عدالت بین 4 زن !!!

تب‌های اولیه

351 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال

بعضیا اگر واقعا انصاف دارن باید توجه کنن که بحث ما عملکرد نادرست بعضی افراد نیست., حکم خداست.

بحث ما اونایی هستن که حقوق شرعی همسرشون رو رعایت می کنن و میخان همسران دیگری داشته باشن.

همسر دوم هم هر کی میخاد باشه مجرد یا مطلقه یا شوهر مرده یا فقیر یا ثروتمند و...همش حلاله.

حقوق شرعی و عدالت و...هم در دین مشخصه دوباره نیان بگن که اگر فرزند زن اول با فرزند زن دوم ضریب هوشی متفاوتی داشت بی عدالتی میشه!!!

پس بازم میگم چرا خانمهای غیرتی! فقط احساسات رو ملک خودشون میدون؟؟؟!!!
اگه خانم جوانی خواست با رضایت کامل همسر دوم شوهرشون بشه و در چارچوبه شرع از حقوق خودش بهره ببره و آقا هم در چارچوب شرع بخواد حقوق هر دو رعایت کنه چرا خانمای اول به خاطر خودشون پا روی این احساس این خانم دوم میذارن؟؟؟!!!!
چرا نمیخوان اونم از حق مشروع خودش در زمینه جنسی و عاطفی و ...بهره مند بشه؟؟؟؟!!!!
چرا رابطه جنسی برای اونا خوبه اما برای یکی دیگه بده؟؟؟!!!!
چرا عاطفه و عشق برای اونا لازمه برای یکی دیگه هوسبازیه؟؟؟!!!

نقل قول:
بعضیا اگر واقعا انصاف دارن باید توجه کنن که بحث ما عملکرد نادرست بعضی افراد نیست., حکم خداست.

سلام جناب سفیر.
آدم های بد که اصلا بحثشون جداست. اتفاقا اینجا بحث قصور احتمالی هست.

هنوز کسی سوال من رو جواب نداده. اینکه خداوند میفرماید شما نمیتوانید عدالت (عاطفی) را رعایت کنید، آیا در شما خوفی از ظلم کردن به زنان ایجاد نمیکند؟! به فرض که شما بتوانید آن همخوابی و نفقه را عادلانه تقسیم کنید. شما اسلام را دینی دیده اید که به راحتی اجازه ظلم به کسی ولو عاطفی بدهد؟!

آیا این آیه قرآن اصلا کاربردی دارد؟! یا نه خدای نکرده معتقد هستید این آیه صرفا جهت اطلاع است؟!

به هر حال باید مشخص باشد که :

این آیه قرآن چه وظایفی بردوش مرد میگذارد؟
چه حقوقی برای زن ایجاد میکند؟
و تکلیف قانون گذار با این آیه چیست؟

جناب منجم باشی! با سلام
اگر ادامه آیه را بنویسید مطلب تا حدی روشن می شود!
...فلا تمیلوا کل المیل فتذروها کالمعلقه...

و اما درباره قسمت اول آیه:

در زمان امام صادق علیه السلام یکی از زندیقان معروف این را به عنوان تشکیک در حقانیت قرآن مطرح کرد که چگونه در جایی از قرآن تعدد زوجات به شرط عدالت جایز شمرده شده و لی درجای دیگر آمده که شما هرگز نمی توانید عدالت رابر قرار کنید!!!

امام صادق علیه السلام فرمودند: منظور از عدالت در دو آیه متفاوت است. عدالت اول در نفقه و همخوابگی است و عدالت دوم عدالت و تساوی در محبت قلبی است که امکان ندارد و خداوند چنین تکلیفی بر بندگانش نگذاشته است. قلب خواه ناخواه به یکی از زنان مایل تر است. مهم عدالت در عمل است آن مقدار که خداوند واجب فرموده است و نیز سفارشات مهم در رعایت خوش اخلاقی و خوش رفتاری با همسران. همه آنها! نه فقط یکی!

سفیر;129148 نوشت:
جناب منجم باشی! با سلام
اگر ادامه آیه را بنویسید مطلب تا حدی روشن می شود!
...فلا تمیلوا کل المیل فتذروها کالمعلقه...

و اما درباره قسمت اول آیه:

در زمان امام صادق علیه السلام یکی از زندیقان معروف این را به عنوان تشکیک در حقانیت قرآن مطرح کرد که چگونه در جایی از قرآن تعدد زوجات به شرط عدالت جایز شمرده شده و لی درجای دیگر آمده که شما هرگز نمی توانید عدالت رابر قرار کنید!!!

امام صادق علیه السلام فرمودند: منظور از عدالت در دو آیه متفاوت است. عدالت اول در نفقه و همخوابگی است و عدالت دوم عدالت و تساوی در محبت قلبی است که امکان ندارد و خداوند چنین تکلیفی بر بندگانش نگذاشته است. قلب خواه ناخواه به یکی از زنان مایل تر است. مهم عدالت در عمل است آن مقدار که خداوند واجب فرموده است و نیز سفارشات مهم در رعایت خوش اخلاقی و خوش رفتاری با همسران. همه آنها! نه فقط یکی!

سلام
من هم نگفتم که منظور از هردو عدالت یکی هست!
من این نظر شما رو پذیرفتم. علامه طباطبایی هم در تفسیرشون به همین حدیث اشاره کردن. اینکه این تفسیر صحیح هست یا نه؟ و ... بر عهده اهل فن.
در پست من هم اگر دقت کنید این مطلب شما وجود داشت.

سوال این است که این آیۀ دوم که می فرماید شما نمیتوانید عدالت عاطفی را رعایت کنید و طبیعتا معنی آن این است که از نظر عاطفی ظلم خواهید کرد. تکلیف در برخورد با این آیه چیست؟

آیا خوف از ظلم عاطفی ندارید؟
آیا این آیه کاربردی ندارد و صرفا جهت اطلاع است؟

اگر معتقد هستید که این آیه زاید و بیهوده نیست، آنگاه به 3 سوال باید جواب بدید:

1- وظیفه مردان در برابر این آیه چیست؟
2- آیا این آیه حقی برای زن ایجاد میکند؟
3- وظیفه قانون گذار چیست؟

و البته اگه معتقد باشید که نه وظیفه ای برای مرد در این آیه وجود دارد نه حقی برای زن و نکته قابل توجهی برای قانون گذار نتیجه آن این است که بگویید اولا این آیه بود و نبودش فرقی ندارد! و دوما در اسلام ظلم عاطفی و بی عدالتی در محبت، ایرادی ندارد!

اما در حال حاضر، قانون گذار پاسخش به همه این پرسش ها در یک اجازه همسر بوده.

عدالت رو فراموش کنید!! دلیل مهمتر داریم

نص قران تاکید روی ارتباط بین یتیم و تعدد زوجات داره بطوری که ازدواج با یتیمان و یتیم داران رو میرسونه
اما بعضی از مفسران و علما اینطور توضیح دادن که معنی ایه با (ءان شرطیه) ابتدای آیه اشتباه میشه یعنی عقلانی نیست
بنابراین سعی کردن که اثبات کنن: مراد ایه اینه که اگه ترسیدید که رو بخاطر یتیمیشون بهشون ظلم کنید پس با زنان دیگه تا سقف چهارتا ازدواج کنید!!:

نقل قول:
در جمله شرطیه جزاء معلق بر شرط است لذا "تعدد زوجات" معلق بر"ترس از عدم عدالت در مورد یتیمان" اینگونه است که :

مرحوم علامه طباطبایی فرمودند: شرط و جزاء اصلی محذوف اند و سبب بجای مسبب ذکر شده تا به علت شرط اشاره شود.
در واقع شرط و جزا اینگونه است "اگر از ازدواج با یتیمان کراهت دارید پس با آنها ازدواج نکنید" که علت کراهت داشتن .ترس از بی عدالتی در مورد آنهاست.

نوع تفسیر گوناگون ( که شما آنرا به ازدواج با مادران ایتام و بقیه به ازدواج با خود ایتام و ... تفسیر کرده اند)حکایت از امری برای برقراری ارتباط بین دو قسمت آیه دارد تا معنی آیه نامفهوم نباشد.

اگر شما اصرار کنید که شرط و جزا حذف نشده و همانی است که در آیه آمده اینگونه می شود که خودتان ترجمه کردید: "اگر می‌ترسید که نسبت به یتیمان منصف نباشید، می‌توانید با زنانی که دلخواه شما افتاده اند ازدواج کنید"

خب این یک جمله کاملا نامفهوم وبی ربط می شود که تعدد زوجات چه ربطی به ترس از عدم انصاف با یتیمان دارد .

لذا از اینجا معلوم میشود که "جواز تعدد زوجات" در آیه شریفه متوقف بر "ترس از عدم عدالت نسبت به ایتام" نیست.

من اینطور جواب ایشون رو دادم:
http://www.askdin.com/showpost.php?p=125627&postcount=123

اما با مشخص شدن آیه دیگری از قران که درباره ازدواج با یتیمانه معلوم میشه که معنی ایه به ازدواج با یتیمان و متکی بودن شرط ازدواج مجدد بر ان به معنی آیه و دستور خدا نزدیکتره و عقلانی تر:

آیه 127 سوره نسا اثبات میکنه که منظور از تعدد زوجات،زنان یتیم و یتیم دار هست:

وَيَسْتَفْتُونَكَ فِي النِّسَاء قُلِ اللّهُ يُفْتِيكُمْ فِيهِنَّ وَمَا يُتْلَى عَلَيْكُمْ فِي الْكِتَابِ فِي يَتَامَى النِّسَاء الَّلاتِي لاَ تُؤْتُونَهُنَّ مَا كُتِبَ لَهُنَّ وَتَرْغَبُونَ أَن تَنكِحُوهُنَّ وَالْمُسْتَضْعَفِينَ مِنَ الْوِلْدَانِ وَأَن تَقُومُواْ لِلْيَتَامَى بِالْقِسْطِ وَمَا تَفْعَلُواْ مِنْ خَيْرٍ فَإِنَّ اللّهَ كَانَ بِهِ عَلِيمًا
﴿۱۲۷﴾

و در باره زنان راى تو را مى‏پرسند بگو خدا در باره آنان به شما فتوا مى‏دهد و [نيز] در باره آنچه در قرآن بر شما تلاوت مى‏شود در مورد زنان يتيمى كه حق مقرر آنان را به ايشان نمى‏دهيد و تمايل به ازدواج با آنان داريد و [در باره] كودكان ناتوان و اينكه با يتيمان [چگونه] به داد رفتار كنيد [پاسخگر شماست] و هر كار نيكى انجام دهيد قطعا خدا به آن داناست (۱۲۷)

نکات ایه:
1) در این آیه تعدد زوجات تخصیص میخوره یه یتیمان و زنان یتیم دار

http://www.askdin.com/showpost.php?p=125136&postcount=116


اینکه شورای نگهبان و .. هم تو قانون اجازه همسر اول رو شرط گنجوندن، نشون میده خودشون هم قبول دارن که مرد با ازادی و بدون رضایت همسرش بی مهابا نمیتونه ازدواج مجدد بکنه جز موارد خیلی خیلی خاص

و در این آیه اجتهاد در مقابل نص برخی علما و اشتباهات فقهی یا تفسیری رایج رو رد میکنه
ازدواج متعدد با زنان تخصیص میخوره به زنان یتیم و یتیم دار

منجم باشی;129151 نوشت:
سوال این است که این آیۀ دوم که می فرماید شما نمیتوانید عدالت عاطفی را رعایت کنید و طبیعتا معنی آن این است که از نظر عاطفی ظلم خواهید کرد. تکلیف در برخورد با این آیه چیست؟ آیا خوف از ظلم عاطفی ندارید؟ آیا این آیه کاربردی ندارد و صرفا جهت اطلاع است؟

با سلام

گویا توجه نشد که آیه شریفه و آن تفسیر و حدیث می فرماید تساوی محبت قلبی ـ دقت کنید امر قلبی و درونی ـ ممکن نیست هر چقدر هم سعی کنید امر قلب تماما در اختیار شما نیست که تلاش کنید همسران را از نظر محبت قلبی یکسان کنید!

بنابراین ظلمی در کار نیست! دقیقا آیه می خواهد دغدغه بعضیها را که نکند این عدم تساوی ظلم باشد برطرف کند و بفرماید این امری خارج از اختیار شماست پس ظلم نیست. مثل پدر یا مادر که به هر حال در اعماق قلبش فرزندی را نسبت به فرزند دیگر بیشتر دوست دارد. آیا این مادر ظالم است؟! مسلما خیر.

و اما ادامه آیه می فرماید این عدم تساوی محبت در قلب نباید باعث شود که یک زن را چنان رها کنی و حقوقش را فراموش کنی که پا در هوا باشد! نه زن شوهر دار به حساب آید و نه زن بی شوهر تا بتواند ازدواج دیگری داشته باشد.

سفیر;129161 نوشت:
با سلام

گویا توجه نشد که آیه شریفه و آن تفسیر و حدیث می فرماید تساوی محبت قلبی ـ دقت کنید امر قلبی و درونی ـ ممکن نیست هر چقدر هم سعی کنید امر قلب تماما در اختیار شما نیست که تلاش کنید همسران را از نظر محبت قلبی یکسان کنید!

بنابراین ظلمی در کار نیست! دقیقا آیه می خواهد دغدغه بعضیها را که نکند این عدم تساوی ظلم باشد برطرف کند و بفرماید این امری خارج از اختیار شماست پس ظلم نیست. مثل پدر یا مادر که به هر حال در اعماق قلبش فرزندی را نسبت به فرزند دیگر بیشتر دوست دارد. آیا این مادر ظالم است؟! مسلما خیر.

و اما ادامه آیه می فرماید این عدم تساوی محبت در قلب نباید باعث شود که یک زن را چنان رها کنی و حقوقش را فراموش کنی که پا در هوا باشد! نه زن شوهر دار به حساب آید و نه زن بی شوهر تا بتواند ازدواج دیگری داشته باشد.

دیگه دارید تفسیر به رای میکنید!

نقل قول:
دقیقا آیه می خواهد دغدغه بعضیها را که نکند این عدم تساوی ظلم باشد برطرف کند

این را از کجا آوردید؟ چه سندی برای حرفتان دارید که منظور این بوده که دغدغه ای نداشته باشید و برید خوش باشید؟! اتفاقا توجه به ایات بعدی و توصیه ها و بخصوص توصیه به تقوا خلاف نظر شماست.
به نظر واضح می اید که این آیه برای خوف است نه رجا!
اگر خداوند دستور به کاری بدهد، دیگر مگر جای دغدغه ای هم می ماند که بخواهد بعد رفع دغدغه کند.

نقل قول:
خارج از اختیار شماست پس ظلم نیست.

چه کسی گفته اگر ضرر و زیانی خارج از اختیار شما باشد، دیگر نسبت به آن مسئول نیستید؟ باید برای این مورد دلیل قانع کننده ای بیاورید. چون ما قاعده لاضرار را داریم که طبق آن هیچ ضرری بدون جبران پذیرفته نیست.

تجربه نشون داده که باید تمام نقاط اتکای طرف مقابل در این مباحث زیرسوال بره تا تا حدی دلایل ما رو بر فرضیات خودش ترجیح بده!چون حتی اگه نص صریح قران بیاریم قبول نمیکنند!

بنابراین لازم میبینم انتقادات بیشتر و اساسی تری که به این گونه برداشتها وارده مطرح کنم

اگه منظور ایه کراهت ازدواج با یتیم بوده باشه باید به همون اندازه که ترس از عدم رعایت عدالت بین یتیمان باعث کراهت ازدواج باهاشون میشه،ترس در خصوص عدم رعایت عدالت بین همسران هم باعث کراهت تعدد زوجات بشه ،که حتی این مسئله بیشتر در قران نهی شده و تاکید به نرفتن سراغش شده
اما در کمال تعجب میبینیم که بعضی مذهبیون ازدواج مجدد رو نه تنها بدون قید و بند صحیح میدونن بلکه تا حد مستحب اکید بالا میبرنش و عجیبتر اینکه از بعضی روحانیون میشنویم که اسلام تاکید بر تعدد زوجات داره!!!!

دوما راه حلی که برای عدم رعایت عدالت بین یتیمان بخاطر یتیمیشون اون هم فقط در ازدواج باهاشون ارائه شده یعنی تعدد زوجات با زنان دیگه و دوری از ازدواج با یتیمان اصلا منطقی نیست،این راه حل از ان طرف به ایجاد نوعی بی عدالتی دیگه بین همسران (زنان) منجر میشه و نه تنها امکان ازدواج یتیمان گرفته میشه بلکه با باز کردن راه ازدواج با زنان مختلف با محدود کردن معنای عدالت به نیازهای مادی در حد بخور و نمیر،مشکلات اجتماعی بیشماری رو پدید میاره (اجرای عدالتی که خیلی مهم نیست عدالت بین زنان و هسمر اول و .. رو فدای خوشد میکنه و با حکمت خدا و طرز بیان ایات در تضاده)
این چه عدالتیه که بیشتر به یتیمان ظلم میکنه تا احقاق حقوقشون درحالیکه ایه و آیات قبل و بعدش درباره حقوق یتیمانه نه مردان زیاده طلب؟درحالیکه آیات قبل و بعد تاکید به احیای حقوق یتیمان و کمک به اونها دارند؟؟ یعنی برای ظلم نشدن به یتیم ازدواج باهاشون نهی شده؟ چرا سرپرستی و انجام امور یتیمان این همه تاکید شده و از طرف دیگه ازدواج باهاش نهی شده اونم با بهانه ظلم نکردن و عدم امکان اجرای عدالت در مورد یتیم؟؟؟

پس طرفداران این نظریه هیچوقت در بحث ها به حقوق از دست رفته زنان بی شوهر و یتیم و بیوه اشاره نکنند چون برداشت این چنینی از ایه کاملا در تضاد و تنافی با حل مشکل بی همسری و کمبود عاطفه یتیمانه،یعنی کراهت ازدواج با همانهایی که محروم اصلی و مشکل دار حقیقی هستند ،همانهایی که امکان ازدواج برایشان فراهم نیست

اما:
در حقیقت تعدد زوجات با آیه 127 سوره نسا تخصیص میخوره به یتیمان و زنان یتیم دار که عین احیای حقوق یتیمان و محرومین جامعه است

جناب منجم باشی! عجله نکنید! تفسیر به رأی نیست. دوست من "و لو حرصتم" یعنی " اگر چه حرص بر عدالت داشته باشید"نشان می دهد عده ای این نگرانی را داشته اند که حالا که عدالت در تعدد زوجات واجب است محبت قلبی را چه باید کرد.

ضمنا خود جمله بعد " پس یکی را رها نکنید که گویا معلق است..." نتیجه جمله قبل است. (ف در عربی برای تفریع و نتیجه گیری). یعنی حال که نمی توانید عدالت قلبی برقرار کنید پس به خاطر میل بیشتر به یکی در رفتار چنان نکنید که دیگری رها شود...

اگر آنچنان که شما می گویید مرد به خاطر عدم تساوی قلبی ظالم بود!!! جا داشت که بفرماید: پس چند زن نگیرید!!! یا ظلمتان را جبران کنید!!

ضمن اینکه برادر من از نظر عقل و شرع مسلم است که خداوندتکلیف ما لایطاق نمی کند. محبت قلبی و قسیم مساوی آن بین دو نفر در حیطه اختیار انسان نیست و اصلا مورد تکلیف واقع نمی شود چه رسد که بخواهند برایش عذاب معین کنند!!!

مطلب زیر هم بیانی دیگر از عرض بنده:

تفسير نمونه، ج‏4، ص: 153:

عدالت شرط تعدد همسر

از جمله‏اى كه در پايان آيه قبل گذشت و در آن دستور به احسان و تقوى و پرهيزگارى داده شده بود، يك نوع تهديد در مورد شوهران استفاده ميشود، كه آنها بايد مراقب باشند كمترين انحرافى از مسير عدالت در مورد همسران خود پيدا نكنند، اينجا است كه اين توهم پيش ميايد كه مراعات عدالت حتى در مورد محبت و علاقه قلبى امكان‏پذير نيست، بنا بر اين در برابر همسران متعدد چه بايد كرد؟.

آيه مورد بحث به اين سؤال پاسخ مى‏گويد كه" عدالت از نظر محبت، در ميان همسران امكان‏پذير نيست، هر چند در اين زمينه كوشش شود".
(وَ لَنْ تَسْتَطِيعُوا أَنْ تَعْدِلُوا بَيْنَ النِّساءِ وَ لَوْ حَرَصْتُمْ).
از جمله و لو حرصتم استفاده ميشود كه در ميان مسلمانان، افرادى بودند كه در اين زمينه سخت كوشش مى‏كردند و شايد علت كوشش آنها دستور مطلق به عدالت در آيه 3 همين سوره بوده است، آنجا كه ميفرمايد:
فَإِنْ خِفْتُمْ أَلَّا تَعْدِلُوا فَواحِدَةً.
بديهى است يك قانون آسمانى نميتواند بر خلاف فطرت باشد، و يا تكليف به" ما لا يطاق" كند، و از آنجا كه محبتهاى قلبى، عوامل مختلفى دارد كه بعضا از اختيار انسان بيرون است، دستور به رعايت عدالت در مورد آن داده نشده است، ....

نقل قول:
بديهى است يك قانون آسمانى نميتواند بر خلاف فطرت باشد، و يا تكليف به" ما لا يطاق" كند، و از آنجا كه محبتهاى قلبى، عوامل مختلفى دارد كه بعضا از اختيار انسان بيرون است، دستور به رعايت عدالت در مورد آن داده نشده است،
این رو سخت موافقم
وقتی تعداد زنان و مردان برابره،وقتی با تعدد زوجات مورد قبول شما به زنان ظلم میشه و وقتی راه رو برای کارهای غیرضروری و هوس گرایی باز میکنه، کجاش با حکمت خدا و فطرت متناسبه؟


فطرت الله التی فطر الناس علیها

اکثر خانمها جز اندکی که جزو از عجاب الخلقه ترین انسانهای روزگارند،تعدد همسر شوهرشون رو نمیپذیرند و براشون شدیدا ناگوار،توهین امیز و ناامید کننده است

پس چطور میخواین به فطرت نسبتش بدین؟؟

اما عدالت یعنی چی؟
عدالت به معنای تساوی نیست
پس این تلقی اشتباه رو که تساوی نفقه و همخوابگی رو عدالت فرض میکنین فراموش کنید

عدالت یعنی ظلم نکردن،یعنی پس فردا که بچه هات بزرگ شدن،بتونی براشون امکانات مناسب فراهم کنی نه نفقه بخور و نمیر
بتونی آبروشون رو حفظ کنی و ....
تعهدهایی که به همسرتون دادین عمل کنین و قولهایی که بهش اول ازدواج دادین فراموش نکنین (از عهد سوال میشه،

وَأَخَذْنَ مِنكُم مِّيثَاقًا غَلِيظًا )

اینها عدالته و هیچوقت مساوات و این روش توهین امیز که تساوی بین زنها رو عدالت فرض میکنین ،منظور خدا در آیه نیست

پس کلا استدلال ارتباط بین عدالت بین زنان ،با عدالت با معنای مطلقش در آیه تعدد زوجات از بین میره
و اینکه نمیشه بین زنان عدالت عاطفی برقرار کرد پس تعدد زوجات صحیحه اشتباهه
چون آیه عدالت عاطفی از کلمه (بین النسا) استفاده کرده اما آیه 4 سوره نسا بطور مطلق از عدالت سخن گفته پس معناش فرق میکنه،یعنی تساوی نیست ،آیه 4 سور ه نسا از ظلم و تعدی حرف زده اما آیه عدالت یا همون مساوات عاطفی لحن و نظرش کاملا متفاوته و این عدالت برابر با عدالت 4 سوره نسا که فقها میگن اگه حتی ترس از اجراش باشه ازدواج مجدد حرامه و .. ، نیست

همه عدالت تقسیم عاطفه است یا در نظر گرفتن روحیه و آبروی زن هم میشه؟
همه عدالت تقسیم و مساواته یا چیزهای دیگه رو هم شاملش میشه؟ یعنی اگه مردی به چهارزنش بطور مساوی نفقه نده یا کم بده و ظلم کنه، بازم عدالت رو اجرا کرده؟؟
؟ تساوی اینجوری عدالت نیست چون با خلقت،روحیات زن و حکمت خدا و مقتضیات جوامع در تضاده،اون چیزی که باعث ظلم میشه عدم تساوی نیست، ظلم اینه که مثلا نیازهای عاطفی هسمرت تامین نشه چه نسبت به زن دیگه بیشتر بهش محبت کنی یا کمتر،چون هرکس شخصیت مستقل خودش رو داره و نیازهاش متفاوته،ظلم اینه که با تصور اجرای عدالت با تساوی به هرچهارتا زنت کم لطفی کنی،پس ظلم معنای فراتری داره
همیشه داعیه دار این بودین که هر تساوی عدالت نیست،حالا در بحث تعد زوجات نمیدونم چرا آقایون فراموش میکنند چه حرفایی زدند

اگه عدالت با تساوی برابره پس چرا خداوند از واژه تعولوا برای نشان دادن ظلم تعدد زوجات استفاده میکنه؟

عدالت اول (در آیه 4 سوره نسا) ، مساوات نیست

پس عدالت اول یعنی هرگونه ظلم
ان الله لیس بظلام للعبید

و باز هم تمام اینها بدون در نظر گرفتن تخصیصهاییه که خداوند درباره تعدد زوجات بیان کرده، در ایه 127 سوره نسا ،تعد زوجات به زنان یتیم و تیم دار تخصیص میخوره،آیه ابتدا به ساکن شروع نشده و به سوالات و ابهامات درباره آیه 4 سوره نسا پاسخ میده(دقت کنید :اجتهاد در مقابل نص جایز نیست)

سامیه سلطانی;128361 نوشت:
سلام استاد عزیز اسائه ادب ما را ببخشید :Gol:

اما حرف های بالا مگر سخنان شما نیست !

شما فرمودید واجب شرطیه آنطور که من می فهمم یعنی تا شرطش نیاد واجب نیست بعد در ادامه سخن بالا تو همون پست که عین اونو نقل می کنم ، فرمودید :

مگر سخنان بالا مال شما نیست آیا معنای سخن شما این نیست که شرط تعدد زوجات که عدالته در شرایط امروز نمی تونه رعایت بشه حتی با داشتن یک زن چه برسه به چند زن !
آیا نتیجه فرمایشات شما این نمی شه که چون امروزه نمیشه عدالت رو رعایت کرد پس حکم خدا یعنی تعدد زوجات نباید انجام بشه !

اگه من اشتباه می کنم استاد عزیز بفرمایید
قضاوت با خوانندگان !

سلام بر بقیةالله الاعظم ومنتظرانش
سامیه خانم محترم البته همه ی حرفها یی را که در این پستها زده ام از خودم است اما هرگز نگفتم که چون شرط اجرا نمیشود حکم خدا نباید انجام شود .بلکه گفتم در صورت فراهم بودن شرطی که همان خداوند در همان قرآن کنار همین آیه گذارده حکم خدا باید اجرا شود واین ازعهده ی هرکسی بر نمی آید .آنهم فقط در مورد ازدواج مجدد!!!!حالا آنانی که شرط را اجرا نمیکنند ذمه بر عهده ی خودشان است . شما میتوانید بگویید طهارت شرط قبولی نماز است اما حالا بهتر است نماز بخوانیم حتی اگر این شرط اجرا نشود ؟ خوب این اصل حکم را زیر سؤال میبرد .زیرا قبولی نماز =با اجرای شرطش ومن نمیتوانم بگویم حالا نماز بخوانم مهم است ؛طهارت زیاد مهم نیست!!!! مگر در شرایط اضطرار !

دقت کنید اینجا دو مسئله مطرح است :

اولا" شرط اجرای عدالت

ثانیا"مهیا بودن اجرای این شرط

در مورداول عدالت وبرقراری عدالت یک امر نسبی است .
اینکه بگوییم رعایت تساوی میان دوزن میشود عدالت اشتباه است زیرا بر قراری عدالت باید با توجه به روحیات یک زن وفرزندان حاصل از ازدواج مجدد برقرار باشد با در نظر گرفتن جوانب اجرای عدالت مثلا" میزان توانمندی مرد در برقراری عدالت .
مثلا" همین نفقه را در نظر بگیرید اگر یک مرد در آمدی در حدود 300 هزار تومان در ماه داشته باشد وبخواهد با توجه به درآمد کمش حکم خدا را واجب بداند وهمسر دوم اختیار کند آیا همین حداقل درآمد که قرار است برطبق عدالت من در آوردی بین دو خانواده با یک نان اور مشترک تقسیم شود چه فاجعه ای رخ میدهد ؟ چون آقا اینجا بوالهوسی کرده نه اینکه حکم خدا را اجرا کند .حالا مردی را در نظر بگیرید که در امدی حدود 5/1میلیون داشته باشد وقرار باشد که دوهمسر داشته باشد آیا باز هم اگر به همسر اول مثلا" 750000تومان خرجی وبه همسر دوم هم همین مقدار خرجی بدهد عدالت برقرار است؟
خیر !!!زیرا اولا" شأن این دوزن در مخارج وهزیه ها ممکن است متفاوت باشد .

ثانیا" ممکن است یکی از همسران بخواهد هزینه ها را طور برنامه ریزی کند که هدف بالابردن سطح فرهنگی و یا اجتماعی ویا مذهبی ویا علمی و....خانواده اش باشد وهمسر دیگر (تازه با فرض دو همسر ) بخواهد این مبلغ را صرف مثلا" خرید مانتوهای گران ووسایل آرایشی و.... بنماید . !!!اینجا باز هم عدالت یعنی اینکه همسر اولی با دومی به یک اندازه باید نفقه بگیرد؟ ملاک تقسیم نفقه برای برقراری عدالت در اینجا چیست؟

بزرگوار عدالت امری نسبی وبرقراری آن بسیار دشوار است .

همانطور که منتقد بزرگوار گفتند اگر قصد از اجرای حکم خداست خداوند این توصیه را در مورد زنانی فرموده که یتیم دارند ونمیتوانند از عهده ی مختارجشان بر آیند پس چرا کمتر آقایی به سراغ خانمی میرود که یتیم دارد ؟ ومعمولا" این مادران مطلومانه باید خودشان متکفل مخارج سنگین یتیمانشان باشند؟

اما مهیا بودن شرط : آیا زن وفرزند باید در عداد حیوانات قرار گیرند ونفقه فقط باید در تهیه ی لقمه نانی تعریف شود؟ خیر بزرگوار در زمان ما نفقه تعریفی گسترده تر پیدا کرده ! خودت را در نظر بگیر که اگر مثلا" پدر تان به خاطر داشتن همسران وفرزندان متعدد نتواند مخارج جانبی شما را بپردازد ؛ یا مثلا" به شما بگوید چون چند همسر دارم توانایی مالی برای یک سفر زیارتی در سال راهم برای شما ندارم .
یا بگوید باید خرج همسران دیگرم را بپردازم پس نمیتوانم تو را به دانشگاه بفرستم .... باز هم فکر میکنی رعایت عدالت در نفقه شده؟
تازه این یک طرف برقراری عدالت است . پدری که چند فرزند از چند همسر دارد قطعا" وطبیعتا" تمایل قلبی ومحبت بیشتری نسبت به فرزندان همسری خواهد داشت که برایش عزیز تر است آیا این تقسیم محبت را که بارها فرزندان دارای یک مادر را به دلگیری میان خود کشانده چطور باید با عدالت سازگار شود . یا باید دل نداشته باشد یا اگر دل درسینه دارد دلش را به یک ویندوز تبدیل کند وبرنامه به ان بدهد که باز هم بیعدالتی است زیرا :

عدالت امری نسبی است وگاها" افراد به عدالت خداوند هم به شکلهای گوناگون .....

پس بر قراری شرطی که خداوند برای این امر تعیین نموده هم باید در این موضوع مورد توجه قرار گیرد وآن برقراری عدالت است که امری نسبی است وخود خداوند هم فرموده برقراری این شرط تقریبا" در همه ی موارد ممکن نیست . ثانیا" دقت شود که اشاره ی قرآن به زنانی بوده که یتیم دارند و دختران یتیم است که به واسطه ی نداشتن سرپرست دچار تنگناهای عمیق اجتماعی واقتصادی میباشند آن هم به مردانی که هم شرایط و هم ضوابط اجرای این حکم را در قالب عدالت داشته باشند.

...................................................................................حق یارتان:roz:................................................................................

[=Verdana]با سلام

منتقد;129159 نوشت:
عدالت رو فراموش کنید!! دلیل مهمتر داریم

نص قران تاکید روی ارتباط بین یتیم و تعدد زوجات داره بطوری که ازدواج با یتیمان و یتیم داران رو میرسونه
اما بعضی از مفسران و علما اینطور توضیح دادن که معنی ایه با (ءان شرطیه) ابتدای آیه اشتباه میشه یعنی عقلانی نیست
بنابراین سعی کردن که اثبات کنن: مراد ایه اینه که اگه ترسیدید که رو بخاطر یتیمیشون بهشون ظلم کنید پس با زنان دیگه تا سقف چهارتا ازدواج کنید!!:

من اینطور جواب ایشون رو دادم:


[=Verdana]جالبه که یعنی مفسران اندازه شما نمیدانند!؟
باز که شما به بیراه رفتید و قلم فرسایی میکنید ؟
لطف کرده و عقاید شخصی خودتان را تحمیل نکنید!
کدام مفسری سعی کرده خلاف آنچه قرآن گفته سخن گوید که شما اینطور وانمود میکنید!؟
با تکرار میکنم نه شما و نه هیچ کس دیگر اجازه ندارد حلال خداوند را حرام کند !

منتقد;129159 نوشت:
اما با مشخص شدن آیه دیگری از قران که درباره ازدواج با یتیمانه معلوم میشه که معنی ایه به ازدواج با یتیمان و متکی بودن شرط ازدواج مجدد بر ان به معنی آیه و دستور خدا نزدیکتره و عقلانی تر:

آیه 127 سوره نسا اثبات میکنه که منظور از تعدد زوجات،زنان یتیم و یتیم دار هست:

وَيَسْتَفْتُونَكَ فِي النِّسَاء قُلِ اللّهُ يُفْتِيكُمْ فِيهِنَّ وَمَا يُتْلَى عَلَيْكُمْ فِي الْكِتَابِ فِي يَتَامَى النِّسَاء الَّلاتِي لاَ تُؤْتُونَهُنَّ مَا كُتِبَ لَهُنَّ وَتَرْغَبُونَ أَن تَنكِحُوهُنَّ وَالْمُسْتَضْعَفِينَ مِنَ الْوِلْدَانِ وَأَن تَقُومُواْ لِلْيَتَامَى بِالْقِسْطِ وَمَا تَفْعَلُواْ مِنْ خَيْرٍ فَإِنَّ اللّهَ كَانَ بِهِ عَلِيمًا
﴿۱۲۷﴾

و در باره زنان راى تو را مى‏پرسند بگو خدا در باره آنان به شما فتوا مى‏دهد و [نيز] در باره آنچه در قرآن بر شما تلاوت مى‏شود در مورد زنان يتيمى كه حق مقرر آنان را به ايشان نمى‏دهيد و تمايل به ازدواج با آنان داريد و [در باره] كودكان ناتوان و اينكه با يتيمان [چگونه] به داد رفتار كنيد [پاسخگر شماست] و هر كار نيكى انجام دهيد قطعا خدا به آن داناست (۱۲۷)

نکات ایه:
1) در این آیه تعدد زوجات تخصیص میخوره یه یتیمان و زنان یتیم دار

http://www.askdin.com/showpost.php?p=125136&postcount=116


اینکه شورای نگهبان و .. هم تو قانون اجازه همسر اول رو شرط گنجوندن، نشون میده خودشون هم قبول دارن که مرد با ازادی و بدون رضایت همسرش بی مهابا نمیتونه ازدواج مجدد بکنه جز موارد خیلی خیلی خاص

و در این آیه اجتهاد در مقابل نص برخی علما و اشتباهات فقهی یا تفسیری رایج رو رد میکنه
ازدواج متعدد با زنان تخصیص میخوره به زنان یتیم و یتیم دار

(در این آیه تعدد زوجات تخصیص میخوره یه یتیمان و زنان یتیم دار):Nishkhand:

[=Verdana]خیر اینطور که شما میگوید نیست !!باز از تراوشات فکری خود کمک گرفتید که با احکام اسلامی شیعی مغایر است !


دقت کنید که به بیراه نروید

[=Verdana][=arial]وَ إِنْ خِفْتُمْ أَلا تُقْسِطوا فى الْيَتَمَى فَانكِحُوا مَا طاب لَكُم مِّنَ النِّساءِ مَثْنى وَ ثُلَث وَ رُبَعَ فَإِنْ خِفْتُمْ أَلا تَعْدِلُوا فَوَحِدَةً أَوْ مَا مَلَكَت أَيْمَنُكُمْ ذَلِك أَدْنى أَلا تَعُولُوا
[=Verdana]
و اگر مى ترسيد از اينكه (به هنگام ازدواج با دختران يتيم ،) عدالت را رعايت نكنيد، (از ازدواج با آنان ، چشم پوشى كنيد و) با زنان پاك (ديگر) ازدواج نماييد، دو يا سه يا چهار همسر، و اگر مى ترسيد عدالت را (درباره همسران متعدد) رعايت نكنيد تنها يك همسر بگيريد، و يا از زنانى كه مالك آنهاييد هستيد استفاده كنيد. اين كار، بهتر از ظلم و ستم جلوگيرى ميكند.

[=Verdana]براى اين آيه شاءن نزول خاصى نقل شده و آن اينكه قبل از اسلام معمول بود كه بسيارى از مردم حجاز، دختران يتيم را به عنوان تكفل و سرپرستى به خانه خود مى بردند، و بعد با آنها ازدواج كرده و اموال آنها را هم تملك مى كردند، و چون همه كار دست آنها بود حتى مهريه آنها را كمتر از معمول قرار مى دادند، و هنگامى كه كمترين ناراحتى از آنها پيدا مى كردند به آسانى آنها را رها مى ساختند و در حقيقت حاضر نبودند حتى به شكل يك همسر معمولى با آنها رفتار نمايند.
در اين هنگام آيه فوق نازل شد و به سرپرستان ايتام دستور داد در صورتى با دختران يتيم ازدواج كنند كه عدالت را بطور كامل درباره آنها رعايت نمايند و در غير اين صورت از آنها چشم پوشى كرده و همسران خود را از زنان ديگر انتخاب نمايند.
به دنبال دستورى كه در آيه سابق براى حفظ اموال يتيمان داده شد در اين آيه اشاره به يكى ديگر از حقوق آنها مى شود و آن اينكه : ((اگر مى ترسيد به هنگام ازدواج با دختران يتيم رعايت حق و عدالت را درباره حقوق زوجيت و اموال آنان ننماييد از ازدواج با آنها چشم بپوشيد و به سراغ زنان ديگر برويد)) (و ان خفتم الا تقسطوا فى اليتامى فانكحوا ما طاب لكم من النساء).
با توجه با آنچه گفته شد تفسير آيه كاملا روشن است و پاسخ اين سؤ ال كه چرا آغاز آيه درباره يتيمان و پايان آن درباره ازدواج است و اين دو ظاهرا با هم سازگار نيست روشن مى گردد، زيرا صدر و ذيل آيه هر دو درباره ازدواج است منتها در آغاز آيه مى گويد: اگر نمى توانيد ازدواج با يتيمان را با اصول عدالت بياميزيد چه بهتر كه از آن صرف نظر كنيد سپس به سراغ زنان غير يتيم برويد.
گرچه مفسران در اين زمينه ، سخن بسيار گفته اند، ولى آنچه از خود آيه به دست مى آيد همان است كه در بالا اشاره شد يعنى خطاب در آيه متوجه به سرپرستان ايتام است كه در آيه قبل براى حفظ اموال يتيمان دستورهاى مختلفى به آنها داده شده بود و در اين آيه درباره ازدواج با يتيمان سخن مى گويد كه همانگونه كه بايد مراعات عدالت را درباره اموال آنها بنماييد در مورد ازدواج با دختران يتيم نيز با نهايت دقت رعايت مصلحت آنها را بكنيد، در غير اين صورت از ازدواج با آنها چشم بپوشيد و زنان ديگرى انتخاب كنيد.

[=Verdana]از جمله شواهدى كه تفسير فوق را درباره آيه روشن مى سازد آيه 127 از همين سوره است كه در آن صريحا مساءله رعايت عدالت را درباره ازدواج با دختران يتيم ذكر كرده است و توضيح آن در ذيل همان آيه خواهد آمد.
رواياتى كه در ذيل آيه در كتب مختلف نقل شده نيز گواه اين تفسير است .
و اما روايتى كه از امير مؤ منان على (عليه السلام ) نقل شده كه ميان اول و آخر اين آيه مقدار زيادى از قرآن بوده و حذف شده است به هيچ وجه از نظر سند اعتبار ندارد و اينگونه احاديث كه دلالت بر تحريف يا اسقاط قسمتهايى از قرآن مى كند يا از مجعولات دشمنان اسلام و منافقان براى بى اعتبار جلوه دادن قرآن است و يا بعضى از افراد چون نتوانسته اند ارتباط آغاز و انجام آيه را درك كنند چنين پنداشته اند كه در اينجا حذف يا اسقاطى در كار بوده و تدريجا آن را به شكل روايتى جلوه داده اند، در حالى كه دانستيم جمله هاى آيه كاملا با يكديگر ارتباط و پيوند دارد.
سپس مى فرمايد: ((از آنها دو نفر يا سه نفر يا چهار نفر به همسرى خود انتخاب كنيد)) (مثنى و ثلاث و رباع ).
((مثنى )) در لغت به معنى ((دوتا دوتا)) و ((ثلاث )) به معنى ((سه تا سه تا)) و ((رباع )) به معنى ((چهارتا چهارتا)) مى باشد.
از آنجا كه روى سخن در آيه به همه مسلمانان است :Sham:

[=Verdana]معنى آيه چنين مى شود كه شما براى دورى از ستم كردن در حق دختران يتيم مى توانيد از ازدواج آنها خوددارى كنيد و با زنانى ازدواج نماييد كه موقعيت اجتماعى و فاميلى آنها به شما اجازه ستم كردن را نمى دهد و مى توانيد از آنها دو نفر يا سه نفر يا چهار نفر به همسرى خود انتخاب كنيد. منتها چون مخاطب ، همه مسلمانان بوده است تعبير به دوتا دوتا و مانند آن شده است .
[=Verdana]

[=Verdana] و گرنه جاى ترديد نيست كه حداكثر تعدد زوجات (آن هم با فراهم شدن شرائط خاصش ) بيش از چهار نفر نيست .:Sham:
ذكر اين نكته نيز لازم است كه ((واو)) در جمله بالا به معنى ((او)) (يا) مى باشد نه اينكه منظور اين باشد كه شما مى توانيد دو همسر به اضافه سه همسر به اضافه چهار همسر كه مجموع آنها نه نفر مى شود انتخاب كنيد زيرا اگر منظور اين بود بايد صريحا عدد نه ذكر شود نه به اين صورت از هم گسسته و پيچيده بعلاوه از نظر فقه اسلام اين مساءله جزو ضروريات است كه زائد بر چهار همسر مطلقا ممنوع است .

[=Verdana]

[=Verdana]به هر حال آيه فوق دليل صريحى است بر مساءله جواز تعدد زوجات منتها با شرايطى كه به زودى به آن اشاره خواهد شد.:Sham:

[=Verdana] سپس بلافاصله مى گويد: اين در صورت حفظ عدالت كامل است ((اما اگر نمى توانيد عدالت را رعايت كنيد به همان يك همسر اكتفا نماييد)) تا از ظلم و ستم بر ديگران بر كنار باشيد. (فان خفتم الا تعدلوا فواحدة ).:Sham:
[=Verdana]

[=Verdana] ((و يا (به جاى انتخاب همسر دوم ) از كنيزى كه مال شما است استفاده كنيد)) زيرا شرائط آنها سبكتر است (اگر چه آنها نيز بايد از حقوق حقه خود برخوردار باشند) (او ما ملكت ايمانكم ).
((اين كار (انتخاب يك همسر و يا انتخاب كنيز) از ظلم و ستم و انحراف از عدالت ، بهتر جلوگيرى مى كند)) (ذلك ادنى الا تعولوا).

منظور از عدالت درباره همسران چيست ؟:Sham:

[=Verdana] اكنون پيش از آن كه فلسفه حكم تعدد زوجات را در اسلام بدانيم لازم است اين موضوع بررسى شود كه منظور از عدالت كه جزء شرايط تعدد همسر ذكر شده است چيست ؟
آيا اين عدالت مربوط به امور زندگى از قبيل هم خوابگى و وسايل زندگى و رفاه و آسايش است يا منظور عدالت در حريم قلب و عواطف انسانى نيز هست ؟

[=Verdana] شك نيست كه عدالت در محبتهاى قلبى خارج از قدرت انسان است چه كسى مى تواند محبت خود را كه عواملش در بيرون وجود اوست از هر نظر تحت كنترل درآورد؟
[=Verdana] به همين دليل رعايت اين نوع عدالت را خداوند واجب نشمرده و در آيه 129 همين سوره نساء مى فرمايد: ((و لن تستطيعوا ان تعدلوا بين النساء و لو
حرصتم
؛ شما هر قدر كوشش كنيد نمى توانيد در ميان همسران خود (از نظر تمايلات قلبى ) عدالت و مساوات برقرار سازيد)).

[=Verdana] بنابراين محبت هاى درونى مادامى كه موجب ترجيح بعضى از همسران بر بعضى ديگر از جنبه هاى عملى نشود ممنوع نيست ، آنچه مرد موظف به آن است رعايت عدالت در جنبه هاى عملى و خارجى است .:Sham:

[=Verdana]

[=Verdana] از اين بيان روشن مى شود: كسانى كه خواسته اند از ضميمه كردن آيه فوق ((و ان خفتم الا تعدلوا فواحدة )) به آيه 129 ((و لن تستطيعوا ان تعدلوا بين النساء و لو حرصتم )) چنين نتيجه بگيرند كه تعدد زوجات در اسلام مطلقا ممنوع است ، زيرا در آيه نخست آنرا مشروط به عدالت كرده ، و در آيه دوم عدالت را براى مردان در اين مورد امرى محال دانسته است ، سخت در اشتباهند.:Sham::Sham::Sham::Sham::Sham::Sham:
[=Verdana] زيرا همانطور كه اشاره شد عدالتى كه مراعات آن از قدرت انسان بيرون است عدالت در تمايلات قلبى است ، و اين از شرائط تعدد زوجات نيست و آنچه از شرائط است عدالت در جنبه هاى عملى است .
گواه بر اين موضوع ذيل آيه 129 همين سوره مى باشد آنجا كه مى گويد: ((فلا تميلوا كل الميل فتذروها كالمعلقه )) يعنى : ((اكنون كه نمى توانيد مساوات كامل در محبت ميان همسران خود رعايت كنيد لااقل تمام تمايل قلبى خود را متوجه يك نفر از آنان نسازيد كه ديگرى را به صورت بلا تكليف در آوريد)).:Sham:

[=Verdana]

[=Verdana] نتيجه اينكه كسانى كه قسمتى از اين آيه را گرفته و قسمت ديگر را فراموش كرده اند گرفتار چنان اشتباهى در مساءله تعدد زوجات شده اند كه براى هر محققى جاى تعجب است .
از اين گذشته از نظر فقه اسلامى و منابع مختلف آن در ميان شيعه و اهل تسنن مساءله تعدد زوجات با شرائط آن جاى گفتگو و چانه زدن نيست و از ضروريات فقه اسلام محسوب مى شود.:Sham::Sham::Sham::Sham::Sham:
اكنون برگرديم به فلسفه اين حكم اسلامى (تعدد زوجات ).
تعدد زوجات يك ضرورت اجتماعى است
آيه فوق مساءله تعدد زوجات را (با شرائط سنگينى و در حدود معينى ) مجاز شمرده است و در اينجا با ايرادها و حملات مخالفان آن روبرو مى شويم كه با مطالعات زودگذر، و تحت احساسات حساب نشده به مخالفت با اين قانون اسلامى برخاسته اند:Sham::Sham::Sham::Sham:

[=Verdana] مخصوصا غربيها در اين زمينه بما بيشتر ايراد مى كنند كه اسلام به – مردان اجازه داده براى خود ((حرمسرا)) بسازند و بطور نا محدود همسر بگيرند.
در حالى كه نه اسلام اجازه تشكيل حرمسرا به آن معنى كه آنها مى پندارند داده ، و نه تعدد زوجات را بدون قيد و شرط و نا محدود قرار داده است .

[=Verdana]
توضيح اينكه : با مطالعه وضع محيطهاى مختلف قبل از اسلام ، به اين نتيجه مى رسيم كه تعدد زوجات بطور نامحدود امرى عادى بوده و حتى بعضى از مواقع بت پرستان به هنگام مسلمان شدن ، بيش از ده زن و يا كمتر داشته اند، بنابراين تعدد زوجات از پيشنهادها و ابتكارات اسلام نيست بلكه اسلام آن را در چهارچوبه ضرورتهاى زندگى انسانى محدود ساخته و براى آن قيود و شرائط سنگينى قائل شده است .
قوانين اسلام بر اساس نيازهاى واقعى بشر دور مى زند نه تبليغات ظاهرى و احساسات رهبرى نشده ، مساءله تعدد زوجات نيز از همين زاويه در اسلام مورد بررسى قرار گرفته ، زيرا هيچ كس نمى تواند انكار كند كه مردان در حوادث گوناگون زندگى بيش از زنان در خطر نابودى قرار دارند و در جنگها و حوادث ديگر قربانيان اصلى را آنها تشكيل مى دهند.
و نيز نمى توان انكار كرد كه عمر زندگى جنسى مردان ، از زنان طولانى تر است زيرا زنان در سنين معينى آمادگى جنسى خود را از دست مى دهند در حالى كه در مردان چنين نيست .
و نيز زنان به هنگام عادت ماهانه و قسمتى از دوران حمل ، عملا ممنوعيت جنسى دارند در حالى كه در مردان اين ممنوعيتها وجود ندارد.

[=Verdana] از همه گذشته زنانى هستند كه همسران خود را به علل گوناگونى از دست مى دهند و معمولا نمى توانند به عنوان همسر اول ، مورد توجه مردان قرار گيرند و اگر مساءله تعدد زوجات در كار نباشد آنها بايد براى هميشه بدون همسر باقى بمانند همانطور كه در مطبوعات مختلف مى خوانيم كه اين دسته از زنان بيوه با محدود شدن مساءله تعدد زوجات از نابسامانى زندگى خود شكايت دارند و جلوگيرى از تعدد را يك نوع احساسات ظالمانه درباره خود تلقى مى كنند.
[=Verdana]

[=Verdana]با در نظر گرفتن اين واقعيتها در اين گونه موارد كه تعادل ميان مرد و زن به عللى بهم مى خورد ناچاريم يكى از سه راه را انتخاب كنيم ::Sham:

[=Verdana] 1 – مردان تنها به يك همسر در همه موارد قناعت كنند و زنان اضافى تا پايان عمر بدون همسر باقى بمانند و تمام نيازهاى فطرى و خواسته هاى درونى خود را سركوب كنند.
2 – مردان فقط داراى يك همسر قانونى باشند ولى روابط آزاد و نامشروع جنسى را با زنانى كه بى شوهر مانده اند به شكل معشوقه برقرار سازند.

[=Verdana]

[=Verdana] 3 – كسانى كه قدرت دارند بيش از يك همسر را اداره كنند و از نظر ((جسمى )) و ((مالى )) و ((اخلاقى )) مشكلى براى آنها ايجاد نمى شود و قدرت بر اجراء عدالت كامل در ميان همسران و فرزندان خود دارند به آنها اجازه داده شود كه بيش از يك همسر براى خود انتخاب كنند. مسلما غير از اين سه راه ، راه ديگرى وجود ندارد.
[=Verdana]

[=Verdana] اگر بخواهيم راه اول را انتخاب كنيم بايد با فطرت و غرائز و نيازهاى روحى و جسمى بشر به مبارزه برخيزيم و عواطف و احساسات اينگونه زنان را ناديده بگيريم ، اين مبارزهاى است كه پيروزى در آن نيست و به فرض كه اين طرح عملى شود جنبه هاى غير انسانى آن بر هيچ كس مخفى نيست .
به تعبير ديگر مساءله تعدد همسر را در موارد ضرورت نبايد تنها از دريچه چشم همسر اول ، مورد بررسى قرار داد، بلكه از دريچه چشم همسر دوم نيز بايد مورد مطالعه قرار گيرد، و آنها كه مشكلات همسر اول را در صورت تعدد زوجات عنوان مى كنند كسانى هستند كه يك مساءله سه زاويه اى را تنها از يك زاويه نگاه مى كنند زيرا مساءله تعدد همسر، هم از زاويه ديد مرد و هم از زاويه ديد همسر اول و هم از زاويه ديد همسر دوم بايد مطالعه شود و با توجه به مصلحت مجموع ، در اين باره قضاوت كنيم .
و اگر راه دوم را انتخاب كنيم بايد فحشاء را به رسميت بشناسيم و تازه زنانى كه به عنوان معشوقه مورد بهره بردارى جنسى قرار مى گيرند نه تاءمينى دارند و نه آيندهاى ، و شخصيت آنها در حقيقت لگدمال شده است و اينها امورى نيست كه هيچ انسان عاقلى آنرا تجويز كند.
بنابراين تنها راه سوم باقى مى ماند كه هم بخواسته هاى فطرى و نيازهاى غريزى زنان پاسخ مثبت مى دهد و هم از عواقب شوم فحشاء و نابسامانى زندگى اين دسته از زنان بر كنار است و جامعه را از گرداب گناه بيرون مى برد.

[=Verdana] البته بايد توجه داشت كه جواز تعدد زوجات با اينكه در بعضى از موارد يك ضرورت اجتماعى است و از احكام مسلم اسلام محسوب مى شود اما تحصيل شرائط آن در امروز با گذشته تفاوت بسيار پيدا كرده است ، زيرا زندگى در سابق يك شكل ساده و بسيط داشت و لذا رعايت كامل مساوات بين زنان آسان بود و از عهده غالب افراد برمى آمد ولى در عصر و زمان ما بايد كسانى كه مى خواهند از اين قانون استفاده كنند مراقب عدالت همه جانبه باشند و اگر قدرت بر اين كار دارند چنين اقدامى بنمايند. اساسا اقدام به اين كار نبايد از روى هوى و هوس باشد.
جالب توجه اينكه همان كسانى كه با تعدد همسر مخالفند (مانند غربيها) در طول تاريخ خود، به حوادثى برخورده اند كه نيازشان را به اين مساءله كاملا آشكار ساخته است ، مثلا بعد از جنگ جهانى دوم احتياج و نياز شديدى در ممالك جنگزده ، و مخصوصا كشور آلمان ، به اين موضوع احساس شد و جمعى از متفكران آنها را وادار ساخت كه براى چارهجوئى و حل مشكل در مساءله ممنوعيت تعدد همسر، تجديد نظر كنند، و حتى برنامه تعدد زوجات اسلام را از دانشگاه ((الازهر)) خواستند و تحت مطالعه قرار دادند، ولى در برابر حملات سخت كليسا مجبور به متوقف ساختن اين برنامه شدند، و نتيجه آن همان فحشاء وحشتناك و بيبند و بارى جنسى وسيعى بود كه سراسر كشورهاى جنگ زده را فرا گرفت .
از همه اينها گذشته تمايل پارهاى از مردان را به تعدد همسر نمى توان انكار كرد، اين تمايل اگر جنبه هوس داشته باشد قابل ملاحظه نيست اما گاه مى شود كه بر اثر عقيم بودن زن ، و علاقه شديد مرد به داشتن فرزند، اين تمايل را منطقى مى كند، و يا گاهى بر اثر تمايلات شديد جنسى و عدم توانائى همسر اول براى انجام اين خواسته غريزى ، مرد، خود را ناچار به ازدواج دوم مى بيند، حتى اگر از طريق مشروع انجام نشود از طرق نامشروع ، اقدام مى كند در اينگونه موارد نيز نمى توان منطقى بودن خواسته مرد را انكار كرد، و لذا حتى در كشورهائى كه تعدد همسر قانونا ممنوع است ، عملا در بسيارى از موارد ارتباط با زنان متعدد رواج كامل دارد، و يك مرد در آن واحد با زنان متعددى ارتباط نامشروع دارد.
مورخ مشهور فرانسوى گوستاولوبون قانون تعدد زوجات اسلام را كه به صورت محدود و مشروط است يكى از مزاياى اين آئين مى شمارد و بهنگام مقايسه آن را روابط آزاد و نامشروع مردان ، با چند زن ، در اروپا چنين مى نويسد:
((در غرب هم با وجود اينكه آب و هوا و وضع طبيعت هيچكدام ايجاب چنين رسمى (تعدد زوجات ) نمى كند با اين حال وحدت همسر چيزى است كه ما آن را فقط در كتابهاى قانون مى بينيم ! و الا گمان نمى كنم كه بشود انكار كرد كه در معاشرت واقعى ما اثرى از اين رسم نيست !

[=Verdana] راستى من متحيرم و نمى دانم كه تعدد زوجات مشروع و محدود شرق ، از تعدد زوجات سالوسانه غرب چه چيز كم دارد؟
[=Verdana] بلكه من مى گويم كه اولى از هر حيث از دومى بهتر و شايسته تر است .

[=Verdana]البته نمى توان انكار كرد كه بعضى از مسلمان نماها بدون رعايت روح اسلامى اين قانون ، از آن سوء استفاده كرده و براى خود حرم سراهاى ننگينى بر پا نموده و به حقوق زنان و همسران خود تجاوز كرده اند،:Sham::Sham::Sham::Sham:

[=Verdana]ولى اين عيب از قانون نيست و اعمال آنها را نبايد به حساب دستورهاى اسلام گذاشت ، كدام قانون خوبى است كه افراد سودجو از آن ، بهره بردارى نامشروع نكرده اند؟


منبع : تفسیر نمونه جلد سه صفحات ۲۸۷ الی ۲۹۸

یا علی ع

نقل قول:

با در نظر گرفتن اين واقعيتها در اين گونه موارد كه تعادل ميان مرد و زن به عللى بهم مى خورد ناچاريم يكى از سه راه را انتخاب كنيم ::sham:
الان که بهم نخورده باید ازاد بذاریمش؟؟؟؟ دوران جنگ و آشفتگی رو به همه زمانها تعمیم ندین چون یک سفسطه است. حالا که جمعیت زنان بیوه و مطلقه و .. بیشتر نیست،حالا که اصلا تعدداد زنان و مردان در تناسبه باید کاملا بدون قید و بند آزاد بذاریمش؟؟؟
باید بی قید و بند باشه تا یکی چنتا چنتا زن بگیره و دیگری بخاطر نبودن دختر مناسب بی همسر بمونه یا با فرد غیرمناسب با خودش ازدواج کنه؟؟؟؟


میتونیم بگیم قانون خدا اشتباه بوده؟؟؟ بی قید و بند بوده ؟؟؟ بدون فکر بوده تا بجای هسمردار شدن زنان یتیم دار و بیوه و بی همسر، مردان دختران زیبا و ... بگیرن؟؟
قانونی که هیچ شرطی برای حساب شده بودن نذاشته درسته؟؟؟

چندراه داریم:
1) یا شرط و شروطی صحیح در قانون تعدد زوجات قرار بدیم تا به زن اول ظلم نشه
2) به فکر این باشیم که این قانون در راستای اصلاح مشکل و هدفی باشه که بخاطرش ایجاد شده

در غیر این صورت هرگونه ارجاع به هوس گرایی بعضی مردان و سواستفاده مسلمان نماها،بیراه و فرافکنی است
خیلی قانونها هستند و خیلی موارد هستند که برای جلوگیری یاز تجاوز به حقوق دیگران وضع شده،چرا هیچ تبصره یا محدودیتی برای تعدد زوجات نذاریم که ریسک فساد و .. درش خیلی خیلی بالاست؟؟؟؟
ما برای این شرط و شروطها نص صریح داریم و اجتهاد در برابر نص جایز نیست
معنای واضحتر،صریحتر و عقلانی تر ایه همونی که بود نقل کردیم
وقتی صراحت در بیان حکم هست چرا تفسیر؟؟؟؟؟؟
ایات مبینات

نقل قول:
مورخ مشهور فرانسوى گوستاولوبون قانون تعدد زوجات اسلام را كه به صورت محدود و مشروط است يكى از مزاياى اين آئين مى شمارد و بهنگام مقايسه آن را روابط آزاد و نامشروع مردان ، با چند زن ، در اروپا چنين مى نويسد:
این برای زمانی بود که این قانون واقعا بطور صحیح اجرا میشد ونه الان،نه زمانی که جنگی نیست و مشکلات اون زمان نیستند اون زمانی که شرایط اجتماعی و فرهنگها هم فرق میکرد،زنان تحصیل نمیکردند و نازایی درمانی نداشت و بیماری ها عامل مرگ و میر بود و ..
الان نظرات بعضی فقها به بعضی دیگه برتری پیدا کرده و معروف تر شده
اون زمانی که نظرات و قید و بندهای بهتری برای تعدد زوجات بود و ظلم هم نمیشد

فقط یک پنجم نوشتم اومده،بقیش کو؟؟
چی شد این همه تایپ کردم؟؟؟؟؟؟؟
:god:
:aatash:

الان که دیگه خیلی خسته شدم،فردا منتظر پاسخ من به تک تک ایرادای تکراریتون باشید

رضا;129201 نوشت:
1 – مردان تنها به يك همسر در همه موارد قناعت كنند و زنان اضافى تا پايان عمر بدون همسر باقى بمانند و تمام نيازهاى فطرى و خواسته هاى درونى خود را سركوب كنند.

سلام بر بقیةالله الاعظم ومنتظرانش

مگر قانون تکوینی است که زنان چهار برابر مردان هستند ؟ این چه نوع دلیل آوردن برای قرنی است که شبیه سازی پروژه ی فارغ التحصیلی دبیرستانها شده؟

پس این همه پسرهای مجرد که بدون همسر هستند وسرگردان برای تشکیل یک زندگی مشترک حقشان چه میشود ؟

لطفا" این گونه استدلالهای قدیمه را برای امروز مطرح نفرمایید . موضوع حل شده حتی جنسیت با تحولات علم ژنتیک قابل انتخاب است . پس نگران بقیه ی زنان بدون (شوهر) نباشید .گرچه اکنون بر اثر غفلت خود شما آقایان بسیارند زنانی که مردانه از خود وخانواده شان حمایت (مالی - سرپرستی - و....) میکنند !!!

وفعلا" آنها هستند که اقایان را برای.خالی نبودن زندگی شان انتخاب میکنند اگر نیازی باشد .:!!!:

واقعا" از این تحولات و واقعیات جامعه بی خبرید؟ یا خود را به بی خبری میزنید ؟ در خیابانها با جوانانی مواجه میشوید که به خاطر این گونه تفکرات امثالهم با زنانی که گاهی تا دوبرابر سن خود را دارند ازدواج میکنند . زیرا امثالهم شرایط ازدواج را بر ایشان سخت کرده است وایشان باید به واقع پس مانده های مردانی که چهار زن را در شرایط کنونی مباح که نه عین واجب میدانند ودر کوتاه زمانی متوجه اشتباه خود میشوند را جمع و جور کنند ؟؟؟ بله حرف حق تلخ است واکنون به خوبی میتوانم این تلخی را بر عقاید شما درک کنم ومنتظر پاسخهای نا حق شما هستم . وامثالهم به فکر ازدواج با چهار زن که کم سن باشند و.... تا اگر در حقشان بیعدالتی هم شد مثل یتیمان گناه کبیره نکرده باشید؟؟؟و به راحتی بتوانید از شر هر کدام که خواستید خلاص شوید . این همه پسر مجرد بی زن !!!!

گرچه هم خود واقعه و هم بی خبری شما آقایان هر دو درد است بر اجتماع امروز ما !!!

وشما هنوز در توهم استدلالهای کار آمد یکی دو قرن قبل هستید :!:

........................................................................ حق یارتان :roz:..........................................................................

خیلی سعی کردم شبیه چیزایی که نوشته بودم باشه ولی نشد،یک سوم نکته هایی که بیان کرده بودم هم نشد،ببخشید که بار دوم نوشتن باعث شد تا خیلی واضح نباشه
اخه بعد از پریدن پستم دیگه حوصله با فکر و دقت نوشتن رو نداشتم

نقل قول:
گرچه مفسران در اين زمينه ، سخن بسيار گفته اند، ولى آنچه از خود آيه به دست مى آيد همان است كه در بالا اشاره شد
شما سعی دارید تا نظر مفسرین مورد علاقتون رو تعیمیم بدین و خودتون درحالی که از کمترین دانش عربی برخوردار نیستید، نظر بعضی رو بر بعضی دیگر ترجیح میدین!!!!!

این همه بحث و اختلاف بین مفسران یقینا دلیل قطعی نبودن بعضی برداشتهای سطحی و اشتباه از ایه است


نقل قول:
با زنان پاك (ديگر) ازدواج نماييد، دو يا سه يا چهار همسر، و اگر مى ترسيد عدالت را (درباره همسران متعدد) رعايت نكنيد تنها يك همسر بگيريد،
شما که عربی نمیدونید چرا وارد بحث فقهی میشید؟

فقه از روی کاربرد کلمات،شیوه بیان و نحو و .. در ایات قران بدست میاد نه ترجمه هایی که برای فهم مردم عادی و عوام به طور ساده و بدون ظرایف عربی نوشتن
مثل این میمونه که من از روی ترجمه شعرگونه الهی قمشه ای بخوام بحث فقهی بکنم


حالا خود ایه:
و ان خفتم الا تعدلوا فی الیتامی فانکحوا
ما طاب لکم من النسا مثنی و ...
و اگر ترسیدید که در مورد یتیمان عدالت را اجرا نکنید پس با زنانی که برای شما پاکیزه شد ....

زنان غیر یتیم دیگه از کجا اومدن؟این برداشت اشتباهه چون قبلا گفتیم که هم از نظر منطقی و حقویق اشکال داره و دقیقا نقض حقوق یتیم و بیان نکته بی اهمیت و در مقابل فدا کردن عدالت های دیگه و ظم به زنان دیگه است،یعنی برداشت شما این نتیجه رو میده
اینجا درباره یتیمان و زنان یتیم دار مومن و پاک و غیرزانیه حرف زده شده همونطور که در ایه 127 نسا بخاطر سوال مردم،توضیح و تفصیل حکم قبلی رو بیان میکنه و میگه که خدا در مورد زنان یتیم و یتیم دار براتون حکم تعیین میکنه و .. یعنی تخصیصش میده به زنان یتیم دار و یتیم

نقل قول:
براى اين آيه شاءن نزول خاصى نقل شده
برای بعضی ایات شان نزولهایی نقل شده که مغز ادم سوت میکشه گاه برای یک آیه تا پنجاه شان نزول نقل شده و موارد غیرعقلانی براش گفته شده که بیشتر رد اسلامه تا اثباتش
و اکثرا نشون از این میده که تاریخ و روایات شفاف نبودن و امکان جعلی بئودنشون خیلی زیاده
اتفاقا من شان نزول دیگه ای از هیمن ایه دیدم که برعکسشه ،میگه فقط برای افرادیه که زیردستشون یتیمه!!! تو منابع اهل سنت هم اومده
و یا شان نزول دیگه ای که میگه برای کم کردن تعداد زنان به سقف چهار زن این ایه نازل شد

میبینین چقدر شان نزولها مختلف و متناقضه؟؟
در ثانی شان نزول که سبب نزول نیست،ایه برای اون زمان نیست ،برای همه زمانهاست و محدود به زمان نزولش نیست و بخاطر خیلی ایرادهای یعقلی و منطقی و تناقضات شان نزولها علامه طباطبایی در تفسیر المیزان گفتن که ایات قران برای تبیین نیازمند شان نزول نیستند و محدود به شان نزول هم نیستند،اهمیتی نداره که شان نزول چی بوده
این حرف که با شان نزول ایات رو بررسی کنیم تایید حرف اسلام ستیزانه که میگن هر ایه ای برای منظور و هدفی که میخواستن نازل شده و یه دستمایه بوده تا ایات خدا!
پس ما نباید حرفاشون رو تکرار کنیم
اتفاقا مثل جریان وهابیا منم حرفای شما و خیرالبریه رو از کفار و اسلام ستیزان شنیدم

ایا عقلانیه که بگیم ازدواج با یتیمان معضل اجتماعیه و با عصر و جامعه ما تناسب داره که بخوایم اینطور معناش کنیم؟
یعنی خدا معضلات و مشکلات بزرگتری که به سبب تعدد زوجات ایجاد میشه رو نمیدونسته؟؟؟؟ و فرامشو کرده بود اما یه مشکل کم اهمیت که چه بسا اصلا مشکل نباشه رو با توصیه اکید

و چقدر ایه رو با حرفهاتون اونم فقط بخاطر تایید باورها و پیشفرضای اشتباهتون درباره احکام،سخیف و غیرحکیمانه ترجمه کردید(میخواید بگید حکمت و شیوایی و روشنی قران دروغه؟؟؟؟؟؟وقتی در تعیین احکام هزاران بار ایه رو میپیچونند که فقط بخاطر روایات جعلی و احادیث ضعیفه و خود نمفسران هم چون با یه پیشفرض مواجه شدن آیه رو بئدون پیشفرض بررسی نکردن و در دام برخی جعلیات افتادن،علامه عسکری در کتابشون به علمایی از شیعه که اشتباها تحت تاثیر روایات جعلی و ساختگی قرار گرفتند رو برمیشمره )
چقدر غیرعقلانیه که ناگهان در بستر تعیین حقوق یتیمان از کراهت ازدواج باهاشون صبحت بشه و اتفاقا جای دیگه قران هم خودش رو نقض کنه
چه توضیحی داری برای ایه 127 سوره نسا؟؟
در حالیکه این ایه ابتدا به ساکن شروع نشده و با عبارت (یسئلونک ) شروع شده و نشون میده که توضیح و تخصیص حکم قبلی نازل شده رو بیان میکنه

نقل قول:
رواياتى كه در ذيل آيه در كتب مختلف نقل شده نيز گواه اين تفسير است .
و اما روايتى كه از امير مؤ منان على (عليه السلام ) نقل شده كه ميان اول و آخر اين آيه مقدار زيادى از قرآن بوده و حذف شده است به هيچ وجه از نظر سند اعتبار ندارد و اينگونه احاديث كه دلالت بر تحريف يا اسقاط قسمتهايى از قرآن مى كند يا از مجعولات دشمنان اسلام و منافقان براى بى اعتبار جلوه دادن قرآن است و يا بعضى از افراد چون نتوانسته اند ارتباط آغاز و انجام آيه را درك كنند چنين پنداشته اند كه در اينجا حذف يا اسقاطى در كار بوده و تدريجا آن را به شكل روايتى جلوه داده اند، در حالى كه دانستيم جمله هاى آيه كاملا با يكديگر ارتباط و پيوند دارد.
و همین نشون میده که در برداشت از این ایه هم جعلیات دخیل بودن و کسانی سعی داشتند مثل همیشه ایه رو سخت معنی کنند و بپیچونند تا قران رو کج و معوج و ناموزون به نظر بیاد (تبغونها عوجا)

الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي أَنزَلَ عَلَى عَبْدِهِ الْكِتَابَ وَلَمْ يَجْعَل لَّهُ عِوَجَا ‏ ‏(سوره كهف آيه1 )

حمد و سپاس خدائي را سزا است كه بر بنده خود كتاب ( قرآن ) را فرو فرستاده و در آن هيچ گونه کژی قرار نداده است

میبینین تا حالا چقدر از این روایتا بوده و چقدر سعی شده جعل و بدعت وارد دین کنند؟

نقل قول:
((از آنها دو نفر يا سه نفر يا چهار نفر به همسرى خود انتخاب كنيد)) (مثنى و ثلاث و رباع ).
((مثنى )) در لغت به معنى ((دوتا دوتا)) و ((ثلاث )) به معنى ((سه تا سه تا)) و ((رباع )) به معنى ((چهارتا چهارتا)) مى باشد.
از آنجا كه روى سخن در آيه به همه مسلمانان است :sham:

معنى آيه چنين مى شود كه شما براى دورى از ستم كردن در حق دختران يتيم مى توانيد از ازدواج آنها خوددارى كنيد و با زنانى ازدواج نماييد كه موقعيت اجتماعى و فاميلى آنها به شما اجازه ستم كردن را نمى دهد و مى توانيد از آنها دو نفر يا سه نفر يا چهار نفر به همسرى خود انتخاب كنيد. منتها چون مخاطب ، همه مسلمانان بوده است تعبير به دوتا دوتا و مانند آن شده است .
عجب دلیلی !!!
اینطور معنا کردن و اینکه بخوایم بگیم در اون بستر موقعیت برای بیان جواز تعدد زوجات و توضیح مسائلش فراهم بوده!!! باید بپذیریم که معنی آیه میشه اینکه از دوتا زن شروع میشه و کمتر از اون نمیشه گرفت!
یعنی کمتر از دوتا زن در اسلام جایز نیست!!! چون ایه در مقام بیان مسئله ازدواج و تعداد همسرانه!!!پس از دوتا شروع کرده یعنی کمتر از دوتا جایز نیست!!

تو اون ایه چه جای بیان تعدد زوجات؟؟؟ چطور میشه این همه از حقوق یتیمان صحبت کنه ولی دقیقا برعکس حقوققشون حکم بده و کراهت ازدواج با یتیمان رو مطرح کنه؟؟؟؟؟
پس دیگه حقی ندارین درباره یتیمان اظهار نظر کنین و بگین زن بیوه و یتیم دار و .. چه گناهی داره که شوهر نداره!

معنی حکیمانه تر آیه اینه که بگیم بین تعدد زوجات و یتیمان ارتباطی وجود داره

نقل قول:
ذكر اين نكته نيز لازم است كه ((واو)) در جمله بالا به معنى ((او)) (يا) مى باشد نه اينكه منظور اين باشد كه شما مى توانيد دو همسر به اضافه سه همسر به اضافه چهار همسر كه مجموع آنها نه نفر مى شود انتخاب كنيد زيرا اگر منظور اين بود بايد صريحا عدد نه ذكر شود نه به اين صورت از هم گسسته و پيچيده بعلاوه از نظر فقه اسلام اين مساءله جزو ضروريات است كه زائد بر چهار همسر مطلقا ممنوع است .
آیات احکام واضحه و وجود متشابهات و سختی و این همه تضاد و اختلاف عقیده درشون در تنافی با حکمت خدا قرار داره
چرا باید در بیان احکام خدا بنده هاش رو سرگردان کنه؟؟؟؟

میشه اینطور گفت که گرفتن همزمان دو زن از یتیمان و یتیم داران برای کسانی که قصد کمک بهشون رو دارند،برای اینه که اولا زن اول یا دوم احساس تحقیر و طرد شدن نکنند و دوما با هم برابر باشند،چجون وقتی هردو هم زمان زن کسی بشند که احتیاج بهش دارند،احساس بدی نمیکنند
این موقع جنگ میتونه خیلی به زنان یتیم و بیوه و یتیم دار کمک کنه

البته اینا در حد حدس و گمانه

نقل قول:
و گرنه جاى ترديد نيست كه حداكثر تعدد زوجات (آن هم با فراهم شدن شرائط خاصش ) بيش از چهار نفر نيست
با تکرار و پافشاری روی یه نظر با دلیلای سطحی نیمشه اثباتش کرد،منم میتونم هی بگم جای تردید نیست مکه حرف من درسته و ..

چطور آیه 127 سوره نسا و خود ایه 4 رو توجیه میکنین؟؟
دلیل های ما رو با خودتون مقایسه کنید ببینید کدوم میچربه

نقل قول:
شك نيست كه عدالت در محبتهاى قلبى خارج از قدرت انسان است چه كسى مى تواند محبت خود را كه عواملش در بيرون وجود اوست از هر نظر تحت كنترل درآورد؟
تقریبا محاله که تبعیض عاطفی منجر به تبعیض عملی نشه و قران روی این موضوع تاکید داره
نقل قول:
ه همين دليل رعايت اين نوع عدالت را خداوند واجب نشمرده و در آيه 129 همين سوره نساء مى فرمايد: ((و لن تستطيعوا ان تعدلوا بين النساء و لو
حرصتم
؛ شما هر قدر كوشش كنيد نمى توانيد در ميان همسران خود (از نظر تمايلات قلبى ) عدالت و مساوات برقرار سازيد)).

بنابراين محبت هاى درونى مادامى كه موجب ترجيح بعضى از همسران بر بعضى ديگر از جنبه هاى عملى نشود ممنوع نيست ، آنچه مرد موظف به آن است رعايت عدالت در جنبه هاى عملى و خارجى است .:sham:
گفتیم که این نوع عدالت با عدالت مطلقی که تو آیه 4 نسا ازش حرف زده یکی نیست

چطور میشه یه مردی هیچی نداشته باشه با حقوق کمش زنان متعدد بگیره و به همه همسرانش خرجی خیلی کم بده و زندگیشون رو با سختی مواجه کنه باز هم اسم عادل روش باشه؟؟؟
یعنی میتونه به همه همسرانش بطور مساوی ظلم کنه و بگه که عدالت رو برقرار کرده؟؟؟؟؟؟
پس عدالت با تساوی بین همسران فرق داره
و هیچ ارتباطی با هم ندارند که عدالت در نفقه و همنخوابگی و .. بین زنان رو که توهین به جنس زنه ،عنوان میکنید

نقل قول:
از اين بيان روشن مى شود: كسانى كه خواسته اند از ضميمه كردن آيه فوق ((و ان خفتم الا تعدلوا فواحدة )) به آيه 129 ((و لن تستطيعوا ان تعدلوا بين النساء و لو حرصتم )) چنين نتيجه بگيرند كه تعدد زوجات در اسلام مطلقا ممنوع است ، زيرا در آيه نخست آنرا مشروط به عدالت كرده ، و در آيه دوم عدالت را براى مردان در اين مورد امرى محال دانسته است ، سخت در اشتباهند.:sham::sham::sham::sham::sham::sh am:
بخاطر این اشتباه برداشت کردند که باورشون نمیشد این حق شدیدا ازادانه و منافی حق زن به مرد داده شده باشه که با عقل و وضعیت اجتنماع و تعداد مردان و زنان در افرینش و خلقت خدا در تضاد باشه
برای همین چون ایه 127 سورذه نسا رو ندیده بودند ،متوسل به دلایل واهی شدند
نقل قول:
تعدد زوجات يك ضرورت اجتماعى است
مخصوصا با تعداد زنان و مردان خیلی هماهنگه
نقل قول:
در حالى كه نه اسلام اجازه تشكيل حرمسرا به آن معنى كه آنها مى پندارند داده ، و نه تعدد زوجات را بدون قيد و شرط و نا محدود قرار داده است .
با صیغه میشه حرمسرا تشکیل داد و ناصرالدین شاه با همین صیغه حرم سرا تشکیل داد
به نظر شما حق طبیعی مثل نفقه و هم خوابگی ایجاد نوعی محدودیت برای تعدد زوجاته؟؟؟
این نباشه دیگه چه فرقی با زنا و بی بند و باری داره؟؟
نقل قول:
قوانين اسلام بر اساس نيازهاى واقعى بشر دور مى زند نه تبليغات ظاهرى و احساسات رهبرى نشده
و همچنین متناسب بلا عقل و واقعیات اجتماع و ..

چند نکته:
فقه یک علمه و با زمان پیشرفت میکنه،الان کاری که یه عالم در چندسال انجام میداد در عرض چندهفته انجام میشه
الان با اینترنت و نرم افزار جستجو،مقیاسه دیدگاه های مختلف،بررسی آرای متفاوت دسترسی به کتب مختلف فراهم شده
الان خیلی راحت تر میشه نظرات رو بررسی کرد
زمان قدیم روی خیلی تاز مسائل تحقیقا کایف صورت نگرفته بود،مثلا جواز استمتاع از دختر صغیره و شیرخواره بخاطر اینکه بعضی فقهای قدیم فکر میکردن عایشه در کودکی همسر پیامبر شده، جایز بود،درسته که تا صد و پنجاه سال پیش اثری از این فتوا نیست ولی به هرحال بین بعضی علما تو این دوره گفته شده
اما الان محققای زیادی مثل علامه عسکری با بررسی های بیشتر نشون دادن که عایشه در سن بیست و یک سالگی با پیامبر ازدواج کرد،بنابراین حکم استمتاع از صغیره رد میشه
میتونتیم بگیم این حکم اشتباهه چرا فقها و علما و مفسرای بزرگ متوجهش نشدن؟؟؟؟؟؟

درثانی انعطاف با شرایط زمان و تطابق با نیازهای روز چی میشه؟ فقه پویای شیعه که ورد زبونه بوده کجا رفته؟؟؟
نباید متناسب زمان تغییر کنن؟

اگه عالم موافق من میخوای ایت الله صانعی،شورای نگهبان،ایت الله العظمی جناتی و .. رو بهت معرفی میکنم.

••ostad••;129271 نوشت:
سلام بر بقیةالله الاعظم ومنتظرانش

بزرگوار از شما بعید بود هم این مطلب وهم تهمتی که به بنده در مورد خلاف حکم خدا نظر دادنم نوشته اید ! معمولا" افراد بی منطق و عاجز ازمباحثه این تهمتها را میزنند وتوهین میکنند .


........................................................................... حق یارتان :roz:....................................................................................

با سلام
بنده کجا در جواب شما توهینی کردم استاد گرامی
!!شما نگاه کنید بنده به چه کسی جواب دادم که ماهیت ان برای عموم مشخص است !!
بنده با عقاید ضاله بهاییت و وهابیون برخورد میکنم :Sham:
[=Verdana]سرکار استاد گرامی به اندازه کافی هم دلیل داریم و هم حکم که نخواهیم به بیراه برویم !!
شما چند درصد از مردان جامعه را میبینید که زیر بار تعداد زوجات بروند!!؟
به قول استاد شهید مطهری که فرمودند
مرد امروز از تعدد زوجات رو گردان است .
چرا ؟

آيا بخاطر اينكه‏ می‏خواهد به همسر خود وفادار باشد و به يك زن قناعت كند يا بخاطر اينكه‏ می‏خواهد حس تنوع طلبی خود را از طريق گناه كه به حد اشباع وسيله برايش‏ فراهم است ارضاء نمايد ؟
امروز گناه جای تعدد زوجات را گرفته است نه‏ وفا .:Sham:
[=Verdana] و بهمين دليل مرد امروز سخت از تعدد زوجات كه برای او تعهد و
تكليف ايجاد ميكند متنفر است .
مرد ديروز اگر می‏خواست هوسرانی كند راه‏ گناه چندان برای او باز نبود ناچار بود تعدد زوجات را بهانه قرار داده‏ هوسرانی كند .
[=Verdana] در عين اينكه شانه از زير بار بسياری از وظائف خالی ميكرد
از انجام بعضی تعهدات مالی و انسانی درباره زنان و فرزندان چاره‏ای‏
نداشت .
اما مرد امروز هيچ الزام و اجباری نمی‏بيند كه كوچكترين تعهدی در زمينه هوسرانيهای بی پايان خود بپذيرد .

ناچار عليه تعدد زوجات قيام‏ ميكند . :Sham:

مرد امروز تحت عنوان سكرتر ، ماشين نويس و صدها عنوان ديگر كام خود را از زن ميگيرد و بودجه آنرا بصندوق دولت يا شركت يامؤسسه‏ای كه در آن‏ كار می‏كند تحميل می‏كند بدون آنكه ديناری از جيب خود بپردازد .
مرد امروز هر چند صباح يكبار معشوقه خود را عوض ميكند بدون اينكه‏
احتياجی به تشريفات مهر و نفقه و طلاق داشته باشد .
مسلما موسی چومبه با تعدد زوجات مخالف است
زيرا او هميشه يك سكرتر مو بور جوان زيبا در كنار خود دارد و هر چند سال يكبار آن را عوض می‏كند .:Sham:

با چنين امكاناتی چه حاجت بتعدد زوجات ؟
[=Verdana]در شرح حال برتراند راسل كه يكی از مخالفين سرسخت تعدد زوجات است‏ چنين می‏خوانيم " در نخستين دوران زندگی او علاوه بر مادر بزرگش ، دو زن‏ ديگر نقش بزرگی داشته‏اند كه يكی از آنها " آليس " نخستين همسرش و ديگری رفيقه‏اش بنام " اتولين مورل " ميباشند .
" مورل " از زنان‏ سرشناس آن دوره بود و با بسياری از نويسندگان اوايل قرن بيستم دوستی‏ داشت " . مسلما چنين شخصی با تعدد زوجات روی موافق نشان نمی‏دهد .
گويا همين رفيقه بازی او بود كه به ازدواج او با همسرش " آليس "
پايان داد .
زيرا از زبان خود راسل چنين نوشته‏اند : " در بعد از ظهر يكی‏ از روزها هنگاميكه با دوچرخه عازم يكی از ييلاقات نزديك شهر بودم ناگهان‏ احساس كردم كه ديگر " آليس " را دوست ندارم " .1

1-نظام حقوق زن در اسلام 554

رضا;129274 نوشت:
بنده کجا در جواب شما توهینی کردم استاد گرامی !!شما نگاه کنید بنده به چه کسی جواب دادم که ماهیت ان برای عموم مشخص است !! بنده با عقاید ضاله بهاییت و وهابیون برخورد میکنم

سلام بر بقیةالله الاعظم ومنتظرانش

رضای بزرگوار و زحمتکش سایت دینی مقصود بنده فقط خودم نیستم .

گرامی انسان با کرامت انسانی خلیفةالله است ودر غیر اینصورت جانداری است مانند بقیه ی جانداران هستی .

منظور بنده رعایت عدم توهین در کل بحث به تمام مباحثه کنندگان میباشد .

به هر حال رعایت ادب برای مسلمان در هر مرتبه ای واجب وبر مسئولان واجب تر است .

مبینید که بنده مرتبا" اصرار دارم که بحث کار شناسانه پیش برود .شاید خود بنده نیز اشتباه کنم ودر یک بحث کار شناسی شده متقاعد شوم که هر خانم با بله گفتن در عقد موظف است که بپذیرد باید منتظر شریکهای متعدد برای زندگی اش باشد .

متاسفانه بحث به دور رسیده ودور هم که باطل است :!!!:

...................................................................................... حق یارتان :roz:.........................................................................................

نقل قول:
راساس استفتائات بهائیان از شوقی و عبدالبهاء[ازرهبران بهائیت] درباره تعداد همسران، پیروان این فرقه مکلف به قبول تک همسری شده اند…عبدالبهاء در لوح مسیس روزنبرگ می گوید !! به نص کتاب اقدس در تزویج فی الحقیقه توحید است زیرا مشروط به شرط محال است(در جستجوی حقیقت (کاوشی در فرقه ضاله بهائیت)معاونت تبلیغ و آموزشهای کاربردی حوزه علمیه قوم نوشته علیرضا روز بهانی بروجردی)
تو مسیحیت هم تعدد زوجات ممنوع شده
شما برای متهم کردن من دست گرذاشتین روی بهائیت تا بخیال خودتون از نقد دست بردارم!!

ممنوعیت با تخصیص آیه فرق میکنه،تخصیص به زنان یتیم و یتیم دار که دقیقا حل مشکل جامعه است،اون هم با حفظ حقوق و رضایت همسر اول که عین عدالته
و فکر کنیم که چندهمسری اینطوری که شما میخواین رایج بود،واقعا چی پیش میومد؟؟
خیلی راحت همسر دوم بگیره؟؟
و بیچاره زنهایی که شوهرشون مثل یک کالا باهاشون رفتار میکنه و واقع چه چیزی بدتر از اینکه
چون اینجور مدها به تفریح و حتی تحصیل خانمها اعتقادی ندارند،باید مثل یک کالا همسرشون رو در خونه نگه دارن!! و زنهای دیگه ای رو به کلیکسیون خانگیشون اضافه کنند!

اتفاقا همسر دوم(هوو) چون تازه با شوهرش اشنا شده، و میدونسته که زن دیگه ای داره، و چون فکر میکنه بهش خیانت نمیکنه ناراحیت خاصی نداره جز اینکه کم کم با بهانه گیری همسر اول رو هم وادار به طلاق یا با تهمت و .. بیچارش میکنه


و معلم دوم دبستان من همینطور بود،بیچاره اون اوایل همیشه توی کلاس گریه میکرد،بعدها فهمیدیم دلیلش چی بوده
وقتی شوهرش میخاست زن سوم بگیره زن دوم اومد پیش زن اول و بدون مقدمه سرش رو گذاشت روی پاش و گریه کرد،گفت من رو ببخش حالا میفهمم چه احساس خفت و خرد شدنی میکردی
حالا درکت میکنم احساس میکنم که ارزشی براش ندارم و مهم نبودم و حیف شدم و ..

آیا قران ناموزون است و هماهنگی بین ایات بیهوده است و هیچ ارتباطی بینشون نیست؟؟:
تناسب آيات

علي قانعي
(دانش‌آموخته حوزه علميه و كارشناس ارشد تفسير و علوم قرآني)

چكيده
يكي از مباحث ارزشمند علوم قرآني، مسئله «تناسب آيات قرآن با يكديگر» است. اين تناسب و ارتباط در واژگان قرآني، در درون يك آيه يا آيات هر سوره نمايان است. با وجود اينكه آيات سوره‌هاي قرآن به ظاهر پراكنده و هر يك مشتمل بر موضوعاتي متفاوت است، اما با توجه به علم، حكمت و هدف‌داري خداوند، متن قرآن داراي همگرايي موضوعي و محتوايي در جهت هدف تربيتي و هدايتي است و عناصر محتوايي قرآن همانند اجزاي يك ساختمان، به هم پيوسته و ناظر به يكديگرند. با اين طرز تلقّي بوده كه در ميان دانشمندان اسلامي، كساني كوشيده‌اند سوره‌ها را به صورت مجموعي و روي‌هم رفته بررسي و تحقيق كنند. اينان با نگاه تازه‌اي كه از اين دريچه مبارك به حقايق قرآني دوخته‌اند، توانسته‌اند به نتايج گران‌باري دست يابند.

از اینجا مقاله رو کامل بخونید:

http://marifat.nashriyat.ir/node/443

نقل قول:
و بمردانی كه واجد شرايط اخلاقی و مالی و جسمی هستند اجازه چند همسری داده نشود رفيقه ‏بازی و معشوقه‏ گيری ريشه تك همسری واقعی را ميخشكاند .1

1- نظام حقوق زن در اسلام

متاسفانه صیغه بدون قید و بند تعریف شده توسط شما همین کاربرد رو داره
اخرین داستان مشاوره استاد حامی رو لطفا مطالعه کنید

ایراد دوم:

تعدد زوجات،اگه برای حل مشکلات جامعه باشه درسته ولی چطور میشه خدا تعداد زنان رو بخاطر این حس شهوات مردان زیادتر نیافریده باشه؟؟؟؟
پس هوس بازی و فساد اخلاقی باید درمان بشه که سیری پذیر نیست نه اینکه تعدد زوجات رو به غلط در جامعه ترویج کنیم!

اگه بدون رضایت همسر اول باشه،چون غالبا خانواده های معتبر و دارای ابرو و حیثیت،این کارها رو پنهانی انجام میدن
پس چه تاثیری میذاره؟ رو اون قشری که باید تاثیری نمیذاره
فقط میشه پتکی بر سر بعضی خانمهای مذهبی جهت اطاعت و سازگاری و دم نزدن

چطور قسم بخورم که دوست سابق من شوهرش اهل صیغه و .. بود و بیچاره بعد این همه زحمت،اطاعت محض و عجیب از همسرش که برای من قابل درک نبود، و دست پخت عالی و روابط عمومی بالا با خانواده شوهرش ،این بلا سرش اومد
گاهی با دست گل میرفت خونه تا شوهرش رو خوشحال کنه!!!یعنی خونه مادرشوهرش که باهاشون توی اتاق زندگی میکرد! حالا که یه ذره وضع زندگیشون خوب شد! آقا برگشت به دوران مجردیش و رفتارای زشت قبلیش
هوس بازیش رو با صیغه و .. جبران میکرد و بدتر اینکه بین دوستای خودشون عفت کلام نداشت و حرفهای زشت میزد و دیگران رو هم به این کار تشویق میکرد

الانم هنوز زن و شوهرند ولی من برای روبرو نشدن با اون شوهر بظاهر مسلمون و مذهبی و در باطن پلیدش باهاش قطع رابطم
چون نمیخوام چشمای ناپاکش به من بیفته

نقل قول:
و در این راه حتی حاضر نیستید که از کلام خدا و یا کلام پیامبر ( صلی الله علیه و آله و سلم ) کمک بگیرید .
این همه احتجاج به ایات چی بود؟؟؟ این همه توضیح و بحث تفسیری برای چی بود؟؟؟
باز هم جوسازی علیه من؟؟؟
شما برای ایه 127 سوره نسا چه توضیحی دارین؟؟؟
نقل قول:
در روايات شيعه وارد شده كه يكنفر ايرانی مجوسی در زمان امام صادق‏ اسلام اختيار كرد در حاليكه هفت زن داشت ، از امام صادق سؤال شد تكليف‏ اين مرد كه اكنون مسلمان شده با هفت زن چيست ؟
امام فرمود حتما بايد سه تای از آنها را رها كند . 1

آیا اینها برگرفته از سنت پیامبرص نبوده!!؟
اینا حرف من بود؟؟؟ یعنی اینکه چندنفر زنهای بیشتر ا چهارتاشون رو طلاق دادند ردی به حرفیا من بود و صالا ربطی بهشون داشت؟؟
حتی اونایی که خواهرزنشون رو هم همزمان گرفته بودن، از طلاق دادنشون معاف شدن ولی بعد از اون دیگه کسی حق این کار رو نداشت

ازدواج با یتیمان و اهتمام به امورشون که از مهمترین دستورات اسلام و شرط مسلمانیه رو فراموش کردید؟؟ خدا میاد و حکمتش رو نقض میکنه؟؟؟مردان تعدادشون کمتر از زنانه؟؟
پس مردانی که همون یک دونه زن رو هم بخاطر تعدد زوجات دیگران (اگه کاملا اجرا بشه) پیدا نمیکنن باید چیکار کنن؟؟؟
اصلا هرچی خودت فکر میکنی ولی ایه قرآن رو میخوای چطوری نادیده بگیری؟؟؟ آیه 127 سوره نسا که توضیح و تبیین و فصل الخطاب آیه 4 سوره نسا است)

امام علی الگوی شما نیست؟؟(معلومه که نیست،نرود میخ آهنین در سنگ)
امام علی با کدوم زنها ازدواج کرد؟؟؟؟؟؟ با یتیمان و یتیم دارها،غیر اینه؟؟؟؟
تمام زندگیش رو صرف یتیمان کرد
(وصیت نامه امام علی : خدا را خدا در مورد یتیمان! ...)
همون خدایی که این حرف رو میزنه همون ازدواج با یتیم رو مکروه میکنه؟؟؟؟؟

متاسفم برای شما


پس سن عایشه و تمتع جنسی از دختر صغیره حتی اگر شیرخواره باشد حالا که سن عایشه و زیاد بودنش معلوم شده، نباید تغییر کنه؟؟؟؟؟
چون این حرف مثل یه بدعت بین تمام علمای مسلمون از شیعه و سنی میمونه

من ازدواج مجدد رو نفی نکردم،گفتم ازدواج مجدد با همونهایی که محرومین اصلی جامعه هستند و نه ظلم بهشون و کراهت ازدواج باهاشون
و نه برداشتهای ناموزون و غیرمستقیم از ایات که باعث میشه کلام خدا غیرمنطقی و غیرحکیمانه و بدون هماهنگی و ارتباط نشون داده بشه

خودم غرق شیوایی و هماهنگی ایه 17 با 4 سوره نسا هستم و از عقلانیت و زیباییش بدون تاویل از نوع یبتغونها عوجا لذت میبرم،اگه انتقاد نباشه پس جعلیاتی مثل سن عیشاه و .. چطئر معلوم میشه؟؟ چطور اونهایی که ناخواسته تحت تاثیر جعلیات و دروغهایی مغرضین مطالبی رو تا حدی اشتباه بیان کردند، تصحیح کنیم؟؟؟
چرا علامه عسکری تو کتاباش علمایی شیعه ای که تحت تاثیر روایات و جعلهای یهودیا قرار گرفتن رو نقد میکنن؟؟

چرا کار شما بجایی کشیده که در مقابل قران تکبر میورزین؟؟

چرا اهمیت قران رو نمیدونین؟؟ (اگر این قرآن را برکوهی نازل میکردیم می دیدی که دربرابرش به خشوع درمی آمد)

خدا در دستوراتش و ایات الاحکامش متشابهات و غیرمستقیم سخن نمیگه تا بنده هاش رو سرگردان کنه
ائمه هم طراز قران هستن نه حدیث،خبر واحد در جایگاه ائمه و همطراز قران نیست! حدیث هم طراز قران نیست! اون امام زمانه که هم طرازه قرانه و با اومدنش انگار دین جدید اورده یعنی به همون قران عمل میکنه اما چون تفسیرهای بین مردم رایج شده همه باهاشون دشمنی و مخالفت میکنن و میگن کارهای شما خلاف قرآنه!!!!!

ای کاش زبان عربی بلد بودید تا میشد باهاتون بحث کرد
هرچی بگم متوجه نمیشین چون عربی نمیدونین


آهنی را که موریانه بخورد
نتوان برد از او به صیقل، زنگ
با سیه دل چه سود گفتن وعظ
نرود میخ اهنین در سنگ

منتقد;129319 نوشت:

متاسفم برای اینکه وقتی جوابی ندارید متوصل به تهمت میشید:khaneh:


در جواب ایه 127 سوره نسا چه دلیلی دارید،عنوان کنید
اگه ندارید خاموش باشید


تفسیر آیه شریفه را از مفسران میگذارم تا ببینم چه کسی جرات دارد با ان مخالف کند
و چه کسی منکر تعداد زوجات میشود به جز واهبیون و فرق ضاله


[=Verdana]127و از تو [اى پيامبر] در مورد زنان [نظر و] فتوا مى‏خواهند؛ [درپاسخ آنان ]بگو: خدا در باره آنان حكم [و مقررات‏] خود را براى شما بيان مى‏دارد؛ و آنچه در اين كتاب بر شما تلاوت مى‏گردد [نيز مقررات خدا را] در مورد دختران يتيمى [روشن مى‏سازد] كه آنچه براى آنان مقرر شده است به آنان نمى دهيد و از ازدواج با آنان روى مى‏گردانيد؛ و [همين گونه مقررات خدا در مورد] كودكانى را [ترسيم مى‏كند]، كه به ناتوانى كشيده شده‏اند؛ و اين كه براى [رعايت حقوق‏] يتيمان [چگونه ]به دادگرى برخيزيد؛ و هر كار شايسته‏اى كه انجام دهيد، خدا به آن داناست.

128 - و اگر زنى از ناسازگارى و يا رويگردانى شوى خويش [از حق و عدالت ]بيم داشته باشد، بر آن دو تن گناهى نيست كه به گونه‏اى [خداپسندانه و انسانى با يكديگر] سازش نمايند، [و باهم به آشتى گرايند ]كه [صلح و] سازش از [ستيزه و جدايى‏] بهتر است؛ ولى جان‏ها در كنار بخل [و آز] حاضر آورده شده [و برآن سرشته‏]اند! و اگر نيكى كنيد و پرواپيشه سازيد، بى گمان خدا از آنچه انجام مى‏دهيد آگاه است.
129 - و [شما] هرگز نخواهيد توانست [كه درقلمرو دل و محبت قلبى ]ميان زنان [خود] برابرى [را] بر قرار سازيد، گرچه بسيار [بكوشيد و ]خواهان [اين موضوع‏] باشيد؛ بنابراين [مبادا كه ]يكسره [از يكى از زنان خويش رو بتابيد و او را بسان زنى كه شويش ناپديد گرديده است [سرگشته‏] رها سازيد. و اگر [در ميان خويشتن صلح و] سازش پديد آوريد و پروا پيشه سازيد، به يقين خدا بسيار آمرزنده و مهربان است.

شأن نزول
1 - در شأن نزول و داستان فرود دومين آيه مورد بحث آورده‏اند كه يكى از مسلمانان به نام «رافع» دو همسرداشت كه يكى سالخورده بود و ديگرى جوان و با نشاط. او همسر سالخورده‏اش را طلاق گفت، اما در روزهاى پايانى عدّه به او گفت: اگر دوست دارد در خانه شوى خويش بماند و نرود، او حاضر است دگرباره رجوع نمايد، با اين شرط كه اگر زن جوان را درپاره‏اى از اوقات بر او مقدم داشت اظهار ناخشنودى نكند.
همسر سالخورده‏اش پذيرفت و با هم آشتى كردند و اين صلح و آشتى همان است كه در موردش اين آيه شريفه بر قلب مصفاى پيامبر فرود آمد كه: «ان امرأة خافت من بعلها نشوزا او اعراضا فلا جناح عليهما ان يصلحا بينهما صلحاً والصلح خير...»
اگر زنى از شوى خويش بيم ناسازگارى يا روگردانى داشته باشد، بر آن دو تن گناهى نيست كه از راه صلح عادلانه و انسانى با يكديگر طرح آشتى بريزند و راه سازش در پيش گيرند كه صلح و سازش بهتر است.

2 - اما «ابن عباس» آورده است كه «سوده» همسر پيامبر گرامى مى‏ترسيد كه پيامبر او را طلاق دهد؛ از اين رو به آن حضرت پيشنهاد نمود كه مرا بسان ديگر همسرانت نگاه‏دار و اين افتخار پيوند با خود را از من سلب مكن، اما هيچ ناخشنود نخواهم بود كه از حقوق خويش به سود «عايشه» بگذرم؛ و اين بود كه اين آيه شريفه فرود آمدكه: ان امرأة خافت من بعلها نشوزا او اعراضا... تفسير در راه حقوق دو گروه آسيب پذير در اين آيات، قرآن شريف بار ديگر به موضوع زنان و يتيمان كه دو گروه آسيب پذير جامعه‏اند پرداخته و تأمين حقوق و حدود آنان را يادآور شده و مى‏فرمايد: وَيَسْتَفْتُونَكَ فِى النِّساءِ هان اى پيامبر! از تو در مورد حقوق بانوان فتوا مى‏خواهند و ديدگاه و نظر تو را مى‏پرسند و مى‏خواهند كه مقررات و احكام مشكل را در مورد آنان و براى آنان بيان نمايى و حقوق و وظايف آنان را ترسيم كنى. از آيه شريفه چنين در يافت مى‏شود كه پرسش آنان در مورد بانوان در قلمرو دين، پيرامون حقوق و حدود آنان بر عهده مردان و نيز حقوق متقابل مردان بر عهده آنان و يا بر محور حقوق و وظايف متقابل در نظام خانواده است، تا همه رواها و نارواها در مورد آنان روشن شود.
«على ابن ابراهيم» در تفسيرش آورده است كه مردى از بد انديشان و زنادقه
از ابوجعفر پرسيد: چرا دو آيه
«...فان خفتم الاّ تعدلوا فواحدة...»، و آيه «و لن تستطيعوا ان تعدلوا بين النّساء...»
باهم ناسازگار به نظر مى‏رسند؟
زيرا در آيه نخست مى‏فرمايد: اگر در اجراى عدالت.... بيمناك بوديد .... و بدين وسيله گواهى مى‏كند كه رعايت عدالت در حق چند همسر بسيار مشكل اما ممكن است، ولى در آيه دوم آن را ناممكن عنوان مى‏سازد.
در پاسخ او «ابوجعفر» ناتوان گرديد.
او اين پرسش را به هنگام تشرف به مدينه و محضر مبارك حضرت صادق عليه السلام از آن گرامى پرسيد.
ششمين امام نور عليه السلام در پاسخ فرمود::Sham::Sham::Sham:

منظور از عدالت در آيه نخست، رعايت دادگرى در تأمين هزينه زندگى همسر از سوى شوهر است؛ و در آيه دوم مهر و عشق قلبى.

در مورد حقوق مادّى رعايت عدالت مشكل، اما ممكن است، ولى در مهر و محبت قلبى كار، گاه به ناممكن مى‏رسد، چرا كه كسى نمى تواند ميان چند همسر خويش كه از نظر برازندگى اخلاقى و انسانى و گفتار و كردار و تناسب جسمى و زيبايى باهم متفاوت هستند، برابرى بر قرار سازد و همه را به يك چشم بنگرد، كه اين خود با عدل و داد بيگانه است.
«ابوجعفر» مى‏گويد: هنگامى كه به مدينه بازگشتم و اين پاسخ را براى آن «زنديق» آوردم با اطمينان خاطر گفت: اين پاسخ از آنِ تو نيست، بلكه از مدينه با خود آورده‏اى! از پيامبرگرامى آورده ‏اند كه آن پيشواى عدالت در كانون خانه وخانواده فرصت‏ها را عادلانه ميان زنان تقسيم مى‏كرد و آن‏گاه‏فرمود: «اللّهم هذه قسمتى فيما املك فلا تلمنى فيما تملك و لا املك». :Sham::Sham::Sham:
بار خدايا! اين تقسيم بندى من و رعايت انصاف و عدالت از سوى من در خانه و نظام خانواده است كه در توان خويش مى‏نگرم؛ بنا بر اين مرا بر آنچه در توان ندارم نكوهش مكن
وَاِنْ تُصْلِحُوا وَ تَتَّقُوا فَاِنَّ اللَّهَ كانَ غَفُوراً رَحيماً و اگر در تقسيم ساعات فراغت و فرصت‏ها ميان همسران خويش، و رعايت اصل برابرى ميان آنان در اداى حقوق مادّى همچون هزينه زندگى، مسكن و معاشرت شايسته، راه صلاح و شايستگى در پيش گيريد و پرواى خدا پيشه سازيد و از انحراف و بيدادى كه خدا شما را آن هشدار مى دهد، پروا كنيد و توبه نماييد و عدالت را پيشه سازيد، در اين صورت خدا گناهان گذشته شما و كوتاهى‏هايتان در اين مورد را خواهد بخشيد و از كيفر شما خواهد گذشت؛ همان‏گونه كه با پيشينيان نيز چنين كرد.

تفسیر مجمع البيان

و در تفسیر المیزان مشاهده میکنیم :Sham:
[=verdana]
" وَ إِنْ تُحْسِنُوا وَ تَتَّقُوا فَإِنَّ اللَّهَ كانَ بِما تَعْمَلُونَ خَبِيراً"
اين جمله موعظه‏اى است براى مردان كه از طريق احسان و تقوا تجاوز نكنند و متذكر اين معنا باشند كه خداى عز و جل از آنچه مى‏كنند با خبر است، پس در معاشرت با زنان، جور و ستم نكنند و آنان را مجبور نسازند كه از حقوق حق خود چشم بپوشند، هر چند كه خود آنان مى‏توانند چنين كنند.
[مقدار واجب از عدالت بين همسران متعدد كه بايد مرد مراعات كند] " وَ لَنْ تَسْتَطِيعُوا أَنْ تَعْدِلُوا بَيْنَ النِّساءِ وَ لَوْ حَرَصْتُمْ ..." اين جمله حكم عدالت در بين زنان كه خداى عز و جل در اول سوره تشريع كرده و به مردان حكم كرده بود كه:" اگر مى‏ترسيد نتوانيد عدالت بر قرار كنيد به يك زن اكتفاء كنيد" «1» _______________ (1)" سوره نساء، آيه 3".
را بيان مى‏كند و نيز جمله:" وَ إِنْ تُحْسِنُوا وَ تَتَّقُوا ..." كه در آيه قبلى بود، به اين معنا اشاره دارد، چون آن جمله خالى از بويى از تهديد نيست و اين تهديد باعث مى‏شود كه شنونده در تشخيص حقيقت عدل در بين زنان دچار حيرت شود و كلمه:" عدل" به معناى حد وسط در بين افراط و تفريط است و تشخيص اين حد وسط از امور صعب و بسيار دشوار است و مخصوصا از اين جهت كه ارتباط با دلها دارد، چون رعايت دوستى عادلانه در بين زنان و اينكه يك مرد به اندازه مساوى زنان خود را دوست بدارد، امرى ناشدنى است، چون بطور دائم از حيطه اختيار آدمى بيرون است. لذا خداى تعالى بيان مى‏كند كه رعايت عدالت به معناى حقيقى آن در بين زنان و اينكه يك مرد حد وسط حقيقى دوستى را در بين زنان خود رعايت كند چيزى است كه هيچ انسانى قادر بر آن نيست، هر قدر هم كه در تحقق دادن آن حرص بورزد، پس آنچه در اين باب بر مرد واجب است اين است كه يكسره از حد وسط به يكى از دو طرف افراط و تفريط منحرف نشود و تا آنجا كه برايش ممكن است رعايت عدالت را بكند و مخصوصا مراقب باشد كه به طرف تفريط يعنى كوتاهى در اداى حق همسر خود منحرف نگردد و زن خود را بلا تكليف و مانند زن بى‏شوهر نگذارد كه نه شوهر داشته باشد و از شوهرش بهره‏مند شود و نه نداشته باشد تا بتواند همسرى ديگر اختيار نموده، و يا پى كار خود برود.
پس، از عدالت در بين زنان آن مقدارى كه بر مردان واجب است اين است كه در عمل و سلوك بين آنان مساوات و برابرى را حفظ كند، اگر حق يكى را مى‏دهد حق ديگرى را نيز بدهد و دوستى و علاقمندى به يكى از آنان وادارش نكند كه حقوق ديگران را ضايع بگذارد، اين آن مقدار واجب از عدالت است و اما مستحبّ از عدالت اين است كه به همه آنان احسان و نيكى كند و از معاشرت با هيچ يك از آنان اظهار كراهت و بى ميلى نكند و به هيچ يك بد اخلاقى روا ندارد، هم چنان كه سيره و رفتار رسول خدا (ص) با همسرانش اينطور بود.
[دفع توهم اينكه تعدد زوجات در اسلام لغو شده است‏]:Sham::Sham::Sham::Sham:
و اين ذيل يعنى جمله:" فَلا تَمِيلُوا كُلَّ الْمَيْلِ فَتَذَرُوها كَالْمُعَلَّقَةِ"، خود دليل بر اين است كه منظور از جمله:" هرگز نمى‏توانيد بين زنان عدالت بر قرار كنيد، هر چند كه بر اين معنا حرص بورزيد" اين نيست كه قدرت بر عدالت را بطور مطلق نفى كند تا نتيجه ‏اش اين باشد كه به انضمام آن با جمله:" فَإِنْ خِفْتُمْ أَلَّا تَعْدِلُوا فَواحِدَةً"، ازدواج متعدد در اسلام لغو شود، هم چنان كه بعضى از مفسرين اين نتيجه را گرفته (و گفته‏اند جمله اول مى‏فرمايد: هر قدر هم كه كوشش كنيد و حرص بورزيد نمى‏توانيد بين چند زن رفتارى عادلانه داشته باشيد
و جمله دوم‏ مى‏فرمايد: اگر نتوانستيد عدالت برقرار كنيد به يك زن اكتفاء كنيد، پس نتيجه حاصل از انضمام اين دو آيه اين مى‏شود كه تعدد زوجات در اسلام ممنوع و ملغى است).:Sham:
و اين اشتباه بزرگى است، براى اينكه جمله:" فَلا تَمِيلُوا كُلَّ الْمَيْلِ ..." مى‏فرمايد:

:Sham::Sham::Sham::Sham:
چنان نباشد كه يكى از زنها بطور كلى مورد اعراض شما واقع گشته، مثل زنى بشود كه اصلا شوهر ندارد و اين خود دليل بر اين است كه جمله:" هرگز نمى‏توانيد ..." مى‏خواهد عدالت واقعى و حقيقى را نفى كند و بفرمايد شما نمى‏توانيد بين چند همسر عدالت واقعى را بر قرار نموده، (حتى علاقه قلبى خود را بين آنان بطور مساوى تقسيم كنيد)

[=verdana] پس آن مقدار عدالتى كه تشريع شده، عدالت تقريبى است، آن هم در مرحله رفتار نه در مرحله علاقه قلبى و عدالت تقريبى در مرحله رفتار امرى است ممكن (هم چنان كه مى‏بينيم بسيارى از افراد با تقوا و متدين اين عدالت را رعايت مى‏كنند و رفتارى يكسان با همسران خود دارند، هر چند كه در دل يكى را از ديگران بيشتر دوست بدارند).
سنت رسول خدا (ص) و عملكرد مسلمانان به آن سنت در مرآ و مسمع رسول خدا (ص) بود و آن جناب از رفتار مسلمانان با زنان متعدد خود اطلاع داشت و ايرادى به آنان نمى‏گرفت و همان سنت تا عصر حاضر در بين مسلمين برقرار و متصل مانده و همه اينها دليل بر بطلان آن توهم است.
علاوه بر اينكه توهم مذكور باعث مى‏شود بگوئيم:
اول آيه تعدد زوجات كه مى‏فرمايد: " فَانْكِحُوا ما طابَ لَكُمْ مِنَ النِّساءِ مَثْنى‏ وَ ثُلاثَ وَ رُباعَ" «1»،
صرف فرضى است عقلى كه در عالم خارج حتى يك مصداق هم ندارد و اين نظريه باطلى است كه كلام خداى سبحان اجل از مثل آن است. :Sham::Sham::Sham::Sham:
خداى تعالى بعد از دستورات و نصايحى كه در امر معاشرت با زنان داشت با جمله:" وَ إِنْ تُصْلِحُوا وَ تَتَّقُوا فَإِنَّ اللَّهَ كانَ غَفُوراً رَحِيماً"، مردان را تشويق و ترغيب كرده به اينكه هر گاه امارات و نشانه‏هاى ناسازگارى را ديدند، بلا درنگ در صدد اصلاح برآيند و بيان فرموده كه اين اصلاح كردن خود يكى از مصاديق تقوا است و تقوا هم به دنبال خود مغفرت و رحمت را مى‏آورد و اين جمله بعد از جمله:" وَ الصُّلْحُ خَيْرٌ" و بعد از جمله:" وَ إِنْ تُحْسِنُوا وَ تَتَّقُوا ..." در حقيقت تاكيدى است بعد از تاكيدى ديگر.
_______________ (1) از زنانى كه مورد پسند شما است بگيريد، دو تا دو تا، و سه تا سه تا و چهار تا چهار تا." سوره نساء، آيه 3". " وَ إِنْ يَتَفَرَّقا يُغْنِ اللَّهُ كُلًّا مِنْ سَعَتِهِ":Sham::Sham::Sham::Sham:
يعنى اگر زنان و مردان مورد بحث كارشان به جدايى و طلاق كشيد، خداى تعالى به فضل واسع خود، هم آن مرد را بى‏نياز مى‏كند و هم آن زن را و منظور از بى‏نياز كردن به قرينه مقام، اين است كه هر دو را در همه امور مربوط به ازدواج بى‏نياز مى‏كند
از امام ابى جعفر (ع) روايت شده. و در تفسير قمى در ذيل آيه:" وَ إِنِ امْرَأَةٌ خافَتْ مِنْ بَعْلِها نُشُوزاً ..." گفته: اين آيه در باره دختر محمد بن مسلمه نازل شد كه او همسر رافع بن خديج بود و داشت پا به سن مى‏گذاشت، و رافع بن خديج زن جوانى سر او گرفت و اتفاقا در نظر او از دختر محمد بن مسلمه زيباتر هم بود، لا جرم دختر محمد بن مسلمه به همسرش رافع گفت: من هيچ شكى ندارم كه تو از من دلسرد و روى‏گردان شده‏اى و همسر جوانت را بر من ترجيح مى‏دهى، آيا جز اين است؟
رافع گفت: همين طور است و علتش اين است كه او جوان‏تر و در نظر من زيباتر از تو است، حال اگر مايل باشى قرار مى‏گذاريم كه من دو روز و يا سه روز سهم او باشم و يك روز سهم تو، دختر محمد بن مسلمه حاضر به اين تقسيم نشد، رافع به ناچار او را طلاق داد و بعدها يك بار ديگر او را طلاق گفت، براى نوبت سوم كه مى‏خواست او را به خانه برگرداند دختر قبول نكرد و گفت: به شرطى بار ديگر همسرت مى‏شوم كه سهم مرا به كسى ندهى و خلاصه به فرموده آيه شريفه كه مى‏فرمايد:" وَ أُحْضِرَتِ الْأَنْفُسُ الشُّحَّ"، شح و بخل او گل كرد تا آنجا كه رافع او را راضى كرد و طبق دلخواه او مصالحه كرد و خداى تعالى در اين خصوص فرمود:" فَلا جُناحَ عَلَيْهِما أَنْ يُصْلِحا بَيْنَهُما صُلْحاً وَ الصُّلْحُ خَيْرٌ".
بعد از آنكه آن زن راضى شد و در خانه شوهر قرار گرفت، رافع نتوانست بين او و همسر جديد و جوانش به عدالت رفتار كند، اينجا بود كه آيه: _______________ (1 و 2) در المنثور، ج 2 ص 231. (3) مجمع البيان، ج 3 ص 118.

" وَ لَنْ تَسْتَطِيعُوا أَنْ تَعْدِلُوا بَيْنَ النِّساءِ وَ لَوْ حَرَصْتُمْ، فَلا تَمِيلُوا كُلَّ الْمَيْلِ فَتَذَرُوها كَالْمُعَلَّقَةِ" و بطور خلاصه فرمود: عدالت بطور حقيقى واجب نيست، چون مقدور شما نيست، هر قدر هم كه در رعايت آن حرص بورزيد بلكه اين مقدار واجب است كه حقوق همسرى هر دو را اداء كنيد و چنان نباشد كه يكى را بلا تكليف و پا در هوا بگذاريد كه نه بيوه باشد و نه شوهر دار و اين سنت در همه مواردى كه مشابه مورد آيه باشد جارى است، اگر زن خواست به همسرى خود ادامه دهد و بر آنچه شوهرش با او مصالحه كرد رضايت داد، نه اشكالى متوجه شوهرش مى‏شود و نه متوجه او، و اگر نخواست به آن كيفيت به همسرى خود ادامه دهد شوهرش طلاقش مى‏دهد و يا بين او و همسر ديگرش مساوات برقرار مى‏كند، غير از انتخاب يكى از اين دو راه، راه ديگرى ندارد.
«1» مؤلف: اين روايت را در المنثور نيز از مالك و عبد الرزاق و عبد بن حميد و ابن جرير و ابن منذر و حاكم (وى حديث را صحيح دانسته) بطور اختصار روايت كرده‏اند.
«2» و در تفسير در المنثور است كه طيالسى و ابن ابى شيبه و ابن راهويه و عبد بن حميد و ابن جرير و ابن منذر و بيهقى از على بن ابى طالب (صلوات اللَّه عليه) روايت كرده‏اند كه وقتى از معناى آيه مورد بحث سؤال شد حضرتش فرمود: اين آيه در باره مردى است كه داراى دو همسر باشد يكى از آن دو پير و يا زشت باشد و شوهر از او جدا شود و خود او بر اين معنا مصالحه كند كه شوهر يك شب نزد او و چند شب نزد ديگرى باشد، در صورتى كه بر اين معنا رضايت داشته باشد و آن را از طلاق و جدايى بهتر بداند اشكالى متوجه او نيست و هر گاه از اين مصالحه برگشت، شوهرش بايد تساوى را بين آن دو رعايت كند «3».:Sham::Sham::Sham:

[=verdana]و در كافى به سند خود از حلبى از امام صادق (ع) روايت كرده كه گفت: از آن جناب از معناى كلام خداى عز و جل پرسيدم كه مى‏فرمايد:" وَ إِنِ امْرَأَةٌ خافَتْ مِنْ بَعْلِها نُشُوزاً أَوْ إِعْراضاً"
فرمود: منظور زنى است كه در عقد مردى قرار دارد كه او را دوست نمى‏دارد و به او مى‏گويد من مى‏خواهم تو را طلاق بدهم، زن به او مى‏گويد: اين كار را مكن كه من از شماتت دشمنان كراهت دارم و ليكن در باره حق اضطجاع و هم‏خوابگى من اختيار را به تو واگذار مى‏كنم و در آن باره هر طورى كه ميل دارى عمل كن و از اين حق گذشته هر حق ديگرى كه دارم به تو مى‏بخشم كه تو مرا به همين نحو نگه دارى و طلاقم ندهى، اين است منظور از _______________ (1) تفسير قمى، ج 1 ص 154. (2) در المنثور، ج 2 ص 232. (3) در المنثور، ج 2 ص 232.

كلام خداى تعالى كه مى‏فرمايد:" فَلا جُناحَ عَلَيْهِما أَنْ يُصْلِحا بَيْنَهُما صُلْحاً" و صلح همين است «1».
مؤلف: در اين معنا روايات ديگرى هست كه صاحب كافى «2» و عياشى «3» آنها را نقل كرده‏اند.
و در تفسير قمى در ذيل جمله:" وَ أُحْضِرَتِ الْأَنْفُسُ الشُّحَّ" روايت آورده كه معصوم (ع) فرمود: هر كسى داراى بخل هست، چيزى كه هست بعضى بخل را اختيار مى‏كنند و بعضى نمى‏كنند، «4»
(به همين جهت در رواياتى كه بخل را مذمت مى‏كند قيد مطاع را مى‏آورد و مى‏فرمايد: آن بخلى مذموم است كه اطاعتش كنى" مترجم").
و در تفسير عياشى از هشام بن سالم از امام صادق (ع) روايت كرده كه در ذيل آيه:" وَ لَنْ تَسْتَطِيعُوا أَنْ تَعْدِلُوا بَيْنَ النِّساءِ وَ لَوْ حَرَصْتُمْ" فرمود: اين عدالتى كه مى‏فرمايد: شما نمى‏توانيد آن را بين زنان برقرار سازيد عدالت در ميل و محبت درونى است. «5»
و در كافى به سند خود از نوح بن شعيب و محمد بن حسن روايت كرده كه گفت: ابن ابى العوجاء از هشام بن حكم سؤالهايى كرد از آن جمله گفت: مگر نه اين است كه خداى تعالى حكيم است؟
هشام گفت: بله او از هر حكيمى حكيم‏تر است، ابن ابى العوجاء گفت: اگر چنين است پس بگو ببينيم چگونه از يك طرف فرموده:" فَانْكِحُوا ما طابَ لَكُمْ مِنَ النِّساءِ مَثْنى‏ وَ ثُلاثَ وَ رُباعَ فَإِنْ خِفْتُمْ أَلَّا تَعْدِلُوا فَواحِدَةً"، مگر گرفتن دو زن و سه زن و چهار زن حكم شرعى او نيست؟:Sham::Sham::Sham::Sham:
گفت: آرى، پرسيد: پس چرا با اينكه در اين آيه مى‏فرمايد: اگر ترسيديد كه نتوانيد عدالت را برقرار كنيد فقط به يك زن اكتفاء كنيد؟ در آيه‏اى ديگر فرموده:" وَ لَنْ تَسْتَطِيعُوا أَنْ تَعْدِلُوا بَيْنَ النِّساءِ وَ لَوْ حَرَصْتُمْ فَلا تَمِيلُوا كُلَّ الْمَيْلِ فَتَذَرُوها كَالْمُعَلَّقَةِ"؟ آن كدام حكيم است كه اينطور سخن بگويد، از يك طرف گرفتن زنان متعدد را براى كسانى كه بتوانند رعايت عدالت را بكنند تجويز كند و از سوى ديگر بگويد: اصلا شما نمى‏توانيد عدالت را برقرار سازيد؟ :Sham::Sham:
هشام نتوانست جواب بدهد ناگزير به مدينه كوچ كرد و به حضور حضرت صادق (ع) شرفياب شد، حضرت پرسيد: چطور در غير موسم حج به مدينه آمده‏اى؟ عرضه داشت: بله فدايت شوم مساله مشكلى پيش آمد، ابن ابى العوجاء سؤالى از من كرد كه در _______________ (1 و 2) فروع كافى، ج 6 ص 145. (3) تفسير عياشى، ج 1، ص 278. (4) تفسير قمى، ج 1 ص 155. (5) تفسير عياشى، ج 1 ص 279.

جوابش ماندم، امام (ع) پرسيد: آن سؤال چه بود؟
هشام قصه را باز گفت.
امام صادق (ع) فرمود: اما آيه:" فَانْكِحُوا ما طابَ لَكُمْ مِنَ النِّساءِ مَثْنى‏ وَ ثُلاثَ وَ رُباعَ فَإِنْ خِفْتُمْ أَلَّا تَعْدِلُوا فَواحِدَةً"، مربوط به نفقه است مى‏فرمايد: اگر نمى‏توانيد نفقه چند همسر را بطور مساوى بدهيد به يك زن اكتفاء كنيد و اما آيه شريفه:" وَ لَنْ تَسْتَطِيعُوا أَنْ تَعْدِلُوا بَيْنَ النِّساءِ وَ لَوْ حَرَصْتُمْ فَلا تَمِيلُوا كُلَّ الْمَيْلِ فَتَذَرُوها كَالْمُعَلَّقَةِ"، مربوط به ميل درونى و محبت به زنان است كه هيچكس نمى‏تواند محبت درونى خود را بين چند همسر بطور مساوى تقسيم كند و چنين چيزى در شرع واجب هم نشده است تا با آيه قبلى منافات داشته باشد.:Sham::Sham::Sham::Sham:

راوى مى‏گويد: همين كه هشام اين جواب را براى ابن ابى العوجاء آورد، او گفت: به خدا سوگند اين پاسخ از خودت نيست.
«1» مؤلف: نظير اين حديث از قمى نيز روايت شده كه او گفته: بعضى از زنديق‏ها از ابى- جعفر احول از همين مساله سؤال كرد و ابو جعفر به مدينه سفر كرد و از امام صادق (ع) از آن سؤال نمود و امام مثل همان جواب بالا را به وى داد و ابو جعفر برگشته، پاسخ زنديق را بداد و آن زنديق نيز گفت: كه اين پاسخ را از حجاز گرفته، با خود آورده‏اى.
«2» و در مجمع در ذيل جمله:" فَتَذَرُوها كَالْمُعَلَّقَةِ" گفته است: معنايش اين است كه آن زنى را كه دوست نداريد آن چنان رها كنيد كه مثل زنى شود كه نه شوهر دارد و نه بى شوهر است، آن گاه گفت: اين معنا از امام باقر و امام صادق (عليهما السلام) روايت شده. «3» و در همان كتاب روايتى نقل كرده كه مى‏گويد: رسول خدا (ص) همواره ايام خود را بين زنان تقسيم مى‏كرد و آن گاه مى‏فرمود: اللهم ...- بار الها اين تقسيم من بود در آنچه مالكش بودم پس مرا در آنچه تو مالكش هستى و من نيستم ملامت مكن.

تفسیر الميزان

نقل قول:
تفسیر آیه شریفه را از مفسران میگذارم تا ببینم چه کسی جرات دارد با ان مخالف کند
و چه کسی منکر تعداد زوجات میشود به جز واهبیون و فرق ضاله

اولا هر نقدی بجاست چو.ن تفسیرها پر از تضاد و اختلاف نظری بین علماست

دوما من اصلا حرفم اینها نبود که برای خودت میبری میدوزی،من اتفاقا موافق تمام این حرفها هستم چون قبلا گفتم الانم میگم که عدالت تقسیمی عاطفی واجب نیست
اما عدالت مطلق به معنی تقسیم نیست و وقتی کسی از فهم این مسئله ساده و جزئی ناتوانه قابل بحث هست؟؟؟
اینحا چنتا از پستاییه که توش تایید خودم از فرق این دوتا عدالت رو گفتم:

http://www.askdin.com/showpost.php?p=129336&postcount=350
http://www.askdin.com/showpost.php?p=129262&postcount=322
سوما بهائیت اصلا قران رو قبول نداره مثل اینکه مسلمونا به انجیل استناد کنند!!!، و وهابیت هم سنت عایشه و عمر و .. قبول داره نه قران رو
پس تهمت و فرافکنی ممنوع

نقل قول:
[=Verdana]شأن نزول

قشنگیش اینه که خودت دوتا شان نزول برای ایات اوردی!:khaneh:
و چقدر سسته استدلال شان نزولی،آخه روایات و حدیث خیلی فرق میکنه با شان نزولی که اون هم سنی ها نقل کردند
یبتغونها عوجا
معلومه که دست جعل هم برای تخریب چهره پیامبر هم برای تحریف معنی ایه خیلیی تلاش کرده

اما هیچکدوم شان نزول ایه 127 نبود و شان نزول ایات و قبل و بعدش،دلیل نمیشه

نقل قول:
[=Verdana]- در شأن نزول و داستان فرود دومين آيه مورد بحث آورده‏اند كه يكى از مسلمانان به نام «رافع» دو همسرداشت كه يكى سالخورده بود و ديگرى جوان و با نشاط. او همسر سالخورده‏اش را طلاق گفت، اما در روزهاى پايانى عدّه به او گفت: اگر دوست دارد در خانه شوى خويش بماند و نرود، او حاضر است دگرباره رجوع نمايد، با اين شرط كه اگر زن جوان را درپاره‏اى از اوقات بر او مقدم داشت اظهار ناخشنودى نكند.
همسر سالخورده‏اش پذيرفت و با هم آشتى كردند و اين صلح و آشتى همان است كه در موردش اين آيه شريفه بر قلب مصفاى پيامبر فرود آمد كه: «ان امرأة خافت من بعلها نشوزا او اعراضا فلا جناح عليهما ان يصلحا بينهما صلحاً والصلح خير...»
اگر زنى از شوى خويش بيم ناسازگارى يا روگردانى داشته باشد، بر آن دو تن گناهى نيست كه از راه صلح عادلانه و انسانى با يكديگر طرح آشتى بريزند و راه سازش در پيش گيرند كه صلح و سازش بهتر است.

اینا که درباره آیه 129 هست نه 127

ممنونم این ترجمه خیلی به نظر خودم نزدیکتره و خیلی کمک کننده است (بی زحمت اسم مترجمش رو بذارید:khaneh:) هرچند اشتباهه و بجای تمایل به ازدواج عدم تمایل به ازدواج ترجمه کردید!(تحریف در روز روشن!! وقتی عربی بلد نیستید همین میشه دیگه،برای ساده ترین چیزها گیر میکنید):
نقل قول:
[=Verdana]و از تو [اى پيامبر] در مورد زنان [نظر و] فتوا مى‏خواهند؛ [درپاسخ آنان ]بگو: خدا در باره آنان حكم [و مقررات‏] خود را براى شما بيان مى‏دارد؛ و آنچه در اين كتاب بر شما تلاوت مى‏گردد [نيز مقررات خدا را] در مورد دختران يتيمى [روشن مى‏سازد] كه آنچه براى آنان مقرر شده است به آنان نمى دهيد و از ازدواج با آنان روى مى‏گردانيد؛[=Verdana]و [همين گونه مقررات خدا در مورد] كودكانى را [ترسيم مى‏كند]، كه به ناتوانى كشيده شده‏اند؛ و اين كه براى [رعايت حقوق‏] يتيمان [چگونه ]به دادگرى برخيزيد؛ و هر كار شايسته‏اى كه انجام دهيد، خدا به آن داناست[=Verdana] .

خداوند بیهوده سخن نمیگوید و این سوال از جامعه زن ستیز و جاهلی عرب بدور بوده که بخوان برای خودشون محدودیت بسازند، سوال ابتدا ساکن پرسیده نشده نشان از مبحث و حکمی نازل شده قبلی داره یعنی یک توضیح بیشتر( خداوند حکم را درباره زنان و انچه که در کتاب برای شما تلاوت میشود،بیان میکند)

دوما خداوند بیهوده سخن نمیگوید چرا باید دوباره حرفها رو تکرار کنه و بگه خداوند به شما در مورد زنان و انچه که در قران بر شما تلاوت میشود فتوا میدهد(بعد سواال پرسیده شده دوباره تکرارش کنه؟؟)؟؟؟؟ شما قران رو اشتباها نعوذ بالله کتاب شعر فرض کردی نه کتاب استدلال و دلیل و منطق و هماهنگی حکمت اموز

یک بار دیگه ایه رو با عهم مرور میکنیم تا ببینیم که ایه درباره بیان حکم قبلی و تخصیص یک ایه دیگر هست یا خیر؟:
و در باره زنان از تو استفتا (سوال) میکنند بگو خدا در باره آنان به شما فتوا مى‏دهد و [نيز] در باره آنچه در قرآن بر شما تلاوت مى‏شود در مورد زنان يتيمى است كه حق مقرر آنان را به ايشان نمى‏دهيد و تمايل به ازدواج با آنان داريد و [در باره] كودكان ناتوان و اينكه با يتيمان [چگونه] به داد رفتار كنيد و هر كار نيكى انجام دهيد قطعا خدا به آن داناست (۱۲۷)
[=Verdana]
چرا باید زنان یتیم رو نام ببره ؟؟ چرا ایه رو طوری بیان کرده ؟؟(وَمَا يُتْلَى عَلَيْكُمْ فِي الْكِتَابِ فِي يَتَامَى النِّسَاء الَّلاتِي )

مگه ازدواج با زنان یتیم کراهت نداشت؟؟ پس چرا درباره ازدواج باهاشون حرف میزنه؟؟
طاب لکم رو در اینجا به ترغبون ان تنکحوهن که توی ترجمه های اکثر علما با هم یک معنی گرفته شدن،تغییر داده یعنی همه چیز به قرینه معنایی سرجاشه

از تو درباره زنان میپرسند بگو خداوند در باره انها و آن دسته از زنانی یتیمی که در کتاب بر شما تلاوت میشود فرمان میدهد (نوع زنان در ایه 4 سوره نسا رو تخصیص میزنه)

در این ایه مشخص نیست که فرمان چه چیزیه(گفته نشده) و وقتی این طور فرمان دادن با تخصیص به زنان یتیم و تکرار سوال همراه باشه معلوم میشه که این تکرار اول آیه تکرار سوال نبوده بلکه تعیین این بوده که خدا حکمی که رو که نازل کرده درباره زنان یتیم و یتیمانی بیان میکنه که تمایل به ازدواج با آنان دارید و حق مکتوبشان را نمیدهید و کودکان ضعیف و اینکه برای ایجاد قسط و عدالت برای یتیمان قیام کنید و. هرکس کار نیکی انجام دهد خداوند به آن آگاه است

نه همه نوع زنان! یعنی مشخص میکنه که حیطه عملی به یتیمان و یتیم دارها و محرومین میرسه نه همه زنان که با خلقت خدا ناسازگاره

اون تعدد زوجاتی که میگن اگه ترس از ایجاد ظلم باشه حرامه ولی اگه نباشه و تواناییش باشه حلاله حتی صواب هم در صورت ظلم نکردن و مطمئن بودن صد درصدی از عدم ظلم، داره، ازدواج با یتیمان و سرپرستی یتیمانه نه ازدواج هوس گرایانه!!!!

اینهم از تفسیر نمونه
[=verdana]
در اين آيه اشاره به يكى ديگر از حقوق يتيمان مى كند و مى فرمايد:((اگر مى ترسيد به هنگام ازدواج با دختران يتيم رعايت حق و عدالت را در باره حقوق زوجيت و اموال آنان ننماييد از ازدواج با آنها چشم بپوشيد و به سراغ زنان ديگر برويد)) (وان خفتم الا تقسطوا فى اليتامى فانكحوا ما طاب لكم من النس).
سـپـس مـى فـرمايد: ((از آنها دو نفر يا سه نفر يا چهار نفر به همسرى خودانتخاب كنيد)) (مثنى وثلاث ورباع ).:Sham::Sham::Sham::Sham:
سـپـس بلافاصله مى گويد: اين در صورت حفظ عدالت كامل است ((اما اگرمى ترسيد عدالت را (در مـورد هـمـسـران مـتعدد) رعايت ننماييد تنها به يك همسراكتفا كنيد)) تا از ظلم و ستم بر ديگران بركنار باشيد (فان خفتم الا تعدلوا فواحدة ).
((و يـا (بـه جـاى انتخاب همسر دوم ) از كنيزى كه مال شما است استفاده كنيد))زيرا شرايط آنها سبكتر است , اگرچه آنها نيز بايد از حقوق حقه خود برخوردارباشند (او ما ملكت ايمانكم ).
((اين كار (انتخاب يك همسر و يا انتخاب كنيز) از ظلم و ستم و انحراف از عدالت ,بهتر جلوگيرى مى كند))
(ذلك ادنى الا تعولوا).
در باره عدالت همسران , آنچه مرد موظف به آن است رعايت عدالت درجنبه هاى عملى و خارجى است چه اين كه عدالت در محبتهاى قلبى خارج ازقدرت انسان است

[=verdana] ازدواج موقت يك ضرورت اجتماعى . :Sham::Sham:
[=verdana] ايـن مـوضوع را نمى توان انكار كرد كه غريزه جنسى يكى از نيرومندترين غرايز انسانى است , تا آنجا كـه پـاره اى از روانـكـاوان آن را تـنـهـا غـريزه اصيل انسان مى دانند و تمام غرايز ديگر را به آن باز مى گردانند.
اين موضوع مخصوصا در عصر ما كه سن ازدواج بر اثر طولانى شدن دوره تحصيل و مسائل پيچيده اجـتماعى بالا رفته , و كمتر جوانى مى تواند در سنين پايين يعنى درداغ ترين دوران غريزه جنسى اقدام به ازدواج كند, شكل حادترى به خود گرفته است .

[=verdana] با اين وضع چه بايد كرد؟.
[=verdana] يـا بايد ((فحشا)) را مجاز بدانيم (همان طور كه دنياى مادى امروز عملا بر آن صحه گذارده و آن را بـه رسـميت شناخته )
و يا طرح ازدواج موقت را بپذيريم ,
معلوم نيست آنها كه با ازدواج موقت و فحشا مخالفند چه جوابى براى اين سؤال فكركرده اند ؟!.:Sham::Sham::Sham::Sham:
در حـالـى كـه طـرح ازدواج موقت , نه شرايط سنگين ازدواج دائم را دارد كه باعدم تمكن مالى يا اشتغالات تحصيلى و مانند آن نسازد و نه زيانهاى فجايع جنسى و فحشا را در بر دارد.:Sham::Sham::Sham::Sham:

[=verdana]به دنبال احكام مختلف در زمينه ازدواج كه در آيات پيش بيان شد ممكن است اين سؤال پيش آيد كه منظور از اين همه محدوديتها و قيد و بندهاى قانونى چيست ؟
در اين آيه و دو آيه بعد پاسخ به ايـن سـؤالات مـى دهـد, و مـى گويد:((خداوند مى خواهد (با اين دستورات راههاى خوشبختى و سعادت را) براى شماآشكار سازد)) (يريداللّه ليبين لكم ).
وانـگـهـى شـمـا در ايـن برنامه تنها نيستيد ((و (خداوند مى خواهد شما را) به سنتهاى (صحيح ) پيشينيان رهبرى كند)) (ويهديكم سنن الذين من قبلكم ).
علاوه بر اين ((توبه شما را بپذيرد)) (ويتوب عليكم ).
و نـعمتهاى خود را كه بر اثر انحرافات شما قطع شده بار ديگر به شمابازگرداند و اين در صورتى است كه شما از آن راههاى انحرافى كه در زمان جاهليت و قبل از اسلام داشتيد, بازگرديد.
در پايان آيه مى فرمايد: ((خداوند دانا و حكيم است )) (واللّه عليم حكيم ) ازاسرار احكام خود آگاه , و روى حكمت خود آنها را براى شما تشريع كرده است .
(آيـه 27)ـ در اين آيه مجددا تاكيد مى كند, كه ((خدا مى خواهد شما راببخشد (و از آلودگى پاك نمايد) و نعمتها و بركات را به شما بازگرداند)) (واللّه يريدان يتوب عليكم ).
((ولـى شـهوت پرستانى كه در امواج گناهان غرق هستند, مى خواهند شما ازطريق سعادت بكلى مـنـحـرف شـويـد)) و همانند آنها از فرق تا قدم آلوده انواع گناهان گرديد (ويريد الذين يتبعون الشهوات ان تميلوا ميلا عظيما).:Sham::Sham::Sham::Sham:
اكـنـون شـمـا فـكر كنيد, آيا آن محدوديت آميخته با سعادت و افتخار براى شمابهتر است , يا اين آزادى و بى بندو بارى توام با آلودگى و نكبت و انحطاط ؟!.
ايـن آيـات در حـقـيقت به افرادى كه در عصر و زمان ما نيز به قوانين مذهبى مخصوصا در زمينه مسائل جنسى ايراد مى كنند, پاسخ مى گويد, كه اين آزاديهاى بى قيد و شرط سرابى بيش نيست و نـتيجه آن گرفتار شدن در بيراهه ها وپرتگاه هاست كه نمونه هاى زيادى از آن را با چشم خودمان بـه شـكـل مـتلاشى شدن خانواده ها, انواع جنايات جنسى وفرزندان نامشروع جنايت پيشه مشاهده مى كنيم .
(آيه 28)ـ در اين آيه مى گويد: ((خدا مى خواهد (با دستورهاى مربوط به ازدواج با كنيزان و مانند آن ) كار را بر شما سبك كند)) (يريداللّه ان يخفف عنكم ).
و در بيان علت آن مى فرمايد: ((زيرا انسان , ضعيف آفريده شده )) (وخلق الا نسان ضعيفا).
ودر بـرابـر تـوفـان غـرايـز گـونـاگـون كـه از هر سو به او حمله ور مى شود بايد طرق مشروعى براى ارضاى غرايز به او ارائه شود تا بتواند خود را از انحراف حفظ كند.:Sham::Sham::Sham::Sham:

تفسیر نمونه

نقل قول:
اول آيه تعدد زوجات كه مى‏فرمايد: " فَانْكِحُوا ما طابَ لَكُمْ مِنَ النِّساءِ مَثْنى‏ وَ ثُلاثَ وَ رُباعَ"
اول ایه جمله شرطیه،پس یک بار دیگه ایه 3 سوره نسا رو بخونید تا یک شرط بزرگ اولش ببینید
وَإِنْ خِفْتُمْ أَلاَّ تُقْسِطُواْ فِي الْيَتَامَى فَانكِحُواْ مَا طَابَ لَكُم مِّنَ النِّسَاء مَثْنَى وَثُلاَثَ وَرُبَاعَ فَإِنْ خِفْتُمْ أَلاَّ تَعْدِلُواْ فَوَاحِدَةً أَوْ مَا مَلَكَتْ أَيْمَانُكُمْ ذَلِكَ أَدْنَى أَلاَّ تَعُولُواْ


یاداوری:
من اشتباها از ایه 3 سوره نسا تو پستام به 4 سوره نسا یاد کردم.
حالا میگم که منظورم از همه 4 ها سه هستن

اما دیگه جواب ایرادهای تکرای شما رو نمیدم چون بارها جوابشون رو دادم و شما هنوز اندر خم یک کوچه اید چون اول این تاپیک بحث عدالت شروع شد و تموم هم شد
که از نظر من جاش نیست و عدالت عاطفی ارتباطی با عدالت مطلق که به معنی ظلم شخصیه نه تقسیم عاطفی،واجب نیست
تعدی و عدم رعایت عدالت حقیقی تقسیم مساوانه نیست، بار دیگه بهتون میگن دست از کپی پیست های مکرر و بیهوده و تکراری برداریدنمیشه مردی بین همسران متعددش به یک اندازه کم لطفی و ظلم کن، بعد اسم عادل روش باشه!!! و کارش حلال باشه!!!!
عدالت معنای فراتر داره(غیر تقسیم عاطفی که عدالت واقعی و واجب نیست)

خودتم از تفسیر نمونه اوردی و حرفم رو تایید کردی پس ظلم یه عامل بیرونیه و با تقسیم عاطفی فرق میکنه و درست روبروی عدالته،تقسیم عاطفی روبروی عدالت قرار نمیگیره که عدالت مطلق رو که متضاده ظلمه جبران کنه ،این با برداشتای رایج فقه و سخن امام صادق دقیقا منطبقه
این حرف تفسیر نمونه:
سـپـس بلافاصله مى گويد: اين در صورت حفظ عدالت كامل است

بازم تکرار و کپی پیست قبلی ها،چون دیگه جوابی نداری بدی،از خودت توانایی فکر کردن نداری فقط بلدی این کارها ر و انجام بدیک
توهین و تهمت و تمسخر، تکرار و کپی پیست مطالب قبلی برای هزارمین بار

نقل قول:
و چنين چيزى در شرع واجب هم نشده است تا با آيه قبلى منافات داشته باشد.:sham::sham::sham::sham:
نه تنها این رو قبول دارم بلکه اصلا حرفم این نبود و اتفاقا قبول دارم که هر برداشتی تناسب و تضاد بین ایات ایجاد کنه، مردوده
و گفتم که ایه 127 سوره نسا ختم جلسه است

من با یه ادم اخباری مسلک حرفی ندارم

آهنی را که موریانه بخورد
نتوان برد از او به صیقل، زنگ
با سیه دل چه سود گفتن وعظ
نرود میخ اهنین در سنگ

منتقد;129366 نوشت:
آخه حتی سوال و ایراد و شبهه نیست،برداشت از ایه قران و تفکر روی ایه است

با سلام و احترام

سرکار منتقد این برداشت ها و تفاسیری که از آیات قرآن کریم در مورد عدالت بین چهار زن نوشتین از تفکرات و تفسیر های شخصی خودتون هست یا متصل به منبع دیگه ای؟

با تشکر


نقل قول:
سرکار منتقد این برداشت ها و تفاسیری که از آیات قرآن کریم در مورد عدالت بین چهار زن نوشتین از تفکرات و تفسیر های شخصی خودتون هست یا متصل به منبع دیگه ای؟

با سلام و احترام

اگه در جریان بحث بوده باشید متوجه میشید که من اصلا مخالفتی با اقای رضا درباره عدالت نکردم و حرفم روی ایه 127 سوره نسا بود حالاچه ربطی به عدالت داره خدا میدونه


این نشون میده که ندیده و نخونده قضاوت کردید و نتیجه گرفتید و نهیایتا میشه گفت که تهمت هم زدید
چون دیگه واقعا خسته شدم

من برای جلوگیری از توهین به عمر تلاش کردم تا راهی بین وحدت بین شیعه و سنی باز کنم، قران روی دشمنی با عمر تاکید نداره اما درباره وحدت خیلی تاکید داره
مگه رهبر نگفتن که توهین به عمر و عایشه حرامه؟؟؟؟؟؟؟

من تمام مدت سعیم در اجرای این دستور بود اما الان بخاطر عمل به این کار به من برچسب عمری بودن و .. زده میشه!!!!
هرچی تلاش کردم شما بفهمین متوجه نشدین،چون هیچ وقت فکر نکردین،هیچ وقت نخواستین بفهمین،حتما باید تو یه کار خاص بهتون دستورذ صریح بدن و خودتون نباید متوجه باشین که توهین به عمر و عایشه تو هرجا حتی سایت نادرسته؟؟؟؟ پس مسئولیت خو.دتون در تدبیر امور چی میشه؟؟
هیچ فکر تحریک اهل سنت با این حرفا هستید؟؟ دیروز پریرزوا طالبان دوتا دانش آموز شیعه رو سر برید!!!چقدر به تقیه سفارش شده ولی شما به همین اندازه که مدافع صیغه هستین از تقیه دفاع کردین؟؟؟؟

میتونید از مدیر محترم فرهنگی بپرسید که برای شهادت حضرت زهرا و خیلی مناسبتای فرهنگی دیگه به ایشون لینک دادم و چون خجالت میکشیدم خودم توی سایت بذارم (چون با لباس نقد اومدم) از ایشون خواهش کردم و ایشون هم لطف میکردن و با بزرگواری مطالب رو قرار میدادن
هیچ دلیلی برای گفتنشون ندارم که من رو متهم به ریا کنید،فقط و فقط دارم رفع تهمت میکنم
بله، از نظر شما یه وهابی یا بهایی میاد این کار را میکنه!!!!!


دستانم بوی گل میداد
مرا به جرم چیدن گل گرفتند
اما هیچکس نگفت
شاید من هم گلی کاشته باشم


منتقد;129371 نوشت:

با سلام و احترام

اگه در جریان بحث بوده باشید متوجه میشید که من اصلا مخالفتی با اقای رضا درباره عدالت نکردم و حرفم روی ایه 127 سوره نسا بود حالاچه ربطی به عدالت داره خدا میدونه


این نشون میده که ندیده و نخونده قضاوت کردید و نتیجه گرفتید و نهیایتا میشه گفت که تهمت هم زدید
چون دیگه واقعا خسته شدم

من برای جلوگیری از توهین به عمر تلاش کردم تا راهی بین وحدت بین شیعه و سنی باز کنم، قران روی دشمنی با عمر تاکید نداره اما درباره وحدت خیلی تاکید داره
مگه رهبر نگفتن که توهین به عمر و عایشه حرامه؟؟؟؟؟؟؟

من تمام مدت سعیم در انجام همین بود اما الان بخاطر عمل به این کار به من برچسب عمری بودن و .. زده میشه!!!!
هرچی تلاش کردم شما بفهمین متوجه نشدین،چون هیچ وقت فکر نکردین،هیچ وقت نخواستین بفهمین،حتما باید تو یه کار خاص بهتون دستورذ صریح بدن و خودتون نباید متوجه باشین که توهین به عمر و عایشه تو هرجا حتی سایت نادرسته؟؟؟؟

میتونید از مدیر محترم فرهنگی بپرسید که برای شهادت حضرت زهرا و خیلی مناسبتای فرهنگی دیگه به ایشون لینک دادم و چون خجالت میکشیدم خودم توی سایت بذارم0چون با لباس نقد اومدم) از ایشون خواهش کردم و ایشون هم لطف میکردن و با بزرگواری مطالب رو قرار میدادن
هیچ دلیلی برای گفتنشون ندارم که من رو متهم به ریا کنید،فقططق و فقط دارم رفع تهمت میکنم
بله، از نظر شما یه وهابی یا بهایی میاد این کار را میکنه!!!!!

دستانم بوی گل میداد
مرا به جرم چیدن گل گرفتند
اما هیچکس نگفت
شاید من هم گلی کاشته باشم


!!!!!

من که تا جایی که یادم میاد تا الان تو این تاپیک پستی نزدم!!

شما چرا این نوشته ها رو خطاب به بنده نوشتین؟ من که چنین حرف هایی به شما نزدم! کجا تهمت و... زدم. :Moteajeb!: :Gig: (بگذریم)

*****

تا حدودی در جریان مباحث بودم و مطالعه می کردم و میدونم هیچ کس با عدالت مخالف نیست ولی سوال اصلی بنده که بی جواب مونده این بود که :

نقل قول:

این برداشت ها و تفاسیری که از آیات قرآن کریم در مورد عدالت بین چهار زن نوشتین از تفکرات و تفسیر های شخصی خودتون هست یا متصل به منبع دیگه ای؟

*****

حالا بحث توهین به عمر و عایشه اگر بخواد اینجا مطرح بشه کاملا تاپیک از مسر اصلی خودش منحرف میشه!

ولی باید عرض کنم تهمت زدن فقط به عایشه حرام هست چون همسر پیامبر هست ضمن اینکه ملعون بودنش بر شیعیان مخفی نیست.

با تشکر

نقل قول:
من که تا جایی که یادم میاد تا الان تو این تاپیک پستی نزدم!!

شما چرا این نوشته ها رو خطاب به بنده نوشتین؟ من که چنین حرف هایی به شما نزدم! کجا تهمت و... زدم. :gig: (بگذریم)

زدن کلید تشکر یعنی موافقت با نوشته پست
دوما از موارد ناجوان مردی اینه که کسی با فونت درشت،مسئله ای رو به طرق مقابلش نسبت بده تا خوانندگان سرسری که مطالب رو کامل نمیخونن و در جریانش نبودن،احساس کنن که این ادعاها صحیحه

شما تحت تاثیر این ادعاها که البته هیچ ارتباطی با حرفای من درباره ایه 127 سوره نسا و عدالت بود، با این پیشفرض تکرارشون کردید و میدونید که فکر نکردن روی حرفها و تکرارشون خودش شراکت در جرمه
پیامبر: در دروغگویی مردمان همین بس که هرچه میشنوند بازگو میکنند!

من چون خستم و از تهمتها و رفتارهای مخالف موازین اسلامی که دیدم ناراحتم،با شما هم تند برخورد میکنم، شما به بزرگواری خودتون ببخشید:Gol:

نقل قول:
حالا بحث توهین به عمر و عایشه اگر بخواد اینجا مطرح بشه کاملا تاپیک از مسر اصلی خودش منحرف میشه!
بحث وهابیت و بهائیت هم نبود ولی چون با این تهمت دوباره سعی کردند من رو از سایت برونند و ناامید و دلسرد کنند، اینها رو مطرح کردند
تا اسم وهابیت که بیاد بقیه تحت تاثیر حساسیت بالای این کلمه از معنی و مفهوم حرفهای زده شده دور بشن و بدون فکر ردش کنند
پس باید بگیم مراجع بزرگی که موافق من هستند هم وهابین!!!!!!؟؟؟؟؟
من حق دفاع دارم

بنابراین در تاپیکهای دیگه که شما هم شرکت داشتین من نظر شما رو با تشکرهایی که زیر پستها زدین متوجه میشدم
همون تاپیکایی که درباره عمر و .. بود

نقل قول:
ولی باید عرض کنم تهمت زدن فقط به عایشه حرام هست چون همسر پیامبر هست ضمن اینکه ملعون بودنش بر شیعیان مخفی نیست.
این فتوا رو رهبر دادن
و شما هم پس نمیوتیند به عایشه توهین کنید
و اون رو ملعون بخونید

شما اینطور بخاطر اینکه خواسته دلتونه حرفهای یک رهبر رو برای خودتون تخصیص میزنین اما چیزایی که خودتون دوست دارید حتی با ایه قران قبول نمیکنید

پس معلوم میشه برای شما نه مرجعیت مهمه نه قران نه روایت
چون فقط و فقط اصول خودساخته خودتون رو باور دارین
هروقت دلتون خواست یکی رو پر رنگ میکنید،رفتارتون غیر این رو نشون میده؟

و این که هیچ محوریتی ثابتی وجود نداشته باشه و گاهی قران،گاهی روایت و گاهی مرجعیت محوریت و دلیل اصلی باشه میشه یک نوع هرج و مرج
دیگه هیچ فرقه ای نمیتونه بفهمه حقانیت با کیه!
اگه هردینی داشته باشه سعی میکنه دلیل مخالفشو تضعیف کنه،یا قرآن رو تضعیف کنه،اگه تو روایت مشکل داشته باشه سعی میکنه روایت رو حذف مکنه و ..
وقتی معیار اصلی وجود نداشته باشه چطور میشه فهمید کدوم فرقه برحقه؟؟؟
پس یه معیار اصل تعیین کنید که روشن کننده باشه،نشه ازش سواستفاده کرد
محوریت رو در اختیار داشته باشه

الان ممکنه سنگ احکامی رو به سینه بزنین که قبلا پیش مردم بدعت شناخته میشد ولی بعد جعل و گسترش پیدا کردن،الان روش تعصب داریم و کسی که میخواد اصلاحش کنه، بدعتگذار بخونیم!
پس با انگ زدن به دیگران و تهمت بدعت اونم تو این دوره زمانه هیچگاه نمیشه به حقیقت دست یافت

چرا نذاشتن علامه طباطبایی به علامه مجلسی نقد بنیویسه؟؟
چون میترسیدن که مبادا به علامه مجلسی توهین بشه!! و الان خیلی باورهای غلط هنوز از کتاب ایشون مونده...چون تقدس شخصیت ایشون من دون الله برای متحجرین از امام صادق بالاتر بود!!
نمیدونم چرا علامه طباطبایی بخاطر حاشیه نویسی و نقد مجلسی گفته بودن که:
من اگه قرار باشه بین امام صادق و مجلسی یکی رو انتخاب کنم از امام صادق دفاع میکنم و مجلسی رو نقد میکنم!!(نمیدونم موضوع از چه قرار بوده!!)

ایشون رو هم افرادی تهدید به تکفیر و .. کردند که متحجر بودند
واقعیتی بنام تحجر رو همونطور که شهید مطهری گفتن،باید بپذیریم

نقل قول:
این برداشت ها و تفاسیری که از آیات قرآن کریم در مورد عدالت بین چهار زن نوشتین از تفکرات و تفسیر های شخصی خودتون هست یا متصل به منبع دیگه ای؟
اگه منظورتون موضوع عدالته که بیان همون مطالب مورد اتفاق بود، از همون حدیث امام صادق،لحن بیان ایات و تفسیرهای معروف دلایلم رو گفتم

نقل قول:
چرا نذاشتن علامه طباطبایی به علامه مجلسی نقد بنیویسه؟؟
چون میترسیدن که مبادا به علامه مجلسی توهین بشه!! و الان خیلی باورهای غلط هنوز از کتاب ایشون مونده...چون تقدس شخصیت ایشون من دون الله برای متحجرین از امام صادق بالاتر بود!!
نمیدونم چرا علامه طباطبایی بخاطر حاشیه نویسی و نقد مجلسی گفته بودن که:
من اگه قرار باشه بین امام صادق و مجلسی یکی رو انتخاب کنم از امام صادق دفاع میکنم و مجلسی رو نقد میکنم!!(نمیدونم موضوع از چه قرار بوده!!)

ایشون رو هم افرادی تهدید به تکفیر و .. کردند که متحجر بودند
واقعیتی بنام تحجر رو همونطور که شهید مطهری گفتن،باید بپذیریم

و اگه متوجه باشین که شناخت اختلاف و دشمنی عمر با امام علی و ... میتونه در شناخت و سمت و سوگیری حق کمک کنه،چرا روی این تهدید تکفیرها علیه عالم بزرگی مثل ایت الله طباطبایی بیشتر تامل نکنیم تا با افتهای تحجر اشنا نشیم؟ و اصحاب تحجر رو از اصحاب تفکر عمیق فلسفی اسلامی تشخیص ندیم؟؟

سنیا میگن اختلافی بین بزرگان (امام علی و خلفا) بوده و به ما ربطی نداره!!!
اتفاقا مهمه و حق و باطل رو روشن میکنه
تهدید به تکفیر علامه طباطبایی چیز کمی نیست

با سلام وصلوات بر محمد وآل پاکش


قبلا تذکر دادیم مجددا تکرار مکررات میکنیم که اینجا بخش قرآن وحدیث است خواهشا در چارچوب حرکت کنید . قصد داشتم کلیه مطالب اضافه را حذف کنم اما این آخرین اخطار به جناب منتقد است اگر خارج از قرآن وحدیث مطلبی بنویسید حذف میشود .

تا اینجا مشخص شد که مشکل منتقدین کم اطلاعی وچه بسا بی اطلاعی از قرآن وسنت است ، مگر آگاهترین افراد به قرآن وتفسیرش پیامبر واهل بیت وی علیهم السلام نبودند ؟

مگر از این قبیل موضوعات در زمان پیامبر (ص) اتفاق نیفتاد که اکنون از نزد خود تفسیر برای میکنید ؟

اگر قول شما را درست بدانیم پس سیره انبیاء واولیاء را باید غلط بدانیم !

بهمین دلیل برای تفسیر قرآن باید به سنت مراجعه کرد تا در چنین باتلاقهایی فرو نرویم .


أخرج الشافعي وابن أبي شيبة وأحمد والترمذي وابن ماجة والنحاس في ناسخه والدارقطني والبيهقي عن ابن عمر أن غيلان بن سلمة الثقفي أسلم وتحته عشر نسوة فال له النبي صلى الله عليه و سلم : " اختر منهن - وفي لفظ - أمسك أربعا وفارق سائرهن "

وأخرج ابن أبي شيبة والنحاس في ناسخه عن قيس بن الحارث قال : أسلمت وكان تحتي ثمان نسوة فأتيت رسول الله صلى الله عليه و سلم فأخبرته فقال : اختر منهن أربعا وخل سائرهن ففعلت "


منتقدین جواب دهند که مگر رسول الله (ص) به قرآن آشنا نبود که چنین حکمی داد ؟؟؟!!!

اما در باره نکاح ایتام وعدالت :


وأخرج ابن جرير وابن أبي حاتم عن ابن عباس في الآية قال : كانوا في الجاهلية ينكحون عشرا من النساء الأيامى وكانوا يعظمون شأن اليتيم فتفقدوا من دينهم شأن اليتامى وتركوا ما كانوا ينكحون في الجاهلية

وأخرج عبد بن حميد وابن أبي حاتم من طريق سعيد بن جبير عن ابن عباس في الآية قال : كما خفتم أن لا تعدلوا في اليتامى فخافوا أن لا تعدلوا في النساء إذا جمعتموهن عندكم
وأخرج ابن جرير عن الضحاك في الآية قال : كانوا في الجاهلية لا يرزؤن من مال اليتيم شيئا وهم ينكحون عشرا من النساء وينكحون نساء آبائهم فتفقدوا من دينهم شأن النساء
وأخرج ابن أبي حاتم من طريق محمد بن أبي موسى الأشعري عن ابن عباس في الآية يقول : فإن خفتم الزنا فانكحوهن يقول : كما خفتم في أموال اليتامى أن لا تقسطوا فيها كذلك فخافوا على أنفسكم ما لم تنكحوا
وأخرج عبد بن حميد وابن جرير وابن المنذر وابن أبي حاتم عن مجاهد في الآية يقول : إن تحرجتم في ولاية اليتامى وأكل أموالهم إيمانا وتصديقا فكذلك فتحرجوا من الزنا وانكحوا النساء نكاحا طيبا مثنى وثلاث ورباع

وأخرج الفريابي وابن جرير وابن المنذر وابن أبي حاتم عن ابن عباس قال : قصر الرجال على أربع نسوة من أجل أموال اليتامى

وأخرج سعيد بن منصور وعبد بن حميد وابن جرير وابن المنذر وابن أبي حاتم عن سعيد بن جبير قال : بعث الله محمدا صلى الله عليه و سلم والناس على أمر جاهليتهم إلا أن يؤمروا بشيء وينهوا عنه فكانوا يسألون عن اليتامى ولم يكن للنساء عدد ولا ذكر فأنزل الله وإن خفتم أن لا تقسطوا في اليتامى فانكحوا ما طاب لكم
الآية
وكان الرجل يتزوج ما شاء فقال : كما تخافون أن لا تعدلوا في اليتامى فخافوا في النساء أن لا تعدلوا فيهن

فقصرهم على الأربع

أخرج عبد بن حميد والبخاري ومسلم والنسائي وابن جرير وابن المنذر وابن أبي حاتم والبيهقي في سننه عن عروة بن الزبير أنه سال عائشة عن قول الله وإن خفتم ألا تقسطوا في اليتامى قالت : يا ابن أختي هذه اليتيمة تكون في حجر وليها تشركه في مالها ويعجبه مالها وجمالها فيريد وليها أن يتزوجها بغير أن يقسط في صداقها فيعطيها مثل ما يعطيها غيره
فنهوا عن أن ينكحوهن إلا أن يقسطوا لهن ويبلغوا بهن أعلى سنتهن في الصداق وأمروا أن ينكحوا ما طاب لهم من النساء سواهن وإن الناس استفتوا رسول الله صلى الله عليه و سلم بعد هذه الآية
فأنزل الله ويستفتونك في النساء البقرة الآية 220 قالت عائشة : وقول الله في الآية الأخرى وترغبون أن تنكحوهن النساء الآية 127 رغبة أحدكم عن يتيمته حين تكون قليلة المال والجمال
فنهوا أن ينكحوا من رغبوا في ماله وجماله من باقي النساء إلا بالقسط من أجل رغبتهم عنهن إذا كن قليلات المال والجمال
وأخرج البخاري عن عائشة أن رجلا كانت له يتيمة فنكحها وكان لها عذق فكان يمسكها عليه ولم يكن لها من نفسه شيء
فنزلت فيه وان خفتم أن لا تقسطوا في اليتامى أحسبه قال كانت شريكته في ذلك العذق وفي ماله
وأخرج ابن جرير وابن المنذر وابن أبي حاتم عن عائشة قالت : نزلت هذه الآية في اليتيمة تكون عند الرجل وهي ذات مال فلعله ينكحها لمالها وهي لا تعجبه ثم يضربها ويسيء صحبتها
فوعظ في ذلك
وأخرج ابن أبي شيبة في المصنف وابن جرير وابن المنذر عن عكرمة قال : كان الرجل من قريش يكون عند النسوة ويكون عند الأيتام فيذهب ماله فيميل على مال الأيتام
فنزلت هذه الآية وإن خفتم أن لا تقسطوا في اليتامى الآية
وأخرج ابن جرير عن عكرمة في الآية قال : كان الرجل يتزوج الأربع والخمس والست والعشر فيقول الرجل : ما يمنعني أن أتزوج كما تزوج فلان ! فيأخذ مال يتيمة فيتزوج به فنهوا أن يتزوجوا فوق الأربع

وأخرج ابن جرير من طريق العوفي عن ابن عباس في الآية قال : كان الرجل يتزوج بمال اليتيم ما شاء الله تعالى فنهى الله عن ذلك
وأخرج الفريابي وابن جرير وابن المنذر وابن أبي حاتم عن ابن عباس قال : قصر الرجال على أربع نسوة من أجل أموال اليتامى

وأخرج سعيد بن منصور وعبد بن حميد وابن جرير وابن المنذر وابن أبي حاتم عن سعيد بن جبير قال : بعث الله محمدا صلى الله عليه و سلم والناس على أمر جاهليتهم إلا أن يؤمروا بشيء وينهوا عنه فكانوا يسألون عن اليتامى ولم يكن للنساء عدد ولا ذكر فأنزل الله وإن خفتم أن لا تقسطوا في اليتامى فانكحوا ما طاب لكم

علامه طباطبایی رحمه الله گوید :

و ان خفتم ان لا تقسطوا فى اليتامى فانكحوا ما طاب لكم من النساء
در مطالب گذشته به اين نكته اشاره شد كه در جاهليت عرب به خاطر اينكه هيچگاه جنگ و خونريزى و غارت و شبيخون و ترور قطع نمى شد و هميشه ادامه داشت يتيم زياد مى شد بزرگان و اقوياى عرب دختران پدر مرده را با هر چه كه داشتند مى گرفتند

و اموال آنها را با اموال خود مخلوط نموده و مى خوردند و در اين عمل نه تنها نمى كردند بلكه گاه مى شد كه بعد از تمام شدن اموالشان خود آنان را طلاق مى دادند و گرسنه و برهنه رهاشان مى كردند در حالى كه آن يتيمها نه خانه اى داشتند كه در آن سكنى گزينند و نه رزقى كه از آن ارتزاق نمايند و نه همسرى كه از عرض آنان حمايت كند و نه كسى كه رغبت به ازدواج با آنان نمايد تا بدينوسيله مخارجشان را تكفل كند. اينجا است كه قرآن كريم با شديدترين لحن از اين عادت زشت و خبيث و از اين ظلم فاحش ‍ نهى فرمود و در خصوص ظلم به ايتام و خوردن مال آنان نهى خود را شديدتر كرد و نهى از خوردن اموال آنان را در آياتى ديگر تشديد و تاكيد نمود

و معناى مجموع دو آيه چنين مى شود: (درباره ايتام تقوا پيشه كنيد و خبيث را با طيب عوض ننمائيد و اموال آنان را مخلوط با اموال خود مخوريد، حتى اگر ترسيديد كه در مورد دختران يتيم نتوانيد رعايت عدالت بكنيد و ترسيديد كه به اموالشان تجاوز كنيد و از ازدواج با آنها به همين جهت دل چركين بوديد مى توانيد آنان را به حال خود واگذار نموده و با زنانى ديگر ازدواج كنيد با يك نفر، دو نفر، سه نفر و چهار نفر.

بنابراين جمله شرطيه كه : (اگر ترسيديد كه در مورد يتيمان عدالت را رعايت نكنيد پس زنان ديگرى را به ازدواج خود در آوريد...) به منزله اين است كه فرموده باشد: (اگر از ازدواج با دختران بى پدر كراهت داريد، چون مى ترسيد درباره آنان نتوانيد عدالت را رعايت كنيد، با آنها ازدواج نكنيد و زنانى و دختران ديگرى را به عقد خود درآوريد).

نکته اى كه در اين تعبير هست به اين كه : به جاى اين كه بفرمايد: (فانكحوا من طاب لكم ...) فرمود: (ما طاب لكم ) و اين بدين خاطر بود كه زمينه را براى بيان تعداد همسران فراهم كند. توضيح اينكه اگر فرموده بود: (پس با هر كس دلتان مى خواهد ازدواج كنيد)، ديگر جا براى گفتن : (يكى ، دوتا، سه تا چهارتا) باقى نمى ماند، لذا فرمود: (هر چه دلتان مى خواهد ازدواج كنيد، يكى ، دو تا، سه تا، چهار تا).انتهی

مجددا تکرار میکنم از این به بعد فقط آیه و حدیث مسموع است اگر پستتان حذف شد ناراحت نشوید.

همچنین از طریق شیعه علامه مجلسی رحمه الله در بحار آورده :



24. " (باب) " * " (ما يحل من عدد الازواج للحر والعبد) " * الايات: النساء: " وإن
خفتم ألا تقسطوا في اليتامى فانكحوا ما طاب لكم من النساء مثنى وثلاث ورباع فان
خفتم ألا تعدلوا فواحدة أو ما ملكت أيمانكم ذلك أدنى ألا تعولوا " (1). 1 - ب: علي،
عن أخيه عليه السلام قال: سألته، عن رجل كانت له أربع نسوة فماتت إحداهن هل يصلح أن
يتزوج في عدتها اخرى قبل أن تنقضي عدة المتوفاة ؟ قال: إذا ماتت فليتزوج متى أحب
(2). 2 - قال: وسألته عن رجل له أربع نسوة فطلق واحدة هل يصلح له أن يتزوج اخرى قبل
أن تنقضي عدة التي طلق ؟ قال: لا يصلح أن يتزوج حتى تنقضي عدة المطلقة (3). 3 - ل:
في خبر الاعمش، عن الصادق عليه السلام قال: لا يجمع بين أكثر من أربع حرائر (4). 4
- ن: فيما كتب الرضا عليه السلام للمأمون مثله (5) 5 - ع: في علل ابن سنان قال: كتب
الرضا عليه السلام علة تزويج الرجل أربع نسوة وتحريم أن تتزوج المرأة أكثر من واحد:
لان الرجل إذا تزوج أربع نسوة كان الولد منسوبا إليه، والمرأة لو كان لها زوجان أو
أكثر من
(1) سورة النساء: 3. (2) قرب الاسناد ص 109. (3) قرب الاسناد ص 111. (4) الخصال ج 2

ص 395 ضمن حديث طويل. (5) عيون الاخبار ج 2 ص 124.

ذلك لم يعرف الولد لمن هو ؟ إذ هم مشتركون في نكاحها، وفي ذلك فساد الانساب
والمواريث والمعارف، قال محمد بن سنان، ومن علل النساء الحرائر وتحليل أربع نسوة
لرجل واحد لانهن أكثر من الرجال كلما نظر والله أعلم يقول الله عز وجل: " فانكحوا
ما طاب لكم من النساء مثنى وثلاث ورباع " فذلك تقدير قدر الله تعالى ليتسع فيه
الغني والفقير، فيتزوج الرجل على قدر طاقته، ثم وسع في ملك اليمين ولم يجعل فيه حدا
لانهن مال وجلب، فهو يسع أن يجمعوا من الاموال، وعلة تزويج العبد اثنتين لا أكثر
أنه نصف رجل حر في الطلاق و النكاح، لا يملك نفسه ولا له مال إنما ينفق عليه مولاه،
وليكون ذلك فرقا بينه وبين الحر، وليكون أقل لاشتغاله عن خدمة مواليه (1). أقول:
ذكره في ن إلى قوله والمعارف، ثم ذكر بعده وعلة تزويج العبد وأسقط ما بين ذلك. 6 -
ب: حماد بن عيسى قال: سألت أبا عبد الله عليه السلام وليس معه إلا غلامه فقلت: جعلت
فداك خبرني عن العبد كم يتزوج ؟ قال: قال أبي: قال علي عليه السلام: لا يزيد على
امرأتين (2). 7 - ب: ابن طريف، عن ابن علوان، عن الصادق، عن أبيه عليهما السلام أن
عليا عليه السلام كان يقول: لا يتزوج العبد إلا امرأتين (3). 8 - ضا: لا يجوز أن
تتزوج من أهل الكتاب ولا من الاماء إلا اثنين، ولك أن تتزوج من الحرائر المسلمات
أربعا أو يتزوج العبد حرتين أو أربع إماء (4).
(1) علل الشرايع ص 504 وكان الرمز (ج) للاحتجاج وهو تصحيف. (2) قرب الاسناد ص 9.

(3) قرب الاسناد ص 50. (4) فقه الرضا ص 31.
شى: عن يونس بن عبد الرحمن عمن أخبره، عن أبي عبد الله عليه السلام قال: في كل
شئ إسراف إلا في النساء قال الله تعالى: " فانكحوا ما طاب لكم من النساء مثنى وثلاث
ورباع " وقال: " واحل لكم ما ملكت إيمانكم " (1). 10 - شى: عن منصور بن حازم، عن
أبي عبد الله عليه السلام قال: لا يحل لماء الرجل أن يجري في أكثر من أربعة أرحام
من الحرائر (2). 11 - ين: النضر، عن عبد الله بن سنان، عن أبي عبد الله عليه السلام
أنه قال في رجل تحته أربع نسوة فطلق إحداهن قال: لا ينكح حتى تنقضي عدة التي طلق
(3). 12 - ين: النضر وأحمد بن محمد، عن عاصم بن حميد عن محمد بن قيس قال: سمعت أبا
جعفر عليه السلام يقول: في رجل كن عنده أربع نسوة يطلق واحدة ثم نكح اخرى قبل أن
تستكمل المطلقة أجلها قال: ألحقها بأهلها حتى تستكمل المطلقة العدة وتستقبل الاخرى
عدة اخرى ولها صداقها إن كان دخل بها وإن لم يكن دخل بها فله ماله ولا عدة عليها،
ثم إن شاء أهلها بعد انقضاء عدتها زوجوه وإن شاؤا لم يزوجوه (4). 13 - ين: ابن أبي
عمير، عن هشام وجميل، عن زرارة أو محمد بن مسلم عن أبي عبد الله عليه السلام أنه
قال: إذا اجتمع عند الرجل أربع نسوة فطلق أحداهن فلا يتزوج الخامسة حتى تنقضي عدة
التي طلق، وقال: لا يجتمع ماؤه في خمس (5). 14 - ين: القاسم، عن علي، عن أبي
إبراهيم عليه السلام مثل ذلك، قلت: وإن كانت متعة ؟ قال: وإن كانت متعة (6). 15 -
الهداية: يجوز للرجل أن يتزوج من الحرائر أربعا، ويجمع بينهن، ومن الاماء أمتين
ويجمع بينهما، وذلك من أهل الكتاب والعبد يتزوج بحرتين أو أربع إماء (7).
(1 - 2) تفسير العياشي ج 1 ص 218. (3 - 6) نوادر أحمد بن محمد بن عيسى ص 70. (7)
الهداية ص 68.


سلام بر بقیةالله الاعظم ومنتظرانش

بزرگواران این رسم مباحثه نیست ! گویا کار به دعوا کشیده !!!

گرامی انسان با کرامت انسانی خلیفةالله است ودر غیر اینصورت جانداری است مانند بقیه ی جانداران هستی .

منظور بنده در پستهای قبلی رعایت عدم توهین در کل بحث به تمام مباحثه کنندگان میباشد .

به هر حال رعایت ادب برای مسلمان در هر مرتبه ای واجب وبر مسئولان واجب تر است .

می بینید که چرا بنده مرتبا" اصرار دارم که بحث کار شناسانه پیش برود . هر ادعایی باید مستند باشد وگرنه !!! شاید خود بنده نیز اشتباه کنم ودر یک بحث کار شناسی شده متقاعد شوم که هر خانم با بله گفتن در عقد موظف است که بپذیرد باید منتظر شریکهای متعدد برای زندگی اش باشد .و شاید فقهای این زمانه تاثیر فتوا هایشان نسبت به سالها وقرنهای قبل بی اعتبار تر است !!!!(منظور فقهای شورای نگهبان)

در هر حال لزوم یک بحث کارشناسی در اینجا لازم است تا اینقدر برداشتهای فردی با زور از هر دوطرف اعمال نشود

متاسفانه بحث به دور رسیده ودور هم که باطل است :!!!:

...................................................................................... حق یارتان :roz:.........................................................................................

نقل قول:

رد پایی عمریون در سایت شیعه! چرا؟
جناب مدیر از چنین سایتی بعید است که تا این اندازه ما مدعی سنت پیامبر (ص) و گفتار اهل بیت هستیم
این میشود که پاچه خوران ذلیل وهابی به برادران شیعه ناسزا و توهین بگویند کسی حرفی نزند

با سلام

دوستان سعه صدر داشته باشند تا حقیقت آشکار شود . سعی ما براینست که نهایت شبهات واشکالات را بشنویم حتی بیشتر از حد معمول تحمل کردیم تا ببنیم آیا مطلبی هست که بی جواب مانده باشد .

شکر خدا که کاربران فهیم
، قدرت تشخیص دارند وخودشان قضاوت خواهند کرد که قرآن و عترت چه میگویند.


نقل قول:
متاسفانه بحث به دور رسیده ودور هم که باطل است

کدام دور ؟ منتظر نقد مخالفین برآیات وروایاتی که در پست 374 و 375 آورده شد هستیم .

منتقد;129373 نوشت:
بنابراین در تاپیکهای دیگه که شما هم شرکت داشتین من نظر شما رو با تشکرهایی که زیر پستها زدین متوجه میشدم
همون تاپیکایی که درباره عمر و .. بود

با سلام و احترام

من معمولا بدون دلیل و منطق زیر پست کسی صلوات نمی فرستم، اگر کسی حرف حق رو بزنه حتما ازش تشکر می کنم. (البته در این تاپیک بی خیال هر دو طرف هستم و فقط مطالعه می کنم گاهاً)

البته نمی دونم منظورتون کدوم تاپیک هاست که مخالف صلوات های بنده بودین!

و سعی می کنم از این به بعد هم به صورت خاموش این تاپیک رو فقط مطالعه کنم ان شاءالله.

منتقد;129373 نوشت:

اگه منظورتون موضوع عدالته که بیان همون مطالب مورد اتفاق بود، از همون حدیث امام صادق،لحن بیان ایات و تفسیرهای معروف دلایلم رو گفتم

پس علی الظاهر تفسیر به رای کردین!!!

موفق باشید در پیمودن راه حق؛

امام صادق (ع) فرمودند : کسیکه امر ما اهل البیت را از قرآن نشناسد از فتنه ها در امان نیست
بحارالأنوار 89 115 باب 12- أنواع آيات القرآن و ناسخها
[تفسير العياشي‏] عَنِ ابْنِ مُسْكَانَ قَالَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ (ع): مَنْ لَمْ يَعْرِفْ أَمْرَنَا مِنَ الْقُرْآنِ لَمْ يَتَنَكَّبِ الْفِتَنَ

اینجاست که وقتی به فتنه به اسم آزاد بودن اجازه سخنان هرز داده شود
چنین توهینی که لیاقت منحرفین است به شیعیان ما داده میشه

در روايت بحار است از امام (ع) از قول مسيح عيسي بن مريم كه ميگويد كور مادرزاد و شخص پيس را شفادادم ولي احمق را نتوانستم كه از جهلش شفا دهم

خیر البریه;129382 نوشت:

با سلام

دوستان سعه صدر داشته باشند تا حقیقت آشکار شود . سعی ما براینست که نهایت شبهات واشکالات را بشنویم حتی بیشتر از حد معمول تحمل کردیم تا ببنیم آیا مطلبی هست که بی جواب مانده باشد .

شکر خدا که کاربران فهیم
، قدرت تشخیص دارند وخودشان قضاوت خواهند کرد که قرآن و عترت چه میگویند.

کدام دور ؟ منتظر نقد مخالفین برآیات وروایاتی که در پست 374 و 375 آورده شد هستیم .

بسم رب الحسین علیه السلام

بله درست میفرمائید:Gol:

نکته ای بود گفتم یاداوری کنم

هنگامی که حضرت امیر(ع) خواست ابن عباس را برای احتجاج با خوارج بفرستد به او فرمود : از روی قرآن با آنان بحث نکن، زیرا قرآن معانی بسیار دارد ، تو می گویی و آنان می گویند، و لیکن از سنت رسول خدا (ص) با ایشان احتجاج کن که از آن گریزی ندارند. نهج البلاغ ، بخش نامه ها ۷۷
فرمایش آن حضرت کاملا صحیح است.
همچنانکه می بینیم فرقه های مختلف همه به قرآن تمسک می کنند و با توجه به این نکته عمر نگذاشت رسول خدا (ص) به هنگام وفات وصیت کند، و گفت : کتاب خدا ما را کافی است

نقل قول:
از روی قرآن با آنان بحث نکن، زیرا قرآن معانی بسیار دارد

با سلام

البته كه بايد به ثقلين تمسك جست وقرأن وسنت هریک به تنهایی سبب گمراهی میشوند مانند گروه فقط قرآن (قرآنیان ) و حشویه (اخباریان و وهابیان).


وامام المتقین (ع) در جایی دیگر فرمود :

وكفى بالكتاب حجيجا وخصيما

فَالْقُرْآنُ ؟ آمِرٌ زَاجِرٌ وَ صَامِتٌ نَاطِقٌ حُجَّةُ اَللَّهِ عَلَى خَلْقِهِ ...

خیر البریه;129425 نوشت:

با سلام

البته كه بايد به ثقلين تمسك جست وقرأن وسنت هریک به تنهایی سبب گمراهی میشوند مانند گروه فقط قرآن (قرآنیان ) و حشویه (اخباریان و وهابیان).

وامام المتقین (ع) در جایی دیگر فرمود :

وكفى بالكتاب حجيجا وخصيما

فَالْقُرْآنُ ؟ آمِرٌ زَاجِرٌ وَ صَامِتٌ نَاطِقٌ حُجَّةُ اَللَّهِ عَلَى خَلْقِهِ ...

سلام بر بقیةالله الاعظم ومنتظرانش

اما در طول تاریخ نشان داده شده است که درک ثقلین میان فقها نیز مراتب داشته و کسی نمیتواند مطلق اظهار نظر کند که فلان درست گفته وفلان اشتباه کرده .

همواره باب اجتهاد در این مورد تا ظهور امام عصر (عج) گشوده است.

......................................................................... حق یارتان :roz:.......................................................................................

نقل قول:
اما در طول تاریخ نشان داده شده است که درک ثقلین میان فقها نیز مراتب داشته و کسی نمیتواند مطلق اظهار نظر کند که فلان درست گفته وفلان اشتباه کرده .

همواره باب اجتهاد در این مورد تا ظهور امام عصر (عج) گشوده است.



با سلام

أيا بنظر شما بین فقها در زمینه 4 همسری وتعدد زوجات ، اطلاقی وجود نداشته ؟

بزبان دیگر کدام فقیه ، اصول ثابت شرع من جمله همین موضوع را رد کرده است ؟

••ostad••;129434 نوشت:
همواره باب اجتهاد در این مورد تا ظهور امام عصر (عج) گشوده است

درباره قطعیات دینی اجتهاد معنا ندارد چون در مقابل نص است.
کسی نمی تواند با اجتهاد خود خمر را حلال کند چنانچه نتواند متعه یا تعدد را حرام کند و یا شرط غیر شرعی برایش بگذارد.

سلام
متاسفانه به دلیل رعایت نکردن قوانین در این تاپیک و بحث وجدل بیفایده وهمچنین متهم کردن طرفین به موارد غیر معلوم ،این تاپیک بسته و پست های غیر مجاز ویرایش و حذف شد.

انتظار ما از کاربران محترم رعایت قوانین سایت وهمچنین رعایت اصول اخلاقی در مباحث علمی میباشد.با تشکر.

موضوع قفل شده است