ஜ قضاوتهاي شگفت انگيز حضرت علي(ع) ஜپر بازديدترين کتاب نرم افزاری اسک دين ஜ

تب‌های اولیه

132 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال

[=simplified arabic]
64- مدت پرداخت ديه
حضرت امير عليه السلام مى فرمود: ديه خطا در مدت سه سال و ديه عمد در مدت يك سال بايد ادا شود (128).

[=simplified arabic]



[=simplified arabic]

[=Simplified Arabic]فصل[=Simplified Arabic] نهم : قضايايى كه احكام متعدد داشته و كوته فكران بيش از يك حكم نفهميده اند.
[=Simplified Arabic]1- كيفر لواط شده [=Simplified Arabic]
[=Simplified Arabic]مرد لواط شده اى را نزد عمر آوردند، عمر تصميم گرفت او را تازيانه زند و از گواهان پرسيد، آيا شما ديديد با او لواط شد؟ گفتند: آرى . عمر در حكم آن درمانده گرديد، از اميرالمومنين عليه السلام پرسش نمود.
على عليه السلام لواط كننده را خواست ولى او را نديد، آنگاه فرمود: بايد گردنش زده شود، گردنش را زدند.
عمر گفت : او را برداريد.
اميرالمومنين عليه السلام فرمود: يك عقوبت ديگر او مانده .
عمر گفت : آن چيست ؟
امام عليه السلام فرمود: يك بسته هيزم بخواه و او را در وسط آن قرار ده به آتش بسوزان !
و در روايتى ديگر آن حضرت عليه السلام مى فرمود: اگر مجرمى استحقاق دوبار سنگسارى را داشت هر آينه لواط كار دوبار سنگسار مى شد.

[=Simplified Arabic]

نرم افزار قضاوتهاي شگفت حضرت علي(ع) را
همينک دانلـــــود کنيد

همينک دانلـــــود کنيد
همينک دانلـــــود کنيد
همينک دانلـــــود کنيد

:parvaneh:

[=Simplified Arabic]2- كيفر ميگسارى در ماه رمضان [=Simplified Arabic]
[=Simplified Arabic]نجاشى شاعر، در روز ماه رمضان شراب نوشيده او را نزد اميرالمومنين عليه السلام آوردند، آن حضرت عليه السلام هشتاد تازيانه به او زد، شب او را بازداشت نموده بامدادان نيز او را طلبيده بيست تازيانه ديگر زد.
نجاشى گفت : يا اميرالمومنين ! آن هشتاد تازيانه كه به من زدى كيفر شراب نوشيدنم بود، ولى سبب اين بيست تازيانه دوم را نفهميدم ؟!
حضرت عليه السلام فرمود: بخاطر بى حرمتى و بى اعتنايى تو بود نسبت به ماه رمضان.

[=Simplified Arabic]
[=Simplified Arabic]

نرم افزار قضاوتهاي شگفت حضرت علي(ع) را
همينک دانلـــــود کنيد

همينک دانلـــــود کنيد
همينک دانلـــــود کنيد
همينک دانلـــــود کنيد

:parvaneh:

[=simplified arabic]فصل چهل و سوم : حكم از روى لوازم خفى
1- اين حكم خداست
رسول خدا صلى الله عليه و آله از مردى اعرابى ، ماده شترى به چهار صد درهم خريدارى نموده بود، و هنگامى كه اعرابى پول را تحويل گرفت ، فرياد بر آورد: درهمها و شتر، مال من است . اتفاقا ابوبكر از آنجا عبور مى كرد، پيامبر به ابوبكر فرمود: بين من و اعرابى قضاوت كن !
ابوبكر گفت : اعرابى از شما گواه مى خواهد. عمر نيز از آنجا عبور مى كرد و سخنان ابوبكر را در آن باره تكرار نمود. در اين موقع على عليه السلام از دور نمايان گرديد، پيامبر صلى الله عليه و آله به اعرابى فرمود: قبول دارى اين جوان كه مى آيد بين ما قضاوت كند؟
گفت : بلى .
حضرت على آمد، اعرابى ادعاى خود را مطرح كرد.
اميرالمومنين عليه السلام به اعرابى فرمود: شتر را به پيامبر تسليم كن !
اعرابى اعتنا نكرد تا اين كه آن حضرت سه بار گفتار خود را تكرار نمود ولى نتيجه اى نبخشيد، در اين هنگام على عليه السلام اعرابى را با يك ضربه شمشير، دور كرد. پس ‍ اهل حجاز گفتند: كه با آن ضربه ، سر او را پراند و اهل عراق گفتند: عضوى از او را قطع كرد.
و آنگاه على عليه السلام به پيامبر عرضه داشت : يا رسول الله ! ما شما را در وحى تصديق مى كنيم چگونه در چهار صد درهم تصديق ننمائيم ؟! (473).
و در خبرى آمده : كه پيغمبر صلى الله عليه و آله به ابوبكر و عمر رو كرده و به آنان فرمود: اين حكم خداست نه آنچه كه شما به آن حكم كرديد.
مؤ لّف :
گرچه اميرالمومنين عليه السلام از صنايع حيرت آور خدا و نفس پيغمبر است و محال است كه آن دو و ديگران به مقام و منزلت او برسند همچون ثرى و ثريا الا اين كه آنان به قدر ساير صحابه پيغمبر صلى الله عليه و آله هم توجه نداشته اند. و اين خزيمه بن ثابت است كه در نظير چنين قضيه اى براى پيامبر گواهى ناديده داد، و پيامبر به وى فرمود: چگونه گواهى ناديده مى دهى ؟
عرضه داشت : يا رسول الله ! ما شما را در وحى و اخبار آسمانى تصديق مى كنيم ، چگونه ممكن است در خبرهاى زمين تصديق ننمائيم . پس رسول خدا صلى الله عليه و آله گواهيش را پذيرفت و يك شهادتش را جاى دو شهادت قرار داد و به همين جهت ذوالشهادتين لقب يافت .


نرم افزار قضاوتهاي شگفت حضرت علي(ع) را
همينک دانلـــــود کنيد

همينک دانلـــــود کنيد
همينک دانلـــــود کنيد
همينک دانلـــــود کنيد

:parvaneh:


[=Simplified Arabic]فصل دهم : احكام قضاياى مشتبه[=Simplified Arabic]
[=Simplified Arabic]1- پيشوايى نااهلان [=Simplified Arabic]
[=Simplified Arabic]هنگامى كه رسول خدا صلى الله عليه و آله از دنيا رحلت نمود و ابوبكر خليفه شد، روزى مردى را كه شراب نوشيده بود نزد او آوردند تا بر او حد جارى كند. ابوبكر به وى گفت : آيا شراب نوشيده اى ؟
گفت : آرى .
ابوبكر: چرا نوشيده اى با اين كه آن حرام است ؟
مرد: من مسلمان هستم و منزلم در نزديكى قصبه اى واقع است كه اهل آن سامان ، شراب نوشيده و آن را حلال مى شمرند، و من هرگز از حرام بودن آن اطلاعى نداشته ام ، و اگر مى دانستم در دين اسلام حرام است حتما از آن اجتناب مى ورزيدم .
ابوبكر به عمر رو كرده گفت : در اين باره چه مى گويى ؟
عمر گفت : مشكلى است كه علاج آن با حضرت على عليه السلام است .
ابوبكر به غلام خود گفت : برو على را به اينجا بخوان .
عمر گفت : ما نزد او مى رويم .
پس برخاسته همگى به نزد آن حضرت رفتند و سلمان فارسى (رض ) نيز در محضرش حضور داشت ، آنان قصه را به سلمان گفتند و سلمان جريان را بر امام عليه السلام عرضه داشت ؛ حضرت به ابوبكر فرمود: مردى با او بفرست تا وى را به تمام خانه هاى مهاجر و انصار بگرداند و هر كس كه آيه تحريم شراب را از قرآن برايش خوانده گواهى دهد، و اگر كسى نخوانده حدى بر او نيست . ابوبكر دستور آن حضرت را اجرا كرد و هيچ كس به آن گواهى نداد و مرد آزاد شد.
سلمان گفت : يا اميرالمومنين ! اين گروه را ارشاد و هدايت كرديد، آن حضرت عليه السلام فرمود: آرى ، خواستم تاكيد و توصيه اين آيه را در حق خود و اينان تجديد كنم : (( افمن يهدى الى الحق ان يتبع امن لايهدى الا يهدى فمالكم كيف تحكمون
[=Simplified Arabic].
آيا كسى كه به سوى حق هدايت مى كند شايسته ترست كه پيروى بشود يا كسى كه هدايت نمى يابد مگر اين كه او را رهبرى كنند، شما را چه مى شود! چگونه حكم مى كنيد؟!

[=Simplified Arabic]بالمناسبه نقل مى شود كه :
در اغانى آورده : منظور بن زبان با زن پدر خود مليكه دختر سنان مرى ازدواج نموده از او هاشم و عبدالجبار وخوله بهم رسيد. تا زمان خلافت عمر، ماجراى او به عمر رسيد، عمر او را احضار نموده جريان را از او پرسيد، او به اصل قضيه اعتراف نموده ولى مدعى شد كه از حرمت آن اطلاعى نداشته است ، عمر او را بازداشت نموده تا به هنگام نماز عصر، و آنگاه او را بر اين ادعايش سوگند داد و او چهل بار قسم ياد نموده او را آزاد كرد و آنان را از يكديگر جدا نمود
[=Simplified Arabic]
مؤ لّف : ولى اينجا چه جاى قسامه است !

[=Simplified Arabic]
[=Simplified Arabic]

نرم افزار قضاوتهاي شگفت حضرت علي(ع) را
همينک دانلـــــود کنيد

همينک دانلـــــود کنيد
همينک دانلـــــود کنيد
همينک دانلـــــود کنيد

:parvaneh:

[=Simplified Arabic]2- گواهى مرد خصى [=Simplified Arabic]
[=Simplified Arabic]قدامه بن مظعون شراب نوشيده او را نزد عمر آوردند، دو نفر بر آن گواهى دادند؛ يكى عمر و تميمى كه خصى بود، و ديگرى معلى بن جارود، يكى از آنان گواهى داد كه او را در حال نوشيدن شراب ديده ، و ديگرى كه او را در حال قى كردن شراب . عمر جمعى از اصحاب رسول خدا صلى الله عليه و آله را طلبيده تا او را در حل اين مشكل يارى دهند، اميرالمومنين عليه السلام نيز با آنان تشريف آورد. عمر به آن حضرت رو كرده و گفت : يا اباالحسن ! نظر شما در اين قضيه چيست ؟ زيرا شما همان كسى هستيد كه پيامبر خدا صلى الله عليه و آله در حقتان فرموده : يا على ! قضاوت تو از تمام اين امت صحيح تر، و دانشت زيادتر مى باشد و اكنون اين دو شاهد در شهادتشان اختلاف است .
حضرت امير عليه السلام فرمود: در گواهيشان اختلافى نيست . و آن كسى كه برقى كردن شهادت داده بر آشاميدن گواهى داده است ؛ زيرا قطعا شراب نوشيده كه آن را قى كرده است .
باز عمر گفت : آيا گواهى مرد خصى پذيرفته مى شود؟
امام عليه السلام فرمود: آرى . نداشتن ريش مانند نداشتن بعض از اعضاى ديگرست و زيانى به شهادت نمى رساند

[=Simplified Arabic]

نرم افزار قضاوتهاي شگفت حضرت علي(ع) را
همينک دانلـــــود کنيد

همينک دانلـــــود کنيد
همينک دانلـــــود کنيد
همينک دانلـــــود کنيد

:parvaneh:

[=Simplified Arabic]3- مخالفت مغرضانه [=Simplified Arabic]
[=Simplified Arabic]كنيزى كه با مولاى خود قرار داد مكاتبه بسته و 4/3 او آزاد شده بود زنا كرد، او را نزد عثمان بردند و بر زنايش گواهى دادند. عثمان در كيفيت حد او درمانده گرديد مساءله را از اميرالمومنين پرسش نمود. آن حضرت فرمود: تازيانه هايى كه به او زده مى شود بايد به نسبت آزادى و بردگيش تقسيم شود. عثمان همين مساءله را از زيد بن ثابت نيز پرسيد.
زيد گفت : كنيز را به حساب بردگى تازيانه مى زنند. اميرالمومنين به زيد فرمود: چرا به حساب مردگان تازيانه زنند با اين كه 4/3 او آزاد شده است ؟ و حالا كه مى خواهند به يك ترتيب او را تازيانه زنند چرا به حساب آزادها تازيانه نزنند كه آن بيشتر است ؟
زيد گفت : اگر چنين باشد پس در مورد ارث نيز بايد سهم آزاد ببرد.
امام عليه السلام به او فرمود: آرى همين طور است . زيد پاسخى نداشت ، ولى عثمان طبق گفته زيد حكم كرد با اين كه حجت بر او تمام و حقيقت آشكار شده بود

[=Simplified Arabic]
[=Simplified Arabic]

نرم افزار قضاوتهاي شگفت حضرت علي(ع) را
همينک دانلـــــود کنيد

همينک دانلـــــود کنيد
همينک دانلـــــود کنيد
همينک دانلـــــود کنيد

:parvaneh:

[=Simplified Arabic]4- بازى دو كودك [=Simplified Arabic]
[=Simplified Arabic]در زمان خلافت اميرالمومنين عليه السلام دو كودك سرگرم بازى بودند يكى از آنان چوبدستى تيز خود را پرتاب نموده دندان همبازى خود را شكست . ماجرا نزد حضرت امير عليه السلام مطرح گرديد. كودك زننده گواه آورد كه به هنگام پرتاب اعلام خطر كرده است . امام عليه السلام قصاص را از او برداشت و فرمود: كسى كه در موقع ورود خطر اعلام كند معذور است
[=Simplified Arabic]
[=Simplified Arabic]

نرم افزار قضاوتهاي شگفت حضرت علي(ع) را
همينک دانلـــــود کنيد

همينک دانلـــــود کنيد
همينک دانلـــــود کنيد
همينک دانلـــــود کنيد

:parvaneh:

[=simplified arabic]- داستان جويريه
مردى با جويريه بن عمر بر سر ماده اسبى با هم نزاع مى كردند، هر كدام ، آن را از خود مى دانست .
على عليه السلام فرمود: گواه بياوريد؟
گفتند: نه . پس به جويريه فرمود: اسب را به اين مرد بده !
جويريه گفت : يا اميرالمومنين ! بدون گواه ؟
على عليه السلام فرمود: من به تو از خودت آگاهترم ، آيا فراموش كرده اى رفتار جاهلانه ات را در عصر جاهليت . و حضرت او را از كردارش خبر داد (528).

نرم افزار قضاوتهاي شگفت حضرت علي(ع) را
همينک دانلـــــود کنيد

همينک دانلـــــود کنيد
همينک دانلـــــود کنيد
همينک دانلـــــود کنيد

:parvaneh:


[=simplified arabic]فصل بيست و ششم : دفع شبهه
1- اجزاى حرام گوسفند
روزى اميرالمومنين عليه السلام به بازار قصابها گذر نموده آنان را از فروختن هفت چيز از گوسفند نهى كرد:
1- خون .
2- گوشه هاى دل .
3- سپرز.
4- رگ نخاع .
5- غده ها.
6- خصيه ها.
7- آلت نرى .
يكى از قصابها گفت : يا اميرالمومنين ! سپرز و كبد يكى هستند و فرقى بين آنها نيست .
امام عليه السلام به او فرمود: چنين نيست اكنون دو ظرف آب برايم بياور دو ظرف آب ، و كبد و سپرزى براى آن حضرت آوردند، آنگاه فرمود: كبد و سپرز را از وسط بشكافيد و سپس دستور داد آنها را در آب بخيسانند، و چون چنين كردند كبد سفيد شده چيزى از آن كم نگرديد ولى سپرز سفيد نشده و تمامش مبدل به خون گرديده و به صورت پوست و مقدارى رگ درآمد، در اين هنگام آن حضرت عليه السلام به معترض رو كرده و فرمود: اين كه ديدى فرق آنها بود، كبد گوشت است و سپرز خون (363)

[=simplified arabic]

نرم افزار قضاوتهاي شگفت حضرت علي(ع) را
همينک دانلـــــود کنيد

همينک دانلـــــود کنيد
همينک دانلـــــود کنيد
همينک دانلـــــود کنيد

:parvaneh:



[=Simplified Arabic]فصل يازدهم : پاسخ پرسش هاى دشوار[=Simplified Arabic]
[=Simplified Arabic]1- خطبه بى الف [=Simplified Arabic]
[=Simplified Arabic]گروهى از اصحاب رسول خدا صلى الله عليه و آله دور هم نشسته و از هر درى سخن مى گفتند گفتگو از حروف الفباء به ميان آمد، همگى به اتفاق آراء بر آن شدند كه حرف الف بيش از ساير حروف در تركيب كلمات و جمله بنديها به كار مى رود، در اين هنگام اميرالمومنين عليه السلام بپاخاسته و خطبه اى طولانى بدون الف بالبداهه انشاء فرمود: حمدت و عظمت من عظمت منته ، و سبغت نعمته ، و سبقت رحمه غضبه ، و تمت كلمته ، و نفذت مشيه ، و بلغت قضيته ، حمدته حمد مقر لر بوبيته ، متخضع لعبوديته ، متنصل من خطيئه ....

[=Simplified Arabic]

نرم افزار قضاوتهاي شگفت حضرت علي(ع) را
همينک دانلـــــود کنيد

همينک دانلـــــود کنيد
همينک دانلـــــود کنيد
همينک دانلـــــود کنيد

:parvaneh:

[=Simplified Arabic]2- خطبه بدون نقطه
[=Simplified Arabic]و نيز خطبه اى ديگر بدون نقطه بالبداهه انشاء كرد كه اول آن اين است :
[=Simplified Arabic]الحمدالله اهل الحمد و ماواه ، وله اوكد الحمد واحلاه ، و اسرع الحمد و اسراه ...
[=Simplified Arabic]مؤ لّف : انشاء چنين خطبه هايى بطور ارتجال و بدون سابقه با ويژگى هاى خاصى كه در الفاظ و مضامين آنها بكار رفته مى توان گفت كه در زمره معجزات آن امام همام عليه السلام بشمار مى آيد، و بعضى از ادبا اگر چه ابيات و يا فقراتى بدون الف و يا بدون نقطه آورده اند وليكن بايد توجه داشت كه آنان كسانى هستند كه ساليانى دراز از عمر خود را صرف تحصيل ادبيات و قسمتى از اوقات خود را صرف تركيب و تلفيق آن جملات نموده اند، و از محالات عادى است كه كسى بتواند بطور ارتجال و بالبداهه آنچنان خطبه هايى را با آن همه درخشندگى و خصوصياتى كه دارند انشاء نمايد.
[=Simplified Arabic]و نيز خطبه ديگرى از آن حضرت عليه السلام بدون نقطه نقل شده كه اول آن چنين است :
[=Simplified Arabic](( الحمدلله الملك المحمود، المالك الودود، مصور كل مولود، و موئل كل مطرود...


نرم افزار قضاوتهاي شگفت حضرت علي(ع) را
همينک دانلـــــود کنيد

همينک دانلـــــود کنيد
همينک دانلـــــود کنيد
همينک دانلـــــود کنيد

:parvaneh:

[=simplified arabic]- ابوبكر دست مهمان را قطع كرد
فضل بن شاذان در ايضاح از ابوبكر بن ابى عياش و هيثم و حسن لولوى (قاضى ) نقل كرده كه ابوبكر مردى را كه دست راستش قطع شده بود به مهمانى خود فرا خواند. مهمان ظاهرى آراسته داشت ، ابوبكر به وى گفت : بخدا سوگند كردار تو به كردار سارقان نمى ماند، بنابراين چه كسى دست تو را بريده است ؟
مهمان گفت : يعلى بن متيه در يمن از روى تعمدى و ستم دست مرا قطع كرده است .
ابوبكر گفت : من در اين باره تحقيق مى كنم و چنانچه صحت ادعايت ثابت گرديد، دست يعلى را در قصاص دست تو قطع خواهم كرد. اتفاقا در آن روزها گردنبند اسماء بنت عميس ‍ مفقود گرديد و هر چه تفحص كردند آن را نيافتند، طلحه بن عبيدالله به نزد ابوبكر آمد و گفت : مهمان را تفتيش نمى كنى ؟
ابوبكر: من هرگز گمان دزدى درباره او نمى دهم .
طلحه اصرار كرد و گفت : بخدا سوگند من بايد او را بازرسى كنم ، تا اين كه مهمان را تفتيش كرده گردنبند را از اتاقش بيرون آورد. ابوبكر چون اين را ديد دست چپ مهمان را نيز قطع كرد.
پس از نقل اين خبر، ابراهيم بن داوود و حسن لولوى به راوى حديث ابوعلى گفتند: آيا ابوبكر مى توانسته دست چپ آن مرد را ببرد؟
ابوعلى گفت : چاره اى ندارم جز اين كه بگويم ابوبكر اشتباه كرده است ؛ زيرا در اين حكم شكى نيست كه كسى كه يك دستش در اثر دزدى قطع شده ، بار ديگر پاى چپش قطع مى شود، و در نوبت سوم ، حكم قطع ندارد بلكه زندانى شده به قدر ضرورت از بيت المال به او آذوقه مى دهند. و خطاى ديگر اين كه مهمان ، همانند يك تن از اهل خانه ، مامون است ، و حكم قطع درباره او روا نيست (544).

نرم افزار قضاوتهاي شگفت حضرت علي(ع) را
همينک دانلـــــود کنيد

همينک دانلـــــود کنيد
همينک دانلـــــود کنيد
همينک دانلـــــود کنيد

:parvaneh:

[=Simplified Arabic]3- دوستى و دشمنى ، حفظ و نسيان ، خواب درست و نادرست [=Simplified Arabic]
[=Simplified Arabic]دو نفر نصرانى از ابوبكر پرسيدند؛ فرق ميان دوستى و دشمنى چيست ، با اين كه از يكجا سرچشمه مى گيرند؟ و فرق بين حفظ و نسيان چيست با اين كه مركزشان يكى است ؟ و تفاوت خواب درست و نادرست چيست با آن كه منشاشان يكى است ؟
ابوبكر پاسخ آن را ندانسته ، ايشان را نزد عمر برد و عمر هم پاسخشان ندانسته آنان را به محضر حضرت امير عليه السلام راهنمايى كرد، دو نصرانى نزد آن حضرت عليه السلام آمده و پرسشهاى خود را مطرح كردند. اميرالمومنين عليه السلام در پاسخ از سوال اول فرمود: خداوند ارواح را دو هزار سال پيش از بدنها آفريده و آنها را در هوا سكونت داده است ، پس ارواحى كه در آنجا با هم الفت و آشنايى داشته اند اينجا نيز با هم مانوسند، و ارواحى كه با هم آشنايى و انسى نداشته اند اينجا نيز چنين هستند.
و در پاسخ از سوال دوم فرمود: خداوند در قلب انسان پرده و پوششى قرار داده ، پس هر چه بر قلب بگذرد و آن پرده باز باشد در قلب مى ماند وگرنه فراموش مى شود.
و در جواب از سوال سوم فرمود: خداوند روح را آفريده و براى آن سلطانى قرار داد كه نفس باشد، پس موقعى كه انسان خواب مى رود روح از بدنش خارج شده و سلطان آن مى ماند پس دستجات فرشتگان و پريان بر روح مى گذرند، پس هر خوابى كه راست باشد از فرشتگان است و خوابهاى دروغ از پريان .
آن دو نصرانى از شنيدن اين پاسخها ايمان آورده مسلمان شدند و در جنگ صفين در ركاب آن حضرت به شهادت رسيدند
[=Simplified Arabic]
در اينجا مناسب است فلسفه اى را كه امام صادق عليه السلام براى آفرينش حفظ و نسيان به مفضل فرموده نقل كنيم . حضرت فرمود: اى مفضل ! نيكو بينديش در قواى چهارگانه اى كه خداوند در نهاد انسان قرار داده است و آنها عبارتند از: قوه فكر، وهم ، عقل و حفظ، كه چه موقعيت حساس و اهميت بسزائى در وجود بشر و زندگى او دارند؛ مثلا اگر در اين ميان انسانى فاقد حفظ باشد چه حالى خواهد داشت و چه اختلال و بهم خوردگى شديدى در كارها و وضع معاش و كسب او پديد خواهد آمد، مثل اين كه فراموش كند آنچه را كه از ديگران گرفته و يا به ديگران بخشيده ، و آنچه ديده ، و شنيده ، گفته و يا به او گفته اند، و اگر فراموش كند مطالبى را كه بود و يا نبود آنها برايش نفع دارد، و نشناسد كسانى را كه به او احسان نموده اند از كسانى كه به وى ستم ورزيده اند، و فراموش كند چيزهايى را كه برايش سودمند بوده از چيزهايى كه به حالش زيانبخش است و هرگز راه مقصدش را ياد نخواهد گرفت و اگر چه چندين بار هم از آن بگذرد، و هيچ دانشى را فرا نخواهد گرفت ، و اگر چه تمام عمر در پى تحصيل آن باشد، و به هيچ مذهب و آيينى معتقد نخواهد شد، و از تجربه هاى خود بهره مند نخواهند گرديد، و از موضوعات گذشته عبرت نخواهند گرفت ، بلكه سزاوار است كه بكلى از انسانيت منسلخ و جدا گردد.
بهوش باش ! در اهميت اين يك نعمت از نعمتهاى خداوند كه گفته شد، و بالاتر از نعمت حفظ، نعمت نسيان است ؛ زيرا اگر فراموشى نبود، پس كسى كه مصيبتى بر او وارد شده هرگز خاطرش تسلى نمى يافت ، و پشيمانى و حسرتش از بين نمى رفت ، و كينه ها از دلش برطرف نمى شد، و از متاعها و لذتهاى دنيا بهره اى نمى برد، به سبب ياد آوردن آفات و بلاها، و هرگز از پادشاه ستمگر و از دشمن خود غفلت نمى نمود.
آيا نمى بينى چگونه خداوند در وجود انسان دو قوه متضاد آفريده و براى هر كدام رازها و مصلحت هايى قرار داده ؟! و چه خواهد گفت آنان كه تمام اشياء را بين دو آفريدگار متضاد( يزدان و اهريمن ) تقسيم كرده اند در اين اشيا متضاده با آن كه در هر كدام از آنها نوعى مصلحت وجود دارد

[=Simplified Arabic]
[=Simplified Arabic]


نرم افزار قضاوتهاي شگفت حضرت علي(ع) را
همينک دانلـــــود کنيد

همينک دانلـــــود کنيد
همينک دانلـــــود کنيد
همينک دانلـــــود کنيد

:parvaneh:

[=simplified arabic]فصل چهل و پنجم : مثل
1- اتمام حجت على (ع )
هنگامى كه حضرت امير عليه السلام به جنگ جمل مى رفت ، چون به نزديكى بصره رسيد، بصرى ها كليب جرمى را نزد آن حضرت فرستادند تا معلوم كند كه آيا آن حضرت بر حق است يا نه ؟ تا شك و ترديد از آنان برطرف گردد.
اميرالمومنين عليه السلام كليب را از برنامه ها و هدف خود آگاه ساخت و كليب دانست كه آن حضرت بر حق است . در اين موقع على عليه السلام به او فرمود: با من بيعت كن !
كليب گفت : نمى توانم ؛ زيرا من فرستاده قومى هستم و بدون اجازه آنان نمى شود با شما بيعت كنم .
حضرت امير به او فرمود: حالا به من بگو اگر اين گروه تو را در پى آب و گياه مى فرستادند و تو سرزمين مناسبى پيدا مى كردى و به آنان خبر مى دادى و ايشان با تو مخالفت نموده به محل خشكى مى رفتند باز هم از آنان پيروى مى كردى ؟
كليب : هرگز.
على عليه السلام اكنون دستت را براى بيعت به سوى من دراز كن .
كليب مى گويد: به خدا سوگند پس از آن كه حجت را بر من تمام كرد ديگر نتوانستم امتناع ورزم ، پس با آن حضرت بيعت كرد (481).
[=simplified arabic]

نرم افزار قضاوتهاي شگفت حضرت علي(ع) را
همينک دانلـــــود کنيد

همينک دانلـــــود کنيد
همينک دانلـــــود کنيد
همينک دانلـــــود کنيد

:parvaneh:


[=Simplified Arabic]فصل دوازدهم : پاسخ پرسشهاى لغزى[=Simplified Arabic]
[=Simplified Arabic]1- سوالات كعب الاحبار [=Simplified Arabic]
[=Simplified Arabic]كعب الاحبار از حضرت امير عليه السلام پرسيد؛ كيست كه پدر نداشته ؟
كيست كه اهل و عشيره نداشته ؟
كيست كه قبله اى نداشته ؟
آن حضرت عليه السلام فرمود: كسى كه پدر نداشته عيسى عليه السلام است ؛ كسى كه عشيره نداشته آدم است ؛ كسى كه قبله اى ندارد، خانه كعبه است كه خودش قبله است .
اميرالمومنين عليه السلام به او فرمود: هنوز هم بپرس !
كعب الاحبار: آن سه موجود زنده كدامند كه در رحمى نبوده و از بدنى بيرون نيامده اند؟
امام على عليه السلام فرمود: عصاى موسى ، ماده شتر ثمود، و قوچ ابراهيم .
على عليه السلام هنوز هم بپرس !
كعب الاحبار: تنها يك سوال مانده كه اگر به آن پاسخ دهى تو خودت هستى .
اميرالمومنين عليه السلام : بپرس !
كعب الاحبار: كدام قبر بوده كه صاحبش را گردش داده است ؟
على عليه السلام آن ماهى بود كه به فرمان خداوند يونس را در شكم خود فرو برد و در درياها گردش مى داد .

[=Simplified Arabic]
[=Simplified Arabic]

نرم افزار قضاوتهاي شگفت حضرت علي(ع) را
همينک دانلـــــود کنيد

همينک دانلـــــود کنيد
همينک دانلـــــود کنيد
همينک دانلـــــود کنيد

:parvaneh:

[=simplified arabic]- عدد عجيب
مردى يهودى نزد حضرت اميرالمومنين عليه السلام آمده گفت : عددى به من بگو كه بدون كسرى 2/1 و 3/1 و 4/1 و 5/1 و 6/1 و 7/1 و 8/1 و 9/1 و 10/1 داشته باشد على عليه السلام به وى فرمود: اگر بگويم مسلمان مى شوى ؟
گفت : آرى . پس به وى فرمود: اضرب ايام اسبوعك فى سنتك (265)؛ روزهاى هفته ات را در سالت ضرب كن
كه حاصل آن مطلوب توست .
و چون يهودى آن را صحيح يافت مسلمان شد. (266)
شيخ بهائى در خلاصه الحساب (267) آورده : اگر عدد ماهها در روزهاى ماه و حاصل آن در روزهاى هفته ضرب شود عددى به دست مى آيد كه بدون كسرى بر همه اعداد ياد شده قابل قسمت است .
و نيز اگر مخرج اعدادى را كه حرف عين در آنها هست كه عبارتند از ربع ، سبع ، تسع و عشر؛ يعنى چهار و هفت و نه و ده در هم ضرب شوند حاصل عددى است كه بر تمام اعداد مذكور تقسيم مى شود (268)

نرم افزار قضاوتهاي شگفت حضرت علي(ع) را
همينک دانلـــــود کنيد

همينک دانلـــــود کنيد
همينک دانلـــــود کنيد
همينک دانلـــــود کنيد

:parvaneh:


[=simplified arabic]فصل چهاردهم : ابتكار در علوم ادبى
1- صرف و نحو
ابوالاسود دئلى گويد: روزى به محضر حضرت امير عليه السلام شرفياب شده آن حضرت را متفكر يافتم ، پس ‍ گفتم يا اميرالمومنين ! درباره چه فكر مى كنيد؟
حضرت فرمود: در لغت شما خطاها و اشتباهاتى ديده ام مى خواهم در اين باره اصول و قواعدى وضع كنم تا خطاها اصلاح شود. گفتم اگر چنين كنيد ما را زنده نموده و اين لغت در ميان ما خواهد ماند. پس از چند روز نزد آن حضرت رفتم كاغذى پيش روى من گذاشت كه در آن نوشته بود:
بسم الله الرحمن الرحيم
تمام كلمات يا اسمند، يا فعل ، يا حرف . اسم آن است كه مسمايش را روشن كند، و فعل آن است كه حركت و پديده مسمى را، و حرف داراى معنايى است كه نه اسم است و نه فعل . آنگاه به من فرمود: در اين باره تتبع كن و آنچه كه به نظرت آمد بر آنها بيفزا. و بدان كه كلمات از نظر ديگر بر سه نوعند: ظاهر، ضمير، و چيزى كه نه ظاهر است و نه ضمير.
ابوالاسود مى گويد: مطالبى جمع آورى نموده خدمت آن حضرت عليه السلام عرضه داشتم كه از جمله آنها حروف نصب بود (مراد حروف مشبهه بالفعل است ). ان ، ان ، ليت ، لعل ، كان ولى لكن را ذكر نكرده بودم پس به من فرمود: چرا لكن را جزء آنها نياورده اى ؟
گفتم : به نظرم آمد كه جزء آنها نيست ؛ فرمود: چرا از آنهاست ، آن را بنويس .
زجاج نحوى اصل ياد شده را چنين مثال آورده : ظاهر، مانند: رجل زيد، عمرو، و مانند اينها، و ضمير مانند: انا، انت ، و تاء در فعلت ، و ياء متكلم مثل غلامى . و كاف خطاب ، مانند: ثوبك ، و مانند اينها، و اما آنچه كه نه ظاهر است و نه ضمير، مبهمات است مانند: هذا، هذه ، هاتا، تا، (از اسماء اشاره )، و من و ما و الذى و اى (از اسماء موصول )، و كم و متى و اين (از اسماء استفهام )، و مانند اينها(255)

نرم افزار قضاوتهاي شگفت حضرت علي(ع) را
همينک دانلـــــود کنيد

همينک دانلـــــود کنيد
همينک دانلـــــود کنيد
همينک دانلـــــود کنيد

:parvaneh:


[=simplified arabic]7- پاسخ تو را مى دانم
اميرالمومنين عليه السلام بر منبر خطبه مى خواند، در خطبه اش مى فرمود: سلونى قبل ان تفقدونى ؛ از من بپرسيد پيش از آن كه مرا نيابيد.
در اين هنگام مردى برخاست و گفت : يا على ! مرا از شماره موهاى سر و ريشم آگاه كن .
على عليه السلام : به خدا سوگند حبيبم رسول خدا صلى الله عليه و آله پاسخ اين پرسشت را به من فرموده و اگر اثبات آن دشوار نبود تو را از آن خبر مى دادم ، و براى اين كه بدانى پاسخ اين سوالت را مى دانم از موضوع ديگرى تو را آگاه مى سازم . در خانه تو فرزندى هست كه پسر دختر پيامبر صلى الله عليه و آله را خواهد كشت (274)

نرم افزار قضاوتهاي شگفت حضرت علي(ع) را
همينک دانلـــــود کنيد

همينک دانلـــــود کنيد
همينک دانلـــــود کنيد
همينک دانلـــــود کنيد

:parvaneh:


[=Simplified Arabic]5- از وظائف امام [=Simplified Arabic]
[=Simplified Arabic]اميرالمومنين عليه السلام مى فرمود: بر امام واجب است كه دانشمندان فاسق و پزشكان نادان ، و كرايه دهندگان [=Simplified Arabic](433)[=Simplified Arabic] مفلس را حبس نمايد [=Simplified Arabic](434)[=Simplified Arabic].
[=Simplified Arabic]6- جوان سفيه [=Simplified Arabic]
[=Simplified Arabic]جوان سفيه بايد نگهدارى شود تا عاقل گردد. و نيز فرمود: شخص بدهكارى كه قرض خود را ادا نمى كند بايد حبس ‍ شود، و چنانچه افلاس او ثابت گردد او را آزاد مى كنند تا مالى به دست آورده و ديون خود را ادا نمايد. و كسى كه بدهيهاى خود را نمى دهد و طلبكارانش را سر مى دواند بايد زندانى شود، و آنگاه او را وادار مى كنند كه داراييش را به نسبت ديونش بين طلبكارانش تقسيم كند، و اگر امتناع ورزد امام اين كار را مى كند [=Simplified Arabic](435)[=Simplified Arabic].

نرم افزار قضاوتهاي شگفت حضرت علي(ع) را
همينک دانلـــــود کنيد

همينک دانلـــــود کنيد
همينک دانلـــــود کنيد
همينک دانلـــــود کنيد

:parvaneh:


[=simplified arabic]3- دوستى و دشمنى ، حفظ و نسيان ، خواب درست و نادرست
دو نفر نصرانى از ابوبكر پرسيدند؛ فرق ميان دوستى و دشمنى چيست ، با اين كه از يكجا سرچشمه مى گيرند؟ و فرق بين حفظ و نسيان چيست با اين كه مركزشان يكى است ؟ و تفاوت خواب درست و نادرست چيست با آن كه منشاشان يكى است ؟
ابوبكر پاسخ آن را ندانسته ، ايشان را نزد عمر برد و عمر هم پاسخشان ندانسته آنان را به محضر حضرت امير عليه السلام راهنمايى كرد، دو نصرانى نزد آن حضرت عليه السلام آمده و پرسشهاى خود را مطرح كردند. اميرالمومنين عليه السلام در پاسخ از سوال اول فرمود: خداوند ارواح را دو هزار سال پيش از بدنها آفريده و آنها را در هوا سكونت داده است ، پس ارواحى كه در آنجا با هم الفت و آشنايى داشته اند اينجا نيز با هم مانوسند، و ارواحى كه با هم آشنايى و انسى نداشته اند اينجا نيز چنين هستند.
و در پاسخ از سوال دوم فرمود: خداوند در قلب انسان پرده و پوششى قرار داده ، پس هر چه بر قلب بگذرد و آن پرده باز باشد در قلب مى ماند وگرنه فراموش مى شود.
و در جواب از سوال سوم فرمود: خداوند روح را آفريده و براى آن سلطانى قرار داد كه نفس باشد، پس موقعى كه انسان خواب مى رود روح از بدنش خارج شده و سلطان آن مى ماند پس دستجات فرشتگان و پريان بر روح مى گذرند، پس هر خوابى كه راست باشد از فرشتگان است و خوابهاى دروغ از پريان .
آن دو نصرانى از شنيدن اين پاسخها ايمان آورده مسلمان شدند و در جنگ صفين در ركاب آن حضرت به شهادت رسيدند (168).
در اينجا مناسب است فلسفه اى را كه امام صادق عليه السلام براى آفرينش حفظ و نسيان به مفضل فرموده نقل كنيم . حضرت فرمود: اى مفضل ! نيكو بينديش در قواى چهارگانه اى كه خداوند در نهاد انسان قرار داده است و آنها عبارتند از: قوه فكر، وهم ، عقل و حفظ، كه چه موقعيت حساس و اهميت بسزائى در وجود بشر و زندگى او دارند؛ مثلا اگر در اين ميان انسانى فاقد حفظ باشد چه حالى خواهد داشت و چه اختلال و بهم خوردگى شديدى در كارها و وضع معاش و كسب او پديد خواهد آمد، مثل اين كه فراموش كند آنچه را كه از ديگران گرفته و يا به ديگران بخشيده ، و آنچه ديده ، و شنيده ، گفته و يا به او گفته اند، و اگر فراموش كند مطالبى را كه بود و يا نبود آنها برايش نفع دارد، و نشناسد كسانى را كه به او احسان نموده اند از كسانى كه به وى ستم ورزيده اند، و فراموش كند چيزهايى را كه برايش سودمند بوده از چيزهايى كه به حالش زيانبخش است و هرگز راه مقصدش را ياد نخواهد گرفت و اگر چه چندين بار هم از آن بگذرد، و هيچ دانشى را فرا نخواهد گرفت ، و اگر چه تمام عمر در پى تحصيل آن باشد، و به هيچ مذهب و آيينى معتقد نخواهد شد، و از تجربه هاى خود بهره مند نخواهند گرديد، و از موضوعات گذشته عبرت نخواهند گرفت ، بلكه سزاوار است كه بكلى از انسانيت منسلخ و جدا گردد.
بهوش باش ! در اهميت اين يك نعمت از نعمتهاى خداوند كه گفته شد، و بالاتر از نعمت حفظ، نعمت نسيان است ؛ زيرا اگر فراموشى نبود، پس كسى كه مصيبتى بر او وارد شده هرگز خاطرش تسلى نمى يافت ، و پشيمانى و حسرتش از بين نمى رفت ، و كينه ها از دلش برطرف نمى شد، و از متاعها و لذتهاى دنيا بهره اى نمى برد، به سبب ياد آوردن آفات و بلاها، و هرگز از پادشاه ستمگر و از دشمن خود غفلت نمى نمود.
آيا نمى بينى چگونه خداوند در وجود انسان دو قوه متضاد آفريده و براى هر كدام رازها و مصلحت هايى قرار داده ؟! و چه خواهد گفت آنان كه تمام اشياء را بين دو آفريدگار متضاد( يزدان و اهريمن ) تقسيم كرده اند در اين اشيا متضاده با آن كه در هر كدام از آنها نوعى مصلحت وجود دارد (169)

نرم افزار قضاوتهاي شگفت حضرت علي(ع) را
همينک دانلـــــود کنيد

همينک دانلـــــود کنيد
همينک دانلـــــود کنيد
همينک دانلـــــود کنيد

:parvaneh:


یا حیدر مدد:Sham:

[=Simplified Arabic]فصل پانزدهم : نكات جغرافيائى[=Simplified Arabic]

[=Simplified Arabic]سرزمين بصره [=Simplified Arabic]
[=Simplified Arabic]سيد رضى (ره ) در نهج البلاغه آورده : حضرت على عليه السلام در مذمت اهل بصره به آنان فرمود: ارضكم قريبه من الماء بعيده من السماء؛ زمين شما به آب نزديك است و از آسمان دور
[=Simplified Arabic]ابن ابى الحديد در بيان تفسير جمله اول گفته : زمين بصره به آب دريا بسيار نزديك مى باشد و به همين جهت در اثر طغيان آب فارس دوبار غرق شده ، يك بار در زمان القادر بالله و دفعه ديگر در زمان القائم بامرالله .
چنانچه آن حضرت در ضمن اخبار غيبيه به آن خبر داده است كه مى فرمايد: شهر بصره غرق خواهد شد و مسجدش ‍ مانند سينه كشتى خواهد ماند، پس همان گونه شد كه امام فرموده بود.
و نيز آورده : معناى دورى بصره از آسمان اين است كه به وسيله رصدها و آلات نجومى ديده شده كه دورترين نقاط معموره روى زمين از دائره نصف النهار ابله مى باشد، كه در نواحى بصره واقع است . و سپس مى گويد: بيان اين نكات دقيق از خصائص اميرالمومنين عليه السلام است ؛ زيرا از موضوعاتى خبر داده كه عرب به آن آشنايى نداشته و جز دانشمندان محقق كسى به آن پى نمى برد، و اين از اسرار و غرايب بديعه آن حضرت عليه السلام مى باشد .

[=Simplified Arabic]

نرم افزار قضاوتهاي شگفت حضرت علي(ع) را
همينک دانلـــــود کنيد

همينک دانلـــــود کنيد
همينک دانلـــــود کنيد
همينک دانلـــــود کنيد

:parvaneh:

[=Simplified Arabic]فصل شانزدهم : پاسخ پرسشهاى رياضى[=Simplified Arabic]

[=Simplified Arabic]1- تقسيم عادلانه [=Simplified Arabic]
[=Simplified Arabic]دو نفر با هم به سفر مى رفتند، وقت غذا خوردن فرا رسيد، يكى از آنان پنج نان و ديگرى سه نان از سفره خود بيرون آوردند، در اين اثناء مردى از كنارشان عبور كرد، آنان رهگذر را به خوردن غذا دعوت نمودند و هر سه با هم نانها را تمام كردند، رهگذر خواست برود، پس عوض غذايى كه خورده بود هشت درهم به ايشان داد. در موقع تقسيم پول نزاعشان درگرفت .
صاحب سه نان به صاحب پنج نان مى گفت : درهمها را بالمناصفه تقسيم مى كنيم ، صاحب پنج نان مى گفت : اين تقسيم عادلانه نيست ، بلكه من پنج درهم و تو سه درهم مى برى ، به نسبت نانهايى كه گذاشته ايم . ولى طرف نپذيرفت تا اين كه خصومت به نزد حضرت اميرالمومنين عليه السلام بردند. على عليه السلام به آنان فرمود: برويد و با هم سازش ‍ كنيد و در اين موضوع بى ارزش نزاع و اختلاف مكنيد، گفتند: در هر صورت شما حق را براى ما بيان بفرماييد، پس آن حضرت عليه السلام درهمها را به دست گرفت و هفت درهم به صاحب پنج نان داد و يك درهم به آن كه سه نان داشت و به آنان فرمود: مگر نه اين است كه هر يك از شما دو نان و دو سوم نان (كه هشت ثلث مى شود) خورده ايد گفتند: بله . فرمود: بنابراين نانى كه رهگذر مصرف كرده هفت ثلثش ‍ از صاحب پنج نان و يك ثلثش از صاحب سه نان بوده و روى همين نسبت پولها تقسيم مى شوند .

نرم افزار قضاوتهاي شگفت حضرت علي(ع) را
همينک دانلـــــود کنيد

همينک دانلـــــود کنيد
همينک دانلـــــود کنيد
همينک دانلـــــود کنيد

:parvaneh:

[=Simplified Arabic]2- تقسيم شترها [=Simplified Arabic]
[=Simplified Arabic]سه نفر در تقسيم هفده شتر با هم نزاع مى كردند، اولى مدعى يك دوم و دومى يك سوم و سومى يك نهم آنها بودند و به هر ترتيب كه خواستند شترها را قسمت كنند كه كسرى به عمل نيايد نتوانستند. خصومت به نزد حضرت امير عليه السلام بردند. على عليه السلام به آنان فرمود: مايل نيستيد من يك شتر از مال خودم بر آنها افزوده و آنها را بين شما تقسيم نمايم ؟ گفتند: بله ، پس يك شتر بر آنها و افزود و مجموعا هيجده شتر شدند و آنگاه يك دوم آنها را كه نه شتر باشد به اولى و يك سوم را كه شش شتر باشد به دومى و يك نهم را كه دو شتر باشد به سومى داد و يك شتر باقيمانده خود را نيز برداشت.
[=Simplified Arabic]

نرم افزار قضاوتهاي شگفت حضرت علي(ع) را
همينک دانلـــــود کنيد

همينک دانلـــــود کنيد
همينک دانلـــــود کنيد
همينک دانلـــــود کنيد

:parvaneh:

[=Simplified Arabic]3- عدد عجيب
[=Simplified Arabic]مردى يهودى نزد حضرت اميرالمومنين عليه السلام آمده گفت : عددى به من بگو كه بدون كسرى 2/1 و 3/1 و 4/1 و 5/1 و 6/1 و 7/1 و 8/1 و 9/1 و 10/1 داشته باشد على عليه السلام به وى فرمود: اگر بگويم مسلمان مى شوى ؟
[=Simplified Arabic]گفت : آرى . پس به وى فرمود: اضرب ايام اسبوعك فى سنتك [=Simplified Arabic]؛ روزهاى هفته ات را در سالت ضرب كن [=Simplified Arabic]كه حاصل آن مطلوب توست .
[=Simplified Arabic]و چون يهودى آن را صحيح يافت مسلمان شد.
[=Simplified Arabic]شيخ بهائى در خلاصه الحساب[=Simplified Arabic] آورده : اگر عدد ماهها در روزهاى ماه و حاصل آن در روزهاى هفته ضرب شود عددى به دست مى آيد كه بدون كسرى بر همه اعداد ياد شده قابل قسمت است .
و نيز اگر مخرج اعدادى را كه حرف عين در آنها هست كه عبارتند از ربع ، سبع ، تسع و عشر؛ يعنى چهار و هفت و نه و ده در هم ضرب شوند حاصل عددى است كه بر تمام اعداد مذكور تقسيم مى شود.

نرم افزار قضاوتهاي شگفت حضرت علي(ع) را
همينک دانلـــــود کنيد

همينک دانلـــــود کنيد
همينک دانلـــــود کنيد
همينک دانلـــــود کنيد

:parvaneh:

[=Simplified Arabic]4- تقسيم بيت المال [=Simplified Arabic]
[=Simplified Arabic]آن روز كه اميرالمومنين عليه السلام در جنگ جمل بر دشمن خويش پيروز گرديد با گروهى از ياران مهاجر و انصار خود وارد بيت المال بصره شد و در كنار درهمها و دينارها ايستاد و زمانى به آنها خيره شد و آنگاه سكه هاى طلا و نقره را چنين مخاطب ساخت : اى درهمهاى سفيد! و اى دينارهاى زرد! غير مرا مغرور كنيد. و پس از چند لحظه ديگر كه نگاهش را ادامه داد، به همراهان خود فرمود: اينها را بين اصحاب من و كسانى كه با من هستند پانصد تا پانصد تا قسمت كنيد و چون دستور را اجراء كردند كاملا درست بوده ، يك درهم كم نيامد، و تعداد مردان دوازده هزار نفر بود [=Simplified Arabic]. و روشن است كه اين قضيه موقعى جزء اين فصل محسوب مى شود كه مقدار سكه ها كه بالغ بر شش ميليون است بر آن حضرت معلوم باشد، مانند عدد اصحابش ، وگرنه جزء معجزات و اخبار غيبيه آن حضرت به حساب مى آيد. مانند داستانى كه سروى در مناقب [=Simplified Arabic] آورده : كه آن حضرت در ابتداى خلافتش در مدينه به منبر رفت و به ياران و شيعيان خود فرمود: ميان صفها گردش كنيد و به مردم بگوييد آيا كسى از خلافت من ناراضى است ؟
در اين هنگام فرياد مردم بلند شده همگى به يك صدا گفتند: خدايا! ما از پيامبرت و پسر عمش راضى و خشنود هستيم و فرمانشان را به جان و دل مى پذيريم .
آنگاه امام عليه السلام به عمار فرمود: اى عمار برخيز! و در بيت المال برو و به هر نفر سه دينار بده و براى خودم نيز سه دينار بياور.
عمار با ابوالهيثم و گروهى ديگر از مسلمانان به طرف بيت المال رفته و حضرت نيز از منبر پايين آمد و رهسپار مسجد قبا گرديد و در آنجا به نماز و نيايش و دعا مشغول شد. عمار با همراهانش وارد بيت المال شده و سيصد هزار دينار در آن يافتند و تعداد مردم را نيز صد هزار نفر. (هر نفر سه دينار). در اين هنگام عمار به حاضران رو كرده و گفت : به خدا سوگند آن حضرت نه از تعداد مردم اطلاعى داشته و نه از مقدار دينارها، و اين خود نشانه و آيتى است كه حقانيت او را اثبات نموده بر شما واجب مى كند، مطيع و فرمانبردار او باشيد. از آن ميان طلحه و زبير و عقيل از گرفتن دينارها امتناع ورزيدند.

[=Simplified Arabic]

نرم افزار قضاوتهاي شگفت حضرت علي(ع) را
همينک دانلـــــود کنيد

همينک دانلـــــود کنيد
همينک دانلـــــود کنيد
همينک دانلـــــود کنيد

:parvaneh:

[=Simplified Arabic]5- تبديل يك هشتم به يك نهم [=Simplified Arabic]
[=Simplified Arabic]حضرت امير عليه السلام بر منبر خطبه مى خواند، مردى از آن حضرت عليه السلام پرسيد؛ شخصى وفات كرده و زنى و پدر و مادرى و دو دختر از خود بر جاى نهاده ، سهم زن چقدر مى شود؟
حضرت فرمود: يك هشتم او به يك نهم مبدل گرديد. و اين مساءله به مساءله منبريه شهرت يافت .
(سروى ) در بيان تبديل يك هشتم به يك نهم مى گويد: سهم پدر و مادر، يك سوم است و سهم دو دختر دو سوم و سهم زن يك هشتم . و روشن است كه در اين صورت فرض مساءله از واحد صحيح زيادتر بوده ، بنابراين مخرج از روى 27 تقسيم مى گردد و به ترتيب 3 از 27 براى زن ، و 16 از 27 براى دو دختر و 8 از 27 براى پدر و مادر بطور مساوى.

[=Simplified Arabic]

نرم افزار قضاوتهاي شگفت حضرت علي(ع) را
همينک دانلـــــود کنيد

همينک دانلـــــود کنيد
همينک دانلـــــود کنيد
همينک دانلـــــود کنيد

:parvaneh:

[=Simplified Arabic]6- مساءله ديناريه [=Simplified Arabic]
[=Simplified Arabic]زنى نزد حضرت اميرالمومنين عليه السلام آمده و در حالى كه آن حضرت يك پاى مبارك را در ميان ركاب اسب گذارده بود مساءله خود را چنين شرح داد: برادرم وفات كرده و ششصد دينار از خود برجاى گذاشته است و ورثه او بر من ستم نموده و تنها يك دينار به من داده اند.
امام عليه السلام در پاسخش فرمود: مگر برادرت دو دختر نداشته ؟
زن : بله .
فرمود: سهم آنان دو سوم تركه است كه چهارصد درهم مى شود، يك برادر مادرى هم داشته كه سهم او يك ششم تركه است كه صد دينار مى شود، زنى هم داشته كه سهمش ‍ يك هشتم تركه است كه 75 دينار مى شود، دوازده برادر نيز داشته هر كدام دو دينار، و باقيمانده تركه كه يك دينار است سهم تو مى باشد و آنگاه پاى ديگر را در ركاب گذارده به طرف مقصد حركت كرد، و اين مساءله به مساءله ديناريه شهرت يافت.

[=Simplified Arabic]

نرم افزار قضاوتهاي شگفت حضرت علي(ع) را
همينک دانلـــــود کنيد

همينک دانلـــــود کنيد
همينک دانلـــــود کنيد
همينک دانلـــــود کنيد

:parvaneh:

[=Simplified Arabic]7- پاسخ تو را مى دانم [=Simplified Arabic]
[=Simplified Arabic]اميرالمومنين عليه السلام بر منبر خطبه مى خواند، در خطبه اش مى فرمود: سلونى قبل ان تفقدونى ؛ از من بپرسيد پيش از آن كه مرا نيابيد.
در اين هنگام مردى برخاست و گفت : يا على ! مرا از شماره موهاى سر و ريشم آگاه كن .
على عليه السلام : به خدا سوگند حبيبم رسول خدا صلى الله عليه و آله پاسخ اين پرسشت را به من فرموده و اگر اثبات آن دشوار نبود تو را از آن خبر مى دادم ، و براى اين كه بدانى پاسخ اين سوالت را مى دانم از موضوع ديگرى تو را آگاه مى سازم . در خانه تو فرزندى هست كه پسر دختر پيامبر صلى الله عليه و آله را خواهد كشت.

[=Simplified Arabic]

نرم افزار قضاوتهاي شگفت حضرت علي(ع) را
همينک دانلـــــود کنيد

همينک دانلـــــود کنيد
همينک دانلـــــود کنيد
همينک دانلـــــود کنيد

:parvaneh:

[=Simplified Arabic]8- مدت خواب اصحاب كهف [=Simplified Arabic]
[=Simplified Arabic]مردى يهودى از اميرالمومنين عليه السلام از مقدار خواب اصحاب كهف پرسش نمود. امام عليه السلام بر طبق آيه شريفه قرآن : ولبثوا فى كهفهم ثلاثماه سنين و ازدادوا تسعا؛ [=Simplified Arabic]و آنها در كهف كوه سيصد سال ، نه سال هم زيادتر درنگ كردند، به او پاسخ داد.
يهودى گفت : ما در كتاب آسمانيمان سيصد سال يافته ايم .
امام عليه السلام فرمود: سال شما شمسى است ، و از ما قمرى است .

[=Simplified Arabic]مؤ لّف :
گفته شده كه سال شمسى نزد يهودى 365 روز مى باشد بنابراين در سيصد سال شمسى نه سال قمرى اضافه مى شود بدون كم و زياد. و نيز اخبارى در اين باب از عترت طاهرين آن حضرت عليهم السلام وارد شده چنانچه از امام صادق عليه السلام نقل شده كه آن حضرت درباره مردى كه با ديگرى قرارداد بسته بود چاهى به عمق ده قامت و اجرت ده درهم برايش حفر كند و آن مرد تنها به مقدار يك قامت حفر كرده خواست اجرت خود را بگيرد فرمود: ده درهم به پنجاه و پنج سهم تقسيم مى شود، قامت اول يك سهم ، قامت دوم دو سهم كه به ضميمه اول مى شود سه سهم . قامت سوم سه سهم كه به اضافه اول و دوم مى شود شش سهم و...
[=Simplified Arabic] و فلسفه اين تقسيم اين است كه حفر زمين هر چه پايين تر رود دشوارتر مى گردد و به نسبت دشواريش آن حضرت عليه السلام اجرتش را قسمت كرده است . آرى ، و اساس در علم فرائض و حساب نيز اميرالمومنين عليه السلام بوده و دوست و دشمن اين دانش را از او فراگرفته اند، چنانچه در تاريخ طبرى آمده كه حارث همدانى از جمله شاگردان برجسته و ممتاز آن حضرت در علم فقه و فرائض و حساب بود و شعبى مى گويد: من اين دانش را نزد حارث شاگردى كرده ام .

[=Simplified Arabic]

نرم افزار قضاوتهاي شگفت حضرت علي(ع) را
همينک دانلـــــود کنيد

همينک دانلـــــود کنيد
همينک دانلـــــود کنيد
همينک دانلـــــود کنيد

:parvaneh:

اینم از محیط برنامه من کسی میدونه باید چیکارش کنم؟؟؟

mehrdad0141;214634 نوشت:
اینم از محیط برنامه من کسی میدونه باید چیکارش کنم؟؟؟

باسلام و درود
در صورت بروز مشکل فونت:

ویندوز اکس پی

برین به مسیر زیر:
Control Panel-->Language, and Regional Options
حالا زبان سیستم رو فارسی انتخاب کنید ، بعد دوباره فایل رو باز کنین ، مشکلتون حل میشه

ویندوز سون

برین به مسیر زیر:
Control Panel-->
Regional and Language
از سربرگ اول ، آیتم فرمت رو به پرشین تغییر بدین
اوکی کنید و بعد برنامه رو باز کنین
اگر مشکل همچنان حل نشد:
باز به همون مسیر ذکر شده برین ...
حالا به آخرین سربرگ (یعنی administrative ) برین روی دکمه ی change system locale... کلیک کنید و آیتم current system locate رو به پرشین تغییر بدین.
تنظیمات رو ذخیره کنین و خارج بشین .
برنامه رو باز کنین دیگه مشکلی نخواهید داشت

mehrdad0141;214634 نوشت:
اینم از محیط برنامه من کسی میدونه باید چیکارش کنم؟؟؟

با سلام
ممکنه به خاطر تنظیمات مرورگرتون باشه

اکسپلورر : منوی page - گزینه Encoding - گزینه unicode(utf-8) رو بزنید


فایرفاکس : منوی View - منوی Character Encoding - گزینه Unicode(utf-8)

یا علی:Gol:

[=Simplified Arabic]فصل هفدهم : هيئت و نجوم[=Simplified Arabic]

[=Simplified Arabic]1- جو [=Simplified Arabic]
[=Simplified Arabic]هنگامى كه حضرت امير عليه السلام خواست به جنگ صفين رود، اين دعا را كه مشتمل بر چگونگى آفرينش آسمان و زمين و حكمت قرار دادن كوههاست انشاء فرمود: اللهم رب السقف المرفوع ، والجو المكفوف ، الذى جعلته مغيضا لليل والنهار....
بار خدايا! اى پروردگار آسمان بلند! و جو محفوظ از انتشار، كه قرار داده اى آن (جو) را محل فرو رفتن شب و روز...
[=Simplified Arabic](278)
[=Simplified Arabic]شهرستانى در كتاب الهيئه والاسلام [=Simplified Arabic](279)[=Simplified Arabic] آورده : منظور از جو مكفوف اين است كه جو با آن كه به خودى خود اقتضاى پراكندگى و انتشار دارد از آثار قدرت خداى تواناست كه آن را در جاى معينى نگهدارى نموده است .
و نيز در شرح الذى جعلته مغيضا لليل و النهار مى گويد: كلمه مغيض به معناى جائى است كه آب را مى مكد و آن را به خود جذب مى نمايد، و گويا آن حضرت (بطور استعاره ) شب و روز را به معناى نور و تاريكى قرار داده و چنين فرموده : خدايا تو نور و ظلمت را در جو فرو برده اى و در اثر فرو رفتن نور در جو، شب به وجود آمده ، و در اثر فرو رفتن تاريكى در جو روز پديد آمده است كه آن حضرت چنين فرض نموده كه هوا نور و ظلمت را مكيده و بلع مى نمايد و هم اكنون پس از گذشتن قرنهاى زيادى دانشمندان علم هيئت به وسيله آلات مجهز طيف نما و يا اسپكترسكوپ ديده اند كه جو بر اثر اقتضاء و احتياجش مقدارى از نور را مى مكد و بقيه اش را براى ما بر مى گرداند. و حقا كه اين كشف علمى هزار در از علم و اسرار فيزيكى به روى آنها گشوده است . و ليكن باب مدينه العلم مقصودم على عليه السلام است . بنابر روايات صحيحه پيامبر خدا صلى الله عليه و آله هزار در از علم به او آموخته كه از هر درى هزار در گشوده مى شود، و بسا اين فرمايشات معجزه آسا از آثار و فروع اين درها بوده كه دانشمند محقق از آنها هزار در كشف مى كند، و به خدا سوگند كه كسى كه در سخنان نورانى آن حضرت عليه السلام دقت و تامل نمايد، در صورتى كه بر فنون فلسفه احاطه و تسلط داشته باشد چشمه هايى از حكمت و دانش به روى او مى جوشد، و به صدق گفتار آن كسى كه درباره آن حضرت عليه السلام گفته : كلام على عليه السلام پائين تر از كلام خالق و برتر از كلام مخلوقين است پى مى برد.

[=Simplified Arabic]
[=Simplified Arabic]

نرم افزار قضاوتهاي شگفت حضرت علي(ع) را
همينک دانلـــــود کنيد

همينک دانلـــــود کنيد
همينک دانلـــــود کنيد
همينک دانلـــــود کنيد

:parvaneh:

دوستان مشکلم حل نشد
چکار کنم؟؟؟

mehrdad0141;221235 نوشت:
دوستان مشکلم حل نشد
چکار کنم؟؟؟

به نام خدا
عرض سلام ودرود
پس هر چه هست
از ویندوز حضرتعالی است
چون تا الان چنین مشکلی رو کسی جز شما گزارش نداده
موفق باشید
التماس دعای فرج

[=Simplified Arabic]2- حركت زمين [=Simplified Arabic]
[=Simplified Arabic]و نيز آن حضرت عليه السلام در ضمن خطبه 202 نهج البلاغه در بيان حكمت آفرينش كوهها مى فرمايد: ... فكسنت على حركتها من ان تميد باهلها، او تسيخ بحملها او تزول عن مواضعها...؛ ساكن شد زمين با حركاتى كه دارد از اين كه اهل خود را مضطرب كند، و يا آنان را فرو شود.
در كتاب الهيئه والاسلام آمده :
[=Simplified Arabic]اين دو جمله از خطبه ، دو دليل روشن هستند بر حركت انتقالى زمين ، در صورتى كه لفظ على در فقره اول به معناى مع باشد [=Simplified Arabic](280)[=Simplified Arabic] و معناى او تسيخ بحملها اين است كه وجود كوههاى سنگين بر روى زمين سبب شده تا زمين اهل خود را فرو نبرد.
و در تفسير او تزول عن مواضعها آورده : ظاهر اين كلام اين است كه زمين داراى حركاتى است در مدار خود؛ زيرا زمين بنابر آنچه كه متاخرين قائلند داراى مواضع بى شمارى است كه همه در مدار معين در مقابل بروج دوازده گانه است پس بنابراين ، تفسير على حركتها تمام مى شود با حركت انتقالى ساليانه و اين كه كوهها و ريشه هاى كوهها حافظ هيئت اجزاء زمين هستند و مانع مى شوند از تفرق و اضطراب زمين و برطرف شدنش از مواضع خاصه اى كه در فلك مخصوصش ‍ دارد. دقت كنيد، كه آن حضرت براى زمين مواضعى معرفى نموده و پر واضح است كه بنابر هيئت قديم قائل به مركزيت و سكون زمين بوده اند اين فرمايش حكمت آميز هرگز معناى صادقى نداشت ؛ زيرا چيزى كه ساكن باشد تنها يك موضع دارد نه مواضعى .

[=Simplified Arabic]

نرم افزار قضاوتهاي شگفت حضرت علي(ع) را
همينک دانلـــــود کنيد

همينک دانلـــــود کنيد
همينک دانلـــــود کنيد
همينک دانلـــــود کنيد

:parvaneh:

[=Simplified Arabic]3- حركات زمين [=Simplified Arabic]
[=Simplified Arabic]و نيز در ضمن خطبه 90 نهج البلاغه مى فرمايد: ... و عدل حركاتها بالراسيات من جلاميدها؛ خداوند حركات زمين را به وسيله كوهها و اجسام سنگين تعديل نمود.
شهرستانى در شرح اين جمله آورده : ظاهر اين كلام اين است كه كوههاى سنگين و سنگهاى سخت سبب شده كه زمين به واسطه عروض حركات گوناگون مضطرب نشود، و نيز در اثر تعارض جاذبه ها و دافعه ها تعادل خود را از دست ندهد و سپس مى گويد: دانشمندان قرن ما حركتهاى زيادى براى زمين قائل شده اند كه مشهورترين آنها پنج حركت است ؛ و فيلكس ورنه فرانسوى ، از دانشمندان يازده حركت براى زمين نقل كرده است ، و من هشت حركت را از آنها انتخاب كرده و مى نگارم :
1- حركت محورى شبانه روزى
2- حركت ساليانه و انتقالى زمين به دور خورشيد
3- حركت اقبالى .
4- حركت نقطه اوج و حضيض كره زمين .
5- حركت تقديم اعتدال پاييزى و بهارى .
6- حركت ارتعاشى قمرى .
7- حركت ارتعاشى شمسى .
8- حركت تبعى

[=Simplified Arabic]

نرم افزار قضاوتهاي شگفت حضرت علي(ع) را
همينک دانلـــــود کنيد

همينک دانلـــــود کنيد
همينک دانلـــــود کنيد
همينک دانلـــــود کنيد

:parvaneh:

[=Simplified Arabic]4- مه و خورشيد و فلك [=Simplified Arabic]
[=Simplified Arabic]اميرالمومنين عليه السلام در ضمن خطبه اشباح ، در بيان حكمت آفرينش خورشيد و ماه مى فرمايد ((... و جعل شمسها آيه مبصره لنهارها، و قمرها آيه ممحوه من ليلها .
... و خورشيد آسمان را نشانه روشنى بخش روز و ماه را نورى كمرنگ براى (زدودن شدت تيرگى ) شبها قرار داد.
امم صادق عليه السلام به مفضل مى فرمايد:
[=Simplified Arabic](282)[=Simplified Arabic] اى مفضل ! بينديش در طلوع و غروب آفتاب براى برپايى دولت روز و شب ، كه اگر طلوع آفتاب نبود تمام كارهاى عالم باطل مى شد مردم نمى توانستند كار و كسب و فعاليتى داشته مايحتاج زندگانى خود را تامين نمايند و جهان سراسر ظلمانى مى شد. و مردم به سبب عدم استفاده از زيبايى و صفاى نور لذتى از زندگانى نمى بردند، و اين بر همه كس روشن است .
حال در منافع غروب خورشيد تامل كن كه اگر آن نبود مردم آرامش و راحتى نداشتند با شدت احتياج بدنهاى آنان به استراحت ، به منظور رفع خستگى بدن و تجديد قوا و برانگيخته شدن جهاز هاضمه براى هضم غذا و تنفيذ غذا به سوى اعضاى بدن . گذشته از اين كه زمين بر اثر دوام تابش ‍ خورشيد داغ شده و موجودات روى آن نيز از حيوان و نبات از بين مى رفتند.
تا اينكه فرمود: بينديش در تابش ماه در شب تار و منافعى كه در بر دارد از جمله كمك به بعض كارها و مشاغل مردم از قبيل كشت زمين و خشت زدن و بريدن چوب و... كه در روز نتوانسته اند انجام دهند، به علت ضيق وقت و يا شدت حرارت آفتاب ، و نيز كمك به راهپيمايان در شب ، و طلوع آن را در بعض شبها قرار داد، و نور آن را كمتر از نور خورشيد تا حكمتى كه براى پيدايش شب گفته شد محفوظ بماند. و در تصرف ماه بخصوص ، در هلالها و محاق آن و زيادتى و نقصان آن ، و نيز گرفتگى آن ، تنبه و توجه دادنى است به قدرت خالق و آفريدگار آن كه اين گونه تصرفات به منظور صلاح كار جهان در او نموده است ، چنان دلالتى كه عبرت گيرندگان عبرت مى گيرند.

نرم افزار قضاوتهاي شگفت حضرت علي(ع) را
همينک دانلـــــود کنيد

همينک دانلـــــود کنيد
همينک دانلـــــود کنيد
همينک دانلـــــود کنيد

:parvaneh:

[=Simplified Arabic]5- آموخت نجوم [=Simplified Arabic]
[=Simplified Arabic]سيد رضى (ره ) در نهج البلاغه [=Simplified Arabic](283)[=Simplified Arabic] آورده : هنگامى كه حضرت امير عليه السلام عازم بر جنگ با خوارج بود مردى از ياران آن حضرت خدمتش عرضه داشت : اوضاع نجوم و ستارگان دلالت بر نحوست و بدى دارد و بر تو مى ترسم اگر امروز حركت كنى به مقصودت نرسى و بر دشمنت پيروز نگردى .
اميرالمومنين عليه السلام به او فرمود: آيا گمان دارى كه تو ساعتهاى نيك و بد را دانا هستى و در نتيجه مردم را به خوبيها و بديها رهنمون مى شوى ؟ كسى كه تو را در اين پندار تصديق كند قرآن را تكذيب نموده و از استعانت به خداى متعال در راه رسيدن به محبوب و دفع مكروه بى نياز مى شود و شايسته است كه عمل كنندگان به قول تو، تو را حمد و ستايش كنند نه پروردگارشان را؛ زيرا اين تو هستى كه آنان را به خوشيها و خوبيها رسانده اى و از صدمه ها و زيانها ايمن گردانده اى . و آنگاه به مردم رو كرده و و فرمود: برحذر باشيد از آموختن نجوم ! مگر به منظور استفاده در راههاى زمين يا دريا؛ زيرا ياد گرفتن آن در غير اين صورت به كهانت دعوت مى كند، دعوت مى كند، و منجم مانند كاهن است ، و كاهن مانند ساحر و ساحر مانند كافر، و كافر در آتش است . و سپس فرمود: اى مردم ! با نام خدا به سوى مقصد حركت كنيد.
مؤ لّف :
آنچه كه از اين گفتار امام و نيز سخنان اهل بيت معصومينش ‍ عليهم السلام استفاده مى شود، اين است كه ستارگان علائمى هستند از بعض حوادث و پديده ها نه آن كه بطور استقلال موثر در وقوع وقايع و پديده ها باشند، و البته مى توان آثار شوم آنها را با صدقه دادن و دعا و تضرع به درگاه خداوند مدبر و مسخر آنها برطرف نمود.
چنانچه ابن اسباط از امام صادق عليه السلام نقل كرده كه آن حضرت فرمود: من با مردى ستاره شناس در قطع زمينى شريك بوديم ، اختر شناس تقسيم زمين را به تاخير مى انداخت تا به خيال خودش او در ساعتى نيك خارج شده و مرا در ساعتى بد بيرون برد تا قسمت بهتر نصيب او گردد. سرانجام به گمان خودش در چنين ساعتى خارج شديم و زمين را تقسيم كرديم و اتفاقا قسمت بهتر سهم من شد، منجم حيرت زده دست بر دست مى زد و مى گفت : من تاكنون مانند چنين روزى نديده بودم ؛ زيرا من ستاره شناس هستم و تو را در ساعتى شوم و خودم را در ساعتى نيك بيرون آوردم و حال مى بينم قطعه بهتر نصيب تو شده است !
امام صادق عليه السلام به او فرمود: اينك براى تو حديثى نقل كنم : پدرم از رسول خدا صلى الله عليه و آله روايت كرده كه فرمود: هر كس بخواهد خداوند بديهاى روز او را از او بر طرف سازد در اول روز به فقرا صدقه بدهد، و هر كس ‍ بخواهد خداوند بديهاى شب را از او برطرف كند اول شب صدقه بدهد. و من موقعى كه خواستم از خانه خارج شوم صدقه دادم . و بدان كه اين حديث من به مراتب نجوم تو بهتر و سودمندترست
[=Simplified Arabic](284)
[=Simplified Arabic]آرى ، و كسى را كه خداوند درباره اش اراده و تقديرى نموده خبر دادن منجم و پيشگيريهاى خودش براى دفع آن خطر از او كمترين فايده و نتيجه اى به حالش نخواهد داشت . و در اين خصوص داستان فرعون و نمرود معروف است ، كه منجمين ويژه فرعون به او خبر دادند كه مولدى در بنى اسرائيل به دنيا خواهد آمد كه تو و تخت و تاجت را نابود خواهد كرد، فرعون به منظور جلوگيرى از اين خطر نوزادان بى گناه را سر بريد، و جنايت را از حد گذراند، ولى كيست و كدام انديشه است كه بتواند از دست تواناى قادر متعال جلوگيرى كند، پس چنان شد كه يگانه دشمن موعود خود را در خانه خويش پرورش ‍ داده و بزرگ نمود: فالتقطه آل فرعون ليكون لهم عدوا و حزنا؛ [=Simplified Arabic](285)[=Simplified Arabic] اهل بيت فرعون (آسيه ) موسى را از دريا برگرفت تا در نتيجه دشمن و مايه اندوه آل فرعون شود
[=Simplified Arabic].
و در اين خصوص تاريخ ، وقايع بسيار زيادى را ثبت كرده كه اگر بخواهيم نقل كنيم به درازا خواهد كشيد، و به قول معروف مثنوى هفتاد من كاغذ شود.

[=Simplified Arabic]

نرم افزار قضاوتهاي شگفت حضرت علي(ع) را
همينک دانلـــــود کنيد

همينک دانلـــــود کنيد
همينک دانلـــــود کنيد
همينک دانلـــــود کنيد

:parvaneh:

[=Simplified Arabic]فصل هيجدهم : طب و بهداشت[=Simplified Arabic]
[=Simplified Arabic]1- حضرت امير عليه السلام فرمود: به خوردن ماهى مداومت مكنيد؛ زيرا بدن را آب و لاغر مى كند [=Simplified Arabic](286)
[=Simplified Arabic]2- خوردن گردو در گرماى شديد حرارت داخلى را تهييج ، و در بدن ايجاد دمل مى نمايد، و خوردن آن در زمستان كليه ها را گرم و برودت را دفع مى كند [=Simplified Arabic](287)
[=Simplified Arabic]3- هر گاه مسلمان ضعيف شود گوشت و شير بخورد [=Simplified Arabic](288)
[=Simplified Arabic]4- با خوردن بنفشه حرارت تب را بشكنيد [=Simplified Arabic](289)
[=Simplified Arabic]5- نخوردن شام موجب ضعف و خرابى بدن مى شود [=Simplified Arabic](290)
[=Simplified Arabic]6- شير گاو دواست ، و نيز فرمود: پيه هاى گاو دردآور و روغن و شيرش شفابخش است [=Simplified Arabic](291)
[=Simplified Arabic]7- كسى كه در اول صبح 21 دانه كشمش بخورد مريض ‍ نمى شود[=Simplified Arabic](292)
[=Simplified Arabic]8- سيب بخوريد كه معده را دباغى مى كند [=Simplified Arabic](293)
[=Simplified Arabic]9- خوردن گلابى قلب ناتوان را قوى و معده را پاكيزه مى كند [=Simplified Arabic](294)
[=Simplified Arabic]10- سعتر براى معده كرك مى شود مانند كركهاى حوله [=Simplified Arabic](295)
[=Simplified Arabic]11-در گرمابه بر پشت نخوابيد كه آن پيه كليه ها را آب مى كند، و پاهاى خود را با سفال نساييد كه رگ جذام را تحريك مى نمايد [=Simplified Arabic](296)
[=Simplified Arabic]12- قبل از خوردن غذا نمك بخوريد، اگر مردم خواص ‍ نمك را مى دانستند آن را بر ترياق مجرب مقدم مى داشتند [=Simplified Arabic](297)
[=Simplified Arabic]13- طول دادن نشستن به هنگام تخلى بواسير مى آورد [=Simplified Arabic](298)
[=Simplified Arabic]14- غده ها را از گوشت بيرون بياوريد كه خوردن آنها رگ جذام را تحريك مى كند [=Simplified Arabic](299)
[=Simplified Arabic]15- در برابر خورشيد قرار نگيريد كه رنگ بدن را متغير، لباس را پوسيده و بيمارى پنهان را آشكار مى سازد [=Simplified Arabic](300)
[=Simplified Arabic]16- خوردن غذاهاى رنگارنگ و متنوع شكم را بزرگ و اليه ها را سست مى كند [=Simplified Arabic](301)
[=Simplified Arabic]و نيز امام صادق عليه السلام به پيرمردى كه به علت افتادن دندانهاى پيشينش قادر بر اداى حروف بطور صحيح نبود فرمود: بر تو باد به خوردن تريد كه آن سازگار است و بپرهيز از خوردن چربى كه با پيرى نمى سازد [=Simplified Arabic](302)
[=Simplified Arabic]و روايت شده كه آن حضرت عليه السلام درباره اهميت علم طب فرموده :
(( العلم علمان علم الاديان و علم الابدان
[=Simplified Arabic](303)[=Simplified Arabic]؛ دانش بر دو گونه است : دانش دين و دانش بدن
[=Simplified Arabic].

نرم افزار قضاوتهاي شگفت حضرت علي(ع) را
همينک دانلـــــود کنيد

همينک دانلـــــود کنيد
همينک دانلـــــود کنيد
همينک دانلـــــود کنيد

:parvaneh:

[=Simplified Arabic]فصل نوزدهم : كيميا و صنعت[=Simplified Arabic]
[=Simplified Arabic]1- صنعت [=Simplified Arabic]
[=Simplified Arabic]از اميرالمومنين عليه السلام از صنعت پرسيدند؛ فرمود: آن در رديف نبوت است ، و مردم در ظاهر آن سخن مى گويند، و من به خدا سوگند از ظاهر و باطن آن آگاهم ، به خدا سوگند آن چيزى جز آب خشكيده و هواى راكد و آتش گردش كننده و زمين و روان و جارى نيست .

[=Simplified Arabic]

نرم افزار قضاوتهاي شگفت حضرت علي(ع) را
همينک دانلـــــود کنيد

همينک دانلـــــود کنيد
همينک دانلـــــود کنيد
همينک دانلـــــود کنيد

:parvaneh:

[=Simplified Arabic]2- كيميا [=Simplified Arabic]
[=Simplified Arabic]از حضرت امير عليه السلام از وجود كيميا پرسيدند؛ آن حضرت فرمود: كيميا بوده و هست و خواهد بود.
پرسيدند؛ صنعت آن چگونه است ؟
فرمود: از جيوه روان ، و سرب و زاج و آهن زنگ زده و زنگار مس سبز... بعضى گفتند: فهم ما به اين نمى رسد. فرمود: بعض اجزايش را زمين و آب قرار دهيد...
عرضه داشتند: براى ما بيشتر توضيح دهيد. فرمود: همين مقدار بس است ؛ زيرا حكماى پيشين بيش از اين نگفته اند تا مردم آن را بازيچه نگيرند
[=Simplified Arabic](305)
[=Simplified Arabic]كلينى (ره ) در كافى [=Simplified Arabic](306)[=Simplified Arabic] از ابوحمزه ثمالى نقل كرده كه مى گويد: به همراه امام صادق عليه السلام از بازار مسگران مى گذشتيم . من خدمت آن حضرت عليه السلام عرضه داشتم فدايت شوم ! اصل اين مس چيست ؟ فرمود: نقره است كه زمين آن را تباه نموده به صورت مس در آمده است ، و اگر كسى بتواند فساد آن را بگيرد از آن بهره مند مى گردد.
و از ابن خلكان نقل شده : جابربن حيان كتاب بزرگى در حدود هزار صفحه در صنعت كيميا نگاشته كه مشتمل بر پانصد رساله از امام صادق عليه السلام در اين زمينه مى باشد. و نيز جرجى زيدان مى گويد: كه جابر بن حيان از شاگردان امام صادق نخستين كسى بوده كه اساس شيمى جديد را بنا نهاده است .


نرم افزار قضاوتهاي شگفت حضرت علي(ع) را
همينک دانلـــــود کنيد

همينک دانلـــــود کنيد
همينک دانلـــــود کنيد
همينک دانلـــــود کنيد

:parvaneh:


[=Simplified Arabic]فصل بيستم : خط و خياطى[=Simplified Arabic]
[=Simplified Arabic]1- خط [=Simplified Arabic]
[=Simplified Arabic]حضرت امير عليه السلام به منشى خود عبدالله بن ابى رافع فرمود: در دواتت ليقه بگذار زبانه قلمت را طولانى گردان ، بين سطرهايت فاصله بينداز، و حروفت را نزديك به هم بنويس ، زيرا رعايت اين نكات بر زيبايى خط مى افزايد [=Simplified Arabic].

[=Simplified Arabic]در مناقب آورده : هنگامى كه زيد كلمه تابوت را نزد على عليه السلام قرائت كرد، آن حضرت به او فرمود: در نوشتن آن را تابوت بنويس ، پس چنين كرد.
[=Simplified Arabic]و نيز آن حضرت عليه السلام به كاتب خود فرمود: روى زمين بنشين ، و قلم را با انگشتانت بگير و چشمانت را در صورتم قرار ده تا اين كه هيچ سخنى نگويم جز اين كه آن را در قلبت بسپارى.
[=Simplified Arabic]

نرم افزار قضاوتهاي شگفت حضرت علي(ع) را
همينک دانلـــــود کنيد

همينک دانلـــــود کنيد
همينک دانلـــــود کنيد
همينک دانلـــــود کنيد

:parvaneh:

[=Simplified Arabic]2- خياطى [=Simplified Arabic]
[=Simplified Arabic]ابى النوار مى گويد: اميرالمومنين عليه السلام در كنار خياطى ايستاده به او فرمود: نخ خياطيت را سخت و محكم كن ، و بخيه را ريز و ظريف و نزديك هم بدوز.
[=Simplified Arabic]

نرم افزار قضاوتهاي شگفت حضرت علي(ع) را
همينک دانلـــــود کنيد

همينک دانلـــــود کنيد
همينک دانلـــــود کنيد
همينک دانلـــــود کنيد

:parvaneh:

[=Simplified Arabic]فصل بيست و يكم : استنباط حكم از آثار طبيعت[=Simplified Arabic]
[=Simplified Arabic]1- تشخيص فرزند [=Simplified Arabic]
[=Simplified Arabic]مردى دو كنيز داشت ، اتفاقا هر دو با هم فرزند زاييدند، يكى پسر و ديگرى دختر، كنيزى كه دختر زاييده بود دخترش را در جاى پسر خوابانيده و پسر را در آغوش گرفت و گفت : پسر فرزند من است ، مادر پسر هم مى گفت : پسر فرزند من است . اين قضيه در عهد خلافت اميرالمومنين عليه السلام اتفاق افتاده بود. خصومت به نزد آن حضرت بردند. امام عليه السلام دستور داد شير آنها را بسنجند و فرمود: شير هر كدام كه سنگين تر است پسر از اوست [=Simplified Arabic](311)
[=Simplified Arabic]و بعضى از مورخين قضيه ديگرى از آن حضرت شبيه به همين قضيه در زمان خلافت عمر نقل كرده اند، چنانچه در كتاب التشريف بالمنن ... على بن طاووس آمده :
شريح قاضى مى گويد: زمانى كه از سوى عمر قاضى بودم روزى مردى به نزد من آمد و گفت : شخصى دو زن يكى آزاد و ديگرى كنيز نزد من به وديعت گذارده و من در خانه اى از آنان نگهدارى مى كردم ، بامدادان امروز كه به سراغشان رفتم ديدم هر دو، فرزند زاييده اند يكى پسر و ديگرى دختر، هر كدام ، پسر را ادعا مى كنند، اكنون بايد قضاوت كنى .
شريح مى گويد: حكمش را ندانستم ، از اين رو نزد عمر رفته ماجرا را براى او نقل كردم .
عمر گفت : چگونه داورى كرده اى ؟
شريح : هيچ ، اگر مى دانستم كه نزد تو نمى آمدم .
پس عمر اصحاب پيامبر صلى الله عليه و آله را گرد آورد، و من به دستور وى داستان را برايشان شرح دادم . عمر پيرامون مساءله با آنان به گفتگو پرداخت . آنها همه حكم مساءله را به من و عمر رد مى كردند.
عمر گفت : من مرجع و پناهگاه اين مشكل را مى شناسم .
حضار: گويا مقصودت على بن ابى طالب است ؟
عمر: آرى .
حضار: به نزد او بفرست بيايد.
عمر: چنين نخواهم كرد او دانشمندى بزرگ است و از طرف هاشم نيز داراى شخصيتى برجسته ، برخيزيد به خانه اش ‍ برويم .
شريح مى گويد: همگى به سوى خانه على عليه السلام حركت كرديم ، پس آن حضرت عليه السلام را ديديم كه در باغستان خود مشغول بيل زدن و كشاورزى بود و اين آيه را با خود زمزمه مى كرد:
ايحسب الانسان ان يترك سدى ؛ آيا انسان مى پندارد كه واگذاشته مى شود مهمل ؟! و پيوسته اشك مى ريخت ، و پس از چند لحظه كه آرام شد عمر با همراهانش از آن حضرت اجازه حضور طلبيدند. على عليه السلام خود به نزد آنان آمد و پيراهنى به تن داشت كه بيخ آستينش دو نيم شده بود، و آنگاه به عمر رو كرده و فرمود: براى چه كارى آمده اى ؟
عمر: مشكلى پيش آمده است .
شريح داستان را بازگو كرد. على عليه السلام به شريح فرمود: چگونه حكم كرده اى ؟
شريح : حكمش را ندانسته ام .
آن حضرت عليه السلام با دست مبارك مقدارى خاك از زمين برداشت و فرمود:
حكم اين مساءله از برداشتن اين خاكها هم آسانتر است . پس ‍ آن دو زن را احضار نموده و ظرفى نيز طلبيد و ظرف را به يكى از آنان داده به وى فرمود: در آن شير بدوش ، و چون مقدارى شير دوشيد حضرت آن را وزن كرد و سپس ظرف را به ديگرى داده و او نيز به همان اندازه شير دوشيد و حضرت آن را وزن كرد و آنگاه به زنى كه شيرش سبكتر بود فرمود: دخترت را بردار! و به ديگرى فرمود: پسرت را بردار! و در اين موقع به عمر رو كرده و فرمود: مگر نمى دانى خداوند زن را از نظر جسمى و فكرى پايين تر از مرد آفريده و ميراثش را نيز كمتر قرار داده و همچنين شيرش را سبكتر از شير پسر؟ عمر گفت : يا على ! خلافت كه حق تو بود خواست به تو برسد ولى قوم تو ابا داشتند.
على (ع ): دم فرو بند، ان يوم الفصل كان ميقاتا؛ بدون ترديد روز جدا شدن مردم از يكديگر (روز قيامت ) وعده گاه است . ابن شهر آشوب قضيه فوق را در ضمن قضاياى آن حضرت در زمان خلافت عمر نقل كرده و پس از آن مى گويد: اطباء اين دستور را ملاك تشخيص پسر و دختر قرار داده اند .

[=Simplified Arabic]

نرم افزار قضاوتهاي شگفت حضرت علي(ع) را
همينک دانلـــــود کنيد

همينک دانلـــــود کنيد
همينک دانلـــــود کنيد
همينک دانلـــــود کنيد

:parvaneh:

[=Simplified Arabic]2- نشانه بلوغ پسر [=Simplified Arabic]
[=Simplified Arabic]حضرت امير عليه السلام فرمود: پسر به حد بلوغ و تلقيح نمى رسد مگر هنگامى كه پستانهايش گرد، و بوى زير بغلش ‍ استشمام گردد
[=Simplified Arabic]اسكافى در نقض العثمانيه آورده : على بن عبدالله بن عباس از پسرش يازده سال بزرگتر بوده [=Simplified Arabic]. و نيز ابن قتيبه در معارف آورده : عمروبن عاص از پسرش عبدالله دوازده سال بزرگتر بوده است .

نرم افزار قضاوتهاي شگفت حضرت علي(ع) را
همينک دانلـــــود کنيد

همينک دانلـــــود کنيد
همينک دانلـــــود کنيد
همينک دانلـــــود کنيد

:parvaneh:

بردران خدا یخرتون بده واقعا عالیه
:Nishkhand:

[=Simplified Arabic]3- رشد كودك [=Simplified Arabic]
[=Simplified Arabic]على عليه السلام فرمود: نوزاد سالى چهار انگشت به انگشان خودش رشد مى كند .
[=Simplified Arabic]

نرم افزار قضاوتهاي شگفت حضرت علي(ع) را
همينک دانلـــــود کنيد

همينک دانلـــــود کنيد
همينک دانلـــــود کنيد
همينک دانلـــــود کنيد

:parvaneh:


[=Simplified Arabic]