فعاليت هاي امام عسگري(ع)------بركات حجت خدا

تب‌های اولیه

8 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
فعاليت هاي امام عسگري(ع)------بركات حجت خدا



امام عسکری ـ ع ـ با وجود همه این فشارها و نظارت‌ها و مراقبت‌های بی‌وقفه حکومت عباسى، یک سلسله فعالیت‌های سیاسی و اجتماعی و علمی در جهت حفظ اسلام و مبارزه با افکار ضداسلامی انجام می‌داد که می‌توان آنها را بدین‌گونه خلاصه کرد:


1. کوشش‌های علمی در دفاع از آیین اسلام و رد اشکال‌ها و شبهات مخالفان، و نیز تبیین اندیشه صحیح اسلامى؛


2. ایجاد شبکه ارتباطی با شیعیان مناطق مختلف از طریق تعیین نمایندگان و اعزام پیک‌ها و ارسال پیام‌ها؛


3. فعالیت‌های سرّی سیاسى، با وجود تمام نظارت‌‌ها و مراقبت‌های حکومت عباسى؛


4. حمایت و پشتیبانی مالی از شیعیان، ‌به‌ویژه یاران خاص خود؛


5. تقویت و توجیه سیاسی رجال و عناصر مهم شیعه در برابر مشکلات؛


6. آماده‌سازی شیعیان برای دوران غیبت فرزند خود، امام دوازدهم.


زمينه سازي براي ظهور

از روایات ظاهر می شود که آن حضرت بیشتر اوقات محبوس و ممنوع از معاشرات بود و پـیوسته مشغول بود به عبادت چنانچه از روایت بعد ظاهر می شود.


و مسعودی روایت کرده که حضرت امام علی نقی (ع)پنهان می کرد خود را از بسیاری از شیعیان خود مگر از عدد قلیلی از خواص خود و چون امر منتهی شد به حضرت امام حسن عسکری (ع)از پشت پرده با خواص و غیر خواص تکلم می فرمود

مگر در آن اوقات که سوار می شد برای رفتن به خانه سلطان ، و این عمل از آن جناب و از پـدر بزرگـوارش پـیش از او مقدمه بود برای غیبت حضرت صاحب الزمان (عج)
که شیعه به این ماءلوف شوند و از غیبت وحشت نکنند و عادت جاری شود در احتجاب و اختفاء


پي نوشت:
- ( اثبات الوصیة ) ص 272.


تدبیر امام برای جلوگیری از تالیف کندی

ابن شهر آشوب از ( کتاب تبدیل ) ابوالقاسم کوفی نقل کرده که اسحاق کندی که فیلسوف عراق بود در زمان خود شروع کرد در تاءلیف کتابی در تناقض قرآن و مشغول کرد خود را به آن امر به حدی که از مردم کناره کرده و در منزل بود و پیوسته به این کار اهتمام داشت

تا آنکه یکی از شاگردان او خدمت حضرت امام حسن عسکری (ع)رسید، حضرت به او فرمود:
آیا نیست در میان شما یک مرد رشیدی که برگـرداند استاد شما کندی را از این شغلی که برای خود قرار داده ؟
آن تلمیذ گـفت : چـگـونه ما می توانیم اعتراض کنیم بر او در این امر یا در غیر این امر و شایسته نیست از ما نسبت به او این کار.

حضرت فرمود: اگر من چیزی به تو القا کنم تو به او می رسانی ؟ عرض کرد: آری ، فرمود: برو به نزد او و انس بگیر با او و لطف و مدارا کن با او در مؤ انست و اعانت او پس چون واقع شد انس فیمابین شما با وی بگو

مساءله ای به نظرم رسیده می خواهم آن را از تو بپرسم ،
پس بگو با او که اگر بیاید به نزد تو متکلم به قرآن و بگوید که آیا جایز است که حق تعالی اراده فرموده باشد از آن کلامی که در قرآن است غیر آن معنی که تو گمان کرده ای و آن را معنی آن گرفته ای ؟

او در جواب گوید: جایز است زیرا که او مردی است که فهم می کند چیزی را که شنید،

پس به او بگو شاید که خداوندی اراده فرموده باشد در قرآن غیر آن معنی که تو برای آن نموده ای و آن را مراد حق تعالی گرفته ای فَتَکونُ واضِعا لِغَیرِ مَعانِیه .

پـس آن شاگـرد رفت نزد کندی و ملاطفت کرد با او تا آنکه القا کرد بر او آن مساءله را که حضرت به او تعلیم فرموده بود،

کندی گفت : که این مساءله را اعاده کن بر من ، اعاده کرد، فکری کرد در آن یافت که بر حسب لغت و نظر جایز است و محتمل است معنی دیگری را،

گفت:قسم می دهم تو را که خبر می دهی به من که این مساءله راکی تعلیم تو کرده ؟
گفت : به قلبم عارض شد،
گفت : چنین

نیست که تو می گویی زیرا که این کلامی نیست که از مانند تو سر زند و تو هنوز به آن مرتبه نرسیده ای که فهم چـنین مطلبی کنی ، با من بگو از کجا گفتی آن را؟

گفت : حضرت امام حسن عسکری (ع)مرا به آن امر فرمود،

کندی گـفت : الا ن حقیقت حال را بیان کردی ، این نحو مطالب بیرون نمی آید مگر از این بیت ،

پس آتش طلبید و آنچه در این باب تاءلیف کرده بود سوزانید.

پي نوشت:
- ( مناقب ) ابن شهر آشوب 4/457.

روش امام در هدایت نزدیکان

در ( بحارالانوار ) است که صاحب ( تاریخ قم ) روایت کرده از مشایخ قم که ابوالحسن حسین بن حسن بن جعفر بن محمّد بن اسماعیل بن الا مام جعفر الصادق (ع)در قم بود و شرب خمر می کرد علانیه ،

پـس روزی برای حاجتی رفت به در سرای احمد بن اسحاق اشعری که وکیل اوقاف بود به قم و اذن دخول خواست احمد او را اذن نداد سید برگـشت به منزل خود با حال غم و اندوه .

پس از این قصه احمد بن اسحاق متوجه به حج شد هیمن که به سرّ من راءی رسید اجازه خواست که خدمت ابومحمّد حسن عسکری (ع)مشرف شد حضرت او را اجازه نداد، احمد بدین جهت گریه طولانی کرد و تضرع نمود تا حضرت اذنش داد.

پـس چـون خدمت آن حضرت رسید عرض کرد: یابن رسول اللّه ! برای چـه مرا منع کردی از تشرف به خدمت خود و حال آنکه من از شیعیان و موالیان توام .

فرمود به جهت اینکه تو برگردانیدی پسر عموی ما را از در منزل خود، پس گریست احمد و قسم یاد کرد به خداوند تعالی که او را منع نکرد از دخول در منزلش مگر به جهت آنکه توبه کند از شرب خمر،

فرمود: راست گـفتی و لکن چـاره ای نیست از احترام و اکرام ایشان بر هر حالی ، و آنکه حقیر نشماری ایشان را و اهانت نکنی به ایشان که از خاسرین خواهی بود به جهت انتسابشان به ما.

پـس چـون به احمد برگشت به قم اشراف مردم به دیدن او آمدند و حسین نیز با ایشان بود چـون احمد، حسین را دید برجست از جای خود و استقبال کرد او را و اکرام نمود او را و نشانید او را در صدر مجلس خود، حسین این کار را از احمد بعید و بدیع شمرد و سبب آن را از او پـرسید.

احمد برای او نقل کرد آنچه مابین او و حضرت عسکری علیه السلام گذشته بود، حسین چون آن را شنید پـشیمان شد

از افعال قبیحه خود و توبه کرد از آن و برگـشت به منزل خود و ریخت هرچه خمر داشت بر زمین و شکست آلات آن را و گردید از اتقیاء باورع و از صالحین اهل عبادت و پیوسته ملازمت مساجد داشت

و معتکف در مساجد بود تا وفات کرد و در نزدیکی مزار حضرت فاطمه بنت موسی (ع)مدفون گردید.


سلام و تشکر لطفا بحث رو ادامه بدهید می خواستم در مورد پدر امام عصر (عج) بیشتر بدونم :Gig:

گناه شناسی

ابو هاشم جعفری (ره) كه از دوستان و فقهاء و اصحاب امام هادی و امام حسن عسكری (ع) بود، می گوید:
در محضر امام حسن عسكری (ع) بودم ،فرمود، یكی از گناهان نابخشودنی این است كه شخصی (بر اثر غرور و كوچك شمردن گناه) بگوید:

لیتنی لا اواخذ الا بهذا: ای كاش برای گناهی جز این یك گناه ، باز خواست الهی نشوم .

با خود گفتم : براستی ، معنی این سخن ، بسیار دقیق و ظریف است ، و سزاوار است كه هر انسانی ، مراقب خود باشد و در مورد هر چیزی دقت كند كه گاهی انسان حرفی می زند و خیال می كند حرف خوبی زده ، غافل از آنكه ، همان حرف ، گناه نابخشودنی است .

ناگاه امام حسن عسكری (ع) به من رو كرد و فرمود: درست فكر می كنی ای ابو هاشم ، كه باید توجه دقیق داشت ، بدان كه شرك (ریا) در میان مردم ، ناپیداتر از راه رفتن مورچه روی سنگ در شب تاریك ، و راه رفتن مورچه بر صفحه سیاه است.

تفاوت ارث زن و مرد

شخصی به نام فهفكی كه اشكال تراشی های ابن ابی العوجاء یكی از دانشمندان معروف مادی عصر امام صادق (ع) در ذهن او نیز راه یافته بود،
به حضور امام حسن عسكری (ع) آمد و پرسید: چرا در اسلام ، سهم ارث زن نصف سهم مرد است ؟

آیا چنین قانونی ، یكنوع زوركوئی به زن بینوا نیست ؟

امام حسن عسكری (ع) فرمود: برای زن ، جهاد واجب نیست ، و تاءمین معاش شوهر، واجب است (بنابراین در امور دیگری مخارج سنگینی بر عهده مرد است ، نه بر عهده زن).

فهیفكی می گوید: پیش خود (در ذهنم) گفتم : ابن ابی العوجاء به من گفت : همین سوال را از امام صادق(ع) نمودم ، او نیز چنین جواب داد،

ناگاه امام حسن عسكری (ع) به من رو كرد و فرمود: آری ، این سوال ، از ابن ابی العوجاء است ، و جواب ما یكی است ، و همه ما امامان به همدیگر مربوط، و مساوی هستیم.

بركات حجت خدا

احمد بن اسحاق گوید: بر امام حسن عسكری (ع) وارد شدم و می خواستم از امام بعد از او, سوال كنم . امام قبل از سوال من فرمود:

ای احمد بن اسحاق ! خداوند زمین را از زمان خلقت آدم تا روز قیامت از وجود حجت خالی نمی گذارد و به وسیله اوست كه بلا را از اهل زمین دور می گرداند، باران می بارد و بركات زمین ظاهر می شود.

عرض كردم : یابن رسول اللّه : امام بعد از شما كیست ؟ امام علیه السلام با عجله برخاست و داخل اتاق دیگر شد و در حالی كه بچه سه ساله ای كه همانند ماه شب چهاردهم زیبا بود را بر دوش داشت بازگشت و فرمود:

ای احمد اگر نزد خداوند و ما دارای ارزش و مقامی نبودی فرزندم را به تو نشان نمی دادم ، او هم نام رسول اللّه صلی اللّه علیه و آله است كه زمین را پر از قسط و عدل می كند همانا گونه كه پر از ظلم و جور شده است .

ای احمد! مثل او در این امت مثل حضرت خضر علیه السلام و ذوالقرنین است . به خدا قسم غیبتی می كند كه هر كس جز آنكه خداوند او را بر امامتش ثابت و استوار و استوار نگاه داشته است و توفیق دعا برای تعجیل در فرج او داده است از اعتقاد به او منحرف می گردد.

عرض كردم : مولای من ! آیا نشانه های دارد كه قلبم به آن مطمئن شود؟ در این هنگام كودك سه ساله با زبان فصیح عربی گفت : انا بقیه اللّه فی ارضه و المنتقم من اعدائه .
من بقیه اللّه در زمین و انتقام گیرنده از دشمنان خدا هستم .

احمد بن اسحاق گوید: من در حالی كه بسیار خوشحال بودم از محضر امام علیه السلام خارج شدم و روز بعد خدمت او رسیدم و عرض كردم : از لطفی كه دیروز به من كردید بسیار مسرور شدم ، اما بفرمائید سنتی كه از خضر و ذوالقرنین در او چیست ؟

امام فرمود: طولانی شدن غیبت اوست .

عرض كردم : یا بن رسول اللّه غیبت او طولانی می شود؟

فرمود: قسم به پروردگارم اكثر معتقدین به او از امامتش بر می گردند و كسی جز آنكه در عهد ولایت ما پا برجاست و ایمان در قلب او نوشته شده است و با روح الهی تایید شده است ثابت قدم نمی ماند.

ای احمد! آنچه به تو می گفتم سری از اسرار الهی است ، از دیگران مخفی بدار و از شكر گزاران باش كه با مادر علیین بهشت خواهی بود.

موضوع قفل شده است