جملات قشنگ و به یاد ماندنی (بخون...فكر كن...اراده كن...عمل كن)

تب‌های اولیه

18626 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال

[="Tahoma"][="Navy"]

شب است و نام تو را عارفانه میخوانم
ببین كه شعر تو را بی بهانه میخوانم
شب است و مرغ شب و ذكر حمد ایزد پاك
و من كه ذكر تو را جاودانه میخوانم
به كلبه دل من عاشقانه كن گذری
كه من همیشه تو را ، عاشقانه میخوانم
جوانه میشكفد دردلم به عشق وصال
و من ، دوباره تو را چون جوانه میخوانم
أسیر موج دعایم ، كسی نمیداند
كه زیر موج ، غزل از كرانه میخوانم
در این غروب غم انگیز ، همدم من باش
ببین كه شعر تو را ، بی بهانه میخوانم
[/]

[=Times New Roman]الماس را جز در قعر زمین نمی توان یافت و حقایق را جز در اعماق فکر نمی توان کشف کرد

[="Tahoma"][="Navy"]

تا با غم عشق تو مرا کار افتاد
بیچاره دلم در غم بسیار افتاد
بسیار فتاده بود هم در غم عشق
اما نه چنین زار که این بار افتاد
سودای تورا بهانه ای بس باشد
مه گوش تو را ترانه ای بس باشد
در کشتن ما چه میزنی تیر جفا
مارا سر تازیانه ای بس باش
[/]

زیباترین ستایش نثار کسی که کاستی هایم را می داند
و باز هم دوستم دارد ....
و او کسی نیست جز خدا ...

يک شمع می تواند هزاران شمع را روشن کند، بدون آن که چیزی از دست بدهد،مانند شادی که هیچگاه با تقسیم کردن کم نمی شود.

انگشتت را
هرجای نقشه خواستی بگذار
فرقی نمی کند....
"تنهایی من"
عمیق ترین جای جهان است

[="indigo"]برای دشمنانت کوره را آنقدر داغ مکن که حرارتش خودت
را هم بسوزاند.شکسپیر
[/]

[="royalblue"]هرگز مجسم نکن که در برابر فاجعه ای که هنوز اتفاق نیفتاده
چگونه باید عزا بگیری! لئو بوسکالیا[/]

[="purple"]زندگی کوتاهتر از آن است که شما بخواهید وقت خود را صرف
تشویش و نگرانی کنید.افلاطون[/]

[="seagreen"]زندگی کوتاهتر از آن است که شما بخواهید وقت خود را صرف
تشویش و نگرانی کنید.افلاطون[/]

[="red"]اگر به قضاوت مردم بنشینی، دیگر زمانی برای دوست داشتن آنها نخواهی داشت.مادر ترزا[/]

[="green"]اگر می‌خواهید برای ایجاد آشتی در جهان، كاری انجام دهید، به خانه‌تان بروید و خانواده‌تان را دوست بدارید.مادر ترزا[/]

[="darkred"]تنهایی و احساس ناخواسته بودن، ترسناك ترین فقر ممكن است.[/]

[="sienna"]اگر مهربان باشید ممكن است مردم شما را متهم به چاپلوسی كنند، با وجود این مهربان باشید.مادر ترزا[/]

[="red"]بادبادک ها هرچقدر هم که اوج بگیرند
هنوز با آن نخ کذایی ، اسیر زمین اند !
فریب نخواهم خورد ، به من پرواز بیاموز . . .[/]

دنیا خوابی است که اگر آن را باور کنی پشیمان می شوی . . .

:Hedye:* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
[="red"][="Red"]همه افراد خوشبخت خدا را در دل دارند ، پس تو را جه غم که اینقدر
احساس تنهایی میکنی ، بدان در تنها ترین لحظات و در هر شرایط
خداوند با توست . . .
[/][/]

جمله بهانه است

که عشق است هرچه هست...

مولانا


منحنی قامتم تابع ابروی توست
خط مجانب بر آن، طره ی گیسوی توست
حد رسیدن به تو، مبهم و بی انتهاست
بازه‌ تعریف دل، در حرم کوی توست
بی تو وجودم بود یک سری واگرا
ناحیه همگراش دایره روی توست
مهر تو چون می‌دهد سمت به بردار دل
هر طرفی روکنی، هم‌جهت و سوی توست
پرتو خورشید شد مشتق از آن چشم تو
گرمی و جان‌بخشی‌اش جزئی از آن خوی توست
چون به عدد، یک تویی، من همه‌ صفرها
آن چه که معنا دهد قامت دلجوی توست
گر شود آن دم که ما زوج مرتب شویم
سر به رهت می‌نهم، چون که سرم گوی توست
هجر و فراقت شکست قائمه قائمی
نقطه پرگار عشق واله و پی‌جوی توست

(پروفسور هشترودی)

زندگی کن .زندگی رو بساز.قبل از اینکه دیر بشه .کوله بارتو ببند تا زمان رفتن مجبور نشی بدون کوله بار به سفر بری. سفری که برگشتی نداره.

16 سالم بود که یه روز صبح بابام بهم گفت:ماشینو بردار بریم ماجاس(محله ای در اسپانیا).تا اونجا ۱۸ کیلومتر فاصله بود،منم که آماده قبول کردن،به خودم گفتم هم رانندگی می کنم و هم ماشین زیر پامه.رفتیم و بابام رو پیاده کردم و قول دادم ساعت۴ برم دنبالش.ماشین چندتا مشکل داشت که باید تو این فاصله می بردمش تعمیرگاه.نزدیک تعمیرگاه یه تئاتر بود و منم چیزی که زیاد داشتم وقت بود.دو تا بلیط گرفتم و رفتم نمایش ها رو ببینم.اینقدر حواسم به نمایش ها بود که یادم رفت ساعت چنده.نمایش ها که تموم شد دیدم ساعت ۶ شده.با خودم گفتم می گم تعمیر ماشین طول کشید.وقتی رسیدم اونجا دیدم بابام خیلی بردبار منتظرم یه گوشه نشسته،گفتم:ببخشید تعمیر ماشین طول کشید،نتونستم زود تر بیام.بابام گفت:مایوسم که می بینم پسرم بهم دروغ میگه.
گفتم:من دروغ نمی گم،این چه حرفیه بابا.یه نگاه بهم کرد و گفت:وقتی دیر کردی زنگ زدم تعمیرگاه گفتش کار شما خیلی وقته تموم شده.خیلی ضایع شدم و مجبور شدم راستش رو بگم.
بابام گفت:ناراحتم نه از دست تو،از دست خودم ناراحتم که نتونستم جوری پسرم رو بزرگ کنم که به باباش دروغ نگه.می خوام تا خونه پیاده برم و به اشتباهات این سالها فکر کنم.
گفتم:نه،تا خونه ۱۸ کیلومتره،هوا تاریکه!
بابام از ماشین پیاده شد و شروع کرد به قدم زدن به سمت خونه.منم پشت سرش می رفتم هر چی معذرت خواهی می کردم،اون توجه نمی کرد.بابام بدون توجه به من می رفت به طرف خونه و منم پشت سرش خیلی آروم با ماشین می رفتم.این دردناک ترین درس زندگیم بود.

[="purple"]حضرت حیدر به نام فاطمه حساس بود ،
خلقت از روز ازل مدیون عطر یاس بود ،
ای كه ره بستی میان كوچه ها بر فاطمه ،
گردنت را می شكست آنجا اگر عباس بود
[/]

هر وقت که زمین خوردی ، دست کم چیزی از زمین بردار...

دلم را سپردم به بنگاه دنیا
و هی آگهی دادم اینجا و آنجا
و هر روز
برای دلم
مشتری آمد و رفت
و هی این و آن
سرسری آمد و رفت *
ولی هیچ کس واقعا
اتاق دلم را تماشا نکرد
دلم قفل بود
کسی قفل قلب مرا وا نکرد
*
یکی گفت:
چرا این اتاق
پر از دود و آه است
یکی گفت:
چه دیوارهایش سیاه است
یکی گفت:
چرا نور اینجا کم است
و آن دیگری گفت:
و انگار هر آجرش
فقط از غم و غصه و ماتم است
*
و رفتند و بعدش
دلم ماند بی مشتری
ومن تازه آن وقت گفتم:
خدایا تو قلب مرا می خری؟
*
و فردای آن روز
خدا آمد و توی قلبم نشست
و در را به روی همه
پشت خود بست
*
و من روی آن در نوشتم:
ببخشید، دیگر
برای شما جا نداریم
از این پس به جز او
کسی را نداریم.

سلام و درود بر پرودگار کریمم خدایا من اونقدر بدم که دوستات هم دوست ندارند جواب سلامم رو بدند
اما تو ای مهربان همیشه جوابم رو دادی
از من پرسیدی چه چیز مرا به تو مغرور کرده؟
با گریه گفتم کرمت
من دل به کرم تو بسته ام اینجا هم اومدم دلم رو بنام تو بزنم ثبت رسمی کردم همه دنیا بفهمن
کمکم کن کریم

شاید آنروز که سهراب نوشت:
تا شقایق هست زندگی باید کرد
خبری از دل پر درد گل یاس نداشت
باید اینجوری نوشت:
هر گلی هم باشد، چه شقایق چه گل پیچک و یاس
تا نیاید مهدی زندگی دشوار است.....

[=georgia,times new roman,times,serif]خدایا......[/]
[=georgia,times new roman,times,serif][/]
[=georgia,times new roman,times,serif]بارها دقیقا همان جایی دستم را گرفتی که میتوانستی مچم را بگیری.....[/]

صدها نفر به درگاه خدا برای بارش باران دعا کردند غافل از اینکه خدا با کودکی است که چکمه هایش سوراخ است

ترجيح مي دهم
طوري زندگي كنم كه گويي خدايي هست
و وقتي بميرم ببينم خدايي نيست

تا اينكه طوري زندگي كنم
كه انگار خدايي نيست
و وقتي بميرم ببينم خدايي هست

آلبر كامو

پدرم بهم گفت اگه یک نفر برای بار اول بهت گفت اسب، بزن تو دهنش! اگه واسه بار دوم گفت اسب، بهش بگو: عوضی، اما اگر برای بار سوم بهت گفت اسب، وقتشه که بری برای خودت یه زین بخری!

کاربر محترم فرزانه،
نوشته هاتون محشر بودن مرسی مرسی و مرسی

افلاکیان;269814 نوشت:


خیلی تحت تاثیر قرار گرفتم . به جا بود

مرسی

وااااااااااااااااااااای خدای من، جملاتتون واقعا زیبان
من آخه کدومشونو یادداشت کنم؛ از هیچ کدومش نمیشه گذشت

حکایت من ؛ حکایت کسی است که عاشق دریا بود ، اما قایق نداشت
دلباختۀ سفر بود ؛ همسفر نداشت
حکایت کسی است که زجر کشید ،اما ضجه نزد
زخم داشت و ننالید
گریه کرد ؛ اما اشک نریخت
حکایت من ؛ حکایت چوپان بی گله وساربان بی شترست !
حکایت کسی که پر از فریاد بود ، اما سکوت کرد ؛ تا همۀ صداها را بشنود.

بر ما گذشت نیک و بد ، اما تو روزگار ! فکری به حال خویش کن این روزگار نیست.

مادرم می گفت :
عاشقی یک شب است و پشیمانی هزار شب
اما حالا هزار شب است پشیمانم
که چرا یک شب عاشقی نکردم

" دکتر علی شریعتی "




این زنــدگی قشنــگ من مــال شما

ایـــام سپیـــد رنـگ مـن مــال شما

بـابـای همیشـه خوب مـن را بدهیـد

این سهمیه های جنگ من مال شما

از چه دلتنگ شدی؟

دلخوشی ها کم نیست : مثلا این خورشید،

کودک پس فردا،

کفتر آن هفته.
یک نفر دیشب مرد

و هنوز ، نان گندم خوب است.

و هنوز ، آب می ریزد پایین ، اسب ها می نوشند.

قطره ها در جریان،

برف بر دوش سکوت

و زمان روی ستون فقرات گل یاس…
(سهراب سپهری)

کاش می شد اشک را تهدید کرد

مــدت لــبـخـند را تـــمـــدیــد کـرد

کاش مـی شد در میان لحظه ها

لـــحظه ی دیــدار را نــزدیــک کرد

من که به کل اسمان ستاره ای نداشتم
غرق محبتت شدم عجب نشسته ای به دل
بی همگان به سر شود بی تو به سر نمی شود
ای که به یک نگاه خود سلسله بسته ای به دل
در این جهان بی وفا عجب نشسته ای به دل
شمع شبستان دلم دو چشم پر ز نور تو
ربوده ای دل مرا عجب نشسته ای به دل

خـُدایـــا یــه چیــزی بـــِگــَــم خـِـــجالـَــت بــِـ کــِـشی ؟ ” شــُـکرِت از ایــن زِنــدِگـی

خـدایـــا
مـےتونَـم چـَند لَـح ـظــہ بـاهـاتـ خَلـوَتـ کـُنـــَم؟
قـولـ مـ ــے دَهـَم
بیـشـتَر اَز چَ ـند لَـحظـہ وَقـتـت را نَـگـیـرَم
گـــوشِـتـ ُ بــیار جـ ِلـــو…
بیــا
نَـزدیــکـ ـتَـر…
مـَـن خَ ـستـ ِه اَم
مــےشنَوـے؟

[="Tahoma"][="Navy"]در دنیا باشید ، ولی با دنیا نباشید

در دنیا زندگی کنید، ولی از دنیا بگذرید . . .[/]

[="Tahoma"][="Navy"]زبانت ز عقلت حکایت کند / بیانت ز فضلت روایت کند

تو را نیست گر عقل و فضل و ادب / ز گفتار بیهوده بربند لب‏ . . .
[/]

[="Tahoma"][="Navy"] هرگاه دیدید كه بنده ای گناهان مردمان را جستجو می كند و گناهان خویش را فراموش كرده است بدانید كه او فریب شیطان را خورده است.
امام صادق (ع)
[/]

[="Tahoma"][="Navy"]

گفتی برو اما یقین کن بر نمیگردم


حالا که از چشمان تو عزم سفر کردم

آن روز یادت هست با ساز تو میخواندم :

(( امشب سر هر کوچه دنبال تو می گردم )) ؟

دیگر برایت یک قدم هم بر نمیدارم

تنها نه از تو , از خودم , از عشق دلسردم

این روز ها ماه است تسکین دل تنگم

با شهریار ملک غم انگار همدردم *

آنروز وقتی نامه ام را پس فرستادی

حس کردم از شهر نگاهت تا ابد طردم

حتما پشیمان می شوی روزی که می بینی

با یک فرشته عین قرص ماه میگردم
[/]

[="Tahoma"][="Navy"]

نشسته در تب حال و هوای چشمانت

کسی که لک زده قلبش برای چشمانت

بهشت را به بها میدهند شکی نیست

نشان چشم چرانی بهای چشمانت

برای خلق چنین نقش های دل چسبی

چقدر حوصله کرده خدای چشمانت ؟

درون قاب نگاهت کشیده است انگار

دو بچه آهوی زیبا به جای چشمانت

سکوت کرده ای اما غمین و بغض آلود

به گوش می رسد اینک صدای چشمانت؟

نگاه من به تنش کرده جامه احرام

مگر قدم بزند در صفای چشمانت
[/]

وقتی که خوابی نیمه شب، تو را

نگاه
می‌کنم


زیبایی‌ات را با بهار گاه اشتباه می‌کنم

از شرم سر انگشت من پیشانی‌ات تر می‌شود

عطر تنت می‌پیچد و دنیا معطر می‌شود

گیسوت تابی می‌خورد، می‌لغزد از بازوی تو


از شانه جاری می‌شود چون آبشاری موی تو

چون برگ گل در بسترم می‌گسترانی بوی خود


من را نوازش می‌کنی بر مهربان زانوی خود

آسیمه می‌خیزم ز خواب، تو نیستی اما دگر


ای عشق من بی من کجا؟ تنها نرو من را ببر

من بی تو می‌میرم نرو، من بی تو می‌میرم بمان


با من بمان زین پس دگر هر چه تو می‌گویی همان

در خواب آخر عشق من در برگ گل پیچیدمت


می‌خوابم ای زیباترین در خواب شاید دیدمت

[="Tahoma"][="Navy"]

خداوندا

مگر نه اینکه من نیز چون تو تنهایم

پس مرا دریاب و به سوی خود بازگردان

دستانت را بگشا...

که سخت نیازمند آرامش آغوشت هستم...
[/]

[="Tahoma"][="Navy"]

[=arial][=times new roman, times, serif]دايا : من گمشده ي درياي متلاطم روزگارم و تو بزرگواري ![/][/]

[=arial][=times new roman, times, serif]پس اي خدا! [/][/][=arial][=times new roman, times, serif]هيچ مي داني که بزرگوار آن است که گمشده اي را به[/][/]

[=arial][=times new roman, times, serif] مقصد برساند ؟ تا ابد محتاج ياري تو ، رحمت تو ، توجه تو ، عشق تو ،[/][/]

[=arial][=times new roman, times, serif] گذشت تو ، عفو تو ، مهرباني تو ، و در يک کلام ... محتاج توام[/][/]
[/]

[="Tahoma"][="Navy"]

غم سنگینی است
شانه ی زمین می لرزد
ایستاده روی پا خم می شود
بغضش می شکند
اشکی خشت به خشت
فرو می افتد
آوار می شود روی سرم
کودکی گم می شود
زن شیار اشک بر گونه اش می خشکد
مرد صورتش سفید می شود
آفتاب شهر ناگهان غروب می کند
من مانده ام
که این آوار چگونه بر سرمان خراب شد.
[/]

[="Tahoma"][="Navy"]

مباد لحظه ای ازیادتان جدا باشم
خدا کند همه ی عمر با شما باشم
مرا رها مکن از آستانه ات آقا
رضا مشو که ز درگاه تو جدا باشم
اگر که فیض دعای تو شاملم گردد
زدام غفلت و بند گنه رها باشم
به انتظار فرج دست بر دعا شده ام
خدا نکرده مگر تحبس الدعا باشم؟
اگر نصیب کنی طول عمر با عزت
همیشه و همه جا خادم شما باشم
به یاد غربت ارباب دل پریشانم
خوشم که با تو گرفتار روضه ها باشم
دلم قرار ندارد بیا و کاری کن
که عاقبت سفری با تو کربلا باشم
[/]

[="Tahoma"][="Navy"]

تا تو هستي و غزل هست دلم تنها نيست
محرمي چون تو هنوزم به چنين دنيا نيست
از تو تا ما سخن عشق همان است كه رفت
كه در اين وصف زبان دگري گويا نيست
بعد تو قول و غزل هاست جهان را اما
غزل توست كه در قولي از آن ما نيست
تو چه رازي كه بهر شيوه تو را مي جويم
تازه مي يابم و بازت اثري پيدا نيست
شب كه آرام تر از پلك تو را مي بندم
در دلم طاقت ديدار تو تا فردا نيست
اين كه پيوست به هر رود كه دريا باشد
از تو گر موج نگيرد به خدا دريا نيست
من نه آنم كه به توصيف خطا بنشينم
اين تو هستي كه سزاوار تو باز اينها نيست
[/]

[="Tahoma"][="Navy"]

چشم هايت ترانه اي دارد ، پر تر از ابرهاي رويايي
دختر واژه هاي پر شورم ، از چه در خواب من نمي آيي ؟
از چه اين روزها پر از زخم است ، حرف هاي هميشه شيرينت ؟
از چه از من گرفته اي خوبم !چشم هاي قشنگ دريايي ؟
بي تو باران گرفته در شعرم ، با صدايي گرفته و غمگين
بي تو با لحن او غريبم من ، شعر شيرين و نرم لالايي !
خاطرات گذشته را بردار ، زير باران بيا به ديدارم
لحظه هاي غريبه اي دارند ، روزهاي بلند تنهايي
كاش چشمت غزل غزل مي گفت ( فاصله رد پاي رفتن نيست )
كاش مي شد دوباره مي گفتي گرچه دوري هنوز با مايي
آن خداحافظي كه دورت كرد دست دادي كه : باز مي آيم
اي كه با آن نگاه طوفاني بهترين راه حل فردايي !
هر چه دارم بگير و با اخمت دلخوشي را نگير از عمرم
من به پايين با تو مغرورم ، اي غرور قشنگ بالايي
مي نشستي كنار بغضم كاش ، كودكي هاي رفته را برگرد
مي شود در نگاه معصومت ، بغض آيينه ها تماشايي
خاك اين پرده را تكاندم باز ، عطسه كردم ، ( دوباره خنديدي ؟ )
اينكه شايد به فكر من باشي ، گفته بودي دوباره مي آيي . .
[/]

[="Tahoma"][="Navy"]

اي خدا اين وصل را هجران مكن
سر خوشان عشق را نالان مكن
چون خران بر شاخ و برگ دل مزن
خلق را مسكين و سر گردان مكن
باغ جان را تازه و سر سبز دار
قصد اين مستان و اين بستان مكن
جمع و شمع خويش را بر هم مزن
دشمنان را دور كن شادان مكن
كعبه اقبال اين حلقه است و بس
كعبه اميد را ويران مكن
نيست در عالم ز هجران تلخ تر
هر چه خواهي كن ليكن آن مكن
[/]

[="Tahoma"][="Navy"]كمال دليرى آن است كه كسى خشمگين شود و خشمش شدّت گيرد و چهره اش سرخ شود و موهايش بلرزد، امّا بر خشم خود چيره گردد. رسول اکرم (ص)
**************************************************
عدالت بهتر از شجاعت است، زيرا اگر مردم همگى عدالت را درباره يكديگر به‏كار گيرند، از شجاعت بى‏نياز مى‏شوند. مولا علی (ع)
**************************************************
آفت شجاعت، فروگذاشتن دورانديشى است. مولا علی (ع)
**************************************************
اگر خصلت ها از يكديگر متمايز و جدا شوند، هر آينه راستى با شجاعت باشد و بزدلى با دروغ. مولا علی (ع)
**************************************************
شجاع تر از خردمند، وجود ندارد. مولا علی (ع)
[/]

[="Tahoma"][="Navy"]به جز از علي نباشد به جهان گره‌گشايي **** طلب مدد از او کن چو رسد غم و بلايي
چو به کار خويش ماني در رحمت علي زن **** به جز او به زخم دل‌ها ننهد کسي دوايي
ز ولاي او بزن دم که رها شوي ز هر غم **** سر کوي او مکان کن بنگر که در کجايي
بشناختم خدا را چو شناختم علي را **** به خدا نبرده‌اي پي اگر از علي جدايي
علي اي حقيقت حق علي اي ولي مطلق **** تو جمال کبريايي تو حقيقت خدايي
نظري ز لطف و رحمت به من شکسته دل کن **** تو که يار دردمندي تو که يار بينوايي
همه عمر همچو "شهري" طلب مدد از او کن **** که به جز علي نباشد به جهان گره‌گشايي
[/]

[="Tahoma"][="Navy"]مثل همیشه منتظرم آه می کشم
چون انتظار یوسف از این چاه می کشم
در عالم خیال،مسیر عبور را
در امتداد سبز همین راه می کشم
نادیده عاشقت شده ام مثل کودکان
عکس تو را شبیه به یک ماه می کشم
آقا بیا که فصل غریبی است نازنین
آقا بیا ز غصه تو را آه می کشم
جای گلایه نیست که دوری گزیده ای
هرچه کشیدم از دل گمراه می کشم
[/]