توبه از رزائل اخلاقی

تب‌های اولیه

5 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
توبه از رزائل اخلاقی

بسم الله الرحمن الرحیم
در دوران تحصیلات متوسطه یک دوستی داشتم که آدم گناهکاری بود تارک الصلوة ، آلوده به مسائل جنسی ، بد دهان و فحاش و ...
بعد ازمحرم پیارسال به خودش اومد گناهارو که گذاشت کنار که هیچ به جد سراغ مطالعات دینی رفته بود نمازشم اول وقت می خوند الان هم بنده خدا می خواد براه حوزه ولی پدرش ممانعت می کنه
وقتی ازش پرسیدم چه جوری این نیروی عظیم رو به دست آوردی که حودتو از اون گند بیرون کشیدی بهم گفت :توسل . گفتم به کدوم بزرگوار گفت :دعای توسل
خواستم تزکری به قدرت دعای توسل بدم
حق نگه دار

سلام جناب سید امین
نکته خوبی بود .
حتما توسل تأثیر بسزایی توی قدرت توبه کردن داره .اما حتما یه زمینه نیاز داره . یه تلنگر .
این تلنگر میتونه برای بعضی ها در قالب یک مصیبت باشه و برای بعضی قضا شدن دو رکعت نماز صبح .
توبه سخته . همون طوری که وقتی می خوای از یه سری پله بالا بری نمی تونی با سرعت زیاد این کار رو انجام بدی اما وقتی از اون ها پایین میری این کار رو راحت انجام میدی . بالا رفتن و صعود زحمت داره اما اگه اشتباه کنی با یک گناه خیلی راحت همه پله ها رو طی مدت زمان کوتاهی پایین میای اونوقت اگه پشیمون بشی دوباره بالا رفتن سخت تر از دفعه اوله چون انرژیت کم شده .
ولی باید به خاطر داشته باشیم که دوباره بالا رفتن محال نیست . اما انگیزه می خواد . تلنگر می خواد .
حالا اگه این وسط وقتی تصمیم میگیری دوباره بالا بری یه دستی دست شما رو بگیره و بالا بکشه کار راحت تر میشه .

با همه این حرفا قدم اول اراده است
اراده

مطمئن باشید اگه توسل کنید بدون اینکه بفهمید خدا بهتون تلنگر میزنه:Gol:
من خودم خیلی مومن نبودم انگار اسماً مسلمان بودم
از نمازای آخر وقت و سستی در حجابو و غیبت و ...
اما همیشه دعا میکردم و به امامان متوسل میشدم که تغییر کنم و لیاقت بندگی پیدا کنم
چند تا تلنگر بهم زده شد اونم با شنیدن حرفای در حد 2دقیقه از بزرگواران تو تلویزیون
الان همچین عوض شدم که هر موقع به خودم میام
میگم خدا خودت میدونی که اصلا کار من نبود :hamdel:
انگاری یکی از اون لاین آورد گذاشتم تو راه راست:Cheshmak:
انشالله که تا آخر تو این راه بمونیم

سلام من به این داستان خیلی اعتقاد دارم و خودم هم اثرات اش را دیدم.

داستان فقیر و پادشاه و نقل امام زمان:

یک مجلسی بود نشسته بودیم خطیب منبر داستان معروف پادشاه و فقیر را تعریف می کرد.که یک روز پادشاه محتاج می شود در مسیر به خانه یک فقیر می رسد فقیر که از دار دنیا فقط یک گوسفند داشت که مایحتاجش را فراهم می کرد را سر برید تا به پادشاه بدهد پادشاه به او گفت:به نزد من بیا تا مثلا 1000 دنیار به تو بدهم ولی پادشاه با خودش گفت:این فقیر دار و ندارش را به من داد من هم باید دار و ندارم را به او بدهم و او باید پادشاه بشود.(خطیب منبر)گفت:روزی بحرالعلوم خدمت امام زمان(عج) رسید.امام زمان با یادآوری داستان فوق فرمودند:امام حسین(ع) همه چیز خود را به خداوند داد ولی خدا نمی توانند که خداییش را به کسی بدهد پس خداوند فرمود هر یک از زوار حسین(ع)هر چه بخواهند به آنها می دهم.

کافی است که فقط بگویید:

السلام علیک یا اباعبدالله الحسین

سید امین;191323 نوشت:
در دوران تحصیلات متوسطه یک دوستی داشتم که آدم گناهکاری بود تارک الصلوة ، آلوده به مسائل جنسی ، بد دهان و فحاش و ... بعد ازمحرم پیارسال به خودش اومد گناهارو که گذاشت کنار که هیچ به جد سراغ مطالعات دینی رفته بود نمازشم اول وقت می خوند الان هم بنده خدا می خواد براه حوزه ولی پدرش ممانعت می کنه

آره منم چنین چیزی شنیدم هست

موضوع قفل شده است