آیه 3 سوره نسا

تب‌های اولیه

37 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
آیه 3 سوره نسا

با سلام وعرض احترام
لطفا کارشناسان گرامی پاسخ دهید .
خداوند متعال مي فرمايد:
﴿فَإِنْ خِفْتُمْ أَلَّا تَعْدِلُوا فَوَاحِدَةً أَوْ مَا مَلَكَتْ أَيْمَانُكُمْ﴾. [النساء / 3]. «و اگر بهراسيد كه چون بيش از يك همسر برگزينيد) راه عدالت و انصاف نپيماييد، بايستي به يك همسر يا به كنيزان بسنده كنيد.
در اين آيه خداوند متعال كسانيكه در صورت داشتن چند همسر از رعايت و انصاف بين آنها عاجز و ناتوان خواهند بود را ارشاد فرموده است كه به يك همسر بسنده كنند و يا اينكه بجاي زنان آزاده براي خود كنيز بر گزينند


این ایه تایید برده داری وکنیز داری است ؟ یا نسخ حکم تعدد زوجات

زم زم;88058 نوشت:
لطفا کارشناسان گرامی پاسخ دهید . خداوند متعال مي فرمايد: ﴿فَإِنْ خِفْتُمْ أَلَّا تَعْدِلُوا فَوَاحِدَةً أَوْ مَا مَلَكَتْ أَيْمَانُكُمْ﴾. [النساء / 3]. «و اگر بهراسيد كه چون بيش از يك همسر برگزينيد) راه عدالت و انصاف نپيماييد، بايستي به يك همسر يا به كنيزان بسنده كنيد. در اين آيه خداوند متعال كسانيكه در صورت داشتن چند همسر از رعايت و انصاف بين آنها عاجز و ناتوان خواهند بود را ارشاد فرموده است كه به يك همسر بسنده كنند و يا اينكه بجاي زنان آزاده براي خود كنيز بر گزينند این ایه تایید برده داری وکنیز داری است ؟ یا نسخ حکم تعدد زوجات

با سلام به دوستان خوبم
لازم است در ابتدا شأن نزول آيه را ذكر كنم تا بدانيم اين آيه براي چه مسئله اي نازل شده است:

براى اين آيه شان نزول خاصى نقل شده و آن اينكه قبل از اسلام معمول بود كه بسيارى از مردم حجاز، دختران يتيم را به عنوان تكفل و سرپرستى به خانه خود ميبردند، و بعد با آنها ازدواج كرده و اموال آنها را هم تملك ميكردند، و چون همه كار دست آنها بود حتى مهريه آنها را كمتر از معمول قرار ميدادند، و هنگامى كه كمترين ناراحتى از آنها پيدا ميكردند به آسانى آنها را رها ميساختند و در حقيقت حاضر نبودند حتى به شكل يك همسر معمولى با آنها رفتار نمايند.

در اين هنگام آيه فوق نازل شد و به سرپرستان ايتام دستور داد در صورتى با دختران يتيم ازدواج كنند كه عدالت را به طور كامل در باره آنها رعايت نمايند و در غير اين صورت از آنها چشم‏پوشى كرده و همسران خود را از زنان ديگر انتخاب نمايند.

اما اين كه بگوييم اين آيه تأييد برده داري است درست نيست چون علت اينكه در اينجا گفته شده به جاي بي عدالتي در بين همسران متعدد يك همسر و يا به كنيزان در مملوك خود بسنده كنيد اين است كه شرايط آنها نسبت به زنان آزاد راحتتر است.
أَوْ ما مَلَكَتْ أَيْمانُكُمْ- و يا بجاى انتخاب همسر دوم از كنيزى كه مال شما است استفاده كنيد زيرا شرائط آنها سبك‏تر است .

اگر چه آنها نيز بايد از حقوق حقه خود برخوردار باشند كه اسلام به اندازه كافي دستوراتي در اين زمينه داده است و در اين سايت هم بسيار بحث شده كه شما مي توانيد جستجو كنيد و ببينيد.
.

عمار;88112 نوشت:
با سلام به دوستان خوبم
لازم است در ابتدا شأن نزول آيه را ذكر كنم تا بدانيم اين آيه براي چه مسئله اي نازل شده است:

براى اين آيه شان نزول خاصى نقل شده و آن اينكه قبل از اسلام معمول بود كه بسيارى از مردم حجاز، دختران يتيم را به عنوان تكفل و سرپرستى به خانه خود ميبردند، و بعد با آنها ازدواج كرده و اموال آنها را هم تملك ميكردند، و چون همه كار دست آنها بود حتى مهريه آنها را كمتر از معمول قرار ميدادند، و هنگامى كه كمترين ناراحتى از آنها پيدا ميكردند به آسانى آنها را رها ميساختند و در حقيقت حاضر نبودند حتى به شكل يك همسر معمولى با آنها رفتار نمايند.

در اين هنگام آيه فوق نازل شد و به سرپرستان ايتام دستور داد در صورتى با دختران يتيم ازدواج كنند كه عدالت را به طور كامل در باره آنها رعايت نمايند و در غير اين صورت از آنها چشم‏پوشى كرده و همسران خود را از زنان ديگر انتخاب نمايند.

اما اين كه بگوييم اين آيه تأييد برده داري است درست نيست چون علت اينكه در اينجا گفته شده به جاي بي عدالتي در بين همسران متعدد يك همسر و يا به كنيزان در مملوك خود بسنده كنيد اين است كه شرايط آنها نسبت به زنان آزاد راحتتر است.
أَوْ ما مَلَكَتْ أَيْمانُكُمْ- و يا بجاى انتخاب همسر دوم از كنيزى كه مال شما است استفاده كنيد زيرا شرائط آنها سبك‏تر است .

اگر چه آنها نيز بايد از حقوق حقه خود برخوردار باشند كه اسلام به اندازه كافي دستوراتي در اين زمينه داده است و در اين سايت هم بسيار بحث شده كه شما مي توانيد جستجو كنيد و ببينيد.
.

درود و رحمت خدا به شما

مساله اول در مورد اصطلاحی به نام "شان نزول" هست که ما اگر اونو قبول داشته باشیم پس نتیجه میگیریم که قران برای تمام اعصار مفید نبوده و اکنون تنها بخشی از ان ارزشمند است چون بسیاری از ایات شان نزول خاصی دارند

مساله دوم اینه: لغاتی را که شما در مورد زنان استفاده کردید خود دال بر قبول داشتن برده داری از طرف شماست،به کنیزان لغت "مملوک خود" و به سایر زنان لغت "ازاد" نسبت میدهید،ایا اگر زنی در خانه شما کار کند ملک شماست؟ ایا او از سایر زنان چیزی کم دارد؟ ایا در افرینش با انها تفاوتی دارد؟ اگر نه،پس چرا باید (طبق گفته شما) شرایط انها برای مرد نسبت به زنان ازاد اسان تر باشد؟

کنیز هم یک زن و مسلما یک انسان است،توپ فوتبال یا خمیر بازی نیست که بشود از بازار خرید و هر تصمیمی در مورد او گرفت

اگر صفت عدل خدا و جدایی ناپذیری این صفت از او و افرینش عادلانه او را باور دارید،میبینید که این مساله با خدایی خدا جور نیست

na efrat na tafrit;125437 نوشت:
مساله اول در مورد اصطلاحی به نام "شان نزول" هست که ما اگر اونو قبول داشته باشیم پس نتیجه میگیریم که قران برای تمام اعصار مفید نبوده و اکنون تنها بخشی از ان ارزشمند است چون بسیاری از ایات شان نزول خاصی دارند

سلام

ان ایاتی که شان نزول دارند اتفاقا برای کمک به تمام اعصار است

na efrat na tafrit;125437 نوشت:
لغاتی را که شما در مورد زنان استفاده کردید خود دال بر قبول داشتن برده داری از طرف شماست،به کنیزان لغت "مملوک خود" و به سایر زنان لغت "ازاد" نسبت میدهید،ایا اگر زنی در خانه شما کار کند ملک شماست؟ ایا او از سایر زنان چیزی کم دارد؟ ایا در افرینش با انها تفاوتی دارد؟ اگر نه،پس چرا باید (طبق گفته شما) شرایط انها برای مرد نسبت به زنان ازاد اسان تر باشد؟

باید ببینیم منظور از آزادی چیست؟

mkk1369;125446 نوشت:
سلام

ان ایاتی که شان نزول دارند اتفاقا برای کمک به تمام اعصار است

باید ببینیم منظور از آزادی چیست؟

لطفا توضیح بدید،گفتن اینکه "اتفاقا خوب است" فکر نمیکنم دلیل منطقی ای باشه!
اگر منظور از ازادی رو هم شرح بدید ممنون میشم

زم زم;88058 نوشت:
این ایه تایید برده داری وکنیز داری است ؟ یا نسخ حکم تعدد زوجات

سلام
از ظاهر آیه بر می آید که در صدد بیان شرایط تعدد زوجات است نه نفی آن چون مفهوم آیه اینستکه اگر می توانید عدالت بین زنان را برقرار کنید تعدد اشکالی ندارد . بحث برده داری هم به حسب شرایط آن زمان یک امر اجتناب ناپذیر بوده و شایسته هم نبوده است که امت در یکی از امور مبتلا به خودش بلا تکلیف باشد لذا امثال این احکام در مورد برده ها صادر شده است .
موفق باشید

حامد;125468 نوشت:
سلام
از ظاهر آیه بر می آید که در صدد بیان شرایط تعدد زوجات است نه نفی آن چون مفهوم آیه اینستکه اگر می توانید عدالت بین زنان را برقرار کنید تعدد اشکالی ندارد . بحث برده داری هم به حسب شرایط آن زمان یک امر اجتناب ناپذیر بوده و شایسته هم نبوده است که امت در یکی از امور مبتلا به خودش بلا تکلیف باشد لذا امثال این احکام در مورد برده ها صادر شده است .
موفق باشید

درود خدا بر شما

مسائل زیادی در صدر اسلام بود که رسول خدا (درود بر او) با انها به دلیل اینکه اشتباه بودند اعلام مخالفت علنی کرد،پس او پیرو ان شرایط و اداب و رسوم نابه جای ان نبوده و اگر برده داری در اسلام نابه جاست باید با اصل ان مقابله شده باشد نه روش درست انجام شدنش!
مثل این است که بگوییم دزدی از خانه اگر دزد از در وارد شود ایرادی ندارد!!! (در صورتی که دزدی به هر شکل اشتباه است)

نقل قول:
فَإِنْ خِفْتُمْ أَلَّا تَعْدِلُوا فَوَاحِدَةً أَوْ مَا مَلَكَتْ أَيْمَانُكُمْ﴾. [النساء / 3]. «و اگر بهراسيد كه چون بيش از يك همسر برگزينيد)

"او" چه معنی میده؟
یعنی یا کنیز یا همسر دیگه؟ مگه نه؟
دوتاییش میشه؟؟
تو زبان عربی میخوام بدونم "یا" چه معانی و کاربردی داره؟

na efrat na tafrit;125474 نوشت:
مسائل زیادی در صدر اسلام بود که رسول خدا (درود بر او) با انها به دلیل اینکه اشتباه بودند اعلام مخالفت علنی کرد،پس او پیرو ان شرایط و اداب و رسوم نابه جای ان نبوده و اگر برده داری در اسلام نابه جاست باید با اصل ان مقابله شده باشد نه روش درست انجام شدنش! مثل این است که بگوییم دزدی از خانه اگر دزد از در وارد شود ایرادی ندارد!!! (در صورتی که دزدی به هر شکل اشتباه است)

سلام
اگر منظورتان بحث یرده داری است باید به عرضتان برسانم که برده داری ( بهره کشی از اسرای جنگی ) یک جریان معمول در آن زمان بود که به حسب میزان رشد جوامع آن روزی کاری غیر از این هم نمی شد که با آن کرد .
دیگر اینکه اسلام در آوردن احکام شیوه تدریج را در برخی امور رعایت فرمود که مطابق با حکمت است چه اینکه نمی توان با جامعه در بعضی شرایط یکباره به مبارزه برخاست . مثلا شراب در اسلام به تدریج منع شد . چه اینکه جامعه عرب آنروز شدیدا به این امر ناشایست مبتلا بود . در خصوص برده داری هم که یک کار معمول در شرایط اجتماعی آن روز بوده است به نظر می رسد بهترین روش در نگهداری از اسرای جنگی همین روش برده داری بوده باشد چون حکومتهای آن زمان توان نگهداری از اسرای جنگی در محل خاص را نداشته اند ضمن اینکه این کار خلاف عرف جامعه آن روز هم بوده است .
اگر به جنبه های مختلف موضوع توجه بفرمایید ملاحظه می کنید که این کار حکیمانه بوده است ضمن اینکه اسلام با این کار شرایط آشنایی بردگان با اسلام را فراهم و همچنین آزادی آنها را در ضمن احکامش پیش بینی نمود و توصیه های اخلاقی موکدی نیز به صاحبان برده ها کرد تا شرایط زندگی آنها مطلوب باشد .
پس مثالی که شما زدید قیاس مع الفارق است چراکه دزدی یک فعل ناشایست است اما نگهداری از اسیر جنگی به شیوه خاص بالاصاله کار ناشایستی نیست
موفق باشید

na efrat na tafrit;125466 نوشت:
لطفا توضیح بدید،گفتن اینکه "اتفاقا خوب است" فکر نمیکنم دلیل منطقی ای باشه

به نام خدا
سلام

بسیاری از آیات قرآن دستور نمی دهند. اگر ما شان نزول را بدانیم، در می یابیم که در موردی خاص، جهت گیری و طریقه حل و فصل قضیه ای که قرآن درپیش گرفته چگونه بوده و در موارد مشابه چه باید کرد. البته، آیات قرآن بدون شان نزول هم قابل تکیه کردن هستند که در چنین مواردی باید از آیات محکم پیروی مطلق نمود و ارائه تاویل آیات متشابه را به خدا و راسخون در علم واگذار کرد (یکی از راسخون در علم امام زمان است که در حال حاضر بسیاری از ما از نعمت هم صحبتی ایشان محرومیم).

حامد;125540 نوشت:
سلام
اگر منظورتان بحث یرده داری است باید به عرضتان برسانم که برده داری ( بهره کشی از اسرای جنگی ) یک جریان معمول در آن زمان بود که به حسب میزان رشد جوامع آن روزی کاری غیر از این هم نمی شد که با آن کرد .
دیگر اینکه اسلام در آوردن احکام شیوه تدریج را در برخی امور رعایت فرمود که مطابق با حکمت است چه اینکه نمی توان با جامعه در بعضی شرایط یکباره به مبارزه برخاست . مثلا شراب در اسلام به تدریج منع شد . چه اینکه جامعه عرب آنروز شدیدا به این امر ناشایست مبتلا بود . در خصوص برده داری هم که یک کار معمول در شرایط اجتماعی آن روز بوده است به نظر می رسد بهترین روش در نگهداری از اسرای جنگی همین روش برده داری بوده باشد چون حکومتهای آن زمان توان نگهداری از اسرای جنگی در محل خاص را نداشته اند ضمن اینکه این کار خلاف عرف جامعه آن روز هم بوده است .
اگر به جنبه های مختلف موضوع توجه بفرمایید ملاحظه می کنید که این کار حکیمانه بوده است ضمن اینکه اسلام با این کار شرایط آشنایی بردگان با اسلام را فراهم و همچنین آزادی آنها را در ضمن احکامش پیش بینی نمود و توصیه های اخلاقی موکدی نیز به صاحبان برده ها کرد تا شرایط زندگی آنها مطلوب باشد .
پس مثالی که شما زدید قیاس مع الفارق است چراکه دزدی یک فعل ناشایست است اما نگهداری از اسیر جنگی به شیوه خاص بالاصاله کار ناشایستی نیست
موفق باشید

درود خدا بر شما
اگر اسلام در کل برده داری را کاری خلاف شرع می دانسته باید در تاریخ امامت 250 ساله ی امامان شیعه (درود خدا بر انها)این امر منسوخ میشد،ایا 250 سال فرصت کمی است؟
"کاری غیر از این هم نمی شد که با آن کرد" یعنی چون سطح فهم جامعه کم بوده باید از یک انسان مثل حیوان کار کشید یا به دلیل اسیر بودنش باید از او استفاده جنسی کرد؟ خداوند محمد(ص) را برای هدایت فرستاد تا به مردم بفهماند فرق درست و غلط را،اینطور نبود؟
"این کار خلاف عرف جامعه آن روز هم بوده است." دلیل قانع کننده ای برای انجام یک کار اشتباه نیست
"به نظر می رسد بهترین روش در نگهداری از اسرای جنگی همین روش برده داری بوده باشد چون حکومتهای آن زمان توان نگهداری از اسرای جنگی در محل خاص را نداشته اند" پیامبر در قبا در طول یک هفته مسجدی بنا نمودند ایا نمیشد در طول این حکومت مکانی برای اسرا بنا کرد؟
متاسفانه بنده عربی بلد نیستم و معنی "
قیاس مع الفارق" را نمیدانم،اما اگر منظور شما مقایسه اشتباه است عرض میکنم من مقایسه کردم دو عمل را که هر دو به ذات اعمالی اشتباه بودند
"نگهداری از اسیر جنگی به شیوه خاص". همه شیوه های خاص خوب نیستند دوست من

aminj;125550 نوشت:
به نام خدا
سلام

بسیاری از آیات قرآن دستور نمی دهند. اگر ما شان نزول را بدانیم، در می یابیم که در موردی خاص، جهت گیری و طریقه حل و فصل قضیه ای که قرآن درپیش گرفته چگونه بوده و در موارد مشابه چه باید کرد. البته، آیات قرآن بدون شان نزول هم قابل تکیه کردن هستند که در چنین مواردی باید از آیات محکم پیروی مطلق نمود و ارائه تاویل آیات متشابه را به خدا و راسخون در علم واگذار کرد (یکی از راسخون در علم امام زمان است که در حال حاضر بسیاری از ما از نعمت هم صحبتی ایشان محرومیم).

درود خدا بر شما
اکنون که ما به راسخون در علم دسترسی نداریم باید از ایات متشابه پیروی کنیم یا نه؟

na efrat na tafrit;126012 نوشت:
اگر اسلام در کل برده داری را کاری خلاف شرع می دانسته باید در تاریخ امامت 250 ساله ی امامان شیعه (درود خدا بر انها)این امر منسوخ میشد،ایا 250 سال فرصت کمی است؟

سلام
ائمه اطهار ع پس از رحلت پیامبر ص بطور عملی از عرصه اجتماع کنار گذاشته شدند . آن ایام کوتاه خلافت حضرت امیرع هم که اصلا فرصت مناسبی برای این امور نبود ضمن اینکه تحولات اجتماعی قابل توجهی باید پیش می آمد که این کار صورت گیرد چه اینکه گفتیم حکومتهای گذشته برنامه و توان لازم برای نگهداری از اسرای جنگی را نداشتند .

na efrat na tafrit;126012 نوشت:
یعنی چون سطح فهم جامعه کم بوده باید از یک انسان مثل حیوان کار کشید یا به دلیل اسیر بودنش باید از او استفاده جنسی کرد؟ خداوند محمد(ص) را برای هدایت فرستاد تا به مردم بفهماند فرق درست و غلط را،اینطور نبود؟

اینها اسرای جنگی بوده اند نه افراد عادی . در جنگهای آن زمان اغلب اسرا را همراه با اهالی شهر و دیارشان به هلاکت می رساندند اسلام هیچگاه چنین کاری نکرد لذا باید منصفانه به موضوع نگاه کرد ما می گوییم شرایط اجتماعی و فرهنگی اجازه کاری بهتر از این را نمی داد .
و اما بهره وری جنسی از زنان اسیر در تحت ضوابط خاص ، مانند بهره وری از توان جسمی مردان است ضمن اینکه از نظر شارع زن اسیر شده در جنگ مطلقه محسوب می شده است .

na efrat na tafrit;126012 نوشت:
دلیل قانع کننده ای برای انجام یک کار اشتباه نیست

مبارزه با عرف باید حکیمانه باشد . قضیه قضیه اداره جامعه است .
na efrat na tafrit;126012 نوشت:
پیامبر در قبا در طول یک هفته مسجدی بنا نمودند ایا نمیشد در طول این حکومت مکانی برای اسرا بنا کرد؟ متاسفانه بنده عربی بلد نیستم و معنی

مسجد در صدر اسلام حکم تمام اماکن مذهبی و فرهنگی و بلکه دولتی را داشته است ضمن اینکه مساجد آن زمان چندان از از خانه های معمولی مردم بزرگتر نبوده است و در حد یک زمین دارای دیوار بوده است . به نظر شما می شود اسرای جنگی را در چنین محلی نگهداری کرد ؟ نان و آبشان را چه کسی می داد ؟
na efrat na tafrit;126012 نوشت:
"قیاس مع الفارق" را نمیدانم،اما اگر منظور شما مقایسه اشتباه است عرض میکنم من مقایسه کردم دو عمل را که هر دو به ذات اعمالی اشتباه بودند

نگهداری از اسیر جنگی اصالتا کار ناشایستی نیست اما دزدی اصالتا کار ناشایستی است . قیاس این دو با هم صحیح نمی باشد
موفق باشید

na efrat na tafrit;126013 نوشت:
اکنون که ما به راسخون در علم دسترسی نداریم باید از ایات متشابه پیروی کنیم یا نه؟

به نام خدا
سلام

باید خودسازی کنیم تا راسخون در علم به کمک ما بیایند. اگر کسی خالص باشد و بخواهد، حتما این اتفاق می افتد. قبل از اینکه این واقعه اتفاق بیافتد، در تفسیر قرآن باید از فتنه دوری کرد (طبق گفته قرآن) و نیز نباید تفسیری داشت که با آیات محکم متناقض باشد (مثلا هیچ کس نمی تواند جوازی برای دزدی، قتل نفس به غیر حق یا زنا در آیات قرآن پیدا کند). چیزی را هم که نمی شناسیم نباید پیروی کنیم.

حامد;126081 نوشت:
سلام ائمه اطهار ع پس از رحلت پیامبر ص بطور عملی از عرصه اجتماع کنار گذاشته شدند . آن ایام کوتاه خلافت حضرت امیرع هم که اصلا فرصت مناسبی برای این امور نبود ضمن اینکه تحولات اجتماعی قابل توجهی باید پیش می آمد که این کار صورت گیرد چه اینکه گفتیم حکومتهای گذشته برنامه و توان لازم برای نگهداری از اسرای جنگی را نداشتند .

درود خدا بر شما

در دورانی که امامان شیعه از طرف دولت کنار گذاشته شده بودند هنوز مریدان و شاگردان و مردم زیادی بودند که برای منحرف نشدن از راه راست به سخنان انها تکیه میکردند.بحثی که ما اینجا داریم اینه که چرا سخنی در مقابله با برده داری گفته نشد؟ ایا اگر ما توان اجرایی لازم رو نداریم پس باید روشنگری رو هم کنار بذاریم؟

اگر حکومت های اون زمان توان نگهداری اسیر رو نداشتن پس باید به انجام یه کار اشتباه (برده داری) متوسل میشدن؟ ایا بهتر نبود اسرا رو ازاد میکردن اگر به قول شما توان نگهداری نداشتن؟

حامد;126081 نوشت:
اینها اسرای جنگی بوده اند نه افراد عادی . در جنگهای آن زمان اغلب اسرا را همراه با اهالی شهر و دیارشان به هلاکت می رساندند اسلام هیچگاه چنین کاری نکرد لذا باید منصفانه به موضوع نگاه کرد ما می گوییم شرایط اجتماعی و فرهنگی اجازه کاری بهتر از این را نمی داد . و اما بهره وری جنسی از زنان اسیر در تحت ضوابط خاص ، مانند بهره وری از توان جسمی مردان است ضمن اینکه از نظر شارع زن اسیر شده در جنگ مطلقه محسوب می شده است .

"اینها اسرای جنگی بوده اند نه افراد عادی"
یعنی اسیر جنگی ادم نیست؟ افراد عادی جه معنی میده؟ پس هر بلایی که عراقی ها سر اسیرای ایرانی (درود خدا بر اونها) اوردن درست بود!!؟

"در جنگهای آن زمان اغلب اسرا را همراه با اهالی شهر و دیارشان به هلاکت می رساندند اسلام هیچگاه چنین کاری نکرد" عزیزم اسلام دینیه که اومده بگه کار درست چیه،نه اینکه بقیه حکومت ها کارای فجیع کنن و اسلام فقط یک درجه کمتر از اونا اشتباه کنه!!!

"ما می گوییم شرایط اجتماعی و فرهنگی اجازه کاری بهتر از این را نمی داد"
اخه این شد دلیل انجام کار اشتباه؟

"اما بهره وری جنسی از زنان اسیر در تحت ضوابط خاص ، مانند بهره وری از توان جسمی مردان است"
:Moteajeb!::khaneh:

"ضمن اینکه از نظر شارع زن اسیر شده در جنگ مطلقه محسوب می شده است"
یعنی نظر شوهر و خود زن اسیر و... اصلا مهم نبود.اسیراااااااااااا اااااااادمننننننننننن.فکر نمیکنم فهمیدنش خیلی سخت یاشه

حامد;126081 نوشت:
مبارزه با عرف باید حکیمانه باشد . قضیه قضیه اداره جامعه است .

اشتباه اشتباهه،حکیمانه هم که باشه اشتباهه،مثل دروغ مصلحتی

حامد;126081 نوشت:
مسجد در صدر اسلام حکم تمام اماکن مذهبی و فرهنگی و بلکه دولتی را داشته است ضمن اینکه مساجد آن زمان چندان از از خانه های معمولی مردم بزرگتر نبوده است و در حد یک زمین دارای دیوار بوده است . به نظر شما می شود اسرای جنگی را در چنین محلی نگهداری کرد ؟ نان و آبشان را چه کسی می داد ؟

خب،مسجدو یک هفته ای ساختن،اون مکان رو 4ماهه میساختن.اگر توان اب و نان دادن نبود درست این است که ازادشان کرد
(بالا اشاره کردم)

حامد;126081 نوشت:
نگهداری از اسیر جنگی اصالتا کار ناشایستی نیست اما دزدی اصالتا کار ناشایستی است . قیاس این دو با هم صحیح نمی باشد

نگهداری،نه برده داری و استفاده ابزاری

na efrat na tafrit;132719 نوشت:
در دورانی که امامان شیعه از طرف دولت کنار گذاشته شده بودند هنوز مریدان و شاگردان و مردم زیادی بودند که برای منحرف نشدن از راه راست به سخنان انها تکیه میکردند.بحثی که ما اینجا داریم اینه که چرا سخنی در مقابله با برده داری گفته نشد؟ ایا اگر ما توان اجرایی لازم رو نداریم پس باید روشنگری رو هم کنار بذاریم؟ اگر حکومت های اون زمان توان نگهداری اسیر رو نداشتن پس باید به انجام یه کار اشتباه (برده داری) متوسل میشدن؟ ایا بهتر نبود اسرا رو ازاد میکردن اگر به قول شما توان نگهداری نداشتن؟

سلام
مثل اینکه شما برادر عزیز فراموش کرده اید این برده ها که بوده اند ؟
اینها همان سربازان تا به دندان مسلح کافر و مشرکی بودند که تا چندی پیش می خواستند دماراز روزگار سربازان اسلام درآورند . دیگر اینکه ائمه اطهار ع انسانهای حکیم بوده اند و حکیم کار نابخردانه نمی کند . وقتی شرایط مساعد برای برخورد و تعامل دیگری با اسرا نباشد بیان یک حکم دیگر چیزی جز خود را با دشمنان در انداختن نیست .
چرا باید فکر کنید لغو برده داری روشنگری است ؟ مثل اینکه مساله انسان دزدی غربیها و برده داری آنها را با برده داری در اسلام کاملا اشتباه گرفته اید .

na efrat na tafrit;132719 نوشت:
یعنی اسیر جنگی ادم نیست؟ افراد عادی جه معنی میده؟ پس هر بلایی که عراقی ها سر اسیرای ایرانی (درود خدا بر اونها) اوردن درست بود!!؟

اسیر جنگی از آن جهت که اقدام مسلحانه کرده است و همچنین می تواند این عمل را تکرار کند می بایست طبق نظر اسیر کننده اش از بعضی حقوق محروم گردد . حد و اندازه محرومیتها در ادوار مختلف متفاوت بوده است .
برده ها اسرای جنگی کشورهای غیر مسلمان بوده اند و حسابش با اسیر جنگی مسلمان فرق می کند . قیاس امروز با 14 قرن پیش خردمندانه نیست .

na efrat na tafrit;132719 نوشت:
عزیزم اسلام دینیه که اومده بگه کار درست چیه،نه اینکه بقیه حکومت ها کارای فجیع کنن و اسلام فقط یک درجه کمتر از اونا اشتباه کنه!!!

شما بهتر اسلام را می شناسید یا پیامبر اسلام ؟ بروید تاریخ بخوانید تا ببینید پیامبر اعظم با اسرای جنگی چه کرده است . خوب است انسان جایگاه خود را بهتر بشناسد .
na efrat na tafrit;132719 نوشت:
اخه این شد دلیل انجام کار اشتباه؟

کی گفته اشتباه بوده است ؟ آیا می توانید بگویید برخورد پیامبر اسلام با اسرای جنگی زمان خودشان اشتباه بوده است ؟ ما فقط می گوییم اگر قرار بر برخورد متفاوتی هم بود شرایط فراهم نبوده است .
مگر برخورد دیگران با اسرای مسلمان غیر از این بوده است ؟ بر اساس قانون مقابله به مثل ( فاعتدوا علیه بمثل ما اعتدای علیکم ) هم این کار کاملا وجیه است .
قرآن کریم به صراحت از کنیزان و بهره وری جنسی از آنها سخن گفته شما به چه می خندید ؟
na efrat na tafrit;132719 نوشت:
یعنی نظر شوهر و خود زن اسیر و... اصلا مهم نبود.اسیراااااااااااا اااااااادمننننننننننن.فکر نمیکنم فهمیدنش خیلی سخت یاشه

خیر چون قانون عالم دست خداست هرکه را بخواهد جدا می کند و هرکه را بخواهد می پیوندد . مگر نمیبینید اوست که محارم و غیر محارم را تعیین کرده است .
na efrat na tafrit;132719 نوشت:
اشتباه اشتباهه،حکیمانه هم که باشه اشتباهه،مثل دروغ مصلحتی
na efrat na tafrit;132719 نوشت:
خب،مسجدو یک هفته ای ساختن،اون مکان رو 4ماهه میساختن.اگر توان اب و نان دادن نبود درست این است که ازادشان کرد (بالا اشاره کردم)
na efrat na tafrit;132719 نوشت:
نگهداری،نه برده داری و استفاده ابزاری

این حرفها هیچ برهانی ندارد صرف احساسات است و ما اینجا با احساسات کاری نداریم
موفق در اندیشه نه احساسات

جالب توجه اينكه همان كسانى كه با تعدد همسر مخالفند (مانند غربيها) در طول تاريخ خود، به حوادثى برخورده‏اند كه نيازشان را به اين مسئله كاملا آشكار ساخته است، مثلا بعد از جنگ جهانى دوم احتياج و نياز شديدى در ممالك جنگ‏زده، و مخصوصا كشور آلمان، به اين موضوع احساس شد و جمعى از متفكران آنها را وادار ساخت كه براى چاره‏جويى و حل مشكل در مسئله ممنوعيت تعدد همسر، تجديد نظر كنند، و حتى برنامه تعدد زوجات اسلام را از دانشگاه" الازهر" خواستند و تحت مطالعه قرار دادند، ولى در برابر حملات سخت كليسا مجبور به متوقف ساختن اين برنامه شدند، و نتيجه آن همان فحشاء وحشتناك و بى‏بند و بارى جنسى وسيعى بود كه سراسر كشورهاى جنگ‏زده را فرا گرفت.
از همه اينها گذشته تمايل پاره‏اى از مردان را به تعدد همسر نميتوان انكار كرد، اين تمايل اگر جنبه هوس داشته باشد قابل ملاحظه نيست اما گاه ميشود كه بر اثر عقيم بودن زن، و علاقه شديد مرد به داشتن فرزند، اين تمايل را منطقى ميكند، و يا گاهى بر اثر تمايلات شديد جنسى و عدم توانايى همسر اول براى انجام اين خواسته غريزى، مرد، خود را ناچار به ازدواج دوم مى‏بيند، حتى اگر
از طريق مشروع انجام نشود از طرق نامشروع، اقدام مى‏كند در اينگونه موارد نيز نميتوان منطقى بودن خواسته مرد را انكار كرد، و لذا حتى در كشورهايى كه تعدد همسر قانونا ممنوع است، عملا در بسيارى از موارد ارتباط با زنان متعدد رواج كامل دارد، و يك مرد در آن واحد با زنان متعددى ارتباط نامشروع دارد.
مورخ مشهور فرانسوى گوستاولوبون قانون تعدد زوجات اسلام را كه به صورت محدود و مشروط است يكى از مزاياى اين آئين مى‏شمارد و بهنگام مقايسه آن را روابط آزاد و نامشروع مردان، با چند زن، در اروپا چنين مى‏نويسد:
" در غرب هم با وجود اينكه آب و هوا و وضع طبيعت هيچكدام ايجاب چنين رسمى (تعدد زوجات) نمى‏كند با اين حال وحدت همسر چيزى است كه ما آن را فقط در كتاب‏هاى قانون مى‏بينيم! و الا گمان نميكنم كه بشود انكار كرد كه در معاشرت واقعى ما اثرى از اين رسم نيست! راستى من متحيرم و نميدانم كه تعدد زوجات مشروع و محدود شرق، از تعدد زوجات سالوسانه غرب چه چيز كم دارد؟ بلكه من ميگويم كه اولى از هر حيث از دومى بهتر و شايسته‏تر است" «1».
البته نميتوان انكار كرد كه بعضى از مسلمان‏نماها بدون رعايت روح اسلامى اين قانون، از آن سوء استفاده كرده و براى خود حرم سراهاى ننگينى بر پا نموده و به حقوق زنان و همسران خود تجاوز كرده‏اند، ولى اين عيب از قانون نيست و اعمال آنها را نبايد به حساب دستورهاى اسلام گذاشت، كدام قانون خوبى است كه افراد سودجو از آن، بهره‏بردارى نامشروع نكرده‏اند؟

درود بر شما پیام
لطفا در مورد "کنیز و برده کردن اسرا" و "صاحب اختیار کنیز بودن" هم توضیح بدید چون به نظر من اقای حامد فقط میخوان حرفی زده باشن تا اینطور به نظر نیاد که جوابی ندارن
با تشکر فراوان

na efrat na tafrit;125437 نوشت:
مساله اول در مورد اصطلاحی به نام "شان نزول" هست که ما اگر اونو قبول داشته باشیم پس نتیجه میگیریم که قران برای تمام اعصار مفید نبوده و اکنون تنها بخشی از ان ارزشمند است چون بسیاری از ایات شان نزول خاصی دارند

سلام
من نمی دانم چگونه می توان از جمله « فلان آیه، شأن نزول دارد » به این نتیجه منطقی رسید که « قرآن برای تمام اعصار مفید نیست »؟

خیلی از آیات در حوادث و موقعیتهای خاصی نازل شده اند و مطلبی را بیان داشته اند. اما آن مطلب ، برای همیشه قابل استفاده است.

در زندگی روزمره ما هم همین گونه است:
گاهی انسان در یک حادثه ای، تجربه ای می اندوزد و چیزی یاد می گیرد که برای همیشه (در موقعیتهای مشابه ای که در آینده ممکن است پیش بیاید) از آن استفاده خواهد نمود. آیا باید گفت این تجارب و آموخته ها برای بقیه عمر شخص مفید نیستند و فقط برای همان حادثه بوده اند؟

پیام;132958 نوشت:
جالب توجه اينكه همان كسانى كه با تعدد همسر مخالفند (مانند غربيها) در طول تاريخ خود، به حوادثى برخورده‏اند كه نيازشان را به اين مسئله كاملا آشكار ساخته است، مثلا بعد از جنگ جهانى دوم احتياج و نياز شديدى در ممالك جنگ‏زده، و مخصوصا كشور آلمان، به اين موضوع احساس شد و جمعى از متفكران آنها را وادار ساخت كه براى چاره‏جويى و حل مشكل در مسئله ممنوعيت تعدد همسر، تجديد نظر كنند، و حتى برنامه تعدد زوجات اسلام را از دانشگاه" الازهر" خواستند و تحت مطالعه قرار دادند، ولى در برابر حملات سخت كليسا مجبور به متوقف ساختن اين برنامه شدند، و نتيجه آن همان فحشاء وحشتناك و بى‏بند و بارى جنسى وسيعى بود كه سراسر كشورهاى جنگ‏زده را فرا گرفت.
از همه اينها گذشته تمايل پاره‏اى از مردان را به تعدد همسر نميتوان انكار كرد، اين تمايل اگر جنبه هوس داشته باشد قابل ملاحظه نيست اما گاه ميشود كه بر اثر عقيم بودن زن، و علاقه شديد مرد به داشتن فرزند، اين تمايل را منطقى ميكند، و يا گاهى بر اثر تمايلات شديد جنسى و عدم توانايى همسر اول براى انجام اين خواسته غريزى، مرد، خود را ناچار به ازدواج دوم مى‏بيند، حتى اگر
از طريق مشروع انجام نشود از طرق نامشروع، اقدام مى‏كند در اينگونه موارد نيز نميتوان منطقى بودن خواسته مرد را انكار كرد، و لذا حتى در كشورهايى كه تعدد همسر قانونا ممنوع است، عملا در بسيارى از موارد ارتباط با زنان متعدد رواج كامل دارد، و يك مرد در آن واحد با زنان متعددى ارتباط نامشروع دارد.
مورخ مشهور فرانسوى گوستاولوبون قانون تعدد زوجات اسلام را كه به صورت محدود و مشروط است يكى از مزاياى اين آئين مى‏شمارد و بهنگام مقايسه آن را روابط آزاد و نامشروع مردان، با چند زن، در اروپا چنين مى‏نويسد:
" در غرب هم با وجود اينكه آب و هوا و وضع طبيعت هيچكدام ايجاب چنين رسمى (تعدد زوجات) نمى‏كند با اين حال وحدت همسر چيزى است كه ما آن را فقط در كتاب‏هاى قانون مى‏بينيم! و الا گمان نميكنم كه بشود انكار كرد كه در معاشرت واقعى ما اثرى از اين رسم نيست! راستى من متحيرم و نميدانم كه تعدد زوجات مشروع و محدود شرق، از تعدد زوجات سالوسانه غرب چه چيز كم دارد؟ بلكه من ميگويم كه اولى از هر حيث از دومى بهتر و شايسته‏تر است" «1».
البته نميتوان انكار كرد كه بعضى از مسلمان‏نماها بدون رعايت روح اسلامى اين قانون، از آن سوء استفاده كرده و براى خود حرم سراهاى ننگينى بر پا نموده و به حقوق زنان و همسران خود تجاوز كرده‏اند، ولى اين عيب از قانون نيست و اعمال آنها را نبايد به حساب دستورهاى اسلام گذاشت، كدام قانون خوبى است كه افراد سودجو از آن، بهره‏بردارى نامشروع نكرده‏اند؟

حرف شما درسته ولي خدا هم فرموده عدالت رعايت نميشه بعد خانمها افسردگي ميگيرن چيكار كنن به حكم خدا راضي باشن

پیام;132958 نوشت:
جالب توجه اينكه همان كسانى كه با تعدد همسر مخالفند (مانند غربيها) در طول تاريخ خود، به حوادثى برخورده‏اند كه نيازشان را به اين مسئله كاملا آشكار ساخته است، مثلا بعد از جنگ جهانى دوم احتياج و نياز شديدى در ممالك جنگ‏زده، و مخصوصا كشور آلمان، به اين موضوع احساس شد و جمعى از متفكران آنها را وادار ساخت كه براى چاره‏جويى و حل مشكل در مسئله ممنوعيت تعدد همسر، تجديد نظر كنند، و حتى برنامه تعدد زوجات اسلام را از دانشگاه" الازهر" خواستند و تحت مطالعه قرار دادند، ولى در برابر حملات سخت كليسا مجبور به متوقف ساختن اين برنامه شدند، و نتيجه آن همان فحشاء وحشتناك و بى‏بند و بارى جنسى وسيعى بود كه سراسر كشورهاى جنگ‏زده را فرا گرفت.
از همه اينها گذشته تمايل پاره‏اى از مردان را به تعدد همسر نميتوان انكار كرد، اين تمايل اگر جنبه هوس داشته باشد قابل ملاحظه نيست اما گاه ميشود كه بر اثر عقيم بودن زن، و علاقه شديد مرد به داشتن فرزند، اين تمايل را منطقى ميكند، و يا گاهى بر اثر تمايلات شديد جنسى و عدم توانايى همسر اول براى انجام اين خواسته غريزى، مرد، خود را ناچار به ازدواج دوم مى‏بيند، حتى اگر
از طريق مشروع انجام نشود از طرق نامشروع، اقدام مى‏كند در اينگونه موارد نيز نميتوان منطقى بودن خواسته مرد را انكار كرد، و لذا حتى در كشورهايى كه تعدد همسر قانونا ممنوع است، عملا در بسيارى از موارد ارتباط با زنان متعدد رواج كامل دارد، و يك مرد در آن واحد با زنان متعددى ارتباط نامشروع دارد.
مورخ مشهور فرانسوى گوستاولوبون قانون تعدد زوجات اسلام را كه به صورت محدود و مشروط است يكى از مزاياى اين آئين مى‏شمارد و بهنگام مقايسه آن را روابط آزاد و نامشروع مردان، با چند زن، در اروپا چنين مى‏نويسد:
" در غرب هم با وجود اينكه آب و هوا و وضع طبيعت هيچكدام ايجاب چنين رسمى (تعدد زوجات) نمى‏كند با اين حال وحدت همسر چيزى است كه ما آن را فقط در كتاب‏هاى قانون مى‏بينيم! و الا گمان نميكنم كه بشود انكار كرد كه در معاشرت واقعى ما اثرى از اين رسم نيست! راستى من متحيرم و نميدانم كه تعدد زوجات مشروع و محدود شرق، از تعدد زوجات سالوسانه غرب چه چيز كم دارد؟ بلكه من ميگويم كه اولى از هر حيث از دومى بهتر و شايسته‏تر است" «1».
البته نميتوان انكار كرد كه بعضى از مسلمان‏نماها بدون رعايت روح اسلامى اين قانون، از آن سوء استفاده كرده و براى خود حرم سراهاى ننگينى بر پا نموده و به حقوق زنان و همسران خود تجاوز كرده‏اند، ولى اين عيب از قانون نيست و اعمال آنها را نبايد به حساب دستورهاى اسلام گذاشت، كدام قانون خوبى است كه افراد سودجو از آن، بهره‏بردارى نامشروع نكرده‏اند؟

حرف شما درسته ولي خدا هم فرموده عدالت رعايت نميشه بعد خانمها افسردگي ميگيرن چيكار كنن به حكم خدا راضي باشن

یاقوت احمر;138622 نوشت:
سلام
من نمی دانم چگونه می توان از جمله « فلان آیه، شأن نزول دارد » به این نتیجه منطقی رسید که « قرآن برای تمام اعصار مفید نیست »؟

خیلی از آیات در حوادث و موقعیتهای خاصی نازل شده اند و مطلبی را بیان داشته اند. اما آن مطلب ، برای همیشه قابل استفاده است.

در زندگی روزمره ما هم همین گونه است:
گاهی انسان در یک حادثه ای، تجربه ای می اندوزد و چیزی یاد می گیرد که برای همیشه (در موقعیتهای مشابه ای که در آینده ممکن است پیش بیاید) از آن استفاده خواهد نمود. آیا باید گفت این تجارب و آموخته ها برای بقیه عمر شخص مفید نیستند و فقط برای همان حادثه بوده اند؟

لطفا از ایه ای که شان نزول داره مثالی بزنید و توضیح بدید که چطور می شه از اون استفاده کرد
متشکرم

na efrat na tafrit;139023 نوشت:
لطفا از ایه ای که شان نزول داره مثالی بزنید و توضیح بدید که چطور می شه از اون استفاده کرد متشکرم

سلام.
آیه شریفه: يـا ايـهـاالذيـن آمـنـوا ان جـائكـم فـاسـق بـنـبـاء فـتبينوا.

شأن نزول:
واقـدى مـى گـويـد: رسـول خـداصلى الله عليه و آله چون از جعرانه به مدينه برگشت بـقـيـه ذوالقـعـده و ذوالحـجـه را در مـديـنـه بـود و چـون هـلال مـحـرم ديـده شـد، وكـلاء زكـات را بـراى جـمـع آورى زكـات بـه قـبـائل عـرب فـرسـتـاد، بريده بن حصيب به قبيله اسلم و غفار، عبادبن بشر به سليم و مزينه ، رافع بن مكيث به قبيله جهينه ، عمروبن عاص به قبيله فزاره ، صحاك بن سفيان به قبيله بنى كلاب و،... براى جمع آورى زكات رفتند.
و از جـمـله وليـدبـن عـقـبـه بـرادر مـادرى عـثـمـان بـن عفان را براى جمع آورى زكات بنى المـصـطلق به آن قبيله فرستاد. حلبى در سيره خود ج 3 ص 502، تصريح كرده كه آن در سـال نـهـم هـجرت بوده است . بنى المصطلق اسلام آورده و مساجد ساخته بودند و چون شـنـيـدنـد كـه نـمـاينده رسول خدا صلى الله عليه و آله مى آيد بيست نفر با قربانيهاى گـوساله و گوسفند به استقبال آمدند. او كه در جاهليت با آنها دشمن بود، با ديدن آن ها احـتـمـال داد كـه مـى خـواهـنـد او را بـكـشـنـد؛ لذا بـه مـديـنـه بـرگـشـت و گـفـت : يـا رسول الله صلى الله عليه و آله زكات را ندادند و مى خواستند مرا بكشند، حضرت خيلى ناراحت شد و خواست به آنجا لشكركشى كند.
بـنـى المـصـطـلق چـون ايـن را بـشـنيدند، آن بيست نفر را به مدينه فرستادند و آنها به حـضـرت گفتند: يا رسول الله اصلا وليد پيش ما نيامد و نخواست از وى بپرسيد كه آيا بـا مـا سـخن گفت ؟ در همان وقت كه سخن مى گفتند حضرت را حالت وحى گرفت ، و سپس آيـه : يـا ايـهـاالذيـن آمـنـوا ان جـائكـم فـاسـق بـنـبـاء فـتبينوا ان تصيبوا قوما بجهالة فتصبحوا على مافعلتم نادمين را خواند.

آیه شریفه فوق ، تکلیف ما را در هر زمان، در برابر اخباری که می شنویم، مشخص فرموده است. و به ما آموزش می دهد که به صرف شنیدن خبری از هر فردی، تصمیم گیری نکنیم بلکه ببینیم از چه کسی می شنویم. و اگر آن شخص، قابل اعتماد نبود، تحقیق کنیم.
و این مطلبی است برای همه زمانها.

با سلام خدمت دوستان محترم من به دينمون اطمينان كامل دارم ولي دوست دارم بدونم چرا بيشتر خانمها با تعدد زوجات مخالفند؟يعني چرا حتي خانم هايي كه به معناي واقعي معتقدند با اين حكم موافق نيستند.مگه دين مناسب با فطرت انسان ها نيست؟اين مشكل خود زن هاست يا علت ديگه اي داره؟ايمان زن ها كامل نميشه با اين عقيدشون يا خدا دركشون ميكنه؟اصلا اگه خانمي از اين كار همسرش ناراحت شه گناه كرده؟يا خدا اين كار مردها را شايسته ميدونه؟اگه شايسته نيست چرا زنها بايد تحمل كنند؟ممنون ميشم اگه پاسخ سوالم دقيق بديد.البته لطفا نگيد تعداد خانمها بيشتره و ...چون در شرايط خاص اين حكم لازمه ولي شرايط عادي چطور؟

fargol;139814 نوشت:
با سلام خدمت دوستان محترم من به دينمون اطمينان كامل دارم ولي دوست دارم بدونم چرا بيشتر خانمها با تعدد زوجات مخالفند؟يعني چرا حتي خانم هايي كه به معناي واقعي معتقدند با اين حكم موافق نيستند.مگه دين مناسب با فطرت انسان ها نيست؟اين مشكل خود زن هاست يا علت ديگه اي داره؟ايمان زن ها كامل نميشه با اين عقيدشون يا خدا دركشون ميكنه؟اصلا اگه خانمي از اين كار همسرش ناراحت شه گناه كرده؟يا خدا اين كار مردها را شايسته ميدونه؟اگه شايسته نيست چرا زنها بايد تحمل كنند؟ممنون ميشم اگه پاسخ سوالم دقيق بديد.البته لطفا نگيد تعداد خانمها بيشتره و ...چون در شرايط خاص اين حكم لازمه ولي شرايط عادي چطور؟

سلام
من فکر می کنم هیچ زن مومنی با این حکم بعنوان حکم خدا مخالف نیست بلکه مخالفت با موضوع آنست . چه اینکه این حکم یک حکم ایجابی نیست تا التزام بدان مبتلا به افراد باشد بلکه اباحه و تحلیل و تجویز است و وقتی چیزی مجاز است معنایش اینستکه به اختیار مکلف نهاده شده است پس انجام یا عدم انجام آن بسته به نظر مرد است و چون امر منتهی به نظر مرد می شود و از سویی ازدواج مجدد برای زنان به منزله کم توجهی و کاستن از محبت است نمی توانند آنرا از مرد بپذیرند پس در نهایت این مشکل زنان با شوهران خودشان است نه با شرع و حکم شرعی .
موفق باشید

na efrat na tafrit;139023 نوشت:

درباره شان نزول بحث من صرفا منطقی است. فرض کنید رویداد E در زمان t رخ داده و آیه x نازل شده است. حال فرض براین است که شان نزول ایه x ، رویداد E بوده است. حال سوال این است منظور از شان نزول آیه x رویداد E است یعنی چی؟

دقت کنید دو مفهوم اولیه از این عبارت می توان بدست داد: « شان نزول آیه x رویداد E است»:
1. ممکن است منظور این باشد در زمان رخ دادن رویداد E آیه x نازل شده است. اگر منظور این باشد منطقا رویداد E به آیه مربوط ربطی ندارد و صرفا توالی همزمانی اتفاق افتاده است و آیه در تمام اعصار ( با فرض اینکه آیات برای تمام اعصار هستند) کاربرد دارد. در این حالت فقط رویداد مورد نظر بستری برای نزول آیه بوده است.

2. ممکن است منظور این باشد که آیه x برای رویداد E نازل شده است. در این حالت عبارت « آیه x برای رویداد E » دو معنا دارد:

الف) معنای شدید (strong). با توجه به این معنا آیه x صرفا و تنها برای رویداد E نازل شده است. در این جا بحث تخصصی خواهد بود که کدام آیات صرفا برای یک رویداد خاص رخ داده اند و البته این در حیطه تخصصی بنده نیست و باید به فرد متخصص رجوع کرد. اما با توجه به مطالعاتم آیاتی که صرفا و تنها برای یک رویداد خاص نازل شده اند چندان زیاد نیست.

ب) معنای ضعیف (weak): در این معنا آیه حکمی کلی را بیان می کند که برای رویداد مورد نظر نیز صادق است. یعنی رویداد مورد نظر از مصادیق این حکم خواهد بود. در این حالت همانگونه که جناب یاقوت احمر فرمودند منطقا از این عبارت که « شان نزول آیه x رویداد E است» نتیجه نمی شود « آیه x برای اعصار دیگر قابل کاربرد نیست»، مثالی نیز که در پست دیگر ایشان زدند بر همین معنا دلالت دارد.

بنابراین صرف ذکر شان نزول یک آیه بر این معنا دلالت ندارد که آیه مورد نظر فقط برای آن رویداد بوده است. شان نزول آیات گاهی ما را در فهم حکم کلی یاری می رساند. چون با شناخت مصداقی از ان حکم می توانیم در مصادیق مشابه از همان حکم استفاده کرد.

حامد;139839 نوشت:
سلام
من فکر می کنم هیچ زن مومنی با این حکم بعنوان حکم خدا مخالف نیست بلکه مخالفت با موضوع آنست . چه اینکه این حکم یک حکم ایجابی نیست تا التزام بدان مبتلا به افراد باشد بلکه اباحه و تحلیل و تجویز است و وقتی چیزی مجاز است معنایش اینستکه به اختیار مکلف نهاده شده است پس انجام یا عدم انجام آن بسته به نظر مرد است و چون امر منتهی به نظر مرد می شود و از سویی ازدواج مجدد برای زنان به منزله کم توجهی و کاستن از محبت است نمی توانند آنرا از مرد بپذیرند پس در نهایت این مشکل زنان با شوهران خودشان است نه با شرع و حکم شرعی .
موفق باشید

مممنون پس چرا غيرت ورزيدن زنها نشان كفر است؟يعني اگه مخالفتشون گناه نيست چرا همچين حديثي داريم؟

یاقوت احمر;139052 نوشت:
سلام.
آیه شریفه: يـا ايـهـاالذيـن آمـنـوا ان جـائكـم فـاسـق بـنـبـاء فـتبينوا.

شأن نزول:
واقـدى مـى گـويـد: رسـول خـداصلى الله عليه و آله چون از جعرانه به مدينه برگشت بـقـيـه ذوالقـعـده و ذوالحـجـه را در مـديـنـه بـود و چـون هـلال مـحـرم ديـده شـد، وكـلاء زكـات را بـراى جـمـع آورى زكـات بـه قـبـائل عـرب فـرسـتـاد، بريده بن حصيب به قبيله اسلم و غفار، عبادبن بشر به سليم و مزينه ، رافع بن مكيث به قبيله جهينه ، عمروبن عاص به قبيله فزاره ، صحاك بن سفيان به قبيله بنى كلاب و،... براى جمع آورى زكات رفتند.
و از جـمـله وليـدبـن عـقـبـه بـرادر مـادرى عـثـمـان بـن عفان را براى جمع آورى زكات بنى المـصـطلق به آن قبيله فرستاد. حلبى در سيره خود ج 3 ص 502، تصريح كرده كه آن در سـال نـهـم هـجرت بوده است . بنى المصطلق اسلام آورده و مساجد ساخته بودند و چون شـنـيـدنـد كـه نـمـاينده رسول خدا صلى الله عليه و آله مى آيد بيست نفر با قربانيهاى گـوساله و گوسفند به استقبال آمدند. او كه در جاهليت با آنها دشمن بود، با ديدن آن ها احـتـمـال داد كـه مـى خـواهـنـد او را بـكـشـنـد؛ لذا بـه مـديـنـه بـرگـشـت و گـفـت : يـا رسول الله صلى الله عليه و آله زكات را ندادند و مى خواستند مرا بكشند، حضرت خيلى ناراحت شد و خواست به آنجا لشكركشى كند.
بـنـى المـصـطـلق چـون ايـن را بـشـنيدند، آن بيست نفر را به مدينه فرستادند و آنها به حـضـرت گفتند: يا رسول الله اصلا وليد پيش ما نيامد و نخواست از وى بپرسيد كه آيا بـا مـا سـخن گفت ؟ در همان وقت كه سخن مى گفتند حضرت را حالت وحى گرفت ، و سپس آيـه : يـا ايـهـاالذيـن آمـنـوا ان جـائكـم فـاسـق بـنـبـاء فـتبينوا ان تصيبوا قوما بجهالة فتصبحوا على مافعلتم نادمين را خواند.

آیه شریفه فوق ، تکلیف ما را در هر زمان، در برابر اخباری که می شنویم، مشخص فرموده است. و به ما آموزش می دهد که به صرف شنیدن خبری از هر فردی، تصمیم گیری نکنیم بلکه ببینیم از چه کسی می شنویم. و اگر آن شخص، قابل اعتماد نبود، تحقیق کنیم.
و این مطلبی است برای همه زمانها.

ممنون از شما
به نظر من این ایه اصلا احتیاج به مطرح کردن شان نزول نداشت،چون معنی واضح بود.
معمولا وقتی با افرادی بحث میکنم و تو اون بحث دو ایه مطرح میشه که با هم جور در نمیان و اونها هیچ توضیحی براش ندارن به توجیه اینکه "این ایه شان نزول دارد" متوسل میشن چون الان درست خاطرم نیست که مثال بزنم صبر میکنم تا بتونم چند تا مصداق بیارم
سعی میکنم طول نکشه
ممنون

سلام خوشحال ميشم يكي جواب قانع كننده اي بده

[=&quot]به نام یگانه هستی بخش

[=&quot]در مورد آیه شریفه:
[=&quot]«وَ إِنْ خِفْتُمْ أَلَّا تُقْسِطُواْ فىِ الْيَتَامَى‏ فَانكِحُواْ مَا طَابَ لَكُم مِّنَ النِّسَاءِ مَثْنىَ‏ وَ ثُلَاثَ وَ رُبَاعَ فَإِنْ خِفْتُمْ أَلَّا تَعْدِلُواْ فَوَاحِدَةً أَوْ مَا مَلَكَتْ أَيْمَانُكُمْ [=&quot]ذَالِكَ أَدْنىَ أَلَّا تَعُولُوا» ( و اگر بيم آن داشتيد كه نتوانيد درباره دختران يتيم (در صورتى كه با آنها طبق رسم آن روز ازدواج كنيد) [=&quot]عدالت ورزيد، پس با آنچه ميلتان باشد از زنان (ديگر) دو تايى يا سه‏تايى يا چهارتايى ازدواج نماييد، و اگر بترسيد از اينكه مبادا عدالت نورزيد پس به يك زن يا كنيزى كه خريده‏ ايد اكتفاء كنيد، اين كار نزديكتر است به آنكه منحرف نشويد و ستم نكنيد.)
[=&quot]توجه به چند نکته لازم است: 1- توجه و عنایت اسلام نسبت به اقشار آسیب پذیر جامعه؛ یتیم به عنوان کسی که پدر و یا پدر و مادر ندارد، از جمله افرادی است که به دلیل از دست دادن حداقل یکی از والدینش و فقدان حمایت کننده مناسب احتمال ظلم و ستم نسبت به او بیشتر مطرح است. بنابراین اسلام به مسلمانان توصیه می کند که در صورتی با یتیم ازدواج کنید که حق و حقوق او را رعایت کنید و اگر در خود توان رعایت این مسولیت را نمی بینید از انجام این کار خود داری کنید.
2- [=&quot]در مورد ازدواج با زنان معمولی( غیر یتیم و غیر کنیز) قرآن مجید می فرماید که می توانید با رعایت شرط، دو یا سه یا چهار اختیار کنید. آن شرط چیست؟ رعایت عدالت میان همسران. یعنی اگر کسی نمی تواند به این شرط عمل کند و در میان همسران مختلف تبعیض قائل می شود، باید تنها یک همسر اختیار کند. [=&quot]از این نکته و شرط استفاده می شود، که اصل در ازدواج، اکتفاء به یک همسر است، و مرد تنها در صورتی که بتواند میان دو یا چند همسر خود این شرط سخت و مشکل را رعایت کند، می تواند همسر دیگری داشته باشد و اگر مردی است که به اصطلاح وقتی که یک چیز نو و جدید دید، مساله قبلی برایش کهنه و دل آزار می شود، در این صورت حق ازدواج مجدد ندارد.
[=&quot]با توجه به این که رعایت این شرط بسیار مشکل است، خداوند می فرماید«وَ لَنْ تَسْتَطيعُوا أَنْ تَعْدِلُوا بَيْنَ النِّساءِ وَ لَوْ حَرَصْتُم» ([=&quot]شما هرگز نمى‏توانيد (از نظر محبّت قلبى) در ميان زنان، عدالت برقرار كنيد، هر چند كوشش نماييد). بنابراین اصل همان تک همسری است.

یا حق :Gol::Gol:

" در جاهليت عرب به خاطر اينكه هيچگاه جنگ و خونريزى و غارت و شبيخون و ترور قطع نمى‏شد و هميشه ادامه داشت، يتيم زياد مى‏شد، بزرگان و اقوياى عرب دختران پدر مرده را با هر چه كه داشتند مى‏گرفتند و اموال آنها
را با اموال خود مخلوط نموده و مى‏خوردند و در اين عمل نه تنها رعايت عدالت را نمى‏كردند بلكه گاه مى‏شد كه بعد از تمام شدن اموالشان خود آنان را طلاق مى‏دادند و گرسنه و برهنه رهاشان مى‏كردند در حالى كه آن يتيمها نه خانه‏اى داشتند كه در آن سكنى گزينند و نه رزقى كه از آن ارتزاق نمايند و نه همسرى كه از عرض آنان حمايت كند، و نه كسى كه رغبت به ازدواج با آنان نمايد تا بدينوسيله مخارجشان را تكفل كند. اينجا است كه قرآن كريم با شديدترين لحن از اين عادت زشت و خبيث و از اين ظلم فاحش نهى فرمود و در خصوص ظلم به ايتام و خوردن مال آنان نهى خود را شديدتر كرد، و نهى از خوردن اموال آنان را در آياتى ديگر تشديد و تاكيد نمود

fargol;139814 نوشت:
با سلام خدمت دوستان محترم من به دينمون اطمينان كامل دارم ولي دوست دارم بدونم چرا بيشتر خانمها با تعدد زوجات مخالفند؟يعني چرا حتي خانم هايي كه به معناي واقعي معتقدند با اين حكم موافق نيستند.مگه دين مناسب با فطرت انسان ها نيست؟اين مشكل خود زن هاست يا علت ديگه اي داره؟ايمان زن ها كامل نميشه با اين عقيدشون يا خدا دركشون ميكنه؟اصلا اگه خانمي از اين كار همسرش ناراحت شه گناه كرده؟يا خدا اين كار مردها را شايسته ميدونه؟اگه شايسته نيست چرا زنها بايد تحمل كنند؟ممنون ميشم اگه پاسخ سوالم دقيق بديد.البته لطفا نگيد تعداد خانمها بيشتره و ...چون در شرايط خاص اين حكم لازمه ولي شرايط عادي چطور؟

[=&quot]

[=&quot]

به نام یگانه هستی بخش


با سلام و تشکر از جناب فاروق


قبل از پاسخ دادن به سوال دوست عزیز مقدمه ای عرض می کنم.

خداوند در قرآن می فرماید:«الر كِتابٌ أُحْكِمَتْ آياتُهُ ثُمَّ فُصِّلَتْ مِنْ لَدُنْ حَكيمٍ خَبير» (الر، اين كتابى است كه آياتش استحكام يافته سپس تشريح شده و از نزد خداوند حكيم و آگاه (نازل گرديده) است) سوره هود،آیه1.


اين كتاب بزرگ با اين ويژگى از سوى چه كسى نازل شده است؟" از نزد خدايى كه هم حكيم است و هم آگاه" (مِنْ لَدُنْ حَكِيمٍ خَبِيرٍ).

به مقتضاى حكيم بودنش آيات قرآن را محكم، و به مقتضاى خبير و آگاه بودنش آيات قرآن را در بخشهاى گوناگون، طبق نيازهاى انسان بيان داشته است، چرا كه تا كسى از تمام جزئيات نيازهاى روحى و جسمى انسان با خبر نباشد نمى‏تواند دستورات شايسته تكامل آفرينى صادر كند.( تفسير نمونه، ج‏9، ص: 8).


لازمه «محكم بودن» وجود حكمت است، كسى كه از خطوط زندگى آگاه نباشد چگونه مى‏تواند برنامه‏اى كامل براى زندگى بنهد و به هدف خود برسد، و لازمه «تفصيل» آگاهى و آشنايى كامل به دقايق و لطايف امور است و خداست حكيم آگاه.(تفسير هدايت، ج‏5، ص: 13).

ادامه دارد :Gol::Gol:

به نام یگانه هستی بخش

[=&quot]سوال را به این بیان مطرح می کنم: اگر خداوند در مردان میل به ازدواج مجدد و تجدید فراش قرار داد و انجام آن را با رعایت شرایطش مجاز شمرد، چرا زن ها با این مساله مشکل دارند و نمی توانند ازدواج مجدد همسرانشان را بپذیرند؟

[=&quot]

[=&quot]اشاره شد که کارهای خداوند براساس حکمت است، حکمت وجود این تقابل میان مردان و زنان چه می تواند باشد؟

[=&quot]


[=&quot]درست است که خداوند با رعایت شرایطی به مردان اجازه ازدواج مجدد می دهد، اما قطعا این مساله به معنی مجاز بودن هوسرانی و شهوات رانی مردان نیست، بلکه اگر در شرایطی نیاز به تعدد همسر وجود داشت این مساله منع شرعی ندارد. مثلا اگر مردی به هر دلیلی( مثلا بیماری همسرش) نیاز به همسر دیگری پیدا کرد، یا به دلیل خاصی(مانند جنگ) تعداد زنان بی همسر جامعه بیشتر از تعداد مردان بی همسر شد، و به صورت طبیعی برای رفع این مساله لازم بود برخی از مردان با دو یا چند زن ازدواج کنند، این کار از جهت دینی مشکل و منعی ندارد، البته با رعایت عدالت بین همسران.

[=&quot]

[=&quot]اما چرا زن ها به طور معمول با این مساله مخالفت می کنند؟ برای توضیح این مطلب مثالی عرض می کنم.

[=&quot]

[=&quot]طبق تحقيقات دانشمندان در بدن انسان دو سلسله اعصاب نباتى وجود دارد كه تمام فعاليتهاى بدن را كنترل ميكنند" اعصاب سمپاتيك" و" اعصاب پاراسمپاتيك" اين دو رشته اعصاب در سراسر بدن انسان و در اطراف تمام دستگاه‏ها و جهازات داخلى و خارجى گسترده‏اند، وظيفه اعصاب سمپاتيك" تند كردن" و به فعاليت واداشتن دستگاه‏هاى مختلف بدن است، و وظيفه اعصاب" پاراسمپاتيك"" كند كردن" فعاليت آنهاست، در واقع يكى نقش" گاز" اتومبيل و ديگرى نقش" ترمز" را دارد، و از تعادل فعاليت اين دو دسته اعصاب نباتى، دستگاههاى بدن بطور متعادل كار ميكند(تفسير نمونه، ج‏4، ص: 293).

[=&quot]

[=&quot]به نظر می رسد وجود میل به ازدواج مجدد در مردان و مخالفت زنان با ازدواج مجدد، شبیه وجود اعصاب سمپاتیک و پاراسمپاتیک در بدن انسان، یا وجود گاز و ترمز در اتومبیل باشد. به این معنی که مردان با علم به اینکه همسرانشان با این مساله مخالفت خواهند کرد و احتمالا کانون خانوادگی شان دچار تزلزل خواهد شد، از اقدام ازدواج مجدد خود داری می کنند و از طرفی اگر تعدد زوجات به یک مساله جدی و نیازی تبدیل شود، با توجه به وجود مجوز شرعی زن نان مومن و مسلمان با آن مخالفتی نخواهند داشت.
:Gol::Gol:
[=&quot]

به نام یگانه هستی بخش

[=&quot]سوال را به این بیان مطرح می کنم: اگر خداوند در مردان میل به ازدواج مجدد و تجدید فراش قرار داد و انجام آن را با رعایت شرایطش مجاز شمرد، چرا زن ها با این مساله مشکل دارند و نمی توانند ازدواج مجدد همسرانشان را بپذیرند؟


[=&quot]اشاره شد که کارهای خداوند براساس حکمت است، حکمت وجود این تقابل میان مردان و زنان چه می تواند باشد؟


[=&quot]درست است که خداوند با رعایت شرایطی به مردان اجازه ازدواج مجدد می دهد، اما قطعا این مساله به معنی مجاز بودن هوسرانی و شهوات رانی مردان نیست، بلکه اگر در شرایطی نیاز به تعدد همسر وجود داشت این مساله منع شرعی ندارد. مثلا اگر مردی به هر دلیلی( مثلا بیماری همسرش) نیاز به همسر دیگری پیدا کرد، یا به دلیل خاصی(مانند جنگ) تعداد زنان بی همسر جامعه بیشتر از تعداد مردان بی همسر شد، و به صورت طبیعی برای رفع این مساله لازم بود برخی از مردان با دو یا چند زن ازدواج کنند، این کار از جهت دینی مشکل و منعی ندارد، البته با رعایت عدالت بین همسران.


[=&quot]اما چرا زن ها به طور معمول با این مساله مخالفت می کنند؟ برای توضیح این مطلب مثالی عرض می کنم.

[=&quot]

[=&quot]طبق تحقيقات دانشمندان در بدن انسان دو سلسله اعصاب نباتى وجود دارد كه تمام فعاليتهاى بدن را كنترل ميكنند" اعصاب سمپاتيك" و" اعصاب پاراسمپاتيك" اين دو رشته اعصاب در سراسر بدن انسان و در اطراف تمام دستگاه‏ها و جهازات داخلى و خارجى گسترده‏اند، وظيفه اعصاب سمپاتيك" تند كردن" و به فعاليت واداشتن دستگاه‏هاى مختلف بدن است، و وظيفه اعصاب" پاراسمپاتيك"" كند كردن" فعاليت آنهاست، در واقع يكى نقش" گاز" اتومبيل و ديگرى نقش" ترمز" را دارد، و از تعادل فعاليت اين دو دسته اعصاب نباتى، دستگاههاى بدن بطور متعادل كار ميكند(تفسير نمونه، ج‏4، ص: 293).

[=&quot]

[=&quot]به نظر می رسد وجود میل به ازدواج مجدد در مردان و مخالفت زنان با ازدواج مجدد، شبیه وجود اعصاب سمپاتیک و پاراسمپاتیک در بدن انسان، یا وجود گاز و ترمز در اتومبیل باشد. به این معنی که مردان با علم به اینکه همسرانشان با این مساله مخالفت خواهند کرد و احتمالا کانون خانوادگی شان دچار تزلزل خواهد شد، از اقدام ازدواج مجدد خود داری می کنند و از طرفی اگر تعدد زوجات به یک مساله جدی و نیازی تبدیل شود، با توجه به وجود مجوز شرعی زن نان مومن و مسلمان با آن مخالفتی نخواهند داشت.
:Gol::Gol:

fargol;139814 نوشت:
با سلام خدمت دوستان محترم من به دينمون اطمينان كامل دارم ولي دوست دارم بدونم چرا بيشتر خانمها با تعدد زوجات مخالفند؟يعني چرا حتي خانم هايي كه به معناي واقعي معتقدند با اين حكم موافق نيستند.مگه دين مناسب با فطرت انسان ها نيست؟اين مشكل خود زن هاست يا علت ديگه اي داره؟ايمان زن ها كامل نميشه با اين عقيدشون يا خدا دركشون ميكنه؟اصلا اگه خانمي از اين كار همسرش ناراحت شه گناه كرده؟يا خدا اين كار مردها را شايسته ميدونه؟اگه شايسته نيست چرا زنها بايد تحمل كنند؟ممنون ميشم اگه پاسخ سوالم دقيق بديد.البته لطفا نگيد تعداد خانمها بيشتره و ...چون در شرايط خاص اين حكم لازمه ولي شرايط عادي چطور؟

با سلام
تاريخچة تعدد زوجات
با مطالعة وضع اجتماعي قبل از اسلام به اين نتيجه مي‌رسيم كه تعدد زوجات به طور نامحدود امري عادي بود، كه بين اعراب و ايرانيان قبل از اسلام مرسوم بوده است، چنانچه در بعضي مواقع بت‌پرستان به هنگام مسلمان شدن بيش از ده زن هم داشته‌اند و در بعضي مواقع به بيست زن هم مي‌رسيد.(1)
ويل دورانت مي‌گويد: «علماي ديني در قرون وسطي چنين تصور مي‌كردند كه تعدد زوجات از ابتكارات پيغمبر اسلام است در صورتي كه چنين نيست و چنان كه ديديم در اجتماعات ابتدايي جريان چند همسري بيش‌تر مطابق آن بوده است. عللي كه سبب پيدايش عادت تعدد زوجات در اجتماعات ابتدايي گشته، فراوان است به واسطة اشتغال مردان به جنگ و شكار، زندگي مرد بيش‌تر در معرض خطر بود و به همين جهت مردان بيش‌تر از زنان از بين مي‌رفتند و فزوني زنان بر مردان سبب مي‌شد كه يا تعدد زوجات رواج پيدا كند و يا عدّه‌اي از زنان در بي‌شوهري به سر برند.(2)
گوستاو لوبون: مي گويد: در اروپا هيچ يك از رسوم مشرق زمين به قدر تعدد زوجات بد معرفي نشده است و دربارة هيچ رسمي هم اين قدر نظر اروپا به خطا نرفته است. نويسندگان اروپا تعدد زوجات را شالوده مذهب اسلام دانسته... ولي تصور مزبور از جمله تصوراتي است كه هيچ مدرك و اساسي بر آن نيست.(3) در ايران زمان ساسانيان اصل تعدد زوجات اساس تشكيل خانواده به شمار مي‌رفت. در عمل تعداد زناني كه مرد مي‌توانست داشته باشد به نسبت استطاعت او بود. ظاهراً مردان كه بضاعت نداشتند به طور كلي بيش از يك زن نداشتند.
آري اسلام تعدد زوجات را ابتكار نكرده است بلكه آن را از طرفي محدود ساخت و براي آن حداكثر قائل شد و از طرف ديگر قيود و شرايطي سنگين براي آن مقرر كرد. اقوام و مللي كه به دين اسلام گرويدند، غالباً در ميان خودشان اين رسم وجود داشت و به واسطه اسلام مجبور بودند حدود و قيودي را گردن نهند.(4)

تأثير اجتماعي تعدد زوجات:
هيچ كس نمي‌تواند انكار كند كه مردان در حوادث گوناگون زندگي بيش از زنان در خطر نابودي قرار ندارند. در جنگ‌ها و محل كارها قربانيان اصلي مردان هستند و نيز نمي‌توان انكار كرد كه عمر زندگي جنسي مردان از زنان طولاني‌تر است و زنان به هنگام عادت ماهانه و قسمتي از دوران حمل، عملاً ممنوعيت جنسي دارند، در حالي كه در مردان اين ممنوعيت وجود ندارد. از همه گذشته زناني هستند كه همسران خود را به علل گوناگون از دست داده‌اند و معمولاً نمي‌توانند به عنوان همسر اوّل مورد توجه مردان قرار گيرند و اگر مسئلة تعدد زوجات در كار نباشد آن‌ها براي هميشه بايد بدون همسر باقي بمانند و اين خود مي‌تواند راه را براي فساد در جامعه باز كند. چرا كه براي تأمين زندگي خود مجبور به اين كار مي‌شوند با وجود اين مشكلات در جامعه ما يكي از اين سه راه را مي‌توانيم انتخاب كرد:
الف) مردان تنها به يك همسر در همة موارد قناعت كنند و زنان اضافي و بي‌شوهر تا پايان عمر بدون همسر باقي بمانند.
ب) مردان فقط داراي يك همسر باشند ولي روابط آزاد و نامشروع جنسي با زنان بي‌شوهر داشته باشند.
ج) كساني كه قدرت دارند بيش از يك همسر را اداره كنند و از نظر جنسي، مالي، و اخلاقي مشكلي براي آنان ايجاد نمي‌شود چنين مسووليتي را با رعايت عدالت به دوش بكشند.
اگر راه اوّل پذيرفته شود يقيناً ظالمانه است: چرا كه نيازهاي فطري و خواسته‌هاي دروني زن ناديده گرفته‌ مي شود، اگر راه دوّم پذيرفته شود موجب فساد و فحشا در جامعه مي‌شود و آن تكاملي كه اسلام از ما مي‌خواهد در چنين جامعه‌اي تحقق پيدا نمي‌كند و اين همان روابطي است كه امروزه در جوامع غربي كه طرفدار تك همسري هستند به وفور ديده مي‌شود. مورخ مشهور فرانسوي گوستاولوبون مي‌گويد: قانون تعدد زوجات اسلام كه به صورت محدود و مشروط است، يكي از مزاياي اين آيين به شمار مي آيد و به هنگام مقايسه آن با روابط آزاد و نامشروع مردان با چند زن در اروپا چنين مي‌نويسد: در غرب هم با وجود اين كه آب و هوا وضع طبيعت هيچ كدام ايجاب چنين رسمي (تعدد زوجات) نمي‌كند با اين حال وحدت همسر چيزي است كه ما ان را فقط در كتاب‌هاي قانون مي‌بينيم والا گمان نمي‌كنم كه بشود انكار كرد كه در معاشرت واقعي ما اثري از اين رسم نيست. راستي من متحيرم و نمي‌دانم كه تعدد زوجات مشروع و محدود شرق از تعدد زوجات سالوسانة غرب چه چيز كم دارد؟ بلكه مي‌گويم كه اولي از هر حيث از دومي بهتر و شايسته‌تر است.(5) بله با پذيرش راه دوّم بايد فحشا را به رسميت بشناسيم و تازه زناني كه به عنوان معشوقه مورد بهره‌برداري جنسي قرار مي‌گيرند نه تأمين دارند و نه آينده‌اي و شخصيت آن‌ها در حقيقت لگدمال شده است، بنابراين، تنها راه كه هم به نفع زنان و هم جامعه مي‌باشد همان راه سوم است كه با شرايط و قيودي كه در اسلام آمده تعدد زوجات تجويز شود.

اسلام و تعدد زوجات
اسلام چند زني را به طور كلي نسخ نكرد، بلكه آن را تحديد و تقييد كرد. يعني از طرفي نامحدودي را از ميان برد و براي آن حداكثر قائل شد كه چهار تا هست و از طرف ديگر براي آن قيود و شرايطي قرار دارد و به هر كس اجازه نداد كه همسران متعدد انتخاب كند، و اگر تعدد زوجات در برخي خانواده‌ها سبب فروپاشي و دل سردي بين افراد خانواده شده است و آثار سوئي داشته است اين از ناحية جواز تعدد زوجات نيست بلكه به خاطر عدم رعايت احكام و شرايط و قيودي است كه در قرآن براي جواز تعدد زوجات بيان شده و ان خفتم الا تقسطوا في اليتاما فانكهوا ما طاب لكم من النساء مثني و ثلث و رباع فان خفتم الا تعدلوا فواحدةً او ما ملكت ايمانكم ذلك ادني الا تعولوا(6) «اگر بترسيد كه مبادا دربارة يتيمان مراعات عدل و داد نكنيد پس آن كس از زنان را به نكاح خود در آريد كه شما را نيكو و مناسب با عدالت است دو يا سه يا چهار و اگر بترسيد كه چون زنان متعدد گيريد راه عدالت نپيموده و به آن‌ها ستم كنيد پس تنها يك زن اختيار كرده....» بنابراين بايد توجه داشت كه جواز تعدد زوجات با اين‌كه در بعضي از موارد يك ضرورت اجتماعي است و از احكام مسلم اسلام محسوب مي‌شود امّا تحصيل شرايط آن امروز با گذشته تفاوت بسيار پيدا كرده است. زيرا زندگي در سابق يك شكل ساده و بسيط داشت و لذا رعايت كامل مساوات از حيث جنسي، اخلاقي و مالي به مراتب آسان‌تر از امروز و زندگي امروزي بود.(7) آن چه براي اسلام مهم است رعايت حقوق زن است كه با نگاهي عميق به مسئلة تعدد زوجات و واقعيت‌هاي جامعه، آن را امري ضروري به حساب مي آورد.

پاورقی:
1. مكارم شيرازي، ناصر، تفسير نمونه، انتشارات دارالكتب الاسلاميه، چاپ بيست و دوم، 1373، ج3، ص256.
2. مطهري، مرتضي، مجموعة آثار، تهران، انتشارات صدرا، ج 19، ص 304، 306.
3. همان.
4. طباطبائي، سيد محمدحسين، الميزان، مترجم محمد باقر همداني، قم، جامعة مدرسين، ج4، ذيل آية 3 سورة نساء.
5. مكارم شيرازي، ناصر، تفسير نمونه، دارالكتب الاسلاميه، چاپ بيست و دو، 1373، ج3، ص257.
6. نساء:3.
7. تفسير نمونه، همان، ج 3، ص 256.

fargol;139814 نوشت:
با سلام خدمت دوستان محترم من به دينمون اطمينان كامل دارم ولي دوست دارم بدونم چرا بيشتر خانمها با تعدد زوجات مخالفند؟يعني چرا حتي خانم هايي كه به معناي واقعي معتقدند با اين حكم موافق نيستند.مگه دين مناسب با فطرت انسان ها نيست؟اين مشكل خود زن هاست يا علت ديگه اي داره؟ايمان زن ها كامل نميشه با اين عقيدشون يا خدا دركشون ميكنه؟اصلا اگه خانمي از اين كار همسرش ناراحت شه گناه كرده؟يا خدا اين كار مردها را شايسته ميدونه؟اگه شايسته نيست چرا زنها بايد تحمل كنند؟ممنون ميشم اگه پاسخ سوالم دقيق بديد.البته لطفا نگيد تعداد خانمها بيشتره و ...چون در شرايط خاص اين حكم لازمه ولي شرايط عادي چطور؟

با سلام

پاسخ شما با توجه به این آیه شریفه روشن می گردد:
فَلا وَ رَبِّكَ لا يُؤْمِنُونَ حَتَّى يُحَكِّمُوكَ فِيما شَجَرَ بَيْنَهُمْ ثُمَّ لا يَجِدُوا فِي أَنْفُسِهِمْ حَرَجاً مِمَّا قَضَيْتَ وَ يُسَلِّمُوا تَسْلِيماً (نسا/65):
نه چنين است به پرودگارت سوگند، كه ايمان (واقعى) نمى‏آورند مگر زمانى كه در مشاجرات و نزاع‏هاى خود، تو را داور قرار دهند، و در دل خود هيچ گونه احساس ناراحتى از قضاوت تو نداشته باشند (و در برابر داورى تو) كاملًا تسليم باشند.

در آيه فوق نشانه‏هاى ايمان واقعى و راسخ در سه مرحله بيان شده است:
1- در تمامى موارد اختلاف خواه بزرگ باشد يا كوچك، به قضاوت و داورى پيامبر ص كه از حكم الهى سرچشمه مى‏گيرد مراجعه كنند، نه به طاغوت و داوران باطل.
2- هيچگاه در برابر قضاوتها و فرمانهاى پيامبر ص كه همان فرمان خدا است حتى در دل خود احساس ناراحتى نكنند، و به داورى‏ها و احكام او بدبين نباشند.
3- در مقام عمل نيز آن را دقيقا اجرا كنند و به طور كامل تسليم حق باشند.
روشن است قبول يك مكتب و فرمانهاى آن در مواردى كه به سود انسان تمام مى‏شود دليل بر ايمان به آن مكتب نيست بلكه آنجا كه ظاهرا به زيان انسان است اما در واقع مطابق با حق و عدالت است اگر پذيرفته شود، نشانه ايمان است.
در حديثى كه از امام صادق ع در كتاب كافى در تفسير اين آيه نقل شده چنين مى‏خوانيم:" اگر جمعيتى خدا را بپرستند، نماز را بپا دارند، زكات را بپردازند، روزه ماه رمضان و حج را بجا آورند، ولى نسبت به كارهايى كه پيامبر ص انجام داده با سوء ظن بنگرند و يا بگويند: اگر او فلان كار را انجام نداده بود بهتر بود، آنها در حقيقت مؤمنان واقعى نيستند" سپس آيه فوق را امام ع تلاوت فرمود، بعد فرمود:" بر شما باد كه در مقابل خدا و حق هميشه تسليم باشيد".
از آيه فوق در ضمن دو مطلب مهم استفاده مى‏شود:
1- آيه يكى از دلائل معصوم بودن پيامبر ص است زيرا دستور به تسليم مطلق از نظر گفتار و كردار در برابر همه فرمانهاى پيامبر ص و حتى تسليم قلبى در برابر او، نشانه روشنى بر اين است كه او در احكام و فرمانها و داوريهايش نه اشتباه مى‏كند و نه عمدا چيزى بر خلاف حق مى‏گويد، معصوم از خطاست و هم معصوم از گناه.
2- آيه فوق هر گونه اجتهاد در مقام نص پيامبر ص و اظهار عقيده را در مواردى كه حكم صريح از طرف خدا و پيامبر ص در باره آن رسيده باشد نفى ميكند، بنا بر اين اگر در تواريخ اسلامى مى‏بينيم كه گاهى بعضى از افراد در برابر حكم خدا و پيامبر ص اجتهاد و يا اظهار نظر مى‏كردند و مثلا مى‏گفتند پيامبر چنين گفته و ما چنين مى‏گوئيم، بايد قبول كنيم كه عمل آنها بر خلاف صريح آيه فوق است.( تفسير نمونه، ج‏3، ص: 456)

موضوع قفل شده است