حسین(ع) گوهر جاودانه ادیان

تب‌های اولیه

6 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
حسین(ع) گوهر جاودانه ادیان

آنتون بارا کیست؟
ویژگیهای کتاب " حسین (ع) در اندیشه مسیحیت"
تعریف و ذهنیت آنتوان بارا از امام حسین (ع)
دلایل آنتوان بارا در خصوص حضرت مسیح«ع» از آمدن حسین«ع» به كربلا
ارزشمند تربن بُعد شخصیت امام حسین(ع) از دیدگاه آنتوان بارا
آنتوان بارا : حسین(ع) گوهر جاودانه ادیان

اشاره
رود خونی كه از شهیدان كربلا بر صحرای طف جاری شد، فرات حقیقتی گشت كه جرعه نوشان عزت و آزادگی را ازهر مذهب و مسلك و هر دین و آیین به قدر تشنگی سیراب كرد. در این مسیر از نخستین مسیحی حق جویی كه رویاروی یزید در كاخ سبز بر او شورید تا در عصر ما، كم نیستند مسیحیانی چون «جرجی زیدان»، «جرج جرداق» و دهها مسیحی حق جوی دیگر كه حقیقت ناب همه ادیان راستین را در «اهل بیت پاك پیامبر(ص)»، در «محراب شهادت علی(ع)» و در «صحرای خونین كربلا» یافته اند و در این باره آثاری پدید آورده اند.
«آنتوان بارا»، آن مسیحی عاشقی است كه سال های بسیار از دوران جوانی خود را صرف تحقیق و بررسی پیرامون زندگی و قیام امام حسین(ع) كرده است تا حقایق مربوط به این شخصیت عظیم تاریخ را از زاویه نگاه خود و از زبان انجیل و پیامبر الهی، عیسی(ع) بیان كند. او پس از سالیان بسیار پژوهش و مطالعه در منابع مختلف تاریخ اسلام، دست به نگارش كتابی زده است كه در نوع خود و از زبان یك مسیحی بی نظیر است. وی در این پژوهش تطبیقی- به نام «حسین در اندیشه مسیحیت» - كه رویكردی تحقیقی، ادبی و عاطفی دارد، با استفاده از نظریات اسلام و مسیحیت و بامهارتی ستودنی، زندگی و شهادت حضرت عیسی از دیدگاه مسیحیت و زندگی و شهادت امام حسین(ع) از دیدگاه اسلام را مقایسه كرده است. در این تحلیل ها نكات جالب و بدیعی به چشم می خورد كه برای هر مسلمان منصفی شگفت انگیز و خواندنی است.:Sham:

كتاب «حسین در اندیشه مسیحیت» اولین بار در سال 1978 به رشته تحریر درآمد اما نویسنده از آن تاریخ به بعد و در اثر مطالعات بیشتر، اضافات و ملحقات زیادی به آن افزود و چاپ چهارم آن را در ماه های اخیر منتشر كرد، این كتاب تاكنون به 17 زبان ترجمه شده و در 5 دانشگاه نیز برای دوره های تكمیلی كارشناسی ارشد و دكتری مورد تأیید قرار گرفته است و قرار است چاپ چهارم آن بزودی به فارسی ترجمه و منتشر شود.
آنتوان بارا كه سوری الاصل و ساكن كویت است خود نویسنده ای توانا وادیبی باذوق است و علاوه بر كتاب فوق 15جلد كتاب دیگر نیز به رشته تحریر درآورده كه بیشتر آنها در حوزه ادبیات و رمان و داستان می باشد. وی همچنین روزنامه نگاری است حرفه ای كه اخیراً چهل و یكمین سال فعالیت مطبوعاتی اش را آغاز كرده ، او در مجلات و روزنامه های معروف و مختلف فعالیت داشته و در حال حاضر سردبیر هفته نامه شبكه الحوادث كویت است.
«آنتوان بارا» تشیع را بالاترین درجات عشق الهی معرفی می كند و امام حسین(ع) را فقط متعلق به شیعه یا مسلمانان نمی داند بلكه متعلق به همه جهانیان می داند و او را با عبارت «حسین گوهر ادیان» معرفی می كند و در پایان، سخنش را با این عبارت به انتها می رساند كه «حسین علیه السلام در قلب من است».
وی تاكنون 25بار نهج البلاغه را به طور كامل خوانده و هربار نكات جدیدی از آن كشف كرده است و من با خود می اندیشم كه علی(ع) چقدر در میان ما شیعیان مظلوم است كه اكثر ما حتی یك بار هم نهج البلاغه را به طور كامل مرور نكرده ایم!!
آنچه در پی می آید بخشی از گفت وگوی روزنامه کیهان با «آنتوان بارا» است :


ویژگیهای کتاب " حسین (ع) در اندیشه مسیحیت" :
ویژگی این كتاب در این خلاصه می شود كه شیوه و طرز نگاه آن متفاوت از آن چیزی است كه تاكنون توسط مسلمانان و مستشرقان نوشته و پرداخته شده است. بسیاری اذعان داشتند كه این كتاب بی طرفانه نوشته شده است.
از ویژگی های مهم كتاب این است كه من در آن به مقایسه شخصیت حسین و عیسی بن مریم علیهماالسلام و نظرات، مواضع، اقدامات، سخنان و كیفیت شهادت آن دو بزرگوار و نحوه استقبال بی محابا از مرگ در راه عقیده پرداخته ام ]بر طبق عقیده مسیحیان، حضرت عیسی مصلوب و شهید شده است كه البته این نظر با دیدگاه قرآنی ما انطباق ندارد[ من شباهت فراوانی میان شخصیت حسین(ع) و شخصیت عیسی به عنوان یك شهید و نه یك پیامبر، یافتم. من در انجیل و كتابهای دیگر مربوط به زندگی و مقتل حسین(ع) تحقیق زیاد كردم و دریافتم تشابه بسیار زیاد و باورنكردنی در رفتارها و اقدامات و سخنان و نحوه ابراز عقیده و كیفیت حفظ عقیده میان عیسی و حسین(ع) وجود دارد كه چیز جدیدی بشمار می رفت من این موضوع را به تفصیل تحلیل كردم كه آن دو عزیز چرا با میل و خواست خود مرگ را پذیرا شدند و بخصوص حسین شهید(ع) در شرایطی كه زمینه رسیدن به مال و منال و پست و مقام دنیوی فراهم بود و او اگر اندكی از خود انعطاف نشان می داد و خواسته معاویه و یزید را اجابت می كرد، می توانست جان خود را از كشته شدن نجات دهد. اما او براساس آیه: «انفروا خفافا و ثقالا وجاهدوا باموالكم و انفسكم فی سبیل الله (همگی به سوی میدان جهاد) حركت كنید، سبكبار باشید یا سنگین بار و با اموال و جانهای خود در راه خدا جهاد كنید» (توبه/41)، به حركت شگفتی دست یازید. او به هیچ یك از امتیازات و تطمیع ها توجه نكرد حال آنكه دنیاپرستی و حب مال و جاه و مقام همه جا بیداد می كرد. او همه اینها را ترك كرد و رو به شهادت گذارد و خاندان و عترت را به سوی شهادت برد در حالی كه می دانست همه اینها در راه عقیده است.

تعریف و ذهنیت آنتوان بارا از امام حسین (ع)
تعریف من از حسین همان عبارات كوتاه و مشخصی است كه درباره حسین«ع» در كتاب آورده ام. من او را به عنوان گوهر جاودانه و همیشگی ادیان توصیف كرده ام. او را به عنوان شهیدی معرفی نموده ام كه دارای جاه و جبروت فرعون و كسری نبود اما متواضع بود و برای حفظ دین و حركت در مسیر جدش حركت خود را آغاز كرد. او ابتدا از گفت وگو با معاویه و یزید شروع كرد اما روش گفت وگو برای هدایت دشمنان مؤثر واقع نشد. او با اینكه می دانست كشته می شود اما خویشتن را در راه عقیده به خطر انداخت و با سپاهی 70 نفری در برابر سپاه 70 هزار نفری عبیدالله- به تصریح منابع تاریخی- به سمت كوفه خارج شد تا حركت و جنبشی در بدنه جامعه ایجاد كند.
حماسه حسین«ع» تنها مختص سنی و شیعه و مسلمان نیست بلكه متعلق به هر مومنی است چنانكه در حدیث آمده «ان لقتل الحسین حراره فی قلوب المومنین لاتبرد ابدا» در این حدیث نگفته فی قلب المسلم. بلكه هر انسان آزاده ای كه به راه و رسم حسین ایمان دارد را شامل می شود و لذا جهانیان و اندیشمندان وقتی از سیره حسین آگاه می شوند شیفته آن می گردند. همانطور كه شیفته راه و مسلك علی ابن ابیطالب«ع» شده اند.

تعریف من از حسین همان عبارات كوتاه و مشخصی است كه درباره حسین«ع» در كتاب آورده ام. من او را به عنوان گوهر جاودانه و همیشگی ادیان توصیف كرده ام. او را به عنوان شهیدی معرفی نموده ام كه دارای جاه و جبروت فرعون و كسری نبود اما متواضع بود و برای حفظ دین و حركت در مسیر جدش حركت خود را آغاز كرد. او ابتدا از گفت وگو با معاویه و یزید شروع كرد اما روش گفت وگو برای هدایت دشمنان مؤثر واقع نشد. او با اینكه می دانست كشته می شود اما خویشتن را در راه عقیده به خطر انداخت و با سپاهی 70 نفری در برابر سپاه 70 هزار نفری عبیدالله- به تصریح منابع تاریخی- به سمت كوفه خارج شد تا حركت و جنبشی در بدنه جامعه ایجاد كند.حماسه حسین«ع» تنها مختص سنی و شیعه و مسلمان نیست بلكه متعلق به هر مومنی است چنانكه در حدیث آمده «ان لقتل الحسین حراره فی قلوب المومنین لاتبرد ابدا» در این حدیث نگفته فی قلب المسلم. بلكه هر انسان آزاده ای كه به راه و رسم حسین ایمان دارد را شامل می شود و لذا جهانیان و اندیشمندان وقتی از سیره حسین آگاه می شوند شیفته آن می گردند. همانطور كه شیفته راه و مسلك علی ابن ابیطالب«ع» شده اند.
دلایل آنتوان بارا در خصوص حضرت مسیح«ع» از آمدن حسین«ع» به كربلا
استنادات و دلایل من همه برگرفته از انجیل است. برطبق آنچه در تاریخ آمده مسیح از كربلا دیدار كرد و به بنی اسرائیل فرمود هركس كه حسین«ع» را دریابد به یاری اش برخیزد عده ای در این روایت تاریخی تشكیك دارند اما ما هیچ شكی در آن نمی بینیم زیرا حضرت عیسی«ع» دارای معجزاتی بود و مرده را زنده می كرد و بیماران صعب العلاج را شفا می داد و لذا آیا برایش دشوار بود كه درباره آینده پیشگوئی كند و بگوید شهید پس از خودش كیست؟
ارزشمند تربن بُعد شخصیت امام حسین(ع) از دیدگاه آنتوان بارا
من در مورد زندگی و حركت حسین(ع) بیشتر به بعد انقلابی شخصیت ایشان شیفته شده ام. آن حضرت در مرامنامه قیام خود اعلام می كند "انی لم اخرج اشراً ولا بطراً و لامفسداً و لا ظالماً انما خرجت لطلب الاصلاح فی امه جدی" ؛ من از روی هوسرانی و خوشگذرانی و برای افساد و ستمگری قیام نكرده ام بلكه قیام من برای اصلاح در امت جدم و برای امر به معروف و نهی از منكر و حركت براساس سیره جد و پدرم است. این روح انقلابی می تواند كار معجزه آسا بكند اگر هر انسانی در هر زمان و مكان از آن برخوردار باشد و ما در سالهای پیروزی انقلاب و عزت و افتخارات اخیر در ایران شاهد بودیم مردم و رهبران این كشور براساس این فلسفه حركت خود را آغاز و با ظلم و استكبار مخالفت كردند و با تمام قدرت در برابر آن قیام نمودند.
بعد دیگر شخصیت امام حسین«ع» كه مرا شیفته خود كرده، تواضع ایشان در كنار روح انقلابی است این دو خصیصه نمی تواند در یك شخص جمع شود. تواضع از صفات و ویژگی های برگزیدگان خداست او در عین احساس عزت و آزادگی و سرافرازی در برابر دشمنان، تواضع خاص خود را دارد. این بعد عظیمی است كه از ویژگی امام بشمار می رود.

حضرت‌ سید الشهدا(ع) در بخشی‌ از یک‌ خطابه‌ که‌ دربارة‌ امر به‌ معروف‌ ایرادفرموده‌ است‌، گروهی‌ از علمای‌ اسلامی‌ را که‌ به‌ علّت‌ سهل‌ انگاری‌ و سازش‌ کاری‌ بادستگاه‌ حاکمة‌ زمان‌، به‌ وظیفة‌ دینی‌ خویش‌ عمل‌ نمی‌نمایند و بدین‌ علّت‌، اموری‌ که‌باید به‌ دست‌ علما انجام‌ گیرد، در اختیار دولت‌های‌ ستمگر قرار گرفته‌ و دیگران‌ حق‌حاکمیت‌ را که‌ قاعدتاً باید از آن‌ دانشمندان‌ اسلام‌باشد، غصب‌ کرده‌اند، ملامت‌ و سرزنش‌کرده‌ و چنین‌ می‌فرمایند:
«و انتم‌ اعظم‌ النّاس‌ مصیبة‌ لما غلبتم‌ علیه‌ من‌ منازل‌ العلماء لو کنتم‌ تشعرون‌،ذلک‌ بان‌ّ مجاری‌ الامور و الاحکام‌ علی‌ ایدی‌ العلماء بالله» الامناء علی‌ حلاله‌وحرامه‌، فانتم‌ المسلوبون‌ تلک‌ المنزلة‌ وما سلبتم‌ ذلک‌ الاّ بتفرّقکم‌ عن‌ الحق‌ّواختلافکم‌ فی‌ السّنة‌ بعد البیّنة‌ الواضحة‌. ولو صبرتم‌ علی‌ الاْذی‌ و تحمّلتم‌ المؤونة‌ فی‌ذات‌ الله کانت‌ امور الله علیکم‌ تردّ وعنکم‌ تصدر والیکم‌ ترجع‌، ولکنّکم‌ مکّنتم‌ الظلمة‌ من‌منزلتکم‌ واسلمتم‌ امور الله فی‌ ایدیهم‌، یعملون‌ بالشبهات‌ و یسیرون‌ فی‌ الشهوات‌،سلّطهم‌ علی‌ ذلک‌ فرارکم‌ من‌ الموت‌ واعجابکم‌ بالحیاء التی‌ هی‌ مفارقتکم‌ فاسلمتم‌الضعفاء فی‌ ایدیهم‌ فمن‌ بین‌ مستعبد مقهور، وبین‌ مستضعف‌ علی‌ معیشة‌ مغلوب‌...؛
مصیبت‌ و بی‌ چارگی‌ شما ]علما[ از همة‌ مردم‌ بیشتر است‌، زیرا مقام‌ علما]رهبری‌ و حکومت‌[ را با زور از دستتان‌ گرفتند، ولی‌ شما هیچ‌ توجّهی‌
به‌ آن‌ ننمودید،درحالی‌ که‌ جریان‌ امور ]کشور اسلامی‌ و مردم‌ مسلمان‌[ و احکام‌ آن‌ باید به‌ دست‌ علمای‌الهی‌ ]که‌ در این‌ مورد با دستورات‌ خدا انجام‌ وظیفه‌ می‌کنند[ باشد، آن‌ها که‌ امین‌ بر حلال‌و حرام‌ خدا می‌باشند. ولی‌ ]متاسفانه‌[ این‌ مقام‌ و منزلت‌ از شما سلب‌ شده‌ است‌ و این‌نبود، مگر به‌ علّت‌ دوری‌ شما و انحرافتان‌ از راه‌ حق‌ّ و اختلافتان‌ در سنّت‌ رسول‌ الله(ص) باآن‌ همه‌ وضوح‌ و روشنی‌اش‌ ]البته‌ شایسته‌ نبود در چنین‌ مطلب‌ روشن‌ و واضحی‌ اختلاف‌کنید[ و اگر شما به‌ خاطر خدا مشقّت‌ها را صبر و تحمّل‌ نموده‌ بودید، زمام‌ امور الهی‌ به‌دست‌ شما می‌بود و احکام‌ از طرف‌ شما صادر می‌شد و نتیجه‌اش‌ نیز به‌ خودتان‌ بازمی‌گشت‌، ولی‌ شما خودتان‌، راه‌ ستمگران‌ را باز نمودید و مقام‌ و منزلت‌ تان‌ را به‌ آن‌هاسپردید و کارهای‌ الهی‌ را به‌ ایشان‌ واگذار کردید، تا آن‌جا که‌ اینان‌ بدون‌ پروا در شبهات‌]از روی‌ حدس‌ و گمان‌[ عمل‌ می‌کنند و راه‌ شهوت‌رانی‌ را پیش‌ گرفتند والبته‌ علّت‌ سلطه‌اینان‌ چیزی‌ جز فرار شما از مرگ‌ و دل‌بستگی‌ تان‌ به‌ زندگی‌ و لذّت‌های‌ آن‌ که‌ حتماً هم‌ ازشما جدا خواهد شد، نیست‌. شما ضعیفان‌ و بی‌چارگان‌ را به‌ دست‌ آنان‌ سپردید، تا آن‌ که‌برخی‌را به‌ بندگی‌ و عبودیّت‌ خود درآوردند و برخی‌ را نیز ضعیف‌ کردند و در تنگنای‌ زندگی‌قرار دادند...»:Sham:

این‌ روایت‌ شریف‌ در صفحه‌ 188 جلد سوم‌ کتاب‌ مستدرک‌الوسائل‌ از باب‌ 11ابواب‌ صفات‌ قاضی‌، حدیث‌ 16 درج‌ شده‌ و در صفحه‌169 کتاب‌ تحف‌ العقول‌ نیز ذکرشده‌ است‌.
مؤلّف‌ این‌ کتاب‌ شریف‌، «ابو محمد حسن‌ بن‌ علی‌ بن‌ الحسین‌ بن‌ شعبة‌ حرّانی‌»از بزرگان‌ دانشمندان‌ قرن‌ چهارم‌ قمری‌ و معاصر با عالم‌ جلیل‌ القدر «شیخ‌ صدوق‌» (م‌.1381 ق‌) می‌باشد. وی‌ از مکانت‌ والایی‌ در بین‌ علمای‌ امامیه‌ برخوردار است‌، به‌ طوری‌که‌ هر کس‌ که‌ شرح‌ حال‌ او رانگاشته‌ است‌، از وی‌ با تجلیل‌ و عظمت‌ یادنموده‌. ولی‌متاسفانه‌ به‌ دلایلی‌ که‌ معلوم‌ نیست‌، در تدوین‌ احادیث‌ تحف‌ العقول‌ از ذکر اسناد آن‌هاخودداری‌ کرده‌ و آنان‌ را به‌ صورت‌ مُرسله‌ ذکر نموده‌ است‌؛ یعنی‌ واسطه‌های‌ بین‌ خودوائمه‌اطهار: را نقل‌ نکرده‌ تا بتوان‌ در احوال‌ راویان‌ احادیث‌ دقّت‌ نمود. از آن‌ جا که‌مؤلّف‌ از شخصیت‌های‌ مهم‌ علمی‌ و عملی‌ شیعه‌ است‌، روایات‌ کتابش‌ مورد قبول‌ جمعی‌از فقها قرار گرفته‌ است‌. خود مؤلّف‌ در کتابش‌ چنین‌ می‌گوید:
من‌ اسناد احادیث‌ را به‌ خاطر رعایت‌ اختصار حذف‌ کردم‌ و بیشتر آن‌ها را از طریق‌سماع‌ از بزرگان‌ به‌ دست‌ آورده‌ام‌...
لذا از طریق‌ اعتماد به‌ شخص‌ حرّانی‌، ممکن‌ است‌ به‌ احادیث‌ مذکور در کتابش‌ نیزاعتمادنمود و تصمیم‌ قاطع‌ در این‌ باره‌، به‌ فقیهی‌ مربوط‌ است‌ که‌ قصد اجتهاد در این‌زمینه‌ را دارد.
نویسنده‌ در صفحة‌169 همین‌ حدیث‌ را به‌ مولا امیر المؤمنین‌ علی‌(ع) نسبت‌داده‌، ولی‌ با دقت‌ بیشتر در متن‌ کامل‌ حدیث‌، انتساب‌ آن‌ به‌ امام‌ حسین‌ سید الشهدا(ع)صحیح‌تر خواهد بود

از بیانات‌ امام‌(ع) به‌ خوبی‌ به‌ دست‌ می‌آید که‌ ادارة‌ امور کشور اسلامی‌ باید به‌ دست‌«علماء بالله» یعنی‌ علمایی‌ که‌ در ادارة‌ امور مردم‌، به‌ جنبة‌ الهی‌ آن‌ توجه‌ دارند،صورت‌گیرد.
«مجاری‌ الامور والاحکام‌ علی‌ ایدی‌ العلماء بالله؛
گردش‌ امور کشور و صدور احکام‌ باید به‌ دست‌ علمای‌ الهی‌ باشد».
سپس‌ حضرت‌ در کلمات‌ بعد اشاره‌ می‌کند که‌: اگر شما(علما) صبر می‌کردید و به‌مبارزه‌ ادامه‌ می‌دادید، هر آینه‌ ادارة‌ ملّت‌ اسلامی‌ به‌ شما ارجاع‌ می‌شد و تصمیم‌گیری‌دربارة‌ آن‌ و صدور فرمان‌ حکومت‌ از جانب‌ شما صورت‌ می‌گرفت‌ و نتیجه‌اش‌ به‌ شماگزارش‌ می‌شد...
از این‌ بیانات‌، با کمال‌ صراحت‌ به‌ دست‌ می‌آید که‌ ریاست‌ بر مسلمانان‌ و حکومت‌اسلامی‌ تنها شایسته‌ رهبران‌ الهی‌ است‌، زیرا حکومت‌ خدا جز از این‌ طریق‌، عملی‌نیست‌.
نتیجه‌ آن‌ که‌، حکومتی‌ که‌ دولت‌ها بر ملّت‌های‌ مسلمان‌ با زور و غلبه‌ برقرارکرده‌اند، حق‌ّ مسلّم‌ِ علمای‌ الهی‌ است‌ و این‌، همان‌ مفهوم‌ «ولایت‌ فقیه‌» می‌باشد. ازدیدگاه‌ سید الشهدا، دو نوع‌ حکومت‌ و دولت‌ در میان‌ مسلمانان‌ حاکم‌ می‌باشد:

مسلّماً نهضت‌ درخشان‌ کربلای‌ سید الشهدا(ع) برای‌ سرنگون‌ کردن‌ حکومت‌طاغوت‌ و برپا داشتن‌ حکومت‌ الله بود. 1 ـ حکومت‌ جائرین‌: حکومت‌ جهل‌ و شهوت‌ و بندکشیدن‌ ضعیفان‌ و سلطة‌غاصبانه‌ برامّت‌؛ 2 ـ حکومت‌ علمای‌ الهی‌: حکومت‌ علم‌ و عدالت‌ و دستگیری‌ از ضعفا که‌حکومت‌ الله است‌.:Sham:

موضوع قفل شده است