چرا مال ها بی برکت شده اند؟!

تب‌های اولیه

47 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
چرا مال ها بی برکت شده اند؟!

چرا مال ها بی برکت شده اند؟!

با توجه به این نکته که بیان شده رزق از آن خداوند است و رزاقیت تنها صفت مطلق برای خداوند می باشد ،
سؤال قابل طرح این است که اگر روزی دهنده هر بنده‌ای خداست و آنکه از راه حرام کسب معاش می‌کند گناهکار است، چگونه خداوند نسبت گناه (روزی او را به خود) می‌دهد و حال آنکه به حسب عقل و نقل ، نسبت هر گناهی از خدا نفی شده است و او منزه است از اینکه چیزی را نهی کند و آنگاه به آن فرمان دهد و یا چیزی را نهی کند و راه رزق را در آن منحصر سازد؟
پاسخ این سؤال این است که رازقیت عامی که خداوند در قرآن بیان فرموده۱ برحسب تکوین است نه تشریع .

همه چیزهایی که آدمیان یا موجودات دیگر در این عالم از آن بهره می‌برند خداوند آفریده و راه استفاده از آنها را برای ایشان مقرر فرموده است ، هرچه هر انسانی می‌خورد و می‌نوشد و می‌پوشد و… خدا آفریده و در دسترس او قرار داده است ، پس خداوند رازق و رزاق همه است ، مؤمن باشد یا کافر، متقی باشد یا فاجر.
ولی برحسب تشریع ، خداوند مقرر فرموده که این مواهب خدادادی را از راه مشروع، یعنی مطابق دستور او به دست آورند و به طریق مشروع هم مصرف کنند، و در این صورت است که رزق به صفت حلال متصف می‌گردد، و هرگاه از طریق نامشروع به دست آورند و مصرف کنند به صفت حرام متصف می‌گردد، و از این جهت روانیست به خدا نسبت داده شود، هرچند برحسب تکوین و آفرینش هر دو از خداست.

خلاصه آنکه : همه وظیفه خوار و جیره‌خوار خداوندند ، چیزی که هست بعضی این جیره را از راهی که او مقرر کرده می‌گیرند و بعضی از غیر آن راهی که مقرر فرموده است ، دریافت می کنند .

چه شده که رزق ها بی برکت شده اند؟

برای پاسخ می بایست به آیات و روایات رجوع کنیم . خداوند در قرآن می فرماید: «انسان هایی که یادی از نعمت خدا نمی کنند آن هنگام که نعمتی بر ایشان می رسد، شکرش را به جای نمی آورند، چگونه باید متوقع باشند بهره های روزی نزدشان جاودان و ماندگار باشد؟!» به هنگام صرف غذا با نام خدا شروع و با کلمه الحمدللّه به اتمام می رساند که اتمام با الحمدللّه و یاد خدا بودن شکر خدا است . تا خدای متعال به خاطر نعماتش شکر نشود، رزق و روزی از برکت می افتد.

سادات;155984 نوشت:
برای پاسخ می بایست به آیات و روایات رجوع کنیم . خداوند در قرآن می فرماید: «انسان هایی که یادی از نعمت خدا نمی کنند آن هنگام که نعمتی بر ایشان می رسد، شکرش را به جای نمی آورند، چگونه باید متوقع باشند بهره های روزی نزدشان جاودان و ماندگار باشد؟!» به هنگام صرف غذا با نام خدا شروع و با کلمه الحمدللّه به اتمام می رساند که اتمام با الحمدللّه و یاد خدا بودن شکر خدا است . تا خدای متعال به خاطر نعماتش شکر نشود، رزق و روزی از برکت می افتد.


با سلام

آیا دلایل دیگری هم وجود دارد یا فقط همین است؟

سایه خورشید;157429 نوشت:

با سلام

آیا دلایل دیگری هم وجود دارد یا فقط همین است؟

سلام.
بله دلایلی خیلی فراتر از این چند دلیل وجود دارند.

مهمترینش کسب مال نامشروع است.خیلی وقتها خیلی ازما متوجه نیستیم یا متوجه هستیم و خودمون رو به اون راه می زنیم.

- از کار کم می گذاریم.
در معامله غش می کنیم.
برای راحتی زن و بچه حق و حقوق دیگران رو خیلی راحت زیر پا میگذاریم.
مردم رو بی پاسخ و بلاتکلیف می گذاریم.
از مال بیت المال مثل امکانات محل کار به نفع شخصی استفاده می کنیم.
دلمون خوشه کار می کنیم و داریم روزی حلال می خوریم.

بسم الله الرحمن الرحیم
سلام

واقعا بحث خوب و مفیدیه، از کارشناسای سایت تقاضا میکنم که در مورد برکت و تاثیرش بر زندگی، بیشتر توضیح بدن.


سلام
چرا مال ها بی برکت شده اند؟!
علاوه بر ارائه هزاران مطلب مربوط و بی ربط
به نظر من دو مقوله کاملاً مجزا و در نظر بعضی بسیار نزدیک در این میان بیشتر نقش دارند

ا- تورم
2- گم گشتگی

من فکر میکنم چون باور نداریم (من کلا روی صحبتم با خودمه کسی ناراحت نشه)
باور نداریم صدقه باعث برکت مال میشه
باور نداریم قرض الحسنه باعث برکت مال میشه
درسته صدقه میدیم، قرض میدیم، ولی به این برکت اعتقاد نداریم. تازه قرضهامون هم فقط قرضه، قرضا حسنا نیست.

متحیر;184280 نوشت:
ا- تورم 2- گم گشتگی

سلام
برکت و ارزش مال باهم فرق دارند
تورم در اصل نوعی دزدی قانونی از مال فقرا به نفع ثروتمندان میباشد و در واقع بیشتر به سیر نزولی ارزش مال گفته میشود
تا جایی که می دانم در عدل اسلامی تورم بی معنی است

hoomanb;184448 نوشت:
سلام
برکت و ارزش مال باهم فرق دارند
تورم در اصل نوعی دزدی قانونی از مال فقرا به نفع ثروتمندان میباشد و در واقع بیشتر به سیر نزولی ارزش مال گفته میشود
تا جایی که می دانم در عدل اسلامی تورم بی معنی است

موافقم که برکت و ارزش با هم فرق دارن ولی تورم چزی دیگه ایه. تورم ارزش مال رو افزایش میده.
تورم یعنی افزایش مستمر سطح قیمت ها
افراد با پولشون چی کار میکنن؟ یه ترکیب (سبد دارایی) تشکیل میدن که براشون حداکثر مطلوبیت رو داشته باشه. بخشی از پول رو نقد نگه میدارن، بخش رو سهام میخرن، بخشی رو سپرده گذاری میکنن، بخشی رو ...، بخشی رو هم به خرید کالاهای بادوام اختصاص میدن. چرا کالاهای بادوام؟ چون از طریق افزایش قیمت که همون تورمه براشون بازدهی داره.
خب، بخش زیادی از تورمی که الان وجود داره واقعی نیست. چرا یه چیزی قیمتش زیاد میشه؟ چون کمه. چرا مثلا الماس گرونه؟ چون کمیابه. پس یه علت برای افزایش قیمتها، کمیابیه. ولی یه بخشی رو نواقص بازار به وجود میاره، دخالتهای دولت، عدم نظارت دولت، انگیزه های سفته بازی و پولهای راکد و سرگردان، احتکار و ... .
حالا رابطه عدالت و تورم.
اینکه باعث افزایش سطح قیمتها اون هم به طور مستمر بشیم، مسلما عادلانه نیست.
ولی یه وقتایی رفع تورمه که عادلانه نیست. مثلا خدایی نکرده خشکسالی بشه، قیمت محصولات کشاورزی مثلا گندم میره بالا. چون یکی از نهاده های تولیدش یعنی آب، کمیاب شده. این تورم واقعیه. اگه بیایم کشاورز رو تو قیمت قبل از خشکسالی نگه داریم عادلانه نیست.
این روش پیامبر خداست

ولیعصر;184261 نوشت:
بسم الله الرحمن الرحیم

سلام


واقعا بحث خوب و مفیدیه، از کارشناسای سایت تقاضا میکنم که در مورد برکت و تاثیرش بر زندگی، بیشتر توضیح بدن.




با سلام

نکاتي در باره ي برکت در مال:

1- داشتن ايمان و تقوا
يکي از عوامل مهم برکت زا در زندگي، داشتن ايمان و کسب تقوا مي باشد. خداوند در قرآن کريم مي فرمايد: «و لو ان اهل القري امنوا واتقوا لفتحنا عليهم برکات من السماء والارض؛ اگر مردم قريه ها ايمان آورده و پرهيزکاري پيشه کرده بودند، برکت هاي آسمان و زمين را به رويشان مي گشوديم» (سوره اعراف، 96)
از مهمترين عوامل برکت در رزق و روزي، داشتن ايمان و تقوا (عمل به واجبات و ترک محرمات) است. امام رضا (عليه السلام) فرمود: «خداي عز و جل به يکي از پيامبران خود وحي فرمود که: هر گاه اطاعت شوم خشنود گردم و چون خشنود گردم برکت دهم و برکت من بي پايان است.» (ميزان الحکمة، ج1، ح1700)

2- قرض دادن به يکديگر
قرض دادن به ديگران نيز، به زندگي انسان برکت مي دهد؛ در حديثي که از حضرت رسول (صلي الله عليه و اله) نقل شده است، «وام دادن به يکديگر» را از عوامل برکت زا برشمرده اند.

3- با وضو بودن
«اگر کسي بي وضو در طلب حاجت خود برود و نيازش برآورده نشود، جز خويشتن، کسي را سرزنش نکند.» (تفسير موضوعي قرآن کريم، ج17، ص281)


4- بيداري، هنگام بين الطلوعين
پيامبر اکرم (صلي الله عليه و اله) فرمودند: «خدايا برکت را در صبحگاهان، براي امت من قرار ده ... اگر کسي خواهان رفع نياز است، صبحگاهان به سوي آن شتابد؛ زيرا من از خداي سبحان خواستم که روزي را صبحگاهان براي امت من قرار دهد.»

5- عدم کسالت و تنبلي در کار
«در تحصيل روزي کسالت نورزيد، زيرا گذشتگان ما با تلاش و سرعت، به دنبال کار مي رفتند.»(همان)

6-اعتدال، ميانه روي و قناعت در زندگي
امام علي (عليه السلام) مي فرمايند: «لا کنز اغني من القناعة و لا مال اذهب للفاقة من الرضي بالقوت. و من اقتصر علي بلغة الکفاف فقد انتظم الراحة و تبوأ خفض الدعة؛ هيچ گنجي بي نيازکننده تر از قناعت، و هيچ مالي در فقرزدايي، از بين برنده تر از رضايت دادن به روزي نيست و کسي که به اندازه کفايت زندگي از دنيا بردارد به آسايش دست يابد و آسوده خاطر گردد.» (نهج البلاغة، حکمت 371)
قناعت توانگر کند مرد را * خبر کن حريص جهانگرد را (سعدي)
امام در حديثي ديگر فرمودند: «کفي بالقناعة ملکا و بحسن الخلق نعيما؛ آدمي را قناعت براي دولتمندي و خوش خلقي براي فراواني نعمت ها کافي است.» (حکمت 229)

عوامل برکت زدا:

1- مهمترين عامل بي برکتي در زندگي، «گناه کردن» است:

امام باقر (عليه السلام) فرمودند: «بنده گناه مي کند و به سبب آن روزي از او گرفته مي شود.» (ميزان الحکمة، ج 5، ح7199)
دوست عزيز! بستر گناه، بسيار وسيع و گسترده است و شامل مخالفت با تک تک اوامر الهي مي شود؛ از جمله: غيبت کردن، دروغ گفتن، قطع رحم، پايمال کردن حقوق ديگران، بويژه عدم رعايت حقوق والدين و ...
پيامبر خدا (صلي الله عليه و اله) فرمودند: «هر که حقي از حقوق برادر مسلمان خود را پايمال سازد، خداوند برکت روزي را بر او حرام گرداند مگر آنکه توبه کند.» (همان، ح7200)
گاهي اوقات حتي بدليل فراموش کردن دادن خيرات و نيکي براي اموات، بويژ پدر و مادر، برکت از زندگي انسان مي رود!

- طرح يک سؤال:

چرا برخي از افرادي که اهل گناهند و چه بسا دين و ايمان هم ندارند، داراي مال و اموال بسيار و آسايش در زندگي هستند؟

- جواب:

اينکه گفتيم: مهمترين عامل بي برکتي گناه است، مربوط به کساني است که اهل ايمانند و به بيان ديگر: گذاشتن اين شرط (گناه نکردن) براي برکت در مال و روزي، مربوط به کساني است که در کلاس ايمان، ثبت نام کرده اند!
براي واضح شدن مطلب، مثالي مي زنيم:
دانشگاه، براي کسي شرط و شروط مي گذارد که در کنکور قبول شده و ثبت نام کرده است؛ مثلا شرط مي کند که: اگر دانشجو نمره ي کمتر از 12 بگيرد و يا معدل کل او کمتر از 14 شود و يا مقررات دانشگاه را رعايت نکند، مشروط خواهد شد؛ اما اين دانشگاه هيچگاه براي کساني که تلاش نکرده اند و در کنکور شرکت نکرده اند؛ شرط و شروطي نمي گذارد!
لذا تمام اين شروط و سخت گيري ها به نفع دانشجو است و نشانه ي ارزش قائل شدن براي او است. «تو خود حديث مفصل بخوان از اين مجمل»
خداوند در سوره ي زخرف آيه ي 33 مي فرمايد: «و لو لا ان يکون الناس امة واحدة لجعلنا لمن يکفر بالرحمن لبيوتهم سقفا من فضة و معارج عليها يظهرون»؛ اگـر تمكن كفار از مواهب مادى سبب نمى شد كه همه مردم، امت واحد گمراهى شوند ما براى كسانى كه كافر مى شدند خانه هائى قرار مى داديم با سقفهائى از نقره و نردبانهائى كه از آن بالا روند!

2- مال حرام

تلاش در کسب روزي حلال از عوامل مؤثر برکت و گسترش در رزق و روزي است. متأسفانه چون بيشتر مردم امروز مي خواهند ره صد ساله را يک شبه بپيمايند و گوي سبقت را در چشم هم چشمي از يکديگر بربايند، تحمل و صبر در رسيدن به مال حلال را نداشته، مي خواهند هر چه سريع تر و از هر راهي، به مال زياد دست يابند!
امام جواد يا امام هادي (عليهما السلام) به داود صرمي فرمودند: « اي داود! مال حرام رشد نمي کند و اگر هم رشد کند براي صاحبش برکتي ندارد و اگر از آن چيزي انفاق کند پاداشي نخواهد ديد و آنچه پس از خود بر جاي گذارد، ره توشه او بسوي دوزخ اسـت.» ( ميزان الحکمة، ج1، ح1704)

3- خيانت، دزدي، شراب خواري و زنا

پيامبر خدا (صلي الله عليه و اله) فرمودند: «چهار چيز است که اگر يکي از آنها به خانه اي در آيد، آن را ويران کند و از برکت، آبادان نشود: خيانت، دزدي، شرابخواري و زنا (اعاذنا الله من شرور انفسنا)
-----------------

اسباب برکت زدا در روایت ها

ترک امر به معروف و نهی از منکر، عامل دیگر از بین رفتن برکت است،

همان گونه که پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه و آله می فرماید:
تا زمانی که مردم امر به معروف و نهی از منکر کنند و بر کارهای خیر به یکدیگر یاری رسانند، نعمت ها و خیرات از آنها رخت برنمی بندد، اما اگر این دو را ترک کنند، برکات از آنها گرفته خواهد شد.

همچنین از دیدگاه امام علی علیه السلام خیانت، یکی دیگر از عوامل برکت زداست و ایشان می فرماید: «اذا ظهرتْ الخِیاناتُ، ارتفعتْ البرکاتُ؛ زمانی که خیانت ها آشکار شود، برکات از بین خواهد رفت». در حقیقت، گناهان اخلاقی و اقتصادی و اجتماعی، فاجعه های دردناک و هستی سوز جامعه بشری هستند که باعث خشم خداوند می شوند. رسول گرامی اسلام در هشداری می فرماید:

هرگاه خداوند بر امتی خشمگین شود و آن گاه بر آنان عذاب نازل نگرداند؛ نرخ های آنان را بالا می برد، عمرهای آنها را کوتاه می کند، تجارت شان را به سود نمی رساند، میوه های درختان شان را سالم و بی آفت نمی کند، چشمه ها و نهرهای آن ها را پر آب نمی گرداند و باران را از آنان دریغ می دارد.

رباخواری، رشوه خواری و دیگر درآمدهای نامشروع عامل دیگر برکت زدایی شمرده می شود، چنان که امام موسی بن جعفر علیه السلام می فرماید: «به درستی که حرام برکت ندارد و اگر هم نشو و نمای ظاهری داشته باشد، برکتی در آن نیست».


برخي از عوامل افزايش روزي

1- احسان به مردم، بويژه به اهل خانه
امام صادق (عليه السلام) فرمود: «هر که با خانواده ي خود نيکوکار باشد، روزيش زياد مي شود.» (همان، ح7185)


2- خوش اخلاقي
امام علي (عليه السلام) فرمود: «گنجهاي روزي، در اخلاق خوش نهفته است.» (همان، ح 7188)

3- اطعام کردن
پيامبر خدا (صلي الله عليه و اله) فرمودند: «روزي کسي که اطعام مي کند، سريعتر از فرو رفتن کارد در کوهان شتر، به سويش مي آيد.» (همان، ح 7190)

4- قرض دادن
امام علي (عليه السلام) فرمود: «کمک مالي کردن به برادر ديني، روزي را زياد مي کند.» (همان، ح 7199)

5- امانتداري
حضرت در حديثي ديگر فرمودند: «امانتداري روزي را زياد مي کند.»

6- دعا کردن در حق مؤمنين
امام باقر (عليه السلام) فرمود: «پشت سر برادرانت دعا کن، که اين کار روزي را به طرف تو سرازير مي کند.» (همان، ح 7193)

7- پاکيزگي و طهارت
به رسول خدا (صلي الله عليه و اله) عرض شد: دوست دارم روزيم زياد شود؛ فرمود: پيوسته در حال طهارت و پاکيزگي باش، روزيت افزايش مي يابد.»
با استفاده از کلام حضرت نتيجه مي گيريم که پاک بودن از آلودگيها و نجاسات، در جلب روزي مؤثر است و شايد بتوان گفت: چون وضو گرفتن نيز نوعي پاکي از آلودگي ها مي باشد، مي توان با دائم الوضو بودن، جلب روزي کرد.

8- صدقه دادن
امام علي (عليه السلام) فرمود: «با صدقه دادن، روزي را فرود آوريد.» (همان، ح 7196)

9- پرداخت حقوق شرعيه (خمس و زکات)
امام باقر (عليه السلام) فرمود: «زکات دادن، روزي را مي افزايد.»

10- نيت پاک
امام علي (عليه السلام) فرمود: «هر که خوش نيت باشد، روزيش زياد مي شود.» (همان، ح 7198)

11- نماز شب
آيت الله قاضي (رضوان الله تعالي عليه) فرمودند: «دنيا مي خواهي نماز شب بخوان، آخرت مي خواهي نماز شب بخوان».

رسا;184470 نوشت:

نکاتي در باره ي برکت در مال:
...
2- قرض دادن به يکديگر
قرض دادن به ديگران نيز، به زندگي انسان برکت مي دهد؛ در حديثي که از حضرت رسول (صلي الله عليه و اله) نقل شده است، «وام دادن به يکديگر» را از عوامل برکت زا برشمرده اند.
...

برخي از عوامل افزايش روزي
...
4- قرض دادن
امام علي (عليه السلام) فرمود: «کمک مالي کردن به برادر ديني، روزي را زياد مي کند.» (همان، ح 7199)
...


با تشکر از جناب رسا، کاش تفاوت
قرض و قرض الحسنه رو هم توضیح بدید و اینکه کدوم یکی باعث برکت میشه.

frigg77;184476 نوشت:

با تشکر از جناب رسا، کاش تفاوت قرض و قرض الحسنه رو هم توضیح بدید و اینکه کدوم یکی باعث برکت میشه.


با سلام
تفسير مجمع البيان شرايطى را براى قرض الحسنه بيان كرده است. از آن جمله:

1 از مال حلال باشد. 2 از مال سالم باشد.
3 براى مصرف ضرورى باشد. 4 بى‏منّت باشد.
5 بى‏ريا باشد. 6 مخفيانه باشد.
7 با عشق و ايثار پرداخت شود. 8 سريع پرداخت شود.
9 قرض دهنده خداوند را بر اين توفيق شكرگزار باشد.
10 آبروى گيرنده وام حفظ شود.(تفسير مجمع البيان، ذيل آيه‏ى 11 سوره حديد.)

در تفسير منهج الصادقين في إلزام المخالفين( ج‏2، ص: 54) می خوانیم:

قَرْضاً حَسَناً وام دادنى نيكو يعنى در حين طلب قرض از او بلا تعلل و تأخير قرض دهد يا منت ننهد يا طالب عوض نباشد و يا آن را مقرون سازد باخلاص و طيب نفس و در حديث صحيح ثابت شده كه ثواب قرض دادن هيجده است و ثواب صدقه ده‏

به نظر بنده حقیر (در تایید مطالب اساتید):
حرص زدن
سوء ظن به خدا ونداشتن امید وتوکل(ترس از کمبود وتورم و...)
چشم وهم چشمی وتجمل پرستی
حسادت
ربای پنهان!
نبخشیدن(خودخواهی وخود پرستی)
حق الناس
ندادن خمس

با سلام.

چند شب پيش باران شديد مي باريد. تمام صفوف تاكسي و اتوبوس هم پر شده بود. با آژانس هم تماس گرفتم ماشين نداشت. نهايتا تصميم گرفتم از ايستگاه تاكسي ها تا محل منزلمان كه نيم ساعت هم بيشتر راه نبود در بست بگيرم. به راننده گفتم اگر امكان داره تا فلان جا من را ببر گفت خانم تو اين بارون سخته نمي تونم اگر مي خواي ببرم بايد 30 هزار تومان بهم بدي.واقعا خشكم زد!!! مسيري كه در روز عادي با 750 تومان مي رفتم چون بارون بود بايد 30 هزار تومان ميدادم.الله اكبر. واقعا به كي بايد شكايت كرد؟واقعا مسلمانيم؟ اون وقت گله و شكايت داريم كه چرا هر چي ميدوييم به جاي نمي رسيم چرا خير و بركت تو زندگيمون نيست.

سادات;184604 نوشت:
با سلام.

چند شب پيش باران شديد مي باريد. تمام صفوف تاكسي و اتوبوس هم پر شده بود. با آژانس هم تماس گرفتم ماشين نداشت. نهايتا تصميم گرفتم از ايستگاه تاكسي ها تا محل منزلمان كه نيم ساعت هم بيشتر راه نبود در بست بگيرم. به راننده گفتم اگر امكان داره تا فلان جا من را ببر گفت خانم تو اين بارون سخته نمي تونم اگر مي خواي ببرم بايد 30 هزار تومان بهم بدي.واقعا خشكم زد!!! مسيري كه در روز عادي با 750 تومان مي رفتم چون بارون بود بايد 30 هزار تومان ميدادم.الله اكبر. واقعا به كي بايد شكايت كرد؟واقعا مسلمانيم؟ اون وقت گله و شكايت داريم كه چرا هر چي ميدوييم به جاي نمي رسيم چرا خير و بركت تو زندگيمون نيست.

چنانکه ذکر شد

رسا;184473 نوشت:
2- مال حرام تلاش در کسب روزي حلال از عوامل مؤثر برکت و گسترش در رزق و روزي است. متأسفانه چون بيشتر مردم امروز مي خواهند ره صد ساله را يک شبه بپيمايند و گوي سبقت را در چشم هم چشمي از يکديگر بربايند، تحمل و صبر در رسيدن به مال حلال را نداشته، مي خواهند هر چه سريع تر و از هر راهي، به مال زياد دست يابند! امام جواد يا امام هادي (عليهما السلام) به داود صرمي فرمودند: « اي داود! مال حرام رشد نمي کند و اگر هم رشد کند براي صاحبش برکتي ندارد و اگر از آن چيزي انفاق کند پاداشي نخواهد ديد و آنچه پس از خود بر جاي گذارد، ره توشه او بسوي دوزخ اسـت.» ( ميزان الحکمة، ج1، ح1704)

گروهى از فارغ التحصیلان قدیمى یک دانشگاه که همگى در حرفه خود آدم هاى موفقى شده بودند، با همدیگر به ملاقات یکى از استادان قدیمى خود رفتند. پس از خوش و بش اولیه، هر کدام از آنها در مورد کار خود توضیح می داد و همگى از استرس زیاد در کار و زندگى شکایت می کردند. استاد به آشپزخانه رفت و با یک کترى بزرگ چاى و انواع و اقسام فنجان هاى جوراجور، از پلاستیکى و بلور و کریستال گرفته تا سفالى و چینى و کاغذى (یکبار مصرف) بازگشت و مهمانانش را به چاى دعوت کرد و از آنها خواست که خودشان زحمت چاى ریختن براى خودشان را بکشند.
پس از آن که تمام دانشجویان قدیمى استاد براى خودشان چاى ریختند و صحبت ها از سر گرفته شد، استاد گفت: «اگر توجه کرده باشید، تمام فنجان هاى قشنگ و گران قیمت برداشته شده و فنجان هاى دم دستى و ارزان قیمت، داخل سینى برجاى مانده اند. شما هر کدام بهترین چیزها را براى خودتان می خواهید و این از نظر شما امرى کاملاً طبیعى است، امّا منشاء مشکلات و استرس هاى شما هم همین است. مطمئن باشید که فنجان به خودى خود تاثیرى بر کیفیت چاى ندارد. بلکه برعکس، در بعضى موارد یک فنجان گران قیمت و لوکس ممکن است کیفیت چایى که در آن است را از دید ما پنهان کند.
چیزى که همه شما واقعاً مى خواستید یک چاى خوش عطر و خوش طعم بود، نه فنجان. امّا شما ناخودآگاه به سراغ بهترین فنجان ها رفتید و سپس به فنجان هاى یکدیگر نگاه مى کردید. زندگى هم مثل همین چاى است. کار، خانه، ماشین، پول، موقعیت اجتماعى و …. در حکم فنجان ها هستند. مورد مصرف آنها، نگهدارى و دربرگرفتن زندگى است. نوع فنجانی که ما داشته باشیم، نه کیفیت چاى را مشخص می کند و نه آن را تغییر می دهد. امّا ما گاهى با صرفاً تمرکز بر روى فنجان، از چایى که خداوند براى ما در طبیعت فراهم کرده است لذت نمی بریم.
خداوند چاى را به ما ارزانى داشته نه فنجان را. از چایتان لذت ببرید. خوشحال بودن البته به معنى این که همه چیز عالى و کامل است نیست. بلکه بدین معنى است که شما تصمیم گرفته اید آن سوى عیب و نقص ها را هم ببینید. در آرامش زندگى کنید، آرامش هم درون شما زندگى خواهد کرد

رسا;184473 نوشت:
اينکه گفتيم: مهمترين عامل بي برکتي گناه است، مربوط به کساني است که اهل ايمانند و به بيان ديگر: گذاشتن اين شرط (گناه نکردن) براي برکت در مال و روزي، مربوط به کساني است که در کلاس ايمان، ثبت نام کرده اند! براي واضح شدن مطلب، مثالي مي زنيم: دانشگاه، براي کسي شرط و شروط مي گذارد که در کنکور قبول شده و ثبت نام کرده است؛ مثلا شرط مي کند که: اگر دانشجو نمره ي کمتر از 12 بگيرد و يا معدل کل او کمتر از 14 شود و يا مقررات دانشگاه را رعايت نکند، مشروط خواهد شد؛ اما اين دانشگاه هيچگاه براي کساني که تلاش نکرده اند و در کنکور شرکت نکرده اند؛ شرط و شروطي نمي گذارد! لذا تمام اين شروط و سخت گيري ها به نفع دانشجو است و نشانه ي ارزش قائل شدن براي او است. «تو خود حديث مفصل بخوان از اين مجمل» خداوند در سوره ي زخرف آيه ي 33 مي فرمايد: «و لو لا ان يکون الناس امة واحدة لجعلنا لمن يکفر بالرحمن لبيوتهم سقفا من فضة و معارج عليها يظهرون»؛ اگـر تمكن كفار از مواهب مادى سبب نمى شد كه همه مردم، امت واحد گمراهى شوند ما براى كسانى كه كافر مى شدند خانه هائى قرار مى داديم با سقفهائى از نقره و نردبانهائى كه از آن بالا روند!

پس اگر یکی مومن بود و فقیر، حتما خلاف و گناهی مرتکب شده؟
دلایلی که برای فقر و ... بیان شده، تنها دلیل هستند یا یکی از دلایل

منظور از برکت چیه؟

قدیما مردم شب که میشد یه کاسه نون و ماست رو با عشق میخوردند، و این چنان اونها رو از درون گرم میکرد که هیچ پیتزایی این روزها اینقدر به ما نمیچسبه. ما اونقدر گرفتار و پریشانیم که هرچقدر هم مال و ثروتمون بیشتر باشه آرامشمون بیشتر که نمیشه هیچ شاید کمتر هم بشه.

برکت رو توی پول نباید جستجو کرد، جاش توی دل آدماست.
:pir:

پيامبراكرم (ص) فرمود:

«الْحَلْفُ مُنْفِقَةٌ لِلسَّلْعَةِ مُمْحِقَةٌ لِلْبَرَكَةِ»

سوگند خوردن باعث نابودى سرمايه و از بين رفتن بركت است.

نهج الفصاحه صفحه ی 298


كسب حلال از بركت خاصّى برخوردار است بر خلاف كسب حرام كه موجب بى ‏بركتى زندگى و مال و ثروت انسان مى‏ گردد؛ حضرت على عليه ‏السلام خطاب به «داوود» يكى از يارانش مى‏ فرمايد:

«يا داوُدُ! انَّ الْحَرامَ لا يَنْمى‏ وَ انْ نَمى‏ لَمْ يُبارَكْ فيهِ»

اى داوود! مال حرام رشد نمى ‏كند و اگر رشدى هم داشته باشد بركتى در آن نخواهد بود.


آسانگيرى در خريد و فروش‏

هر كس كه اقدام به داد و ستد مى ‏كند بويژه كسى كه داد و ستد را پيشه خود ساخته، شايسته است از تنگ نظرى و پافشارى كردن در قيمت پرهيز كند؛ چرا كه سختگيرى در معاملات نشانه پستى روح و دنائت نفس است.

پيشوايان بزرگوار اسلام، سهل المعامله بودن را موجب بركت يافتن كسب دانسته و همگان را بر آن ترغيب مى‏ كردند. از توصيه ‏هاى امير مؤمنان عليه‏ السلام به بازاريان كوفه اين بود كه:

«تَبَرَّكُوا بِالسُّهُولَةِ»

با آسانگيرى- در معاملات- بركت بجوييد.

وسائل الشیعه جلد12 ص284

همچنين امام صادق عليه السلام مى ‏فرمايد:

«بارَكَ اللَّهُ عَلى‏ سَهْلِ الْبَيْعِ وَ سَهْلِ الشِّراءِ ...»

خداوند بركت دهد بر آن كه آسان مى ‏فروشد و آسان مى‏ خرد.

وسائل الشیعه جلد12 ص332


در بيانات اولياى گرامى اسلام، اموالى كه حقوقش ادا نشده به «شرّ الأموال» كه بركت ندارد وخيرى در آن نيست تعبير شده است.
على (ع) مى ‏فرمايد:
«شَرُّالْمالِ ما لَمْ يُنْفَقْ فى سَبيلِ اللَّهِ مِنْهُ وَلَمْ تُؤَدَّ زَكوتُهُ»
بدترين مال، آن است كه بخشى از آن در راه خدا انفاق نشود و زكات آن پرداخت نگردد.

شرح غررالحکم ج4ص165

بنابراين، هركه مى ‏خواهد اموالش، عارى از شرّ باشد، لازم است كه علاوه بر رعايت موازين شرعى در به دست آوردن آنها، به قانون اداى حقوق مالى هم عمل كند كه پيامبر اكرم (ص) فرمود:

«... وَمَنْ ادّى‏ زَكاةَ مالِهِ فَقَدْ ذَهَبَ عَنْهُ شَرُّهُ»
هركه زكات مال خود را بپردازد، شرّ آن مال از بين مى ‏رود.

مستدرک ج7ص9

رابطه معنویت و برکت

آن گاه که در سایه سار معنویت و تقوا، برکات معنوی بر مردم باریدن گیرد، برکت های مادی نیز کم کم رخ می نمایند و در این گونه موارد ظاهر می شوند:
1. فزونی در نان و غذا: رسول خدا صلی الله علیه و آله می فرماید: «گرده ها و قرص های نان خود را کوچک بگیرید؛ زیرا با هر قرص کوچک نانی، برکت وجود دارد».
2. برکت در مال: با بخشش و انفاق مال، برکت مال فزونی می یابد و علی علیه السلام هم در اهمیت این امر می فرماید: «برکة المال فی الصدقه».
3. فرزند صالح: داشتن فرزندان صالح، از مظاهر خیر و برکت است. امام باقر علیه السلام درباره خیرآوری فرزند می گوید: «هیچ فرزندی بر عبدالمطلب هدیه نشد که برکتش از علی علیه السلام بیشتر باشد؛ مگر پیامبر خدا صلی الله علیه و آله ».
این برکت ها در سایه عبادت و حق گرایی و وظیفه شناسی تداوم می یابد. دعا و ارتباط با خداوند، برکت های زندگی را زیاد می کند. احترام به بزرگ ترها نیز در افزایش رزق و روزی تأثیرگذار است. در برخی روایت ها آمده است: «سه چیز است که در آن برکت وجود دارد: معامله مدت دار، قرض به هم دادن و مخلوط کردن گندم و جو برای مصرف خانه، نه برای فروش».
پیام متن:

1. فزونی در نان و غذا، برکت در مال و فرزند صالح از مظاهر برکت هستند.
2. عواملی چون حق شناسی، شکرگزاری و قرض دادن، مایه افزایش رزق.
عوامل برکت زدا

گناهان و نافرمانی ها، موجب سلب برکت در مال و عمر و زندگی است. در آیه ای آمده است: «ولکن کذّبوا فَاَخذناهم بما کانوا یکسبون» (اعراف: 96)، «آنان، یعنی قوم هود، صالح، شعیب، نوح و لوط آیات الهی و پیامبران را تکذیب کردند و ما هم آنها را به کیفر اعمال زشت خویش رساندیم».
در بیان این آیه مرحوم طبرسی می نویسد:
آنان مردمی بودند که مرتکب گناه شدند و پیامبران را تکذیب کردند، خداوند هم درهای برکت آسمانی خود را به روی آنان بست و به خاطر کردار بدشان آنان را گرفتار تنگ دستی و مجازات کرد.
ترک نماز، از عوامل برکت زداست. حضرت زهرا علیهاالسلام درباره رخت بربستن برکت از عمر و مال انسان بی نماز می فرماید: «یَرْفَعُ اللّه ُ الْبَرَکَةَ مِنْ عُمْرِهِ وَ یَرْفَعُ اللّه ُ الْبَرَکَةَ مِنْ رِزْقِه».
هرگاه کم فروشی در میان مردم رواج یابد، خداوند آنان را به خشکسالی و قحطی دچار می سازد، چنان که حضرت علی علیه السلام درباره زیان های کم فروشی می فرماید: «اذا طُفِفَتِ الْمِکْیالُ، اَخَذَهُمُ اللّه ُ بِالسَّنینَ وَ النَّقْصِ».
همچنین اگر زکات مال پرداخت نشود، به فرمایش حضرت امیر علیه السلام :
اذا مَنَعوُ الزَّکاةَ، مَنَعَتِ الاْرَضُ بَرَکاتِها مِنَ الزَّرْعِ و الثِّمارِ وَالْمَعادِنِ.
هرگاه که مردم زکات خود را نپردازند، زمین برکت خود را از زراعت و میوه ها و معدن ها دریغ می دارد.
پیام متن:

ایمان و تقوا، از عوامل برکت زا و گناه، بی نمازی، کم فروشی و عدم پرداخت زکات، از عوامل برکت زدا.
اسباب برکت زدا در روایت ها

ترک امر به معروف و نهی از منکر، عامل دیگر از بین رفتن برکت است، همان گونه که پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه و آله می فرماید:
تا زمانی که مردم امر به معروف و نهی از منکر کنند و بر کارهای خیر به یکدیگر یاری رسانند، نعمت ها و خیرات از آنها رخت برنمی بندد، اما اگر این دو را ترک کنند، برکات از آنها گرفته خواهد شد.
همچنین از دیدگاه امام علی علیه السلام خیانت، یکی دیگر از عوامل برکت زداست و ایشان می فرماید: «اذا ظهرتْ الخِیاناتُ، ارتفعتْ البرکاتُ؛ زمانی که خیانت ها آشکار شود، برکات از بین خواهد رفت». در حقیقت، گناهان اخلاقی و اقتصادی و اجتماعی، فاجعه های دردناک و هستی سوز جامعه بشری هستند که باعث خشم خداوند می شوند. رسول گرامی اسلام در هشداری می فرماید:
هرگاه خداوند بر امتی خشمگین شود و آن گاه بر آنان عذاب نازل نگرداند؛ نرخ های آنان را بالا می برد، عمرهای آنها را کوتاه می کند، تجارت شان را به سود نمی رساند، میوه های درختان شان را سالم و بی آفت نمی کند، چشمه ها و نهرهای آن ها را پر آب نمی گرداند و باران را از آنان دریغ می دارد.
رباخواری، رشوه خواری و دیگر درآمدهای نامشروع عامل دیگر برکت زدایی شمرده می شود، چنان که امام موسی بن جعفر علیه السلام می فرماید: «به درستی که حرام برکت ندارد و اگر هم نشو و نمای ظاهری داشته باشد، برکتی در آن نیست».
نکته مهم این است که شرط دست یابی به برکت های آسمانی و زمینی، داشتن ایمان و تقوای بالاست و در پرتو تقرب الهی و اطاعت و فرمان برداری از تعالیم انسان ساز اسلامی و دوری از کجروی ها و سرکشی ها است که خداوند خیرات و برکات خویش را به بندگان هدیه می کند.
پیام متن:

ترک امر به معروف و نهی از منکر، خیانت، رباخواری و رشوه خواری؛ از عوامل برکت زدا.
عوامل برکت زا

برکت؛ به معنای فزونی، بسیاری، خجستگی، یمن، نیک بختی و سعادت است.
نظام طبیعت و عالم هستی را نظام علت و معلول و عالم سبب و مسبب دانسته اند. در پیدایش و استمرار برکت، نیت ها و کردار آدمی نقش به سزایی دارد.
خداوند متعال در قرآن به زیبایی به این اصل اشاره می کند که:
وَ لَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُری آمَنُوا وَ اتَّقَوْا لَفَتَحْنا عَلَیْهِمْ بَرَکاتٍ مِنَ السَّماءِ وَ اْلأَرْضِ
و اگر مردم شهرها ایمان آورده و به تقوا گراییده بودند، قطعا برکاتی از آسمان و زمین بر ایشان می گشودیم.
علامه طبرسی در تفسیر این آیه می نویسد:
خداوند می فرماید: از شرک و گناهان بپرهیزید تا ما درهای برکات و خیرات تکامل بخش را، از آسمان به وسیله آمدن باران و از زمین به خاطر روییدن گیاهان و به وجود آمدن میوه ها نازل گردانیم. همان گونه که حضرت نوح علیه السلام به امت خویش وعده داد و گفت: «یُرْسِلِ السَّماءَ عَلَیْکُمْ مِدْرارًا» (نوح: 11) البته برکات آسمان به «دعا» و برکات زمین به «آسان انجام شدن حوائج و نیازمندی» هم تفسیر شده است.
اگر اعمال بندگان بر اساس معیارهای الهی شکل گیرد، رضایت خداوند را به همراه خواهد داشت و برکت های بی پایان الهی نصیب شان خواهد شد.
امام رضا علیه السلام می فرماید:
خداوند متعال به یکی از پیامبران وحی فرستاد که: «هرگاه من اطاعت شوم، راضی می گردم و آن گاه که رضایت داشتم، برکت می دهم و برکت من هم بی پایان است».
گفتنی است در سایه اجرای عدالت، جامعه به کمال معنوی می رسد و در این صورت، عنایت الهی شامل حال آنان می گردد و پس از آن، بارش برکات را شاهد خواهیم بود، چنان که حضرت علی علیه السلام به این مهم اشاره می کند که:
«بِالعَدْلِ تَتَضاعَفُ الْبَرَکاتُ؛ به سبب عدل، برکات چند برابر می شود».
از این سخنان بر می آید که در برکت، جنبه الهی و معنوی هم بسیار تأثیرگذار است و این به فزونی، تعالی و ماندگاری نعمت کمک می کند و در نهایت، انسان را به سلامت دنیوی و سعادت اخروی نزدیک می سازد.
پیام متن:

تقوا و پرهیزکاری، دوری از شرک و گناه، دعا و عمل صالح، انصاف و اطاعت از خداوند؛ از عوامل برکت زا.

علی1390;185092 نوشت:
پس اگر یکی مومن بود و فقیر، حتما خلاف و گناهی مرتکب شده؟ دلایلی که برای فقر و ... بیان شده، تنها دلیل هستند یا یکی از دلایل

فقر ، عوامل گوناگون و متعددی می تواند داشته باشد.گاهي فقر به سبب عواملي كه خود فرد در ايجاد آن نقش داشته پديد مي آيد و گاهي فرد آگاهانه يا ناآگاهانه كاري مي كند كه نتيجه اي جز فقر ندارد اين عوامل عبارت است از:

1- تنبلي و استقامت نداشتن ; بسياري از فقرها در تنبلي و پشتكار نداشتن افراد ريشه دارد حضرت علي (ع ) مي فرمايد هر كس بر رنج (ناشي از كار) بردباري نورزد بايد فقر را تحمل كند (الحياه ج , 4, ص 318)

2- بي برنامگي ; رمز موفقيت هر فرد داشتن برنامه اي متناسب با موقعيت خود و جامعه و تنظيم مخارج زندگي است در سطح كلان نيز كشورها با تنظيم برنامه هاي كوتاه و بلند مدت به سامان دهي وضعيت اقتصادي خود مي پردازند. بنابراين بي برنامگي و يا برنامه ريزي نادرست به پيدايش فقر مي انجامد به همين جهت امام علي (ع ) نداشتن برنامه در زندگي و سوء تدبير را عامل فقر دانسته است .(همان , ص 321)

بعضي از روايات نيز اسراف را سبب زوال نعمت دانسته اند.

3- امامان معصوم (ع ) گناه را سبب كم شدن روزي انسان و از عوامل فقر مي دانند دسته اي از اين روايات از گناهان خاص مانند دروغ , خيانت , گسستن پيوندهاي خويشاوندي , اسراف و ستم نام برده اند. (ميزان الحكمه , ج 2, ص 996)
و بعضي ديگر به طور كلي گناه را موجب زوال نعمت دانسته اند.(همان , ص 994)
در مقابل بسياري از روايت ها نعمت خداوند و وسعت روزي را به ايمان و تقوا و كردار نيكي چون خوش اخلاقي , امانت داري , دعا و صدقه وابسته ساخته اند.

4- تكدي و اظهار نياز ; افرادي كه خود را بدين كار مي آلايند از تلاش دست برمي دارند و به درمان اساسي مشكل خود نمي انديشند و حاضر نمي شوند دشواري آن را تحمل كنند در نتيجه روز به روز بر دامنه فقرشان افزوده مي شود.

5- ديدگاه غلط نسبت به دنيا و آخرت ; گروهي چنان مي پندارند كه نيك بختي دنيا و آخرت , جمع شدني نيست و اگر بخواهند در جهان ديگر كامياب شوند بايد در دنيا در فقر و بيچارگي به سر برند. اينان به سبب برداشت هاي نادرست از مفاهيمي پر ارزش مانند زهد تقدير و تصور نقش داشتن فرد در سرنوشت خويش تلاش اقتصادي ندارند و دچار تنگدستي مي شوند اما در مقابل گاهي افراد در فقر خود نقش ندارند, بلكه اين پديده بر آنها تحميل شده است و آنان ناگزيرند با آن دست و پنجه نرم كنند. مهمترين عوامل اجتماعي آن عبارت است از:

يک - عوامل طبيعي :
گاه حوادثي رخ مي دهد كه شيرازه زندگي ها را فرو مي پاشد و زمينه ساز فقري جانكاه مي شود, مهمترين عوامل آن عبارت است از حوادثي مانند زلزله , آتش سوزي , سرقت , خشكسالي , جنگ و... البته برخي از آيات و روايات نشان مي دهد كه بخشي از اين حوادث نتيجه كردار انسان هاست و بخشي ديگر براي آزمون و ايجاد زمينه ارتقاي معنوي آن ها طراحي مي شود. (شوري , 30 روم , 41, ميزان الحكمه ج 1, ص 300و 303و 309)

دو - عوامل اقتصادي :

سه - عوامل فرهنگي - اجتماعي :

از کجا بفهمیم علت مبتلا شدنمان بر فقر چیست؟

امیرمؤمنان علی بن ابیطالب(علیه‌السلام) می‌فرماید: گاهی فقیر شدن آدم‌ها به خاطر مقامی است که خداوند به آنان داده و گاهی مجازات خداوندی است. اگر می‌خواهی بدانی تفاوتشان در چیست، بدان که اگر فقر، کرامت الهی باشد، فقیر را بداخلاق و کم طاقت نمی‌کند... پس از مدتی که همدم فقیر باشد، سبب می‌شود ارتباط او با خدا بیشتر شود... اما اگر مجازات الهی باشد، صاحبش را دچار اشتباه‌های پی در پی می‌کند، اخلاقش بد می‌شود و در کنار شکایت کردن از خدا، آلوده گناهش می‌کند .

راه فقر زدايي:

1- امانت‏دارى و پرهيز از خيانت:« الامانة تجلب الغنا والخيانة تجلب الفقر؛ امانت‏دارى ثروت را و خيانت فقر را جلب مى‏نمايد»، (ميزان‏الحكمه، ج 3، ص 2448).

2 - ميانه‏روى در مصرف: ضمنت لمن اقتصد ان لايفتقر؛ براى كسى كه ميانه‏روى مى‏كند ضمانت مى‏كنم كه فقير نشود»، (ميزان‏الحكمه، ج 3، ص 2447).

3- نيكى كردن و صدقه پنهانى دادن: البر و صدقة السر ينفيان الفقر، (ميزان‏الحكمه، ج 3، ص 2447) داووا الفقر بالصدقة والبذل؛ فقر را با صدقه و بخشش مداوا كنيد»، (ميزان‏الحكمه،ج 3، ص 2447).
4 - انجام صله‏رحم:صلة الرحم تزيد فى العمر و تنفى الفقر، (ميزان‏الحكمه، ج 2، ص 2447).

5 - زياد گفتن «لا حول ولا قوة الا بالله العلى العظيم» من الح عليه الفقر فليكثر من قول لا حول ولا قوة الا بالله العلى العظيم، (ميزان‏الحكمه، ج 2، ص 2447).

6 - درخواست از خدا:من لم يسأل الله من فضله افتقر؛ هر كس از خدا فضلش را درخواست نكند فقير مى‏شود»، (ميزان‏الحكمه، ج 3، ص 2448).

7 - پرهيز از كسالت و واماندگى: ان الاشياء لمّا ازدوجت ازدوج الكسل والعجز فنتج منهما الفقر؛ هنگامى كه اشياء را در كنار هم قرار مى‏دادند، كسل بودن و واماندگى را در كنار هم قرار دادند و نتيجه آن فقر شد»، (ميزان‏الحكمه، ج3، ص 2448).

8 - پرهيز از تقاضا كردن: من فتح على نفسه بابا من المسألة فتح الله عليه بابا من الفقر؛ هر كس بر روى خود درى از تقاضا بگشايد خداوند درى از فقر بر او مى‏گشايد».، (ميزان‏الحكمه، ج 3، ص 2448)

9- كار و تلاش براى تحصيل روزى.

با سلام و احترام

و تشکر از بیانات کاربران گرامی

و تشکر ویژه از جناب رسا و جناب سینا به خاطر احادیث بسیار زیبایی که جمع آوری کرده بودند.

اگر در زمینه عوامل جذب روزی و عوامل بی برکت شدن مال و زندگی هنوز هم روایت داریم مشتاقانه منتظریم.
با تشکر

جزاکم الله خیرالجزاء ان شاءالله.

بسم الله الرحمن الرحیم و به نستعین


قال رسول الله صلى ‏الله ‏عليه ‏و ‏آله :

لا يَزالُ النّاسُ بِخَيرٍ ما أمَروا بِالمَعروفِ وَنَهَوا عَنِ المُنكَرِ وَتَعاوَنوا عَلَى البِرِّ وَ التَّقوى فَإذا لَم يَفعَلوا ذلِكَ نُزِعَت مِنهُمُ البَرَكاتُ، وَ سُلِّطَ بَعضُهُم عَلى بَعضٍ و َلَم يَكُن لَهُم ناصِرٌ فِى الأرضِ وَ لا فِى السَّماءِ؛

تا زمانى كه مردم امر به معروف و نهى از منكر نمايند و در كارهاى نيك و تقوا به يارى يكديگر بشتابند در خير و سعادت خواهند بود، اما اگر چنين نكنند، بركت‏ها از آنان گرفته شود و گروهى بر گروه ديگر سلطه پيدا كنند و نه در زمين ياورى دارند و نه در آسمان.
تهذيب الاحكام، ج6، ص181، ح22

بسم الله الرحمن الرحیم و به نستعین


عَن الامام علي - عليه السلام - قال: لا فاقَةَ مَعَ عِفافٍ.
«غررالحكم، ح 5430»
امام علي - عليه السلام - فرمود: با وجود پاكدامني، فقر و ناداري نيست.

با سلام کشورهای اروپایی که مسیحی هستنند و بی حجاب هستندو کارهای نامشروع دیگری انجام می دهند ایا باید گفت همه به جهنم میروند یا نه و اگر نه پس چرا همه لذت های دنیوی را انها می برند اما مسلمانان غیر از این باید باشند.

با سلام خدمت kerman.کافران همانند گوسفندان میچرند و میخورند .مگر آنکه خداوند به مشیت خود کسی را از تاریکیها به نور ایمان هدایت کند.که اگر منتش شامل حال هر بنده ای شود او را در همین دنیا هدایت میکند.پس از آنکه روح از جسم جدا شد دیگر مهلتی به انسان داده نمیشود و تمامی اعمال را جلوی چشم می آورند و مجازات میکنند.کافران میگویند :خدایا ما را به دنیا بازگردان تا مسلمان شویم و بندیگیت را کنیم که خداوند میگوید که اگر ما آنها را به دنیا باز گردانیم دوباره معصیت خواهند کرد.در آیه 16 حجر آمده است( اي رسول ما اين کافران را به خورد وخواب طبيعت ولذات حيواني واگذار تا آمال و اوهام دنيوي آنان را غافل گرداند تا نتيجه اين کامراني بيهوده را بزودي بيابند).ما که مسلمان نیستیم. ادای مسلمانان را در می آوریم .ما گناه میکنیم و میگوئیم خداوند ارحم الراحمین است.ما با گناه کردن سوء استفاده از مسلمانیت میکنیم .انسان مومن حقایق را درک میکند و میداند کافر کیست.

kerman;229767 نوشت:
با سلام کشورهای اروپایی که مسیحی هستنند و بی حجاب هستندو کارهای نامشروع دیگری انجام می دهند ایا باید گفت همه به جهنم میروند یا نه و اگر نه پس چرا همه لذت های دنیوی را انها می برند اما مسلمانان غیر از این باید باشند.


اعوذ بالله من الشیطان الرجیم

بسم الله الرحمن الرحیم و به نستعین

با سلام خدمت حضرت ولی عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف و منتظرانش

در قرآنِ نور درباره ی کسانی که هوای نفس خود را نعوذ بالله مانند خدا می پرستند ، مانند چهار پایان بلکه گمراه تر از آنان معرفی کرده است.

اعوذ بالله من الشیطان الرجیم

أَرَأَيْتَ مَنِ اتَّخَذَ إِلَهَهُ هَوَاهُ أَفَأَنتَ تَكُونُ عَلَيْهِ وَكِيلًا ﴿۴۳﴾
آيا آن كس را كه هواى نفسش را خداى خود گرفته بود، نديده‏ اى، آيا تو نگهبان او هستى؟ (۴۳)
أَمْ تَحْسَبُ أَنَّ أَكْثَرَهُمْ يَسْمَعُونَ أَوْ يَعْقِلُونَ إِنْ هُمْ إِلَّا كَالْأَنْعَامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ سَبِيلًا ﴿۴۴﴾
يا گمان مى‏ كنى كه بيشترينه آنان گوش شنوا دارند يا تعقل مى‏ كنند، آنان جز همانند چارپايان نيستند، بلكه ايشان گمراه‏ ترند (۴۴)




نكته‏ ها(برگفته از تفسیر نمونه) :

1 -هوا پرستى و عواقب دردناك آن

بى شك در وجود انسان ، غرائز و اميال گوناگونى است كه همه آنها براى ادامه حيات او ضرورت دارد:خشم و غضب ، علاقه به خويشتن ، علاقه به مال و زندگى مادى و امثال اينها ، و بدون ترديد دستگاه آفرينش همه اينها را براى همان هدف تكاملى آفريده است.

اما مهم اين است كه گاه اينها از حد تجاوز مى‏ كنند و پا را از گليمشان فراتر مى ‏نهند و از صورت يك ابزار مطيع در دست عقل در مى‏ آيند و بناى طغيان و ياغى‏ گرى مى‏ گذارند ، عقل را زندانى كرده و بر كل وجود انسان حاكم مى‏ شوند و زمام اختيار او را در دست مى‏ گيرند.

اين همان چيزى است كه از آن به هوا پرستى تعبير مى‏كنند كه از تمام انواع بت پرستى خطرناكتر است ، بلكه بت پرستى نيز از آن ريشه مى ‏گيرد .

بى جهت نيست كه پيامبر گرامى اسلام (صلى‏ الله‏ عليه‏ وآله‏ وسلّم‏) بت هوى را برترين و بدترين بتها شمرده است در آنجا كه مى‏ فرمايد : ما تحت ظل السماء من اله يعبد من دون الله اعظم عند الله من هوى متبع : در زير آسمان هيچ بتى بزرگتر در نزد خدا از هوى و هوسى كه از آن پيروى كنند وجود ندارد!.

و در حديث ديگرى از بعضى پيشوايان اسلام مى‏ خوانيم : ابغض اله عبد على وجه الارض الهوى : مبغوضترين و منفورترين بتى كه در زمين پرستش شده است بت هوى است ! و اگر نيك بينديشيم به عمق اين سخن به خوبى واقف مى ‏شويم ، چرا كه هواپرستى سرچشمه غفلت و بى خبرى است ، چنانكه قرآن مى‏ گويد : و لا تطع

تفسير نمونه ج : 15ص :104

من اغفلنا قلبه عن ذكرنا و اتبع هواه : از كسى كه قلب او را غافل از ياد خود كرده‏ ايم و پيرو هواى خويش است اطاعت مكن ( كهف آيه 28).

از سوى ديگر هواپرستى سرچشمه كفر و بى ايمانى است ، چنانكه قرآن گويد : فلا يصدنك عنها من لا يؤمن بها و اتبع هواه : تو را از ايمان به قيامت باز ندارد كسى كه ايمان به آن ندارد و پيرو هواى خويش است ( طه آيه 16).

از سوى سوم هواپرستى بدترين گمراهى است ، قرآن مى‏ گويد : و من اضل ممن اتبع هواه بغير هدى من الله : چه كسى گمراهتر است از آن كس كه از هواى نفس خويش پيروى مى‏ كند و هدايت الهى نيافته است ( قصص آيه 50 ) .

از سوى چهارم هواپرستى نقطه مقابل حق‏ طلبى است و انسان را از راه خدا بيرون مى ‏برد ، چنانكه در قرآن مى‏ خوانيم : فاحكم بين الناس بالحق و لا تتبع الهوى فيضلك عن سبيل الله : در ميان مردم به حق داورى كن و پيرو هوى مباش كه تو را از راه خدا گمراه مى‏ كند ( ص آيه 26).

از سوى پنجم هواپرستى مانع عدالت و دادگرى است ، چنانكه در قرآن مى‏ خوانيم : فلا تتبع الهوى ان تعدلوا:پيروى هوى مانع اجراى عدالت شما نگردد ( نساء - 135).

بالاخره اگر نظام آسمان و زمين بر محور هوى و هوس مردم بگردد فساد سرتاسر پهنه هستى را خواهد گرفت : و لو اتبع الحق اهوائهم لفسدت السماوات و الارض و من فيهن : اگر حق از هوى و هوس آنها پيروى كند آسمانها و زمين و تمام كسانى كه در آنها هستند فاسد مى ‏شوند ( مؤمنون آيه 71).

در روايات اسلامى نيز تعبيرات تكان دهنده‏ اى در اين زمينه به چشم مى‏ خورد : در روايتى از على (عليه‏ السلام‏) مى‏ خوانيم : الشقى من انخدع لهواه و غروره:

تفسير نمونه ج : 15ص :105

بدبخت كسى است كه فريب هوى و غرور خويش را بخورد .

در حديث ديگرى از همان حضرت مى‏ خوانيم كه : هواپرستى دشمن عقل است ( الهوى عدو العقل).

و نيز مى‏ خوانيم : هواپرستى اساس تمام رنجها است ( الهوى اس المحن).

و همان حضرت مى‏ فرمايد : هرگز نه دين با هواپرستى جمع مى‏ شود و نه عقل ( لا دين مع هوى ) و لا عقل مع هوى).

خلاصه آنجا كه هواپرستى است نه پاى دين در ميان است و نه پاى عقل ، در آنجا چيزى جز بدبختى و رنج و بلا نيست ، در آنجا جز بيچارگى و شقاوت و فساد نخواهد بود.

رويدادهاى زندگى ما و تجربيات تلخى كه در دوران عمر در مورد خويش و ديگران ديده‏ ايم شاهد زنده تمام نكته‏ هائى است كه در آيات و روايات فوق در زمينه هواپرستى وارد شده است .

افرادى را مى‏ بينيم كه چوب يكساعت هواپرستى را تا آخر عمر مى‏ خورند!.

جوانانى را سراغ داريم كه بر اثر پيروى از هوى چنان در دام اعتيادهاى خطرناك و انحرافات جنسى و اخلاقى گرفتار شده‏ اند كه تبديل به موجودى زبون ، ناتوان و بى ارزش گرديده ، و تمام نيروها و سرمايه‏ هاى خويش را از كف دادند.

در تاريخ معاصر و گذشته به نام كسانى برخورد مى‏ كنيم كه به خاطر هوا - پرستي شان هزاران و گاه ميليونها انسان بى گناه را به خاك و خون كشيده ‏اند و نام ننگينشان تا ابد به زشتى برده مى ‏شود .

تفسير نمونه ج : 15ص :106

اين اصل استثنا پذير نيست حتى دانشمندان و عابدان پرسابقه‏ اى همچون بلعم باعورا بر اثر پيروى از هواى نفس چنان از اوج عظمت انسانيت سقوط كردند كه قرآن مثل آنها را به سگ پليدى مى‏ زند كه همواره پارس مى‏ كند ( آيه 176 سوره اعراف).

بنابر اين جاى تعجب نيست كه پيامبر (صلى‏ الله‏ عليه‏ وآله ‏وسلّم‏) و امير مؤمنان (عليه‏السلام‏) مى‏ فرمايند : خطرناكترين پرتگاهى كه بر سر راه سعادت شما قرار گرفته هواپرستى و آرزوهاى دور و دراز است چرا كه پيروى از هوى شما را از حق باز مى‏ دارد و آرزوهاى دراز آخرت را به دست فراموشى مى‏ سپارد ( ان اخوف ما اخاف عليكم اثنان اتباع الهوى و طول الامل اما اتباع الهوى فيصد عن الحق و اما طول الامل فينسى الاخرة ) .

تعبيراتى كه در نقطه مقابل يعنى ترك هوى‏ پرستى در آيات و روايات وارد شده نيز عمق اين مساله را از ديدگاه اسلام روشن مى‏ سازد ، تا آنجا كه كليد بهشت را ترس از خدا و مبارزه با هواى نفس مى‏ شمرد : و اما من خاف مقام ربه و نهى النفس عن الهوى فان الجنة هى الماوى : اما كسى كه از مقام پروردگار بترسد و نفس خويش را از هواپرستى نهى كند بهشت جايگاه او است ( سوره نازعات آيه 40 ) .

على (عليه‏ السلام‏) مى‏ فرمايد : شجاعترين مردم كسى است كه بر هواى خويش پيروز شود ( اشجع الناس من غلب هواه).

در حالات دوستان حق و اولياى پروردگار و علما و بزرگان داستانهاى زيادى نقل شده كه بر اثر ترك هواپرستى به مقامات بلندى نائل شدند كه از طرق عادى غير ممكن بود.

تفسير نمونه ج : 15ص :107

2 -چرا از چهارپايان گمراهتر ؟!

در آيات فوق براى منعكس كردن اهميت مطلب ، نخست مى‏ فرمايد : آنها كه معبودشان هواى نفسشان است همچون چهارپايانند ، بعد از آن ترقى كرده و اضافه مى‏ كند : بلكه از آنها گمراهترند ! شبيه اين تعبير در آيه 172 سوره اعراف نيز آمده است كه درباره دوزخيانى كه به حكم استفاده نكردن از گوش و چشم و عقل خود ، به چنان سرنوشتى گرفتار مى‏ شوند ، مى‏ فرمايد : اولئك كالانعام بل هم اضل : آنها همچون چهارپايانند بلكه گمراهتر ! گرچه گمراهتر بودن آنها اجمالا روشن است ، ولى مفسران بحثهاى جالبى روى اين مساله كرده‏ اند كه با تحليل و اضافاتى مى‏ توان چنين گفت :

1 -اگر چهارپايان ، چيزى نمى‏ فهمند و گوش شنوا و چشم بينائى ندارند ، دليلش عدم استعداد آنها است ، اما از آنها بيچاره‏ تر انسانى است كه خميره همه سعادتها در وجود او نهفته است و آنقدر خدا به او استعداد داده كه مى‏ تواند نماينده و خليفه الله در زمين گردد ، ولى كارش به جائى مى رسد كه تا سر حد يك چهارپا سقوط مى‏ كند ، تمام شايستگيهاى خود را به هدر داده ، و از اوج مسجود بودن فرشتگان به حضيض نكبت بار شياطين سقوط مى‏ كند ، اين راستى دردناك است و گمراهى آشكار .

2 -چهارپايان تقريبا حساب و كتابى ندارند و مشمول مجازاتهاى الهى نيستند در حالى كه آدميان گمراه بايد بار تمام اعمال خودرا بر دوش كشند و كيفر اعمال خويش را بى كم و كاست ببينند.

3 -چهارپايان براى انسانها خدمات زيادى دارند و كارهاى مختلفى انجام مى‏ دهند ، اما انسانهاى طاغى و ياغى خدمتى كه نمى‏ كنند هيچ ، هزاران بلا و مصيبت نيز مى‏ آفرينند.

تفسير نمونه ج : 15ص :108

4 -چهارپايان خطرى براى كسى ندارند و اگر هم داشته باشند ، خطرشان محدود است اما اى واى از انسان بى ايمان مستكبر هوى‏پرست كه گاه آتش جنگى را روشن مى‏كند كه ميليونها نفر در آن خاكستر مى‏شوند.

5 -چهارپايان اگر قانون و برنامه‏ اى ندارند ، ولى مسيرى كه آفرينش را در شكل غرائز براى آنان تعيين كرده است پيروى مى‏ كنند و در همان خط حركت مى‏ نمايند ، اما انسان قلدر سركش ، نه قوانين تكوين را به رسميت مى‏ شناسد و نه قوانين تشريع را و هوى و هوسهاى خود را حاكم بر همه چيز مى‏ شمرد .

6 -چهارپايان هرگز براى كارهاى خود توجيه‏ گرى ندارند ، اگر خلافى كنند خلاف است و اگر راه خود را بروند ، كه مى‏ روند ، همانست كه هست اما يك انسان خود خواه خونخوار هوى‏ پرست بسيار مى ‏شود كه تمام جنايات خود را آنچنان توجيه مى‏ كند كه گوئى دارد وظائف الهى و انسانى خويش را انجام مى‏ دهد ! و به اين ترتيب هيچ موجودى خطرناكتر و زيانبارتر از يك انسان هوى - پرست بى ايمان و سركش نيست ، و به همين دليل در آيه 22 سوره انفال عنوان شر الدواب ( بدترين جنبندگان ) به او داده شده است ، و چه عنوان مناسبى ؟

امنا بالله

kerman;229767 نوشت:
با سلام کشورهای اروپایی که مسیحی هستنند و بی حجاب هستندو کارهای نامشروع دیگری انجام می دهند ایا باید گفت همه به جهنم میروند یا نه و اگر نه پس چرا همه لذت های دنیوی را انها می برند اما مسلمانان غیر از این باید باشند.

باسلام و عرض ادب

[="indigo"][="verdana"]برای جواب به این پرسش، دو مطلب باید مدنظر گرفته شود:[/][/]
[="blue"][="trebuchet ms"]اول اینکه بعضی از انسانها، چه مومن چه کافر، دربرابر خطاهایشان جاهل مقصرند یعنی:[/][/]
[="mediumturquoise"]1. کساني که با وجود علم به باطل بودن دينشان از آن پيروي کردند. اين گروه در حقيقت افراد لجباز يا متعصبي هستند که با چشم پوشي از حقيقت و بدون توجه به دعوت حق و براي تامين خواسته‌هاي نفساني خود، از باطل پيروي کردند. بدون شک اين گروه نه پيرو دين حق هستند و نه برخوردار از رستگاري و نجات. زيرا به دليل ارايه‌ي حق به آنان حجت الهي براي آنان کامل شد و هيچ توجيهي در فرار آنان از حق وجود ندارد. بسياري از آيات که کافران و پيروان متعصب اديان ديگر را در زمره‌ي اهل عذاب قرار داده‌اند از اين گروه به شمار مي‌آيند:"[="blue"] قل انّ الذين يفترون علي الله الکذب لا يفلحون[/]" ، يا در آيه‌اي ديگر با کفر دانستن ايمان مسيحياني که با وجود علم به بندگي حضرت عيسي(ع) او را خدا خواندند، مي‌فرمايد:" [="#0000ff"]لقد کفر الذين قالوا انّ الله هو المسيح بن مريم[/]" بدون شک اين گروه در عذاب الهي خواهند بود و راهي براي رهايي آنان وجود ندارد:" [="#0000ff"]و الذين کفروا و کذبوا بآياتنا اولئک اصحاب النار هم فيها خالدون.[/] " همان گونه که از اين آيه و آيات زياد ديگري بر مي‌آيد، کافران و اهل عذاب کساني هستند که آيات الهي را شنيده ولي آن را انکار کرده و يا از آن سرپيچي نمو‌ده‌اند. به همين دليل آنها در زمره‌ى جاهلان مقصر خواهند بود. [/]

[="magenta"]اما عده ای دیگر جاهلان قاصرند، تکلیف آنها فرق می کند، حتی ممکن است دینی هم نداشته باشند:[/]
[="olive"]ب) جاهلان قاصر،
کساني هستند که يا هيچ ندايي از سوي هيچ پيامبر يا مبلغ ديگري که حجت را بر آنان تمام نمايد، به آنها نرسيده است. يا کساني‌اند که ندايي باطل آنچنان آنان را تحت تاثير قرار داده که به حقانيت آن ايمان آورده، ترديدي در دل راه نمي‌دهند. اين گروه که گاهي آنان را "مستضعف" نيز مي‌نامند، در صورتي که در جهل خود کوتاهي نکرده باشند، داراي حکمي متفاوت از جاهلان مقصر خواهند بود.
[/]
[="magenta"]جمله ای از امام خمینی(ره) درباره جاهلان مقصر می آورم که ممکن است تعجب شما را برانگیزد:[/]
اما جاهل قاصر بودن عوام ايشان روشن است. زيرا خلاف دين خود به ذهن ايشان خطور نمي‌کند. بلکه به درستي دين خود و باطل بودن ديگر اديان يقين دارند. چنان که عوام مسلمانان چنينند. پس همان گونه که مردم عوام ما به درستي دين خود و بطلان اديان ديگر علم دارند و احتمال نمي‌دهند که حز اين باشد، عوام کافران نيز چنين‌ هستند و از اين جهت با هم فرقي ندارند.( امام خميني، المکاسب المحرمه، ج1، ص133.)

[="darkorange"]برای تعجب بیشتر[/]
[="blue"]حضرت امام بر خلاف بسياري از افراد که صرف عالم بودن انديشمندان غير مسلمان را دليل مقصر بودن آنها مي‌دانند، معتقد است، برخي از عالمان غير مسلمان نيز ممکن است، دچار همين مشکل شده، از رحمت و رستگاري الهي برخوردار گردند: " اما غير عوام از کافران نيز اغلب به واسطه‌ي تلقين‌هايي که از آغاز کودکي به آنان شده و پرورش در محيط کفر، به درستي مذاهب باطل خود قاطع و معتقد شده‌اند. به گونه‌‌اي که هر چه را بر خلاف آن يابند، با عقل‌هاي خود که از آغاز رشد بر خلاف آن شکل گرفته رد و انکار مي‌کنند. پس دانشمند يهودي و مسيحي، همچون عالم مسلمان، دليل ديگران را صحيح نمي‌داند و باطل بودن آن برايش، همچون امري ضرور مي‌شود. چرا که درستي مذهب خودش براي وي ضرور و حتمي است و احتمال خلاف آن را نمي‌دهد. [/]
[="green"]در پايان ايشان حکم معاندان و منکران حقيقت را از ديگران جدا کرده‌، مي‌فرمايد:" آري برخي از ايشان که درستي مذهب مخالف را احتمال مي‌دهند و از روي عناد و تعصب در دليل و حجت آن نمي‌انديشند، مقصرند. مانند برخي از عالمان يهودي و مسيحي که در صدر اسلام بودند. حاصل آن که کافران مانند جاهلان از مسلمانان، برخي قاصرند که اکثريت را تشکيل مي‌دهند و برخي مقصر. "
علامه طباطبايي نيز اگر چه جاهلان قاصر و مستضعفان فکري را مستحق بهشت نمي‌داند، اما اميدوار است که رحمت و فضل الهي شامل حال آنان نيز بشود. [/]

[="red"][="arial black"]درباره بخش آخر سوال که گفته شد اگر جهنم نمی روند، چرا همه لذتهای دنیایی را آنها می برند و مسلمانان ازآن بی بهره اند؟ باید گفت: مگر همه لذتها، در لذتهای دنیایی بسنده شده، در ثانی کی گفته آنها همه لذتهای دنیایی را می برند، مگر لذتهای دنیایی فقط بسنده در حواس پنجگانه است، اتفاقا کسی که مومن واقعی است، اوست که دارد لذت می برد، لذت امری است که در دل و آرامش جان نهفته است، کجا آن گنه کار و آن شخصی که غرق در لذتهای مادی شده، از لذتهای معنویه یک مومن باخبر است؟!
خیلی بی خبرند. سخنانی که آیت الله بهجت و خیلی دیگر از عرفا می زدند، ممکن است برای انسانهای مادی خنده دار باشد چون درک نمی کنند، البته ما هم استثناء نیستیم، ایشان می فرمودند: اگر مردم لذت مناجات با خدا و نماز را می فهمیدند، هرگز آن را با هیچ لذت مادی عوض نمی کردند.(مضمون سخن)[/][/]

با سلام از زحمات تمامی دست اندرکاران
در قران و احادیث هست که برای مردان که در بهشت هستند حوریان زیادی وجود دارد یک انسان چگونه با انها در تماس می باشد و یک مرد چند بار می تواند لذت ببرد سوال 2- برای زنان چکونه است ایا همانند مرادان می باشد .

[="tahoma"][="blue"]

kerman;231649 نوشت:
در قران و احادیث هست که برای مردان که در بهشت هستند حوریان زیادی وجود دارد یک انسان چگونه با انها در تماس می باشد و یک مرد چند بار می تواند لذت ببرد سوال 2- برای زنان چکونه است ایا همانند مرادان می باشد .

در اینکه زن و مرد هر دو دارای نفسی مجرد هستند که میتوانند به عوالم مافوق طبیعت سفر کرده و از ادراک لذتهای عقلی و فوق عقلی آن بهره مند شوند هیچ تفاوتی میان آندو نیست زن و مرد هرکدام به فراخور حالات و استعدادات و ملکات نیکی که کسب نموده اند در عوالم آخرت از هرچه که مورد اشتهای نفوسشان باشد برخوردارند که خداوند در قرآن کریم میفرماید: : «[="darkgreen"]یُطافُ عَلَیْهِمْ بِصِحافٍ مِنْ ذَهَبٍ وَ أَکْوابٍ وَ فیها ما تَشْتَهیهِ اْلأَنْفُسُ وَ تَلَذُّ اْلأَعْیُنُ وَ أَنْتُمْ فیها خالِدُون[/]َ» (1) یعنی در آن هنگام ظرفهای غذا و جامهای طلائی را گرداگرد آنها می‏گردانند؛ و در بهشت آنچه دلها می‏خواهد و چشمها از آن لذت می‏برد موجود است؛ و شما همیشه در آن خواهید ماند!
در این حکمی که خداوند وعده فرموده هیچ تفاوتی بین مرد و زن بهشتی نیست و هر کدام از ایشان هر نوع لذتی بخواهند بر ایشان موجود خواهد بود.
جناب شهید مطهری در مورد پاداش زنان در بهشت میفرماید: این که پاداش زنان مومن در بهشت چیست؟ در منابع کلامی و روایی چنین آمده که در روز قیامت، اگر شوهر زن مؤمنه، اهل بهشت بود همو را به اختیار خود میپذیرد و اگر از اهل جهنم بود مردی را از میان مردان بهشتی برمی‏گزیند. شاید بتوان گفت علت این که زنان بهشتی، چه از جنس حوران بهشتی و چه آنان که وارد بهشت شده اند دارای یک همسر هستند، این است که چند شوهری علاوه بر ناسازگار بودن با طبیعت مرد با طبیعت زن نیز ناسازگار است.(2)
در هر صورت عمده آن است که بدانی زنان بهشتی نیز مانند مردان بهشتی از هر آنچه که مورد اشتهای نفسانیشان است بهره مند هستند ولذا گروهى از مفسرین - از جمله آیت‏ اللَّه مكارم شیرازى- مدعى‏اند كه ‏حورالعین مى‏تواند مذكّر هم باشد، و با مراجعه به آیات، روایات و تفاسیر مربوطه نیز استفاده می شود که زنان با ایمان در قیامت در کنار زنان بهشتی (حورالعین) با مردان مؤمن بهشتی قرین می‏باشند. و یا زنان با ایمان با همسران با ایمان خود وارد بهشت می‏شوند. [="#006400"]اُدْخُلُوا اَلْجَنَّةَ أَنْتُمْ وَ أَزْواجُکُمْ تُحْبَرُون[/]َ(3)
پینوشتها:
1- زخرف، آیه 71
2- مجموعه آثار شهید مطهری، ج 19 ص 311
3- زخرف، آیه 70.

[/][/]

با سلام

در قران و احادیث زیاد به صوات تکرار شده داستان مردی که بیکار بود و صلوات زیادی فرستاد و کوزه ای پر از طلا پیدا کرد یا درست است بدون تلاش می توان به صلوات به دارایی رسید. با تشکر

با سلام کسانی که می میرند درعالم برزخ هستند و هزاران سال در عالم برزخ بسر می برند اصحاب کهف 300سال مردنددر این 300سال باکسی تماس نداشتتند زنانشان هم مردند ولی نمی دانستند درصورتی که بیدار شدند خبر از چیزی نداشتند حالا ما انسانها اقوام یا مادر .پدر و... میمیرند انها هم به همین شکل می باشد و مثلا ما شب می خوابیم بچه هایمان کنار ما بازی می کنند خبری نداریم از انها،اگر اتفاقی برایشان بیفتتد ما نمی فهیم تا اینکه ما را بیدار کنند . در قران هست که مردگان هیج نمی فهمند دستشان کوتاه شده از دنیا، سوال این است که ما دعا میخوانیم خیرات می دهیم پس چگونه این موارد با هم تطبیق دارند.
ممنون از راهنمایی

سلام
بخاطر اینکه شرایط خاص حرام و حلالی رو فراموش کردیم و فقط فکر می کنیم دزدی حرام هست

[="Tahoma"][="Blue"]

kerman;231711 نوشت:
با سلام کسانی که می میرند درعالم برزخ هستند و هزاران سال در عالم برزخ بسر می برند اصحاب کهف 300سال مردنددر این 300سال باکسی تماس نداشتتند زنانشان هم مردند ولی نمی دانستند درصورتی که بیدار شدند خبر از چیزی نداشتند حالا ما انسانها اقوام یا مادر .پدر و... میمیرند انها هم به همین شکل می باشد و مثلا ما شب می خوابیم بچه هایمان کنار ما بازی می کنند خبری نداریم از انها،اگر اتفاقی برایشان بیفتتد ما نمی فهیم تا اینکه ما را بیدار کنند . در قران هست که مردگان هیج نمی فهمند دستشان کوتاه شده از دنیا، سوال این است که ما دعا میخوانیم خیرات می دهیم پس چگونه این موارد با هم تطبیق دارند.
ممنون از راهنمایی

[="arial black"]يكي از مسايل بسیار مهمی که بعد از وفات افراد مطرح است، مساله تكامل برزخي است، بدین معنا که انسان در عالم برزخ از بركات و خيراتي كه از جانب بازماندگانش نصيب او مي‌شود بهره‌ مند مي‌گردد، به طوری که اگر شخص فرد صالحی بوده درجات بيشتري نصيب او مي‌شود و یا اگر معصيت كار بوده سبب تخفيف يا‌ آمرزش گناهان او خواهد شد. لذا در روايات فراوانی تاکید شده بر اینكه براي اموات بايد طلب آمرزش نمود و يا به ياد آنها كارهاي نيك انجام داد.که از جمله آنها صدقه دادن، دعا کردن، خواندن قرآن و نماز خواندن است.
ونباید گمان کرد که چون مردگان دستشان ار دار دنیا خالی است پس اساسا خیراتی هم نصیبشان نمیشود به تعبیر شریف حضرت امام صادق (ع): «مرده به خاطر طلب رحمت و آمرزشی که برای او می شود شادمان می گردد، همان گونه که زنده به وسیله هدیه ای که به او می دهند، خوشحال می گردد»(1)
و یا از پیامبر اکرم (ص) نقل شده است: «مردگانتان را که در قبرها آرمیده اند از یاد نبرید. مردگان شما امید احسان شما را دارند. مردگان شما زندانی هستند و به کارهای نیک شما رغبت دارند. آنها خود، قدرت انجام کاری را ندارند، شما صدقه و دعائی به آنها هدیه کنید».(2)

پی نوشت ها:
1- محجة البیضاء، ج ۸، ص ۲۹۲
2- انوار الهدایة، ص ۱۱۵
[/][/]

kerman;231649 نوشت:
سوال 2- برای زنان چکونه است ایا همانند مرادان می باشد .

با سلام
رجوع کنید به:
http://www.askdin.com/thread806.html

در قران و احادیث زیاد به صلوات تاکید شده داستان مردی که بیکار بود و صلوات زیادی فرستاد و کوزه ای پر از طلا پیدا می کند. آیا درست است و می توان بدون تلاش فقط با صلوات به مقام یا ثروت رسید. با تشکر

kerman;232833 نوشت:
در قران و احادیث زیاد به صلوات تاکید شده داستان مردی که بیکار بود و صلوات زیادی فرستاد و کوزه ای پر از طلا پیدا می کند. آیا درست است و می توان بدون تلاش فقط با صلوات به مقام یا ثروت رسید. با تشکر


با سلام

شکی نیست که صلوات برکات زیادی دارد اما تلاش وسعی نیز در کنار صلوات موجب برکت در کار ونتیجه میشود .

پس با توکل زانوی اشتر ببند .

به نظر من خیر اگه اینجوری هست پیامبر اکرم به جماعتی که داخل مسجد جمع شده بودند و سر کار نمی رفتند وقتی که حضرت ازشون پرسیدند شما چه کسانی هستید گفتند : ما متوکلین هستیم حضرت فرمودند : (البته عین این جمله یادم نیست ولی مضمونش این بود) شما سربارید

[="tahoma"][="navy"]

kerman;232833 نوشت:
آیا درست است و می توان بدون تلاش فقط با صلوات به مقام یا ثروت رسید.

باسلام
این که انسان بدون تلاش بخواهد به ثروت و مقام برسد، این امری است که خدا و پیغمبرش بدان امر ننموده، بلکه نهی کرده اند
اما این که صلوات در فراوانی رزق موثر است، شکی در آن نیست و اخبار و روایات هم بدان اشاره دارند.
اما روایاتی جهت روشن تر شدن بحث ذکر می شود:

1. [="black"]امام صادق عليه السلام: وقتى آيه «و هركه از خدا پروا كند خداوند براى او راه خروجى قرار مى‏دهد و از جايى كه گمان نمى‏برد روزيش مى‏دهد» نازل شد، عدّه‏اى از اصحاب رسول خدا صلى الله عليه و آله درها را به روى خود بستند و به عبادت پرداختند و گفتند: [روزى‏] ما را ضمانت كردند. اين خبر به گوش پيامبر صلى الله عليه و آله رسيد. حضرت در پى آنان فرستاد و فرمود: چه چيز شما را واداشت كه چنين بكنيد؟ عرض كردند: اى رسول خدا! روزى ما تضمين شده، از اين رو به عبادت روى آورده‏ايم. پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود: بدانيد كه هركس چنين كند، دعايش مستجاب نمى‏شود. دنبال كسب و كار برويد.[/]
لإمامُ الصّادقُ عليه السلام: إنّ قَوما مِن أصحابِ رسولِ اللّهِ صلى الله عليه و آله لَمّا نَزَلَت: «وَ مَنْ يَتَّقِ اللَّهَ يَجْعَلْ لَهُ مَخْرَجاً وَ يَرْزُقْهُ مِنْ حَيْثُ لا يَحْتَسِبُ» أغلَقوا الأبوابَ و أقبَلوا علَى العِبادَةِ وقالوا: قد كُفِينا، فبَلَغَ ذلكَ النَّبيَّ صلى الله عليه و آله فأرسَلَ إلَيهِم فقالَ: ما حَمَلَكُم على ما صَنَعتُم؟ قالوا: يا رسولَ اللّهِ! تُكُفِّلَ لَنا بأرزاقِنا فأقبَلنا علَى العِبادَةِ، فقالَ: إنّهُ مَن فَعَلَ‏ذلكَ لَم يُستَجَبْ‏لَهُ، علَيكُم بِالطَّلَبِ.( الكافي: 5/ 84/ 5.)

2. [="black"]پيامبر خدا صلى الله عليه و آله به مردى كه به ايشان عرض‏كرد: زانوى اشترم را ببندم و به خدا توكل كنم يا رهايش بگذارم و توكل كنم؟ فرمود: با توكّل زانوى اشتر را ببند.[/]
رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله لِرجُلٍ قالَ لَهُ: أعقِلُها (يعنيدابّته) و أتَوَكَّلُ، أو اطلِقُها و أتَوَكَّلُ؟: اعقِلْها وتَوَكَّل‏.(سنن الترمذي: 4/ 668/ 2517.)
3. [="black"]پيامبر خدا صلى الله عليه و آله عدّه‏اى راديد كشاورزى نمى‏كنند. به آنها فرمود: شما چه كاره‏ايد؟ عرض كردند: ما توكّل كنندگانيم. فرمود: نه، بلكه شما سربار [ديگران‏] هستيد.[/]
رأى رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله قَوما لا يَزرَعُونَ، قالَ: ما أنتُم؟ قالوا: نَحنُ المُتَوَكِّلونَ، قالَ: لا، بَل أنتُمُ المُتَّكِلونَ.(مستدرك الوسائل: 11/ 217/ 12789.)[/][/]

گناه.قناعت نداشتن.ناشکری.اصراف..............

جمع بندی:
سوال:
چرا مالها بی برکت شده اند؟ عوامل فقر و بی برکتی را ذکر بفرمایید؟ راه های ایجاد برکت در مال و زندگی کدامند؟

جواب :
نکاتي در باره ي برکت در مال:

1- داشتن ايمان و تقوا
يکي از عوامل مهم برکت زا در زندگي، داشتن ايمان و کسب تقوا مي باشد. خداوند در قرآن کريم مي فرمايد: «و لو ان اهل القري امنوا واتقوا لفتحنا عليهم برکات من السماء والارض؛ اگر مردم قريه ها ايمان آورده و پرهيزکاري پيشه کرده بودند، برکت هاي آسمان و زمين را به رويشان مي گشوديم» [1]
از مهمترين عوامل برکت در رزق و روزي، داشتن ايمان و تقوا (عمل به واجبات و ترک محرمات) است. امام رضا (عليه السلام) فرمود: «خداي عز و جل به يکي از پيامبران خود وحي فرمود که: هر گاه اطاعت شوم خشنود گردم و چون خشنود گردم برکت دهم و برکت من بي پايان است.» [2]

2- قرض دادن به يکديگر
قرض دادن به ديگران نيز، به زندگي انسان برکت مي دهد؛ در حديثي که از حضرت رسول (صلي الله عليه و اله) نقل شده است، «وام دادن به يکديگر» را از عوامل برکت زا برشمرده اند.

3- با وضو بودن
«اگر کسي بي وضو در طلب حاجت خود برود و نيازش برآورده نشود، جز خويشتن، کسي را سرزنش نکند.» [3]

4- بيداري، هنگام بين الطلوعين
پيامبر اکرم (صلي الله عليه و اله) فرمودند: «خدايا برکت را در صبحگاهان، براي امت من قرار ده ... اگر کسي خواهان رفع نياز است، صبحگاهان به سوي آن شتابد؛ زيرا من از خداي سبحان خواستم که روزي را صبحگاهان براي امت من قرار دهد.»

5- عدم کسالت و تنبلي در کار
«در تحصيل روزي کسالت نورزيد، زيرا گذشتگان ما با تلاش و سرعت، به دنبال کار مي رفتند.»[4]

6-اعتدال، ميانه روي و قناعت در زندگي
امام علي (عليه السلام) مي فرمايند: «لا کنز اغني من القناعة و لا مال اذهب للفاقة من الرضي بالقوت. و من اقتصر علي بلغة الکفاف فقد انتظم الراحة و تبوأ خفض الدعة؛ هيچ گنجي بي نيازکننده تر از قناعت، و هيچ مالي در فقرزدايي، از بين برنده تر از رضايت دادن به روزي نيست و کسي که به اندازه کفايت زندگي از دنيا بردارد به آسايش دست يابد و آسوده خاطر گردد.»[5]
قناعت توانگر کند مرد را * خبر کن حريص جهانگرد را (سعدي)
امام در حديثي ديگر فرمودند: «کفي بالقناعة ملکا و بحسن الخلق نعيما؛ آدمي را قناعت براي دولتمندي و خوش خلقي براي فراواني نعمت ها کافي است.» [6]
سوال: عوامل فقر و بی برکتی را ذکر بفرمایید؟
جواب :
1- مهمترين عامل بي برکتي در زندگي، «گناه کردن» است: امام باقر (عليه السلام) فرمودند: «بنده گناه مي کند و به سبب آن روزي از او گرفته مي شود.»[7]
دوست عزيز! بستر گناه، بسيار وسيع و گسترده است و شامل مخالفت با تک تک اوامر الهي مي شود؛ از جمله: غيبت کردن، دروغ گفتن، قطع رحم، پايمال کردن حقوق ديگران، بويژه عدم رعايت حقوق والدين و ...
پيامبر خدا (صلي الله عليه و اله) فرمودند: «هر که حقي از حقوق برادر مسلمان خود را پايمال سازد، خداوند برکت روزي را بر او حرام گرداند مگر آنکه توبه کند.» [8]
گاهي اوقات حتي بدليل فراموش کردن دادن خيرات و نيکي براي اموات، بويژ پدر و مادر، برکت از زندگي انسان مي رود!

سؤال: چرا برخي از افرادي که اهل گناهند و چه بسا دين و ايمان هم ندارند، داراي مال و اموال بسيار و آسايش در زندگي هستند؟

- جواب:

اينکه گفتيم: مهمترين عامل بي برکتي گناه است، مربوط به کساني است که اهل ايمانند و به بيان ديگر: گذاشتن اين شرط (گناه نکردن) براي برکت در مال و روزي، مربوط به کساني است که در کلاس ايمان، ثبت نام کرده اند!
براي واضح شدن مطلب، مثالي مي زنيم:
دانشگاه، براي کسي شرط و شروط مي گذارد که در کنکور قبول شده و ثبت نام کرده است؛ مثلا شرط مي کند که: اگر دانشجو نمره ي کمتر از 12 بگيرد و يا معدل کل او کمتر از 14 شود و يا مقررات دانشگاه را رعايت نکند، مشروط خواهد شد؛ اما اين دانشگاه هيچگاه براي کساني که تلاش نکرده اند و در کنکور شرکت نکرده اند؛ شرط و شروطي نمي گذارد!
لذا تمام اين شروط و سخت گيري ها به نفع دانشجو است و نشانه ي ارزش قائل شدن براي او است. «تو خود حديث مفصل بخوان از اين مجمل»
خداوند در سوره ي زخرف آيه ي 33 مي فرمايد: «و لو لا ان يکون الناس امة واحدة لجعلنا لمن يکفر بالرحمن لبيوتهم سقفا من فضة و معارج عليها يظهرون»؛ اگـر تمكن كفار از مواهب مادى سبب نمى شد كه همه مردم، امت واحد گمراهى شوند ما براى كسانى كه كافر مى شدند خانه هائى قرار مى داديم با سقفهائى از نقره و نردبانهائى كه از آن بالا روند!

2- مال حرام

تلاش در کسب روزي حلال از عوامل مؤثر برکت و گسترش در رزق و روزي است. متأسفانه چون بيشتر مردم امروز مي خواهند ره صد ساله را يک شبه بپيمايند و گوي سبقت را در چشم هم چشمي از يکديگر بربايند، تحمل و صبر در رسيدن به مال حلال را نداشته، مي خواهند هر چه سريع تر و از هر راهي، به مال زياد دست يابند!
امام جواد يا امام هادي (عليهما السلام) به داود صرمي فرمودند: « اي داود! مال حرام رشد نمي کند و اگر هم رشد کند براي صاحبش برکتي ندارد و اگر از آن چيزي انفاق کند پاداشي نخواهد ديد و آنچه پس از خود بر جاي گذارد، ره توشه او بسوي دوزخ اسـت.»[9]
3- خيانت، دزدي، شراب خواري و زنا
پيامبر خدا (صلي الله عليه و اله) فرمودند: «چهار چيز است که اگر يکي از آنها به خانه اي در آيد، آن را ويران کند و از برکت، آبادان نشود: خيانت، دزدي، شرابخواري و زنا (اعاذنا الله من شرور انفسنا)
4. ترک واجب
ترک امر به معروف و نهی از منکر، عامل دیگر از بین رفتن برکت است،
همان گونه که پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه و آله می فرماید:
تا زمانی که مردم امر به معروف و نهی از منکر کنند و بر کارهای خیر به یکدیگر یاری رسانند، نعمت ها و خیرات از آنها رخت برنمی بندد، اما اگر این دو را ترک کنند، برکات از آنها گرفته خواهد شد.
همچنین از دیدگاه امام علی علیه السلام خیانت، یکی دیگر از عوامل برکت زداست و ایشان می فرماید: «اذا ظهرتْ الخِیاناتُ، ارتفعتْ البرکاتُ؛ زمانی که خیانت ها آشکار شود، برکات از بین خواهد رفت». در حقیقت، گناهان اخلاقی و اقتصادی و اجتماعی، فاجعه های دردناک و هستی سوز جامعه بشری هستند که باعث خشم خداوند می شوند. رسول گرامی اسلام در هشداری می فرماید:
هرگاه خداوند بر امتی خشمگین شود و آن گاه بر آنان عذاب نازل نگرداند؛ نرخ های آنان را بالا می برد، عمرهای آنها را کوتاه می کند، تجارت شان را به سود نمی رساند، میوه های درختان شان را سالم و بی آفت نمی کند، چشمه ها و نهرهای آن ها را پر آب نمی گرداند و باران را از آنان دریغ می دارد.
رباخواری، رشوه خواری و دیگر درآمدهای نامشروع عامل دیگر برکت زدایی شمرده می شود، چنان که امام موسی بن جعفر علیه السلام می فرماید: «به درستی که حرام برکت ندارد و اگر هم نشو و نمای ظاهری داشته باشد، برکتی در آن نیست».
برخي از عوامل افزايش روزي
-----------------
سوال: چه عواملی سبب برکت در مال می شود؟

جواب:
1- احسان به مردم، بويژه به اهل خانه
امام صادق (عليه السلام) فرمود: «هر که با خانواده ي خود نيکوکار باشد، روزيش زياد مي شود.» [10]
2- خوش اخلاقي
امام علي (عليه السلام) فرمود: «گنجهاي روزي، در اخلاق خوش نهفته است.» [11]

3- اطعام کردن
پيامبر خدا (صلي الله عليه و اله) فرمودند: «روزي کسي که اطعام مي کند، سريعتر از فرو رفتن کارد در کوهان شتر، به سويش مي آيد.»[12]

4- قرض دادن
امام علي (عليه السلام) فرمود: «کمک مالي کردن به برادر ديني، روزي را زياد مي کند.» [13]

5- امانتداري
حضرت در حديثي ديگر فرمودند: «امانتداري روزي را زياد مي کند.»

6- دعا کردن در حق مؤمنين
امام باقر (عليه السلام) فرمود: «پشت سر برادرانت دعا کن، که اين کار روزي را به طرف تو سرازير مي کند.» [14]

7- پاکيزگي و طهارت
به رسول خدا (صلي الله عليه و اله) عرض شد: دوست دارم روزيم زياد شود؛ فرمود: پيوسته در حال طهارت و پاکيزگي باش، روزيت افزايش مي يابد.»
با استفاده از کلام حضرت نتيجه مي گيريم که پاک بودن از آلودگيها و نجاسات، در جلب روزي مؤثر است و شايد بتوان گفت: چون وضو گرفتن نيز نوعي پاکي از آلودگي ها مي باشد، مي توان با دائم الوضو بودن، جلب روزي کرد.

8- صدقه دادن
امام علي (عليه السلام) فرمود: «با صدقه دادن، روزي را فرود آوريد.» [15]

9- پرداخت حقوق شرعيه (خمس و زکات)
امام باقر (عليه السلام) فرمود: «زکات دادن، روزي را مي افزايد.»
10- نيت پاک
امام علي (عليه السلام) فرمود: «هر که خوش نيت باشد، روزيش زياد مي شود[16]
11- نماز شب
آيت الله قاضي (رضوان الله تعالي عليه) فرمودند: «دنيا مي خواهي نماز شب بخوان، آخرت مي خواهي نماز شب بخوان».
فقر ، عوامل گوناگون و متعددی می تواند داشته باشد.گاهي فقر به سبب عواملي كه خود فرد در ايجاد آن نقش داشته پديد مي آيد و گاهي فرد آگاهانه يا ناآگاهانه كاري مي كند كه نتيجه اي جز فقر ندارد اين عوامل عبارت است از:

1- تنبلي و استقامت نداشتن ; بسياري از فقرها در تنبلي و پشتكار نداشتن افراد ريشه دارد حضرت علي (ع ) مي فرمايد هر كس بر رنج (ناشي از كار) بردباري نورزد بايد فقر را تحمل كند [17]
2- بي برنامگي ; رمز موفقيت هر فرد داشتن برنامه اي متناسب با موقعيت خود و جامعه و تنظيم مخارج زندگي است در سطح كلان نيز كشورها با تنظيم برنامه هاي كوتاه و بلند مدت به سامان دهي وضعيت اقتصادي خود مي پردازند. بنابراين بي برنامگي و يا برنامه ريزي نادرست به پيدايش فقر مي انجامد به همين جهت امام علي (ع ) نداشتن برنامه در زندگي و سوء تدبير را عامل فقر دانسته است [18]
بعضي از روايات نيز اسراف را سبب زوال نعمت دانسته اند.
3- امامان معصوم (ع ) گناه را سبب كم شدن روزي انسان و از عوامل فقر مي دانند دسته اي از اين روايات از گناهان خاص مانند دروغ , خيانت , گسستن پيوندهاي خويشاوندي , اسراف و ستم نام برده اند. ([19]
و بعضي ديگر به طور كلي گناه را موجب زوال نعمت دانسته اند.([20]
در مقابل بسياري از روايت ها نعمت خداوند و وسعت روزي را به ايمان و تقوا و كردار نيكي چون خوش اخلاقي , امانت داري , دعا و صدقه وابسته ساخته اند.
4- تكدي و اظهار نياز ; افرادي كه خود را بدين كار مي آلايند از تلاش دست برمي دارند و به درمان اساسي مشكل خود نمي انديشند و حاضر نمي شوند دشواري آن را تحمل كنند در نتيجه روز به روز بر دامنه فقرشان افزوده مي شود.
5- ديدگاه غلط نسبت به دنيا و آخرت ; گروهي چنان مي پندارند كه نيك بختي دنيا و آخرت , جمع شدني نيست و اگر بخواهند در جهان ديگر كامياب شوند بايد در دنيا در فقر و بيچارگي به سر برند. اينان به سبب برداشت هاي نادرست از مفاهيمي پر ارزش مانند زهد تقدير و تصور نقش داشتن فرد در سرنوشت خويش تلاش اقتصادي ندارند و دچار تنگدستي مي شوند اما در مقابل گاهي افراد در فقر خود نقش ندارند, بلكه اين پديده بر آنها تحميل شده است و آنان ناگزيرند با آن دست و پنجه نرم كنند. مهمترين عوامل اجتماعي آن عبارت است از:

يک - عوامل طبيعي :
گاه حوادثي رخ مي دهد كه شيرازه زندگي ها را فرو مي پاشد و زمينه ساز فقري جانكاه مي شود, مهمترين عوامل آن عبارت است از حوادثي مانند زلزله , آتش سوزي , سرقت , خشكسالي , جنگ و... البته برخي از آيات و روايات نشان مي دهد كه بخشي از اين حوادث نتيجه كردار انسان هاست و بخشي ديگر براي آزمون و ايجاد زمينه ارتقاي معنوي آن ها طراحي مي شود[21]
دو - عوامل اقتصادي :

سه - عوامل فرهنگي - اجتماعي :

سوال: از کجا بفهمیم علت مبتلا شدنمان بر فقر چیست؟
جواب :
امیرمؤمنان علی بن ابیطالب(علیه‌السلام) می‌فرماید: گاهی فقیر شدن آدم‌ها به خاطر مقامی است که خداوند به آنان داده و گاهی مجازات خداوندی است. اگر می‌خواهی بدانی تفاوتشان در چیست، بدان که اگر فقر، کرامت الهی باشد، فقیر را بداخلاق و کم طاقت نمی‌کند... پس از مدتی که همدم فقیر باشد، سبب می‌شود ارتباط او با خدا بیشتر شود... اما اگر مجازات الهی باشد، صاحبش را دچار اشتباه‌های پی در پی می‌کند، اخلاقش بد می‌شود و در کنار شکایت کردن از خدا، آلوده گناهش می‌کند .

راه فقر زدايي:
1- امانت‏دارى و پرهيز از خيانت:« الامانة تجلب الغنا والخيانة تجلب الفقر؛ امانت‏دارى ثروت را و خيانت فقر را جلب مى‏نمايد»، ([22]
2 - ميانه‏روى در مصرف: ضمنت لمن اقتصد ان لايفتقر؛ براى كسى كه ميانه‏روى مى‏كند ضمانت مى‏كنم كه فقير نشود»، ([23]
3- نيكى كردن و صدقه پنهانى دادن: البر و صدقة السر ينفيان الفقر، [24]داووا الفقر بالصدقة والبذل؛ فقر را با صدقه و بخشش مداوا كنيد»،[25]
4 - انجام صله‏رحم:صلة الرحم تزيد فى العمر و تنفى الفقر([26]
5 - زياد گفتن «لا حول ولا قوة الا بالله العلى العظيم» من الح عليه الفقر فليكثر من قول لا حول ولا قوة الا بالله العلى العظيم، [27]
6 - درخواست از خدا:من لم يسأل الله من فضله افتقر؛ هر كس از خدا فضلش را درخواست نكند فقير مى‏شود»، ([28]
7 - پرهيز از كسالت و واماندگى: ان الاشياء لمّا ازدوجت ازدوج الكسل والعجز فنتج منهما الفقر؛ هنگامى كه اشياء را در كنار هم قرار مى‏دادند، كسل بودن و واماندگى را در كنار هم قرار دادند و نتيجه آن فقر شد»، ([29]
8 - پرهيز از تقاضا كردن: من فتح على نفسه بابا من المسألة فتح الله عليه بابا من الفقر؛ هر كس بر روى خود درى از تقاضا بگشايد خداوند درى از فقر بر او مى‏گشايد».، [30]
9- كار و تلاش براى تحصيل روزى.


[/HR][1] سوره اعراف، 96

[2] ميزان الحکمة، ج1، ح1700

[3] تفسير موضوعي قرآن کريم، ج17، ص281

[4] همان

[5] نهج البلاغة، حکمت 371

[6] حکمت 229

[7] ميزان الحکمة، ج 5، ح7199

[8] همان، ح7200

[9] ميزان الحکمة، ج1، ح1704

[10] همان، ح7185

[11] همان، ح 7188

[12] همان، ح 7190

[13] همان، ح 7199

[14] همان، ح 7193

[15] همان، ح 7196

[16] همان، ح 7198

[17] الحياه ج , 4, ص 318

[18] همان , ص 321

[19] ميزان الحكمه , ج 2, ص 996

[20] همان , ص 994

[21] شوري , 30 روم , 41, ميزان الحكمه ج 1, ص 300و 303و 309

[22] ميزان‏ الحكمه، ج 3، ص 2448

[23] ميزان‏ الحكمه، ج 3، ص 2447

[24] ميزان‏ الحكمه، ج 3، ص 2447

[25] ميزان‏ الحكمه،ج 3، ص 2447

[26] ميزان‏ الحكمه، ج 2، ص 2447

[27] ميزان‏ الحكمه، ج 2، ص 2447

[28] ميزان‏ الحكمه، ج 3، ص 2448

[29] ميزان‏ الحكمه، ج3، ص 2448

[30]ميزان‏ الحكمه، ج 3، ص 2448

موضوع قفل شده است