๑۩๑๑ منجی دلها ๑۩๑๑۩๑ قطعات ادبی و شعر ویژه میلاد حضرت مهدی (عجل الله)

تب‌های اولیه

56 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
๑۩๑๑ منجی دلها ๑۩๑๑۩๑ قطعات ادبی و شعر ویژه میلاد حضرت مهدی (عجل الله)

[=Tahoma][=Tahoma][=tahoma,arial,helvetica,sans-serif]



[/]

[=tahoma,arial,helvetica,sans-serif]صبر و قرار من به سر آمده[/]
[=tahoma,arial,helvetica,sans-serif]زود بیا وقت سحر آمده[/]


[=tahoma,arial,helvetica,sans-serif]گو چه کنم از غم هجران تو[/]
[=tahoma,arial,helvetica,sans-serif]از همه کس جز تو خبر آمده[/]


[=tahoma,arial,helvetica,sans-serif]بس زغمت گریه کنم روز و شب[/]
[=tahoma,arial,helvetica,sans-serif]چشم من از کاسه به در آمده[/]


[=tahoma,arial,helvetica,sans-serif]چون شده ام در صف دیوانگان[/]
[=tahoma,arial,helvetica,sans-serif]لیلی و مجنون به نظر آمده[/]


[=tahoma,arial,helvetica,sans-serif]کی شود این مژده ز تو بشنوم[/]
[=tahoma,arial,helvetica,sans-serif]یوسف گمگشته ز در آمده[/]


[=tahoma,arial,helvetica,sans-serif]بهر خدا و دل کاشف بیا [/]
[=tahoma,arial,helvetica,sans-serif]وقـت رهـائی بشـر آمده[/]


[/]
[/]

دهيد مژده به ياران که يار مي آيد
قرار گيتي چشم انتظار مي آيد

کليد صبح به دست و سرود عشق به لب
ز انتهاي شب آن شهسوار مي آيد

ز تنگناي خيالم گذشته است و کنون
به پهندشت دلم آشکار مي آيد

طلسم کين به سرانگشت مهر مي شکند
بشير دوستي پايدار مي آيد

سخاي اوست که از چشمه زار مي جوشد
شميم اوست که از لاله زار مي آيد

به جلوه اي که از او ديده آفتاب، چنين
به جيب برده سر و شرمسار مي آيد

جهان براي تماشا به پاي مي خيزد
به پايبوسي او روزگار مي آيد

دريغ! کز غم خوبان گرفته است دلش
چو لاله ملتهب و داغدار مي آيد



فاطمه راکعی


سلام بر نگاه تو

سلام بر نگاه تو بلند آسمانی ام
كه ازحضیض خاكها به اوج می كشانی ام

من از تبار لحظه های تند سیر زندگی
تو از تبار دیگری، بهار جاودانی ام

سراسر وجود من پر است از صدای تو
وجود من فدای تو، بیا به میهمانی ام

به ذره ذره جان من طلب زبانه می كشد
ولی در این حصارها اسیر ناتوانی ام

رسیده ام به مرگ خود، دراین غروب واپسین
بیا به چشم من نشین ، تمام زندگانی ام

شنیده ام كه می رسی، نشسته ام به راه تو

سلام بر نگاه تو، بلند آسمانی ام

قبله گلها




می آید آنکه دلش با ماست
دنیا به خاطر او برپاست

آن کس که قامت رعنایش
قد قامت همه گل هاست

یک بی نهایت بی تفسیر
یک بی شباهت بی همتاست

اینجا و هرچه به هر جا هست
با یک اشاره او زیباست

پایان این شب بی مهری
حبل المتین جهان آراست

می آید آن که به شهر عشق
از عاشقان جهان پیماست

نامش همیشه و تا تاریخ
شورآفرین و امید افزاست



سروده : مهدی تقی نژاد


[=microsoft sans serif]


نامت، ذکر مقدس ماست

مهربانم!

قدم هایت، جاده های شب را می شکند. نامت، ذکر مقدسی است که از دهان فرشتگان می تراود.

مولایم!

آفتاب گردان ها از دست های روشن تو، التماس دعا دارند و کوه ها، با تمام استواری شان به شمشیر عدالت تو پشت گرم اند و زائران تو، نه تنها در سامرای سبز که تو را در تمام خاک جست وجو می کنند.

[=microsoft sans serif]


[=microsoft sans serif]


ماه به نیمه رسیده و قرص کامل مهتاب، در تاریکی قیرگون شب خودنمایی می کند.

لحظه ها آستین مبارک ترین تولد تاریخند و زمان، با تندترین قدم های خود، سر تا سر جاده شب را می پیماید تا به پیشواز صبحی بشتابد که با طلوع تو روشن تر و نورانی تر شود.

دشت های گل نرگس، عطر شامه نوازشان را گم کرده و بوستان سبز امامت، از شوق رویش آخرین جوانه سبز، غرق در سرور، به انتظار نشسته.

فرشتگان آسمانی، پایکوبان و سبزپوش، راهی از آسمان تا به زمین را با زیباترین و نورانی ترین انوار خود فرش کرده اند و برای بدرقه آخرین منجی عالم بشریت از آسمان، لحظه شماری می کنند و زمین از میزبانی این ستاره فروزان، به خود می بالد.

شمارش معکوس ثانیه ها می آیند تا قدم در لحظه موعود می گذارند.

انتظار، جامه وصل می پوشد.

تو، متولد می شوی و مهتاب یادت، در تاریک ترین و سیاه ترین شب های تنهایی، چراغی از نور امید، در دل های دردمند و ستم دیده می افروزد و گل های نرگس، عطر شامه نواز نفس هایت را برای همیشه در سینه هاشان حفظ می کنند.

[=microsoft sans serif]
نفیسه بابایی

مژده صبح

[=microsoft sans serif]

... و سلام بر تو. آن دم که از مشرق لایزال طالع می شوی تا سِرِّ خلقت آسمان و زمین باشی!

سلام بر تو که روز تجلی را بشارت دهنده ای و صبح خدا را، مژده!

سلام بر تو که اشراق ها را درنوردیده ای و جهان را در خلسه حضور خود، معلق گذارده ای؛

هر چند لحظه ای، نگاه ولایتت را بر این گستره محتاج،
دریغ نخواهی داشت!

[=microsoft sans serif]

محبوبه زارع



تولد انتظار

[=microsoft sans serif]


شعبان، به نیمه خود رسیده و اشتیاق جهان، به بی نهایت.

لحظه ها در هیجانی روح انگیز، جریان گرفته اند. قرار نیست،
انتظارها به سر آید؛

چرا که اینک جهان در انتظار تولد انتظاری است که معیار صبرها و عطش ها و ترازوی ایمان ها و اعتقادها خواهد ماند.

به زودی، خلقت به نقطه عطف خود می رسد.

این را نفس های حبس شده در سینه، گواهی می دهد.

[=microsoft sans serif]

لحظه موعود

[=microsoft sans serif]

چه کسی ژرفنای این موهبت لایزال را درک خواهد کرد؟
چه کسی گستره این ارتفاع یقین را مجال تماشا خواهد یافت؟

چه دلی است آن دل که در رونق این میلاد عظیم، به خانه امام عسکری علیه السلام گذر کند و اسیر نشود؟

مگر می شود در دایره این حضور، قرار گرفت و قرار نگرفت؟! گاه شکوفایی انسان رسیده است.

لحظه موعودی که زمین، ظرفیت درک منجی را پیدا کرده است.

چه کسی جز او، شایسته مقام نجات است؛ وقتی پیش از خلقت آدم، به حلول آسمانی اش، مژده داده شده است؟!

[=microsoft sans serif]

می آید، تا...

[=microsoft sans serif]

می آید، تا آمدنِ روح در کالبد زمان را به نمایش گذاشته باشد.

می آید، تا ورود نفس در رگ درختان را اذن داده باشد.

می آید، تا مسیر رفتن را هموار کند.

می آید، تا آمدنی ها را به تصویر باور خاک بکشاند.

سلام بر این آمدن سبز که تا ابدیت رونق خواهد داشت!

[=microsoft sans serif]

دنیا گلستان شد

[=microsoft sans serif]

آفتاب، از همه پنجره ها لبریز شد و نسیم، بوسه بر پیراهن غنچه های معطر زد.

پیله ها پروانه شدند و پروانه ها پرواز.

همه لب های خسته از گفتن، با لبخند آشتی کردند. تو که آمدی، چشم همه آینه ها روشن شد و دست های تنها مانده، دلگرم شدند.

فانوس های زمزمه روشن شدند تا مرثیه ها را ترانه کنند و به ماهی ها یاد بدهند که دریا را می شود با کلمات آواز کرد.

تو که آمدی، دنیا گلستان شد و باغ ها با بهارها پیمان بستند تا همیشه بهاری بمانند.

[=microsoft sans serif]

عباس محمدی

تو آمده ای تا...

[=microsoft sans serif]

شاید دلیل خلقت آدم تویی؛ چرا که همه راه ها به تو ختم می شوند. حتم دارم جاده ها سر به پای تو گذاشته اند تا به مقصد برسند.

تو آمده ای تا ازل را با ابد پیوند بزنی و غم ها را به لبخند مبدل کنی.
سرنوشت ها را تو ختم به خیر خواهی کرد و همه دست ها را به دوستی خواهی رساند.

تو که بیایی، دیگر هیچ کودکی غمگین نخواهد بود.
حتم دارم که بعد از آمدنت، هیچ کدام از شب های آسمان، بی مهتاب نخواهد ماند.

[=microsoft sans serif]

وقتی که تو بیایی...

[=microsoft sans serif]


عدالت، کلمه ای است که تنها با آمدن تو کامل می شود.

تنها تویی که می توانی عدالت را خوب بنویسی، حتی زیباتر از همه شعرهایی که شاعران سروده اند.

در سایه دستان تو، زمین آسوده از خیال همه جنگ های جهانی، آرام خواهد خوابید.

وقتی که تو بیایی، هیچ دموکراسی باعث کشته شدن زنان و کودکان بی دفاع نخواهد شد.

تو که بیایی، تنها دموکراسی، عدالت خداوند است که جاری خواهد شد.

[=microsoft sans serif]

گل نرگس

[=microsoft sans serif]


امروز، گل های نرگس در اولین تلألؤ خورشید بامدادی، خبر از شکفتن آخرین غنچه باغ امامت می دهند؛

آن که مبارکی قدومش، سرآغاز مساوات و عدل و دوستی در میان خلایق است.



ای زمین! دستانت را بگشای تا بی نهایت را در آغوش بگیری که قرآن، منتظر نزول اوست.

«وَ نُریدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَی الَّذِینَ اسْتُضْعِفُوا فِی اْلأَرْضِ وَ نَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَ نَجْعَلَهُمُ الْوارِثینَ».

[=microsoft sans serif]

رزیتا نعمتی


طلوع کن ای ماه نیمه پیدا

[=microsoft sans serif]

بوی خوش تو در کوچه های جان پیچیده است یا ابا صالح!

ماه نیمه شعبان، از جمال نورانی تو، سر از آسمان خم
کرده تا تماشایت کند.

زمین نیز مثل آسمان، دنبال آبی شدن و یک رنگی ست و تنها تویی که عبور نسیم های رحمت را در سیاه خانه دل ها میسر خواهی کرد. طلوع کن ای ماه نیمه پیدای شعبان، تا سلسله جنبانِ قلبمان، به طمأنینه یادت آرام گیرد.




«نگارا جسمت از جان آفریدند
ز کفر زلفت ایمان آفریدند

جمال یوسف مصری شنیدی؟

تو را خوبی دو چندان آفریدند»

[=microsoft sans serif]

پلکی بزن!

[=microsoft sans serif]

ای سبزینه نگاهت، آغازگر بهار ایمان!

بر ما بتاب تا شبستان وجودمان از مژده میلاد تو نورباران شود.

سبدسبد شکوفه کن تا از گلاب جان فزای عبودیت، فضای دل ها را عطرآگین کنی.

ای آسمانی ترین! پلکی بزن!

[=microsoft sans serif]

[=b titr]با سلام ای آقا ...
[=b titr] شبتان مهتابی ...
[=b titr] روز میلاد شما در پیش است ...
[=b titr] عرض تبریک آقا ...
[=b titr] و کمی بیتابی ...
[=b titr] چشم عالم به دقایق نگران خواهد شد! ...
[=b titr] کوچه ها منتظرند ...
[=b titr] دشت ها حوصله ی سبزه ندارند دگر ...
[=b titr] پس چرا دیر آقا ؟! ...
[=b titr] ای نفس ها به فدای کف نعلین شما ! ...
[=b titr] اندکی تند قدم بردارید...
[=arial black]

[=arial black]میلاد با سعادت قطب عالم امکان
[=arial black]ولی الله اعظم حضرت ولی عصر (عج)[=arial black]
بر منتظران حضرتش فرخنده و مبارک باد

[=arial black]
وقتی شناسنامه ی ما مُنتسَب به توست
در سایه سار مهر تو معنا شدن خوش است

هرکس شنید نام شما را قیام کرد
در راه بندگيّ تو آقا شدن خوش است

در شرح وصف تو چه برآید از این زبان؟!
عَجِّل عَلی ظُهُورکَ یا صاحبَ الزّمان

ساحل امید

[=microsoft sans serif]

تو را محمد صلی الله علیه و آله وعده داده بود و عاشقان، یازده پشت انتظار کشیدند تا آمدی.

بام بلند تو را جز پلکانی از خون پدرانت طی نکرد.
ای بهترین اهل زمین!

کدام دست بر بلندای تو اقتدا کرد و خالی فرو افتاد؟ ای ساحل سبز امید!

چه خوش موج می زنی!
تو بزرگ تر از آنی که یک بار متولد شوی؛

ما هر جمعه چشم انتظار تولد دوباره توایم،
ای بهانه تپیدن قلب تاریخ!

[=microsoft sans serif]

[=microsoft sans serif]


مولای من! شکوه تماشای خویش را از ما دریغ مکن تا بذر امید، در سایه آفتاب تو رویش کند که بهشت گم شده آدمی به دنبال توست.

نفس ها را در سینه برای تبریک میلادت حبس می کنیم تا روزی که بشارت آزادی بشر را به همراه آوری، تقارن اشک و لبخندمان، روز جهانی عشق را جشن بگیرد.

یا ابا صالح! امروز، تابش آفتاب مهر تو بر عالمیان، ذرات جهان را به سجده وا می دارد تا پس از اولین سلامِ نماز تو، قیام کنند.

[=microsoft sans serif]

نشانی ات کجاست

[=microsoft sans serif]

به باران یک ریز این روزها، چشم می دوزم و پنجره های انتظارت را مرور می کنم. تقویم های نیامدنت، بی شمارند و من در شعله های هر روزشان، خاکستر می شوم.

از جاده های مانده در مه، نشانی ات را پرسیده ام. از غروب های ممتد آدینه، از گندم زاران خفته دور دست، تو گویی هیچ مسیری ردپایت را تجربه نکرده است.

ای مسافر موعود! باز گرد و این ایستگاه بی چمدان را پر از
هیاهو کن.

دایمان کن، وقتی که ناامید و مجروح، از گردنه های برفی منتظر، پایین می آییم!

ما را دریاب، در حجم این همه تاریکی! آفتاب نگاهت را بر مزارع جانمان بگستران!

[=microsoft sans serif]

معصومه داوودآبادی

روزی که تو بیایی

[=microsoft sans serif]

ای آن که آمدنت، دیوارها را فرو می ریزد و شعله های خشمت، دامنِ هر چه سیاهی است می گیرد!

وقتی بیایی، وقتی جمعه موعود را قدم بگذاری، این چشم های ماست که فرش راهت خواهد شد.

آن روز، هر آنچه بغض مچاله در گلو داریم، بر خیابان های آمدنت جاری می کنیم. از روزهای بی تو می گوییم و بادهای مسمومی که باورمان را شکسته می خواستند؛

از ابرهایی که مدام باریدند و آفتابی که طالع نمی شد.

با تو از آتش این همه ظلم می گوییم و ترازوی تاربسته عدالت.

[=microsoft sans serif]

تا پرشکوفه ترین فصل

[=microsoft sans serif]

مژده ای دل که مسیحا نفسی می آید
که زِ انفاس خوشش بوی کسی می آید

از غم و درد مکن ناله و فریاد که دوش
زده ام فالی و فریادرسی می آید

ز آتش وادی ایمن نه منم خرّم و بس
موسی اینجا به امید قبَسی می آید

قرن هاست، دیوار کعبه منتظر است تا تکیه گاه مردی باشد که با باران آمدنش، این خاک عطشناک را سیراب می کند و بر دل های زخم دیده، مرهم می نهد؛ چشمان خسته منتظران را می نوازد و روشنایی می بخشد.

او خواهد آمد؛
با سی صد و سیزده طلایه دار آفتاب؛ تا انسان را از انبوه تیرگی های توان فرسا برهاند و آن گاه او را به خورشید برساند و بر قله های سپیده راستی ها و یک رنگی ها جای دهد؛

روح زمین گیرش را بر بال همای سعادت بنشاند، تا بشر، برای نخستین بار، به ادراک پرواز در اوج انسانیت برسد و نمونه ای از «بهشت گم شده اش» را در همین کره خاکی بیابد.

آن روز بشر، گل پوش ترین بهار را تجربه خواهد کرد و پرشکوفه ترین فصل تاریخ را.

نفس باد صبا مشک فشان خواهد شد
عالَم پیر دگر باره جوان خواهد شد

[=microsoft sans serif]

سیدمحمود طاهری

به مناسبت فرارسیدن میلاد امام عصر،گزیده ای از اشعار میلاد امام زمان (عج) تقدیم شما


دل شود امشب شکوفا در زمین
می زند لبخند شادی بر زمینآسمان ِ دل تبسم می کند
روی ماهت را تجسم می کند

ای مسیح آل پیغمبر سلام
انتهای سوره ی کوثر سلام
ای کتاب راز های مرتضی
یادگار حضرت خیرالنسا
ای صفات تو صفات انبیا
حاصل جمع ِ تمام اولیا
ای قدم هایت صراط المستقیم
حافظ آیات قرآن کریم
ای امام صالحان در روی خاک
اکفیانی اکفیان روحی فداک
السلام ای آفتاب پشت ابر
السلام ای اوج قله ، کوه صبر
السلام ای آخر هر دلخوشی
عاقب از غم تو ما را می کُشی
السلام ای فخر آدم در زمین
یادگار حضرت روح الامین
تو تمام چارده نور مبین
جلوه ی زیبای ربُ العالمین
تو حدیث ناب عترت در زمین
زاده حیدر امیر المومنین
تو همان نوری که از روز ازل
کرد خالق روی ماهت بی بدل
تو سرشت ناب از نسل علی
نور رب در جلوه ی تو منجلی
عمر تو تاریخ ساز عالم است
مبداء آن از رسول خاتم است
ترسم آخر من نبینم روی تو
صورت زهرائی و دلجوی تو
تو کجائی شیعه می خواند تو را
پس نمی گوئی جوابش را چرا
کی می آیی دل تمنایت کند
تا که روزی بوسه بر پایت کند
کی می آیی عقده از دل وا کنم
روضه خوانی پیش تو آقا کنم
کی می آیی کربلا را تاب نیست
در میان خیمه دیگر آب نیست
وای بر طفل رباب و اضطراب
خیمه خیمه جستوی جرعه آب
آب نَبوَد تا که سیرابش کند
جرعه ای نوشاند و خوابش کند
کربلا و یک بیابان اشک و آه
شیرخواره در میان قتلگاه
نام تو آمد در آنجا بر زبان
کی می آیی حضرت صاحب زمان
ای خوش آن روزی فرج برپا شود
با دو دست فاطمه امضا شود
بازآ که دل هنوز به یاد تو دلبر است
جان از دریچه نظرم ، چشم بر در است
بازآ دگر که سیه دیوار انتظار
سوزنده ‌تر ز تابش خورشید محشر است
بازآ ، که باز مردم چشمم ز درد هجر
در موج خیز اشک چو کشتی ، شناور است
بازآ که از فراق تو ی غیب از نظر
دامن ز خون دیده چو دریای گوهر است
ای صبح مهر بخش دل ، از مشرق امید
بنمای رخ که طالعم از شب ، سیاه ‌تر است
زد نقش مهر روی تو بر دل چنان که اشک
آیینه ‌دار چهره ‌ات ای ماه منظر است
ای رفته از برابر یاران " مشفقت "
رویت به هر چه می ‌نگرم در برابر است
ای عاشقان ، ای عاشقان ، جان می ‌رسد ، جان می ‌رسد
مهری درخشان می‌ دمد ، ماهی فروزان می ‌رسد
آید نوای کاروان ، بر گوش جهان کان دل ستان
تا دل ستاند زین و آن ، اینک شتابان می ‌رسد
رخسار ماهش را ببین ، زلف سیاهش را ببین
برق نگاهش را ببین ، یوسف به کنعان می ‌رسد
ساقی ببخشا جام را ، از باده پر کن کام را
گو باز این پیغام را ، پیمانه گردان می ‌رسد
رونق فزای باغ‌ ها ، لطف و صفای راغ ‌ها
بر قلب عاشق ، داغ‌ ها ، زیبا گلستان می ‌رسد
بر درگهش کن بندگی ، خواهی اگر پایندگی
کان رهنمای زندگی ، و آن مهد عرفان می ‌رسد
مهر سحر ، ماه صفا ، بحر گهر ، گنج وفا
آیینه یزدانما ، خورشید ایمان می ‌رسد
یار موافق می ‌رسد ، دلدار صادق می ‌رسد
قرآن ناطق می ‌رسد ، محبوب یزدان می ‌رسد
کاخ وفا ، قائم از او ، مهر و صفا دائم از او
غرق طرب ? صائم ? از او ، جان می ‌رسد جان می ‌رسد

روی گلبرگ چشام هزار تا شبنم می‌ریزه
آخه امشب می‌ عشق به جام عالم می‌ریزه
اونقده شاده دلم خدا خودش خوب می‌دونه
ابر رحمت رو دلم بارون نم نم می‌ریزه
ای گل نرگس خوش آمدی
اون کی‌ام که مدح این اربابِ خوب و بخونه
قافیه کم می‌آره، جمله تو مدحش می‌مونه
ما کی هستیم که بخوایم از آقامون وصفی بگیم
خدا مداح آقام مهدیه، عالم می‌دونه
ای گل نرگس خوش آمدی
من که از بچگی‌ این آقا دل و دلبرمه
همه چیم مهدی شده هم پدر و مادرمه
مادرم وقتی که مهدی پیشِ می‌آرم
می‌گه این اربابمه، این آقا تاجِ سرمه
ای گل نرگس خوش آمدی

پیشاپیش
میلاد مولود نجات خجسته باد


[=Traditional Arabic]عطر انتظار

گرچه خسته ام گرچه دلشکسته ام باز هم گشوده ام درى به روى انتظار تا بگويمت هنوز هم به آن صداى آشنا اميد بسته ام.

اى تو صاحب زمان! اى تو صاحب زمين!

دل جدا ز ياد تو آشيانه اى خراب وبى صفاست ياد سبز وروح بخش

تو ياد لطف بى نهايت خداست کوچه باغ سينه ام اى گل محمدى به عطر نامت آشناست

آنکه در پى تو نيست کيست؟ آنکه بى بهانه تو زنده است در کجاست؟


اى کرامت وجود! باد غربتى که مى وزد به کوچه هاى بى تو بوى مرگ مى دهد

بوى خستگى فسردگى کوچه ها در انتظار يک نسيم روح بخش يک پيام آشنا ودلنواز سينه را گشوده اند.

کوچه هاى ما هميشه عاشق تو بوده اند.


اى کبوتر دلم هوايى محبتت! سينه ام آشناى نعمت غم است

گر هزار کوه غم رسد هنوز هم کم است از درون سينه ام ناله هاى مرغ خسته اى

به گوش مى رسد. بالهاى زخمى ام نيازمند مرهم است.


صبحگاه جمعه ها آفتاب ياد تو ز (ندبه)هاى ما طلوع مى کند. آنکه شب پس از دعا با سرود

اشتياق ونغمه اميد با دلى سفيد خواب رفته است روز را به شوق ديدنت شروع مى کند اى تو

معنى اميد وآرزو! اى براى انتظار عاشقانه آبرو! عشقهاى پاک در ميان خنده ها

وگريه هاى عاشقان پيش عصمت الهى ات خضوع مى کند.


اى بهانه اى براى زيستن! اشتياق همچو سبزه بهاره هر طرف دميده است.

جمکران جلوه اى از انتظار وشوق ماست اى بهار جاودان اى بهار آفرين ما در انتظار مقدم توييم اى اميد آخرين!



اى عزيز دل پناه شيعيان اى فروغ جاودان! سايه بلند نام وياد تو

از سر وسراى عاشقان بيقرار کم مباد قامت بلند شوق جز بر آستان پرشکوه انتظار خم مباد.

:fireworks::fireworks::fireworks::fireworks:

[=arial,helvetica,sans-serif]خداوندا اگر داری بنای دادن عیدی
[=arial,helvetica,sans-serif]
منور کن جهانی به دیدن حضرت مهدی (عج)

:fireworks::goleroz::fireworks::goleroz:


قطعه گمشده اي از پر پرواز کم است

يازده بار شمرديم و يکي باز کم است

اين همه آب که جاريست نه اقيانوس است

عرق شرم زمين است که سربازکم است

( اللهم عجل لوليک الفرج )


قائم آل نور، يا مهدی

عطر سبز حضور، يا مهدی

تا هميشه صبور میمانيم

در هوای ظهور، يا مهدی

اللهم عجل لولیک الفرج

:parvaneh::fireworks::parvaneh::fireworks:


خدا کند که بیاید مسافری که نیامد

و کوچه کوچه بنازم به عابری که نیامد

شکست بغض غرورم در انتظار عزیزی

دعا کنید بیاید مسافری که نیامد


صَـلَ اللهُ عـَلـیکَ یـا صـاحـبَ الـزَّمـان (عج)

آخـریـن بـاقـیـمـانـده از نـسـل حـسـیـن (ع)..

هـسـتـی کـنـارِ مـا و چـشـمِ دیـدارت نـیـسـت ..

سـالـروزِ مـیـلادتـان مـبـارک**

تبـریـک بـه صـاحـتِ پـاک رسـول الله (ص) ، اهـل بـیـت (ع) وعـاشـقـانـشـان

:parvaneh::fireworks::fireworks::parvaneh::parvaneh::fireworks::fireworks:


چشم ها پرسش بی پاسخ حیرانی ها

دست ها تشنه تقسیم فراوانی ها

با گل زخم سر راه تو آذین بستیم

داغ های دل ما، جای چراغانی ها

حالیا دست کریم تو برای دل ما

سر پناهی است در این بی سروسامانی ها

وقت آن شد که به گل حکم شکفتن بدهی

ای سرانگشت تو آغاز گل افشانی ها

فصل تقسیم گل و گندم و لبخند رسید

فصل تقسیم غزل ها و غزل خوانی ها

سایه امن کسای تو مرا بر سر بس

تا پناهم دهد از وحشت عریانی ها

چشم تو لایحه روشن آغاز بهار

طرح لبخند تو پایان پریشانی ها...



تو همچو بوی محبت زپشت پنجره ها

درون ذهن شقایق خطور خواهی کرد

نگاه شوق وامیدم به آن دم صبحی است

که خاک را به قدومت چو طور خواهی کرد


ای دل اگر عاشقی , در پی دلدار باش
بردر دل روز و شب , منتظر یار باش


دلبر تو جاودان , بر در دل حاضر است
روزن دل برگشا , منتظر یار باش


سلام بر مهدی امت‌ها

سلام بر عدل مشهور جهان

سلام بر ماه تابان

سلام بر خورشید تاریکی‌های پنهان

سلام بر ماه شب چهاردهم

سلام بر بهار مردم و خرمی روزگاران

سلام بر نور دیدگان مردم

خدایا با نور (امام مهدی) همه‌ی تاریکی‌ها را روشن کن

.

:parvaneh::parvaneh::fireworks::parvaneh::parvaneh:

هر کجا سلطان بود، دورش سپاه و لشکر است

پس چرا سلطان خوبان بی سپاه و لشکر است

با خبر باشــید ای چشم انتظاران ظهــــور

بهترین سلطان عالم از همه تنهاتر است

اللهم عجل لولیک الفرج

برای تعجیل در فرجش در این لحظات عزیز (شب) صلوات

میلاد حجت خدا، دوازدهمین ساغر الهی

بر منتظران جمالش مبارک باد!

:badkonak::fireworks::badkonak::badkonak::fireworks:

[="Tahoma"][="Navy"]


در دفترم هزار معما نوشته ام
یعنی که باز نام شما را نوشته ام

خورشید پشت کوه! ببین دفتر مرا
امشب هزار مرتبه فردا نوشته ام

هر چند مرده ام، به امید کمی نفس
این نامه را برای مسیحا نوشته ام

اصلا قبول، دیر رسیدم سرکلاس
اما اجازه؟! مشق شبم را نوشته ام

عمریست روی تخته سیاه نگاه من
تصمیم...نه! که غیبت کبری نوشته ام

پشت در کلاس فقط گفته ای و من
از درس انتظار تو املا نوشته ام

جان مرا بگیر و بیا! من در این غزل
خود را برای روز مبادا نوشته ام

از عمق چشمهام تمام مرا بخوان!
من نامه ای بلند ولی نا نوشته ام

زنگ کلاس ... بغض تو... موضوع انتظار
از جمعه های غم زده انشا نوشته ام

آقا ببخش! در ورق خیس زندگیم
خطم بدست و باز شما را نوشته ام

سرتاسر حروف الفبات عشق بود
آقا نگو! بدون الفبا نوشته ام

"حسن اسحاقی"



[/]

[="Tahoma"][="Navy"]


ميلاد نور

خجسته ميلاد گل سر سبد هستي ،‌ میوه ی دل نرجس
يوسف زهرا(سلام الله عليها)، دردانه دوران، نور چشم عاشقان ،
آرزوي مشتاقان، منتقم ال آلله ،منجي عالم بشريت ،
صاحب العصروالزمان، حضرت مهدي عج الله تعالي
ظهوره روحي وارواح العالمين له الفداء
برآزادی خواهان جهان، مسلمانان، دوستداران و منتظران ظهورش پيشاپيش مبارك باد...

[/]

موعدا!

ايا حضورعشق رابه

تماشابنشينيم

يا. . .انتظار را؟

چشمي براه دارم.

چشمي ، براسمان . . .

مي ايي....

مي ايي........

و . . . جهان را

سبزخواهي كرد


ای مخزن سر کردگار ادرکنی

ای هم تو نهان هم آشکار ادرکنی

بگزیده برای خویش هرکس یاری

ای در دو جهان مرا تو یار ادرکنی . . .


میلاد امام زمان بر شما مبارک


هستی من، مستی من ،یابن الزهرا یا مهدی



در و دیوار قلب من شده آیینه بندان



که بیایی به سر گردد شب یلدای هجران



◘◘◘



عزیزم یار نازم دلنوازم



نمی دونم زهجرونت چه سازم



دوای درد ما وصل چه باشه



بیا دردم دوا کن چاره سازم



◘◘◘



دو چشمونت پیاله پر زمی بی



دو زلفونت خراج ملک ری بی



همی وعده کنی امروز و فردا



نمی دونم که فردای تو کی بین



◘◘◘



مژده یاران حبیب جان آمد



مهدی صا حب الز مان آمد



رخش هویدا شد



جهان مصفا شد



سبو بده سا قی



سرور زهرا شد



یا مولانا مهدی




◘◘◘



هر جا صوت ترانه می آید



آوایی عاشقانه می آید



جهان شده شادش



گدای امدادش



فلک به رقص آمد



ز شام میلادش



یا مولانا مهدی




◘◘◘



آید هر سو ندای یا مهدی



گلبانگ جان فزای یا مهدی



صدای عشق آمد



جلای عشق آمد



بشارت ای یاران



خدای عشق آمد



یا مولانا یا مهدی




کاش صاحب برسد ،بنده به زنجیر کند

ماجوانان همه را در ره خود پیر کند

کاش چشم گل زهرا به دل ما افتد

با نگاهش به دل غمزده تاثیر کند



[=microsoft sans serif]
دل شود امشب شکوفا در زمین

می زند لبخند شادی بر زمین

آسمان ِ دل تبسم می کند

روی ماهت را تجسم می کند . . .

[=microsoft sans serif]ولادت حضرت مهدی (عج) مبارک


مانده ام با غم هجران نگارم چه كنم…
عمر بگذشت و نديدم رخ يارم چه كنم…
چشم آلوده كجا ديدن دلدار كجا…
چشم ديدار رخ دوست ندارم چه كنم…
ميلاد بزرگ منجى عالم بشريت بر تمام شيعيان مباررررررك…

محراب لحظه‌هاي دعايت چه ديدنيست
قرآن بخوان چقدر صدايت شنيدنيست
آقا بگو قرار شما با خدا كي است؟
آيا حيات ما به زمانت رسيدنيست
اللهم عجل لولیک الفرج

[=arial]

امشب

ز كَرَم حق گُهرى داد به نرجس
وز برج ولايت
قمرى داد به نرجس

خوش باش كه حق

بال و پرى داد به نرجس
برخيز كه
زيبا پسرى داد به نرجس

ميلاد آقا

امام الزمان (عج) مبارک باد


[=arial]
بر
منتظران این خبر خوش برسانید
ک
امشب شب قدر است همه قدر بدانید

با

نور نوشتند به پیشانی خورشید
ماهی که جهان منتظـرش بود درخشید

مبارک باد

میلاد فرخنده گل نرگس


[=arial]

[=arial]
[=arial]در پانزده ماه گرانمایه شعبان
آمد به جهان جان جهان خسرو خوبان

شد

ماه ز انوار رخش سر به گریبان
وز
مقدم او نعمت حق گشت فراوان

ولادت

دوازهمین پیشوای شیعیان جهان مبارک باد


[="Tahoma"][="DarkGreen"]آیت الله العظمی وحیدخراسانی مد ظله العالی امروز در درس خارج فقه به مناسبت نیمه شعبان بیانات ارزشمندی درباره دعای عهد و دعای شب نیمه شعبان ایراد نمودند و پس از بیان ویژگیها و برخی مقامات حضرت حجت (علیه السلام) فرمودند: شب نیمه شعبان، ساعت یازده، در تمام مملکت و همه دعای فرج[اللهم کن لوليک الحجة بن الحسن ...] را بخوانند. امید است به برکت نام نامی او خداوند متعال نظری کند و بلایا، محن، مصائب، از مسلمین، از شیعیان ممالک برطرف بشود.
[/]

آن سفر کرده که صد قافله دل همره اوست
هرکجا است خدایا به سلامت دارش




ساقی چمن گل را بی روی تو رنگی نیست

شمشاد خرامان کن تا باغ بیارایی


شعری به رسم هدیه...سلامی به رسم یاد

روز تولد تو سپردم به دست باد

ای باد راه خانه موعودمان کجاست
ای رودهای گمشده مقصودمان کجاست

ای کاش باد بود و غزل بود و جاده ها
می آمدیم سوی تو ما پا پیاده ها

می آمدیم عرض ادب، عرض احترام
تبریک عید و گفتن لبیک یا امام

می آمدیم و هدیه ناقابلی...که نیست
با چشمهای منتظر و با دلی که نیست

روز تولد تو زمین مهربان تر است
خورشید شادتر شده گویا جوان تر است

کوچه به کوچه زمزمه طاق نصرت است
عید است و جمکران تو امشب قیامت است

چشمم به سمت آینه‌ های مقابلت
قلبی شکسته دارم و شعری که مایلت

دورم ولی تو مرحمتت دیر و دور نیست
بودن فقط منوط به شرط ظهور نیست

مادربزرگ گفت که او حیّ و حاضر است
بر هر چه می‌ کنیم نگهبان و ناظر است

دستش گره گشاست نگاهش گره گشاست
یک خنده روی صورت ماهش گره گشاست

ای دل چرا شکسته و ساکت نشسته ای
چیزی بگو که ندبه و آهش گره گشاست

شعبان کرامت است و شفاعت علی الخصوص
ماه تمام نیمه ماهش گره گشاست

شب پشت شب گره به گلوی غزل زده
حلقه به حلقه زلف سیاهش گره گشاست

حلقه به حلقه در زده تبریک گفته ام
نام تو را درین شب تاریک گفته ام

نام تو روشنایی صبح است و راز عشق
خواندم پس از اذان طلوعت نماز عشق

روز تولد است و سلام و ارادتی
دادم به دست باد به شوق زیارتی