حسد چیست ؟ فرق حسد و غبطه چیست ؟(اثر حسادت در اراده خدا ! )

تب‌های اولیه

55 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
حسد چیست ؟ فرق حسد و غبطه چیست ؟(اثر حسادت در اراده خدا ! )

تعریف حسد :
آرزوی زوال نعمت از کسی است که سزاوار داشتن آن نعمت است ، چه آن نعمت به حسود برسد یا نرسد . شخص حسود علاوه بر آرزوی قلبی چه بسا کوشش در زوال آن نعمت می کند .
حسد رذیله اخلاقی ای است که از کینه حاصل می شود و کینه نیز از نتائج غضب است . به عبارت دیگر حسد شاخه ای از درخت غضب می باشد . مقابل حسد خیرخواهی است.

منشأ کلی حسد :
منشأ کلی این صفت مذموم و انفعال روانی به مانند سایر رذائل ، کوری قلب و انکار الطاف خداوندی است . و به عبارت دیگر صاحبان چنین صفت بدی به نوعی بیماری و مرض قلبی گرفتارند ، که می بایست برای درمان آن از اخلاق اسلامی کمک بگیرند .

فرق حسد و غبطه :
هنگامی که خداوند به برادر یا خواهر دینی انسان نعمتی عطا می فرماید ، چه نعمت مادی باشد و چه نعمت معنوی از قبیل تقوا و علم ، دو حالت برای انسان مؤمن پیش می آید :
1 – انسان آن نعمت داده شده به دیگری را دوست نمی دارد و خواهان نابودی آن است ، به این حالت حسد یا رشک گفته می شود ، که این مذموم است ، مصداق آیه قرآن کریم :
قال الله تعالی : وَدَّ كَثِيرٌ مِّنْ أَهْلِ الْكِتَابِ لَوْ يَرُدُّونَكُم مِّن بَعْدِ إِيمَانِكُمْ كُفَّاراً حَسَدًا مِّنْ عِندِ أَنفُسِهِم مِّن بَعْدِ مَا تَبَيَّنَ لَهُمُ الْحَقُّ ...( بقره آیه 109 )
گروهی از اهل کتاب بر شما حسد می ورزند و با آنکه حقيقت بر آنها آشکارشده ، دوست دارند شما را از راه خود به کفر بازگردانند .

2 – انسان مؤمن از وجود و دوام آن نعمت برای برادر و خواهر دینی خود نفرت ندارد ، امّا مثل آن نعمت را از خداوند برای خود می خواهد ، به این حالت غبطه و یا اشتیاق گفته می شود ، که این ممدوح است ، مصداق آیه قرآن کریم :
قال الله تعالی : و فی ذلک فلیتنافس المتنافسون.( مطففین آیه 26 ) .
و غافلان برای این نعمت و شادمانی ابدی باید به شوق و رغبت بکوشند .

عوامل ایجاد حسد :
عوامل گوناگونی در ایجاد این رذیله اخلاقی دخالت دارند از جمله :
1 – دشمنی .
2 – بزرگی طلبی .
3 – تکبر و خود بزرگ بینی .
4 – ترس .
5 – حب جاه و مقام .
ممکن است برخی یا تمام این عوامل در ایجاد حسد در فردی دخیل باشند .

این مبحث ادامه دارد ..
و من الله التوفیق

به نظر من منشا حسد ناشی از ناراضی بودن از تقدیر الهی است

امام صادق (عليه السلام):

قال لقمان لابنه : وللحاسد ثلاث علامات : يغتاب اذا غاب و يتملق اذا شهد و يشمت بالمصيبة

لقمان به فرزندش گفت :
حسود را سه نشانه است : پشت سر غيبت مى كند، رو به رو تملق مى گويد و از گرفتارى ديگران شاد مى شود.



خصال ص 121.

امام على (عليه السلام):



لله در الحسد ما اعدله ! بدا بصاحبه فقتله


آفرين بر حسادت ! چه عدالت پيشه است !
پيش از همه صاحب خود را مى كشد.



شرح نهج البلاغه 1/316.



امام على (عليه السلام):

الحسد عيب فاضح و شح فادح لايشفى صاحبه الا بلوغ آماله فيمن يحسده


حسادت عيبى رسوا و بخلى سهمگين است و حسود تا به آرزوى خود درباره محسودش نرسد آرام نمى گيرد.

غررالحكم 2/164/2205.



"حسد" در لغت به معني بدخواهي و خواستن زوال نعمت و سعادتِ ديگري است[1] و در اصطلاح نيز به معني آرزو کردن زوال و نيستي نعمت كسي كه استحقاق آن نعمت را دارد.[2] شخص حسود در واقع با خداوند متعال به خاطر اعطا و تدبيرش در نزاع است و راضي به كار خدا نیست.[3]

حسد از منظر آيات قرآن
يكي از عمده‌ترين عوامل تخريب و فساد در جهان، تخريب و فسادي است كه از ناحيه افراد حسود نشأت مي‌گيرد و بدون شك ارتكاب هر گناهي براي تأمين يكي از خواسته‌هاي نفساني است.
قرآن حسادت را عامل نخستين قتلي كه در روي كره زمين رخ داده است، معرفي كرده و مي‌فرمايد:
«وَتْلُ عَلَيْهِمْ نَبَأ ابْنَي ءادَمَ بّالحَقِّ إذ قَرّبا قُرباناً فَتُقُبِّلَ مِنْ أحَدِهِما وَلَمْ يُتَقَبَّل مِنَ الآخَرِ قالَ الأقتُلَنّكَ قالَ إنّما يَتَقَبَّلَ اللهُ مِنَ المُتَّقينَ» (مائده 27)

«داستان دو فرزند آدم را به حق بر آنها بخوان هنگامي كه هر كدام عملي براي تقرب به پروردگار انجام دادند، اما از يكي پذيرفته شد و از ديگري قبول نشد و او گفت به خدا سوگند تو را خواهم كشت (ديگري) گفت: به درستي كه خداوند از پرهيزكاران مي‌پذيرد »


از اين آيه استفاده مي‌شود كه در زمان حضرت آدم مراسم قرباني وجود داشته و هابيل و قابيل كه فرزندان حضرت آدم بودند، به دستور پدرشان عبادت قرباني را انجام دادند، ولي تنها، قرباني هابيل پذيرفته شد و برادر ديگر كه قرباني‌اش پذيرفته نشده بود، به شدت خشمگين شد و آتش حسادت به برادرش هابيل در دل او شعله كشيد و سرانجام، او را به قتل رسانید.[4]
يكبار ديگر تاريخ در حال اجرا بود و آن هم در مورد يوسف پيامبر، آنجا كه برادران او به خاطر حسادت به يوسف، تصميم به قتل او گرفتند و در نهایت او را در چاه انداختند.[5]

«قالَ قائِلُ مِنْهُمْ لاتَقْتُلُوا يُوسُفَ وَأَلقُوهُ فِي غَيابات الجُبّ يَلتَقِطْهُ بَعْضَ السَّيارَةِ إنْ كُنْتُم فعِلينَ » (يوسف 10)



«يكي از برادران گفت: يوسف را نكشيد و اگر كاري مي‌خواهيد انجام دهيد، او را در نهانگاه چاه بيفكنيد تا بعضي از قافله‌ها او را بردارند و به مكان دوري ببرند »


اين آيه در مورد حسادت يهوديان به مسلمانان است، كه چون خودشان ايمان نداشتند، مي‌خواستند آنها را نيز از ايمان برگردانند.
«وَدّ كَثيرٌ مِنْ أهْلِ الكِتابِ لَوْ‌ يَرُدُونَكُمْ مِنْ‌بَعدِ إيمنِكُمْ كُفّاراً حَسَداً مِنْ عِندِ أنفُسِهِم مِنْ بَعدِ ما تَتَبيّنَ لَهُمُ الحَقّ....»

«بسياري از اهل كتاب دوست داشتند، كه شما را بعد از ايمان آوردنتان از آن برگردانند، به خاطر حسادتي كه بر ايمان شما در نفس خود داشتند، بعد از آنكه حق بر آنها روشن شده بود »(بقره 109)


خداوند در سورۀ فلق حسد را از بدترين و زشت‌ترين صفات برشمرده و دستور داده که از شر شخص حسود به خدا پناه ببرید:

«مِنْ شَرِِّّ حاسِدٍ إذا حَسَد»(فلق 5)



«پناه مي‌برم به خدا از شر حسود، آنگاه كه حسادت كند »


حسد در روايات
در روايات نكوهش شديدي از حسد شده، بطوري كه در مورد كمتر رذيله‌اي چنين نكوهشي شده است.
پيامبر اكرم (ص): «خداوند به موسي بن عمران فرموده همانا حسود از نعمتهاي من ناراحت است و از قسمتي كه براي بندگانم مقرر داشته‌ام رويگردان »
امام باقر (ع): «حسد ايمان را مي‌خورد، همانگونه كه آتش هيزم را » [6]
امام صادق (ع): «از حسادت كردن به يكديگر بپرهيزيد؛ زيرا كفر، ريشه‌اش حسادت است »
فضيل عياض روايت كرده كه حضرت صادق (ع) فرمودند: «همانا مؤمن غبطه مي‌خورد و حسد نمي‌ورزد، ولي منافق حسد مي‌ورزد و غبطه نمي‌خورد »[7]

آثار سوء حسد از نظر امام علي (ع):
1- حسود دائماً ناراحت است و اين سبب بيماري جسمي و روحي او مي‌شود.
2- حسد ريشه ايمان را خورده و انسان را نابود مي‌كند.
3- حسد حجاب ضخيمي در برابر معرفت و شناخت حقايق است.
4- فرد حسود به همه مردم حتي نزديكانش حسادت مي‌كند و این امر باعث از دست دادن دوستانش می­شود.
5- حسود هرگز به سيادت و بزرگي نمي‌رسد.
6- حسود بسيار حسرت و اندوه دارد و گناهانش پيوسته افزوده مي‌شود.[8]

درمان حسد
براي درمان هر يك از رذايل اخلاقي دو راه وجود دارد.
درمان علمي: انسان بايد به پيامدها و آثار ويرانگر حسد در زندگي و روح و روان خود بنگرد و اينكه چقدر براي دين و دنياي او مضرّ است و در آن انديشه كند، شايد متنبّه شود.
درمان عملي: مواظبت بر آثار خيرخواهي كه ضد حسد است، يعني به كسي كه حسادت مي‌كند، برعكس آن عمل كرده و دائماً صفات خوب و نيك او را بيان كرده، تا براي خودش ملكه شده و دست از حسادت بردارد.[9]

[1] . قرشي، سيد علي اكبر؛ قاموس قرآن، دارالكتب الاسلاميه، تهران، 78، چاپ هشتم، ج 1، ص 131.

[2] . خسروي حسيني، سيدغلامرضا؛ ترجمه و تحقيق مفردات الفاظ قرآن، نشر مرتضوي، تهران، 75، چاپ دوم، ج 1، ص 487.

[3] . مصطفوي تبريزي، حسن، التحقيق في كلمات القرآن، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي، تهران، 74، چاپ اول، ص 213.

[4] . مصباح يزدي، محمدتقي، اخلاق در قرآن، موسسه آموزشي پژوهشي امام خميني، قم، 78، چاپ اول، ج 3، ص 201 و 202.

[5] . مكارم شيرازي، ناصر؛ تفسير نمونه، دارالكتب الاسلاميه، تهران، 70، چاپ دهم، ج 9، ص 326.

[6] . محمدي ري شهري، محمد؛ منتخب ميزان الحكمة، مترجم حميدرضا شيخي، نشردارالحديث، 83، ص 153.

[7] . كليني، محمد؛ اصول كافي، ترجمه صادق حسن زاده، نشر قائم آل محمد، قم، 185، چاپ دوم، ج 3، ص 647.

[8] . مكارم شيرازي، ناصر؛ اخلاق در قرآن، نشر مدرسه امام علي بن ابي طالب، قم، 78، چاپ اول، ج 2، ص 140 تا 143.

[9] . مجتبوي، سيد جلال الدين؛ علم اخلاق اسلامي (ترجمه جامع السعادات، نشر حكمت، سال 66، چاپ دوم، ج 2، ص 255.

فرق بين «غبطه» و «حسادت» :


« حسادت » آن است كه انسان از نعمت ديگران ناراحت می شود و آرزوى از بين رفتن آن نعمت را دارد.

اما « غبطه »، حالتى است كه انسان از اينكه مثل ديگران داراى فلان نعمت نيست، ناراحت است يعنى، از نداشتن خود و نه از بهره مندى ديگران. در نتيجه آرزو يا تلاش نمی كند كه نعمت از ديگرى سلب گردد بلكه از نعمت ديگران خوشحال است و آرزو و دعا و تلاش می كند كه خود نيز به آن خوبى برسد و معمولًا در نعمتهاى عبادى و معنوى، مثل حال خوش در نماز و سجده نسبت به ديگران حالت غبطه به انسان دست می دهد.

درمان حسد، دو ركن اساسى دارد:

ركن اول آن شناخت حسد و ابعاد و نتايج آن در دنيا و آخرت است. ركن دوم عمل و اقدام است.

يكم : بايد اين نكته را درك نمود كه حسد نه تنها زيانى براى شخص مورد حسد ندارد بلكه چه بسا به نفع او است زيرا حسادت ديگران نوعا موجب غيبت يا تهمت او شده و اين كار موجب از بين رفتن گناهان او و به دوش كشيده شدن آنان توسط حسود می گردد. انسان خردمند هيچ گاه ضرر خود را نمی خواهد و چه ضررى از حسادت بالاتر.

دوم : خداوند نظام جهان را بنابر حكمت بالغه خود، به گونه اى قرار داده است كه انسانها از هر نظر ، با يكديگر متفاوت باشند. از نظر استعداد، قيافه، مال، خانواده و اين به جهت امتحان و ابتلايى است كه بايد برقرار باشد. اگر آدمى حقيقت اين مطلب را براى خود تصور نمايد و به عمق آن دست يابد، آن گاه بر موقعيت ديگران رشك نخواهد برد چرا كه همه اين موهبتها و تفاوتها را به جهت جريان حركت زندگى و فلسفهاى كه در وراى آن است، می داند.

سوم : توجه به معاد و نعمت ها و درجات والايى كه پرهيزكاران در قيامت و آخرت دارند، آدمى را از چشم دوختن به متاع دنيا باز می دارد. خداوند در قرآن خطاب به پيامبر (ص) می فرمايد: « ولا تمدن عينيك »(1) « چشم از اين متاع ناقابل دنيوى كه به برخى داده ايم [براى امتحان] بازگير و بر اينان اندوه مخور »،

اگر آدمى به حقيقت معناى « رزق ربك خير و ابقى » را دريابد، ديگر چشم به امكانات و برخورداری هاى اين و آن نخواهد دوخت و عمر خود را بر سر اين غصه ، گزاف نخواهد گذاشت.

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

(1) حجر (15)، آيه 88.

رسول مکرم اسلام صلی الله علیه و آله دو مورد را از استثنائات حسد ذکر فرموده اند ، به حدیث زیر توجه کنیم :

قال رسول الله صلی الله علیه و آله :
لا حسد الّا فی اثنین ، رجل اتاه الله مالاَ فسلّطه علی هلکته فی الحق و رجل اتاه الله علماَ فهو یعمل به و یعلمه الناس .
( المحجة البیضاء ، ج5 ص 332 )

حسادت جز در مورد دو نفر جایز نیست :
مردی که خداوند او را مال دهد و او را در آن مال ، در راه حق مؤفق گرداند ، و مردی که خداوند او را علم داده و او به آن علم ، غافل باشد ، و به مردم نیز بیاموزد .

این مبحث همچنان ادامه دارد ...
و من الله التوفیق

منشأ حسد : از دو چیز است :
یکی عداوت و حقد ، مثل آن که با کسی به جهت جلب نفعی یا دفع ضرری که از او توقع داشتی و نکرد یا به تو ضرری زد ، دشمن شدی ، لازمه ی دشمنی حسد است .
و یکی از حبّ ریاست و این محتاج به سابقه ندارد . خود علتّ تامّی است زیرا که ریاست با شرکت نمی سازد .
در هر جهت که ریاست داری می خواهی در آن جهت همسر نداشته باشی ، پس اسم هر کس برده شود قلباّ منقبض شوی و حسد بری .
و امّا حبّ حیات حسد نیاورد و غبطه آورد . زیرا که غرض نفس از جهت این حبّ آن است که اسباب عیشش مهیا باشد و از برای سایر خلق هم اگر باشد . و لکن از حبّ حیات ، زود عداوت خیزد و از عداوت ، حسد .

اقتباس از کتاب کاشف الاسرار عارف و عالم ربّانی ملا نظر علی طالقانی رحمة الله علیه

سلام
به نظرتون بحث رفتارهایی که ارثی به آدما میرسه تاثیری در حسادت نداره؟
به نظر من یکی از عوامل حسد میتونه همین باشه:Gol:

سلام
ممنون از مطلب جالبتون اگر میشه آیاتی رو که در قرآن درباره حسد بیان شده رو بگید

مى‏دانیم بسیارى از صفات رذیله از یکدیگر سرچشمه مى‏گیرند، یا به تعبیر دیگر تاثیر متقابل دارند. حسد نیز از صفاتى است که از صفات زشت دیگرى ناشى مى‏شود و خود نیز سرچشمه رذایل فراوانى است!

علماى اخلاق براى حسد سرچشمه‏هاى زیادى ذکر کرده‏اند: از جمله عداوت و کینه است که موجب مى‏شود انسان آرزوى زوال نعمت از کسى که مورد عداوت اوست کند.

دیگر کبر و خودبرتربینى است، به همین جهت اگر ببیند دیگران مشمول نعمت‏هاى بیشترى شده‏اند آرزو دارد بلکه تلاش مى‏کند که نعمت آنان زایل گردد تا برترى او را نسبت‏به دیگران به خطر نیفکند!

سوم حب ریاست است که سبب مى‏شود آرزوى زوال نعمت دیگران کند، تا بتواند بر آنها حکومت نماید; زیرا اگر امکانات او از نظر مال و ثروت و قدرت او بیش از دیگران نباشد پایه‏هاى ریاست او سست مى‏شود.

چهارم از اسباب حسد ترس از نرسیدن به مقاصد مورد نظر است، چرا که گاه انسان تصور مى‏کند نعمت‏هاى الهى محدود است اگر دیگران به آن دست‏یابند امکان رسیدن او را به آن نعمت‏ها کم مى‏کنند.

پنجمین سبب احساس حقارت و خود کم بینى است، افرادى که در خود لیاقت رسیدن به مقامات والایى را نمى‏بینند و از این نظر گرفتار عقده حقارتند آرزو مى‏کنند دیگران هم به جایى نرسند تا همانند یکدیگر شوند!

ششمین اسباب حسد بخل و خباثت نفس است
زیرا بخیل نه تنها حاضر نیست از نعمت‏هاى خود در اختیار دیگران بگذارد بلکه از رسیدن دیگران به نعمت‏هاى الهى نیز بخل مى‏ورزد و ناراحت مى‏شود، آرى تنگ نظرى، کوته‏بینى و رذالت طبع آدمى را به حسد مى‏کشاند و گاه مى‏شود که همه این امور ششگانه دست‏به دست هم مى‏دهند و گاه دو یا سه منشا به هم ضمیمه مى‏شوند و به همان نسبت، خطر حسد فزونى مى‏یابد.

ولى فراتر از اینها حسد ریشه‏هایى در عقاید انسان نیز دارد، کسى که ایمان به قدرت خدا و لطف و عنایت او و حکمت و تدبیر و عدالتش دارد چگونه مى‏تواند حسد بورزد؟

شخص حسود با زبان حال دارد به خداوند اعتراض مى‏کند که چرا فلان نعمت را به فلان کس دادى؟ این چه حکمتى است و چه عدالتى؟ چرا به من نمى‏دهى؟ و نیز به زبان حال مى‏گوید:
هرگاه خدا به دیگرى نعمتى دهد ممکن است از دادن مثل آن به من العیاذ بالله عاجز باشد پس چه بهتر که نعمت از او سلب گردد تا به من برسد

بنابراین حسودان در واقع گرفتار نوعى تزلزل در پایه‏هاى ایمان به توحید افعالى پروردگار و حکمت و قدرت او هستند، چه اینکه انسانى که به این اصول مؤمن باشد مى‏داند تقسیم نعمت‏ها از سوى خداوند حسابى دارد و بر طبق حکمتى است و نیز مى‏داند خداوند توانایى دارد که بیشتر و بهتر به او ببخشد، هرگاه آنها را شایسته نعمت‏بداند، پس باید کسب شایستگى کند.

به همین دلیل در حدیثى از زکریا(پیامبر بزرگ الهى) آمده است که خداوند مى‏فرماید:
«الحاسد عدو لنعمتى، متسخط لقضائى، غیر راض لقسمتى التى قسمت‏بین عبادى
حسود دشمن نعمت من است، او خشمگین در برابر قضا و تقدیر من و ناراضى از قسمتى است که در میان بندگانم کرده‏ام‏
»

شبیه همین معنى از رسول خداصلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم نقل شده است که مى‏فرماید:
خداوند به موسى بن عمران فرمود: «لاتحسدن الناس على ما آتیتهم من فضلى، و لاتمدن عینیک الى ذلک، و لاتتبعه نفسک، فان الحاسد ساخط لنعمى، ضاد لقسمى الذى قسمت‏بین عبادى و من یک کذلک فلست منه و لیس منى

اى موسى! هرگز در مورد آنچه به مردم از فضلم عطا کرده‏ام حسد مورز و چشم به آنها ندوز و آنها را در دل پیگیرى نکن(و بر این امور خرده مگیر); زیرا حسود نسبت‏به نعمت‏هاى من خشمگین و مخالف تقسیمى است که در میان بندگانم کرده‏ام، هر کس چنین باشد نه من از اویم و نه او از من است‏»

کوتاه سخن اینکه حسود در واقع پایه‏هاى اعتقادى محکمى ندارد وگرنه ى‏دانست‏حسدورزى نوعى انحراف از توحید است.

شاعر عرب در همین زمینه مى‏گوید:

الا و قل لمن کان لى حاسدا ا تدرى على من اسات الادب؟! اسات على الله فى فعله اذا انت لم ترض لى ما وهب!

«به حسود من بگو آیا مى‏دانى نسبت‏به چه کسى اسائه ادب مى‏کنى؟ تو بى ادبى در برابر خداوند نسبت‏به کارش دارى، هرگاه راضى به بخشش خدا در باره من نشوى‏»

متاسفانه من کسانی رو دیدم که حتی به فرزندان خود هم حسادت می کنند به نظر شما این حس بسیار غیر انسانی از کجا می آید ؟ مگر غیر از این است که ما بطور طبیعی نسبت به فرزندانمان علاقه داریم و احساس مسولیت می کنیم بنابراین باید نه تنها به نعمتهای آنان حسد نبریم بلکه بایستی بسیار خوشحال شویم

rana;16062 نوشت:
سلام
ممنون از مطلب جالبتون اگر میشه آیاتی رو که در قرآن درباره حسد بیان شده رو بگید

salam

[=Times New Roman]حسد از نگاه قرآن و احاديث
در آيات قرآن و روايات اهل بيت عصمت و طهارت (ع) حسد و حسود مذمّت و نکوهش بسيار شده است.
« آيا نسبت به آنچه خدا از فضل و کرم خود به مردم داده است، حسد مي ورزند؟»(نساء-53)
«بسياري از اهل کتاب به خاطر حسدي که در دلشان است، دوست دارند که شما را پس از ايمان آوردنتان به کفر باز گردانند.»(بقره-109)
« اگر نيکيي به شما رسد، بد حال و ناراحت مي شوند و اگر بديي به شما رسد، از آن خوشحال و شادمان مي گردند.»(آل عمران-120)
رسول خدا (ص):« الحسد يأکل ال الحسنات کما تأکل النّار الحطب» (حسد کارهاي نيک را مي خورد، همان طور که آتش هيزم را مي خورد.)
«الحسودُ لا يسودُ»: حسود هرگز به آقايي نمي رسد. بلکه در حسرت آقا شدن مي ميرد.
خداي عزّ و جلّ به موسي بن عمران فرمود:
اي پسر عمران، به مردم به آنچه از فضل خود به آنان داده ام حسد مبر، و چشمهاي خود را بر آن مدوز، و در دلت آن را دنبال مکن، که حسود نسبت به نعمت هاي من خمگين است، و از تقسيمي که ميان بندگان خود کرده ام جلوگيري مي کند. و هر که چنين باشد من از او نيستم و او از من نيست.( من او را مشمول رحمت قرار نمي دهم و او بنده مورد خشنودي من نيست، بلکه پيرو ابليس است.)
و فرمود:« حسد مورزيد، و از هم مگسليد، و به يکديگر پشت مکنيد، و دشمني منماييد، بندگان خدا و برادر همديگر باشيد.)
و فرمود:«... کاد الحسد أن يغلب القَدَرَ.» نزديک است که حسد بر قدر غلبه کند.
يعني: حسد گاهي موجب زوال نعمت محسود ( به خواست حسود) و گاهي موجب افزايش نعمت او مي شود( با دماغ سو ختگي حسود.)
معني ديگر آن اين است که حسد سبب چشم زدن مي شود.
چنان که برخي مفسران ايه ي« و من شرّ حاسد اذا حسد» را به چشم زدن تفسير کرده اند.

درمان حسد

همان گونه كه از بحث هاى پيشين که دوستان ارائه دادند استفاده می شود «حسد» از بيمارى هاى خطرناك اخلاقى است كه اگر انسان به درمان آن نپردازد دين و دنياى او را تباه مى كند.
درمان اين بيمارى اخلاقى مانند درمان صفات رذيله ديگر است كه بر دو اساس استوار مى باشد.

1ـ طرق علمى.
2ـ طرق عملى.
در قسمت «علمى» شخص حسود بايد روى دو چيز مطالعه و دقّت كند يكى پيامدها و آثار ويرانگر حسد از نظر روح و جسم و ديگر ريشه ها و انگيزه هاى پيدايش حسد.
همان گونه كه شخص معتاد به يك اعتياد خطرناك، مانند اعتياد به هروئين، بايد سرانجام كارِ معتادان را بررسى كند و ببيند آنها چگونه سلامت و تندرستى خود را از دست داده و زن و فرزند و حيثيّت اجتماعى آنها بر باد مى رود و با دردناك ترين وضعى در جوانى جان مى سپارند و نه تنها كسى از مرگ آنها ناراحت نمى شود بلكه مرگ او را سعادتى براى خانواده و فاميل و دوستانش مى شمرند! همين طور «حسود» بايد بينديشد كه اين بيمارى اخلاقى به زودى جسم او را بيمار مى كند، مانند خوره روح او را مى پوساند و مى خورد و از بين مى برد، خواب و آرامش را از او سلب مى كند و هاله اى از غم و اندوه هميشه اطراف قلب او را گرفته است و از آن بدتر اينكه مطرود درگاه خدا مى شود و به سرنوشتى همچون ابليس و قابيل گرفتار مى آيد و تازه با همه اينها نيز نمى تواند به مقصود خود يعنى زوال نعمت محسود برسد!
بى شك مرور بر اين آثار و پيامدها و بررسى مكرّر احاديث نابى كه در اين زمينه آمده و در بخشهاى گذشته به آن اشاره شد، تأثير بسيار مثبتى در درمان اين بيمارى اخلاقى دارد.
«حسود» بايد بينديشد، اگر موادّ مخدّر سلامت روح و جسم را بر هم مى زند و مرگ زودرس و رقّت بار را به استقبال او مى فرستد، او نيز علاوه بر بيمارى هاى جسمى و روانى، آخرت خود را هم از دست مى دهد، چرا كه عملا به حكمت خدا اعتراض مى كند و در پرتگاه شرك و كفر سقوط مى نمايد، اينها از يك سو.
از سوى ديگر در باره انگيزه هاى حسد بايد بينديشد و ريشه هاى آن را يكى پس از ديگرى قطع نمايد، اگر دوستان ناباب و وسوسه هاى آنها او را به اين وادى كشانده است با آنها قطع رابطه كند و هرگاه تنگ نظرى و بخل سرچشمه اين رذيله اخلاقى شده، به مداواى آنها برخيزد، اگر ضعف ايمان و عدم آشنايى به توحيد افعالى خداوند او را در اين گرداب پرتاب كرده است به تقويت مبانى ايمان و توحيد بپردازد و هرگاه ناآگاهى از استعدادهاى خويش و ظرفيّت هايى كه براى ترقّى و پيشرفت در وجود اوست، او را گرفتار عقده حقارت و به دنبال آن حسد نموده است به درمان آن رو آورد و در سايه توكّل به خدا و اعتماد به نفس، عقده حقارت را بگشايد و رذيله حسد را از خود دور سازد.
چه بهتر اينكه «حسود» عصاره و خلاصه اى از اين امور را در صفحه يا صفحاتى بنويسد و هر چند روز يك بار بر آن مرور كند و حتّى با صداى بلند آن را براى خودش در تنهايى جمله جمله بخواند و پيرامون آن بينديشد و مخصوصاً روى رواياتى كه در اين زمينه از معصومين(عليهم السلام) رسيده و تكيه كند، بى شك هر حسودى اين برنامه را به طور جدّى دنبال كند در مدّت كوتاهى نتيجه خواهد گرفت، روح و جسم خود را تدريجاً از شرّ حسد رهايى مى بخشد و افق هاى روشنى از سلامت و سعادت در برابر او نمايان مى گردد.
مخصوصاً «حسود» بايد روى اين نكته كاملا فكر كند كه اگر وقت و نيرويى را كه او براى زوال نعمت از محسود به كار مى گيرد صرف پيشرفت خودش كند چه بسا از او جلو بيفتد.
به تعبير ديگر بايد انگيزه هاى حسد را به انگيزه هاى غبطه تبديل كند و نيروهاى ويرانگر را به نيروهاى سازنده مبدّل سازد.
اين معنى در حديثى از اميرمؤمنان على(عليه السلام) نقل شده كه فرمود: «اِحْتَرِسُوا مِنْ سُورَةِ الْجُمَدِ وَ الْحِقْدِ وَ الْغَضَبِ وَ الْحَسَد وَ اَعِدُّوا لِكُلِّ شَىْء مِنْ ذَلِكَ عِدَّةً تُجَاهِدُونَ بِهَا مِنَ الْفِكْرِ فِى الْعَاقِبَةِ وَ مَنْعِ الرَّذِيلَةِ وَ طَلَبِ الْفَضِيلَةِ; خود را از شدّت بخل و كينه و غضب و حسد در امان داريد و براى مبارزه با هر يك از اين امور وسيله اى آماده سازيد، از جمله تفكّر در عواقب سوء اين صفات رذيله و راه درمان و طلب فضيلت از اين طريق»!(1)
1- تصنيف غررالحكم، صفحه 300، حديث 6806.

امّا از نظر «عملى»، مى دانيم: تكرار يك عمل تدريجاً تبديل به يك عادت مى شود و ادامه عادت تبديل به ملكه و صفت درونى مى گردد، اگر حسود به جاى اينكه براى در هم شكستن اعتبار و شخصيّت فردى كه مورد حسدش قرار گرفته به تقويت موقعيّت خود بپردازد، به جاى غيبت و مذمّتش او را به خاطر صفات خويش مدح و ستايش كند و به جاى تلاش در تخريب زندگى مادّى او خود را آماده اعانت و همكارى با او نمايد، تا مى تواند از او سخن بگويد، تا ممكن است نسبت به او محبّت كند و تا آنجا كه در اختيار اوست خير و سعادت او را بطلبد و به ديگران نيز همين امور را توصيه كند، به يقين تكرار اين كارها تدريجاً آثار رذيله حسد را از روح او مى شويد و نقطه مقابل آن كه «نصح» و «خيرخواهى» است با يك دنيا نور و صفا و روحانيت جانشين آن مى گردد.
علماى اخلاق به افراد ترسو براى از ميان بردن اين رذيله اخلاقى توصيه مى كنند كه در ميدان هايى كه ورود در آن شجاعت فراوان مى خواهد گام بگذارند و اين كار را بر خود تحميل كنند تا تدريجاً ترس آنها بريزد و شجاعت به صورت عادت و حالت در آيد و سپس ملكه گردد.
همين گونه حسود بايد با استفاده از ضدّ آن به درمان پردازد كه درمان هر بيمارى دارويى است كه از ضدّ آن تشكيل يافته است!
در حديثى از پيامبر اكرم(صلى الله عليه وآله) مى خوانيم: «اِذَا حَسَدْتَ فَلاَتَبْغِ; هنگامى كه نسبت به كسى حسد پيدا كردى بر طبق آن عمل نكن و بر او ستمى روا مدار».(1)
و در حديث ديگرى از امير مؤمنان آمده است كه فرمود: «اِنَّ الْمُؤْمِنَ لاَيَسْتَعْمِلُ حَسَدَهُ; مؤمن حسد خود را به كار نمى گيرد».(2)
از جمله امورى كه در درمان حسد بسيار مؤثّر است راضى به رضاى حق بودن و تسليم در برابر اراده او شدن و قانع به زندگى خويش گشتن است، در حديثى از اميرمؤمنان مى خوانيم: «مَنْ رَضِىَ بِحَالِهِ لَمْ يَعْتَوِرَهُ الْحَسَد; كسى كه به آنچه دارد راضى باشد حسد دامان او را نمى گيرد».(3)
1- تحف العقول، صفحه 50.
2- بحارالانوار، جلد 55، صفحه 323، حديث 12; كافى، جلد 8، صفحه 108.
3- تصنيف غررالحكم، صفحه 300، حديث 6808.

کتاب اخلاق در قرآن -ج/2-آیت الله مصباح

هرگاه كسى اطلاع پيدا كرد كه خداى تعالى به ديگرى نعمتى تازه مرحمت فرموده، حال او يكىاز دو قسم زير خواهد بود:
قسم اول :
از رسيدن نعمت به آن شخص ناراحت است و آرزو دارد آن نعمت از او گرفته شود كه اين حال را(حسد) مى گويند، پس حسد، دشمن داشتنرسيدن نعمت است به ديگرى و دوست داشتن زوال نعمت از اوست .
قسم دوم :
آن است كه كراهت ندارد از رسيدن نعمت به ديگرى ودوست ندارد زوال نعمت او را، بلكه دوست دارد كه مثل آن نعمت را خودش دارا شود بدوناينكه از ديگرى گرفته شود و اين حال را(غبطه)مى نامند.
از امام صادق (عليه السّلام )مروى است :انّ المؤ من يغبط ولا يحسد والمنافق يحسد ولا يغبط.[1]
مؤ من غبطه مى خوردولى حسد نمى ورزد و منافق حسد مى ورزد و غبطه نمى خورد.
اما حسد چند مرتبه دارد
مرتبه اول اينكه :
دوست بدارد زوال نعمت ديگرى راهر چند زوال نعمت از ديگرى براى او نفعى نداشته باشد و اين بدترين مراتب حسد است .
دوم اينكه:
دوست دارد زوال نعمت ديگرى را به جهت آنكه آن نعمت به او برسد مثلاينكه كسى خانه يا زن جميله اى دارد و ديگرى مايل باشد كه از دست او خارج شود تا بهدست او برسد و در خباثت اين مرتبه از حسد و حرمت آن نيز شكى نيست ؛ چنانكه خداىتعالى مى فرمايد:
وَ لا تَتَمَنَّوْا ما فَضَّلَ اللّهُبِهِ بَعْضُكُمْ عَلى بَعْضٍ.[2]
و آرزو نكنيدچيزى را كه خداوند تفضيل و برترى داده به آن، بعضى از شماها را بر بعضى دیگر.
سوم اينكه :
ميل نفس او به مثلآنچه ديگرى دارد باشد نه به خود آن چيز، اما چون از رسيدن به آن عاجز باشد ميلداشته باشد كه از دست او نيز برود تا با يكديگر مساوى باشند و اگر قادر باشد كه آننعمت را از دست او بيرون ببرد سعى مى نمايد تا بيرون نمايد.
چهارم اينكه :
مثل سوم باشد ليكن اگر متمكن شود از اينكهآن نعمت را از دست او بيرون كند سعى نمى نمايد، دين و عقل او مانع مى شود از اينكهچنين كارى كند بلكه بر نفس خود خشمناك مى شود. و صاحب اين مرتبه را اميد نجات هست وميل نفسانى او چون مورد بغض و خشم اوست و از خودش و حالش بدش ‍ مى آيد مورد عفوخداوند خواهد بود.

[=Times New Roman][1][=Times New Roman] - الکافی، ج2، ص 308.

[=Times New Roman][2][=Times New Roman] - نساء، 23.

آیات مربوط به حسد
در کتاب شریف ینابیع الحکمة ج2 در بحث حسد این آیات آورده شده:
1- بقره 109.
2- نساء 54.
3- مائده 27.
4- یوسف 5 تا 8.
5- فلق 5.

با مراجعه به تفسیر این آیات می توان فهم را در بحث حسد بالا برد.


با سلام


همان طور که از نام تایپک هم بر می اید بر انیم تا مروری بکنیم بر یکی از رذایل اخلاقی با عنوان حسد از کتاب
معراج السعاده- ملا احمد نراقي که به صورت دنباله دار خواهد امد.

حسد عبارت است از آرزوی زوال نعمتی از برادر مسلم خود، از نعمتهائی كه صلاح او باشد.

و اگر تمنّای زوال نعمت از او نكند، بلكه مثل آن را از برای خود خواهد، آن را «غبطه» و «منافسه» خوانند.

و اگر زوال چیزی را از كسی خواهد، كه صلاح او نباشد آن را غیرت گویند.

ضد حسد، نصیحت است.

و آن عبارت است از:
خواستن نعمتی برای برادر مسلم كه صلاح او باشد، و چون هر كسی نمی‏تواند بفهمد كه این نعمت صلاح است یا فساد، و بسا چیزهائی كه در نظر ظاهر،

كسی آن را صلاح پندارد و در حقیقت فساد بر صاحب خود باشد، پس شرط نصیحت و دوستی آن را صلاح پندارد و در حقیقت فساد بر صاحب خود باشد.

پس شرط نصیحت و دوستی آن است كه در اموری كه صلاح و فساد آن مشتبه است، خواستن و نخواستن آن از برای برادر دینی مشروط به صلاح و فساد باشد،

یعنی چنان خواهد كه: اگر در واقع صلاح اوست باقی باشد. و اگر باعث فساد است، زایل شود.

معیار در نصیحت، آن است كه:
آنچه را از برای خود خواهی از برای برادر خود نیز بخواهی.
و آنچه را كه از برای خود مكروه داشته باشی، از برای او نیز مكروه داشته باشی.

معیار در حسد، آن است كه:
آنچه را از برای خود نخواهی از برای او خواهی. و آنچه را از برای خود خواهی، از برای او هم نخواهی.

مخفی نماند كه: حسد، اشدّ امراض نفسانیّه، و دشوارترین همه، و بدترین رذایل، و خبیث‏ترین آنهاست.

ادامه دارد.....

اخلاق در قرآنحسد در روايات اسلامى

در روايات اسلامى نكوهش شديدى از حسد شده به گونه اى كه در باره كمتر صفتى از صفات رذيله چنين نكوهش ديده مى شود، به عنوان نمونه كافى است كه به چند حديث زير كه گوشه كوچكى از آن احاديث است نظر بيافكنيم:
1ـ در حديثى از رسول خدا(صلى الله عليه وآله) مى خوانيم: «اَلْحَسَدُ يَأْكُلُ الْحَسَنَاتِ كَمَا تَأْكُلُ النَّارُ الْحَطَبَ; حسد حسنات را مى خورد همان گونه كه آتش هيزم را مى خورد».(1)
تعبير بالا به خوبى نشان مى دهد كه آتش حسد مى تواند تمام خرمن سعادت انسان و حسنات او را بسوزاند و زحمات يك عمر او را بر باد دهد به گونه اى كه دست خالى از دنيا برود.
2ـ همين معنى به صورت شديدترى از امام باقر و امام صادق(عليهما السلام) نقل شده است، مى فرمايند: «اِنَّ الْحَسَدَ يَأْكُلُ الاِْيمانَ كَمَا تَأْكُلُ النَّارُ الْحَطَبَ; حسد ايمان را مى خورد همان گونه كه آتش هيزم را مى خورد».(2)
آرى صفت رذيله حسد نه تنها خرمن حسنات را مى سوزاند كه خرمن ايمان را نيز خاكستر مى كند.
3ـ در حديث ديگرى از امام اميرمؤمنان(عليه السلام) آمده است: «اَلْحَسَدُ شَرُّ الاَْمْرَاضِ; حسد بدترين بيمارى اخلاقى است».(3)
طبق اين حديث هيچ بيمارى اخلاقى بدتر از حسد نيست.
4ـ از همان حضرت نقل شده است كه فرمود: «رَأْسُ الرَّذَائِلِ الْحَسَدُ; سرچشمه صفات رذيله حسد است».(4)
5 ـ و نيز از همان حضرت در يك تعبير كنايى آمده است كه فرمود: «لِلّهِ دَرُّ الْحَسَدِ مَا اَعْدَلَهُ بَدَءَ بِصَاحِبِهِ فَقَتَلَهُ; آفرين بر حسد! چقدر عدالت پيشه است، نخست به سراغ
1- المحجّة البيضاء، جلد 5، صفحه 325.
2- اصول كافى، جلد 2، صفحه 306، حديث 1 و 2.
3- غررالحكم، شرح فارسى، جلد 1، صفحه 91.
4- همان مدرك.
**************************************

صاحبش مى رود و او را مى كشد»!(1)
6 ـ باز از همان حضرت نقل شده كه فرمود: «ثَمَرَةُ الْحَسَدِ شَقَاءُ الدُّنْيَا وَ الاْخِرَة; ميوه درخت حسد شقاوت دنيا و آخرت است»!(2)
7ـ در حديث ديگرى از امام صادق(عليه السلام) آمده است: «آفَةُ الدِّينِ الْحَسَدُ وَ الْعُجْبُ وَ الْفَخْرُ; آفت دين و ايمان(سه چيز است) حسد و خود بزرگ بينى و فخرفروشى».(3)
8 ـ امام صادق(عليه السلام) مى فرمايد: هنگامى كه موسى بن عمران(عليه السلام) با خدا مناجات مى كرد چشمش به مردى افتاد كه در سايه عرش الهى قرار داشت، عرض كرد: «يَا رَبِّ مَنْ هَذَا الَّذِى قَدْ اَظَلَّهُ عَرْشُكَ; خداوندا اين كيست كه عرش تو بر سر او سايه افكنده است؟!» فرمود: «يَا مُوسَى هَذَا مِمَّنْ لَمْ يَحْسُدُ النَّاسَ عَلَى مَا آتَاهُمُ اللهُ مِنْ فَضْلِهِ; اى موسى! اين از كسانى است كه نسبت به مردم در برابر آنچه خداوند از فضلش به آنها ارزانى داشته، حسد نورزيده».(4)
9ـ در حديث ديگرى از پيامبر اكرم(صلى الله عليه وآله) مى خوانيم: «سِتَّةٌ يَدْخُلُونَ النَّارَ قَبْلَ الْحِسَابِ بِسِتَّة; شش گروهند كه قبل از حساب الهى وارد آتش دوزخ مى شوند به خاطر شش چيز»!
«قِيلَ يَا رَسُولَ اللهِ مَنْ هُمْ؟; عرض كردند اى رسول خدا! آنها كيانند»؟
«قَالَ: اَلاُْمَرَاءُ بِالْجَوْرِ، وَ الْعَرَبُ بِالْعَصَبِيَّةِ، وَ الدَّهَاقِينُ بِالتَّكَبُّرِ، وَ التُّجَّارُ بِالْخِيَانَةِ، وَ اَهْلُ الرُّسْتَاقِ بِالْجَهَالَةِ، وَ الْعُلَمَاءُ بِالْحَسَدِ; زمامداران به خاطر ظلم و بيدادگرى، عرب به خاطر تعصّب، كدخدايان و خان ها به خاطر تكبّر، تجّار به خاطر خيانت به مردم، روستاييان به خاطر جهل و دانشمندان به خاطر حسد»!(5)
به اين ترتيب حسد در درجه اول بلاى بزرگ براى دانشمندان است!
10ـ اين بحث را با حديث ديگرى از پيامبر اكرم(صلى الله عليه وآله) به پايان مى بريم(هر چند احاديث در اين زمينه بسيار است) فرمود: «اِنَّهُ سَيُصِيبُ اُمَّتِى دَاءُ الاُْمَمِ! قَالُوا: وَ مَاذَا دَاءُ
1- شرح نهج البلاغه ابن ابى الحديد، جلد 1، صفحه 316; بحارالانوار، جلد 70، صفحه 241.
2- غررالحكم، حديث 6857.
3- المحجّة البيضاء، جلد 5، صفحه 327.
4- بحارالانوار، جلد 70، صفحه 275.
5- المحجّة البيضاء، جلد 5، صفحه 327.
***********************************

الاُْمَمِ؟! قَالَ: اَلاَْشَرُ وَ الْبَطَرُ وَ التَّكَاثُرُ وَ التَّنَافُسُ فِى الدُّنْيَا، و التَّبَاعُدُ و التَّحَاسُدُ حَتَّى يَكُونَ الْبَغْىُ، ثُمَّ يَكُونُ الْهَرْجُ!; به زودى بيمارى(بزرگ) امّتها، امّت مرا فرامى گيرد! عرض كردند: بيمارى(بزرگ) امّتها چيست؟ فرمود: هوسرانى و عيّاشى و فزون طلبى، مسابقه در دنياپرستى، اختلاف و نفاق و حسد نسبت به يكديگر و سرانجام به ظلم و ستم و سپس به هرج و مرج مبتلا مى شوند»!

* * *


چند مسئله مهم

با روشن شدن ديدگاه روايات اسلامى در مورد اين رذيله اخلاقى(حسد) و عمق فاجعه اى كه از آن حاصل مى شود، به سراغ چند نكته مهم كه در اين بحث باقى مانده است مى رويم تا موضوع حسد از جوانب مختلف روشن گردد و آنها عبارتند از:
1ـ معنى و مفهوم حسد.
2ـ انگيزه هاى حسد.
3ـ نشانه ها و آثار حسد.
4ـ پيامدهاى فردى و اجتماعى حسد.
5 ـ طرق درمان و پيشگيرى حسد.
* اگر این سوالات را بطور علمی جواب دهید بحث حسد کامل است.

{اخلاق در قرآن-آیت الله مصباح یزدی}:Gol::Gol::Gol:

سلام
در مورد حسد نکاتی ظریفی وجود دارئ که میتوان ان را اشاره کرد
1-منشا حسد چه کسانی یا اشخاصی یا افرادی هستند:عوامل به وجود اورنده حسد یا مال ومنال یا زیبایی ویا توجه خاص والدین و یا اساتید و معلم در کلاس هستند .
چرا که هریک از این دلایل باعث می شود فردی که یکی از این موارد را ندارد نسبت به دئیگری حسادت بورزد .
که نمونه های زیاد ان در تاریخ اشار ه شده است مثل داستان هابیل و قابیل یل یوسف و برادرانش یا یعقوب وعیسو وغیره.
مضرات ان می توان از چند بعد شمرد.
1-عقوبت اخروی 2-مشکل روحی و روانی 3-عدم اعتماد بنفس 4-بیماری میگرن و زخم معده واز نظر اجتماعی منزوی بودن و گوشه گیری و غیره
راه درمان 1-رعایت کردن والدین نسبت به فرزندان2-رعایت کردن معلم ئاساتید نسبت به دانش اموز و دانشجو 3- توکل به خداوند تبارک وتعالی 4-سعی و تلاش برای رسیدن به هدف 5- حس خوشبینی .
نتیجه :زمانی به یک بیمار را حسود معالجه میشود که تمام عوامل دست به دست هم بدهند
والسلام

براي رفع حسد بيانديشيد كه اولاً نعمت‌هايي كه ديگران دارند موهبت‌هايي الهي است و نا‌خوشنودي از آنها در واقع ناخوشنودي از كار خداست‌ ؛

و ثانيا، حسد از بزرگترين امراض روحي مهلك است كه كار قابيل ـ‌ فرزند آدم عليه‌السلام‌ـ را به برادركشي كشاند و برادران يوسف (علیه السلام) را وادار به جنايت در حق برادرشان كرد و هيچ‌كدام آنها از اين جنايات طرفي بر نبستند ، جز آن كه به رنج دائمي مبتلا شدند .

پس بهتر آن كه به جاي حسد ورزيدن نسبت به ديگران ، از خدا بخواهيم ـ و خود نيز كوشش كنيم ـ تا از نعمتي همانند يا بهتر از آن بهره‌مند شويم .

پاسخگو : حضرت آیت الله مصباح یزدی حفظه الله



امام صادق (عليه السلام):

قال لقمان لابنه : وللحاسد ثلاث علامات :
يغتاب اذا غاب و يتملق اذا شهد و يشمت بالمصيبة


لقمان به فرزندش گفت : حسود را سه نشانه است :
پشت سر غيبت مى كند، رو به رو تملق مى گويد
و از گرفتارى ديگران شاد مى شود.

امير المؤمنين عليٌّ عليه‏السلام :
خُلُوُّ الصَّدرِ مِنَ الغِلِّ والحَسَدِ مِن سَعادَةِ العَبدِ .

امام على عليه‏السلام :
خالى بودن دل از كينه و حسادت از خوشبختى بنده است .

غرر الحكم : 5803 منتخب ميزان الحكمه : 272

[=Times New Roman]«حسادت‏» واكنشى هيجانى است كه از قريب دو سالگى آغاز مى‏شود و با رشد كودك، ممكن است تا بزرگ‏سالى ادامه يابد و بر طبق الگوهاى مختلف فرهنگى، به صورت‏هاى متفاوتى جلوه‏گر شود.حسادت‏دركودك، پاسخى طبيعى‏است‏به محرك‏هاوهنگامى ايجاد مى‏شود كه به اعتقاد وى، عاطفه يا محبتى را از دست داده باشد.در الگوى حسادت، غالبا نوعى ترس نيز وجود دارد; زيرا حسود احساس مى‏كند كه ديگرى عاطفه شخص مورد علاقه او را نسبت‏به وى به خطر انداخته است و يا مقامى را كه او انتظار رسيدن به آن را داشته، ديگرى احراز كرده است.بنابراين، موقعيتى كه حسادت را برمى‏انگيزد، غالبا يك موقعيت اجتماعى است.

[=Times New Roman]كودكان در ابتدا، از احساسات درونى خويش (حسادت) و علل پيدايش و پيامدهاى آن در رفتار خود، آگاهى زيادى ندارند و نمى‏دانند كه چرا رفتارهاى آنان تغيير كرده است.به عبارت ديگر، رفتارهاى آزار دهنده كودك حسود تا حد زيادى ناآگاهانه يا نيمه آگاهانه است، ولى با رشد عقلى بيش‏تر و نزديك شدن به دوران بلوغ و نوجوانى و جوانى و پس از آن تا بزرگ‏سالى و به دست آوردن تجربه‏هاى درونى و بيرونى درباره علل و انگيزه‏هاى رفتار حسادت‏آميز خود، اين‏گونه رفتارها بيش‏تر آگاهانه مى‏شود و به همين دليل، ازنظراسلام رفتارهاى حسادت‏آميز، پس از بلوغ مورد تكليف قرار مى‏گيرد و فرد وظيفه دارد به گونه‏اى آن‏ها را مهار كند.

[=Times New Roman]زمينه‏هاى رشد حسادت :Labkhand:

[=Times New Roman]منشا محرك‏هاى حسادت را بايد در موقعيت‏ها، شرايط خاص محيطى و روابط اجتماعى وبه‏خصوص دروجود اشخاص جست و جو كرد.بدين‏روى، در اين‏جا به برخى از آن‏ها اشاره مى‏شود:

[=Times New Roman]الف - شرايط خانواده و تفاوت‏هاى فردى

[=Times New Roman]رقابت و هم‏چشمى يكى از فرزندان نسبت‏به ساير خواهران و برادران، كه گاه «رقابت هم‏شيرها» ([=Times New Roman]۳) [=Times New Roman]ناميده مى‏شود، يكى از زمينه‏هاى مساعد و عمده رشد حسادت در كودكان است و والدين آن را طبيعى و تقريبا غير قابل اجتناب مى‏دانند. با توجه به چنين شرايطى، مى‏توان گفت:

[=Times New Roman]۱.[=Times New Roman]اولين فرزند نسبت‏به كودكان بعدى حسادت بيش‏ترى از خود نشان مى‏دهد; زيرا او مدت‏ها تمام محبت و مواظبت پدر و مادر را به خود اختصاص داده بود.ولى با تولد فرزند دوم، اين فرصت از او گرفته مى‏شود و همين موجب تحريك حسادت او سبت‏به او مى‏گردد.

[=Times New Roman]۲.[=Times New Roman]در ميان كودكانى كه تفاوت سنى آنان بين [=Times New Roman]۱۸ - ۴۲[=Times New Roman] ماه است، بيش از ساير كودكان زمينه حسادت وجود دارد.بچه خردسال به هر مزيتى كه طفل بزرگ از آن برخوردار است، حسادت مى‏ورزد و بچه بزرگ‏تر از محبت و مواظبتى كه به بچه كوچك‏تر مى‏شود بدش مى‏آيد.

[=Times New Roman]۳.[=Times New Roman]در خانواده‏هاى [=Times New Roman]۲[=Times New Roman] يا [=Times New Roman]۳[=Times New Roman] فرزندى، بيش از خانواده‏هاى پرجمعيت‏حسادت وجود دارد.

[=Times New Roman]۴.[=Times New Roman]والدينى كه به فرزندان خود توجه افراطى دارند و شديدا نگران و مواظب آن‏ها هستند، بيش از والدينى كه به كودكان خود توجه كم‏ترى دارند با مشكل حسادت كودكان‏شان روبه‏رو هستند; زيرا اين والدين براى پيشرفت فرزندان خود قوانين معينى وضع كرده‏اند و وقتى كه اطفال نتوانند خود را با آن منطبق سازند، مورد سرزنش پدر و مادر قرار مى‏گيرند.اين فرزندان بيش‏تر اوقات با كودكانى كه پيش‏تر رفته‏اند مقايسه مى‏شوند و اين موجب برانگيخته شدن حسادت نسبت‏به ديگر كودكان مى‏شود.

[=Times New Roman]۵.[=Times New Roman]در محيطهاى خانوادگى، كه مادران شيوه منظم و ثابتى در تربيت كودك خود ندارند و برخوردشان بى‏ثبات و متغير است، بيش از ساير خانواده‏ها، رفتارهاى حسادت‏آميز مشاهده مى‏شود.

[=Times New Roman]۶.[=Times New Roman]در دختران بيش از پسران حسادت ديده مى‏شود و از هر سه بچه حسود دوتايشان دخترند.

[=Times New Roman]۷.[=Times New Roman]حسد در ميان اطفال باهوش‏تر بيش‏تر است.

[=Times New Roman]۸.[=Times New Roman]حسد در روابط بين دختر با دختر بيش‏تر مشاهده مى‏شود تا روابط بين پسر و پسر و دختر و پسر.

[=Times New Roman]۹.[=Times New Roman]اگر ميان همسران تضادى باشد، فرزندى كه از يك يا چند جهت‏به يكى از آن‏ها شبيه است، هدف خشم و قصاص ديگرى واقع مى‏شود.طفلى كه اين‏گونه مورد بى‏مهرى واقع مى‏شود، به خواهر يا برادرى كه بر خلاف خودش از محبت و نوازش برخوردار است، حسادت مى‏ورزد.

[=Times New Roman]ب - برخوردهاى تبعيض‏آميز

[=Times New Roman]به طور كلى، «امتياز و تبعيض‏» حسادت را به دنبال دارد.كسى كه نسبت‏به ديگرى از امتياز ويژه‏اى برخوردار است در معرض حسادت ديگران قرار مى‏گيرد; چنانچه در حديثى از امام على‏عليه السلام آمده است: «كل ذي رتبة سنية محسود» ; ([=Times New Roman]۸) [=Times New Roman]هر شخص داراى امتياز و رتبه شايسته، مورد حسادت واقع مى‏شود.

[=Times New Roman]برخى از پدران و مادران به دلايل گوناگون، بعضى از فرزندان را بر خواهران و برادران خود ترجيح داده، مورد توجه و محبت‏بيش‏ترى قرار مى‏دهند; چنانچه گاهى جنسيت فرزندان عامل تبعيض مى‏گردد، به طورى كه مادران معمولا با پسران خود صميمى بوده و پدران بيش‏ترين محبت‏خود را متوجه دختران مى‏نمايند.در نتيجه، فرزندى كه از طرف يكى از والدين محبت و ملاطفت كم‏ترى دريافت‏مى‏كند و شاهد رفتارى غيرعادلانه است، نسبت‏به فرزند ديگر حسادت مى‏ورزد و از وى متنفر مى‏شود.

[=Times New Roman]همچنين زمانى كه والدين بيش‏ترين تماس و نوازش خود را با تولد نوزاد جديد به وى اختصاص مى‏دهند، ساير فرزندان احساس مى‏كنند كه اين نوزاد سبب بى‏مهرى و فراموشى آنان گرديده است.در نتيجه، به وى حسادت مى‏ورزند.

[=Times New Roman]ممكن است هريك از والدين برخى از فرزندان خود را به دليل زيباتر، باهوش‏تر، زرنگ‏تر، خون گرم‏تر، ساكت‏تر و يا عاطفى‏تر بودن و يا به دليل معلوليت جسمى و ذهنى مورد محبت‏بيش‏ترى قرار دهند و در نتيجه درخواست‏هاى اين كودكان سريع‏تر مورد پذيرش سرپرست‏خانه واقع گردد و به اعمال و گفتار آنان علاقه بيش‏ترى ابراز شود; چنين رفتارهايى براى ساير فرزندان، بى‏مهرى و تبعيضى آشكار تلقى گشته، آنان را به حسادت وامى‏دارد.به طور كلى، در صورت مشاهده رفتارهاى غيرعادلانه در خانواده، وجود حسادت شديد و پر دردسر، امرى اجتناب‏ناپذير است.

[=Times New Roman]متاسفانه اين رفتارها فقط در دوران كودكى، به خانه پدرى و خواهر و برادر محدود نمى‏شود و ريشه‏هاى حسادت را براى آينده زنده نگه مى‏دارد و فرد را دچار مشكلات فراوانى مى‏كند.مثلا، ممكن است پس از ازدواج، نتواند تبعيض مادرزن خود را - هرچه اندك باشد - تحمل كند و نسبت‏به ديگر داماد خانواده حسادت بورزد و موجب اختلاف‏هاى خانوادگى و تلخ‏شدن زندگى زناشويى و كانون گرم خانواده خود گردد.

[=Times New Roman]ج - احساس محروميت

[=Times New Roman]يكى ديگر از زمينه‏هاى بروز حسادت، شرايطى است كه كودكان احساس مى‏كنند از دارايى‏هاى مادى و يا هر نوع دارايى ديگرى نظير دارايى‏هاى عاطفى محروم شده‏اند; مثلا، اسباب بازى، لباس يا هر شى‏ء مورد علاقه ديگرى ممكن است زمينه به وجود آمدن حسادت كودك را نسبت‏به ديگرى فراهم آورد.اين نوع حسادت، كه از علاقه‏شديد به چيزى‏ناشى مى‏شودگاهى «غبطه‏» خوانده مى‏شود.لازم به ذكر است كه تهيه چند چيز و تقسيم آن به طور مساوى‏بين فرزندان، ضرورتا به حل مشكلات حسادت نمى‏انجامد; زيرا در هر صورت، كودكان بزرگ‏تر به دليل ارشد بودن خود، احساس مى‏كنند كه بايد سهمى بيش از ديگران نسبت‏به بقيه داشته باشند.اما والدين مى‏توانند با توضيح و توجيه و فراهم كردن مقدمات فكرى‏وشناختى، ازبروزحسادت جلوگيرى نمايند.

[=Times New Roman]آثار حسادت:Labkhand: [=Times New Roman]

[=Times New Roman]از جمله آثار عمومى حسادت، كه در كودك و بزرگ‏سال وجود دارد، «خشم‏» است.حسود فرد مورد حسادت واقع شده را هدف غضب خود قرار مى‏دهد; چنانچه از امام على‏عليه السلام نقل شده است: «الحسود يغتاظ على من لا ذنب له‏» ; حسود نسبت‏به كسى كه هيچ گناهى ندارد خشمگين مى‏شود.تنها خطاى او برخوردارى از نعمتى است كه حسود از آن محروم مى‏باشد.حسود ممكن است‏به دنبال حسادتى كه خشم او را بر افروخته حسادت خود را به طور مستقيم يا غير مستقيم ظاهر سازد.

[=Times New Roman]۱- [=Times New Roman]واكنش‏هاى مستقيم: اين نوع واكنش در رفتار كودكان بيش از بزرگ‏سالان ديده مى‏شود.كسانى كه عواطف فرد مورد علاقه كودك را به خود جلب نمايند، معمولا مورد خشم و غضب وى قرار مى‏گيرند.براى مثال، اگر با تولد فرزند جديد، عواطف مادر از فرزند بزرگ‏تر به نوزاد جلب شود، نوزاد مورد خشم كودك بزرگ‏تر واقع مى‏شود.او در اين هنگام، ممكن است قهر خود را با واكنش‏هاى لفظى علنى و روشن و يا حملات بدنى مثل گاز گرفتن، لگد زدن و هل دادن كودك تازه متولد شده آشكار سازد.

[=Times New Roman]در برخى موارد، ممكن است كودك از درون به انجام كارهايى مانند دزدى و فريب‏كارى، كه از نظر اجتماعى ناپسند است، تحريك گردد تا شى‏ء مورد علاقه خود را، كه در اختيار ديگرى است، به چنگ آورد.همچنين ممكن است كودكان نزد والدين خود از فرزندى كه از امكانات ويژه‏اى برخوردار است‏شكايت كنند و يا سعى نمايند شى‏ء مطلوبى را كه در اختيار ديگرى است مورد تحقير قرار داده، كم ارزش جلوه دهند و يا والدين خود را به دليل تهيه نكردن آن سرزنش كنند.

[=Times New Roman]در روايتى از امام على‏عليه السلام، به واكنش سريع و پرخاشگرانه حسود اشاره شده است: «الحسود سريع الوثبة‏» حسود زود پرخاش مى‏كند.

[=Times New Roman]۲- [=Times New Roman]واكنش‏هاى غير مستقيم: رفتارهاى حسادت‏آميز هميشه آشكار نيست; در برخى موارد، به ويژه در دوران پيش دبستانى و در سال‏هاى بالاتر، به گونه‏هاى غير مستقيم و پوشيده ظاهر مى‏شود.بنابراين، برخورد با اين رفتارها تا حدى مشكل‏تر است.اعمال غير مستقيم عبارتند از:

[=Times New Roman]الف.بازگشت‏به دوران شير خوارگى و انجام رفتارهايى مناسب با سطوح اوليه رشد; مثل شب ادرارى و انگشت مكيدن;

[=Times New Roman]ب.كوشش براى جلب توجه ديگران از طريق تظاهر به ترس‏هايى كه قبلا از او ديده نشده است، غذا نخوردن يا خواستن غذاهاى مخصوص، اظهار بيمارى بى‏مورد، تخريب و ويرانگرى، نافرمانى عمومى و ناسزاگويى، عيب‏جويى همراه با تظاهر به بى‏نيازى از محبت و توجه اطرافيان، خراب كردن اسباب بازى‏هاى خود و مانند آن;

[=Times New Roman]ج.ديگر آزارى; مثل اذيت اطفال كوچك‏تر از خود، آزار جانوران، ايجاد نزاع بين بچه‏ها و همانند اين‏ها;

[=Times New Roman]د.دست زدن به رفتارهاى ضد اجتماعى; مثل تكبر، تظاهر، تقلب، ترش‏رويى، گوشه‏گيرى و همچون آن.

[=Times New Roman]گاهى كودك به نحو غير عادى نسبت‏به فرد مورد حسادت اظهار علاقه و محبت مى‏نمايد و گاهى با انجام رفتارهاى مطلوب و جامعه‏پسند و جلب توجه والدين به سوى خود، سعى مى‏كند تا فرد مورد حسادت را شكست دهد.

[=Times New Roman]در برخى از روايات به بعضى از واكنش‏هاى غيرمستقيم حسود اشاره شده است: امام صادق‏عليه السلام به نقل از لقمان در ذكر نشانه‏هاى حسود مى‏فرمايند: «...در پنهان، از فرد مورد حسادت بدگويى مى‏كند، اما در ظاهر، به چاپلوسى مى‏پردازد و هنگام مصيبت، شماتت مى‏كند.»

[=Times New Roman]آثار جسمى و روانى حسادت:Labkhand: [=Times New Roman]

[=Times New Roman]حسادت گذشته از واكنش‏هاى مستقيم و غيرمستقيم نسبت‏به ديگران، داراى آثار جسمى و روانى نامطلوبى در خود حسود نيز مى‏باشد كه در اين‏جا به برخى از آن‏ها اشاره مى‏شود:

[=Times New Roman]آثار جسمى حسد موضوعى است‏شايان توجه و تحقيق علمى بيش‏تر.فعل و انفعالات تنكردشناختى - همانند فعاليت غدد درون‏ريز - و واكنش دستگاه‏هاى عصبى هنگام بروز و ادامه يافتن اين حالت هيجانى بايد مورد توجه بيش‏تر قرار گيرد.

[=Times New Roman]در روايات بسيارى، آثار جسمى حسد مورد توجه قرار گرفته است.به عنوان مثال، در تعدادى از آن‏ها آمده است كه حسادت بدن را ذوب مى‏كند. در بعضى ديگر، حسد به زنگار و بدن به آهن تشبيه شده است; همان‏گونه كه زنگار به تدريج موجب نابودى آهن مى‏گردد، حسد نيز بدن را از بين مى‏برد. در اجتماع، به وضوح اين آثار جسمى در افراد حسود مشهود است، اما گاهى به آن توجه نداريم و نمى‏دانيم كه از كجا ريشه گرفته است و فقط به درمان ظاهرى و برطرف كردن عوامل غير واقعى مى‏پردازيم، ولى با كمى تفكر و مراجعه به مشاوران متخصص و دلسوز، مى‏توان به ريشه پى‏برد و آن را خشكاند.

[=Times New Roman]آثار روانى حسد، به ويژه در سال‏هاى بالاى رشد، از اهميت فراوانى برخوردار است. حسادت در سال‏هاى اوليه، رشد چندان عمقى ندارد و به همين‏رو، آثار آن زودگذر است و با از بين رفتن شرايطى كه باعث‏حسادت شده، آثار آن نيز از بين مى‏رود.به عنوان مثال، هنگامى كه يك اسباب بازى مورد علاقه كودكى قرار مى‏گيرد و با كودكى كه آن را در اختيار دارد درگير مى‏شود، اگر اسباب بازى بشكند يا اسباب بازى را از آن‏ها بگيريم، ممكن است مدتى بعد رفتار صلح‏آميز از سر گرفته شود.ولى در سال‏هاى بالاتر، حسادت عميق‏تر و پابرجاتر است و گاه چندين سال ادامه مى‏يابد. در اين موارد، آثار روانى نامطلوب حسادت آشكار مى‏شود.اين نكته در روايات متعدد مورد تاكيد قرار گرفته و به آثارى از حسادت همچون اندوه مداوم اشاره شده است.حسود نسبت‏به چيزى محزون است كه توانايى تغيير آن را ندارد.او از محروميت‏خود رنج مى‏برد، در حالى كه نه قدرت سلب آن نعمت را از ديگرى دارد و نه توانايى كسب آن را براى خود.حسادت حتى بهره‏مندى فرد را از چيزهايى كه در اختيار دارد و لذت بردن از نعمت‏هاى موجود را از او سلب مى‏كند و بدين‏سان، او را از آسايش روانى محروم مى‏گرداند و در دراز مدت، موجب ابتلاى او به بيمارى‏هاى سخت روانى مى‏شود.

[=Times New Roman]راه‏هاى جلوگيرى از رشد حسادت :Labkhand:[=Times New Roman]


[=Times New Roman]۱- [=Times New Roman]درمان حسادت در كودكى:Kaf: [=Times New Roman]

[=Times New Roman]براى جلوگيرى از ظهور و رشد حسادت در كودكى، لازم است والدين توجه داشته باشند كه كودك را به دليل حسادت مورد ملامت و سرزنش قرار ندهند، بلكه با برخوردهاى حساب شده، در حذف علت‏هاى آن گام‏هاى مؤثرى بردارند.والدين مى‏توانند با خوددارى از تنبيه و كنار كشيدن ظاهرى خود، رفتار او را ناديده بگيرند و احساس ارزشمندى، شخصيت و محبوبيت را در او تقويت كنند. به عنوان مثال، براى كاهش حسادت كودك نسبت‏به نوزاد، مى‏توان پيش از تولد، كودك را از ورود وى آگاه ساخت و پس از تولد نيز در طول روز مدتى را با كودك بزرگ‏تر سپرى نمود و او را مورد مهر و نوازش قرار داد.در مورد كودكان كوچك‏تر نيز مى‏توان شيئى از طرف نوزاد به او هديه داد و در نگه‏دارى و انجام كارهاى نوزاد او را سهيم كرد.

[=Times New Roman]اگر والدين در برخورد با كودك، واكنش‏هاى حسادت‏آميز وى را تشديد كنند و او را به شدت خشمگين سازند، تاثيرات منفى زيادى را در او ايجاد خواهند كرد.اگر والدين انتظار داشته باشند كه او هنگام حسادت، هيچ واكنشى نشان ندهد و هيجان درونى خود را ناديده بگيرد، در اين صورت، به تدريج و به طور طبيعى، ممكن است‏شيوه‏هاى دفاعى نامطلوبى براى مقابله با اين موقعيت‏ها در او شكل گيرد.همان‏گونه كه اشاره شد، بهترين راه از بين بردن زمينه حسادت در كودكان، به كارگيرى عدالت در بين فرزندان وتوجه ومحبت‏به‏همه‏آن‏هاست.اين نكته در آموزش‏هاى تربيتى اسلام آمده و سفارش شده است كه نسبت‏به فرزندانتان به عدالت رفتار كنيد. همچنين با پنهان نمودن برترى و برجستگى يكى از فرزندان نسبت‏به ديگرى، مى‏توان جلوى حسادت آن‏ها را گرفت; چنانچه حضرت يعقوب‏عليه السلام به فرزند برجسته‏اش، يوسف‏عليه السلام، سفارش‏مى‏كندكه‏خواب نويدبخش خود را براى برادرانش نقل نكند; مبادا باعث‏حسادت آنان گردد.

[=Times New Roman]۲- [=Times New Roman]درمان حسادت در بزرگ‏سالى:Kaf: [=Times New Roman]

[=Times New Roman]براى درمان حسادت در بزرگ‏سالى، ابتدا شناخت ريشه آن ضرورى است تا بتوان با مقابله و از بين بردن آن، حسادت را درمان نمود.مى‏توان گفت: ريشه اصلى حسادت ضعف فكرى در نحوه تلقى امور و بدبينى است; اگر كودك نسبت‏به نوزاد حسادت مى‏ورزد كه چرا پدر يا مادر به او محبت مى‏كنند، براى اين است كه احساس مى‏نمايد ممكن نيست پدر هر دو را دوست‏بدارد; يا اگر اسباب بازى و چيزى از اين نوع در كار است، احساس مى‏كند فقط همين يكى است و دست‏يابى به مثل آن امكان ندارد.البته اين مساله در سال‏هاى اوليه رشد ناآگاهانه يا نيمه‏آگاهانه است، ولى در سال‏هاى بالاتر، به دليل آگاهى بيش‏ترى كه فرد نسبت‏به حالات خود پيدا مى‏كند، با ديد وسيع‏ترى به امكانات موجود در جهان مى‏نگرد; يعنى اين بار بدبينى و كج‏فكرى هنگام حسادت به نظام عالم و خداى متعال تغيير جهت مى‏دهد; فرد وسعت فضل الهى را انكار مى‏كند و يا فكر مى‏نمايد خدا او را دوست نداشته كه فلان نعمت را به او نداده است.به همين دليل، در بعضى روايات، ريشه «حسادت‏» ، كفر و انكار فضل الهى ذكر شده است. با توجه به ريشه حسادت، مى‏توان راه‏هاى فكرى و عملى براى رفع حسادت پيشنهاد كرد.

[=Times New Roman]در فرهنگ اسلام (قرآن كريم، روايات اهل بيت‏عليهم السلام و كلمات دانشمندان اخلاق) ، براى جبران ضعف‏شناختى بزرگ‏سالان كه منجر به حسادت مى‏شود، راه‏هاى متعددى وجود دارد كه در ذيل، به برخى از آن‏ها اشاره مى‏شود:

[=Times New Roman]الف - توجه به رحمت و حكمت‏خداى متعال: توجه به گستردگى نعمت‏ها و نيز كمت‏خداى متعال، كه هر كارى را از روى حكمت انجام مى‏دهد، مى‏تواند چاره بدبينى در حسود باشد.اگر نعمت‏هاى الهى را به دريايى از آب شيرين و گوارا تشبيه كنيم، هيچ كس بر سر سيراب شدن از آن، به ديگرى حسد نخواهد برد.از سوى ديگر، محدوديت‏هايى كه در بهره‏مندى از اين درياى عظيم وجود دارد به دليل حكمت‏هايى است كه خداوند در اداره اين عالم به كار گرفته است.توجه به اين دو مطلب زمينه را براى قناعت و راضى بودن فرد به آنچه از امكانات برايش فراهم شده آماده مى‏كند و او را از حسادت نسبت‏به نعمت‏هايى كه در دست ديگران است، باز مى‏دارد.

[=Times New Roman]توجه به كمال نبودن بهره‏مندى مادى - كه غالبا موضوع حسادت است - و توجه به فضيلت صبر بر تلخى محروميت‏ها و نيز تلاش براى به دست آوردن خواسته‏ها از راه صحيح، از ديگر انديشه‏هاى سودمند براى مبارزه با حسادت است.اسلام پيروان خود را همواره به بى‏اعتنايى نسبت‏به آنچه در دست مردم قرار دارد و بى‏ارزش شمردن و اصالت ندادن به بهره‏مندى‏هاى مادى و بسنده نمودن به قدر كفايت همراه با پاكى و عفاف، دعوت نموده است.

[=Times New Roman]ب - توجه به موقعيت‏ها و امكانات شخصى: علاوه بر توجه به گستردگى نعمت‏هاى الهى در اين جهان مادى و محدود و توجه به نعمت‏هاى فراوانى كه خداوند، به هر يك از ما داده است، توجه به آنچه را كه حسود به صورت بالفعل دارد، مى‏تواند راه عملى ديگرى براى مبارزه با حسادت باشد; همين‏كه فرد محاسبه كند «من چه نعمت‏هاى زيادى دارم كه ديگران ندارند و مى‏توانم با تلاش و به كارگيرى توان خود، بيش از اين هم به دست آورم‏» ، او را كمك مى‏كند تا ريشه حسادت را در درون خود بخشكاند.

[=Times New Roman]ج - توجه به ضررهاى حسادت: تلقى حسادت به عنوان يك بيمارى خطرناك، مى‏تواند زمينه را براى درمان آن فراهم آورد.همان‏گونه كه گذشت، حسد موجب ضررهاى بدنى و نيز رنج و اندوه فراگير و طولانى مى‏شود.توجه به اين‏كه حسادت پيش از فرد مورد حسادت، اولين ضربه و مهلك‏ترين آن‏ها را بر حسود وارد مى‏آورد ([=Times New Roman]۳۰) [=Times New Roman]و او را اسير غم و اندوه مى‏سازد، مى‏تواند به عنوان زنگ بيدار باش مورد توجه قرار گيرد.

[=Times New Roman]راه‏هاى عملى درمان حسادت در بزرگ‏سالى:Kaf:

[=Times New Roman]با وجود آن كه ريشه حسادت فكرى است، ولى كسى كه به حسادت مبتلا شده غير از رسيدگى به جنبه‏هاى فكرى و شناختى، بايد با آثار بدى كه حسادت به وجود آورده است - مانند نفرت و كينه - نيز به مقابله برخيزد و اين تنها با انديشه اصلاح نمى‏گردد، بلكه بايد از نظر عملى هم روش‏هايى را براى از بين بردن آثار نامطلوب حسادت به كار بندد.در اين‏جا، با توجه به نصايح و سخنان انديشمند بزرگ اخلاق، مولى محسن كاشانى، راه‏هاى مبارزه با حسادت در دو مرحله بيان مى‏شود:

[=Times New Roman]مرحله اول: تمرين بر ترتيب اثر ندادن به حسادت و رفتار بر ضد آن; مثلا، فرد به جاى بدگويى، آگاهانه به مدح و ثناى طرف مقابل بپردازد و به جاى تكبر، تواضع نسبت‏به او را در پيش گيرد.

[=Times New Roman]مرحله دوم: ايجاد رابطه عاطفى مثبت‏بين خود و فرد مورد حسادت; به اين صورت كه وقتى حسود رفتار خود را اصلاح كند، طرف مقابل اين مساله را درك خواهد كرد و دلش نسبت‏به او نرم مى‏گردد و زمينه روانى مناسبى براى محبت و دوستى فراهم مى‏شود.واكنش طبيعى فرد مورد حسادت در اين هنگام، نيكى و احسان خواهد بود. بدين‏سان، حسود نيز به سمت احسان و نيكى تمايل پيدا مى‏كند و زمينه توافق قلبى و برطرف شدن حسادت و از بين رفتن آثار روانى نامطلوب آن فراهم مى‏گردد. اين روشى است كه - به طور كلى - قرآن كريم براى رفع كينه‏ها در روابط بين افراد پيشنهاد مى‏كند.

[=Times New Roman]ناگفته نماند كه براى ريشه‏كن شدن حسادت، اطرافيان و اجتماع نيز وظايفى دارند و بايد به فرد كمك كنند; زمينه‏هاى بروز حسادت و رفتارهاى حسادت‏آميز را از ميان بردارند تا تلاش‏هاى شخصى هر كس براى غلبه بر هيجان حسادت به ثمر برسد و جامعه‏اى باصفا و داراى آرامش روانى مطلوب داشته باشيم.

[=Times New Roman]انگیزه‏هاى حسد:Labkhand:

[=Times New Roman]مى‏دانیم بسیارى از صفات رذیله از یکدیگر سرچشمه مى‏گیرند، یا به تعبیر دیگر تاثیر متقابل دارند. حسد نیز از صفاتى است که از صفات زشت دیگرى ناشى مى‏شود و خود نیز سرچشمه رذایل فراوانى است!

[=Times New Roman]علماى اخلاق براى حسد سرچشمه‏هاى زیادى ذکر کرده‏اند: از جمله عداوت و کینه است که موجب مى‏شود انسان آرزوى زوال نعمت از کسى که مورد عداوت اوست کند. دیگر کبر و خودبرتربینى است، به همین جهت اگر ببیند دیگران مشمول نعمت‏هاى بیشترى شده‏اند آرزو دارد بلکه تلاش مى‏کند که نعمت آنان زایل گردد تا برترى او را نسبت‏به دیگران به خطر نیفکند!

[=Times New Roman]سوم حب ریاست است که سبب مى‏شود آرزوى زوال نعمت دیگران کند، تا بتواند بر آنها حکومت نماید; زیرا اگر امکانات او از نظر مال و ثروت و قدرت او بیش از دیگران نباشد پایه‏هاى ریاست او سست مى‏شود.

[=Times New Roman]چهارم از اسباب حسد ترس از نرسیدن به مقاصد مورد نظر است، چرا که گاه انسان تصور مى‏کند نعمت‏هاى الهى محدود است اگر دیگران به آن دست‏یابند امکان رسیدن او را به آن نعمت‏ها کم مى‏کنند.

[=Times New Roman]پنجمین سبب احساس حقارت و خود کم بینى است، افرادى که در خود لیاقت رسیدن به مقامات والایى را نمى‏بینند و از این نظر گرفتار عقده حقارتند آرزو مى‏کنند دیگران هم به جایى نرسند تا همانند یکدیگر شوند!

[=Times New Roman]ششمین اسباب حسد بخل و خباثت نفس است

[=Times New Roman]زیرا بخیل نه تنها حاضر نیست از نعمت‏هاى خود در اختیار دیگران بگذارد بلکه از رسیدن دیگران به نعمت‏هاى الهى نیز بخل مى‏ورزد و ناراحت مى‏شود، آرى تنگ نظرى، کوته‏بینى و رذالت طبع آدمى را به حسد مى‏کشاند و گاه مى‏شود که همه این امور ششگانه دست‏به دست هم مى‏دهند و گاه دو یا سه منشا به هم ضمیمه مى‏شوند و به همان نسبت، خطر حسد فزونى مى‏یابد.

[=Times New Roman]ولى فراتر از اینها حسد ریشه‏هایى در عقاید انسان نیز دارد، کسى که ایمان به قدرت خدا و لطف و عنایت او و حکمت و تدبیر و عدالتش دارد چگونه مى‏تواند حسد بورزد؟

[=Times New Roman]شخص حسود با زبان حال دارد به خداوند اعتراض مى‏کند که چرا فلان نعمت را به فلان کس دادى؟ این چه حکمتى است و چه عدالتى؟ چرا به من نمى‏دهى؟ و نیز به زبان حال مى‏گوید:

[=Times New Roman]هرگاه خدا به دیگرى نعمتى دهد ممکن است از دادن مثل آن به من العیاذ بالله عاجز باشد پس چه بهتر که نعمت از او سلب گردد تا به من برسد .بنابراین حسودان در واقع گرفتار نوعى تزلزل در پایه‏هاى ایمان به توحید افعالى پروردگار و حکمت و قدرت او هستند، چه اینکه انسانى که به این اصول مؤمن باشد مى‏داند تقسیم نعمت‏ها از سوى خداوند حسابى دارد و بر طبق حکمتى است و نیز مى‏داند خداوند توانایى دارد که بیشتر و بهتر به او ببخشد، هرگاه آنها را شایسته نعمت‏بداند، پس باید کسب شایستگى کند.

[=Times New Roman]به همین دلیل در حدیثى از زکریا(پیامبر بزرگ الهى) آمده است که خداوند مى‏فرماید:

[=Times New Roman]«الحاسد عدو لنعمتى، متسخط لقضائى، غیر راض لقسمتى التى قسمت‏بین عبادى حسود دشمن نعمت من است، او خشمگین در برابر قضا و تقدیر من و ناراضى از قسمتى است که در میان بندگانم کرده‏ام‏»

[=Times New Roman]شبیه همین معنى از رسول خداصلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم نقل شده است که مى‏فرماید:

[=Times New Roman]خداوند به موسى بن عمران فرمود: «لاتحسدن الناس على ما آتیتهم من فضلى، و لاتمدن عینیک الى ذلک، و لاتتبعه نفسک، فان الحاسد ساخط لنعمى، ضاد لقسمى الذى قسمت‏بین عبادى و من یک کذلک فلست منه و لیس منى .

[=Times New Roman]اى موسى! هرگز در مورد آنچه به مردم از فضلم عطا کرده‏ام حسد مورز و چشم به آنها ندوز و آنها را در دل پیگیرى نکن(و بر این امور خرده مگیر); زیرا حسود نسبت‏به نعمت‏هاى من خشمگین و مخالف تقسیمى است که در میان بندگانم کرده‏ام، هر کس چنین باشد نه من از اویم و نه او از من است‏»

[=Times New Roman]کوتاه سخن اینکه حسود در واقع پایه‏هاى اعتقادی محکمى ندارد وگرنه ى‏ دانست‏حسدورزى نوعى انحراف از توحید است.

[=Times New Roman]شاعر عرب در همین زمینه مى‏گوید:

[=Times New Roman]الا و قل لمن کان لى حاسدا ا تدرى على من اسات الادب؟! اسات على الله فى فعله اذا انت لم ترض لى ما وهب!

[=Times New Roman]«به حسود من بگو آیا مى‏دانى نسبت‏به چه کسى اسائه ادب مى‏کنى؟ تو بى ادبى در برابر خداوند نسبت‏به کارش دارى، هرگاه راضى به بخشش خدا در باره من نشوى‏»

آثار حسد

الف: آثار اجتماعی:

1.نابسامانی‌های اجتماعی:حسود تمام یا بیشتر نیرو و انرژی بدنی و فکری خود را صرف حسادت می‌کند، لذا این کار منشأ نابسامانی‌های اجتماعی است. قرآن مجید می‌فرماید:و کسانی که بعد از آنها آمدند،می‌گویند:پروردگارا ما و برادرانمان را که در ایمان به ما پیشی گرفتند بیامرز و در دلهایمان کینه و حسدی نسبت به مؤمنان قرار مده…(سوره حشر،آیه 10)

2.قتلها و جنایت‌ها:چنان که در داستان هابیل و قابیل ملاحظه کردید.

3.از بین رفتن دوستی‌ها.

4.عقب ماندگی اجتماعی؛ اشخاص حسود و تنگ نظر می‌کوشند دیگران را به عقب بکشند.


5.هرج و مرج،پیامبر اکرم(ص) حسد را به بیماری بزرگ امت‌ها تشبیه کرده و می‌فرمایند:«…در اثر اختلاف و نفاق و حسد نسبت به یکدیگر،سرانجام به ظلم و ستم و سپس به هرج و مرج مبتلا می‌شوند»


.ب: آثار معنوی حسد:

1.نابود‌کننده ایمان، 2.آفت دین، 3.نابود کننده نیکی‌ها، 4.رسیدن به کفر و تفکرات کفر آمیز، 5.غیبت، 6. حسرت زیاد،(گناه زیاد)، 7.حجاب ضخیمی در برابر شناخت حقایق می‌افکند، 8.مانع رشد و تعالی ـ روحی فکری،معنوی خانوادگی و اجتماعی می‌گردد. ج: آثار جسمانی حسد: افراد حسود معمولاً افرادی رنجور،حساس،عصبی،پرخاشگر و افسرده می‌باشند.دستگاه‌های مختلف بدن تحت تأثیر این حالت روحی دچار بیماری می‌گردد. حضرت علی(ع) می‌فرماید:«شگفتا که حسودان از سلامتی خود غافل مانده‌اند».د: آثار اخروی حسد: 1.بدون حساب به جهنم می‌رود، 2.بدبختی و شقاوت دنیا و آخرت. برخی از ویژگی‌های حسود: 1.دشمن خیر و طالب شر است، 2.خواهان زوال نعمت از دیگران،3.به بدی گرایش دارد، 4.منافق است، 5.غیبت،شماتت و تملّق می‌کند،قرآن کریم می‌فرماید:«انّ تصبک حسنة تسؤهم و إن تصبک مصیبة…».(سوره توبه،آیه 50) ، 6.در حال خوشی دیگران غمگین است، 7.رفیق بدی است،8.دشمن نعمت‌های خدا است، 9.به خود ظلم می‌کند،10.زود عصبانی می‌شود.

برخی از بزرگان علم اخلاق حسد را در مراتب چهارگانه رتبه بندی کرده اند :

مرتبه ی اول :
شخص حاسد و حسود ، زوال نعمت یا از بین رفتن امتیاز محسود را آرزو می کند ، چه آن نعمت یا امتیاز به خودش برسد یا نرسد . این بدترین مرتبه ی حسادت است .

مرتبه ی دوم :
شخص حاسد و حسود ، زوال نعمت یا از بین رفتن امتیاز منحصر به فرد محسود را آرزو می کند تا به آن دست پیدا کند .

مرتبه ی سوم :
نعمتی یا امتیازی برای محسود هست که دارا شدن آن برای حاسد نیز امکان دارد اما با این حال او آرزو می کند که آن نعمت یا امتیاز از محسود گرفته شود . و فقط او این نعمت را داشته باشد .

مرتبه ی چهارم :
نعمتی هم چون نعمت محسود داشته و از دستش رفته ، حالا حاسد آرزو می کند که نظیر آن نعمت از محسود هم زایل شده از بین برود .

نعوذ بالله من الحسد

یه جمله خودمونی بگم کنار همه ی این پستهای خوب و علمی:ok:
حسادت یعنی خراب کردن همه لحظاتی که تو میتونی ازش استفاده کنی و نکنی

حسادت یعنی تو هیچ وقت لذت عاشق شدن رو نخواهی چشید

حسادت یعنی چشمهایی که هیچ وقت روی آرامش رو نخواهند دید

حسادت یعنی به استقبال مرگ رفتن

حسادت یعنی منتظر ماندن برای مرگی تدریجی و دردناک.:dar:...

با سلام
به ابراهیم ادهم گفتند چرا دور از مردم زندگی می کنی و کنچ عزلت گزیده ای؟
گفت: چون مردم بر سه دسته اند: یا از تو بهترند، یا از تو پایین ترند و یا با تو مساویند.
آن کس که از تو بهتر است به تو بی اعتنایی نموده و تو را تحقیر می کند.
آن کس که از تو پایین تر است، تو را درک نمی کند.
و آن کس که با تو مساوی است، به تو حسد می ورزد.

معمولا انسان ها به اشخاصی حسد می ورزند که با آنها مساوی اند یا در گذشته مساوی بوده اند .
مثلا الان من نمیتونم به آیت الله جوادی آملی حسد بورزم، من کجا و او کجا.
اما نسبت به همکلاسی حسد ورزیدن بیشتر رخ می دهد. چون هر دو در یک محیط درس می خوانند و وقتی یکی از آن دو پیشرفت می کند، دیگری با خود می گوید چرا من پیشرفت نکردم، مگر ما در یک کلاس درس نخوانده بودیم.

راه حل هاي عملي براي ريشه کني حسادت:

بايد برخلاف اقتضاي حسادت خود را موظف به خيرخواهي و احسان به فرد محسود کرد، مثلا اگر به خاطر حسادت بر کسي تکبر ورزيده ايم بايد خود را وادار به تواضع در برابر او نموده و اگر از او بدگويي و يا غيبت او را کرده ايم بايد در برابر مردم و در مجالس از خوبي و امتيازات او بگوييم و زبان به مدح و ثنا و تعريف و تمجيد او بگشاييم و اگر از ديدن او مکدر و ناراحت شده ايم و به او جسارتي کرده و يا زخم زباني زده ايم بايد خود را به شکفته رويي و خوش برخوردي و گفتار خوش با او وادار نماييم و اگر حسادت مانع احسان و هديه دادن به او شده با عطا و بخشش و دادن هدايايي او را خرسند نماييم.
تکيه و اصرار و مداومت بر اين اعمال باعث مي شود که اين کارها ملکه انسان گردد و حسد از درون انسان ريشه کن گردد و علاوه بر اين دل محسود را با انسان صاف و مهربان مي کند و محبت حاسد را در قلبش جا مي دهد و کدورت تبديل به دوستي و صفا مي گردد.

[="mediumturquoise"]يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ عَلَيْكُمْ أَنفُسَكُمْ[/]

با سلام

طاها;21268 نوشت:
خواستن نعمتی برای برادر مسلم كه صلاح او باشد، و چون هر كسی نمی‏تواند بفهمد كه این نعمت صلاح است یا فساد، و بسا چیزهائی كه در نظر ظاهر،

كسی آن را صلاح پندارد و در حقیقت فساد بر صاحب خود باشد، پس شرط نصیحت و دوستی آن را صلاح پندارد و در حقیقت فساد بر صاحب خود باشد.

پس شرط نصیحت و دوستی آن است كه در اموری كه صلاح و فساد آن مشتبه است، خواستن و نخواستن آن از برای برادر دینی مشروط به صلاح و فساد باشد،

یعنی چنان خواهد كه: اگر در واقع صلاح اوست باقی باشد. و اگر باعث فساد است، زایل شود.

حالا اگه حسد دو طرفه باشه
و شما می بینی که طرف داره اشتباه میکنه و می خواهی بهش بگی اما از طرفی این احتمال رو میدی که بخاطر این که اگه تو بهش بگی ممکنه بخاطر حسد بدتر کنه و فکر کنه کارش درسته چون تویی که بهش حسادت داشتی داری این رو بهش میگی.
الان تکلیف چیه ؟

[="tahoma"]به نام خدا
با سلام

غارنشین;227284 نوشت:
حالا اگه حسد دو طرفه باشه
و شما می بینی که طرف داره اشتباه میکنه و می خواهی بهش بگی اما از طرفی این احتمال رو میدی که بخاطر این که اگه تو بهش بگی ممکنه بخاطر حسد بدتر کنه و فکر کنه کارش درسته چون تویی که بهش حسادت داشتی داری این رو بهش میگی.
الان تکلیف چیه ؟

برادربزرگوار! تضادي در مطلب شما وجود دارد بدين شرح كه معمولا فرد حسود ، خير خواه محسود نيست اما در نوشته شما اينگونه بيان شده كه :" اگه حسد دو طرفه باشه و شما می بینی که طرف داره اشتباه میکنه و می خواهی بهش بگي "
نكته بعدي اينكه شايد شما از شخصي قلبا ناراحت هستيد و اين ناراحتي و رنجيدگي را نبايد با حسادت اشتباه بگيريد .
و سوم اينكه به هر دليلي اگر شما تصور مي كنيد ،بيان نكته يا خير خواهي از جانب شما ممكن است نتيجه معكوس بدهد ، اين خير خواهي را از طريق شخص ثالث در خصوص فرد مورد نظرتان اعمال نماييد .
مثلا اگر فرد مورد نظر در حال خريد فرضا خانه اي است كه آن خانه معايب بسياري دارد كه از ديد او پوشيده است و تذكر شما از جانب ايشان ، حسادت تلقي مي شود ، مي توانيد معايب خانه مذكور را به يكي از نزديكان مورد اعتماد وي بگوييد - حال چه بصورت مستقيم چه غير مستقيم كه فرد مورد نظرتان متوجه نشود از جانب شما بوده - تا وي مطلب را به فرد اصلي منتقل نموده و از خريد خانه منصرفش سازد .
بهر حال حسادت با توجه به تاثيرات بسيار منفي كه در ايمان و روحيه افراد بر جاي مي گذارد (1)قابل اعتناست و بايد بسرعت درمان شود .

(1)- امام باقر علیه السلام می فرماید : «اِنَّ الحَسدَیَاکُلَ الایمانَ کَما تَاکُلَ النّارَ الحَطَب ؛ حسد ایمان را می خورد همانگونه که آتش هیزم را» ر. ك : كافی ، ج 2 ، ص 306. 27[/]

رضا;16069 نوشت:
مى‏دانیم بسیارى از صفات رذیله از یکدیگر سرچشمه مى‏گیرند، یا به تعبیر دیگر تاثیر متقابل دارند. حسد نیز از صفاتى است که از صفات زشت دیگرى ناشى مى‏شود و خود نیز سرچشمه رذایل فراوانى است!

علماى اخلاق براى حسد سرچشمه‏هاى زیادى ذکر کرده‏اند: از جمله عداوت و کینه است که موجب مى‏شود انسان آرزوى زوال نعمت از کسى که مورد عداوت اوست کند.

دیگر

کبر و خودبرتربینى است، به همین جهت اگر ببیند دیگران مشمول نعمت‏هاى بیشترى شده‏اند آرزو دارد بلکه تلاش مى‏کند که نعمت آنان زایل گردد تا برترى او را نسبت‏به دیگران به خطر نیفکند!

سوم حب ریاست است که سبب مى‏شود آرزوى زوال نعمت دیگران کند، تا بتواند بر آنها حکومت نماید; زیرا اگر امکانات او از نظر مال و ثروت و قدرت او بیش از دیگران نباشد پایه‏هاى ریاست او سست مى‏شود.

چهارم از اسباب حسد ترس از نرسیدن به مقاصد مورد نظر است، چرا که گاه انسان تصور مى‏کند نعمت‏هاى الهى محدود است اگر دیگران به آن دست‏یابند امکان رسیدن او را به آن نعمت‏ها کم مى‏کنند.

پنجمین سبب احساس حقارت و خود کم بینى است، افرادى که در خود لیاقت رسیدن به مقامات والایى را نمى‏بینند و از این نظر گرفتار عقده حقارتند آرزو مى‏کنند دیگران هم به جایى نرسند تا همانند یکدیگر شوند!

ششمین اسباب حسد بخل و خباثت نفس است


زیرا بخیل نه تنها حاضر نیست از نعمت‏هاى خود در اختیار دیگران بگذارد بلکه از رسیدن دیگران به نعمت‏هاى الهى نیز بخل مى‏ورزد و ناراحت مى‏شود، آرى تنگ نظرى، کوته‏بینى و رذالت طبع آدمى را به حسد مى‏کشاند و گاه مى‏شود که همه این امور ششگانه دست‏به دست هم مى‏دهند و گاه دو یا سه منشا به هم ضمیمه مى‏شوند و به همان نسبت، خطر حسد فزونى مى‏یابد.

ولى فراتر از اینها حسد ریشه‏هایى در عقاید انسان نیز دارد، کسى که ایمان به قدرت خدا و لطف و عنایت او و حکمت و تدبیر و عدالتش دارد چگونه مى‏تواند حسد بورزد؟

شخص حسود با زبان حال دارد به خداوند اعتراض مى‏کند که چرا فلان نعمت را به فلان کس دادى؟ این چه حکمتى است و چه عدالتى؟ چرا به من نمى‏دهى؟ و نیز به زبان حال مى‏گوید:


هرگاه خدا به دیگرى نعمتى دهد ممکن است از دادن مثل آن به من العیاذ بالله عاجز باشد پس چه بهتر که نعمت از او سلب گردد تا به من برسد

بنابراین حسودان در واقع گرفتار نوعى تزلزل در پایه‏هاى ایمان به توحید افعالى پروردگار و حکمت و قدرت او هستند، چه اینکه انسانى که به این اصول مؤمن باشد مى‏داند تقسیم نعمت‏ها از سوى خداوند حسابى دارد و بر طبق حکمتى است و نیز مى‏داند خداوند توانایى دارد که بیشتر و بهتر به او ببخشد، هرگاه آنها را شایسته نعمت‏بداند، پس باید کسب شایستگى کند.

به همین دلیل در حدیثى از زکریا(پیامبر بزرگ الهى) آمده است که خداوند مى‏فرماید:


«الحاسد عدو لنعمتى، متسخط لقضائى، غیر راض لقسمتى التى قسمت‏بین عبادى
حسود دشمن نعمت من است، او خشمگین در برابر قضا و تقدیر من و ناراضى از قسمتى است که در میان بندگانم کرده‏ام‏
»

شبیه همین معنى از رسول خداصلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم نقل شده است که مى‏فرماید:


خداوند به موسى بن عمران فرمود: «لاتحسدن الناس على ما آتیتهم من فضلى، و لاتمدن عینیک الى ذلک، و لاتتبعه نفسک، فان الحاسد ساخط لنعمى، ضاد لقسمى الذى قسمت‏بین عبادى و من یک کذلک فلست منه و لیس منى

اى موسى! هرگز در مورد آنچه به مردم از فضلم عطا کرده‏ام حسد مورز و چشم به آنها ندوز و آنها را در دل پیگیرى نکن(و بر این امور خرده مگیر); زیرا حسود نسبت‏به نعمت‏هاى من خشمگین و مخالف تقسیمى است که در میان بندگانم کرده‏ام، هر کس چنین باشد نه من از اویم و نه او از من است‏»

کوتاه سخن اینکه حسود در واقع پایه‏هاى اعتقادى محکمى ندارد وگرنه ى‏دانست‏حسدورزى نوعى انحراف از توحید است.

شاعر عرب در همین زمینه مى‏گوید:



الا و قل لمن کان لى حاسدا ا تدرى على من اسات الادب؟! اسات على الله فى فعله اذا انت لم ترض لى ما وهب!

«به حسود من بگو آیا مى‏دانى نسبت‏به چه کسى اسائه ادب مى‏کنى؟ تو بى ادبى در برابر خداوند نسبت‏به کارش دارى، هرگاه راضى به بخشش خدا در باره من نشوى‏»


کاش منبع را هم نوشته بودید که جایی می گفتیم ، بدون شک و شبه بود

saba 66;247052 نوشت:
کاش منبع را هم نوشته بودید که جایی می گفتیم ، بدون شک و شبه بود

اخلاق در قر‌آن جلد دوم

آيت الله العظمي مكارم شيرازي با همكاري جمعي از فضلا و دانشمندان

در برخی از آیه‌های قرآن کریم، خداوند، همه انسان‌ها را به امتحان خویش یادآور می‌شود. آنها که از این آزمون سرافراز بیرون بیایند، به بهشت و قرب الهی راه می‌یابند. در مقابل، کسانی که نتوانند در آزمون‌های الهی پیروز شوند، از نعمت بهشت و تقرب به خداوند بی‌بهره می‌مانند. یکی از امتحان‌های دشوار الهی، نعمت‌هایی است که خداوند بهره دیگران می‌سازد. آنها که به نعمت‌های در اختیار دیگران حسادت می‌ورزند، در آزمون الهی پذیرفته نیستند و تنها خیرخواهان این نعمت‌ها، در این امتحان الهی سرافرازند.حضرت سجاد علیه‌السلام در این باره می‌فرماید: اللّهُمَّ صلِّ علی مُحَمَّدٍ وآله و لا تُفْتِنّی بما اَعْطَیتَهُم... فَاُحْسِدُ خَلْقَکَ. خدایا! بر محمد و آل او درود فرست و مرا به خاطر آنچه به دیگر بندگان عطا کرده ای، در امتحان قرار مده که [خدای نا کرده] گرفتار حسادت بر خلق تو شوم. یکی از ریشه‌های مردم آزاری، حسادت است. حسادت، فرد حسود را بر آن می‌دارد که زبان به غیبت و عیب جویی دیگران بگشاید و به آنها آزار رساند. بنابراین، همواره باید از شر حسودان به خدا پناه برد، همان گونه که امام سجّاد علیه‌السلام در نیایش زیر، از شرّ صاحبان حسد به پروردگار پناه می‌آورد: خدایا! چه بسیار حسودی که به سبب من، غصه و ناراحتی گلوگیرش شد و سختی خشمش نسبت به من، گلویش را فشرد و با نیش زبان به من آزار رسانید. همچنین او با تهمت و عیب جویی، غضبش را بر من فزونی داد و آبروی مرا نشانه تیرهای افترای خود قرار داد و صفت‌های پست را مانند گردن بند بر من بست، در حالی که خود، همیشه به آن ویژگی معروف بود. او با مکر و حیله، خشمش را بر من شدت داد و با فریب و نیرنگ قصد من کرد. پس ای خدای من! با استغاثه تو را خواندم و به سرعت اجابت تو اعتقاد داشتم... و تو، مرا با توانایی ات از شر او باز داشتی.

[="Arial"][="Teal"]

[=&quot] [/]


[=&quot] از آغاز آفرینش تا به حال صفات و رذائل اخلاقی گوناگونی در بین افراد از هر طبقه و قشری در جریان بوده است [/]

[=&quot] یکی از این رزائل حسادت است البتّه خیلی از وقتها احساس حسادت با غبطه خوردن اشتباه گرفته می شود ،تا زمانی که این دوحس ظاهر نشده اند فقط توسط خود شخص قابل تشخیص اند زیرا کاملاً از لحاظ ظاهری مانند همند امّا از لحاظ معنوی و همچنین تأثیر آن در زندگی فرد کاملاً متفاوتند [/]

[=&quot] [/]

[=&quot] غبطه[/][=&quot] [/][=&quot]آنست که صفت یا نعمتی را در کسی ببینی و تمام سعی و تلاش خود را برآن کنی تا مانند او شوی شاید هم بهتر از او امّا به هیچ وجه حاضر به لطمه زدن به او نیستی [/]

[=&quot] [/]

[=&quot] وامّا حسادت اینگونه نیست ، حسادت همراه با سخت شدن قلب آدمی و خودبینی است ،[/]

[=&quot] [/]

[=&quot] حسادت آنست که . . .[/]
[/]

[="Arial"][="Teal"]

[=&quot]پیشینه ی تاریخی حسد[/]


[=&quot]وخداوند اراده کرد وخواست تا از خاکی پاک گل آدمیت کند،ساخت و معارفه ای ترتیب داد،فرشتگان پرسیدند:آیا انسان را آفریدی تاهمانند موجودات ماقبلش در زمین خونریزی وفساد کند؟[/]


[=&quot]فرمود:من حقایقی رامی دانم که شما نمی دانید،انسان را آفریدم واز روح خود در آن دمیدم تا جانشین من در زمین باشد او اشرف مخلوقات من است وشما باید بر اوسجده کنید،همه ی فرشتگانبه غیراز یکی بر او سجده کردند امّاآن یکی گفت:خداوندا!من از آتش هستم وانسان از خاک وآتش برتر از خاک!چگونه از من می خواهی تا بر این موجودت سجده کنم،نه،نمی توانم،غیر ممکن . . . [/]


[=&quot] بله او شیطان بود که از خدا سرپیچی کرد.[/]


[=&quot]راستی مگر نمی دانست که با این سرپیچی رانده خواهد شد!پس چرا 70 سال عبادتش رابه باد داد؟ چه چیز باعث شد تا شیطان بر انسان سجده نکند؟[/]


[=&quot] * * *[/][=&quot][/]

[=&quot]امام صادق (علیه السلام):[/]


[=&quot]یَقولُ إبلیسُ لِجُنودِهِ : ألقوا بَینًَهُمُ الحَسَدَ وَ البَغیَ، فَإنَّهُما یَعدِلانِ عِندَ اللّهِ الشِّرکَ[/][=&quot];[/][=&quot][/]


[=&quot]شیطان به سپاهیانش می گوید: میان مردم حسد و تجاوز گری بیاندازید چون این دو نزد خدا برابر شرک است*[/]


[=&quot] * * *[/][=&quot][/]

[=&quot] [/][=&quot] [/][=&quot]شیطان رانده شد وقسم خورد تا انسان را فریب دهد ،آدم وحوا اولین زوج قربانی در دام شیطان بودند که پا بر زمین گذاشتند[/]

[=&quot] * * *[/]

[=&quot] [/]

[=&quot] [/]

[=&quot] [/]

[=&quot] امام علی [/][=&quot](علیه السلام)[/][=&quot]:[/]

[=&quot] اَلحَسَدُ عَیبٌ فاضِحٌ وَشُحٌ فادِِحٌ لایَشفی صاحِبَهُ إلّا بُلوغُ آمالِهِ فیمَن یَحسِدُهُ[/]

[=&quot]حسادت عیبی رسواو بخلی سهمگین است و حسود تا به آرزوی خود درباره ی محسودش نرسد آرام نگیرد.*[/]

[=&quot] [/][=&quot]* * *[/]

[=&quot] امام صادق [/][=&quot](علیه السلام ):[/]

[=&quot]قالَ لُقمانُ لِابنِهِ : وَ لِلحاسِدِ ثَلاثُ عَلا ماتِ: یَغتابُ إذا غابَ وَ یَتَمَلَّقُ إذا شَهِدَ وَ یَشمَتُ بِالمُصیبَهِ[/][=&quot];[/][=&quot][/]

[=&quot]لقمان به فرزندش گفت:حسود را سه نشانه است :پشت سرغیبت می کند،روبه رو تملّق می گوید و از گرفتاری دیگران شاد می شود.*[/]

[=&quot] * * *[/][=&quot] [/][=&quot][/]

[=&quot] اَلنَّصحَهُ مِنَ الحاسِدِ مُحالٌ[/][=&quot];[/][=&quot][/]

[=&quot] نصیحت وخیر خواهی از حسود محال است.*[/]

[=&quot] * * *[/][=&quot][/]

[=&quot] [/][=&quot] [/][=&quot]آدم وحوا صاحب دو قلویی شدند دختری زشت و هابیل پسری زیبا، ساده وبا قلبی مهربان پس از آن دوباره صاحب دو قلو شدند دختری زیبا وهابیل پسری زشت و. . . به خواست خداوند روز به روز بزرگ وبزرگ تر شدند تا به بلوغ و زمان ازدواج رسیدند خداوند فرمان داد تاهر کدام از آنان با قُُلِِ برادرش ازدواج کند یعنی هابیل با خواهر زیبا و قابیل با خواهر زشت ، قابیل قبول نمی کرد ولی سر انجام به خاطر حرام بودن ازدواج با قُُلِ خودش به این ازدواج تن داد . پس از سالها هر کدام صاحب فرزندان بسیاری شدند ،هابیل چوپان بود و قابیل کشاورز. خداوند متعال فرمان داد تا هر کدام به عنوان شکرگذاری ،از محصولات خود بهترین را به خدا اهدا کنند هابیل بهترین ،فربه ترین و سالم ترین گوسفند را اهدا کرد ولی در عوض قابیل بدترین نوع گندمش را برای اهدا آورده بود . هدیه ی هابیل پذیرفته شد ،وهابیل –قربانی دوم دام شیطان- راهی جز قتل برادر نیافت پس . . .[/]

[=&quot] [/][=&quot]* * *[/]

[=&quot] رسول اکرم [/][=&quot](صلّی ا للّهُ علیه وآله)[/][=&quot]:[/]

[=&quot] إیّاکُم وَ الحَسَدُ ، فَإنَّهُ یَأکُلُ الحَسَناتِ کَما تَأکُلُ النّارُ الحَطَبَ[/][=&quot];[/][=&quot][/]

[=&quot] از حسادت بپر هیزید زیرا حسد نیکی ها را می خورد.*[/]

[=&quot] [/][=&quot]* * *[/][=&quot][/]

[=&quot] [/][=&quot]امام علی [/][=&quot](علیه السلام)[/][=&quot]:[/][=&quot] [/][=&quot][/]

[=&quot] ا َلحَسودُ سَریعُ الوَثبَهِ ، بَطیءُ العَطفَهِ[/][=&quot];[/][=&quot][/]

[=&quot] حسود زود خشمگین می شودو دیر کینه از دلش می رود.*[/]

[=&quot] [/][=&quot]* * *[/][=&quot][/]

[=&quot] [/][=&quot] [/][=&quot] [/][=&quot]زمان های بسیاری گذشت ،پیامبران بسیاری آمدند،انسان های رنگارنگ با عقاید مختلف که . . .[/]

[=&quot]در سرزمین کنعان یعقوب پیامبر صاحب 12 پسر شد که یکی از آنان یوسف نام داشت و بخاطر بی بهره ماندن از وجود مادر از همان کودکی ونیز زیبایی غیر قابل تشبیه چه از نظر چهره و شمایل وچه از نظر لحن و طبع بیان از همان کودکی مورد لطف و امتناع خاصّ پدر وعمّه اش قرار گرفته بود وهمین نیز باعث تحریک برادرانش شد تا آنان یوسف را بدور از چشم پدر به صحرا برده و پس از ضرب وشتم بسیار به چاهی بایفکنند .[/]

[=&quot] [/]
[/]

[="Arial"][="Teal"]

[=&quot] * * *[/]

[=&quot] امام علی [/][=&quot](علیه السلام)[/][=&quot]:[/][=&quot][/]

[=&quot] اَلحَسَدُ لا یَجلِبُ إلّا مَضَرَّتَ وَ غَیظاً یوهِنُ قَلبَکَ وَ یَمرِضُ جِسمَکَ[/][=&quot];[/][=&quot][/]

[=&quot]حسادت نتیجه ای جز زیان وناراحتی که دلت را سست و تنت را بیمار می گرداند به بار نمی آورد.*[/]

[=&quot] [/][=&quot] [/][=&quot]ابراهیم نبی با همسری پاک دامن به نام سارع ازدواج کرد امّا آنها سالها صاحب هیچ فرزندی نشدند،سارع که میل ومحبّت ابراهیم را به کودکان مشاهده می کرد با خواهش وتمنّا از او خواست تا با هاجر- کنیزک خانه – ازدواج کند باشد که فرزندی حاصل شود وچنین شد . . .[/]

[=&quot]اسماعیل چشم به جهان گشود و محبّت اسماعیل و هاجر رفته رفته در دل ابراهیم نبی ریشه دوانی می کرد . محبّت ، محبّتی طبیعی از جنس ایمان ،از جنس . . .[/]

[=&quot] که ناگهان سارع پاک دامن نیز تا چشم باز کرد خود را اسیر در دام شیطان دید ، دامی که پایه های ایمانش را سست و ضعیف می کرد پس دست به دعا برداشت و چاره جویی کرد ، خداوند به ابراهیم امر فرمود تا هاجر و اسماعیل را از آن مکان دور سازد پس آنها را سوار بر شتر به صحرایی خشک برد و در سایه کوههایی شنی رها کرد . . . [/]

[=&quot] * * *[/]

[=&quot] امام علی [/][=&quot](علیه السلام)[/][=&quot]:[/][=&quot][/]

[=&quot] لِلّهِ دَرُّ الحَسَدِ ما اَعدَلَهُ ! بَداَ بِصاحِبِهِ فَقَلَهُ[/][=&quot];[/][=&quot][/]

[=&quot]آفرین بر حسادت ! چه عدالت پیشه است ! پیش از همه صاحب خودرا می کشد.*[/]

[=&quot] * * *[/]

[=&quot] [/][=&quot] [/][=&quot]وهنوز نیز حسد هست تا زمانی که انسان هست ،تازمانی که دنیا هست،تازمانی که شیطان هست و بالأخره تازمانی که کینه ی دل سیاه شیطان از انسان پا بر جاست . . .[/]

[=&quot]وقتی کودکی بدنیا می آید و خواهر یا برادر بزرگتر چشم دیدنش را ندارد ![/]

[=&quot]وقتی در مشاغل دولتی یک روز شاهد ارتقاء رتبه ای باشیم وروز بعد شاهد انفصال رتبه ی او البتّه به ناحق به شویم ،شیطان آنجاست ![/]

[=&quot]ومثال های زیادی برای حسد هست که در زندگی روزمرّه به وفور شاهد آنیم . [/]

[=&quot] [/]

[=&quot] [/]

[=&quot] [/][=&quot] حسادت از دیدگاه اسلام[/]

[=&quot] صاحب شرایع می فرماید :حسد و دشمنی با مؤمن گناه است و ظاهر کردن آن با عدالت منافات دارد ،یعنی گناه کبیره است و شهید ثانی در مسالک فرموده که حسد ودوشمنی با مؤمن نزد تمام فقها حرام است و وعده عزاب بر هردو در روایات بسیار رسیده وهردو از گناهان کبیره می باشد پس منافی با عدالت است و اینکه اظهار حسد وبغض رامنافی با عدالت دانسته برای اینست که حسد وبغض قلبی گناه نیست وتنها اظهار آن حرام است تا آنها را آشکار نکند نمی توان نفی عدالت از او کرد چون امر قلبی است و طریق اثباتش اظهار اوست هر چند بدون اظهار همان حسد وبغض حرام است .[/]

[=&quot] بیچاره حسود که راحتی خود را در رنج دیگران می بیند و بد بختی وفلاکت دیگران را آرزو می کند خویشتن را نیز ندانسته بواسطه ی حسد ، بدبخت می نماید و بجای اینکه به آنچه از نعمت ها وموهبت ها که در اختیار دارد سرور و شادی نماید ، می بینیم از آنچ دیگران دارند دائماً در عذاب است . [/]

[=&quot] حسود که اخلاقش فرومایگی وپستی ویگانه لذّ تش سخن چینی ، تفتین و بهم زدن میان انسان هاست ،[/]

[=&quot]شب و روز تلاش می کند تا حسن شهرت کسی را که خوشبخت است لکّه دار کرده وآبرویش را بریزد تااینکه او نیز به حال وی افتد یا او را عنصرخوار وناتوانی مثل خود سازد چون حسود خودش نیز [/]

[=&quot]عنصری است که اعتماد به نفسش رااز دست داده و دائماً دراین احساس به سر می برد که وی عاجز است و نمی تواند به مقاصد خود جامه ی عمل وتحقق بپوشاند .[/]

[=&quot]برای همین است که قرآن بالحن بسیار مؤثری از حسا دت نهی نموده وفرمود:((تمنا وآرزو نکنید ...))[/]

[=&quot]در این آیه خدا از تمنای آنچه دیگری از آن نهی فرموده است ومراد از آن ، تمنا و آرزوی توام با حسد است ، بعد مؤمنین را آگاه فرمود که دارائی هر کسی نتیجه ی عمل وکسب و کار مشروع اوست یعنی آنان نیز باید در رسیدن به آرزوهایشان به مواهب وبه اصطلاح ، به انرژی های خدادادی که دارند اعتماد نمایند واگر درماندند و مساعی و فعالیّت هایشان به جایی نرسید عوض حسادت ، ازخدای ، مسئلت نمایند که آنان را نیز موفق به کار خلاقه ومفید گرداند. [/]

[=&quot] بیچاره حسود ،مستحق دلسوزی ومورد ترحم است وباید بر او از دردد ورنجی که می کشد تسلی [/]

[=&quot]و دلداری داد و چه شایسته تر که ما حسادت حسودان را با عکس العمل مثبت یعنی با عفو وگذشت ، پاسخ دهیم و آنهارا برای حسودیشان که جز به خودشان به کس دیگر ضرر واقعی ندارد مؤاخذه و توبیخ ننماییم ،قرآن نیز عیناً مارا به همین رفتار و درآیه ی 109 سوره ی بقره فرموده ((پس عفو کنید وچشم پوشی نمایید)) و این یک راه بسیار مؤثری در معالجه ی این بیماریست .[/]

[=&quot]با وجود این نباید خطر حسد را زیاد هم ساده وسرسری گرفت بلکه باید آن را همان طور که قرآن فرموده ، واقعاً خطری دانست که از شر آن باید به پروردگار پناه برد![/]
[/]

[="Arial"][="Teal"]

[=&quot]سوره ی فلق آیات 1و5[/]

[=&quot] [/][=&quot]((1)قُل اَعوذُ بِرَبِّ الفَلَق . . . . . .(5)وَمِن شَرِّ حاسِدِ اِذا حَسَد))[/]

[=&quot] [/][=&quot]پناه می برم به خدا . . . . . . .از حسود هنگامی که حسد می ورزد[/]

[=&quot] * * *[/]

[=&quot] [/][=&quot]((وَدَّ کَثیرٌ مِن اَهلِ الکِتابِ لَویَرُدّوُنَکُم مِن بَعدِ إیمانِکُم کُفّارًا حَسَدَا مِن عِندِ اَنفُسِهِم مِن بَعدِ ما تَبَیَّنَ لَهُمُ الحَقُّ فَاعفُوا وَ اصفَحُوا حتّی یَاتِیَ اللّهُ بِاَمرِهِ . . . .))[/]

[=&quot] [/]

[=&quot]بسیاری از اهل کتاب عاشق آنند که اگر توانستند شمارا پس از ایمان آوردنتانمرتد و کافر [/]

[=&quot] گردانند ، چرا؟ بخاطر حسدی که از ناحیه ی خود ، برآنان روشن و آشکار شده است پس [/]

[=&quot] عفو کنید و چشم پوشی کنید (روی برگردانید ) تا خدا فرمان خود را بیارد .[/]

[=&quot] * * *[/]

[=&quot] [/]

[=&quot] [/]

[=&quot] حسد چون آتش ، ایمان را می خورد[/]

[=&quot] حضرت باقر [/][=&quot](علیه السلام) [/][=&quot]میث فرماید :مرد هرگونه (سخن) شتابزدگی از خود هنگام خشن نشان میدهد و خود را کافر می کند و براستی حسد است که ایمان را می خورد چناچه آتش هیزم را** [/]

[=&quot] حضرت صادق [/][=&quot](علیه السلام)[/][=&quot] هم می فرمایند که آفت دین ، حسد خودبینی وبخود بالیدن است [/]

[=&quot]همچنین : مؤمن به هر چیزی رشک می برد امّا حسادت ندارد و منافق حسد می برد و غبطه نمی خورد**[/]

[=&quot] [/][=&quot]حضرت صادق [/][=&quot](علیه السلام)[/][=&quot] می فرمایند : اساس کفر سه چیز است [/][=&quot];[/][=&quot]حرص، تکبر، حسد**[/]

[=&quot] [/]

[=&quot] ریشه کفر[/][=&quot] [/][=&quot]شخص حسود اگر نعمتی را که به محسود رسیده از خدا نبیند پس مشرک بخدا است واگر از خدا بداند پس خدای را عادل و حکیم ندانسته و بر فعلش خشمگین گردیده است ، آیا کفری بدتر از دشمنی و خشم به پروردگار عالم می شود ؟ و آیا اظهار ایمان با چنین حالی عین نفاق نیست ؟ [/]

[=&quot] پیامبر اکرم[/][=&quot](صلّی ا للّهُ علیه وآله)[/][=&quot] می فرمایند[/][=&quot]: براستی همان درد و بلایی که در امّت هایی پیش بود به شما رسیده و آن حسد است که برطرف کننده واز بین برنده ی دین است ونجات در این است که انسان زبان ودست خود را از حسد ورزی نگاه دارد و با برادر مؤمن خود دشمنی نداشته باشد [/]

[=&quot] [/]

[=&quot] [/]

[=&quot] امام علی [/][=&quot](علیه السلام)[/][=&quot] می فرمایند :خداوند شش طایفه را به شش گناه عذاب می فرماید "[/]

[=&quot]1.عرب را به سبب تعصب باطل 2.کشاورزان را به تکبر 3. حکمرانان را به ستم کردن[/]

[=&quot]4. علما را به حسد ورزیدن 5.معامله گران را به خیانت 4. روستاییان را به نادانی [/]

[=&quot] شخص حسود نه دنیا دارد نه آخرت زیرا در دنیا همیشه درغم و ناراحتی وناکامی است زیرا به حسدش که نعمت از کسی گرفته نمی شود بلکه ممکن است نعمتش زیادتر گردد و برای برطرف شدن نعمت از او چقدر زحمت که می کشد و چه ناراحتی هایی که می بیند و به نتیجه هم آنطوریکه غالباً نمی رسد .[/]

[=&quot] نسبت به آخرت هم شکی نیست که عباداتی که با حضور قلب باشد حسود ندارد و از پاره ای عبادات بزرگ مانند احسان واکرام به مؤمنین بی نصیب است به علاوه اگر عمل خیری هم داشته باشد به محسود هدیه داده و کفه ی حسناتش را سنگین ومال خودرا سبک ساخته است آیا زیادتی از این بدتر می شود؟ * * * [/]

[=&quot] [/][=&quot]ظاهر کردن حسد[/]

[=&quot]مشهور فقها فرموده اند حسد گناه کبیره است و طریق اظهار آن حسد ورزی به زبان ودست و سایر اعضاء است چنانچه ذکر گردید و بعضی از علما فرموده اند حسد تاظاهر نشود حرام نیست وآنچه حرام است اظهار آنست زیرا اولاً حسد قلبی اختیاری نیست یعنی بواسطه ی خبث ذاتی یا سابقه ی دشمنی که با کسی دارد اگر اورا در ناز ونعمت ببیند بی اختیار بدش می آید و دوست دارد از او گرفته شود و هرچه اختیاری نباشد تکلیف برآن نیست و ثانیاً در چند روایت تصریح شده که بر حسد قلبی تا اظهار نشود مؤاخذه نیست از آن جمله حدیث رفع از پیغمبر اکرم[/][=&quot](صلّی ا للّهُ علیه وآله)[/][=&quot] [/][=&quot]باشد که می فرمایند: [/]

[=&quot] نه خصلت از امّتم برداشته شده است :خطا،فراموشی،آنچه را که ندانند،آنچه راکه نتوانند ،آنچه بدان بیچاره باشند،آنچه به زور برآن وادار شوند، طیره،وسوسه درباره ی اندیشه در آفرینش و حسد تا به زبان یا دست آشکار نشود.[/]

[=&quot] [/][=&quot]* * *[/]

[=&quot] [/][=&quot]حسد اختیاری است.[/]

[=&quot]جواب از اختیاری نبودن حسد اینست که آنچه را می توان گفت اختیاری نیست همان خطورات قلبی است یعنی درآن لحظه که با خبر شد کهفلان نعمت به کسی که با او سابقه ی دشمنی دارد رسیده است قهراً و بدون اختیار بدش می آید و دوست می دارد آن نعمت از طرف زائل شود امّا باقی ماندن به آن حال و مشغول داشتن دل به چنین خاطره ی زشتی ، اختیاری و از گناهان قلبی است چون می تواند دل خود را از چنین گناهی به طریق علمی وعملی بازدارد.[/]

[=&quot] * * *[/]
[/]

[="Arial"][="Teal"]

[=&quot] [/][=&quot]راه علمی و عملی جلوگیری از حسد[/][=&quot][/]

[=&quot]راه علمی تفکر در آنچه از مفاسد حسد ذکر شد بلکه در مذمت دنیا و فنای آنست تا درخت خبیث دوستی دنیا که ریشه ی هر گناهی است از دل برکنده و آزاد گردد.[/]

[=&quot]وامّا طریق عملی پیروی نکردن و عملی ننمودن چنین خاطره ی زشتی است زیرا هر خاطره ای که از آن پیروی نشد بخودی خود از بین می رود چنانچه در روایت رسیده که ((وسوسه مانند حمله کردن سگ است اگر به اعتناء شود ستیزه می گردد و اگربی اعتنائی شود دور می گردد))[/]

[=&quot] [/][=&quot]* * *[/]

[=&quot] [/][=&quot]انگیزه حسادت[/]

[=&quot] [/][=&quot]می دانیم بسیاری از صفات رذلیه از یکدیگر سرچشمه می گیرند یا به تعبیر دیگر برهم تأثیر متقابل دارند حسد نیز از صفاتی است که از صفات زشت دیگری ناشی می شود و خود نیز سرچشمه ی رذائل فراوانی است علمای اخلاق برای حسد سرچشمه های زیادی ذکر کرده اند از جمله عداوت وکینه است که موجب می شود انسان آرزوی زوال نعمت از کسی که مورد عداوت اوست کند[/]

[=&quot] دیگر کبر و خود برتر بینی است به همین جهت اگرببیند دیگران مشمول نعمت های بیشتری شدند آرزو دارد بلکه تلاش می کند که نعمت آنان را ذائل گرداند تا برتری او را نسبت به دیگران به خطر نیافکند [/]

[=&quot]3. حب ریاست که سبب می شود آرزوی زوال نعمت دیگران کند تا بتواند بر آنان حکومت کند زیرا اگر امکانات او از نظر مال ،ثروت وقدرت بیش از دیگران نباشد پایه های ریاست او سست می شود 4.از اسباب حسد ترس از نرسیدن به مقاصد مورد نظر چراکه گاه انسان تصور می کند نعمت های الهی محدود است و اگر دیگران به آن دست یابند امکان رسیدن او به آن نعمت ها را کم می کنند.[/]

[=&quot]5.سبب احساس حقارت و خود کم بینی است افرادی که در خود لیاقت رسیدن به مقامات والایی را نمی بینند و از این نظر گرفتار عقده ی حقارتند آرزو می کنند دیگران هم بجایی نرسند تاهمانند یکدیگر شوند [/]

[=&quot]6.احساس حسد ، بخل و خباثت نفس است زیرا برخی نه تنها حاضر نیست از نعمتهای خود در اختیار [/]

[=&quot]دیگران بگذارند بلکه از رسیدن دیگران به نعمت های الهی نیز بخل می ورزند وناراحت می شوند آری تنگ نظری ،کوتاه بینی و رذالت آدمی را به حسد می کشاند وگاه می شود که همین امور شش گانه دست به دست هم می دهند و گاه دو یا سه منشأ به هم ضمیمه می شوند و به همان نسبت خطر حسد فزونی می یابد ولی فراتر از اینها حسد ریشه هایی در عقده ی نیزانسانی دارد کسی که ایمان به عدالت خدا و لطف و عنایت او و حکمت و تدبیر و قدرتش دارد چگونه می تواند حسد بورزد؟[/]

[=&quot]شخص حسود با زبان حال به خداوند اعتراض می کند که چرا فلان نعمت را به فلان کس دادی این چه حکمتی است و چه عدالتی چرا به من نمی دهی و نیز به زبان حال می گوید هر گاه خدا به دیگری نعمتی دهد ممکن است از دادن آن به من العیاذباللّه عاجز باشد پس چه بهتر که نعمت از او سلب گردد تا به من برسد بنابراین حسودان در واقع گرفتار نوعی تزلزل در پایه های ایمان به توحید افعالی پروردگار وحکمت وقدرت او هستند چه اینکه انسانی که به این اصول مؤمن باشد میداند تقسیم نعمت ها از سوی خداوند حسابی دارد و بر طبق حکمتی است و نیز می داند که خداون د توانایی دارد که بیشتر و بهتر به او ببخشد هرگاه آنهارا شایسته ی نعمت ببیند پس باید کسب شایستگی کند به همین سبب حدیثی از زکریا (پیامبر بزرگ الهی)آمده است که خداوند می فرماید:[/]

[=&quot]* * *[/]

[=&quot] الحاسدُعَدُوِلِنعمَتی مُتِسِخّط لِقَضایی غیر راضِ لِقِسمَتی الَّتی قَسَمَت بَینِ عِبادی[/]

[=&quot] [/][=&quot]حسود دشمن نعمت من است او خشمگین در برابر قضا و تدبیرمن و ناراضی از قسمتی است که در میان بندگانم کردم.[/]

[=&quot]* * * [/]

[=&quot] شبیه همین معنی از پیامبر اکرم [/][=&quot](صلّی ا للّهُ علیه وآله)[/][=&quot] [/][=&quot] نقل شده است که می فرمایند:[/]

[=&quot]خداوند به موسی بن عمران فرموده مبادا به مردم حسد بری درباره ی آنچه من به آنها داده ام از فضل خودم و چشمانت را بدنبال آن دراز مکن و دل خود را بدنبال آن روانه مساز زیرا آنکه حسد برد نعمت مرا بد داشته و از آن قسمتی که من میان بنده هایم کردم جلو گرفته و هرکه چنین باشد من از او نیستم و او هم از من نیست .[/]
[/]

[="Arial"][="Teal"]

[=&quot]کوتاه سخن اینکه حسود پایه های اعتقادی محکمی ندارد وگرنه می دانست حسد ورزی نوعی انحراف از توحید است [/]

[=&quot] [/][=&quot]* * * [/]

[=&quot] [/][=&quot]الا وقُل لِمَن کانَ لی حاسِدا عَت دَری علی مَن اسات الاَدَب اِسات [/]

[=&quot] عَلَی اللّهِ فی فعلهِ اِذا اَنتَ لَم تَرِعِس لی ما وَهَب[/]

[=&quot] به حسود من بگو آیا می دانی نسبت به چه کسی اساعه ی ادب می کنی تو بی ادبی در برابر به خداوند نسبت به کارش می کنی هر گاه راضی به بخشش خداوند درباره ی من نشوی[/]

[=&quot] [/][=&quot]* * *[/]

[=&quot] [/]

[=&quot] [/]

[=&quot] [/]

[=&quot] [/]
[/]

منابع

[=&quot]1.[=&quot]یک هزار حدیث ،گردآورنده :هادی موحدی ،نشر:انتشارات ارم
[=&quot]2.[=&quot]اخلاق قرآن یا برنامه ی روزانه ی مسلمان ،سیّد احمد طیّبی شبستری،انتشارات نوید
[=&quot]3.[=&quot]گناهان کبیره،سیّد عبدُالحسین دستغیب شیرازی،کانون انتشارات جیبی
[=&quot]4.[=&quot]سایت رسمی [=&quot]www.roshd.ir[=&quot].
[=&quot] 5. [=&quot]قرآن و پیامبران،آدم و حوّا،بی آذار شیرازی، دفتر نشر فرهنگ اسلامی
[=&quot]

[=&quot]این تحقیقی بود که خودم انجام دادم

[=&quot]ترجیح دادم بذارم اینجا تاهمه استفاده ببرند


يه سوال ذهنمو مدت هاست مشغول كرده .آدماي حسود تو زندگياشون انگار موفق ترن مثلا من دوستي دارم كه دلش مي خواد هر جايي از همه بالاتر باشه و واقعا اين طوري هم ميشه . ميشه يه كارشناس به سوالم جواب بده.من كه خودم از حسادت بيزارم و دوست دارم حسود نباشم.

mah.17;263621 نوشت:
يه سوال ذهنمو مدت هاست مشغول كرده .آدماي حسود تو زندگياشون انگار موفق ترن مثلا من دوستي دارم كه دلش مي خواد هر جايي از همه بالاتر باشه و واقعا اين طوري هم ميشه . ميشه يه كارشناس به سوالم جواب بده.من كه خودم از حسادت بيزارم و دوست دارم حسود نباشم.

به نام خدا.

با اجازتون یه غیر کارشناس فعلا یه چیزی بگه تا یه کارشناس بیاد جواب اصلی رو بده.:khandeh!:

حسد این نیست که آدم بخواد همه جا بهترین باشه. این خوبه. ولی اینکه آدم نخواد خودش اول باشه ، بلکه از موفقیت بقیه دلش آتیش بگیره و بگه "چرا این شد" میشه حسد.

با تشکر ، ستایشگر :Gol:

غنچه ای مغرور بودم

وقتی گل شدم بیشتر به خود می نازیدم.

صاحبخانه یک رقیب روبه رویم قرار داد :

از حسادت پژمرده شدم .

ولی هر وقت گلبرگی از من می افتاد یکی از گلبرگهای او نیز به نشانه ی رفاقت می افتاد.

تا بالاخره هر دو به یک گلبرگ رسیدیم.

صاحبخانه آئینه را از مقابلم برداشت و من نتوانستم مردن خود را ببینم..../


همیشه شاد باشید و از رذایل اخلاقی بدور :Gol:

[="Arial"][="Teal"]

mah.17;263621 نوشت:
يه سوال ذهنمو مدت هاست مشغول كرده .آدماي حسود تو زندگياشون انگار موفق ترن مثلا من دوستي دارم كه دلش مي خواد هر جايي از همه بالاتر باشه و واقعا اين طوري هم ميشه . ميشه يه كارشناس به سوالم جواب بده.من كه خودم از حسادت بيزارم و دوست دارم حسود نباشم.

سلام علیکم

بله جناب ستایشگر درست میفرمایند

حسود نمیخواد تلاش کنه بالاتر بره فقط تلاش میکنه و حخرص میخوره موفق تر ها به زیر بیفتند

نهایتا هم به هیچجا نمیرسه

اما اون غبطه است

تو دین ما هم بهش سفارش شده
در کارهای نیکو از هم پیشی بگیرید

آدمیکه غبطه میخوره با موفقیت دیگران تحریک میشه برای موفقیت بالاتر

پس از کارهای اونها الگو میگیره

و تلاشش را میکنه به بالاترین درجه برسه

بدون هیچ حرص یا تلاش برای نابودی دیگران

البته بعضیها مشمول جفتش میشند که انشالله صفت خوبشون اصلاحشون کنه[/]

mah.17;263621 نوشت:
يه سوال ذهنمو مدت هاست مشغول كرده .آدماي حسود تو زندگياشون انگار موفق ترن مثلا من دوستي دارم كه دلش مي خواد هر جايي از همه بالاتر باشه و واقعا اين طوري هم ميشه . ميشه يه كارشناس به سوالم جواب بده.من كه خودم از حسادت بيزارم و دوست دارم حسود نباشم.

باسلام و عرض ادب
ممکن است حسد را با غبطه اشتباه گرفته باشید.
حسد این است که از نعمت دیگران رنج ببری و دوست داشته باشی که خدا این نعمت را از او بگیرد.
به عبارتی آدمی چشم نداشته باشد که نعمتی را در کسی ببیند.
از آثار حسد و چشم زخم در حدیثی از رسول خدا(ص) وارد شده است که فرمودند: چشم زخم، مرد را به گور می برد و شتر را به دیگ.
قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص‏: إِنَّ الْعَيْنَ لَتُدْخِلُ الرَّجُلَ الْقَبْرَ وَ تُدْخِلُ الْجَمَلَ الْقِدْر.(جامع الاخبار، ص 157)
لذا وارد شده که در دوای چشم زخم و مورد حسادت واقع شدن، آیه «و ان یکاد ...» را بخوانید.

عَنِ الْفَرَّاءِ وَ الزَّجَّاجِ قَالَ الْحَسَنُ‏ دَوَاءُ إِصَابَةِ الْعَيْنِ أَنْ يَقْرَأَ الْإِنْسَانُ هَذِهِ الْآيَةَ وَ إِنْ يَكادُ الَّذِينَ كَفَرُوا لَيُزْلِقُونَكَ بِأَبْصارِهِمْ لَمَّا سَمِعُوا الذِّكْرَ وَ يَقُولُونَ إِنَّهُ لَمَجْنُونٌ وَ ما هُوَ إِلَّا ذِكْرٌ لِلْعالَمِين‏.(جامع الاخبار، ص 157، همچنین بحار الانوار، ج 92،ص 132)


اما غبطه بدین معناست که خدایا آنچه که به دیگری دادی به من هم بده. چه بسا از خدا بیشتر هم بخواهیم، و بگوییم خدایا فلان نعمت را در حدّ اعلی و بهترینش را به من بده.
و می دانیم که از خدایی خدا چیزی کم نمی شود و ان الله علی کل شیء قدیر.
حتی از پیامبر گرامی اسلام (ص) نقل شده که ایشان حسد را در باب علم، مجاز شمرده اند.
لَيْسَ مِنْ أَخْلَاقِ الْمُؤْمِنِينَ التَّمَلُّقُ وَ الْحَسَدُ إِلَّا فِي‏ طَلَبِ الْعِلْم‏(نهج الفصاحه، ص 663)

چاپلوسی و حسادت از اخلاق مومنین نیست مگر در طلب علم و فضیلت.
البته چنانچه پیداست، در این حدیث منظور از حسادت در علم، به معنی ترقی و پیشرفت است به عبارتی همان غبطه است، نه این که واقعا از دیدن علم رفیقمان رنج ببریم و بخواهیم این علم از او گرفته شود و فقط ما عالم باشیم.
همچنین از پیامبر(ص) نقل شده است که فرمودند:
در دو عمل، حسادت محسوب نمی شود(یعنی از حسدهای منفی،نیست): شخصی که خداوند به او مالی داده و در راه خدا شبانه روز انفاق می کند، دوم شخصی که خداوند به او توفیق قران را داده است و شبانه روز به تلاوت قران مشغول است.
قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص‏ لَا حَسَدَ إِلَّا فِي‏ اثْنَيْنِ‏ رَجُلٍ آتَاهُ اللَّهُ مَالًا فَهُوَ يُنْفِقُ مِنْهُ آنَاءَ اللَّيْلِ وَ آنَاءَ النَّهَارِ وَ رَجُلٍ آتَاهُ اللَّهُ الْقُرْآنَ فَهُوَ يَقُومُ بِهِ آنَاءَ اللَّيْلِ وَ آنَاءَ النَّهَارِ.(وسائل الشیعه، ج 9، ص 20)
همچنین این حدیث به عبارت دیگری هم نقل شده است:
در دو جا حسادت محسوب نمی شود: شخصی که خداوند مالی به او داده و آن را در راه خدا خرج و انفاق می کند، دوم شخصی که خدا به او علم داده که به آن عمل می کند و به دیگران می آموزد.

لَا حَسَدَ إِلَّا فِي‏ اثْنَيْنِ‏ رَجُلٌ آتَاهُ اللَّهُ مَالًا فَسَلَّطَهُ عَلَى هَلَكَتِهِ فِي الْحَقِّ وَ رَجُلٌ آتَاهُ اللَّهُ عِلْماً فَهُوَ يَعْمَلُ بِهِ وَ يُعَلِّمُهُ النَّاس‏.(منیه المرید، ص 102)
لذا امام صادق علیه السلام فرمودند: مومن کسی است که غبطه می خورد و حسادت نمی ورزد و کافر فردی است که حسادت می ورزد و غبطه نمی خورد.

إِنَّ الْمُؤْمِنَ‏ يَغْبِطُ وَ لَا يَحْسُدُ وَ الْمُنَافِقُ يَحْسُدُ وَ لَا يَغْبِطُ.(کافی ، ج 2، ص 307)

راهكارهايي براي فرونشاندن آتش حسادت در خود و جلوگيري از تبديل آن به يك عادت و رذيله اخلاقي


بلندنظر باشيد

تنگ‌نظري ريشه حسادت است‌. اين كه فردي از پيشرفت مادي و معنوي ديگري و برخورداري وي از نعمات زندگي ناراحت و آزرده شود چه معنايي جز تنگ‌نظري مي‌تواند داشته باشد‌. ديگران ممكن‌است بنا به قضاوت ما به‌حق يا ناحق از ثروت و دارايي، ارزش‌هاي اجتماعي و..‌. نظير خوشنا‌می‌و شهرت برخوردار باشند‌. حال بايد انديشيد تغيير وضعيت آنان يا احتمالا تلاش براي خدشه‌دار كردن شرايط آنان يا بدگويي پشت‌سرشان چه سودي به حال ما دارد و چه منفعتي برايمان به ارمغان مي‌آورد‌. حسودها گمان مي‌كنند اگر ديگران پيشرفت نكنند يا از نعمات برخوردار نباشند آنان زندگي بهتري خواهند داشت!

خوش‌بين باشيد
پيشرفت ديگران بايد بيش از آنكه مايه بي‌اعتنايي يا حسادت ما باشد باعث خوشحالي‌مان شود‌. براي مثال اگر در ميان افراد فاميل فردي از نظر اقتصادي و شغلي موفق باشد اين امكان را براي ساير آشنايان پديد مي‌آورد كه آنان نيز پيشرفت كنند‌. يك كارخانه‌دار يا كارآفرين مي‌تواند جوانان فاميل را از بيكاري نجات دهد و يك مدير موفق و خوشنام مي‌تواند به آشنايانش براي پيمودن مسير پيشرفت كمك كند‌. اگر خانداني موفق داشته باشيد كه دستشان به دهانشان مي‌رسد و مي‌توانند زير بال و پر شما را هم بگيرند باعث خوشحالي‌تان است يا اگر اطرافياني فقير با وضعيت نابسامان داشته باشيد كه از شما پول قرض بخواهند يا زحمت‌تان بدهند كه ضامن فلان وامشان شويد‌.

مقايسه نكنيد
از قديم گفته‌‌اند دست بالاي دست بسيار است‌. آن كه به او حسادت مي‌كنيم خود نسبت به ديگران حسادت‌‌هاي رنگارنگي دارد و شرايط امروز ما نيز براي بسياري مايه حسادت و حسرت است‌. اگر قرار باشد شرايط خود را با ديگري كه از ما بالاتر است، مقايسه كنيم و حسرت‌خوردن و حسادت‌ورزيدن در اين‌باره را روا بدانيم بايد كار و زندگي را تعطيل كنيم و بنشينيم صبح تا شب غصه بخوريم و بدگويي كنيم‌. البته اگر كارمان به جاهاي باريك نكشد‌.

اعتماد‌به‌نفس خود را تقويت كنيد
عزت‌نفس در مقابل حقارت قرار مي‌گيرد كه ريشه اغلب حسادت‌هاست‌. افراد ضعيف كه براي شخصيت خود و موجوديتشان ارزشي قائل نيستند تا اين درجه پايين مي‌آيند كه به‌خاطر چيزي به ديگري حسادت كنند‌. صاحبان اعتماد‌به‌نفس به‌جاي حسادت بيهوده شرايط خود را مي‌پذيرند، براي ارتقاي خود تلاش مي‌كنند و با صبوري مسير ترقي را مي‌پيمايند‌.

براي شخصيت خود ارزش قائل باشيد
ديگران حسادت را مي‌شناسند و آن را در ميان رفتار و گفتار شما تشخيص مي‌دهند‌. همان‌طور كه شما اين توانايي را داريد كه حسادت ديگران را تشخيص بدهيد‌. درك حسادت شما شخصيت‌تان را نزد ديگران خرد مي‌كند و قضاوت منفي آنان را بر‌مي‌انگيزد. حسادت مانند هر رذيله اخلاقي ديگري فرصت‌هاي ناشي از اعتماد ديگران نسبت به شما را از بين مي‌برد‌.




http://armandaily.ir/?News_Id=14585

اعوذ بالله من الشیطان الرجیم

بسم الله الرحمن الرحیم

[=B Nazanin][=Calibri]98 [=B Nazanin]فَإِذَا قَرَأْتَ الْقُرْآنَ فَاسْتَعِذْ بِاللّهِ مِنَ الشَّيْطَانِ الرَّجِيمِ
[=B Nazanin][=Calibri]99 [=B Nazanin]إِنَّهُ لَيْسَ لَهُ سُلْطَانٌ عَلَى الَّذِينَ آمَنُواْ وَعَلَى رَبِّهِمْ يَتَوَكَّلُونَ
[=B Nazanin][=Calibri]100 [=B Nazanin]إِنَّمَا سُلْطَانُهُ عَلَى الَّذِينَ يَتَوَلَّوْنَهُ وَالَّذِينَ هُم بِهِ مُشْرِكُونَ
[=B Nazanin][=Calibri]101 [=B Nazanin]وَإِذَا بَدَّلْنَا آيَةً مَّكَانَ آيَةٍ وَاللّهُ أَعْلَمُ بِمَا يُنَزِّلُ قَالُواْ إِنَّمَا أَنتَ مُفْتَرٍ بَلْ أَكْثَرُهُمْ لاَ يَعْلَمُونَ
[=B Nazanin][=Calibri]102 [=B Nazanin]قُلْ نَزَّلَهُ رُوحُ الْقُدُسِ مِن رَّبِّكَ بِالْحَقِّ لِيُثَبِّتَ الَّذِينَ آمَنُواْ وَهُدًى وَبُشْرَى لِلْمُسْلِمِينَ
[=B Nazanin][=Calibri]103 [=B Nazanin]وَلَقَدْ نَعْلَمُ أَنَّهُمْ يَقُولُونَ إِنَّمَا يُعَلِّمُهُ بَشَرٌ لِّسَانُ الَّذِي يُلْحِدُونَ إِلَيْهِ أَعْجَمِيٌّ وَهَـذَا لِسَانٌ عَرَبِيٌّ مُّبِينٌ
[=B Nazanin][=Calibri]104 [=B Nazanin]إِنَّ الَّذِينَ لاَ يُؤْمِنُونَ بِآيَاتِ اللّهِ لاَ يَهْدِيهِمُ اللّهُ وَلَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ
[=B Nazanin][=Calibri]105 [=B Nazanin]إِنَّمَا يَفْتَرِي الْكَذِبَ الَّذِينَ لاَ يُؤْمِنُونَ بِآيَاتِ اللّهِ وَأُوْلـئِكَ هُمُ الْكَاذِبُونَ
[=Calibri]106 [=B Nazanin]مَن كَفَرَ بِاللّهِ مِن بَعْدِ إيمَانِهِ إِلاَّ مَنْ أُكْرِهَ وَقَلْبُهُ مُطْمَئِنٌّ بِالإِيمَانِ وَلَـكِن مَّن شَرَحَ بِالْكُفْرِ صَدْرًا فَعَلَيْهِمْ غَضَبٌ مِّنَ اللّهِ وَلَهُمْ عَذَابٌ عَظِيمٌ

[=Calibri]صدق الله العلی العظیم

حسادت از دیدگاه قرآن

حسد یکی از زشت‌ترین و قبیحترین خصلتهایی است که در هر جامعه‌ای دیده می‌شود. عده‌ای همه چیز را برای خود می‌خواهند. از آسایش و یا پیشرفت دیگران ناراحت می‌شوند. خودخوری می‌کنند و رنج خود را بصورت آزار دادن ، بدگویی و کار شکنی کردن ابراز می‌کنند. به جای اینکه بکوشند تا خودشان هم پیشرفت داشته باشند ، می‌کوشند تا دیگران را ساقط کنند و از ارزش بیندازند. این واکنش همان حسد است که خصلتی ناپسند و نکوهیده است.
کار حسد ممکن است به جایی برسد که حتی برای زوال نعمت از شخص ، محسود خود را به آب و آتش زده و او را نابود کند. چنانچه نمونه‌اش در داستانها و تاریخ معروف است. در نکوهش حسد همین بس که نخستین قتلی که در جهان واقع شد از ناحیه قابیل نسبت به برادرش هابیل بود که بر اثر انگیزه حسد چنین اتفاقی افتاد.
حسد نشانه چند نوع کمبود است.

•فرد حسود خودخواه است و همه چیز را تنها برای خود می‌خواهد.
کم ظرفیت و زبون است و گرنه در برابر مقام یا پیشرفت یا امتیازاتی که دیگران بدست می‌آورند، خود را اینچنین نمی‌بازد.
کوردل و کوته بین است و به همین دلیل دیگران را نمی‌بیند، فکر نمی‌کند که دیگران هم حقی دارند و باید به جایی برسند.
متجاوز است و حاضر است به طرف ضربه بزند و حیثیت و آسایش او را به خطر بیندازد تا به خیال خود عقده و کمبودی را که در خود می‌یابد بگشاید.

شخص حسود در روایات معصومین

•امام باقر علیه‌السلام می‌فرماید : «اِنَّ الحَسدَ ایَاکُلَ الایمانَ کَما تَاکُلَ النّارَ الحَطَب ؛ حسد ایمان را می‌خورد همانگونه که آتش هیزم را» (کافی _ ج 2)

•پیامبر عظیم الشان اسلام در این باره می‌فرماید : «خداوند به موسی بن عمران فرمود : مبادا بر مردم حسد بری ، درباره آنچه من به آنها داده‌ام از فضل خودم. چشمانت را به دنبال آن دراز مکن و دل خود را به دنبال آن روانه مساز، زیرا آنکه حسد برد نعمت مرا بد داشته و از آن قسمتی که میان بنده‌هایم کردم، جلو گرفته و هر که چنین باشد من از او نیستم او هم از من نیست» (کافی _ ج 2)

•امام جعفر صادق علیه‌السلام می‌فرماید : «اصول الکُفر ثَلاثَه :الحرص و الاستکبار و الحسد ؛ اساس کفر سه چیز است : حرص ، تکبر و حسد» (کافی _ ج 2)

حضرت علی علیه‌السلام فرمود : بخیلان و حسودان لایق مصاحبت و همنشینی نیستند و همین در وصف حاسدان بس است که حق تعالی فرموده است : «و مِن شَرِّ حاسِدٍ اِذا حَسَد» پس از شر حاسدان و بخیلان پناه به رب جلیل بریم و بخل نکنیم و حسد بر کسی نبریم که اول گناهی که در آسمان و زمین کرده شد، حسد و بخل بود که شیطان در آسمان به آدم علیه‌السلام حسد برد و به لعنت خدا گرفتار شد.

******************************

راه علمی و عملی جلوگیری از حسد

راه علمی به مراجعه کردن و تفکر در آنچه از مفاسد حسد ذکر شد بلکه در مزمت دنیا و فنای آن است تا درخت خبیث دوستی دنیا که ریشه هر گناهی است از دل بیرون رود و آزاد گردد. طریق عملی پیروی نکردن و عملی نبودن چنین خاطره زشتی است. زیرا هر خاطره‌ای که از آن پیروی نشد بخودی خود از بین می‌رود. چنانچه در روایت چنین رسیده که (وسوسه مانند حمله کردن به سگ است. اگر به او اعتنا شود ستیزه‌تر می‌گردد و اگر بی اعتنایی شود دور می‌شود.)

آثار حسادت را مي‌توان به 4 گروه زير تقسيم کرد:

• آثار رواني: تاثيري که بر حالات رواني و خلق و خوي فرد تاثير مي‌گذارد و در او به‌صورت يک عقده ظاهر مي‌شود.

آثار رفتاري: شخص را وادار به صدمه زدن مي‌کند؛ مانند بدگويي، افترا، گروکشي اطلاعات، چوب لاي چرخ گذاشتن. حسادت آن بخش فعال روان را که هميشه آماده آزاررساني و تجاوز به حقوق ديگران است، تقويت مي‌کند.

• آثار ذهني: حسادت مانند هر احساس منفي ديگري، انرژي‌اي از خود ساطع مي‌کند که ديگران نسبت به آن بي‌تفاوت نمي‌مانند.

• آثار اجتماعي: اين آثار معمولا باعث مي‌شود فرد منفور شود.

افراد حسود نسبت به دوستان خود احساس مالكیت می كنندو دلشان می خواهد رفتار اجتماعی دوست خود را تحت كنترل درآورند. هوشیار باشید : اگر احساس كردید دوست شما سعی دارد شما را كنترل كند و برای شما محدودیت هایی به وجود آورد زنگ خطر برای شما به صدا در آمده است. بعضی اوقات قطع این دوستی به نفع شماست حتی اگر این قطع ارتباط برای شما بسیار دردناك باشدو سبب اندوه فراوان بشود.

یا حق

اثر حسادت در اراده خدا !

خیررسانى، از شئون ربوبیّت است.

توكّل به خدا كنید و از كینه و حسادت دشمن نهراسید.

حسادت حسود، هیچ اثرى در اراده‏ لطف خداوند ندارد و فضل و رحمت و هدایت خداوند، شامل همه‏ اقوام و ملل مى‏شود و اختصاصى به گروه خاصّى ندارد.

و اگر خداوند رحمت ویژه خود را به همگان عطا نمى‏كند و به فرد و یا گروهى اختصاص مى‏دهد، نه از جهت كمبود رحمت است؛ بلكه وجود زمینه در انسانها، دخیل در جلب رحمت ویژه الهى است.

حسادت حسود، هیچ اثرى در اراده‏ لطف خداوند ندارد.


ما یَوَدُّ الَّذِینَ كَفَرُوا مِنْ أَهْلِ الْكِتابِ وَ لا الْمُشْرِكِینَ أَنْ یُنَزَّلَ عَلَیْكُمْ مِنْ خَیْرٍ مِنْ رَبِّكُمْ وَ اللَّهُ یَخْتَصُّ بِرَحْمَتِهِ مَنْ یَشاءُ وَ اللَّهُ ذُو الْفَضْلِ الْعَظِیمِ (بقره 105)

كافران از اهل كتاب و مشركان، دوست ندارند كه هیچ خیر و نیكى از طرف پروردگارتان بر شما نازل شود. در حالى كه خداوند، رحمت خود را به هر كه بخواهد اختصاص مى‏دهد، و خداوند صاحب فضل بزرگ است.

«و اللّه یختص برحمته من یشاء»

بیان این حقیقت است كه اگر خداوند رحمت ویژه خود رابه همگان عطا نمى‏كند و به فرد یا گروهى اختصاص مى‏دهد، نه از جهت كمبود رحمت است؛ بلكه وجود زمینه در انسانها، دخیل در جلب رحمت ویژه الهى است

سلام علیکم . وارد بحث حسادت میشویم . چون این بحث کوتاه است ان شاء الله سعی میکنیم در همین پست آن را تمام کنیم . خلاصه و نکاتی از این مطلب :
1- حسادت ، ایمان شخص را از بین می برد.
2- خداوند علما را به حسادت ورزیدن عذاب میفرماید .
3- فرق حسادت با غبطه، بر سلب نعمت از محسود است که در حسادت آرزوی آن را دارد و در غبطه بالعکس.

برای خواندن متن اصلی به ادامه مطلب مراجعه کنید .

حضرت صادق (ع) : حسد، چون آتش که هیزم را می خورد، ایمان را از بین می برد. اگه واقعا اهل تفکر بودیم شاید شاید همین یه حدیث کافی بود تا این گناه را کنار بگذاریم. البته اگر مبتلای به این گناه بودیم.

دو حدیث نقل میکنیم و شرحی بر آن میزنیم . بخشی از حدیث امام صادق (ع) : منافق حسد می برد و غبطه نمیخورد . و همچنین از ایشان روایت است : اساس کفر سه چیز است : حرص، تکبر، حسد. کفر بودن و نفاق بودن این گناه در این روایات مشخص شد . زیرا حسود نعمتی که به محسود (مورد حسادت واقع شده) رسیده، اگر از خدا نبیند مشرک به خدا شده و اگر از خدا بداند پس خدا را عادل و حکیم ندانسته و بر کار او خشمگین شده است.
همچنین باید علما هم مواظب این مطلب باشند . زیرا مولای متقیان علی (ع) در حدیثی که میفرمایند خداوند شش طایفه را به شش گناه عذاب میکند ذکر میکنند : و علما را به حسد ورزیدن . و واقعا اگر کمی فکر کنیم متوجه میشویم حسود در دنیا و آخرت ناراحتی میکشد زیرا با حسادت او که نعمت از محسود گرفته نمیشود مگر اینکه حرکتی کند تا آن نعمت را از او بگیرد که غالبا به نتیجه دلخواه نمیرسد.

حسادت اختیاری است ؟ در جواب این سوال میتوان گفت چیزی را که میتوان گفت اختیاری نیست همان خطورات قلبی است . یعنی مثلا متوجه میشوی نعمتی به فلان کس رسیده، در لحظه ای احساس بدی نسبت به آن شخص پیدا میکنی که ممکن است این احساس ریشه در سابقه ی دشمنی با او باشد . اما اگر در آن حال باقی بماند و خود را اختیاری مشغول چنین خاطره ی زشتی کند مشکل میشود که در آینده عرض خواهیم کرد آیا حرام است یا خیر.
موضوع قفل شده است