""چشمها"" هم ذکر دارند ؟

تب‌های اولیه

16 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
""چشمها"" هم ذکر دارند ؟

سلام :Gol:
آیه 101 سوره مبارکه کهف می فرماید :
"و عرضنا جهنم یومئذ للکافرین عرضا الذین کانت اعینهم فی غطاء عن ذکری"
و آنروز جهنم را بر کافران عرضه می کنیم آنانکه چشمانشان در پوششی از ذکر و یاد ما بود
از این آیه اینطور دانسته می شود که چشمان هم ذکری دارند که کافران بواسطه غطاء کفرشان عاجز از آن هستند .
پس چشمها هم ذکری دارند که بی باوری مانع از آن است .
به نظر شما این ذکر چه ذکری است و این بی باوری چیست ؟
والحمد لله

منظور چشم بصیرت یا باطنی نیست؟

هست هستی;136159 نوشت:
منظور چشم بصیرت یا باطنی نیست؟

سلام
باید بدانیم که ذکر هرچیزی به حسب خودش است . ذکر زبان به الفاظ و عبارات ، ذکر گوش به شنیدن تسبیح و تحمید و کلام حق و ذکر چشم به دیدن .
اگر ذکر چشم به دیدن است پس دیدن انسان می تواند ذکر حق تعالی باشد . آنچه باعث می شود دیدن انسان ذکر شود معرفتی است که به متن دیدن انسان تزریق می شود و مرتبه پایین این نوع ذکر آنست که انسان موجودات عالم را همه آیات الهی ببیند .
موفق باشید

سلام

نگاه کردن به آِات قرانم فکر کنم یک نوع ذکره؟!

mkk1369;136373 نوشت:
سلام نگاه کردن به آِات قرانم فکر کنم یک نوع ذکره؟!

سلام
آری نگاه کردن به آیات قرآن به عنوان آیات کتاب تدوینی حق تعالی ذکر اوست
موفق باشید

بسم الله الرحمن الرحیم

اصلی ترین ذکر همه اعضا و نه فقط چشم دوری از گناه یا ذکر عملی است

و گرفتن چشم از نگاه حرام ذکری است اصلی

سلام بر بقیةالله الاعظم ومنتظرانش

اصل معنای عمل به ذکر یاد آوری و تذکر است که این اذکار به وسیله ی حواس به ذهن و نفس انسان هشدار داده وغبار غفلت را از این دو موجودیت مادی ومعنوی انسان دور میکند .

یکی از ذکرهای چشم گریستن است . گریستن برمصائب معصومین (ع) واز جمله امام حسین(ع) ومادر مظلومه اش و گریستن بر حال مظلوم که این گریستن زنگار از چشم دل می زداید و حقایق را بر صاحب خود آشکار می کند .

.......................................................................... حق یارتان :roz:........................................................................................


••ostad••;136565 نوشت:
اصل معنای عمل به ذکر یاد آوری و تذکر است که این اذکار به وسیله ی حواس به ذهن و نفس انسان هشدار داده وغبار غفلت را از این دو موجودیت مادی ومعنوی انسان دور میکند . یکی از ذکرهای چشم گریستن است . گریستن برمصائب معصومین (ع) واز جمله امام حسین(ع) ومادر مظلومه اش و گریستن بر حال مظلوم که این گریستن زنگار از چشم دل می زداید و حقایق را بر صاحب خود آشکار می کند .

سلام
همه این مصادیقی که دوستان بیان فرموده اند به نوعی درست است اما ما می خواهیم همان معنای آیه بیشتر روشن بشود و جا بیفتد لذا اگر دوستان در این زمینه نظری ( نفیا یا اثباتا ) دارند بفرمایند
موفق باشید

سلام
فکر می کنم ذکر چشمان همان دیدن برای خداست و فرو بستن چشمان برای خداست

و راضی بودن در انچه او می پسندد

" الَّذِينَ كانَتْ أَعْيُنُهُمْ فِي غِطاءٍ عَنْ ذِكْرِي وَ كانُوا لا يَسْتَطِيعُونَ سَمْعاً".
اين آيه تفسير كافرين است، و آنان همانهايى هستند كه خداوند ميان آنان و ذكرش سدى قرار داده و پرده‏اى كشيده- و به همين مناسبت بعد از ذكر سد متعرض حال آنان شده- ديدگان ايشان را در پرده‏اى از ياد خدا كرده و استطاعت شنيدن را از گوششان گرفته در نتيجه راهى كه ميان آنان و حق فاصله بود آن راه كه همان ياد خدا است، بريده شده است.
آرى، انسان يا از راه چشم به حق مى‏رسد، و از ديدن و تفكر در آيات خداى عز و جل به سوى مدلول آنها راه مى‏يابد، و يا از طريق گوش و شنيدن كلمات حكمت و موعظه و قصص و عبرتها، و اينان نه چشم دارند و نه گوش.(تفسیر المیزان)


در عيون اخبار الرضا از ابو الصلت هروى روايت كرده كه روزى مأمون تفسير آيه «الَّذِينَ كانَتْ أَعْيُنُهُمْ فِي غِطاءٍ عَنْ ذِكْرِي» را تا آخر از حضرت امام رضا عليه التحية و الثنا پرسيد حضرت فرمود كه: ذكر بچشم ديده نميشود تا پرده چشم منع از آن كند و ليكن حق تعالى تشبيه كرده منكرين ولايت با سعادت امير المؤمنين عليه السّلام را بكوران كه مرتضى على عليه السّلام و مقرين ولايت آن حضرت را نتوانند ديد و گران مى‏آيد بر ايشان قول پيغمبر صلّى اللَّه عليه و آله كه در شأن امير المؤمنين عليه السّلام ميفرمود و تاب شنيدن آن نداشتند پس مامون گفت: «فرّجت عنى فرّج اللَّه عنك» يعنى خوشحال گردانيدى مرا كه خداى تعالى ترا خوشحال گرداند بنا برين مراد از «ذكر» مرتضى على و ولايت آن حضرت است و
فى رواية على بن ابراهيم عن ابى جعفر الباقر عليه السّلام قال: «يعنى بالذكر ولاية علىّ صلوات اللَّه عليه»(تفسير شريف لاهيجي، ج‏2، ص: 940)

ياد خدا چيزى نيست كه با چشم ديده شود، آنچه ديده مى‏شود آثار او است، اما آثار او، سبب ياد او است.

پیام;162141 نوشت:
ياد خدا چيزى نيست كه با چشم ديده شود، آنچه ديده مى‏شود آثار او است، اما آثار او، سبب ياد او است.

سلام
خود کلام شما فریاد می زند که دیدن ذکر خداست به شرط ایمان
موفق در پناه حق

حامد;136596 نوشت:
ما می خواهیم همان معنای آیه بیشتر روشن بشود و جا بیفتد لذا اگر دوستان در این زمینه نظری ( نفیا یا اثباتا ) دارند بفرمایند

بنام خدا
سلام و وقت شما بخیر

من پیشنهاد می کنم به ترجمه ی استاد الهی قمشه ای از این ایه هم توجه فرمایید:

..ان کافران که بر چشم " قلب "شان پرده ی" غفلت "بوده و از یاد من غافل بودند و هیچ توانایی بر شنیدن ایات و کلمات الهی نداشتند ...

با کمی تامل بنظر می رسد در این ایه نه مراد از چشم ,چشم سر است و( در ادامه ی ایه) نه مراد از شنیدن ایات, شنیدن ایات با گوش است
با قسمت دوم توضیحات جناب اسرا هم موافقم.
بنابراین بنظر من بحث شما حداقل در ارتباط با این ایه موضوعیت ندارد.
با تشکر از طرح موضوع .

فکر میکنم مثل تفاوت شنیدن و گوش دادن یا دیدن و نگاه کردن باشه
این آیه درباره کافراست، شاید منظور اینه که کافران هم مثل بقیه همه چی رو میبینن، ولی نگاه نمیکنن، درباره اون چه که میبینن فکر نمیکنن، اگر به جای دیدن؛ نگاه میکردن میفهمیدن خدایی که هر لحظه و همه جا هست، خدایی که با نگاه به هر سو آیات و نشانه هاش دیده میشه قابل انکار نیست. کافر کسیه که میپوشونه، کسی که حقیقت رو میپوشنه، خب اونا از حقیقت چشم پوشی کردن.

بسم الله الرحمان الرحیم
با سلام و تشکر از همه دوستان
اصل ذکر به معنای یاد کردن، مربوط به قلب می باشد و استعمال آن برای سایر اعضا مجاز است از باب تسمیه دال به اسم مدلول. بنابراین می توان به "دیدن حقیقت" توسط چشم، ذکر اطلاق کرد اما از باب مجاز نه حقیقت.

چشم در حقيقت یکی از مهمترين وسيله های حقجويى و درك واقعيات است. طبق این آیه شریفه کافران چشمهاى بينا و گوشهاى شنوا را بر اثر انديشه‏ هاى غلط و تعصبها و كينه‏ توزيها و صفات زشت ديگر در حجابى سخت و سنگين فرو برده بودند و از کار انداخته بودند.
جالب اينكه در مورد چشم مى ‏گويد: چشمهايشان در پوششى دور از ياد من قرار داشت، اشاره به اينكه چون در پوشش و حجاب غفلت بودند آثار خدا را نديدند و چون نديدند، حقيقت و خدا را فراموش كردند.
خدای متعال در آیاتی دیگر نیز همانند آیه 179 اعراف به همین حقیقت اشاره می کند:
(وَ لَقَدْ ذَرَأْنا لِجَهَنَّمَ كَثِيراً مِنَ الْجِنِّ وَ الانس لَهُمْ قُلُوبٌ لا يَفْقَهُونَ بِها وَ
لَهُمْ أَعْيُنٌ لا يُبْصِرُونَ بِها وَ لَهُمْ آذانٌ لا يَسْمَعُونَ بِها أُولئِكَ کاالانعام بل هم اضل أُولئِكَ هُمُ الْغافِلُون )؛" به طور مسلم گروه بسيارى از جن و انس را براى دوزخ آفريديم، آنها دلها (عقلها) يى دارند كه با آن (انديشه نمى ‏كنند و) نمى ‏فهمند و چشمانى دارند كه با آن نمى ‏بينند و گوشهايى دارند كه با آن نمى ‏شنوند، آنها همچون چهار پايانند، بلكه گمراه‏تر اينان همانا غافلانند (زيرا با اينكه همه گونه امكانات هدايت دارند باز هم گمراهند)" تفسیر نمونه
موفق باشید:Gol:

سلام
با تشکر از اظهار نظر دوستان
ذکر به معنای یادآوری است و چون یادآوری از امور معنویه است به روح یا همان قلب انسان باز می گردد اما از بیانات شرعی دانسته می شود که ذکر به معنای معروفش به اسباب ذکر هم قابل انتساب است از جمله اینکه زبان مومن ذاکر هم همراه قلب او در ذکر است .
حال از آنجا که دیدن ، مشاهده آثار وجود و حیات و قدرت و علم و حکمت و ... خداوند است اگر با ایمان به این حقیقت و آگاهانه باشد این مشاهده ذکر چشم محسوب خواهد شد بلکه شنیدن هم ذکر گوش است اگر همراه به ایمان به متکلم بودن خدای متعال باشد .
چگونه می توان تکلم به الفاظ خاص را ذکر محسوب کرد اما نگاه خاص به آثار حقیقت هستی را نه ؟!!!!!!!!
موفق در پناه حق

موضوع قفل شده است