جمع بندی زن در عرفان

تب‌های اولیه

23 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
زن در عرفان

با عرض سلام
ممكنه كسي به درجه فنا در راه خدا برسه ولي به بعضي از احكام بي تفاوت باشه يا بعضي از ارزشهاي اسلامي را نپذيره مثلا بي احترامي مولوي و بعضي عرفا به زن و علاوه بر ان اينكه زن را مايه فساد و...ميدونند

کارشناس بحث : سمیع

fargol;270644 نوشت:
با عرض سلام

fargol;270644 نوشت:

ممكنه كسي به درجه فنا در راه خدا برسه ولي به بعضي از احكام بي تفاوت باشه يا بعضي از ارزشهاي اسلامي را نپذيره مثلا بي احترامي مولوي و بعضي عرفا به زن و علاوه بر ان اينكه زن را مايه فساد و...ميدونند

کارشناس بحث : سمیع


باسمه تعالی
باسلام:
برای پاسخ دادن به سوال حضرتعالی توجه شما را به نکات زیر جلب می نمایم
1-اهل معرفت با توجه به آیات وروایات سه اصطلاح ،شریعت-طریقت(سیر وسلوک)-حقیقت(مثلا رسیدن یه درجه فنا)را در بیانات خو د دارند
2-اهل معرفت تاکید دارند که بدون اطاعت از شریعت ،اساسا گام نهادن در راه سیر وسلوک معنایی نخواهد داشت وجز پیروی از هواهای نفسانی نخواهد بود زیرا تقرب به حق تعالی با زیر پا نهادن امر ونهی های وی حاصل نخواهد شد
3-از سوی دیگراگر پیروی از شریعت انسان را در وادی طریقت قرار ندهد،حقبقتی(مثلا رسیدن به درجه فنا)حاصل نخواهد شدواگر هم بدون طریقت درست،حاصل شود جز انانیت والحاد نخواهد بود(1)
4-بنابراین حقیقت(مثلا فنا)وشهود نهایی بدون التزام به سیر وسلوک امکان پذیر نیست واین هر دو،بدون شریعت وتبعیت از اجکام آن،قابل دسترسی نیستند
5-ملاک در صحت وسقم مطالب عرفانی درمیان شخصیتها ،اهل بیت وحضرات معصومین (علیهم السلام)هستند
6-جناب مولوی به زن هم نگرش منفی داشته وهم نگرش مثبت
7-هنگام مطالعه ابيات آمده در مثنوي با دو ديدگاه متفاوت روبرو مي شويم. بخشي از ابيات منعكس كننده افكار و عقايد آن زمانه درباره زن است که زن را نماد ضعف و کم خردی و اغوا گری به شمار می آوردند . و مولانا به صورت سمبلیک از این موضوع جهت بیان مقاصد خود و تفهیم نقطه نظرات خود استفاده می کرده که به هیچ عنوان دیدگاه شریعت در رابطه با زن نمی باشد و بخش ديگر كه گمان مي رود ديدگاه خود مولانا باشد مقام زن را به غايت مي ستايد.
حال چرا مولانا ديدگاه زمانه خود را در حالي كه با ديدگاه خودش متفاوت است منعكس كرده است؟ بايد گفت كه در چنين ابياتي زن تمثيلي براي نفس، ضعف و ترس قرار گرفته است. و بي شك استفاده از مقبولات مخاطب براي بيان مقاصد گوينده، از شروط بلاغت و سخنوري است.
مولانا در مثنوي خود مطالب زير را درباره زن بيان مي كند.
1 – زيبايي زن مظهر جمال الهي است.
2– در عرفان تفاوتي ميان زن و مرد وجود ندارد.
3 – غلبه مرد بر زن ظاهري و غلبه زن بر مرد حقيقي است.
پی نوشت:
1-اصطلاحات الصوفیه ،کاشانی ص144

سلام متشكرم از مطالب خوبتون
يعني بخاطر بلاغت و تاييد مردم به مخلوقات خدا توهين كردند؟؟؟
اشعار در رابطه با نكوهش زنان در كتاب مثنوي معنوي هست يا كتابهاي ديگر؟

فرگل خانم!بسیاری از ابیاتی که از شعرا بیان شده از زبان شخصیتهای داستانهای آنهاست و لزوما نشاندهنده نظر آن مرد نیست.

آن زنی که اغوا کننده است که مساله اش معلوم است.شیطان از راه زن وارد میشود.در سوره ال عمران داریم زین للناس حب الشهوات من النسا و البنین و.... یعنی از علایق دنیوی که برمیشمرد اولینش زن است.

در مورد آن زنی که به عنوان همسر مرد را گول میزند علت آن است که شخصیت اصلی داستانهای مولانا مرد است و او دارد به شاگردانش طریق عرفان می آموزد.بنابراین شرایط و راهها و موانع سیر و سلوک یک مرد را بر میشمرد که از آن میان ممکن است یکی از موانع،همسر او باشد.

شاید هم مولانا نظر منفی داشته باشد،اما قبل از او عطار بهترین دیدگاه را نسبت به زن بیان میکند و داستان رابعه را بیان میکند (گرچه میگوید او نه یک زن بلکه یکصد مرد بود) و میگوید وقتی به رابعه گفتند هیچ مردی پیامبر نشده گفت هیچ زنی هم دعوی انا ربکم الاعلی نداشته!

در اینکه هم زن میتواند به بالاترین مقام برسد و هم مرد شاید بتوان به سوره تحریم استناد کرد که خداوند از کل مومنان دو زن (و از کل کافران دو زن) را نام میبرد.

فاطمه ۶۵;271572 نوشت:
فرگل خانم!بسیاری از ابیاتی که از شعرا بیان شده از زبان شخصیتهای داستانهای آنهاست و لزوما نشاندهنده نظر آن مرد نیست.

آن زنی که اغوا کننده است که مساله اش معلوم است.شیطان از راه زن وارد میشود.در سوره ال عمران داریم زین للناس حب الشهوات من النسا و البنین و.... یعنی از علایق دنیوی که برمیشمرد اولینش زن است.

در مورد آن زنی که به عنوان همسر مرد را گول میزند علت آن است که شخصیت اصلی داستانهای مولانا مرد است و او دارد به شاگردانش طریق عرفان می آموزد.بنابراین شرایط و راهها و موانع سیر و سلوک یک مرد را بر میشمرد که از آن میان ممکن است یکی از موانع،همسر او باشد.

شاید هم مولانا نظر منفی داشته باشد،اما قبل از او عطار بهترین دیدگاه را نسبت به زن بیان میکند و داستان رابعه را بیان میکند (گرچه میگوید او نه یک زن بلکه یکصد مرد بود) و میگوید وقتی به رابعه گفتند هیچ مردی پیامبر نشده گفت هیچ زنی هم دعوی انا ربکم الاعلی نداشته!

در اینکه هم زن میتواند به بالاترین مقام برسد و هم مرد شاید بتوان به سوره تحریم استناد کرد که خداوند از کل مومنان دو زن (و از کل کافران دو زن) را نام میبرد.


سلام من منظورم تمثيل و داستانها نيست حالا انها جاي بحث داره اشعار ديگه ايشان و كتاب فيه ما فيه براي زن هيچ ارزشي قائل نيست و رسيدن زن به كمال را از محالات ميدونه حتي پيش تر از ايشان شمس هم همچين اعتقادي داشته من از اساتيد ادبيات شنيدم كه تا چه حد زن منفور بوده در اشعار ايشان فقط نظامي ارزش خاص براي زن قائل شده:Gol:

[="Times New Roman"]

fargol;271578 نوشت:
كتاب فيه ما فيه براي زن هيچ ارزشي قائل نيست و رسيدن زن به كمال را از محالات ميدونه حتي پيش تر از ايشان شمس هم همچين اعتقادي داشته من از اساتيد ادبيات شنيدم كه تا چه حد زن منفور بوده در اشعار ايشان فقط نظامي ارزش خاص براي زن قائل شده

سلام عليكم
يك فصل را ميتوانيد در فيه مافيه بعنوان مثال معرفي كنيد.
ياحق

fargol;271578 نوشت:
سلام من منظورم تمثيل و داستانها نيست حالا انها جاي بحث داره اشعار ديگه ايشان و كتاب فيه ما فيه براي زن هيچ ارزشي قائل نيست و رسيدن زن به كمال را از محالات ميدونه حتي پيش تر از ايشان شمس هم همچين اعتقادي داشته من از اساتيد ادبيات شنيدم كه تا چه حد زن منفور بوده در اشعار ايشان فقط نظامي ارزش خاص براي زن قائل شده:gol:

سخن آن بزرگان را ندیده و فقط چون استاد گفته که دلیل نمیشود! خودتان بروید مطالعه کنید!

[=arial][=tahoma, arial, helvetica, sans-serif]پیامبر اکرم (ص) :
[=arial][=tahoma, arial, helvetica, sans-serif]
[=arial][=tahoma, arial, helvetica, sans-serif]انهن یغلبن العاقل و یغلبهن الجاهل (زن بر عاقل چیره میشود و جاهل بر زن)

[=arial][=tahoma, arial, helvetica, sans-serif]
[=arial] [=arial][=tahoma, arial, helvetica, sans-serif]مولانا:

[=arial] [=arial][=tahoma, arial, helvetica, sans-serif]گفت پیغمبر که زن بر عاقلان
[=arial] [=arial][=tahoma, arial, helvetica, sans-serif]غالب آید سخت بر صاحبدلان

[=arial] [=arial][=tahoma, arial, helvetica, sans-serif]باز بر زن جاهلان چیره شوند
[=arial] [=arial][=tahoma, arial, helvetica, sans-serif]زآنکه ایشان تند و بس خیره روند

[=arial] [=arial][=tahoma, arial, helvetica, sans-serif]کم بودشان رقت و لطف و وداد
[=arial] [=arial][=tahoma, arial, helvetica, sans-serif]زآنکه حیوانی است غالب بر نهاد

[=arial] [=arial][=tahoma, arial, helvetica, sans-serif]مهر و رقت وصف انسانی بود
[=arial] [=arial][=tahoma, arial, helvetica, sans-serif]خشم و شهوت وصف حیوانی بود

[=arial] [=arial][=tahoma, arial, helvetica, sans-serif]پرتو حق است آن معشوق نیست
[=arial] [=arial][=tahoma, arial, helvetica, sans-serif]خالق است گوییا مخلوق نیست
[=arial]

سعدی:

زن خوب فرمانبر پارسا
كند مرد درویش را پادشا

برو پنج نوبت بزن بر درت
چو یاری موافق بود در برت

همه روز اگر غم خوری غم مدار
چو شب غمگسارتبود دركنار

آنكه را خانه آباد و همخوابه دوست
خدا را به رحمت نظر سوی اوست

چو مستور باشد زن و خوبروی
به دیدار او دربهشت است شوی

كسی بر گرفت از جهان كام دل
كه یك‌دل بود با وی آرام دل

اگرپارساباشد و خوش سخن
نگه در نكویی و زشتی مكن

زن خوش منش دل نشان تر كه خوب
كه آمیزگاری بپوشد عیوب

ببرد از پری چهره زشت خوی
زن دیو سیمای خوش طبع گوی

چو حلوا خورد سركه از دست شوی
نه حلوا خورد سركه اندوده روی

دلارام باشد زن نیك خواه
ولیكن زن بد، خدایا پناه!

چو طوطی كلاغش بود هم نفس
غنیمت شمارد خلاص از قفس

سر اندر جهان نه به آوردگی
وگرنه بنه دل به بیچارگی

تهی پای رفتن به از كفش تنگ
بلای سفر به كه در خانه جنگ

به زندان قاضی گرفتار به
كه در خانه دیدن بر ابرو گره

در خرمی بر سرایی ببند
كه بانگ زن از وی بر آید بلند

چون زن راه بازار گیرد بزن
وگرنه تو در خانه بنشین چو زن (بدون اجازه شوهر)

زنی را كه جهل است و ناراستی
بلا بر سر خود نه،که زن خواستی

بر آن بنده حق نیكویی خواسته است
كهبا او دل و دست زن راست است

چو در روی بیگانه خندید زن
دگر مرد گو لاف مردی مزن

زن شوخ چون دست در قلیه كرد
برو گو بنه پنجه بر روی مرد

چو بینی كه زن پای بر جای نیست
ثبات ازخردمندی و رای نیست

گریز از كفش در دهان نهنگ
كه مردن به از زندگانی به ننگ

بپوشانش از چشم بیگانه روی
وگر نشنود چه زن آنگه چه شوی

زن خوب خوش طبع رنج است و بار
رها كن زن زشت ناسازگار

چه نغز آمد این یك سخن زان دوتن
كه بودند سرگشته از دست زن

یكی گفت كس را زن بد مباد
دگر گفت زن در جهان خود مباد

زن نو كن ای دوست هر نوبهار
كه تقویم پاری نیاید بكار

كسی را كه بینی گرفتار زن
مكن سعدیا طعنه بر وی مزن

تو هم جور بینی و بارش كشی
اگر یك سحر در كنارش كشی


[=times new roman]

به لینک زیر هم مراجعه کنید

http://www.askdin.com/thread21839.html

حالا این اشعار ای خود..
من تو نهج البلاغه هم دیدم که زن رو .... کردن..
در این مورد جوابتون چیه؟


با سلام

چه بخواهيم و چه نخواهیم زن زن است و شان و شؤنش در همه ادیان و مذاهب وادبا و شعراء و عرفا بروشنی ذکر شده است .

مهم شناخت وظیفه و عمل به آنست که باعث کمال انسان میشود .

سلام علیکم

پیشنهاد میدم حتما دوستان این تاپیک رو مطالعه بفرمایند .

http://www.askdin.com/thread18140.html

tors;271793 نوشت:

با سلام

چه بخواهيم و چه نخواهیم زن زن است و شان و شؤنش در همه ادیان و مذاهب وادبا و شعراء و عرفا بروشنی ذکر شده است .

مهم شناخت وظیفه و عمل به آنست که باعث کمال انسان میشود .


از رحمت بی کران کاربر عزیز متشکرم.
اما شما؟!
واقیت چی هست ..
در این صورت که توی نهج البلاغه اومده پس من حالت جبری دارم و عیب نداره گناه کنم چون ذاتم این هست. و خیلی هم دلگیرم که چرا پسر نشدم...

بنظرم اين شان واقعي زن نيست اگه شما جنايات و ناهنجاري هاي مردان را در طول تاريخ ببينيد متوجه ميشويد كه زنها به بدي مردان بد نبودند ولي متاسفانه هيچ كس به خوي رحمت و جلوه گر بودن رحمت خدا در قالب زن اشاره نكرده حتي در احاديث هم بيشتر به ضعف عقل اشاره شده و نكته هاي منفي ديده شده و بخاطر همين استعدادهاي زيباي زنان انطور كه بايد شكوفا نشده به اميد روزي كه خداوند مشكلات مارا حل كنه:Gol:

fargol;272033 نوشت:
هيچ كس به خوي رحمت و جلوه گر بودن رحمت خدا در قالب زن اشاره نكرده حتي در احاديث هم بيشتر به ضعف عقل اشاره شده و نكته هاي منفي ديده شده و بخاطر همين استعدادهاي زيباي زنان انطور كه بايد شكوفا نشده

پیامبر فرمودند : سه چیز از دنیای شما برای من عزیز است: زن، بوی خوش و نماز!

همین پیامبر اسلام بودند که زن در زمان ایشان، ارزش و حبش در دل مردان بیشتر شد!

ما نباید فقط به سخنان ائمه و پیامبر اکتفا کنیم بلکه باید ببینیم واقعا خودشان در زندگی با همسرانشان چگونه بودند؟ اگر از آن بی اطلاعیم میتوانیم به زندگی اولیای الهی که شیعه و پیروی واقعی آنان هستند مراجعه کنیم

نامه عاشقانه حضرت امام (ره) به همسرشان!

همسر عزیزم؛

تصدقت شوم؛ الهی قربانت بروم؛ در این مدتی که مبتلا به جدایی از آن نور چشم عزیز و قوت قلبم گردیدم، متذکر شما هستم و صورت زیبایت در آیینه‌ی قلبم منقوش است. عزیزم؛ امیدوارم خداوند شما را به سلامت و خوش در پناه خودش حفظ کند. (حال) من با هر شدتی باشد می‌گذرد ولی بحمدالله تاکنون هر چه پیش آمده، خوش بوده. الآن در شهر زیبای بیروت هستم. حقیقتاَ جای شما خالی است. فقط برای تماشای شهر و دریا، خیلی منظره‌ی خوش دارد. صد حیف که محبوب عزیزم، همراهم نیست که این منظره‌ی عالی به دل بچسبد. به هر حال امشب، شب دوم است که منتظر کشتی هستیم. از قرار معلوم و معروف یک کشتی فردا حرکت می‌کند... . خیلی سفر خوبی است. جای شما خیلی خیلی خالی است. دلم برای پسرت قدری تنگ شده... .

ایام عمر و عزت مستدام
تصدقت؛ قربانت روح ا... (1)

زنان کمتر در سیر و سلوک بودند و اگر هم بودند جزو سالکان پنهان بودند!
زنان در عرفان اسلامی بیشتر بعنوان مظهر معشوقیت خداوند هستند!
و زن کسی است که حتی مردش را به عشق الهی رسانده! و اینکه در حدیث قدسی است که عشق مجازی به عشق الهی منتهی میشود به همین موضوع اشاره دارد!

همانطور گفته میشود: زن از ضعف عقل برخوردار است
همانطور هم گفته شده: مرد، ضعف احساسات و عواطف دارد!
و وقتی هر دو کنار هم قرار گیرند مکمل هم خواهند بود!

در قرآن هم زنانی همچون حضرت مریم و آسیه نام برده شده اند و هم زنانی مانند زن ابولهب!
و نمیتوان بطور مطلق ضغف یا بدیی را به زنان نسبت داد!

فرگل خانم!باید اسم تاپیک رو میذاشتید زن در شعر مولانا!چون مساله شما مولاناست.اگر مولانا اعتقاد داشته زن نمیتونه به مقام قرب برسه اشتباه کرده.

اتفاقا نظر عطار از نظامی هم بهتر بوده.حالا ببین مولانا چی میگه:
هفت شهر عشق را عطار گشت ما هنوز اندر خم یاک کوچه ایم
گرد عطار گشت مولانا شربت از دست شمس بودش نوش

در مورد احادیثی که در مورد نقص عقل زن هست من فقط یک روایت دیدم که اون خطبه امام علی هست که روی صحتش بحث هست و آیت الله جوادی هم ردش کردن.

قدیم چون زنها آموزش نمیدیدن و سواد نداشتن و از خونه بیرون نمیومدن طبیعتا عقلشون کمتر بوده.شاید به این دلیله که توی نظر بعضیا عقل زنها کمه.ولی امروز که میبینیم اصلا اینطور نیست.مولانا(و سعدی) هم در زمان مغولها بودن که اوضاع اقتصادی و فرهنگی و اجتماعی ایران خیلی بد بوده.

kocholo;272019 نوشت:
از رحمت بی کران کاربر عزیز متشکرم.
اما شما؟!
واقیت چی هست ..
در این صورت که توی نهج البلاغه اومده پس من حالت جبری دارم و عیب نداره گناه کنم چون ذاتم این هست. و خیلی هم دلگیرم که چرا پسر نشدم...

با سلام خدمت خانم kocholo
خواهشا در مورد ديدگاه هاي حضرت اميرالمومنين عليه السلام نسبت به مسائل زنان بيشتر دقت فرموده و بدون مطالعه پيش قضاوت نفرمائيد در اين انجمن بحثهاي بسياري از منظر نهج البلاغه صورت گرفته و مطالب به اندازه كافي بيان گرديد لطفا در قسمت جستجوي گوگل سايت تتبع كنيد تا مطالب بر شما روشن شود

موفق باشيد

kocholo;272019 نوشت:
از رحمت بی کران کاربر عزیز متشکرم. اما شما؟! واقیت چی هست .. در این صورت که توی نهج البلاغه اومده پس من حالت جبری دارم و عیب نداره گناه کنم چون ذاتم این هست. و خیلی هم دلگیرم که چرا پسر نشدم...


با سلام

اسلام یعنی تسلیم ، اولین قدم همین قبول عدالت وفرامین الله تعالی است حال من اعتراض کنم که چرا زن نشدم ؛ آن یکی معترض شود که چرا مرد نشدم ، چرا سفید نشدم چرا خوشگل نشدم .... چرا .....

تو نهج البلاغه که سهل است تو قرآن هم آمده .

اینها از مکائد شیطان لعین است چرا که خداوند هر کس را ظرفیتی معین داده و راه کمال را هم در دعا وانابه قرار چه مرد و چه زن فرقی ندارد اما خصوصیات ذاتی باعث یکسری صفات غالب میشود که آنهم بنابر عدالت واقتضای وظیفه مرد و زن است .

تفسیر آیه شریفه : قل کل یعمل علی شاکلته : را بدقت بخوانید تا اصل ماجرا را بفهمید که هرچه خدای سبحان بکند عین عدالت و حکمت است .

fargol;271516 نوشت:
سلام متشكرم از مطالب خوبتون
يعني بخاطر بلاغت و تاييد مردم به مخلوقات خدا توهين كردند؟؟؟
اشعار در رابطه با نكوهش زنان در كتاب مثنوي معنوي هست يا كتابهاي ديگر؟

باسمه تعالی
باسلام:
1-همان طور که عرض کردم ملاک ما در مسایل عرفانی ،اخلاقی.....ائمه اطهار وحضرات معصومین هستند ودیگران همه در معرض خطا هستند.
2-اما در عین حال به سادگی نمی توان درباره بزرگانی مانند مولوی وامثال او قضاوت کرد
در اثار وافکار مولانا گاهی نماد پردازی زن بسیار بیرحمانه و تند وتیز است ولی در برابر نمادهای مثبت زن بسیار اندک است ودر نگرش دو گانه مولانا تهاجم به زن بسار کم رنگ تر از ارج قربی است که برای زن در نظر گرفته شده است که آن هم انعکاس افکار عمومی است نه افکار شخصی مولانا
3-مولانا در مثنوی زن پارسا را پاس می دارد ولی در عین حال در بسیاری از داستانها زن نماد شهوت ،سستی ،ناراستی و صفات نکوهیده است که اینها البته نمادندو دشمنی او با زنان را نمی توان از روی این داستانها قضاوت کرد چرا که این روایات طبق عرف جامعه بودند و برای کم ارزش شمردن زن سروده نشده اند در فیه مافیه که نگاه سنتی دارد مولانا زن با گوهر نیکورا به دور از فعل بد در هر شرایطی می داند زیرا بر نهاد پاک است و هموار ه از کارهای ناپسند به دور است
در دیوان شمس عمق نگاه وی معلوم می شود در مکتوبات نیز ارزش زن با توجه به نصیحت های مولانا به فرزندش در رفتار با عروسش مشهود است در مناقب العارفین می توان نگاه وی را به زن مشاهده کرد و مولانا را از نظر تاریخی در رابطه با زن بررسی کرد ولی در مجالس سبعه کمتر به موضوع زن پرداخته است و زن در هیچ مجلسی به طور مستقل عنوان نشده است

من هم در قرآن خوندم که خدا به پیامبرش میگه به مردان و زنان با ایمان بگو و آیت دیگر که مرد و زن برابر است و...
و نمیگم چرا مرد نشدم ..
میگم چرا توی نهج البلاغه در مورد زنان اون حرفا اومده ؟
کسی میدونه تفسیرش و همین جا بگه؟
من دعوا ندارم واقعا میخوام بدونم..
و عاشق امام علی (ع) هم هستم..

kocholo;272293 نوشت:
من هم در قرآن خوندم که خدا به پیامبرش میگه به مردان و زنان با ایمان بگو و آیت دیگر که مرد و زن برابر است و...
و نمیگم چرا مرد نشدم ..
میگم چرا توی نهج البلاغه در مورد زنان اون حرفا اومده ؟
کسی میدونه تفسیرش و همین جا بگه؟
من دعوا ندارم واقعا میخوام بدونم..
و عاشق امام علی (ع) هم هستم..

باسمه تعالی
باسلام:
اگرچه برای سوال حضرتعالی پاسخی کاملا مناسب وجود دارد ولی برای اینکه پرسشها در قسمت مختص به خود جواب داده شود،سوال خود را در قسمت کلام وعقاید،یا حدیث مطرح بفرمایید
با تشکر

سلام خدمت دوستان

ببخشید پس چرا شعرای بزرگ ایران میگن:

به گفتار زنان هــــــرگز مکن کار ......زنان را تا تــــوانی مرده انگار
منه بر جان خود بــــــــار زر و زن ......قدم بر تارک این هر دو برزن
زنان چون ناقصان عقل و دینند ......چـرا مـــردان ره آنان گزینند

آره؟کی گفت؟؟
من همیشه فکر می کردم باید به حرف زنمون گوش بدیم تا اون هم ما رو دوست داشته باشه اگه این درست باشه چی زن نگیریم؟! نمیشه که...راه حل جدید چیزی نیومده؟

kocholo;272293 نوشت:
من هم در قرآن خوندم که خدا به پیامبرش میگه به مردان و زنان با ایمان بگو و آیت دیگر که مرد و زن برابر است و... و نمیگم چرا مرد نشدم .. میگم چرا توی نهج البلاغه در مورد زنان اون حرفا اومده ؟ کسی میدونه تفسیرش و همین جا بگه؟ من دعوا ندارم واقعا میخوام بدونم.. و عاشق امام علی (ع) هم هستم..


سلام

در قرآن کریم آیات زیادی آمده مثلا همانطور که دوستمون گفتند چرا اول شهوت زنان در آیه زیر آمده ؟

زین للناس حب الشهوات من النساء

چرا فرمود : ان کیدکن عظیم ؟

چرا امر کرد زنان را که : و قرن فی بیوتکن : ؟

و...

هرچیز و هرکس بجای خودش .

عزرائیل;272530 نوشت:
سلام خدمت دوستان
ببخشید پس چرا شعرای بزرگ ایران میگن:

آره؟کی گفت؟؟
من همیشه فکر می کردم باید به حرف زنمون گوش بدیم تا اون هم ما رو دوست داشته باشه اگه این درست باشه چی زن نگیریم؟! نمیشه که...راه حل جدید چیزی نیومده؟


این شعر از ناصر خسرو هست که شاعره!
ما داریم در حوزه دین و عرفان اسلامی بحث میکنیم! و به عقاید شخصی شاعران کاری نداریم!

ائمه علیه السلام،مولوی و بقیه بزرگان هر دو روی زن را ذکر کرده اند! همانطور که در قرآن هر دو روی زن گفته شده!

در بعضی امور با زن بهتر است مشورت شود و در برخی خیر!
خداوند زن برای مرد عزیز کرده همانطور که زن برای پیامبرتان عزیز است!
البته زن برای عاقل عزیز است نه جاهل!
فقط امام که چنین نامه ای به همسرشون ننوشتند چه بسیار سخنان عاشقانه ای که عرفا و بزرگان به همسرشون گفتند ولی مثل این نامه فاش نشده!
حتی در روایات هست که بهترین سرگرمی مومن شوخی و ملاعبه با همسرش هست!
یا گفته شده حین عشق بازی از کلمات محبت آمیز استفاده کنید و به وی بگویید دوستش دارید و..

مولانا در شب عروسی فرزندش به وی گفت: فرزندم همه عمر با همسرت چنان باش که امشب!!!!

چون عروسی به خانه آوردید، با محبت و تواضع کفش هایش را در آورده ،پاهایش را بشویید آن گاه او را به حجله دعوت کنید .این چنین است که مهر،برکت و رحمت بر خانه و عروستان سایه می افکند .
" پیامبر اکرم (ص)، من لا یحضره الفقیه،ج3.ص358 "

وقتی عروس به حجله آمد به کعبه رو کنید،گیسوان او را نوازش کرده زلف تاب دارش را به چنگ گیرید و آرام بگویید ((خدایا !این امانت توست که به من سپردی .با گفته ی تو او را به خود حلال کرده ام ،فرزندم را مبارک ، پارسا و از پیروان پیامبرت قرار ده و شیطان را از او دور فرما))
" امام صادق(ع)، فروع کافی ج5 ص500 "

پیش از این که با عروس خویش به بستر زفاف روید،هدیه ای به وی بدهید ،با این کار عشق و آرامش را به او هدیه کرده اید.
" امام صادق(ع)، وسائل الشیعه ج215 ص12 "

هنگام در آمیختن با همسر خویش ،یکدیگر را ببویید ،ببوسید ،عشق بازی کنید و با سخنان محبت امیز ،عشق را به او پیش کش کنید .
" پیامبر اکرم (ص)، محجه البیضاء ،ج3،ص110 "

خانم ها از آرایش دریغ مکنید ،بهترین ملایم ترین و دل نواز ترین عطر را به کار برید زیبا ترین و دلربا ترین لباس را به اندام خویش بپوشانید خود را حداقل با یک گردنبند زینت بخشید و صبح و شام خود را به شوهر عرضه دارید ،در یک کلام چشمو دل شریک زندگیتان را هنرمندانه بربایید
" پیامبر اکرم(ص) ،وسایل ،همان ،ص112 "

عشق به همسر گرما بخش و انرژی زاست ،با اعلام این عشق به او قلب وی را تسخیر کنید. ((دوستت دارم عزیزم )) جمله ای که هیچ گاه از قلب زن بیرون رفتنی نیست ،همسر خود را از این کلام آتشین محروم نسازید.
" پیامبر اکرم (ص)،همان ص10 "

گاهی سر بر بالین همسرتان بگذارید ،با او گفت و گو کنید ،کلمات سوزان و عاشقانه رد وبدل کنید ،یکدیگر را در آغوش بفشارید ،عشق بازی با همسر سرگرمی مومن است.
" پیامبر اکرم (ص)،همان ص82 "

پرسش:

ممكن است كسي به درجه فنا در راه خدا برسد، ولي به بعضي از احكام بي تفاوت باشد يا بعضي از ارزش هاي اسلامي را نپذيرد. مثلا بي احترامي مولوي و بعضي عرفا به زن و علاوه بر ان اينكه زن را مايه فساد و...مي دانند.؟

پاسخ:
برای پاسخ دادن به سوال حضرتعالی توجه شما را به نکات زیر جلب می نمایم:
1-اهل معرفت با توجه به آیات وروایات سه اصطلاح، شریعت-طریقت(سیر وسلوک)-حقیقت(مثلا رسیدن یه درجه فنا)را در بیانات خود دارند
2-اهل معرفت تاکید دارند که بدون اطاعت از شریعت، اساسا گام نهادن در راه سیر وسلوک معنایی نخواهد داشت و جز پیروی از هواهای نفسانی نخواهد بود زیرا تقرب به حق تعالی با زیر پا نهادن امر و نهی های وی حاصل نخواهد شد
3-از سوی دیگر اگر پیروی از شریعت انسان را در وادی طریقت قرار ندهد،حقیقتی(مثلا رسیدن به درجه فنا)حاصل نخواهد شد و اگر هم بدون طریقت درست،حاصل شود جز انانیت والحاد نخواهد بود(1)
4-بنابراین حقیقت(مثلا فنا)و شهود نهایی بدون التزام به سیر و سلوک امکان پذیر نیست و این هر دو،بدون شریعت و تبعیت از احکام آن،قابل دسترسی نیستند
5-ملاک در صحت وسقم مطالب عرفانی درمیان شخصیتها ،اهل بیت و حضرات معصومین (علیهم السلام)هستند و دیگران همه در معرض خطا هستند.
6-اما در عین حال به سادگی نمی توان درباره بزرگانی مانند مولوی وامثال او قضاوت کرد.
7-جناب مولوی به زن هم نگرش منفی داشته و هم نگرش مثبت.

8-هنگام مطالعه ابيات آمده در مثنوي با دو ديدگاه متفاوت روبرو مي شويم. بخشي از ابيات منعكس كننده افكار و عقايد آن زمانه درباره زن است که زن را نماد ضعف و کم خردی و اغوا گری به شمار می آوردند . و مولانا به صورت سمبلیک از این موضوع جهت بیان مقاصد خود و تفهیم نقطه نظرات خود استفاده می کرده که به هیچ عنوان دیدگاه شریعت در رابطه با زن نمی باشد و بخش ديگر كه گمان مي رود ديدگاه خود مولانا باشد مقام زن را به غايت مي ستايد.

حال چرا مولانا ديدگاه زمانه خود را در حالي كه با ديدگاه خودش متفاوت است منعكس كرده است؟ بايد گفت كه در چنين ابياتي زن تمثيلي براي نفس، ضعف و ترس قرار گرفته است. و بي شك استفاده از مقبولات مخاطب براي بيان مقاصد گوينده، از شروط بلاغت و سخنوري است.

در اثار و افکار مولانا گاهی نماد پردازی زن بسیار بیرحمانه و تند و تیز است ولی در برابر نمادهای مثبت زن بسیار اندک است و در نگرش دو گانه مولانا تهاجم به زن بسیار کم رنگ تر از ارج و قربی است که برای زن در نظر گرفته شده است که آن هم انعکاس افکار عمومی است نه افکار شخصی مولانا

مولانا در مثنوی زن پارسا را پاس می دارد ولی در عین حال در بسیاری از داستانها زن نماد شهوت ،سستی ،ناراستی و صفات نکوهیده است که اینها البته نمادند و دشمنی او با زنان را نمی توان از روی این داستانها قضاوت کرد چرا که این روایات طبق عرف جامعه بودند و برای کم ارزش شمردن زن سروده نشده اند در فیه مافیه که نگاه سنتی دارد مولانا زن با گوهر نیکو را به دور از فعل بد در هر شرایطی می داند زیرا بر نهاد پاک است و هموار ه از کارهای ناپسند به دور است.
مولانا در مثنوي خود مطالب زير را درباره زن بيان مي كند.
1 – زيبايي زن مظهر جمال الهي است.
2– در عرفان تفاوتي ميان زن و مرد وجود ندارد.
3 – غلبه مرد بر زن ظاهري و غلبه زن بر مرد حقيقي است.

در دیوان شمس عمق نگاه وی معلوم می شود در مکتوبات نیز ارزش زن با توجه به نصیحت های مولانا به فرزندش در رفتار با عروسش مشهود است در مناقب العارفین می توان نگاه وی را به زن مشاهده کرد و مولانا را از نظر تاریخی در رابطه با زن بررسی کرد ولی در مجالس سبعه کمتر به موضوع زن پرداخته است و زن در هیچ مجلسی به طور مستقل عنوان نشده است.
پی نوشت:
1.عبد الرزاق كاشانى‏،
اصطلاحات الصوفية،ص65،دار الكتب العلمية،بيروت‏،1426 ق‏.

موضوع قفل شده است