پای سخنان امیر المومنین علی علیه السلام

تب‌های اولیه

662 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
پای سخنان امیر المومنین علی علیه السلام

کسی که نهان خود را اصلاح کند؛ خدا آشکار او را نیکو گرداند.

کسی که برای دین خود کار کند؛ خدا دنیای او را کفایت فرماید.

کسی که میان خود و خدای خود را نیکو گرداند؛ خدا میان او و مردم را نیکو گرداند.



سفارش به نیکوکاری
حال که زنده و بر قرارید، پس عمل نیکو انجام دهید.
زیرا
پرونده ها گشوده، راه توبه آماده و خدا فراریان را فرا می خواند و بدکاران امید بازگشت دارند.



عمل کنید پیش از آنکه چراغ عمل خاموش و فرصت پایان یافته و
اجل فرارسیده و در توبه بسته و
فرشتگان به آسمان پرواز کنند.

اذا قدرت على عدوك فاجعل العفو عنه شكرا للقدرة عليه.

ترجمه:

هر گاه بر دشمنت ظفر يافتى بشكرانه (نعمت) پيروزى از او در گذر. :Gol:

افضل الزهد اخفاء الزهد.
ترجمه:
برترين زهد پنهان داشتن آن (از انظار مردم) است. :Gol:



بینا از دنیا زاد و توشه برگیرد
و
نابینا برای دنیا زاد و توشه فراهم کند.



ای مسلمانان تقوی را پیشه خود سازید . و به ان چنگ زنید .زیرا تقوی ریسمانی استوار و دستگیره ای محکم و پناهگاهی مطمئن است .

آگاه باشید ! هیچ کس با داشتن قران نیازمند نخواهد بود ! و هیچ کس بدون قران بی نیاز نخواهد بود !!

/



هر روزی که در آن معصیت و نافرمانی خداوند نشود عید است ..!!

:Sham:



شما را سفارش می کنم در عمل به قرآن ؛ مبادا دیگران در عمل کردن به دستوراتش از شما پیشی بگیرند.


امر به معروف و نهی از منکر را ترک نکنید که

بدهای شما بر شما مسلط می گردند

آنگاه هر چه خدا را بخوانید جواب ندهد.




&&. بی شک جهاد دری از درهای بهشت است . که خداوند آن را به روی دوستان مخصوص خود گشوده است .جهاد لباس تقوی و زره ی مستحکم خداست ..&&



پس هر کسی با تلاش خود از روزگار زندگانی برای ایام پس از مرگ ،
از دنیای فناپذیر برای جهان پایدار
و از گذرگاه دنیا برای زندگی جاودانه آخرت
توشه بر گیرد.

[=Arial Black]

[=Arial Black]امام علي (ع)درباره دعا كردن در نهج البلاغه مي فرمايند:

خداوند رخصت دعا كردن را داده و خود اجابت دعا را بر عهده گرفته است،بنا بر اين دعا كنيد.




شگفتا که حسودان ، از سلامتی خود غافل مانده اند.




چه بسیار هوی و هوس هایی که عقل ها را تحت سلطه خود در اورده و انها را اسیر کرده است ..

ای بنده خدا در گفتن عیب کسی شتاب نکن، شاید خدایش بخشیده باشد و

بر گناهان کوچک خود ایمن مباش؛ شاید برای آنها کیفر داده شوی.


انسان باید نفس را مهار زند و
آن را در اختیار گرفته از طغیان و گناه بازدارد و
زمام آن را به سوی طاعت پروردگار بکشد.



دوست آن است که در نهان آئین دوستی را رعایت کند.

آگاه باشید هیچ طاعتی نیست جز اینکه طبع انسان از انجام آن ناراحت است و

هیچ کدام از گناهان و معاصی یافت نمی شود ؛

جز اینکه با تمایلات و غرایز حیوانی انسان سازگار است.

ارزش پشیمانی و زشتی غرور زدگی

گناهی که تو را پشیمان کند ، بهتر از کار نیکی است که تو را به خودپسندی وادارد.




هنگامی که مقدمات نعمت ها به شما رسید با کمی سپاسگزاری دنباله آن ها را از دست مدهید

هشدار از دشمنی های شیطان



پس شیطان بزرگترین مانع برای دینداری و آتش افروز ترین فرد برای دنیای شماست.
شیطان از کسانی که دشمن سرسخت شما هستند و برای در هم شکستنشان کمر بسته اید، خطرناک تر است.
مردم! آتش خشم خود را علیه شیطان به کار گیرید و ارتباط خود را با او قطع کنید.

کسيكه كار نيك انجام مى‏دهد خودش از آن كار بهتر است،و انجام‏دهنده كار شر،از آن كار بدتر است(چرا كه آنچه در دل دارند بيش از آن است‏كه انجام مى‏دهند).






سخاوتمند باش،ولى اسراف كننده مباش.در زندگى حسابگرباش ولى سختگير مباش.





بهترين غنا و بى‏نيازى ترك آرزوهاست.




كسيكه در انجام كارهائى كه مردم ناخوش دارند،سرعت داشته باشدمردم درباره او آنچه كه نمى‏دانند ميگويند.(و نسبتهاى ناروا به او مى‏دهند)





امام على (عليه السلام):



عود نفسك الجميل فباعتيادك اياه يعود لذيذا؛


خود را به كارهاى زيبا (خداپسندانه ) عادت بده كه اگر به آنها عادت كنى برايت لذت بخش مى شوند.

شرح نهج البلاغه 20/266/92.


امام على (عليه السلام):



روضوا اءنفسكم على الاخلاق الحسنة فان العبد المومن يبلغ بحسن خلقه درجة الصائم القائم ؛

خودتان را بر خوش اخلاقى تمرين و رياضت دهيد، زيرا كه بنده مسلمان با خوش اخلاقى خود به درجه روزه گير شب زنده دار مى رسد.



تحف العقول ص 111.


همانا شما چون کاروانی هستید که در جایی به انتظار مانده و نمی دانند که در چه زمانی آنان را فرمان حرکت دهند.
آگاه باشید با دنیا چه می کند کسی که برای آخرت آفریده شده است.
و با اموال دنیا چه می کند آن کس که به زودی همه اموال او را مرگ می رباید و تنها کیفر حسابرسی آن بر عهده انسان باقی خواهد ماند.




با آن عبادات مستحب که به واجبات ضرر می زند

نمی توان به خدا نزدیک شد


حکمت 23
ضرورت عمل گرايى

وَ قَالَ ع مَنْ أَبْطَأَ بِهِ عَمَلُهُ لَمْ يُسْرِعْ بِهِ نَسَبُهُ

(اخلاقى، اجتماعى)



و درود خدا بر او، فرمود: کسى که کردارش او را به جايى نرساند، افتخارات خاندانش او را به جايى نخواهد رسانيد.

حضرت علی (علیه السلام) در باب زندگی چنین می فرماید : «من عاشق زندگی ام و بیزار از دنیا» از ایشان پرسیدند : «مگر بین زندگی و دنیا چه فرقی است ؟» فرمود :
«دنیا حرکت بر بستر خور و خواب و خشم و شهوت است و
زندگی نگریستن در چشم کودک یتیمی است که از پس پرده شوق به انسان می نگرد
...

هر کس که دلش را به تداوم یاد خدا آباد سازد ،

رفتارش در آشکار و پنهان زیبا می شود.


غررالحکم ( جلد 5) صفحه 387

فوت شدن حاجت بهتر از مطالبه آن از دست شخص ناشایست است


از عطا کردن اندک شرمگین مباش زیرا نا امیدی از آن کمتر است


حكمت 106

وَ قَالَ [عليه السلام] لَا يَتْرُكُ النَّاسُ شَيْئاً مِنْ أَمْرِ دِينِهِمْ لِاسْتِصْلَاحِ دُنْيَاهُمْ إِلَّا فَتَحَ اللَّهُ عَلَيْهِمْ مَا هُوَ أَضَرُّ مِنْهُ .

مردم براى اصلاح دنيا چيزى از دين را ترك نمى گويند ، جز آن كه خدا آنان را به چيزى زيانبارتر از آن دچار خواهد ساخت .

[=Times New Roman]

حضرت علي عليه السلام : 1.واجب ، اطاعت از خدا و واجبتر از آن ، ترك گتاه است . 2. نزديك ، قيامت و نزديكتر از آن مرگ است 3.عجيب دنيـا و عجيبتر از آن محبت دنياست 4.سخت قبر است و از آن سخت تر دست خالي به قبر رفتن

کلام امیر المومنین علی علیه السلام در وصف متقین


آنان که پای منبر امام علی علیه السلام می‏ نشستند سخت تحت تاثیر قرار می‏ گرفتند ، مواعظ وی دلها را می‏ لرزانید و اشکها را جاری می‏ ساخت ، همّام یکى از اصحاب پرهیزکار امیر المؤمنین- از ایشان درخواست کرد که متّقین را براى او توصیف نمایند. حضرتش از این امر طفره رفت. لکن همّام اصرار بسیار نمود، تا آنکه حضرت لب به سخن گشود. وقتی که علی‏ علیه‌السلام این خطابه را القا کرد بدنها لرزید ، اشکها جاری شد ، دلها به طپش‏ افتاد ! ، اما همام راضی نمی‏ شود بلکه آتش شوقش تیزتر می‏ گردد ، بیشتر اصرار می‏ کند و او را سوگند می‏ دهد .
علی شروع به سخن کرد ، بیش از یکصد ویژگی صفت در این ترسیم گنجانیده و هنوز ادامه داشت اما هر چه سخن علی‏ ادامه می‏ یافت و اوج می‏ گرفت ضربان قلب همام بیشتر می‏ شد و روح متلاطمش‏ متلاطم تر می‏ گشت و مانند مرغ محبوسی می‏ خواست قفس تن را بشکند ، ناگهان‏ فریاد هولناکی جمع شنوندگان را متوجه خود کرد ، فریاد کننده کسی جز همام‏ نبود ، وقتی که بر بالینش رسیدند قالب تهی کرده و جان به جان آفرین‏ تسلیم کرده بود . علی فرمود : " من از همین می‏ ترسیدم " .

گوش فرا دهید ندای حق از زبان حق

این خطبه، همچون آئینه‏ایست پیش روى مؤمنین، تا خود را با معیارهاى متّقین مقایسه کنند. خطبه، با ذکر مقدّمه کوتاهى پیرامون استغناء حق تعالى از آفرینش خلق، و این که نه معصیت هیچ بنده‏اى براى خداوند ضرر دارد، و نه طاعت هیچکس منفعتى براى حق تعالى مى‏آورد، آغاز مى‏شود. سپس خطبه چنین ادامه مى‏یابد:
-«فالمتّقون فیها هم أهل الفضائل». تعبیر خاص حضرت (هم أهل الفضائل) مى‏رساند که ''فقط آنهائى داراى فضیلت‏اند که متّقى باشند''. در بینش اسلامى اساس فضیلت و برترى، تقوى است: نه نژاد و نه زبان و نه قومیّت، هیچ یک ملاک برترى نیست. در نماز هم ما نمى‏گوئیم السّلام علینا و على ایرانیها بلکه مى‏گوئیم السّلام علینا و على عباد اللّه الصّالحین.

:Gol: آدرس راه :Gol:
«منطقهم الصّواب». پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله وسلم فرمود: «لسانک سبع إن أطلقته أکلتک» ''زبان تو درنده است، اگر این زبان درنده را آزاد و رها کنى ترا مى‏بلعد''. «و ملبسهم الاقتصاد» ''لباس و پوشش میانه روانه ''. ما در سیره پیامبر اکرم (ص) و أئمه هدى بروشنى مى‏یابیم. در حدیث است که: «کان رسول اللّه (ص) یلبس اللّیّن تارة و الخشن أخرى» ''پیامبر اکرم گاه لباس نرم مى‏پوشیدند، و گاه لباس خشن''. نه همیشه لباس نرم مى‏پوشیدند و نه همیشه لباس خشن. زیرا اگر همیشه انسان مقیّد به لباس نرم باشد نشانه راحت طلبى و ناز پروردگى اوست، و اگر همیشه هم لباس خشن بپوشد ممکن است نشانه شهرت طلبى و ریا باشد.

روش فروتنی
«و مشیهم التّواضع»: ''انسان متّقى در ساده‏ترین امور خود نیز دقّت نظر دارد''. حتّى راه رفتن و مشى انسان متّقى، همراه با تواضع و متانت است. (حال راه رفتن بمعناى پیاده روى باشد و یا بمعناى موتور سوارى و ماشین سوارى، بهر حال فرقى نمى‏کند). قرآن کریم نیز در نصایح لقمان به فرزند، بعنوان پندى از سلسله حکمتهاى الهى لقمان، مى‏فرماید: «وَ لا تُصَعِّرْ خَدَّکَ لِلنَّاسِ وَ لا تَمْشِ فِی الْأَرْضِ مَرَحاً إِنَّ اللَّهَ. لا یُحِبُّ کُلَّ مُخْتالٍ» ترجمه: ''(پسرم!) با بى‏اعتنایى از مردم روى مگردان، و مغرورانه بر زمین راه مرو که خداوند هیچ متکبّر مغرورى را دوست ندارد.'' (لقمان،18). ملاحظه مى‏شود که حتى راه رفتن انسان چنانچه از سر تکبّر و نخوت باشد، مورد خشم پروردگار است.

چشم ها رو ببندم؟
«غضّوا أبصارهم عمّا حرّم اللّه علیهم» از دیگر صفات متّقین، ''این که چون نگاهشان به چیز حرامى مى‏افتد، چشمان خویش را از آن بر مى‏گردانند''. امام صادق (ع) در حدیثى پیرامون چشم‏هاى مؤمنین در قیامت فرمودند: «کلّ عین باکیة یوم القیمة إلّا ثلاثة أعین» ''تمام چشم‏ها در قیامت گریان‏اند بجز سه چشم'': عین غضّت عن محارم اللّه»، ''اول، چشمى که از محارم خداوند اجتناب کند''. و عین سهرت فی طاعة اللّه، ''دوم، چشمى که در اطاعت خدا و براى رضاى او بیدارى بکشد''. و عین بکت فی جوف اللیّل ، ''سوم، چشمى که از خوف خدا در دل شب‏ها مى‏گرید''.

علم حرف اول را میزند
«وقفوا أسماعهم على العلم النّافع لهم» از دیگر مشخصه‏هاى متّقین، آن است که‏ ''گوش‏هاى خود را به هر سخن و صوت لغو و مضرّى نمى‏سپارند، ''بلکه آنرا وقف سخنان آموزنده، و علومى که نافع آنها باشد، مى‏کنند. از امیر المؤمنین (ع) در روایت آمده است: «الفکر فی غیر الحکمة هوس» ''حتى تفکّر کردن هم در امورى که مفید و مطابق با حکمت نیست، نوعى هوس است''. و قرآن کریم نیز از کسانى که علومى غیر نافع و لغو را فرا مى‏گیرند انتقاد مى‏کند . و متّقى مقیّد است که بر اساس نیازهاى فردى و جمعى مورد قبول مکتبش، رشته علمى و تحصیلى خود را تعیین کند. و در کلمات منقول از رسول اکرم (ص) نقل شده است که حضرتش مى‏فرمود: اللّهم إنّی أعوذ بک من علم لا ینفع» ''خدایا، بتو پناه مى‏برم از علمى که بى‏فایده باشد''.

ترس مبارک
«عظم الخالق فی أنفسهم فصغر ما دونه فی أعینهم» ''خداوند در دلهاى ایشان بسیار گرانقدر و عظیم است، و جز خدا، همه چیز در نزد ایشان کوچک و حقیر است. ''«قلوبهم محزونة» ''دل‏هاى مؤمنین همیشه داراى نوعى حزن است.'' انسان پرهیزگار هیچ گاه دچار آن چنان سرخوشى و سرمستى و بى خودى نمى‏گردد که سبک سرانه از یاد آخرت و خسران واقعى غافل گردد. انسان متّقى همیشه نگران آنست که عمر خویش را در چه مسیرى سپرى کرده است در دعاى ماه رجب مى‏خوانیم: «خاب الوافدون على غیرک، و خسر المتعرّضون إلّا لک» ''باختند آنها که به غیر تو دل بستند''. و زیان کردند آنها که روى بسوى غیر تو نمودند. او «سریع الرضا» است. آیا خدایان متفرّق و متعدد را بهتر مى‏توان اطاعت کرد یا خداوند یگانه قهار را «أَ أَرْبابٌ مُتَفَرِّقُونَ خَیْرٌ أَمِ اللَّهُ الْواحِدُ الْقَهَّارُ»ترجمه: ''اى دوستان زندانى من! آیا خدایان پراکنده بهترند، یا خداوند یکتاى پیروز؟!'' (یوسف،39) بنا بر این متّقین محزون‏اند و حزنشان براى آنست که چرا نتوانسته‏اند آن گونه که باید باشند.

آنان جزء اشرارند؟
«و شرورهم مأمونة» از'' نشانه‏هاى متّقین این است که انسانها از دست و زبان آنها در امان‏اند و شرّشان به کسى نمى‏رسد''. المسلم من سلم المسلمون من یده و لسانه. و در باره زبان آدمى گفته‏اند: «قلیل جرمه و کثیرة جرمه» جرم‏اش کوچک است امّا جرائم‏اش بسیار است. «وَیْلٌ لِکُلِّ هُمَزَةٍ لُمَزَةٍ،همزه ،1» ''واى بر هر نکوهش گر عیب جوى''. مؤمن با تقوى، نیش زبان و آزارش به کسى نمى‏رسد. و خداوند به رسولش فرمود که اگر براى طعنه زنندگان و تمسخر گران، هفتاد بار هم استغفار کنى، خداوند آنها را نمى‏بخشد «إِنْ تَسْتَغْفِرْ لَهُمْ سَبْعِینَ مَرَّةً فَلَنْ یَغْفِرَ اللَّهُ لَهُمْ،توبه،80».

قوی
«أجسادهم نحیفة» ''متّقین، شکم پرست و پرخور و تن پرور نیستند''. قناعت مى‏کنند و زیاد روزه مى‏گیرند. «حاجاتهم خفیفة» ''انسان متّقى، از آرزوهاى دور و دراز پرهیز مى‏کند''. حاجات مادّى متّقین همیشه کم و اندک است. «صبروا ایّاما قصیرة أعقبتهم راحة طویلة» ''انسان متّقى مى‏داند که در این چند روز کوتاه زندگى دنیائى صبر مى‏کند، تا در آخرت آسایش طولانى و جاودانى را بدست آورد.'' «لا خیر فی لذّة من بعده النّار».

فرار
«أرادتهم الدّنیا فلم یریدوها» ''دنیا و زیباییهایش به ایشان رو مى‏آورد و در پیش چشمانشان خود را مآراید، لکن ایشان فریب این زیباییهاى موقّت و پوچ را نمى‏خورند''. در باره دنیا گفته‏اند که مانند سایه مى‏ماند، چنانچه پشت به او کردى و به راه خود ادامه دادى، او بدنبال تو مى‏آید، امّا چنانچه رو به او نموده در پى‏اش دویدى، او ترا بدنبال خویش مى‏کشاند. «أمّا اللّیل فصافوّن أقدامهم» ''در نیمه‏هاى شب که مردم در بستر آرمیده‏اند، متّقین خواب را بر خویش حرام مى‏کنند، و در سجده‏گاه‏هاى خویش به عبادت پروردگارشان مى‏پردازند''.

گوش به دستور

و قرآن کریم در باره‏شان فرموده: «تَتَجافى‏ جُنُوبُهُمْ عَنِ الْمَضاجِعِ یَدْعُونَ رَبَّهُمْ خَوْفاً وَ طَمَعاً وَ مِمَّا رَزَقْناهُمْ یُنْفِقُونَ. فَلا تَعْلَمُ نَفْسٌ ما أُخْفِیَ لَهُمْ مِنْ قُرَّةِ أَعْیُنٍ جَزاءً بِما کانُوا یَعْمَلُونَ» ترجمه: ''پهلوهایشان از بسترها در دل شب دور مى ‏شود (و بپا مى ‏خیزند و رو به درگاه خدا مى آورند) و پروردگار خود را با بیم و امید مى ‏خوانند، و از آنچه به آنان روزى داده‏ایم انفاق مى‏ کنند! ''(سجده،16) . و آن قدر سجده کردن به درگاه خداوند، ارزش دارد که پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) فرمود «''هر کس مى ‏خواهد با من محشور گردد، در پیشگاه خداوند سجده‏هاى طولانى نماید''».

بزرگ نیست

«لا یرضون من أعمالهم القلیل و لا یستکثرون الکثیر». ''متّقین چنین‏ اند که هرگز عمل خویش را بزرگ نمى‏ پندارند و بدان راضى نمى‏ گردند. ''ویژگى انسان متقّى آنست که نه تنها از مدح و ثناى دیگران نسبت بخودش، خوشحال نمى ‏گردد، بلکه ناراحت هم مى ‏شود زیرا او واقعا عمل خویش را در پیشگاه خداوند کم مى ‏شمارد ( إذا ذکر أحدهم خاف من ما یقال له).

تابلو راهنمائی

«فمن علامة أحدهم انّک ترى له قوّة فی دین» ''از علامات متّقین اینست که نسبت به معتقدات دینى ‏شان قدرتمند و استوارند. تزلزل در ایشان راهى ندارد''. قرآن کریم کسانى را که چون خیرى به ایشان مى ‏رسد و منافعى ظاهرى بدست مى ‏آورند خوشحال می شوند، و در هنگام دشوارى‏ ها بیتابى و ناسپاسى می کنند ملامت می کند: «وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ یَعْبُدُ اللَّهَ عَلى‏ حَرْفٍ، فَإِنْ أَصابَهُ خَیْرٌ اطْمَأَنَّ بِهِ وَ إِنْ أَصابَتْهُ فِتْنَةٌ انْقَلَبَ عَلى‏ وَجْهِهِ خَسِرَ الدُّنْیا وَ الْآخِرَةَ ذلِکَ هُوَ الْخُسْرانُ الْمُبِینُ»
ترجمه: ''بعضى از مردم خدا را تنها با زبان مى ‏پرستند (و ایمان قلبیشان بسیار ضعیف است) همین که (دنیا به آنها رو کند و نفع و) خیرى به آنان برسد، حالت اطمینان پیدا مى‏ کنند اما اگر مصیبتى براى امتحان به آنها برسد، دگرگون مى ‏شوند (و به کفر رومى ‏آورند)! (به این ترتیب) هم دنیا را از دست داده‏اند، و هم آخرت را و این همان خسران و زیان آشکار است!'' (حج،11)

مطامع
«و قصدا فی غنى» در حال غنى و ثروتمندى، میانه روى را ترک نمى‏ کنند. و براى ثروتمند شدن هم حریص نیستند. «و تجمّلا فی فاقة» ''متّقین در شرایط دشوار مادّى هم شکیبا و متعادل هستند''. و هرگز ظاهر موقّر و آراسته خویش را تبدیل به کهنه ملبسى مندرس نمى‏ کنند. در حدیث است که پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) در یکى از غزوات دستور تهیه غذا براى لشکر اسلام را دادند. و فرمودند که یک دیگ غذا بگذارند و 9 دیگ آب جوش. و هنگامى که علّت را جویا شدند، فرمودند: «''چنین مى‏ کنم تا لشکریان دشمن گمان نکنند که مسلمین اندک و فقیرند».
مؤمن چنان از لحاظ مادّى زندگى مقتصدانه و متعادلى دارد که دیگران گمان می کنند او ثروتمند است، بخاطر آنکه هر لحظه دست نیاز بسوى این و آن دراز نمى ‏کند''. ( یَحْسَبُهُمُ الْجاهِلُ أَغْنِیاءَ مِنَ التَّعَفُّفِ )ترجمه: ''و از شدّت خویشتن‏ دارى، افراد ناآگاه آنها را بى‏ نیاز مى‏ پندارند امّا آنها را از چهره هایشان مى‏ شناسى و هرگز با اصرار چیزى از مردم نمى ‏خواهند''( بقره،273).