منظور از آیه 42 سوره قلم چیست ؟

تب‌های اولیه

7 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
منظور از آیه 42 سوره قلم چیست ؟

منظور از آیه 42 سوره قلم چیست ؟

يَوْمَ يُكْشَفُ عَن سَاقٍ وَ يُدْعَوْنَ إِلىَ السُّجُودِ فَلَا يَسْتَطِيعُونَ(42)
روزى كه آن واقعه عظيم پديدار شود و آنها را به سجود فرا خوانند، ولى نتوانند. (42)

victoryone;233251 نوشت:
منظور از آیه 42 سوره قلم چیست ؟
يَوْمَ يُكْشَفُ عَن سَاقٍ وَ يُدْعَوْنَ إِلىَ السُّجُودِ فَلَا يَسْتَطِيعُونَ(42)
روزى كه آن واقعه عظيم پديدار شود و آنها را به سجود فرا خوانند، ولى نتوانند. (42)

با سلام و دورد بر حضرتعالی
تفسیر این آیه شریفه را از چهار کتاب تفسیری برایتان میاورم

تفسیر نمونه
به خاطر بياوريد روزى را كه از شدت ترس و وحشت ساقها برهنه می ‏شود، و آنها را دعوت به سجده می ‏كنند اما قادر بر آن نيستند" (يَوْمَ يُكْشَفُ عَنْ ساقٍ وَ يُدْعَوْنَ إِلَى السُّجُودِ فَلا يَسْتَطِيعُونَ) «1».
جمله" يُكْشَفُ عَنْ ساقٍ" (ساقها برهنه می ‏شود) به گفته جمعى از مفسرين كنايه از شدت هول و وحشت و وخامت كار است، زيرا در ميان عرب معمول بوده هنگامى كه در برابر كار مشكلى قرار می ‏گرفت دامن را به كمر مى‏زد و ساق پاها برهنه می ‏كرد، لذا می ‏خوانيم هنگامى كه از" ابن عباس" مفسر معروف از تفسير اين آيه سؤال كردند گفت: هر گاه چيزى از قرآن بر شما مخفى شد به تعبيرات عرب در اشعار مراجعه كنيد، آيا نشنيده‏ ايد كه شاعر می ‏گويد:
و قامت الحرب بنا على ساق:" جنگ ما را بر ساق پا نگهداشت" كنايه از شدت بحران جنگ است.
بعضى نيز گفته‏ اند" ساق" به معنى اصل و اساس چيزى است، مانند ساقه درخت، بنا بر اين" يُكْشَفُ عَنْ ساقٍ" يعنى در آن روز ريشه هاى هر چيز
آشكار می ‏شود، ولى معنى اول مناسبتر به نظر می ‏رسد. آرى در آن روز همگان به سجده و خضوع در برابر پروردگار دعوت می ‏شوند، مؤمنان به سجده می افتند، ولى مجرمان قدرت سجده را ندارند! زيرا روحيات زشتى كه در دنيا در وجود آنها راسخ شده بود و در آن روز به روز می ‏كند و مانع می ‏شود كه در برابر ذات پاك خدا كمر خم كنند.
در اينجا سؤالى پيش می آيد كه روز قيامت روز تكليف نيست، پس دعوت به سجود براى چيست؟
پاسخ اين سؤال را مى‏توان از تعبيرى كه در احاديث آمده است به دست آورد، در حديثى می ‏خوانيم:" در قيامت حجابى از نور الهى برداشته می ‏شود، و مؤمنان به خاطر عظمت آن به سجده مى‏افتند، ولى پشت منافقان آن چنان خشك می ‏شود كه قدرت بر سجده را ندارند"! «2» و به تعبير ديگر: در آن روز عظمت خدا آشكار می ‏گردد اين عظمت مؤمنان را به سجده دعوت می ‏كند و آنها به سجده می ‏افتند ولى كافران از اين سعادت محرومند.
************************************************
(1)" يوم" ظرف است و متعلق به محذوفى است، و در تقدير اذكروا يوم ...
می ‏باشد، بعضى نيز احتمال داده‏اند كه متعلق به" فلياتوا" در آيه قبل باشد، ولى اين معنى بعيد به نظر می ‏رسد.
(2)" نور الثقلين" جلد 5 صفحه 395 حديث 49.
____________________________________
تفسير نمونه، ج‏24، ص: 414

ادامه ...

victoryone;233251 نوشت:
منظور از آیه 42 سوره قلم چیست ؟
يَوْمَ يُكْشَفُ عَن سَاقٍ وَ يُدْعَوْنَ إِلىَ السُّجُودِ فَلَا يَسْتَطِيعُونَ(42)
روزى كه آن واقعه عظيم پديدار شود و آنها را به سجود فرا خوانند، ولى نتوانند. (42)

تفسیر المیزان
" يَوْمَ يُكْشَفُ عَنْ ساقٍ وَ يُدْعَوْنَ إِلَى السُّجُودِ فَلا يَسْتَطِيعُونَ ... وَ هُمْ سالِمُونَ" كلمه" يوم" ظرفى است متعلق به فعلى تقديرى، از قبيل" اذكر- بياد آر" و امثال آن، و تعبير" كشف از ساق" مثلى است براى افاده نهايت درجه شدت، چون وقتى انسان به سختى دچار زلزله يا سيل يا گرفتارى ديگر می ‏شود، شلوار را بالا كشيده كمر را می ‏بندد، تا بهتر و سريع‏تر به تلاش بپردازد، و وسيله فرار از گرفتارى را فراهم سازد، زمخشرى در كشاف گفته معناى" يَوْمَ يُكْشَفُ عَنْ ساقٍ"،" روزى كه شدت امر به نهايت می ‏رسد" است، و گر نه در آن روز نه ساق پايى در بين است، و نه شلوارى كه از آن بالا بكشند، هم چنان كه در باره يك فرد شديد البخل فرومايه می گويى:" او دستش در غل و زنجير بسته است"، با اينكه نه دستى مطرح است، و نه بسته شدن با غل و زنجير، و آن عبارت تنها مثلى است كه در مورد بخيل می ‏زنند «1». اين آيه تا پنج آيه بعد، مطلب معترضه‏اى است كه در بين واقع شده چون سخن از شرك مشركين به ميان آمده بود، و اينكه آنها معتقد بودند شركا در روز قيامت اگر قيامت و حسابى باشد ايشان را به سعادت می ‏رسانند، لذا در اين چند آيه معترضه فرمود نه خداى تعالى شريكى دارد، و نه در آن روز اين شركاى خيالى شفاعتى دارند، و تنها راه احراز سعادت در آخرت سجود است، يعنى خاضع شدن براى خداى سبحان و يگانگى او در ربوبيت، در دنيا را پذيرفتن، آنهم آن چنان پذيرفتنى كه آدمى را داراى صفت خضوع سازد، و روز قيامت سعادتمند كند.
و اما اين تكذيب‏ گران مجرم كه در دنيا براى خدا سجده نكردند، در آخرت هم نمی ‏توانند براى او سجده كنند، در نتيجه سعادتمند نمی ‏شوند پس حال آنان با حال مسلمانان به هيچ وجه نمی ‏تواند يكسان باشد، بلكه خداى سبحان به خاطر استكبارى كه كردند در دنيا معامله استدراج و مماشات با ايشان مى‏كند، تا شقاوتشان به حد نهايت برسد، و مستحق عذاب اليم آخرت گردند.
پس معناى اينكه فرمود:" يَوْمَ يُكْشَفُ عَنْ ساقٍ وَ يُدْعَوْنَ إِلَى السُّجُودِ فَلا يَسْتَطِيعُونَ" اين شد كه اى پيامبر به ياد آر روزى را كه بر اين كفار بسيار سخت خواهد شد، و چون دعوت می ‏شوند براى خدا سجده كنند نمی ‏توانند بكنند، چون حالت خضوع براى خدا در دل ندارند، و در دنيا به خاطر تكبرى كه داشتند چنين ملكه‏ اى كسب نكردند، روز قيامت هم روز كشف باطن آدمى است، وقتى باطن در دنيا باطنى بوده كه نگذاشته ايشان خاضع شوند، در آخرت هم نخواهد گذاشت. ************************************** (1) تفسير كشاف، ج 4، ص 594.
_________________________________

ترجمه الميزان، ج‏19، ص: 644
ادامه ...

victoryone;233251 نوشت:
منظور از آیه 42 سوره قلم چیست ؟
يَوْمَ يُكْشَفُ عَن سَاقٍ وَ يُدْعَوْنَ إِلىَ السُّجُودِ فَلَا يَسْتَطِيعُونَ(42)
روزى كه آن واقعه عظيم پديدار شود و آنها را به سجود فرا خوانند، ولى نتوانند. (42)

تفسیر هدایت(بنیاد پژوهشهای اسلامی آستان قدس رضوی علیه السلام)

يَوْمَ يُكْشَفُ عَنْ ساقٍ- آن روز كه پرده از روى كارها برداشته می ‏شود.»
براى آشكار شدن ساق (يكشف عن ساق) تفاسير متعدد آمده كه مهمترين آنها چنين است:


الف: گفته‏ اند كه آن ساق عرش است كه خدا در روز قيامت آن را آشكار می ‏سازد، و امام رضا- عليه السلام- گفت: «پرده از نورى برداشته می شود پس مؤمنان به سجده بر زمين فرو می ‏افتند». «1»


ب: و بعضى چنان توهم كرده‏اند كه آن را ساق خدا- سبحانه عما يصفون- دانسته‏ اند و از پيامبر- صلّى اللَّه عليه و آله- روايت كرده‏ اند كه گفت:
(خدا پرده از روى ساق خود برمی ‏دارد)، و عبد الرزاق و عبد بن حميد و ابن المنذر و ابن منده از ابن مسعود روايت كرده‏ اند كه گفت: از دو ساقش تبارك و تعالى ... و بيهقى اين حديث را ضعيف دانسته است، «2» و چنان می ‏نمايد كه اين برخاسته از افكار فرقه مجسّمه است در نزد بعضى از مسلمانان كه به فرهنگهاى دينى راه يافته، به همان گونه كه پيش از آن با افكار مسيحى آميختگى پيدا كرده بود. و فخر رازى ردّى مفصل بر اين خرافه در تفسير بزرگ خود نوشته است. «3»


ج: و گاه كشف از ساق كنايه از آن است كه روز قيامت روز سختى و شدت است، و در المجمع از قتيبى چنين نقل شده است: اصل اين تعبير مربوط به آن است كه چون مردى در كارى بزرگ گرفتار شود كه نيازمند جدّ و جهد در آن است، پوشش از روى ساقهاى پاى خود برمی ‏دارد، و به همين سبب كشف از ساق تعبيرى براى بيان شدت است، و اعراب می ‏گويند: جنگ بر ساق ايستاد، و كشفت عن ساق، و مقصود بيان كردن شدت و سختى است: قد شمّرت عن ساقها فشدّوا و جدّت الحرب بكم فجدّوا و القوس فيها وتر عرد جنگ ساق خود را آشكار كرد پس سختى كنيد و جنگ جدّى شد پس جدّيّت كنيد و كمان زهى سخت دارد. «4»


د: و ممكن است گفته شود كه كنايه از آشكار شدن اصول حقايق است، و قرآن از آن روى كشف از ساق را به كار گرفته كه ساق هر چيز اصل آن است، و به همين سبب گفته ‏اند ساق درخت. و روز قيامت روزى است كه پرده از اصل حقايق برداشته می ‏شود و حق اصلى و اعمال مردم برايشان آشكار می ‏شود. على بن ابراهيم گفت: روزى است كه پرده از روى امور پوشيده و مخفى برداشته می ‏شود، «5»

شايد ما تلويحا اين معنى را در اين گفته خداى تعالى احساس كنيم:
«لَقَدْ كُنْتَ فِي غَفْلَةٍ مِنْ هذا فَكَشَفْنا عَنْكَ غِطاءَكَ فَبَصَرُكَ الْيَوْمَ حَدِيدٌ- از اين در غفلت بودى و ما پرده تو را برداشتيم و چشمت امروز تيزبين است». «6» و بنا بر اين روز قيامت روز فرو افتادن پرده‏ها از روى حقيقت است تا مردمان آن را چنان كه‏ هست مشاهده كنند، و آيا ساق جز آن هنگام كه پوشش از روى آن برداشته شود قابل ديدن خواهد بود؟
بدين گونه بطلان حكم مجرمان به مساوى بودنشان با مسلمانان آشكار می ‏شود، و هيچ كتابى نيست كه ادعاى آنان را تأييد كند، و نه سوگند غليظى كه خدا به سود ايشان ادا كرده باشد، و نه شريكى وجود دارد كه، اگر خود اين را در دنيا آشكار نكردند، در روز قيامت سودى برايشان داشته باشد، پس بهتر است كه تا فرصت باقى است به حق گردن نهند و به جاى ادامه دادن به جريمه تسليم خدا شوند، و گرنه چيزى از اينها به اندازه سر مويى در آخرت به درد آنان نمی ‏خورد.
***************************************
1- نور الثقلين، ج 5، ص 395. [.....]
2- الدر المنثور، ج 6، ص 254.
3- التفسير الكبير، در تفسير همين آيه در مجلد 30.
4- مجمع البيان، ج 10، ص 339.
5- تفسير القمّى، ج 2، ص 383.
6 - ق/ 22.
___________________________

تفسير هدايت، ج‏16، ص: 257 و 258

ادامه ...

victoryone;233251 نوشت:
منظور از آیه 42 سوره قلم چیست ؟
يَوْمَ يُكْشَفُ عَن سَاقٍ وَ يُدْعَوْنَ إِلىَ السُّجُودِ فَلَا يَسْتَطِيعُونَ(42)
روزى كه آن واقعه عظيم پديدار شود و آنها را به سجود فرا خوانند، ولى نتوانند. (42)

تفسیر منظوم صفی (حسن بن محمد باقر صفی علیشاه ) تفسیر قرآن ، فارسی منظوم

اندر آن روزى كه برچيده شود ###جامه‏ ها از ساق تا ديده شود

مردمان گردند خوانده بر سجود ### سجده نتوانند پس كرد از نمود

چشمها افتاده باشد چون فرو ### خوارى ايشان را رسد از پشت رو

خوانده ميگشتند زيرا بر سجود ### وانگهى بودند سالم در نمود

اى محمد «ص» پس مرا بگذار هين ###تو مباش اندوهناك و دل غمين‏

وانكه تكذيب او كند بر اين سخن ###زودشان گيريم بر رنج و محن‏

از مقامى كه ندانند آن كسان ### كاينست استدراج يا فضلى عيان‏

نعمت ايشان را دهيم اندر جهان ###با نوا و نعمت و عيش و امان‏

زانكه كيد اعنى عقوبتهاى من ### هست سخت و محكم اندر هر زمن‏

________________________
تفسیر صفی ص 785

پایان

تشکر ازتلاش رحیق مختوم عزیز

بسم الله الرحمن الرحیم
با سلام و تشکر از جناب رحیق مختوم


رحیق مختوم;233310 نوشت:
منظور از آیه 42 سوره قلم چیست ؟ يَوْمَ يُكْشَفُ عَن سَاقٍ وَ يُدْعَوْنَ إِلىَ السُّجُودِ فَلَا يَسْتَطِيعُونَ(42) روزى كه آن واقعه عظيم پديدار شود و آنها را به سجود فرا خوانند، ولى نتوانند. (42)

با توجه به نکات ذیل به نظر می رسد کلام علامه طباطبایی ره در ذیل آیه به ثواب نزدیکتر است.
1- عبارت «یوم یکشف عن ساق» به صورت « ایاک اعنی و اسمعی یا جاره» است. یعنی بصورت کنایه است.
2- قیامت برای انسانها روزی بسیار شدید است.پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) در مورد قیامت مي‏ فرمايد: هنگامي كه مردم نزد پروردگار جهانيان مي‏ ايستند، عرق اندام آنان را فرا مي‏ گيرد (و به تناسب كردارشان) برخي را تا پشت پا، برخي را تا نصف ساق، بعضي را تا زانو، پاره ‏اي را تا ران، دسته‏ اي را تا دهان و سرانجام برخي را غرق مي‏كند. آنگاه دست خود را بر سر نهاد و فرمود: اين‏گونه[1]
2-وقوع قيامت نه تنها نزديك است، بلكه با دقت بيشتر در قرآن كريم درخواهيم يافت كه قيامت به يك معنا هم ‏اكنون برپاست. به طوري كه گروهي هم‏ اكنون در بهشت، دسته‏ اي هم ‏اكنون در جهنّم و طايفه‏ اي نزد حساب و ميزان قرار دارند[2]
3-کفار از آنجایی که در این دنیا اهل سجده و خضوع نبودند در روز قیامت هم که روز کشف باطن اعمال است قادر به سجده نخواهند بود.

علامه می فرماید معناى اينكه فرمود:" يَوْمَ يُكْشَفُ عَنْ ساقٍ وَ يُدْعَوْنَ إِلَى السُّجُودِ فَلا يَسْتَطِيعُونَ" اين شد كه اى پيامبر به ياد آر روزى را كه بر اين كفار بسيار سخت خواهد شد، و چون دعوت می ‏شوند براى خدا سجده كنند نمی ‏توانند بكنند، چون حالت خضوع براى خدا در دل ندارند، و در دنيا به خاطر تكبرى كه داشتند چنين ملكه‏ اى كسب نكردند، روز قيامت هم روز كشف باطن آدمى است، وقتى باطن در دنيا باطنى بوده كه نگذاشته ايشان خاضع شوند، در آخرت هم نخواهد گذاشت.
[1]علم اليقين، ج 2، ص 1111
[2]معاد در قرآن جلد 4 - صفحه 317
موفق باشید:Gol:
موضوع قفل شده است