خدای سبحان چرا شیطان را آفرید؟

تب‌های اولیه

7 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
خدای سبحان چرا شیطان را آفرید؟

[=&quot]باسمه تعالی[/]

[=&quot]بسيارى مى‏پرسند شيطان كه موجود اغواگرى است اصلا چرا آفريده شد و فلسفه وجود او چيست؟ در پاسخ مى‏گوئيم:[/]


[=&quot]خداوند شيطان را، شيطان نيافريد، به اين دليل كه سالها همنشين فرشتگان و بر فطرت پاك بود، ولى بعد از آزادى خود سوء استفاده كرد و بناى طغيان و سركشى گذارد.[/]


[=&quot]دوم اينكه: از نظر سازمان آفرينش وجود شيطان براى افراد با ايمان و آنها كه مى‏خواهند راه حق را بپويند زيانبخش نيست. بلكه وسيله پيشرفت و تكامل آنها است، چه اينكه پيشرفت و ترقى و تكامل، همواره در ميان تضادها صورت مى‏گيرد. (برگرفته از تفسیر نمونه)[/]


به نقل از ایت الله مکارم شیرازی :

ایشون میفرمایند : اگر اندکی بیندیشیم خواهیم دانست که وجود این دشمن کمکی است به پیشرفت تکامل انسانها ...

خداوند در آفرينش انسان، برنامهاى كامل و جامع طراحى كرده است. اين طراحى، لوازمى را در پى دارد كه از جملهآنها، پديده شيطان و همچنين نفس اماره در آدمى است.

اين لوازم، از توابع قهرى يك نظام و برنامه است. وقتى كه در طرح نظام انسانى، موضوع اختيار و قدرت انتخابمطرح است، در كنار آن بايستى انگيزههاى مختلفى نيز مطرح باشد وگرنه اختيار معنا ندارد.

خداوند متعال نظام انسانى را، نظامى آميخته با اختيار طراحى كرده و به همين جهت عوامل هدايت و گمراهى رانيز مشخص نموده است چنان كه خود مىفرمايد: «ما انسان را از نطفهاى آميخته آفريديم و او را شنوا و بينا ساختيم. ما راه را به او نمايانديم حال يا شكرگزار خواهد بود و يا كفران خواهد كرد»،(1).

در اين مجموعه، يك سو شياطين و نفس اماره آدمى قرار دارند و در سوى ديگر تمامى پيامبران، كتابهاى آسمانيو عقل آدمى به صف ايستادهاند و هر دو جبهه، انسان را به سوى خود فرا مىخوانند.

حال چنانچه هر كدام از اين دو جبهه وجود نداشت، طراحى خلقت ناقص بود و آنچه كه مىبايست براى تكاملاختيارى بشر فراهم گردد، وجود نداشت.

براى مطالعه بيشتر در اين زمينه به كتاب «عدل الهى» نوشته شهيد مطهرى مراجعه كنيد.

پىنوشت

(1)) سوره انسان، آيه 3)


اگر در وجود انسان، نفس اماره، يا در خارج از وجود انسان، آن كه الهام بخش به نفس اماره است، نبود، و اگر شيطانى نبود، اگر دعوت به شر و فسادى نبود، اگر امكان شر و فساد در انسان نميبود، خوبى هم ديگر معنا پيدا نمى كرد. چرا؟ براى اينكه خوبى آن وقت خوبى است كه انسان، هم امكان خوبى را داشته باشد و هم امكان بدى، از ميان خوبى و بدى، خوبى را انتخاب كند، اما اگر راه بدى در وجود انسان بسته باشد، اگر به تعبير قرآن: «فالهمها فجورها و تقويها»(1) «الهمها تقويها» باشد، ميل به تقوا در انسان باشد ولى ميل به فجور در انسان نباشد، آن تقوا ديگر تقوا نيست. تقوا آن وقت تقواست كه انسان در حالى كه ميل به فجور و دعوت به فجور در او هست، تقوا و عدالت را انتخاب مىكند. اطاعت كى محقق مىشود؟ شما مىگوييد خداوند امر كند، ما اطاعت كنيم. اطاعت در وقتى است كه ما مىتوانيم اطاعت نكنيم و مىتوانيم اطاعت بكنيم، اما در جايى كه اجباراً بايد يك كارى را انجام بدهيم، آن ديگر اطاعت نيست. اطاعت كه نبود، مدح و ذمى نيست. مدح و ذمى كه نبود، ثواب و عقابى نيست، تكليفى نيست، قانونى نيست، اجتماعى نيست، انسانى نيست، هيچ چيزى نيست. بنا براين اگر شيطان نباشد، اگر دعوتهاى به بدى نباشد، عمل صالحى نيست يعنى اگر شيطان نباشد و آن امكانات شيطانى در انسان نباشد، عمل صالح، عمل صالح نمى شود. عمل صالح، صالح بودن خودش را از اين دارد كه نفس اماره اى و شيطانى هست و امكان رفتن آن راه هست ولى امكان رفتن اين راه هم هست و انسان از ميان دو راه «هديناه النجدين» اين راه را انتخاب مىكند.

مجموعه آثار شهيد مطهرى ج 4- [=courier new (arabic)]توحيد، شهيد مطهرى

[/]

[=Times New Roman]حکمت وجود شیطان :
قرار دادن دشمن از جانب حق تعالی برای انسان از کمالات نظام تکوین و تشریع است .
[=times new roman]وجود دشمن شاید بد نباشد ، آنچه بد است دشمنی اوست ، که انسان می بایست از آن بر حذر باشد .
[=times new roman]در نظام تکوین و طبیعت اگر همه چیز برای انسان در طبیعت گوارا و مطابق میل او باشد دیگر به دنبال مجهولات نمی رود ، استعداد او شکوفا نخواهد شد و در علوم مختلف پیشرفتی نخواهد داشت .
[=times new roman]اما در نظام تشریع و دین ، اگر انسان دشمنی به نام شیطان و نفس اماره نداشت ، در راه تکامل معنوی و کمالات انسانی رشد نمی کرد .
[=times new roman]در مبارزه با شیطان است که انسان به خدا نزدیک می شود و منزلت و ارزش پیدا می کند .
[=times new roman]پس آن چه که سبب میشود که انسان مثل حیوان زندگی نکند و مثل حیوانات نمیرد و عالمانه و انسانی حیات و ممات داشته باشد و به مقام خلیفة اللهی نائل گردد، مبارزه او با دشمنی به نام شیطان است .
[=times new roman]اگر انبیاء و ائمه معصومین علیهم السلام به آن درجات بلند معنوی رسیدند که ما از درکش عاجزیم برای آن است که بر دشمنی همچون شیطان پیروز گشتند .
[=times new roman]و اگر اولیاء و صلحاء و شهداء به این مقامات رسیدند به خاطر مبارزه با این دشمن بوده است .
[=Times New Roman]لطفا جهت رؤیت تمام این مقاله و مطالب دوستان به صفحه ذیل مراجعه بفرمایید :
http://askdin.com/showthread.php?t=527

در جواب به این سوال به چند مطلب اشاره می شود که البته بعضی از این مطالب در جواب های دوستان دیگر نیز آمده ولی برای تکمیل بحث دوباره ذکر می کنیم
1- همان خدایی که انسان را آفرید ملائک را آفری همان خدا شیطان را هم آفرید و قطعا خدا در این خلقت خود هدف داشته
2- خدا شیطان را از اول برای اغواء نیافریده بلکه همچنانکه خدا انسان را برای عبادت خلق کرده ولی بعضی از انسانها راه ضلالت و اغواء دیگران را در پیش میگیرند شیطان نیز از اول برای اغواء خلق نشده همچنانکه خداوند در آیه 56 سوره ذاریات می فرماید وَ ما خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الْإِنْسَ إِلَّا لِيَعْبُدُونِ‏
: كه مطابق آن همه جن و انس تنها براى پرستش خدا و ترقى و تكامل و سعادت آفريده شده‏اند، هر چند عده ای به این هدف از خلقت توجهی ندارند
3- شیطان گر چه به ظاهر بد هست ولی همین شیطان می تواند پله ترقی افراد مومن و صالح باشد شیطان یکی از اسباب امتحان الهی است و هر کس که بتواند از این امتحان سربلندبیرون بیاید ترقی می یابد شاید بتوان شیطان را به سرعت گیرهای جاده ها تشبیه کرد که گر چه در ظاهر چیز بدی هستند ولی خواب را از چشم راننده می رباید و به او می فهماند که باید هشیار باشد و جود شیطان نیز هشداری است برای ما.

پرسش:
خدای سبحان چرا شیطان را آفرید؟

پاسخ:

خداوند شيطان را، شيطان نيافريد، به اين دليل كه سالها همنشين فرشتگان و بر فطرت پاك بود، ولى بعد از آزادى خود سوء استفاده كرد و بناى طغيان و سركشى گذارد.

دوم اينكه: از نظر سازمان آفرينش وجود شيطان براى افراد با ايمان و آنها كه مى‏خواهند راه حق را بپويند زيانبخش نيست. بلكه وسيله پيشرفت و تكامل آنها است، چه اينكه پيشرفت و ترقى و تكامل، همواره در ميان تضادها صورت می ‏گيرد.
به عبارت روشن تر: انسان تا در برابر دشمن نیرومندى قرار نگیرد هرگز نیروها و نبوغ خود را بسیج نمى كند و بكار نمى اندازد، همین وجود دشمن نیرومند سبب تحرك و جنبش هر چه بیشتر انسان و در نتیجه ترقى و تكامل او مى شود. یكى از فلاسفه بزرگ تاریخ معاصر تواین بى مى گوید :(هیچ تمدن درخشانى در جهان پیدا نشد، مگر این كه ، ملتى مورد هجوم یك نیروى خارجى قرارگرفت و بر اثر این تهاجم نبوغ و استعداد خود را بكار انداخت وآنچنان تمدن درخشانى راپى ریزى كرده و حركت مى كنندكه ازدیده ها پنهان مى شوند.)(1)
منبع:
1. تفسیر نمونه ، جلد1، صفحه 193.

موضوع قفل شده است