سلام ، در دین اسلام جایگاه زن نامشخص هست و گاهی در تعارض در مورد سن تکلیف زنان زودتر از مردان به سن تکلیف می رسند ، که این نشان از بلوغ فکری هست ، در جایی دیگر در مورد زنان مطالبی وجود دارد که اونو محکوم به کم عقلی (کارشناسان محترم بهتر در جریان امر قرار دارند) می کنن..... اگر امکان دارد در مورد این تعارضات توضیح دهید .... (البته شاید از نظر شما تعارض نباشه!!!) کدام رو باور کنیم ؟؟؟ کدام جعلی و کدام صحیح هست؟؟
سلام
زن بعنوان یک انسان دارای شوون مختلفی است . هر شان او را باید مرتبط با شوون دیگر و همچنین در ارتباط با نقشهای مختلف اجتماعی و رسالتش در عالم آفرینش بررسی کرد . بررسی هیچ موجودی به تنهایی و بدون در نظر گرفتن سنتهای الهی در مورد هر موجودی در متن آفرینش صحیح نیست .
موفق در پناه حق
سلام زن بعنوان یک انسان دارای شوون مختلفی است . هر شان او را باید مرتبط با شوون دیگر و همچنین در ارتباط با نقشهای مختلف اجتماعی و رسالتش در عالم آفرینش بررسی کرد . بررسی هیچ موجودی به تنهایی و بدون در نظر گرفتن سنتهای الهی در مورد هر موجودی در متن آفرینش صحیح نیست . موفق در پناه حق
سلام
فی الجمله ویژگیهای جسمی و روحی زن شوون وجودی او هستند که این ویژگیها در متن هستی اقتضائاتی را باعث می شود مثلا زن کارخانه شریف خلقت انسان است این را باید دید و باور کرد در عین حال دارای روح الهی است و استعداد کمال دارد این راهم باید مورد توجه قرار داد . خلاصه اینکه ابعاد مختلف وجودی زن هریک اقتضائاتی دارد که نباید مورد غفلت قرار گیرد بلکه همه را در یک نگاه جامع نگر می بایست مورد توجه قرار داد تا او هم به کمالش برسد هم نقش خود را در تکامل دیگران ایفا کند
موفق باشید
اى مردم! ما شما را از یك مرد و زن آفریدیم، و شما را تیرهها و قبیلهها قرار دادیم تا یكدیگر را بشناسید [و اینها ملاك امتیاز نیست]، قطعا ارجمندترین شما نزد خدا پرهیزگارترین شماست. بىتردید خداوند داناى آگاه است.
در بینش توحیدی مردان و زنان با ایمان دوستان یکدیگرند و در مسیر بندگی یکدیگر را یاری رسانند :
و مردان و زنان با ایمان یار و دوستدار یكدیگرند كه امر به معروف و نهى از منكر مىكنند و نماز به پا مىدارند و زكات مىدهند و از خدا و پیامبرش فرمان مىبرند. آنان را خدا به زودى مشمول رحمت قرار مىدهد [و] خداوند شكستناپذیر، حكیم است.
و زنان همچون مردان می توانند در تمام کمالات بندگی همچون صبر ,خشوع و... پیش روند :
بىگمان، مردان و زنان مسلمان، و مردان و زنان با ایمان، و مردان و زنان اطاعت پیشه، و مردان و زنان راستگو، و مردان و زنان شكیبا، و مردان و زنان فروتن و مردان و زنان صدقه دهنده، و مردان و زنان روزهدار، و مردان و زنان پاكدامن، و مردان و زنانى كه خدا را فراوان یاد مىكنند، خداوند براى [همه] آنها آمرزش و پاداشى بزرگ فراهم ساخته است.
و مریم دختر عمران را [مثل آورده] كه دامان خود را پاك نگاه داشت پس ما از روح خود در آن دمیدیم و او سخنان پروردگار خود و كتابهاى او را تصدیق نمود و از فرمانبرداران بود.
و سرانجام سیر بندگی انسان – چه زن و چه مرد – رسیدن به رستگاری عظیم است :
تا مردان و زنانى را كه ایمان آوردهاند، به بهشتهایى داخل كند كه از پاى درختانش نهرها جارى است و در آن جاویدان بمانند و بدىهایشان را از آنها بپوشاند و این در پیشگاه خدا كامیابى بزرگى است.
روزى كه مردان و زنان مؤمن را مىبینى كه نورشان پیشاپیش آنها و به جانب راستشان شتابان مىرود، [به آنها گفته مىشود:] مژدهى شما امروز باغهایى است كه از پاى درختانش نهرها جارى است، [و] در آنها جاویدانید. این همان كامیابى بزرگ است.
حال انسانی که خود را شناخته و دانسته که چرا او را آفریدند از اعماق وجود ایمان دارد که عمل به آنچه خالق حکیم و مهربان در قالب دین بر او عرضه داشته تنها راه رستگاری اوست.
او می داند که خداوند حکیم است و تفاوتهایی که در آفرینش مرد و زن قرار داده نه به گزاف بلکه به جهت بقاء و مصلحت جامعه بشریت بوده است و در نهایت همه برای رساندن او به کمال .
او می داند که اصل خلقت او به جهت تفضل خالق او بوده و نه استحقاقی از جانب او
چه رسد به تفاوتها و کم و زیادهای خلقت !
که البته در همه آنها حکمتی نهفته است چه آن حکمتها را بداند و چه نداند.
و چیزى را كه خدا بدان برخى از شما را بر برخى دیگر برترى داده آرزو نكنید.مردان را از آنچه كسب كردهاند بهرهاى است و زنان را از آنچه به دست آوردهاند بهرهاى است. و [هر چه خواهید] از فضل خدا بخواهید كه بىگمان خدا به هر چیزى آگاه است.
زن ملکی است در ردای یک حجاب
چو دارد 100 غلام 100 کنیز
باز با عشوه و ناز و باوقار
راه نمی دهد هر خیره سری
زن نماد ایثار است و بس
چون ملک باشد در حرم سرا!!!
ای بابا شما دنبال چه جایگاهی می گردید. مگر مردها چه جایگاهی دارند که زن ها چه جایگاهی داشته باشند. مگر اسلام به مردها چه داده که به زنها نداده.
آنچه که امروز شما در جامعه می بینید ناشی از چند عامل نادرست است . مثلا قدرت ، سلطه بر منابع مالی ، کمبودهای عاطفی و بسیاری از موارد دیگر که می شود روی تک تک آنها روزها و ساعتها بحث کرد.
شما بگردید و ببینید چند مرد و زن را می یابید که دارای جایگاههای یکسانی باشند. یکی فقیر است یکی غنی ، یکی سالم است یکی معلول، یکی عاقل است یکی مجنون، اگر می خواهید به جواب درستی برسید باید بنشینید و تک تک جایگاه این آدمها را تعیین کنید. خلاصه باید جای خدا بنشینید و خدایی کنید.
سوال اول چرا حضرت علی چنین فرموده است: «عقول النساء فى جمالهن و جمال الرجال فى عقولهم.» ............... .سوال دوم: چرا پيامبر اکرم به فاطمه اطهرسلام الله علیها؛ هيچگونه مسئولیت اجرائي ,حکومتي ويا اجتماعي واگذار نکرد؟ در صورتی که به حضرت علی چنین مسئولیتهای واگذارفرمود................. وما میدانیم که مقام علی وفاطمه یکسان است؟ سوال سوم : تمام شرایط نبوت وامامت در فاطمه زهرا جمع شده بود ولی نه نبی شد ونه امام ..........چرا؟ به عبارتی مؤنث بودن یک فرد مانع تصدی ا مسئولیت نبوت وامامت میشود چرا؟ سوال چهارم: اگرچه کرامت فرد به تقوا ست ونه به رهبری چرا بر مرد نفقه واجب گردید ولی بر زن خیر؟ سوال پنجم : چرا خود حضرت علی در در دوره حکومت خویش به هیچ زنی مسئولیتی حکومتی واگذار نکرد؟
اى مردم! ما شما را از یك مرد و زن آفریدیم، و شما را تیرهها و قبیلهها قرار دادیم تا یكدیگر را بشناسید [و اینها ملاك امتیاز نیست]، قطعا ارجمندترین شما نزد خدا پرهیزگارترین شماست. بىتردید خداوند داناى آگاه است.
در بینش توحیدی مردان و زنان با ایمان دوستان یکدیگرند و در مسیر بندگی یکدیگر را یاری رسانند :
و مردان و زنان با ایمان یار و دوستدار یكدیگرند كه امر به معروف و نهى از منكر مىكنند و نماز به پا مىدارند و زكات مىدهند و از خدا و پیامبرش فرمان مىبرند. آنان را خدا به زودى مشمول رحمت قرار مىدهد [و] خداوند شكستناپذیر، حكیم است.
و زنان همچون مردان می توانند در تمام کمالات بندگی همچون صبر ,خشوع و... پیش روند :
بىگمان، مردان و زنان مسلمان، و مردان و زنان با ایمان، و مردان و زنان اطاعت پیشه، و مردان و زنان راستگو، و مردان و زنان شكیبا، و مردان و زنان فروتن و مردان و زنان صدقه دهنده، و مردان و زنان روزهدار، و مردان و زنان پاكدامن، و مردان و زنانى كه خدا را فراوان یاد مىكنند، خداوند براى [همه] آنها آمرزش و پاداشى بزرگ فراهم ساخته است.
و مریم دختر عمران را [مثل آورده] كه دامان خود را پاك نگاه داشت پس ما از روح خود در آن دمیدیم و او سخنان پروردگار خود و كتابهاى او را تصدیق نمود و از فرمانبرداران بود.
و سرانجام سیر بندگی انسان – چه زن و چه مرد – رسیدن به رستگاری عظیم است :
تا مردان و زنانى را كه ایمان آوردهاند، به بهشتهایى داخل كند كه از پاى درختانش نهرها جارى است و در آن جاویدان بمانند و بدىهایشان را از آنها بپوشاند و این در پیشگاه خدا كامیابى بزرگى است.
روزى كه مردان و زنان مؤمن را مىبینى كه نورشان پیشاپیش آنها و به جانب راستشان شتابان مىرود، [به آنها گفته مىشود:] مژدهى شما امروز باغهایى است كه از پاى درختانش نهرها جارى است، [و] در آنها جاویدانید. این همان كامیابى بزرگ است.
حال انسانی که خود را شناخته و دانسته که چرا او را آفریدند از اعماق وجود ایمان دارد که عمل به آنچه خالق حکیم و مهربان در قالب دین بر او عرضه داشته تنها راه رستگاری اوست.
او می داند که خداوند حکیم است و تفاوتهایی که در آفرینش مرد و زن قرار داده نه به گزاف بلکه به جهت بقاء و مصلحت جامعه بشریت بوده است و در نهایت همه برای رساندن او به کمال .
او می داند که اصل خلقت او به جهت تفضل خالق او بوده و نه استحقاقی از جانب او
چه رسد به تفاوتها و کم و زیادهای خلقت !
که البته در همه آنها حکمتی نهفته است چه آن حکمتها را بداند و چه نداند.
و چیزى را كه خدا بدان برخى از شما را بر برخى دیگر برترى داده آرزو نكنید.مردان را از آنچه كسب كردهاند بهرهاى است و زنان را از آنچه به دست آوردهاند بهرهاى است. و [هر چه خواهید] از فضل خدا بخواهید كه بىگمان خدا به هر چیزى آگاه است.
سلام ، خوب می شه گفت من با آیات الهی مشکلی ندارم ، اغلب جنبه های مثبت جایگاه زن در اسلام به آیات الهی برمی گرده. مشکل به برخی از احادیث و تفکرات خاص برمی گرده که حتی گاهی مخالف قرآن هستند ، مثل عدم دستیابی زنان به کمال ، منشاء فساد بودن زنان ، فریب دادن آدم توسط حوا، چگونگی خلقت زن ، وجود دیدگاهی که باعث میشه زن فقط به عنوان وسیله لذت جویی جنسی و وسیله ای برای کمال مردان تلقی بشه ، ناقص بودن عقل زنان و برتری تکوینی مرد به زن و ......................... که الحمدلله عمده این شبهاتم به کمک دوستم منتقد و طارق بزرگوار و کوشش برخی کارشناسان پاسخگوی محترم حل شده. که در اینجا تشکر می کنم.
نقل قول:
ولی بنده فکر می کنم عمده شبهات به خاطر احادیث جعلی و ضعیف ، تفسیر به رای آیات الهی توسط برخی ، سوء استفاده از آیات الهی ، برداشت نادرست از آیات الهی و افراط و تفریط عوامل اعتقادی و اجرایی دین ووو.......... است.
ولی بنده فکر می کنم عمده شبهات به خاطر احادیث جعلی و ضعیف ، تفسیر به رای آیات الهی توسط برخی ، سوء استفاده از آیات الهی ، برداشت نادرست از آیات الهی و افراط و تفریط عوامل اعتقادی و اجرایی دین ووو.......... است.
اگر هدف از خلقت یعنی عبودیت فراموش شود و ایمان محکم به حکمت و علم خدا نباشد و بنا داشته باشیم در تمام احکام به نوعی سازگاری با ذهنیات خود برسیم ـ نمی گویم شما اینچنین هستید ـ هیچگاه شبهات تمام نمی شود! به فرض که شبهاتی حل شود شبهات دیگری می آید آنهم درباره احکام قطعی و مسلمی چون ارث زن یا دیه یا بحث طلاق و تعدد زوجات و... اساس دین تسلیم و عبودیت است البته بر مبنای حکم قطعی عقل به صدق پیامبر و بعثتش از جانب خدا. اگر این تسلیم نباشد به ساحل امن نخواهیم رسید.
ضمنا باید مواظب بود که نمی توان هر حدیثی را به صرف اینکه با ذهنیات ما نمی سازد جعلی دانست. و در مورد احکام قطعی و مسلّم که نص قرآن و روایات است و مورد وفاق همه علما نیز جای شک و شبهه نیست.
علت تفاوت مخلوقات، و كم و زياد عطاياي خداوند به ايشان چيست؟! چرا همه يكسان آفريده نشدهاند و به برخي از بندگان كمتر و به برخي ديگر امكانات و نعمتهاي بيشتري داده شده است؟!
اهل فلسفه و عرفان در مقابل اين سؤال، پاسخهايي دادهاند مانند اين كه مثلا مىگويند: "اقتضاي استعداد مخلوقات به خودي خود چنين بوده است و هر كس به اندازه ظرفيت خود از خداوند بهره گرفته است"، يا اين كه مىگويند: "اقتضاي كل نظام چنين بوده است، يعني اين كه نظام كلي آفرينش اقتضا مىكرده است كه مخلوقات داراي امكانات مختلف باشند"؛ و يا اين كه معتقدند: "نظام عالم بر اساس قانون علت و معلول به نحو جبري تحقق پيدا مىكند و خداوند در مورد اختلافاتي كه بين مخلوقات وجود دارد اصلا اختياري كه به معني تساوي فعل و ترك امور باشد ندارد". و يا اينكه مىگويند: "آنچه هست وجود است و وجود خير بوده، شرور امور عدمي مىباشند لذا اصلا رنج و بلا و گرفتاري وجود ندارد كه كسي بخواهد در مورد آنها سؤالي داشته باشد!!"
بديهي است كه هيچكدام از اين پاسخها درست نبوده، نه تنها مشكلي را حل نمىكند بلكه با اصول مسلم و بديهي عقلي و اعتقادي در تعارض و تضاد است.
لطف است نه عدل براي يافتن پاسخ صحيح سؤال فوق بايد توجه نمود كه عطاياي الهي مجرد جود و تفضل حضرت او بوده و احدي از خداوند طلبي نداشته است كه بخواهد حق خود را از او مطالبه كند، يا خود را با ديگران مقايسه كند و از كم و زياد عطاياي الهي سخني بگويد، بلكه خداوند متعال به هر كسي هر اندازه نعمت كه عطا فرموده است صرف جود و بخشش و تفضل او مىباشد و هيچگونه استحقاق يا استعدادي از جانب مخلوقات در كار نيست. ماسواي خداوند متعال آفريدههاي اويند و اصلا وجود نداشتهاند كه سخن گفتن از اندازه استعدادها و لياقتهاي آنها جايي داشته باشد، و هيچ قانوني هم وجود ندارد كه فضل و رحمت او را محدود كرده يا او را مجبور كند كه مخلوقات خود را به نحو معيني آفريده، يا به اندازه خاصي به آنها عطا و بخشش داشته باشد. امام سجاد عليه السلام مىفرمايند:
إذ كل إحسانك تفضل، وإذ كل نعمك ابتداء.[1] تمامي احسانهاي تو جود و بخشش، و همه نعمتهاي تو به نحو ابتدا و بدون استحقاق بندگان است. و نيز مىفرمايند:
يا من لا يبيع نعمه بالاثمان، ويا من لا يكدر عطاياه بالامتنان.[2] اي كسي كه نعمتهاي خود را نمىفروشد و در مقابل آنها چيزي نمىگيرد. و بخششهاي خود را با منت گذاشتن ناگوار نمىنمايد. بديهي است اگر كسي به شخصي فقير بدون هيچ سابقه و استحقاقي كمكي كند كاري پسنديده و در خور مدح به جاي آورده و قابل ستايش و تشكر است، اما آيا ديگر او حق ندارد به كس ديگري كمك كند و مثلا اگر به شخص دومي بيش از اولي احسان نمود، آيا احسان او به نفر اول زشت و ناپسند مىشود؟!
مسلما خير، تا چه رسد به اين كه عطا كننده شخص حكيم و دانايي باشد كه تمام كارهاي او بر اساس حكمتها و مصلحتهايي باشد كه بسياري از آنها از نظر ما پنهان است. لذا در خصوص تفضلاتى[3] كه به انبيا و پيامبران الهي شده است مىخوانيم: و آن [گزينش اوليا و سفراي الهي عليهمالسلام ]پس از اين بود كه با ايشان شرط فرمودي كه در درجات اين دنياي پست، و زينتها و جلوههاي آن زهد ورزند، پس ايشان پذيرفتند و تو هم دانستي كه به آن وفا خواهند نمود، پس ايشان را پذيرفتي و مقرب درگاه خود ساختى.[4]
بنده به چه چيزش بر خداوند مىنازد؟! و چگونه خود را از او طلبكار مىداند؟! امام سجاد عليه السلام مىفرمايند: بار الها، هيچ كس به چيزي از شكر تو دست نمىيابد، مگر اين كه از احسان تو شكر ديگري گردنگير او مىشود. و هيچ كس به مرتبهاي از طاعت تو نمىرسد مگر اين كه باز هم در اداي حق تو مقصر است اگر چه با تمام توان خود كوشا باشد. پس شكرگزارترين بندگان تو از اداي شكرت ناتوان، و عابدترين آنان در راه طاعت تو مقصر است، براي احدي لازم نيست كه او را به جهت استحقاقش بيامرزي، و يا از راه وجوب از او راضي گردي، بلكه هر كس را كه بخشيدي از جود و كرم توست، و از هر كس كه راضي شدي به فضل و كرم تو مىباشد.[5]
اندك شكر بنده را شكر مىگويي، و بر اندك طاعت و بندگي ثواب و پاداش عنايت مىكني، تا آن جا كه گويا آن شكري كه بر آن ثواب مىدهي و پاداش بزرگ عطا مىفرمايي چيزي است كه بدون لطف تو بر انجام آن قدرت دارند، و آن چنان ثوابشان عنايت مىكني كه گويا سبب آن شكرگزاري به دست خود تو نيست! در حالي كه ـ اي خداي من ـ تو خود مالك امر ايشان هستي قبل از اين كه آنان مالك عبادت تو باشند، و پاداششان را آماده فرمودهاي، پيش از آن كه به طاعت تو روي آورند، آري كه روش تو خوبي كردن، و عادت تو احسان و نيكي كردن، و سيره تو عفو و آمرزش است.[6]
[1] . صحيفه سجاديه، دعاى دوازدهم. [2] . صحيفه سجاديه، دعاى سيزدهم. [3] . برخى مىپندارند كه اگر پيامبران الهى در مقام اطاعت خداوند در عوالم پيشين بر ديگران سبقت گرفته باشند حتما بايد بر اساس مرجحى اين كار را انجام داده باشند كه آن مرجح براى ديگران وجود نداشته است و به همين جهت از ايشان عقب افتادهاند. گويا اين افراد غافلند كه چنين اعتقادى با اصل اعتقاد به "اختيار" منافى بوده و حكايتگر اين است كه گوينده آن در پى اين است كه هر فعل اختيارى را هم بر اساس قوانين جبرى تفسير كند و اصلا براى وجود فعل اختيارى، وجودى در عرض امور جبرى قائل نيست. به هر حال مكلفين چه به اندازه يكسان از عطاياى خداوند برخوردار شده باشند و چه با تفاضل و تفاوت، در هر صورت هيچ اشكالى پيش نمىآيد چه اينكه آفرينش و تكليف الهى صرفا جود و احسان و تفضل او بوده، و هر كسى تكليفى مخصوص به خود دارد و بايد شكرگزار آفرينش و جود و احسان الهى در مورد خويش باشد. [4] . وذلك بعد أن شرطت عليهم الزهد في درجات هذه الدنيا الدنية وزخرفها وزبرجها فشرطوا لك ذلك، وعلمت منهم الوفاء به فقبلتهم وقربتهم. (بحارالانوار، 99 / 106، "دعاى ندبه"). [5] . اللهم إن أحدا لا يبلغ من شكرك غاية إلا حصل عليه من إحسانك ما يلزمه شكرا، ولا يبلغ مبلغا من طاعتك وإن اجتهد إلا كان مقصرا دون استحقاقك بفضلك، فأشكر عبادك عاجز من شكرك وأعبدهم مقصر عن طاعتك، لا يجب لأحد أن تغفر له باستحقاقه، ولا أن ترضى عنه باستيجابه، فمن غفرت له فبطولك، ومن رضيت عنه فبفضلك. (صحيفه سجاديه، 162، دعاى 37؛ مصباح كفعمى قدسسره ، فصل 37). [6]. تشكر يسير ما شكرته، وتثيب على قليل ما تطاع فيه، حتى كأن شكر عبادك الذي أوجبت عليه ثوابهم وأعظمت عنه جزائهم أمر ملكوا استطاعة الامتناع منه دونك فكافيتهم، أو لم يكن سببه بيدك فجازيتم! بل ملكت يا إلهى أمرهم قبل أن يملكوا عبادتك، وأعددت ثوابهم قبل أن يفيضوا في طاعتك. وذلك أن سنتك الإفضال، وعادتك الإحسان، وسبيلك العفو. (صحيفه سجاديه، 162، دعاى 37).
سوال اول چرا حضرت علی چنین فرموده است: [=b mitra]«[=b mitra]عقول النساء فى جمالهن و جمال الرجال فى عقولهم.» ...............
یاس من;126502 نوشت:
[=b mitra].[=b mitra]سوال دوم: [=b mitra][=times new roman]چرا پيامبر اکرم به فاطمه اطهرسلام الله علیها؛ هيچگونه مسئولیت اجرائي ,حکومتي ويا اجتماعي واگذار نکرد؟ [=times new roman]در صورتی که به حضرت علی چنین مسئولیتهای واگذارفرمود................. [=times new roman] وما میدانیم که مقام علی وفاطمه یکسان است؟
[=times new roman]سوال سوم : [=times new roman]تمام شرایط نبوت وامامت در فاطمه زهرا جمع شده بود ولی نه نبی شد ونه امام ..........چرا؟
[=times new roman]به عبارتی مؤنث بودن یک فرد مانع تصدی ا مسئولیت نبوت وامامت میشود چرا؟
[=times new roman]سوال چهارم:
[=times new roman]اگرچه کرامت فرد به تقوا ست ونه به رهبری
[=times new roman]چرا بر مرد نفقه واجب گردید ولی بر زن خیر؟
[=times new roman]سوال پنجم :
[=times new roman]چرا خود حضرت علی در در دوره حکومت خویش
[=times new roman][=times new roman]به هیچ زنی مسئولیتی حکومتی واگذار نکرد؟[=times new roman]
با سلام:Gol:
بر خلاف انچه در عنوان تایپیک آمده، جایگاه زن در اسلام کاملاً مشخص و حقوق و مسئولیت ها به حکم عقل و نقل، دقیقاً حساب شده و بسته به مصلحت و حکمت تعیین شده است.
بگونه ای در سؤالات شما، پاسخ ان هم منظور شده اگر خوب تأمل کنید به عبارتی اینها همه سؤالات توأم با جوابند.
اینها همه بر می گردد به نوع رسالت و شئون وجودی هر کدام از زن و مرد، انسانیت هر دو یکی است، خداوند راه کمال طلبی و رسیدن به سعادت را برای هر دو جنس(زن و مرد) باز گذاشته البته به اقتضای مسئولیت و شئونی که دارند.
اتفاقاً اگر برخی بر این باورند که مسئولیت و داشته های مرد بیشتر از زن است(که اینگونه نیست و این وابسته به اقتضای وجودی ایشان است) این کارش را پیچیده تر و سخت تر می کند و باید در قبال آنهمه مسئولیت و داشته در بارگاه الهی پاسخگو باشد. چون در سنت الهی "لایکلف الله نفساً الا وسعها" است.
اما چون بسته به نگاه قرآنی و روایی مرد تکیه گاه و پشتیبان نظام خانواده و حامی حقوق زن بوده و هست، از اینرو در اجتماع، مسئولیت های بیشتری نیز به وی واگذار شده و برای تحقق این مسئولیت ها باید امکان بیشتری هم داشته باشد بر خلاف نظر انها که قائلند بدون حساب حقوق بیشتری به مرد داده شده و این تبعیض است.
بحمدالله در این سایت بحث های خوب و مفصلی در این رابطه شده و نتیجه های خوبی نیز حاصل گردیده است. که ممکن است تکرار آنها ملال اور باشد ...
با سلام خدمت دوستان عزیزم:Gol:
ضمن تایید صحبت های با ارزش کارشناس محترم جناب صدیق :Gol:میخواستم مطلبی رو بگم
به نظر من در جایی که لازم بوده حتی زنان پر رنگ تر از مردان در تاریخ بوده اند
مثلا حضرت سوسن (علیها سلام) در زمان غیبت امام عصر (عج) , در آن زمان واسطه ی بین امام و مردم بوده اند و مقامشون به حدی بالا بود که شایستگی حمل اسرار امامت را پیدا کردند... یا حضرت زینب (س) شخصیتی بودند که وصایای امامت و ولایت بر دوششان به امانت بوده است....
از این نمونه زنان در تاریخ زیاد بوده اند فقط کافی است دیدمان را باز کنیم!:ok:
[=Garamond]با او
[=Garamond]سلام و ادب؛
[=Garamond]
[=Garamond]در باب سوالاتی که در این تاپیک مطرح شده است، از جمله سوالات دوست عزیز، آیدی محترم یاس من، از آنجا که بنده مکرّر در چند تاپیک در این مورد مفصل بحث کرده ام که از بخش آمار پروفایلم قابل پیگیری است، لذا نکات را تکرار نمی کنم.
[=Garamond]
[=Garamond]اما توجّه داشته باشید که یک نظری توسط عده ای از بزرگان شیعه خصوصا در سالهای اخیر مطرح شده است که متقن تر و منطقی تر بنظر می رسد و شواهد عقلی و نقلی فراوانی هم بر صحّت آن، وجود دارد.
[=Garamond]
[=Garamond]و آن اینکه ذاتا اسلام با قبول تصدّی مسئولیت هایی مانند مرجع تقلید شدن، قاضی شدن و... توسط خانم ها مخالف نیست، بلکه با قبول این مسئولیت ها بطوری که با رعایت حدود الهی همراه نشود، مخالف است.و لذا در سالهای اول اسلامی، که محدودیت هایی وجود داشت و خصوصا شرایط و بستر اجتماعی حضور مسئولیت مدارانه ی خانم ها وجود نداشت، شاهد چنین اتفاقی نبوده ایم. یعنی به خاطر شرایط زمانی و مکانی خاصی که در 1400 سال پیش عربستان بوده، خانم ها مسئولیت اینگونه نداشته اند.
[=Garamond]
[=Garamond]ولی امروزه با پیشرفت فکر انسان ها و همچنین فراهم آمدن امکانات فراوان از جمله دنیای مجازی برای انجام کارهای اجرایی و عدم لزوم تعامل مستقیم با نامحرم در کارهای اجرایی و همچنین با فراهم آمدن شرایط دفتر داشتن و انجام امور اجرائی با وساطت کارمندان و...، محذورات جنبی پذیرش مسئولیت های اینگونه توسط خانم ها برطرف شده است.
[=Garamond]
[=Garamond]لذا همانطور که امروزه در زمان ما، یک مرجع تقلید خودش تعامل مستقیم زیادی در امور اجرایی ندارد و چه بسا اصلا دخالت مستقیمی در امور اجرایی ندارد و این امور با نظارت ایشان توسط مسئولین دفاتر ایشان انجام می شود، لذا محذورِ ارتباط خانم مثلا در مقام مرجعیت با نامحرم و.... هم برای او برطرف شده است.
[=Garamond]
[=Garamond]یکی از کسانی که در سال های اخیر نظر به امکان مرجع تقلید شدن خانم ها بطور مطلق و همچنین قضاوت خانمها و... داده است، حضرت آیت الله جوادی آملی (حفظه الله) است که بنده متن کامل کتاب زن در آینه ی جلال و جمال ایشان را که نظراتشان در این باب را کامل و مستدل و مستند ارائه نموده اند برای دانلود رایگان گذاشته ام که در ذیل لینک دانلود این کتاب ارزشمند را قرار می دهم.
[=Garamond] [=Garamond]لینک دانلود کتاب زن در آینه ی جلال و جمال نوشته ی آیت الله جوادی آملی [=Garamond] [=Garamond]http://www.askdin.com/downloads.php?do=file&id=719
[=Garamond]
[=Garamond]البته از دیگر فقهایی که در این امور نظرات به خصوصی دارند و نکات دقیق علمی را مطرح نموده اند می توان به آیت الله محمد ابراهیم جنّاتی و آیت الله صانعی اشاره کرد. [=Garamond] [=Garamond]پیوسته متعالی [=Garamond]یاحق
نقل قول از کتاب " چرا مرا آفریدند " :علت تفاوت مخلوقات، و كم و زياد عطاياي خداوند به ايشان چيست؟! چرا همه يكسان آفريده نشدهاند و به برخي از بندگان كمتر و به برخي ديگر امكانات و نعمتهاي بيشتري داده شده است؟!
................................................. بديهي است كه هيچكدام از اين پاسخها درست نبوده، نه تنها مشكلي را حل نمىكند بلكه با اصول مسلم و بديهي عقلي و اعتقادي در تعارض و تضاد است. لطف است نه عدل براي يافتن پاسخ صحيح سؤال فوق بايد توجه نمود كه عطاياي الهي مجرد جود و تفضل حضرت او بوده و احدي از خداوند طلبي نداشته است كه بخواهد حق خود را از او مطالبه كند، يا خود را با ديگران مقايسه كند و از كم و زياد عطاياي الهي سخني بگويد، بلكه خداوند متعال به هر كسي هر اندازه نعمت كه عطا فرموده است صرف جود و بخشش و تفضل او مىباشد و هيچگونه استحقاق يا استعدادي از جانب مخلوقات در كار نيست. ماسواي خداوند متعال آفريدههاي اويند و اصلا وجود نداشتهاند كه سخن گفتن از اندازه استعدادها و لياقتهاي آنها جايي داشته باشد، و هيچ قانوني هم وجود ندارد كه فضل و رحمت او را محدود كرده يا او را مجبور كند كه مخلوقات خود را به نحو معيني آفريده، يا به اندازه خاصي به آنها عطا و بخشش داشته باشد.
با سلام
لطف و جود و بخشش الهی به بندگان، خارج از مدار حکمت و عدل الهی نیست، وقتی می گوییم خدا عادل است یعنی به هر کس به قدر شایستگی و ظرفیتش می دهد و انگاه که می گوییم خدا حکیم است، یعنی کار بیهوده و عبث نمی کند و از زشتی و ظلم و ناروائی مبراست، بدان معناست که کارهایش بر اساس عدل و راستی است یعنی به هر کس همان اندازه عطا می کند و لطفش شامل حال می شود که شایستگی و ظرفیتش را دارد.
اینطور نیست که بدون حساب و کتاب و بدون ملاک و قاعده و بدون دلیل، به افراد لطف کند، نظام خداوند، نظامی است بر اساس شایستگی ها و ظرفیت افراد و اینهمه در علم الهی وجود دارد که چه کسی ظرفیت، شایستگی و قابلیت بیشتری دارد.
پس علم و عدل و حکمت الهی در مسأله لطف الهی دخالت دارند.
سفیر;126589 نوشت:
بديهي است اگر كسي به شخصي فقير بدون هيچ سابقه و استحقاقي كمكي كند كاري پسنديده و در خور مدح به جاي آورده و قابل ستايش و تشكر است، اما آيا ديگر او حق ندارد به كس ديگري كمك كند و مثلا اگر به شخص دومي بيش از اولي احسان نمود، آيا احسان او به نفر اول زشت و ناپسند مىشود؟!
در مورد انسان، خصوصاً انسان غیرمعصوم که دارای نواقص و کاستی های فراوانی است، شاید این چنین رفتاری بلا اشکال باشد و این تفاوت و تبعیض، را بتوان نادیده گرفت. اما در خصوص خداوند که واجد همه کمالات است از جمله علم و حکمت و قدرت و عدل و ... چنین رفتار تبعیض گونه ای برخلاف علم و حکمت و عدل خداوندی و نشان ضعف و نقصان ذات باریتعالی است در حالیکه در جای خود ثابت کردیم که خداوند مبرا از هرگونه نقص و ضعف و کاستی است.
سفیر;126589 نوشت:
مسلما خير، تا چه رسد به اين كه عطا كننده شخص حكيم و دانايي باشد كه تمام كارهاي او بر اساس حكمتها و مصلحتهايي باشد كه بسياري از آنها از نظر ما پنهان است. لذا در خصوص تفضلاتى[3] كه به انبيا و پيامبران الهي شده است مىخوانيم: و آن [گزينش اوليا و سفراي الهي عليهمالسلام ]پس از اين بود كه با ايشان شرط فرمودي كه در درجات اين دنياي پست، و زينتها و جلوههاي آن زهد ورزند، پس ايشان پذيرفتند و تو هم دانستي كه به آن وفا خواهند نمود، پس ايشان را پذيرفتي و مقرب درگاه خود ساختى.[4]
اتفاقاً با همین مطلب اخیرتان، شما مقدمات قبلی بحث خودتان را نقض کردید و بنوعی همان نظریه صحیح، مبنی بر اینکه "لطف الهی هم بر اساس عدل و حکمت الهی و دارای چارچوب و قاعده و ملاک و معیار مشخصی است" را تأیید کردید. وقتی مشخص شد که انتخاب و گزینش انبیاء و اولیاء الهی بر اساس شایستگی و ظرفیت آنها بوده و نه لطف بی دلیل و تصادفی خداوند به بعضی از بندگان، روشن می شود که اساساً همه الطاف الهی قاعده مند و ملاک محور است؛ یعنی اینطور نیست که خدای حکیم و علیم و عادل، به شایستگی و ظرفیتها و قابلیت های افراد توجهی نداشته باشد.
ای بابا شما دنبال چه جایگاهی می گردید. مگر مردها چه جایگاهی دارند که زن ها چه جایگاهی داشته باشند. مگر اسلام به مردها چه داده که به زنها نداده.
آنچه که امروز شما در جامعه می بینید ناشی از چند عامل نادرست است . مثلا قدرت ، سلطه بر منابع مالی ، کمبودهای عاطفی و بسیاری از موارد دیگر که می شود روی تک تک آنها روزها و ساعتها بحث کرد.
شما بگردید و ببینید چند مرد و زن را می یابید که دارای جایگاههای یکسانی باشند. یکی فقیر است یکی غنی ، یکی سالم است یکی معلول، یکی عاقل است یکی مجنون، اگر می خواهید به جواب درستی برسید باید بنشینید و تک تک جایگاه این آدمها را تعیین کنید. خلاصه باید جای خدا بنشینید و خدایی کنید.
با سلام خدمت دوست گرانقدرم جناب محسن 56
آقا دمت گرم خدا بهت عوض خیر بده من نمیدونم بعضیها همش میخوان به این مسئله زن و مرد و حقوق زنان دامن بزنن همش میخوان این مسئله رو کشش بدن آخه یکی نیست به این بزرگواران بگه آخه برادر من خواهر من دوره طرح این مسائل گذشت شما یه دور تو شهر و دیارت بزن ببین کجا حقوق زنان داره پایمال میشه الحمد لله به برکت نظام مقدس جمهوری اسلامی همش دارن به زن بها میدن الحمد لله رب العالمین زنان جامعه ما همش دارن از آنچه که در شرع و قانون براشون تعیین شده میرسن یه سر به دادگاها بزنید ببینیدکه اگه واقعا زنی بخواد به حق و حقوقش برسه چه دماری از مرد ظالم در میارن بنده با قاطعیت میگم طرح چنین مباحثی تکرار مکررات هست و بس همینقدر بگم که از زمانی جاهلی که قرآن ترسیم وحشتناکی از آن دوران دارد مثل آیه ی شریفه : وَ اِذا بُشِّرَ اَحَدُهُمْ بِالاُْنْثی ظَلَّ وَجْهُهُ مُسْوَّداً وَ هُوَ کظیم * یتَواری مِنَ الْقَوْمِ مِنْ سُوءٍ ما بُشِّرَ بِهِ اَیمْسِکهُ عَلی هُونٍ اَمْ یدُسُّهُ فِی التُّرابِ اَلا ساءَ ما یحْکمُونَ. تا ارزش گزاری دو صد چندان اسلام مثل احادیث اینچنینی : رسول خدا صلی الله علیه و آله می فرماید: نعم الولد البنات المخدّرات من کانت عنده واحدة جعلها اللّه له سترا من النار و من کانت عنده اثنتان أدخله الله بها الجنة. خوب فرزندانی اند دختران پرده نشین. آن کسی که دارای یک دختر باشد، او حجابی است برای پدر و مادرش از آتش، و هر کسی که دارای دو دختر باشد، خدا به واسطه آن دو او را وارد بهشت گرداند. امام صادق علیه السلام می گوید: البنات حسنات و البنون نعمة، و الحسنات یثاب علیها، و النّعمة یسئل عنها دختران، حسنات هستند و پسران، نعمت هستند. و بر حسنات، ثواب داده می شود و از نعمتها سؤال می شود. در روایتی آمده است: و بشّر النّبی صلی الله علیه و آله بابنة فنظر فی وجوه أصحابه، فرأی الکراهة فیهم، فقال: ما لکم؟ ریحانة أشمّها و رزقها علی اللّه عزّوجلّ و کان صلی الله علیه و آله أبابنات. به رسول خدا صلی الله علیه و آله بشارت دختر دادند. پیامبر صلی الله علیه و آله به صورت اصحاب خود نگاه کرد. چهره آنان را افسرده و غمگین دید. فرمود: چرا غمناک هستید؟ دختر گُلی است که او را می بویم و رزق و روزی او با خداست، و پیامبر صلی الله علیه و آله پدر دختران بوده است. کاملا معلوم میشه که جایگاه زن در اسلام کجاست و طرح این مباحث تکرار مکررات هست خواهشا نگید این احادیث فلان و بهمانه همش احادیثی هست بحد تواتر مصادرش رو هم جهت عدم اطاله کلام ننوشتم باز بیائید و بفرمائید جایگاه زن معلوم نیست
سلام
زن بعنوان یک انسان دارای شوون مختلفی است . هر شان او را باید مرتبط با شوون دیگر و همچنین در ارتباط با نقشهای مختلف اجتماعی و رسالتش در عالم آفرینش بررسی کرد . بررسی هیچ موجودی به تنهایی و بدون در نظر گرفتن سنتهای الهی در مورد هر موجودی در متن آفرینش صحیح نیست .
موفق در پناه حق
سلام ، منظور از شوون مختلفی که زن دارد چیست؟
سلام
فی الجمله ویژگیهای جسمی و روحی زن شوون وجودی او هستند که این ویژگیها در متن هستی اقتضائاتی را باعث می شود مثلا زن کارخانه شریف خلقت انسان است این را باید دید و باور کرد در عین حال دارای روح الهی است و استعداد کمال دارد این راهم باید مورد توجه قرار داد . خلاصه اینکه ابعاد مختلف وجودی زن هریک اقتضائاتی دارد که نباید مورد غفلت قرار گیرد بلکه همه را در یک نگاه جامع نگر می بایست مورد توجه قرار داد تا او هم به کمالش برسد هم نقش خود را در تکامل دیگران ایفا کند
موفق باشید
تساوی زن و مرد در مسیر عبودیت
در بینش توحیدی, انسان _ چه زن و چه مرد _ ,مخلوق خداوند است :
…
سلام
زن ملکی است در ردای یک حجاب
چو دارد 100 غلام 100 کنیز
باز با عشوه و ناز و باوقار
راه نمی دهد هر خیره سری
زن نماد ایثار است و بس
چون ملک باشد در حرم سرا!!!
ای بابا شما دنبال چه جایگاهی می گردید. مگر مردها چه جایگاهی دارند که زن ها چه جایگاهی داشته باشند. مگر اسلام به مردها چه داده که به زنها نداده.
آنچه که امروز شما در جامعه می بینید ناشی از چند عامل نادرست است . مثلا قدرت ، سلطه بر منابع مالی ، کمبودهای عاطفی و بسیاری از موارد دیگر که می شود روی تک تک آنها روزها و ساعتها بحث کرد.
شما بگردید و ببینید چند مرد و زن را می یابید که دارای جایگاههای یکسانی باشند. یکی فقیر است یکی غنی ، یکی سالم است یکی معلول، یکی عاقل است یکی مجنون، اگر می خواهید به جواب درستی برسید باید بنشینید و تک تک جایگاه این آدمها را تعیین کنید. خلاصه باید جای خدا بنشینید و خدایی کنید.
سوال اول چرا حضرت علی چنین فرموده است:
«عقول النساء فى جمالهن و جمال الرجال فى عقولهم.» ...............
.سوال دوم:
چرا پيامبر اکرم به فاطمه اطهرسلام الله علیها؛ هيچگونه مسئولیت اجرائي ,حکومتي ويا اجتماعي واگذار نکرد؟
در صورتی که به حضرت علی چنین مسئولیتهای واگذارفرمود.................
وما میدانیم که مقام علی وفاطمه یکسان است؟
سوال سوم :
تمام شرایط نبوت وامامت در فاطمه زهرا جمع شده بود ولی نه نبی شد ونه امام ..........چرا؟
به عبارتی مؤنث بودن یک فرد مانع تصدی ا مسئولیت نبوت وامامت میشود چرا؟
سوال چهارم:
اگرچه کرامت فرد به تقوا ست ونه به رهبری
چرا بر مرد نفقه واجب گردید ولی بر زن خیر؟
سوال پنجم :
چرا خود حضرت علی در در دوره حکومت خویش
به هیچ زنی مسئولیتی حکومتی واگذار نکرد؟
سلام ، خوب می شه گفت من با آیات الهی مشکلی ندارم ، اغلب جنبه های مثبت جایگاه زن در اسلام به آیات الهی برمی گرده. مشکل به برخی از احادیث و تفکرات خاص برمی گرده که حتی گاهی مخالف قرآن هستند ، مثل عدم دستیابی زنان به کمال ، منشاء فساد بودن زنان ، فریب دادن آدم توسط حوا، چگونگی خلقت زن ، وجود دیدگاهی که باعث میشه زن فقط به عنوان وسیله لذت جویی جنسی و وسیله ای برای کمال مردان تلقی بشه ، ناقص بودن عقل زنان و برتری تکوینی مرد به زن و ......................... که الحمدلله عمده این شبهاتم به کمک دوستم منتقد و طارق بزرگوار و کوشش برخی کارشناسان پاسخگوی محترم حل شده. که در اینجا تشکر می کنم.
ولی بنده فکر می کنم عمده شبهات به خاطر احادیث جعلی و ضعیف ، تفسیر به رای آیات الهی توسط برخی ، سوء استفاده از آیات الهی ، برداشت نادرست از آیات الهی و افراط و تفریط عوامل اعتقادی و اجرایی دین ووو.......... است.
اگر هدف از خلقت یعنی عبودیت فراموش شود و ایمان محکم به حکمت و علم خدا نباشد و بنا داشته باشیم در تمام احکام به نوعی سازگاری با ذهنیات خود برسیم ـ نمی گویم شما اینچنین هستید ـ هیچگاه شبهات تمام نمی شود!
به فرض که شبهاتی حل شود شبهات دیگری می آید آنهم درباره احکام قطعی و مسلمی چون ارث زن یا دیه یا بحث طلاق و تعدد زوجات و...
اساس دین تسلیم و عبودیت است البته بر مبنای حکم قطعی عقل به صدق پیامبر و بعثتش از جانب خدا. اگر این تسلیم نباشد به ساحل امن نخواهیم رسید.
ضمنا باید مواظب بود که نمی توان هر حدیثی را به صرف اینکه با ذهنیات ما نمی سازد جعلی دانست.
و در مورد احکام قطعی و مسلّم که نص قرآن و روایات است و مورد وفاق همه علما نیز جای شک و شبهه نیست.
نقل قول از کتاب " چرا مرا آفریدند " :
علت تفاوت مخلوقات، و كم و زياد عطاياي خداوند به ايشان چيست؟!
چرا همه يكسان آفريده نشدهاند و به برخي از بندگان كمتر و به برخي ديگر امكانات و نعمتهاي بيشتري داده شده است؟!
اهل فلسفه و عرفان در مقابل اين سؤال، پاسخهايي دادهاند مانند اين كه مثلا مىگويند: "اقتضاي استعداد مخلوقات به خودي خود چنين بوده است و هر كس به اندازه ظرفيت خود از خداوند بهره گرفته است"، يا اين كه مىگويند: "اقتضاي كل نظام چنين بوده است، يعني اين كه نظام كلي آفرينش اقتضا مىكرده است كه مخلوقات داراي امكانات مختلف باشند"؛ و يا اين كه معتقدند: "نظام عالم بر اساس قانون علت و معلول به نحو جبري تحقق پيدا مىكند و خداوند در مورد اختلافاتي كه بين مخلوقات وجود دارد اصلا اختياري كه به معني تساوي فعل و ترك امور باشد ندارد".
و يا اينكه مىگويند: "آنچه هست وجود است و وجود خير بوده، شرور امور عدمي مىباشند لذا اصلا رنج و بلا و گرفتاري وجود ندارد كه كسي بخواهد در مورد آنها سؤالي داشته باشد!!"
بديهي است كه هيچكدام از اين پاسخها درست نبوده، نه تنها مشكلي را حل نمىكند بلكه با اصول مسلم و بديهي عقلي و اعتقادي در تعارض و تضاد است.
لطف است نه عدل
براي يافتن پاسخ صحيح سؤال فوق بايد توجه نمود كه عطاياي الهي مجرد جود و تفضل حضرت او بوده و احدي از خداوند طلبي نداشته است كه بخواهد حق خود را از او مطالبه كند، يا خود را با ديگران مقايسه كند و از كم و زياد عطاياي الهي سخني بگويد، بلكه خداوند متعال به هر كسي هر اندازه نعمت كه عطا فرموده است صرف جود و بخشش و تفضل او مىباشد و هيچگونه استحقاق يا استعدادي از جانب مخلوقات در كار نيست. ماسواي خداوند متعال آفريدههاي اويند و اصلا وجود نداشتهاند كه سخن گفتن از اندازه استعدادها و لياقتهاي آنها جايي داشته باشد، و هيچ قانوني هم وجود ندارد كه فضل و رحمت او را محدود كرده يا او را مجبور كند كه مخلوقات خود را به نحو معيني آفريده، يا به اندازه خاصي به آنها عطا و بخشش داشته باشد. امام سجاد عليه السلام مىفرمايند:
إذ كل إحسانك تفضل، وإذ كل نعمك ابتداء.[1]
تمامي احسانهاي تو جود و بخشش، و همه نعمتهاي تو به نحو ابتدا و بدون استحقاق بندگان است.
و نيز مىفرمايند:
يا من لا يبيع نعمه بالاثمان، ويا من لا يكدر عطاياه بالامتنان.[2]
اي كسي كه نعمتهاي خود را نمىفروشد و در مقابل آنها چيزي نمىگيرد. و بخششهاي خود را با منت گذاشتن ناگوار نمىنمايد.
بديهي است اگر كسي به شخصي فقير بدون هيچ سابقه و استحقاقي كمكي كند كاري پسنديده و در خور مدح به جاي آورده و قابل ستايش و تشكر است، اما آيا ديگر او حق ندارد به كس ديگري كمك كند و مثلا اگر به شخص دومي بيش از اولي احسان نمود، آيا احسان او به نفر اول زشت و ناپسند مىشود؟!
مسلما خير، تا چه رسد به اين كه عطا كننده شخص حكيم و دانايي باشد كه تمام كارهاي او بر اساس حكمتها و مصلحتهايي باشد كه بسياري از آنها از نظر ما پنهان است. لذا در خصوص تفضلاتى[3] كه به انبيا و پيامبران الهي شده است مىخوانيم:
و آن [گزينش اوليا و سفراي الهي عليهمالسلام ]پس از اين بود كه با ايشان شرط فرمودي كه در درجات اين دنياي پست، و زينتها و جلوههاي آن زهد ورزند، پس ايشان پذيرفتند و تو هم دانستي كه به آن وفا خواهند نمود، پس ايشان را پذيرفتي و مقرب درگاه خود ساختى.[4]
بنده به چه چيزش بر خداوند مىنازد؟! و چگونه خود را از او طلبكار مىداند؟! امام سجاد عليه السلام مىفرمايند:
بار الها، هيچ كس به چيزي از شكر تو دست نمىيابد، مگر اين كه از احسان تو شكر ديگري گردنگير او مىشود. و هيچ كس به مرتبهاي از طاعت تو نمىرسد مگر اين كه باز هم در اداي حق تو مقصر است اگر چه با تمام توان خود كوشا باشد. پس شكرگزارترين بندگان تو از اداي شكرت ناتوان، و عابدترين آنان در راه طاعت تو مقصر است، براي احدي لازم نيست كه او را به جهت استحقاقش بيامرزي، و يا از راه وجوب از او راضي گردي، بلكه هر كس را كه بخشيدي از جود و كرم توست، و از هر كس كه راضي شدي به فضل و كرم تو مىباشد.[5]
اندك شكر بنده را شكر مىگويي، و بر اندك طاعت و بندگي ثواب و پاداش عنايت مىكني، تا آن جا كه گويا آن شكري كه بر آن ثواب مىدهي و پاداش بزرگ عطا مىفرمايي چيزي است كه بدون لطف تو بر انجام آن قدرت دارند، و آن چنان ثوابشان عنايت مىكني كه گويا سبب آن شكرگزاري به دست خود تو نيست! در حالي كه ـ اي خداي من ـ تو خود مالك امر ايشان هستي قبل از اين كه آنان مالك عبادت تو باشند، و پاداششان را آماده فرمودهاي، پيش از آن كه به طاعت تو روي آورند، آري كه روش تو خوبي كردن، و عادت تو احسان و نيكي كردن، و سيره تو عفو و آمرزش است.[6]
[1] . صحيفه سجاديه، دعاى دوازدهم.
[2] . صحيفه سجاديه، دعاى سيزدهم.
[3] . برخى مىپندارند كه اگر پيامبران الهى در مقام اطاعت خداوند در عوالم پيشين بر ديگران سبقت گرفته باشند حتما بايد بر اساس مرجحى اين كار را انجام داده باشند كه آن مرجح براى ديگران وجود نداشته است و به همين جهت از ايشان عقب افتادهاند. گويا اين افراد غافلند كه چنين اعتقادى با اصل اعتقاد به "اختيار" منافى بوده و حكايتگر اين است كه گوينده آن در پى اين است كه هر فعل اختيارى را هم بر اساس قوانين جبرى تفسير كند و اصلا براى وجود فعل اختيارى، وجودى در عرض امور جبرى قائل نيست.
به هر حال مكلفين چه به اندازه يكسان از عطاياى خداوند برخوردار شده باشند و چه با تفاضل و تفاوت، در هر صورت هيچ اشكالى پيش نمىآيد چه اينكه آفرينش و تكليف الهى صرفا جود و احسان و تفضل او بوده، و هر كسى تكليفى مخصوص به خود دارد و بايد شكرگزار آفرينش و جود و احسان الهى در مورد خويش باشد.
[4] . وذلك بعد أن شرطت عليهم الزهد في درجات هذه الدنيا الدنية وزخرفها وزبرجها فشرطوا لك ذلك، وعلمت منهم الوفاء به فقبلتهم وقربتهم. (بحارالانوار، 99 / 106، "دعاى ندبه").
[5] . اللهم إن أحدا لا يبلغ من شكرك غاية إلا حصل عليه من إحسانك ما يلزمه شكرا، ولا يبلغ مبلغا من طاعتك وإن اجتهد إلا كان مقصرا دون استحقاقك بفضلك، فأشكر عبادك عاجز من شكرك وأعبدهم مقصر عن طاعتك، لا يجب لأحد أن تغفر له باستحقاقه، ولا أن ترضى عنه باستيجابه، فمن غفرت له فبطولك، ومن رضيت عنه فبفضلك. (صحيفه سجاديه، 162، دعاى 37؛ مصباح كفعمى قدسسره ، فصل 37).
[6]. تشكر يسير ما شكرته، وتثيب على قليل ما تطاع فيه، حتى كأن شكر عبادك الذي أوجبت عليه ثوابهم وأعظمت عنه جزائهم أمر ملكوا استطاعة الامتناع منه دونك فكافيتهم، أو لم يكن سببه بيدك فجازيتم! بل ملكت يا إلهى أمرهم قبل أن يملكوا عبادتك، وأعددت ثوابهم قبل أن يفيضوا في طاعتك. وذلك أن سنتك الإفضال، وعادتك الإحسان، وسبيلك العفو. (صحيفه سجاديه، 162، دعاى 37).
با سلام:Gol:
بر خلاف انچه در عنوان تایپیک آمده، جایگاه زن در اسلام کاملاً مشخص و حقوق و مسئولیت ها به حکم عقل و نقل، دقیقاً حساب شده و بسته به مصلحت و حکمت تعیین شده است.
بگونه ای در سؤالات شما، پاسخ ان هم منظور شده اگر خوب تأمل کنید به عبارتی اینها همه سؤالات توأم با جوابند.
اینها همه بر می گردد به نوع رسالت و شئون وجودی هر کدام از زن و مرد، انسانیت هر دو یکی است، خداوند راه کمال طلبی و رسیدن به سعادت را برای هر دو جنس(زن و مرد) باز گذاشته البته به اقتضای مسئولیت و شئونی که دارند.
اتفاقاً اگر برخی بر این باورند که مسئولیت و داشته های مرد بیشتر از زن است(که اینگونه نیست و این وابسته به اقتضای وجودی ایشان است) این کارش را پیچیده تر و سخت تر می کند و باید در قبال آنهمه مسئولیت و داشته در بارگاه الهی پاسخگو باشد. چون در سنت الهی "لایکلف الله نفساً الا وسعها" است.
اما چون بسته به نگاه قرآنی و روایی مرد تکیه گاه و پشتیبان نظام خانواده و حامی حقوق زن بوده و هست، از اینرو در اجتماع، مسئولیت های بیشتری نیز به وی واگذار شده و برای تحقق این مسئولیت ها باید امکان بیشتری هم داشته باشد بر خلاف نظر انها که قائلند بدون حساب حقوق بیشتری به مرد داده شده و این تبعیض است.
بحمدالله در این سایت بحث های خوب و مفصلی در این رابطه شده و نتیجه های خوبی نیز حاصل گردیده است. که ممکن است تکرار آنها ملال اور باشد ...
موفق باشید ...:Gol:
با سلام خدمت دوستان عزیزم:Gol:
ضمن تایید صحبت های با ارزش کارشناس محترم جناب صدیق :Gol:میخواستم مطلبی رو بگم
به نظر من در جایی که لازم بوده حتی زنان پر رنگ تر از مردان در تاریخ بوده اند
مثلا حضرت سوسن (علیها سلام) در زمان غیبت امام عصر (عج) , در آن زمان واسطه ی بین امام و مردم بوده اند و مقامشون به حدی بالا بود که شایستگی حمل اسرار امامت را پیدا کردند...
یا حضرت زینب (س) شخصیتی بودند که وصایای امامت و ولایت بر دوششان به امانت بوده است....
از این نمونه زنان در تاریخ زیاد بوده اند فقط کافی است دیدمان را باز کنیم!:ok:
[=Garamond]سلام و ادب؛
[=Garamond]
[=Garamond]در باب سوالاتی که در این تاپیک مطرح شده است، از جمله سوالات دوست عزیز، آیدی محترم یاس من، از آنجا که بنده مکرّر در چند تاپیک در این مورد مفصل بحث کرده ام که از بخش آمار پروفایلم قابل پیگیری است، لذا نکات را تکرار نمی کنم.
[=Garamond]
[=Garamond]اما توجّه داشته باشید که یک نظری توسط عده ای از بزرگان شیعه خصوصا در سالهای اخیر مطرح شده است که متقن تر و منطقی تر بنظر می رسد و شواهد عقلی و نقلی فراوانی هم بر صحّت آن، وجود دارد.
[=Garamond]
[=Garamond]و آن اینکه ذاتا اسلام با قبول تصدّی مسئولیت هایی مانند مرجع تقلید شدن، قاضی شدن و... توسط خانم ها مخالف نیست، بلکه با قبول این مسئولیت ها بطوری که با رعایت حدود الهی همراه نشود، مخالف است. و لذا در سالهای اول اسلامی، که محدودیت هایی وجود داشت و خصوصا شرایط و بستر اجتماعی حضور مسئولیت مدارانه ی خانم ها وجود نداشت، شاهد چنین اتفاقی نبوده ایم. یعنی به خاطر شرایط زمانی و مکانی خاصی که در 1400 سال پیش عربستان بوده، خانم ها مسئولیت اینگونه نداشته اند.
[=Garamond]
[=Garamond]ولی امروزه با پیشرفت فکر انسان ها و همچنین فراهم آمدن امکانات فراوان از جمله دنیای مجازی برای انجام کارهای اجرایی و عدم لزوم تعامل مستقیم با نامحرم در کارهای اجرایی و همچنین با فراهم آمدن شرایط دفتر داشتن و انجام امور اجرائی با وساطت کارمندان و...، محذورات جنبی پذیرش مسئولیت های اینگونه توسط خانم ها برطرف شده است.
[=Garamond]
[=Garamond]لذا همانطور که امروزه در زمان ما، یک مرجع تقلید خودش تعامل مستقیم زیادی در امور اجرایی ندارد و چه بسا اصلا دخالت مستقیمی در امور اجرایی ندارد و این امور با نظارت ایشان توسط مسئولین دفاتر ایشان انجام می شود، لذا محذورِ ارتباط خانم مثلا در مقام مرجعیت با نامحرم و.... هم برای او برطرف شده است.
[=Garamond]
[=Garamond]یکی از کسانی که در سال های اخیر نظر به امکان مرجع تقلید شدن خانم ها بطور مطلق و همچنین قضاوت خانمها و... داده است، حضرت آیت الله جوادی آملی (حفظه الله) است که بنده متن کامل کتاب زن در آینه ی جلال و جمال ایشان را که نظراتشان در این باب را کامل و مستدل و مستند ارائه نموده اند برای دانلود رایگان گذاشته ام که در ذیل لینک دانلود این کتاب ارزشمند را قرار می دهم.
[=Garamond]
[=Garamond]لینک دانلود کتاب زن در آینه ی جلال و جمال نوشته ی آیت الله جوادی آملی
[=Garamond]
[=Garamond]http://www.askdin.com/downloads.php?do=file&id=719
[=Garamond]
[=Garamond]البته از دیگر فقهایی که در این امور نظرات به خصوصی دارند و نکات دقیق علمی را مطرح نموده اند می توان به آیت الله محمد ابراهیم جنّاتی و آیت الله صانعی اشاره کرد.
[=Garamond]
[=Garamond]پیوسته متعالی
[=Garamond]یاحق
با سلام
لطف و جود و بخشش الهی به بندگان، خارج از مدار حکمت و عدل الهی نیست، وقتی می گوییم خدا عادل است یعنی به هر کس به قدر شایستگی و ظرفیتش می دهد و انگاه که می گوییم خدا حکیم است، یعنی کار بیهوده و عبث نمی کند و از زشتی و ظلم و ناروائی مبراست، بدان معناست که کارهایش بر اساس عدل و راستی است یعنی به هر کس همان اندازه عطا می کند و لطفش شامل حال می شود که شایستگی و ظرفیتش را دارد.
اینطور نیست که بدون حساب و کتاب و بدون ملاک و قاعده و بدون دلیل، به افراد لطف کند، نظام خداوند، نظامی است بر اساس شایستگی ها و ظرفیت افراد و اینهمه در علم الهی وجود دارد که چه کسی ظرفیت، شایستگی و قابلیت بیشتری دارد.
پس علم و عدل و حکمت الهی در مسأله لطف الهی دخالت دارند.
سفیر;126589 نوشت:
سفیر;126589 نوشت:
در مورد انسان، خصوصاً انسان غیرمعصوم که دارای نواقص و کاستی های فراوانی است، شاید این چنین رفتاری بلا اشکال باشد و این تفاوت و تبعیض، را بتوان نادیده گرفت. اما در خصوص خداوند که واجد همه کمالات است از جمله علم و حکمت و قدرت و عدل و ... چنین رفتار تبعیض گونه ای برخلاف علم و حکمت و عدل خداوندی و نشان ضعف و نقصان ذات باریتعالی است در حالیکه در جای خود ثابت کردیم که خداوند مبرا از هرگونه نقص و ضعف و کاستی است.
اتفاقاً با همین مطلب اخیرتان، شما مقدمات قبلی بحث خودتان را نقض کردید و بنوعی همان نظریه صحیح، مبنی بر اینکه "لطف الهی هم بر اساس عدل و حکمت الهی و دارای چارچوب و قاعده و ملاک و معیار مشخصی است" را تأیید کردید. وقتی مشخص شد که انتخاب و گزینش انبیاء و اولیاء الهی بر اساس شایستگی و ظرفیت آنها بوده و نه لطف بی دلیل و تصادفی خداوند به بعضی از بندگان، روشن می شود که اساساً همه الطاف الهی قاعده مند و ملاک محور است؛ یعنی اینطور نیست که خدای حکیم و علیم و عادل، به شایستگی و ظرفیتها و قابلیت های افراد توجهی نداشته باشد.
موفق باشید ...:Gol:
با سلام خدمت دوست گرانقدرم جناب محسن 56
آقا دمت گرم خدا بهت عوض خیر بده
من نمیدونم بعضیها همش میخوان به این مسئله زن و مرد و حقوق زنان دامن بزنن همش میخوان این مسئله رو کشش بدن آخه یکی نیست به این بزرگواران بگه آخه برادر من خواهر من دوره طرح این مسائل گذشت شما یه دور تو شهر و دیارت بزن ببین کجا حقوق زنان داره پایمال میشه الحمد لله به برکت نظام مقدس جمهوری اسلامی همش دارن به زن بها میدن الحمد لله رب العالمین زنان جامعه ما همش دارن از آنچه که در شرع و قانون براشون تعیین شده میرسن
یه سر به دادگاها بزنید ببینیدکه اگه واقعا زنی بخواد به حق و حقوقش برسه چه دماری از مرد ظالم در میارن بنده با قاطعیت میگم طرح چنین مباحثی تکرار مکررات هست و بس
همینقدر بگم که از زمانی جاهلی که قرآن ترسیم وحشتناکی از آن دوران دارد مثل آیه ی شریفه :
وَ اِذا بُشِّرَ اَحَدُهُمْ بِالاُْنْثی ظَلَّ وَجْهُهُ مُسْوَّداً وَ هُوَ کظیم * یتَواری مِنَ الْقَوْمِ مِنْ سُوءٍ ما بُشِّرَ بِهِ اَیمْسِکهُ عَلی هُونٍ اَمْ یدُسُّهُ فِی التُّرابِ اَلا ساءَ ما یحْکمُونَ.
تا ارزش گزاری دو صد چندان اسلام مثل احادیث اینچنینی :
رسول خدا صلی الله علیه و آله می فرماید:
نعم الولد البنات المخدّرات من کانت عنده واحدة جعلها اللّه له سترا من النار و من کانت عنده اثنتان أدخله الله بها الجنة.
خوب فرزندانی اند دختران پرده نشین. آن کسی که دارای یک دختر باشد، او حجابی است برای پدر و مادرش از آتش، و هر کسی که دارای دو دختر باشد، خدا به واسطه آن دو او را وارد بهشت گرداند.
امام صادق علیه السلام می گوید:
البنات حسنات و البنون نعمة، و الحسنات یثاب علیها، و النّعمة یسئل عنها
دختران، حسنات هستند و پسران، نعمت هستند. و بر حسنات، ثواب داده می شود و از نعمتها سؤال می شود.
در روایتی آمده است:
و بشّر النّبی صلی الله علیه و آله بابنة فنظر فی وجوه أصحابه، فرأی الکراهة فیهم، فقال: ما لکم؟ ریحانة أشمّها و رزقها علی اللّه عزّوجلّ و کان صلی الله علیه و آله أبابنات.
به رسول خدا صلی الله علیه و آله بشارت دختر دادند. پیامبر صلی الله علیه و آله به صورت اصحاب خود نگاه کرد. چهره آنان را افسرده و غمگین دید. فرمود: چرا غمناک هستید؟ دختر گُلی است که او را می بویم و رزق و روزی او با خداست، و پیامبر صلی الله علیه و آله پدر دختران بوده است.
کاملا معلوم میشه که جایگاه زن در اسلام کجاست و طرح این مباحث تکرار مکررات هست
خواهشا نگید این احادیث فلان و بهمانه همش احادیثی هست بحد تواتر مصادرش رو هم جهت عدم اطاله کلام ننوشتم
باز بیائید و بفرمائید جایگاه زن معلوم نیست