رسول خدا صلى الله عليه و آله فرمود: الصوم فى الحر جهاد؛ روزه گرفتن در گرما، جهاد است.
(بحار الانوار، ج 96، ص 257)
امام على عليه السلام فرمود: صوم القلب خير من صيام اللسان و صوم اللسان خير من صيام البطن؛ روزه قلب بهتر از روزه زبان است و روزه زبان بهتر از روزه شكم است.
(غرر الحكم، ج 1، ص 417، ح 80)
حضرت زهرا عليها السلام فرمود: ما يصنع الصائم بصيامه اذا لم يصن لسانه و سمعه و بصره و جوارحه؛ روزه دارى كه زبان و گوش و چشم و جوارح خود را حفظ نكرده روزه اش به چه كارش خواهد آمد.
(بحار، ج 93 ص 295)
امام باقر عليه السلام فرمود: لا صيام لمن عصى الامام و لا صيام لعبد ابق حتى يرجع و لا صيام لامراة ناشزة حتى تتوب و لاصيام لولد عاق حتى يبر؛ روزه اين افراد كامل نيست: 1 - كسى كه امام (رهبر) را نافرمانى كند. 2 - بنده فرارى تا زمانى كه برگردد. 3 - زنى كه اطاعت شوهر نكرده تا اينكه توبه كند. 4 - فرزندى كه نافرمان شده تا اينكه فرمانبردار شود.
(بحار الانوار ج 93، ص 295)
رسول اکرم صلی الله علیه و آله وسلم فرمودند: اِنَّ لِلجَنَّةِ بابا يُدعى اَلرَّيّانَ لايَدخُلُ مِنهُ اِلاّ الصّائِمونَ؛ بهشت را درى است كه ريّان ناميده مى شود از آن در، جز روزه داران وارد نشوند.
آواز دهل از دور شنیدن خوش است! قبلا که به عنوان مهمان میومدم سایت، فکر میکردم آسک دین تافته جدا بافته ست، ولی الان که تقریبا یه هفته ای میشه که عضو شدم فهمیدم که آش دهن سوزی هم نیستش. ما که نیومده رفتیم. التماس دعا
[=Microsoft Sans Serif]"اطلاعیه از گروه کاربران بی ادعای بی ادعای بی ادعا"
بسم الله الرحمن الرحیم
به حول و قوه الهی و عنایت حضرت فاطمه(س) انشالله
ماه مبارک رمضان فرصت طلایی برای شروع تهذیب نفس و خودسازی است
چراکه خداوند به رسم مهمانوازی
شیطان را برای بندگانش در غل و زنجیر کرده
شیطانی که سر راه مستقیم نشسته
پس این ماه فرصت خوبیست
صراط مستقیم خالی از شیاطین است
فقط کافیست ما هم به پاس مهمان نوازی کریممان نفسمان را در غل و زنجیر کنیم.
معلم شهید بزرگوار :Gol:(پرستوی مهاجر فعلی ) نردبان این گروه را برای ما استوار کردند.
و تکیه گاه آن را اهلبیت و بویژه حضرت فاطمه (س) قرار دادند.
انشالله که بتوانیم آرام آرام پله های صعود را بالا برویم .
عزیزانی که خواهان خودسازی به صورت آهسته و مستمر هستند بسم الله...
[SPOILER] برنامه خودساری گروه برنامه ی همه جانبه است
پایه های اساسی آن انجام واجبات و ترک محرمات است
که مرحله مرحله اضافه میشود،
درکنار آن مستحبات و اهمیت به تقویت جسمانی مثل ورزش،شیر (که در این ماه موقتاً حذف کرده ایم) قرار داده شده است.
در ضمن اتاق تشویق و تنبیه هم برای دوستان در نظر گرفته شده:ok:
[/SPOILER] علاقمندان به حضور در این گروه میتوانند با ارسال پیام خصوصی به کاربر منتظر منتقمدرخواست دعوت نامه بکنند.
[=DeepSkyBlue]
[="Red"] برنامه انشالله از چهارشنبه 4 مردادمجدداً شروع میشود.[/]
در ضمن به اطلاع میرسانیم گروه از حالت محدودیت جنسیتی خارج شده و اعضای آن مختلط هستند.[/]
امروز تازه صحنه های فاجعه میانمارو دیدم . خدا همه عاملای این کار رو نابود کنه .:Graphic (61): خدا نسلشونو از رو زمین بر داره که با مسلمونای بی گناه چنین کاری کردن :Graphic (61): آقا جون پس کی میای ؟:Graphic (61): جونمون به لبمون رسید .:Graphic (61):
خيلي ممنون از خوش امد گويي همه دوستان فقط چرا اينقدر اينجال پيچيدس يكم سخته فعاليت كردن اينجا
سلام
عرض ادب و احترام
به سایت اسک دین خوش امدید
لینک اموزش ها که تو پروفایلتون ارسال شده است
هر جا سوال و مشکلی داشتید بفرمایید در خدمتیم من و همکاران دیگر جوابگوی سوالات و مشکلات شما هستیم
اینجا از چند انجمن تشکلی شده که هر کدام یک موضوع دارد مثلا مشاوره یا عرفان
هر انجمن کارشناس و مطالب جداگانه دارد به هر موضوعی علاقه دارید می تونید برید تو اون انجمن و سوالات و نظرات خود را مطرح کنید
با تشکر
خب دو روز از مهمانی خدا داره میگذره
چطور بوده؟
سر سفره خدا بودن چه حسی داره؟
اقا اینجا خورشید غروب نمی کنه نمی دونم چی از جون ما میخواد وسط اسمون گیر کرده پایین نمیاد:khaneh:
نمی شد بگن 6 صبح تا 6 عصر روزه بگیرن اومدیم این خورشید نخواست غروب کنه تکلیف ما چیه :khandeh!:
دیگه اخر کاری هوش حواس یاری نمکنه:Nishkhand:
یا علی
قبلا که به عنوان مهمان میومدم سایت، فکر میکردم آسک دین تافته جدا بافته ست، ولی الان که تقریبا یه هفته ای میشه که عضو شدم فهمیدم که آش دهن سوزی هم نیستش. ما که نیومده رفتیم.
التماس دعا
چرا ؟ :Gig: حتماً شما هم سوالی داشتید که جواب نگرفتید قابل توجه مدیران عزیز
مـهـدی;246204 نوشت:
خب دو روز از مهمانی خدا داره میگذره چطور بوده؟ سر سفره خدا بودن چه حسی داره؟ اقا اینجا خورشید غروب نمی کنه نمی دونم چی از جون ما میخواد وسط اسمون گیر کرده پایین نمیاد:khaneh: نمی شد بگن 6 صبح تا 6 عصر روزه بگیرن اومدیم این خورشید نخواست غروب کنه تکلیف ما چیه :khandeh!: دیگه اخر کاری هوش حواس یاری نمکنه:Nishkhand: یا علی
آخه یکی نبود بگه خدا جونم فدات بشم قربونت برم تو این اوضاع و شرایط و با این قیمت گوشت و مرغ و ... کسی ازت انتظار مهمونی نداشت اونم نه یه روز نه دو روز یک ماه !!!!! تازه ما هم که غریبه نیستیم تو این فصل از سال بازار وعده و وعید از ما بهترون از هوا هم گرمتره مسئولین میگن زمستون همه چیز ارزون میشه اگه میشه ما زحمت رو کم کنیم همون موقع مزاحم میشیم چطوره خدا جونم ؟ :khandeh!:[/]
سلام شبتون خوش
من دیروز موقع سحر اونقدر دنبال تاپیک سحری ها و افطاری ها گشتم که نزدیک بود نماز صبحم قضا بشه...دیگه منصرف شدم کلا!
هنوز دسته بندی موضوعات تو انجمن های مختلف دستم نیومده متاسفانه
ببخشید مدیر و مسئول این بخش(تاپیک کنونی) کیه؟
هدف اول از ایجاد این تاپیک این بود که اعضای عزیز(به خصوص اعضای جدید) تشریف بیارن و خودشونو مختصر معرفی و در مورد تخصص و حوزه فعالیتشون بگن تا با تخصص هم بیشتر آشنا بشیم
هدف دوم خوش آمد گویی به اعضای جدید در محیطی صمیمی تر و آشنا کردن این اعضا با فضای سایت
و هدف سوم گپ و گفتگو با هم و طرح مسائلی و بحثهایی پیرامون دین در یک محیطی صمیمی تر ...
تخصص من ترجمه متون انگلیسی و شیرینی پزی و آشپزی هست که فکر کنم هیچکدوم برای این فروم مفید نیست :Kaf:
و یک محیط آروم به دور از تعصبات بی مورد واقعا خوشایند خواهد بود انشالله رفتارهامون رو اصلاح کنیم و اینقدر راحت همدیگر و تحقیر نکنیم:Gol:
نه بابا دور از جون
من اصلا اهل کل کل و دعوا نیستم
فقط یه بار یه برخورد جدی میکنم اگه بهم بی احترامی بشه بعدش دیگه کلا ساکت میمونم
خواستم یه پیشنهاد بدم شایدم سوال بپرسم...... نمیدونم......چیزی نیست خیالت راحت:ok:
وای آجی الانه که اخراج بشیم:Sham:
آخه نباید گفتگو دو طرفه باشه:Sham:
ولی چون سوال درباره مسئول تاپیکه بازم میجوابم
با اجازه مسئولین:
[SPOILER]آجی نمیدونــــــــــم
آخه فکر نمیکنم که یک نفر مسئول باشه:Gig:
همه ی رنگی ها اینجا مسئول هستن
شما به هر کدوم میخوای بگو دیگه
تازه بازم هستن که من از قلم انداختم[/SPOILER]
[=B Badr]رقص مرگ :Gol: [=B Badr]توي تابستون، ماه مرداد، يه دونه برگ، زودتر از ديگر برگها، زردي گرفت و رنگش شد عينهو آفتابِ دم غروب، زردِ زرد، آنقدر ضعيف شده بود كه با اولين بادي كه مي وزيد از شاخه اش كنده مي شد، بد جوري ترس ورش داشته بود، نمي دونست ضعفش بيشتره يا ترسش؟ خب حالا چه فرق مي كرد، ترسش هم بخاطر ضعفش بود. [=B Badr]صدائي به گوشش خورد مثل صداي باد، نگاه كرد ديد بله از آن دورها باد مشغول رقص با برگهاست هر برگي بايد با او چند دوري مي زد، تا قبل از اين كه زردي بگيرد چند باري با باد رقصيده بود و چقدر برايش جالب بود ولي حالا... [=B Badr]باد به درخت برگ رسيد با بسياري از آنها رقصيد همه خوشحال بودند، تا اين كه رسيد به برگ، ديد از ترس دارد مي لرزد، گفت چرا مي لرزي بيا باهم برقصيم، برگ نتوانست راستش را بگويد، گفت: من اگر با تو برقصم آنقدر عشقم شعله مي كشد كه ديگر نمي توانم تو را رها كنم آنوقت مجبور خواهي بود من را هر جا كه مي روي با خود ببري و حتي ديگر نمي تواني با هيچ برگي برقصي. باد گفت: چرا؟. برگ گفت: اين قانون عشق است. باد گفت: من نمي خواهم تنها مال يكي باشم آنوقت يكي بيشتر نخواهم بود، مي خواهم در ذهن همه برگهاي دنيا خاطره داشته باشم، آنوقت به تعداد همه ذهنها تكثير خواهم شد و ديگر يكي نخواهم بود. برگ حرفهاي باد را تحسين كرد و به او گفت كه چقدر خوب فكر مي كند و باد تصميم گرفت تا از رقص با برگ صرف نظر كند كمي از درخت دور شد و رفت كه با برگهاي درخت همسايه برقصد ولي در يك لحظه تصميمش را عوض كرد آمد طرف برگ زرد و گفت كه از خودش مطمئن است كه عشقي صورت نخواهد پذيرفت اين همه با برگها رقصيده مگر عشقي پيش آمده؟! هرچه برگ اصرار كرد فائده اي نداشت و باد به او مي گفت: هرچه بيشتر ناز كني رقصيدن با تو براي من جالب تر مي شود، باد دست در كمر برگ انداخت و در اولين تابي كه او را داد تازه فهميد منظور برگ از عشق چه بوده است برگ تاب مي خورد و از شاخه دور مي شد و باد از جنايتي كه مرتكب شده بود بسيار غمگين شد معطل نكرد و با سرعت خود را به برگ رساند و قبل از اين كه به زمين بخورد او را در آغوش گرفت، با خودش تا بيرون باغ برد. ولي تا كجا مي توانست همراه برگ باشد؟! آن را در دشتي بزرگ رها كرد. [=B Badr]برگ بر جوي آبي فرود آمد، كودكي آن را گرفت، خشكش كرد، برگ زيبا بود، آن را وسط دفترش گذاشت، كودك وقتي به برگ نگاه مي كرد چشمانش مي درخشيد و برگ اين را مي فهميد كم كم ياد باغ و بودن بين آنهمه برگ و يا باد، بادي كه چه مست مي رقصيد از خاطرش محو مي شد و داشت راضي مي شد به اين كه كودكي او را دوست داشته باشد و اين بود و بود تا كودك بزرگ شد و عاشق شد و ازدواج كرد و دفترش را با ديگر خاطرات كودكيش گذاشت در انبار خانه اشان، شايد سالي يكبار همراه همسرش مي آمد و به دفتر سري مي زد و برگ، ديگر فروغي در چشمان كودك نمي ديد لذا هر روز خشك و خشك تر مي شد. [=B Badr]چهار سال گذشت پسرك همسرش را رها كرده بود حال آمده بود تا با خاطرات كودكيش خودش را آرام سازد دفترش را كه باز كرد برگ به دونيم شد و نيمي از آن بر زمين افتاد، همان وقت باد تندي وزيد آن نيم ديگر نيز كنده شد، اين باد همان باد بود، او برگ را پيدا كرده بود و خواست كه ديگر برگ را تنها نگذرد ولي پسرك پنجره را به سرعت بست و دو تكه برگ بين ديگر چيزهائي كه در انبار بود گم شدند و برگ اين چنين ناپيدا نفسهاي آخرش را كشيد ... [=B Badr]و باد همچنان بر پنجره مي كوفت!
دوست شما سرکار maedeh-r گرامی راهنمایی کردن و من فقط اضافه گویی می کنم .
همانطور که مستحضر هستید این تایپیک در قسمت فرهنگی و رسانه مذهبی > ادبیات و مناسبتهای مذهبی > مناسبت مذهبي قرار دارد .
با توجه به این صفحه http://www.askdin.com/forum396.html و با مشاهده سمت چپ صفحه , در ردیف مدیران میتوانید مدیران را مشاهده کنید , که برای این تایپیک مدیران و همکاران اجرایی یوزر های نیایش, سلیلة الزهراء, مـهـدی می باشند . همچنین مدیر کل انجمن فرهنگی هم جناب مدیر فرهنگی می باشند . بیشتر از یک نفر بودن مدیران و همکاران به علت زیاد بودن تایپیک ها در انجمن فرهنگی هست و ایشان تمامی انجمن فرهنگی را پشتیبانی می کنند و نه تنها این تایپیک را .
سلام شبتون خوش من دیروز موقع سحر اونقدر دنبال تاپیک سحری ها و افطاری ها گشتم که نزدیک بود نماز صبحم قضا بشه...دیگه منصرف شدم کلا! هنوز دسته بندی موضوعات تو انجمن های مختلف دستم نیومده متاسفانه ببخشید مدیر و مسئول این بخش(تاپیک کنونی) کیه؟
لا حول ولا قوه الا بالله العلی العظیم
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام
اگر منظورتون تایپیک فوق الذکر است مدیران گفته شده مسئولند
همان طور مدیر سایت و همکار ایشان و مدیر اجرایی
در مرحله پایین تر بنده استارتر موضوع هستم که به نحوی رسیدگی به ان نیز به عهده دارم
البته تا حدی
(ولی امکان مدیریتی ندارم تنها در حفظ محیط به سمت هدفم)
حالا برای یافتن موضوع مطورحه روش های مختلفی وجود داره
1-استارتر موضوع
با انتخاب موضوع مطروحه در پرو فایل یا قسمت اخرین موضوعات زیر اسمم
2- جست و جو در گوگل سایت و زدن بخشی از نام موضوع
3-مراجعه به افرادی که در انجا پست دادند و انتخاب اون پست ها
مائده خواهرم میدونی مدیر مسئول این تاپیک کیه عزیزم؟
سلام
عرض ادب و احترام
تو سایت هر تاپیک یه مسول جدا نداره بلکه هر انجمن یه مدیر و چند همکار داره
این تاپیک تو انجمن فرهنگی قرار داره پس مسول کل انجمن فرهنگی جناب مدیر فرهنگی هستند بعد از ایشون سرکار سلیله الزهرا مدیر اجرایی کل انجمن هستند و سرکار نیایش هم همکار این بخش هستند
هر سوال و پیشنهاد و مشکلی بود با این دوستان مطرح کنید
با تشکر
۴- تخم مرغها رو میشکنن و همراه نمک توی ماهیتابه میریزن
۵- چند دقیقه بعد نیمروی آماده رو نوش جان میکنن
۱- توی کابینتهای بالایی آشپزخونه دنبال ماهیتابه میگردن ۲- توی کابینتهای پایینی دنبال ماهیتابه میگردن و بلاخره پیداش میکنن ۳- ماهیتابه رو روی اجاق گاز میذارن ۴- توی ماهیتابه روغن میریزن ۵- توی یخچال دنبال تخم مرغ میگردن ۶- یه دونه تخم مرغ پیدا میکنن ۷- چند تا فحش میدن ۸- دنبال کبریت میگردن ۹- با فندک اجاق گاز رو روشن میکنن و بوی سرکه همراه دود آشپزخونه رو بر میداره ۱۰- ماهیتابه رو میشورن (بگو چرا روغنش بوی ترشی میداد )! ۱۱- ماهیتابه رو روی اجاق گاز میذارن و توش روغن واقعی میریزن ۱۲- تخم مرغی که از روی کابینت سر خورده و کف آشپزخونه پهن شده رو با دستمال پاک میکنن ۱۳- چند تا فحش میدن و لباس میپوشن ۱۴- میرن سراغ بقالی سر کوچه و ۲۰ تا تخم مرغ میخرن و برمیگردن ۱۵- تلویزیون رو روشن میکنن و صداش رو بلند میکنن ۱۶- روغن سوخته رو میریزن توی سطل و دوباره روغن توی ماهیتابه میریزن ۱۷- تخم مرغها رو میشکنن و توی ماهیتابه میریزن ۱۸- دنبال نمکدون میگردن ۱۹- نمکدون خالی رو پیدا میکنن و چند تا فحش میدن ۲۰- دنبال کیسهء نمک میگردن و بلاخره پیداش میکنن ۲۱- نمکدون رو پر از نمک میکنن ۲۲- صدای گزارشگر فوتبال رو میشنون و میدون جلوی تلویزیون ۲۳- نمکدون رو روی میز میذارن و محو تماشای فوتبال میشن ۲۴- بوی سوختگی رو استشمام میکنن و میدون توی آشپزخونه ۲۵- چند تا فحش میدن و تخم مرغهای سوخته رو توی سطل میریزن ۲۶- توی ماهیتابه روغن و تخم مرغ میریزن ۲۷- با چنگال فلزی تخم مرغها رو هم میزنن ۲۸- صدای گــــــــــل رو از گزارشگر فوتبال میشنون و میدون جلوی تلویزیون ۲۹- سریع برمیگردن توی آشپزخونه ۳۰- تخم مرغهایی که با ذرات تفلون کنده شده توسط چنگال مخلوط شده رو توی سطل میریزن ۳۱- ماهیتابه رو میندازن توی سینک ۳۲- دنبال ظرفهای مسی میگردن ۳۳- قابلمهء مسی رو روی اجاق گاز میذارن و توش روغن و تخم مرغ میریزن ۳۴- چند دقیقه به تخم مرغها زل میزنن ۳۵- یاد نمک میفتن و میرن نمکدون رو از کنار تلویزیون برمیدارن ۳۶- چند ثانیه فوتبال تماشا میکنن ۳۷- یاد غذا میفتن و میدون توی آشپزخونه ۳۸- روی باقیماندهء تخم مرغی که کف آشپزخونه پهن شده بود لیز میخورن ۳۹- چند تا فحش میدن و بلند میشن ۴۰- نمکدون شکسته رو توی سطل میندازن ۴۱- قابلمه رو برمیدارن و بلافاصله ولش میکنن ۴۲- چند تا فحش میدن و انگشتهاشون که سوخته رو زیر آب میگیرن ۴۳- با یه پارچهء تنظیف قابلمه رو برمیدارن ۴۴- پارچه رو که توسط شعله آتیش گرفته زیر پاشون خاموش میکنن ۴۵- نیمروی آماده رو جلوی تلویزیون میخورن و چند تا فحش میدن
فکر نکنم آخرش نیمرو رو بتونن بخورن. میرن همون سر کوچه یه کیکی چیزی میخرن میخورن:khandeh!:
سلام
دو روز پیش اومدم و گفتم واسه خواهرمو بچه ش دعا کنید
حالا بچه به دنیا اومده و حال خواهرم خوبه اما بچه...
اسمشو گذاشتن امیر مَهدی
تو بیمارستانه
باید چند ماه باشه
حالش خوب نیست
دفعه قبل توی بیمارستان به خواهرم گفتم که شما واسشون دعا کردین
کلی خوشحال شد
دلش قرص شد که بچه اش زنده میمونه
الان بهم پیام داد و گفت لطفا تو اون سایت مذهبی بگو واسه امیرمَهدی دعا کنن
باورش شده که دعاها اینجا میگیره
مثه خودم که این باورو دارم
لطفا تو این روزای قشنگ،هدیه ای که خدا به خواهر و دامادم داده رو هم دعا بفرمایید
یک نظر بر یار کردم ، یار نالیدن گرفت
یک نظر بر ابر کردم ، ابر باریدن گرفت
یک نظر بر باد کردم ، باد رقصیدن گرفت
یک نظر بر کوه کردم ، کوه لرزیدن گرفت
تکیه بر دیوار کردم ، خاک بر فرقم نشست
خاک بر فرقش نشیند ، آنکه یار از من گرفت
رنگ زردم را ببین ، برگ ِ خزان را یاد کن
با بزرگان کم نشین ، اُفتادگان را یاد کن
مرغ ِ صیاد تو اَم ، افتاده ام در دام ِ عشق
یا بکش یا دانه ده ، یا از قفس آزاد کن
یک نصیحت با تو دارم ، تو به کس ظاهر مکن
خانه یِ ِ نزدیک دریا زود ویران میشود
بعضی وقت ها، بعضی جاها، بعضی اتفاقا، بعضی خاطرات رو یاد آدم میاره:deldari:!
امیدوارم به همین روز های عزیز هرچه زود تر خوب بشن انشا الله
بحث بیماری فرزندانشان نبود بلکه فرموده بودند خداوند به آنها هدیه ای داده دعا فرمایید تا ان شاء در زندگی موفق باشند! بهترین دعا برای فرزند را خداوند در قرآن به ما یاد داده است: َ رَبَّنا هَبْ لَنا مِنْ أَزْواجِنا وَ ذُرِّيَّاتِنا قُرَّةَ أَعْيُنٍ وَ اجْعَلْنا لِلْمُتَّقينَ إِماماً (فرقان: 84) قرآن در پی بیان ویژگی های مؤمنی راستین، يازدهمين ويژگى آنان را این می داند که آنها توجه خاصى به تربيت فرزند و خانواده خويش دارند و براى خود در برابر آنها مسئوليت فوق العادهاى قائلند" آنها پيوسته از درگاه خدا مىخواهند و مىگويند پروردگارا از همسران و فرزندان ما كسانى قرار ده كه مايه روشنى چشم ما گردد"! (وَ الَّذِينَ يَقُولُونَ رَبَّنا هَبْ لَنا مِنْ أَزْواجِنا وَ ذُرِّيَّاتِنا قُرَّةَ أَعْيُنٍ). بديهى است منظور اين نيست كه تنها در گوشهاى بنشينند و دعا كنند، بلكه دعا دليل شوق و عشق درونيشان بر اين امر است، و رمز تلاش و كوشش. مسلما چنين افرادى آنچه در توان دارند در تربيت فرزندان و همسران و آشنايى آنها به اصول و فروع اسلام و راههاى حق و عدالت، فروگذار نمىكنند و در آنجا كه دستشان نمىرسد دست به دامن لطف پروردگار مىزنند و دعا مىكنند اصولا هر دعاى صحيحى بايد اين گونه باشد، به مقدار توانايى تلاش كردن و خارج از مرز توانايى دعا نمودن. " قرة عين" معادل نور چشم است كه در فارسى مىگوئيم، كنايه از كسى كه مايه سرور و خوشحالى است اين تعبير در اصل از كلمه قر (بر وزن حر) گرفته شده كه به معنى سردى و خنكى است، و از آنجا كه معروف است اشگ شوق همواره خنك، و اشكهاى غم و اندوه داغ و سوزان است، لذا قرة عين به معنى چيزى است كه مايه خنك شدن چشم انسان مىشود، يعنى اشك شوق از ديدگان او فرو مىريزد، و اين كنايه زيبايى است از سرور و شادمانى.
کاربر مهمان خوش آمدید
با سلام من حمید رضا هستم دیپلم علوم تجربی و خیلی دوست دارم در مورد بعضی از موضوع های فلسفی بحث بکنم. با تشکر
رسول خدا صلى الله عليه و آله فرمود:
الصوم فى الحر جهاد؛
روزه گرفتن در گرما، جهاد است.
امام على عليه السلام فرمود:
صوم القلب خير من صيام اللسان و صوم اللسان خير من صيام البطن؛
روزه قلب بهتر از روزه زبان است و روزه زبان بهتر از روزه شكم است.
حضرت زهرا عليها السلام فرمود:
ما يصنع الصائم بصيامه اذا لم يصن لسانه و سمعه و بصره و جوارحه؛
روزه دارى كه زبان و گوش و چشم و جوارح خود را حفظ نكرده روزه اش به چه كارش خواهد آمد.
امام باقر عليه السلام فرمود:
لا صيام لمن عصى الامام و لا صيام لعبد ابق حتى يرجع و لا صيام لامراة ناشزة حتى تتوب و لاصيام لولد عاق حتى يبر؛
روزه اين افراد كامل نيست:
1 - كسى كه امام (رهبر) را نافرمانى كند.
2 - بنده فرارى تا زمانى كه برگردد.
3 - زنى كه اطاعت شوهر نكرده تا اينكه توبه كند.
4 - فرزندى كه نافرمان شده تا اينكه فرمانبردار شود.
رسول اکرم صلی الله علیه و آله وسلم فرمودند:
اِنَّ لِلجَنَّةِ بابا يُدعى اَلرَّيّانَ لايَدخُلُ مِنهُ اِلاّ الصّائِمونَ؛
بهشت را درى است كه ريّان ناميده مى شود از آن در، جز روزه داران وارد نشوند.
سلام
عرض ادب و احترام
به سایت اسک دین خوش امدید
امیدوارم شاهد حضور فعال شما باشیم
با تشکر
حلول ماه مبارک رمضان ، بهار قرآن ، ماه عبادتهای عاشقانه
[="]نیایشهای عارفانه و بندگی خالصانه را به اسک دینی های بزرگوار تبریک عرض میکنم :Gol:
التماس دعا:Gol:
قبلا که به عنوان مهمان میومدم سایت، فکر میکردم آسک دین تافته جدا بافته ست،
ولی الان که تقریبا یه هفته ای میشه که عضو شدم فهمیدم که آش دهن سوزی هم نیستش.
ما که نیومده رفتیم.
التماس دعا
بسم الله الرحمن الرحیم
به حول و قوه الهی و عنایت حضرت فاطمه(س) انشالله
ماه مبارک رمضان فرصت طلایی برای شروع تهذیب نفس و خودسازی است
چراکه خداوند به رسم مهمانوازی
شیطان را برای بندگانش در غل و زنجیر کرده
شیطانی که سر راه مستقیم نشسته
پس این ماه فرصت خوبیست
صراط مستقیم خالی از شیاطین است
فقط کافیست ما هم به پاس مهمان نوازی کریممان نفسمان را در غل و زنجیر کنیم.
معلم شهید بزرگوار :Gol:(پرستوی مهاجر فعلی ) نردبان این گروه را برای ما استوار کردند.
و تکیه گاه آن را اهلبیت و بویژه حضرت فاطمه (س) قرار دادند.
انشالله که بتوانیم آرام آرام پله های صعود را بالا برویم .
عزیزانی که خواهان خودسازی به صورت آهسته و مستمر هستند بسم الله...
[SPOILER]
برنامه خودساری گروه برنامه ی همه جانبه است
پایه های اساسی آن انجام واجبات و ترک محرمات است
که مرحله مرحله اضافه میشود،
درکنار آن مستحبات و اهمیت به تقویت جسمانی مثل ورزش،شیر (که در این ماه موقتاً حذف کرده ایم) قرار داده شده است.
در ضمن اتاق تشویق و تنبیه هم برای دوستان در نظر گرفته شده:ok:
[/SPOILER]
علاقمندان به حضور در این گروه میتوانند با ارسال پیام خصوصی به کاربر منتظر منتقم درخواست دعوت نامه بکنند.
[=DeepSkyBlue]
[="Red"] برنامه انشالله از چهارشنبه 4 مردادمجدداً شروع میشود.[/]
در ضمن به اطلاع میرسانیم گروه از حالت محدودیت جنسیتی خارج شده و اعضای آن مختلط هستند.[/]
دوستان سلام
امروز تازه صحنه های فاجعه میانمارو دیدم .
خدا همه عاملای این کار رو نابود کنه .:Graphic (61):
خدا نسلشونو از رو زمین بر داره که با مسلمونای بی گناه چنین کاری کردن :Graphic (61):
آقا جون پس کی میای ؟:Graphic (61):
جونمون به لبمون رسید .:Graphic (61):
[="Arial"][="DarkOrchid"]به نام خدا...
[/]
[="Purple"]گروه کاربران بی ادعای بی ادعای بی ادعا [/]
ااا مگه اين انجمن اعتياد آوره؟؟؟
خيلي ممنون از خوش امد گويي همه دوستان
فقط چرا اينقدر اينجال پيچيدس
يكم سخته فعاليت كردن اينجا
سلام
عرض ادب و احترام
به سایت اسک دین خوش امدید
لینک اموزش ها که تو پروفایلتون ارسال شده است
هر جا سوال و مشکلی داشتید بفرمایید در خدمتیم من و همکاران دیگر جوابگوی سوالات و مشکلات شما هستیم
اینجا از چند انجمن تشکلی شده که هر کدام یک موضوع دارد مثلا مشاوره یا عرفان
هر انجمن کارشناس و مطالب جداگانه دارد به هر موضوعی علاقه دارید می تونید برید تو اون انجمن و سوالات و نظرات خود را مطرح کنید
با تشکر
[="Tahoma"][="Magenta"] ساحل_90;246198 نوشت:
سلام
تایید میشه:Lat:
خود من چند بار خواستم برم نتونستم:Ghamgin:
[SPOILER]:grye:[/SPOILER]
خب فکر کنم نشید:Gig:
[SPOILER]به انجمن نرم افزار سر بزنید یکم خاکشی شده گویا مهدی جان ناراحن نباش خودم اگر بمنونم هواتو دارم زمین نخوری فقط در همین حد:khaneh:[/SPOILER][/]
خب دو روز از مهمانی خدا داره میگذره
چطور بوده؟
سر سفره خدا بودن چه حسی داره؟
اقا اینجا خورشید غروب نمی کنه نمی دونم چی از جون ما میخواد وسط اسمون گیر کرده پایین نمیاد:khaneh:
نمی شد بگن 6 صبح تا 6 عصر روزه بگیرن اومدیم این خورشید نخواست غروب کنه تکلیف ما چیه :khandeh!:
دیگه اخر کاری هوش حواس یاری نمکنه:Nishkhand:
یا علی
[="Tahoma"][="Black"]لا حول و لا قوة الا بالله
سلام
نماز و روزه هاتون قبول باشه
چرا ؟ :Gig:
حتماً شما هم سوالی داشتید که جواب نگرفتید
قابل توجه مدیران عزیز
آخه یکی نبود بگه خدا جونم فدات بشم قربونت برم
تو این اوضاع و شرایط و با این قیمت گوشت و مرغ و ... کسی ازت انتظار مهمونی نداشت اونم نه یه روز نه دو روز یک ماه !!!!!
تازه ما هم که غریبه نیستیم
تو این فصل از سال بازار وعده و وعید از ما بهترون از هوا هم گرمتره
مسئولین میگن زمستون همه چیز ارزون میشه اگه میشه ما زحمت رو کم کنیم همون موقع مزاحم میشیم
چطوره خدا جونم ؟
:khandeh!:[/]
تایید میکنم خیلی سخت و تو در تو هستش
مثل دالان میمونه
سلام شبتون خوش
من دیروز موقع سحر اونقدر دنبال تاپیک سحری ها و افطاری ها گشتم که نزدیک بود نماز صبحم قضا بشه...دیگه منصرف شدم کلا!
هنوز دسته بندی موضوعات تو انجمن های مختلف دستم نیومده متاسفانه
ببخشید مدیر و مسئول این بخش(تاپیک کنونی) کیه؟
تو تاپیک اول نوشته شده
هدف اول از ایجاد این تاپیک این بود که اعضای عزیز(به خصوص اعضای جدید) تشریف بیارن و خودشونو مختصر معرفی و در مورد تخصص و حوزه فعالیتشون بگن تا با تخصص هم بیشتر آشنا بشیم
هدف دوم خوش آمد گویی به اعضای جدید در محیطی صمیمی تر و آشنا کردن این اعضا با فضای سایت
و هدف سوم گپ و گفتگو با هم و طرح مسائلی و بحثهایی پیرامون دین در یک محیطی صمیمی تر ...
تخصص من ترجمه متون انگلیسی و شیرینی پزی و آشپزی هست که فکر کنم هیچکدوم برای این فروم مفید نیست :Kaf:
و یک محیط آروم به دور از تعصبات بی مورد واقعا خوشایند خواهد بود انشالله رفتارهامون رو اصلاح کنیم و اینقدر راحت همدیگر و تحقیر نکنیم:Gol:
قطار باسرعت تمام حرکت می کرد و پر بود ار انسانهایی که به سمت خدا می رفتند
مقصد به سوی خدا بود
هنگامی که به بهشت رسیدند همه پیاده شدند
آنقدر محو زیبایی بهشت شدند که همگان فراموش کردند
مقصد خدا بود !.!.!
مائده خواهرم میدونی مدیر مسئول این تاپیک کیه عزیزم؟
سلام خواهرجون
اینجا همه مسئولن:Nishkhand:
ولی فکر میکنم جناب مدیر فرهنگی, مدیر اجرایی, مـهـدی و... مسئول تر باشن
[SPOILER]
آجی دعوائه؟؟؟:Moteajeb!:
بگو منم بیام:Kaf:[/SPOILER]
نه بابا دور از جون
من اصلا اهل کل کل و دعوا نیستم
فقط یه بار یه برخورد جدی میکنم اگه بهم بی احترامی بشه بعدش دیگه کلا ساکت میمونم
خواستم یه پیشنهاد بدم شایدم سوال بپرسم...... نمیدونم......چیزی نیست خیالت راحت:ok:
حالا این یه تاپیک سه مسئول داره؟؟البته عجیب نیست چون تاپیک پرارسالی هست
وای آجی الانه که اخراج بشیم:Sham:
آخه نباید گفتگو دو طرفه باشه:Sham:
ولی چون سوال درباره مسئول تاپیکه بازم میجوابم
با اجازه مسئولین:
[SPOILER]آجی نمیدونــــــــــم
آخه فکر نمیکنم که یک نفر مسئول باشه:Gig:
همه ی رنگی ها اینجا مسئول هستن
شما به هر کدوم میخوای بگو دیگه
تازه بازم هستن که من از قلم انداختم[/SPOILER]
[=B Badr]رقص مرگ :Gol:
[=B Badr]توي تابستون، ماه مرداد، يه دونه برگ، زودتر از ديگر برگها، زردي گرفت و رنگش شد عينهو آفتابِ دم غروب، زردِ زرد، آنقدر ضعيف شده بود كه با اولين بادي كه مي وزيد از شاخه اش كنده مي شد، بد جوري ترس ورش داشته بود، نمي دونست ضعفش بيشتره يا ترسش؟ خب حالا چه فرق مي كرد، ترسش هم بخاطر ضعفش بود.
[=B Badr]صدائي به گوشش خورد مثل صداي باد، نگاه كرد ديد بله از آن دورها باد مشغول رقص با برگهاست هر برگي بايد با او چند دوري مي زد، تا قبل از اين كه زردي بگيرد چند باري با باد رقصيده بود و چقدر برايش جالب بود ولي حالا...
[=B Badr]باد به درخت برگ رسيد با بسياري از آنها رقصيد همه خوشحال بودند، تا اين كه رسيد به برگ، ديد از ترس دارد مي لرزد، گفت چرا مي لرزي بيا باهم برقصيم، برگ نتوانست راستش را بگويد، گفت: من اگر با تو برقصم آنقدر عشقم شعله مي كشد كه ديگر نمي توانم تو را رها كنم آنوقت مجبور خواهي بود من را هر جا كه مي روي با خود ببري و حتي ديگر نمي تواني با هيچ برگي برقصي. باد گفت: چرا؟. برگ گفت: اين قانون عشق است. باد گفت: من نمي خواهم تنها مال يكي باشم آنوقت يكي بيشتر نخواهم بود، مي خواهم در ذهن همه برگهاي دنيا خاطره داشته باشم، آنوقت به تعداد همه ذهنها تكثير خواهم شد و ديگر يكي نخواهم بود. برگ حرفهاي باد را تحسين كرد و به او گفت كه چقدر خوب فكر مي كند و باد تصميم گرفت تا از رقص با برگ صرف نظر كند كمي از درخت دور شد و رفت كه با برگهاي درخت همسايه برقصد ولي در يك لحظه تصميمش را عوض كرد آمد طرف برگ زرد و گفت كه از خودش مطمئن است كه عشقي صورت نخواهد پذيرفت اين همه با برگها رقصيده مگر عشقي پيش آمده؟! هرچه برگ اصرار كرد فائده اي نداشت و باد به او مي گفت: هرچه بيشتر ناز كني رقصيدن با تو براي من جالب تر مي شود، باد دست در كمر برگ انداخت و در اولين تابي كه او را داد تازه فهميد منظور برگ از عشق چه بوده است برگ تاب مي خورد و از شاخه دور مي شد و باد از جنايتي كه مرتكب شده بود بسيار غمگين شد معطل نكرد و با سرعت خود را به برگ رساند و قبل از اين كه به زمين بخورد او را در آغوش گرفت، با خودش تا بيرون باغ برد. ولي تا كجا مي توانست همراه برگ باشد؟! آن را در دشتي بزرگ رها كرد.
[=B Badr]برگ بر جوي آبي فرود آمد، كودكي آن را گرفت، خشكش كرد، برگ زيبا بود، آن را وسط دفترش گذاشت، كودك وقتي به برگ نگاه مي كرد چشمانش مي درخشيد و برگ اين را مي فهميد كم كم ياد باغ و بودن بين آنهمه برگ و يا باد، بادي كه چه مست مي رقصيد از خاطرش محو مي شد و داشت راضي مي شد به اين كه كودكي او را دوست داشته باشد و اين بود و بود تا كودك بزرگ شد و عاشق شد و ازدواج كرد و دفترش را با ديگر خاطرات كودكيش گذاشت در انبار خانه اشان، شايد سالي يكبار همراه همسرش مي آمد و به دفتر سري مي زد و برگ، ديگر فروغي در چشمان كودك نمي ديد لذا هر روز خشك و خشك تر مي شد.
[=B Badr]چهار سال گذشت پسرك همسرش را رها كرده بود حال آمده بود تا با خاطرات كودكيش خودش را آرام سازد دفترش را كه باز كرد برگ به دونيم شد و نيمي از آن بر زمين افتاد، همان وقت باد تندي وزيد آن نيم ديگر نيز كنده شد، اين باد همان باد بود، او برگ را پيدا كرده بود و خواست كه ديگر برگ را تنها نگذرد ولي پسرك پنجره را به سرعت بست و دو تكه برگ بين ديگر چيزهائي كه در انبار بود گم شدند و برگ اين چنين ناپيدا نفسهاي آخرش را كشيد ...
[=B Badr]و باد همچنان بر پنجره مي كوفت!
به نام خدا
سلام
دوست شما سرکار maedeh-r گرامی راهنمایی کردن و من فقط اضافه گویی می کنم .
همانطور که مستحضر هستید این تایپیک در قسمت فرهنگی و رسانه مذهبی > ادبیات و مناسبتهای مذهبی > مناسبت مذهبي قرار دارد .
با توجه به این صفحه http://www.askdin.com/forum396.html و با مشاهده سمت چپ صفحه , در ردیف مدیران میتوانید مدیران را مشاهده کنید , که برای این تایپیک مدیران و همکاران اجرایی یوزر های نیایش, سلیلة الزهراء, مـهـدی می باشند . همچنین مدیر کل انجمن فرهنگی هم جناب مدیر فرهنگی می باشند . بیشتر از یک نفر بودن مدیران و همکاران به علت زیاد بودن تایپیک ها در انجمن فرهنگی هست و ایشان تمامی انجمن فرهنگی را پشتیبانی می کنند و نه تنها این تایپیک را .
یک نکته هم در پایان عرض کنم , در صفحه http://www.askdin.com/showgroups.php میتوانید مشاهده کنید که هر یوزر رنگی در چه بخشی مدیریت دارد .
موفق باشید
[="Tahoma"][="Magenta"] ماهمون;246287 نوشت:
لا حول ولا قوه الا بالله العلی العظیم
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام
اگر منظورتون تایپیک فوق الذکر است مدیران گفته شده مسئولند
همان طور مدیر سایت و همکار ایشان و مدیر اجرایی
در مرحله پایین تر بنده استارتر موضوع هستم که به نحوی رسیدگی به ان نیز به عهده دارم
البته تا حدی
(ولی امکان مدیریتی ندارم تنها در حفظ محیط به سمت هدفم)
حالا برای یافتن موضوع مطورحه روش های مختلفی وجود داره
1-استارتر موضوع
با انتخاب موضوع مطروحه در پرو فایل یا قسمت اخرین موضوعات زیر اسمم
2- جست و جو در گوگل سایت و زدن بخشی از نام موضوع
3-مراجعه به افرادی که در انجا پست دادند و انتخاب اون پست ها
4- جست و جو در انجمنی که پست زده شده
5-پرسش از مطلعین مخصوصا استارتر
اینم لینک موضوع:
http://www.askdin.com/thread20897.html[/]
سلام
عرض ادب و احترام
تو سایت هر تاپیک یه مسول جدا نداره بلکه هر انجمن یه مدیر و چند همکار داره
این تاپیک تو انجمن فرهنگی قرار داره پس مسول کل انجمن فرهنگی جناب مدیر فرهنگی هستند بعد از ایشون سرکار سلیله الزهرا مدیر اجرایی کل انجمن هستند و سرکار نیایش هم همکار این بخش هستند
هر سوال و پیشنهاد و مشکلی بود با این دوستان مطرح کنید
با تشکر
[="Tahoma"][="Magenta"]
[SPOILER]مهدی رنگ مشکی یه جوریه می شه تو پستات صلوات بدی بهم دوست داشتی؟:Ghamgin:[/SPOILER][/]
[="Tahoma"][="Magenta"]
[/]
[="Tahoma"][="Black"]سلام و دروددد بر پاتوق نشینان
بازم تبریک میگم برادر. ولی رنگ قبلی به اسمتون بیشتر میومد
:Moteajeb!: برادر مهدی این شما بودی؟
تا حالا ندیده بودم برادر مهدی اینجوری بحرفه:khandeh!: (البته نه با آقایوناااااااا)
:khandeh!::khandeh!::khandeh!:[/]
۱- توی کابینتهای بالایی آشپزخونه دنبال ماهیتابه میگردن
۲- توی کابینتهای پایینی دنبال ماهیتابه میگردن و بلاخره پیداش میکنن
۳- ماهیتابه رو روی اجاق گاز میذارن
۴- توی ماهیتابه روغن میریزن
۵- توی یخچال دنبال تخم مرغ میگردن
۶- یه دونه تخم مرغ پیدا میکنن
۷- چند تا فحش میدن
۸- دنبال کبریت میگردن
۹- با فندک اجاق گاز رو روشن میکنن و بوی سرکه همراه دود آشپزخونه رو بر میداره
۱۰- ماهیتابه رو میشورن (بگو چرا روغنش بوی ترشی میداد )!
۱۱- ماهیتابه رو روی اجاق گاز میذارن و توش روغن واقعی میریزن
۱۲- تخم مرغی که از روی کابینت سر خورده و کف آشپزخونه پهن شده رو با دستمال پاک میکنن
۱۳- چند تا فحش میدن و لباس میپوشن
۱۴- میرن سراغ بقالی سر کوچه و ۲۰ تا تخم مرغ میخرن و برمیگردن
۱۵- تلویزیون رو روشن میکنن و صداش رو بلند میکنن
۱۶- روغن سوخته رو میریزن توی سطل و دوباره روغن توی ماهیتابه میریزن
۱۷- تخم مرغها رو میشکنن و توی ماهیتابه میریزن
۱۸- دنبال نمکدون میگردن
۱۹- نمکدون خالی رو پیدا میکنن و چند تا فحش میدن
۲۰- دنبال کیسهء نمک میگردن و بلاخره پیداش میکنن
۲۱- نمکدون رو پر از نمک میکنن
۲۲- صدای گزارشگر فوتبال رو میشنون و میدون جلوی تلویزیون
۲۳- نمکدون رو روی میز میذارن و محو تماشای فوتبال میشن
۲۴- بوی سوختگی رو استشمام میکنن و میدون توی آشپزخونه
۲۵- چند تا فحش میدن و تخم مرغهای سوخته رو توی سطل میریزن
۲۶- توی ماهیتابه روغن و تخم مرغ میریزن
۲۷- با چنگال فلزی تخم مرغها رو هم میزنن
۲۸- صدای گــــــــــل رو از گزارشگر فوتبال میشنون و میدون جلوی تلویزیون
۲۹- سریع برمیگردن توی آشپزخونه
۳۰- تخم مرغهایی که با ذرات تفلون کنده شده توسط چنگال مخلوط شده رو توی سطل میریزن
۳۱- ماهیتابه رو میندازن توی سینک
۳۲- دنبال ظرفهای مسی میگردن
۳۳- قابلمهء مسی رو روی اجاق گاز میذارن و توش روغن و تخم مرغ میریزن
۳۴- چند دقیقه به تخم مرغها زل میزنن
۳۵- یاد نمک میفتن و میرن نمکدون رو از کنار تلویزیون برمیدارن
۳۶- چند ثانیه فوتبال تماشا میکنن
۳۷- یاد غذا میفتن و میدون توی آشپزخونه
۳۸- روی باقیماندهء تخم مرغی که کف آشپزخونه پهن شده بود لیز میخورن
۳۹- چند تا فحش میدن و بلند میشن
۴۰- نمکدون شکسته رو توی سطل میندازن
۴۱- قابلمه رو برمیدارن و بلافاصله ولش میکنن
۴۲- چند تا فحش میدن و انگشتهاشون که سوخته رو زیر آب میگیرن
۴۳- با یه پارچهء تنظیف قابلمه رو برمیدارن
۴۴- پارچه رو که توسط شعله آتیش گرفته زیر پاشون خاموش میکنن
۴۵- نیمروی آماده رو جلوی تلویزیون میخورن و چند تا فحش میدن
[="Tahoma"][="Magenta"] مهر آوا;246419 نوشت:
سلام
فکر کنم این مهدیه بابا شده عکسشم که نمی گذاره
قبلا که پروشه نداشت چی بگم!!!:khandeh!:[/]
سلام
عرض ادب و احترام
تشکر و سپاس فروان
اون تیکه اش را دوستان میدون منظورم چی بود طرف صحبتم اون دوست سوال کننده نبود با این کبوترها بودم
خب وقتش عکس بچه را نشونتون بدم
منظورم از بچه انجمن نرم افزار بود به سلامتی انجمن نرم افزار مستقل شد و مثل یه بچه یه انجمن جدید تو اسک دین متولد شد:ok:
[="Tahoma"][="Black"]نقل قول:
آره ؟؟؟ بابا شده؟؟؟:khoshali:[/]
[="Tahoma"][="Black"]نقل قول:
آها.... میگما واسم عجیب بود. خوب تقصیر من نبود ببخشید
امیدوارم ناراحت نشده باشید
[SPOILER] گفتیم به قول این برادر کبوتر شاید بچه دار شدید:khaneh: البته عروسیتون ما رو دعوت نکردینا:khandeh!:[/SPOILER][/]
[="Tahoma"][="Magenta"] مـهـدی;246425 نوشت:
سلام
بله اونکه خیلی وقته
الان یعنی اینجا هیچ سمتی نداری؟:Gig:
الان از بچت خوب محافظت کن و قویش کن:ok:[/]
سلام
عرض ادب و احترام
این دو انجمن در حکم یه قلب واحد هستند
درسته مستقل شدند ولی هنوز قلب تپنده اسک دین هستند:ok:
ای خدا کاش یه خواهر دیگه داشتم سحر بلندم می کرد ،مردم از بی سحری
حیفم می شه که چرا قدر خواهرامو بهتر ندونستم:Ghamgin:
[="Tahoma"][="Black"]اینا رو از جناب استاد حامی ببینید
[/]
جالبند
http://www.askdin.com/thread20574-3.html
[="Arial"][="DarkOrchid"]به نام خدا...
پيامبر صلى الله عليه وآله :
وليمه (سور) دادن، روز اول حق است و روز دوم احسان، از دو روز كه گذشت، خودنمايى و شهرتطلبى است.
روزی نه چندان دورِ دور، او هم نگاری بوده است...
اللهم اشف کل مریض
سلام
دو روز پیش اومدم و گفتم واسه خواهرمو بچه ش دعا کنید
حالا بچه به دنیا اومده و حال خواهرم خوبه اما بچه...
اسمشو گذاشتن امیر مَهدی
تو بیمارستانه
باید چند ماه باشه
حالش خوب نیست
دفعه قبل توی بیمارستان به خواهرم گفتم که شما واسشون دعا کردین
کلی خوشحال شد
دلش قرص شد که بچه اش زنده میمونه
الان بهم پیام داد و گفت لطفا تو اون سایت مذهبی بگو واسه امیرمَهدی دعا کنن
باورش شده که دعاها اینجا میگیره
مثه خودم که این باورو دارم
لطفا تو این روزای قشنگ،هدیه ای که خدا به خواهر و دامادم داده رو هم دعا بفرمایید
متشکرم
اللهم صل علی محمد وال محمد وعجل فرجهم
انشاله به حق امیرالمومنین(ع)و حضرت مهدی (عج)هر چه زودتر خوب میشن...
[="black"][="mediumturquoise"]يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ عَلَيْكُمْ أَنفُسَكُمْ[/]
امیدوارم به همین روز های عزیز هرچه زود تر خوب بشن
انشا الله[/]
انشاالله خداوند به امیر مهدی کوچولو شفای عاجل عنایت کند و او را از خادمان اسلام و اهل بیت قرار بدهد.
[="Tahoma"][="Green"]بسم الله الرحمن الرحیم
[/]
یک نظر بر یار کردم ، یار نالیدن گرفت
یک نظر بر ابر کردم ، ابر باریدن گرفت
یک نظر بر باد کردم ، باد رقصیدن گرفت
یک نظر بر کوه کردم ، کوه لرزیدن گرفت
تکیه بر دیوار کردم ، خاک بر فرقم نشست
خاک بر فرقش نشیند ، آنکه یار از من گرفت
رنگ زردم را ببین ، برگ ِ خزان را یاد کن
با بزرگان کم نشین ، اُفتادگان را یاد کن
مرغ ِ صیاد تو اَم ، افتاده ام در دام ِ عشق
یا بکش یا دانه ده ، یا از قفس آزاد کن
یک نصیحت با تو دارم ، تو به کس ظاهر مکن
خانه یِ ِ نزدیک دریا زود ویران میشود
بعضی وقت ها، بعضی جاها، بعضی اتفاقا، بعضی خاطرات رو یاد آدم میاره:deldari:!
بحث بیماری فرزندانشان نبود بلکه فرموده بودند خداوند به آنها هدیه ای داده دعا فرمایید تا ان شاء در زندگی موفق باشند!
بهترین دعا برای فرزند را خداوند در قرآن به ما یاد داده است:
َ رَبَّنا هَبْ لَنا مِنْ أَزْواجِنا وَ ذُرِّيَّاتِنا قُرَّةَ أَعْيُنٍ وَ اجْعَلْنا لِلْمُتَّقينَ إِماماً (فرقان: 84)
قرآن در پی بیان ویژگی های مؤمنی راستین، يازدهمين ويژگى آنان را این می داند که آنها توجه خاصى به تربيت فرزند و خانواده خويش دارند و براى خود در برابر آنها مسئوليت فوق العادهاى قائلند" آنها پيوسته از درگاه خدا مىخواهند و مىگويند پروردگارا از همسران و فرزندان ما كسانى قرار ده كه مايه روشنى چشم ما گردد"! (وَ الَّذِينَ يَقُولُونَ رَبَّنا هَبْ لَنا مِنْ أَزْواجِنا وَ ذُرِّيَّاتِنا قُرَّةَ أَعْيُنٍ).
بديهى است منظور اين نيست كه تنها در گوشهاى بنشينند و دعا كنند، بلكه دعا دليل شوق و عشق درونيشان بر اين امر است، و رمز تلاش و كوشش.
مسلما چنين افرادى آنچه در توان دارند در تربيت فرزندان و همسران و آشنايى آنها به اصول و فروع اسلام و راههاى حق و عدالت، فروگذار نمىكنند و در آنجا كه دستشان نمىرسد دست به دامن لطف پروردگار مىزنند و دعا مىكنند اصولا هر دعاى صحيحى بايد اين گونه باشد، به مقدار توانايى تلاش كردن و خارج از مرز توانايى دعا نمودن.
" قرة عين" معادل نور چشم است كه در فارسى مىگوئيم، كنايه از كسى كه مايه سرور و خوشحالى است اين تعبير در اصل از كلمه قر (بر وزن حر) گرفته شده كه به معنى سردى و خنكى است، و از آنجا كه معروف است اشگ شوق همواره خنك، و اشكهاى غم و اندوه داغ و سوزان است، لذا قرة عين به معنى چيزى است كه مايه خنك شدن چشم انسان مىشود، يعنى اشك شوق از ديدگان او فرو مىريزد، و اين كنايه زيبايى است از سرور و شادمانى.