بیکارم و اعتقادم داره به خدا ضعیف میشه

تب‌های اولیه

7 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
بیکارم و اعتقادم داره به خدا ضعیف میشه

سلام

ازتون یه کمک میخواستم یا بهتره بگم یه راهنمایی

من 1سال هستش که بیکارم و این شرایط تاثیر زیادی روی توکل من به خدا گذاشته

کم کم دارم دچار ضعف ایمان میشم.

لطفا منو راهنمایی کنید.
متشکرم
+++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++

باعرض سلام و تشکر خدمت شما
مسأله بیکاری در جامعه ما متوجه بسیاری از افراد است و شما سعی کنید با تلاش و کوشش از راه منطقی به حل مسأله خودتان بپردازید البته باید نگرش خودتان را نسبت به نوع کار اصلاح کنید و بدانید که :
الف : کار در هر سطح و نوع و کیفیت باشه برای شروع خوبه و شما نباید سخت گیر و یا کمال گرا باشید .
ب: سعی کنید برای انتخاب شغل وضعیت خودتان را نگاه کنید و به نگرش جامعه کاری نداشته باشید.
ج: برای رفتن به سر کار سعی کنید تمام تلاش خود را بکار بگیرید از روش های معمول و مرسوم استفاده کنید و به هیچ وجه ناامید نشوید و همیشه به این تمثیل ایمان داشته باشید که عاقبت جوینده یابنده بود.
د : موضوع توکل برخدا هیچ منافاتی با روش منطقی حل مسأله شما ندارد و شما نباید توکل را با معجزه و یا حل مشکل از راه غیر عادی و یا به عبارتی دیگر ماورایی اشتباه کنید بسیار از امامان و معصومین ما برای درآمد زندگی خود به سختی کار می کردند در حالی اگر خدا بخواهد از راه غیر عادی به حوایج دنیوی ما انسان ها رسیدگی کند برای بندگان صالح خودش که پیوسته مشغول عبادتش بودند بهترین روزی ها را می رساند و دیگر لازم نبود حضرت امام صادق علیه السلام سخت در زمین کشاورزی مشغول به کار شوند شما نباید منتظر معجزه و یا شبیه به آن باشید زیرا خداوند از راه عادی به حوایج بنده اش رسیدگی می کند و شاید فردی بیکار باشد که اعتقادی به خدا نداشته باشد ولی با روش منطقی یک کار پردرآمدی هم اختیار کند و شما هم با توکل بر خدا و لی عدم شناخت راه منطقی و عادی همچنان بیکار بمانید پس با افکار منفی ، کمال گرایانه و سوء ظن نسبت به رحمت خدا بپرهیزید موفق باشید.

اميدوار;179429 نوشت:
من 1سال هستش که بیکارم و این شرایط تاثیر زیادی روی توکل من به خدا گذاشته کم کم دارم دچار ضعف ایمان میشم.

سلام بر بقیةالله الاعظم ومنتظرانش

گرچه قرار است که غیر کارشناسان به مباحث و موارد تخصصی ایشان وارد نشوند اما به هر حال ....گفتم حالا بنده هم اظهار نظر ی بنمایم وپا در کفش عزیزان وبزرگان بنمایم . اگر قابل بود جدی بگیرید ! وگرنه که...

برای درمان هر دردی ابتدا باید آفت وویروس مسبب آن درد را شناسایی نمود وبعد به درمان پرداخت .

درصدی ازمسأله ی بیکاری در جوامع به خود افراد آن جامعه بر میگردد .
با پیشرفت تکنولوژی دو عارضه دامنگیر افراد جامعه گردیده که هر کدام به جای خود قابل تامل میباشد
اولا" سطح توقع افراد از جامعه بالا رفته وانتظار دارند که جامعه مقدمات یک سری از فعالیتهای کاذب شیک وکلاسیک را به عنوان فرصتهای شغلی برایشان فراهم کند که به عوض بازدهی مناسب وبرآوردن واقعی نیازهای جامعه فقط جهت پر کردن وقت این افراد وفراهم کردن سود کاذب برای برخی از افراد میباشد . که البته از هر صنف وگروهی هم یافت میشود .
مثال : کافی نت - کافی شاپ - بازار یابی - مسافر کشی - پانسیون حیوانات خانگی !!! -باشگاههای بدنسازی -آیس....- فروش پایان نامه و......

البته وجود برخی از این موضوعات برای ایجاد شغل در حد متعارف ومتناسب با نیاز جامعه بد که نیست بلکه بسیار هم خوب است .

اما در مرحله ی دوم (کلاس!!! شخصیتی افراد برای انجام کار)است .
به این شکل که در جامعه ی امروزی به چند دلیل هرکاری شایسته ی جوان امروزی نیست و مثلا" زراعت و کشت وکار که برکت وسودبسیاری هم دارد در شأن یک جوان فشن شهر بزرگ شده ی دارای دیپلم!!! ویا لیسانس !!! نیست
ویا تاسیس دامداری با آن ملحقات (طویله و مسایل بهداشتی اش) برای این جوان بی کلاسی محسوب میشود وبرکت وسود آن در نظر گرفته نمی شود .

کار تولیدی هم تخصص میخواهد وهم سرمایه!!!!
اما مثلا" مسافر کشی ویا واسطه گری هیچکدام از این ها را نمیخواهد !!!
وانگار اصلا" متوجه نیستند که برای همین موارد کاذب چه وامها میگیرند تا مثلا" یک ماشین 8 یا 9 میلیون تومانی بخرند تا در شهر !!! مسافر کش باشند !!!

در حالیکه همین سرمایه را میتوان در یک منطقه ی محروم به کار گرفت وبا ایجاد یک تولیدی از هر صنف ! هم برای خود وهم برای یک عده روستایی محروم شغل ایجاد کرد . ومدیر تولید ی شود هر چند کوچک ، تا مسافرکشی که هرچه درآمد دارد باید به حلقوم همین وسیله بریزد تا حرکت کند وصاحبش را فریب دهد که امروز 30 تومان در آمد داشتی در حالیکه 25 تومان آن را باید خرج خودوسیله کند .

خلاصه ونتیجه ی مطلب اینکه : ارزشها برای نوع زندگی وفعالیت به جهتی تغییر کرده که به عوض ارزش معنوی و واقعی به یک سری ارزشهای کاذب و حتی توهم تبدیل شده ! واین ربطی به تقدیر و... ندارد وفقط این خود ما هستیم که باید فرهنگ ارزشی نوع زندگی مان را تغییر دهیم .
از طرفی سطح توقعات افراد جامعه با سطح تخصصاتشان وفق ندارد وتقریبا" دو سوم افراد جامعه زیاده خواه شده وظرفیتهای فکری و عملی و ذاتی خود را در نظر نگرفته وجامعه وارد یک سری توهمات کاذب در این باره شده که در یک تعریف عامیانه میتوان گفت نسل جوان ما به خصوص بیشتر در رویا ؛ دوران جوانی خود را سپری میکنند وکسی نیست تا با شوک یک سیلی به صورت سمبلیک) آنها را از خواب خوش ورؤیا (توهم)بیدار کند . وایشان در انتهای این رؤیا به پوچی میرسند که عواقب این تهی بودن را یا با خودکشی به شکلهای مختلف از قتل نفس گرفته تا غرق شدن در فساد جبران میکنند ویا به این نتیجه میرسند که نعوذا"بالله خداوند در حق ایشان کوتاهی کرده وآهسته آهسته ایمان خود را از دست میدهند .

اکنون مسأله یپیش رو این است که چاره ی کار در چیست و چه راه حلهایی برای این مسأله میتوان به عنوان راه کار ونه مسکن موقتی ارایه داد ؟

حق یارتان :Sham:

اميدوار;179429 نوشت:
سلام

ازتون یه کمک میخواستم یا بهتره بگم یه راهنمایی

من 1سال هستش که بیکارم و این شرایط تاثیر زیادی روی توکل من به خدا گذاشته

کم کم دارم دچار ضعف ایمان میشم.

لطفا منو راهنمایی کنید.
متشکرم
+++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++

باعرض سلام و تشکر خدمت شما
مسأله بیکاری در جامعه ما متوجه بسیاری از افراد است و شما سعی کنید با تلاش و کوشش از راه منطقی به حل مسأله خودتان بپردازید البته باید نگرش خودتان را نسبت به نوع کار اصلاح کنید و بدانید که :
الف : کار در هر سطح و نوع و کیفیت باشه برای شروع خوبه و شما نباید سخت گیر و یا کمال گرا باشید .
ب: سعی کنید برای انتخاب شغل وضعیت خودتان را نگاه کنید و به نگرش جامعه کاری نداشته باشید.
ج: برای رفتن به سر کار سعی کنید تمام تلاش خود را بکار بگیرید از روش های معمول و مرسوم استفاده کنید و به هیچ وجه ناامید نشوید و همیشه به این تمثیل ایمان داشته باشید که عاقبت جوینده یابنده بود.
د : موضوع توکل برخدا هیچ منافاتی با روش منطقی حل مسأله شما ندارد و شما نباید توکل را با معجزه و یا حل مشکل از راه غیر عادی و یا به عبارتی دیگر ماورایی اشتباه کنید بسیار از امامان و معصومین ما برای درآمد زندگی خود به سختی کار می کردند در حالی اگر خدا بخواهد از راه غیر عادی به حوایج دنیوی ما انسان ها رسیدگی کند برای بندگان صالح خودش که پیوسته مشغول عبادتش بودند بهترین روزی ها را می رساند و دیگر لازم نبود حضرت امام صادق علیه السلام سخت در زمین کشاورزی مشغول به کار شوند شما نباید منتظر معجزه و یا شبیه به آن باشید زیرا خداوند از راه عادی به حوایج بنده اش رسیدگی می کند و شاید فردی بیکار باشد که اعتقادی به خدا نداشته باشد ولی با روش منطقی یک کار پردرآمدی هم اختیار کند و شما هم با توکل بر خدا و لی عدم شناخت راه منطقی و عادی همچنان بیکار بمانید پس با افکار منفی ، کمال گرایانه و سوء ظن نسبت به رحمت خدا بپرهیزید موفق باشید.


شاید خدا می خواهد شما را با بیکاری امتحان کند. صبور باشد

البته بعد از کسب رخصت از کارشناسان!

قبل از ورود به بحث اصلی یک مقدمه که در درک درمان مشکلات روانی بسیار مهم است.
همه ما در برابر مشکلات مجموعه ای پاسخ های روانی رو خواهیم داشت. این پاسخ ها ممکنه ما رو در حل مشکل کمک کنه و یا برعکس مشکل رو بزرگتر کنه. مثل کسی که از یک حیوان وحشی ترسیده، ممکنه فرار کنه که این یک پاسخ مناسب هست (appropriate) و یا از ترس فلج بشه و همونجا بمونه که این یک پاسخ نامناسب (inappropriate) هست.

گاهی روان ما در برابر مشکلات پاسخ هایی میده که خود فرد از ماهیت و علت اون آگاه نیست! نقش بارز یک روانشناس و یا روانکاو اینجا مشخص میشه. در این شرایط گاهی فقط با آگاه کردن فرد از مکانیسم های ناخود آگاه روانیش، میشه درمان رو انجام داد و یا حداقل مسیر زیادی از درمان رو طی کرد. برای همین من سعی میکنم یک مکانیسم احتمالی رو توضیح بدم.

اما بیکاری و بی خدایی!!

در مشکلات و سختی های اجتماعی افراد ما 2 مفهوم کاملا متفاوت اما نزدیک مواجه هستیم. یکی محرومیت و یکی ناکامی (frustration).

محرومیت بسیار شایع هست؛ خیلی ها هستن که خیلی چیزها رو ندارند. همین الآن که من دارم با این کامپیوتر و اینترنت پرسرعت این مطلب رو مینویسم هستند جاهایی در نزدیکی ما که حتی آب و برق هم ندارند. اما اغلب اینها مثل اغلب ما سالم هستند، بیماری روانی خاصی ندارند، مومن و معتقد و ....

اما گاهی این محرومیت همراه میشه با دیدن افرادی که محروم نیستند. کسی چیزی رو نداره و در بین افرادی زندگی میکنه که اونها هم ندارند این محرومیت هست اما اگر همین فرد رو بذاریم در اجتماعی که اون محرومیت رو ندارند اینجا فرد دچار ناکامی میشه.

شما تا وقتی موبایل در ایران نبود احساس نیاز نمیکردید! اما حالا نمیشه موبایل رو ازتون جداکرد. اون زمان محروم بودید و حالا اگه از دستش بدین ناکام هستید.

بنابراین صرف سختی های اجتماعی، نمیتونه تغییر بزرگی در روح و روان انسان بذاره کما اینکه این همه رفاه اجتماعی هم نتونسته بشر امروز رو سالمتر از بشر گذشته بکنه. (از نظر روحی و روانی)
اما برعکس ناکامی اثرات بسیار بدی داره.
وقتی کسی دچار ناکامی هست، موانعی رو متصور میشه که در برابرش قرارگرفتن و باعث میشن به چیزی که مثل بقیه آدم ها میتونسته برسه؛ نرسه.
این موانع ممکنه واقعی نباشن. ممکنه به غلط فرد فکر کنه که این اجتماع بوده که اون رو از حقش محروم کرده و یا مثلا خانواده خودش و یا روزگار و یا حتی خدا!

یکی از اثرات مهم این ناکامی، خشم هست. شاید یه جور انتقام! و متاسفانه ممکنه این خشم به سمت منبع واقعی مشکلات هدایت نشه!
مثل کسی که ناکامی اجتماعی داره و حالا خشم خودش رو با صدمه زدن به مثلا یه تلفن عمومی! نشون میده و مثلا این خشم رو با زیرپا گذاشتن قوانین اجتماعی نثار جامعه ای میکنه که گمان میکنه دلیل ناکامیش هست.

===============================
حقیقت اینجاست که خداوند در بیکاری دوست ما مقصر نیست. روابط اجتماعی صحیح یا غلط ماست که این مشکل رو ایجاد میکنه. اما ممکنه وقتی دوست ما در این مورد می بینه که خیلی ها کار دارند و تولید اقتصادی این حس ناکامی رو وقتی تبدیل به خشم کرده در این مورد خشم متوجه خدا شده!
این یک عکس العمل نامناسب هست. یعنی مشکل رو حل نمیکنه بلکه بزرگتر میکنه.

من نمیتون به دوستمون قول بدم که اگر همچنان معتقد به خدا باشه مشکل بیکاری اون حل میشه اما میتون این رو بهش قول بدم که با قهر از خدا هم مشکلش حل نمیشه و فقط انرژی لازم رو برای پیداکردن یک راه حل در یک بحران روحی حروم میکنه.:Sham:

================================
مطلب رو هم اضافه کنم بخ صحبت های کاربر گرامی جناب طه؛ اگر در جامعه بی عدالتی باشه، و درصد بیشتری از مردم احساس کنند مانعی بر سر راه رسیدن به اون چیزی که حقشون هست وجود داره، درصد بیشتری از مردم دچار ناکامی میشن، درصد بیشتری دچار مشکلات روحی و خشم و پرخاشگری میشن و متاسفانه همه اینطور نیستند که این خشم رو متوجه خدا کنند! و ممکنه متوجه اطرفیان خودشون بکنند.
بنابراین در کنار مشکلاتی که بیان کردید بهتر هست این رو هم ببینید.

امام حسين (ع):مردم بندگان دنيا هستند و دين حرفي است که بر سر زبان ميرانند و تازندگي آنان خوب و گوارا است دين را حفظ ميکنند ولي چون به بلاها امتحان و آزمايش ميشوند،دين داران کم خواهند شد.بحار الانوار

سلام دادش من ،من یکی از اقوام نزدیکمم لیسانس زمین شناسی داره یه 1سالی بیکار بود بعد اونجور که خودش میگه توقعشو از این زندگی و دنیا کم کرد و حالا داره داربست میبنده به نظرم توقعتو بیار پایین

بنام الله
با صلوات بر محمد وال محمد

من خودم لیسانس برق رو دارم و یک سال است که بیکارم و در این یک سال به اکثر جاهایی دولتی برای استخدام رفتم ولی نشدو خیلی چیزها دیدم بماند. مشکل جامعه ما این است که تخصص نداریم و این بر می گرده به اموزش .این همه دانشگاه داریم اما دریغ از یه اموزش درست و حسابی .در دانشگاه ها عوض دادن یه راهبرد اساسی یه جزوه میدن و برو...
من چند ماهی میشه شروع کردم به یادگیری مباحث تخصصی برق که در بیرون کاربرد داره ولی نامید هم نشدم و اعتقاد دارم خدا هیچ موقع من رو ول نمی کنه شاید من از خدا دور بشم ولی خداوند همیشه به من نزدیک است
شما هم برادر من توکلت رو از دست نده و خودتم سعی کن. دوست ی داشتم لیسانس بود بعد چند سال گچ کاری الان در بانک تجارت استخدام شده راستی رشته تحصیلیت هر جی هست تخصصت رو ببر بالا
موضوع قفل شده است