آداب دعا

تب‌های اولیه

74 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
آداب دعا

استجابت صرفاً به معناى به خواسته دلخواه خود رسيدن نيست، بلكه استجابت مراحلى دارد. اولين مرحله آن، توفيق دعا كردن است. چه بسا همين پاسخ نيافتن ما، اجابت از سوى خدا باشد يعنى، خداوند منان با طول دادن اجابت، ما را بيشتر به حالت انابه و تضرع در درگاهش نگه مى‏دارد و اين لطف بزرگى است كه به اين وسيله، ارتباط عبد با معبود حفظ مى‏گردد و در پى آن الطاف بى‏شمار ديگرى نصيب او مى‏شود.
آن يكى الله مى‏گفتى شبى تا كه شيرين مى‏شد از ذكرش لبى‏
گفت شيطان: آخر اى بسيار گو اين همه «الله» را «لبيك» كو؟
مى‏نيايد يك جواب از پيش تخت چند «الله» مى‏زنى با روى سخت‏
او شكسته دل شد و بنهاد سر ديد در خواب او خضر اندر خضر
گفت: «هين» از ذكر چون وامانده‏اى چون پشيمانى از آن كش خوانده‏اى؟
گفت: لبيكم نمى‏آيد جواب زآن همى ترسم كه باشم رد باب‏
گفت: آن «الله» تو «لبيك» ماست و آن نياز و سوز دردت پيك ماست‏
ترس وعشق توكمند لطف ماست زير هر يارب تو لبيك‏هاست‏
پس اصل دعا و تضرع در درگاه الهى، چون مطابق با فطرت خداخواهى بشر است، خود يك مرحله از استجابت و رسيدن به آن خواسته حقيقى فطرت توحيدى است. چه آن خواسته دلخواه، داده شود يا خير.
مرحله دوم: همسويى زبان فطرت با زبان دهان گاهى دعا با سوز و گداز و از ته قلب است و تنها خدا، خوانده مى‏شود ولى زبان فطرت و خواسته حقيقى انسان با آن همخوانى ندارد و فطرت او اجابت را در هر چه نزديك شدن به مقام قرب الهى مى‏داند اما زبان او خواسته‏اى را مى‏طلبد كه وى را از خواسته حقيقى فطرت (مقام قرب الهى) دور مى‏كند. چنين دعايى، در واقع نفرين بر خود است كه اگر برآورده هم شود، غضب پروردگار مى‏باشد نه رحمت و لطف او.
اما اگر زبان، خواسته‏اى را بخواهد كه مطابق با فطرت باشد، البته كه برآورده مى‏شود. گفتنى است كه در خواسته‏هاى دنيوى، تشخيص انسان‏ها در اين كه آيا خواسته آنها در راستاى خواسته فطرت است يا نه، ملاك نمى‏باشد. اگر بخواهيم در همين فرض هم با ديد عرفانى بنگريم، باز هم خدا خوانده نشده است يعنى، دعا از ته دل مى‏باشد و «ادعو» (بخوانيد) تحقق پيدا كرده است ولى «نى» (مرا بخوانيد) تحقق نيافته است زيرا اگر خواسته ما امرى باشد كه مورد رضايت خداوند نباشد با احكام وى تنافى داشته باشد و نيز سلسله تحقق بخش خواسته فطرى خداخواهى ما به حساب نيايد در واقع ما خود خدا را نخوانده‏ايم، بلكه ضد خدا و دورى از او را خوانده‏ايم. در اين صورت يك شرط «استجب» (استجاب مى‏كنم) تحقق پيدا كرده ولى شرط ديگر آن (نى) تحقق نيافته است. پس در آن جايى كه خواسته ما با خواسته فطرت همسويى ندارد، نبايد برآوردن خواسته را انتظار داشت زيرا در واقع خدا را نخوانده‏ايم و به دليل ناهمگونى زبان فطرت با زبان دهان، مرتكب دروغ هم شده‏ايم. زبان فطرت مى‏گويد فلان خواسته نياز واقعى ما است ولى زبان دهان مى‏گويد: فلان خواسته ديگر نياز ما است مثل بچه شيرخوارى كه براى نوشيدن آب زهرآلود، گريه مى‏كند و آن را نياز واقعى خود مى‏داند. در صورتى كه نياز واقعى و غريزى او، شير مادر يا آب گوارا است. در اين جا خواسته غريزى او، يا خواسته ظاهرى‏اش ناهماهنگ است و هرگز نبايد از پدر و مادر انتظار اجابت داشته باشد. اين مرحله اجابت وقتى است كه خواسته فطرى، با خواسته ظاهرى همسو باشد.

دعا
گاها سوال می شود: چطور دعا کنیم تا مستجاب شود(به نکته ای که به بهانه شرائط استجابت دعا مطرح می کنم دقت شود) اصولا پاسخ انجام، آداب استجابت دعاست که درست هم همین است،اما مهمترین

ادب دعا { ایمان به خداست} ، {ایمان به استجابت است} ، {ایمان به صفات الهیست مثل: کریم،رحیم، رحمان،قادر و...} واگر من به این مسئله توجه داشته باشم اصلا با این سوال مواجه نخواهم شد.
اگر کمی در کرم و جود و رحمانیت خدا تأمل کنم بدون هیچ راهنمائی از طرف عالِمی، می فهمم محال است کریم مرا دست خالی رد کند چه رسد عالمی ،این جملات ناب را برایمان بیان کند:



1- فی الحدیث القدسی: منک الدعا و منی الاجابة ؛ از تو(ی بنده)دعا کردن و از طرف من اجابت دعا(ی بنده){کتاب کلمة الله/277}



* آیا کلامی وثیق تر از کلام الهی وجود دارد؟
2- إن الله تعالی ینزل ملکا الی السماء الدنیا کل لیلة ، فی الثلث الاخیر ، و لیلة الجمعة من اول اللیل ، فیامره فینادی: هل من سائل فأعطیه؟ هل من تائب فأتوب علیه ؟،هل من مستغفر فأغفر له؟و...



فلایزال ینادی بذلک، حتی یطلع الفجر، فإذا طلع الفجر عاد الی محله من ملکوت السماء؛ خداوند متعال (یک سوم)آخرهر شب وشب جمعه ملکی را به آسمان دنیا می فرستد پس به او امر می کند تا صدا بزند:آیا دعا کننده ای هست تا (از من بخواهد) دعای اورا مستجاب کنم؟، آیا توبه کننده ای هست (که توبه کند) تا توبه اش را قبول کنم؟، آیا استغفار کننده ای هست تا ببخشمش؟ و... {کلمة الله/279}



3- در آیه(186/ بقره) خداوند متعال تضمین استجابت دعا کرده است: اذا سألک عبادی عنی فإنی قریب اجیب دعوة الداع اذا دعان فلیستجیبوا لی و لیومنوا بی لعلهم یرشدون؛ وهنگامی که بندگان من از تو درباره من سوال کنند بگو من نزدیکم دعای دعا کننده را به هنگامی که من را می خواند پاسخ می گویم ،پس آنها باید دعوت منرا بپذیرند و به من ایمان بیاورند تا راه یابند و به من ایمان آورند.



و از اینگونه دلائل بسیارزیاد است که با خواندن آنها جایگاه ایمان به خداوند را می شناسیم.



پس جواب این سوال هم روشن شد که: {چرا ما با خواندن دعاهای مأثور و مجرب که موکدا تضمین شده، به استجابت نمی رسیم؟ یک جواب ،عدم ایمان یا ضعف ایمان به خداست}:Gol:


آیا دوری از گناه هم از موارد استجابت دعاست؟

آداب و شرایط دعا و استجابت آن

«أجیبُ دَعْوةَ الدّاعِ اِذا دَعانِ» این باز کرامتی دیگر است با بندگان و فضلی دیگر که اجابت خود در خواندن و دعا کردن اشیان بست نه در اخلاص اعمال ایشان تا اگر مفلسی باشد یا عاصیئی که از سر ندامت و شکستگی بی بضاعت طاعت او را خواند، نومید نباشد و خواندن بنده مرا خدای را سه روی دارد، هر سه دعا گویند:
اوّل آن است که بر وی ثنا گوید و به پاکی بستاید و به یگانگی وی اقرار دهد، چنانکه گوید: «انت اللّه لا اله انت، ربنا لک الحمد»
دیگر وجه آن است که بنده، عفو خواهد و مغفرت و رحمت گوید: «اغفرلی و ارحمنی واعف عنّی و اهدنی»
سه دیگر وجه آن است که حظّ دنیوی خواهد، گوید: «ارزقنی مالاً و ولدا». این هر سه قسم را دعا گویند که بنده به اوّل در همه خدای را خواند و گوید: «یا اللّه ! یا رحمن! یا رب!».
و شرط دعا آن است که بنده در حال دعا، شکسته دل باشد و اندهگن و دعا که کند، به تضرّع و زاری کند با رهبت و خشیت.
و از آداب دعا آن است که طاعتی و صدقه ای فراپیش دارد که مردی از مصطفی صلی الله علیه و آله دعا خواست؛ رسول گفت: «اَعِنّی عَلی کَثْرَةِ الرُّکُوع وَ السُّجُودِ»؛ [مرا بر رکوع و سجده یاری دهید[ دیگری آمد و دعا خواست، گفت: «وَ هَلْ أتیتَ بِجَناحِ الدُّعاءِ»؛ یعنی صدقه.
و در خبر است که مردی در مسجد رسول صلی الله علیه و آله دعا می کرد و رسول در وی نگریست و تبسّم می کرد، گفتند: یا رسول اللّه ! چرا تبسّم کردی؟ گفت: عجب آمد مرا دعای این مرد؛ یک بار بگفت که یا ربّ! اللّه یک بار گفت که لبیک؛ پس دو بار گفت که یا ربّ! اللّه دو بار بگفت که لبیک؛ پس سه بار بگفت که یا ربّ! اللّه سه بار بگفت که لبیک.
دعا، کلید رحمت است و گواه عبودیّت و پیوستن را وسیلت. هر کس که درِ دعا بر وی گشودند، درِ اجابت هم بر وی گشادند که می گوید جلّ جلاله: «اُدْعُونی اَسْتَجِبْ لَکُمْ».
دعا، پیرایه پیوستگان است و مایه دست گرفتگان و حلقه درِ حق به دست جویندگان. هر که به کاری درماند یا او را نکبتی رسد، دست در دعا و تضرّع زند، دستِ اعتماد به ضمان اللّه زند و دست نیاز به بِرِّ وی زند و شرط آن است که به وقت دعا آواز نرم دهد و خاطر از حرمت و استکانت پر کند و به اجابت یقین باشد و بدان که دعا کردن و حاجت و نیاز به درگاه بی نیاز برداشتن، اهل شریعت را مقامی جلیل است، عین عبادت است و رسیدن به بهشت نیک وسیلت است؛ امّا حال عارفان، حالی دیگر است و طریق ایشان، طریقی دیگر.
* * *
آورده اند که زاهدی در روزگار گذشته در صومعه ای صد سال عبادت کرد، پس هوی بر وی غلبه کرد. معصیتی بر وی رفت و پس از آن پشیمان شد. خواست که به سر وردِ خود به محراب عبادت باز شود؛ چون قدم در محراب نهاد، شیطان بیامد و او را گفت: ای مرد! شرم نداری که چنان کار کردی و اکنون به حضرت جلال حق می آیی؟ خواست که او را از حق نومید گرداند تا نومیدی زیادت گناهان وی باشد، در آن حال ندایی شنیدی که «عبدی انت لی و انا لک قل للفضولی مالک؛ [بنده من! تو مال منی و من برای تو. به فضولی (همان شیطان) بگو: به تو چه؟!]»
نشان اجابت دعا ثبات است بر دعا؛ چون بر دعا ثبات کردی، اگر از اجابت که نصیب تو است، محروم مانی به عبادت که حقّ اللّه تعالی است، مشرّف گردی و این قدم ورای آن قدم است و این مقام مه از آن مقام.
پیغامبر صلی الله علیه و آله گفت: «الدّعاءُ هُوَ الْعِبادَة» و بدان که در دعا اضطرار باید که حق تعالی می گوید: «اَمَّنْ یُجِیبُ الْمَضْطَرَّ اِذا دَعاهُ» استغاثت باید که می گوید: «اِذْ تَسْتَغِیثُون رَبَّکُم»؛ تضرّع باید که می گوید: «اُدْعُوا رَبَّکُمْ تَضَرُّعا وَ خُفْیَةً»؛ رغبت و رهبت باید که می گوید: «وَ یَدْعُونَنا رَغَبا وَ رَهَبَا»، پیوسته باید نه گسسته که می گوید: «یَدْعُونَ رَبَّهُم بِالْغَداةِ وَ الْعِشِیِّ» اخلاص باید که می گوید: «فَادْعَوهُ مُخلِصینَ لَهُ الدّینَ» لقمه حلال باید که گفت: «وَ مَلْبَسُهُ حَرامٌ وَ مَطْعَمَهُ حَرامٌ فَاِنّی یُستجابُ لَهُ» بنده چون شرایط دعا به جای آرد، مرغ قفسی است که ربّ العالمین آواز وی دوست دارد.
عادت خلق چنان است که مرغ بگیرند و او را قفسی سازند و آب و علف معدّ دارند تا آن مرغ به وقت سحر به بانگ آید؛ همچنین ربّ العزّه عابدان و عارفان را در وجود آورد و دنیا قفس ایشان ساخت و منافع و مصالح ایشان در دنیا مهیّا کرد و کارهاشان راست کرد، آنگه در محکم تنزیل گفت: «وَ بِالاَْسحارِهُمْ یَسْتَغْفِروُنَ» بنده به عجز خود در وقت سحر می زارد و می خروشد و حق به لطف خود می شنود و می نیوشد.

[=&quot]قبلا گفتیم از آداب قلبی استجابت دعا ایمان به خداوند متعال و صدق وعده اوست در اینجا لازم است تذکری را یاد آور شویم آن هم در آداب استجابت دعا دو گروه ادب ذکر می شود:


[=&quot]الف) آداب قلبی(جوانحی): همان طور که از اسمش پیداست منشأ ومحل اجرا آن قلب است مثل ایمان،اخلاص و...


[=&quot]ب) آداب غیر قلبی(جوانحی): که توسط اعضا وجوارح انجام می گردد مثل نماز حاجت،ذکرصلوات و...


[=&quot] و تذکر دوم: آداب استجابت دعا بهانه ای برای تضمین استجابت است وتمرین بندگی واطاعت واز طرفی رابطه بین آداب واستجابت مستقیم است هرچه قدر انجام آداب دقیق تر و کاملتر باشد بیشتر به حاجت نزدیک می شویم.


[=&quot]حال از دیگر آداب استجابت دعا تقواست:


[=&quot]در قرآن کریم 30 آیه بدون تکرار و صریحا به مسئله تقوی پرداخته است به غیر از آیاتی که تلویحا اشاره به تقوی و ورع دارند.


[=&quot]خالی از لطف نیست آدرس بعضی از این آیات را دراختیار شما بگذارم و به همین قدر بسنده کنم چون اینجا مجالی نیست:


[=&quot]1- بقره-194 5- آل عمران-120 9- مائده-27 13-اعراف-128


[=&quot]2- بقره-197 6- آل عمران-179 10- مائده-35 14-اعراف-201


[=&quot]3-بقره-206 7- آل عمران-186 11- اعراف-26 15- انفال-29


[=&quot]4-آل عمران-102 8- آل عمران-198 12- اعراف-96


[=&quot]اگر دوباره (مثل بحث پیش)سوال شود چرا دعایم مستجاب نمی شود؟ جواب این است که تقوی ودوری ازگناه نباشد استجابت دعا به خطر می افتد و از نوانع استجابت دعا انجام گناه است.


[=&quot]در حدیث قدسی زیبایی نقل شده است:


[=&quot]یابن آدم ، أنا غنی لا افتقر اطعنی فیما امرتک اجعلک غنیا لا تفتقر.


[=&quot]یابن آدم ، {خلقتک للبقاء} أنا حی لا اموت اطعنی فیما أمرتک اجعلک حیا لا تموت.


[=&quot]یابن آدم ، أنا أقول لشیء کن فیکون ، اطعنی فیما امرتک به ، اجعلک تقول لشیء کن فیکون.{عدة الداعی ص 291-قرة العیون للفیض ص 473}


[=&quot]ای فرزند آدم ، من بی نیازم و(هیچ)احتیاجی ندارم مرا اطاعت کن (تقوی پیشه کن) تو را مثل خودم قرار می دهم.


[=&quot]ای فرزند آدم ، من زنده ام و نمی میرم مرا اطاعت کن در آنچه که به تو امر کردم مثل خودم ابدی قرارت می دهم.


[=&quot]ای فرزند آدم ، من هرآنچرا که اراده کنم ، می شود مرا اطاعت کن تا تو را هم مانند خودم صاحب اراده کنم.


[=&quot]درباره تقوی آموزه ها،زیاد است واما مجالی نیست و ما در این جا چند حدیث ناب رسا نقل می کنیم:


[=&quot]1- عن امیر المومنین [=&quot]علیه السلام[=&quot]:التقوی رأس الحسنات؛تقوی راس خوبی هاست.(الغررج 1ص11ف1ح237)


:Sham:آیا کسی که توسط تقوی قله خوبیها را به دست می آورد از سعادت دور است؟
[=&quot]

[=&quot]2- عن امیر المومنین [=&quot]علیه السلام[=&quot]:التقوی مفتاح الصلاح؛دوری از گناه کلید مصلحت هاست.(الغررج 1ص32ح984)


در تعقیبات مشترکه آمده: خدایا آخر دعای مرا صلاح من قرار بده.

:Sham: آیا تقوی این صلاح را تضمین نمی کند؟
[=&quot]

[=&quot]3- عن امیر المومنین [=&quot]علیه السلام[=&quot]:من عمل بطاعة الله ملک؛هرآنکس که در عمل اطاعت کند خدا را پادشاهی کند(همان ص651ح713)

[=&quot] با خدا باش پادشاهی کن بی خدا باش هر چه خواهی کن

شخصي نزد امير المومنين(ع) آمد و پرسيد كه چرا دعايم مستجاب نمي شود؟ حضرت فرمودند:قلب وفكر شما در هشت چيز خيانت كرده، لذا دعايتان مستجاب نمي شود.
با اين حال چگونه انتظار داريد دعايتان به اجابت برسد درحاليكه خودتان درهاي آن را بسته ايد؟ تقوا پيشه كنيد، اعمال خويش را اصلاح نماييد، امر به معروف و نهي از منكر كنيد تا دعاي شما به اجابت برسد.

1. شما خداوند را شناخته ايد اما حق او را ادا نكرديد؛ پس شناخت شما سودي به حالتان نداشته است.
2. به فرستنده او ايمان آورديد، سپس به مخالفت با او پرداختيد؛ ثمره ايمان شما كجاست؟
3.كتاب او را خوانديد ولي به آن عمل نكرديد؛ گفتيد شنيديم و اطاعت كرديم، سپس به مخالفت برخاستيد.
4. شما مي گوييد از مجازات و كيفر خداوند مي ترسيد، اما همواره كارهايي مي كنيد كه شما را به آن نزديك تر مي سازد. 5. مي گوييد به پاداش الهي علاقه داريد، اما همواره كاري مي كنيد كه شما را از آن دور مي سازد. 6. نعمت خداوند را مي خوريد و حق شكر او را ادا نمي كنيد. 7. به شما دستور داده شده دشمن شيطان باشيد (و شما طرح دوستي با او مي ريزيد)، ادعاي دشمني با شيطان داريد اما عملا با او مخالفت نمي كنيد. 8. شما عيوب مردم را نصب العين خود كرده و عيوب خود را پشت سر انداخته ايد.

حال اگر کسی ایمان را کامل کرد و جانب تقوی را رعایت نمود و آداب جوارحی را انجام داد دعایش مستجاب می شود؟و آداب دعا را کامل کرده؟

مسلما خداوند خير را براي ما مي خواهد. شايد به صلاحمان نباشد و مستجاب نشود.

تعبیرات روایات از دعاء

1- افضل العبادة: ......الدعاء افضل العبادة؛ دعاء برترین عبادت هاست.

2- درجه بسیار خاص:قال الصادق علیه السلام: ...إنّ عند الله عزّوجلّ منزلة لا تنال الاّ بمسالة،... ؛نزد خدا مقامیست که جز با دعاء به آن نمیرسی.....

3- سلاح مومن: الدعاء سلاح المومن؛ دعاء سلاح مومن است.

4- عمود دین: الدعاء عمود الدین؛ دعاء پایه {اصلی}دین است.

5- نور: الدعاء نور السموات والارض؛دعاء نور زمین و آسمان است.

6- کلید پیروزی: الدعاء مفاتیح النجاح ومقالید الفلاح؛ دعاء کلیدهای پیروزی و رستگاریست.

7- سلاح انبیاء: علیکم بسلاح الانبیاء، فقیل: وما السلاح الانبیاء؟قال علیه السلام:الدعاء؛ امام فومودند:سلاح انبیاء را {به دست آورید و}داشته باشید.عرض شد سلاح انبیاء چیست؟فرمود:دعاء

8- سپر محکم: الدعاء یدفع البلاء النازل وما لم ینزل؛ دعاء بلاء را دفع می کند وهرآنچه{از بلاهای}نازل نشده.

9- دوای دردها:علیک بالدعاء فإنه شفاء من کل داء؛ حتما دعاء کن چون آن درمان همه دردهاست.

10- ابر پر باران:الدعاء کهف الاجابة،کما أنّ السحاب کهف المطر؛ دعاء جایگاه ثمره آن است همان طور که ابر جایگاه بارش باران است.

ینابیع الحکمة/ج2/باب دعاء

:Gol:شرکت کنید خوشحال میشم.

* کسی می تونه تأثیر دعا در زندگی بشر رو پست کنه؟*

کوتاه و مفید
سلام به دوستانی که از این پست بازدید کردن و بعدا میهمان بنده هستند،امیدوارم وقتتون رو تلف نکنم.
در کتاب مرأة الکمال علامه بزرگ ممقانی آداب جوارحی استجابت دعا رو این گونه آورده:
1- موقع بلاء و سختی که دعا بهتر مستجاب می شه.
2- موقع وزیدن بادها(ی شدید)
3- زمان ریختن خون مومن(به ظلم)
4- موقع اذان
5- زمان قرائت قرآن
6- زمانی که قلب و دل شکسته است
7- بعد از نماز
8 - زمان طلوع خورشید و غروب آن
9- نیمه شبی و سحر(ی که برای مناجات برخیزی)
10- از نماز صبح تا طلوع آفتاب
11- حالت یأس از غیر خدا
12- ترک گناه و اجتناب از حرام خواری
13- ترک ظلم و برگرداندن حق به صاحبش
14- بالا بردن دستها در وقت دعا کردن
15- به دست داشتن انگشتر فیروزه
16- تسبیح و تمجید و تهلیل خداوند و اقرار به گناه نزد خدا
17- توسل به پیامبر اکرم صل الله علیه و آله
18- فرستادن صلوات بر محمد و آل محمد
19- گفتن ده بار ((یا الله )) و ده بار ((یا ربّ )) قبل از دعا
20- برای مومنین دعا کردن و....
{مرأة الکمال-ج3-ص96}

امیدوارم تمام دعاها مستجاب بشه اول همه فرج مولا و صاحب ما:Gol:

با ادب باش تا کام روا باشی
آیت الله مکارم شیرازی در بحث تفسیر خود می فرودند:
ادب در دعا کردن با عث استجابت دعاست و باید آن را از جضرت آدم ابو البشر علیه السلام یاد گرفت: ایشان در دعا و طلب بخشش خود خطاب به خدای عالم اینگونه میفرمایند:
ربنا ظلمنا انفسنا و إن لم تغفر لنا و ترحمنا لنکونن من الخاصرین؛ خدای ما،به خود ظلم کردیم و اگر تو ما را نبخشی و به ما رحم نکنی ما جزء زیان کارانیم.
اول اعتراف به گناه در درگاه الهی دارند و خطاء و نقصان را به خود نسبت می دهند،و بعد دعاء میکنند و در خلال دعا عرض می نمایند که اگر خدا نبخشد پناه دیگری ندارند و زیان کار خواهند شد و ابراز نیاز میکنند.
1- اعتراف به نیاز و خطا کاری.
2- منزه بودن خدا از هر نقصان.
:Gol::Gol::Gol:

قـدرت فـکر و دعا

مقدمه

این نوشتار بر آن است که در مورد نیروها و آثار خارق‌العاده ی تفکر و احساسات بشری، الفاظ و اذکار، دعادرمانی، تجربه‌ها و آزمایشات فراروان شناختی (پاراسایکولوژی به بحث بنشیند.

هرچند بشر با وجود پیشرفت‌های تکنولوژی و فن‌آوری، روز به روز از متافیزیک و نیروهای معنوی و الهی فاصله گرفته و به سوی امور مادی و دنیوی گام برمی‌دارد و از خدا و تعالیم الهی و آموزه‌های دینی دور می‌‌شود، امّا آزمایشاتی که در زمینه ی دعادرمانی، اندیشه‌خوانی (تله‌پاتی، نیروها و انرژی‌های بشری و... انجام می گیرد، پرده از واقعیات غیر مادی و ظاهری برداشته و آن ها را به شگفتی و اعتراف بر تعالیم الهی و آموزه‌های اسلامی، و نیروهای معنوی وادارد.

تحقیقات و کشفیات جدید دانشمند ژاپنی، به نام دکتر ماسارو اموتو، به‌وسیله ی فیزیک کوانتومی دست‌آوردهای خارق‌العاده‌ای درباره ی نیروی فکر و اندیشه، الفاظ و کلمات، احساسات، دعا، و انواع صداها پیش روی آن ها گذاشته، که شعور ذاتی و هوشیاری اشیای پیرامون را ثابت می‌کند.
همه ی اشیا و موجودات، حتی اعضای بدن ما دارای نوعی درک و شعور می‌باشد و همواره تحت تأثیر افکار، الفاظ و احساسات ما قرار می‌گیرد؛ بنابراین شیوه ی فکر، نگرش، گفتار و احساس، انرژی مثبت را در شخص و محیط پیرامون او ایجاد می کند.

در این میان، انسان‌های مؤمن و رشدیافته با اتصال به منبع هستی‌بخش و اتکا به نیروی معنوی و الهی، از قدرت روحی فوق‌العاده‌ای برخوردارند؛ این‌گونه افراد با عمل کردن به وظایف شرعی و به فعلیت در آوردن روش‌های اخلاقی و رفتاری آموزه‌های دینی؛ همچون: مثبت‌اندیشی، امیدواری، خیرخواهی، یادخدا و ... در سیستم شخصیتی خود، نه‌تنها به معارف و حقایق بلند و عالی در جوار حضرت حق دست می‌یابند، بلکه زندگی سالم، شیرین و سعادت بخش را برای خود و اطرافیان فراهم می آورند.

قدرت فکر و دعا

یکی از روان شناسان انگلیسی در تحقیق و بررسی وضع روانی بیماران تحت عمل جراحی ملاحظه نمود، کسانی که به وسیله ی یکی از جرّاحان معروف عمل شدند، با آن که نتیجه ی کار بسیار مطلوب، عالی و بدون عارضه بود، اما همه ی آن ها از آن جرّاح رنجیده خاطر بودند. این روان شناس پس از تحقیق و بررسی پی‌برد که جراح نامبرده شخص بدگویی است و زمان بیهوشی بیماران، به آن ها ناسزا می‌گوید. او نتیجه گرفت که هنگام بیهوشی، احساس وضعیِ مخصوصی از بیمار، در برابر تلقین، سرزنش و تعریف بیدار است و قدرت تشخیص و درک دارد.

در حال حاضر آزمایشات فراروان شناختی از اثرات و نتایج خارق‌العاده ی انتقال فکر، اندیشه خوانی (تله‌پاتی، جنبش (حرکت روانی، دعا درمانی، انرژی درمانی و ... پرده برداشته است. در تحقیقی که اخیراً در نشریه ی طبّ تناسلی جهت بررسی اثر دعای میانجی ـ دعا کردن برای دیگران ـ بر بارداری آزمایشگاهی درج گردیده، عکس‌های بدون مشخصات هویتی زن‌های تحت مراقبت بارداری آزمایشگاهی ایالات متحده را هزاران کیلومتر دورتر و در قاره‌های دیگر بردند، و از افراد خواستند که برای افزایش باروری صاحبان عکس دعا کنند.

در این پژوهش برای 100 نفر (گروه آزمایش دعا شد، و برای 99 نفر (گروه کنترل دعا نشد. 47 درصد از گروهی که برایشان دعا شده بود، آبستن شدند ـ در مقیاس بارداری آزمایشگاهی، چشمگیر است؛ در حالی که نرخ بارداری درگروهی که برایشان دعا نشده بود، 2/22 درصد گردید. این نتایج حاکی است که حتی دعای افراد ناآشنا و غیر هم‌دین نیز از فاصله ی هزاران کیلومتر تا چه میزان تأثیر دارد.
دکتر پتریک بی مِسی مدیر پزشکی شبکه بیمارستانی برادران الکسین که به تازگی پژوهش‌هایی در مورد اثرات دعا درمانی برای بیماران بستری شده در بخش قلب داشته است، می‌گوید: ما اکنون در مورد چگونگی کار ذهن بسیار کم می‌دانیم، و حقیقت آن را کم‌تر درک می‌کنیم... من معتقدم که به زودی زود لازم است، سلامت، بیماری، و مراقبت پزشکی را از نو تعریف کنیم. این یک فرآیند طبیعی است، همه چیز در اثر کشفیات جدید تغییر می‌کند و ما رشد می‌یابیم. این همان تأیید حرف های کارل یونگ روان شناس مشهور است، که پس از بحث و بیان روح انسان و قوای خارق‌العاده‌اش، اعلام می‌دارد: روان شناسان هنوز همه ی ابعاد و جنبه‌های روح و روان را نشناخته‌اند و امید است که در آینده این کار صورت بگیرد؛ تا حال هرچه انجام گرفته در مورد جنبه ی بیولوژیکی روان بوده است. روان شناسی جدید باید پرده‌های ابهام را از روی روان انسان بردارد.

تحقیقات ذکر شده تنها نمونه‌ای از پژوهش‌های نهضت فراروان شناختی است،‌ که امروز نیز به دستاوردهای جدیدتری به وسیله فیزیک کوانتومی دست یافته‌اند؛ و آن ها که متافیزیک را غیرعلمی می‌دانستند،‌ از موضع خود عقب نشینی کرده و دعا درمانی را توصیه می‌کنند. با این وجود دین روح‌بخش اسلام با تعالیم و آموزه‌های غنی خود، چهارده قرن پیش دستورها و توصیه‌های زیادی در مورد دعا کردن، به زبان آوردن نام خدا در هرکار به‌خصوص هنگام ذبح حیوانات، خواندن اذان در گوش نوزاد، تلقین محتضر و میّت،‌ مقابله با چشم زخم،‌ حسن ظن داشتن و‌ مثبت اندیشی درباره ی دیگران و ... ـ آن هم با الفاظ،‌ اذکار و مضامین عالی و معنوی ـ دارد،‌ که هنوز خیلی از حکمت‌ها و اثرهای متعالی آن برای ما روشن نشده است.

مکانیسم دعا

بی شک همه ی‌ امور در دست قدرت لایتناهی خداوند و مشیت اوست. انسان با دعا و نیایش و تضرّع به درگاه الهی،‌ می‌تواند الطاف و رحمت خدا را به سوی خود جلب کند و امنیت و آسایش بطلبد؛ چرا که قرآن می‌فرماید: (... اُدْعُونِی اسْتَجِبْ لَکُمْ...؛ مرا بخوانید تا شما را اجابت کنم.

ارتباط معنوی با خدا،‌ تأثیر گرفتن و خود را در مسیر فیض و رحمت واسعه ی الهی نهادن،‌ و اتصال به منبع هستی بخش و سرچشمه ی‌ امنیت و عظمت است.
ایمان به خدا و یاد او آرامش بخش دل ها است: (...ألا بِذکرِ اللهِ تَطمَئِنُّ القُلُوبُ؛ زیرا انسان مؤمن به قدرت و عظمت الهی متکی است و انوار الهی درون او رسوخ می کند. مؤمن حقیقی از هیچ چیز در دنیا نمی‌هراسد؛ چرا که یقین دارد که اگر خدا نخواهد، هیچ شر و آزاری به او نمی‌رسد. ویلیام جیمزفیلسوف و روان‌شناس آمریکایی می‌گوید: میان ما و خداوند رابطه‌ای ناگسستنی وجود دارد، اگر ما خود را تحت اشراف او درآوریم و تسلیمش شویم،‌ تمام آمال و آرزوهایمان محقق خواهد شد.

رابطه میان انسان و خدا چنان نیروی معنوی به انسان می‌بخشد که مایه ی تجدید امید،‌ تقویت اراده و آزاد شدن توانایی‌های عظیم وی می‌گردد. دعا و نیایش تأثیر بسزایی در نفس انسان دارد و اعتماد به نفس و قدرت او را افزایش می‌دهد‌ و با دفع اضطراب و نگرانی از دل او،‌ احساس امنیت و آرامش را بر وی حاکم می‌سازد. مؤمن هنگام ذکر خدا احساس می‌کند که به خدا نزدیک تر است، و روح امید در کالبدش دمیده شده است. احساس می‌کند به پناه گاه مطمئن و باقدرتی متکی است‌ و همین احساس، اعتماد به نفس، امنیت،‌ آرامش, نشاط و توانمندی را درون او مستقر می‌سازد.

(الَّذینَ ءَامَنُوا وَلَمْ یَلْبِسُوا إیمَانَهُم بِظُلمٍ أوْلَئکَ لَهُمُ الأَمْنُ وَهُمْ مُّهْتَدُونَ ؛ کسانی که ایمان آورده و ایمان خود را به شرک نیالوده اند، آنان راست ایمنی و ایشان راه یافتگانند..

الکسیس کارل فیزیولوژیست مشهور در این باره می‌گوید: دعا و نماز قوی‌ترین نیرویی است که انسان‌ها می‌توانند ایجاد کنند؛‌ نیرویی که چون قوه ی‌ جاذبه ی‌ زمین،‌ وجود حقیقی دارد. بشر از راه دعا می‌کوشد نیروی محدود خود را با متوسّل شدن به منبع نامحدودی چون خدا افزایش دهد. هنگام دعا،‌ خود را به قوّه ی محرکه ی پایان ناپذیری که تمام کاینات را به هم پیوسته است،‌ متصل می‌کنیم و از او قدرت می گیریم. آثار دعا و نیایش در فعالیت‌های مغزی انسان یک نوع شکفتگی و انبساط باطنی و گاه قهرمانی و دلاوری را تحریک می‌کند

دیل کارنگی‌ روان شناس می‌نویسد: هنگامی که کارهای سنگین قوای ما را از بین می‌برد و اندوه، هر نوع اراده‌ای را از ما سلب می‌کند، و بیشتر اوقات که درهای امید به روی ما بسته می‌شود، به سوی خدا روی می‌آوریم، ولی اصلاً چرا بگذاریم روح یأس و ناامیدی بر ما چیره شود؟! چرا همه روزه به وسیله ی خواندن نماز و دعا و به جای آوردن حمد و ثنای خداوند،‌ قوای خود را تجدید نکنیم؟.

در واقع احساس امنیت و اعتماد به نفس،‌ نیروی خارق العاده‌ای را در اختیار انسان می‌گذارد تا بتواند بر هر چیز غلبه کند، و در امنیت جسمانی نیز به سر ‌برد. توجه و تمرکز قوای دماغی و نیروهای روانی، با ارتباط و اتصال به منبع هستی بخش الهی و قوی ترین نیروی حقیقی،‌ قدرت فوق‌العاده‌ می‌گیرد و در روح و جسم آدمی اثر می‌گذارد. ویلیام جیمز می‌گوید: دعا و نماز؛ و به عبارت دیگر، اتصال با روح عالم خلقت، یا جان جانان، کاری است با اثر و نتیجه؛ نتیجه ی آن عبارت است از: ایجاد یک جریان قدرت و نیرویی که به شکل محسوس،‌ دارای آثار مادی و معنوی می‌باشد.
امروز این امر ثابت است که جسم و روح انسان در ارتباط تنگاتنگ با یکدیگرند؛‌ به گونه‌ای که با تقویت نیروهای درونی و روانی،‌ قدرت نیروهای جسمانی نیز افزایش می‌یابد، و حتی با نیروهای معنوی و روانی می‌توان در تک‌تک اعضا و بافت های بدن تغییراتی ایجاد کرد و انرژی آن ها را آزاد ساخت. کارل می‌گوید: بعضی فعالیت‌های معنوی می‌تواند با تغییرات تشریحی و عملی بافت‌ها و اعضا توأم گردد. این کیفیات عضوی در موارد مختلفی دیده می‌شود که ما بین آن ها باید حالت نیایش را نام برد.

مکانیسم اثر افکار و اذکار

سال 1867م بارون باخ ادعا کرد:‌ از بدن انسان امواجی خارج می‌شود که می‌توان آن را مشاهده کرد. پس از او کارل دوپول ثابت نمود که امواجی از بدن حیوان،‌ گیاه و جماد خارج می‌شود و از کار خود عکس‌برداری هم نمود.
گسترش پژوهش‌ در حوزه ی فیزیک کوانتومی نتایج و کشفیات شگفت‌انگیزی را آشکار می سازد. فیزیک کوانتومی قوانین انرژی در سطح ذرات بسیار ریز (هسته را تشریح می‌کند. تمامی اشیا‌ و پدیده‌ها میدان مغناطیسی خاص خود را دارند. در فیزیک کوانتومی هر فکری شکل و اثر خاص خود را دارد. به نظر می‌رسد افکار ما حتی بر روی کسانی که هیچ‌گاه آن ها را ملاقات نکرده‌ایم، اثر مثبت می گذارد.

دکتر ماسورا اموتو با کشفیات بزرگ خود در مورد تأثیر میدان‌ها و امواج انواع صداهای موسیقی، کلمات،‌ اذکار،‌ افکار و دعاها بر روی آب،‌ تحول عظیمی در دانش بشری ایجاد کرد. وی مطالعات خود را صرف انرژی حیاتی اشیاء و پدیده‌ها در فیزیک کوانتومی و میدان رزونانس امواج (Ho ـ پیرامون اشیای مختلف ـ کرد و مشاهده نمود که تمامی اشیاء و پدیده‌ها، میدان مغناطیسی خاص خود را دارند. او با تکنیک عکس‌برداری خاص خود، توانست تأثیر میدان‌ها و امواج را بر روی آب نمایش دهد.

اموتو با انجام آزمایش های متعدد و تصویربرداری از ساختمان مولکولی آن، ‌مشاهده نمود، که هرگاه آب در معرض صوت دلنشین؛ همچون دعا و نیایش و نیز ادای کلمات زیبا و مثبت قرار گیرد، کریستالی با دانه‌بندی مولکولی زاویه‌دار، زیبا و منظم مانند شکل یک گل تشکیل می شود؛ در حالی که با صدای ناهنجار، موسیقی تند و کلمات زشت و منفی حالت درهم ریخته و بسیار آشفته پیدا می کند.

نتایج تحقیقات بیانگر آن است که آب به صورت هوشیار و زنده به هر گونه احساس،‌ عاطفه و فکر ما‌ عکس‌العمل نشان می‌دهد. دعا و نفرین نیز بدون در نظر گرفتن بعد مسافت می‌تواند تأثیرگذار باشد.

شاید بتوان یکی از دلایل حرمت غنا را تأثیر ناخوشایند بر روی انسان دانست؛ زیرا ساختمان مولکولی آب و سایر عناصر موجود در بدن ـ به خصوص نورون‌های اعصاب ـ را به هم می‌ریزد. صدای آرام و دلنشین صوت قرآن و زمزمه‌های روح بخش دعا تأثیر مثبت و عمیق در انسان ایجاد می کند و ساختمان مولکولی عناصر موجود در ساخت‌ بدن (به خصوص مایعات بدن و اعصاب به هم ریخته و فرسوده، جان دوباره گرفته و به حال اعتدال بر می گردند، و انسان احساس آرامش، آسودگی خاطر، سرور و شادی می‌کند.

پیام‌های شگفت‌انگیز آب

از آن جا که شاید پرسش بررسی تأثیر صداها و کنش های محیط اطراف بر آب چه ویژگی دارد؟، برای خواننده ی این نوشتار نیز مطرح باشد، بدان می پردازیم:

آشکار است که آب بیش از هفتاد درصد وزن بدن انسان بالغ را در بر می گیرد و نیز مایه ی حیات تمام موجودات کره ی زمین است؛ از این رو کیفیت و تمامیت آن در شکل گیری و تداوم همه ی موجودات بسیار مهم است. بدن انسان شبیه اسفنجی است که از تریلیون ها حفره ی سلولی تشکیل شده و قابلیت نگه داری مایع را در خود دارد. کیفیت زندگی ما نیز به چگونگی آب موجود در آن بستگی دارد.

آب ماده ی نرم و قابل انعطافی است که شکل طبیعی آن به راحتی قابل تغییر است، البته نه تنها نمود فیزیکی آن، بلکه شکل مولکولی اش نیز دگرگون می شود. انرژی و ارتعاشات محیط، شکل مولکولی آب را تغییر می دهد. این احساس و شعور آب نه تنها توانایی انعکاس مسایل محیط اطراف را دارد، بلکه از نظر مولکولی نیز محیط را منعکس می کند.

اموتو دلیل و سند دیداری این تغییرات مولکولی در آب را به واسطه ی تکنیک عکس‌برداری خود آورده است. او قطره‌های آب را به مدت سه ساعت در منفی 25 درجه منجمد نمود و سپس آن ها را در یک میدان تاریک میکروسکوپی (از نوع Olpus قابل عکس‌برداری آزمود. عملکرد او تنوع ساختمان مولکولی آب و تأثیر محیط بر ساختار آب را به وضوح نشان داد.
اموتو تفاوت‌های بسیار خیره‌کننده‌ی ساختمان کریستال آب از چشمه‌های گوناگون کره ی زمین را نیز کشف کرد. آب جاری از کوه و چشمه‌سار طرح‌های هندسی زیبایی در الگوهای بلورین از خود نشان دادند. آب آلوده و سمی منطقه‌‌های صنعتی و مسکونی و آب راکد لوله‌ها و ذخیره شده در سدها، ساختارهای بلورین از شکل افتاده ی طبیعی و نامنظم را به نمایش گزاردند.

رودخانه ی یادو ژاپن، که از میان بسیاری از شهرهای بزرگ در کاسیا عبور می کند.
رودخانه ی شیمانتو، تمیزترین رود جاری در ژاپن

سرچشمه لوردس فرانسه

وی می گوید: دور و نزدیکی و چگونگی و کیفیت آن دعا نیز تأثیرگذار است؛ همچنان که دعاهای جمعی و هماهنگ نسبت به دعای فردی تأثیرگذارتر است. دعای با خلوص نیت اثر افزون دارد.
وی معتقد است، که پیش از آدم و حوا، آب شعور و هوشیاری خود را از خدا دریافت کرد؛ از این رو، خداوند در محیط کشت و خلقت انسان؛ همچون: آفرینش زمین و طبیعت، آب را قرار داد. آب هوشیار است و بر کلمات واکنش نشان می‌دهد.

آزمایشات مشابهی نیز از سوی نخبه ی ایرانی به نام حمیده بیطرف انجام شد. وی که طرح پژوهشی خود را شهادت آب نامید، تأثیر انواع صوت های مذهبی، صوت قرآن، دعاهای اسلامی و انواع کلمات و نوشته‌های معنوی بر بلورهای آب، قلع، و نبات را بررسی نمود و به نتایج قبلی دست یافت.

وی نیز مطرح می‌نماید که انرژی و احساس شخصی فرد هنگام نوشتن مطالب بر روی مواد تأثیر دارد و این مسأله در تعالیم دین اسلام نیز توجه شده است. شهادت موجودات عالم به اذن خدا در روز محشر حکایت از شعور ذاتی آن ها دارد که اگر چنین نبود به گواهی طلبیدن معنا نداشت؛ همچنان که آیات متعددی از قرآن کریم آن را تأیید می فرماید: (الیَومَ نَختِمُ عَلی أفْواهِهِم و تُکَلِّمُنا أیْدِیهِم و تَشهَدُ أرجُلُهم بِما کانُوا یَکسِبُون؛ «امروز بر دهان های آنان مهر می‌نهیم، و دست‌هایشان با ما سخن می‌گویند و پاهایشان بدانچه فراهم می ساختند، گواهی می‌دهند.

شعور ذاتی موجودات

بسیاری از آیات و روایات دلالت بر آن دارد که تمام موجودات دارای مراتبی از علم و شعور ذاتی است. یک دسته از آیات تمام موجودات آسمانی و زمینی را اهل تسبیح و ستایش خدا می داند و دسته ای دیگر خبر از شهادت اعضا و جوارح انسان در آخرت می دهد.

به اعتقاد برخی مفسّران و فیلسوفان بزرگ اسلامی همه ی ذرات عالم چه آن ها که عاقلند و چه آن ها که بی جان و نامعقولند؛ دارای نوعی درک و شعورند، و در عالم خود تسبیح و حمد خدا می گویند؛ گرچه ما قادر به درک آن نیستیم.
ملاصدرای شیرازی(ره) می‌گوید: هرجا وجود هست، شعور هم وجود دارد. امام خمینی(ره) نیز می‌فرماید: هر یک از موجودات دارای علم و حیات و شعور است، بلکه تمام موجودات دارای معرفت به مقام مقدس حق جلّ و علا هستند؛ چنانچه وحی به اعضا و جوارح و به بقاع ارض به کتمان و اطاعت آن ها فرمان الهی را، و تسبیح تمام موجودات، که در قرآن شریف نصّ بدان شده و احادیث شریفه مشحون به ذکر آن است، خود دلیل بر علم ادراک و حیات آن ها، بلکه دلیل بر ربط خاص بین خالق و مخلوق است که احدی از آن مطلع نیست جز ذات مقدس حق تعالی و مَنِ ارْتَضی مِن عِبادِه. و این خود یکی از معارف است که قرآن کریم و احادیث ائمه معصومین: گوشزد بنی الإنسان فرمودند، و موافق با برهان حکمای اشراق و ذوق اصحاب عرفان ومشاهدات ارباب سلوک و ریاضت است.

علامه طباطبایی(ره) در ذیل آیه ی: (تُسَبِّحُ لَهُ السَّمَاوَاتُ السَّبْعُ وَالأَرْضُ وَمَن فِیهِنَّ وَإِن مِّن شَیْءٍ إِلاَّ یُسَبِّحُ بِحَمْدِهِ وَلَکِن لاَّ تَفْقَهُونَ تَسْبِیحَهُمْ إِنَّهُ کَانَ حَلِیمَاً غَفُورَ؛ آسمان های هفتگانه و زمین و هرکس که در آن هاست او را تسبیح می گویند؛ و هیچ چیز نیست مگر این که در حال ستایش، تسبیح او می گوید، ولی شما تسبیح آن ها را نمی یابید. به راستی که او همواره بردبار [و] آمرزنده است؛ می‌فرماید: از کلام خدای تعالی فهمیده می شود که مسأله ی علم نیز در تمامی موجودات هست، هر جا که خلقت راه یافته، علم نیز بدانجا رخنه کرده است، وهر یک از موجودات به مقدار حظّی که از وجود دارد، بهره‌ای از علم دارد.

و نیز آیه ی شریفه: (...فَقَالَ لَهَا وَلِلأَرْضِ اِئْتِیَا طَوْعَاً أَوْ کَرْهَاً قَالَتَا أَتَیْنَا طَائِعِینَ؛ ... به آن [آسمان] و زمین فرمود خواه یا ناخواه بیایید. آن دو گفتند: فرمان پذیر آمدیم.. و نظیر آن را می‌توان گواه بر این عقیده گرفت.

تسبیح و حمد عمومی موجودات جهان

آیات مختلف قرآن، از تسبیح و حمد موجودات عالم هستی در برابر خداوند متعال سخن می گوید. صراحت آیه ی یاد شده در بی استثنایی همه ی موجودات عالم هستی، تسبیح و حمد را عمومی می داند. قرآن به زمزمه و غوغای عالم هستی اشاره می کند و هر موجود را به نوعی مشغول حمد و ثنای حق معرفی می کند. غلغله‌ای خاموش در پهنه ی عالم هستی طنین افکنده که بی‌خبران توانایی شنیدن آن را ندارند، اما اندیشمندانی که قلب و جانشان به نور ایمان زنده و روشن است، این صدا را از هر سو به گوش جان می شنوند. ؛ همچنان که مولانا می گوید:

گـر تو را از غـیب چشمی باز شد بـا تـو ذرات جـهان هـمراز شد
نطق آب و نطق خاک و نطق گل هست محسوس حواس اهل دل
جــمـلـه ذرات در عـــالـم نــهان بـا تـو می‌گویند روزان و شـبان
مـا سـمیعـیم و بـصـیر و باهـشـیم بـا شـما نامـحرمان مـا خامشـیم

شهادت اعضا و جوارح انسان

شاهدان عجیبی که عضو پیکر انسانند، و شهادتشان به هیچ‌وجه قابل انکار نیست؛ چرا که در همه ی صحنه‌ها حاضر و ناظر هستند، و به فرمان الهی به سخن می آیند. آیا شهادت اعضا؛ از این رو است که خدا درک و شعور و قدرت سخن به آن ها عطا می فرماید؟، یا آثار نقش بسته ی گناهان بر اعضا در آن جا که یوم البروز و روز آشکار شدن اسرار نهانی است، برملا می‌گردد؛ همان گونه که در عرف تعبیر به نطق یا خبر می‌شود، و می‌گوییم: رنگ رخساره خبر می‌دهد از سرّ درون.

قرآن کریم می‌فرماید: (...شَهِدَ عَلَیْهِمْ سَمْعُهُمْ وَأَبْصَارُهُمْ وَجُلُودُهُمْ بِمَا کَانُوا یَعْمَلُونَ؛ گوششان و دیدگانشان و پوستشان به آنچه می‌کرده اند، بر ضدّشان گواهی ‌دهند.

این آیه روشن می سازد که اعضای بدن آدمی در دنیا، نوعی درک و شعور وعلم دارد؛ چرا که در غیر این صورت شهادت در قیامت معنا نخواهد داشت. بنابراین آیه مورد بحث همان را می‌فرماید که آیه شریفه: (...إِنَّ السَّمْعَ وَالْبَصَرَ وَالْفُؤَادَ کُلُّ أُولئِکَ کَانَ عَنْهُ مَسْؤُول در مقام بیان آن است.

به هر حال آن روز، روز رسوایی بزرگ است؛ روزی است که نه‌تنها زمین و زمان، بلکه تمام وجود انسان به سخن می آید، و تمامی اسرار فاش می‌گردد و گنه کاران در وحشت عمیق فرو می روند؛ تا آن جا که با شگفتی خطاب به پوست تن خود فریاد می زنند: چرا بر ضد ما گواهی می دهید؟ (وَقَالُوا لِجُلُودِهِمْ لِمَ شَهِدتُّمْ عَلَیْنَا قَالُوا أَنطَقَنَا اللَّهُ الَّذِی أَنْطَقَ کُلَّ شَیْءٍ وَهُوَ خَلَقَکُمْ أَوَّلَ مَرَّةٍ وَإِلَیْهِ تُرْجَعُونَ ؛ اعضا در پاسخ پرده از علت بر می‌دارند و می‌گویند: ما در دنیا دارای علم بودیم، علمی پنهان و ذخیره شده در باطن ما، این باعث شده که خدا ما را به زبان آورد، اگر ما علمی نمی داشتیم جهت و فایده ای نداشت که به زبان بیاییم، وقتی بدین جهت به زبان درآورد، ما چاره ای نداشتیم جز این که آنچه را می دانیم، بگوییم.... (الّذی أنطق کُلَّ شیءٍ با این جمله اعضای مجرمین خدا را می ستایند به این که او است که تمامی موجودات را به زبان می آورد. و نیز اشاره می کند به این که مسأله ی نطق اختصاص به اعضای بدن ندارد، تا تنها از آن ها بپرسند که چرا شهادت دادید، بلکه عمومی است و شامل تمام موجودات می شود و علت آن هم خدای سبحان است. (وَهُوَ خلقکم اوّل مَرَّة وَإلیه ترجعون در این جمله احتجاج می کند بر این که خدای تعالی عالم به اعمال مردم است، و چگونه نباشد و حال آن که او اعضای بدن شما را به زبان می آورد تا آنچه می دانند بگویند.

حسن ظن به خدا

در آیه ی دیگر می‌فرماید: (وَمَا کُنتُمْ تَسْتَتِرُونَ أَنْ یَشْهَدَ عَلَیْکُمْ سَمْعُکُمْ وَلاَ أَبْصَارُکُمْ وَلاَ جُلُودُکُمْ وَلَکِن ظَنَنتُمْ أَنَّ اللَّهَ لاَ یَعْلَمُ کَثِیرًا مِّمَّا تَعْمَلُونَ؛ و [شما] از این که مبادا گوش و دیدگان و پوستتان بر ضدّ شما گواهی دهند [گناهانتان را] پوشیده نمی داشتید، لکن گمان داشتید که خدا بسیاری از آنچه را که می کنید، نمی داند..

سپس می فرماید: و همین بود گمانتان که درباره ی پروردگارتان بردید؛ و شما را هلاک کرد و از زیانکاران شدید.
آیات فوق گواه بر خطرساز بودن گمان بد درباره خداوند است که گاه موجب هلاکت و عذاب ابدی انسان می گردد؛ همچنان که حسن ظن درباره پروردگار موجب نجات در دنیا و آخرت است. امام صادق(ع) می‌فرماید: برای مؤمن سزاوار آن است که از خدا آن گونه بترسد که گویی در کنار دوزخ قرار گرفته و مشرف بر آتش است، و آنچنان به او امیدوار باشد که گویی اهل بهشت است؛ چنانکه قرآن می فرماید: این گمانی است که شما به خدا پیدا کردید و سبب هلاکتان شد. و درباره حسن ظن و امیدواری به رحمتش در حدیث قدسی می‌فرماید: من بر اساس ظن بنده مؤمن خود رفتار می‌کنم، اگر حسن ظن داشته باشد، همان ظنّش را محقّق می سازم، و اگر سوء ظن داشته باشد، مثل ظن او با وی رفتار می‌کنم..

در تفسیر قمی به سند خود از امام صادق(ع) آمده است: رسول خدا(ص) فرمود: هیچ بنده‌ای نیست که به خدای عزّوجلّ حسن ظن داشته باشد؛ مگر آن که خدا را مطابق ظن خود خواهد یافت، و این همان قول خدای عزّوجلّ است که می‌فرماید: (وَ ذلِکُم ظَنُّکُمُ الَّذِی ظَنَنْتُم بِرَبِّکُم....

مثبت اندیشی و امیدواری از صفات شخصیتی و روانی انسان‌های کامل و رشدیافته است. آیات و روایات فوق نشانگر این است که انسان همواره باید حتی درباره ی خدای خویش‌ مثبت اندیش و خوش گمان باشد، و همیشه امید به رحمت و شفقت او داشته باشد؛ در این صورت است که به خواسته‌ها و آرزوهایش دست پیدا می‌کند؛ از این رو، در مناجات پر رمز و راز شعبانیه می‌خوانیم: اِلَهِی کَیفَ انْقَلِبُ مِنْ عِنْدِکَ بالخَیبَةِ مَحْروماً وَقَدْ کَانَ حُسْنُ ظَنِّی بِجُودِکَ أنْ تَقْلِبَنِی بِالنَّجاةِ مَرحُومَاً؛ معبودا! چگونه از درگاهت دست‌خالی برگردم، با آن که حسن ظن به جود و بخشایش تو دارم، که برگردانی مرا پیروزمندانه و مهربانی!»؛ إلَهِی لَمْ اُسَلِّطْ عَلَی حُسنِ ظَنِّی قُنوُطَ الآیاسِ، وَلاَ اَنـْقَطَعَ رَجائِی مِن جَمِیلِ کَرَمِکَ؛ خدایا بر حسن ظنّم به تو، یأس و ناامیدی را مسلّط مساز و دست امیدم را از دامن کرم نیکویت جدا مگردان!.

آنچه گفته شد:

الف. گرچه مؤمنین با تأسی به حضرت ختمی مرتبت و خاندان مطهرش: بی‌نیاز از تأیید این گونه مطالب از سوی علوم جدید می‌باشند، اما روشن شدن گوشه‌هایی از حقایق باطنی، بخشی از کارکرد آموزه‌های دینی به شمار می آید؛ و برهمین اساس می توان گفت:

این گونه تحقیقات نشان از عمق و غنای تعالیم و آموزه‌های چهارده قرن گذشته مورد توجه دین دارد که امروز بخشی از دستاوردهای دانشمندانی است که عمل به آن ها را سفارش و تأکید می کنند؛ همچنان که در حوزه ی دعادرمانی برای درمان بسیاری از بیماری های روحی، روانی، جسمی و ارتقای معنوی بر استفاده از آب نیسان ـ که بر آب باران برخی سوره های قرآن و دعاهای مخصوص خوانده می شود ـ تأکید شده است؛‌ هرچند علم کنونی با تمام پیشرفت خود قادر به دست یابی خواص و تأیید نتایج همه ی تعالیم الهی نمی باشد.
و آزمایشات اموتو مؤید اثرهای متفاوت زبان های مختلف است. باید توجه داشت که قرآن به زبان عربی نازل شده است و مسلمانان بایستی به همین زبان نماز بخوانند؛ همچنان که به کارگیری الفاظ و جملات دعا و مناجات نیز به عربی توصیه شده است؛ از این رو می توان برتری و اثرگذاری بیشتر این زبان را طرح نمود. برخی از آب های ویژه مانند: آب زمزم، آب رود فرات و ... هنوز مورد آزمایش قرار نگرفته است.

ب. بدبینی، بد گمانی، منفی نگری، و ناامیدی و یأس؛ خوره ی جان انسان ها است، که نه تنها موجب اختلالات روانی، چون افسردگی در فرد می‌شود، بلکه سبب ناامنی و اضطراب در دیگران شده و دوستی‌ها را به دشمنی‌ تبدیل می‌کند. این‌گونه افراد چون دارای تفکری غلط و منفی هستند، در تعاملات اجتماعی و زناشویی نیز از کلمات و الفاظ منفی، نادرست و زشت استفاده نموده و به‌ صورت ناصحیح و نابهنجار رفتار می‌کنند؛ در نتیجه اطرافیان را از خود رنجانیده و دور می‌سازند. فراخوانی اسلام، پیروانش را به مثبت اندیشی، خوش گمانی و حسن ظن درباره ی دیگران و توصیه به این که یکدیگر را با القاب و الفاظ خوب و مناسب مورد خطاب قرار دهند و هیچ گاه به دیگران دشنام ندهند؛ و آن ها را مسخره نکنند، درس بسیار نیکویی است.

آزمایشات فوق شاید گوشه‌ای از حکمت‌ حرمت تهمت و افترا، تجسّس، غیبت و ... را روشن سازد؛ و حال آن که خداوند درباره ی آن می فرماید: (یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اجْتَنِبُوا کَثِیرًا مِّنَ الظَّنِّ إِنَّ بَعْضَ الظَّنِّ إِثْمٌ وَلاَ تَجَسَّسُوا وَلاَ یَغْتَب بَّعْضُکُم بَعْضًا أَیُحِبُّ أَحَدُکُمْ أَن یَأْکُلَ لَحْمَ أَخِیهِ مَیْتَاً فَکَرِهْتُمُوهُ وَاتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ تَوَّابٌ الرَّحِیمٌ؛ ای کسانی که ایمان آورده اید، از بسیاری از گمان ها بپرهیزید، که پاره ای از گمان ها گناه است، و جاسوسی مکنید، و بعضی از شما غیبت بعضی نکند؛ آیا کسی از شما دوست دارد که گوشت برادر مرده اش را بخورد؟ از آن کراهت دارید. [پس] از خدا بترسید، که خدا توبه پذیر مهربان است..

آری لازمه ی زندگی خوب و سعادتمند، حفظ حرمت ها و حریم زندگی دیگران است.

http://www.hawzah.net/Hawzah/Magazines/MagArt.aspx?MagazineNumberID=6295&id=69257

سلام
متاسفانه در بسياري از جاها مشاهده مي شود كه هر کسی از راه می رسد شروع می کند به دادن ذکر به این و آن بدون توجه به حالات ، ظرفیت ، مشکل و بیماریهای روحی و روانی ذاکر .

عزیزان ، ذکر را فقط استاد تجویز می کند ، چون بسیار سالکان و ذاکران بوده اند که به دلیل نادانی خودشان ، و یا نا پخنگی استاد به بیچاره گیها افتاده اند و نه تنها از ورطه سلوک دور افتاده اند بلکه به ورطه هایی گرفتار شده اند که اگر پا در آن نمی نهادند بهتر بود .

در سوالی از استاد و ذاکر و سالک عزیز جناب شیخ السالیکن حضرت آیت الله کشمیری (رحمت خدا بر او باد ) پرسیده بودند :

آقا جان : آیا ذکر بلا و مرض هم می آورد ؟

ایشان فرموده بودند : خیر . یاد خدا و ادعیه شفا بخش است مگر تسخیرات و امثال آن که نکبت بار است
. و اذکاری که از لحاظ کمی و کیفی سنگین باشد ، عوارضی برای خواننده به همراه می آورد . برای مثال : کسی می خواهد اراده اش قوی شود ذکری را می گوید که از شرایط آن ترک دنیا می باشد و در کنار آن ذکری را می خواند که بسیار می خواهد دنیایش خوب شود . این دو ذکر با هم سازگاری ندارند و عوارض دارند

ذکر را نباید برای هر کسی بدون شناخت حالات روحی او با عدد تجویز کرد .
حتی نباید ذکری تجویز کرد که از استاد خود اجازه تجویز آن به بقیه را ندارد .
بعضی اذکار فقر ظاهری می آورند و شاید خواننده با خواندن آن تحمل نکند .
ادعیه و اذکار با شرایط تاثیر می گذارد و مراقبه از شرایط آن لازم است .

ذکر مانند دارو است . در دارو باید تعادل داشت . نمی شود حقیر برای مریضی سرماخوردگی شما قرص گلیسیرین تجویز کنم . قطعا مریضی شما بدتر خواهد شد تا بهتر


عزيزان ذکر را با عدد نگویید .

استاد عامل کیست ؟
استاد باید در مرحله تجلیات ربانی باشد و آن مرحله ای است که سالک باید از اسم و رسم گذشته و به کلی خود را گم کرده باشد و خودیت و انانیت او در ذات حق مضمحل شده باشد . و در اصطلاح سلوکی بگوید : لیس هناک الا الله
در این مرحله ضلال و گمراهی برای او متصور نیست .

sara9556;29615 نوشت:
عزیزان ، ذکر را فقط استاد تجویز می کند ، چون بسیار سالکان و ذاکران بوده اند که به دلیل نادانی خودشان ، و یا نا پخنگی استاد به بیچاره گیها افتاده اند و نه تنها از ورطه سلوک دور افتاده اند بلکه به ورطه هایی گرفتار شده اند که اگر پا در آن نمی نهادند بهتر بود .

سلام بر سارای گرامی
پست های بسیار آموزنده ای را درج می کنید من به شما تبریک عرض می کنم.
در ارتباط با عبارت بال جناب استاد نمونه ای از این مشکل را مثال نیاوردند ؟
مثلا اگر در مرتبت معرفت سالک ذکر وفی بگوید چه اتفاقی برایش می افتد؟

sara9556;29615 نوشت:
استاد عامل کیست ؟ استاد باید در مرحله تجلیات ربانی باشد و آن مرحله ای است که سالک باید از اسم و رسم گذشته و به کلی خود را گم کرده باشد و خودیت و انانیت او در ذات حق مضمحل شده باشد . و در اصطلاح سلوکی بگوید : لیس هناک الا الله

نشانه این استاد چیست؟

sara9556;29615 نوشت:
در این مرحله ضلال و گمراهی برای او متصور نیست .

آیا چنین مطلبی صحیح است؟

یاحق

bina88;29707 نوشت:
سلام بر سارای گرامی
پست های بسیار آموزنده ای را درج می کنید من به شما تبریک عرض می کنم.
در ارتباط با عبارت بال جناب استاد نمونه ای از این مشکل را مثال نیاوردند ؟
مثلا اگر در مرتبت معرفت سالک ذکر وفی بگوید چه اتفاقی برایش می افتد؟

نشانه این استاد چیست؟

آیا چنین مطلبی صحیح است؟

یاحق

با سلام. خواهش مي كنم.

در رابطه با سوال اول بايد بگم كه اين مشكلات بستگي به حالات، روحيات و شرايط سالك

دارد. البته در رابطه با ذكري كه فرموديد نمي دانم چه اتفاقي مي افتد اما بسياري از

اذكار هستند كه ذكر مداوم و بي حساب آنها اثراتي را در پي خواهد داشت. مثل ذكر لا

الله الا الله كه اگر بسيار گفته شود فقر خواهد آورد زيرا وقتي مي گوييد لا اله الا الله

يعني از همه چيز غير از خدا ببريد و به هيچ چيز دلبستگي و وابستگي نداشته باشيد و

اين براي هر كسي مقدور نيست.

در رابطه با استاد هم قبل از هر چيز بايد طبق فرمايش استاد بزرگ جمال السالکین و شیخ العارفین ایت الله العظمی بهجت (ره)

استاد انسان علم انسانه و معلم واسطه علم

يعني استاد اول، علم انسان است و بقيه اساتيد واسطه هستند. يعني انسان اگر

به آن چیزهایی که میداند عمل کند و در مسائلی که نمیداند احتیاط و توقف کند هیچ

وقت پشیمان نخواهد شد.

در رابطه با نشانه استاد نمي دانم منظور شما چيست. چون استاد نشانه خاصي ندارد.

استاد كسي است كه تمام اين مراتب را طي كرده باشد و صلاحيت دادن ذكر و دستور را

به اذن خدا و اهل بيت به سالك داشته باشد.

در رابطه با سوال آخر. بله صحت دارد. وقتي سالك تمام مراحل سير و سلوك را يكي

پس ديگري با جهاد با نفس و شيطان پشت سر گذاشت سرانجام به مرحله آخر مي

رسد كه همان لقاي وجه الله است و ديگر در اين مرحله از تمام تعلقات و وسوسه

هاي شيطاني و هواهاي نفساني بريده است و گمراهي در اين جا راهي ندارد.

با سلام و تشكر از شما بابت آغاز اين بحث مفيد

اما نكاتي را بايد عرض كنم :

sara9556;29736 نوشت:
چون استاد نشانه خاصي ندارد. استاد كسي است كه تمام اين مراتب را طي كرده باشد و صلاحيت دادن ذكر و دستور را به اذن خدا و اهل بيت به سالك داشته باشد.

استاد داراي شرايط عمومي و اختصاصي است كه همان شرايط مي تواند منشأ تشخيص و نشانه استاد واقعي باشد
مانند تطابق عمل او با شريعت به عنوان يك نشانه عمومي و تأييد او توسط عرفا و اساتيد ديگر به عنوان يك نشانه اختصاصي
و ....

sara9556;29736 نوشت:
وقتي سالك تمام مراحل سير و سلوك را يكي پس ديگري با جهاد با نفس و شيطان پشت سر گذاشت سرانجام به مرحله آخر مي رسد كه همان لقاي وجه الله است

درست است مرحله آخر در سيري كه اينك اشتهار بيشتري دارد همان مرحله لقاء الله است اما مرحله اي قبل از آن وجود دارد به نام مرحله فناء في الله كه اوصاف مد نظر شما يعني زوال انانيت و ... در اين مرحله هم نصيب سالك مي گردد .
موفق باشيد

عاشق;29744 نوشت:
با سلام و تشكر از شما بابت آغاز اين بحث مفيد

اما نكاتي را بايد عرض كنم :

استاد داراي شرايط عمومي و اختصاصي است كه همان شرايط مي تواند منشأ تشخيص و نشانه استاد واقعي باشد
مانند تطابق عمل او با شريعت به عنوان يك نشانه عمومي و تأييد او توسط عرفا و اساتيد ديگر به عنوان يك نشانه اختصاصي
و ....

سلام.
يك دنيا ممنون از كمكتون. نمي دونستم چه طور اين قسمت را توضيح بدم.

sara9556;29754 نوشت:
نقل نمایش پست ها نوشته اصلی توسط : عاشق با سلام و تشكر از شما بابت آغاز اين بحث مفيد اما نكاتي را بايد عرض كنم : استاد داراي شرايط عمومي و اختصاصي است كه همان شرايط مي تواند منشأ تشخيص و نشانه استاد واقعي باشد مانند تطابق عمل او با شريعت به عنوان يك نشانه عمومي و تأييد او توسط عرفا و اساتيد ديگر به عنوان يك نشانه اختصاصي و ....

با عرض سلام
استادی که سارای عزیز مدنظر قرار دادند با این استاد متفاوت است.

استاد اول شخصی است در مرتبت فنا
ولی این دومی ممکن است هرکسی باشد چراکه منوط به انجام شریعت و تائید عرفا است.
این معیار نسبی است.

کسانیکه در مراتب بالای عرفانی هستند تعداد معدودی حاضر به راهنمائی دیگران می شوند .
و آن نعدادی که حاضر به این مطلب شوند باید دیوانه باشند (که البته خودشان هم قبول دارند که هستند:Sham:)

ولی کسانی هستند که به آن مراتب نرسیده اند ولی راه را تا حدودی می شناسند استفاده از راهنمائی آنها مفید است (البته با توجه به این مطلب که تعداد دیوانگان کم است و در هر دوران به تعداد انگشتان یک دست نمی رسد)
انشاالله که بتوانیم تا حدودی استاد را درست بشناسیم
و اسیر قطب و قطب الاقطاب و پیر مراد و ......... نگردیم که عمری می شود به فلاکت
و اینکه دیوانه کم است وین مدعیان در طلبش بی خبرانند کانرا که خبر شد خیری باز نیامد
مولانا نیز از آن دسته اساتید معلم صفت بود
گفت که شیخی و سری پیشرو و راهبری ---------- شیخ نیم پیش نیم امر تورا بنده شدم
گفت که با بال و پری من پر و بالت ندهم ----------- در هوس بال و پرش بی پر و پر کنده شدم
اینهم عاقبتش

یاحق:Gol:

bina88;29763 نوشت:
با عرض سلام
.

کسانیکه در مراتب بالای عرفانی هستند تعداد معدودی حاضر به راهنمائی دیگران می شوند .
و آن نعدادی که حاضر به این مطلب شوند باید دیوانه باشند (که البته خودشان هم قبول دارند که هستند:sham:)

یاحق:gol:

با سلام و تشكر.
البته پذيرفتن اين تعداد معدود هم شرايط و مراتبي دارد و استاد بايد اول از خيلي از مسائل مربوط به حالات ، روحيات و حتي گذشته و زندگي شخصي فرد آگاه باشد تا تشخيص بدهد كه براي اين مسير آمادگي دارد يا خير.

bina88;29763 نوشت:
با عرض سلام استادی که سارای عزیز مدنظر قرار دادند با این استاد متفاوت است. استاد اول شخصی است در مرتبت فنا ولی این دومی ممکن است هرکسی باشد چراکه منوط به انجام شریعت و تائید عرفا است. این معیار نسبی است.

سلام و تشكر
خير ، نظر حقير و ايشان يكي است و آنهم استادي است كه سالك را به مطلوب برساند

bina88;29763 نوشت:
کسانیکه در مراتب بالای عرفانی هستند تعداد معدودی حاضر به راهنمائی دیگران می شوند . و آن نعدادی که حاضر به این مطلب شوند باید دیوانه باشند (که البته خودشان هم قبول دارند که هستند)

اولا : راهنمايي كردن منظور ما نيست بلكه منظور استاد سير و سلوك براي رساندن سالك به مطلوب است

ثانيا : مسئله به عهده گرفتن شاگرد توسط استاد سير و سلوك ، يك وظيفه الهي است كه از طرف خداوند براي آنها تعيين مي شود و اين انجام وظيفه مسلما ديوانگي نيست !

bina88;29763 نوشت:
ولی کسانی هستند که به آن مراتب نرسیده اند ولی راه را تا حدودی می شناسند استفاده از راهنمائی آنها مفید است

و بسيار خطرناك است !!!

آداب دعا کردن و شرایط استجابت آن

برای دعا کردن و باریافتن به محضر دوست و بهره مندی بیشتر از فیض و رحمت الهی آدابی ذکر شده است که یقینا برای استجابت موثر خواهد بود . دراینجا به اهم آنها ( با استفاده از روایات ) اشاره می کنیم :

1- معرفت الهی

دعاکننده باید خدا را به درستی بشناسد و به مالکیت قدرت عظمت توانایی علم و آگاهی و کرم و لطف خداوند ایمان داشته باشد .

2- حسن ظن به خدا

در روایات آمده است که هنگام دعا به خداوند و اجابت دعا توسط او اطمینان داشته باشید و باور شما این باشد که خداوند دعایتان را به اجابت می رساند(1) ( و اگر طبق مصالحی به اجابت نرسد بهتر از آن را به شما خواهد داد)

3- دعا همراه با احساس نیاز

دعا باید همراه با احساس نیاز شدید و درماندگی باشد به گونه ای که انسان باور کند جز خداوند پناهگاهی ندارد (2)

4- دعا همراه با توجه تام

به هنگام دعا بایدهمه توجه و حواس دعا کننده به جانب حق باشد و قلبش را از هر چه غیر خداست تهی سازد(3)

5- دعا همراه با خضوع و دل شکستگی

دعا کننده باید با نهایت خضوع رقت قلب و فروتنی به درگاه خدا روی آورد(4) دراین هنگام دستانش را به سمت آسمان ( به علامت تسیلم و تعظیم ) بلند می کند (5) و با چشمان اشکبار و قلبی ترسان حاجت می طلبد (6)
6- دعاهمراه با استغفار و صلوات

در ابتدا دعا حمد الهی ثنای پروردگار استغفار و توبه و صلوات بر محمد و آلش برای استجابت دعا بسیار موثر است(7)

7- اصرار و پافشاری در دعا

اصرار و پافشاری در دعا موردسفارش معصومین است(8) دعا کننده نباید ناامید شود و از دعا کردن دست بردارد
علاوه بر نکات فوق به یقین دعا در برخی از زمان ها مثل شب و روز جمعه دعا در نیمه های شب و سحرگاهان مخصوصا ماه مبارک رمضان شبهای قدر و مانند آن و همچنین در برخی از مکان ها مانند مسجد الحرام مسجد پیغمبر مشاهد مشرفه و مانند آن تاثیر بسزایی دارد (9)

این بخش رابا سخنی از عارف کامل عالم ربانی و مرد میدان علم و عمل مرحوم « سید بن طاووس » به پایان می بریم ایشان می گوید : « هرگاه از خداوند حاجتی می طلبی حال تو در برابر او لااقل مانند عرض نیاز به نزد فرمانروایان دنیا باشد همان گونه که برای جلب نظر آنان از هیچ کوششی دریغ نمی ورزی و به هر طریق ممکن خشنودی آنان را تحصیل می کنی باید در برابر خداوند و به هنگام خواستن حاجتی از او نیز در تحصیل رضایتش کوشش فراوان نمایی مبادا که توجه ات به خداوند از اقبال و توجه ات به قدرتمندان دنیا کمتر باشد اگر چنین باشی و منزلت خدا در نزد تو از منزلت آنها کمتر باشد در حالی که همه آنها مملوک و بندگان خدایند به یقین خداوند بزرگ را کوچک شمرده ای و عظمت و جلالش رابه حساب نیاورده ای

دیگر آنکه: نماز و روزه ای که برای طلب حاجت به جا می آوری هرگز از روی امتحان و آزمایش خداوند نباشد زیرا انسان کسی را می آزماید که نسبت به او بدگمان باشد و خداوند از کسانی که در حق او گمان بد دارند مذمت کرده است و فرموده « الظانین بالله ظن السوء علیهم دائره السوء » آنان که به خداوند گمان بد می برند حوادث ناگوار به آنان می رسد بلکه باید به خداوند کمال اعتماد و اطمینان را داشته باشی و به وعده های او امیدوار تر از وعده یک انسان توانگر سخاوتمند باشی
سزاوار است به هنگام نماز و یا روزه حاجت نخست حاجت های دینی را به ترتیب اهمیت در نظر بگیری و البته مهمترین خواسته ها حاجت آن مولایی است که تو در پناه هدایت و حمایت او به سر می بری یعنی نخست باید برای حاجت های امام زمان ( عجل الله تعالی فرجه الشریف ) دعا کنی و آنگاه حاجت های دینی خود را بخواهی و در نهایت حاجت و نیاز دنیوی خود را که در دل داری با خدا ی خویش مطرح کنی انشاالله که برآورده شود

1- کافی جلد 2 صفحه 473 حدیث 1 2- وسائل الشیعه جلد 4 صفحه 1174 حدیث 1
3- کافی جلد 2 صفحه 473حدیث 2 4- همان مدرک صفحه 481 حدیث 6
5- همان مدرک صفحه 479و 480 حدیث 1و 2 6- وسائل الشیعه جلد 4 صفحه 1120حدیث 1
7- همان مدرک صفحه 1126و 1127 و 1135 8- بحارالانوار جلد 90 صفحه 300 و 374
9- برای آگاهی بیشتر از روایات به بحارالانوار جلد 90 صفحه 348 حدیث 15 و صفحه 351 حدیث 16مراجعه نمایید

مرحوم کلینی در کتاب شریف کافی کتاب الدعاء روایاتی را در این خصوص آورده است :

1 - دعای رغبتی :

امام صادق سلام الله علیه می فرماید :
« الرعبة أن تستقبل ببطن کفّیک الی السّماء »
رغبت آن است که کف دو دست خود را به سوی آسمان بداری .

راوی میگوید که حضرت صادق سلام الله علیه :
« ذکر الرغبة و ابرز باطن راحتیه الی السّماء »
رغبت را ذکر کرد و درون دو کف خود را به سوی آسمان باز کرد ( یعنی رغبت چنین است ) .

و نیز حضرت فرمودند :
« الرّغبة تبسط یدیک و تظهر باطنهما »
رغبت آن است که هر دو دستت را بگشایی و درون آن ها را آشکار کنی .

2 - دعای رهبتی :

امام صادق سلام الله علیه می فرماید :
« و الرّهبة أن تجعل ظهر کفّیک الی السماء »
رهبت آن است که پشت دست هایت را به سوی آسمان بداری .

و در روایت دیگر حضرت می فرماید :
« والرّهبة أن تبسط یدیک و تظهر ظهرها »
و رهبت آن است که دو دستت را بگشایی و پشت آن دو را ظاهر سازی .

ادامه دارد ...

3 - دعای تبتل :

امام صادق سلام الله علیه می فرماید :
« و قوله عزّ و جلّ : « و تبتّل الیه تبتیلاَ » قال : الدّعاء باصبع واحدة تشیر بها »
حضرت صادق سلام الله علیه در قول خدای متعال که « و تبتّل الیه تبتیلاَ » فرمود : تبتل ؛ دعا کردن با یک انگشت است که با آن اشاره می کنی .

و همین طور حضرت در معنای تبتل فرمودند :
« و التّبتّل تحرّک السّبابة الیسری ترفعها فی السّماء رسلاَ و تضعها ؛ تبتّل »
جنباندن انگشت سبابه ی چپ است که آن را به آرامی به سوی آسمان بالا بری و پایین آوری .

و فرمودند :
« و امّا التّبتّل ایماءُ بأصبعک السّبابة »

تبتل اشاره کردن با انگشت سبابه است .

و در روایتی دیگر حضرت فرمودند :
« التّبتّل ألایجاد بألاصبع »
تبتل ، اشاره با انگشت است .

ادامه دارد ...

سلیم;41743 نوشت:
مرحوم کلینی در کتاب شریف کافی کتاب الدعاء روایاتی را در این خصوص آورده است :

1 - دعای رغبتی :

امام صادق سلام الله علیه می فرماید :
« الرعبة أن تستقبل ببطن کفّیک الی السّماء »
رغبت آن است که کف دو دست خود را به سوی آسمان بداری .

راوی میگوید که حضرت صادق سلام الله علیه :
« ذکر الرغبة و ابرز باطن راحتیه الی السّماء »
رغبت را ذکر کرد و درون دو کف خود را به سوی آسمان باز کرد ( یعنی رغبت چنین است ) .

و نیز حضرت فرمودند :
« الرّغبة تبسط یدیک و تظهر باطنهما »
رغبت آن است که هر دو دستت را بگشایی و درون آن ها را آشکار کنی .

2 - دعای رهبتی :

امام صادق سلام الله علیه می فرماید :
« و الرّهبة أن تجعل ظهر کفّیک الی السماء »
رهبت آن است که پشت دست هایت را به سوی آسمان بداری .

و در روایت دیگر حضرت می فرماید :
« والرّهبة أن تبسط یدیک و تظهر ظهرها »
و رهبت آن است که دو دستت را بگشایی و پشت آن دو را ظاهر سازی .

ادامه دارد ...

با سلام و تشكر.:Gol:
حالا فرق اين دعاها چيه و كدام افضل تر است؟

قبل از پاسخ به سادات عزیز تکمله مطالب را منتقل کنم در انتها جواب را عرض خواهم نمود :

4 - دعای ابتهال :

حضرت صادق سلام علیه در این باب می فرماید :
« و الابتهال رفع الیدین و تمدّها و ذلک عند الدّمعة ثمّ ادع»
ابتهال بالا بردن هر دو دست است و این که آن ها را بکشی و این هنگام اشک ریختن است و سپس دعا کن .

و نیز فرمودند :
« و هکذا الابتهال - مدّ یده تلقاء وجهه الی القبلة - و لا یبتهل حتّی تجری الدّمعة »
ابتهال چنین است - دست خود را تا برابر رویش به سوی قبله کشید - و ابتهال نباشد تا اشک ، روان شود .
و فرمودند :
« و الابتهال حین تری أسباب البکاء »

ابتهال در هنگامی است که ببینی اسباب بکاء و گریه فراهم شده است .

و نیز فرمودند :
« و أما الابتهال فرفع یدیک تجاوز بهما رأسک »
ابتهال ، بلند نمودن دست ها به گونه ای که از سرت بگذرد .

و فرمودند :
« و الابتهال أن تمدّ یدیک جمیعاَ »
ابتهال این که هر دو دست را با هم بکشی .

ادامه دارد ....

5 - دعای تضرع :

حضرت امام صادق سلام الله علیه فرمودند :
« والتّضرع أتشیر بأصبعیک و أن تحّرّکهما »
تضرع این است که با دو انگشت ، اشاره کنی و آن دو را تکان دهی .

حضرت امام باقرالعلوم سلام الله علیه در تفسیر کلام خدای متعال « فما استکانوا لربّهم و ما یتضرّعون » فرمودند :
« الاستکانة هو الخضوع و التضرّع هو رفع الیدین و التّضرع بهما »
استکانت ؛ فروتنی ، تضرع ، بلند کردن هر دو دست و زاری کردن با آن است .

راوی می گوید : امام صادق سلام الله علیه فرمودند :
« و هکذا التضرّع و حرّک اصابعه یمیناَ و شمالاَ »
تضرع چنین است ، آن گاه انگشتانشان را به راست و چپ گردانیدند .

و نیز حضرت امام صادق سلام الله علیه فرمودند :
« والتضرّع تحرّک السبّابة الیمنی و شمالاَ »
تضرع ، آن است که انگشت سبابه ی راست را به راست و چپ بجنبانی .

و نیز فرمودند :
« و دعاء التضرع أن تحربک أصبعک السبّابة ممّا یلی وجهک و هو دعاء الخیفة »
دعای تضرع این است که انگشت سبابه را در برابر رویت بجنبانی و آن دعای خیفه ( هراس ) است .


و من الله التوفیق

سادات;41753 نوشت:
با سلام و تشكر.:gol:
حالا فرق اين دعاها چيه و كدام افضل تر است؟


سلام علیکم

سادات عزیز همانگونه عنوان شد این تقسیم بندی دعا هست به اعتبار نحوه و حالات ظاهری دعا کننده که هر کدام به نوبه ی خود مقدمه و تأکیدی است برای اظهار فقر و نیاز باطنی محضر آن بی نیاز و غنی مطلق تا آنجا که از غیر او منقطع شود و در برابر آن ذات مقدس سر خشوع بر زمین ساید .

هر کدام از این اقسام در حقیقت یک وسیله ایست برای ایجاد ارتباط با حضرت ربوبی و پناه آوردن به آن پناهگاه حقیقی عالمیان و هر کدام از این حالات وقتی ثمر بخش و حقیقی خواهد بود که انسان را به خشوع باطنی در برابر خدای متعال برساند و حضرات اهل بیت سلام الله علیهم اجمعین که معلمین دعا و ارتباط با خداوند هستند خود از همه ی این حالات در دعاهای خویش بهره برده اند . لذا هر کدام که بنده با آن زود تر از غیر خدا منقطع شده و به مقام خشوع در برابر حضرت باری تعالی برسد آن افضل است با این حال در لسان قرآن کریم و اخبار بر تضرع تأکید بیشتری شده است .

« تضرعاَ و خفیة ....» انعام 63 و اعراف55

و من الله التوفیق

دعا در سیره معصومین


خداوند انسان را با فطرت كمال طلب ،خلق نموده تا به دنبال كمال مطلق باشد. برای رسیدن به كمال، چراغ عقل به او بخشید و انبیاء و ائمه اطهار ـ علیهم السّلام ـ را هدایتگر و الگوی او قرار داد و برای اینكه در رسیدن به كمال خطائی رخ ندهد، به آنان عصمت بخشید، تا گفتار و رفتارشان بدون شبهه وجود خطا و با اطمینان خاطر روشنگر راه كمال باشد.
تنها راه رسیدن به كمال، انجام اطاعت و عبادت خداست و از آنجا كه عقل بشر نمی‌تواند مستقلاً به ماهیت تمام عبادات و چگونگی انجام آن پی ببرد، ناچار است به معصومین ـ علیهم السّلام ـ رجوع كند و بی‌كم و كاست شیوه آنان را به كار گیرد و در دعا كردن كه برترین عبادات است، و بهترین راه برقراری ارتباط با خداست، باید روش و سیره معصومین ـ علیهم السّلام ـ به كار گرفته شود. در اینجا به چند نمونه از این روشها اشاره می‌كنیم : ...


1. مدح و ثنا قبل از دعا :

امام صادق ـ علیه السّلام ـ می‌فرمایند: وقتی یكی از شما حاجتی طلب می‌كند، باید اول پروردگار را مدح و ثنا گوید، چرا كه هر كس بخواهد از سلطان درخواستی كند اول بهترین كلماتی را كه می‌تواند برای زبان جاری می‌كند (سپس حاجت خود را بیان می‌كند).[1] روش معصومین در دعا كردن، شروع با مدح الهی بوده است. چنان كه حضرت علی ـ علیه السّلام ـ دعای معروف كمیل را با ذكر رحمت واسعه و قدرت قاهره خداوند شروع كرده است و امام باقر ـ علیه السّلام ـ در ابتدای دعای سمات خداوند را اینگونه تمجید می‌كند، خداوندا تو را به اسم اعظمت می‌خوانم كه اگر برای گشودن درهای بسته آسمان خوانده شود، باز می‌شوند... و امام سجاد ـ علیه السّلام ـ در دعای پنجم صحیفه می‌فرماید: ای كسی كه شگفتی‌های عظمتت پایان نمی‌پذیرد...

و هو سمیع البصیر

با سلام خدمت بزرگواران اسک دین

http://www.askdin.com/showthread.php?t=8448


  • اگر موقع خواندن زیارات ودعاها کاملاحواسمان جمع باشد؛به معنی آنها توجه کنیم،آن وقت از ته دل وبا خلوص با خدایمان صحبت خواهیم کرد ومی فهمیم که از خدایمان چه می خواهیم.
  • تمام انبیاء به صورت دعا ومناجا ت باخداوندخود صحبت داشته اند،موقع دعا آنان را برای اجابت دعا شفیع خود قرار دهیم .
  • مبادا مصرانه چیزی از خداوند بخواهیم ،شاید برای ما ناراحتی پیش بیاید(برایمان ضرر داشته باشد).
  • "ادعونی استجب لکم"[1]
آیا به یاد خدا هستیم که موقع احتیاج اگرچیزی از خدا طلب کردیم اجابت شود؟


عند وجود ثلاثة أشياء إجابة الدعاء:Hedye:


حَدَّثَنَا أَبِي رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ قَالَ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى الْعَطَّارُ عَنِ

الْحُسَيْنِ بْنِ إِسْحَاقَ التَّاجِرِ عَنْ عَلِيِّ بْنِ مَهْزِيَارَ عَنْ عَلِيِّ بْنِ حَدِيدٍ

رَفَعَهُ إِلَى أَبِي عَبْدِ اللَّهِ (ع )قَالَ: إِذَا اقْشَعَرَّ جِلْدُكَ وَ دَمَعَتْ عَيْنَاكَ وَ

وَجِلَ قَلْبُكَ فَدُونَكَ دُونَكَ فَقَدْ قُصِدَ قَصْدُك‏

الخصال، ج‏1، ص: 82



(بهنگام پيدايش سه چيز دعا :Gol:مستجاب مى‏شود)

امام صادق (ع) فرمودند:

1-هر وقت پوست بر تنت جمع شد:Hedye: و

2- اشکت روان:Sham: و

3-دلت لرزان گرديد:hamdel: آن حال را بگير و از دست مده كه حاجتت

مورد توجه حق قرار گرفته است.

خصال-ترجمه فهرى ج‏1 92

سوال یک کافر از یک عالم

ابن ابى الاوجاع:Moteajeb!: پرسيد: مگر شما معتقد نيستيد كه خداوند فرموده:

«بخوانيد مرا تا اجابت كنم شما را- غافر: 60»، بارها فرد گرفتار را ديده‏ايم كه

دعا مى‏كند ولى اجابت نمى‏شود، و ستمديده كمك مى‏خواهد و او را يارى

نمى‏كند.:Gig:

امام صادق :Gol:علیه السلام فرمود: واى بر تو! هر كه دعا كند اجابت شود، امّا

فرد ظالم تا وقتى كه به درگاه خدا توبه نكند دعايش مردود خواهد شد، و امّا فرد

حق مدار هر وقت دعا كند مستجاب شود، و بلا از آنجا كه خبر ندارد از او دفع

مى‏گردد، و در صورت عدم استجابت؛ همان دعا موجب ذخيره ثواب بسيارى

براى او شده كه روز نياز بدادش مى‏رسد، و اگر دعاى بنده بخير او نباشد نيز

مستجاب نشود، و بر مؤمن عارف دعا در مواردى كه نمى‏داند صحيح است يا

خطا بسى گران است، گاهى بنده خواستار نابودى كسى شده كه هنوز

زمانش بپايان نرسيده، و خواستار بارانى شده كه هنوز وقت بارش آن نرسيده،

زيرا خداوند از همه به تدبير آنچه خود آفريده آگاهتر است، و مانند اين بسيار

است، پس خوب در اين باره انديشه و تأمّل كن.:Hedye:

احتجاج-ترجمه جعفرى، ج‏2، ص: 225

نور خدا;152423 نوشت:
1-هر وقت پوست بر تنت جمع شد و

ببخشید این یعنی چی؟

قسم اول از جمله آداب دعا:hamdel:، آداب قبل از دعاست:Hedye:

مثل اينكه پاكيزه و با طهارت باشد و استشمام بوى خوش نمايد و به طرف

قبله بايستد و صدقه دهد خداى تعالى فرمود: فَقَدِّمُوا بَيْنَ يَدَيْ نَجْواكُمْ صَدَقَةً

(مجادله 12 )قبل از نجوا صدقه دهيد. و به دليل گفتار حق سبحان كه فرمود:

وَ لْيُؤْمِنُوا بِي (بقره 186)به من ايمان آورند (كه دعايشان را اجابت كنم) و به يقين

بدانند كه من قدرت بر برآوردن در خواستشان را دارم و رسول خدا (ص) فرمود:

خداى تعالى مى‏فرمايد: هر كس مرا بخواند و بداند كه من ضرر مى‏رسانم و

نفع مى‏دهم دعايش مورد اجابت قرار مى‏گيرد.:Gol:


آداب راز و نياز به درگاه بى نياز ص 129 محمد حسین ناییجی

ترجمه کتاب شریف عده الداعی علامه حلی

امیرالمومنین علی (ع)می فرمایند:
دردعا چهار چیز رابه گوش برسان:
صلوات بر محمد وآل محمدفرستادن زیرا هرکس بر پیامبر صلوات نفرستد دعایش برگردد
درخواست بهشت از پروردگارت کردن زیرا بهشت آن درخواست راشنیده وگوید پروردگارا آنچه بنده ات تقاصا نمود به او ارزانی فرما
به خدا از آتش جهنم پناه بردن که در این صورت جهنم گوید پروردگارا پناهندگی بنده ات را بپذیر
ازخدا حورالعین طلبیدن که دراین صورت حور این دعا راشنیده وبه خدا گوید این درخواست بنده ات را برآورده ساز
کتاب تحف العقول آداب چهارصدگانه امیرالمومنین به اصحاب خود
Gol:Gol::Gol::Gol::Gol::GolGol::

خادمه;168559 نوشت:
درخواست بهشت از پروردگارت کردن زیرا بهشت آن درخواست راشنیده وگوید پروردگارا آنچه بنده ات تقاصا نمود به او ارزانی فرما به خدا از آتش جهنم پناه بردن که در این صورت جهنم گوید پروردگارا پناهندگی بنده ات را بپذیر ازخدا حورالعین طلبیدن که دراین صورت حور این دعا راشنیده وبه خدا گوید این درخواست بنده ات را برآورده ساز

یه دعایی در مورد این مطلب بود که من قبلا تو کامپیوترم داشتم و الان ندارم کسی میدونه دعاش چیه؟

پیدا کردم این بودش

یکی از راوی ها می گوید : از امام صادق علیه السلام شنیدم که می فرمود : وقتی بنده ای در نماز
یا بعد از نماز بگوید :
اللهُمَّ اَعْتِقْنی مِنَ النّارِ وَ اَدْخِلْنِی الْجَنَّةَ وَ زَوِّجْنی مِنَ الْحُورِ الْعینِ

خدایا مرا از آتش جهنم آزاد و خلاص و رها کن و داخل در بهشت گردان و از حوریان بهشتی به ازدواج
من در بیاور .
جهنم می گوید : خدایا ! بنده ات از تو درخواست می کند که او را از من رها و خلاص سازی پس او را
آزاد کن .
بهشت می گوید : پروردگارا ! بنده ات مرا از تو خواست پس او را در من منزل ده
و حورالعین ها گویند : پروردگارا !بنده ات ما را از تو خواستگاری کرد . پس ما را به ازدواج او در بیاور
اما اگر بنده ای بعد از نماز این دعا را نخواند بهشت و حورالعین می گویند : او رغبتی به ما ندارد و جهنم
هم می گوید : او نسبت به من نادان است و نمی داند اینجا چه خبر است که آزادیش از من را نخواست

منبع : کافی ج ۱ ص ۹۵ - بحارالانوار ج ۸ ص ۱۵۶

yaali;20158 نوشت:
:gol:شرکت کنید خوشحال میشم.

* کسی می تونه تأثیر دعا در زندگی بشر رو پست کنه؟*


باسمه تعالی
باسلام:
دعا در اصطلاح اهل شرع گفتگو کردن با حق تعالی به نحو طلب حاجت و درخواست حل مشکلات از درگاه او و یا به نحو مناجات و یاد صفات جلال و جمال ذات اقدس اوست.(1)
انسان دارای دو ساحت و دو بُعد است. 1ـ بعد معنوی. 2ـ بعد مادی،
آثار دعا قسمتی مربوط به بعد معنوی و قسمت دیگر مربوط به بعد مادی است که در بیان آثار دعا به هر دو قسمت اشاره شده است.
الف:پاکی و پاکیزگی:

دعا کننده در موقع دعا، باید آدابی را رعایت کند، که از جمله آن‌ها، ترک لقمه حرام و صداقت و راستی در گفتار و کردار است. در این صورت مقید می‌شود که از راه حرام ارتزاق نکند و کسب و کارش ناروا نباشد. پیداست که با این وصف به چه مرحله‌ای از پاکی می‌رسد.

ب:درمان بیماری:
دعا کننده با دعای خود، تلقین به نفس می‌کند تا روی پای خود بایستد و از حوادث نهراسد. تلقین به نفس از نظر روان شناسان در بهبود بیماری‌های روحی و جسمی مؤثر است

ج:آرام بخشی:
امروزه در محافل علمی، دعا درمانی مطرح است. از طریق دعا می‌توان بسیاری از بیماری‌های روحی را درمان کرد، زیرا به ثمر نرسیدن تلاش‌ها در زندگی، چه بسا انسان را از پیروزی نهایی برای همیشه نومید سازد اما دعا بارقه امیدی است که در دل انسان می‌درخشد و ابرهای یأس و اضطراب را از آسمان دل کنار می‌زند.
امیدی که از دعا بر‌می‌خیزد، همانند خون تازه‌ای در شریان جان آدمی جاری می‌شود و او را از نگرانی نجات می‌دهد. از این رو در روایات اسلامی از دعا به عنوان سپر و سلاح یاد شده است. امام علی (ع) می‌فرماید:« الدعاء ترس المؤمن؛ دعا سپر مؤمن است.»(2) رسول خدا (ص) دعا را سلاح مؤمن دانسته است.(3) سپر و اسلحه از ابزارهای دفاعی انسان است و دعا به عنوان سلاحی برنده در برابر سختی‌ها و ناملایمات زندگی، و نیز سپری در مقابل هجوم گسترده مشکلات تلقی شده است.(4)

الکسیس کارل جراح، دانشمند و فیزیولوژیست محقق فرانسوی و دریافت کننده بزرگ‌ترین افتخار علمی جهای (جایزه نوبل) درباره دعا می‌نویسد:

دعا و نماز قوی‌ترین نیرویی است که انسان می‌تواند تولید کند. نیرویی است که چون قوه جاذبه به زمین وجود حقیقی و خارجی داد.
در جای دیگری می‌گوید: نیایش را نباید با مرفین هم‌ردیف دانست، زیرا نیایش در همین حال که آرامش را پدید آورده است، به طور کامل و صحیحی در فعالیت‌های مغزی انسان یک نوع شکفتگی و انبساط باطنی و گاه قهرمانی و داوری را تحریک می‌کند. (5)

«گاندی» که پس از «بودا» بزرگ‌ترین پیشوای هندوستان بود می‌گفت: اگر دعا و نماز نبود مدت‌ها قبل دیوانه و مجنون شده بودم. (6)
دیل کارنگی می‌گوید:
دعا کردن سه احتیاج اصلی روانشناسی را که همه کس اعم از مؤمن و مشرک در آن سهیم است برآورده می‌کند:
أگر موقع دعا کردن چیزهایی را که باعث زحمت و ناراحتی ما شده است، بر زبان جاری می‌سازیم. دعا کردن همان عمل یادداشت کردن روی کاغذ را انجام می‌دهد.
بهنگام دعا کردن این احساس به ما دست می‌دهد که شریک غمی پیدا کرده‌ایم و تنها نیستیم. تمام پزشکان روان شناس تأیید می‌کنند که وقتی گرفتار هیجان و غم‌های فشرده در سینه و تألم روحی هستیم، برای معالجه لازم است مشکلات و گرفتاری‌های خود را برای کسی بگوییم، به اصطلاح درد دل خود را خالی می‌کنیم.
دعا کردن انسان را وادار به کار می‌کند. (7)

د:برطرف کننده بلا:

رد قضای الهی و دفع بلا از نتایج دعا به شمار می‌رود. امام صادق (ع) می‌فرماید: الدعاء یَرُدّ القضاءَ بعد ما أبرم ابراماً؛ دعا قضای حتمی را بر‌می‌گرداند (8

امام علی (ع) می‌فرماید: « امواج بلا را پیش از رسیدن آن با دعا دور کنید(9
ه:وسیله نجات:

دعا در مراحل سخت زندگی به یاری انسان می‌آید و او را از تنگناها نجات می‌بخشد.

در تاریخ آمده است: در جنگ احزاب، مشرکان با یکدیگر، متحد شدند و برای نابود ساختن اسلام و مسلمانان مصمم گشتند. آنان از نظر شمار و سلاح، بر مسلمانان برتری داشتند و بر اساس محاسبه عادی وضع نابرابر مسلمانان و مشرکان، شکست مسلمانان قطعی به نظر می‌رسید. در این موقع حساس رسول خدا (ص) دست به دعا برداشت و از خداوند طلب یاری کرد. جبرئیل (ع) به پیامبر عرض کرد: خداوند گفته تو و دعایت را شنید. خواسته‌ات را اجابت کرد و هراسی که از دشمن داشتی، برطرف ساخت. (10)

پیامبر شکر خدا را به جا آورد و «حذیفه» را مأموریت داد از نزدیک لشکر مشرکان را بررسی کند. او می‌گوید: به لشکرگاه رفتم. در تاریکی شب، بادی بسیار شدید وزیدن گرفت و با خودش سنگریزه و شن آورد و بر سر و صورت افراد می‌کوفت. وزش باد خیمه‌ها را از جای کند، آتش‌ها را پراکنده کرد. وحشت سپاه را فرا گرفت. ابوسفیان به پا خاست و به طرف مرکب خود حرکت کرد و با فریاد بلند گفت: عجله کنید و خود را نجات دهید. احزاب پراکنده شدند و رفتند. حذیفه به مدینه برگشت و جریان را به حضرت رسول (ص) اطلاع داد. (11)

اما اثار دعا در بعد معنوی:
الف:دعا سبب توسعه بینش و معرفت به مقام ربوبی می شود،
چرا که دعاهای رسیده از معصومین ـ علیهم السلام ـ همچون دعای عرفه، جوشن کبیر، و... مجموعه ای است از معارف الهی که دقیق

ترین اوصاف الهی، از صفات ذات گرفته تا صفات افعال، از توحید ذاتی گرفته تا توحید ربوبی و... در آن تبیین شده است.(12)

ب:دعا سبب پشیمانی از گذشته بد و وسیله عروض حالت انفعال و شرمندگی در درون دعا کننده است.(13

ج:دعا باعث ارزش انسان می شود.(14

امام صادق (ع) فرموده اند: «در نزد خداوند مقاماتی است که بدون دعا کسی به آن نمی رسد».(15

د:برخی دعاها عامل تلقین اعتقاد به نبوت و امامت و لزوم رهبری معصومین می شود مانند دعای ندبه و افتتاح و....(16)


ه: دعا تمیز دهنده فضائل و رذائل از یکدیگر، آموزنده اخلاق فاضله، آداب معاشرت، اتصاف به فضائل انسانی و... می شود همچون دعای مکارم الاخلاق.(17



و: دعا پدید آورنده بیم و امید در باطن، دعا باعث روح تسلیم در برابر خدا، شجاعت، وسیله دفع آسیب ها و مولد صفت توکل است،(18
ز:شناخت خدا:

دعا درس تمام عیار خدا شناسی و کلاس توحید و عرفان است.

وقتی نام‌های پروردگار مانند رحمان و رحیم و سمیع و بصیر را به زبان جاری می‌کنیم، اولاً توجه می‌کنیم که پروردگاری مهربان و شنوا و بینا و آمرزنده داریم، در نتیجه امیدوار به رحمت و آمرزش او می‌شویم.
ثانیاً دعا کننده سعی می‌کند صفات خدایی را در خود ایجاد و تقویت نماید. نیز کوشش می‌کند با همگان مهربان و باگذشت باشد. با دعا انسان از یک سو به مبدأ و معاد متصل می‌شود و از سوی دیگر فقر و نیاز ذاتی او ظاهر می‌گردد
خلاصه دعا باعث آرامش، ارتباط با خدا، بیم و امید، شجاعت، معرفت، توکل، ارزش انسان و... می شود.
پی نوشت:
1-. مشکینی، علی، المصباحالمنیرص 16-17
2-اصول کافی، ج 4، ص 214
3-همان، ص 213
4-دیل کارنگی، آیین زندگی، ترجمه جهانگیر افخمی، ص 193
5. نیایش، ص 62.
6- آیین زندگی، ص 193.
7- همان، ص 193.

8 اصول کافی، ج 4، ص 216.
9 . بحارالانوار، ج 90، ص 289.
10. فروع کافی، ج 8، ص 278،
11. همان، ص 279.
12-المصباح المنیر، ص20ـ23.
13-همان
14-فرقان: 77.
15 تفسیر نمونه، ج1، ص641.

16-المصباح المنیر، ص20ـ23.
17-همان
18-همان

سلام من یه حاجتی دارم

میخوام یه دعایی بگین که کمتر دیده شده با خوندنش حاجات قبول نشه

ممنون

موضوع قفل شده است