๑☀ هــادی آل فاطمه (س)☀๑ مبارزه با هتاکین امام علي النقي الهادی علیه السلام

تب‌های اولیه

290 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال

سلام علیکم جمیعا و رحمه الله و برکاته

بسیار عالی.

من متوجه این مطلب نشدم که فرمودید از این وبلاگها دعوت کنیم و بعد فرمودید که قابل اطمینان بودن شرط هست و بزرگواران اسک دین مورد اعتماد هستند. این مساله را شرحی بدهید البته در یک جای خصوصی تر.

اما در مورد ایمیلها نکته بسیار صحیحی رو فرمودید
حقیر نرم افزاری رو سراغ دارم و تقدیم میکنم که ایمیلها در این باکس ایجاد شود.
و مطمئنا در ایمیلها نه اسمی از مبارزه هست و نه از هتاک. چون نمیخواهیم که برای آنها تبلیغ کنیم.

این مشکل وجود دارد که خیلی ها اصلا نمیدانند شعائر دینی چیست و نمیدانند که ارزش قرآن در چیست و کلام ائمه چه چیزی را به آنها هدیه میدهد.
نیت ما ان شاء الله این است که شعائر دینی و بالاخص ائمه شیعه ای که ناشناخته ترند برای جوانان را در هر جائی که لازم است معرفی کنیم. نه خودمان ار معرفی میکنیم و نه کس دیگری را.

حال تا نظر اساتید و دوستان چه باشد.

سپاسگذارم

یاحق

زیارت نامه امام هادی با صدای استاد فرهمند


گوشت بدن فرزندان فاطمه بر درندگان حرام است...

زني که مي گفت : زينب دختر فاطمه زهرا سلام الله عليها است

در روزگار حکومت متوکل زني ادعا کرد که زينب دختر فاطمه زهرا سلام الله عليها است متوکل به او گفت: تو زن جواني هستي و از زمان رسول خدا صلي الله عليه و آله سالياني گذشته است.

آن زن گفت: رسول خدا دستش را بر بدن من کشيده است و از خداوند خواسته که هر چهل سال جواني ام را به من برگرداند و من اين مطلب را تا به حال براي مردم اظهار نکردم. متوکل سران ابي طالب و فرزندان عباس و قريش را خواست و مشورت کرد آنها گفتند در فلان تاريخ زينب دختر حضرت فاطمه عليه السلام وفات يافته است ولي آن زن مي گفت دروغ است .

متوکل گفت: من از فرزندان عباس نيستم اگر نتوانم حجت و دليلي نقض سخن اين زن بياورم.

اطرافيان گفتند: امام هادي عليه السلام را بخواه اميد است که پاسخي داشته باشد
امام هادي عليه السلام به آن زن فرمود: گوشت بدن فرزندان فاطمه بر درندگان حرام است بنابراين اگر راست مي گوئي داخل محوطه درندگان بشو.

آن زن گفت: ديگران که در اين مجلس مدعي هستند از فرزندان امام حسن و امام حسين عليهما السلام هستند داخل شوند.

متوکل به حضرت هادي عليه السلام گفت: شما خودتان داخل شويد.

امام فرمود: مانعي ندارد، نردباني آوردند و در محوطه اي که شش شير بود امام داخل شد پس از ورود امام تمام شيرها خود را به امام نزديک کردند و امام دست بر سر آنها مي کشيد ...

سلام

bina88;209031 نوشت:
از این وبلاگها دعوت کنیم

ببخشید, بد توضیح دادم.

شما فرمودید:

نقل قول:

ان شاء الله اگر تعداد یاوران امام هادی به 30 نفر برسد ان شاء الله انجام کار بصورتی کامل و شایسته زیاد طول نمی کشد .

پیشنهادم این بود که به وبلاگ هایی مثل همان لینک های بالا ایمیل زده و دعوت به همکاری بشه.

چون این وبلاگ ها قبلا فعالیت این چنینی(؟) داشته اند احتمال همکاری شان بیشتر هست.

به نظر میرسه چند صد تایی کاربر این چنینی در دنیای مجازی باشه.

دعوت به همکاری از کاربران خود اسک دین عالیه, ولی راه بهتری برای یافتن و جذب افراد خارج از سایت به ذهنم نرسیده.:Gig:

bina88;209031 نوشت:
بزرگواران اسک دین مورد اعتماد هستند.

منظورم مطلب خاصی نبود.:Gol:

یعنی هر نفری که خارج از سایت برای همکاری جذب میشه, زیر نظر اسک دینی ها و در خود اسک دین فعالیت کنه.

خوب اینا پیشنهاد اولیه و خام و ناقص بنده هست.:Ghamgin:

bina88;209031 نوشت:
در یک جای خصوصی تر.

خودم به شخصه تصمیم به عضویت در گروه را نگرفته ام.:Gig:شوخی که نیست.

یک نکته دیگر جستجوی امام نقی در گوگل هست, وبلاگ نحس هتاکین اولین نتیجه گوگل هست.

در قسمت تصاویر هم وضع وحشتناک است, مخصوصا وقتی safesearch را غیر فعال می کنید...

اعوذ بالله من الشیطان الرجیم
[=Times New Roman]

[=Times New Roman]بسم الله الرحمن الرحیم

[=Times New Roman]
قال الله تعالی فی کتابه والله لا یغیر ما بقوم حتی یغیر ما بانفسهم. خداوند متعال تغئیری در قومی ایجاد نمیکند مگر اینکه آن قوم خودشان این تغئیر را در درون خود بطلبند بخواهند و در جهتش حرکت کنند.

آنچه که امروز رحیمی عزیز می بینیم و در گوگل سرچ شما تشریح کردید در حقیقت نمود ضعف در باورهای ماست که بدین شکل برای خود ما واضح شده.

نوشته های یک بهائی - کافر زندیق یا هرچه که فکرش را بکنید صدر گوگل سرچ را گرفته وقتی سکوت بود از وی بی مسئولیتی

یا حتی اعتراضی بود از روی بی مسئولیتی
(اول این سرچ را دوستان کلیک کنند
همچنین صفحه این گزارش شیعه آنلاین را با این موضوع : - شیعه آنلاین - توهین در "کمپین یادآوری امام نقی به ... ) یکی هم آمده

[=Times New Roman]مثلا[=Times New Roman] اعتراض کند برای رنکینگ گوگل عین موضوع وبلاگ هتاک را گذاشته که هیچ وبلاگ نویس هتاک هم آمده با افتخار در قسمت نظرات نوشته بله من نوشتم ادمینش منم.

لذا این نمود این موضوع است . برای ما بد نیست. آئینه اگر قد تو بنمود راست خود بشکن آئینه شکستن خطاست.

مومن بی مسئولیت

چنین ترکیبی در قاموس قرب الهی وجود ندارد.

یاحق

جمعی از فعالان فضای مجازی با هدف نشر معارف اسلامی اقدام به برگزاری " دهه بزرگداشت امام علی النقی (ع) در فضای مجازی" نموده اند. در بیانیه این فعالان فضای مجازی در رابطه با هدف از برگزاری این دهه آمده است:

"جمعي از کاربران فضاي مجازي و شبکه هاي اجتماعي با توجه به ضرورت و اهميت نشر معارف اهل بيت عليهم السلام در فضاي مجازي تصميم گرفتيم که از امکانات اين فضا در راستاي رسالت خود براي جامه عمل پوشاندن به اين هدف مقدس استفاده کنيم.

با توجه به اين هدف به پيشنهاد جمعي از کاربران تصميم گرفتيم که دهه اي را به عنوان "دهه بزرگداشت امام علي النقي (ع) در فضاي مجازي" معرفي کنيم تا در اين دهه تمرکز فعاليت هاي خودمان را بر روي اين هدف بگذاريم.

انتخاب امام علي النقي (ع) براي شروع اين حرکت به اين دليل بود که احساس کرديم در راستاي معرفي ابعاد وجودي اين امام همام از طرف ما کم کاري صورت پذيرفته است و معارف اين امام عزيز آنگونه که بايسته و شايسته است در جامعه و بخصوص در فضاي مجازي بيان نشده است.

اعتقاد ما بر اين بود که اين حرکت بايد حرکتي جامع باشد که طي آن تمام افرادي که به اين هدف معتقد هستند بتوانند در زمينه توان و تخصص خود سهمشان را در عملي شدن اين هدف ادا نمايند.

با توجه به اين امر با هماهنگي هايي که با دوستان خود در برخي خبرگزاري ها،سايت هاي خبري و تحليلي، نهادهاي توليد محتوا و افراد توانمند در توليد محتوا داشتيم اين دوستان ضمن استقبال از اين ايده تعهد کردند که به اندازه توان خود در اين دهه محتوا در رابطه با امام دهم توليد نمايند و نيز محتواهاي توليد شده را بازنشر نمايند.

بي ترديد محتواهاي توليد شده در قالب هايي چون حديث، زندگي نامه و روايات، پوستر، کليپ، دلنوشته، عکس و تحليل زندگي امام هادي (ع) و نيز محتواهاي توليد شده به زبان هايي غير از زبان فارسي توسط کاربران فضاي مجازي باز نشر خواهد شد.

انشاالله تصميم داريم که در هئيتي که روز شهادت امام هادي (ع) توسط فعالان مذهبي فضاي مجازي برگزار خواهد شد محتواهاي توليد شده و تجميع شده را در قالب مکتوب يا بصورت نرم افزار ارائه نماييم."

شایان ذکر است که این حرکت با استقبال فعالان فضای مجازی، کاربران شبکه های اجتماعی، بلاگرها، خبرگزاری ها و سایت های خبری و تحلیلی مواجه شده است.

تا کنون خبرگزاري های فارس، نسيم و دانشجو، روزنامه وطن امروز، شبکه اجتماعی افسران و نیز سايت هاي خبري جهان، رجا، مشرق، خبرنامه دانشجويان، صراط، شفاف، بي باک، 598، برهان، پيمانه، وبلاگ نيوز، تريبون، موج قانون، مجلس نهم، بهدخت، دي نيوز، تازه، وب خبر، تريبون، امت نيوز، زنان پرس، قاصد نيوز به این حرکت پیوسته اند.

اطلاعات بیشتر در رابطه با این حرکت در آدرس اینترنتی http://www.afsaran.ir/imamhadi موجود می باشد.

دانلود فایل صوتی حجه الاسلام پناهیان با حجم 8 مگابایت

یاحق

 امام علی النقی الهادی (علیه السلام):

مَن أطاعَ الخالِقَ فَلَم يُبالِ بِسَخَطِ المَخلُوقينَ وَ مَن أسخَطَ الخالِقَ فَليَيقَنَ أن يَحِلَّ بِهِ سَخَطُ المَخلُوقينَ
هر کس از خدا اطاعت کند از خشم مخلوق و مردم نمي ترسد و آنکه خدا را به خشم آورد پروردگار، وي را دچار خشم مخلوق خود مي نمايد.
(سفينة البحار، ج2، ص 343)

پاسخ آيت الله مکارم شيرازي در رابطه با دهه بزرگداشت امام علي النقي (ع) در فضاي مجازي

برخي از متوليان دهه بزرگداشت امام علي النقي (ع) در فضاي مجازي با بيان مقدمه اي از اين طرح خدمت آيت الله مکارم شيرازي از مراجع معظم تقليد ضمن درخواست از ايشان براي ارائه رهنمود براي برگزاري اين دهه از ايشان پرسيدند: "با توجه به مطالب توضيح داده شده وظيفه ما در مقابل اينگونه جسارت ها به ساحت ائمه اطهار (عليهم السلام) چيست و ديگر مومنين تا چه ميزان بايد در مقابل آن بکوشند".

پاسخ آيت الله مکارم شيرازي " شک نيست که احترام تمام معصومين (ع) بر همه ما واجب است و بايد از طريق صحيح و حساب شده و با برنامه‌هاي خوب بدگويان را پاسخ دهيم مخصوصا امام دهم (ع) که از جهات زيادي مظلوم واقع شده است و شک نيست که هدف دشمن با اهانت‌هايش تضعيف مباني اعتقادي مردم است که انشاءالله موفق نخواهند شد ولي خوبست از بردن نام سايت‌هاي فاسد و مفسد که ارزش بردن نام نام ندارند خودداري کنيد ما هم به سهم خود انشاءالله اقداماتي خواهيم کرد و موفقيت شما را از درگاه خداوند خواهانيم.
هميشه موفق باشيد"


حدیث امام هادی علیه السلام 19 ( شکرگزار)

امام هادي عليه السلام:

اَلشاکِرُ أسعَدُ بِالشُّکرِ مِنهُ بِالنِّعمَةِ الَّتي أوجَبَتِ الشُّکرَ لِأنَّ النِّعَمَ مَتاعٌ‏وَالشُّکرَ نِعَمٌ و عُقبي؛

شکرگزار را ، به جهت شکرگزاري ، سعادتي است بزرگ‏تر از نعمتي که شکرگزاري را بر او واجب کرده است ؛ زيرا نعمت ، کالايي است و شکر ، نعمتي همراه با آخرت .

گزيده تحف العقول >حديث شماره : 500266

برای دانلود لایه باز پوستر روی عکس کلیک کنید
برای راحتی شما کاربر خوب اسک دینی فایل مذکور از پیوست هم می توانید دانلود کنید.


برای دانلود لایه باز پوستر روی عکس کلیک کنید
منبع

*سلام بر سامرا*(تصاویر حرم امامان مظلوم امام هادی و امام حسن عسگری ع)






قبر مطهر مادر امام زمان (ع)








السلام علیکم یا اهل بیت النبوة

.
السلام علیکم یا ابناء المصطفی السلام علیکم یا ابناء حیدر الکرار السلام علیکم یا ابناء فاطمة البتول.


السلام علی عباد الله الصالحین
این مطلب توی شیعه آنلاین بود اینجا هم باشه خالی از فیض نیست
هیچ عیبی ندارد! اصلا ناراحت نشدید! فقط دوباره یه سری آدم های از خدا بی خبر، آمده اند و دارند به مقدساتمان توهین می کنند! هیچ ناراحت نشدید! اصلا انگار باب شده بعد از پخش یه سری سریال یا تیزر تلویزیونی که نمی دانم از عمد یا غیر عمده که با اسم های مشخصی پخش و انتخاب می شوند، کلمات و تکه کلام هایی بر سر زبان ها می افتد و آنها هم که منتظر همچنین موقعیت هایی هستند، سوء استفاده می کنند. نمونه اش را هم چند سال است داریم می بینیم و سکوت می کنیم و خیلی وقتا هم خودمان در پیامک ها و جک هایمان به کار می بریم. اما گویا که جزئی از اعتقاداتمان است و ...

برای مثال استفاده بد از لفظ "غضنفر". غضنفر از القاب امیرالمومنین (ع) است. و یا می گوئیم: خطرناکه حَسن ... جواد بازی در نیار دیگه ... خودت رو به کوچه علی چپ نزن ... نقی بُریم مشهد ... و غیره.

از این عبارات قبلی که بگذریم، اما چند وقتی است که در شبکه های اجتماعی مانند فیس بوک و غیره شاهد صفحه ای هستیم با عنوان "کمپین یادآوری امام نقی به شیعیان" با نمایه مسخره آمیز و بسیار زننده و یادداشت هائی که برخاسته از اعتقادات شیعیان اما با حرف های تمسخرآمیز درآورده شده است، و با بیش از 1.770 نفر عضو که خیلی هم فعال هستند.

جالب اینجاست که درباره صفحه اینطور نوشته اند: این صفحه به طنز اختصاص دارد. لطفا از هرگونه فحاشی به خصوص به ملیت ها و نژادها خودداری فرمایید.

دوستان، تا کی می خواهیم ساکت بنشینیم و دست روی دست بگذاریم؟! هنوز وقت آن نرسیده که غیرتمان به جوش آید؟! آیا من و شما شیعه نیستیم؟! براستی شیعه هستیم و اعتقاداتمان برایمان محترم است؟! آیا حاضریم کسی به پدر و مادرمان توهین کند؟! یعنی اگر اینطور شود خیلی آرام می گوییم: "زشته! به پدرم حرف زشت نزنید! حرف بد نزنید ..." یا اینکه در مقابل توهین کننده می ایستیم و مبارزه می کنیم؟!

اینجاست که غربت امام هادی مشخص می شود! چند سال پیش دشمنان مزار و حرم را تخریب کردند و اکنون هم اینگونه در بین شیعیانش هم غریب است! تا کی باید سکوت کنیم و ساده نگاه کنیم؟!

می شود وبلاگ زد، بسم الله حمایت کنید. تا دیر نشده طراحی کنید، پوستر بکشید، طرح بزنید، دستی بر قلم ببرید. دارند دین و اعتقاداتمان را می گیرند! تو رو بخدا یه حرکتی کنید، حرفی بزنید، چیزی بگویید. ساده نگذرید! به پیامبر توهین کردند ... قرآن را آتش زدند ... پرچم ارباب را سوزاندند ... بس نیست ... این همه دل من و تو شور کار و زندگی را می زند. کمی هم به فکر دین و مذهبت باشید! ساده و زودگذر نباشید ... شمایی که اهل دین و مذهب هم نیستید، تو رو بخدا می پسندید که به اعتقاداتتان توهین کنند؟!
http://shia-online.ir/article.asp?id=18473

نرم افزار امام هادی علیه السلام

نرم افزار امام هادی علیه السلام توسط مجتمع فرهنگی پژوهشی معاونت فرهنگی سازمان اوقاف و امورخیریه تولید شد.

در این نرم افزار آمده:
در این استادی که شاگرد شاگردش شد، سوغات مسافرت، عبادت، ساده زیستی، سخت کوشی، هیبت دلها، زمینه سازی دوره غیبت، آبارعلی، امام هادی علیه السلام و پیشگویی مرگ جوان غافل، صحبت کردن با زبان ترکی، تبدیل خاک به طلا و... مورد بررسی قرار گرفته است...
جهت استفاده و نصب در موبایل خودپیوست کلیک نمایید.



پس از دانلود و نصب در گوشی همراه خود گزینه نصب را تأیید نموده و پس از آن براحتی قابل استفاده خواهد بود.
اینجا

واقعا به عنوان یک شیعه دلم به درد آمد
خدا ولی نعمتمان را زوذتر به ما برساند .


چشمهايت فرات دلتنگي

اشکهايت تلاطم غمهاست

حال و روز دل شکسته تو
از نگاه غريب تو پيداست

اي غريب مدينه دوم
مرد خلوت نشين سامرّا

التماس هميشه باران
حضرت عشق التماس دعا


فخر عالم هستی عزیز دل زهرا سلام الله علیها جد بزرگوار امام زمان علیه السلام حضرت امام علی بن محمد الهادی النقی علیه السلام فرمودند

هر كس از خدا بترسد ، مردم از او بترسند ، و هر كه خدا را اطاعت كند ، از او اطاعت كنند ، و هر كه مطيع آفريدگار باشد ، باكى از خشم آفريدگان ندارد ، و هر كه خالق را به خشم آورد ، بايد يقين كند كه به خشم مخلوق دچار مى شود.
(تحف العقول ، ص 510)

فخر العرفا تاج سر ختم الوصیین میوه دل فاطمه سلام الله علیها حجت خداوند یکتا هادی گم شدگان در ضلال امام هادی علیه السلام فرمودند

به راستى كه خدا ، جز بدانچه خودش را وصف كرده ، وصف نشود . كجا وصف شود آنكه حواس از دركش عاجز است ، و تصورات به كنه او پى نبرد ، و در ديده ها نگنجد ؟ او با همه نزديكيش دور است و با همه دورى اش نزديك . كيفيت و چگونگى را پديد كرده ، بدون اينكه خود كيفيت و چگونگى داشته باشد . مكان را آفريده بدون اينكه خود مكانى داشته باشد . او از چگونگى و مكان بر كنار است . يكتاى يكتاست ، شكوهش بزرگ و نامهايش پاكيزه است .
(تحف العقول ، ص 510)

شیر میدان امامت سلطان ملک بندگی سرور همه بندگان خدا الموضح الرشید الامین العالم الطیب هادی آل محمد علیه السلام فرمودند

شخص شكرگزار ، به سبب شكر ، سعادتمندتر است تا به سبب نعمتى كه باعث شكر شده است . زيرا نعمت كالاى دنياست و شكرگزارى ، نعمت دنيا و آخرت است .
(تحف العقول ، ص 512)

القاب امام هادی علیه السلام

القاب شایسته امام، گوشه هایی از صفات و گرایش های والای ایشان را به خوبی تصویر می کنند و ما برخی را نقل می کنیم:

«الناصح»: این لقب از آن رو به ایشان داده شد که بیش از همه مردم، امت جدش را راهنمایی می کرد و مصالح آنان را گوشزد می نمود.

«المتوکل»: حضرت از این لقب نفرت داشت و به یاران خود فرموده بود وی را بدین لقب نخوانند. آن حضرت، از آن رو این لقب را ناخوش داشت که لقب جعفر متوکّل، خلیفه عباسی، نیز بود که از سرسخت ترین دشمنان اهل بیت(ع) به شمار می رفت.

«التقی»: زیرا حضرت تقوای الهی را پیشه ساخته و خدا را همیشه مرکز توجه خود قرار داده بود. طاغوت زمان، متوکل عباسی تمام تلاش جهنمی خود را به کار گرفته بود تا امام را به محافل لهو و لعب، و فسق و فجور بکشاند، ولی در کار خود سخت شکست خورد و اطرافیان خود را از این مطلب با خبر ساخت و از ناتوانی خود پرده برداشت.

«المرتضی»: که مشهورترین لقب ایشان است.
«الفقیه»: ایشان فقیه ترین فرد عصر و زمان خویش بودند و عالی ترین مرجع علما و فقها به شمار می رفتند.
«العالم»: حضرت، داناترین شخص زمان خود در مسائل و امور دینی، بلکه در تمام معارف و علوم بشری بودند.
«الامین»: ایشان در تمام امور دینی و دنیوی امین بودند.
«الطیب»: هیچ کس در زمان حضرت از ایشان پاکیزه تر و آراسته تر نبود.
«العسکری»: محل اقامت ایشان در سامرا «عسکر» نام داشت، از این رو به آن حضرت لقب عسکری داده شد.
شیخ صدوق (ره) در علل الشرایع و معانی الاخبار می گوید: از استادان خو رضی اللّه عنهم، شنیدم که می گفتند: محلّه ای که حضرت امام علی النقی و حسن بن علی علیهما السلام در آن در سرّ من رای ساکن بودند، عسکر نامیده می شد، از این رو به هر یک از این دو امام بزرگوار عسکری گفته می شود.
«الموضح»: روشن کننده احکام کتاب و سنت.
«الرشید»: حضرت از همه بهتر راه رشد و هدایت را یافته و بر صراط مستقیم بودند.
«الشهید»: زیرا ایشان توفیق شهادت را یافتند و به دست دشمنان خدا شهید گشتند.
«الوفی»: ایشان با وفاترین مردم بودند و وفا از ویژگی های ایشان بشمار می رفت.
«الخالص»: زیرا ایشان از هر عیب و زشتی پاک و منزّه بودند.(6)
«ابن الرضا»:امام هادی و امام عسکری(ع) مانند امام جواد(ع) به احترام جدّ بزرگوارشان، امام رضا(ع)،به ابن الرضا مشهور بودند. علامه طبرسی در ابن باره نقل کرده است: امام هادی(ع) و فرزند گرامی اش امام عسکری(ع) و جدّ بزرگوار وی(امام عسکری) یعنی امام جواد(ع) هر کدام در عصر خود، به لقب ابن الرض معروف بوده اند.(7)
مشهورترین القاب امام دهم(ع)، هادی و تقی است، به راستی آن حضرت مجسمه تقوا و هادی و هدایتگر جامعه اسلامی بود. و این سنّت فرزندان فاطمی و علوی است، پیوسته نورافشاندن و هدایت کردن و سپس مشعل هدایت را به هادی دیگر سپردن. و شیعه همیشه وامدار تعالیم و هدایتهای هادیان امّت است

برگرفته از سایت حوزه

به نام علی اعلی

ماجرای خواندنی احترام امام هادی (ع) به دانشمندان

حجت‌الاسلام والمسلمین باقر شریف قرشی مولف و نویسنده حوزوی در کتاب زندگانی امام الهادی(ع) به نقل یک ماجرای خواندنی از امام هادی (ع) و شیوه آن حضرت در احترام به علما پرداخته است.

این محقق حوزوی در کتاب خود با نقل سیره‌ای از آن حضرت آورده است:

امام هادى - علیه السلام - در بزرگداشت دانشمندان و اندیشمندان مى کوشید و به آنها توجهى خاص داشت و آنان را بر دیگر مردم برتر مى شمرد زیرا آنان سرچشمه نور و آگاهى در زمین هستند. از کسانى که مورد تجلیل امام قرار گرفت، فقیهى بود که با یکى از نواصب و مبغضین اهل بیت به مناظره پرداخته و او را مغلوب ساخته بود، آن فقیه پس از چندى به زیارت امام هادی (ع)آمد حضرت که از مناظره او با ناصبى خبردار بود از دیدن وى شادمان شده او را در صدر مجلس ‍ نشاند و به گرمى با وى به گفتگو پرداخت . مجلس مملو از علویان و عباسیان بود. آنان در آنجا از این توجه خاص امام رنجیده شدند و امام را مخاطب ساخته گفتند:
«چگونه او را بر سادات و بزرگان بنى هاشم مقدم مى دارى ؟...»

حضرت در پاسخ فرمود: از کسانى نباشید که خداوند متعال درباره شان فرمود:

«( أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِینَ أُوْتُواْ نَصِیبًا مِّنَ الْکِتَابِ یُدْعَوْنَ إِلَى کِتَابِ اللّهِ لِیَحْکُمَ بَیْنَهُمْ ثُمَّ یَتَوَلَّى فَرِیقٌ مِّنْهُمْ وَهُم مُّعْرِضُونَ ». (1)

«آیا ندیدى کسانى را که بهره اى از کتاب آسمانى به آنها داده شده بود، فرا خوانده شدند تا کتاب خدا داور آنان باشد لیکن گروهى اعراض کرده روى گرداندند».

آیا کتاب خداوند متعال را به عنوان داور و حکم قبول دارید؟... همگى گفتند: «آرى ، یابن رسول اللّه ». و امام روش ‍ خود را - به استناد آیات قرآن - چنین مدلّل ساخت : آیا خداوند نمى گوید:

« یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِذَا قِیلَ لَکُمْ تَفَسَّحُوا فِی الْمَجَالِسِ فَافْسَحُوا یَفْسَحِ اللَّهُ لَکُمْ وَإِذَا قِیلَ انشُزُوا فَانشُزُوا یَرْفَعِ اللَّهُ الَّذِینَ آمَنُوا مِنکُمْ وَالَّذِینَ أُوتُوا الْعِلْمَ دَرَجَاتٍ وَاللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ خَبِیرٌ ». (2)

«اى کسانى که ایمان آورده اید هنگامى که در مجالسى به شما گفته مى شود جاى باز کنید شما نیز جاى باز کنید تا خداوند براى شما گشایش دهد... تا آنجا که مى گوید: و دانشمندان را درجاتى بالاتر مى دهد».

خداوند متعال همانطور که مؤمن را بر غیر مؤ من مقدم مى دارد،« مؤ من عالم» را بر« مؤ من غیر عالم» برترى داده است . و باز خداوند است که مى فرماید: «خداوند مؤمنان اهل علم را درجاتى ، برترى مى دهد» آیا خداوند گفته است که خداوند نجیب زادگان و شریفان نسب دار را رفعت مى دهد! (نه این گونه نیست) لیکن حضرت باریتعالى با تاءکید مى گوید:

« أَمَّنْ هُوَ قَانِتٌ آنَاء اللَّیْلِ سَاجِدًا وَقَائِمًا یَحْذَرُ الْآخِرَةَ وَیَرْجُو رَحْمَةَ رَبِّهِ قُلْ هَلْ یَسْتَوِی الَّذِینَ یَعْلَمُونَ وَالَّذِینَ لَا یَعْلَمُونَ إِنَّمَا یَتَذَکَّرُ أُوْلُوا الْأَلْبَابِ » (3)

آیا آنان که مى دانند و آنان که نمى دانند با هم برابرند؟».

پس چرا از احترام و تجلیل من نسبت به این عالم که مورد بزرگداشت خدا نیز هست رنجیده شده اید، شکستى که این مرد به آن ناصبى با دلایل و براهین (قاطع)داد از هر شرافت مبنى بر نسب و تبار، بالاتر و برتر است .

دلایل و حجت هاى امام ، حاضرین را خاموش کرد لیکن یکى از بنى عباس حاضر در جلسه همچنان بر موضع نادرست خویش پافشارى کرد و گفت :
«یابن رسول اللّه ! شما این مرد را بر ما مقدم داشتى و ما را پایین تر از او به حساب آوردى در صورتى که او مانند ما نسبى چنین روشن و درخشان ندارد و از صدر اسلام تاکنون آن را که نسبى شریف تر داشته باشد بر دیگران مقدم مى دارند...»
منطق این شخص عباسى ، منطقى سست و بى بنیاد است که اسلام بدان کمترین بهایى نمى دهد، اسلام متوجه ارزش هاى والایى است که هرگز چنین افرادى تصور آن را هم ندارند و به گوششان نخورده است . لذا حضرت طبق اصل قرآنى :

« ادْعُ إِلِى سَبِیلِ رَبِّکَ بِالْحِکْمَةِ وَالْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَةِ وَجَادِلْهُم بِالَّتِی هِیَ أَحْسَنُ إِنَّ رَبَّکَ هُوَ أَعْلَمُ بِمَن ضَلَّ عَن سَبِیلِهِ وَهُوَ أَعْلَمُ بِالْمُهْتَدِینَ» (4)

و دستور: « کَلِمُوا النّاسَ عَلى قَدْر ِ عُقُولِهِم » براى قانع کردن وى راه دیگرى در پیش گرفت و گفت :

«سبحان اللّه ! » آیا عباس که از بنى هاشم بود با ابوبکر تیمى بیعت نکرد؟ آیا عبداللّه بن عباس پدر خلفاى عباسى و از خاندان بنى هاشم ، کارگزار عمر بن خطاب از بنى عدى نبود؟ پس چرا عمر افراد خارج از خاندان قریش را وارد شوراى شش نفره کرد (برای بیعت) ولى عباس را که هاشمى و قرشى بود وارد شورا ننمود؟!
پس اگر برتر شمردن غیر هاشمى بر هاشمیان نادرست است، باید بیعت کردن عباس با ابوبکر و کارگزارى عبداللّه بن عباس براى عمر را محکوم کنى و اگر آن کار اشکالى نداشت این مورد هم مانند آن روا خواهد بود...».

معترض ، تاب این استدلالات را نیاورد خاموش گشت و دیگر دم نزد.(5)

پی نوشتها:
1-سوره آل عمران ، آیه 23.
2- سوره مجادله ، آیه 11.
3- سوره زمر، آیه 9.
4- سوره نحل ، آیه 125.
5- « الاحتجاج» طبرسى ، ج 1 و 2، ص 454.
زندگانی امام علی الهادی(ع)-باقر شریف قرشی

منبع: مرکز خبر حوزه

[=Times New Roman]

[=Times New Roman][=Microsoft Sans Serif]بسم الله الرحمن الرحیم


[=Times New Roman]

سخنرانی صوتی و تصویری استاد میر باقری


[=Times New Roman]
موضوع سخنرانی: معرفت شناسی امام نقی (ع).
محل سخنرانی : حرم امام رضا علیه السلام
زمان سخنرانی : 1390 - شب ولادت امام علی النقی علیه السلام
مدت سخنرانی : ۵۵ دقیقه
فرمت : Wmv & Mp3
حجم : 88 مگابایت

[=Microsoft Sans Serif]لینک دانلود فایل تصویری و مشاهده بصورت آنلاین


http://d.takdid.com/tasviri/sokhanrani/Naghi/marafat%20shenasi%20emam%20hadi%20mir%20bagheri.wmv

[=Microsoft Sans Serif]دانلود فایل صوتی با کیفیت متوسط از همین پست


منبع : سایت تکدید

یاحق


بسم الله الرحمن الرحیم


نصوص داله بر امامت حضرت هادى عليه السّلام

اخبار وارده بر امامت حضرت ابو الحسن هادى عليه السّلام :

1- اسماعيل بن مهران گويد: هنگامى كه حضرت ابو جعفر عليه السّلام در مرتبه اولى از مدينه بطرف بغداد حركت دادند عرض كردم من از اين مسافرت تو بيمناك هستم اكنون بفرمائيد امام بعد از شما كيست؟ راوى گويد امام در اين هنگام صورت خود را بطرف من كرد و خنديد و سپس فرمود: من در اين سال از دنيا نخواهم رفت و در مرتبه دوم كه معتصم او را احضار كرد بار ديگر سؤال خود را تكرار كردم امام عليه السّلام گريه كرد باندازه‏اى كه محاسنش تر شد و بعد فرمود: اين مسافرت برايم خطر دارد و امامت بعد از من در دست پسرم علي خواهد بود.

2- مرحوم كلينى از خيرانى و او از پدرش كه از خدمت‏گزاران و ملازمين حضرت ابو جعفر جواد عليه السّلام بود روايت ميكند كه وى گفت: احمد بن محمد بن عيسى اشعرى در هنگام سحر خدمت آن جناب ميرسيد و از حالات وى جويا ميشد، در اين بين گاهى يكى از رسولان كه بين حضرت جواد و پدرم رفت و آمد ميكردند مى‏آمد و با پدرم به گفتگو مى پرداخت و احمد بن محمد از مجلس بيرون ميشد.
يكى از روزها كه پدرم با رسول حضرت جواد گرم گفتگو بود، و احمد بن محمّد هم در كنارى دور از ما نشسته بودند، و ليكن گفتار ما را استماع ميكردند، در اين هنگام مرديكه بين من و حضرت ابو جعفر رفت و آمد ميكرد گفت: پيشوا و سيد تو سلامت مى رساند، و ميفرمايد: من خواهم رفت و امر امامت در دست فرزندم علي قرار خواهد گرفت و شما همان طورى كه پس از پدرم به امامت من معتقد شديد بايد بعد از من هم به امامت وى اعتقاد پيدا كنيد.
بعد از اين كه آن مرد رفت احمد بن محمد بن عيسى بار ديگر جاى خود برگشت و به پدرم گفت: وى به شما چه گفت، پدرم گفت: مطلب خيرى در ميان گذاشت، احمد گفت: من كلام شما را شنيدم و گفته‏هاى او را اظهار كرد، پدرم به او گفت: خداوند استراق سمع را حرام كرده و فرموده: در امور ديگران كنجكاوى نكنيد، اما اكنون كه اين مطلب را شنيدى نگهدارى كن در يك روز به آن احتياج پيدا خواهد شد، و در جايى اين موضوع را اظهار نكن و در اخفاء آن بكوش.

پدرم هنگام صبح اين مطلب را در ده نسخه نوشتند و به ده نفر از بزرگان دادند
و گفتند: اگر من از دنيا رفتم شما اين رقعه‏ها را باز كنيد و از مضمون آن مطلع گرديد، راوى گويد: هنگامى كه حضرت جواد از دنيا رفتند پدرم در منزل او ماندند، تا آنگاه كه گروهى از رؤساى اماميه در پيرامون محمد بن فرج رخجى جمع شدند و راجع به امام بعد از جواد عليه السّلام گفتگو ميكردند.
در اين هنگام محمد بن فرج نامه‏اى براى پدرم نوشت و به او اطلاع داد كه گروهى از شيعيان نزد من جمع شده‏اند و اگر از شهرت نميترسيدم با اين جماعت نزد شما مى‏آمدم و اكنون شما هم در اين اجتماع شركت كنيد، پدرم سوار شد و بطرف منزل محمّد بن فرج رفت، آن جماعت به پدرم گفتند: تو در اين موضوع چه نظرى دارى؟ پدرم گفت:
اشخاصى كه رقعه‏ها را دارند حاضر كنيد.
هنگامى كه آن ده نفر حاضر شدند و رقعه‏ها را باز كردند، پدرم گفت: من به اين موضوع اعتقاد پيدا كرده‏ام، بعضى از آنها گفتند: ما دوست داريم در اين باره شاهد ديگرى هم داشته باشيم، پدرم گفت: اينك ابو جعفر اشعرى حاضر است و مرا تصديق ميكند و اين قضيه را همان طورى كه شنيده نقل ميكند.
پدرم از ابو جعفر اشعرى درخواست كرد تا در باره اين واقعه شهادت دهد، و ليكن وى توقف كرد و از شهادت خوددارى نمود، پدرم او را به مباهله دعوت كرد و از خداوند ترسانيد، پس از اينكه مطلب بر وى ثابت شد و دانست توطئه‏اى در كار نيست شهادت داد و قول پدرم را تصديق كرد، و گفت: توقف من از اين جهت بود كه ميخواستم اين شرافت براى مردى از عرب بماند، و اين جماعت پس از اين به امامت حضرت هادى عليه السّلام معتقد شدند.
اخبار در اين باب زياد است، و اجماع بر امامت وى قائم است، و كسى هم در زمان وى مدعى امامت نشده، و از اين جهت محلى براى ايراد ساير روايات نيست، و چون در اين زمان دشمنان ائمه قدرت و شوكت داشتند و لذا آن بزرگواران در تقيه شديدى بسر مى‏بردند، و از اين جهت شيعيان احتياج به نصوص داشتند تا امام بعدى را بشناسند.
و ليكن بالاترين برهان بر امامت آنها همان دلائل عقلي است .

منبع : زندگانى چهارده معصوم عليهم السلام، از، ص: 472 الی ص: 474

عزیزالله عطاردی جلد 1 ناشر نشر الاسلامیه


خصائص حضرت هادى عليه السّلام


1- سعيد بن عيسى گويد: زيد بن موسى مكرر از عمر بن فرج ميخواست تا وى را نزد برادرزاده‏اش ببرد، زيد ميگفت: وى جوان است و من عموى پدر او هستم، عمر بن فرج اين جريان را خدمت حضرت هادى عليه السّلام گفت، حضرت فرمود: شما يك بار او را اجازه دهيد تا نزد من بيايد و فردا مرا قبل از وى در مجلس حاضر كن سپس او را اذن ورود بده پس از آن هر طور خواستى عمل نما.
روز ديگر عمر بن فرج حضرت هادى عليه السّلام را در مجلس حاضر كرد و در صدر نشانيد و بعد از اين به زيد بن موسى اذن ورود داد، زيد وارد شد و در مقابل حضرت هادى نشست، روز پنجشنبه بار ديگر زيد بن موسى را احضار كرد و در صدر مجلس نشانيد و سپس حضرت هادى را هم در مجلس حاضر كرد، هنگامى كه زيد آن حضرت را ديد از جاى خود برخاست و او را در جايش نشانيد و خود در مقابلش نشست.

2- علت اينكه متوكل حضرت ابو الحسن هادى عليه السّلام را از مدينه به سامراء آورد اين بود كه: عبد اللَّه بن محمد والى مدينه از آن جناب به متوكل سعايت كرد، متوكل براى امام عليه السّلام نامه‏اى نوشت كه هر چه زودتر در سامراء حاضر شويد، متوكل در نامه خود بسيار اظهار اشتياق به ملاقات آن حضرت كرده بود.
هنگامى كه نامه به حضرت رسيد مهياى خروج شد و به اتفاق يحيى بن هرثمه
عازم سامراء گرديد، پس از ورود بسامرا متوكل او را اذن ورود نداد و چند روزى در «خان صعاليك» كه جاى غريبان و مسافران بود منزل كرد، بعد از اين متوكل دستور داد منزل خصوصى براى آن جناب ترتيب دادند و از كاروانسرا به آنجا منتقل شد.
3- صالح بن سعيد گويد: من روز ورود حضرت هادى سلام اللَّه عليه خدمتش رسيدم و عرض كردم: قربانت گردم اينان تصميم دارند نور شما را خاموش كنند و مقام شما را پائين بياورند، تا آنجا كه شما را در اين كاروانسرا كه جاى غريبان است منزل داده‏اند.
حضرت هادى فرمود: ناراحت نباشيد و معرفت تو نسبت به ما بايد بيش از اينها باشد، پس از اين با دست خود اشاره كردند ناگهان چشمهايم به بوستانهائى افتاد كه نهرهاى فراوانى از زير درختها جارى بود و زنان معطرى از زير آنها عبور ميكردند و جوانان خدمت‏گزار در آمد و شد بودند، چشمم از ديدن آنها خيره شد و بر حيرتم افزوده گرديد، بعد فرمود: ما هر جا كه باشيم اينان با ما هستند و لو در كاروانسراى غريبان منزل كنيم.
متوكل عباسى همواره آن حضرت را آزار ميداد و هر روز براى وى نقشه‏اى ميكشيد تا مقام او را در بين مردم پائين بياورد و ليكن هر چه كوشش ميكرد نتيجه نميگرفت اخبار امام هادى سلام اللَّه عليه با متوكل زياد است كه ذكر همه آنها كتاب را طولانى ميكند و بهمين اندازه كفايت ميكند. (2) ابو هاشم جعفرى در باره حضرت هادى گفته:

مادت الأرض بى و أدّت فؤادى - و اعترتنى موارد العرواء
حين قيل الامام نضو عليل - قلت نفسى فدته كلّ الفداء
مرض الدين لاعتلالك و اعتلّ - و غارت له نجوم السماء
عجبا إن منيت بالدّاء و السقم - و أنت الامام حسم الدّاء
أنت آسى الادواء في الدّين و الدنيا - و محيى الاموات و الاحياء


همان کتاب 480


معجزات حضرت هادى عليه السّلام


1- خيرانى اسباطي گويد: در مدينه خدمت حضرت هادى عليه السّلام رسيدم فرمود:
از واثق چه خبرى دارى؟ عرض كردم قربانت گردم، او را در كمال صحت و عافيت ترك كردم و اكنون ده روز است كه من از نزد او آمده‏ام، فرمود: مردم ميگويند: وى مرده است، راوى گويد: من دانستم كه حضرت خودش را قصد كرده است، بعد فرمود:
جعفر چه ميكند؟ عرض كردم: او را هم در بدترين حال ترك كردم.
امام هادى عليه السّلام فرمود: اكنون آگاه باشيد كه وى اينك بر خلافت مستقر شده است بعد از اين پرسيد ابن زيات چه كار ميكند؟ گفتم: مردم با وى هستند و اكنون اختيارات در دست اوست، فرمود: روزگار بر وى هم سخت گرفته، پس از اين سكوت كرد و به من فرمود: تقديرات پروردگار جارى خواهد شد و از فرمان وى سرپيچى نتوان كرد، اى خيرانى اينك بدان واثق مرده و متوكل جاى او نشسته و ابن زيات را هم كشته است، گفتم: اين امور چه وقت انجام گرفته است؟ فرمود: شش روز پس از خروج تو.

2- محمّد بن فرج رخجى گويد: حضرت ابو الحسن هادي عليه السّلام براى من نوشت زندگيت را جمع و جور كن و خود را مهيا ساز، من هم مشغول جمع آورى كارهاى خود بودم و از اين دستور امام عليه السّلام هم چيزى نفهميدم، يكى از روزها فرستاده حكومت آمد و مرا دستگير كرد و از وطنم بيرون نمود، و تمام اموال و دارائيم را ضبط كرد.
محمد بن فرج گويد: مدت هشت سال در زندان ماندم، بعد از اين نامه‏اى بدستم رسيد و حضرت هادى براى من نوشته بود در طرف غرب ساكن نشويد، من با خود گفتم اكنون كه در زندان هستم سكونت در جانب غربى برايم معنى ندارد و از اين نامه در تعجب بودم، چند روز از اين جريان نگذشت كه آهن‏ها را از پاى من باز كردند و مرا از زندان رها نمودند.
رخجى گويد: پس از اينكه از زندان بيرون شدم از آن حضرت خواهش كردم براى من دعا كند تا خداوند اموال مرا به من برگرداند، حضرت براى من نوشتند:
در همين زودى اموالت را برميگردانند، و اگر هم اموال را بتو رد نكنند ضررى متوجه تو نخواهد شد، نوفلى گويد: رخجى را بطرف لشكر حركت دادند و تمام اموال او را به وى برگردانيدند، و ليكن هنوز حكم را بوى نرسانيده بودند از دنيا رفت.
نوفلى گويد: علي بن خضيب به محمد بن فرج نوشت و او را بطرف لشكر دعوت كرد، محمد بن فرج در اين باره نامه‏اى به حضرت هادى عليه السّلام نوشتند و با وى به مشورت پرداختند، حضرت براى وى نوشت: شما به لشكرگاه برويد كه گشايش كارت در آنجا است، محمد بن فرج از زندان بيرون شد و به لشكرگاه رفت و در آنجا درگذشت.
ابو يعقوب گويد: محمد بن فرج را در يكى از شبهاى قبل از موتش ديدم كه به استقبال امام هادى عليه السّلام آمده بود، حضرت نظر مخصوصى بر وى كردند، پس از اينكه وى مريض شد من از او عيادت كردم، محمد به من گفت: ابو الحسن هادى برايم جامه‏اى فرستاده و فرموده است اين جامه را براى خود كفن قرار دهيد، راوى گويد: من اين جامه را در زير سر محمد بن فرج ديدم.

3- ابو يعقوب گويد: من حضرت هادى و ابن الخضيب را ديدم كه با همديگر راه ميرفتند، و ليكن امام هادى آهسته حركت ميكردند، ابن الخضيب گفت: قربانت گردم، چرا آهسته حركت ميكنيد با من بيائيد، حضرت فرمود: تو سزاوارترى جلو حركت كنى، راوى گويد: چهار روز از اين جريان گذشت كه ابن الخضيب را گرفتند و پس از شكنجه كردن به قتل رسانيدند.
راوى گويد: ابن الخضيب به امام هادى عليه السّلام اصرار ميكرد از منزلى كه در آن جا ساكن بود بيرون شود و خانه را تسليم وى كند، حضرت هادى به او گفت: در پيشگاه پروردگار در باره تو دعائى خواهم كرد كه برايت چيزى فرو گذار نكند، خداوند هم بر وى خشم گرفت و در همان روزها كشته شد.

4- ابو هاشم جعفرى گويد: در هنگامى كه «بغاء» وارد مدينه شد من هم در آنجا بودم، بغاء در ايام واثق باللَّه به مدينه آمد تا اعراب را دستگير كنند، حضرت هادى فرمود: مرا به لشكرگاه اين مرد ترك ببريد تا به بينيم وى چه كار ميكند، از مدينه بيرون شديم و بطرف آنان رفتيم، ناگهان يكى از آنها بر ما عبور كرد و حضرت هادى با وى به تركى سخن گفتند.
مرد تركى از اسب فرود آمد و از پاى مركب حضرت هادى بوسيد، راوى گويد:
آن مرد ترك را سوگند دادم كه امام هادى به شما چه گفت، وى جواب داد اين مرد پيغمبر است؟ گفتم: اين پيغمبر نيست، گفت: وى مرا بنامي خواند كه در بلاد تركى در كودكى مرا به آن نام ميخواندند و تا كنون احدى از آن نام اطلاع ندارد.

5- ابو هاشم گويد: من خدمت حضرت هادى عليه السّلام رسيدم و آن جناب با من به زبان هندى سخن گفت، و من نتوانستم جواب او را به خوبى بدهم، در اين هنگام امام عليه السّلام از دلوى كه پر از ريگ بود يك دانه ريگ را بر دهان خود گذاشته و آن را مكيدند، پس از آن به من دادند و من او را در دهان خود گذاشتم، به خداوند قسم هنوز از خدمت آن جناب مرخص نشده بودم كه با هفتاد و سه زبان سخن گفتم كه يكى از آنها زبان هندى بود.

....


6- ابو هاشم گويد: با حضرت هادى عليه السّلام به خارج سامراء رفتيم كه با بعضى از آل ابى طالب ملاقات كنيم، چون ملاقات وى مختصرى طول كشيد و ما در انتظار بوديم تا نگهبان او بيايد، لذا روكش زين اسب را بر زمين پهن كردم و حضرت روى او نشست و با هم بگفتگو پرداختيم.
عرض كردم: من دستم از دنيا تهى شده و چيزى ندارم، در اين هنگام امام هادى عليه السّلام مشتى از آن رملها را برداشت و به من داد و فرمود: جريان را بكسى اطلاع نده، من رملها را با خود نگهداشتم هنگامى كه به خانه مراجعت كردم ديدم رملها مانند طلا ميدرخشيد.
بعد از اين زرگرى را به خانه دعوت كردم و گفتم: اين‏ها را براى من آب كنيد،
زرگر گفت اين‏ها را از كجا تهيه كرده‏اى و من طلائى بهتر از اين نديده‏ام، گفتم: ما اين طلاها را در خانه خود از قديم داشته‏ايم، و پيره زنهاى ما اين‏ها را براى ما نگهداشته‏اند

7- محمّد بن حسن اشتر علوى گويد: من به اتفاق پدرم در منزل متوكل بوديم و من در آن وقت كودك بودم، گروهى از آل ابى طالب و بنى عباس هم در آنجا بودند، در اين هنگام ابو الحسن هادى آمدند و مردم همگان به پا خواستند تا آن جناب وارد منزل شدند.
بعضى گفتند: ما چرا بايد در مقابل او برخيزيم و از وى احترام كنيم، او كه اشرف و اكرم از ما نيست، به خداوند سوگند كه بعد از اين از وى اين گونه احترامات را نخواهيم كرد، ابو هاشم گفت: به خداوند قسم كه اگر باز او را به بينيد همين احترامات را خواهيد گذاشت، مختصرى كه گذشت بار ديگر حضرت از منزل بيرون شدند و مردم همگان از وى تجليل كردند، ابو هاشم گفت: شما كه ميگفتيد ما از او احترام نخواهيم كرد، جواب دادند ما بدون اختيار در مقابل وى خاضع شديم.

8- ابو هاشم جعفرى به حضرت هادى شكايت كرد كه من بسيار شائق هستم در خدمت شما باشم، و هنگامى كه از شما جدا ميشوم و بطرف بغداد مى‏آيم ناراحت مى شوم، اكنون دعا كنيد خداوند مركبى به من عطا كند زيرا اين مركبم اكنون ضعيف شده است، حضرت هادى عليه السّلام فرمود: خداوند تو را و مركبت را نيرو خواهد داد و فكر تو را راحت خواهد كرد.
راوى گويد: ابو هاشم پس از اين نماز صبح را در بغداد ميخواند، و تا ظهر خود را با همين مركب به سامراء ميرسانيد و بعد از ظهر هم به بغداد مراجعت ميكرد، و اين از عجائبى بود كه مشاهده ميشد.

9- ابراهيم بن محمد طاهرى گويد: متوكل مريض شد و علت مرضش هم اين بود كه قرحه‏اى از بدنش بيرون گرديد كه نزديك بود وى را هلاك كند، كسى هم جرأت نميكرد آن زخم را بوسيله آهنى چرك و خونش را بيرون كند، مادر متوكل نذر كرده
بود كه اگر فرزندش از اين مرض بهبودى حاصل كند از مال شخصى خودش مقدار زيادى به حضرت هادى عليه السّلام بدهد.
فتح بن خاقان به متوكل گفت: لازم است ما در باره اين مرض از اين مرد- مقصودش حضرت هادى بود- سؤالى بكنيم شايد در نزد او دوائى باشد كه خداوند به اين وسيله فرجى حاصل كند، متوكل گفت: بفرستيد از وى بپرسيد، قاصد رفت و جريان قضيه را به حضرت عرض كرد، فرمود: مقدارى سرگين گوسفند را بگيريد و با گلاب مخلوط كنيد و روى زخم بگذاريد و ان شاء اللَّه نافع خواهد بود، قاصد برگشت و جريان را گفت.
اطرافيان متوكل از اين دستور خنديدند و شروع به استهزاء كردند، فتح بن خاقان گفت: چه مانعى دارد كه ما اين دستور را آزمايش كنيم، و بعد اميدوارم كه اين دستور نافع باشد، آنان فرمايش امام هادى را بكار بستند و متوكل از ناراحتى آسوده شد و زخمش بهبودى يافت، و به مادر متوكل مژده دادند كه متوكل بهبودى يافت و او هم ده هزار دينار از ملك خود را براى حضرت فرستاد.
پس از اينكه متوكل خوب شد و چند روز گذشت بطحائى از حضرت هادى عليه السّلام نزد متوكل سعايت كرد و گفت اكنون در منزل وى اموال و اسلحه فراوانى جمع شده است، متوكل سعيد حاجب خود را طلبيد و گفت هنگام شب ناگهان بر منزل وى بريزيد و آنچه يافتيد بگيريد و اموال و اسلحه را جمع كنيد و نزد من بياوريد.
ابراهيم گويد: سعيد حاجب بمن گفت: من شب در كنار منزل ابو الحسن هادى حاضر شدم و نردبانى را نصب كرده و به پشت بام رفتم و از پله‏ها پائين شدم چون بسيار تاريك بود نتوانستم راه پيدا كنم و لذا متحير بودم، ناگهان ابو الحسن فرياد زد اى سعيد همان جا توقف كنيد تا برايت شمع بياورند، برايم شمعى آوردند و من داخل حياط شدم، مشاهده كردم يك جبه‏اى از پشم پوشيده و كلاهى از پشم بر سر نهاده است و روى سجاده‏اى كه روى حصير قرار داشت رو بقبله قرار گرفته.
فرمود: اينك اطاق‏ها را بازرسي كنيد، من داخل اطاق‏ها شدم و همه را تفتيش
كردم و جز يك بدره كه با مهر مادر متوكل ممهور بود و يك كيسه كه آن هم بمادر متوكل ارتباط داشت چيز ديگرى در خانه نديدم، ابو الحسن هادى بار ديگر فرمود: مصلى را هم نگاه كنيد من در مصلى هم شمشيرى را كه در يك غلاف بدون روپوش قرار داشت مشاهده كردم و همه را برداشته نزد متوكل بردم.
هنگامى كه چشم متوكل بر خاتم مادرش افتاد فورا دستور داد تا مادرش را حاضر كردند گفت جريان اين بدره چيست؟ وى جواب داد من نذر كرده بودم اگر از مرض بهبودى حاصل كنى ده هزار دينار از مال خود را باو بدهم و اينك به عهد خود وفا كرده‏ام و اين اموال را نزد وى فرستاده‏ام، و او هنوز به آنها دست نزده است.
متوكل دستور داد سر كيسه را باز كردند چهار صد دينار هم در آنجا قرار داشت، بعد از اين امر كرد بدره ديگرى را هم اضافه كردند و به سعيد حاجب داد و گفت: اين اموال را با همين شمشير بار ديگر نزد ابو الحسن ببريد، سعيد گويد: من اموال را خدمت حضرت هادى بردم و از آن جناب شرمنده بودم، و گفتم: اى سيد من بر من گران است كه بدون اذن شما وارد منزل ميشوم و ليكن چون مأمور هستم چاره ندارم، حضرت فرمود: وَ سَيَعْلَمُ الَّذِينَ ظَلَمُوا أَيَّ مُنْقَلَبٍ يَنْقَلِبُونَ.

10- ابو الطيب يعقوب بن ياسر ميگفت: متوكل به اطرافيانش اظهار ميكرد، واى بر شما من از وضع ابن الرضا به تنگ آمده‏ام، هر چه كوشيدم وى با من در مجلس بزم و عشرت شركت كند و با من هم صحبت شود امتناع ميكند، يكى از همنشينانش گفت: اگر ابن الرضا بحرف شما گوش نميدهد اينك برادر او موسى را كه اهل هوا و هوس است دعوت كنيد تا با شما در مجالس شركت كند، و اين قضيه در ميان مردم فاش مى‏شود و آنان فرق بين آن دو برادر نخواهند گذاشت و برادرش را هم متهم خواهند كرد و بوى دل نخواهند بست.
متوكل گفت: بنويسيد او را با احترام در اينجا حاضر كنند، متوكل امر كرد بنى هاشم و تمام فرماندهان و طبقات مختلف مردم در هنگام ورود از وى استقبال كنند، و دستور داد املاكى را هم بوى واگذار كردند و منزلى هم براى وى ساختند و خوانندگان و نوازندگان و ساقيان را هم در آنجا ساكن كردند، و احسان و اكرام زيادى در باره وى انجام داد، متوكل دستور صادر كرد كه كاخ مجللى هم براى او در كنار منزل او بسازند كه در آنجا با وى گرم عيش و نوش باشد.
هنگامى كه موسى بطرف متوكل مى‏آمد حضرت هادى سر پل و صيف جلو او را گرفتند و پس از سلام گفتند: اين مرد تو را حاضر كرده است كه آبروى تو را ببرد و تو را هتك نمايد و موقعيت خانوادگى تو را پائين آورد و مبادا در نزد وى اقرار به شراب خوردن كنى، اى برادر از خدا بترس و مرتكب گناه نباش، موسى گفت: او مرا براى همين معصيت‏ها دعوت كرده است اكنون راه چاره چيست؟.
حضرت هادى فرمود: گرد معاصى نرو و خداوند را بر خود خشمگين نكن، متوكل قصد دارد مقام تو را پائين آورد و آبروى تو را ببرد، هر چه امام عليه السّلام وى را موعظه كرد سودى نبخشيد و او اصرار ميكرد كه من بايد دعوت متوكل را اجابت كنم.
حضرت هادى عليه السّلام هنگامى كه مشاهده كرد برادرش به حرف او گوش نميدهد فرمود: اكنون كه ميل دارى با وى در مجالس لهو و لعب شركت كنى و با او نديم باشى بدان كه هيچ گاه به متوكل نخواهى رسيد و با او هرگز در يك مجلس جمع نخواهى شد، موسى در كاخ متوكل آمد و سه سال در آنجا ماند و هر گاه كه قصد ميكرد نزد متوكل برود به بهانه‏اى او را نزد خليفه راه نميدادند، تا آن گاه كه متوكل كشته شد.


11- حسين بن محمّد گويد: من دوستى داشتم كه فرزندان بغاء و يا وصيف را تربيت ميكرد، يكى از روزها كه امير از نزد خليفه مى‏آمد گفت: امير المؤمنين اين مرد را كه او را ابن الرضا ميگويند زندانى كرده است، امروز او را به علي بن كركر سپرده و من از او شنيدم كه ميگفت: من در نزد خداوند از ناقه صالح شريفتر هستم كه پروردگار در باره پى‏كنندگان آن ناقه فرمود: «شما جز چند روز زندگى نخواهيد كرد و اين وعده هر چه زودتر بسر خواهد آمد» و او جز اين كلمات چيزى بر زبان جارى نكرد مقصودش از خواندن اين آيه چه بود؟
گويد گفتم: خداوند امير را عزت دهد وى با اين كلمات اعلام خطر كرده است
اينك منتظر باش كه حوادثى روى خواهد داد، روز ديگر حضرت را از زندان آزاد كردند و چند روز كه از اين قضيه گذشت باغر ترك و گروهى ديگر بر متوكل حمله آوردند و او را كشتند و پسرش منتصر را به خلافت رسانيدند.

12- سعيد بن سهيل بصرى گويد: جعفر بن قاسم هاشمى بصرى پيرو مذهب واقفيه بود، يكى از روزها به اتفاق او در سامراء گردش ميكرديم، ناگهان حضرت ابو الحسن هادى عليه السّلام از آنجا عبور كرد و هنگامى كه چشمش به جعفر بن قاسم افتاد گفت: تا كى در خواب غفلت خفته‏اى؟ آيا هنگام آن نرسيده كه از اين خواب بيدار گردى؟! راوى گويد: جعفر به من گفت: فهميدى مقصودش از اين كلام چه بود بخداوند سوگند من دلم نسبت بوى گرم شد، بعد از چند روز يكى از فرزندان خليفه ما را دعوت بوليمه كرد و حضرت ابو الحسن را هم دعوت كرده بود، هنگامى كه آن جناب در مجلس شركت كردند همگان از وى تجليل و تكريم نمودند، در اين هنگام جوانى كه در مجلس بود نسبت به حضرت هادى بى‏اعتنائى ميكرد، امام عليه السّلام رو به آن جوان كرد و فرمود:
اكنون خنده ميكنى و از خداوند غافل‏شده‏اى و حال اينكه سه روز ديگر از اهل قبور خواهى شد.
جعفر بن قاسم گويد: من با خود گفتم: اكنون اين برهان خوبى است من انتظار خواهم كشيد تا اين مطلب بظهور برسد، راوى گويد: آن جوان سكوت كرد و چيزى نگفت و پس از اين از مجلس بيرون شديم، بعد از دو روز جوان مريض شد و در اول روز سوم هم درگذشت.

13- سعيد گويد: در مجلس وليمه‏اى كه يكى از اهالى سامراء تشكيل داده بود شركت داشتيم و ابو الحسن هم در اين مجلس بودند، يكى از مجلسيان مزاح و شوخى ميكرد و احترام آن جناب را نگاه نميداشت، حضرت روى خود را بطرف جعفر كرد و فرمود: وى از اين طعام نخواهد خورد و هم اكنون خبرى از اهل بيت او خواهد رسيد كه اين خوشى را از وى سلب خواهد كرد.
راوى گويد: غذا را كه در مجلس حاضر كردند جعفر گفت: قول اين اكنون باطل
خواهد شد، به خداوند سوگند تا آن شخص دست خود را شست و خواست غذا بخورد ناگهان غلامش از راه رسيد در حالى كه ميگريست، گفت زود خودت را بمادرت برسان كه اينك از پشت بام بزمين افتاده است و در حال جان دادن ميباشد، جعفر گفت:
به خداوند سوگند ديگر در مذهب واقفيه نخواهم ماند و به امامت اين قطع پيدا خواهم كرد. روايات در اين باب زياد است و اين اندازه براى ما كافى است.

همان کتاب 475 الی 479

بسم الله الرحمن الرحیم

حکم ارتداد برای هتاکی به امام هادی (ع) صادر شد

براین اساس ایشان در پاسخ به این سوال که مدتی است عده ای اجیر شده که عمدتا از ضد انقلاب خارج از کشور می باشند، در فضای اینترنت ؛ سایت ها و وبلاگ های خود به راحتی به امام مظلوم شیعیان حضرت امام هادی(ع) اهانت و جسارت می کنند ...

به گزارش شیعه آنلاین به نقل از مقاومت اسلامی، حضرت آیت الله صافی گلپایگانی از مراجع عظام تقلید شیعه در پاسخ به استفتائی که در پایگاهی اطلاع رسانی ایشان منتشر شد، حکم جسارت کنندگان به امام هادی (ع) را اعلام کردند.

براین اساس ایشان در پاسخ به این سوال که مدتی است عده ای اجیر شده که عمدتا از ضد انقلاب خارج از کشور می باشند، در فضای اینترنت ؛ سایت ها و وبلاگ های خود به راحتی به امام مظلوم شیعیان حضرت امام هادی(ع) اهانت و جسارت می کنند (طراحی جوک، کاریکاتور، فحاشی، دروغ بستن و ...) حکم این افراد چیست؟، فرمودند: چنانچه اهانت و جسارت به حضرت نموده باشد مرتدند. والله اعلم

با سلام

سلیلة الزهراء;216049 نوشت:
چنانچه اهانت و جسارت به حضرت نموده باشد مرتدند. والله اعلم

ممنون.
پس شاهین نجفی با توهین هایی که کرده مرتد است!

خدا لعنتشون کنه.

رحیمی;216177 نوشت:
با سلام

ممنون.
پس شاهین نجفی با توهین هایی که کرده مرتد است!

خدا لعنتشون کنه.

سلام علیکم جمیعا و رحمه الله و برکاته

ببینید چقدر زشت وقیحانه است که کسی بیاید به شخصی توهین کند که آن شخص بدون شک از او بهتر است.

وقتی سن کمی داشتیم پدر و مادرمان به ما یاد دادند که کسی که از تو بزرگتر است ( از لحاظ سنی ) وقتی باهات صحبت میکنه جلویش مودب وایستا اگر پدر بزرگ و مادر بزرگ بود توی چشماشون نگاه نکن سرتو بنداز پائین و..

و میگفتند این نشانه تربیت خانوادگی است اگر این کار را نکنی مردم در مورد ما هم بد فکر میکنند.

از بحث کفرآمیز بودن عمل ایشان ( که واقعا هم بحق بود ) بگذریم این رفتار شان خانوادگی این افراد را نشان میدهد.

بی بی سی هم که پر از بهائیانی است که نوکری یهود سامری را میکنند. از خانواده و فرهنگ و شعور و حتی تمدن هم با این عملش نشان داد بیگانه است.

یاحق

رحیمی;208343 نوشت:
گزارش به فسبوک جهت بسته شدن این صفحات توهین آمیز:

نکته ۱ : تا جایی که می دانم, طبق قوانین فیس بوک این صفحه بایستی بسته شود.(اگر اشتباه است لطفا حتما بفرمایید):Gig:

نکته ۲: جهت بزرگنمایی بر روی عکس ها کلیک کنید

ابتدا بعد از لاگین در فیسبوک به دو لینک زیر برید.(همین دوتا را می شناسم)

<br />
http://www.facebook.com/Emam.Naghi</p> <p>http://www.facebook.com/Emam.Naghi.2

از منوی سمت راست گزینه "Report Page" را انتخاب کنید:

سپس گزینه Hate speech و بعد Targets a religious group را انتخاب کرده و روی Continue کلیک کنید:

سپس تیک Report to Facebook را قرار داده و همانند شکل روی Continue کلیک کنید:

تیک ....Receive an email را قرار داده و بر روی Okay کلیک کنید و تمام.

نکته ۳: هرچه بیشتر و بهتر و سریعتر این گزارش ها رد بشه, این صفحات زودتر بسته می شوند, لطفا چند اکانت فیس بوک ایجاد نکنید و به جاش اطلاع رسانی کنید(مخصوصا به دوستان فیسبوکی تان) تا به یاری خدا هرچه سریعتر این صفحه پاک شود.

نکته ۴: من در شبکه های اجتماعی عضو نیستم پس لطفا نتیجه بسته شدن یا نشدن را به بقیه اطلاع بدید.(فک کنم فیسبوک بعدا نتیجه رو ایمیل می زنه)

نکته ۵: احتمال بسیار زیاد بعد از بسته شدن شروع به ساخت صفحه جدید می کنند که بایستی برای صفحات جدیدشان نیز دوباره گزارش رد کنید.

التماس دعا

برای اطلاع رسانی لینک پست بالا رو می تونید تو پیج فیسبوکتون شیر کنید .

__ > http://www.askdin.com/post208343-36.html

:hamdel::hamdel::Gol::hamdel::Gol::Gol:

سلام علیکم جمیعا

دانلود کتاب زندگانی امام جواد و عسکریین علیهم السلام


مولف : موسی خسروی ( معاصر - فوت شده اند)

این کتاب در خود مجموعه ای از احادیث از 3 امام بزرگوار جای داده و برای جمع آوری این روایات و اتفاقات به اکثر کتب شیعی نویسنده سر زده و نقلهائی را روایت نموده


حدود 120 صفحه از 300 صفحه این کتاب به امام علی النقی الهادی علیه السلام تعلق دارد که حقیر آنرا جدا نکردم بهمراه نقلهای پدر و فرزند بزرگوارشان آورده ام.

یاحق

کور شه هر کی تحمل دیدن حرم امام هادی رو نداره:



هتاکی بالا گرفته ! شاهین نجفی هم با ترانه نقی مرتد شدن خودشو نشون داد .....بعضی مواقع فکر می کنم اینا همش تقصیر صدا و سیماست ...وقتی به یه قوم لقب نقی می ده وقتی سریالی می سازه که لهجه ی یک قوم رو به تمسخر می کشه چه انتظاری داره دیگران هم این کار رو نکنند ..... شخصا دیگه از ایران و تمام مردمش نا امید شدم حیف که راه فرار ندارم Sad

علیرضا قزوه جدیدترین شعر خود را که در واکنش به هتاکی اخیر به ساحت مقدس امام هادی(ع) سروده است منتشر کرد؛ 'این نه موسیقی‌ست، این نه شعر و نه ترانه، این همه فحش است، این فضیحت‌نامه صهیون و آمریکاست':

به گزارش «نسیم»، متن سروده جدیده قزوه به این شرح است:

بسم رب النور

بسم رب العشق

بسم رب الهادی المهدی

آن که شعر و هرچه موسیقی ست

نذر درگاهش

آن که پاکان هنر در پای او سجاده افکندند

بسم رب العشق

آن که حافظ ها و سعدی ها

عشق او و آل او را بر زبان دارند

بسم رب الهادی المهدی

صاحب عصری که عالم وامدار اوست

گرچه دجالان بدآهنگ

گرچه شیطان های بد ترکیب

داردار و واق واق خویش را آواز می گویند

این نه موسیقی ست

این نه شعر و نه ترانه

این همه فحش است

این فضیحت نامه ی صهیون و آمریکاست

بچه های نطفه هایی از لجن روییده در مرداب

کارگردان

استخوانی پرت خواهد کرد

پیش دم جنبانی چلپاسه ای بدبو

آن دو حرف اول در انزلی افتاده

آن خنزیز

آن دَل هرجایی یابو

مزد وق وق کردن سگهای بی اصل و نسب این است

مزد سگدوخوانی این از شغالان بدصداتر

مزد این چندین دهان بی چاک

استخوانی

مزد این مزدورهای مست عیاشش

فکر چندین جایزه از دست خام چند خاخام اند

جایزه در راستای فکرهایی از جنابت تا جنایت پُر

جایزه در راستای گنده گویی ها و چیزی از همین هایی که می دانید و می دانند

پولهای هرزه سهم حنجر بدبوی فحاشش

مرتدند اینان نه یک تن شان

مرتد اول همین بالاترین با بچه های تخس بی مادر

با همان اصحاب یک پاشان به اسرائیل

با همان مسئول کلاشش

مرتد دوم

کارگردان چنین آهنگ بد آهنگ

مرتد سوم همین خفاش عیاشش ...

مانده آن سو مادری چشم انتظار راه

انزلی شرمنده ی شاهین...

نه ، خفاشش!

سلام علیکم جمیعا و رحمه الله و برکاته

حب حکم ارتداد ان شاء الله آدمشان میکند استدلالشان سرجایش خواهد آمد و دیگر اینطور جفتک نخواهند انداخت .
فرضا که حکم تکفیر و عکس العملی هم نبود ا

اشخاصی که بخاطر دو قران هویت خود و خانواده اشان را مشهود میکنند
و نمایش میدهند که بخاطر پول چه کارهائی که از دستشان بر نمی آید آیا احساس خجالت نمیکنند ؟
مثلا اگر کسی بگوید این شخص یا این خانواده فرزندشان بخاطر پول هرکاری میکند

فکر نمیکند مردم چگونه در موردش فکر میکنند ؟
آیا از چهره خودش جلوی آئینه خجالت نمیکشد؟

یاحق

سلام.

در سایت های اینترنتی سخن از صادر شدن حکم ارتداد این خواننده به علت توهین به امام هادی علیه السلام توسط آیت الله صافی شده است, ولی:

آیا آیت الله صافی حکمی صادر کرده اند؟

این در حالی است که آیت الله صافی فتوای خاصی درباره این شخص صادر نکرده اند و در سایت رسمی ایشان هم چنین چیزی دیده نمی شود و بررسی های خبرنگار بازتاب هم مشخص کرد این مرجع تقلید حکمی در خصوص این شخص خاص صادر نکرده اند.

گفتنی است تصویر استفتایی هم که از ایشان منتشر شده، مربوط به سه هفته قبل و قبل از انتشار این آهنگ موهن بوده است.

تفاوت فتوی با حکم در سیره فقهای شیعه
در فقه شیعه فتوی یک امر کلی است و حکم نوعا به یک مصداق اشاره می کند. در واقع بیان فتوی همانند بیان ماده ای از قانون است در حالی که صدور حکم درباره یک مصداق خاص، به مانند صدور حکم قاضی درباره یک متهم خاص است که جنبه مصداقی پیدا می کند.

+ یکی از نظرات:

من هم با دفتر ایشون تماس گرفتم گفتند این یک فتوا هست و نظر همه مراجع نه یک حکم در مورد فرد و در ضمن قبل از این ماجرا بوده

منبع سایت بازتاب

------------------------------------------------------------------

نظر شخصی:

بهتره رپر ها هم جوابش رو بدن.

البته برخی از رپرها از ترس افزایش فشارها بر خودشان, سعی کرده اند که قضیه را ماست مالی کنند در حالی که چنین نیست.

امیدوارم هرچه سریعتر این خواننده به سزای عملش برسه تا اینگونه شعر ها باب نشه.

خدا لعنتش کنه.

التماس دعا

به نام خدا
سلام

خبر فوری :kafkaf::kafkaf:

برای دفاع از امام هادی ارواحنا فداه که سالها از ایشون غافل بودیم :

وقت حمله شده ، منتظر آهنگی که در حال ساخته باشید ، حتی اگه شده تا صبح بیدار میمونیم و این آهنگ رو رو خط میفرستیم (سگهای انگلیسی دارن زوزه کشان فرار میکنند....از صدای غرش شیران شیعه حزب الله)

منبع : http://www.sedayemighat.com/fa/post.php?id=910221170719

اگر تونستید توی سایت صدای میقات نظر بدید
یا حق

رحیمی;216782 نوشت:
تفاوت فتوی با حکم در سیره فقهای شیعه

سلام علیکم جمیعا و رحمه الله و برکاته

بله دقیقا . در متن سوال و پاسخ فتوی مذکور اگر دقت میکردند متوجه می شدند که این حکم صرفا برای فرد خاصی صادر نشده



[=Times New Roman]
سوال :

بسمه تعالی . متاسفانه چند وقتی است که عده ای اجیر شده که عمدتا از ضد انقلاب خارج کشور می باشند , بر روی فضای اینترنت در سایتها و وبلاگهای خود , به راحتی به امام مظلوم ما امام هادی علیه السلام اهانت و جسارت میکنند (طراحی جوک , کشیدن کاریکاتور , فحاشی , دروغ بستن و .. ) حکم این افراد چیست ؟

پاسخ :

[=Times New Roman]بسم الله الرحمن الرحیم

[=Times New Roman]
ج , چنانچه اهانت و جسارت به حضرت نموده باشد مرتدند . والله العالم 1 جمادی الثانیه 1433
معادل 1391/2/5

یاحق

با سلام
بینا جان دقیقا داشتم همین را مینوشتم که قبول زحمت کرده اید
این آقا از این به بعد زندگی راحتی نخواهد داشت الان داشتم مصاحبه این ملعون را در وبلاگش میخواندم که با سخنان پریشان چگونه پاسخ داده بود
امام هادی(ع) می فرماید: «من رضی عن نفسه کثر الساخطون علیه» هرکس خودخواهی پیشه کند خشم و غضب کنندگان او زیاد خواهند شد
(انوار البهیه، ص۱۴۳).
و البته خشم خالق مهم تر است هر چند خشم خالق خشم مخلوق را نیز در پی دارد. آن حضرت می فرماید:«من اتقی الله یتقی، و من اطاع الله یطاع، و من اطاع الخالق لم یبال سخط المخلوقین، و من اسخط الخالق فلییقن ان یحل به سخط المخلوقین»
هرکس از خدا بپرهیزد از او بپرهیزند، و هر کس خدا را اطاعت کند اطاعت شود، و هرکس از خدا اطاعت کند باکی از خشم مخلوق ندارد، و هر کس خدا را به خشم آورد باید یقین کند که به خشم مخلوق گرفتار
میشود
(تحف العقول، ص۵۱۰).

اگر حکومت شیعی نام!! ایران اقدام نکند یقین بداند که ان شاا... هنوز شیعیان صاحب غیرت هستند که از تمام هست و نیستشان در راه خدا و دفاع از این امام مظلوم علیه السلام بگذرند.



من خود به شخصه با تمام وجودم آماده ام تا جواب مطرب و حرام زاده ای چون شاهین نجفی را با ریختن خون کثیفش بدهم. والسلام.

[=Times New Roman]
الْفِتْنَةُ أَكْبَرُ مِنَ الْقَتْلِ (البقرة/217)
وَالْفِتْنَةُ أَشَدُّ مِنَ الْقَتْلِ (البقرة/191)

سلام علیکم جمیعا

امیدوارم و واقعا امیدواریم قبل از اینکه اشتباه این جهال که سر به عناد با امامی بر حق برداشته اند باعث اشتباه نفر دیگری گردد از کارشان توبه کنند و جبران نمایند.
والا این حقیقتی است که نه دنیای خوبی را تجربه خواهند کرد و نه عقبای خوبی در انتظارشان است.

یاحق