من اختیار دارم؟؟؟؟؟؟؟

تب‌های اولیه

162 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال

بسم الله الرحمن الرحیم

سلام علیکم

شما برید کتاب هفت عادت مردمان موثر استفان کاوی رو بخونید اونجا مطالب خوبی رو توضیح دادن که به درد لیطمئن قلبی شما هم میخورد.

اما در مورد مطالب ارائه شده توسط شما:

درود;196029 نوشت:
سوال من سر تصمیمات سرنوشت سازه که هیچ کدوم از انها در زمان انتخاب ، اختیاری نیست و ما انرا انتخاب ننمودیم بلکه قهری و یا جبریست

مثال نقض برای شما همون حرّ است که یک شبه از شقاوت به سعادت گرایید نزدیک به 30 نفر همون شب به امام پیوستن اینا تصمیم های سرنوشت سازه!

گذشته از این اختیار انسان میتواند وسیع و کمرنگ شود اون کمرنگ کردن اختیار هم اکثرا دست خود آدم هست مگر استثناء که خدا اون استثنا رو هم قائل است توجه کنید:

النساء : 97تا99 إِنَّ الَّذينَ تَوَفَّاهُمُ الْمَلائِكَةُ ظالِمي‏ أَنْفُسِهِمْ قالُوا فيمَ كُنْتُمْ قالُوا كُنَّا مُسْتَضْعَفينَ فِي الْأَرْضِ قالُوا أَ لَمْ تَكُنْ أَرْضُ اللَّهِ واسِعَةً فَتُهاجِرُوا فيها فَأُولئِكَ مَأْواهُمْ جَهَنَّمُ وَ ساءَتْ مَصيراً * إِلاَّ الْمُسْتَضْعَفينَ مِنَ الرِّجالِ وَ النِّساءِ وَ الْوِلْدانِ لا يَسْتَطيعُونَ حيلَةً وَ لا يَهْتَدُونَ سَبيلاً * فَأُولئِكَ عَسَى اللَّهُ أَنْ يَعْفُوَ عَنْهُمْ وَ كانَ اللَّهُ عَفُوًّا غَفُوراً
ترجمه به همراه ترجمان فرقان :
[=&quot]بى گمان كسانى كه بر خود ستمكارند (هنگامى كه) فرشتگان جانشان را گرفتند (به آنان) گفتند: «در چه (حال) بوديد؟» پاسخ دادند: «ما در زمين از مستضعفان بوديم.» گفتند: «مگر زمين خدا وسيع نبود تا در آن مهاجرت كنيد؟» پس آنان جايگاهشان دوزخ است و (دوزخ) چه بد بازگشتگاهى است(97)[/]
[=&quot]آيه 97 ـ[/]
[=&quot] "توفّا هم الملائكة" اينجا به معناى ميراندان و سپس "قالوافيمَ كنتم قالوا كنا..." كه به معناى مصاحبه فرشتگان مرگ است با اين مردگان، خود دليلى است قطعى بر زندگى پس از مرگ و اينجا مستضعفان مقصر مورد عذابند، كه با امكان فرارشان از محيط استكبار جابجا نشده اند.[/]
[=&quot]مگر مستضعفان از مردان و زنان و كودكانى كه چاره جويى نتوانند و راهى (نيز) نيابند(98)[/]
[=&quot]آيه 98 ـ[/]
[=&quot] اين "الرجال و النساء و الولدان" مستضعفين بدون تقصيرند، كه در [/][=&quot]آية[/][=&quot] 99 احياناً مورد عفو قرار گرفته اند و مقصود از اين «الولدان» تنها فرزندانى مكلفند و گرچه (ولدان) از نظر لغت كل فرزندانى كه هنوز رشد نيافته اند را هم شامل است.[/]
[=&quot]«عسى» در اين آيه دربار[/][=&quot]ة[/][=&quot] كسانى است كه ميان قصور و تقصير جمع كرده اند، كه اگر تقصيرشان بيشتر باشد مورد عفو نخواهند بود و اگر قصورشان بيشتر باشد مورد عفوند و در ميانگينش ميانه اى از اين دو مرحله است، روى اين اصل «عسى» دربار[/][=&quot]ة[/][=&quot] كسانى است كه ميانگين بين قصور و تقصيرند و قصورشان نيز بر مبناى تقصير است كه مثلا دانسته در محيط گناه وارد شده اند، ولى بعداً كه خواسته اند از چنگال گناه فرار كنند هرگز راهى نيافته اند و در همين قصور هم مرده اند و نيز به عكس اگر در آغاز قصور بوده و بعداً تقصير، اينجا هم ميانگين است، جز آنكه تقصير آغازين بيش از قصور نخستين است و «عسى» در اين ميانگينها جاى خود را پيدا مى كند.[/]
[=&quot]پس ايشان، اميد است خدا از آنان درگذرد و خدا همواره خطا بخش و پوشنده بوده است(99)[/]
---------------------------------------------------------------------------------------------
این هم تفسیر البلاغ نوشته لسان المحققین آیة الله العظمی صادقی تهرانی برای کسانی که دوست دارند بخوانند:
97- إِنَّ الَّذِينَ تَوَفَّاهُمُ أخذا عن الحياة الدنيا وافيا الْمَلائِكَةُ و هم ملائكة الإماتة، حال كونهم هؤلاء المتوفّون ظالِمِي أَنْفُسِهِمْ حيث يتركون الجهاد في سبيل اللّه و هم أولوا ضرر و من أشبه من الظالمين المستحقين العذاب قالُوا فِيمَ كُنْتُمْ قالُوا كُنَّا مُسْتَضْعَفِينَ فِي الْأَرْضِ التي كنا فيها، استضعفنا العدو تضعيفا أو إمحاء لإيماننا قالُوا أَ لَمْ تَكُنْ أَرْضُ اللَّهِ واسِعَةً فَتُهاجِرُوا فِيها فرارا عن استضعاف فَأُولئِكَ مَأْواهُمْ جَهَنَّمُ وَ ساءَتْ مَصِيراً فإنهم مقصرون في قصورهم، و هنا التقاول بعد التوفي دليل حياة بعده، و هي الحياة البرزخية كما في عشرات الآيات.
98- إِلَّا الْمُسْتَضْعَفِينَ أمام المستكبرين مِنَ الرِّجالِ وَ النِّساءِ وَ الْوِلْدانِ حيث لا يَسْتَطِيعُونَ بدء و ختما حِيلَةً للفرار عن بأس الاستكبار وَ لا يَهْتَدُونَ سَبِيلًا للحفاظ على صالح الإيمان، مهما كان لهم تقصير في استضعافهم ضعيف.
99- فَأُولئِكَ عَسَى اللَّهُ رجاء إذ إن لهم مراحل مختلفة، فقد يستضعفون اضطرارا باختيارهم كونهم مع المستكبرين أَنْ يَعْفُوَ عَنْهُمْ وَ كانَ اللَّهُ عَفُوًّا في موضع العفو غَفُوراً في موضع الغفر، و قد لا يعفون إذا كان استضعافهم عن كامل التقصير أو لهم حيلة الفرار.
-----------------------------------------------------------------------------------------------
یعنی به طور کلی انسانها معمولا توانایی هایی دارند و جرمهایشان به دو دسته قصوری و تقصیری تقسیم میشود.

خدا برای قصوری ها جزاء تعیین نکرده (کیف کنید ببینید چه خدای عادلی دارید) پس قصوری ها سعادت انسان رو به خطر نمی اندازند.(مثل همسر فرعون که شاید در مواردی مجبورا تاییدش میکرده ولی این تایید برایش گناه محسوب نمیشده و اون جزو زنهای برتر عالمه)

التماس دعا

درود;196029 نوشت:

روایت السعید .... را کاملا متوجه شدم و تشکر می کنم فقط بدا چه جور علم خدا را بهم نمی زنه ؟

با سلام و عرض ادب
دوستان بزرگوار توضیحات خوبی بیان فرمودند. در مورد بدا و علم الهی، باید عرض شود که علم از صفات ذاتی خداوند متعال است که عین ذات است و هیچگونه تبدل و تغییر را نمی پذیرد و بدا به معنای کشف خلاف در مورد خداوند متعال از محالات است.
لذا جایگاه بدا در لوح محفوظ نیست بلکه در لوح محو و اثبات است که متعلق علم انبیاء و فرشتگان و اولیای صالح است که در این لوح بدا صورت می پذیرد. به عبارت دقیق لوح محفوظ (منه البداء) است و لوح محو واثبات(فیه البدا) است.
بی زحمت جهت اطلاع بیشتر به این لینک مراجعه نمائید.

http://www.mazaheb.ir/index.php?option=com_content&task=view&id=433&Itemid=71
موفق باشید.

با سلام.انسان چه اختیاری دارد؟!!شما صرفا اختیار نسبی دارید و این شامل همه ی بدیهیات زندگی است
کجای این اختیار است؟شما از ابتدای اینکه متولد میشود با بی اختیاری روبرو میشوید.شما وقتی در تولد خودتان اختیار ندارید در چه میتوانید صاحب اختیار باشید؟!!!

انسان از ابتدا که اصلا در شقوت و سعادتش اختیاری ندارد. و بسته به توجه پروردگار است که به این مهم دست پیدا میکند مثلا در قران امده است که ما حضرت محمد ص را از ابتدا تحت نظر داشتیم و فرشته ای نگهبان کارهایش بوده است؟ این به چه معناست؟ یعنی اینجا انتخاب دیگری نکرده است خدا و توجه خاص به وی داشته. بنده این موضوع را یک تبعیض میبینم. چرا بنده ی دیگر باید شیطان صفت باشد ؟ به نظر من تمام سرنوشت انسان چه با بدی چه با خوبی بدست خداوند است و هیچ ملاک برای شکنجه یا به نوعی جهنم یا بهشتی نمودن کسی نیست. بنده اختیار ندارم پس باید گفت جهان بدست خداوند میگردد و هرسرنوشتی داشتی محدود به همین جهان است و بس

درود;196029 نوشت:
استاد هشام من خیلی موارد که شما می فرمایید در کلیات شبیه به هم هستند را خوندم و اختیار انسان را هم قبول دارم ولی لیطمئن قلبی نشدم وگرنه که هیچ کس نمی تواند منکر اختیار شود اما جبر زندگی ما خیلی بیشتر از اختیار است بقدری این اختیار محدود است که در تعیین سرنوشت گم میشه و من هر چقدر بیشتر این مباحث خداشناسی را می خونم بیشتر به نتیجه خودم میرسم تا به حرفها و دلایل مشابهی که اینجا هم نمونه هاش امده میشه این سوال را هم جواب بدید

باسمه تعالی، سلام بر شما دوست بزرگوار

انسان ذاتا موجودی مختار است، محدوده اختیار او قلمرو بسیار وسیعی دارد که شامل تمام اعمال جوارحی و جوانحی اختیاری می شود، اعمال جوارحی شامل اعمال ظاهری و بیرونی است که از طریق حواس ظاهر صورت می گیرد، اعمال جوانحی هم از توانایی ها و تصمیمات و نیات باطنی انسان نشأت می گیرد، که تمام این اعمال منشأ علمی و اختیاری دارد، قطعا در هر لحظه و در هر آن، هر عملی از انسان صادر بشود در جهت سرنوشت او موثر است، زیرا در تمام حالات، این حقیقت اختیاری انسان(ضرورتا) از او قابل سلب نیست، پس اگر چنین است، ما در هر آن و در هر لحظه در جهت سرنوشت خودمان دخالت می کنیم.

اما نکته اینجا است که گاهی یک دفعه سرنوشت بعضی انسانها در ظاهر عوض می شود، یعنی ما در ظاهر که نگاه می کنیم، احساس می کنیم که گویا تصادفی رخ داده است، در حالی که قطعا اعمال اختیاری انسان(اعم از اعمال جوارحی و جوانحی) در سرنوشت انسان تعیین کننده است و به جهت اینکه این اعمال از دید و نگاه ظاهری ما مخفی مانده است، احساس می کنیم که گویا خودشان نبوده اند که در سرنوشت خودشان دخالت نموده اند؛ البته در این زمینه شواهد قرآنی هم بسیار است، از جمله اینکه خداوند، در قرآن حکیمش با توجه به اینکه برای تمام اعمال انسان حساب وجود دارد، می فرماید:

وان تبدوا ما فی انفسکم او تخفوه یحاسبکم به الله(بقره،284 )
اگر آنچه را که در نفستان است، آشکار کنید یا مخفی بدارید، خدا در محاسبه شما خواهد آورد.(دقت کنید)

پس دوست عزیز توجه داشته باشید که قطعا خوشبختی و بدبختی انسان اکتسابی است.

افلاطون;196259 نوشت:
با سلام.انسان چه اختیاری دارد؟!!شما صرفا اختیار نسبی دارید و این شامل همه ی بدیهیات زندگی است کجای این اختیار است؟شما از ابتدای اینکه متولد میشود با بی اختیاری روبرو میشوید.شما وقتی در تولد خودتان اختیار ندارید در چه میتوانید صاحب اختیار باشید؟!!!

باسمه تعالی، سلام بر شما

جناب افلاطون عزیز، مسأله اختیار (در مقابل جبر) در محدوده اعمال ارادی انسان قادر، مطرح می شود، مسأله ضرورت های عالم خلقت و اینکه وجود ما تکوینا و ذاتا اقتضای وجودی خودش را دارد، چه دخلی به مسأله بحث جبر و اختیار دارد؟

پس، بحث ضرورت وجودی علت و معلولی و اقتضای تکوینی عالم وجود، غیر از بحث جبر و اختیار انسانی است و الا قطعا ما ذاتا و تکوینا از جهت وجودی سراپایمان تقاضای وجود داشته است که موجود شده ایم.

حال که بحث اختیار در انسان مطرح می شود، و اینکه انسان ذاتا مختار خلق شده است و ضرورت عالم وجود و اراده حضرت حق بر این تعلق گرفته است که ما ذاتا موجودات مختاری باشیم، نمی توانیم مجبور باشیم؛ زیرا هر عملی که از من انسانی سر بزند، ضرورتا و قطعا اختیاری است.(دقت کنید)

افلاطون;196261 نوشت:
انسان از ابتدا که اصلا در شقوت و سعادتش اختیاری ندارد. و بسته به توجه پروردگار است که به این مهم دست پیدا میکند مثلا در قران امده است که ما حضرت محمد ص را از ابتدا تحت نظر داشتیم و فرشته ای نگهبان کارهایش بوده است؟ این به چه معناست؟ یعنی اینجا انتخاب دیگری نکرده است خدا و توجه خاص به وی داشته. بنده این موضوع را یک تبعیض میبینم. چرا بنده ی دیگر باید شیطان صفت باشد ؟ به نظر من تمام سرنوشت انسان چه با بدی چه با خوبی بدست خداوند است و هیچ ملاک برای شکنجه یا به نوعی جهنم یا بهشتی نمودن کسی نیست. بنده اختیار ندارم پس باید گفت جهان بدست خداوند میگردد و هرسرنوشتی داشتی محدود به همین جهان است و بس

اینکه انسان قطعا در سرنوشت خودش دخالت دارد، در پست قبل مقداری توضیح داده شد، الا اینکه مسأله تأییدات الهی و مراقبت های الهی مطلب دیگری است که به نوعی در تمام انسانها وجود دارد؛ یعنی به حسب نوع زندگی انسان، قطعا از ناحیه حضرت حق به وسیله ملایکه کرامش، مراقبت هایی صورت می گیرد، که به حسب نوع اعمال نیک و بد انسان این مسأله هم شدت و ضعف دارد، اینکه یک عملی مانند صدقه برای انسان دفع بلایی میکند یا یک دعایی...، از این قبیل است؛ پس انعکاس این نوع مراقبت ها در زندگی انسان با توجه به اعمال اختیاری او صورت می گیرد، حتی مسأله لطف رحمانی حضرت حق عمومی و فراگیر و همگانی است.(دقت کنید)

اما در خصوص پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم، که ملایکه مراقب داشته است، با توجه به مسأله رسالت، مطبی است که این عنایت الهی هم با توجه به قابلیت و لیاقت شخصی پیامبر صلی الله و علیه وآله صورت گرفته است، اینکه خداوند بهتر می داند رسالتش را کجا قرار بدهید،(الله اعلم حیث یجعل رسالته(انعام، 124) و این یک تأییدی بوده است که با توجه به علم حضرت حق از شخص پیامبر مختار صورت گرفته است.(دقت کنید)

بسم الله الرحمن الرحیم

سلام علیکم

افلاطون;196261 نوشت:
در قران امده است که ما حضرت محمد ص را از ابتدا تحت نظر داشتیم و فرشته ای نگهبان کارهایش بوده است؟

ببخشید اگه میشه آدرس آیه رو هم لطف کنید خیلی ممنون میشم.
البته خود آیه رو بیارید کافیه.

التماس دعا

سلام و عرض ادب خدمت شما دوستان
هنوز هم ابهام اینجانب برطرف نشده:

چگونه خداوند عالِم بر تمام جزییات ما هست؟
هم اکنون و جتی قبل از آفرینشمان شاهد عاقبت ما هست!!
ولی در منظر خدای ادیان باوران من اختیار دارم .!!

اکنون میتوانم با اعمال خود آن دانسته های خدا را تغییر دهم و هر آن با انتخاب رفتاری خود را به جهنم یا بهشت منتقل کنم؟

هنوز هم میگویم:
آینده نیامده و چون نیامده علم به آن هم محال است
تنها در صورت نیامدن آینده و حاضر نبودن آینده من اختیار دارم

موفق باشید

[=B Nazanin]سوال: آیا آفرینش فقط به همین کهکشانها و آسمان و زمین و جهنم و بهشت است و آیا چون خالق است باید بیافریند. چرا انسان ضعیف و ناقص آفریده شده است[=B Nazanin].
[=B Nazanin]پاسخ : دوست عزیز انسان را خداوند کامل و بدون نیاز و نقص خلق کرده است در ذات خداوند آفرینش هیچ موجودی را با کوچکترین نقص یا سعی خطایی نیافریده و نمی آفریند و آفرینش خداوند به این کهکشان ها و دنیای بی نهایت محدود نشده است و این آفرینش و کهکشانها و آسمان و زمین و جهنم و بهشت و فقط درپاسخ به دعای اهل عالم ذر بود و فقط برای پاسخ به آنها آفریده شده است و بعد آزمون فقط بهشت مانداگار خواهد و جهنم هم ماندگار نیست چون در ذات خداوند عذاب و اذیت وجود ندارد و ازل و ابد عوالم از درک انسان خارج است خداوند آفریده و می آفریند و اینکه او چون خالق است و می آفریند است و این سخن سخیف و گناه است اما بسیاری آن را بکار می برند بدون اینکه بر بدانند این یک گناه و سخن اشتباه است و از روی سطحی نگری و ضعف شدید در شناخت خداوند است. لیکن برخی عالم بی عمل یا سطحی نگران با توجیه ها و سخنها و نوشتار نادرست؛ و از طرفی انسان خود با فراموش نمودن هدفی که در آمدن به این عالم و انجام تعهدی که باخدا داشته خود را پر عیب و نقص و عالم را بی خود می داند. دوست عزیز خداوند انسان را مانند تمام مخلوقات نادیده و ناشناخته و عوالم و دنیاهای نادیده و ناشناخته دیگر که از درک انسانها و مخلوقات، خارج است؛ کامل و بدون نقص آفرید و هر چه نیاز او بوده در اختیار انسان قرار داده و بسیار بیشتر از نیاز و احتیاج انسان در اختیارش قرار داده است.
[=B Nazanin]سوال : انسان قبل از آمدن به این عالم کجا بوده است و چگونه می زیسته و چه می کرده است؟
[=B Nazanin]پاسخ : عالم ذر عالمی است از عوالم نامحدود خداوند که در حد و مرز و زمان و مکان نمی گنجد از ازل بوده و ابد خواهد بود و در عالم ذر نامحدود از مخلوقات متعدد و گوناگون وجود دارند و در ناز و نعمت و لذات زندگی نموده به عبادت و درک خدا مشغول بودند و در این بین فرزندان آدم نیز مثل نامحدود آفریدهای دیگر خداوند در عالم ذر به عبادت و درک خدا مشغولند و هیچ نقص و عیب و مشکلی نداشته و حیاتی ازلی و ابدی و زیبا و خوب و با انواع لذتها و خوشی دارند و به عبادت و تقرب خداوند مشغولند و در عبادت خداوند از هم سبقت می گیرند در این بین یکی از فرزندان آدم بنام محمد (ص) و خاندانش در عبادت و بندگی خداوند بحدی از کمال و تقرب رسید که برکت وجود بنام محمد (ص) و خاندانش عالم ذر را برکت فرا گرفت و مراتب عالم ذر در درگاه خداوند افزون شد و موجودات و مخلوقات و ملایکی که در عالم ذر بود اطاعت و احترام به آدم و خاندانش نمودند که چنین فرزندی را پرورانده و کرسی سروری و بزرگی عالم ذر را به او دادند. همه ملایک و موجودات و مخلوقات دیگر درعالم ذر بر آدم احترام تکریم نموده اند و در این بین شیطان و فرزندانش از خداوند خواستند که خود به عین الیقین در سروری و بزرگی آدم و فرزندانش برسند پس خداوند از آنجا که عدالت و رحمت در ذات اوست شیطان را از روی رحمت و رفعت فرصت داد تا خود بیازمایید و به عین الیقین برسد و این نکته که خداوند چون شیطان اطاعت فرمان ننمود و خداوند بر او خشم گرفت و را راند و از شیطان ناراحت و خشمگین و غضبناک شد و خواست انتقام بگیرد او را عذاب دهد نیز سخن نادرست و ناصحیح است که از برداشت ها و تفاسیر نادرست از کلام وحی گرفته شده است چرا که خشم و غضب و انتقام و عذاب از صفات مخلوق و موجودات ضعیف است نه قدرت مطلق و قهار؛ و خداوند جز رحمت و رفعت و مهربانی بر مخلوقاتش عرضه نمی کند و نسبت دادن صفاتی که مختص موجودات و مخلوقات و چون خشم و غضب و عذاب و اذیت بر خداوند قدرت قهار گناه کبیره است و متاسفانه این برداشت و تفسیری بسیار اشتباه از جریان شیطان است که در اکثر کتب و نوشتار و گفتارها دیده و شنیده می شود. و موجب انحراف و سردرگمی و گمراهی بسیاری می شود. و این اشتباهی بزرگ و محض است که بسیاری عنوان می کنند.
[=B Nazanin]پاسخ سوال: چرا انسان به این دنیا آمده و هدف از آمدنش چه بوده است آیا بالاجبار آمده و خداوند خواسته به این عالم بیاید یا خود انسان؟
[=B Nazanin]پاسخ : مقام و مرتبه و تقرب محمد (ص) و خاندانش به اندازه ای بود که عالم ذر از وجودش پر شده بود و چنان شد که تمام مخلوقات نامحدود عالم ذر از خداوند خواستند تا آنها را هم به مقام مرتبه محمد (ص) خاندانش برسند و از خداوند درخواست نمودند آنان را در آزمونی قرار دهد تا بندگی خود را به اثباب رسانند و خداوند از روی رفعت و رحمت به این خواست و دعای اهل عالم ذر و بخصوص فرزندان آدم پاسخ مثبت داد و در زمانی برابر شش شب و روز؛ عالم فعلی و یعنی کهکشانها و منظومه شمسی و زمین و جهنم و بهشت را آفرید و روز هفتم را تمام مخلوقات عالم ذر به دیدن محل آزمون رهنمود نموده و تمام مخلوقات عالم ذر از جزییات آفرینش اعم از کهکشاشانها و زمین و آسمان و جهنم و بهشت و هرچه در آن بود با جزیی ترین ها را دیده و درک نمودند سه نکته مهم : یکی اینکه تمام مخلوقات عالم ذر این آفرینش را درک کرده اند درک کردن با دیدن و شیندن و لمس کردن غیر قابل مقایسه است درک یعنی شدن خود آن چیز؛ و با تمام ذرات آن را حس کردن درک بمعنی این است که هرگز از ذهن و جان و خاطر و حس بدر نمی رود. نکته دوم اینکه بنا بر همین اساس است که انسانها بیاد آن روز جمعه را دید و باز و گردش در طبیعت خدا می روند که این کار پسندیده ایست. اما برخی کتب و گفتارها نوشته اند خدا شش روز زمین آسمان را آفرید و روز هفتم استراحت نمود که این نیز یکی از خرافات و دورغ و گناهان است و نکته سوم اینکه در بسیاری روایات و احادیث است که آفرینش عالم و از کهکشانها و زمین و آسمان و جهنم و بهشت از برکت وجود محمد(ص) و خاندانشان است احادیث کاملا درست و صحیح است و این آفرینش از برکت وجود محمد (ص) و خاندانش است؛ نکته چهارم اینکه انسنها و سایر مخلوقات با اختیار تام و به درخواست خود و درک و معرفت از هدفی مشخص و روشن پا به این عالم نهاده اند.
[=B Nazanin]
[=B Nazanin]سوال: آیا ما انسانها خود تقدیر و سرنوشت خود را تعیین نموده ایم ؟ اختیار به چه معنی است وقتی هیچ چیز در اختیار ما نیست ؟ آیا جهنم و بهشت پایان کار است و آیا جهنم و بهشت ماندگار اند و آیا این کهکشانها محو می شوند یا همواره خواهند بود؟
[=B Nazanin]پاسخ : سپس خداوند از روی رحمت و رفعت، فرزندان آدم و سایر مخلوقات در عالم ذر را اختیار داد که هر که می خواهد مقام و مرتبه محمد(ص) و خاندانش را بیابد با اختیار تام در آفرینش جدید رود و میزان بندگی و حقانیت خود را بیازماید و هر که از این همه آرزوها و آمال و ثروت و مقام و هر آنچه در زمین و عالم آفرینش بهره ببرد و خود را بیازماید هر آنکس که در زمین همچنان یاد خدا بود و چشم از آرزو ها و شهوات و امیال و منصب و هر چیز وسوس کننده در زمین چشم پوشیده پاداش بهشت برین و خطا کاران اینجا فضای کافی برای درج تمام مطلب وجود ندارد پاسخ کامل با منابع معتبر را می توانید در این آدرس ها مشاهده کنید توصیه می کنم حتما بخوانید بسیار کامل و جامع است
http://k105h5.iranblog.com
http://kh105b5.loxblog.com /
http://kh105b5.blogsky.com /

متحیر;196410 نوشت:
چگونه خداوند عالِم بر تمام جزییات ما هست؟ هم اکنون و جتی قبل از آفرینشمان شاهد عاقبت ما هست!! ولی در منظر خدای ادیان باوران من اختیار دارم .!!

باسمه تعالی، سلام بر شما دوست عزیز

جناب متحیر، ما یک انسان مختار داریم، یک علم الهی. یک مسیر اختیاری انسان و یک علم الهی به این مسیر اختیاری؛ یعنی خداوند عالم به مسیر اختیاری انسان است، به عبارت دیگر تمام قطعات مسیر اختیاری انسان و زمان سپری شدن آن، برای خداوند فوق زمان، حاضر است،(یعنی به لحاظ خداوند آینده معدوم نیست که نتیجه بگیریم علم به معدوم محال است.) گویا مایی که این قطعات زمانی را، در محدوده زمان با اختیار خودمان سپری می کنیم، برای خدای خارج از محدوده زمان، حاضر است.

و اما مطالبی از نوشته های شما:

از این مطالبی که شما عزیزان می آورید به جز جبر چه برداشت دیگری میتوان داشت هر چند با لذت از کلمه اختیار در متن خود استفاده کرد ه اید.
یکی از محالات عِلم به آینده است آینده نیامده و چون آینده نیامده واقعیتهای آن و عِلم متعلق به آن هم نیامده ولی در تعاریف خود در پیش خدا آینده را مانند گذشته؛ جهنم و بهشت با تمام محتویاتش را همگام با اولین جرقه های آفرینش همزمان و همزاد و حاضر میدانند.

اما پاسخ ما:

یکی از مشکلاتی که در چنین مباحث بسیار دقیق و پیچیده اینچنینی وجود دارد، این است که حیثیات و مراتب بحث رعایت نمی شود.

مایی که در محدوده زمان قرار گرفته ایم، همه چیز را از همین دریچه زمان دیده و حکم می کنیم؛ مثلا خدایی را در کشش زمانی تصور کرده که بوده است، و یک بعد زمانی در نظر می گیریم که مخلوقاتی خلق می شوند و بعد در همین کشش زمانی، خداوندی است که خدایی می کند، و در این قطعه زمانی که خدا هم در آن قرار گرفته و حکم می کنیم که او، نمی تواند عالم به آینده باشد؛ چرا؟ زیرا آینده که هنوز نیامده است، مگر می شود علمی باشد و معلومی نباشد؟

در حالی که کسانی که مدعی چنین علمی هستند، خدای مجرد فوق زمان و مکان را که همه چیز نزد او حاضر است، عالم به انسان مختار با تمام قیود و شرایط او می دانند، یعنی گذشته و آینده و قطعات زمانی اساسا برای خداوند منتفی است، زیرا این احکام برای موجوداتی مطرح می شود که در محدوده چنین قیودی قرار گرفته اند؛ پس اینکه خداوند را در محدوده زمان محدود کرده و در عین حال حکم کنیم که خداوند نمی تواند عالم به آینده باشد، خلاف فرض است، بلکه تمام وقایعی که ما به دست خودمان و با اختیار خودمان در آینده مرتکب می شویم، نزد خدا(با توجه به مرتبه احاطه او) حاضر بوده و آینده و گذشته به نسبت ما مطرح می شود نه به نسبت خدای مجرد از زمان و مکان.(دقت کنید)

بجز جبر هیچ تعبیر دیگه ای درست نیست اقای هشام میخواهد خود را بزور توجیه کند. عزیز من انسان یک عقوبتی دارد که ساخته ی خود انسان نیز بطور کامل همانطور که فبلا کفتم پیامبر از ابتدا راهنمایی میشد از ابتدا فرشته ای نگهبان داشت و این را اقای هشم چطور معنا میکند!!!!؟دنیا محل گذر انسانیست که مختار به زمان و مکان نیست و از پیش سرنوشتی برایش رقم خورده است. این را خدا تعیین کرده است و انسان باید در همین مسیر ولاغیر حرکت کند...

بسم الله الرحمن الرحیم

سلام علیکم

متحیر;196410 نوشت:
آینده نیامده و چون نیامده علم به آن هم محال است تنها در صورت نیامدن آینده و حاضر نبودن آینده من اختیار دارم

الآن پیش بینی میکنند که فردا یک شهابسنگ به زمین میخورد. آیا علم به اتفاق آینده غیر ممکن است؟

پس علم به اتفاقات آینده غیر ممکن نیست بلکه بحث آنجاست که ارتباط علم خدا به اینده و اختیار ما چیست که جوابش داده شده.

افلاطون;196535 نوشت:
بجز جبر هیچ تعبیر دیگه ای درست نیست اقای هشام میخواهد خود را بزور توجیه کند. عزیز من انسان یک عقوبتی دارد که ساخته ی خود انسان نیز بطور کامل همانطور که فبلا کفتم پیامبر از ابتدا راهنمایی میشد از ابتدا فرشته ای نگهبان داشت و این را اقای هشم چطور معنا میکند!!!!؟دنیا محل گذر انسانیست که مختار به زمان و مکان نیست و از پیش سرنوشتی برایش رقم خورده است. این را خدا تعیین کرده است و انسان باید در همین مسیر ولاغیر حرکت کند...

هرکس در محدوده اختیار خودش عمل میکند و به بهترین وجوه میتواند برسد اگر کسی از حرام زاده به دنیا آمد درست است که کارش سختتر میشود اما اجرش بیشتر میشود اگر کسی در کشور بی دینها به دنیا آمد درست است کارش سخت تر میشود اما اجرش بیشتر میشود.

پس در هر صورت باید اختیار خودتون رو در همون حدی که دارید استفاده کنید در راه خیر که انشاء الله خدا اختیارتون رو وسعت بدهد اما اگر نداد شما مسوول آنچه تحت اختیارتون نبوده نیستید.

التماس دعا

مهدی عباس زاده;196126 نوشت:
شما برید کتاب هفت عادت مردمان موثر استفان کاوی رو بخونید اونجا مطالب خوبی رو توضیح دادن که به درد لیطمئن قلبی شما هم میخورد.

متشکرم این کتاب اعتقادی هست ؟

افلاطون;196261 نوشت:
انسان از ابتدا که اصلا در شقوت و سعادتش اختیاری ندارد. و بسته به توجه پروردگار است که به این مهم دست پیدا میکند مثلا در قران امده است که ما حضرت محمد ص را از ابتدا تحت نظر داشتیم و فرشته ای نگهبان کارهایش بوده است؟ این به چه معناست؟ یعنی اینجا انتخاب دیگری نکرده است خدا و توجه خاص به وی داشته. بنده این موضوع را یک تبعیض میبینم. چرا بنده ی دیگر باید شیطان صفت باشد ؟ به نظر من تمام سرنوشت انسان چه با بدی چه با خوبی بدست خداوند است و هیچ ملاک برای شکنجه یا به نوعی جهنم یا بهشتی نمودن کسی نیست. بنده اختیار ندارم پس باید گفت جهان بدست خداوند میگردد و هرسرنوشتی داشتی محدود به همین جهان است و بس

خواهش می کنم موضوعات را با هم قاطی نکنید این جور از بحث اصلی دور میشیم معاد و بهشت و جهنم که دیگه از بدیهیاته

هشام;196297 نوشت:
اینکه یک عملی مانند صدقه برای انسان دفع بلایی میکند یا یک دعایی...، از این قبیل است؛ پس انعکاس این نوع مراقبت ها در زندگی انسان با توجه به اعمال اختیاری او صورت می گیرد، حتی مسأله لطف رحمانی حضرت حق عمومی و فراگیر و همگانی است.(دقت کنید)

ولی بلایی که قطعی باشه یا خواسته ای را که خدا نخواد اجابت کنه را هیچ صدقه ای دفع نمی کنه و هیچ دعایی مستجابش نمی کنه
اصلا حکمت اصلی اموری مثل صدقه ، نیکی خصوصا دعا برای تقرب انسان به خداست ربطی بین این امور با دفع بلا و براورده شدن حاجات نداره اگر هم این وسط دعایی براورده بشه یا بلایی دفع بشه بخاطر اثر اون کاره نیست از اول قرار بوده اینطوری بشه

متحیر;196410 نوشت:
اکنون میتوانم با اعمال خود آن دانسته های خدا را تغییر دهم

ولی بنظر من ما اصلا نمی تونیم مقدراتی را که خدا برامون تعیین کرده را تغییر بدیم

متحیر;196410 نوشت:
آینده نیامده و چون نیامده علم به آن هم محال است

این چه حرفیه الان خیلی از ادامای معمولی هم می تونن از اینده خبر بدن چطور خدا نمی تونه؟! در زمان ما خصوصا چقدر بازار پیشگوها داغه !!!!

هم خدا از اینده خبر داره و هم ما یه کمی اختیار داریم

بسم الله الرحمن الرحیم

سلام علیکم

درود;196624 نوشت:
متشکرم این کتاب اعتقادی هست ؟

انصافا فکر کردید کتاب اعتقادیه؟؟ بله اعتقاد هم توش هست اما اگه منظور اعتقادی (خدا و معاد و..) باشه نه!
کتابش رو یه مسیحی نوشته در مورد اختیار هم توش صحبتهایی کرده که میتونه براتون مفید باشه(همین که یه دانشمند محقق برای انسان اینطوری اختیار قائل میشه خیلی برای اطمینان نفس ما ضعیف النفسها خوبه)

درود;196624 نوشت:
ولی بلایی که قطعی باشه یا خواسته ای را که خدا نخواد اجابت کنه را هیچ صدقه ای دفع نمی کنه و هیچ دعایی مستجابش نمی کنه اصلا حکمت اصلی اموری مثل صدقه ، نیکی خصوصا دعا برای تقرب انسان به خداست ربطی بین این امور با دفع بلا و براورده شدن حاجات نداره اگر هم این وسط دعایی براورده بشه یا بلایی دفع بشه بخاطر اثر اون کاره نیست از اول قرار بوده اینطوری بشه

بله وقتی وفات برای شخص حتمی باشه دفع نمیشه بالاخره شما فرض کنید یکی هر روز صدقه بده قرار نیست تا آخر دنیا باقی بمونه که!
توی خود روایات هم خیلی وقتها به این اشاره میشه که همه بلاها رو دفع میکنه مگر قضای حتمی رو.

اما بعضی مسائل هست که جور دیگه ای بیان شده گفته شده مثلا هر کی این رو بخونه اون روز نمیمیره و اگه کسی قضای حتمیش باشه که اون روز بمیره خدا یادش میبره خوندنش رو یا جور دیگه ای غافل میشه.

خلاصه در هر صورت ما دو نوع آینده داریم یه آینده حتمی یه آینده ای که دست اختیار انسان است خدا به آینده حتمی انسان جزاء مقدر نکرده همین کافیه دیگه چی میخوایم؟!

التماس دعا

مهدی عباس زاده;196802 نوشت:
انصافا فکر کردید کتاب اعتقادیه؟؟ بله اعتقاد هم توش هست اما اگه منظور اعتقادی (خدا و معاد و..) باشه نه! کتابش رو یه مسیحی نوشته در مورد اختیار هم توش صحبتهایی کرده که میتونه براتون مفید باشه(همین که یه دانشمند محقق برای انسان اینطوری اختیار قائل میشه خیلی برای اطمینان نفس ما ضعیف النفسها خوبه)

واقعا که اقای عباس زاده
من در کار خودم و کتابهای اعتقادی خودمون موندم اون وقت شما میاید از کتاب یه مسیحی که توش یه صحبتهایی از اختیار گفته معرفی می کنید !!!! برای اطمینان قلبی من ؟
این به چه درد من می خورنه ؟ زحمت نکشید که تازه بخواهید اختیار را از قول یک مسیحی به من ثابت کنید چند بار بگم من منکر اختیار نیستم
اگر این کتابها حجت باشه که چند برابر اون برای عدم اختیار تو بازار هست پس اونا هم باید درست بگن

مهدی عباس زاده;196802 نوشت:
خلاصه در هر صورت ما دو نوع آینده داریم یه آینده حتمی یه آینده ای که دست اختیار انسان است خدا به آینده حتمی انسان جزاء مقدر نکرده همین کافیه دیگه چی میخوایم؟!

من میگم بیشتر بیشتر زندگی ما را همون اینده حتمی تشکیل داده و پیش میبره و ما نقشی در شکل گیری اون نداریم

مهدی عباس زاده;196126 نوشت:
مثال نقض برای شما همون حرّ است که یک شبه از شقاوت به سعادت گرایید نزدیک به 30 نفر همون شب به امام پیوستن اینا تصمیم های سرنوشت سازه!

نخیر اقا من هم قبلاها این طور فکر می کردم اما وقتی این روایت را شنیدم که شهدای کربلا گزینش شده و معلوم و مشخص شده بودند متوجه شدم جناب حر هم قبل از اینکه خودشون انتخاب کنند انتخاب شده از جانب خدا بودند

سلام دوستان گرامي...
نكات جالبي فرموديدودررويكردهاي اعتقادي وفلسفي خيلي خوب موضوع روبازكرديد.
اگر اجازه دهيد واردپنجره ايي از علم روزواثبات هاي علمي وسخن قرآن وتفسيراحاديث وتوضيح تناقضات دربعضي آيات درمورد اختيارشويم.وچندين رويكرد رابررسي كنيم.

قبل از هرچيزي شما ذكر كرديد كه وارد مسائل علمي نشويم چون دين را با علم نميشود ثابت كرد.

بله حرف شما درسته اما به شرطي كه منظورتان اين بوده باشد:منحصرا و فقط نمي شود با علم دين را ثابت كرد اما به كمك علم ميتوانيم علت هاي دستورات دين را بفهميم و متوجه شويم خداوند چقدر بين دين وعلم ارتباط قرارداده وتمام دستورات به خاطر ميل شخصي خدا نيست بلكه منظور وهدفي داشته وسعادت مارا درآن دانسته است..
خب ما به كمك ارتباطي تلفيقي مي توانيم بين علم و فلسفه و احكام ديني و به نتيجه ايي از مصاديق ديني برسيم.

همان طور كه شما مي دانيد دو نكته در اينجا مطرح هست.

يكي اينكه علت ظاهر متفاوت معني اختيار در فلسفه و علم وعرفان و اعتقادات و غيره اين است كه هر بار با يك دوربين خاصي به موضوع نگاه ميشود...يعني فقط نوع نگاه متفاوت مي شود و گرنه تصاوير دوربين ها مكمل يكديگر هستند..دقيقا مثل قوانين رويكردهاي متفاوت يك موضوع در مباحث تحقيقاتي و پژوهشي.

نكته دوم اينكه ممكن است علمي كه ما براي دينمان و اثبات كردنش به كار مي گيريم بعدها نقض شود و اين گونه دين ما زير سوال برود.
درست است كه علم در حال تغيير است اما اگر به تاريخ پيشرفتش نگاه كنيد مي بينيد كه هرچه از طلوع اسلام فاصله مي گيريم و هرچه در علم چنگ مي زنيم آخر به موضوعاتي ازدين ميرسيم..

مثلا حرف انيشتين در مورد تبديل شدن جسم به انرژي و ارتباطش با آيه4 سوره معارج ممكن است در آينده به علم بالاتر و كاملتر برسد و از آن اشكالاتي گرفته شود..اما اين علم بعد از قرن ها آن هم توسط دانشمند قرن ما را بر ميگرداند به سخنان ابتدايي دينمان....
پس هرچه علم به جلو ميرود به دلايلي از اثبات قوانين ديني مي رسدو به چكيده ايي از دستورات مي رسد...

مثال هايي كه من به كار بردم در علم تجربي ديده شده اند وبه دروس مهم دانشگاهي تبديل شده اند كه ممكن است به تدريج بر علم آنها افزوده و اصلاحات آن بيشترشود...

اگراجازه دهيد كمي از اين منابع را كه فرموده بوديد بيان كنم،برايتان شرح دهم:

در مورد اختيار و دليل علمي آن و اثباتش درپژوهش هاي روان شناسي كه ميان زيست شناختي و رفتار شناختي موردبررسي قرار گرفته بهترين كتاب كه به صورت خلاصه بيانش ميكند كتاب متن كامل زمينه روان شناسي هيلگارد كه مولفش ريتاال. اتكينسون وهمراهانش و ترجمه توسط دكتر محمد تقي براهني وهمراهان چاپ 14 مي باشد..

بعضي از اطلاعات نوشته شده،برگرفته از همين كتاب بوده كه نوشتم.
درمورد روح وبازيافت هاي آن ونوع ارتباطش با جسم انسان واختيارش
كتابهاي خطاي رومئو است و جديدترين منابع آن ميتوان به علوم پيش گويي توسط نوستراداموس وميشل وبروي وادگار وهم چنين ميكل ولاروك وجين پائول وچومارات وتوستراداموس اشاره كرد.
در روان شناسي روح ما علمي بين المللي متافيزيك داريم به نام گذاري انستيتو/

درعلم امروزي اسيربتيسم واسپري توآليسم به عنوان ارتباط با ارواح تفسير شده است وروي آن كار كرده اند كه درتاپيكهاي قبلي به بخش كوچكي ازآن اشاره كردم.
كتاب مايكل در مورد سفر روح واختيار و انتخاب به زندگي زميني و دركتاب استادان بسيار زندگي هاي بسيار ازدكتر برايال ال وايس كه مقالات آن مطالعه شده بودند چكيده ايي از توضيحاتشان رواشاره كرده وبه بعضي مضامين آن نيز اشاره كردم
در مورد صور ذهني واختيارآدمي درحيطه فلسفه كه پيوند كوچكي ازآن رونوشتم به كتاب
2) عباس عارفي كه مطابقت محور ذهني با خارج است است وقسمتهاي كوچكي ازبحثش مربوط به تصويرسازي ذهني وعملكرد انسان بامحيطش مي باشد اشاره ايي كردم.

اين كتابها ومقالات ممكن است بعدها تغيير يابند اما نه درجهت عكس كه

مانگران باشيم بلكه در جهت گستردگي....امروزه درمورد اين نظرات نقض

هايي نيز ارائه شده اما اكثر دانشمندان متوجه شده اند كه چيزي به اسم

روح و نقشش در زندگي و تصميم گيري كه ماده مطلق نيست وجود دارد و

لطيفتر از ساير ماديات است.به همين دليل بعد از21 قرن ما ميبينيم كه از داغ

ترين موضوعات علمي وحتي پژوهشي همان محوريت هاي ساده دين

خودمان وساير اديان است.پس اينكه به اين علوم اشاره كردم منظورم با

مصاديقش نبودكه ممكن است تغيير يابند....هدف بيان كلي بود كه اختيار در

علم دارد به نتايجي زيبا ميرسد كه به ما كمك مي كندقضا و قدر و اختيار و

جبر را بهتر متوجه شويم.اما نه اينكه براي اثباتش فقط علم بياوريم..به كمك

شما به تلفيقي از تمام نشانه هاي اطراف و رويكردهاي متفاوت براي روشن

كردن موضوع ميپردازيم.

متشكرم....

دربخش بعدي وارد جزئيات موضوع شده وبه كمك هم تيكه هاي بسيار ريزو كنار هم مي چينيم...

سلام...

ببخشيد براي ادامه موضوع نقص فني پيش اومده...
مجبورا ويرايشش كردم.نميدونم چطورحذف ميشه..
دوتا مدار بين متن براي توضيح اختيار رسم كردم اما اينجا ثبت نشد..
چطورمي تونم تصوير رو وارد كنم؟
براي نوشتن متن وتوضيح اختياربه مدارهاي رسم شده احتياج دارم.
اگر ميشه دراين خصوص همينجا راهنمايي كنيد تا براي ويرايش همين پنجره متن روبفرستم.
متشكرم.

باسلام مجدد...
قبل از وارد كردن متن اجازه هست كه موضوع متن هارو همين حالا بگويم؟
دراولين متن اختيار ونقش انسان ومعني پيش گويي ومعني دوآيه متناقض خداوند در قرآن به همراه دومدار ساده رسم شده توضيح داده خواهد شد.

دردومين موضوع اختيار باتوجه به فقط سخنان خداتوضيح داده ميشه وازعلم توي اون گفته نميشه وبراي كساني است كه مي خواهند فقط ازخودقرآن جواب بگيرند.

درسومين موضوع متن از نظر روانشناسي علت اينكه نميتوانيم فلسفه اختيار رابا مسائل زندگي معني كرده وبپذيريم توضيح داده ميشه.
خواهش مي كنم درخصوص ايجادتصوير با پيغام خصوصي يا همينجا راهنمايي كنيد تا متن روبفرستم.
متشكرم.

متحیر;196410 نوشت:

باسلام به دوستان.
ببخشید یهو وسط بحثتون میپرم تو !
فقط خواستم یه نکته بگم :
این که خدا خبر داره و همه چیز رو میدونه جبره ؟ اون فقط می دونه ! دونستنی که اون نسبت به کار های شما داره ؛ تاثیری روی تصمیم گیری شما نمیذاره ! این شمایی که تصمیم رو گرفتی ! خدا به جات تصمیم نگرفته یا بهت نگفته باید این کار رو بکنی! خدا فقط می دونه .
بلا تشبیه مانند یه پیشگو . پیشگو میدونه ؛ اما فقط میدونه !همین . اون کسی رو مجبور به انجام کاری نمی کنه . اما این طوری هم نیست که خدا فقط بشینه نگاه کنه ! خیلی چیز ها هم واقعا به خواست خدا اتفاق می افته .
به هر حال عقیده شیعه اینه که: لاجبر ولا اختیار . نه فقط اجبار ونه اختیار تمام و کمال .

سلام خودم ياد گرفتم...

اصلا هم اصلا نميخواد كسي يادم بده....

همين حالا كشفش كردم...اما باز اينجا ثبت نشد....توي گالري تصاوير قسمت پروفايل خودم دوتا مشاهده هست كه ازهمين جا مشخصه(عجب آدرسي!:Nishkhand:)متن روبخوانيد وجايي كه نوشته به تصويرنگاه كنيد سري به گالري عكسم بزنيد.تا انتقال مفهوم به راحتي صورت بگيره...
اين هم متن كه وظيفم بود واستون بفرستم:

امام جعفرصادق (ع)مي فرمايند:انسان ميان سه چيزاست:قضا،بلا نعمت.....

براي درك بيشتر اين حديث و جايگاه انسان و اختيارش در مدارسرنوشت،ما به كمك دوستان اين سخن را به صورت طرحي ساده رسم كرده ايم تا مفهوم اختيار و نقشش در قضا و قدر و زندگي ما بهتر مشخص گردد.

ما چندين اطلاعات را كه از كتابهاي مختلف گرفته ايم دراين رسم يك جا جمع آوري كرديم

همانطوركه در رسم مي بينيد انسان بين قضا و نعمت و بلا است.....


آن هاله هاي رنگي كوچك اطراف انسان كه مشاهده مي كنيد همان هاله ها و چاكراهاي انسانه كه تحت تاثير انسان مدام در حال تغييره...(اينكه هاله ها بر زندگي و اطراف ما چطور نقش دارند همان حكم انرژي و امواج را باز ي ميكنند كه بر محيط و ديگران اثرميگذارنددركتاب خطاي روئو توضيحاتي داده شده وهم چنين كتاب خزوه سيلوا كه درانرژي درماني ودستان شفادرموردش توضيح داده است)


سايردايره ها دراطراف تصوير،بقيه انسانها دراطراف ما هستند..


اگرخوب به تصويردقت كنيدمي بينيد همه انسانها به طورغيرمستقيم امواجشان درارتباط يكديگراست...درواقع هاله هايشان برمحيط تاثيرمي گذارد..اعمال انسان برامواجش اثرگذاشته وسپس انسان باقوانين قراردادي قضاي الهي با تاثير ازامواج نقطه اش به حركت درمي آيد ويا سوي نعمت رفته وياسوي بلا...حركت او برمحيط وديگران كمي تاثيردارد..


اما اين رابطه مستقيما درجهت عكس نيست..مثلااينطورنيست كه اول هاله ها به طوركامل عوض شده وبعدجسم وبعد روح و بعدعمل انجام ميشه!اگراين طوربود آنوقت ما اختياري نداشتيم وعلت اصلي اعمال ما محيط وامواجش مي شد! پس محيط وامواج كه مشاهده كرديد وسايل و ابزارند و غيرمستقيم تا حدودي بر ما تاثير مي گذارند...اما منحصرابه طورمستقيم واردعمل ما نمي شوند...پس نقطه حركت وشروع درتصويرقبلي ازانسانه...


براي اين حركت انسان وتاثيرش برمحيط كه ارتباطش ازجهت خودش شروع ميشه ونه اول ازمحيط..حتما متن كامل زمينه روانشناسي هيلگارد را مطالعه كنبيد..كه درآن ازنظرعلمي وروان شناسي موضوع رابه طوركامل توسط پژوهش هاي مختلف بررسي كرده است.يا اگر برايتان مسائل علمي قانع كننده نيست به نهج البلاغه مراجعه كنيدكه امام علي دربسياري ازخطبه هاي خود در مورد اثرانسان برمحيط ونقش اختيارومدارسرنوشت صحبت كرده اند.

حالا به اين مداردقت كنيد:

اين همان تصوير قبلي است(تصويردوم درگالري كه جهان مثال منفصل قرار دارد) اما با مصاديقش به طور دقيق ترمشخص شده...مثل اين است كه ذره بين رو روي تصوير بالايي قرار داده ايم.اين مثالي از تصوير مدار سرنوشت و مدار قضا و قدر است.
اگر اجازه دهيد براي توضيح مدار بايد در ابتدا در مورد جهان مثال منفصل و علم پيشگويي توضيحي دهم.و بگويم معني اين اعداد در اطراف انسان ومدارش چيست؟ و چه ربطي به اختيار او و علم پيش گويي دارد.
پس اجازه دهيد براي توضيح تصوير نكات را به صورت رابط بگويم..در آخر شما رابط ها را به هم متصل و نتيجه گيري كنيد..البته به دقت بسيار نياز هست كه خدا رو شكر شما دقت راداريد:
رابط اول:امام علي:
كه درموردقضاوقدرازايشان سوال شد...فرمود واردش نشويدكه قضا مثل دريايي عميق وتاريك است و...........................
نتيجه:چرا؟امام علي به مردم مي گويد قضا وقدرپيچيده است....
چون آنموقع كسي هنوزاز علومي مثل متافيزيك اطلاعات آن چناني نداشت...كسي باجزئيات علوم دقيق ومنظم جهان چيزي نميدانست...پس اما علي هرچقدربخواست تصويربالايي رابرايشان شرح دهدمتوجه نمي شدندوممكن بودآن راكفربنامند....
پس قضاموضوع بسيارپيچيده اي است و اسرارنهفته اييدارد.اعمال ما وآثارش بسيارپيچيده هستندوهنوز علم مشخصي براي قوانين آينده سازي انسان وزمانش ونقش اختيارش بهرر طوركامل مشخص نشده اما فعلا انسان به چيزايي رسده وعلم روز بوهايي ازموضوع برده...(مثل نظريه جهان هاي موازي كه باآنكه هنوزكشف نشده اما دانشمندان بعدازقرن ها حالا به حدس هايي رسيده اند.اين حدس ها كمك ميكندانسان واردجزئيات آثاراعمالش برود)

رابط دوم:علم پيش گويي؟آيا وجود دارد؟
بله و واقعيت هم دارد.اما هركسي نميتواند آن رامدعي شود...

مگرمي شود؟ما هنوز آينده را ايجادنكرده ايم.پس پيشگو چه چيزراميبيند.آينده ايي كه هنوز ساخته نشده؟اگر ببينديعني جبر!چون او آينده مراديده...آينده ايي كه ازقبل تعيين شده است!
كسي اين سوال را مي پرسد كه نميداند پيش گويي چطورايجادمي شود؟
ماچندنوع پيش گويي داريم
پيش گويي دراقتصاد:فردباهوش ورياضي دان با جمع وتفريق وضرب و.....اعدادي كه امروزه درزمان حال دربانكها موجوده حساب وكتاب ميكندوسرمايه دارن رابررسي ميكندوبعدپيش گويي مي كندكه درسال آينده25درصدافت اقتصادي حاصل خواهدشد...ممكنه كه اين پيش گويي اشتباه باشداما درصدصحيح بودنش بسياربالاست....
علت پيش گويي:استفاده از داده هاي حال.....
پيش گويي زيستي:يك زيست شناس وگياه شناس ماهر آب دانه وميزان نورخورشيدخاك و...رامحاسبه و با كنترل بسياربالاي خودبرگياه پيش گويي مي كندكه اين گياه دقيقا2هفته ديگر3سانتي متربرساقه اش افزوده ورشدميكند...
علت پيش گويي:علم داشتن به استعداد گياه وقوانين رشدآن....ومحاسبه دقيق وي...
پيش گويي آينده:
كتاب هايي درخصوص پيش گويي نوشته شده است.كه درپنجره قبلي اشاره شد.
فرد پيش گو حالت هايي از اعمال الان ما را مي بيند و باچشم سوم خود و با هاله 8و9خود با اعمال من و جهان مثالي من ارتباط برقراركرده وجهان غيب رابه اندازه استعدادش مي بيندوبا چشم سومش محاسبه دقيقي ازاعمال مرا انجام داده وپيش گويي آينده مرا ميكند...اين نوع پيش گويي رابعضي ازمرتاضان نيزمي توانند انجام دهندزيرا به كمك هاله هاي قوي خودشان اين كارو مي كنند..اما ممكنه درپيش گويي انهاودرمحاسباتشان اشتباه كنند...

مگراين محاسبات چي هستند؟خب گياه وپول اختياري ندارندوتحت تسلط كامل ما هستند و مابامحاسبه دقيق عملكردآنهاپيش گويي ميكنيم اما اعمال انسان چي؟كه برحسب اختياره .محاسبه اش آيا منافاتي بااختياراونداره؟
براي جواب اجازه دهيد ازآيات قرآن شروع كنم با ادامه رابط ها ودرآخربگويم محاسبه انسان درمدارقضا يعني چي؟
رابط سوم:خداوند تمام جهان رابانظم بسياردقيق وبا قوانين بسياردقيق رياضي آفريده.....كشف اين قوانين توسط انسان ميسره.ازاتم وسلول كه كوچكترين اعضا هستند رياضي درآن بكارگرفته تا ابعاد سيارات ومدارات آنها كه بافرمول دقيقي درحال حركتند....علت اين نظم جبرنيست...علت آن لازمه اش براي زنده نگه داشتن انسان و مقررات جسم خاكي اوست....
اين مقررات،همان قوانين بازي شطرنج هستند كه همان قوانين قضا هستندكه درلوح محفوظ بوده وهرگزتغييرنمي آيندونوعي جبرنسبي ايجادميكنندكه اين جبرنسبي بايدباشد تا انسان رامختارمطلق نكندچون جسم خاكي انسان طوري طراحي شده كه اگرمطلقا مختارشودتمام نظم رابه همريخته وهدف آفرينش رازيرسوال مي بردو نسبت بيهودگي وسستي وضعف وخلل رابه خداوند ميدهد.پس همانطوركه درچندين پنجره قبلي نوشتم ما مختارنسبي هستيم...به ما قوانين بازي راميدهندوبازي رابه ما ميسپارند(بازي ما يعني اختيارما كه بافكروتامل مهره هاروتكان ميديم)يابرنده ايم يابازنده..گزينه ي سومي وجودندارد...

رابط چهارم:تناقض ظاهري ميان دوآيه....
يكي ازآيات مي گه تمام زندگي انسان وآيندش وسرنوشتش درگرواعمالشه
ودرآيه ديگرميگه گذشته وحال وآينده شمادرلوح محفوظه.........

آنهايي به اين دوآيه مي گويندتناقض كه باچگونگي تفسيرآيات زيادآشنانبوده ويازيادآن بهش دقت نكرده.
اگراجازه دهيدموضوع روبه كمك شمابازكنم:

باشروع يك داستان ازامام جعفر:يكي از پرسشگران دوآيه متضادبه امام نشان داده

وعلت راجوياشد...وامام به آنها فرمود:اينهامتضادنيست بلكه مكمل يك ديگرهستند..خدايك جا به

قسمت اشاره كرده(به يك قسمت پازل)ويك جاديگه به قسمت ديگر...
سوال آن مرداين بودكه يك جاخداوند مي فرمايندكه(عذرمي خوام منبع اين قسمت روفراموش كردم)فاصله روح به سوي قيامت 5000ساله
امادرسوره معارج آيه4مي فرمايدكه روح درفاصله يك روز بالا مي روددرصورتي كه مدت آن 1000ساله!
چطوريك جا1000وجاي ديگه5000؟!!
امام درجواب:كل قسمت اينه كه (كل پازل)ازاينجا تا به عالم بالا 5باب هست...فاصله هر باب با يكديگر1000ساله
كلش ميشه5ضربدر1000=5000
خداوند يك جافقط به فاصله دوباب اشاره كرده كه1000تاست...وجاي ديگه تمام باب ها رو جمع بسته...وبه5000اشاره كرده.(نوعي تفسيرقرآن به قرآن كه آيات همديگه رومعني ميكنند)
يعني تيكه هاي پازل روچيده.
سوال:خداچرا قرآن رو اينطوري نوشته كه پيچيده بشه وظاهرمبهمي داشته باشه؟
ازاون سوالايي كه جوابش توي خودشه....قرآن!!مبهم!!پيچيده!!
قرآن معجزه است.علت اعجاز:پيچيدگي آن كه هربارهرعلمي كشف بشه كمي ازاين تارهاي پيچيده به كمك علم باز ميشه...
چرابايدپيچيده باشه؟
براي جواب اين سوال يه سوال ساده مي پرسم:
چراوقتي معلم رياضي درس ميده براي تست كردن دانش آموز موضوع مساله روعوض وكمي پيچيده ميكنه؟
تادانش آموز مجبوربشه ذهنش روبه كاربگيره ورشدكنه.
قرآن براي مجبوركردن ما به تفكر ورشدذهن وروح روان ما مساله رومي پيچونه....اما جالب اين جاست كه ظاهرهرآيه معني مشخص ورساوساده ايي داره.هركس به اندازه فهمش معني رامتوجه ميشه.(ازموضوع تفسيرقرآن بگذريم)
آن دوآيه پيرامون اختيارانسان ونوشتن سرگذشتش نيزهمينطوره.
هر دو كامل كننده تكه هاي مدارسرنوشت هستند.
خداوند درهرآيه فقط به بخشي از پازل اشاره كرده است
اجازه دهيدبه كمك هم تيكه هاروبچينيم:
خداوند انسان را+تمام قوانين دقيق عالم+تمام شرايط وقانونهاي قراردادي انسان+نظم ودقت وحساب وكتاب راميآفريند..

اينهارودرلوح محفوظ داشته.
سپس انسان مختار را وارد زندگي ميكند...
اما قبل ازآنكه او را وارد كند....مي نشيند مانند يك نظاره گر فيلم انسان مختار را نگاه ميكند.اعمالي كه قرار است انسان درآينده خودش انجام دهدخداوند فقط ميبيند...
اينجانقش خداوندنظاره كردن است...(يعني همان قانون دقيق پيش گويي)وخداعلت فيلم نيست.فقط چون بسيارتواناوعالمه وتمام فرمولات زندگي انسان ونظمش وقانون قضاروميدونه ميتواندآينده ماروكه قراره بااختياره خودمان انجام دهيم ببيند.
ومانند يك نظاره گرهرچه كه ديده فقط مينويسه....خدانگفته درآيه كه من تعيين ميكنم...گفته كه من نوشتم....
پس خداآينده رونوشته فيلمونوشته...اما تعيين نكرده....مافيلموتعيين ميكنيم......
اوميداندكه من براساس اختيارم روزسه شنبه ساعت7شب كدام كاررابرميگزينم.ان روفقط مينويسه...
علت نوشتن:تا به انسان ثابت كنه كه من ازهمه چيزتوآگاهم.كه من خداي برترم...پس سجده كن...
اگرنمينوشت...انسان بهانه ميكردكه خداضعيفه توانايي نداشت كه بامحاسبه دقيق پيشگويي كنه قراره من الان دقيقاچه كاركنم..

پس آيه اول مربوط به نشان دادن قدرت خداست وديدن آينده ونگاه كردن فيلمه كه همان نوشتن آينده مادرلوح است/

و آيه ديگر مربوط به توانايي ماست/قدرت اختيارتصميم گيري...

اگر اين طوره وخدافيلم آينده منوكه خودم رقم ميزنم پيش گويي دقيق كرده ونوشته...اونوقت اجازه تغييروازمن ميگيره...شايدمن بخوام آنچه كه نوشته شده روعوض كنم.!
خب باشه\عوض كن......شماهرتغييري الان به وضعيت زندگيتان دهيد همان تغييردردفترنوشته شده....شماساعت12امشب فقط ميتوانيديك تصميم ويك كارروبكنيد+چندين فكرمتصل....
اين اعمال قبلا توسط خداديده شده...تعيين نشده...بلكه فقط ديده شده...
وفقط نوشته شده....آينده ايي كه توسط ما هنوز ايجاد نشده!

خب بااااش متوجه شديم كه خدافقط ديده وتعيين نكرده.....تو درست مي گويي!

اما دراين صحبت ها من يك تناقض بزرگ مي بينم.
مگر شما نميگوييد كه خدا آينده مرا پيش گويي مي كنه،وآنچه كه من هنوزانجام ندادم روديده ونوشته.........
چطوري پيش گويي كرده؟من كه هنوز تصميم نگرفتم!من كه هنوز تودنيا نيومدم كاري كنم.پس او چي رو ديده؟
قبلا براي اين سوال كه هنوزعلم پيشرفت نكرده بود اين جواب كوتاه وساده وزيبا داده ميشد:
اين همين پيچيدگي اسرار عالم ونشان دادن قدرت برتره...خداوند منان بدون آنكه به اختيار و تصميم من ضربه واردكنه...فكرمنو ازقبل ميخونه وعمل منوازقبل ميبينه ومثل يك نظاره گرصبور زندگي منونگاه ميكنه وگاهي هشدارهم ميده....تذكروالهام تاراه بهتروانتخاب كنم....تاين مسيرپيچيده كه ظاهراتناقض درش هست قدرت خداست.خداوندميتونه اين تناضات ريزوكه درباطن مكمل هم هستن كنارهم بچينه مثل شب وروز كه متناقض ظاهري دارن اما مكمل هم ورابطه مستقيم باهم دارن.وما براي هميشه دست متحيرمان دردهانمان ميماندكه خداچطورچنين قدرتي رادارد؟وپي به ناتواني درشناختش ميشيم/
اما حالا براي جواب اين سوال علت هاي ضريفتري پيداشده كه جواب صحيح قبلي را گسترده تر و دقيق تر ميكنه....
براي جواب سوال بايد فهميدكه اصلا خدا چي رو ميبينه...اصلا قانون پيش گويي چيه؟ آيا پيش گويي منافاتي با جبر نداره؟چون تصوير را ازقبل ميبينند....تصويري كه ساخته نشده....بعدمنم +تمام دنيا مجبوريم طوري حركت كنيم كه برسيم به همان تصوير!!!
براي روشن سدن موضوع سراغ رابط بعدي مي رويم كه چگونگي پيش گويي وقوانينش واينكه خداوبعضي ازچشم هاي برزخي چطورآينده راميبينند؟؟!

رابط پنجم:پيش گويي:
براي پيش گويي وواقعيت هاي آن منابع نوستراداموس،نميشل وبروي اذگارومايكل،ولاروك جين پائول وچومارات،وجينوتوستراداموس راميتوان مثال زد.(ازبحث هاي روز آن كه درجهت رد وياقبول بعضي مطالبش بسياربحث شده،ميگذريم..مفصله..اما تقريبا همه آنها شاهدپيشگويي بعضي افرادشدندوروانشناسي درروح آدمي متوجه بينايي روحي انسان شده اند..انساني كه اين بعدش قوي باشه تصاويرآينده روروبه روي پيشتانيش تقريبا ميبينه..گاهي هم درخواب روياي صادقه بسيارميبينه)
آنها چطورپيش گويي ميكنند.
بايدبرگرديم به تصويرقبلي درهمين پنجره كه انسان ميان انبوهي ازاعداداست باطيفي ضريف اعدادش را به دنيايي به اسم جهان مثال منفصل فرستاده وارتباط برقرارميكنند...(درواقع اينجا نشان مي دهدكه خداوندازنظرعلمي چطورآينده راميبيند.چون خدا عالم حقيقي است وتمام رياضي وفرمولهارا خودش ايجادوخلق كرده است پس براي هرعملش درجهان يك اثرعلمي به جاگذاشته.براي ديدن آينده هم اثرگذاشته تامتوجه قدرتش شده وبه سويش حركت كنيم.دوستان دقت كنيدكه دراينجابه كليات علم توجه ميشه ونوشته ميشه و نه به مصاديقش كه دائم درحال تغيير و تحول است.)
خب حالا اجازه دهيد تا تصوير رسم شده و معني آن اعداد و توضيح دهم.(ببخشيدكه طولاني شد. مجبورم برايتان جزئيات رو هم بنويسم كه موضوع پيچيده، كاملا باز شود. (البته برحسب اختيارم)
اگرميشه همين حالا برگرديد و دوباره تصوير را بادقت تمام نگاه كنيدو سپس ادامه را بخوانيد:

اگرميشه همين حالا دوباره تصوير را بادقت تمام نگاه كنيدو سپس ادامه را بخوانيد:

در تصویر،ما قسمت بزرگی از جهان غیب را می بینیم که بخش عمده ایی ازآن دنیای مثال منفصل است...

همه شما بادنیای مثال منفصل آشنایی داریدکه بیان می کند که اعمال مابه دنیای بالا صعودمی کند
که امام علی درنهج البلاغه به آن اشاره کرده است.آثاری ازاعمال ما به بالا رفته وبه صورت صوربرزخی درخواهدآمد...


درعلم امروزه نیزحدس هاونطریه هایی درمورد جهان های موازی آمده که البته اگرهم اشتباه باشداما ذهن دانشمندان را باچنین نشانه هایبی درگیرکرده که ایجادجرقه وشروعی به سوی چنین موضوعاتی می باشد.
درآزمایشاتی که درتحقیقات امواج آلفاازخزوه سیلوا و کارهایی که روح درسفرخود انجام می دهد(منابع آن دربالا ذکرشده اند)ویا درخواب های مصنوعی موردبررسی قرار گرفته شده است....جسم اثیری انسان با محتوبات آثارش دراعمال ما به صورت کش آمده به عالم بالا حرکت می کند...
درمورد امواج مثبت نیز درخطای رومئو به این موضوع اشاره دارد که همه اشیا با موجی گسترده درارتباط است واین امواج با هاله های انسان نیزرابطه دارند...امواج منفی درفضا پخش می شودوامواج مثبت نیز درکانالی مستقیم درعالم بالا حرکت می کند....


منظورکلی اینکه جهان ماچون ازروی علم ونظم دقیق است که برای اعمال آدمی نیز وتاثیرات ان برنامه دارد...


واینکه علم امروزه دارد به موضوعات مشابه دنیای مثال منفصل که درفلسفه اسلامی نیزوجوددارد می رسد..


در موضوع پیش گویی وقدرت های روحی که منابع آن راذکر کردم
توضیحاتی داده شده است...


اگراین کتابها و مقالات را درارتباطی تلفیقی با مضامین قرآن کریم قرار دهیم چنین مداری ایجاد می شود.


تمام افکار ما قبل ازآن که به عمل برسدتا حدودی بر هاله هایم تاثیر می گذارد...
این هاله ها در تصویر مشخصه.سپس این امواج افکارما برمحیط اثرمیگذارد وچنان قوی است که براینده ما وشکل گیری آن بسیارتاثیردارد..
این امواج براساس نوع فکر و عملکرد ما در جهان غیب با همان جهان مثال منفصل ثبت می شوند.
این آثار ازچشم جنیان به دور است ومربوط به اسرار جهان غیب می شود.که درقرآن اشاره شده جنیان نمی توانند اسراررابدانندچون توسط شهابها تعقیب می شوند.
یکی ازمشاهده ها توسط چشم سومی ویا برزخی انسان است که اگرقوانین مدارقضاوقدرراکه دارای فرمولات پیچیده است رابداندوروح مدیومی قوی داشته باشدمی تواندپیش گویی کند..
پس علت پیش گویی این نیست که آینده ما درعالمی بالای ما بدون ارتباظ با اعمال ما درحال ساختنه وانسانی باتوانایی خاص خودمی تواند آنهاراببیند.
بلکه ما آثارعمل داریم..این آثارطبق محاسبه خاصی که خیلی پیچیده است وهنوز اسرار آن پیدا نشده اند به عالم غیب می روند...این اعمال هستندکه درآینده ما نقش دارند...


اگرپیش گوبا ریاضت ورفتارهای خاص قوی شدن روح عالم غیب را به اندازه توانایی مشاهده کندتاحدودی می تواندپیش گویی کند.
که ممکن است اشتباه کندچون ازتمام قوانین آن خبر ندارد.
پس آینده ما قبل از اتفاق افتادن درجهان غیب با قوانین منحصربه فردوپیچیده ایی به طورکامل بررسی شده...وتصاویرآینده راقبل ازرخ دادن ایجادمیکندکه حاصل فکروبرخوردما ومحیطمان است...


پیش گو با دست بردن به این عالم تصاویررامی بیند...


اماخداوندکه تمام قوانین رامیداندوآثارعمل مراهم میبیندآنها را درجهان غیب محاسبه وثبت میکند.پیش گویی خدا آن هم بدون اشتباه،آن هم دراول تولدجهان یعنی اینکه خداونددارای قدرت برتراست

برای ملموس شدن علم خداوند دراین علم منحصربه فردوعجیب میتوانیم برنامه های رایانه ایی رامثال بزنیم.
ما به کامپوتر برنامه میدهیم وکامپیوتردرعرض یک ثانیه پیچیده ترین معادلات رامحاسبه وبازبان کامپیوترکه دوعدد بیشترنیست برنامه ها فایلهای جدیدراویرایش وتصویرسازی میکند.اگرمن دراین برنامه تبحرداشته باشم..قبل ازمحاسبه کامپوترمیتوانم تشکیل تصویرراحدس بزنم.
حالا برای روشن شدن موضوع،تصویرروبرایتان شرح میدهم.


ماهرعملی که میخواهیم انجام دهیم وهرفکرویا کاری درمحیط ما صورت میگیرد اثرآن+معادلات آن باترتیب خاصی درمدارقضاوقدربه سوی جهان مثال منفصل میرودکه درتصویرتمام معادلات به صورت خطوطی کش آمده با جهان غیب درارتباط است که این خطوط تصاویرآینده رامیسازد.


به خاطرهمینه که همه چیزجهان دراینجا باهم رابظه دارند.معادلات نوشته شده درتصویرواقعی نیستندومن برای مثال به صورت تصنعی آنهاروقراردادم.امادرمدارسرنوشت چنین محاسباتی به طوردقیق وجوددارند.


یک پیش گوتااعمال ماومحیط بالا نرودوآینده راایجادنکند(درعالم بالاتصویرص ازآینده بااعمال حال ما حاصل میشه)نمیتواندپیش گویی کنداما اگردیدش بسیاروسیع گرددتا چندسال آینده راهم درجهان غیب میتواندببیند...یعنی آثاراعمال گذشتگان را محاسبه واینده راتوصیف میکند..
اما خداوندازاین قدرت انسان بالاتراست وتمام گذشته وآینده رامحاسبه میکندچون علم محاسبه رامیداند..


اعمال ماوایجادآینده برپایه پوچ ونیستی نیست که بگوییم خدانمیتوانداینده نگری کندچون هنوزآینده هنوزساخته نشده


بلکه آینده ما باحساب وکتاب وبرنامه باقوانین اختیارمان حاصل یشه...وبرای حلاجی کردن آینده قبل از رخ دادنش خداوندجهان غیب راگذاشته که درانجابه طورکامل بررسی شودقبل ازآنکه رخ دهدچون اگربانیستی شروع شودجهان دچارهرج ومرج خواهدشد..


این قوانین همان قوانین شطرنج خودمان است.مامیتوانیم باچشم سوم خود و با اخلاص نیت واستفاده از اسرار شب آینده خودمان رادرجهان غیب دیده وکپی از اعمالمان درجهان مثال گرفته و بامحاسبه اش درجهان غیب آینده مان راببینیم..وپیش گوی کنیم.


پس آنچه خدامی بیندآثاراعمال مادرجهان غیب است که به سرعت درحال تصویرسازی آینده است.


خب حالا اگراجازه دهید مثالی درمورد قوانین قضاوقدربزنم.


فرض کنید درتصویری که رسم شده فردموردنظر نامش aباشد.تمام اعمال او درجهان غیب درحال محاسبه است....بامحاسبات دقیق نقطه اودرزندگی از70به90تغییریافته ودرمعادله سرنوشت قرارمی گیرد.
جواب معادله671می شود...این نقطه درجهان غیب باقوانین خاصش نقطه تصادف است.
فردپیش گو نقطه اش را در671که تصادفه می بیندومی گویدممکن است این فردتا جندروز دیگرتصادف کند
فردموردنظر اتفاقا صدقه ایی می دهد...
فردفقیربرایش دعامیکند...اگردرتصویرببینید تمام انسانهاتاحدودی به هم ارتباط دارند....
دعای فقیربرامواج فردموردنظرتاثیرمیگذارد(دعاکردن برهمه چیزحتی کریستالهای آب تاثیرمی گذارد...علمی که امروزه تاحدودی به آن پی برده شده است)
ونقطه فرددرمدارازنقطه 671تغییرکرده 670می شود...این نقطه درجهان غیب نقطه سلامتی است....


پس نقاط مامدام درحال حرکت است اما حرکتهامنظمه وچون حرکتهامنظم وآثاردقیقه خداوندمیتواندبا محاسبه بسیارپیچیده که کارهیچ کامپیوتری نیست وتوانایی ندارد،تمام نقاط درمدارراقبل ازچیده شدن ببیند...سطح نگاه خداوندبسیارگسترده است.این دیدن بامحاسبه ایجادمی شودونه با تعیین سرنوشت.

بازی شطرنج دررایانه رو دیدید؟
به رایانه برنامه میدهندکه برای هرحرکتی که مامیدهیم 1000حرکت ایجادمیکند.مثلا باتوجه به تعدادمهره هاوقوانین حرکتش بیش از100هاحرکت پیش بینی میکند.وبرای تمام حرکاتش یک حرکت قرارمیدهدوتا ما حرکت رازدیم بلافاصله شناسایی وحرکت مورد نظررامیدهد...


خب خداوندکه خودش خالق جهان بسیاربسیارپیچیده ما است میتواندبرای هرحرکت ما ازقبل مداررابچیند...البته خداحدس نمیزندکه بخواهدبرای هزارحرکت ماهرنقظه بگذاردکه درجهت آن مسیرما ایجادشود!نه...
بلکه خداوند تمام اسرار را میاندوبه تمام مدارسرنوشت برنامه میدهدکه چطوربسیاردقیق اعمال راکنارهم چیده وحرکت نقاط رادرجواب حرکت مهره ما بچرخاند.بدون آنکه به کسی ظلم شود.
دوستان چیزی که خدامی بیندفرمولات ومعادلات ماوآثارانسانی ما درجهان غیب است....اوفقط یک برنامه نویس بسیاربسیارتواناست وسرنوشت،یک برنامه کامپدوتری است که تفاوتش با برنامه رایانه ایی ما دراین است که (تار) آن برنامه های خدا وقوانین قراردای جهان هستند که شبیه قوانین بازی شطرنج است و پود ان اختیار ماست.این تاروپود مدارقضاوقدر را میسازد.
دوستان دراین مورد اگرسوالی داشتیدبفرمایید.قصدنوشتن این متن تحمیل کردن اطلاعات برعقایدشما نیست.هرکس هرعقیده ایی دارد قابل احترام است واگرباز به جواب نرسیداشکالی ندارد....کلمه اختیار،ازکلماتی است که معنی آن مربوط به نوع نگرش ما است..
مثلا بعضی ازعرفا بادیدن این مدارسرنوشت وبادیدن خدای حقیقی به این نتیجه میرسندکه درجبرمحضندچون آنقدرمحوخدامیشوندکه احساس میکنند اختیاری درمقابل خداندارندوحتی موجودیت نیز ندارند.
درادامه://

ببخشيد بيش از حدمجاز زيادشد...
خواهش ميكنم به دليل زياديش حذفش نكنيد..چون موضوع اختيار بسيارپيچيدست...پس بايد تمام جزئيات آن گفته بشه...
متشكرم...
كسي درخواندن اين متن طولاني اجباري نداره....هركس مختاره...

سبزينه ظهور;197314 نوشت:
چون موضوع اختيار بسيارپيچيدست...پس بايد تمام جزئيات آن گفته بشه... متشكرم...

باسمه تعالی، سلام بر شما و تشکر از زحمات فراوان:Gol:

مطالب طولانی شما حاوی نکات و ابهامات بسیاری است که قابل بحث و تحلیل است، از نوع نگرش و توضیحاتتان، روشن است که شما با رویکرد و نگرش جدیدی به مسأله جبر و اختیار نظر نموده اید، حال اگر اشکالات و مطالب، آغاز بشود، مباحث تاپیک بسیار طولانی و ملال آور خواهد شد، لذا اگر ممکن است، می توانید تاپیک جدیدی، با رویکرد خودتان بزنید و به یاری الهی ادامه مطالب را در آن تاپیک دنبال کنیم.

به هر حال خدمت تمام دوستان عرض کنم که مباحث و اشکالات و پاسخ ها، در موضوع تاپیک، به اندازه کافی صورت گرفته است، اگر نکته پایانی در این خصوص هست، بفرمایید و الا با جمع بندی قبلی و جمع بندی نهایی، مباحث را به اتمام برسانیم. :Cheshmak:

باسلام....

متشكرم ازتذكرتون....

همان طور كه ميدانيد نكات نوشته شده همگي دربخش فلسفه تفسير آيات قرآن،درمورد اختيار نوشته شده...

هركس طالب يافتن حقيقت درمورداختياره ،چون پيچيده است بايد متن هاي طولاني ترازاين روهم مطالعه كنه.

كافيست متن چندبار مطالعه بشه مفهومش كاملا روشنه و ابهام نداره.....دوستان دراينجا همه روشن فكر و اهل تحليل وتجزيه هستند...

خواهش مي كنم اجازه بديد دوستان متن روبه طوركامل مطالعه كنند واگر واقعا طالب حقيقت هستند متن روبدون خستگي و ياحالت ابهام برانگيز مطالعه ميكنند...

قصدجسارت ندارم....

عذرمي خوام....الان براي جمع بندي كمي زود نيست؟

حداقل چندپنجره ديگه هم بذاريد چون مفهوم و توانايي پذيرش فلسفه اختياربه مسائل روحي ورواني نيز برميگرده وتنها جايي كه ميشه بررسيش كردهمين جاست...

تنها قسمتي ازمتن جديده كه ارتباط تلفيقي با علوم روز داره...كه آن هم به صورت كلي توضيح داده شده...

اين باعث ميشه دوستان به موضوع اختيار واژه هاي جديدتري متصل كنند.

مطمئن باشيد اگربراي دوستان سوال پيش بيادموضوع به حاشيه كشيده نميشه.
دوستان مي توانند دراينجا به طيف جديدوگسترده ايي از اختياربرسند...

دقيقامثل روزوشب...

كه قبلا اعتراض ميكردند كه چراروز داخل شب ميشه؟
اما بايافتن علت علميش مشخص شداصلا روزوشب درهم نيستندبلكه فقط حركت وضعي زمين وخورشيد باعثشه....


اختيارهم اينطوريه...

همان طوركه ميدانيد هركس اختياررو باديدتجربي در زندگي وبرچسب هاي اجتماعي وتربيتي معني ميكنه وچون واژه هايش محدوده نميتونه جوابو پيدا كنه وحق هم داره....
اين متن فقط كمك ميكنه كنكاش روبيشتركنيم.اجازه ورود واژه هاي جديدكنار اختيار را در ذهنمان بدهيم.

خواهش ميكنم اجازه بديد فقط يه كم ديگه ادامه پيداكنه بعدش جمع بندي بشه.

متشكرم.

سبزينه ظهور;197400 نوشت:
خواهش مي كنم اجازه بديد دوستان متن روبه طوركامل مطالعه كنند واگر واقعا طالب حقيقت هستند متن روبدون خستگي و ياحالت ابهام برانگيز مطالعه ميكنند...

باسمه تعالی، سلام بر تمام دوستان

بعد از زحمات فراوان جناب (یا سرکار )سبزینه ظهور، و تشکر فراوان از ایشان.

ان شاالله دوستان در حد امکان نسبت به مطالب نوشته شده توسط ایشان غافل نباشند و اگر احساس شد، در این خصوص نیاز به ارایه رویکردی جدید در مسأله جبر و اختیار است، مطالب را به تاپیک جدیدی منتقل کرده که انشاالله بحث در این خصوص دنبال بشود.

بنده در پست 93از اول مطالب که توسط دوستان عزیز مطرح شده بود، یک جمع بندی کلی از مطالب ارایه شده، داشتم، به نظر می رسد که در همین پست و پست 92به تمام مطالب ارایه شده در موضوع تاپیک، پرداخته شد، حال تکرار مطالب ضرورتی ندارد.

خوب، جدای از این جمع بندی چند مسأله دیگر مطرح شد که اجمالا از این قرار است:

اول: اشاره ای به حدیث السعید سعید فی بطن امه و الشقی شقی فی بطن امه، شد که در پست 99توسط کارشناس صدرا پاسخ داده شد و همچنین مسأله شبهه بدا وتغییر در علم الهی و پاسخ آن در پست103.

دوم: اشاره به مسأله نقص و کمال در حدود قدرت اختیار در انسان شد که حقا انسان در اراده و اختیار قابلیت نقص و کمال دارد.(پست100)

سوم: تمام هدایت ها با تأیید الهی صورت می گیرد و این خداوند است که تأییداتش را نسبت به انسان ها و علی الخصوص پیامبران دارد، اما تمام این تأییدات و مراقبت ها با توجه به نوع عمل و خلقت انسان مختار صورت می گیرد.

چهارم: اینکه در ظاهر سرنوشت انسان دفعتا عوض می شود، با توجه به اعمال مختلف(جوارحی و جوانحی انسان) صورت می گیرد.

پنجم: در آخر بحث دوست عزیز سبزینه ظهور مطرح شد که حاوی نکات و مطالب و تحقیقات مختلفی است، از دوستان تقاضا دارم که مطالب ایشان را حتما به دقت مطالعه کرده، شاید ابعاد جدیدی از مسأله جبر و اختیار، مورد توجه قرار بگیرد.

موفق در پناه حق

از آنجا که انسان بدون دانستن از قبل و اعلام رضایت متولد میشود بی اختیار است.اگر نظری دارید بفرمایید.

انسان بی اختیار به دنیا می آید مقبول ( جای شک و تردید است . ممکن است انسان خود تقاضای رشد کرده )
انسان بی اختیار به زندگی ادامه میدهد مقبول .
انسان بی اختیار میمیرد مقبول .
انسان بی اختیار قلبش میتپد مقبول
انسان در چتگال ژنتیک اسیر است مقبول
و ....
کسی نگفته انسان اختیار کامل دارد . مثلا تو نمیتونی جنسیت خودت رو عوض کنی .
-------------------------------------------------------------------------------------------------------
ولی تو همین چهار چوب .انسان اختیار دارد . فرض کن شما میتوانی به من یک عدد بگویی بین 1 تا 1000 مطمینا عدد 2012 را نمیتوانی بگویی چون این عدد فرض مساله را نقض میگند . ولی مختار هستی هر یک از اعداد بین 1 تا 1000 را نام ببری . به قول ملاصدرا هنگامی که ایساده ای مختاری یه پاتو از رو زمین برداری . ولی اختیار آن را نداری دو پایت را از زمین برداری .

با سلام

محسن ایلخانی;200523 نوشت:
کسی نگفته انسان اختیار کامل دارد .

دوست عزیز
این جمله:
انسان اختیار کامل ندارد
خود به خود اصل اختیار را زیر سوال می برد. چون اختیار، امری نسبی نیست.
یعنی نمی توان بین جبر و اختیار نسبت قائل شد.
پس یا جبر کامل است یا اختیار کامل که با اندکی دقت، به همان گزینه اول می رسیم که در تمام لحظات زندگی ما صدق می کند.

محسن ایلخانی;200523 نوشت:
انسان بی اختیار به دنیا می آید مقبول ( جای شک و تردید است . ممکن است انسان خود تقاضای رشد کرده ) انسان بی اختیار به زندگی ادامه میدهد مقبول . انسان بی اختیار میمیرد مقبول . انسان بی اختیار قلبش میتپد مقبول انسان در چتگال ژنتیک اسیر است مقبول و ....

این جبر را می توان به تمام ابعاد انسان هم تعمیم و گسترش داد.

محسن ایلخانی;200523 نوشت:
ولی تو همین چهار چوب .انسان اختیار دارد . فرض کن شما میتوانی به من یک عدد بگویی بین 1 تا 1000 مطمینا عدد 2012 را نمیتوانی بگویی چون این عدد فرض مساله را نقض میگند . ولی مختار هستی هر یک از اعداد بین 1 تا 1000 را نام ببری . به قول ملاصدرا هنگامی که ایساده ای مختاری یه پاتو از رو زمین برداری . ولی اختیار آن را نداری دو پایت را از زمین برداری .


من از بین اعداد 1 تا 1000:
549 رو انتخاب می کنم یعنی اولین ارقامی که به دلایل مختلف به ذهنم آمده.
از خودت پرسیدی که من چرا این عدد رو انتخاب کردم؟...
حتما دلیلی داره....
و این دلیل یعنی همان جبر.
از این ساده تر؟



موضوع مرتبط وجذاب:
http://www.askdin.com/thread2781.html





سلام .
میفهمم چی میگید . بزارید من یه مثال بهتر بزنم .شاید به منظور شما نزدیک تر بوده باشه .
کامپیوتر دارای الگوریتم های متفاوتی هست که اعداد تصادفی تولید میکند . حال چجوری تونستن این کار رو بکنن !!! آیا کامپیوتر قدرت انتخاب دارد !!! یه سنسور حرارتی روی cpu هست که دایما در حال اندازه گیری درجه حرارت هست و این عدد را در زمان ضرب میکند حاصل همان مقدار تصادفی است که ما از آن به عنوان انتخاب کامپیوتر نام میبریم .
شاید
حرف شما هم همین باشد . شاید منظورتون این باشد که اگر همین لحظه بود ( همین تایم ) و اگر فعالیت های شیمیایی مغز من همین بود . و اگر میزان هورمون های من همین حالت را داشته باشد من مجبورم بگم عدد 542 ....

اگر تا اینجای حرفام موافقی ادامه بدم ...

محسن ایلخانی;200523 نوشت:
کسی نگفته انسان اختیار کامل دارد/quote]
1-پس قبول داری که اختیار انسان کلی نیست.شکی هم که در خط اول گفتی هرگز قابل به یقین رسیدن نیست.چون :1-باید ثابت کنی که انسان پیش از تولد هم وجود دارد و هم اختیار درخواست کردن که چون اختیار انسان قضیه ای کلی نیست منتفی است
2-امروزه تغییر جنسیت ممکن است.(قبل از تولد برای پدر و مادر ممکن است. بعد تولد خود شخص میتواند هزینه کند تا جنسیتش را عوض کند)

به نظر منم از اين بعد انسان مجبوره !
يعني جاهايي هست كه ما قدرت انتخاب نداريم . مثل وقت تولد و انتخاب پدر و مادر و ...
اما جاهايي كه آزاديم يعني ظاهرا انتخاب مي كنيم در واقع مجبوريم انتخاب كنيم . ما مجبوريم آزاد باشيم و انتخاب گر .
حتي اگر چيزي رو انتخاب نكنيم اين خود يكي از انتخابات ماست .

دوستان چرا میگید دنیا آمدن ما اختیاری نیست ؟

vahid_barvarz;200925 نوشت:
دوستان چرا میگید دنیا آمدن ما اختیاری نیست ؟

دوست عزیز تو خودت به اختیار خودت متولد شدی؟؟؟؟ عجب!!!!!

magoot;201011 نوشت:
دوست عزیز تو خودت به اختیار خودت متولد شدی؟؟؟؟ عجب!!!!!

بله ! خود شما هم همينجور بودي خوب . البته اولش كه من و شما نبوديم . يك موقع اي اسپرمي بود كه بين ميليون ها اسپرم ديگر ميل بيشتري به نا مستوري و تكامل داشت و صد البته اگر جبر نميخواست نه اين ميل وجود داشت نه الان من و شما . البته بگم كه به همين جا ختم نميشه يا حتي بهتره بگم كه از اسپرم نه شروع ميشه نه خاتمه پيدا ميكنه . من چند تا كلمه به عنوان برچسب ميگم كه به اين بحث ربط داره ولي ترجيح ميدم تا اينجا به همين برچسب ها اكتفا كنم تا نظر شما و دوستان ديگه را هم جويا شوم .

0- ؟
1- ميل به نا مستوري
2- ميل به تكامل
3- كار بد
4- كار نيكو
5- رفتن به بهشت
6- خود كشي
7- جبر
8-اختيار

vahid_barvarz;201034 نوشت:
اگر جبر نميخواست نه اين ميل وجود داشت نه الان من و شما .

دوست من اول یه حرف میزنی بعد یه چیز دیگه؟من متوجه منظورت نشدم.اگرهم برات ممکنه کلمات روان تری رو به کار ببر مثلا نا مستوري رو من نمیدونم یعنی چی؟

سلام

الكافي (ط - الإسلامية) ج‏1 ص159 باب الجبر و القدر و الأمر بين الأمرين .....
10- عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى عَنْ يُونُسَ بْنِ عَبْدِ الرَّحْمَنِ عَنْ صَالِحِ بْنِ سَهْلٍ عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِهِ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: سُئِلَ عَنِ الْجَبْرِ وَ الْقَدَرِ فَقَالَ لَا جَبْرَ وَ لَا قَدَرَ وَ لَكِنْ مَنْزِلَةٌ بَيْنَهُمَا فِيهَا الْحَقُّ الَّتِي بَيْنَهُمَا لَا يَعْلَمُهَا إِلَّا الْعَالِمُ أَوْ مَنْ عَلَّمَهَا إِيَّاهُ الْعَالِمُ.


كافي (ط - دارالحديث) ج‏1 ص389 30 - باب الجبر و القدر و الأمر بين الأمرين .....
عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ عليه السلام، قَالَ: «لَا جَبْرَ وَ لَا تَفْوِيضَ، وَ لكِنْ أَمْرٌ بَيْنَ أَمْرَيْنِ».


التوحيد (للصدوق)ص 206 29 باب أسماء الله تعالى و الفرق بين معانيها و بين معاني أسماء المخلوقين
قَالَ الصَّادِقُ ع‏ لَا جَبْرَ وَ لَا تَفْوِيضَ بَلْ أَمْرٌ بَيْنَ أَمْرَيْنِ‏


به ترجمه نیاز نداره فقط تفویض یعنی:
فَوَّضَ‏- تَفْوِيضاً [فوض‏] إليهِ الأَمرَ: امر را به او سپرد،

فرهنگ ابجدي عربي فارسي متن 673

magoot;201071 نوشت:
دوست من اول یه حرف میزنی بعد یه چیز دیگه؟من متوجه منظورت نشدم.اگرهم برات ممکنه کلمات روان تری رو به کار ببر مثلا نا مستوري رو من نمیدونم یعنی چی؟

من حرف خودم رو عوض نکردم . بحث سر این بود که دنیا آمدن ما اختیاری نیست که من گفتم هست . ( طبق اولین پستم در این تایپیک )

بحث اختیار و جبر از جمله شما نمیتونه شروع بشه :

نقل قول:
از آنجا که انسان بدون دانستن از قبل و اعلام رضایت متولد میشود بی اختیار است.اگر نظری دارید بفرمایید.

دلیلم اینه که ماهیت قبلی ما اسپرمی بود که از بین میلیون ها اسپرم دیگر میل بیشتری به تکامل داشت . کاری به قوی بودن نداره ها اینجا بحث سر میل به تکاملی هست که درونش بود . این میل به تکامل درون تمام میلیونها اسپرم دیگه هم بود ولی ما ( ماهیت قبلی ما ) اراده قوی تر داشت . همون جور که میدونید بعد از آمیزش از میلیون ها اسپرم تنها یکیشون میتونه با تخمک لقاح پیدا کنه . که البته ما وارد بحث تخمک نمیشیم .

پس در واقع اسپرم اول خودش اختیار داشت و رسید به مقصد . در این بین جبر اجازه داد که اسپرم برسد به مقصد و بشود در حالی که میتونست اجازه نده . پس میشه گفت فرصت داد مهربانی کرد بخشید .
این تکامل همینجور ادامه پیدا میکنه و کسی که میرود تا بشود آنچه باید بشود همین دینداری و تقوا را ادامه میدهد تا برسد به مقصد . و صد البته جبر خواست که اختیار معنی پیدا کنه .

الله اکبر ... داره اذان میگه ... وقت اتصال رسیده ... اتصالی که دایره وار سود داره .

سلام. دوستان ما با این طرز تفکر خدا رو محدود به زمان نمی کنیم؟؟؟؟؟؟؟
من فکر می کنم که ما با این شیوه داریم می گیم که خدا محدود به زمانه و اینن فرض از ابتدا غلطه.زمان حال و گذشته و آینده مربوط به عالم ماده است اما خدا وند ماده نیست که محدود به زمان باشه.همونطور که انسان در برزخ از حالتدمحدودیت به زمان خارج می شه. با ین وجود من فکر می کنم طرح این مسله اشتباه باشهچون ما می خوایم چیزی رو که محدود به زمان نیست رو به زمان بسنجیم.
من فکر می کنم ما اختیار داریم...اما محدود به زمانیم و باید تا زمان وقوع فعل صبر کنیم تا به اختیار اون فعل رو انجام بدیم و هر راهی که می خایم انجام بدیم. پس ما الان در این زمانیم و 2 ساعت دیگه در دسترس ما نیست...اماا اگه برسه ما در اونجا کاری رو به اختیار انجام می دیم.اما خدا رو نمی شه اینطوری سنجید. خدا محدود به زمان نیست و حال و گذشته و آینده در آن واحد در رابر ایشون حاظره.یعنی من باید 2ساعت صبر کنم تا به اون جا برسم کار رو به اختیار انجام بدم اما خدا که مححدود نیست.دوساعت بعد که من فعلی رو به اختیار انجام می دم در برابر خدا حاظره.
تصور این کار سخته اما فکر کنم همین باشه. این کار و این قدرت در ذات خداست و ما حق تفحص در ذات ایشونو ندریم.یه کم گیج کنندست.....طبیعی هم هست که عقل به ذات خدا نمی رسه....
موفق باشین
لطفا نظراتتونو در مورد حرفم بگین

سید امین;201076 نوشت:
به ترجمه نیاز نداره

دوست عزیز من همین طوریشم تنبلیم میاد که فاسی بخونم.اگه لپ مطلبو بگی ممنون میشم.

vahid_barvarz;201090 نوشت:
دلیلم اینه که ماهیت قبلی ما اسپرمی بود که از بین میلیون ها اسپرم دیگر میل بیشتری به تکامل داشت .

دوست من تو وقتی اسپرم بودی یادته؟؟؟؟؟خودت یادته که میل بیشتری برای تکامل داشتی؟وقتی اسپرم بودی اصلا اختیار داشتی؟تو تازه بعد از لقاح جون گرفتی نه قبلش! اصلا مگه اسپرم روح داره؟؟؟؟
تو سوالام قصد اهانت ندارم بحثه دیگه.لازم میشه رک بود

magoot;201287 نوشت:
دوست من تو وقتی اسپرم بودی یادته؟؟؟؟؟خودت یادته که میل بیشتری برای تکامل داشتی؟وقتی اسپرم بودی اصلا اختیار داشتی؟تو تازه بعد از لقاح جون گرفتی نه قبلش! اصلا مگه اسپرم روح داره؟؟؟؟
تو سوالام قصد اهانت ندارم بحثه دیگه.لازم میشه رک بود

نگران نباشید رک بودن عیب نیست و جالب این که مفید هم هست .
رسیدیم به نقطه ای که باید تصمیم گرفت . نقطه ای که علم هنوز نتونسته ثابت کنه اسپرم میل به تکامل داشته یا نه . حالا دو تا مسیر داریم یا باید صبر کرد که علم پیشرفت کنه و پرده از اسرار بر داره یا باید تسلیم دینی شد که خودش پر از اسرار نهفته هست . یا باید دین رو مسیر تکامل دونست و رفت جلو تا برسیم به مقصد یا باید گفت تکاملی وجود نداره و هرچه هست زیر مجموعه طبیعت محسوب میشه . انتخاب کردن خودش بخشی از اختیار است در واقع اختیاری که قابل فهم انسان کنونی باشه همین انتخاب دین یا غیر دین هست چون همونجور که خودتون گفتید ما که ماهیت اسپرم رو درک نمیکنیم پس باید از جایی بحث اختیار را شروع کرد که قابل درک و فهم باشه . هم میشه گفت به دنیا آمدن یک مهربانی بود که با اختیاری که به ما داده شده میتونیم دین را قبول کنیم و برویم تا بشویم . هم میشه گفت اصلا اختیار معنی نداره و هر چه هست زیر مجموعه علم طبیعت هست و ما فقط بخشی از طبیعت هستیم که نیازی به دین هم نداریم .

اگر میل به تکامل اسپرم یک تخیل محسوب میشه دقیقا علمی که هنوز نتونسته ثابت کنه که اسپرم میل به تکامل دارد یا نه هم یک تخیل محسوب میشه . اگر علم ثابت بود و دیگه قرار نبود پیشرفت کنه علم میشد مرجع ولی میبینید که علم در حال پیشرفت هست .

magoot;201285 نوشت:
دوست عزیز من همین طوریشم تنبلیم میاد که فاسی بخونم.اگه لپ مطلبو بگی ممنون میشم.

سلام

خیلی سادس یکی میره زحمت میکشه عربی یاد میگیره یکی هم زورش میاد فارسی یاد بگیره خوب عربی بلد بودن اولی جبری است یا اختیاری ؟

باسلام..
نظرتون كاملا درسته...خلاصه شده ي تمام نظرات دوستان وكارشناس محترمه.

منتهي نظرات بارويكردهاي متفاوتي مطرح ميشوند..گاهي بافلسفه وگاهي باعلم تاحدودي سخن شمارو بازميكنيم.
ودرآخرهم بقيه سخن شما كه ذهن ماازكل تشخيص قدرت خداعجزه وبافلسفه وعلم هم نميشه واردش شد..
متشكرم ازنظرتون.

باسلام..
بحثتون جالبه...ادامه موضوع بارويكردعلمي كه بهش اشاره كرديد چندپست توي (آيااختياردارم؟؟؟؟؟؟؟)درمورد سوال شما نوشته شده..اما چون طولاني نوشتم وممكنه حوصلشو نداشته ياشيد كتاب متن كامل زمينه روانشناسي هيلگاردوبخونيد كه درمورد اختيارداشتن انسان ازنظر زيست شناختي كه به عملكرداسپرمهاوتخمك وهم عملكرداختيارانسان ونقش جبروذاتي بودن انسان به طوركامل توضيح داده ودليل علمي نيزبرايش دارد.
رويكردهاي متفاوت روانشناسي رودرآن كتاب مطالعه كنيد..
متشكرم.

دراين كتاب اختيارداشتن نسبي انسان اثبات شده وروانشناسان سرهمين موضوع اختيارداشتن انسان رويكرد رفتارگرايي راقرارداده اند كه با آموزش انسان وبه كمك اختياروي اختلال ومشكل روحي وي راحل كنند.

اختيار بحثي است كه بسايرمورد توجه روانشناسان بوده وبه نتايج جالبي نيز رسيده اند.

استاد من تصوير هارو نميبينم . من معاف هستم يا تو امتحان ازش سوال ميديد .
اميد وارم اين تصوير ها اوكي نشه تا مجبور نشم اين همه مطلب رو بخونم . آمين
نوشته هاي يك شاگرد تنبل

لطفا تصوير هارو برسي كنيد تا بتونم از از اين مبحث استفاده كنم . با سپاس

باسلام...
تصويرهارونتونستم واردتاپيك كنم.
اما كنار اسم خودم دربخش گالري تصاوير دوتا تصويرهست...بررسيش كنيد..
شما استادهستيدومن شاگرد.
ان شاءالله مطالب من خستتون نكنه..
ياحق

vahid_barvarz;201300 نوشت:
هم میشه گفت به دنیا آمدن یک مهربانی بود که با اختیاری که به ما داده شده میتونیم دین را قبول کنیم و برویم تا بشویم . هم میشه گفت اصلا اختیار معنی نداره و هر چه هست زیر مجموعه علم طبیعت هست و ما فقط بخشی از طبیعت هستیم که نیازی به دین هم نداریم .

خوب این مهربانی ها برای کسانی که خودکشی میکنند ظلم است.چون پا به دنیایی گذاشتند که برایشان عرصه ی رنج و ناامیدی بوده.اگر واقعا انسان قبل از به دنیا آمدن اختیار داشت الآن باید خیلی ها به دنیا نمی آمدند و آمار خودکشی در جهان 0 میبود.البته شاید بگویی قبل از به دنیا آمدن چگونه بفهمند که دنیا و زندگی برایشان خوب است یا نه.خوب، قبول داری که اختیار یعنی قدرت انتخاب بین چند چیز.انتخاب هم خود بدون شناخت معنا ندارد مثلا تو از بین این میوه ها کدام را دوست داری :جولیم،ماتو،سایف و افنو ؟ مطمئنا چون وجود خارجی ندارند و تو هم شناختی نداری هر کدام را برگزینی جبر است نه اختیار.چون دقیقا نمیدانی چیستند.
[="red"]پس اگر انسان قبل از تولد مختار باشد یعنی از جهان و زندگی آگاهی دارد و اگر نداشته باشد انتخاب او جبر است چون یا نباید متولد شود یا به دنیایی که نمیداند چیست پابگذارد[/]
جبر فقط داشتن یک راه نیست.گاهی تو 100راه مختلف پیش رو داری اما فقط به دلیل شرایطت مجبوری یکی را انتخاب کنی.

سبزينه ظهور;201381 نوشت:
باسلام...
تصويرهارونتونستم واردتاپيك كنم.
اما كنار اسم خودم دربخش گالري تصاوير دوتا تصويرهست...بررسيش كنيد..
شما استادهستيدومن شاگرد.
ان شاءالله مطالب من خستتون نكنه..
ياحق

برای کمک به کسایی مثل خودم که دوست دارن این مبحث را دنبال کنن تصویری که فرمودید را توی این پست میزارم . آخه ممکنه همه متوجه نشن منظور شما کجاست ( مشکلی که اول واسه خودم پیش آمد ) و نتونن عکس را پیدا کنن .
تصویر یک :
http://askdin.com/sites/default/files/gallery/images//11357/1_clip_image002.jpg

تصویر دو :
http://askdin.com/sites/default/files/gallery/images//11357/2_clip_image002.jpg

موضوع قفل شده است