جملات قشنگ و به یاد ماندنی (بخون...فكر كن...اراده كن...عمل كن)

تب‌های اولیه

18626 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال

:Gol:

آدم هاي بزرگ در باره ايده ها سخن مي گويند آدم هاي متوسط در باره چيزها سخن مي گويند آدم هاي كوچك پشت سر ديگران سخن مي گويند

کاش دلها آنقدر خالص بودند که دعاها قبل از پایین آمدن دستها مستجاب می شد

امام صادق عليه السلام :

دوستى مرزهايى دارد كه هركس همه يا برخى از آنها را داشته باشد ، دوست است وگرنه او را اصلاً دوست مشمار :

نخست اين كه ظاهر و باطنش با تو يكى باشد ؛

دوم اين كه آبروى تو را آبروى خودش داند و عيب و بى‏آبرويى تو را عيب و بى‏آبرويى خودش ؛

سوم اين كه مال و منصب او را نسبت به تو عوض نكند ؛

چهارم اين كه هر كمكى از دستش برمى‏آيد از تو دريغ نكند

و پنجم، كه در بردارنده همه اين خصلتهاست، اين كه در هنگام گرفتاريها تو را تنها نگذارد .

...


راستی خانه دوست کجاست؟؟؟؟؟؟

امیدوارم این جمله تکراری نباشه

برای انسانهای بزرگ هیچگاه بنبستی وجود ندارد ، یا راهی میابند ، یا خود راهی می سازند.

کانت :

چنان باش که بتوانی به هر کس بگویی مثل من رفتار کن .

بی دلیل نیست که روی حرفمان نمی مانیم؛

ما روی زمینی زندگی می کنیم که هر روز خودش
را دور می زند!

آسمان هفتم عزیز
تکراری بود
:ok:

تـو راحت بـخواب من مـشق گریه هایـم هـنوز مـانده

دوستی می خواهم نابینا!
که خط بریل بداند
وفصل به فصل تنم را بخواند...
دستش را بگیرم بازو به بازو
چشمش شوم و عصایش
دنیا را برایش تعریف کنم
و تمام زشتی های جهان را
برایش از...بیشتر قلم بیندازم

آسمان فرصت پرواز بلندی است


قصه این است چه اندازه کبوتر باشی

[=&quot]لطفا تا آخرش بخونید:


[=&quot]


[=&quot]چقدر خنده داره
که یک ساعت خلوت با خدا دیر و طاقت فرساست. ولی 90 دقیقه بازی یک تیم فوتبال مثل باد می‌گذره!


[=&quot]·
چقدر خنده داره
که صد هزارتومان کمک در راه خدا مبلغ بسیار هنگفتیه اما وقتی که با همون مقدار پول به خرید می‌ریم کم به چشم میاد!


[=&quot]·
چقدر خنده داره
که یک ساعت عبادت در مسجد طولانی به نظر میاد اما یک ساعت فیلم دیدن به سرعت می‌گذره!


[=&quot]·
چقدر خنده داره
که وقتی می‌خوایم عبادت و دعا کنیم هر چی فکر می‌کنیم چیزی به فکرمون نمیاد تا بگیم اما وقتی که می‌خوایم با دوستمون حرف بزنیم هیچ مشکلی نداریم!


[=&quot]·
چقدر خنده داره
که وقتی مسابقه ورزشی تیم محبوبمون به وقت اضافی می‌کشه لذت می‌بریم و از هیجان تو پوست خودمون نمی‌گنجیم اما وقتی مراسم دعا و نیایش طولانی‌تر از حدش می‌شه شکایت می‌کنیم و آزرده خاطر می‌شیم!


[=&quot]·
چقدر خنده داره
که خوندن یک صفحه و یا بخشی از قرآن سخته اما خوندن صد سطر از پرفروشترین کتاب رمان دنیا آسونه!


[=&quot]


[=&quot]·
چقدر خنده داره
که سعی می‌کنیم ردیف جلو صندلی‌های یک کنسرت یا مسابقه رو رزرو کنیم اما به آخرین صف نماز جماعت یک مسجد تمایل داریم!


[=&quot]·
چقدر خنده داره
که برای عبادت و کارهای مذهبی هیچ وقت زمان کافی در برنامه روزمره خود پیدا نمی‌کنیم اما بقیه برنامه‌ها رو سعی می‌کنیم تا آخرین لحظه هم که شده انجام بدیم!


[=&quot]·
چقدر خنده داره
که شایعات روزنامه ها رو به راحتی باور می‌کنیم اما سخنان قران رو به سختی باور می‌کنیم!


[=&quot]·
چقدر خنده داره
که همه مردم می‌خوان بدون اینکه به چیزی اعتقاد پیدا کنند و یا کاری در راه خدا انجام بدند به بهشت برن!


[=&quot]·
چقدر خنده داره
که وقتی جوکی رو از طریق پیام کوتاه و یا ایمیل به دیگران ارسال می‌کنیم به سرعت آتشی که در جنگلی انداخته بشه همه جا رو فرا می‌گیره اما وقتی سخن و پیام الهی رو می‌شنویم دو برابر در مورد گفتن یا نگفتن اون فکر می‌کنیم!


[=&quot]·
خنده داره
اینطور نیست؟


[=&quot]·
دارید می‌خندید؟


[=&quot]·
دارید فکر می‌کنید؟


[=&quot]


[=&quot]·
این حرفا رو به گوش بقیه هم برسونید و از خداوند سپاسگزار باشید که او خدای دوست داشتنی ست.


[=&quot]·
آیا این خنده دار نیست که وقتی می‌خواهید این حرفا را به بقیه بزنید خیلی‌ها را از لیست خود پاک می‌کنید؟ به خاطر اینکه مطمئنید که اونا به هیچ چیز اعتقاد ندارند.


[=&quot]·
این اشتباه بزرگیه اگه فکر کنید دیگران اعتقادشون از ما ضعیف تره



[=&quot]

موفق باشید * سید علی دادوند

مصاحبه با خدا



از خدا پرسیدم : وقت داری با من مصاحبه کنی؟

خدا لبخندی زد و پاسخ داد: زمان من آبدیت است، چه سؤالاتی در ذهن داری که دوست داری از من بپرسی؟

من سؤال کردم: چه چیزی درآدمها شما را بیشتر متعجب می کند؟

خدا جواب داد:

- اینکه از دوران کودکی خود خسته می شوند و عجله دارند که زودتر بزرگ شوند و دوباره آرزوی این را دارند که روزی بچه شوند.

- اینکه سلامتی خود را به خاطر بدست آوردن پول از دست می دهند و سپس پول خود را خرج می کنند تا سلامتی از دست رفته را دوباره باز یابند.

- اینکه با نگرانی به آینده فکر می کنند و حال خود را فراموش می کنند به گونه ای که نه در حال و نه در آینده زندگی می کنند.

- اینکه به گونه ای زندگی می کنند که گویی هرگز نخواهند مرد و به گونه ای می میرند که گویی هرگز نزیسته اند.

دست خدا دست مرا در بر گرفت و مدتی به سکوت گذشت...

سپس من سؤال کردم: به عنوان پرودگار، دوست داری که بندگانت چه درسهایی در زندگی بیاموزند؟

خدا پاسخ داد:

- اینکه یاد بگیرند نمی توانند کسی را وادار کنند تا بدانها عشق بورزد. تنها کاری که می توانند انجام دهند این است که اجازه دهند خود مورد عشق ورزیدن واقع شوند.

- اینکه یاد بگیرند که خوب نیست خودشان را با دیگران مقایسه کنند.

- اینکه بخشش را با تمرین بخشیدن یاد بگیرند.

- اینکه رنجش خاطر عزیزانشان تنها چند لحظه زمان می برد ولی ممکن است سالیان سال زمان لازم باشد تا این زخمها التیام یابند.

- یاد بگیرند که فرد غنی کسی نیست که بیشترین ها را دارد بلکه کسی است که نیازمند کمترین ها است.

- اینکه یاد بگیرند کسانی هستند که آنها را مشتاقانه دوست دارند اما هنوز نمی دانند که چگونه احساساتشان را بیان کنند یا نشان دهند.

- اینکه یاد بگیرند دو نفر می توانند به یک چیز نگاه کنند و آن را متفاوت ببینند.

- اینکه یاد بگیرند کافی نیست همدیگر را ببخشند بلکه باید خود را نیز ببخشند.

با افتادگی خطاب به خدا گفتم: از وقتی که به من دادید سپاسگزارم، چیز دیگری هم هست که دوست داشته باشید آنها بدانند؟

خدا لبخندی زد و گفت:

فقط اینکه بدانند من اینجا هستم... "همیشه"




موفق باشید * سید علی دادوند

ایمیل یک کودک فقیر به خدا!

با سلام....

خدا جان! حرفهایم را توی نیم ساعت باید برایت بنویسم.خودت می دونی که برای پیدا کردن هر کدام از حرف ها روی این صفحه کلید چقدرعرق می ریزم.

خدا جان! از وقتی پسر همسایه پولدارمان به من گفت که تو یک ایمیل داری که هر روز چکش می کنی٬هم خوشحال شدم و هم ناراحت.

خوشحال به خاطراینکه می تونم درد دلم رو بنویسم و ناراحت از این که ما که توی خونه کامپیوترنداریم . یک اتاقی مال آقا جان و ننه مان است و یک اتاق هم مال من و حسن و هادی وحسین و زهرا و فاطمه و ننه بزرگ و دو تا پشتی نو داریم که اکبر آقا بزاز٬خواستگارخواهرم زهرا برایمان آورده و یک کمد که همه چیزمون همان توست.

آشپز خانه مونهم توی حیاط هست که تازه آقا جان با آجر ساختش.من هم مجبورم برای این که به توایمیل بزنم دو هفته برم پیش رضا ترمزی کار کنم تا بتونم پول یک ساعت کافی نت را دربیارم.

خدا جان جون هر کی دوست داری زود به زود ایمیل هات رو چک کن و جوابم را بده. من چیز زیادی نمی خوام.

خدا جان آقا جانم سه هفته است هر دو تاکلیه هاش از کار افتاده و افتاده توی خونه. خیلی چیزی بدی است.

خدا جان !من عکس کلیه رو توی کتاب زیستم دیدم٬ اندازه لوبیاست. شکم آقا جان هم مثل نان بربری صاف است !برای تو که کاری نداره. اگه می شود یک دانه کلیه برایمان بفرست. من آقاجانم را خیلی دوست دارم.

الان بغض توی گلوی من است. ولی حواسم هست که این آدم های توی کافی نت که همه شیکن٬ نوشته های مرا دزدکی نخوونند. چون می دونم حسابی به من می خندندو مسخره ام می کنند.

خدا جان اگر می شود یک کاری بکن این اکبرآقا بمیرد. آبجی زهرایم از اکبر آقا بدش می آد٬اما ننه می گوید که اکبر آقا شوهرزهرامان بشه٬ وضعمون بهتر می شه. خدا جان اکبر آقا چهل سال داره و تا حالا دو تازنش مردند، آبجی زهرام فقط سیزده سال سن داره.

خدا جان الان نیم ساعت و هفت دقیقه است که دارم یکی یکی این حرفهای روی صفحه کلیدرو پیدا می کنم.

خدا جان اگر پول داشتم هر روز برای تو ایمیل می زدم.خوش به حال آدم های پولدار که هر روزبهت ایمیل می زنند. تازه همایون پسر همسایمون می گفت با تو چت هم کرده، خوش به حالش.
راستی خدا جون، چه خوب شد به ما تلویزیون ندادی. یه بار که از جلوی مغازه رد می شدم دیدم که آدم های توی تلویزیون چه غذاهای خوشگلی می خورند ،حتماًخوشمره هم هست نه؟
تا سه روز نان و ماست اصلاً به دهنم مزه نمی کرد .بعضی وقت ها٬ ننه که از رختشویی بر می گرده با خودش پلو می آره.خیلی خوشمزه است. خداجان، ننه میگه این برکت خداست دستت درد نکنه.

راستی خدا جان تو هم حتماًخیلی پولداری که خونه ات رو توی آسمون ساختی. تازه من عکس خو نه ییلاقی تو رودیدم.همون که روی زمین هست و یه پارچه سیاه روش کشیدی. خیلی بزرگ هست ها.تازه اونهمه مهمون هم داری حق داری که روی زمین نیایی٬ چون پذیرایی از اون همه آدم خیلی سخته.
ما اصلاً خونه مون مهمون نمی آد چون ما اصلاً کسی رو نداریم. ولی آقاجانم میگه که اگر کسی بیاد ساعتش را می فروشه و میوه و شیرینی می خره.

مامهمونی هم نمی ریم چون ننه می گوید بد است که یه گله آدم برود مهمانی.

خداجان وقتم دارد تموم میشه اگه بیشتر پول داشتم می موندم و باز برات می نوشتم. ولی قول می دم دو هفته دیگه که مزدم رو گرفتم باز بیام و برات ایمیل بنویسم. خدا جان به خاطر اینکه درسهام خوبه از تو تشکر می کنم.

تازه به خاطر اینکه همه توی خونه همدیگر رو دوست داریم هم دستت رو می بوسم.

من می دونم که بعضی از آدم های پولدار خودکشی می کنن٬ ولی من هیچ وقت خودم رو نمی کشم.

تازه خدا جان من آدم هایی رو می شناسم که حتی اسم کامپیوتر رو نشنیدند بیچاره ها ٬ شاید از اونها هم دفعه بعد برات نوشتم.

خدا جان نامه منو به کسی نشون نده و فقط خودت بخون.
صبر کن......

آخ جون پنجاه تومن دیگه هم دارم. خدا جان٬ جوابم روبده. فقط تو رو به خدا به خارجی برام ننویس. چون زبانم خوب نیست هنوز.

آخ راستی خدا جان یادم رفت حسن مون داره دنبال کار می گرده. یک کار بی زحمت براش جورکن. هادی هم آبله مر غان گرفته. اگه برات زحمتی نیست زودتر خوبش کن.حسین هم و قتی ننه میره رختشویی همش گریه می کنه.

آبجی فاطمه مون هم چشماش ضعیف شده ولی روش نمیشه به آقا جان بگه٬ چون میگه پول عینک خیلی زیاده.اگه میشه چشمای آبجیم روهم خوب کن.

خب....وقت تمومه دیگه پدرم در اومد خدا جان مهربان. اگه زیادچیزی خواستم معذرت می خوام ٬هنوز خیلی چیزا هست ولی روم نشد. دست مهربونت رو از دورمی بوسم .راستی خدا جان ننه بزرگ آرزو داره که بره مشهد پابوس امام رضا .یک کاری براش بکن بی زحمت. باز هم دست وپات رو می بوسم.
منتظر جواب و کلیه هستم.

دستت دردنکنه

........................................

خواست دکمه ارسال روبزنه دستش عرق کرده بود و چشمش سیاهی رفت یهو کامپیوتر خاموش شد.

خشکش زد.

صدایی ازپشت سرش گفت :اون سیستم ویروس داره نگران نباش الان دوباره میادبالا.

اسکناس های مچاله توی عرق کف دستش خیس شد. دیگه وقتی برای دوباره نوشتن نبود. یک قطره اشک از گوشه چشمش غلتید روی گونه اش.

بلند شد پول روداد و از کافی نت زد بیرون ٬توی راه خودش رو دلداری می داد:

دو هفته دیگه باز میام...میام.

موفق باشید * سید علی دادوند

بندگی راستین !



جوانی گمنام عاشق دختر پادشاهی شد. رنج این عشق او را بیچاره کرده بود و راهی برای رسیدن به معشوق نمی یافت.

مردی زیرک از ندیمان پادشاه که دلباختگی او را دید و جوانی ساده و خوش قلبش یافت، به او گفت پادشاه ، اهل معرفت است، اگر احساس کند که تو بنده ای از بندگان خدا هستی ، خودش به سراغ تو خواهد.

جوان به امید رسیدن به معشوق ، گوشه گیری پیشه کرد و به عبادت و نیایش مشغول شد، به طوری که اندک اندک مجذوب پرستش گردید و آثار اخلاص در او تجلی یافت .

روزی گذر پادشاه بر مکان او افتاد ، احوال وی را جویا شد و دانست که جوان، بنده ای با اخلاص از بندگان خداست . در همان جا از وی خواست که به خواستگاری دخترش بیاید و او را خواستگاری کند .

جوان فرصتی برای فکر کردن طلبید و پادشاه به او مهلت داد .


همین که پادشاه از آن مکان دور شد ، جوان وسایل خود را جمع کرد و به مکانی نا معلوم رفت . ندیم پادشاه از رفتار جوان تعجب کرد و به جست و جوی جوان پرداخت تا علت این تصمیم را بداند .


بعد از مدتها جستجو او را یافت . گفت: (( تو در شوق رسیدن به دختر پادشاه آن گونه بی قرار بودی ، چرا وقتی پادشاه به سراغ تو آمد و ازدواج با دخترش را از تو خواست ، از آن فرار کردی؟ ))

جوان گفت: (( اگر آن بندگی دروغین که بخاطر رسیدن به معشوق بود ، پادشاهی را به در خانه ام آورد ، چرا قدم در بندگی راستین نگذارم تا پادشاه جهان را در خانهء خویش نبینم؟ ))




موفق باشید * سید علی دادوند
(برگرفته از کتاب تو ، تویی؟!)

[=Courier New]سلام خدمت دوستان:Gol:
[=Courier New]احساس میکنم این تایپیک داره تبدیل میشه به جملات غمگین و نام امید کننده تا قشنگ!!!
[=Courier New]این شعر سر شار از امید روز میزارم برای تمام اونایی که دوست دارن همیشه عاشق باشن!!!!
[=Courier New]:moj:
[=Courier New]
هر کسی دنبال خبر می گرده

[=Courier New]بهش بگین عشق داره بر می گرده
[=Courier New]عشق میاد ، همین روزها خیلی زود
[=Courier New]عشق میاد ، تازه می فهمیم کی بود
[=Courier New]وقتی میاد ، دور و برش شلوغ نیست
[=Courier New]این دفعه حتما[=Courier New] ، خودشه ، درو[=Courier New]غ نیست
[=Courier New]وقتی میاد ، زندگی آسون می شه
[=Courier New]میاد و تو خونه ها مهمون می شه
[=Courier New]عشقه [=Courier New]دیگه ، فقط تو هیچ خوابی نیست
[=Courier New]شبیه این عشق های قلابی نیست
[=Courier New]عشق و نامه های راه دورش
[=Courier New]عشق میاد ، عشق و دل صبورش
[=Courier New]میاد و این پنجره ها وا می شه
[=Courier New]دلخوشی گم شده پیدا می شه
[=Courier New]عشق میاد ، شهر رو خبردار کن
[=Courier New]این رو برای همه تکرار کن
[=Courier New]امیدوارم ماه رمضون یه فرصت باشه برای همه ما تا عشق واقعیمون رو پیدا کنیم
[=Courier New]

[=Courier New]

به نام خدایی که باید عاشقش بود

خدایی که ما را نمی ترساند و شکنجه گر نیست

به نام خدایی که نمی توان او را خرید و یا به فروش رساند

خدایی که بردگانی ندارد

وخالق خیر و نیکی است ونه تباهی و ناپاکی

به نام خدایی که ما را به سبب اشتباهاتی که می کنیم می بخشاید زیرا خودش

اینچنین ما را جائز الخطا آفریده است





خدایا!

راه گم کرده ایم، تو خود آنچه صلاح ماست مقدر فرما.


tahora87;130966 نوشت:
امیر المؤمنین علی علیه السلام:
زمانیکه شکم از خوراکیهای مباح انباشته گردد،دل از دیدن خیر و صلاح کور می شود.


سلام به tahora87
لطف بفرمایید منبع این حدیث رو بزنید که استفاده بیشتری ببریم.

عرفان;131859 نوشت:

سلام به tahora87
لطف بفرمایید منبع این حدیث رو بزنید که استفاده بیشتری ببریم.

چشم پیداش کنم،عرض می کنم
خیلی وقت پیش دیدم ولی متأسفانه آدرسش رو یاداشت نکردم

با اجازه جناب tahora87

إذا مُلئَ البَطنُ مِنَ المُباح عَمی القَلبُ عن الصَّلاح.
زمانیکه شکم از خوراکیهای مباح انباشته گردد دل از دیدن خیر و صلاح کور می شود.
غررالحکم ح8154

4hm4D;131944 نوشت:
با اجازه جناب tahora87

إذا مُلئَ البَطنُ مِنَ المُباح عَمی القَلبُ عن الصَّلاح.
زمانیکه شکم از خوراکیهای مباح انباشته گردد دل از دیدن خیر و صلاح کور می شود.
غررالحکم ح8154


رحم الله ناصرنا.
بسیار ممنون:Kaf::Kaf::Kaf:

تو نیستی
حرفی برای گفتن ندارم
کویر تشنه ای میشوم
منتظر بارش باران نگاه تو
تا باز پرشوم از جوانه های ترانه و سرود ......
.

الهی!
موجود عارفانی، آرزوی دل مشتاقانی، مذکور زبان مداحانی، چونت نخواهم که نیوشنده ی آواز داعیانی،
چونت نستایم که شاد کننده ی دل بندگانی، چونت ندانم که زین جهانی، چونت دوست ندارم که عیش جانی؟

الهی!
تا رهی را خواندی، رهی را در میان ملاء تنهاست، تا گفتی که بیاهفت اندام رهی شنواست، از آدمی چه آید؟
قدر آدمی پیداست، کیسه تهی و باده پیماست، این کار پیش از آدم و حواست و عطا پیش از خوف و رجاست،
اما آدمی به سبب دیدن مبتلاست، بناز کسی است که از دیدن رهاست و با خود به جفاست، اگر آسیای گردان است چه بود قطب مشیت به جاست.


خواجه عبدالله انصاری

هیچکس از ارتفاع نمی ترسد ... همه از سقوط می ترسند
هیچکس از بازی نمی ترسد ... همه از باخت می ترسند
هیچکس از تاریکی نمی ترسد ... همه از آنچه که در آن است می ترسند
هیچکس از جمله ی " من دوستت دارم " نمی ترسد ... همه از واکنش به این جمله می ترسند

همواره به یاد داشته باشیم که
بهترین چیزها در زندگی رایگان هستند :

لبخند ... دوستی ... خانواده ... استراحت ...محبت ... خنده ... خاطرات شیرین

گوش کردن ( listen ) و سکوت ( silent ) دو کلمه با حروف یکسان هستند که در دوستی خیلی مهم هستند .


زیرا فقط دوستان واقعی می توانند به شما گوش بدهند وقتی شما ساکتید.

بسم الله الرحمن الرحیم

بر سه چیز اعتماد مکن، بر دل و بر وقت و بر عمر؛

که دل رنگ گیر است و وقت تغیر پذیرست و عمر همه تقصیر

حتی اگرهمه ی ابرهاهم ببارندگل های قالی هرگز نخواهندرویید

این قانون زیرپاماندن است...

چطور می تونی به بارون بگی نباره وقتی که ابر ها هستند
چطور می تونی به برگ بگی نریزه وقتی که باد هست
چطور می تونی به همه بگویی عاشق نشوند وقتی مهربانی وجود داره

آنرا که فضل ودانش وتقوا مسلم است هرجا قدم نهد قدمش خیر مقدم است

رابطه ها وقتی زیبا می شوند که

برای یادکردن هیچ دلیلی جزدلتنگی نباشد

چنانچه تعداد دشمنانتان بیشتر از دوستانتان است ،‌ بدانید مشکل در وجود خود شماست.

آنــکــس کـه پــای تـیـرک چــوبـی آب مـیـریـزد
دیــوانــه نـیـسـت
بـاغـبـانـیـسـت امـیـدوار ..

یادم باشد آنچه امروز در دست دارم، ممکن است آرزوی فردایم باشد..

آموخته ام
که گاهی تمام چیزهایی که یک نفر میخواهد ، فقط دستی است برای گرفتن دست او و قلبی است برای فهمیدن او ...

خوشبختی داشتن آنچه می خواهید نیست،
خواستن آنچه دارید است.

آموخته ام که
این عشق است که زخم ها را شفا می دهد نه زمان ...

رمز عبور از شب های تاریکی ایمان، امید، اراده

تاثیر هر سخنی تنها به اندازه نیرویی که در کلمات و عباراتش دارد نیست ، به آنچه مخاطب در دل و روح خود دارد نیز مربوط است .
دکتر شریعتی

زندگی گاه آن قدر شیرین که میپنداریم سزاوارش نیستیم (مانند به دنیا آمدن کودکمان).
و گاه آن قدر تلخ، که می پنداریم تحملش را نداریم (مانند از دست دادن فرزندمان).
از یاد نبریم که تمام شادی ها و تلخ کامی ها برای این است که یک گام به خودِ آسمانیمان نزدیک تر شویم.

بسم الله الرحمن الرحیم

وقتی چشم امیدتان به خدا باشد :

هیچ چیز آنقدر عجیب نیست که راست نباشد

هیچ چیز آنقدر عجیب نیست که پیش نیاید و

هیچ چیز آنقدر عجیب نیست که دیر نپاید

:Gol:

سعدی کجایی ؟ ؟؟؟


بنی آدم ابزار یکدیگرند

بسم الله الهادی
آقاى عزيز انسان آنست كه با عالم قدس أنس دارد، وگرنه چو بهائم به چرا آمده است‏

I would never die for my beliefs because I might be wrong.

راز خوشبختی آن است که هر روز طوری زندگی کنی که گویی آخرین روز زندگی توست

از تمام مرحمت های عشق جز همین سه حرف
جز همین سه حرف و سفره تهی چیز دیگری سرم نمی شود
من سرم نمی شود
راستی دلم که می شود

همیشه سکوتم به معنی پیروزی تو نیست ، گاهی سکوت میکنم تا بفهمی چه بی صدا باختی .

[=tahoma,arial,helvetica,sans-serif]نکات قابل تامل درباره فقر



[=tahoma,arial,helvetica,sans-serif]فقر اینه که ۲ تا النگو توی دستت باشه و ۲ تا دندون خراب توی دهنت؛

[=tahoma,arial,helvetica,sans-serif]فقر اینه که روژ لبت زودتر از نخ دندونت تموم بشه؛

[=tahoma,arial,helvetica,sans-serif]فقر اینه که شامی که امشب جلوی مهمونت میذاری از شام دیشب و فردا شب خانواده ات بهتر باشه؛

[=tahoma,arial,helvetica,sans-serif] فقر اینه که ماجرای عروس فخری خانوم و زن صیغه ای پسر وسطیش رو از حفظ باشی اما از تاریخ کشورت هیچی ندونی؛

[=tahoma,arial,helvetica,sans-serif]فقراینه که از بابک و افشین و سیاوش و مولوی و رودکی و خیام چیزی جز اسمندونی اما ماجراهای آنجلینا جولی و براد پیت و سیر تحولی بریتنی اسپرز روپیگیری کنی؛

[=tahoma,arial,helvetica,sans-serif]فقراینه که وقتی با زنت می ری بیرون مدام بهش گوشزد کنی که موها و گردنشوبپوشونه، وقتی تنها میری بیرون جلو پای زن یکی دیگه ترمز بزنی و بهش بگیخوششششگلهههه؛

[=tahoma,arial,helvetica,sans-serif]فقر اینه که وقتی کسی ازت میپرسه در ۳ ماه اخیر چند تا کتاب خوندی برای پاسخ دادن نیازی به شمارش نداشته باشی؛

[=tahoma,arial,helvetica,sans-serif][=arial]فقر اینه که [=arial]۶[=arial] بار مکه رفته باشی و گرسنگی و درموندگی همسایه بغلیت رو ندونی

[=tahoma,arial,helvetica,sans-serif]فقر اینه که فاصله لباس خریدن هات از فاصله مسواک خریدن هات کمتر باشه؛

[=tahoma,arial,helvetica,sans-serif]فقر اینه که کلی پول بدی و یک عینک دیور تقلبی بخری اما فلان کتاب معروف رو نمی خری تا فایل پی دی اف ش رو مجانی گیر بیاری؛

[=tahoma,arial,helvetica,sans-serif]فقر اینه که حاجی بازاری باشی و پولت از پارو بالا بره اما کفشهات واکس نداشته باشه و بوی عرق زیر بغلت حجره ات رو برداشته باشه؛

[=tahoma,arial,helvetica,sans-serif]فقر اینه که توی خیابون آشغال بریزی و از تمیزی خیابونهای اروپا تعریف کنی؛

[=tahoma,arial,helvetica,sans-serif]فقر اینه که ۱۵ میلیون پول مبلمان بدی اما غیر از ترکیه و دوبی هیچ کشور خارجی رو ندیده باشی؛

[=tahoma,arial,helvetica,sans-serif]فقر اینه که ماشین ۴۰ میلیون تومانی سوار بشی و قوانین رانندگی رو رعایت نکنی؛

[=tahoma,arial,helvetica,sans-serif]فقر اینه که به زنت بگی کار نکن، ما که احتیاج مالی نداریم؛

[=tahoma,arial,helvetica,sans-serif]فقراینه که همه جا شعار بدی که دموکراسی می خوای، تو خونه بچه اتجرات نکنه از ترست بهت بگه که بر حسب اتفاق قاب عکس مورد علاقه ات روشکسته؛

[=tahoma,arial,helvetica,sans-serif]فقر اینه که وقتی ازت بپرسن سرگرمی های تو چی هستند بعد از یک مکث طولانی بگی موزیک و تلویزیون؛

[=tahoma,arial,helvetica,sans-serif]فقر اینه که کتابخانه خونه ات کوچکتر از یخچالت(یخچال هایت) باشه؛

[=tahoma,arial,helvetica,sans-serif]موفق باشید * سید علی دادوند

[=b zar]امام علی(علیه السلام) به مالک اشتر:



[=b zar]ای مالک!
اگر شب هنگام کسی را در حال گناه دیدی،
فردا به آن چشم نگاهش مکن [=b zar]


[=b zar]شاید سحر توبه کرده باشد و تو ندانی.

موفق باشید * سید علی دادوند