نشاط بخشی به دیانت با کدام یک از تعالیم دین ؟

تب‌های اولیه

9 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
نشاط بخشی به دیانت با کدام یک از تعالیم دین ؟

سلام:Gol:
یکی از اسباب ترقی و رشد ، شادابی و نشاط است . اگر شادابی و نشاط در دیانت را نیز یکی از اسباب ترقی و تعالی آن بدانیم شکی نیست باید در میان تعالیم دین بدنبال گزاره های موثرتر بگردیم .
به نظر شما برای کسب این نشاط باید به کدامیک از تعالیم دین تکیه کرد ؟
موفق باشید

حامد;146054 نوشت:
به نظر شما برای کسب این نشاط باید به کدامیک از تعالیم دین تکیه کرد ؟

سلام
یکی از عوامل قوی در نشاط دینی ذکر آگاهانه خدای مهربان است .
دین بر بنای محکم توحید است و این بنا نشاط انگیزترین عامل در دینداری مومن است به شرط اینکه مومن خدای خود را خوب شناخته باشد .
نگاه ما به خدای متعال در تاثیرگذاری ذکر او بر زندگیمان بسیار مهم است .
اگر خدا را منشا زیبایی و مهر و خیر و نیکی بدانیم ذکر و یاد او برای ما نشاط انگیز خواهد بود .
اما اغلب ما خدا اینگونه نمی بینیم . ما خدا را بیش از اینکه جمالی ببینیم جلالی می پنداریم در حالیکه جلال حق به حسب ما ، ناشی از خود ماست نه او . اگر خدای متعال عقاب کننده مجرمان است نه به جهت خود او بلکه به جهت اقتضای جرم مجرم است .
پس این ماییم که رابطه اورا با خود تنظیم می کنیم پس اگر بخواهیم به او از ماورای اقتضائات وجودی خود نگاه کنیم او همان خیر مطلق زیبایی بی مانند و شکوه بیکران و دوستی بی پایان است .
بیاییم در هنگام ذکر خدا خود را فراموش کنیم و اورا آنچنان که هست ذکر کنیم تا یادش نشاط بخش حیات معنوی ما باشد
موفق باشید

حامد;146180 نوشت:
بیاییم در هنگام ذکر خدا خود را فراموش کنیم و اورا آنچنان که هست ذکر کنیم تا یادش نشاط بخش حیات معنوی ما باشد

سلام
شاید کسی بگوید این نوع ذکر خداوند با اصل تعادل در خوف و رجاء مخالف است .
پاسخ ما اینستکه ذکر خدای متعال مافوق خوف و رجاست .
خوف مال کسی است که به گناهانش توجه دارد و بیم عقاب می برد رجاء هم مال کسی است که عملش را به امید پاداش انجام می دهد و انتظار پاداش دارد .
اما وقتی قرار باشد ما خدای متعال را در مافوق اقتضائات وجودی خود که مبنای خوف رجاست یاد کنیم جایی برای تقابل این ذکر با خوف رجاء نمی ماند . به عبارت دیگر این عبادت و توجه رهیده از خوف و رجاست . این ذکر کسی است که به خدای سراسر مهر خود دلبسته است نه کسی که به اعمال شایسته خود وابسته یا به گناهانش پای بسته .
این به معنای فراموشی تکلیف هم نیست چون تکلیف در مادون این مقام است . این مقام مقام توجه قلبی است که به حقیقت بی مانند هستی بدون هیچ قید و بند جزئی و شخصی توجه می کند .
موفق باشید

حامد;146185 نوشت:
خوف مال کسی است که به گناهانش توجه دارد و بیم عقاب می برد رجاء هم مال کسی است که عملش را به امید پاداش انجام می دهد و انتظار پاداش دارد .

[="Indigo"]خوف فقط مربوط به گناهان نیست!
کسی که به صفات خداوند متعال بیاندیشد تحت تاثیر اسماء جلالی قرار گرفته و دچار خوف میشود.
و از طرفی اسماء جمالی در انسان رجاء ایجاد می کند.:ok:
[/]

حامد;146054 نوشت:
به نظر شما برای کسب این نشاط باید به کدامیک از تعالیم دین تکیه کرد ؟


با سلام

حامد بزرگوار
انسان عبد است و خالق انسان مولای او
عبد زمانی شاد و بشاش می شود که رضایت مولای خود را بداند و متوجه شود که مولای او از او راضی است

عبد مسلمان زمانی که به فرامین الهی لبیک می گوید و خواسته های الهی را انجام می دهد یعنی که رضایت مولای خود را به همراه داشته است

درک و فهمیدن این که مولا به خاطر این عمل و گفته و کردار و..........من از من راضی است شادابی روحیه ای خاصی در انسان ایجاد می کند

مثلا کمک به پیرزن و پیرمردی هنگام عبور از خیابان و یا کمک به نابینا و یا رفع نیاز مسلمانی ویا خروج از هئیتی و پس از گریه و راز و نیار با خدا و............. در انسان شادابی ایجاد می کند

الغرض که:
انسانی که عبد خداست وقتی فرامین مولای خود را انجام می دهد با نشاط است چون مولا از او راضی است


vahid2451;146271 نوشت:
خوف فقط مربوط به گناهان نیست!

سلام
تاثر از اسماء جلال حق را نه خوف بلکه خشیت می گویند که جنبه قلبی دارد . اما این تاثرات هم به نوعی برای عبد محب خوش است همانطور که فرمودند : هرچه ( از جمال و جلال ) که خدا برای بنده مومنش خواسته خیر اوست . او هرگونه برای بنده مومن جلوه کند مطلوب بنده مومن است و نعم ما قال :
عاشقم بر مهر و بر قهرش به جد
بوالعجب من عاشق این هردو ضد

طاها;146322 نوشت:
حامد بزرگوار انسان عبد است و خالق انسان مولای او عبد زمانی شاد و بشاش می شود که رضایت مولای خود را بداند و متوجه شود که مولای او از او راضی است عبد مسلمان زمانی که به فرامین الهی لبیک می گوید و خواسته های الهی را انجام می دهد یعنی که رضایت مولای خود را به همراه داشته است درک و فهمیدن این که مولا به خاطر این عمل و گفته و کردار و..........من از من راضی است شادابی روحیه ای خاصی در انسان ایجاد می کند مثلا کمک به پیرزن و پیرمردی هنگام عبور از خیابان و یا کمک به نابینا و یا رفع نیاز مسلمانی ویا خروج از هئیتی و پس از گریه و راز و نیار با خدا و............. در انسان شادابی ایجاد می کند الغرض که: انسانی که عبد خداست وقتی فرامین مولای خود را انجام می دهد با نشاط است چون مولا از او راضی است

سلام
کلام شما متین است اما توجه داشته باشید که توجه به حقیقت بهجت آفرین فقط در قالب رابطه عادی که با ما دارد نیست مثلا شما از باغ و بوستان استفاده غذایی می کنید اما شادی و نشاطی که در باغ و بوستان دارید تقریبا هیچ ربطی به استفاده غذایی شما از آن ندارد بلکه باغ و بوستان بواسطه سبزی و طراوت و زیبایی اش بر شما اثر می گذارد لذا تعریف رابطه حق متعال تنها در قالب این رابطه چندان وجهی ندارد .حقیقت امر هم این است که خدای متعال در ماورای تاثرات عادی ما از اوست او حقیقتی بهجت آفرین و باشکوه است چه تمام عالم مومن باشند چه تمامشان کافر . از این منظر به خدای متعال نگاه کردن یعنی توجه به او از ماورای تاثرات عباد از او . این نوع نگاه همان نگاهی است که در دین هم به ما آموختند مثلا فرمودند تخویف از گناه تا زمان صدور گناه است بعد آن باید از رحمت و عفو او گفت وگرنه بنده دچار یاس می شود . ببینید که در بدترین وضعیت ما را به همان حقیقت ماورایی فراخواندند وگرنه به حسب اقتضائات گناه ما حس خوبی نسبت به کل عالم و از جمله خدا نداریم اما یادآوری این معنا باعث می شود که عبد گنهکار با یاس و نامیدی از خدا دورتر نشود . آیا فراخواندن بنده گنهکار در این وضع و حالش به خدای رحیم و غفور فراخواندن به امر خیالی است یا حقیقی ؟ بله خدا همیشه رحیم و غفور و همیشه زیبا و با شکوه است لذا انسان می تواند به این حقیقت در ماورای تاثرات خود از اعمالش هم توجه کند .
موفق باشید

سلام
دومین عمل در نشاط دینی خدمت به خدا و مکتب الهی اوست . هرچند برای بنده مومن عرصه زندگی عادیش هم عرصه خدمت به خداست چه اینکه او همه اعمال خود را برای رضای حق انجام می دهد اما کمی تحمل زحمت در انجام خدمات بیشتر نشاط خاصی در انسان ایجاد می کند .
حضور در موسسات خیریه و مجالس و محافل دینی و مذهبی و انجام نوعی خدمت به خدا و دین او موجب نشاط دینی ما می شود . او خود وعده فرمود " ان تنصروالله ینصرکم" و این نصرت الهی در ما اسباب نشاط و شادابی معنوی و دینی را فراهم خواهد آورد .
ادامه دارد ان شاء الله
موفق باشید

حامد;146054 نوشت:
به نظر شما برای کسب این نشاط باید به کدامیک از تعالیم دین تکیه کرد ؟

[="Arial"]سلام و عرض ادب
در دو پست 14و15این تاپیک به سوال شما پاسخ داده شده است می تونید ببینید.

http://www.askdin.com/showthread.php?t=13185&p=146923

حامد;146969 نوشت:
دومین عمل در نشاط دینی خدمت به خدا و مکتب الهی اوست

سلام
آن جمع های دینی که بر مبنای خدمت خالصانه به خدا و اولیاء الهی تشکیل می شوند بر عکس تصوری که افراد خارج از آن دارند یک جمع پرنشاط و همراه با دوستی و صمیمیت است .
اگر بتوانید به هیئت های مذهبی با سابقه سری بزنید جمع آنان را پر از نشاط و شادابی و مهر و محبت می یابید . حتی در هیئتهای عزاداری بیش از اینکه عزا و سوگ باشد محبت و صمیمیت و نشاط معنوی وجود دارد .
گروههایی هم برای خدمات اجتماعی دیگری تشکیل شده اند مثلا موسسات خیریه این گروهها نیز محل خوبی برای تجربه نشاط دینی است البته در صورتی که اصل اخلاص در آن رعایت شده باشد .
ادامه دارد ان شاء الله
موفق باشید
موضوع قفل شده است