمهم مالو تلي على الناس
--------------------------------------------------------------------------------
(1)الظاهر على فرض ثبوت الحديث انها في عالم آخر غير الارض ، والا يلزم أن
تكون قطعة من الارض أوسع من جميع الارض : اربعين مرة . ولعل الصحيح مافي البصائر
المطبوع من اسقاط كلمة :(للشمس)فيكون سعة المدينة مسيرة أربعين يوما للراجل وعلى
أي يحتمل ان يكون المراد بتلك المدينة مدينة روحاني بدلالة قوله : طعامهم التسبيح .
(2)في المصدر : مسيرة اربعين يوما ، فيها : والعلم عند الله .
(3)في نسخة : لاحقرتم . وفي المحتضر : لو رأيتهم لحقرت .
(4)في نسخة :(ولباسهم الورع)يوجد ذلك في المحتضر .
(5)الصحيح كما في المحتضر :(احتوشوه)أي أحدقوا به وجعلوه في وسطهم .
(6)في المحتضر : يدعون الله .
(7)في المحتضر :(مايقربهم من الله)وفيه :(احتبسنا عنهم)وفيه : يتعاهدون
أوقاتنا التي .(*)

با سلام خدمت ammarshia و زحمتي كه براي آوردن حديث كشيده اند
همچنانكه در پاورقي حديث در شماره 1 بيان گرديد خود جناب علامه در حديث تشكيك وارد كرده اند و فرمودند علي فرض ثبوت الحديث يعني برفرض اينكه ثبوت و وجود اين حديث اثبات شود تازه منظور حديث براي عالم ديگري غير از زميني است كه ما در آن زندگي مي كنيم
در آخر پاورقي شماره يك ميفرمايد يحتمل ان يكون المراد بتلك االمدينه مدينه روحاني يعني منظور روايت از شهر شهري است در عالم روحاني و معنوي چون فرمود غذاي آنان تسبيح مي باشد و پر واضح هست كه غذاي دنيوي همين ماكولات و مشروبات مادي في ايدي الناس هست پس از همين تحليل و بررسي علامه معلوم مي شود كه نميشود اين حديث را سريان و جريان به عالم ماده داد و بعيد هم نيست كه با جمله اول جناب علامه كل حديث جزء احاديثي باشد كه بايد به تاويل برود كه سلمنا هم كه به تاويل برود شامل دنياي مادي نمي شود
موفق باشيد

ammarshia;277523 نوشت:
این صفحه 42 است :

عليه السلام قال : إن لله مدينة(1)خلق البحر سعتها مسيرة أربعين يوما للشمس(2)
فيها قوم لم يعصوا الله قط ولا يعرفون إبليس ولا يعلمون خلق إبليس ، نلقاهم في كل
حين فيسألونا عما يحتاجون إليه ويسألونا الدعاء فنعلمهم ، ويسألونا عن قائمنا
متى يظهر .
وفيهم عبادة واجتهاد شديد ، ولمدينتهم أبواب مابين المصراع إلى المصراع مائة
فرسخ ، لهم تقديس واجتهاد شديد ، لو رأيتموهم لاحتقرتم(3)عملكم ، يصلي الرجل
منهم شهرا لا يرفع رأسه من سجوده ، طعامهم التبسيح ولباسهم الورق(4)ووجوههم
مشرقة بالنور ، إذا رأوا منا واحدا لحسوه(5)واجتمعوا إليه وأخذوا من أثره من الارض
يتبركون به ، لهم دوي إذا صلوا أشد من دوي الريح العاصف ، فيهم جماعة لم يضعوا
السلاح منذ كانوا ، ينتظرون قائمنا ، يدعون(6)أن يريهم إياه ، وعمر أحدهم ألف
سنة ، إذا رأيتهم رأيت الخشوع والاستكانة وطلب مايقربهم إليه(7).
إذا احتبسنا ظنوا أن ذلك من سخط ، يتعاهدون الساعة التي نأتيهم فيها لا
يسأمون ولا يفترون ، يتلون كتاب الله كما علمناهم ، وإن فيما نعلمهم مالو تلي على الناس

--------------------------------------------------------------------------------

(1)الظاهر على فرض ثبوت الحديث انها في عالم آخر غير الارض ، والا يلزم أن
تكون قطعة من الارض أوسع من جميع الارض : اربعين مرة . ولعل الصحيح مافي البصائر
المطبوع من اسقاط كلمة :(للشمس)فيكون سعة المدينة مسيرة أربعين يوما للراجل وعلى
أي يحتمل ان يكون المراد بتلك المدينة مدينة روحاني بدلالة قوله : طعامهم التسبيح .
(2)في المصدر : مسيرة اربعين يوما ، فيها : والعلم عند الله .
(3)في نسخة : لاحقرتم . وفي المحتضر : لو رأيتهم لحقرت .
(4)في نسخة :(ولباسهم الورع)يوجد ذلك في المحتضر .
(5)الصحيح كما في المحتضر :(احتوشوه)أي أحدقوا به وجعلوه في وسطهم .
(6)في المحتضر : يدعون الله .
(7)في المحتضر :(مايقربهم من الله)وفيه :(احتبسنا عنهم)وفيه : يتعاهدون
أوقاتنا التي .(*)

ammarshia;277524 نوشت:
این 43 است:::

لكفروا به ولانكروه ، يسألوننا عن الشئ إذا ورد عليهم من القرآن ولا يعرفونه(1)
فاذا أخبرناهم به انشرحت صدروهم لما يسمعون(2)منا وسألوا الله طول البقاء وأن لا
يفقدونا ، ويعلمون أن المنة من الله عليهم فيما نعلمهم عظيمة .
ولهم خرجة مع الامام إذا قام يسبقون فيها أصحاب السلاح منهم ويدعون الله
أن يجعلهم ممن ينتصر به لدينه(3)، فيهم كهول وشبان ، إذا رأى شاب منهم الكهل
جلس بين يديه جلسة العبد لايقوم حتى يأمره ، لهم طريق هم أعلم به من الخلق إلى
حيث يريد الامام ، فاذا أمرهم الامام بأمر قاموا عليه(4)أبدا حتى يكون هو الذي
يأمرهم بغيره ، لو أنهم وردوا على مابين المشرق والمغرب من الخلق لافنوهم في ساعة
واحدة لايختل الحديد فيهم(5).
ولهم سيوف من حديد غير هذا الحديد ، لو ضرب أحدهم بسيفه جبلا لقده
حتى يفصله ، يغزوا بهم الامام الهند والديلم والكرك(6)والترك والروم وبربر و
مابين جابرسا إلى جابلقا ، وهما مدينتان واحدة بالمشرق ، واخرى بالمغرب ، لايأتون
على أهل دين إلا دعوهم إلى الله وإلى الاسلام(7)وإلى الاقرار بمحمد صلى الله عليه وآله ومن
لم يقر بالاسلام ولم يسلم قتلوه حتى لايبقى بين المشرق والمغرب ومادون الجبل
أحد إلا أقره(8).


برادرا فارسی تایپ کنید تا ما هم زود بنتیجه برسیم واقعا سخته دونه دونه ترجمه از دیکشنری

عایشه (سوره احزاب)
سوال: به نظر عایشه چه آیاتى از سوره احزاب حذف شده است ؟

جواب: عروة بن زبیر از عایشه درباره سوره احزاب چنین نقل مى کند:
«وقتى سورهاحزاب درعصر و زمان رسول خدا(صلى الله علیه وآله) قرائت مى شد دویست آیه بود; ولى هنگامى که عثمان قرآن را نوشت جز همین مقدارى که اکنون موجود است نیافت»(1)-(2)

1.مسند احمدبن حنبل، ج 5، ص 180، تفسیر سوره احزاب; التقان ج 3 ص 82 النوع السابع والاربعون فى ناسخه و منسو
2.طاهرى خرم آبادى عدم تحریف قرآن ص 69

ابى بن کعب (سوره احزاب)
سوال: به نظر ابى بن کعب چه آیاتى از سوره احزاب حذف شده است ؟

جواب: یکى از سوره هاى قرآن کریم، سوره احزاب است 73 آیه دارد. روایاتى در کتاب هاى اهل سنت هست ک مضمون آنها این است که این سوره بیش از این مقدار آیه داشته است؛ از جمله این که احمد بن حنبل از زرّین جبیش از ابى بن کعب نقل میکند که ابى بن کعب گفت: چقدر قرائت مى کنید سوره احزاب را؟ زرّ میگوید: 73 آیه. ابى بن کعب گفت: هرگز هر آینه من آیه هاى سوره احزاب را به اندازه سوره بقره دیدم و در آن آیه رجم هم بود. زر میگید: گفتم آیه رجم کدام است. گفت الشیخ والشیخه(تا آخر...)(1)
حاکم در مستدرک نقل میکند از ابى بن کعب که سوره احزاب به اندازه سوره بقره بود و در آن آیه رجم بود(2)
و همچنین سیوطى در الدّر المنثور از طرق مختلف از ابّى بن کعب نقل میکند که او مى گوید: سوره احزاب معادل سوره بقره بلکه بیشتر از آن بوده است (3)-(4)

منابع:
1.مسنداحمد بن حنبل، ج5، ص 132؛ الاتقان، ج 3، ص 82، النوع السابع و الاربعون فى ناسخه و منسوخه
2.مستدرک ج 2 ص 415 کتاب تفسیر، تفسیر سوره احزاب
3.مسنداحمدبن حنبل ج 5، ص 179
4.طاهرى خرم آبادى عدم تحریف قرآن ص 69

mohammad+ali;277647 نوشت:
برادرا فارسی تایپ کنید تا ما هم زود بنتیجه برسیم واقعا سخته دونه دونه ترجمه از دیکشنری

عليه السلام قال : إن لله مدينة خلق البحر سعتها مسيرة أربعين يوما للشمس
حضرت صادق عليه‏ السلام فرمود كه: خدا را شهرى هست در پشت دريا كه وسعت آن به قدر سير چهل روز آفتاب است

فيها قوم لم يعصوا الله قط ولا يعرفون إبليس ولا يعلمون خلق إبليس ، نلقاهم في كل
و در آن شهر جمعى هستند كه هرگز معصيت الهى نكرده‏اند و شيطان را نمى‏شناسند و نمى‏دانند كه شيطان خلق شده است.

حين فيسألونا عما يحتاجون إليه ويسألونا الدعاء فنعلمهم ، ويسألونا عن قائمنا متى يظهر .
و در هر چند گاه ما ايشان را مى‏بينيم و آنچه احتياج دارند از ما سؤال مى‏نمايند. و از ما سؤال مى‏نمايند كيفيت دعا را، و ما تعليم ايشان مى‏نماييم و مى‏پرسند كه:قائم آل محمد كى ظهور مي ‏كند؟

وفيهم عبادة واجتهاد شديد ، ولمدينتهم أبواب مابين المصراع إلى المصراع مائة فرسخ ،
و در عبادت و بندگى سعى بسيار مى‏كنند و شهر ايشان دروازه‏هاى بسيار دارد. از هر دروازه‏اى تا دروازه‏اى صد فرسخ مسافت است

لهم تقديس واجتهاد شديد ، لو رأيتموهم لاحتقرتم عملكم ، يصلي الرجل
منهم شهرا لا يرفع رأسه من سجوده ، طعامهم التبسيح ولباسهم الورق ووجوههم مشرقة بالنور ،
و ايشان را تقديس و تنزيه و عبادت بسيار هست كه اگر ايشان را ببينيد، عبادت خود را سهل خواهيد شمرد. و در ميان ايشان كسى هست كه يك ماه سر از سجود برنمى‏دارد، و خوراك ايشان تسبيح الهى است و پوشش ايشان برگ درختان است. و روهاى ايشان از نور روشن است.

إذا رأوا منا واحدا لحسوه واجتمعوا إليه وأخذوا من أثره من الارض
يتبركون به
و چون يكى از ما را مى‏بينند بر گرد او مى‏آيند و از خاك قدمش برمى‏گيرند براى بركت.

لهم دوي إذا صلوا أشد من دوي الريح العاصف ، فيهم جماعة لم يضعوا
السلاح منذ كانوا ، ينتظرون قائمنا ، يدعون أن يريهم إياه
و چون وقت نماز ايشان مى‏شود صداهاى ايشان بلند مي ‏شود مانند باد تند. و در ميانشان جمعى هستند كه هرگز حربه از خود نينداخته‏ اند براى انتظار قائم آل محمد. و از خدا مي ‏طلبند كه به خدمت او مشرف شوند.

وعمر أحدهم ألف سنة
و عمر هر يك از ايشان هزار سال است

، إذا رأيتهم رأيت الخشوع والاستكانة وطلب مايقربهم إليه
اگر ايشان را ببينى آثار خشوع و شكستگى و فروتنى از ايشان ظاهر است و پيوسته طلب مى‏كنند امرى را كه موجب قرب به خدا باشد

إذا احتبسنا ظنوا أن ذلك من سخط ، يتعاهدون الساعة التي نأتيهم فيها لا
يسأمون ولا يفترون
و چون ما دير به نزد ايشان رفتيم به خدا تقرب مى‏جويند كه مبادا از غضب الهى باشد. و پيوسته منتظر آن وقت هستند كه وعده ملاقات ما و ايشان است. و هرگز از عبادت سست نمى‏شوند و به تنگ نمي ‏آيند


يتلون كتاب الله كما علمناهم ، وإن فيما نعلمهم مالو تلي على الناس لكفروا به ولانكروه
و به نحوى كه ما قرآن را تعليم ايشان كرده‏ايم تلاوت مى‏نمايند. و در ميان آن قرآن چيزى چند هست كه اگر بر اين مردم بخوانيم كافر مي ‏شوند

يسألوننا عن الشئ إذا ورد عليهم من القرآن ولا يعرفونه
و اگر چيزى از قرآن بر ايشان مشكل شود از ما مي ‏پرسند

فاذا أخبرناهم به انشرحت صدروهم لما يسمعون منا

و چون بيان مي ‏كنيم سينه‏ هاى ايشان گشاده و منور مي ‏شود

وسألوا الله طول البقاء وأن لا يفقدونا
و از خدا مى‏طلبند كه ما را براى ايشان باقى دارد.

، ويعلمون أن المنة من الله عليهم فيما نعلمهم عظيمة .
و مي ‏دانند كه خدا به وجود ما بر ايشان چه نعمتها دارد؛ و قدر ما را مي ‏شناسند

ولهم خرجة مع الامام إذا قام يسبقون فيها أصحاب السلاح منهم
و ايشان با قائم آل محمد عليهم‏السلام خروج خواهند كرد و جنگيان ايشان بر ديگران سبقت خواهند گرفت،

ويدعون الله أن يجعلهم ممن ينتصر به لدينه
و هميشه از خدا همين را مي ‏طلبند

، فيهم كهول وشبان ، إذا رأى شاب منهم الكهل جلس بين يديه جلسة العبد لايقوم حتى يأمره
و در ميان ايشان پيران و جوانان هستند. چون جوانى پيرى را مى‏بيند نزد او به مثابه بندگان مى‏نشيند و تا رخصت نفرمايد برنمي ‏خيزد.

، لهم طريق هم أعلم به من الخلق إلى حيث يريد الامام
ايشان بهتر از جميع خلق اطاعت امام مي كنند

، فاذا أمرهم الامام بأمر قاموا عليه أبدا حتى يكون هو الذي
يأمرهم بغيره

و به هر امرى كه امام ايشان را به آن داشت ترك نمى‏كنند تا امر ديگر بفرمايد

، لو أنهم وردوا على مابين المشرق والمغرب من الخلق لافنوهم في ساعة
واحدة

و اگر ايشان را بر خلق مابين مشرق و مغرب بگمارند، در يك ساعت همه را فانى مي ‏كنند.

لايختل الحديد فيهم ولهم سيوف من حديد غير هذا الحديد
و حربه در ايشان كار نمى‏كند و خود شمشيرها از آهن دارند غير اين آهن

، لو ضرب أحدهم بسيفه جبلا لقده حتى يفصله ، يغزوا بهم الامام الهند والديلم والكرك والترك والروم وبربر و
مابين جابرسا إلى جابلقا

كه اگر بر كوه بزنند دونيم مى‏كنند. و امام به اين لشكر با هند و روم و ترك و ديلم و بربر و هر كه در مابين جابلقا و جابرساست جنگ خواهد كرد

، وهما مدينتان واحدة بالمشرق ، واخرى بالمغرب
و جابلقا و جابرسا دو شهر است يكى در مشرق و ديگرى در مغرب

، لايأتون على أهل دين إلا دعوهم إلى الله وإلى الاسلام وإلى الاقرار بمحمد صلى الله عليه وآلهومن لم يقر بالاسلام ولم يسلم قتلوه
و بر هر يك از اهل اديان كه وارد شوند، اول ايشان را به خدا و رسول و دين اسلام بخوانند، و هر كه مسلمان نشود او را بكشند

حتى لايبقى بين المشرق والمغرب ومادون الجبل أحد إلا أقره
تا آن كه در ميان مشرق و مغرب كسى نماند كه مسلمان نباشد.

موفق باشيد

ammarshia;277765 نوشت:
عایشه (سوره احزاب)
سوال: به نظر عایشه چه آیاتى از سوره احزاب حذف شده است ؟

جواب: عروة بن زبیر از عایشه درباره سوره احزاب چنین نقل مى کند:
«وقتى سورهاحزاب درعصر و زمان رسول خدا(صلى الله علیه وآله) قرائت مى شد دویست آیه بود; ولى هنگامى که عثمان قرآن را نوشت جز همین مقدارى که اکنون موجود است نیافت»(1)-(2)

1.مسند احمدبن حنبل، ج 5، ص 180، تفسیر سوره احزاب; التقان ج 3 ص 82 النوع السابع والاربعون فى ناسخه و منسو
2.طاهرى خرم آبادى عدم تحریف قرآن ص 69

ammarshia;277766 نوشت:
ابى بن کعب (سوره احزاب)
سوال: به نظر ابى بن کعب چه آیاتى از سوره احزاب حذف شده است ؟

جواب: یکى از سوره هاى قرآن کریم، سوره احزاب است 73 آیه دارد. روایاتى در کتاب هاى اهل سنت هست ک مضمون آنها این است که این سوره بیش از این مقدار آیه داشته است؛ از جمله این که احمد بن حنبل از زرّین جبیش از ابى بن کعب نقل میکند که ابى بن کعب گفت: چقدر قرائت مى کنید سوره احزاب را؟ زرّ میگوید: 73 آیه. ابى بن کعب گفت: هرگز هر آینه من آیه هاى سوره احزاب را به اندازه سوره بقره دیدم و در آن آیه رجم هم بود. زر میگید: گفتم آیه رجم کدام است. گفت الشیخ والشیخه(تا آخر...)(1)
حاکم در مستدرک نقل میکند از ابى بن کعب که سوره احزاب به اندازه سوره بقره بود و در آن آیه رجم بود(2)
و همچنین سیوطى در الدّر المنثور از طرق مختلف از ابّى بن کعب نقل میکند که او مى گوید: سوره احزاب معادل سوره بقره بلکه بیشتر از آن بوده است (3)-(4)

منابع:
1.مسنداحمد بن حنبل، ج5، ص 132؛ الاتقان، ج 3، ص 82، النوع السابع و الاربعون فى ناسخه و منسوخه
2.مستدرک ج 2 ص 415 کتاب تفسیر، تفسیر سوره احزاب
3.مسنداحمدبن حنبل ج 5، ص 179
4.طاهرى خرم آبادى عدم تحریف قرآن ص 69


اگر عمر //// و عایشه همسر پیامبر قایل به تحریف قرآن هستند چرا هیچ یک از معصومین و اهل بیت پیامبر این حدیث رو تصدیق نکردن؟؟؟؟
درضمن خود فرشته امین جبرئیل اعظم (ع) در قرآن آن را تحریف ناپذیر بیان نمودند . پس احادیثی که قرآن تحریف شده بداند باطل است .

رحیق مختوم;277867 نوشت:
يتلون كتاب الله كما علمناهم ، وإن فيما نعلمهم مالو تلي على الناس لكفروا به ولانكروه و به نحوى كه ما قرآن را تعليم ايشان كرده‏ايم تلاوت مى‏نمايند. و در ميان آن قرآن چيزى چند هست كه اگر بر اين مردم بخوانيم كافر مي ‏شوند

اگر چه مردمان اين سرزمين روحاني با ما فرق ميكنند و غذايشان تسبيح است ولي آن چه ميان ما و آنها مشترك است ائمه معصومين عليهم السلام هستند و اگر رهبران و امامان ما مشترك باشند پس قرآن ما هم بايد مشترك باشد چرا كه رسول خدا (ص) در حديث ثقلين فرمودند:"فانهما لن يفترقا حتي يردا علي الحوض" يعني قرآن وعترت هرگز از هم جدا نميشوند تا اين كه در كنار حوض به من برسند

جمع بندی سوال:

اين حديث را صدوق در كتاب ثواب الأعمال با وسايطى از «ابن البطائنى» نقل نموده كه او على بن ابى حمزه بطائنى است. كه در مورد او محمد بن مسعود از على بن حسن بن فضّال نقل نموده است كه «ابن ابى حمزه بطائنى كذّاب و ملعون است».
هم او مى‏گويد: «احاديث زيادى از او فرا گرفتم ولى جايز نمى‏دانم كه يك حديث هم از او روايت نمايم».
و شيخ در مورد «واقفيّه» مى‏گويد: «اولين كسى كه اعتقاد به وقف را

اظهار نمود، على بن ابى حمزه بطائنى و چند نفر ديگر بودند كه آنان را نام مى‏برد و مى‏فرمايد: آنان به واسطه طمع در دنيا و خيانت در اموالى كه از حضرت موسى بن جعفر عليهما السّلام در نزد آنان بود، مذهب واقفيّه را اختراع كردند و گفتند امامت در آن بزرگوار متوقف گرديد».
و نقل شده است كه نزد همين شخص، سى هزار دينار از مال امام بوده است.
و او نه تنها منكر امامت على بن موسى الرضا عليهما السّلام شد، بلكه از معاندين و دشمنان آن حضرت گشت؛ لذا اين روايت از نظر سند، ضعيف و هرگز قابل استناد نيست
و اما از نظر متن حديث، قسمت ذيل حديث كه دلالت بر زيادى و طولانى بودن سوره احزاب دارد، در روايات اهل سنت نيز آمده و اختصاص به روايات شيعه ندارد، ولى از نظر شيعه اين گونه روايات بى‏اعتبار است و جاى‏گاه صحيحى ندارد.

عدم تحريف قرآن محمد هادی معرفت. ص : 167

موضوع قفل شده است