تجربه استجابت(اونايي كه تجربه استجابت دعا دارند بيان تو)

تب‌های اولیه

223 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
تجربه استجابت(اونايي كه تجربه استجابت دعا دارند بيان تو)

دوستان سلام علیکم
می دانیم که دعا مخ عبادت بوده و تنها مملوک انسان است (لا یملک الا الدعا) و البته همیشه هم این سؤال مطرح بوده است که خداوند که فرموده است ادعونی استجب لکم چرا بعضی از دعاهای ما بی پاسخ مانده است.
به نظرم آمد یکی از بهترین راه هایی که می توانیم به این سؤال پاسخ بدهیم بررسی کردن دعاهای مستجاب شده است.
اگر دوستان همت کنند و قصه دعاهای مستجاب شده خود را بنویسند و یا اگر از کسی در این باره قصه ای شنیده اند، ذکر کنند، می توانیم به کمک هم به سؤال فوق پاسخ بگوییم. البته بارها به این سؤال پاسخ داده شده است ولی بازهم نتوانسته است بعضی ها را قانع کند. به نظرم این روش بتواند این کار را انجام دهد.

[=B Nazanin]سالها قبل از کسی پولی می خواستم و برای یک هفته بعد هم نزد فردی دیگر چکی داشتم که باید آن را پاس می کردم. هیچ امیدی نداشتم که پولی را که می خواستم به موقع بدستم برسد، تا بتوانم چکم را پاس کنم. در کتاب باقیات صالحات که در حاشیه مفاتیح چاپ شده است در صفحه 689 دعایی را از امام صادق (علیه­السلام) دیدم:
[=B Nazanin]اللهم لحظةُ مِن لحظاتِک تُیَسِّر علی غُرَمائی بِها القضاءَ و تُیَسِّر لِی بِها الإقتضاءَ إنَّکَ علی کل شیء قدیر!
[=B Nazanin]خدایا! نگاهی و توجهی از توجهاتت آسان می کند بر بدهکارانم که دین خود را پرداخت کنند و آسان می کند برای من که دینم را پرداخت کنم! تو بر هر چیزی قادری!
[=B Nazanin]من در کمتر از یک هفته ای که وقت داشتم مدام این دعا را می خواندم هر وقت بیاد چک می افتادم دلم به جوش می افتاد لذا سر به سجده می گذاشتم و این دعا را می خواندم تا این که دو روز مانده به وقت چک، خود بدهکار به من زنگ زد و گفت پولت آماده است! آنقدر گرفتن پول از این فرد برایم ناممکن بود که می گفتم یا باید از خیرش بگذرم و یا با پلیس بروم در خانه اش!
[=B Nazanin]ظهر روز قبل از تاریخ چک، پول به حسابم آمد و من توانستم آبرویم را حفظ کنم و نزد دیگران بد قول نشوم.
[=B Nazanin]اگر من هم نسبت به قولی که داده بودم بی تفاوت می شدم در نتیجه اضطراری برای دعا نداشتم و طبیعی بود که استجابتی هم دیگر نبود!
[=B Nazanin]بسیاری از مردم دست عده ای پول دارند و عده ای هم نزد آنها پول دارند و آنها جز غر زدن چاره را برای خود نمی بینند!

عزیزانی که به این تاپیک سر می زنید، دعای مستجاب شده ای ندارید؟! مگر می شود؟!

سلام جناب روح بخش عزیز!

البته دعاهای کوچک و بزرگ زیادی هست که مستجاب شده و اگر بخواهیم همه ی آن را ذکر کنیم وقت مجال نمیدهد اما فکر کنم هدف شما از این تاپیک این بوده است که خاطره ی مهمترین دعاهایی که مستجاب شده را بنویسیم! که من هم یکی از محال ترین دعاهایم که مستجاب شد را مینویسم!

من تا سن 18سالگی تو هر مجلس دعا و شب قدر و محرم و ایام فاطمیه و هرجا که میرفتم یک قطره هم از چشمانم اشک نمیامد ....
در بین روضه مداح ها مدام میگفتند هرکس آروم بشیند فلان است و .... من فقط حسرت نصیبم میشد.. هرکار میکردم یک قطره هم اشک نمیامد ...
مردم را میدیدم که چطور زجه میزنند حتی با روضه ای ساده! و خودم را میدیدم که چقدر بی تفاوت هستم....
دیگر خسته شده بودم و از مجالس مذهبی بدم میامد چون احساس حقارت میکردم چون احساس میکردم که خیلی وضعم خراب است که اشک چشم ندارم (باتوجه به حرفهایی که مداح ها و روحانی ها میزدند)
خلاصه چند سال پیش 3روز آخر ماه رمضان دوستم به من پیشنهاد داد برویم اعتکاف!
من هم به همراه دوستم 3روز رفتیم حرم امام رضا و معتکف شدیم و من در آن سه روز تنها دعایم این بود که خدا به من اشک چشم را بدهد !
تمام دعاهای دیگر را کنار گذاشته بودم و فقط برای همین موضوع دعا میکردم! چون واقعا از این وضع خسته شده بودم!
روز آخر اعتکاف وقتی مداح داشت غزل خداحافظی رو میخوند دعای من مستجاب شد....منی که یک قطره هم اشک نمیریختم یک ساعت تمام گریه کردم!
وقتی اعتکاف تموم شد با خودم گفتم شاید این گریه فقط برای همون روز بوده....تو نماز صبح فرداش هم گریم گرفت.... گفتم الان جوگیر شدم چند روز که بگذره میشم همون آدم قبلی...
اما از اون نماز صبح تا الان تو هرجلسه ی مذهبی که شرکت کردم نشده که روضه بخونن و اشکم در نیاد!
و این قضیه برای من غیر ممکن بود اما بهش رسیده بودم! نا خداگاه اشکم در میومد
خیلی خوشحال شدم و همیشه خدارو به خاطر این نعمتی که بهم داد شکر میکنم!

این مهمترین دعایی بود که تو زندگیم مستجاب شده بود! اما دعاهای مادی هم زیاد داشتم که مستجاب شده بود! مثلا : پدرم ناراحتی قلبی داشت و تا زیر دست دکترا هم رفت کار به شک برقی هم رسید و من تو اون لحظات از امام رضا التماس کردم که خدا بابامو بهم برگردونه!
و بابام به طور معجزه آسایی زنده شد و الان هم شکر خدا زنده است و داره زندگی میکنه... اینو خلاصه گفتم که خسته کننده نشه چون موضوع قبلیم طولانی بود

جالب و رشک برانگیز بود. افتخار ما شیعیان این است که حسین بهانه اشک ماست. امیدوارم اگر عذابی باشه، بخوره به آسمون و بارون نیاد تا این بخواد که اشکامون خشک بشه! خداوند مؤمنین را با خشک سالی عقوبت می کنه و کفار را با خشک قلبی!
التماس دعا!

asad;257924 نوشت:
که من هم یکی از محال ترین دعاهایم که مستجاب شد را مینویسم!
روز آخر اعتکاف وقتی مداح داشت غزل خداحافظی رو میخوند دعای من مستجاب شد....منی که یک قطره هم اشک نمیریختم یک ساعت تمام گریه کردم!

گوشت کمتر بخور! :ok:

بنام خدا.
سلام.
من دعای مستجاب شده زیاد دارم ولی نمیدونم به کدومش اشاره کنم.
دعاهایی که مستجاب نشدن بعدش مورد بهتری خداوند به من نشون داد دلیل این فضل خداوند رو رضایتمندی خودم در استجابت نشدن دعاهای قبلی میبینم.
بصراحت دیدم وقتی دعایی میکنم و مستجاب نمیشه و باز هم راضی میمونم به رضای خدا بعد از مدتی استجابت بهتر همون دعا رو میبینم.
داستان معجزه آسایی در اینباره دارم که نمیتونم تعریفش کنم.فقط اشاره ای کردم.
مورد دومی که توی استجابت دعاهام دیدم اصرار به اجابتش بود....یعنی اگه بسیار برای اجابت دعاتون اشک بریزید مستجا میشه.
حالا این دوتا رو بذارید کنار هم خداوند براتون معجزه میکنه....
یعنی اگه خیلی اشک ریختید و اصرار کردید و دعا میستجاب نشد، راضی باشید به رضای خدا...همینطور راضی باشید و منتظر معجزه باشید.چیزی که اصلاً هرگز فکرش را نمیکنید اتفاق می افتد.تجربه شخصی بود که چندین بار اتفاق افتاد.
ان شالله اگر بزرگ شدم و خداوند توفیق عنایت کرد آنرا برای شما تعریف خواهم کرد.
یا علی:Gol:.

قشنگ ترین انتظار همین انتظاره! لذا کافر از آن محروم هست و دعایش زود مستجاب می شود تا کمتر صدایش در آسمان، آسمان نشینان را برنجاند! و رابطه اش با خدا، رابطه تجارت گونه باشد نه رابطه ای عاطفی!

خوش به حال همه ی شما که خدا شما رو دوست داره و صداتون و میشنوه.
ولی من یادم نمیاد دعایی بکنم و مستجاب شه.
فقط یادم میاد یه بار تو کلاس روخوانی بود و من گفتم الان ک نوبت منه کاش خوب بخونم و متن خ سخت بود من چنان خوب خوندم ک استادمون ازم تشکر کردن.
دیگه من طوری شده بودم که با خدا قهرم شده بود هرچی دعا در هر مورد دعا میکنم از بچگی مستجاب نمیشه انگار خدا منو نمیبینه.
تازه مستجاب نمیشه که هیچ وضعیتم بد تر میشه .
کلا آدم خیلی خیلی بدشانسی هستم.
روز قبل کنکورم کتاب دعای فرج و آماده گذاشته بودم ولی صبح همه بسیج شدیم پیداش نکردیم تا روز کنکور برادرم تو همون نقطه پیداش شد.
هرچی هم به خدا میگم یه جوری بهم بگو دلیلش چیه هیچی.
ولی رویاهای صادقه زیاد میبینم و همشونم درست درمیان.
اما درمورد خودم هیچ:Ghamgin:
الان هم بیش از 40 روز زیارت عاشورا میخونم ...
چرا؟
خدایا چرا؟
چرا هرکسی هرکاری رو راحت انجام میده اما هرکار ساده ی من تبدیل میشه به کار بزرگ و دردسردار و فقط به خاطر بد شانسی.
کی تموم میشه و همه ی جواب هامو میشنوم.

بسم الله الرحمن الرحیم

خداوندا شکر و سپاس تو را که لایق سپاس هستی

در سال 1381 من تازه لیسانس گرفته بودم یک سال زحمت کشیدم برای آزمون فوق سراسری زمانی که رفتم آزمون سراسری به جای سوالات بیولوژی پزشکی ، بیولوژی عمومی مطرح شده بود خلاصه اینکه امتحان را خراب کردم و به منزل برگشتم بهار 1382 آزمون آزاد را هم که نخوانده بودم و با نا امیدی از خانه زدم بیرون و پیاده در خیابان راه افتادم و بی هدف پرسه میزدم تا سر راه وارد مسجد شدم بدون وضو دو رکعت نماز خواندم و روی دیوار مسجد یک دعای نوشته به بسیار کوتاه به عنوان سریع الاجابه من درمانده هم این دعا را خواندم و باز پیاده ومشغول پرسه شدم و شب به خانه هم نرفتم ، صبح روز بعد با اندک مبلغی که در جیبم بود عازم تهران شدم برای آزمون حتی پول کافی هم نداشتم جلوی درب حوزه یکی از دوستان را دیدم که به من گفت فلانی تبریک میگویم قبول شدی سراسری ! من شوکه شدم داخل جلسه هم که رفتم دو نفر آنجا نشسته بودند که در مورد سوالات آزمون بحث میکردند و وفتی دقیق شدم دو تا از سوالات را که بعدا در آزمون آمد همانجا از زبان آنان شنیدم ، خلاصه اینکه در آن آزمون قبول شدم و الان هم که در اروپا به عنوان بورسیه مشغول تحصیل هستم و اما دانشگاه اول در مرحله انتخاب رشته پذیرفته شده بوم که در نهایت قبول نشدم و گویی این سخن همکلاسی ما فقط روحیه ما را بالا برد که از لاک خودم به در بیایم... نمونه های لطف خدا بسیار است این یکی بود به امید آنکه خداوند دعای شما را اگر به صلاحتان باشد برآورده کند

روح بخش;258540 نوشت:
قشنگ ترین انتظار همین انتظاره! لذا کافر از آن محروم هست و دعایش زود مستجاب می شود تا کمتر صدایش در آسمان، آسمان نشینان را برنجاند! و رابطه اش با خدا، رابطه تجارت گونه باشد نه رابطه ای عاطفی!

جناب آقای روحبخش

ما تا آنجا که میدانیم کافر دعا نمیکند ، لطفا اگر سندی هست که دعای کافر مستجاب میشود و دعای مومن به انتظار میانجامد ما را هم مطلع بفرمائید

با سپاس

kocholo;261960 نوشت:
خوش به حال همه ی شما که خدا شما رو دوست داره و صداتون و میشنوه.
ولی من یادم نمیاد دعایی بکنم و مستجاب شه.
فقط یادم میاد یه بار تو کلاس روخوانی بود و من گفتم الان ک نوبت منه کاش خوب بخونم و متن خ سخت بود من چنان خوب خوندم ک استادمون ازم تشکر کردن.
دیگه من طوری شده بودم که با خدا قهرم شده بود هرچی دعا در هر مورد دعا میکنم از بچگی مستجاب نمیشه انگار خدا منو نمیبینه.
تازه مستجاب نمیشه که هیچ وضعیتم بد تر میشه .
کلا آدم خیلی خیلی بدشانسی هستم.
روز قبل کنکورم کتاب دعای فرج و آماده گذاشته بودم ولی صبح همه بسیج شدیم پیداش نکردیم تا روز کنکور برادرم تو همون نقطه پیداش شد.
هرچی هم به خدا میگم یه جوری بهم بگو دلیلش چیه هیچی.
ولی رویاهای صادقه زیاد میبینم و همشونم درست درمیان.
اما درمورد خودم هیچ:ghamgin:
الان هم بیش از 40 روز زیارت عاشورا میخونم ...
چرا؟
خدایا چرا؟
چرا هرکسی هرکاری رو راحت انجام میده اما هرکار ساده ی من تبدیل میشه به کار بزرگ و دردسردار و فقط به خاطر بد شانسی.
کی تموم میشه و همه ی جواب هامو میشنوم.

با سلام. از کجا میدونی که دعاهات مستجاب نشده. شاید مستجاب شده و هنوز وقتش نرسیده . پس صبر کن. چیزی هم به نام بد شانسی وجود نداره. هر چیز روی به فال نیک بگیر حتی اگر به قول خودت ظاهرا بد شانسی باشه چون رسول خدا (ص) همیشه تاکید داشتند که همه چیز رو به فال نیک بگیریم و فال بد نزنیم. جواب هاتون هم انشاالله به موقعش یکی یکی می گیرید. صبر کنید.

[="green"]سلام.من امسال برای اولین بار توی عمرم اولین ساعات روز 20 اردیبهشت به شهر مشهد رسیدم.حتی پول سفرم نداشتم که ثبت نام کنم تا بعدش بین دانشجوها قرعه کشی کنن و اونروز نرفته بودم.اما امام رضا طلبیدن و طی یه جریان عجیبی به زیارت رفتم.تمام لحظه های سفرم پر از دعاهایی بود که مستجاب می شد.برای خودمم جالب شده بود . یکیش رو تعریف میکنم.در حیاط حرم بودم.همراه من هم یکی از دخترانی که خیلی مشهد اومده بود واسم از حرم و شهر مشهد توضیح می داد. جلوی مهمانسرای امام رضا دوستم گفت که اینجا خیلی سخت و شانسی غذا میدن.من داشتم از دور نگاه میکردم.دیدم یه آقایی که فکر کنم عرب بود از مهمانسرای امام یه کم نون سنگگ گرفته بود که زنها ریختن دورش و هرکدوم کمی از نونش رو برداشتن تا نونش تموم شد.واسه یه لحظه توی دلم گفتم ای کاش کمی از این نون هم به من میرسید.خلاصه برگشتیم محل استراحت.من خسته بودم خوابیدم.وسط خوابم یکی از دخترای سرپرست اومد صدام کرد گفت نرگس بلند شو از این نون تبرکی بخور از حرم امام رضاست تبرکه.نگاه کردم دیدم نون سنگکه!!!![/]

:Gol:[="DarkSlateBlue"]یه دعای مستجاب شده ی جالب دیگه که دارم اینه که امسال 25 یا 26 تیر بارونی بارید که واسه من شد از بهترین خاطرات..من سر یه جریان واقعا ناراحت کننده ای دیگه تحملمو از دست دادم.و بلند بلند گریه کردم.حتی با گستاخی تمام سرمو بالا گرفتم و به خدا گفتم چرا به همه که میرسه رحمان و رحیم میشی به ما که میرسه جبار؟چطور دلت میاد من اینقدر سختی بکشم مگه تو همون نیستی که ارحم الراحمینی؟ همینجوری گلایه کردم تا گریه ام بند اومد و یه کم آروم شدم. یک ساعتی که گذشت و حالم بهتر شد با یه حالت پررویی گفتم من دلم بارون خواسته....به اون قوم بنی اسرائییل مائده ی آسمونی می دادی...! حالا من دلم بارون خواسته...بهم بارونتو می بخشی که دلم آروم بگیره؟ اونشب به 2 نفر گفتم دعا کنین من دلم بارون خواسته..هی میرفتم آسمونو می دیدم میگفتم نه بابا بارون نمیاد.هوا گرمه و از این حرفا!اما خدا رو به ائمه قسم میدادم که بارون بباره.فردا نزدیکای غروب بارون قطره قطره شروع شد و اون دونفر از اینکه دعا مستجاب شده بود با خوشحالی من کلی خوشحال بودن.بارون که از فرداشبش شروع شده بود تا عصر روز بعدش ادامه پیدا کرد و نزدیک ظهر اینقدر شدید شده بود که من زیر بارون خیس خالی شده بودم و دعا میخوندم و فقط میگفتم ممنون خدا...من شرمنده....تو خیلی خوبی...ممنون.اونجا بود که فهمیدم خدای به این مهربونی حتما یه حکمتی داره که بعضی جاها میخواد ما رنج بکشیم یا سختیامون زیاد باشه.واقعا نمیدونستم از ذوق چیکار کنم.فکر کنم اونایی که کرج یا تهرانن بارونو یادشون باشه.این یکی از بهترین دعاهام بود که مستجاب شد[/]

سادات;262213 نوشت:
با سلام. از کجا میدونی که دعاهات مستجاب نشده. شاید مستجاب شده و هنوز وقتش نرسیده . پس صبر کن. چیزی هم به نام بد شانسی وجود نداره. هر چیز روی به فال نیک بگیر حتی اگر به قول خودت ظاهرا بد شانسی باشه چون رسول خدا (ص) همیشه تاکید داشتند که همه چیز رو به فال نیک بگیریم و فال بد نزنیم. جواب هاتون هم انشاالله به موقعش یکی یکی می گیرید. صبر کنید.

سلام سادات خانوم
ایشالا که همینطوره.
ولی کی دیگه!
الان خیلی وقته که من اینجوریم.
نمیدونم شاید گناهی کردم که خدا قهرش گرفته یا یه نذر دارم هنوز ادا نکردمش. ولی خدا که مهربوه و عوض درنمیاره.!
نمیدونم.صبر خیلی خوبه من هم صبر کردم و هم امیدوارم.

امیرعلی عبدالمجید;261990 نوشت:
جناب آقای روحبخش

ما تا آنجا که میدانیم کافر دعا نمیکند ، لطفا اگر سندی هست که دعای کافر مستجاب میشود و دعای مومن به انتظار میانجامد ما را هم مطلع بفرمائید

با سپاس

کافر در وقت اضطرار دعا می کند:
آیات زیادی در قرآن است که می گوید: مشرکین خداوند را در تنگناهای زندگی می خوانند و در آن وقت قول می دهند که بنده ای شاکر بوده و دست از شرک بردارند ولی زمانی که خداوند مشکل آنها را حل می کند، دوباره به شرک خود بر می گردند:
قُلْ مَن يُنَجِّيكمُ مِّن ظُلُمَاتِ الْبرَِّ وَ الْبَحْرِ تَدْعُونَهُ تَضرَُّعًا وَ خُفْيَةً لَّئنِ‏ْ أَنجَئنَا مِنْ هَاذِهِ لَنَكُونَنَّ مِنَ الشَّكِرِينَ؛ قُلِ اللَّهُ يُنَجِّيكُم مِّنهَْا وَ مِن كلُ‏ِّ كَرْبٍ ثُمَّ أَنتُمْ تُشرِْكُونَ. (انعام: 63 و 64)
وَ إِذا مَسَّكُمُ الضُّرُّ فِي الْبَحْرِ ضَلَّ مَنْ تَدْعُونَ إِلاَّ إِيَّاهُ فَلَمَّا نَجَّاكُمْ إِلَى الْبَرِّ أَعْرَضْتُمْ وَ كانَ الْإِنْسانُ كَفُوراً (اسراء: 67)
فَإِذا رَكِبُوا فِي الْفُلْكِ دَعَوُا اللَّهَ مُخْلِصينَ لَهُ الدِّينَ فَلَمَّا نَجَّاهُمْ إِلَى الْبَرِّ إِذا هُمْ يُشْرِكُونَ (عنکبوت: 65)
وَ إِذا مَسَّ الْإِنْسانَ الضُّرُّ دَعانا لِجَنْبِهِ أَوْ قاعِداً أَوْ قائِماً فَلَمَّا كَشَفْنا عَنْهُ ضُرَّهُ مَرَّ كَأَنْ لَمْ يَدْعُنا إِلى‏ ضُرٍّ مَسَّهُ كَذلِكَ زُيِّنَ لِلْمُسْرِفينَ ما كانُوا يَعْمَلُونَ (یونس: 12)
دَعَوُاْ اللَّهَ مخُْلِصِينَ لَهُ الدِّينَ لَئنِ‏ْ أَنجَيْتَنَا مِنْ هَاذِهِ لَنَكُونَنَّ مِنَ الشَّاكِرِينَ؛ فَلَمَّا أَنجَئهُمْ إِذَا هُمْ يَبْغُونَ فىِ الْأَرْضِ بِغَيرِْ الْحَقّ (یونس: 23)
دعای مؤمن با تأخیر مستجاب می شود:
امام صادق عليه السلام فرمود: همانا بنده‏اى كه دوست خدا است در پيش آمدى كه براى او رخ داده دعا كند، و خدا بفرشته‏اى كه موكل باو (يا بآن دعا) است فرمايد: حاجت بنده مرا بر آور ولى در (دادن) آن شتاب مكن زيرا كه من ميل دارم صدا و آواز او را بشنوم. و همانا بنده‏اى دشمن خدا بدرگاه خداى عز و جل در باره اتفاقى كه براى او پيش آمده دعا كند پس بفرشته موكل بر او (يا بر آن دعا) گفته شود: حاجتش را برآور و در (دادن) آن شتاب كن زيرا من خوش ندارم آواز و صدايش را بشنوم.
(کافی: 490/2)
مولوی در مثنوی معنوی می گوید:
ای بسا مخلص که نالد در دعا * تا رود دود خلوصش بر سما
تا رود بالای این سقف برین * بوی مجمر از انین المذنبین
پس ملائک با خدا نالند زار * که ای مجیب هر دعا وی مستجار
بنده ی مومن تضرع می کند * او نمی داند بجز تو مستند
حق بفر ماید که از خواریّ اوست * عین تاخیر عطا یاریّ اوست
گر بر آرم حاجتش او وارود * هم در آن بازیچه مستغرق شود
گرچه می نالد به جان یا مستجار * دل شکسته سینه خسته گو بزار
خوش همی آید مرا آواز او * وآن خدایا گفتن و آن راز او

[="blue"]آقای روح بخش خدا خیرت بده این تاپیکو باز کردی
منم مثل خیلی های دیگه منتظر استجابت یه دعای خیلی مهم هستم .
خوندن این خاطرات روحیه ی خوبی بهم میده.
لطفا سعی کنید این تاپیک بسته نشه و خاطرات به درد بخوی توش خونده بشه.
امیدوارم حاجت همه بچه شیعه ها زود زود برآورده بشه.آمین[/]

...چرا هرکسی هرکاری رو راحت انجام میده اما هرکار ساده ی من تبدیل میشه به کار بزرگ و دردسردار و فقط به خاطر بد شانسی.
کی تموم میشه و همه ی جواب هامو میشنوم.

:Gol:سلام ! شما که 40 روز با صبوری زیارت عاشورا خواندید پس باید صبر کرد و من مطمئن هستم خداوند بهترین را برای بنده اش میخواهد ! و ارتباطی به شانس نداره اصلا شانس به نظر من خرافه است و ساخته ذهن خودمان است :Gol:

:Sham:اگر خدا بخواهد و به صلاح باشد در وقتش جواب سوالهایتان را خواهید گرفت :Sham:

:Sham:من خدا روشکر میکنم که هر جا به صلاح من بوده جواب دعاهایم را داده یا به بواسطه کسی انجام شده! :Sham:
ولی قشنگ ترین آن و لذت بخش ترین آن و دلگرمی زیادی که برای من داشت بواسطه قمر بنی هاشم ابوالفضل العباس (س) بود که درمانده از همه جا و همه کس و حتی پیش خداوند که داشتم نا امید میشم ساعت 11 شب همسایه زنگ در خانه رو زد و یه پارچه قرمز تا شده به ما داد و گفت برای 1 ساعتی دستتان باشد ! از کجا رسیده ؟ از سرزمین عشق از بین الحرمین پرچم قرمز حرم حضرت ابوالفضل بودش که به خط کوفی نوشته بود یا قمر بنی هاشم !! تو اون لحظه انقدر از خود بی خود شده بودم که نمیدونستم چی کار کنم خلاصه حال خوبی بود و از خدا تشکر کردم و نماز شکر خوندم که دلم رو گرم کرد به دستان آقا، مطمئن باشم و خودم رو تنها ندونم که آقا نه تنها حامی خانم زینب(س) و کودکان بود بلکه حامی ما هم هست :Sham::Sham:

رهجو دوست عزیز ازتون متشکرم.
ولی چه قدر چند روز دیگه هم نتیجه ی شوم اعمال کنکورم و میگیرم.
صبر زیاد داره دیوونم میکنه.
دعا هم هیچ اثری نداره دیگه میذارمش کنار.

kocholo;263029 نوشت:
رهجو دوست عزیز ازتون متشکرم.
ولی چه قدر چند روز دیگه هم نتیجه ی شوم اعمال کنکورم و میگیرم.
صبر زیاد داره دیوونم میکنه.
دعا هم هیچ اثری نداره دیگه میذارمش کنار.

نا امیدی بدترین گناهه:offlow:

توکل به خدا یادت نره شیطون همین رو میخواد...

رهجو;263096 نوشت:
نا امیدی بدترین گناهه:offlow:

توکل به خدا یادت نره شیطون همین رو میخواد...


من که خیلی توکل کردم.
خدا هم باید یه خودی نشون بده آخه.
خوش به حالت رهجو جان

[="Arial Black"][="Magenta"]

kocholo;263144 نوشت:
من که خیلی توکل کردم.
خدا هم باید یه خودی نشون بده آخه.
خوش به حالت رهجو جان

سلام کوچولو!! راستش منم تا چن وقت پیش دقیقا مث تو فک میکردم
شرایط زندگیم شرایط درسیم به قول تو کنکور شوم! کم مونده بود کفریم کنن:god:
ببین رهجو راس میگه توکل کن دوستای منم بهم اینو میگفتن من انقد حالم بد بود اصلا گوشم انگار نمیشنید انگار این جمله رو نمیتونستم بفهمم! الان نمیگم شرایط درست شده! نه اصلا! هنوزم به قول تو در انتظار جواب کنکورمم بعد از یک سال پشت کنکوری! هنوزم بعضی شرایط زندگی واقعا سخته ولی فرقش با قبل اینه که دیگه صبور بودن دیوونم نمیکنه! شاید باورت نشه من حظور خدا رو بعد از دیدن این سایت برای اولین بار تو همین ماه رمضون انگار تازه تو قلبم حس کردم!:ok: الان اگه دعام مستجابم نشه میگم حتما یه خیری توش هس ناشکری نمیکنم دیگه میگم خدایا تو خودت بهتر میدونی چیکار میکنی عقل من قد نمیده درک کنم....
نمیدونی این احساس چه آرامشی به آدم میده!
من چقدر دیر متوجه شدم که کلام خدا آرامش بخشترین و با ارزش ترین سرمایه هس:Mohabbat: این حرف برای من یکی که تا قبل ازین یه حرف کلیشه ای بود که میگفتم همش شعار آدماس:no: ولی خدا رو شکر، خدا یه عنایتی بهم کرد تا بتونم قلبا اینو باور کنم! این ماه رمضون انگار من یه بار دیگه متولد شدم:Mohabbat: روز آخرش دلم گرفته بود
امیدت به خدا از ته دل باشه:hamdel:[/]

سر به راه;263201 نوشت:

[=Arial Black]سلام کوچولو!! راستش منم تا چن وقت پیش دقیقا مث تو فک میکردم
[=Arial Black]شرایط زندگیم شرایط درسیم به قول تو کنکور شوم! کم مونده بود کفریم کنن:god:
[=Arial Black]
[=Arial Black]من واقعا بهتون غبطه میخورم.
[=Arial Black]من خودم یه بار صبح خودبه خودی واسه نماز بیار شدم ولی تنبلی و ...دوباره خوابم برد.ولی تا خوابیدم همش خواب های وحشتناک و دیدم و خیلی وحشت زده در حالیکه خورشید دیگه طلوع کرده بود از خواب پریدم در حالیکه انگار یکی بهم میگفت ألا بذکر الله تطمئن القلوب و من هم ناخودآگاه تکرارش میکردم.
[=Arial Black]آره خدا هست ولی داره تست خیلی سنگینی ازم میگیره ...
[=Arial Black]من دیگه بریدم ..
[=Arial Black]خیلی خواستم مثل شما دوباره بسازم خودم و ...
[=Arial Black]ولی بعد چند روز باز انگاری همون آش بود و همون کاسه....
[=Arial Black]خدایا نمیدونم شاید تو روبرومیو من عینک زدم یا شاید من راه و اشتباه اومدم و تو رو نشناختمت که انتظارای نادرستی دارم!
[=Arial Black]ولی خودت گفتی ادعونی استجب لکم تو قرآن خودشم!؟!؟

kocholo;263144 نوشت:
من که خیلی توکل کردم.
خدا هم باید یه خودی نشون بده آخه.
خوش به حالت رهجو جان

من هیچم اگه خدا بخواد!
منم مثل تو بودم ولی وقتی آدم هایی که سر راه زندگیم قرار گرفتن، اولش گفتم هر کی خواسته خودش رو داره و اونم یه جور ولی وقتی چندین نفر شدن کمی به خودم اومدم که بابا بدتر از تو هم تو این دنیا وجود داره و خداوند هر کسی رو درگیر مصائبی کرده که همش بریم سراغش و یادش باشیم ، بهش التماس کنیم ( البته همینه این حرفا رو از بزرگان درس پس میدم) تا به کمال برسیم و اینا دیگه برامون غصه نباشه !!
بهت پیشنهاد میکنم پای صحبت استاد پناهیان بشینی کمی آرومت میکنه و میفهمی کجای این بازی هستی. :ok:

سلام
با ارزوی خوبی شما
من در این باره خیلی حرف دارم
من تا حالا هر چی از خدا خواستم بهم داده یعنی اصلا هیچ گونه استثنایی نیس
ولی بعضی چیزا رو که ازش می خواستم بعد مدتی برام ثابت می شد این مورد خیلی می تونه واسم بد باشه واسه همین دلیل تاخییر استجابتشو درک می کردم و می گفتم خدایا خیلی ممنون نذاشتی این دعا زود استجاب بشه
من نمی گم ولی رمز همه این استجابت ها فقط یه چیزه
ادم باید بتونه جلوی نفس خودش بایسته
وقتی گناه کنی اون ارتباط قوی بین خودت و خدا از بین می ره من تجربه کردم
اگر گناهات بزرگتر بشه ممکنه چندین سال طول بکشه تا به اون ارتباط قوی بین خودت و خدا برسی
من همیشه ارتباط خودم و با خدا رو مثل یه نور استوانه ای عظیم می بینم که وقتی که اشتباهی می کنم این نوره ضعیف و ضعیف تر می شه
همه چیز بر می گرده به خودمون و درک خودمون
خیلی وقت ها پیش اومده من دعای کردم بعد یه مدت گفتم خدایا صد هراز مرتبه شکر که استجابت نشده
یا علی

[="blue"]سلام به همه
چقدر خوب بود اونایی که تجربه استجابت دارن می گفتن که از چه طریقی دعاشون مستجاب شده.
منظورم اینه که اگه ختمی ذکری چیزی بلدن به بقیه هم برسونن.
من که خودم شخصا مدت زیادیه که دنبال یه حاجت مهمی هستم تا حالا که اونی که می خواستم نشده.
اگه حاجتم با عافیت برآورده بشه کلی زندگیم عوض میشه ان شا الله .
اگه کسی اینجا هست که می تونه یه راه مجرب برای زود برآورده شدن حاجت به من معرفی کنه کلی ممنون میشم ازش.
البته خودم به نماز اول وقت خیلی اعتقاد دارم که شروعش کردم ببینم چی میشه...اگه شد بهتون میگم.[/]

با سلام
نمونه ها زیاد است. اما وجه مشترک همه آن حسی بودکه هنگام دعا داشتم. میدانستم با چه کسی صحبت میکنم و از که می خواهم و او قادر است به استجابت دعایم. در زیر مهم ترین نمونه را ذکر می کنم:
حدود 4 سال پیش بعد از اتمام دوره کارشناسی و حس بیهودگی که از اتلاف عمر خود در دانشگاه حس میکردم و فشار خانواده برای ادامه تحصیل و حس دوری زیادی که از راه درست داشتم و هم چنین سردرگمی و بی هدفی که می دانستم مرا به تباهی می کشاند با تمام وجود از خدا می خواستم که راه درست را نشانم دهد. مدتی که مشغول به این دعا بودم خداوند در دلم انداخت که متوسل به امام حسین شوم. با امام حسین مناجات کردم و نذر کردم که 40 روز بعد از نماز صبح زیارت عاشورا بخوانم تا خدا به برکت امام حسین کسی را جلوی پایم قرار دهد که مرا از حیرت و سرگردانی و گمراهی نجات دهد.
و قبل از تمام شدن نذرم دعایم اجابت شد. و با یکی از بندگان بسیار خوب خدا آشنا شدم که تاریکی های جهلم را روشن کرد و مرا از لبه ی پرتگاهی که بودم نجات داد. و هم چنین عقیده ی منحرفانه ای داشتم در باب حکومت و سیاست که خود هنگام دعا آن را منحرفانه نمی دانستم و اصلا در باره آن در جهل مرکب بودم اما خداوند به واسطه ی این بنده ی صالحش مرا از تاریکی این عقیده ، که معتقدم رهایی از این عقیده بزرگترین معجزه خدا برای من بود، در آورد.
الحمد لله رب العالمین

سلام
خدایا راضییم به رضای تو اجابت کردی شکر اجابت هم نکردی شکر
چرا همش انتظار داریم خدا دعامون رو مستجاب کنه؟
اگر اجابت نکرد چی میشه؟
واقعا دعامون بی پاسخ میمونه؟؟
تا حالا کسی رو دیدید بگه خدایا شکرت اجابت هم نکردی،نکردی؟

با سلام.
در حال حاضر که این پیامها را خوندم در وضعیت اضطرار هستم و خیلی روحیه گرفتم. برای یه مشکلی که دارم. وقتم خیلی کمه و در جا اون دعائی را که آقای روحبخش در پیام اول گذاشتن با مقدمه و موخره ای از قبیل " یا حمید به حق محمد و یا عالی ......" ده بار خوندم. خاطره زیاد دارم ولی یه داستان بگم فک کنم مفیدتر باشه.البته داستان معروفیه :
دو نفر تو یه جزیره گیر افتاده بودن و راهی برای نجات نداشتن . قرار میزارن که دعا کنن تا رها بشن. چندروز بعد اولی کنار ساحل بود که دید یه قایقی داره رد میشه که یکنفر رو میتونه با خودش ببره زود یه یادداشت برای دوستش گذاشت که : دیدی خدا من رو بیشتر دوست داشت و دعایم را اجابت کرد ! خدا حافظ من رفتم." خودش رو با شنا رسوند به قایق و رفت ولی یه ندائی در قلبش بهش گفت که :" ما دعای دوستت را اجابت کردیم نه تو را و اون فقط برای نجات تو دعا میکرد."
همونطور که گفتم در وضعیت اضطرار به سر میبرم .
از همگی التماس دعا دارم.

asad;257924 نوشت:
دیگر خسته شده بودم و از مجالس مذهبی بدم میامد چون احساس حقارت میکردم چون احساس میکردم که خیلی وضعم خراب است که اشک چشم ندارم (باتوجه به حرفهایی که مداح ها و روحانی ها میزدند)

با سلام
این مطلب درست است که مداحان و روحانیها این سخن را زیاد تکرار می کنند.
خاطره شما جالب بود ولی یک نکته در آن است که اگر مشخص کنید شاید یکی از بهترین پیامهای شما باشد.
1- آنچه که در بالا بولد کرده ام یک دروغ محض و برای بازار گرمی است یااینکه :
2- در آن سه روز اعطکاف برای شما اتفاقی درونی افتاده است که از آن به بعد اشکتان سرازیر میشود یعنی آن اشکالی که مداحان به آن اشاره میکردند از بین رفته است و سخن ایشان صحیح بوده است. اگر تا به حال به این موضوع فکر نکرده اید خواهش میکنم به آن فکر کنید و پاسختان را اگر امکان دارد و خصوصی نیست در این تاپیک اعلام کنید. چرا که در اینصورت یکی از مهمترین اهداف این تاپیک حاصل شده است.
توضیح : غور و تفحص در اعماق درونی انسان یک از بهترین راههای خودشناسی و لذا خداشناسی است و اگر شما در این سفر عظیم درونی به نتایج عملی و کاربردی رسیده اید که باعث رقت قلب و احساس شما شده است . بسیار مفید فایده برای بنده و شاید دیگران خواهد بود و مشخص می کند که هدف از اعتکاف فقط در مسجد ماندن و گرسنگی کشیدن نیست.
یا علی

با عرض تشکر از برادر گرامی جناب آقای "روحبخش" و سایر دوستان که تجارب زیبای خودشونو به اشتراک گذاشتن.

بنده سال ها پیش تحت تاثیر اطلاعات و مستنداتی راجع به قدرت تلقین و قانون جاذبه و کوانتوم احساس کردم که براورده شدن حاجاتم هم کار همین قوانین و قوه هاست که در پی این تلقی خودم از خود خداوند هدایت خواستم و خداوند هم با استجابت چند دعا و وقوع چند اتفاق تو زندگیم منو هدایت کرد.

دعاهای من اکثرا مادی نبوده و نمی تونم اثرات استجابتش رو زیاد توصیف کنم ولی [="red"]گاهی همین که دعا می کنی و خداوند استجابت نمی کنه ولی تو هنوز عاشق خدایی و سریع باهاش سر استجابت یه دعا قهر نمیکنی از استجابت دعا شیرین تره[/].

فقط چند نمونه از استجابت هارو یادم میاد و این از ناسپاسی و فراموشکاری من هستش.یادم میاد وقتی دبیرستانی بودم از خدا تو درسام کمک خواستم اونوقت خدا از در و دیوار بهم آموزش میداد که چطور درس بخونم و مدام شرایط درس خوندن رو برای من جور میکرد.از همون موقع بود که نمازهام منظم تر شد.
یادم میاد چند بار وقتی کوچیکتر بودم برای مشکلات و درگیری های اقتصادی بعضی از فامیل هامون که کسی فکرشم نمی کرد حل بشه دعا کردم و استجابت شد.و اکثر دعاها زمانی استجابت می شد که دیگه کاری از دست کسی بر نمیومد.
یا اینکه یادم میاد من هم برای مدتی مثل برادر "اسد" نعمت اشک ازم گرفته شده بود و خداروشکر بازگشت گرچه هنوزم مثل قبل نیست ولی خداروشکر.

حداقل زمان استجابت دعاهام زمان هایی که خیلی پاک و کوچیکتر بودم خودم می شمردم و [="red"]سه شبانه روز[/] بود.از دوستان تا به حال کسی حداقلشو شمرده؟

زمانی دعامیکردم که انگارهمه امیدبه دعای خیرمن دارند امایک زمانی عاشق شدم ودعاهای من عاشقکی شدبه عشقم نرسیدم حالامن موندم باشرمندگی وخجالتم

hamid40;265901 نوشت:
با سلام این مطلب درست است که مداحان و روحانیها این سخن را زیاد تکرار می کنند. خاطره شما جالب بود ولی یک نکته در آن است که اگر مشخص کنید شاید یکی از بهترین پیامهای شما باشد. 1- آنچه که در بالا بولد کرده ام یک دروغ محض و برای بازار گرمی است یااینکه : 2- در آن سه روز اعطکاف برای شما اتفاقی درونی افتاده است که از آن به بعد اشکتان سرازیر میشود یعنی آن اشکالی که مداحان به آن اشاره میکردند از بین رفته است و سخن ایشان صحیح بوده است. اگر تا به حال به این موضوع فکر نکرده اید خواهش میکنم به آن فکر کنید و پاسختان را اگر امکان دارد و خصوصی نیست در این تاپیک اعلام کنید. چرا که در اینصورت یکی از مهمترین اهداف این تاپیک حاصل شده است. توضیح : غور و تفحص در اعماق درونی انسان یک از بهترین راههای خودشناسی و لذا خداشناسی است و اگر شما در این سفر عظیم درونی به نتایج عملی و کاربردی رسیده اید که باعث رقت قلب و احساس شما شده است . بسیار مفید فایده برای بنده و شاید دیگران خواهد بود و مشخص می کند که هدف از اعتکاف فقط در مسجد ماندن و گرسنگی کشیدن نیست. یا علی

مداحان دائما در مجالس میگن: کسی نباشه چشمش خشک باشه! کسی ساکت نشینه ... خدایا اشک چشم مارو خشک نکن که فلان میشیم ... هرکس برا حسین اشک نریزه فلانه و توفیق موفیق نداره و ...و فلان ....
باتوجه به این مطالب من فکر میکردم جزو شیعه ها نیستم... (گذشته ی کثیفی هم داشتم و حتی یک دوره اصلا نماز هم نمیخوندم)
هروقت به مشکلی برمیخوردم اصلا روم نمیشد از خدا بخوام (میدونستم خدا توبه پذیره اما چون دلم هیچ وقت نمیشکست هیچ وقت در مجالس و روضه ها و شبای قدر توبه ی خوبی نمیکردم و فقط زبانی این کارو میکردم....و چند روز بعد هم یادم میرفت....)
تا اینکه تو اون سه شب......
همونطور که گفتم این اتفاق برام افتاد و آن چنان در اعماق قلبم انقلابی رخ داد که اصلا از ته دل برای خدا اشک میریختم (نه واسه اینکه اعتکاف تموم شده و داریم میریم خونه) واسه این که دیدم دارم اشک میریزم داشتم اشک میریختم!
یعنی همه از غم فراق اعتکاف و روضه و این حرفا اشک میریختند اما من به خاطر اشک های خودم داشتم اشک شوق میریختم ! احساس میکردم خدا با من آشتی کرده و این خیلی احساس خوبی بود و هرموقع یادم میاد دگرگون میشم! خیلی احساس خوبی بود که بعد از 18سال خدا با تو آشتی کنه و اجازه بده مثل بقیه براش اشک بریزی....
زلیخا تو فیلم یوسف یادتونه؟ زمانی که بت های قصرشو شکست برای خدای یوسف گریه کرد و بعد تعجب کرد که داره برای خدایی گریه میکنه که هنوز زیاد نمیشناسش ! در حالی که در طول عمرش برای بتهاش گریه نکرده بود....حس عجیب و دوست داشتینی بود!

نمیدونم حالا منظور شما از اینکه دروغ محضه چی بود ... اینا اتفاقاتی بود که برای من افتاد و من هم نوشتم!

بسمه تعالی

برادرم 10 سال از من کوچکتر است و می خواست برای تقسیم (سربازی) به عشرت آباد برود، با او همراه شدم.

از خانه که بیرون آمدیم گفت خدا می داند کدام شهرستان می افتم، گفتم دوست داری کجا بیفتی؟

نزدیک خانه ی مان یک پادگان بود و داشتیم از جلوی آن رد می شدیم.

گفت: همینجا!

منم همانجا گفتم خدایا این آدم به رضای تو راضی نیست که بگوید هرکجا خدا بخواهد! می گوید همینجا را می خواهم!

بیا و او را تنبیه کن و همینجایی که انتخاب کرده برای او در نظر بگیر ! که فقط تو می توانی.

بقیه اش را خودتان حدس بزنید!:ok:

یا علی مدد.

asad;265977 نوشت:
نمیدونم حالا منظور شما از اینکه دروغ محضه چی بود ... اینا اتفاقاتی بود که برای من افتاد و من هم نوشتم!

فکر کنم به گفته های من دقت نکردید :
hamid40;265901 نوشت:
- 1- آنچه که در بالا بولد کرده ام یک دروغ محض و برای بازار گرمی است یااینکه :

hamid40;265901 نوشت:

2- در آن سه روز اعطکاف برای شما اتفاقی درونی افتاده است که از آن به بعد اشکتان سرازیر میشود یعنی آن اشکالی که مداحان به آن اشاره میکردند از بین رفته است و سخن ایشان صحیح بوده است. اگر تا به حال به این موضوع فکر نکرده اید خواهش میکنم به آن فکر کنید و پاسختان را اگر امکان دارد و خصوصی نیست در این تاپیک اعلام کنید. چرا که در اینصورت یکی از مهمترین اهداف این تاپیک حاصل شده است.

من خودم قبول دارم که اگه آدم گیری تو کارش باشه رقت قلب پیدا نمیکنه و مداحان درست میگن! و در ادامه بند 1 عرایضم گفتم : " یا اینکه :"
فک کنم با توضیح بیشتر کار درست بشه.
اون قصه حضرت موسی را که حتما شنیدید : وقتی همه در قوم دعا کردن و خود پیامبر ع هم دعا کردند , دعاشون مستجاب نشد و وقتی موسی ع دلیلش را پرسید خداوند فرمودند که یک نفر گناهکار در بین قوم هست و گناهش ناامیدی بود و وقتی اون شخص توبه کرد و امیدوار به لطف خدا شد , خداوند هم دعایشان را مستجاب کرد.
به نظر من دلیل اینکه بعضیا نمیتوانند برای سیدالشهدا ع گریه کنند اینه که یه گیره اینجوری دارن مثلاً طرف کاسبه کم فروشه یا مثلا همش اهل تهمت و غیبته یا ...... و وقتی که توبه می کنه و اون رذایل اخلاقی رو کنار میزاره رقت قلب پیدا میکنه و اشکش سرازیر میشه.
فک کنم حالا منظورم رو گرفتی.
وگرنه به نظر من اگه قرار باشه انسان تغییر روحانی یا اخلاقی نکنه و فقط از خدا بخواد که چشمه های اشکش برای امام حسین ع جاری بشه این بیشتر به یه معجزه شبیهه و تازه در اون خیری هم نیست و اصلا فلسفه حب اهل بیت ع و شیعه بودن که اینهمه براش ثواب اومده همینه وگرنه انسان گاهی در اثر دیدن یه فیلم احساسی امریکائی هم ممکنه اشکش سرازیر بشه !:khandeh!:

با حرف برادر حمید عزیز کاملا [="teal"]موافقم[/].

علاوه بر اینکه برای رقت قلب باید به سفارش یکی از برادران عزیز گوشت کمتری باید خورد باید حب به خداوند و اهل بیت (ع) هم داشت تا حتی با صرف شنیدن نام خداوند و یا این عزیزان و یا یادی از اون ها اشک از چشم سرازیر بشه.
پس سه چیز لازم هستش:

[="red"] 1[/].مصرف گوشت کمتر

[="red"]2[/].حب

[="red"]3[/].پاکی نفس.

حب (به خداوند یا اهل بیت ع) هم چیز انتسابی و ذاتی نیست که برای نداشتنش خیلی غصه بخوریم یا خودمونو سرزنش کنیم.منظورم اینه که اکتسابی و قابل کسب کردن هستش.

یک حدیث بسیار زیبای قدسی هستش که خداوند متعال می فرمایند:

[="royalblue"] هر كس مرا طلب كند، مرا مي يابد و هر كه مرا بيابد، مرا مي شناسد

و هر كه مرا بشناسد، مرا دوست دارد و هر كسي مرا دوست بدارد عاشقم مي شود

و هر كه عاشقم بشود، عاشقش مي شوم و هر كس را كه عاشقش بشم، او را مي كشم

و هر كس را بكشم، ديه او به گردن من است و هر كس كه به گردن من ديه دارد، من خودم ديه او هستم.[/]

پس پیش نیاز حب کسب معرفت هستش و هرچه معرفت بیشتر باشد حب بیشتر است و هرچه شدت و کیفیت حب بیشتر باشد بروز احساسات عاطفی مثلا از طریق اشک هم بیشتر خواهد بود.

برای همین هم هست که اهل بیت (ع) میفرمایند: [="darkgreen"]قبل از زیارت ما معرفت خود را نسبت به ما زیاد کنید[/].

شما اگر ایه دوره ی کامل امام شناسی عمیق دیده باشی و کاملا قدر و اندازه ی امامت رو حس کنی و بری زیارت مرقدش با متداعی شدن اون همه عظمت تو ذهنت محاله که بغضت نترکه.چه زیارت حضوری چه غیر حضوری.

[="Teal"]

hamid40;266205 نوشت:
به نظر من دلیل اینکه بعضیا نمیتوانند برای سیدالشهدا ع گریه کنند اینه که یه گیره اینجوری دارن مثلاً طرف کاسبه کم فروشه یا مثلا همش اهل تهمت و غیبته یا ...... و وقتی که توبه می کنه و اون رذایل اخلاقی رو کنار میزاره رقت قلب پیدا میکنه و اشکش سرازیر میشه. فک کنم حالا منظورم رو گرفتی.

آره الان متوجه منظور شما شدم!
صددرصد اینجوری بوده و من هم تا قبل این قضیه گناهانی رو انجام میدادم! ..... یعنی شما میخوایین من گناهی رو که انجام میدادم بگم؟[/]

[=B Nazanin]خواهش من از دوستان این است که از موضوع تاپیک که «درج تجربیات استحابت دعا» است، منحرف نشوند. شاید جای این بحثها در تاپیک:
[=B Nazanin]http://www.askdin.com/thread20998.html
[=B Nazanin]باشد.
[=B Nazanin]با تشکر

"هو المحبوب"

mohamad313;263321 نوشت:
سلام به همه
چقدر خوب بود اونایی که تجربه استجابت دارن می گفتن که از چه طریقی دعاشون مستجاب شده.
منظورم اینه که اگه ختمی ذکری چیزی بلدن به بقیه هم برسونن.
من که خودم شخصا مدت زیادیه که دنبال یه حاجت مهمی هستم تا حالا که اونی که می خواستم نشده.

سلام
همین هفته ی قبل خدای الرحمن بر من منت نهاد و بعد از حدود دوماه اضطراب و نگرانی فهمیدم دعام مستجاب شده و مشکلم حل ... خیلی تو این دوماه اذیت شدم به خصوص هفته ی آخر که نگرانیم دو چندان شد و کم کم داشتم خودمو آماده می کردم که با شرایط کنار بیام اما در عین حال از رحمت خدا هم ناامید نشدم تا اینکه فهمیدم خدا خیلی وقته که این مشکلو حل کرده اما من نمی دونستم و البته این باعث شد به خدا نزدیکتر بشم...
اما واسه استجابت دعاهام : نماز غفیله می خونم که از امام صادق علیه السلام نقل شده هر کس این نماز رو بخونه خداوند حاجتش رو برآورده میکنه و متوسل میشم به ائمه اطهار علیهم السلام به خصوص حضرت زهرای مرضیه سلام الله علیها و امام زمان روحی فداه و بعد از دعا و توسل همه چیو میسپارم به خود خدا و راضی میشم به رضای خودش که هر چی صلاحه همون شه ... که هر وقت به این روش از خدا چیزی خواستم اگه صلاح بوده حاجتم برآورده شده.
یا علی.

[="blue"]بازم سلام
اون راهکار نماز اول وقت بود که گفتم...
بالا نوشتم...
راستش با اینکه زیاد توش موفق نبودم ولی یه تاثیرات خوبی روم داشته...
یه اتفاقی افتاده که احساس می کنم به حاجتم نزدیک شدم...
خداکنه این دفعه دیگه مشقی نباشه...
دوستای نازنینم برام دعا کنین همین بار درست بشه...
این نماز اول وقت هم چیز عجیبیه تا این سن و سال ازش غافل بودیم ها!...
شما هم ازش غافل نشین...
خبری شد خبرتون می کنم...التماس دعا[/]

mohamad313;268729 نوشت:
[="blue"]بازم سلام
اون راهکار نماز اول وقت بود که گفتم...
بالا نوشتم...
راستش با اینکه زیاد توش موفق نبودم ولی یه تاثیرات خوبی روم داشته...
یه اتفاقی افتاده که احساس می کنم به حاجتم نزدیک شدم...
خداکنه این دفعه دیگه مشقی نباشه...
دوستای نازنینم برام دعا کنین همین بار درست بشه...
این نماز اول وقت هم چیز عجیبیه تا این سن و سال ازش غافل بودیم ها!...
شما هم ازش غافل نشین...
خبری شد خبرتون می کنم...التماس دعا[/]

در تایید فرمایشات شما باید عرض کنم که عالم ربانی حاج آقای قاضی فرمودند که : هرکس نماز اول وقتش را ترک نکرد و به مراتب عالی نرسید مرا لعن کند.

آیا اینکه ما نمازهای 5 گانه رو در سه وعده میخونیم با اول وقت بودن نماز منافات نداره؟

اگر عذری مثل کلاس دانشگاه داشته باشیم(کلاس هایی که در ساعت نماز برگزار میشند) و باعث به تاخیر افتادن نماز بشند آیا ما از غافله ی کسانی که نماز رو اول وقت می خونند جدا میشیم؟و از قرب و رضایت اللهی که از این اول وقت خوندن حاصل میشه بی نصیب میشیم؟

سلام

من عاشق پرنده ها هستم یادم میاد یه زمونی بابامو کچل کرده بودم که برام طوطی بخره ولی اینطور که معلوم بو د محال بود خلاصه 2رکعت نماز فاطمه زهرا خوندیم و 3سال بعد بابامون خرید
ولی سال بعدش به دلیل ناشکری خدا از دستمون گرفت:hey::geryeh::geryeh::geryeh::geryeh:

mehranzo313;268785 نوشت:
در تایید فرمایشات شما باید عرض کنم که عالم ربانی حاج آقای قاضی فرمودند که : هرکس نماز اول وقتش را ترک نکرد و به مراتب عالی نرسید مرا لعن کند.

آیا اینکه ما نمازهای 5 گانه رو در سه وعده میخونیم با اول وقت بودن نماز منافات نداره؟

اگر عذری مثل کلاس دانشگاه داشته باشیم(کلاس هایی که در ساعت نماز برگزار میشند) و باعث به تاخیر افتادن نماز بشند آیا ما از غافله ی کسانی که نماز رو اول وقت می خونند جدا میشیم؟و از قرب و رضایت اللهی که از این اول وقت خوندن حاصل میشه بی نصیب میشیم؟


[="blue"]سلام
ممنون که نظر دادین
در مورد سوال اولتون چون اطلاعات دقیق ندارم جواب خاصی نمی دم. ولی خودم زمانی که میرم نماز جماعت نمازا رو با هم می خونم و وقتی خونه می خونم در وقت فضیلتشون و جدا.
سوال دومتون هم که معلومه...این چیزا بهونه نمیشه
بنده اگه ریا نباشه زمانی که سر کلاس دانشگاه اذون می گن کلاسو ترک می کنم که البته همه از جمله استادا هم می فهمن و به طبعش عواقبی مثل مسخره شدن داره که اصلا مهم نیست.
اتفاقا اون نماز اول وقتی که به خاطرش اذیت بشی یه چیز دیگست!
[/]

*شیوا*;268843 نوشت:
سلام

من عاشق پرنده ها هستم یادم میاد یه زمونی بابامو کچل کرده بودم که برام طوطی بخره ولی اینطور که معلوم بو د محال بود خلاصه 2رکعت نماز فاطمه زهرا خوندیم و 3سال بعد بابامون خرید
ولی سال بعدش به دلیل ناشکری خدا از دستمون گرفت:hey::geryeh::geryeh::geryeh::geryeh:


[="blue"]جالبه!
نماز حضرت برای طوطی
منم بچه بودم عاشق پلی استیشن (سونی) بودم که تا حالا بهش نرسیدم.
البته خدا بهترشو بهم داده! کامپیوتر زیبا!
چقدر حرص می خوردم وقتی تو تلویزیون می دیدم ملت سونی دارن.
حیف که نماز حضرتو بلد نبودم.
[/]

با سلام

hamid40;265858 نوشت:

همونطور که گفتم در وضعیت اضطرار به سر میبرم .
از همگی التماس دعا دارم.


من هر وقت واقعاً نگرانم و اضطراب از اتفاقی یا چیزی امونمو میبره
بعد نماز توی سجده، خدا رو به دل مضطر خانوم زینب و خانوم رقیه، تو لحظه های بی کسی کربلا قسمش میدم که دل مضطرمو آروم کنه
نهایتش 2 روز بعد دلم آروم میگیره:hamdel:

با سلام و تشکر از تاپیکی که ایجاد کردید
اوائل اردیبهشت امسال خواهرم به کانسر ریه مبتلا شد. نام بیماری او small cell carcinoma و گونه نادر و خطرناکی از سرطان ریه بود که هیچ درمانی نداشت. دکتر های بیمارستان تخصصی، پس از تشخیص قطعی گفتند که شاید بتوانیم با شیمی درمانی تاحدی از سرعت رشد بیماری کم کنیم تا او بتواند حد اکثر تا یکسال زنده بماند. اما بازهم تضمینی ندارد که موفق شویم چون دیر مراجعه کردید و بیماری پیشرفت کرده است.
بعد از مدتی ریه آب آورد و این نشانه وخامت بیماری در شرایط او بود . دیگر امیدمان از همه جا بریده شد. و فقط یک جمله بود که گاهی باعث آرامش من بود " یا طبیب من لا طبیب له" ..
و خدایا میدانی که جز تو طبیبی نداریم....
در این چند ماه هر چه به او میخوراندیم اکثرا پس از دمیدن سورهای حمد و تین در آن بود . همینطور ذکر یا من اسمة دوا و ذکره شفا. گاهی به طور دسته حمعی به ائمه توسل میکردیم. اگر انفاق و بذل و بخششی ازم سر میزد اینکار را با نیت شفای او انجام میدادم. بدلیل کم خونی حاصل از شیمی درمانی نیاز به تزریق دو واحد خون پیدا کرد و پس از مراجعه به بیمارستان بدنش نسبت به خون دریافتی آلرژی داد و تا مرز کما و بیهوشی پیش رفت. در بیمارستان بستری شد و پس از دو روز برای اولین بار از تربت امام حسین خورد و به سرفه افتاد.
هر دعایی که میشنیدم موثر است میخواندیم . ذکر استغفار. دعای سریع الاجابه، دعای اسماء اعظم.نماز غفیله ، دعای کمیل .یک روز به همراه سرفه خون بالا آورد. امیدوارماندن در این حالت ها گاهی سخت بود.اما سعی میکردم همچنان امیدوار باشم.

پانزده روز پیش با دکترش صحبت کردم. گفت احتمالا حالا این بیماری استخوانها و مغزش را هم درگیر کرده. گفتم بدون اسکن چطور تشخیص میدهید ؟گفت از روی تجربه، این روند بیماریست.
و من یاد برخی آیات قرآن و خصوصا دعای معراج افتادم که دوست عزیزی در سایت آنرا پیشنهاد کرده بود و بارها آنرا خواندم و بارها گفتم خدایا مشود تنها به عظمت این کلمات و آیات نورانی خودت نظر کنی نه به روسیاهی من که هنوز نمیدانیم آیا در پروندم عملی هست که بتوانم به آن تکیه کنم یا بگویم تنها بخاطر رضای تو بوده؟
خدایا فقط به حق آبرومندان درگاهت...
چند روز پیش دوستی ختم یاسین و ختم شانزده هزار صلوات را به من معرفی کرد، یاسین ها را قبلا برایش خوانده بودم ولی شانزده هزار صلوات را تازه شروع کردم ،و امروز روز هدیه هزار صلوات به امام حسن مجتبی بود.

نمیدانم نوشتن اینهایی که میگویم درست است یا نه ولی وقتی موضوع تاپیک را دیدم فکر کردم که مدیون هستم، مدیون ائمه بزرگواری که ما را تنها نگذاشته و نمیگذارند...
و شاید خدا به دل مادرم و همه ما رحم کرد ..
......
امروز عصر جواب آخرین اسکن او را که حاضر شده بود پیش دکتر بردم و دکتر با تعجب چند بار آنرا در نور نگاه کرد. باور کردنی نبود چون هیچ اثری از سرطان در ریه ها و در بدن او دیده نمیشد .
گفت این مثل معجزه است.......
حالا که دارم مینویسم ساعت از 3 نیمه شب گذشته و من هیچوقت فکر نمیکنم بتونم لذت این شب را فراموش کنم.

خدایا شکرت،


نقل قول:
حالا که دارم مینویسم ساعت از 3 نیمه شب گذشته و من هیچوقت فکر نمیکنم بتونم لذت این شب را فراموش کنم.

سلام دوست گرامی
من صمیمانه تبریک میگم و آرزوی سلامتی برای شما و خانواده تون را از خداوند منان خواستارم
نمی دونین وقتی این متن و خوندم چقدر خوشحال شدم که خدا به دعای بندش توجه کرد و بیمارتون و شفا داد!

در پناه حق
برای ما هم دعا کنید

[spoiler]
ضمنا حتما حتما یه گوسفندی قربانی کنید تا ان شاءالله دیگه اون بیماری ظاهر نشود[/spoiler]

[="blue"]جناب امید به ظهور
واقعا استجابت خوبی دریافت کردین.
خیلی خوشحال شدم. امیدوارم شما و خانواده تان همیشه سالم و با عزت زندگی کنین.
این حقیر رو از دعای خیرتون فراموش نکنید. یاعلی[/]

خدایا شکرت...
همه ی مرض ها رو شفا شون بده.
آمین

گاهی نمی شود که نمی شود که نمی شود...
گاهی هم که می شود من نمی فهمم...
من زیارت عاشورام خوندم کلی کارا کردم اما استجابتی ...
ولی خواستم برم خودم و بزنم به بی راهه که تو اون لحظه خدا رو دیدم که چطور مواظبمه ...
چند بارم امتحان کردم مطمئن شدم...
الان خیلی دوست دارم گناه کنم خدا بیاد مچم و بگیره ( میدونم بچه گانه ست ولی خب هر چی صداش میزنم جواب نمی ده چاره ای برام نمونده)!:khandidan: