از همه چی خسته شدم (ارتباط شوهرم با خانم هاي نامحرم)

تب‌های اولیه

81 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
از همه چی خسته شدم (ارتباط شوهرم با خانم هاي نامحرم)

:Ghamgin:
سلام من تازه واردم نمیدونم مشکلمو چجوری عنوان کنم
دوست دارم کمکم کنید همه چی رو بتونم درست کنم
من 6ساله ازدواج کردم یه پسر 5ساله هم دارم
من عاشق همسرم بودم یعنی با اینکه فامیل بودیم از قبل هم با هم چند سالی دوست بودیم تا اینکه بعد از سربازیش یجورایی نمیخواست بیاد خواستگاری . یعنی زیر قولش میخواست بزنه.
خلاصه با هر بدبختی بود راضیش کردم تا بیاد
اینم بگم مشل همسر من همین رفتارشه که میخوام بگم
با اینکه قبل ازدواج با من دوست بود با چندین دختر دیگه هم دوست بود
حتی تو نامزدی و بعد عروسی هم با دخترهای زیادی بودش.
تازگی ها احساس میکرد درست شده و سرش به سنگ خورده اما نمیدونم چرا عین این معتادا شده یسره اون گوشیش تو دستشه و اس ام اس بازی میکنه.
خودم تا حالا خیلی از اس ام اس هاشو دیدم که چه حرفایی به هم مینویسن
اینم بگم با یکی دونفر نیست که بگم عاشق کسیه ها نه
به قول خودش تنوع طلبه و هر چند ماه با چندین نفر
:Ghamgin:
الانم دیگه احساس میکنم بریدم دیگه نمیتونم تحملش کنم
منی که این همه سال با این اخلاقش کنار اومدم دیگه نمیتونم
البته تو این چند سال همش قهر و آشتی و دعوا سر همین کارش بوده ها ولی درست بشو نیست
کمکم کنید بگید چیکار کنم؟
تازگی ها دارم به این نتیجه میرسم که ترکش کنم برم خونه مامانم برای طلاق
اما خودمو خوب میشناسم نمیتونم طاقت بیارم
کمکم کنید؟

خسته دل;165525 نوشت:
:ghamgin:
سلام من تازه واردم نمیدونم مشکلمو چجوری عنوان کنم
دوست دارم کمکم کنید همه چی رو بتونم درست کنم
من 6ساله ازدواج کردم یه پسر 5ساله هم دارم
من عاشق همسرم بودم یعنی با اینکه فامیل بودیم از قبل هم با هم چند سالی دوست بودیم تا اینکه بعد از سربازیش یجورایی نمیخواست بیاد خواستگاری . یعنی زیر قولش میخواست بزنه.
خلاصه با هر بدبختی بود راضیش کردم تا بیاد
اینم بگم مشل همسر من همین رفتارشه که میخوام بگم
با اینکه قبل ازدواج با من دوست بود با چندین دختر دیگه هم دوست بود
حتی تو نامزدی و بعد عروسی هم با دخترهای زیادی بودش.
تازگی ها احساس میکرد درست شده و سرش به سنگ خورده اما نمیدونم چرا عین این معتادا شده یسره اون گوشیش تو دستشه و اس ام اس بازی میکنه.
خودم تا حالا خیلی از اس ام اس هاشو دیدم که چه حرفایی به هم مینویسن
اینم بگم با یکی دونفر نیست که بگم عاشق کسیه ها نه
به قول خودش تنوع طلبه و هر چند ماه با چندین نفر
:ghamgin:
الانم دیگه احساس میکنم بریدم دیگه نمیتونم تحملش کنم
منی که این همه سال با این اخلاقش کنار اومدم دیگه نمیتونم
البته تو این چند سال همش قهر و آشتی و دعوا سر همین کارش بوده ها ولی درست بشو نیست
کمکم کنید بگید چیکار کنم؟
تازگی ها دارم به این نتیجه میرسم که ترکش کنم برم خونه مامانم برای طلاق
اما خودمو خوب میشناسم نمیتونم طاقت بیارم
کمکم کنید؟

سلام ، یادتون باشه طلاق اخرین راه هست...

این ماجرا محدود به شما و شوهر شما نمیشه...

دوتا از دامادامون همین حالت هستن و خواهر های ما هم مثل شما.......

ببخشید تا جائی که میشه تحمل کنید و اگه میشه کمکش کنید ، البته کار سختیه ...

ولی کار نشد نداره...

شوهر شما و دامادهای ما و برادر من و امثال اون بلاخره یک روز باید درست بشن....

صبر و پشتکار...

مرسی
یه سوال؟
چجوری اینجا به هم صلوات میدن؟

خسته دل;165534 نوشت:
مرسی یه سوال؟ چجوری اینجا به هم صلوات میدن؟

[=Times New Roman]
سلام
جهت راهنمایی شما:

http://www.askdin.com/showpost.php?p=144729&postcount=5

با اینکه قبل ازدواج با من دوست بود با چندین دختر دیگه هم دوست بود
حتی تو نامزدی و بعد عروسی هم با دخترهای زیادی بودش.
تازگی ها احساس میکرد درست شده و سرش به سنگ خورده اما نمیدونم چرا عین این معتادا شده یسره اون گوشیش تو دستشه و اس ام اس بازی میکنه.
خودم تا حالا خیلی از اس ام اس هاشو دیدم که چه حرفایی به هم مینویسن
اینم بگم با یکی دونفر نیست که بگم عاشق کسیه ها نه
به قول خودش تنوع طلبه و هر چند ماه با چندین نفر

این که مردا تنوع طلبند یه نکته طبیعی و جزو ذاتشونه. اما اگه مردی خداشناس باشه، هیچ وقت بعد از ازدواج دنبال این میل و هوس نمیره و سعی میکنه با همسر خودش باشه.
اما گاهی اوقات، این احساس تو بعضی مردا به صورت عادت در میاد. ولی به نظر من خوبه پیشنهاد ازدواج مجدد رو هم تجربه کنید. ممکنه به کلی رد کنه و ممکنه استقبال کنه؛ اگه تنوع طلبی به صورت یه عادت براش نشده باشه، به همین پیشنهاد اکتفا میکنه. در غیر اینصورت لازمه که حتما به یک مشاور مراجعه کنید.

اندیشه;165530 نوشت:
سلام ، یادتون باشه طلاق اخرین راه هست...

این ماجرا محدود به شما و شوهر شما نمیشه...

دوتا از دامادامون همین حالت هستن و خواهر های ما هم مثل شما.......

ببخشید تا جائی که میشه تحمل کنید و اگه میشه کمکش کنید ، البته کار سختیه ...

ولی کار نشد نداره...

شوهر شما و دامادهای ما و برادر من و امثال اون بلاخره یک روز باید درست بشن....

صبر و پشتکار...

با سلام.

بنظرتون این خانومها تا کی باید تحمل کنند و یا در کل چند خانم دیگه باید با این مشکل کنار بیان تا آقایون تنوع طلب راحتتر به اهدافشون برسن؟؟؟

مریم گلی;165573 نوشت:
با سلام.

بنظرتون این خانومها تا کی باید تحمل کنند و یا در کل چند خانم دیگه باید با این مشکل کنار بیان تا آقایون تنوع طلب راحتتر به اهدافشون برسن؟؟؟

نمیدونم واقعا؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

ولی طلاق هم گزینه ی خوبی نیست......

شرایط یک زن تنها تو این زمونه واقعا سخته.......

ولی حرف شما هم درسته .

سلام خدمت همه دوستان

به نظر من ، الان داده های ما برای تصمیم گیری نصف است یعنی ما از دل شوهر شما خبری نداریم

که آیا ایشان از ابتدا ازدواج با همین شدت هوس باز بوده و در این مدت تغییری در او رخ نداده ؛ یعنی رفتار شما باعث تشدید رفتارش نشده است درضمن رابطه ایشون با دختراهای دیگه در حد تلفن است یا در حد مسافرت و باهم رفتن هم هست؟

[="red"]ولی[/]

راه حلی که به ذهن من میرسد ، به طرق مختلف باید به او بفهمانید که در سراشیبی پیری است و دیگر برای دختران جذابیتش کم می شود و تنها کسی که در کنارش میماند شمایید .او قطعا در چیزی هایی به شما وابسطه است مثلا غذاهایی که شما می پزید و این ویژگی ها برای او دیگر طبیعی و تبدیل به عادت شده است در این ویژگی ها تغییر ایجاد کنید مثلا یک روز غذای خیلی خوب و روز بد یه غذای سوخته ، که این ویژگی ها دوباره به یادش بیافتد .

نصب دستگاههای کوچک قطع سیگنال در خانه به صورت مخفی و قطع سیگنال در چند ساعت از روز به طوری که دائمی نباشد تا متوجه شود و به این صورت باید به تدریج این عادت را با عادتی دگر از تنش جدا کنید

راستی اگر مقدور است شغل شوهرتان را بفرمایید ، چون اغلب فراغت بال است که شیطان را به زحمت می اندازد تا انسان دیگری را به گناه بیاندازد

خسته دل;165525 نوشت:

خلاصه با هر بدبختی بود راضیش کردم تا بیاد

سلام دوست عزیز به اسک دین خوش آمدید
متاسفانه اولین اشتباهتون این بود که نباید کسی رو که یک عمر می خواهید با اون زندگی کنید اجبار به ازدواج کنید
خیلی کسانی بودن که عاشق بودن ولی وسط راه عشقشون فرو کش کرد
حالا بماند که شوهرتون در مورد ازدواجتون دچار تردید شده بوده

خسته دل;165525 نوشت:

با اینکه قبل ازدواج با من دوست بود با چندین دختر دیگه هم دوست بود
حتی تو نامزدی و بعد عروسی هم با دخترهای زیادی بودش.

خواهرم شما که این مسئله رو میدونستین یا نباید با همچین فردی ازدواج می کردین یا اینکه از همون اول جلوی این رفتار زشتشو میگرفتین که ادامه پیدا نکنه

خسته دل;165525 نوشت:

الانم دیگه احساس میکنم بریدم دیگه نمیتونم تحملش کنم

نه تنها شما بلکه دیگران هم اگر همچین رفتاری از شوهرشان ببینند نمی توانند تحمل کنن
خسته دل;165525 نوشت:

منی که این همه سال با این اخلاقش کنار اومدم دیگه نمیتونم

متاسفانه در این مورد اشتباه کردین و شوهرتان از این مسئله سوء استفاده



حتما پیش یه روانشناس بروید و ازشون راهکار بخواهید
انشاالله که مشکلتون به حق بی بی زینب بر طرف بشه
ما هم برای شما دعا میکنیم

واقعا بعضی وقتها با این رفتارهای مردها من از مرد بودنم خجالت میکشم

مرسی بچه ها از حرفاتون
ولی همسرم قبلا که وقتش آزاد تر بود و ماشینش مدل بالا بود میدونستم با دخترا میرفت بیرون طوری بود که وقتی من میگفتم بریم بیرون انقدر باید التماس میکردم شایدم کار به گریه ام میکشید تا عین این بچه ها منو بچه ام رو ببره بیرون
ولی خودش راحت بادخترا بیرون میرفت حتی عکسهایی ازشون تو گوشیش دیدم
و الان بخاطر فشار مالی و پایین بودن ماشینش میدونم بیرون نمیره ولی خوب اس ام اس بازی هاش دیوونه ام کرده.میدونمم که بیرون از خونه که هست تماس تلفنی هم داره
یه ماه پیش یکی از دخترا زنگ زده بود به گوشی دوم همسرم و اتفاقا اون گوشیش خونه بود . خلاصه یه کاری کردم دختره رو کشیدم بیرون یه حرفایی میزد دختره که من هنگ کرده بودم
اون خانم از همسرش جدا شده بود و خونه مامانش بود هنوز طلاق نگرفته بود .خیلی حرفا میزد نمیدونم خیلی هم قسم میخورد که راسته میگفت حتی بهت حرفامو ثابت میکنم(که رابطه ج ن س ی)دارن.(البته ببخشید) حتی یه مشت قرص ضد بارداری از کیفش در آورد ریخت بیرون گفت شوهرت گفته از اینا مصرف کن
به اون گفته بود که مجرده و زن نداره .دختره اصلا باورش نمیشد که زن داشته باشه آخه همسرم تیپش یه جوری که هیچ کس متوجه نمیشه زن داره البته سنی هم نداره هامتولد62
خلاصه یکی دورو ز گذشت و بعد همه این حرفارو به همسرم گفتم و گفتم که من حرفاشو باور نکردم اونم زد زیر همه چیز و گفت دروغ میگه.
الانم دختره دست بردار نیست همش اس میده به شوهرم
و منو میخواد پیش همسرم خراب کنه بهش با یه خط دیگه اس داده بود که منو با یه مرد دیگه تو ماشین دوستش دیده
همسرم خیلی عصبانی شده بود تا اینکه بهش فهموندم کار همون خانومه و دروغ میگه
بیشتر اعصاب خوردی های من بخاط اینه که چرا اون میبینه که من به اس هاش حساسم تو خونه این کارو میکنه اصلا بره بیرون اس بزنه و یه کاری کنه که من نفهمم.
وقتایی هم که دعوامون میشه انگار از قصد و لجبازی بیشتر میشینه اس میده تا من ببینم.
نمیدونم چیکار کنم؟
تا الان که به نتیجه ای نرسیدم

خسته دل;165664 نوشت:
مرسی بچه ها از حرفاتون
ولی همسرم قبلا که وقتش آزاد تر بود و ماشینش مدل بالا بود میدونستم با دخترا میرفت بیرون طوری بود که وقتی من میگفتم بریم بیرون انقدر باید التماس میکردم شایدم کار به گریه ام میکشید تا عین این بچه ها منو بچه ام رو ببره بیرون
ولی خودش راحت بادخترا بیرون میرفت حتی عکسهایی ازشون تو گوشیش دیدم
و الان بخاطر فشار مالی و پایین بودن ماشینش میدونم بیرون نمیره ولی خوب اس ام اس بازی هاش دیوونه ام کرده.میدونمم که بیرون از خونه که هست تماس تلفنی هم داره
یه ماه پیش یکی از دخترا زنگ زده بود به گوشی دوم همسرم و اتفاقا اون گوشیش خونه بود . خلاصه یه کاری کردم دختره رو کشیدم بیرون یه حرفایی میزد دختره که من هنگ کرده بودم
اون خانم از همسرش جدا شده بود و خونه مامانش بود هنوز طلاق نگرفته بود .خیلی حرفا میزد نمیدونم خیلی هم قسم میخورد که راسته میگفت حتی بهت حرفامو ثابت میکنم(که رابطه ج ن س ی)دارن.(البته ببخشید) حتی یه مشت قرص ضد بارداری از کیفش در آورد ریخت بیرون گفت شوهرت گفته از اینا مصرف کن
به اون گفته بود که مجرده و زن نداره .دختره اصلا باورش نمیشد که زن داشته باشه آخه همسرم تیپش یه جوری که هیچ کس متوجه نمیشه زن داره البته سنی هم نداره هامتولد62
خلاصه یکی دورو ز گذشت و بعد همه این حرفارو به همسرم گفتم و گفتم که من حرفاشو باور نکردم اونم زد زیر همه چیز و گفت دروغ میگه.
الانم دختره دست بردار نیست همش اس میده به شوهرم
و منو میخواد پیش همسرم خراب کنه بهش با یه خط دیگه اس داده بود که منو با یه مرد دیگه تو ماشین دوستش دیده
همسرم خیلی عصبانی شده بود تا اینکه بهش فهموندم کار همون خانومه و دروغ میگه
بیشتر اعصاب خوردی های من بخاط اینه که چرا اون میبینه که من به اس هاش حساسم تو خونه این کارو میکنه اصلا بره بیرون اس بزنه و یه کاری کنه که من نفهمم.
وقتایی هم که دعوامون میشه انگار از قصد و لجبازی بیشتر میشینه اس میده تا من ببینم.
نمیدونم چیکار کنم؟
تا الان که به نتیجه ای نرسیدم

غصه خوردن جز اینکه به ضرر شما باشه هیچ اثری نداره....

خواهر من اینقد غصه خورد که الان همش مریضه...

من فکر کنم رابطه تون و با خدا بیشتر و بیشتر کنید و از خودش کمک بخواین

خیلی بهتره...

خدا بهترین کمک رسونه در هنگام سختی ها...

فکر کنم بهترین راه هم همینه
فقط نمیدونم خدا چرا جوابمو نمیده

خسته دل;165671 نوشت:
فکر کنم بهترین راه هم همینه
فقط نمیدونم خدا چرا جوابمو نمیده

نمیدونم ،

ارتباط با خدا تو این زمونه واقعا نیاز به یه عزم قوی داره...

من خودم کسی نیستم که بخوام به شما چیزی بگم........

ولی با تمرین میشه از خدا جواب گرفت ،

خدا همیشه جواب میده......

سلام
این حداقل سومین نفریه که همچین بحثی رو مطرح کردند!
نمی دونم کسی نیست بحث ها رو مدیریت کنه!
نقل قول:
تا اینکه بعد از سربازیش یجورایی نمیخواست بیاد خواستگاری . یعنی زیر قولش میخواست بزنه.
خلاصه با هر بدبختی بود راضیش کردم تا بیاد


سلام
این اولین اشتباه شما بود!
وقتی عشق رو گدایی می کنید! باید هم همچین رفتاری رو انتظار می کشید!
ولی دیر نشده!
نقل قول:
با اینکه قبل ازدواج با من دوست بود با چندین دختر دیگه هم دوست بود
حتی تو نامزدی و بعد عروسی هم با دخترهای زیادی بودش.
تازگی ها احساس میکرد درست شده و سرش به سنگ خورده اما نمیدونم چرا عین این معتادا شده یسره اون گوشیش تو دستشه و اس ام اس بازی میکنه

چه چیز همسرتون باعث شده بود که با اینکه می دونستید تو عشقش پا نیست! و نیموده داره خیانت می کنه! اینطوری عاشقش بشید!وقتی می گم اینطوری یعنی دیوانه وار!
هر کی بود! همون اول ولش می کرد!
در خصوص گوشی!
خوب اون هم اشتباه کرده!
اگه واقعا به شما علاقه نداشت نباید تحت حرف های شما زیر بار ازدواج می رفت! تا الان دنبال گمشدش باشه!
این یعنی راهی نیست!
نه!
فقط دارم تحلیل می کنم!
ببینید!
اون بدون اینکه به شما صراحتا گفته باشه! یا حتی خودش متوجه شده باشه! داره رنج میبره!
دقیقا همانطور که گفتید معتاد!
ولی می دونه با این مسکن ها!(اس و ...) قلبش آروم نمیگیره!
می گویید نه!
یک بار مردونه و از جانب یک دوست بشینید پای حرفهاش! اونو بشکنید! نه به معنای خرد کردنش به معنای خالی کردنش!
اگه مردتون ! عشقتون رو می خواهید و همانطور که گفتی نمی تونید طلاقش بدهید !
پس نجاتش بدید!
برای عشقتون مبارزه کنید!
سخته ولی اگه این آدم مشکلش بر طرف بشه! افسانه میشه!
باور کنید!
سعی نکنید! مشکلش رو به رخش بکشید اون داره به اندازه کافی رنج میبره!
اون قدم اول اعتیاد رو همانطور که گفتید با شما قبل از ازدواج با شما و در کنار شما با چندید نفر دیگه شروع کرده بود!
اون در به در دنبال یک عشق واقعی میگرده! منتهی فکر می کنه یافتنیه!
نه ساختنی
بهش کمک کنید!
به فکرش
به احساسش!
به قلبش!
قلبی که خیلی مریضه!
اون بیش از هرکس دیگه به شما نیاز داره!
نمی دونم تونستم منظورم رو بگم یا نه!
نه!
من مدافع مردها نیستم!
من فقط می خوام عشقتون رو به خودتون بر گردونم!
و تنها کسی که می توه اونو به خودتون برگردونه
خودتونید

خسته دل;165671 نوشت:
فکر کنم بهترین راه هم همینه
فقط نمیدونم خدا چرا جوابمو نمیده

سلام خواهر بزرگوار.

مگه میشه خدا جواب بنده هاش رو نده.
خدا جواب میده این ماییم که گوش شنوا وچشم بینا نداریم.

شما بهتره بعداز توکل به خدا و توسل به ائمه کمی به اعمال و رفتار خودتون فکر کنید و ببینید
کجای زندگیتون کوتاهی کردید که همسرتون در بیرون از خونه دست به این رفتارها میزند
بعد با یک مشاور صحبت کنید.
بنظر بنده اگر بعداز این کارها راهی برای اصلاح شوهرتون و شاید رفتار خودتون پیدا نکردید بهترین کار برای شما و همسرتون جدایی است.

وای که چه اشتباهی کردین از همون دوران دوستی اجازه دادین اینطور به تنوع طلبیش ادامه بده. و تعجب میکنم که تا حالا با همچین رفتاری تحمل کردین؟ چون میدونم برا یه زن واقعا سخته. البته حدس میزنم چطر با مساله کنار اومدین.
تا حالا شده تهدیدش کنین به اینکه خودتون هم متقابلا اینکار رو خواهین کرد؟ چی میگه در جواب؟

سرگشته;165872 نوشت:
وای که چه اشتباهی کردین از همون دوران دوستی اجازه دادین اینطور به تنوع طلبیش ادامه بده. و تعجب میکنم که تا حالا با همچین رفتاری تحمل کردین؟ چون میدونم برا یه زن واقعا سخته. البته حدس میزنم چطر با مساله کنار اومدین.
تا حالا شده تهدیدش کنین به اینکه خودتون هم متقابلا اینکار رو خواهین کرد؟ چی میگه در جواب؟

وای نکنه این کارو بکنی؟! غرور مرد تنها دارایی اونه، خرد کردنش به ضرر خودته!
من با جناب اشکان موافقم!
ضمنا مراجعه به یه مشاور هم بی اثر نیست!

سلام خواهرم ببيند چن تا راه بنده ميگم تست كنيد چند ماه جوابشو اينجا بنويسيد

ببنيد اول ايشون كارشون چي هست ؟در زمان كار وقت آزادي دارن؟

اينارو به اين دليل پرسيدم بعضي از افراد يه جوري معتاد عشق دور شدن علاقه زيادي هم ندارن ها به طرف ولي دوست دارن اس ام اس بدن و حرفهاي بي خودي بزنند

شما بايد اين كار بكنيد زماني كه سر كار هستند اس ام اس بديد مثلا محتويات اس ام اس

سلام كجاي خسته شديد منم مثلا خونه ام آشپزي ميكنم چي دوست داري غذا بپذم و اين طوري با شوهرتون رابطتتونو نزديك كنيد

به ببينيد چي باعث شده اينطوري بشه باهاش منطقي حرف بزنيد فكر نكنيد فقط مقصر اون هست شما يه جايي كمبودي گذاشتيد جبران كنيد ببينيد از چه لباسهاي خوشش مياد از چي شما ناراضي كه اين كمبود با ديگران پر ميكنه پس حرفاتونو با اس ام اس بگيد حتي زماني كه خونه هست اس ام اس بديد چون اينطور آدمها هميشه يه زمان مخصوصي دارن مثلا 12 شب منتظر اس ام اس هست اون ساعت سرشو مشغول كنيد با فيلم حرف و ...

در كنار اون دعا و نزديك شدن به خدا فقط دعا كار ساز نيست بايد خودتونم تغييراتي بديد انشا الله خدا هم بندگانشو دوست داره كمك ميكنه


با سلام
شاید این لینک که سرکار آذربانو زحمت معرفیش رو کشیدن بتونه بدردتون بخوره .


http://www.askdin.com/showpost.php?p=165948&postcount=2

امیدوارم هر چه زودتر مشکلتون حل بشه:Gol:

ashkan;165729 نوشت:
چه چیز همسرتون باعث شده بود که با اینکه می دونستید تو عشقش پا نیست! و نیموده داره خیانت می کنه! اینطوری عاشقش بشید!وقتی می گم اینطوری یعنی دیوانه وار! هر کی بود! همون اول ولش می کرد!

خوب دیوونه وار دوسش داشتم.
الانم الانه که میدونم چه خیانتی بهم کرده فکر اینکه بخوام یه روز ازش دور بمونم رو نمیتونم بکنم.
همینه که میگن وقتی عاشق بشی چشمات کور میشه!

iran masood;165926 نوشت:
سلام خواهرم ببيند چن تا راه بنده ميگم تست كنيد چند ماه جوابشو اينجا بنويسيد ببنيد اول ايشون كارشون چي هست ؟در زمان كار وقت آزادي دارن؟ اينارو به اين دليل پرسيدم بعضي از افراد يه جوري معتاد عشق دور شدن علاقه زيادي هم ندارن ها به طرف ولي دوست دارن اس ام اس بدن و حرفهاي بي خودي بزنند شما بايد اين كار بكنيد زماني كه سر كار هستند اس ام اس بديد مثلا محتويات اس ام اس سلام كجاي خسته شديد منم مثلا خونه ام آشپزي ميكنم چي دوست داري غذا بپذم و اين طوري با شوهرتون رابطتتونو نزديك كنيد به ببينيد چي باعث شده اينطوري بشه باهاش منطقي حرف بزنيد فكر نكنيد فقط مقصر اون هست شما يه جايي كمبودي گذاشتيد جبران كنيد ببينيد از چه لباسهاي خوشش مياد از چي شما ناراضي كه اين كمبود با ديگران پر ميكنه پس حرفاتونو با اس ام اس بگيد حتي زماني كه خونه هست اس ام اس بديد چون اينطور آدمها هميشه يه زمان مخصوصي دارن مثلا 12 شب منتظر اس ام اس هست اون ساعت سرشو مشغول كنيد با فيلم حرف و ... در كنار اون دعا و نزديك شدن به خدا فقط دعا كار ساز نيست بايد خودتونم تغييراتي بديد انشا الله خدا هم بندگانشو دوست داره كمك ميكنه

بله .یه وقتایی که این کارا و میکنم یعنی سرشو گرم میکنم بیخیال میشه.
ولی خوب موقتیه دیگه ؟واسه 1 روز جواب میده این تست.
به هر حال ممنونم دوست خوبم.مطالبی که گفتی مفیده.

خسته دل;166036 نوشت:
خوب دیوونه وار دوسش داشتم.
الانم الانه که میدونم چه خیانتی بهم کرده فکر اینکه بخوام یه روز ازش دور بمونم رو نمیتونم بکنم.
همینه که میگن وقتی عاشق بشی چشمات کور میشه!

من واقعا موندم بعضی از زنها عاشق چیه ما مردها می شوند

زوجی رو میشناختم که در دوران جوانی با هم دوست خیابانی بودند و روز عقد نمیدونم سر چی دعواشون میشه متاسفانه آقای بی شعور با کله میزنه توی دماغ خانم ، همانجا مادر آقا به خانم میگه اخلاق پسر من همینه اگر میتونی با اخلاقش کنار بیایی بله رو بگو وگرنه خودت رو بدبخت نکن ولی خانم میگه نه من دوستش دارم، بالاخره ازدواج کردند و 6 ماه بعد آقا متاسفانه با خانمها فاحشه رفت آمد میکرد جوری که به خانه خودش هم می آوردشون
بعد از مدتی متاسفانه بچه دار می شوند و بالاخره بعد از 5 سال دعوا و دادگاه از هم دیگر طلاق میگیرند

دوستان این دوستیهای خیابانی بیشتر مواقع نتیجه اش همین است

انشاالله خدا شما رو کمک کند ولی رفتن پیش روانشناس رو اصلا عقب نیاندازین


سلام
عرض ادب و احترام
مشکل شما برای کارشناسان سایت ارسال شده به زودی کارشناس سایت هم به بحث می شوند یکم سرشان شلوغ است
از همه دوستان هم که در بحث شرکت می کنند تشکر می کنیم

نقل قول:
ن واقعا موندم بعضی از زنها عاشق چیه ما مردها می شوند

سلام
خودتون رو دلت كنيد! قياس به نفس !!؟
نقل قول:
ولی رفتن پیش روانشناس رو اصلا عقب نیاندازین

نه عزيزم شما خانم ها رو خوب نشناختيد! اين عشق يك امر و بحران رواني نيست كه روانشناس لازم داشته باشه!
مگر منظورتون مشاور باشه كه بنده هم اكيدا توصيه مي كنم با يك مشاور زبده و با تقوي چندين و چند جلسه مشورت داشته باشيد!
نقل قول:
یعنی اینجا جاش نیست؟
اگه مشکلی هست بگید تاپیکم و میبندم.

مشكل از شما نيست
بايد سوالات دوستان . بخصوص جوابهاشون آرشيو بشه!
به عنوان يك مجموعه قابل مطالعه در دسترس دوستان قرار بگيره! تا از تكرار و اطاله جلوگيري بشه!
................
نقل قول:
خوب دیوونه وار دوسش داشتم.
الانم الانه که میدونم چه خیانتی بهم کرده فکر اینکه بخوام یه روز ازش دور بمونم رو نمیتونم بکنم.
همینه که میگن وقتی عاشق بشی چشمات کور میشه!

سعي كرديد با ايشان گفتگويي داشته باشيد كه بتونه راحت حرف دلشو بزنه!؟
يا متوجه شديد چه كاستي ايي داريد؟

سلام عزیزم

میدونم خيلي سخته و وحشتناكه نمي شه بي خيال شد تازه وقتي حل شه ايشاله ، باز يه نقطه سياه مي شه تو زندگي
چی باعث شده هنوزم مثل قبل عاشقه شوهرت باشی؟

دليل خيانت، از يک همسر به همسر ديگر بسيار متفاوت است. دليل اتفاقي که براي زندگي شما افتاده، مي‏تواند تأثير زيادي روي تصميم شما بگذارد و برخورد شما را بسيار متفاوت کند.

تصور اشتباهي که وجود دارد اين است که اگر فردي مي‏خواهد با همسري که خيانت کرده زندگي کند ، بايد يا او را در اولين فرصت ببخشد يا با حالت قهر به زندگي با او ادامه دهد ، در حالي که حالت‏هاي ديگري نيز وجود دارد: اول از همه توجه داشته باشيد که لازم نيست همسرتان را خيلي زود ببخشيد!
تصور نکنيد که قصد اين است که دلخوري را در دلتان براي سال‏ها نگه داريد اما فراموش نکنيد که فشار وارد کردن به خود براي بخشيدن، در واقع نوعي سرکوب کردن احساسات است، پس لطفا در عوض سرکوب کردن بي‏دليل احساسات، سعي کنيد اين فرآيند آرام آرام اتفاق بيفتد.

شايد بهترين حالت اين است که شما بتوانيد به جمع‏بندي خوبي درباره موضوع پيش آمده، همسرتان و خواسته‏هاي خودتان برسيد. براي اين کار شما بايد در سه زمينه به خوبي به رابطه‏تان فکر کنيد؛ گذشته، حال و آينده .

در گذشته چه اتفاقاتي بين شما افتاده است؟ رابطه شما چطور بوده است؟ آيا شما نيز در اتفاقي که افتاده دخيل بوده‏ايد؟ رفتار همسرتان چطور بوده است؟ حالا که متوجه شده‏ايد چنين اتفاقي افتاده چه احساسي به همسرتان داريد؟ رفتار او چطور است؟ آيا پشيمان شده است و خودش نيز دلش مي‏خواهد قدمي بردارد؟ اگر بچه داريد، وضعيت آنها اين روزها چگونه است؟ و... شايد مهم‏تر از همه آينده شماست که بايد به آن توجه داشته باشيد؛ براي آينده فرزندتان چه برنامه‏اي داريد؟ آيا مي‏خواهيد از همسرتان جدا شويد؟ بعد از آن مي‏خواهيد چه کار کنيد؟

حالا با توجه به همه آنچه در گذشته بين شما گذشته، آنچه در زمان حال اتفاق افتاده و آنچه براي آينده برنامه‏ريزي کرده‏ايد، سعي کنيد جمع‏بندي منظمي از اين موقعيت جديد و خواسته‏هايي که داريد ، داشته باشيد.

واژه خيانت واژه اي‌كاملا آشناست و آن را بارها شنيده‌ايد، بارها شنيده‌ايد كه مردي به زنش خيانت كرد و دور از چشم اوبا زني ديگر ارتباط برقرار كرده است.

آسيب شناسان اجتماعي معتقدند كه تنوع‌طلبي، عدم جذابيت همسر، عدم ارضاي نيازهاي جنسي، ضعف اعتقادات مذهبي و پايبند نبودن به سنت‌ها از جمله عوامل خيانت مردان به همسران خود است.

از نظر آنان عوامل بسياري در بروز خيانت در يك خانواده دخالت دارد ولي موارد فوق به عنوان عوامل كلي نقش موثري در رويگرداني مردان از خانواده دارد.

حميد قرباني، يكي از مرداني كه به پايبندي خانواده بسيار معتقد است در اين‌باره مي‌گويد: يكي از دلايل ايجاد ارتباط با شخص ديگري از سوي مرد عدم ارضاي نيازهاي روحي و عاطفي در خانواده است چرا كه زن از ابتدا در خانواده آموزش محبت را نديده است و نمي‌داند كه چگونه بايد به همسر خود محبت كند لذا ريشه اغلب مشكلات خانواده‌ها در نبود محبت، نبود رفتارهاي عاشقانه و همچنين مشكلات اقتصادي است.به طور كلي دلايل بروز خيانت در مردان را در عوامل مختلفي بايد جستجو كرد، دلايلي چون كم شدن عشق و علاقه ميان زوجين. بسياري از مردان پس از مدتي زندگي زناشويي عشق و علاقه خود را به همسرشان از دست مي‌دهند و از آنجايي كه به دليل داشتن فرزند نمي‌توانند تصميم به جدايي بگيرند راه دومي كه همان انتخاب فردي ديگر است را در پيش مي‌گيرند.

و یه چیزه دیگه قابل توجه خانوم ها
اگه بیش از اندازه عاشق شوهراتون باشین و دائم بهش عشق بورزید ازتون زده میشه و آقا پیشه خودش فکر میکنه که کی هست(همچنين بسياري از مردان نيز مايلند بدانند كه چقدر از نظر ساير زنان جالبند و از جذابيت برخوردارند و به خاطر وجود همين حس برتري‌جويي به سوي روابط غيرمشروع كشيده مي‌شوند)و این حسو ما زنا به مردا میدیم.

خيلي سخته عزيزم خدا صبر و طاقت بهت بده.اگه ديدي بازم ادامه داد تهديد كن كه ابروشو تو فاميل و محل كار ميبري.البته فقط تهديد سفت و سخت بكن و البته محبت هم بكن.چون اون زن عفريته كه داره زندگيتو به هم ميزنه دلش ميخواد كه تو هم بي توجه بشي نسبت به شوهرت تا جاي خودشو بهتر باز كنه.خدا لعنت كنه اين زن و مرداي خيانتكار بي حيا را.

خسته دل;166038 نوشت:
بله .یه وقتایی که این کارا و میکنم یعنی سرشو گرم میکنم بیخیال میشه.
ولی خوب موقتیه دیگه ؟واسه 1 روز جواب میده این تست.
به هر حال ممنونم دوست خوبم.مطالبی که گفتی مفیده.

پس از همين راه وارد بشيد و خسته نشيد چيزي كه ميدانيد درست است اسرار كنيد روش و انجام بديد

البته توجه داشته باشيد نگفتم دقيق اين كار رو مثال زدم

ولي براي راه هاي ديگر شبيه اين راه با مشاوران سايت به خصوص جناب حامي صحبت كنيد فكر كنم شماره اي هم داره اين سايت براي مشاوره ما هم دعاتون ميكنيم خواهرم موفق باشيد

فرزانه;166254 نوشت:
چی باعث شده هنوزم مثل قبل عاشقه شوهرت باشی؟

نمیدونم فرزانه ی عزیز.
فقط نمیدونم چرا دوسش دارم.به نظر من کسی که عاشق واقعی باشه دلیل نداره دوست داشتنش.اما چه فایده باید قدر دوست داشتنت رو بدونن یا نه؟
من اونو بخشیدم
و خیلی دوست دارم همه عادت های بدش رو بزاره کنار و اونم خوب بشه.
البته جدیدا خیلی داره ملاحضه منو میکنه که من نفهمم اس میده و اینا.
و باز این یخورده جای شکر داره
و خیلی از بچه ها گفتن برو پیش مشاور نمیدونم چرا اصلا دوست ندارم پیش مشاور برم

ashkan;166130 نوشت:
سعي كرديد با ايشان گفتگويي داشته باشيد كه بتونه راحت حرف دلشو بزنه!؟ يا متوجه شديد چه كاستي ايي داريد؟

آره بیشتر موقع ها حرف میزنم. و همیشه منجر به دعوا البته بیشتر به گریه های من میکشه
همچین آدمو خورد و کوچیک میکنه که بیا و ببین .
خودشم نمیدونه چی میخواد برای چی اینکارا رو میکنه اینم یه جور مریضیه دیگه خوب.
اگه بدونید تو این سالها چقدر من گریه کردم چندین بار فکر خودکشی به سرم زده بود.
حتی تو دوران بارداری. ولی به خاطر بچه ام حاضر بودم هر سختی رو به جون بخرم
ولی خوب احساس میکنم سال به سال داره پخته تر میشه
ولی از این خیلی میترسم که دوباره بخواد ماشین مدل بالا بخره . به همین لگنی هم که داره قانعم که یه وقت دختر و زن سوار نکنه
آخه وقتی ماشینش مدل بالاست خیلی اعتماد به نفسش بیشتر از قبل میشه.میدونم دوباره همین اش و همین کاسه میخواد بشه
و گفته تا عید میخواد عوض کنه ماشینشو.
:Ghamgin:
همه دوست دارن پیشرفت کنن . اما من به خاطر این کاراش باور کنید دوست ندارم.

مـهـدی;166042 نوشت:

سلام
عرض ادب و احترام
نه مشکلی نیست جاش خوبه
مشکل شما برای کارشناسان سایت ارسال شده به زودی کارشناس سایت هم به بحث می شوند یکم سرشان شلوغ است
از همه دوستان هم که در بحث شرکت می کنند تشکر می کنیم

یعنی چی سرشون شلوغه؟
ایشون اومدن اینجا مشکلشون حل بشه. بازم دست دوستان درد نکنه که از تجربیات خودشون گفتن و به نوعی کمکی کردن
ولی سایتهائی از قبیل اسک دین که داعیه ی پاسخ به سوالات و بحثای دینی داره نباید اینقدر درهم برهم باشه.
این اولین بحثی نیست که من می بینم بعد چند روز هنوز یه کارشناس نظر نداده.
فقط هرچی میشه میگیم بهتره به یه روانشناس مراجعه کنید
همه میدونن روانشناس خوبه ولی خیلی ها دوست ندارن برن پیش روانشناس

پس اینجا چیکار می کنیم صبح تا شب و داعیه ی مشاوره دینی هم داریم.

خدائی مسئولین سایت یه کمی بیشتر به این مباحث بها بدید. فکر کنم پاسخ درست به این مسائل از همه ی چیزا واجب تره.

دستتون درد نکنه خداقوت:Sham:

چرا به حرف دوستانی که بهت گفتن برو پیش مشاور گوش نمی کنی باور کن اونقدر سبک میشی که نگو

به یک بار امتحانش می ارزه خیلی تاثیر گذاره

1. اگه يقين ندارين و روي شك و گمان حرف مي زنيد پس احتمال داره كه بد گماني
نسبت به همسرتون باشه
2. آيا رابطه همسرتون با شما سرد شده يا اينكه كمرنگ شده باشه؟
3.آيا در محل كارش با خانم ها همكاره؟
4. آيا محبت هاش نسبت به شما كم شده؟
اگه تغييري درش حاصل شده باشه جاي نگراني داره ولي اگه تغيير نكرده باشه بدگمان نباشيد و اگه تغييراتي هم ديديد شوهرتون رو مجاب كنيد براي اينكه رابطه تون از اينكه هست سردتر و بدتر نشه با هم يه مشاوره بريد

سلیم بن قیس هلالی;166408 نوشت:
یعنی چی سرشون شلوغه؟
ایشون اومدن اینجا مشکلشون حل بشه. بازم دست دوستان درد نکنه که از تجربیات خودشون گفتن و به نوعی کمکی کردن
ولی سایتهائی از قبیل اسک دین که داعیه ی پاسخ به سوالات و بحثای دینی داره نباید اینقدر درهم برهم باشه.
این اولین بحثی نیست که من می بینم بعد چند روز هنوز یه کارشناس نظر نداده.
فقط هرچی میشه میگیم بهتره به یه روانشناس مراجعه کنید
همه میدونن روانشناس خوبه ولی خیلی ها دوست ندارن برن پیش روانشناس

پس اینجا چیکار می کنیم صبح تا شب و داعیه ی مشاوره دینی هم داریم.

خدائی مسئولین سایت یه کمی بیشتر به این مباحث بها بدید. فکر کنم پاسخ درست به این مسائل از همه ی چیزا واجب تره.

دستتون درد نکنه خداقوت:sham:

سلام به هم رشته ای عزیز

حتما این را در نظر میگیری که کارشناسان سایت محدوداند و با این امکاناتی که در اختیارشونه رسیدگی به همه تاپیک ها در اسرع وقت مقدور نیست !

اما

میشه کارهایی هم کرد که لااقل مراجعه کننده ها وقتی به سایت رجوع می کنند و سوالی دارند ، اگه اون سوال قبلا مطرح شده بتونند استفاده کنند و ..

من قبلا این موضوع رو بیان کردم ولی انگار مورد استقبال قرار نگرفت .

نقل قول:

2. اما چند پیشنهاد :

I ) می شود فرد ایجاد کننده تاپیک با علامتی روال تاپیک را اعلام کند (مثلا یک علامت مخصوص تاپیک های مباحثه ای یک ...)
ii ) مانند سایت های معروف (ماکروسافت ، اپل و ...) دو دایره با 10 قطاعبرای هر کدام در نظر گرفته شود که یکی میزان به جواب رسیدن فرد سوال کننده و قانع شدن وی و دیگری برای مشاهده کننده گان به تاپیک
مزیتها
الف ) کارشناسان از رضایت فرد شروع کننده تاپیک مطلع میشوند و این که تا چه حد منظور وی را فهمیده اند
ب ) بقیه افراد مراجعه کننده اگر بعدها در صورتی که سوالی مشابه داشته باشند قبل از خواندن چندین صفحه پست می توانند با این علامت در کنار تاپیک از میزان رضایت کاربران مطلع شوند !
ج ) اگر فردی سعی کند خدای ناکرده با سوال هایش در بین کاربرها تشویش ایجاد کند(که توی سایت ما نیست) با علامتی که مخصوص بقیه کاربرها است می توان از مقصود شوم وی آگاه شد .
:

ho.nomad;166574 نوشت:
سلام به هم رشته ای عزیز

حتما این را در نظر میگیری که کارشناسان سایت محدوداند و با این امکاناتی که در اختیارشونه رسیدگی به همه تاپیک ها در اسرع وقت مقدور نیست !

اما

میشه کارهایی هم کرد که لااقل مراجعه کننده ها وقتی به سایت رجوع می کنند و سوالی دارند ، اگه اون سوال قبلا مطرح شده بتونند استفاده کنند و ..

من قبلا این موضوع رو بیان کردم ولی انگار مورد استقبال قرار نگرفت .

می دونی داداش تو کل فضای مجازی بزنی پاسخگوئی به مسائل دینی یا مشاوره دینی کلا 8-7 تا سایت بیشتر نیست که 3-2 تا انجمن داریم که مثل اسک قرآن فعالیتش قابل توجهه
اون وقت اگه بخوایم بگیم اینجا هم کارشناس نداره و از این حرفا یعنی باید بشینیم به حال خودمون گریه کنیم.

نظر شما هم خیلی عالیه. برا هر بحثی که انجام شده یه خلاصه ای باشه و آرشیو باشه نه اینکه من دنبال جواب می گردم 28 صفحه رو باید بخونم آخرشم جوابمو نگیرم.

با مدیر سایت درمیون بذار :Gol:

نقل قول:
آره بیشتر موقع ها حرف میزنم. و همیشه منجر به دعوا البته بیشتر به گریه های من میکشه
همچین آدمو خورد و کوچیک میکنه که بیا و ببین .
خودشم نمیدونه چی میخواد برای چی اینکارا رو میکنه اینم یه جور مریضیه دیگه خوب.
اگه بدونید تو این سالها چقدر من گریه کردم چندین بار فکر خودکشی به سرم زده بود

سلام
ببينيد
من هم قبل از هر حرفي دوباره تاكيد مي كنم كه حتما بايد به اتفاق هم برويد مشاوره ايي زبده و با تقوي
متاسفانه مشاوره هم دكان شده و نتيجه معكوس ميذاره رو مراجعه كنندگان!
حتي تنهايي برويد....
.............
ببينيد موضوع شما دو طرف دارد و يك رابطه معيوب
اول خودتون
سپس شوهرتون
ور در اخر رابطه عاطفي ميان شما
اول از همه خودتون به عنوان يك انسان عاقل بايد به فكر خودتون باشيد
گفته هاي سركار فرزانه بعضا مفيد بودند!
ببخشيد با سبق اجازه عرض مي كنم!
شما داراي ناتوانايي ها و بي ثباتي هايي هستيد كه بيش از شوهرتون شما رو رنج مي دهند!
به اين حرفم دقت كنيد
وابستگي شديد شما نشان عشق نيست!
نشان ضعف و عدم توانايي شما در ثبات و يك استقرار و تمكن شخصيتي هست.
بارها گفتم
تنها عافت عشق وابستگي آن است!
شما و هر خانم ديگر اگر تا اين حد وابسته شوهرش باشد كه نتواند بدون توجه او به زندگي سالم خود ادامه دهد! اين عشق نيست
اين اسيبي است كه حتي اثرات آن متوجه فرزنتان هم خواهد شد!چه بسا تا الان بيش فعال هم شده باشد!
بگذريم
من توصيه مي كنم! سعي كنيد خودتان را بيابيد
نه حتي قبل از ازدواج كه از زماني كه واقعه ايي باعث شده اينطوري وابسته كسي با بهانه شوهر شويد.
نمي دونم متوجه منظورم شديد

سلام
ممنون از سركار خانم خسته دل كه سئوال شون را با ما در ميان گذاشتند و تشكر از دوستاني كه نظراتشون را نوشتند و با هم بحث كردند.
يه نكته قبل از پاسخ بدهم
خيلي از مواقع من عمدا وارد بحث ها نمي شوم و اجازه مي دهم دوستان نظرات شان را بيان كنند و بحث كنند با اين مباحثه ها افراد به خلاهاي فكري بيشتر آشنا مي شوند و در ضمن سبب مي شود پرسشگر با تأمل بيشتري به مشكلش نگاه كند
صرف بمباران اطلاعات كافي نيست چالش با مشكل يكي از مهم ترين اركان پاسخ يابي است.
دوم اين كه واقعا كارشناسان سايت اين طور نيست كه 24 ساعت در سايت باشند از چند جهت ايين محدوديت هست در رشته ما متخصص روان شناس كه تخصص حوزوي هم باشد كم داريم. و به دليل كم بودن كارهاي بنيادين مانند تدريس، و پژوهش، آموزش دارند و در كنار آن به سايت هم رسيدگي مي كنند. واقعا گاهي با فشار كاري مواجه هستيم توي هيمن يك ماه 5- 6 شب تا صبح بيدار بودم كه به كارهاي عقب مانده رسيدگي كنم و از خانواده كم گذاشتم البته اين حكايت خودم نيست همكارانم نيز همين طور. دوم اين كه خود مركز هم به دليل مشكلات مالي نمي تواند كارشناسانش را ساپورت كند به همين دليل يه كارشناس براي تأمين زندگي خودش يه سر داره يه سودا. هزينه اي كه به دوستان كارشناس مي دهند طوري است كه يكي از اساتيد دانشگاه مي گفت غبطه مي خورم به حال دوستان تان در پاسخگويي روحيه همون روحيه بچه هاي جبهه را دارن.
برخي از سايت ها افراد پاسخگو در مشاوره دارن به محض اين سئوال مي كنيد جواب مي دهند اما كارشناس شان آيا روان شناس است الله اعلم
بسياري از پاسخ ها سطحي است و همه جانبه نيست.
در برخي سايت هاي تخصصي هم مي بينيم كه مشاور يا روان پزشك شماره تلفن خودش را مي دهد و مي گويد با من تماس بگير و برخي براي يك سئوال اساسي دو سه سطر مي نويسند

اما پاسخ
1-مطالعه برخي تاپيك ها مفيد است اما عينا نمي توان يك سئوال و پاسخ را براي ديگري هم توصيه كرد بله فرد مي تواند با مطالعه نكات خوبي به دست آورد.

2- صلوات من زير پاسخ دوستان به معني تأييد همه محتوا نيست بلكه تشكر از شركت در بحث است.

حامی;167014 نوشت:
در رشته ما متخصص روان شناس كه تخصص حوزوي هم باشد كم داريم. و به دليل كم بودن كارهاي بنيادين مانند تدريس، و پژوهش، آموزش دارند و در كنار آن به سايت هم رسيدگي مي كنند. واقعا گاهي با فشار كاري مواجه هستيم توي هيمن يك ماه 5- 6 شب تا صبح بيدار بودم كه به كارهاي عقب مانده رسيدگي كنم و از خانواده كم گذاشتم

واقعا خدا قوت!دستتون درد نکنه!
انشاالله خدا به وقت و جسمتون نیرو و وسعت مضاعف بدهد!
و امیدوارم حوزه ها از مباحث صرفا مکتوب و درسهای ذهنی بیشتر به سمت کارهای عملی و عینی رو بیاورند، تا مردم برای حل مشکلاتشون دست به دامن کارشناسان غرب زده یا مدعیان دروغین نشوند!

سلام آقا اشکان. مرسی از توجهتون.
یه وقتایی که فکرشو میکنم برم مشاور با خودم میگم اخه مشاور چه میدونه چی میگم. به قول خودتون الان مشاوره ها هم فقط به فکر هزینه ای اند که میخوان بگیرن . مگر اینکه یه آدم با خدا و با تقوا و البته تجربه دار باشه که اونم نمیدونم چجوری پیداش کنم که نزدیکمون باشه.و این حرفی که گقتید:
وابستگي شديد شما نشان عشق نيست!
نشان ضعف و عدم توانايي شما در ثبات و يك استقرار و تمكن شخصيتي هست.

یخورده که توجه کردم احساس کردم شاید اینجوری باشه. آخه میدونید با داشتن یه بچه خوب آدم دلش نمیخواد که زندگیش به هم بخوره و تقصیر این بچه چیه.و از یه طرف هم فکرشو که میکنم اگه بخوام برگردم خونه مامانم دیوونه ام میکنه.
به خاطر همین چیزا از همه چی گذشتم و سختی ها رو تا حالا تحمل کردم که برنگردم.
البته اینم بگم ها همسرم طوری نیست که اصلا منو دوست نداشته باشه و چون بالاخره آدم تو زندگی میفهمه دیگه.
و از این آدمای لاابالی نیست که خانواده براش بی اهمیت باشه.(خدارو شکر)
و دقیقا طاهای عزیز که گفتند مثل آدم معتاد به سیگار چجورییه اینم همین طوری شده
براش یه عادت و سرگرمیه و ادمی هم نیست که بخواد فقط عاشق یکی باشه و چندسال با یکی بمونه نه
نهایت اگه بخواد با یکی زیاد باشه دو سه ماهه که در کنار اونم با چندین نفرم هست
یه جوری دیگه امگار برای خودش قبح نمیدو

3- من با دوستاني كه فرموده بودند از مشاور و روان شناس كمك بگيريد موافقم. اما نه فردي بلكه به دليل اين كه مشكل مربوط به زن و شوهر است از مشاور خانواده و با حضور دو نفر بايد كمك گرفت.
4- بله شما هم بايد خودتان را زير نظر مشاور بررسي كنيد نكنه كار شما هم جاهايي مي لنگيده و خودتان خبر نداريد.
5- محكوم كردن گذشته اين كه اجبارتان براي ازدواج درست بوده يا نه الان سودي ندارد مگر اين كه بخواهيم در امتداد گذشته اشتباه نكنيم.
6- گاهي ريشه مشكل كم شدن ارتباط خانم با خانواده خودش است يعني خانواده ها( شوهر و زن اگر مقيد باشند) نقش كنترل محرك را براي مرد دارد. مردي كه هوس باز باشد و احساس كند هر اسبي دارد مي تواند بتازاند طبيعي است خيالش راحت خواهد بود بنابراين اگر با خانواده تان ارتباط تان كم است به تدريج روابط معمولي خود را شروع كنيد.
7- از همسرتان انتظاراتش درباره خودتان را بپرسيد تا صريح بگويد و اين بايد در يك فضاي دوستانه و بدون تنش باشد و تلاش كنيد خواسته هاي طبيعي را در ايجاد كنيد البته من تجويز نمي كنم كه زن بايد جان بكند فقط مرد را راضي كند زن بايد تلاش كند اما مرد هم بايد بفهمد كه ارتباط خيابان دو طرفه است نوع و سبك ارتباطي زن مي تواند تا رفتار مرد را تنظيم كند.
8- يكي از نكاتي كه فرموده بوديد و برخي از دوستان واقعا خوب به آن پرداخته بودند بحث عشق و مرزش با وابستگي بود. بسياري از افرادي كه وابستگي شديد دارند اضطرابي هم هستند و اين وابستگي شما را يه چيزي شبيه كنه مي كند و حالت چسبندگي پيدا مي كنيد و اين آزادي همسر را مي گيرد يعني به جاي اين كه همسر در كنارتان آرامش يابد احساس خفگي دارد و درست مثل فردي كه دارد خفه مي شود و تلاش مي كند نفس بگيرد مي شود او هم بيرون و در كنار كس ديگري به آرامش مي خواهد برسد البته در بسياري از موارد اين در حد يك ارتباط سطحي است يعني مرد همين كه اس ام اس مي دهد و جوابي دريافت مي كند مثل خـــــــــــــــــــر كيف مي كند و كار كمتر به جاهاي باريك كشيده مي شود.
بنابراين پيشنهاد من اين است ابتدا زير نظر يه روان شناس باليني تست باليني بگيرد و مقدار اضطراب خود را بسنجيد. اضطراب شما كم شود رابطه شما هم شيرين مي شود.
به هرحال وابستگي شديد براي زندگي مفيد نيست و شما بايد آن را مهار كنيد. اما
اين مهار كردن نبايد جوري باشد كه زندگي را به تنش بكشد و شوهرتان تصور كند شما داريد از او انتقام مي گيرد و يا ناسازگار شده اين بايد با تدبير و با نظر مشاور باشد
براي راهنمايي بيشتر با كارشناسان خوبمان تماس بگيريد 09640

ashkan;166968 نوشت:

سلام
ببينيد
من هم قبل از هر حرفي دوباره تاكيد مي كنم كه حتما بايد به اتفاق هم برويد مشاوره ايي زبده و با تقوي
متاسفانه مشاوره هم دكان شده و نتيجه معكوس ميذاره رو مراجعه كنندگان!
حتي تنهايي برويد....
.............
ببينيد موضوع شما دو طرف دارد و يك رابطه معيوب
اول خودتون
سپس شوهرتون
ور در اخر رابطه عاطفي ميان شما
اول از همه خودتون به عنوان يك انسان عاقل بايد به فكر خودتون باشيد
گفته هاي سركار فرزانه بعضا مفيد بودند!
ببخشيد با سبق اجازه عرض مي كنم!
شما داراي ناتوانايي ها و بي ثباتي هايي هستيد كه بيش از شوهرتون شما رو رنج مي دهند!
به اين حرفم دقت كنيد
وابستگي شديد شما نشان عشق نيست!
نشان ضعف و عدم توانايي شما در ثبات و يك استقرار و تمكن شخصيتي هست.
بارها گفتم
تنها عافت عشق وابستگي آن است!
شما و هر خانم ديگر اگر تا اين حد وابسته شوهرش باشد كه نتواند بدون توجه او به زندگي سالم خود ادامه دهد! اين عشق نيست
اين اسيبي است كه حتي اثرات آن متوجه فرزنتان هم خواهد شد!چه بسا تا الان بيش فعال هم شده باشد!
بگذريم
من توصيه مي كنم! سعي كنيد خودتان را بيابيد
نه حتي قبل از ازدواج كه از زماني كه واقعه ايي باعث شده اينطوري وابسته كسي با بهانه شوهر شويد.
نمي دونم متوجه منظورم شديد

بله میفهمم چی میگید.
درسته شاید اول باید اعتماد بنفس خودمو بالا ببرم بعد.:Moteajeb!:

حامی;167030 نوشت:
3- من با دوستاني كه فرموده بودند از مشاور و روان شناس كمك بگيريد موافقم. اما نه فردي بلكه به دليل اين كه مشكل مربوط به زن و شوهر است از مشاور خانواده و با حضور دو نفر بايد كمك گرفت.
4- بله شما هم بايد خودتان را زير نظر مشاور بررسي كنيد نكنه كار شما هم جاهايي مي لنگيده و خودتان خبر نداريد.
5- محكوم كردن گذشته اين كه اجبارتان براي ازدواج درست بوده يا نه الان سودي ندارد مگر اين كه بخواهيم در امتداد گذشته اشتباه نكنيم.
6- گاهي ريشه مشكل كم شدن ارتباط خانم با خانواده خودش است يعني خانواده ها( شوهر و زن اگر مقيد باشند) نقش كنترل محرك را براي مرد دارد. مردي كه هوس باز باشد و احساس كند هر اسبي دارد مي تواند بتازاند طبيعي است خيالش راحت خواهد بود بنابراين اگر با خانواده تان ارتباط تان كم است به تدريج روابط معمولي خود را شروع كنيد.
7- از همسرتان انتظاراتش درباره خودتان را بپرسيد تا صريح بگويد و اين بايد در يك فضاي دوستانه و بدون تنش باشد و تلاش كنيد خواسته هاي طبيعي را در ايجاد كنيد البته من تجويز نمي كنم كه زن بايد جان بكند فقط مرد را راضي كند زن بايد تلاش كند اما مرد هم بايد بفهمد كه ارتباط خيابان دو طرفه است نوع و سبك ارتباطي زن مي تواند تا رفتار مرد را تنظيم كند.
8- يكي از نكاتي كه فرموده بوديد و برخي از دوستان واقعا خوب به آن پرداخته بودند بحث عشق و مرزش با وابستگي بود. بسياري از افرادي كه وابستگي شديد دارند اضطرابي هم هستند و اين وابستگي شما را يه چيزي شبيه كنه مي كند و حالت چسبندگي پيدا مي كنيد و اين آزادي همسر را مي گيرد يعني به جاي اين كه همسر در كنارتان آرامش يابد احساس خفگي دارد و درست مثل فردي كه دارد خفه مي شود و تلاش مي كند نفس بگيرد مي شود او هم بيرون و در كنار كس ديگري به آرامش مي خواهد برسد البته در بسياري از موارد اين در حد يك ارتباط سطحي است يعني مرد همين كه اس ام اس مي دهد و جوابي دريافت مي كند مثل خـــــــــــــــــــر كيف مي كند و كار كمتر به جاهاي باريك كشيده مي شود.
بنابراين پيشنهاد من اين است ابتدا زير نظر يه روان شناس باليني تست باليني بگيرد و مقدار اضطراب خود را بسنجيد. اضطراب شما كم شود رابطه شما هم شيرين مي شود.
به هرحال وابستگي شديد براي زندگي مفيد نيست و شما بايد آن را مهار كنيد. اما
اين مهار كردن نبايد جوري باشد كه زندگي را به تنش بكشد و شوهرتان تصور كند شما داريد از او انتقام مي گيرد و يا ناسازگار شده اين بايد با تدبير و با نظر مشاور باشد
براي راهنمايي بيشتر با كارشناسان خوبمان تماس بگيريد 09640

مرسی . واقعا ممنونم که رسیدگی کردید.
باهاتون موافقم.منم دیگه شورش رو در آوردم با این دوست داشتنم. حداقل نباید به خودش نشون میدام.واقعا حرفاون بهم امید میده بیشتر روش فکر میکنم.ممنون میشم بیشتر برام توضیح بدین:Gol:

سلام
من نميگم به او مهربان نباشيد و عشق نورزيد منظور حد نگه داشتن است و چسبنده نبودن است.
وابستگي شما سبب شده كه او از نظر شما خيالش راحت باشد و فكر كند اتفاق خاصي نمي افتد . همين كه بدانيد شما هم سهمي در كج رويي او داريد به شما توانايي تحمل و مقاومت براي اصلاح مي دهد.
جايي حرف از خودكشي زده بوديد
روي اين فكر كمي دقت كنيد
چرا؟
اگر او اشتباه مي كند ما نبايد جواب اشتباه او را با اشتباه بدهيم. مـــــــــــــــي دونم از شدت ناراحتي بوده ولي در اين باره هم بيشتر دقت كنيد حتما حتما برنامه اي داشته باشيد تا احساس ارزشمندي تان را بالا بياوريد
چون احساس ارزشمندي براي اعتماد به نفس در مديريت زندگي و خود مثل باطري است براي گوشي همراه.
زندگي تان با فرهنگ حسيني بيشتر آشنا كنيد. تا فلسفه زندگي و معناي زندگي را دريابيد. و از توجه آنها زندگي تان خوب شود. اگر مي توانيد جلسه ذكر و روضه در خانه داشته باشيد و يا در مجالس خوب و آگاه كننده كه در ان هم شور است و هم شعور (نه مداحي صرف) شركت كنيد هر چند براي لحظات كمي.
اگر سئوال ديگري داريد كه نمي خواهيد ديگران بخوانند مي توانيد به من پيام خصوصي بدهيد يا با شماره 09640 تماس بگيرد

نقل قول:
ما متخصص روان شناس كه تخصص حوزوي هم باشد كم داريم

سلام
ملازمه ایی دیده نمی شود! الا خیر خواهی و تقوی
خواهر گرامی
بنده با اندک مطالعه ایی که داشتم نظر برادر اشکان رو که می گویند اول از خود شروع کنید رو بهتر می دونم!
ولی صحبت های بعدی شما دوباره در خصوص شوهرتان است.
تا شخص خودتان به آرامش نسبی نرسید! هرگز نمی توایند شوهر و رابطه فی ما بین را اصلاح کنید
ومن الله التوفیق

rohollah;167485 نوشت:

سلام
ملازمه ایی دیده نمی شود! الا خیر خواهی و تقوی

با سلام و احترام

مسلما يكي از مهم ترين ويژگي هاي مشاور تقوي و خيرخواهي و دلسوزي هست.

ولي ويژگي مهم بعدي مشاور آگاهي كامل و تجربه هست.
گاهي يك نفر با تقوي و خيرخواه هست منتهي از روي كم تجربگي و ناآگاهي مشاوره ي نادرستي ميده!

از اين جهت مشاوره با متخصص روانشناسي كه تخصص حوزوي هم داشته باشه بسيار عاليست منتهي متاسفانه چنين مشاوريني بسيار كمياب هستند.

و بحمدالله مديريت انجمن مشاوره و خانواده اسك دين (جناب حامي) اين ويژگي ها رو دارا هستند. خداوند بر توفيقات شون بيفزايد و به وقت شون بركت بده.

با تشكر
موفق باشيد

باور کنید هنوز به نتیجه نرسیدم

خسته دل;166038 نوشت:
بله .یه وقتایی که این کارا و میکنم یعنی سرشو گرم میکنم بیخیال میشه.
ولی خوب موقتیه دیگه ؟واسه 1 روز جواب میده این تست.
به هر حال ممنونم دوست خوبم.مطالبی که گفتی مفیده.

نقل قول:
و دقیقا طاهای عزیز که گفتند مثل آدم معتاد به سیگار چجورییه اینم همین طوری شده

ببخشید یک سئوال حاشیه ای....!
شما اهل کدام شهر هستید؟

mehrdad_123;167536 نوشت:
ببخشید یک سئوال حاشیه ای....! شما اهل کدام شهر هستید؟

تهران. چطور مگه.

خسته دل;167546 نوشت:
تهران. چطور مگه.

بنده معتقدم محیط روی آدمی تاثیر می گذارد و هر شهر و فرهنگی فضای جمعی خاصی دارد که روی ذهن آدمی و بالتبع آن روی رفتار تاثیر مستقیم و غیر مستقیم ویژه ای دارد لذا تاملاتی را در مورد مناطق کشورمان دارم و از این جهت صرفا برای اینکه مویدی دیگر باشد به باورهایم پرسیدم اهل کجا هستید...!!!

ا...هم عجل لولیک الفرج بحق زینب الکبری سلام ا...علیها.

mehrdad_123;167631 نوشت:
بنده معتقدم محیط روی آدمی تاثیر می گذارد و هر شهر و فرهنگی فضای جمعی خاصی دارد که روی ذهن آدمی و بالتبع آن روی رفتار تاثیر مستقیم و غیر مستقیم ویژه ای دارد لذا تاملاتی را در مورد مناطق کشورمان دارم و از این جهت صرفا برای اینکه مویدی دیگر باشد به باورهایم پرسیدم اهل کجا هستید...!!!

بله منم معتقدم . بالاخره محیط تاثیر گذار هست.مثلا آدم وقتی جاهای مذهبی مثل قم و مشهد میره اصلا کلی روحیه اش فرق میکنه تا وقتی که یه جای دیگه اونم به خصوص تو شهر به این بزرگی مثل تهران زندگی کنه خوب بی تاثیر نیست .
الانم که ماشالله خانما البته بعضی ها که جسارت نباشه به خانمهای محترم این سایت )با یه تیپ و قیافه ای ظاهر میشن که من که خودم زنم برمیگردم دوباره طرف رو میبینم که دیگه چه برسه به مرد که بصری هست. و مخصوصا مردهایی مثل شوهر من که ضعیف النفس هستن.

اگه بخوام تاپیکم رو قفل کنم باید چیکار کنم چجوری میشه؟
بالاخره از سایت 09640.irجوابم رو گرفتم

خسته دل;167802 نوشت:
اگه بخوام تاپیکم رو قفل کنم باید چیکار کنم چجوری میشه؟

سلام
عرض ادب و احترام
چرا قفلش کنید؟
این تاپیک تو انجمن هست تا دیگر دوستانی که در اینده با مشکلی مشابهه شما به اینجا مراجعه می کنند موضوع را ببینند و استفاده کننده
با تشکر

موضوع قفل شده است