تاثير تقوا برجسم اموات

تب‌های اولیه

13 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
تاثير تقوا برجسم اموات

تقوا بر تن و جسم انسان به طور فيزيكي اثر مي‌گذارد، پاكي روح و تقوا به جسم انسان خاصيتي مي‌دهد كه يكي از اثرات مهم آن نپوسيدن جسم بعد از مرگ است.

سالم‌ماندن و نپوسيدن بدن، نوعي كرامت الهي است كه خداوند به بندگان خوب خود عنايت مي‌كند و عملاً نشان مي‌دهد تقوا در عالم برزخ نيز تأثيرگذار است و اين نشانه‌ تحقق معاد و حقانيت عقايد ديني است و از خواص تقوا، تازه‌ماندن جسم است.

بدن افرادي چون فرعون به وسيله مواد شيميايي و موميايي كردن و تخليه بخش‌هاي داخلي بدن آن‌ها براي جلوگيري از پوسيدگي صورت مي‌گيرد؛ اما افراد پاك و با تقوا به طور طبيعي و با اين كه در معرض عوامل فاسد كننده و تجزيه كننده جسم هستند، سالم مي‌مانند و نمي‌پوسند و تفاوت اين دو از زمين تا آسمان است.

يكي از اين نمونه‌هاي سالم‌ماندن جسد، پيكر آيت‌اله مجتهدي مجاب است كه بعد از سي سال، وقتي به خاطر دفن پسرش در همان مرقد، قبر را شكافتند، متوجه شدند جسم آن عالم الهي سالم و دست‌نخورده است و همچنين فردي به نام احمد كه اشعار فضايل اميرالمؤمنين(ع) را مي‌خواند و بعد از مرگ در يكي از روستاهاي خوانسار دفن شده بود، ‌بعد از گذشت 20 سال از درگذشت او به واسطه تعريض جاده‌ كنار گورستان، متوجه سالم‌بودن جسم او مي‌شوند.

علاوه بر تقوا،‌در منابع ديني استمرار غسل جمعه و مقيد بودن بر آن از عوامل سالم ماندن جسم در قبر شمرده شده است.

مرحوم آيت‌اله حسيني تهراني در كتاب معادشناسي بحث مفصلي در اين خصوص و نحوه ارتباط روح و بدن بيان نموده و نپوسيدن بدن‌هاي مطهر پيامبران و ائمه طاهرين را مدعايي بر اين امر بيان كرده است.

‌سالم‌ماندن جسد بعد از يازده‌قرن
مرحوم آيت‌اله حاج آقا حسين مجتهدي كه در زمان ناصرالدين شاه قاجار مي‌زيسته است، مي‌نويسد: هنگام فرش كردن حرم مطهر حضرت معصومه‌(س) با سنگ‌هاي مرمر، در قسمت پايين‌ پاي حضرت روزنه‌اي به سرداب باز شد، و دو نفر از زنان صالحه، براي بررسي وضع داخل سرداب وارد آن شدند و در آنجا، سه پيكر مطهر تروتازه را ديدند كه گويي، همان روز، از دنيا رفته‌اند. اين سه نفر يكي بانوي ارجمند حضرت ميمونه‌(س) دختر موسي‌مبرقع و آن دو نفر، كنيزهايي به نامه‌هاي ام‌اسحاق و ام‌حبيب بوده‌اند.

سالم ماندن بدن شيخ صدوق
آرامگاه شيخ صدوق در طول ساليان بسيار و قرن‌هاي متوالي، ويران شده بود، مامقاني در كتاب تنقيح المقال مي‌نويسد: وقتي به دليل سيل و طوفان، سردابي كه مرحوم شيخ صدوق در آن مدفون بودند، ويران شد، بسياري از بزرگان كه از جمله آن‌ها پدر بزرگوار آيت‌اله‌العظمي مرعشي‌نجفي بود، جسدي را ديدند كه تمام اعضاي بدنش سالم و تازه به نظر مي‌رسيد، و با صورتي نيكو آرميده بود، بعد از تحقيق و تفحص كتيبه‌اي يافتند كه بر روي آن نوشته شده بود "هذا المرقد العالم الكامل المحدث، ثقة‌المحدثين صدوق‌الطائفه، ابوجعفر محمد بن علي بن حسين بن موسي‌ابن جعفر بن بابويه قمي ".
مرحوم آيت‌اله‌العظمي مرعشي‌نجفي‌ از پدرشان نقل مي‌كردند كه: من دست آن بزرگوار را بوسيدم و تقريبا بعد از نهصدسال دست ايشان بسيار نرم و لطيف بود.

پيكر سالم نوه دختري ملاصدرا
هنگامي كه از سوي خيابان انقلاب (چهارمردان) قم به سوي حرم حضرت معصومه (س) مي‌‌رويد، روبروي درب ورودي پاساژ كويتي‌ها، سنگ قبري برآمده در ميان پياده‌رو، خودنمايي مي‌كند، اين مرقد كسي نيست جز علامه حكيم متكلم و محدث فقيه ميرزا حسن لاهيجي، پسر حكيم عبدالرزاق لاهيجي كه مادرش دختر صدرالمتالهين مي‌باشد.
يافت شدن اين پيكر سالم، به زماني مربوط مي‌شود كه براي احداث ‌خيابان مزبور به جسد سالمي برخورد مي‌كنند، با مراجعه به علماي قم، آيت‌اله‌العظمي مرعشي‌نجفي‌ نسبت ايشان را تاييد مي‌كنند،‌ اما جاي تأسف است در طول روز هزاران نفر از كنار اين مرقد عبور مي‌كنند، بدون اين‌كه آن را بشناسند.
ميرزاحسن (كاشفي) لاهيجي، از حكما و محدثين بنام شيعه است كه داراي تأليفات گران‌سنگي چون‌ شرح صحيفه سجاديه، شمع يقين، اصول خمسه، سرّ مخزون يا اثبات الرجعه، حاشيه بر شوارق الافهام، رسالة في الغيبه، هديةالمسافر و... مي‌باشد.
اين عالم رباني در سال 1121 در قم وفات يافت. البته نام اصلي وي ميرزا حسن لاهيجي است و اشتهار او به كاشفي معلوم نيست.

مرحوم قطب راوندي
مرحوم سعيدبن هبة‌اله رواندي معروف به قطب راوندي در سال 573ه‌ق وفات نمودند و در حرم مطهر حضرت معصومه‌(س) به خاك سپرده شدند، بعد از 8 قرن هنگامي‌كه جهت تعمير حرم مطهر، در بخشي از صحن مطهر حضرت معصومه‌(س) با پيكر سالم و سيماي نوراني آيت‌اله قطب راوندي برخورد كردند، حضرت آيت‌اله مرعشي‌نجفي سنگ قبر بلندي بر فراز قبر او نهادند.

اينك آيت‌اله سيد محمد كاظم قزويني
در اخبار آمده بود كه 21 ارديبهشت سال جاري پيكر آيت‌اله سيد محمد كاظم قزويني بعد از 17 سال سالم از خاك بيرون آورده شد، او وصيت كرده بود كه او را در كربلا به خاك بسپارند و بعد از 17 سال جهت انتقال جسد به كربلا، متوجه شدند كه پيكر ايشان سالم است.
آيت‌اله سيد محمد كاظم قزويني داماد مرحوم آيت‌اله‌العظمي سيد ميرزا مهدي شيرازي از مراجع تقليد پيشين در نجف بودند.

سوال!
آیا برعکس این ماجرا هم صادق است؟ می شود گفت اگر جسدی سالم نماند پس صاحب جسد بی تقوا بوده؟ یا کمتر تقوا داشته؟

[=Times New Roman]سالم ماندن پیکر مطهر مرحوم آیت الله سید محمد کاظم قزوینی پس از 17 سال + فایل تصویری


پیکر مطهر عالم ربانی مرحوم آیت الله سید محمد کاظم قزوینی داماد مرحوم آیت الله العظمی سید میرزا مهدی حسینی شیرازی قدس سره، مولف موسوعه الامام صادق علیه السلام و کتاب من المهد الی اللحد به کربلای معلی منتقل شد.

این عالم جلیل القدر در تاریخ 12 شوال سال 1348هـ در کربلای معلی به دنیا آمد و در 15 جمادی الثانی سال 1415هـ در شهر مقدس قم از دنیا رفت و بدن مطهرشان نیز به صورت امانت درحسینیه ای در شهر مقدس قم مدفون گشت.

مسئله بسیار مهم این است که پس از مدت 17سال از ارتحال آن عالم ربانی و پیرغلام ابا عبدالله الحسین علیه السلام در جریان انتقال پیکرش به کربلای معلی بدن او را سالم و تازه می یابند و این در حالی بود که حتی کفنش هم سالم و از بین نرفته بود.

بزرگ مرجع جهان تشیع حضرت آیت الله العظمی حاج سید صادق حسینی شیرازی مدظله العالی بر بالین پیکر پاک ایشان حاضر شدند و فرمودند: این مساله، نتیجه محاسبه روزانه نفس است و جا دارد از این امر عبرت بگیریم و در راه خدا و ائمه اطهار علیهم السلام قرار گرفته، تا در دنیا و آخرت جاودانه بمانیم.

قابل ذکر است که پیکر پاک این عالم ربانی روز پنج شنبه 8 جمادی الثانی 1432ق (22/2/90) در شهر مقدس کربلا تشییع و در مقبره خاندان آیت الله العظمی شیرازی در حرم مقدس حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام دفن شد

لينك فيلم
http://shirazi.ir/php/upload/film/other/qazvini.flv

منجم باشی;123428 نوشت:
آیا برعکس این ماجرا هم صادق است؟ می شود گفت اگر جسدی سالم نماند پس صاحب جسد بی تقوا بوده؟ یا کمتر تقوا داشته؟

به نام خدا

از نظر بنده، تقریبا بله. حالا بی تقوا نه، ولی تقوا به اندازه نیاز برای حفظ جسد نبوده. ولی یک چیزی را باید دانست که عده ای خوششان بیاید یا نیاید، کار عالم بسیار سختگیرانه است و رسیدن به مراتب بالا خیلی سخت است. کسی هم که بپوسد، بعدا از قبر درش می آورند و دعوت پروردگارش را اجابت می کند.

aminj;123491 نوشت:
به نام خدا

از نظر بنده، تقریبا بله. حالا بی تقوا نه، ولی تقوا به اندازه نیاز برای حفظ جسد نبوده. ولی یک چیزی را باید دانست که عده ای خوششان بیاید یا نیاید، کار عالم بسیار سختگیرانه است و رسیدن به مراتب بالا خیلی سخت است. کسی هم که بپوسد، بعدا از قبر درش می آورند و دعوت پروردگارش را اجابت می کند.

و سوال دوم اینکه آیا می شود گفت هر جسدی که سالم بماند (بدون دستکاری انسان) نشان از تقوای صاحب آن است؟

با سلام و احترام

من شنيدم اگر كسي در تمام عمر غسل جمعه رو ترك نكنه جسدش بعد از مرگ سالم ميمونه و متلاشي نميشه.

آيا اين درسته و سند ديني داره يا نه؟

با تشكر

باسمه تعالی

خدمت همه دوستان و بزرگوارن سلام عرض میکنم.

راستش حقیر با عمل copy & paste های طولانی بشدت مخالفم.

ولی در پاسخ به پرسشهای جناب منجم باشی، مطلبی را یافتم که گذاشتن آن خالی از لطف نیست،

ان شاء الله که مفید واقع شود گرچه کمی طولانی است.

پیشاپیش عذرخواهی میکنم.:ok:

پرسش:


ادله فلسفي و اخلاقي نپوسيدن بدن در خاک را بيان فرماييد. آيا اين امتياز براي امثال ماها امکان پذير است؟

نپوسيدن اجساد برخي مردگان مي تواند علل گوناگوني داشته باشد.


مثلا در مناطق كويري مصر اجسادي پيدا شده اند كه بدون موميايي شدن


چندين هزار سال بدن آنها باقي مانده است. در اين گونه موارد عامل بقاء جسم



خشك شدن سريع بدن در اثر گرماي شنها و نمك موجود در آنهاست.



اجساد مردگان در درون برخي مرداب ها نيز نمي پوسند و علت آن



وجود گاز متان در اين مرادب هاست كه از فعاليت باكتريها جلوگيري مي كند.



اما در علمي شيعه و شهداي في سبيل الله و از جمله در ميان شهداي جنگ تحميلي


صدام عليه ايران ابدان پاكي ديده شده اند كه از پوسيدگي محفوظ مانده اند



در حالي كه اجساد آنها در هيچ شرايط ويژه اي نبوده است و مثل بقيه مردگان دفن شده بوده اند.


حتي در بين شهداي جنگ تحميلي اجسادي بوده اند كه بعثي ها آنها را بعد از پيدا كردن



روزها جلو آفتاب گذاشتند و ذره اي آثار پوسيدگي در آنها ديده نشد و حتي بر روي آنها اسيد ريختند



و باز اجساد تخريب نشدند. (به نقل از سردار باقري در يك برنامه تلويزيوني)

روشن است كه در چنين مواردي پاي عوامل ماوراء طبيعي در ميان است، نه عوامل طبيعي.


در روايات اهل بيت (ع) آمده است كه:



«... هر كس مي خواهد بدنش طعمه حشرات زيرزمين نشود در مسجد بسيار بماند و



هر كس مي خواهد جسدش سالم بماند و پوسيده نشود مساجد را نظافت كند ...». (بحار، ج 8، ص 145)


هم چنين گفته شده است كه مداومت بر غسل جمعه باعث بقاء جسم مي شود.

اما از نظر فلسفي شايد بتوان اين حقيقت را به اين گونه توجيه نمود:

در زمان حيات بين بدن و روح رابطه تدبيري و قيومي وجود دارد. يعني روح

حافظ حيات و وحدت و شخصيت بدن است. و اين ارتباط قابل تشديد و تعضيف است.

مثلا در حالت خواب اين ارتباط ضعيف تر مي شود. فلذا فرمودند: «ان النوم اخ الموت».

(مستدرك الوسايل، ج 5، ص 123) همين طور در حالت بيماري اين ارتباط تعضيف مي شود

در حالت بيهوشي و اغما بسيار ضعيف تر مي شود و در مرگ مغزي، ارتباط نفس و بدن

در حد ارتباط نفس نباتي با نبات است و نفس نباتي ادني مرتبه نفس آدمي است.

و بعيد نيست كه پايين تر از اين مرتبه نيز موجود باشد.

چرا كه نفس امري است ذومراتب و مشكك و ارتباط آن با بدن نيز تشكيكي است.

و شايد در افرادي كه اجسادشان نمي پوسد روح نوعي ارتباط ضعيف با بدن را حفظ مي كند.

الا اي حال نزاهت روح و قوت آن و اعمالي كه شخص در زمان حيات داشته است در بقاء جسم او مؤثر است.

شايد صورت مثالي و برزخي نظافت نمودن مساجد يا مداومت بر غسل جمعه كه حقايقي مجردند

قادر به تأثير در عالم ماده باشند. و اثر آنها در اين عالم همان حفظ جسد ميت است.

يعني نوعي اتصال بين جسد و اين حقايق مجرده ايجاد مي شود كه با مرگ منقطع نمي شود.

و به واسطه اين اتصال جسد حفظ مي شود.

اگر بقاء جسد بواسطه نوعي ارتباط بين نفس و بدن باشد در اين صورت نفس مي تواند

بخشي از تكامل طبيعي خود را از اين راه به دست آورد. چرا كه نفس دو گونه تكامل دارد

يكي از راه اعمال اختياري است و ديگري بواسطه حركت جوهري جسم است.

و اگر ارتباط بين بدن و نفس بعد از مرگ حفظ شود. نفس مي تواند برخي كمالات طبيعي را

از اين راه درست آورد. فلذا از ديدگاه كلامي مي توان اين بقاء جسم را نوعي لطف خاص الهي

به برخي بندگان تلقي كرد. و البته اين لطف خاص نتيجه اعمال خود آنهاست.

هم چنين اين احتمال وجود دارد كه صاحبان اين ابدان مطهره از اهل رجعت باشند.

يعني از كساني باشند كه در هنگام ظهور امام زمان (عج) زنده مي شوند و به ياري آن حضرت مي شتابند.

بنابراين مرگ اينگونه افراد را مي توان نظير مرگ اصحاب كهف دانست.

آنچه در توجيه فلسفي اين پديده به ذهن بنده حقير رسيد اگر درست باشد باز هم بخشي حقيقت است

و شكي نيست كه دست قدرت الهي در اين پديده دخيل است. و نوعي اعجاز الهي نشانه هاي غيبي

در اين گونه پديده ها مشهود است. و تنها صرف بقا جسم نيست.

مثلا وقتي جسد مطهر شهيد شيخ صدوق در اثر سيل هويدا شد كفنش پوسيده بود

ولي جسدش سالم بود و عورتين او با تار عنكبوت پوشيده شده بود.

و وقتي شاه اسماعيل دستمال را از سر حر بن يزيد رياحي باز كرد خون تازه از آن جوشيده

و وقتي روي جنازه شهداي جنگ تحميلي اسيد ريختند باز تخريب نشدند.

اينها را ديگر نمي تواند با صرف ارتباط ضعيف روح و جسم تبيين نمود. بلكه اينها اموري هستند

از سنخ داستان اصحاب كهف و سرد شدن آتش نمرود بر ابراهيم و بريده نشدن سر اسماعيل توسط چاقو و تولد عيسي از مريم باكره. و اينها آيات خدا هستند از يك طرف و بيانگر فضل و شرافت اين بندگان خدا هستند از طرف ديگر و ظهور اينگونه اعجازها و آيات سنت داير خدا بوده است از زمان حضرت آدم تا به امروز.

منبع : سایت معارف

احسنت و ممنون جناب عرشیان.
منظور من هم رسیدن به همین مطلب بود. اصل مطلب عجیب و غیر قابل قبول نیست. اما باید جوری بیان کنیم که شک و شبهه درش ایجاد نکنیم.
گرچه باز با قسمتی که عمومیت بخشی در آن هست چندان موافق نیستم. در همین حد که یک کرامت است احتمالا باید قبول کنیم و همه اهل حق هم کرامات یکسانی ندارند.
باز هم ممنون. جامع و کامل بود.

جسمی که از مس گناه در زمان حیات به اختیار حفظ شده در زمان ممات نیز از مس جانوران حفظ خواهد شد انشاالله

سلام

می خواستم بدونم تازه ماندن جسد بر اثر تقوا در قبر چه مزیتی دارد ؟؟

مگر ارتباط جسم و روح پس از مرگ قطع نمیشود ؟؟؟ که گفته شده

در روايات اهل بيت (ع) آمده است كه:


«... هر كس مي خواهد بدنش طعمه حشرات زيرزمين نشود در مسجد بسيار بماند و

هر كس مي خواهد جسدش سالم بماند و پوسيده نشود مساجد را نظافت كند ...». (بحار، ج 8، ص 145)

هم چنين گفته شده است كه مداومت بر غسل جمعه باعث بقاء جسم مي شود.

آیا منظور این هست که روح از بین رفتن جسم خود را مثلا بوسیله خورده شدن حشرات حس می کند و ارتباط روح و جسم به طور کامل از بین نمی رود و کسانی که جسمشان پوسیده می شود در اثر این حالت نوعی عذاب را در عالم برزخ حس خواهند کرد که همچین روایتی شده است ؟

این روایت نسبت به افرادی که جسدشان متلاشی شده مثلا سوخته است، چگونه تفسیری دارد ؟

با تشکر

:Gig:

موضوع قفل شده است