یک سوال دقیق در مورد علت افرینش؟

تب‌های اولیه

8 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
یک سوال دقیق در مورد علت افرینش؟

سلام
خواهشا دقیق به تک تک این سوالات پاسخ بدید:
علت آفرینش جهان هستی چیست؟
اگر برای خدا نیافریدن قبیح ذاتی است و به این علت خلق می کند ، اگر همه چیز عدم می بود به چه کسی یا به چه چیزی می خواست ثابت کند که نقص ندارد و دارای کمال و فاقد فقدان می باشد؟
یا مگر خدا خودخواه است که بیافریند تا او را عبادت کنند؟ اصلا چرا آفریده است ؟
یا حالا که آفریده است و عده ای را به جهنم و عدهای را به بهشت میبرد آخرش چه می شود آخر خوشیه بهشت چیست بعد از لذت بردن در بهشت چه می شود ؟ زندگی ابدی به چه دردی می خورد؟

با سلام خدمت شما دوست گرامی

- علت خلقت انسان ها (که جهان هم به خاطر انسان خلق شده است ) این است که به معرفت خداوند برسند و این نکته را میشود از بعضی از روایات و آیات بدست آورد . به طور مثال در قرآن می فرماید : "و ما خلقت الجن والانس الا لیعبدون" ( انسان ها و اجنه را خلق نکردیم مگر برای اینکه ما را عبادت کنند) البته در تفسیر این آیه از معصومین حدیث داریم که "ای لیعرفون" (منظور از عبادت ، کسب معرفت است )
- آنچه در مورد خداوند می توان گفت این است که او "فیاض" است یعنی هر موجودی که استعداد و امکان این را دارد تا به مرحله ای از کمال برسد ، خدواند طبق این وصف باید او را به کمال خودش راهنمایی کند . فلذا اگر در موجوداتی مانند انسان ها این استعداد وجود دارد تا به کمالات برسند ، خدواند طبق صفت فیاضیتش به ما فیض وجود (خلق شدن) را میدهد .
- اینکه انسان ها خدا را بپرستند سودی برای خدا ندارد بلکه این انسان ها هستند که در طی این بندگی متصف به کمالات و اوصاف الهی میشوند و در واقع این انسان ها هستند که رشد می کنند و اگر روزی هیچ کسی خدا را عبادت نکند ، هیچ تفاوتی برای خدا ندارد و به اصطلاح "بر دامن کبریای اش ننشیند گرد"
- اصل خلقت انسان ها برای رفتن به بهشت است و اگر کسی به جهنم می رود به خاطر اعمال خود اوست . بهشت درجات مختلفی دارد که متناسب با افراد به آنها اعطا می شود برای عده ای بهشت فقط حور و قصر و... است ولی عده ای در آن جا به رضوان خدا و مقامات بلندی میرسند . به طور خلاصه می توان گفت بهشت جایی است که ملال آور نیست و پر است از زیبایی ها و امور جدیدی که هرکدام جذابیت خود را دارد .
(سوالات شما خیلی وسیع بود و نیاز به پاسخی طولانی تر از آنچه نوشته شد داشت به هر حال اگر ابهامی بود بفرمایید)

سلام علیکم

ابوتراب;152788 نوشت:
علت آفرینش جهان هستی چیست؟


پاسخ سوال اول را خودتان تقریبا در سوال دوم دادید

ابوتراب;152788 نوشت:
اگر برای خدا نیافریدن قبیح ذاتی است و به این علت خلق می کند ، اگر همه چیز عدم می بود به چه کسی یا به چه چیزی می خواست ثابت کند که نقص ندارد و دارای کمال و فاقد فقدان می باشد؟


خداوند بی نیاز از هر چیزی است از جمله ثابت کردن مطلبی به کسی یا چیزی

ابوتراب;152788 نوشت:
یا مگر خدا خودخواه است که بیافریند تا او را عبادت کنند؟ اصلا چرا آفریده است ؟


برگشتید سر خانه نخست

چون خالق است. و صفت خالقیت یعنی خلق کردن . مثال دنیوی این مطلب
آب است
آب حیات میبخشد و وجود آب یعنی حیات بخشیدن . نه از کسی که آنرا مصرف میکند چیزی میخواهد و نه نیاز به سپاس و تشکر و عبادت او دارد

کسانیکه از این آب حیات مییرند نیاز به آب دارند و چون نیاز به آب دارند باید او را طلب کنند .

یعنی نیاز دارند که او را طلب کنند.

و اگر او را طلب نکنند خودشان از تشنگی میمیرند و مردنشان هیچ آسیبی به آب نمیرساند همانطوریکه زنده بودنشان هیچ آسیب و نفعی برای آب ندارد

ابوتراب;152788 نوشت:
یا حالا که آفریده است و عده ای را به جهنم و عدهای را به بهشت میبرد آخرش چه می شود آخر خوشیه بهشت چیست بعد از لذت بردن در بهشت چه می شود ؟ زندگی ابدی به چه دردی می خورد؟


انسانها نیاز به بازگشت به او را دارند و این انتخاب برایشان میسر شده که او رابخواهند یا نخواهند.

اگر او را خواستند که هیچ در قرب الهی خواهند بود.

و اگر او را نخواستند خب باز هم انتخابشان است. و عقوبت اعمال انسان مستقیما از انتخاب آنها ایجاد و نشات میگیرد.

والا بهشت و جهنمی که از آن صحبت میشود

در بود خدا بهشت معنی میپذیرد
و
در نبود او جهنم

همچون در بود آب حیات و زیبائیها ایجاد میشود

و در نبود آب خشکی و مرگ

یاحق

سلام
از کارشناسان هم جواب دهند ممنون میشم.

ابوتراب;152788 نوشت:
علت آفرینش جهان هستی چیست؟

دوست عزيز براي اين سوال شما جواب هاي زيادي داده شده است براي نمونه :
در پاسخ توجه به چند نکته ضروري است:
1. هدف فاعل يا هدف فعل: يكي از مسائل اساسي كه هميشه براي بشر مطرح بوده و هر انسان عاقل و متفكر پيوسته در انديشه پاسخ به آن است، هدف زندگي است، يعني انسان براي چه آفريده شده، براي چه زندگي مي‌كند.
سوال «هدف از خلقت چيست» يك وقت به اين معناست كه هدف خالق از خلقت چيست، يعني خالق چه انگيزه‌اي دارد و چه چيز عامل و باعث و محرّك او براي خلقت است، اين چيزي است كه خلقت نمي‌تواند باين معنا هدف داشته باشد، اين مستلزم نقص و كمبود فاعل (خداوند) است. يعني اين گونه هدفداري تنها در فاعل‌هاي بالقوه و در مخلوقات صادق است، و در خالق هستي، يعني خداوند، مورد و مصداق ندارد؛ چون اين‌گونه هدف داشتن‌ها برمي‌گردد به استكمال يعني فاعل با كار خود مي‌خواهد به چيزي و كمالي كه ندارد برسد.
ولي يك وقت هدف فعل مطرح است، زيرا هر كاري را كه در نظر بگيريم اين كار بسوي هدف و كمالي است و براي آن كمال آفريده شده تا به آن برسد،مانند گياهي كه از زمين مي‌رويد و شروع به رشد و فعاليت مي‌كند، و به سوي كمال پيش مي‌رود. اين غايت فعلي است. آنچه در اين پاسخ پي‌گيري مي‌شود همين معناي دوّم است:
من نكردم خلق تا سودي كنم
ليك تا بر بندگان جودي كنم
2. غايت در خلقت انسان به اين‌كه ماهيت انسان چيست برمي‌گردد؟ و در انسان‌ها چه استعدادهايي نهفته است، و براي انسان چه كمالاتي امكان دارد؟ هر کمالاتي که در امکان انسان باشد بايد بحث شود، انسان براي آن کمالات آفريده شده است. بشر به اين مقدار مي‌فهمد كه انسان براي رسيدن به کمال آفريده شده است، اما کمال انسان در چيست؟ برخي كمال انسان را در برخورداري هرچه بيشتر از لذائذ مادّي مي دانند، و اصالت هاي اجتماعي کمال انسان را در برخورداري دسته جمعي از مواهب طبيعي، اما گروهي كمال انسان را در ترقيات معنوي و روحاني كه از راه رياضت‌ها و مبارزه با لذائذ مادّي حاصل مي‌شود مي بينند، و عده‌اي هم کمال را در ترقي عقلاني كه از راه علم و فلسفه حاصل مي‌شود مي دانند.
حال بايد براي رسيدن به پاسخ مطلوب سراغ عقل، اين حجت باطني و دروني خدا و قرآن اين كتاب الهي، و تأمين‌كنندة سعادت بشري رفت.
الف: هدف آفرينش از ديدگاه عقل
از نظر عقلي آفرينش نوعي احسان و فيض از جانب خداوند نسبت به موجودات ممكن است؛ يعني آنچه امكان خلق شدن دارد، خداوند از خلق كردن آن بخل نمي‌ورزد و دريغ نمي‌كند، چنين آفرينشي «حُسن ذاتي دارد» و قيام به چنين فعلي كه ذاتاً پسنديده است، جز آن كه خود فعل زيبا باشد، به چيز ديگري نياز ندارد، زيرا نشانه جود و فضل اوست. خداوند متعال همان طور كه واجب بالذات است، واجب من جميع الجهات است، و لذا محال است كه موجودي قابليت وجود پيدا كند و از ناحية او افاضه وجود نشود و امساك گردد.از نظر عقلي هر موجودي كه امكان خلق شدن دارد، با زبان حال درخواست وجود و كمال مي‌كنند، آفرينش جهان در واقع پاسخ به اين امكان و درخواست‌هاي طبيعي و ذاتي اشياء است.
خداوند وسايل كمال هر موجودي را در اختيار او مي‌گذارد و ارادة حكيمانه او بر اين قرار گرفته كه موجود تا موجودات به صورت طبيعي و جبري به سوي كمال خويش حركت كند، در حالي كه ارادة حكيمانه او در برخي موجودات چون انسان بر اين تعلق گرفته كه از طريق اختيار و آزادي، كمالاتي را كسب نمايد.
از نظرگاه عقل اساساً اصل آفرينش يك گام تكاملي عظيم است، زيرا چيزي را از عدم به وجود آوردن، و نيستي را هستي دادن، و صفر را به مرحلة عدد رساندن است، تمام برنامه‌هاي ديني و الهي بعد از گام اول در ادامه و راستاي همين مسير، و پي نمودن راه تكامل مي‌باشد.
ب: هدف آفرينش در قرآن:
قرآن با بينشي عميق، سرنوشت نهايي و هدف از آفرينش انسان و حتّي جهان را مورد بررسي و كنكاش قرار داده و مقصد و مقصود مشخصي را براي آفرينش بيان نموده است. چرا كه آفرينش اين جهان بزرگ و خلقت موجود عظيمي به نام انسان، نمي‌تواند بدون هدف و باطل باشد. قرآن كريم مي‌فرمايد: «أَ فَحَسِبْتُمْ أَنَّما خَلَقْناكُمْ عَبَثاً وَ أَنَّكُمْ إِلَيْنا لا تُرْجَعُونَ؛ آيا مي‌پنداريد كه شما را بيهوده آفريده‌ايم و به سوي ما باز نمي‌گرديد؟»
يا در جاي ديگر در ارتباط با كل نظام هستي مي‌فرمايد:‌ «يَتَفَكَّرُونَ فِي خَلْقِ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ رَبَّنا ما خَلَقْتَ هذا باطِلاً.» حال اين سؤال رخ مي‌نمايد كه اين هدف از نظرگاه قرآن كريم چيست؟ قرآن كريم براي آفرينش انسان اهدافي را بيان نموده است كه برخي از آن‌ها اصلي، برخي تبعي و ابزاري، و برخي به منزلة نتيجه مي‌باشد. از اين ميان مي‌توان به موارد زير اشاره نمود:
الف) آزمايش و ابتلاء:
در آياتي از قرآن كريم، هدف از آفرينش انسان‌ها آزمايش و امتحان دانسته آن شده است، از جمله كه مي‌فرمايد: «الَّذِي خَلَقَ الْمَوْتَ وَ الْحَياةَ لِيَبْلُوَكُمْ أَيُّكُمْ أَحْسَنُ عَمَلاً؛خداوند مرگ و حيات را آفريد تا شما را بيازمايد كه كدام يك از شما بهتر عمل مي‌كنيد و او شكست‌ناپذير و بخشنده است.» اين امتحان برمي‌گردد به ظهور و بروز كمالات انساني كه در مقدّمه اشاره شد.
ب) علم توحيد:
در آية ديگر، هدف از آفرينش آدمي را علم به قدرت بي‌پايان الهي و آگاهي به يگانگي او مي‌داند، آن‌جا كه مي‌فرمايد: «اللَّهُ الَّذِي خَلَقَ سَبْعَ سَماواتٍ وَ مِنَ الْأَرْضِ مِثْلَهُنَّ يَتَنَزَّلُ الْأَمْرُ بَيْنَهُنَّ لِتَعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ عَلى كُلِّ شَيْ‏ءٍ قَدِيرٌ؛خداوندي كه هفت آسمان را آفريد و از زمين نيز همانند را، فرمان او پيوسته فرود آيد تا بدانيد خداوند (يگانه) و بر همه چيز توانا است.» معرفت خدا و علم توحيد زمينه‌ساز بالاترين كمالات است براي انسان كه سودش به خود انسان برمي‌گردد نه خداوند، چرا كه او غني مطلق مي‌باشد.
ج) عبادت:
در موردي ديگر، از عبادت به عنوان هدف آفرينش انسان و جن نام برده شده است: «وَ ما خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الْإِنْسَ إِلاَّ لِيَعْبُدُونِ؛ من جنس و انس را نيافريدم جز براي اين‌كه عبادتم كنند.» (و بدين‌وسيله به قلّة كمالات راه يابد).
د) رسيدن به رحمت الهي:
در برخي از آيات قرآني، هدف از آفرينش انسان را رسيدن به رحمت بي‌پايان الهي مي‌داند و مي‌فرمايد: «وَ لَوْ شاءَ رَبُّكَ لَجَعَلَ النَّاسَ أُمَّةً واحِدَةً وَ لا يَزالُونَ مُخْتَلِفِينَ إِلاَّ مَنْ رَحِمَ رَبُّكَ وَ لِذلِكَ خَلَقَهُمْ؛اگر پروردگارت مي‌خواست، همة مردم را يك امت قرار مي‌داد، ولي آن‌ها همواره مختلفند، مگر كسي كه مورد رحمت الهي قرار گيرد، و براي همين (پذيرش رحمت) خداوند آن‌ها را آفريد».
آيات ياد شده، چهار هدف مهم و اساسي را براي آفرينش آدمي بيان نموده كه برخي اصلي، برخي ابزاري و وسيله‌اي است (براي رسيدن به هدف اصلي)، و برخي به منزلة نتيجه مي‌باشد:
1. آزمايش انسان‌ها.
2. علم به قدرت بي‌پايان الهي.
3. عبوديت.
4. رسيدن به رحمت الهي.
در اين ميان، مي‌توان گفت رسيدن به کمال و نزديک شدن به خداوند بالاترين هدف آفرينش است، چرا كه مراد از بندگي رسيدن به اوج كمال و قلّة سعادت بشري است و انسان كامل كسي است كه به جوار و آستان قرب الهي راه يافته و در نتيجه، از رحمت بي‌پايان او بهره‌مند شده است. اين بهره‌مندي از رحمت الهي، نتيجة عبوديت و رسيدن به مرتبة كمال انساني است. بنابراين، هدف اصلي از آفرينش انسان رسيدن به کمال است. امّا آزمايش بندگان و عبادت از هدف‌هاي متوسط و ابزاري و براي رسيدن به آن هدف عالي يعني کمال مي‌باشد. بهره‌مندي از رحمت بي‌پايان الهي هم نتيجة رسيدن به کمال است.
بنابراين، در يك جمله مي‌توان گفت هدف از خلقت انسان عبوديت و رسيدن به مرتبة كمال و استفاده از رحمت بي‌پايان الهي است. دادن رحمت نيز، مقتضاي ذات الهي است؛ يعني ذات او اين‌گونه فياض است كه رحمت از او صادر مي‌شود و هر موجود را به كمال شايسته خويش مي‌رساند.
معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:
1. هدف زندگي، استاد مرتضي مطهري، ص 1ـ44.
2. خودشناسي براي خودسازي، استاد مصباح يزدي، ص 1ـ78.
3. تفسير نمونه استاد مكارم شيرازي، تهران، دارالکتب الاسلاميه، ج 22. ص 384ـ396.

ابوتراب;152788 نوشت:
اگر برای خدا نیافریدن قبیح ذاتی است و به این علت خلق می کند ، اگر همه چیز عدم می بود به چه کسی یا به چه چیزی می خواست ثابت کند که نقص ندارد و دارای کمال و فاقد فقدان می باشد؟

مسئله اين نيست كه خداوند براي اثبات به ديگران خلق كرده است.بلكه آنچه كه هست اينست كه خداوند روي حكمت و هدف كاري را انجام مي دهد .يعني اينكه خداوند ظلم نمي كند و بي حكمت كاري را انجام نمي دهد واين به خاطر كمالات وجودي خدا است كه بي نهايت است.نقص در باري تعالي راه ندارد و اين ربطي به اثبات براي ديگران ندارد.

ابوتراب;152788 نوشت:
یا حالا که آفریده است و عده ای را به جهنم و عدهای را به بهشت میبرد آخرش چه می شود آخر خوشیه بهشت چیست بعد از لذت بردن در بهشت چه می شود ؟ زندگی ابدی به چه دردی می خورد؟

اشتباه شما قياس زندگي اخروي با دنيوي است.شما فكر مي كنيد بهشت فقط جاي خوردن و خوابيدن است؟نه دوست عزيز.
در آن جهان و در بهشت پرده ها كنار مي روند و معارف آشكار مي شود.
توصیف بهشت در سه سوره الرحمن، واقعه و دهر به صورت مفصل و در برخی از سوره های دیگر قرآن به صورت گذرا و مجمل بیان شده است و به بسیاری از نعمت های بهشتی همچون میوه‌ها و باغها و چشمه‌ساران و ... و نیز نعمت‌های معنوی همچون رضوان خداوند و ... اشاره گردیده است.
شیخ صدوق
، از علمای بزرگ شیعه، می‌نویسد:
اعتقاد ما درباره بهشت این است که بهشت دارالبقاء و دارالسلام است. مرگ و پیری، بیماری و ناخوشی، زوال و زمینگیری، غم، فقر و خستگی و فرسودگی در آن نیست.
آيا خود اين نعمت بهشت و لذت هاي مادي ومعنوي در بهشت بهترين نتيجه براي بهشتيان نيست؟


ابوتراب;152788 نوشت:
[=arial]
سلام
خواهشا دقیق به تک تک این سوالات پاسخ بدید:

[=arial]

با سلام و تشكر

از همه دوستان كه مشاركت كردند و مطالب دقيق و درستي بيان كردند هم تشكر مي كنم.

توجه و تأمل در مطالب دوستان، سؤالات شما را پوشش مي دهد و پاسخهاي داده شده نسبتاً كفايت مي كند.

بنده از زاويه اي ديگر و در قالب تمثيل براي فهم آسانتر، مطالبي را اضافه مي كنم.

ابوتراب;152788 نوشت:
[=arial]علت آفرینش جهان هستی چیست؟
اگر برای خدا نیافریدن قبیح ذاتی است و به این علت خلق می کند ، اگر همه چیز عدم می بود به چه کسی یا به چه چیزی می خواست ثابت کند که نقص ندارد و دارای کمال و فاقد فقدان می باشد؟

[=arial]ببينيد دوست عزيز

اگر دانشمند خوش بياني سخن بگويد، نمي پرسند كه چرا سخن گفت؟ يا اگر شخص كريم و اهل خيري به ديگران لطف و كرم و خير رساند نمي پرسند كه چرا اين شخص اهل خير و كرم است؟ زيرا علم و بيان اولي و سرمايه و دارائي و روحيه كريمانه شخص دوم اقتضا مي كند كه يافته ها و داشته هاي خودشان را به همه ارائه دهند.

اگر دانشمند با آنهمه كمالات ساكت باشد و يافته هاي خود را كتمان كند و يا شخص كريم با آنهمه دارائي و سرمايه به ديگران نبخشيده و فيض رساني نكند. آنگاه زير سؤال مي روند كه چرا نگفتي و يا نبخشيدي و ...؟


ابوتراب;152788 نوشت:
[=arial]یا مگر خدا خودخواه است که بیافریند تا او را عبادت کنند؟ اصلا چرا آفریده است ؟

تا بحال شنيده اي كه بگويند بعضي مردم بخاطر خورشيد است كه خانه هاي شان را رو به سوي آن مي سازند؟ و يا بخاطر بهره مندي خورشيد است كه گاهي رو به افتاب مي ايستند؟ و امثال آن ...

مي دانيد كه اگر همه مردم عالم هم رو به خورشيد خانه بسازند چيزي به خورشيد اضافه نمي شود و باز اگر همه مردم، پشت به خورشيد خانه بسازند، چيزي از خورشيد كم نمي شود، خورشيد نيازي به مردم ندارد كه به او رو كنند يا نكنند، اين مردم هستند كه براي دريافت نور و گرما و انرژي مورد نياز جسم و جان و برقراري حيات، به خورشيد محتاجند.

خداوند هستي بخش و بي نياز، به عباداتِ مردم نيازي ندارد اگر در جايي هدف خلقت را عبادت ذكر فرموده و يا انسان را امر به عبادت نموده بدين خاطر است كه اين مردم هستند كه با رو كردن به او از الطاف خاص الهي برخوردار شده و رشد مي كنند، بعبارتي با بكارگيري برنامه ها و تعاليم الهي در طول زندگي، استعدادها و سرمايه هاي خدادادي خود را در مسير وصول به كمال و سعادت ابدي شكوفا مي سازد.

همانگونه كه خداوند در آيه 8 سوره ابراهيم مي فرمايد: (ان تكفروا انتم و من في الارض جميعاً فان الله لغني حميد؛ اگر همه مردم عالم شوند، ذره اي در خداوند اثر ندارد زيرا او از همه انسانها بي نياز است.)


ابوتراب;152788 نوشت:
یا حالا که آفریده است و عده ای را به جهنم و عدهای را به بهشت میبرد آخرش چه می شود آخر خوشیه بهشت چیست بعد از لذت بردن در بهشت چه می شود ؟ زندگی ابدی به چه دردی می خورد؟


بهشت و جهنم نتيجه و آثار اعمال و نيات خود انسان است، بهشت چيزي جز قرار گرفتن مؤمنان و بندگان وارسته، در دامنه رحمت و لطف الهي نيست و جهنم چيزي جز حرمان و دوري گناهكاران، ظالمان و كفار از عنايت و لطف باريتعالي نيست، دو موقعيتي كه جز از طريق عقل و اختيار و روح انتخابگري خود انسان و نيز بهره مندي و يا ضايع كردن فرصت ها و نعمت هاي الهي حاصل نمي شود.

ضمن آنكه براي آنكه بدانيد در قيامت، خصوصاً در بهشت چه نعمات و برخورداري هايي براي مؤمنان هست؟ و سؤالهاي ديگرتان از اين سنخ، مي توانيد به بخش معاد شناسي انجمن كلام و عقائد (مبحث بهشت و جهنم) و آدرس زير مراجعه كنيد:

http://www.askdin.com/showthread.php?t=414

در صورتيكه ابهامي باقي بود بنده و دوستان در خدمت تان هستيم.

موفق باشيد ...:Gol:


موضوع قفل شده است