منوداغون کرد!لطفابخونید هم جواب منو بدین هم درس بگیرین؟؟ایا این عشق بوده؟ م

تب‌های اولیه

44 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
منوداغون کرد!لطفابخونید هم جواب منو بدین هم درس بگیرین؟؟ایا این عشق بوده؟ م

سلام
من امیدم17 سالمه واهل یکی ازشهرهای جنوبی هستم==الان پیش دانشگاهی هستم
اما یک سال پیش فروردینش1390 فامیلامون اومدن خونمون وحدودا12روزی موندن..فامیلا مون شهرستانهای غرب کشور هستند دختراین فامیلمون 20روز از من کوچیکترومن متولد اول خردادم
یه دخترنسبتامعمولی که نسبتا تیپ میزنن وارایشو.. میکنن بود
البته ایشون باراولی که اومدن خونمون 5ساله بودیم.بعد از گذشت سه روز که رومون نمیشد باهم حتی حرف بزنیم کم کم حرف میزدیم ورابطه شروع شد..این دختر معمولا باهمه رابطه برقرا میکرد ومن خوشم نمیومد
خب تااینکه رفتن وماشماره همو داشتیم وبه هم مسج وزنگ میزدیم
تایه هفته بعدش که من بهش گفتم که یه خورده حجابشو رعایت کنه واینا
ایشون هم ازنوع پوشش دفاع کردورابطه بهم خورد
این خانوم باخواهرم که 3سال ازمون بزرگتربود رابطه زیادی داشتن وهمه مسایل بین خانوادها از این نوع بینشون جابه جامیشد
تا اینکه این خانوم شماره داداشموازخاهرم میگیره وبا مسج رابطش رو باداداشم شروع میکنه..شش ماه بعد دوباره میان خونمون ورفتارش با من چندان خوب نبود منم میدونستم باداداشم رابطه داره
تو این شش ماه همه ی زندگیمو بامسج بهش گفتم واونم معمولا وقتی باخواهرم کار داشت وخواهرم گوشی نداشت ازسوال میکردکه خواهرم کجاست.خب تواین شش ماه بارها گفتم که بیا رابطه خوبی برقرارکنیم و...ولی ن چون باداداشم بود وخیالش راحت بود..منم بهش گفته بودم که اگه روزی خواست باهم باشیم خبرم کنه.. من واقعا دوستش داشتم..گذشت ماه دی که شد بهم مسج بودار داد داد و مسج داد وبازهم رابطه شروع کرد بامن.داداشم گویا دیگه رابطش رو باهاش بهم زده بود..بعد رابطه داشتیم واونم گفت که منو میخواد ولی زیاد قبول نکردم حرفشو..3روزگذشت وکاملا بی دلیل رابطش رو بهم زد وگفت که مابدر هم نمیخوریم وبهم نمیرسیم و...منم هرچی پرسیدم دلیلشو نگفت..بازم بهش مسجایی دادم که برگرد ولی بینتیجه بود..بازم مثل قبل کاری باخواهرم داشت بهم مسج میداد..بازمن گفتم خواستی برگردی بیا باهم باشیم..گذشت تا همین چند روز پیش که باز مسج دادفکر کردم باز مثل قبل مسج میده ونمیخواد رابطه ایجاد کنه ولی چرا دنبال ایجاد رابطه بود.خلاصه مسج دادیم وتا اینکه گفتم منو میخوای اونم طفره رفت ورفت اخرش گفت اره.بار دومی که باهم بودیم من گفتم به خواهرت بگو ما باهم رابطه داریم اونم گفته بود..دشب قبل بعداز دوروز مسج دادن بهش زنگ زدم..من میگفتم تا نگی منو میخوای زنگ نمیزنم اونم گفت میخوامت ..بهش زنگ زدم ومقداری حرف زدیم..اما درست نیم ساعت بعداز تماس بهش گفتم حالا که منو میخوای زنگ بزن به خواهرت بگو که منو میخوای..مقاومت کرد وگفت فقط میگم باهم رابطه داریم ولی گفتم بهش بگو ماهمو میخوایم..اونم گفت مثل اینکه بهتر ما ازهم جدا باشیم هیچ رابطه ای نداشته باشیم..بازم رابطه رو بهم زد خیلی زود!!
بهم ریختم واون شب یعنی سه شب پیش این لحضه ای که مینویسم بذورخوابم برد.
امااااااااا...اون که سه بار باهام رابطه ایجاد کرد من هیچ وقت درباره فاصله ای که باهم رابطه نداشتیم چیزی ازش نپرسیدم چون نمیخواستم ناراحت بشه..مثل اینکه چرا رابطه ات رو باداداشم شروع کردی و این چند مدت چکارایی کردی وغیره

من دستش داشتم...بااین که اون باداداشم رابطه داشت بازم دوس داشتم مال من شه ..الان هم میخوا مال من شه..دستش دارم..من فقط یه بار با یه دختر یه رابطه معمولی وساده داشتم اونم وقتی اول دبیرستان بودم دیگه هیچ...دیگه باهیچ کس رابطه ای نداشتم جز با این دختر که فامیلمونه و دوستش درام..من الان عاشقم؟؟؟
من عاشق این دختر شدم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
میخوام بدونم اون چرا اینکارارو با من میکنه>؟؟
اگه بازم باهام خواست رابطه داشته باشه چه کنم؟؟؟؟؟

مهم نیست شمایی که الان اینو میخونید کسی قبل شما جواب داده یا ن ولی شما هم لطفا جواب نظر خودتونو بذاری..من محتاج نظر همه شمام

با سلام به دوست عزیز جنوبی
چه دل ساده ای داری کاکا، خدا گرفتار نامردت نکنه.
به نظر من که نباید به هر کی از راه رسید اعتماد کنی. اون توی یه شهر دیگس، از کجا معلوم شاید به غیر از داداشت با چند تا دیگه دوسته. اون چد بار تو رو رها کرده، پس وقتت رو به خاطرش تلف نکن
به سن و سال ما که برسی یادت میره عشقغو با کدوم ق-غ مینوشتن.

bia2hanjare;234449 نوشت:
سلام
من امیدم17 سالمه واهل یکی ازشهرهای جنوبی هستم==الان پیش دانشگاهی هستم
اما یک سال پیش فروردینش1390 فامیلامون اومدن خونمون وحدودا12روزی موندن..فامیلا مون شهرستانهای غرب کشور هستند دختراین فامیلمون 20روز از من کوچیکترومن متولد اول خردادم
یه دخترنسبتامعمولی که نسبتا تیپ میزنن وارایشو.. میکنن بود
البته ایشون باراولی که اومدن خونمون 5ساله بودیم.بعد از گذشت سه روز که رومون نمیشد باهم حتی حرف بزنیم کم کم حرف میزدیم ورابطه شروع شد..این دختر معمولا باهمه رابطه برقرا میکرد ومن خوشم نمیومد
خب تااینکه رفتن وماشماره همو داشتیم وبه هم مسج وزنگ میزدیم
تایه هفته بعدش که من بهش گفتم که یه خورده حجابشو رعایت کنه واینا
ایشون هم ازنوع پوشش دفاع کردورابطه بهم خورد
این خانوم باخواهرم که 3سال ازمون بزرگتربود رابطه زیادی داشتن وهمه مسایل بین خانوادها از این نوع بینشون جابه جامیشد
تا اینکه این خانوم شماره داداشموازخاهرم میگیره وبا مسج رابطش رو باداداشم شروع میکنه..شش ماه بعد دوباره میان خونمون ورفتارش با من چندان خوب نبود منم میدونستم باداداشم رابطه داره
تو این شش ماه همه ی زندگیمو بامسج بهش گفتم واونم معمولا وقتی باخواهرم کار داشت وخواهرم گوشی نداشت ازسوال میکردکه خواهرم کجاست.خب تواین شش ماه بارها گفتم که بیا رابطه خوبی برقرارکنیم و...ولی ن چون باداداشم بود وخیالش راحت بود..منم بهش گفته بودم که اگه روزی خواست باهم باشیم خبرم کنه.. من واقعا دوستش داشتم..گذشت ماه دی که شد بهم مسج بودار داد داد و مسج داد وبازهم رابطه شروع کرد بامن.داداشم گویا دیگه رابطش رو باهاش بهم زده بود..بعد رابطه داشتیم واونم گفت که منو میخواد ولی زیاد قبول نکردم حرفشو..3روزگذشت وکاملا بی دلیل رابطش رو بهم زد وگفت که مابدر هم نمیخوریم وبهم نمیرسیم و...منم هرچی پرسیدم دلیلشو نگفت..بازم بهش مسجایی دادم که برگرد ولی بینتیجه بود..بازم مثل قبل کاری باخواهرم داشت بهم مسج میداد..بازمن گفتم خواستی برگردی بیا باهم باشیم..گذشت تا همین چند روز پیش که باز مسج دادفکر کردم باز مثل قبل مسج میده ونمیخواد رابطه ایجاد کنه ولی چرا دنبال ایجاد رابطه بود.خلاصه مسج دادیم وتا اینکه گفتم منو میخوای اونم طفره رفت ورفت اخرش گفت اره.بار دومی که باهم بودیم من گفتم به خواهرت بگو ما باهم رابطه داریم اونم گفته بود..دشب قبل بعداز دوروز مسج دادن بهش زنگ زدم..من میگفتم تا نگی منو میخوای زنگ نمیزنم اونم گفت میخوامت ..بهش زنگ زدم ومقداری حرف زدیم..اما درست نیم ساعت بعداز تماس بهش گفتم حالا که منو میخوای زنگ بزن به خواهرت بگو که منو میخوای..مقاومت کرد وگفت فقط میگم باهم رابطه داریم ولی گفتم بهش بگو ماهمو میخوایم..اونم گفت مثل اینکه بهتر ما ازهم جدا باشیم هیچ رابطه ای نداشته باشیم..بازم رابطه رو بهم زد خیلی زود!!
بهم ریختم واون شب یعنی سه شب پیش این لحضه ای که مینویسم بذورخوابم برد.
امااااااااا...اون که سه بار باهام رابطه ایجاد کرد من هیچ وقت درباره فاصله ای که باهم رابطه نداشتیم چیزی ازش نپرسیدم چون نمیخواستم ناراحت بشه..مثل اینکه چرا رابطه ات رو باداداشم شروع کردی و این چند مدت چکارایی کردی وغیره

من دستش داشتم...بااین که اون باداداشم رابطه داشت بازم دوس داشتم مال من شه ..الان هم میخوا مال من شه..دستش دارم..من فقط یه بار با یه دختر یه رابطه معمولی وساده داشتم اونم وقتی اول دبیرستان بودم دیگه هیچ...دیگه باهیچ کس رابطه ای نداشتم جز با این دختر که فامیلمونه و دوستش درام..من الان عاشقم؟؟؟
من عاشق این دختر شدم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
میخوام بدونم اون چرا اینکارارو با من میکنه>؟؟
اگه بازم باهام خواست رابطه داشته باشه چه کنم؟؟؟؟؟

مهم نیست شمایی که الان اینو میخونید کسی قبل شما جواب داده یا ن ولی شما هم لطفا جواب نظر خودتونو بذاری..من محتاج نظر همه شمام


سلام
نه عاشق نیستی هوس هست و بس
هرچند فکر کنی عاشقی
از همین مطلب که میگی برام مهم نیست که با داداشم رابطه داشته میشه فهمید هوس هست نه عشق

بسم الله الرحمن الرحیم
شما میفرمایید به نظراتمون نیاز دارید اما حقیر فکر میکنم کسی که اینقدر قطعی این رابطه و دیده وباز هم داره به شروعش فکر میکنه قرار نیست به حرف حق گوش کنه...خوب یعنی خودتان نمیدانید چی درسته؟
مطمئنآ میدانید اما چون نمیتوانید با خودتان کنار بیایید این در واوندر میزنید.اما حالا چند مورد بر حسب وظیفه عرض میکنم:
مرد غیور است.واحتمالآ عاشق واقعی غیرتش فزون است
در شرایط سنی شما بهترین کار کنترل نفس تان است که اینطور که فرمودید سختتونه ونمیدانم چه تجویزی کنم اما از خداوند بخواهید وبه تفریح و کاری مشغول شوید
مطمئن باشید فکر کردن به اون خانم براتون جذاب ولذت بخشه اما باعث ویرانی تون میشه چون از سر هوسه قطعآ
یه خورده خود دار باشید جوانهایی هستند که بیش از سن شما هستند ودر اوج جوانی وانقدر محجوب وبا عفت هستند که خداوند شیرینی نزدیکی حضورش رو نصیبشون میکنه حیف جوونی تونه
فقط باید بخواهید از همین الان فکر نکنید وقویآ اراده کنید برای تقویت اراده رفتن به اماکن متبرکه ویا خلوتوتوسل بسیار اثر گذار است
عاقبت به خیر شوید ان شاء الله
از گناه در معرض نگاههای خداوند باید شرم داشت .خدا هممون رو حفظ کنه

نظر من اینه که کل این ماجرا برای شما خیلی زوده یعنی چی ؟

یعنی عزیز 17 ساله شما هنوز حتی دانشگاه نرفتی که دو تا درس بیفتی دو تا ترم پول شهریه نداشته باشی سختی دوری از خانواده رو بکشی و...... تازه بفهمی قبلا چه دنیای کوچکی داشتی!!!

ببین عزیزم منم هم سن شما بودم از کاه کوه میساختم رویایی فکر می کردم عاشق چه ادم های بی خودی میشدم که الان که بهش فکر میکنم فقط میتونم بخندم و بگم چقدر احمق بودم!!!!

شما هنوز براتون خیلی زوده بخواهید درگیر احساسات و عشق و این چیزها بشوید از حالا خودت رو داغون نکن بگذار بزرگتر که شدی اینقدر مشکل توی زندگیت میاد که باید هر روز و هر روز باهشون بجنگی واسه اون موقع روحیه ات رو تقویت کن

لا حول و لا قوة الا بالله

سلام جناب اميد
ببخشيد واقعاً دست خودم نبود ولي وقتي كه مشكلتونو خوندم خنده ام گرفت
بزرگوار بنده سني ندارم تجربه اي هم ندارم ولي تا اين حد ميدونم كه اين حرفي كه ميزني خنده داره
گفتيد چند سالتونه ؟ آهان 17 سال ، بعد شما تا حالا دستتون هم تو جيب خودتون بوده ؟ تا حالا مرغ 7000 تومني خريدي يا پول اجاره دادي ؟
البته اينا كه همش حل ميشه
چند بار تا حالا تو دو راهي تصميم گيري قرار گرفتي ؟ تصميمي كه بايد به عنوان مرد خونه توسط شما گرفته بشه ، چقدر از نيازهاي يك زن خبر داري ؟ چقدر از وظايف و تكاليف زن و مرد ميدوني ؟
اينا رو ميشه كسب كرد
شما يه كم فكر كنيد
دختري كه سه بار با شما بهم زده رو ميتونيد قبول كنيد
دختري كه با برادر شما ارتباط داشته چطور ميتونه فردا تو چشم برادرتون نگاه كنه و انگار نه انگار كه رابطه اي داشتن ؟ از كجا معلوم دوباره رابطه نداشته باشن
دختري كه انقدر راحت با دوتا برادر ارتباط داره چطور ميشه مطمئن بود با كس ديگه اي دوست نبوده باشه ؟
شما الآن ميگيد مشكلي نيست ولي فردا كه فيتيله شهوت پايين اومد و عقل حاكم شد چطور ميتونيد با اين مساله كنار بياييد ؟
من جنوبي ها رو خيلي محتاط تر و حساس تر ميدونستم
برادر من چشمت رو باز كن
اين قضيه واضحتر از اونيه كه بخاطرش تاپيك بزني

سلام
پسر خوب، اینکه دوستان میگن این عشق نیست و هوسه کاملاً درسته.و این حرف بر اساس تجربه اس.و نمونه هایی مثل شما تو جامعه زیاده.
که به نظر من این مشکل یه آفته!!!!
چرا که بچه های هم سن و سال شما به جای فکر کردن به کنکور و موفقیت و قبولی تو رشته های عالی و در نتیجه کمک به ساختن یه آینده حسابی برا خودشون، به فکر عشق و عاشقی ان!!!!!
عشقای آتشین که با یه نگاه شروع میشه، شعله ور میشه و با یه حرف تلخ و سرد خاموش میشه.اونموقع کی میخواد ضربه های روحی بعد این عشق دروغی رو تحمل کنه و دوباره سرپا بشه....!!!!!
البته شیطان خیلی بهتون و این احساس کمک میکنه.چون کارش زمین زدنه آدماس و جلوی پیشرفتشونو میگیره:ok:

بذار راحت برات نتیجه گیری کنم.
این دختری که انقدر راحت با همه رابطه برقرار میکنه اصلاً آدم قابل اعتمادی نیست.اینکه خیلی راحت با برادرت ارتباط برقرار میکنه، نشان دهنده اینه که اصلاً عشقی در کار نیست!!!!!!
فقط یه همصحبت داشته باشه.یا بین دوستاش کم نیاره که با یکی هست..طرف خودش مشکل داره.
حالا گیرم که شما عاشقی و طرف عاشق نیست
اما عشق یه طرفه کلاً درد سره!:Cheshmak:

(یه پسری از روستا به برنامه ای زنگ زده بود و به مشاور گفت:یه روز بیدار شدم دیدم همه دخترای دهمونو دوست دارم.:Nishkhand: )

برادر خوبم تو الان تو سنی هستی که باید یادبگیری افکارتو کنترل کنی.
یاد بگیری دوران نوجوانی و بچگی داره تموم میشه.
باید عاقلانه تصمیم بگیری.با کارها و تصمیمات داری آجرای زندگی آیندتو میچینی.
دیگه زمونی نیست که زمین بخوری پدر مادر بگن بزرگ شدی!!!!
زمین بخوری تا بلند شی از خیلی ها عقب میفتی و ضربشو تو میخوری!!!!!تا جای درد و زخمات خوب بشه خیلی طول میکشه!!!!
باید یاد بگیری تمرین کنی که اسیر هوای نفس نباشی.
اگه اسیر هوای نفست باشی.دیگه نمیتونی وفادار باشی و معنی عشق و درک نخواهی کرد.چون هر کی از راه برسه ازش خوشت میاد.

اینم همیشه تو ذهنت داشته باشه که یه روزی قراره پدر بشی.اونوقت به بچه هات چطور میخواهیی راهنمایی بدی؟

خدا یه چیزی میدونه که میگه رابطتون رو با نامحرم رعایت کنید.بخاطر عواقبی مث همین وابسته شدنا که توش دلیل عاقلانه ای نیست!!!

موفق باشی:Gol:

این عشق دیگه فایده نداره رابطه باید دو طرفه باشه اگه دختر نمیخواهد با تو باشد پس ولش کن

این دوره و زمونه دخترها اکثرشون همینن... اگر می خوای تا این مشکلات برات پیش نیاد، بگرد دنبال یک دختر با فرهنگ و تحصیل کرده... این دخترها فقط یکی مثل خودشون بدردشون میخوره... تا مثل آینه خودشونو توش ببینن و ادب بشن...

خداوند نیکوست;234798 نوشت:
این دوره و زمونه دخترها اکثرشون همینن... اگر می خوای تا این مشکلات برات پیش نیاد، بگرد دنبال یک دختر با فرهنگ و تحصیل کرده... این دخترها فقط یکی مثل خودشون بدردشون میخوره... تا مثل آینه خودشونو توش ببینن و ادب بشن...

اولا درمورد دخترا درست صحبت کنید بعدم مسئله این بنده خدا دختره نیست مشکل ایشون اینه که ببینه عشق خودش چجوره و این راهنمایی شما از صدتا ترغیب به گناه بدتر هستا !!!!!!!!!!! بیشتر بهش فکر کنید

:deldari: بی خیال شو وبهش فکر نکن:Nashnidan:....این مسائل تو سن شما پسرها طبیعیه
دنبال کسی باش که فقط مال تو باشه فقط.....

:doosti:

سلام امید خوبی؟
یکارای می کنیا اونوقت می گن جنوبیا چقدر ساده ان بابا کمی قوی باش ساده بازی رو بذار کنار هم شهری
البته این مشکل بخاطر خوب بودن جنوبیاست (فکر می کنن همه صداقت دارن)
ولی یه چیزی بهت بگم سعی کن بی خیالش شی چون بنفعته سعی کن به فکر درس و پیشرفت خودت باشی اگر هم بهم برسی 4روز بیشتر نمی تونی زندگی کنی
سعی کن بری ورزش کنی فوتبال بری درستو بخونی
زیاد بهش فکر نکن
و بذارش کنار چون عشق این نیس

عشق مروارید کمیاب اقیانوسهاست نه سنگ کف برکه جوی همسایه

سلام
به قول دوستمون این مساله تو این سن طبیعیه ... شما عاشق نیستی اما خیلی دلیل ها برای خودت داری که ثابت کنه تو عاشقی ... مثلا با خودت شاید بگی من اصلا دنبال رابطه نامشروع نبودم من عشقم پاک بود و ...
اما دوست عزیز شما چون بار اولت بوده با یک نفر رابطه نزدیک تری رو احساس کردی فقط (جوگیر) شدی و این یک احساس کاذبه
سال دیگه همین موقع اینقدر به این احساسات و فکرای امروزت بخندی که حد و حساب نداره ...

هییییییی روزگار....
زندگی زیباست اگر بگذارند
به قول دوستامون خودتو سرگرم کن راستی...در اولین فرصت خطتو عوض کن اینجوری راحت تری میدونم خیلی برات سخته ولی همیشه راه بهتری هست به این فکر کن تا چند سال دیگه میری دانشگاه یه دختر خانم گل مودب مهم تر از همه نجیب یه دختری که وقتی یه هفته ام ازت دور باشه خیالت راحت راحته ....ای بابا پسر خوب یه زن میگیری خانوم...بچه های توپولی که جلوشون سر بلندی.

سلام
فكر ميكنم مطلبي كه استاد حامي فرستاده بودن چندي پيش در يكي از پست ها به درد شما هم بخوره.
موفق باشيد


bia2hanjare;234449 نوشت:
سلام
من امیدم17 سالمه واهل یکی ازشهرهای جنوبی هستم==الان پیش دانشگاهی هستم
اما یک سال پیش فروردینش1390 فامیلامون اومدن خونمون وحدودا12روزی موندن..فامیلا مون شهرستانهای غرب کشور هستند دختراین فامیلمون 20روز از من کوچیکترومن متولد اول خردادم
یه دخترنسبتامعمولی که نسبتا تیپ میزنن وارایشو.. میکنن بود
البته ایشون باراولی که اومدن خونمون 5ساله بودیم.بعد از گذشت سه روز که رومون نمیشد باهم حتی حرف بزنیم کم کم حرف میزدیم ورابطه شروع شد..این دختر معمولا باهمه رابطه برقرا میکرد ومن خوشم نمیومد
خب تااینکه رفتن وماشماره همو داشتیم وبه هم مسج وزنگ میزدیم
تایه هفته بعدش که من بهش گفتم که یه خورده حجابشو رعایت کنه واینا
ایشون هم ازنوع پوشش دفاع کردورابطه بهم خورد
این خانوم باخواهرم که 3سال ازمون بزرگتربود رابطه زیادی داشتن وهمه مسایل بین خانوادها از این نوع بینشون جابه جامیشد
تا اینکه این خانوم شماره داداشموازخاهرم میگیره وبا مسج رابطش رو باداداشم شروع میکنه..شش ماه بعد دوباره میان خونمون ورفتارش با من چندان خوب نبود منم میدونستم باداداشم رابطه داره
تو این شش ماه همه ی زندگیمو بامسج بهش گفتم واونم معمولا وقتی باخواهرم کار داشت وخواهرم گوشی نداشت ازسوال میکردکه خواهرم کجاست.خب تواین شش ماه بارها گفتم که بیا رابطه خوبی برقرارکنیم و...ولی ن چون باداداشم بود وخیالش راحت بود..منم بهش گفته بودم که اگه روزی خواست باهم باشیم خبرم کنه.. من واقعا دوستش داشتم..گذشت ماه دی که شد بهم مسج بودار داد داد و مسج داد وبازهم رابطه شروع کرد بامن.داداشم گویا دیگه رابطش رو باهاش بهم زده بود..بعد رابطه داشتیم واونم گفت که منو میخواد ولی زیاد قبول نکردم حرفشو..3روزگذشت وکاملا بی دلیل رابطش رو بهم زد وگفت که مابدر هم نمیخوریم وبهم نمیرسیم و...منم هرچی پرسیدم دلیلشو نگفت..بازم بهش مسجایی دادم که برگرد ولی بینتیجه بود..بازم مثل قبل کاری باخواهرم داشت بهم مسج میداد..بازمن گفتم خواستی برگردی بیا باهم باشیم..گذشت تا همین چند روز پیش که باز مسج دادفکر کردم باز مثل قبل مسج میده ونمیخواد رابطه ایجاد کنه ولی چرا دنبال ایجاد رابطه بود.خلاصه مسج دادیم وتا اینکه گفتم منو میخوای اونم طفره رفت ورفت اخرش گفت اره.بار دومی که باهم بودیم من گفتم به خواهرت بگو ما باهم رابطه داریم اونم گفته بود..دشب قبل بعداز دوروز مسج دادن بهش زنگ زدم..من میگفتم تا نگی منو میخوای زنگ نمیزنم اونم گفت میخوامت ..بهش زنگ زدم ومقداری حرف زدیم..اما درست نیم ساعت بعداز تماس بهش گفتم حالا که منو میخوای زنگ بزن به خواهرت بگو که منو میخوای..مقاومت کرد وگفت فقط میگم باهم رابطه داریم ولی گفتم بهش بگو ماهمو میخوایم..اونم گفت مثل اینکه بهتر ما ازهم جدا باشیم هیچ رابطه ای نداشته باشیم..بازم رابطه رو بهم زد خیلی زود!!
بهم ریختم واون شب یعنی سه شب پیش این لحضه ای که مینویسم بذورخوابم برد.
امااااااااا...اون که سه بار باهام رابطه ایجاد کرد من هیچ وقت درباره فاصله ای که باهم رابطه نداشتیم چیزی ازش نپرسیدم چون نمیخواستم ناراحت بشه..مثل اینکه چرا رابطه ات رو باداداشم شروع کردی و این چند مدت چکارایی کردی وغیره

من دستش داشتم...بااین که اون باداداشم رابطه داشت بازم دوس داشتم مال من شه ..الان هم میخوا مال من شه..دستش دارم..من فقط یه بار با یه دختر یه رابطه معمولی وساده داشتم اونم وقتی اول دبیرستان بودم دیگه هیچ...دیگه باهیچ کس رابطه ای نداشتم جز با این دختر که فامیلمونه و دوستش درام..من الان عاشقم؟؟؟
من عاشق این دختر شدم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
میخوام بدونم اون چرا اینکارارو با من میکنه>؟؟
اگه بازم باهام خواست رابطه داشته باشه چه کنم؟؟؟؟؟

مهم نیست شمایی که الان اینو میخونید کسی قبل شما جواب داده یا ن ولی شما هم لطفا جواب نظر خودتونو بذاری..من محتاج نظر همه شمام


سلام .ببین،من دخترارو خوب میشناسم.دختری که میتونه با تو باشه با داداشت باشه با........باشه مطمئن باش قابل اعتماد نیستتتتتتتتتتتتتتتت.تو هم عاشق نیستی فعلا نابینایی......به اینجور چیزا عشق نمیگن.بعدشم میگی من با کسی نبودم فقط اول دبیرستان با یکی بودم.....که دلیل نمیشه.... ما که با هیچکس نبودیم و تحمل کردیم پس چی بگیم.خودتو پاک نگه دار تا خدا بهترین هدیه زندگیت رو بهت بده همونطور که به من داد.تحمل کن دختر بازی و اس ام اس بازی و....نکن و دعا کنو بر طبق عقل +دل پیش برو .متوسلم بشو تا خدا یاریت کنه میدونم سخته خیلی هم سخته اما هروقت که میبینی نمیتونی تحمل کنی برو وضوء بگیر ،سجده کن شهو....ببر پیشه خدا.تو این سن ها نباید آدم چیزای گرم مثل فلفل،پیاز....بخوره.واگر میتونی روزه بگیر تا اینکه اگر طالب ازدواجی و مزاج گرم،باید بری کار کنی درس بخونی تا بتونی زن بگیری..والا اینا همش بچه بازیه و بس.زندگی تو این گرونی شاید سخت باشه اما اگر خودت وهمسر آینده ات قناعت(زیاد) کنید میشه عاشقونه زندگی کرد و این شعار نیست ولی از اولش باید بهش بگی آقاجون من وسعم همین قدره.....

elaheh;237645 نوشت:
این مسائل تو سن شما پسرها طبیعیه

:doosti:


سلام خدمت همگی. این سرکار یه جوری می گه که انگار روان شناسه.....
بگذریم.
آقا امید. من یه پسری هستم یکی دو سال ازت بزرگتر. حد اقل یکی دوسال پیش این دوران رو رد کردم. پس از همه این افراد بهتر درکت می کنم.(یه جوری می گم که انگار روان شناسم)
عزیز من....میدونم چه حسی داری. اولا ورودتو به وادی جوونی تبریک می گم. دوما کاری که تو کردی و حسی که داشتی اصلا زشت نبود. تو به غریزه یک پسر پاسخ دادی. اصلا هم خنده دار نبود. کسایی هم که خندیدن چون فکر می کنن چند سال بزرگتر شدن و حالا می بینن که شرایط ازدواج ندارن بهت می خندن و می خوان مسخرت کنن و با تمسخر دیگران خودششونو بالا بدونن. اما غصه نخور برادر من.
اما بیام رو موضوع خودت. من می دونم چه حسی داری.اصلا یک پسر تو سن ما وقتی چند بار (مکررا) یک دختر رو ببینه یه کم بهش حساسیت نشون می ده. چون کم تجربست احساس می کنه که عاشق شده. همه فکر و ذهنش می شه اون دختر...درسته؟...
حالا...یه نکته وجود داره. اونم اینه که تو بدونی ما پسرا هر دختری که یه مقداری جمال داشته باشه رو یه چند بار ببینیم حساس می شیم نسبت بهش و اونوقت فکر می کنیم که عاشق شدیم. و این به این دلیله که معنی عشق رو نمی دونیم.واسه این که بدونی حرفم صحیحه امتحان کن. یه مدت از فکر این خانم بیا بیرون و یه چند رو ز کاری کن یک دختر رو ببینی. ببین آیا عاشق نمی شی؟
این طور احساسات رو نمی گن عشق. این یه جور علاقست. یه احساس طبیعیه که در پسر ها وجود داره.و نشون از درون پاکشون داره.
اما داری وارد دوران جوونی می شی. یه چیرایی روباید بدونی.یکی از مهمترین چیزایی که باید بدونی اینه که یک دختر چه شخصیتی داره.
(البته خانما لطفا ناراحت نشن)
یک دختر علاوه بر تمام احساسات و لطایف و زیبایی هایی که درون اونا وجود داره یه سری خصال بدی هم دارن. مثلا یکی از اون خصلت ها اینه که دوست دارن همیشه کشته مرده داشته باشن. دوست دارن دور و برشون پر باشه. دوست دارن قربون صدقشون برن. واسه همین بهترین راه رو عاشق کردن پسر (ساده) دونستن.مثلا کار همین خانم. چند بار با شما به هم زد و باز دوست شد. تکرار کار باعث شد که شما بهش حساس شین و فکر به اون شما رو داغون کنه. به هدفش هم داره می رسه. این یه رفتار طبیعی از یک دختره.البته لازم به ذکره که دخترا هم هنوز آقایون رو نشناختم. در این جنگ صلیبی فقط دو قشر ضربه می خورن. پسر و دخترایی که صادقانه به میدون میان.
و البته دخترای چموشی که به پسرای زبل بر می خورن هم آسیب می بینن اما حواسشون نیست.
خیلی حرف زدم. اما بدون که اون خانم در راستای همین سیاست بود که با شما و برادرتون و مطمعنا چند تا پسر دیگه که تو مسیر مدرسه ازشون شماره گرفت این کارا رو کرد.شک نکن. خالا تصمیم با خودت داداشی. می خوای با یه آبگ.....ببخشید...می خوای با یه چنین دختری ازدواج کنی و رابطه داشته باشی یا نه.
البته این نکته رو فراموش کردم بگم که پیروز این میدون فقط یک قشره. اون پسر و دختری که صادقانه به میدون میاد و هم دیگه رو پیدا می کنه.اگه صادقانه وارد شدین بگردین و کسیو پیدا کنین که صادقانه وارد شده. اونوقت پیروزین.
در ضمن یه نکته بگم که من مخالف شما هستم می دونین چرا؟(البته از نظر جغرافیایی.)شما جنوبی هستین و من شمالی.
موفق و مویدذ بهشین.
یا حق

hush dragon;238133 نوشت:
سلام خدمت همگی. این سرکار یه جوری می گه که انگار روان شناسه.....
بگذریم.
آقا امید. من یه پسری هستم یکی دو سال ازت بزرگتر. حد اقل یکی دوسال پیش این دوران رو رد کردم. پس از همه این افراد بهتر درکت می کنم.(یه جوری می گم که انگار روان شناسم)
عزیز من....میدونم چه حسی داری. اولا ورودتو به وادی جوونی تبریک می گم. دوما کاری که تو کردی و حسی که داشتی اصلا زشت نبود. تو به غریزه یک پسر پاسخ دادی. اصلا هم خنده دار نبود. کسایی هم که خندیدن چون فکر می کنن چند سال بزرگتر شدن و حالا می بینن که شرایط ازدواج ندارن بهت می خندن و می خوان مسخرت کنن و با تمسخر دیگران خودششونو بالا بدونن. اما غصه نخور برادر من.
اما بیام رو موضوع خودت. من می دونم چه حسی داری.اصلا یک پسر تو سن ما وقتی چند بار (مکررا) یک دختر رو ببینه یه کم بهش حساسیت نشون می ده. چون کم تجربست احساس می کنه که عاشق شده. همه فکر و ذهنش می شه اون دختر...درسته؟...
حالا...یه نکته وجود داره. اونم اینه که تو بدونی ما پسرا هر دختری که یه مقداری جمال داشته باشه رو یه چند بار ببینیم حساس می شیم نسبت بهش و اونوقت فکر می کنیم که عاشق شدیم. و این به این دلیله که معنی عشق رو نمی دونیم.واسه این که بدونی حرفم صحیحه امتحان کن. یه مدت از فکر این خانم بیا بیرون و یه چند رو ز کاری کن یک دختر رو ببینی. ببین آیا عاشق نمی شی؟
این طور احساسات رو نمی گن عشق. این یه جور علاقست. یه احساس طبیعیه که در پسر ها وجود داره.و نشون از درون پاکشون داره.
اما داری وارد دوران جوونی می شی. یه چیرایی روباید بدونی.یکی از مهمترین چیزایی که باید بدونی اینه که یک دختر چه شخصیتی داره.
(البته خانما لطفا ناراحت نشن)
یک دختر علاوه بر تمام احساسات و لطایف و زیبایی هایی که درون اونا وجود داره یه سری خصال بدی هم دارن. مثلا یکی از اون خصلت ها اینه که دوست دارن همیشه کشته مرده داشته باشن. دوست دارن دور و برشون پر باشه. دوست دارن قربون صدقشون برن. واسه همین بهترین راه رو عاشق کردن پسر (ساده) دونستن.مثلا کار همین خانم. چند بار با شما به هم زد و باز دوست شد. تکرار کار باعث شد که شما بهش حساس شین و فکر به اون شما رو داغون کنه. به هدفش هم داره می رسه. این یه رفتار طبیعی از یک دختره.البته لازم به ذکره که دخترا هم هنوز آقایون رو نشناختم. در این جنگ صلیبی فقط دو قشر ضربه می خورن. پسر و دخترایی که صادقانه به میدون میان.
و البته دخترای چموشی که به پسرای زبل بر می خورن هم آسیب می بینن اما حواسشون نیست.
خیلی حرف زدم. اما بدون که اون خانم در راستای همین سیاست بود که با شما و برادرتون و مطمعنا چند تا پسر دیگه که تو مسیر مدرسه ازشون شماره گرفت این کارا رو کرد.شک نکن. خالا تصمیم با خودت داداشی. می خوای با یه آبگ.....ببخشید...می خوای با یه چنین دختری ازدواج کنی و رابطه داشته باشی یا نه.
البته این نکته رو فراموش کردم بگم که پیروز این میدون فقط یک قشره. اون پسر و دختری که صادقانه به میدون میاد و هم دیگه رو پیدا می کنه.اگه صادقانه وارد شدین بگردین و کسیو پیدا کنین که صادقانه وارد شده. اونوقت پیروزین.
در ضمن یه نکته بگم که من مخالف شما هستم می دونین چرا؟(البته از نظر جغرافیایی.)شما جنوبی هستین و من شمالی.
موفق و مویدذ بهشین.
یا حق

سلام
آقای محترم اصلا هم اینطور نیست خیلی از دخترا هم دوست ندارن دورشون پر کشته مرده باشه اتفاقا بر خلاف اون دختری که آقا امیدو نا امید کرده اکثر دخترا (دخترای پاک) دوست دارن تا آخر پاک بمونن پاک بمونن و دورشون هیچ پسری نباشه و در آخر فقط سعی میکنن کسیو عاشق کنن که...از نظر شرعی فقط مخصوص همون دختر باشه و به جوز اون دیگه به کس دیگه ای فکر نمیکن...

در جواب آقا امید باید بگم:
من یه دوستی داشتم حدود چهل سالش بود عشق اول زندگیش تو اول دبیرستان عاشقش شده بود و میگفت اگه بخوای پای عشقت بسوزی زندگیتو سوزوندی...بهش فکر نکنه سخته...اما شدنیه!
ماها پدرمون میمیره از غمش نمیمیریم...پس کسی از دوریه کسی نمیمیره..

ru siah;238161 نوشت:
سلام
آقای محترم اصلا هم اینطور نیست خیلی از دخترا هم دوست ندارن دورشون پر کشته مرده باشه اتفاقا بر خلاف اون دختری که آقا امیدو نا امید کرده اکثر دخترا (دخترای پاک) دوست دارن تا آخر پاک بمونن پاک بمونن و دورشون هیچ پسری نباشه و در آخر فقط سعی میکنن کسیو عاشق کنن که...از نظر شرعی فقط مخصوص همون دختر باشه و به جوز اون دیگه به کس دیگه ای فکر نمیکن...

در جواب آقا امید باید بگم:
من یه دوستی داشتم حدود چهل سالش بود عشق اول زندگیش تو اول دبیرستان عاشقش شده بود و میگفت اگه بخوای پای عشقت بسوزی زندگیتو سوزوندی...بهش فکر نکنه سخته...اما شدنیه!
ماها پدرمون میمیره از غمش نمیمیریم...پس کسی از دوریه کسی نمیمیره..

سلام
من تا همین چند وقت پیش فکر می کردم اصا دختر خوب و پاک پیدا نمی شه و همشون تا برن دانشگاه چهارتا پسر ببینن و دوستاشونو ببینن که اس ام اس بازی می کنن کم میارن
ولی اشتباه می کردم اینطوری نیس این بخاطر اینه که اینطور دخترا تو دیدن
مثلا یه چاه آب درنظر بگیریم که روش کثیف شده و ما این کثیفی رو می بینیم اگر بیاییم چند سطل آب رو از روش برداریم می بینیم که آب تمییز هستش
دخترا 2چیزو بتونن رعایت کنن خیلی موفقن یکی دوران راهنمایی یکی هم یکی دو سال اول دانشگاه بتونن این دو دوره رو با ایمان باشن خیلی چیزا رو می فهمن و وارد موارد خطا نمی شن
و اگر با یه دختر نیم ساعت صحبت کنی و بتونی با عقل دقیق رو حرفاش تمرکز کنی کل زندگیشو می تونی بفهمی فقط کافیه طرف کمی عقلش کار کنه
یا مهدی

[="Tahoma"][="Black"]لا حول و لا قوة الا بالله

hush dragon;238133 نوشت:
اصلا هم خنده دار نبود. کسایی هم که خندیدن چون فکر می کنن چند سال بزرگتر شدن و حالا می بینن که شرایط ازدواج ندارن بهت می خندن و می خوان مسخرت کنن و با تمسخر دیگران خودششونو بالا بدونن.

حسين جان كولاك كردي داداش :Narahat az:
اينا منم ديگه نه ؟
انصافاً دست خودم نبود يه خرده خنده دار هم هست
آخه ميگه من عاشق دختري شدم كه چند بار با خودم و داداشم و احتمالاً خيلياي ديگه دوست بوده حالا شما بگيد چيكار كنم
اين خيلي واضحتر از اونه كه من و امثال من بخواييم راجبش توضيح بديم و ميدونم كه خود اين دوستمون هم ميدونه هر چند سنش هم پايين باشه ولي داره خودش رو گول ميزنه

ru siah;238161 نوشت:

آقای محترم اصلا هم اینطور نیست خیلی از دخترا هم دوست ندارن دورشون پر کشته مرده باشه اتفاقا بر خلاف اون دختری که آقا امیدو نا امید کرده اکثر دخترا (دخترای پاک) دوست دارن تا آخر پاک بمونن پاک بمونن و دورشون هیچ پسری نباشه و در آخر فقط سعی میکنن کسیو عاشق کنن که...از نظر شرعی فقط مخصوص همون دختر باشه و به جوز اون دیگه به کس دیگه ای فکر نمیکن...

بله حرف شما درسته ، برعكسش هم هست خيلي از پسرها هستن كه تو زندگيشون پاي عشقشون و زندگيشون ميمونن ولي متاسفانه اين تعداد كم بيشتر تو چشم هستن و تو ذوق ميزنن
علی2000;238165 نوشت:

من تا همین چند وقت پیش فکر می کردم اصا دختر خوب و پاک پیدا نمی شه و همشون تا برن دانشگاه چهارتا پسر ببینن و دوستاشونو ببینن که اس ام اس بازی می کنن کم میارن

اتفاقاً خيلي از دختران و پسران هستن كه در فضاي بد نه تنها بد نميشن كه بهتر هم ميشن
تو دانشگاه ما هم خانمي بودن كه اول مانتويي بودن ولي بعدش چادري شدن

درسته سخته ولي عوضش چيزي كه به سختي بدست بياد ارزش بيشتري داره[/]

سلام
عيدتون پيشاپيش مبارك.
اگر بخواهيد اينطوري به مسئله نگاه كنيد ميشه توجيه هايي كه اين روزهاي براي دوستي دختر پسر ارائه ميشه.
اول از همه ، شرط رابطه دختر و پسر ازدواجه،‌ميتونيد ازدواج كنيد؟
اگر شرايطش را داريد بريد جلو و عاشق بشيد و ...
شما اگر در سن 17 سالگي هستيد و احتمال ازدواج نداريد چرا ذهنتون را حتي درگير اين مسئله ميكنيد؟
بايد با توكل به خدا ذهنتون را از اين مسئله پاك كنيد و شرايط فكر و ديدار و پيامك را به حداقل برسونيد تا زمينه گناه هم فراهم نشه
پست زير به سوال شما قدري نزديكه ،‌از نظرات كارشناسان ميتونيد استفاده كنيد
http://www.askdin.com/thread6973.html

كبوتر حرم;238269 نوشت:
لا حول و لا قوة الا بالله


حسين جان كولاك كردي داداش :narahat az:
اينا منم ديگه نه ؟
انصافاً دست خودم نبود يه خرده خنده دار هم هست
آخه ميگه من عاشق دختري شدم كه چند بار با خودم و داداشم و احتمالاً خيلياي ديگه دوست بوده حالا شما بگيد چيكار كنم
اين خيلي واضحتر از اونه كه من و امثال من بخواييم راجبش توضيح بديم و ميدونم كه خود اين دوستمون هم ميدونه هر چند سنش هم پايين باشه ولي داره خودش رو گول ميزنه


سلام. من نمی دونم شما چرا اینقدر اصرار دارین اسم منو بگین؟ قرار نبودا.
اما با عرض پوزش باید عرض کنم بله خطابم به شما بود. نا راحت شدم وقتی اونقدر خندیدین. مگه خودتون یه روزی اون احوال رو نداشتین. شاید حالا به اون چیزا بخندین اما بدونین که دیگران هنوز تو اون دورانن.پس باید کمکشون کنین. علی رقم احترامی که واستون قائل هستم و شما رو مث برادرم می دونم اما این یه مورد ناراحت کننده بود. انتظار نداشتم.
باید به سرکار "رو سیاه" رو سفید در قیامت عرض کنم که حرفشون کاملا صحیحه. خیلی از دختر خانم ها هستن که چنین میلی دارن. اما یادتون باشه که من فقط میل ذاتی دختر ها رو گفتم.ذاتا دختر ها چنین گرایشی دارن. اما عده ای از اونا به علت عفاف در برابر این میل می ایستن. همه دختر ها ذاتا علاقه دارن که دیگران دوسشون داشته باشن و بهشون نگاه کنن. تحسینشون کنن. از جمال و کمالشون بگن. اما مانع این میل ذاتی اونا عفتشونه که نمی زاره نامحرم به این صندوقچه گنج اونا نزدیک بشه. و الا من که توهینی به خانما نکردم. بله حرفتون ککاملا صحیححه که خیلی از دختر ها هستن که دورشون رو خالی کردن.
موفق باشین.

سلام دوباره...
خوب پس امیدوارم موضوع حل شده باشه...برادر امید به این نصیحت خواهرانه گوش کن سریع خطتو عوض کن این اولین قدم برای فراموش کردنشه و شما هیچ راهی به جوز این ندارید...
من به خاطر روحیه خودتون عرض کردم.

bia2hanjare;234449 نوشت:
سلام
من امیدم17 سالمه واهل یکی ازشهرهای جنوبی هستم==الان پیش دانشگاهی هستم
اما یک سال پیش فروردینش1390 فامیلامون اومدن خونمون وحدودا12روزی موندن..فامیلا مون شهرستانهای غرب کشور هستند دختراین فامیلمون 20روز از من کوچیکترومن متولد اول خردادم
یه دخترنسبتامعمولی که نسبتا تیپ میزنن وارایشو.. میکنن بود
......

مهم نیست شمایی که الان اینو میخونید کسی قبل شما جواب داده یا ن ولی شما هم لطفا جواب نظر خودتونو بذاری..من محتاج نظر همه شمام

..............................................................................................

سلام به داداش کوچیکه ی آسک دینیمون


من نمیگم الآن این علاقه نیست!!!


نمیگم الآن دنیات نشده....نه هم علاقست هم دنیاته!!!


اما برادره من.....نمیدونم چطور بگم که بهت برنخوره؟


شنیدی میگند دنیای هرکس به اندازه ی وسعت فکر اوست؟؟؟


نمیگم فکرت پایینه نه!!!

اما علاقه ای که داری الآن خالی از هرگونه بحث حاشیه ای و گناهیه

شما دخترو دوست داری تا فقط کنارت باشه تا کنارش باشی!!!

وزندگیم به این میدونی

اما برادره من شما بلوغت کامل نشده ولی اون دختر خانوم الآن بلوغش کامله وبا توجه به گشتنش با پسرای مختلف چشمو گوشش برخلاف شما بازه!!!


هروقت نیاز توجهشو یه پسر ارضا نمیکنه میاد طرفت تا دوسش داشته باشی و تجدید قوا بکنه

وتوکه هنوز هیچ کدوم از مسائل حاشیه ایی که توذهن اون میگذره را نمیدونی

اگرم بدونی صد درصد تجربه نکردی

هنوز فکرت رشد نکرده

و دنیات به کوچیکیه اونه

سخته پارو دنیات بذاری

منم اینو الآن اذت نمیخوام


اما اگه خواستی دنیاتو وسیع تر کنی

مطالعه کن

برو دنبال بحثای معرفتی و پیچیده تا فکرت بلوغ پیداکنه

بعد خودت بیا و همین جا به این سوال جواب بده که

عاشق بودی یانه؟؟؟


بعد خودت بیا و همین جا به این سوال جواب بده که

عاشق بودی یانه؟؟؟


سلام . خواهران درست می گن
اما ظاهرا به حرف من توجه نشد.این خواهر ما گفته که شما فکرت کامل نشده. واسه همین اینطوری عاشق شدی و اون شد دنیات.
البته تا حدودی درسته. اما بزارین من یه جور دیگه بازش کنم. من خودم این دوران رو گذروندم. خیلی وقت پیش هم نبود که بگین داره تجربیاتشو منتقل می کنه. نه خودم هنوز هم تو همین دورانم.شخصیت پسر اینطوریه که اگه یک دختر رو چند بار ببینه یک حساسیتی نسبت به اون به وجود میاد. پسر هم به خاطر عدم تجربه این احساس خیلی بهش فکر می کنه. و از طرفی توصیفات زیادی از عشق و عاشقی شنیده. به همین دلیل میاد و می گه عاشق شم.در صورتی که عشق چیز خیلی فراتریه. واژه مقدسیه.این برادر من هم تو همین مرحله قرار داره. چون چند بار اون دختر رو دیده فکر می کنه عاشق شده. در صورتی که اصلا عشقی در کار نیست. فقط حساسیتیه که به صورت طبیعی در هر پسری به وجود میاد. راه مقابله هم اینه که پسر معنی عشق رو بفهمه. اونوقت بیاد و به این احساس بها بده. مطمعنا اونوقت نمی گه عاشقه. اما علاقه داره به اون دختر و خیلی راهت می تونه به اون دختر به عنوان خواهر نگاه کنه. اونوقته که شیرینی زندگی رو می تونه تو دلش احساس کنه. پسر اگه بخواد به این احساس بها بده اونوقت چندین مورد پیش میاد که پسر احساس می کنه عاشق شده. اونوقت حتی از خودش هم متنفر می شه که چرا دلش شده کاروان سرا.این حرف بر اساس تجربه ایه که عینا در برخی دوستانم دیدم. نمونه هم دارم. یکی از دوستام از خودش و زندگیش بی زار شده. به پوچی رسیده چون فکر می کنه شرایط یک مرد متعهد رو نداره. خیلی خود سر و پرخاشگر شده. یه آدم فوق العاده بی منطق.
هر غریزه ای که خدا تو انسان قرار می ده هدف داره. یک راه کنترل هم داره. و همچنین اگر به افراط کشیده بشه آدم رو تو منجلاب فساد می کشه. خدا با قرار دادن این سیستم پیچیده خواسته عیار انسان رو بسنجه. بهشت رو به بها می دن.
موفق باشین.

نقل قول:

باید به سرکار "رو سیاه" رو سفید در قیامت عرض کنم که حرفشون کاملا صحیحه. خیلی از دختر خانم ها هستن که چنین میلی دارن. اما یادتون باشه که من فقط میل ذاتی دختر ها رو گفتم.ذاتا دختر ها چنین گرایشی دارن. اما عده ای از اونا به علت عفاف در برابر این میل می ایستن. همه دختر ها ذاتا علاقه دارن که دیگران دوسشون داشته باشن و بهشون نگاه کنن. تحسینشون کنن. از جمال و کمالشون بگن. اما مانع این میل ذاتی اونا عفتشونه که نمی زاره نامحرم به این صندوقچه گنج اونا نزدیک بشه. و الا من که توهینی به خانما نکردم. بله حرفتون ککاملا صحیححه که خیلی از دختر ها هستن که دورشون رو خالی کردن.
موفق باشین.


باسلام...موضوع چقدر به حاشیه رفت.آخرمن متوجه نشدم سوال دوستمون چی بود؟

امادرخصوص این سخن....میل ذاتی.

این میل فقط درمورد خانم ها نیست..همه انسانها دوست دارند دراین خصوص موردتوجه قراربگیرند...همه انسانها.
لطفا برحسب برچسب های اجتماعی سخن نگویید....وخانم هارو ازاین موضوع دردسته دیگرنگذارید.

همه انسان ها چنین گرایشی دارندوآن هم برای برقراری ارتباط اجتماعیست...

تازه ازنظر روان شناسی جامعه ما آقایون چون درکودکی سرکوبهای خاصی داشته اند دربزرگسالی بیشتربه

این توجه احساس نیازمیکننداما ظاهرا به خاطر حس برتری جویی آن روپنهان می کنند..

پس لطفا همین طوری اسم خانمهارو نیارید...درضمن اینکه میگن خانمها خیلی احساساتین....درحقیقت

آقایون ازخانم ها شکننده ترخواهندبود..منتهی مخفی میکنند.اما خانم ها راحت میتونند حرفشون

روبزنندبرخلاف آقایون که همیشه فکرمیکننددرمیدان جنگ هستند.

سلام دوستان، به برادر گرامي‌ام يه توصيه مي كنم، برو به پدر و مادرت بگو كه بروند يه دختر مناسب شأن شما را براي شما خواستگاري كنند، خيلي هم وسواس به خرج نده، با اعتقاد به خدا و دين اسلام همه‌ي مشكلات حلّ مي‌شود، حتّي مسائل مادّي را هم خداوند متعال مي‌فرمايد: (يغنهم الله من فضله) پس مشكلات مادّي هم غصه‌اش را نخوريد، خدا مي‌داند يكي از كارهايي كه زودتر از همه مشكلاتش حل مي‌شود، مسأله‌ي ازدواج است، چون با ازدواج، نصف دين انسان كامل مي‌شود و خدا دوست دارد بندگانش دينشان كامل شود. براي حسن ختام اين جلسه هم صلوات بفرستيد، انشاءالله اين دوستمان و همه‌ي جوانان مسلمان، مشكلات ازدواجشان حلّ شود.

سبزينه ظهور;238809 نوشت:

[=arial narrow]

[=arial narrow]امادرخصوص این سخن....میل ذاتی.

[=arial narrow]این میل فقط درمورد خانم ها نیست..همه انسانها دوست دارند دراین خصوص موردتوجه قراربگیرند...همه انسانها.
[=arial narrow]لطفا برحسب برچسب های اجتماعی سخن نگویید....وخانم هارو ازاین موضوع دردسته دیگرنگذارید.

[=arial narrow]همه انسان ها چنین گرایشی دارندوآن هم برای برقراری ارتباط اجتماعیست...

[=arial narrow]تازه ازنظر روان شناسی جامعه ما آقایون چون درکودکی سرکوبهای خاصی داشته اند دربزرگسالی بیشتربه

[=arial narrow]این توجه احساس نیازمیکننداما ظاهرا به خاطر حس برتری جویی آن روپنهان می کنند..

[=arial narrow]پس لطفا همین طوری اسم خانمهارو نیارید
[=arial narrow]

[=Arial Narrow]سلام .
[=Arial Narrow]من قبلا تاپیک های شما رو دیده بودم. فکر می کردم یه جورایی منطقی تر باشین. یه کم اگه توجه کنین اون حس درسته در آقایون و خانمها وجود داره. اما با شدت متفاوت. یعنی هر خصوصیت زن در مرد و هر خصوصیت مرد در زن وجود داره با شدت کمتر. البته در افراد مختلف هم متفاوته. اون روانشناسی ای که شما داری ازش صحبت می کنی منطقه ای و بعضا خانوادگیه. پس حکم نسیت. اما اصلا در تفسیر حرف من شما اشتباه کردی. اصلا منظور من به مقبولیت اجتماعی نبود. (آخه شما حرفتون یعنی مقبولیت عام)حرف من مربوط به اون میل ذاتی خانم هاست که باعث خود آرایی اونا می شه. این خود آرایی در آقایون هم هست اما کمتر.میلی که به زن اجازه هر عملی رو تو اجتماع نمی ده در صورتی که اون عمل ممکنه برای یک مرد عادی باشه. میلی که بعضا می بینیم دختران محجبه رو تو مدارس و دانشگاه ها سرافکنده می کنه. بزارین در این مورد توضیح بدم. بعضی از دختر خانم های محجبه هستن که وقتی با تمسخر هم کلاسی ها مواجه می شن احساس سر افکندگی می کنن و احساس می کنن که اون دختر ها یه چیزی اضافه دارن. یه چیزی بیشتر از اونا دارن. (البته همین موضوع هم باعث گرایش خیلی از دختر خانم ها به سمت بی حجابی شده.) البته من اون خانم هایی که افتخارشون حجابه رو مورد خطاب قرار ندادم. اونا احترام دارن. منظورم اون خانم های ضعیفیه که اگه زور از روشون برداشته بشه به تابع اون حجاب هم برداشته می شه.
[=Arial Narrow]منظورم این حسه.این غریزه.
[=arial narrow]

[=arial narrow]
سبزينه ظهور;238809 نوشت:

...درضمن اینکه میگن خانمها خیلی احساساتین....درحقیقت

[=arial narrow]آقایون ازخانم ها شکننده ترخواهندبود..منتهی مخفی میکنند.اما خانم ها راحت میتونند حرفشون

[=arial narrow]روبزنندبرخلاف آقایون که همیشه فکرمیکننددرمیدان جنگ هستند.


این که نیاز به توضیح نداره. یه مقداری تعصبی حرف زده شده. شاید بعضی آقایون خیلی احساساتی باشن و بر عکس بعضی از خانم ها هم از مرد هم محکمتر باشن اما در مجموع احساسات خانم ها بسیار لطیف تر از احساسات آقایونه. درسته مرد می شکنه اما چیزی که زن رو می شکونه شاید بعضا رو مرد خراشی هم ایجاد نکنه. مثلا ازدواج. اگه پسر و دختری هم دیگه رو بخوان و به هر علتی با مخالفت مواجه شدن چی میشه؟ مرد بعد یه مدت خودشو جمع می کنه اما دختر نابود می شه.
اصلا به خاطر همین احساسات لطیف بوده که دین زن رو کانون عفاف و مهر در خانواده معرفی می کنه. اصلا برای همینه که زن مظهر ناز و مرد نماد نیازه.
البته این موضوع نیاز به توضیح نداشت. اما خوب به احترام این عزیز گذاشتم. امیدوارم کمکی کرده باشم بهتون.
یا علی

نقل قول:
ذاتا دختر ها چنین گرایشی دارن. اما عده ای از اونا به علت عفاف در برابر این میل می ایستن. همه دختر ها ذاتا علاقه دارن که دیگران دوسشون داشته باشن و بهشون نگاه کنن. تحسینشون کنن. از جمال و کمالشون بگن. اما مانع این میل ذاتی اونا عفتشونه که نمی زاره نامحرم به این صندوقچه گنج اونا نزدیک بشه.

سلام...ببخشید به نظرم آدم باید جمله اش رو دقیق بگه..طوری که وقتی اون رومی خودنیم دچار تفسیراشتباه نشیم.
حرف های شما کاملا درسته اما جواب سخن منم نبود...
اولین نکته اینکه:میل به خودآرایی با میل به جلب توجه دومقوله مشابه هم اما جدا ازهم هستند..
خودآرایی یکی ازابزار جلب توجه هست..مرد وزن به اندازه مساوی دوست دارند جلب توجه کننداما ابزار آن درجامعه هر ملتی باتوجه به نوع تربیت متفاوت میشه.

مثلا خانم با آرایش اون رو نشان میدهد و آقا هم با برتری جویی....خودستایی..خودی نشان دادن...زورآزمایی...قهرمان سازی..قهرمان پرستی...شهرت طلبی و...
پس جلب توجه درهمه ذاتا مساوی وجود داره..

اما سخن شما...قصد جسارت ندارم اما اگر میشه کمی بیشتر بهش دقت کنید.میگید که خانم ها ذاتا دوست دارندخودآرایی رو اما اگر عفت مندباشند به خاطر عفافشون کنترل می کنند!!!!!
کنترل؟
مثلا من مذهبیم دارم خودم رو کنترل میکنم؟که کاسه گدایی سمت مرداخیابون نبرم؟!!
این جمله شما کمی برای خانم های محجبه کمی والبته بسیار زیاد بسیار زیاد سنگین وغیرقابل قبول خواهدبودویک جور توهین آمیز..

اجازه بدید دراین مورد توضیحی بدم:
بله درسته خانمها به خودآرایی علاقه دارند..همه خانمها..چه مذهبی چه غیرآن..این حس ذاتیه...

اما درکنار این حس ذاتی...خداوندحس جاودانگی هم داده...مادرحس جاودانگی وکمال بحث(عشقه)روداریم.
گیاه عشقه سعی دارد به تکیه گاه متصل وروبه بالا رشد کند..
درکمال..وقتی انسان به منبع حقیقی میرسه دیگه تمام قلب او مثل عشقه دوراون زیبایی میچرخه وتمام اون حس خودآرایی که داره به سمت اون معشوق میکشونه...وآنقدر محوش میشه که دیگر نیازی دراو پیدانمیشه که مثلا بخوادتوی خیابون خودش رو نشان خیابونیها بده...

وقتی شما اسم کنترل رومیارید...یعنی اینکه من این حس نیاز رو درخودم احساس میکنم اما به خاطر حیا...سرکوبش میکنم!
برای یک خانم که باتمام علاقه چادرسرمیکنه بسیار زننده است که داخل ذهنش بگه واقعا ای کاش توخیابون به خودم میرسیدم!

یعنی مجبوربشم خودم روکنترل کنم....وقتی مطمئن میشیم این آقایون بدبخت جامعه ازخودمابدبخت ترند...وتوی خیابون علاف وبیکاروبیچاره توی چشماشون میشه کاسه گدایی محبتشون رودید چطورممکنه حس نیاز بیاد سراغمون که مانیاز داریم اونهابه ماهم توجه کنند؟چه نیاز بیخود وحقیرانه؟
پس خانمهای محجبه روشن فکر نیازی به خیابونی ها ندارندکه مثلا مجبوربشن احساسشون روکنترل کنند..

خصوصا زمانی که خود معشوقی داشته باشند..
تازه ازنظر فیزیولوژی درفکرخانمها طوری مغزآنها طراحی شده که درخیال خود یک مردویک عشق میتواند پرورش پیداکند..امامردان میتونند چندین عکس ازچندین زن در مغزشون ثبت کنند..
مرد میتونه حس نیازپسیداکنه به چندزن..اما یک زن تازمانی که معشوق او بااوباشه هرگزبه دیگری فکرنخواهدکرد...البته من مصادیق رونگفتم..کلی بود.ممکنه بعضی شرایط این موردهاروتغییربده.


درمورد خانمهای بیحجاب...قصد دفاع ازاونهاروندارم..واقعیت رومیگم..

یکی ازعلتهای عمده اینکه خانمها به سمت آقایون توخیابون.....وپارایش میکنند....خودمردان هستند...یعنی ناموس اون خانم.
مثلاپدریابرادر....دوحالت داره...یاخیلی آزادش گذاشتن ویا(که مورددوم بیشتربوده)اون رواجباربه حجاب میکردن..وهم چنین کبودمحبت ازجانب آنان....
خیلی راحت میشه یه دختررو خوب باربیاریم..امایه پسرنه....تربیتش بسیارسخت تره...
من وقتی میبینم همش خانمها نشانه گرفته میشن واونهاروبیشترمقصرمیدونند اصلا نمیتونم تحمل کنم.چون ناحقی هست.....
هیچ دختری مرض نداره خودی نشان بده.حتما عقده ایی درکاربوده..حتما پدره یابرادره وحتی مادر این بلاروسرش آوردند...
ازخودم نمیگم.....چیزیه که تاحالا توی تمام آمارهادیده شده..یادخترازنظر عقلی مشکل داشته...یاسرکوبیهایی ازطرف خانواده...
خصوصازمانی که درمحیط بسیاربسته وسرکوب موابانه وحتی سخت گیرانه بزرگ شده باشه...
تاالان دختران مذهبی روشن فکر که ازخانواده های متعصب بیرون اومدن معمولا یابراثرتاثیردوستان به مذهب گرایش پیداکردن..ویا خودسراغ مطالعه رفتند...معمولا اونهایی که با ائمه هم بسیارنزدیک میشوند بهترهدایت میشن.

[="Tahoma"][="Black"]لا حول و لا قوة الا بالله

دقت كرديد چقدر اين بحث به حاشيه رفت ؟
اصلاً اين دوستمون خودش كجاست ؟

hush dragon;238631 نوشت:
نا راحت شدم وقتی اونقدر خندیدین.

مگه چقدر خنديدم :Gig:
باور كن همش يه نيشخند بود :Nishkhand:

hush dragon;238631 نوشت:
مگه خودتون یه روزی اون احوال رو نداشتین.

نه ، خدا رو شكر تا حالا نداشتم
hush dragon;238631 نوشت:
اما این یه مورد ناراحت کننده بود. انتظار نداشتم.

اگر ناراحت شديد ببخشيد
قصدم ناراحت كردن كسي نبود

hush dragon;238722 نوشت:

شخصیت پسر اینطوریه که اگه یک دختر رو چند بار ببینه یک حساسیتی نسبت به اون به وجود میاد. پسر هم به خاطر عدم تجربه این احساس خیلی بهش فکر می کنه. و از طرفی توصیفات زیادی از عشق و عاشقی شنیده. به همین دلیل میاد و می گه عاشق شم

ببين برادر عزيز اين يه موضوع دو طرفه هست يعني دقيقاً در مورد خانمها هم صدق ميكنه و اتفاقاً در مورد خانمها بيشتر هم هست
شما اگر دقت كنيد ميبينيد كه در اكثر اين ارتباطات هدف دختر ازدواج هست برعكس پسرها كه هدفشون صرفاً لذت بردن هست

hush dragon;238722 نوشت:
راه مقابله هم اینه که پسر معنی عشق رو بفهمه. اونوقت بیاد و به این احساس بها بده. مطمعنا اونوقت نمی گه عاشقه.

به جرات ميشه گفت تقريباً هيچ كس نميدونه عشق دقيقاً چيه حداقل من نميفهمم عشق چيه
يه روز تو يكي از خيابونهاي كرج دختر و پسري حرفشون شده بود ، اون خانم از من خواست كمكش كنم رفتم جلو و مچ دست پسره رو گرفتم ، چون قيافم هم يه كم تابلو هست اون بنده خدا در آن واحد مثل آفتاب پرست هيجده تا رنگ عوض كرد ديدم واقعاً داره روح از بدنش جدا ميشه گفتم بابا كاريت ندارم راحت باش
گفتم شما چند سالتونه ؟ دختره گفت من 18 سالمه و اين 16 ، آخه من عاشق چيه اين بچه شدم :Moteajeb!:!!!!!!!!
گفتم خانم شما از عشق چي ميدونيد ؟ چرا داريد اينهمه عشق رو كوچيك ميكنيد ؟ اگر اون نظامي بدبخت ميدونست شما چه بلايي ميخواييد سر عشق بياريد هيچ وقت داستان ليلي و مجنون رو نميگفت
البته اون خانم هم دروغ نكفت بلكه وسعت ديدش در مورد عشق در همون حد بود
حالا شما چطور به يك نفر ميگيد عشق رو بشناس ؟
hush dragon;238722 نوشت:
اما علاقه داره به اون دختر و خیلی راهت می تونه به اون دختر به عنوان خواهر نگاه کنه.

اينم ميتونم به جرات بگم كه امكان نداره
شما وقتي دوست داريد با خانمي ازدواج كنيد ولي نميشه امكان نداره كه ديد شما به اون خانم مثل بقيه خانم ها باشه چون اگر قرار بود مثل بقيه باشه كه بهش علاقه مند نميشديد
اين رو من تجربه كردم
يكي از دوستانم خانمي رو ميخواستن منم خيلي تلاش كردم بهم برسن ولي نشد بعد از اون من يه پروژه داشتم كه اين دو نفر رو از فكر هم بيارم بيرون
بگذريم

SARBAZ;238817 نوشت:
به برادر گرامي‌ام يه توصيه مي كنم، برو به پدر و مادرت بگو كه بروند يه دختر مناسب شأن شما را براي شما خواستگاري كنند

اين بهترين پيشنهاد بود
شما اگر واقعاً فكر ازدواج داريد به خانوادتون بگيد
اگر انقدر جرات داشتيد كه به خانواده بگيد يعني كاري كه ميخواييد انجام بديد ارزش داره ولي اگر نتونستيد بگيد بدونيد كه يه جاي كار ميلنگه

hush dragon;238845 نوشت:

[=Arial Narrow][=Arial Narrow]بعضی از دختر خانم های محجبه هستن که وقتی با تمسخر هم کلاسی ها مواجه می شن احساس سر افکندگی می کنن و احساس می کنن که اون دختر ها یه چیزی اضافه دارن. یه چیزی بیشتر از اونا دارن. (البته همین موضوع هم باعث گرایش خیلی از دختر خانم ها به سمت بی حجابی شده.) البته من اون خانم هایی که افتخارشون حجابه رو مورد خطاب قرار ندادم. اونا احترام دارن. منظورم اون خانم های ضعیفیه که اگه زور از روشون برداشته بشه به تابع اون حجاب هم برداشته می شه.

دختري كه بخواد بخاطر تمسخر ديگران چادرش رو در بياره اتفاقاً بهتره كه در بياره چون اين دختر هموني هست كه به اسم دين تيشه به ريشه دين ميزنه كه خيلي بدتره
دختري كه انقدر روي اعتقاداتش سست هست اگر فردا با پسري ارتباط داشته باشه مردم كه نميگن به زور چادر سر كرده ميگن چادري ها هم كه انقدر ادعاي خدا و پيغمبري دارن خودشون اين كارن

دوست عزیز سلام
متاسفانه شما عاشق نشدی
مطمئن باش
الان به فکر درس و دانشگاه باش
و اینم بدون که سنت که یکم بره بالاتر بیشتر تو اجتماع باشی موردهایی رو میبینی که به شخصیت خودت نزدیکترن و مناسبتر
الان به خاطر شرایط سنی که داری فکر میکنی عاشق شدی و ....
ولی یه هوس و زود میگذره

اینو از رو تجربه ای که دارم بهت میگم

در پناه حق

كبوتر حرم;239343 نوشت:
لا حول و لا قوة الا بالله


سلام.
خدا رو شکر که شما اینبار اسم ما رو نگفتی:Nishkhand:
نبودم.... ببخشید. یه چند صباحی خدمت خدمت آقا اما رضا بودم. نائب الزیاره همه دوستان بودم.
بعضی از حرفاتون مشخصه که نمی تونین یه دختر رو درک کنین. تو اصول روانشناسی دختر و پسر خصوصیات مشترکی دارن اما در برخی گسترده و در برخی محدوده. مثلا همین بحث عاشق شدن. پسرا زود عاشق می شن. دخترا هم زود عاشق می شن. اما باید تفاوت بین اونا رو بدونین. اگه بدونین مشکل شما حله. پسر تعهدی بر عشق نداره. عاشق هست اما متعهد نیست. اما دختر که تا زه از شیر می گیرنش عاشق می شه اما به ذات متعهده.(کلیت رو عرض می کنم)
در مورد اون دخترای سست: حرف شما متین اما به نظر شما چند درصد از جامعه می رن و تحقیق می کنن؟ واقع بین باشیم. چند درصد با تعصب محجبه هستن؟ چند درصد با زور محجبه ان؟ چند درصد با علم؟
یکی از دو دلیل مهم در افزایش بی حجابی وجود داره. یکی چادری ها. یکی هم عدم توانایی در برابر توهین بی حجاب ها. اگه خوستین م هر کدوم مفصل بحث داره.
اگه جایی رو جا انداختم ببخشید.
یا علی

سلام ببخشید وسط حرفتون پا برهنه و...
ولی از نظر من اینطور نیست که دخترا متعهد باشن و پسرا نه یعنی هست همچین چیزی درسته اما به قول خودتون بیاید واقع بین باشیم من خیلی از دخترارو میشناسم که هدفی از عشق ندارن فقط دم از عشق میزنن فکرم میکنن ته عاشقن اما تا یکی بهتر پیشنهاد میده دیگه اسم اون پسری ک به اصطلاح یه روز عاشقش بودنم با نیشخند میدن!بستگی داره راجع به چ دختری یا پسری حرف بزنین
بطور مثال همین دختری که این دوستمونو گرفتار کرده از اون دسته از دختراس که فقط حرف میزنن از عشق حرف میزنن از نجابت حرف میزنن از ازدواج حرف میزنن اما وقت عمل چی؟بای بای...!!!!من اصلا دوستی نامحرم و تعید نمیکنما حرف از تعهد بود به همین دلیل عرض کردم...

ru siah;242121 نوشت:
سلام ببخشید وسط حرفتون پا برهنه و...
ولی از نظر من اینطور نیست که دخترا متعهد باشن و پسرا نه یعنی هست همچین چیزی درسته اما به قول خودتون بیاید واقع بین باشیم من خیلی از دخترارو میشناسم که هدفی از عشق ندارن فقط دم از عشق میزنن فکرم میکنن ته عاشقن اما تا یکی بهتر پیشنهاد میده دیگه اسم اون پسری ک به اصطلاح یه روز عاشقش بودنم با نیشخند میدن!بستگی داره راجع به چ دختری یا پسری حرف بزنین
بطور مثال همین دختری که این دوستمونو گرفتار کرده از اون دسته از دختراس که فقط حرف میزنن از عشق حرف میزنن از نجابت حرف میزنن از ازدواج حرف میزنن اما وقت عمل چی؟بای بای...!!!!من اصلا دوستی نامحرم و تعید نمیکنما حرف از تعهد بود به همین دلیل عرض کردم...

سلام.
من هم اعتقاد به واقع بینی دارم اما شاید در این مورد اشتباه از من باشه. شاید هم ذات دخترا عوض شده باشه. اما تو تمام منابع اگه بگردین زن رو به ذات متعهد می دونن.و البته صحیح هم هست. زن به ذات متعهده. البته من هعمونجا هم گفتم که حرف من در مور د عام جامعه زنانه. البته به دلیل همین تعهدشون هم هست که خدا نعمت مادر شدن رو بهش می ده. اما در مورد اون خانم ها.
اون خانم هایی که شما داری مثال می زنی هم به ذات متعهدن. اما دارن به یک نیاز دیگه خودشون جواب می دن. همون نیازی که قبلا گفتم. اونا دارن دور و بر خودشونو پر می کنن. این هم از فطرته. هر چند عفت چنین اجازه ای نمی ده.
شما دوستی با نامحرم رو "تعید" نمی کنین؟:khandeh!:
درسته دوستی نامحرم اصلا خوب نیست. البته نباید قطع ارتباط بشه. نباید پسر و دختر از هم جدا بشن. البته دوستی با اطلاع والدین بحث جدایی داره که عموما ختم به ازدواج می شه. به اصطلاح نامزدی.
اما جدا کردن دختر و پسر اصلا خوب نیست. می تونم ثابت هم بکنم.
موفق باشین. یاعلی

سلام دوستان
البته اینو میدونم دوستانی که جواب میدن در مرحله اول برای پاسخ دادن به سوال وکمک به شروع کننده ی تاپیکه اما ظاهرا خود جناب آقایی که تاپیک رو شروع کرده هیچ خبری ازشون نیست ،
شاید هم انشاءلله مشکلشون حل شده ،چون معمولا افرادی که شروع کننده ی تاپیک هستند تا پایان ادامه میدن و یا پاسخ دهنده ها رو همراهی میکنند اما از این بنده خدا هیچ خبری نیست
انشاءلله که مشکلشون حل شده باشه
منظورم اینه که فکرکنم حالا که ایشون نیستن پس ادامه دادن به بحث هم فایده ای نداشته باشه چون شبیه این مباحث در تاپیکهای دیگه هم کلی مطرح شده
"البته شرمنده که فضولی میکنما ،فقط نظرمو گفتم"

گل نیلوفر;242699 نوشت:
سلام دوستان
البته اینو میدونم دوستانی که جواب میدن در مرحله اول برای پاسخ دادن به سوال وکمک به شروع کننده ی تاپیکه اما ظاهرا خود جناب آقایی که تاپیک رو شروع کرده هیچ خبری ازشون نیست ،
شاید هم انشاءلله مشکلشون حل شده ،چون معمولا افرادی که شروع کننده ی تاپیک هستند تا پایان ادامه میدن و یا پاسخ دهنده ها رو همراهی میکنند اما از این بنده خدا هیچ خبری نیست
انشاءلله که مشکلشون حل شده باشه
منظورم اینه که فکرکنم حالا که ایشون نیستن پس ادامه دادن به بحث هم فایده ای نداشته باشه چون شبیه این مباحث در تاپیکهای دیگه هم کلی مطرح شده
"البته شرمنده که فضولی میکنما ،فقط نظرمو گفتم"

سلام.
از این طور تاپیک ها شاید بازم باشه. عیبی داره اینم یکی دیگه باشه. یکی ممکنه مسیرش به اینجا خورد و کمکی بهش بشه. فکر کنم باشه بد نیست چون مشکل خیلیاست.

سلام
منظور من از دوستی دختر پسر دوستی معمولی نبود برادر مثلا تو همین اسک دین خودمون تو لیست دوستان هممون هم دختر هست هم پسر من منظورم رفاقت های پنهانی که تو خیابون ایجاد میشه حالا یا تو خانواده یا همین اینترنت!منم نمیگم دختر و پسر باید جدا شن نه اصلا چون این واقعا بده که ما جنس مخالف خودمونو نشناسیم مثلا خیلی خوبه که تو دانشگاه دختر و پسر با همن چون هر دو اجتماعی میشن ولی به طور مثال تو همین دانشگاه چقدر اوضاع خرابه چقدر دخترا از پسرای ساده سو استفاده میکنن و چقدر پسرا از دخترا؟..هر چیزی جنبه میخواد..
اینکه شما میگید اگه خانواده در جریان باشن پس بزارید من خدمتتون عرض کنم جامعه ی ما طوری شده که اگه دختری دوست پسر داره حتما مادرش در جریانه حداقل اکثرا بین دخترا اینجوریه وقتی میرن بیرون مادر میدونه اما پدر نمیدونه چون خدارو شکر هنوز یکم قیرت تو وجود مردای ایران مونده هیچ مردی حاظر نیست دخترش با پسر دوستی کنه(دوستی منظورم اون رابطه اشتباه بین دختر و پسره)...
مگر اینکه اینطور باشه که برای دختر یه خاستگاری بیاد و تصمیم بگیرن صرفا جهت آشنایی یه مدت رفت و آمد داشته باشن تا بهتر تصمیم بگیرن!
خلاصه هر دوستی که باعث اذیت آزار یا ناراحتی دختر یا پسر بشه اشتباهه اینجا دوست عزیزمون دارن اذیت میشن دیگه پس این نشون میده رابطه اشتباهه!غیر از اینه؟

ru siah;242813 نوشت:
سلام
منظور من از دوستی دختر پسر دوستی معمولی نبود برادر مثلا تو همین اسک دین خودمون تو لیست دوستان هممون هم دختر هست هم پسر من منظورم رفاقت های پنهانی که تو خیابون ایجاد میشه حالا یا تو خانواده یا همین اینترنت!منم نمیگم دختر و پسر باید جدا شن نه اصلا چون این واقعا بده که ما جنس مخالف خودمونو نشناسیم مثلا خیلی خوبه که تو دانشگاه دختر و پسر با همن چون هر دو اجتماعی میشن ولی به طور مثال تو همین دانشگاه چقدر اوضاع خرابه چقدر دخترا از پسرای ساده سو استفاده میکنن و چقدر پسرا از دخترا؟..هر چیزی جنبه میخواد..
اینکه شما میگید اگه خانواده در جریان باشن پس بزارید من خدمتتون عرض کنم جامعه ی ما طوری شده که اگه دختری دوست پسر داره حتما مادرش در جریانه حداقل اکثرا بین دخترا اینجوریه وقتی میرن بیرون مادر میدونه اما پدر نمیدونه چون خدارو شکر هنوز یکم قیرت تو وجود مردای ایران مونده هیچ مردی حاظر نیست دخترش با پسر دوستی کنه(دوستی منظورم اون رابطه اشتباه بین دختر و پسره)...
مگر اینکه اینطور باشه که برای دختر یه خاستگاری بیاد و تصمیم بگیرن صرفا جهت آشنایی یه مدت رفت و آمد داشته باشن تا بهتر تصمیم بگیرن!
خلاصه هر دوستی که باعث اذیت آزار یا ناراحتی دختر یا پسر بشه اشتباهه اینجا دوست عزیزمون دارن اذیت میشن دیگه پس این نشون میده رابطه اشتباهه!غیر از اینه؟

بله حرف های شما صحیح.
"قیرت" هم گاهی وقتا زیادش خوب نیست. به قول امام سجاد که می فرمایند خدایا مرا از غیرت بی جا در امان دار.
شما گفتین هیچ مردی"حاظر"نیست دخترش رابطه داشته باشه. درسته اما اینم یه غیرت بی جاست.
رابطه دختر و پسر باید در محدوده شرع باشه شکی نیست. اما شماگفتین که قبل ازدواج برای آشنایی. من چنین رابطه ای رو قبول ندارم. چون اون موقع رفتار ها مصنوعیه و فقط باعث ایجاد عشق کاذب می شه. بهترین جایی که دختر و پسر می تونن همدیگه رو بشناسن تو دانشگاست.فضا آماده برای شناخت خصوصیات و طرف هست. یعنی پسر دخترا رو می شناسه و دختر پسرا رو. البته ایجاد این فضا توسط رهبر معظم انقلاب تاکید شده.
رابطه اون برادر ما هم از اصل مشکل داشت.
موفق باشین. نمی دونم تونستم حرف خودم رو بزنم یا نه. شما ببخشید

بله اینی که شما میگید هم هست ولی واقعا بعضی از دختر و پسرای جامعمون خیلی بی جنبه ان دلیل نداره ک طرف تا رفت دانشگاه خوب بسم ا..الرحمن الرحیم حالا از کجا شروع کنیم از اول کلاس یا آخر کلاس از دختر های کلاس خودمون یه کلاس بقلیا...این دیگه یعنی چی؟بله من این حرفارو خیلی از پسرای دانشجو شنیدم این شناخت و رابطه فقط فقط وقتی درسته که هدف ازدواج باشه چون اگه غیر این باشه میشه سرگرمی و لذت...

با این حال ممنون از اطلاعاتتون استفاده کردم.

سلام.
خدارو شکر شکر شد همون چیزی که می ترسیدم. منظورم رو بد فهمیدین.
منظور من اینی نبود که شما گفتین. من حرف رهبر معظم انقلاب رو زدم. من گفتم محدودیت روابط نباید باشه. باید با هم تعامل سازنده داشته باشن تا از رفتار ها و خصوصیات جنس مخالف آگاه بشن. چون قراره وارد جامعه بشن. منظور من اینی که شما گفتین نبود. در ضمن دوستی قبل از ازدواج حتی به قصد ازدواج هم اشکال داره چون در شناخت کمکی نمی کنه . چون رفتار ها مصنوعیه و اصل رفتار نیست.
موفق باشین.

من که آخر متوجه نشدم شما با دوستی موافقید یا نه؟!
منظورتونو متوجه شدم من در کل میگم همه چیز جنبه میخواد این همه میگید دانشگاه همون دانشگاه رفتنم جنبه اگر دوستی پیش میاد اونم جنبه میخواد!

ru siah;243172 نوشت:
من که آخر متوجه نشدم شما با دوستی موافقید یا نه؟!
منظورتونو متوجه شدم من در کل میگم همه چیز جنبه میخواد این همه میگید دانشگاه همون دانشگاه رفتنم جنبه اگر دوستی پیش میاد اونم جنبه میخواد!

من با اون دوستی ای که تو ذهن خیلی ها هست مخالفم. حد شدونات مرد و زن باید رعایت بشه. دوستی قبل ازدواج حتی برای شناخت هم مناسب نیست چون رفتار ها مصنوعیه و هیچ شناختی به آدم نمی ده.
اما من معتقدم که نباید زمینه تعامل پسر و دختر با هم قطع بشه. باید با هم تعامل داشته باشن تا بتونن جنس مخالف خودشونو بشناسن چون پسر و دختر دارای تمایلات متفاوت و گاها متضاد هستن. این توصیه رو رهبر معظم انقلاب هم به دانشگاهی ها کردن که به مسئولان امر کردن که زمینه تعامل نباید بسته بشه.
این بود موضع مشخص من در مورد دوستی. امیدوارم برداشت بد نشه.
یا علی

سلام
دوست عزیز اینو بدون که دختر که با داداشت راحت رابطه داره و اصلا هم از تو خجالت نمیکشه و میگه با چند نفر دیگه هم رابطه داره و براش عادیه. زن باید معدنه حیا باشه وقتی بی حیا شد دیگه... .
این دختر مطمئن باش که پس از ازدواج هم رابطه خواهد داشت. به نظر من این دختر نمی تونه مادر خوبی برای بچه هات باشه البته اگه بتونی تشخیص بدی که بچه ای که از شکم این طور دختر در میاد بچه ی خودته یا نه بچه ی شخص دیگه ایی. اون وقت این بچه که وقتی بزرگ شد مایه ی آبروریزی تو میشه. چون مادرش با مادرای دیگه فرق داره. شاید الآن حرف های من رو قبول نکنی چون به قول خودت عاشقی یعنی هم کوری هم کَری. نه عیب های دختره رو میشنوی نه می بینی. همش تو چشمه تو زیباییست. ولی یه قطره به آینده کارات فکر کن فکر کن که اگه با این دختره ازدواج کنی چی میشه؟ اگه یه روزی ازش بچه شد چی میشه؟ آیا اون وقت هم همینطوری عاشقشی؟ نه اون وقت دیگه منبع شک و تردیدی!
یا علی خدا حافظ

موضوع قفل شده است