نقد و بررسی نظریه تکامل داروین

تب‌های اولیه

478 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال

naghad;109679 نوشت:
در ثاني شبيه سازي دي ان اي آني است نه تدريجي پس خرق عادت است.

سلام
اول اینکه گفته شد خلقت از دی ان ای یک گزینه از چند گزینه محتمل است
دوم اینکه خوارق عادات یا همان معجزات آنی الوقوع هستند
سوم خود ما که این مطلب را از روایات استنباط کرده ایم قائل به آنی بودن آن نیستیم شما قائلید ؟ ( کاسه از آش داغتر )
چهارم از هیچ یک از بیانات خلقت آدم ع که انسان اول هر دوره است نیامده که خلقت او آنی است بلکه روایات صراحت به تدریج دارند
موفق باشید

با سلام؛

حامد;109798 نوشت:
سوم خود ما که این مطلب را از روایات استنباط کرده ایم قائل به آنی بودن آن نیستیم شما قائلید ؟

از کی تا حالا شبیه سازی و تکثیر دی ان ای دوره های قبل تدریجی است؟
حامد;109798 نوشت:
چهارم از هیچ یک از بیانات خلقت آدم ع که انسان اول هر دوره است نیامده که خلقت او آنی است بلکه روایات صراحت به تدریج دارند

کدام آیه و یا حدیث صراحت به تدریج دارد؟ اینکه آدم از گل به وجود آمده صراحت به تدریج و نظریه تکامل است؟ اینکه همه انسان های کنونی نسل یک زوج هستند صراحت به تدریج است؟

naghad;109852 نوشت:
از کی تا حالا شبیه سازی و تکثیر دی ان ای دوره های قبل تدریجی است؟

سلام
شما در این مورد نظریه ای دارید ؟

naghad;109852 نوشت:
کدام آیه و یا حدیث صراحت به تدریج دارد؟ اینکه آدم از گل به وجود آمده صراحت به تدریج و نظریه تکامل است؟ اینکه همه انسان های کنونی نسل یک زوج هستند صراحت به تدریج است؟

تدریج قانون عالم ماده است مگر اینکه چیزی به اعجاز صورت گیرد . آیات اصل به اصل خلقت و تکثیر نسل آدم اشاره می کنند اما در روایات خلقت آدم ع مراحل خلقت و حتی مدت زمان تحقق وجود مادی آدم ع ذکر شده است ( به روایات خلقت آدم ع بخصوص تفسیر صافی ذیل آیه 30 بقره مراجعه کنید )
موفق در دقت و تامل

با سلام؛

حامد;109883 نوشت:
شما در این مورد نظریه ای دارید

نظر بنده همان نظر جناب داروین و سایر زیست شناسان است. اما گویا نظرات عجیبی از سوی افراد دیگر ارائه می شود که نیاز به دلیل بیشتر و قانع کننده تری برای آنها وجود دارد.

naghad;109888 نوشت:
نظر بنده همان نظر جناب داروین و سایر زیست شناسان است. اما گویا نظرات عجیبی از سوی افراد دیگر ارائه می شود که نیاز به دلیل بیشتر و قانع کننده تری برای آنها وجود دارد.

سلام
عجیب است که شما به نظریه تکامل داروین ایمان آورده اید اما تدریجی بودن خلقت انسان نخستین هر دوره را رد می کنید
در کجای نظریه تکامل پدید آمدن دفعی وجود دارد که مرتب تدریجی بودن خلقت انسان نخستین را رد می کنید ؟
شما که این نظریه به اصطلاح غریب را مطرح نکرده اید که بگویید بر اساس فلان آیه خلقت دی ان ای دفعی است . شما بر اساس اصول خودتان نمی توانید چنین اشکالی بکنید . بر اساس اصول ما هم عالم ماده عالم تدریج است و ادله نقلی هم از خلقت تدریجی آدم ع سخن می گویند
موفق در دقت

با سلام؛

حامد;109898 نوشت:
بگویید بر اساس فلان آیه خلقت دی ان ای دفعی است

نگفتم خلقت دی ان ای گفتم شبیه سازی دی ان ای. یعنی بر اساس نظر شما حداقل شبیه سازی و احیای دی ان ای دوره قبل باید دفعی باشد که خیلی عجیب است حتی عجیبتر از خلقت دفعی.

naghad;109906 نوشت:
نگفتم خلقت دی ان ای گفتم شبیه سازی دی ان ای. یعنی بر اساس نظر شما حداقل شبیه سازی و احیای دی ان ای دوره قبل باید دفعی باشد که خیلی عجیب است حتی عجیبتر از خلقت دفعی.

سلام
ما که جایی از شبیه سازی سخن نگفتیم . بلکه گفتیم روایات از جزئی از وجود انسان سخن می گویند که عامل پیدایش دوباره اوست . این جزء می تواند حدااقل دی ان ای باشد . یعنی دی ان ای آماده نه اینکه در متن خاک دی ان ای انسان شبیه سازی شود .
مگر عجیب بودن هم دلیل است . شما به هرچه در این عالم نگاه کنید مطالعه کنید تعجب می کنید از عظمت آفرینش و دقایق صنعت آن ووو خوب این چه ارتباطی با دفعی بودن یا نبودن دارد اخوی ؟
موفق باشید

با سلام؛

حامد;109914 نوشت:
ما که جایی از شبیه سازی سخن نگفتیم . بلکه گفتیم روایات از جزئی از وجود انسان سخن می گویند که عامل پیدایش دوباره اوست . این جزء می تواند حدااقل دی ان ای باشد . یعنی دی ان ای آماده نه اینکه در متن خاک دی ان ای انسان شبیه سازی شود

تبدیل شدن هر جزئی (هر چه که می خواهد باشد) به جانور بغیر از روش طبیعی نیاز به خرق عادت دارد که این شبهاتی که در پست های قبل مطرح کردم را ایجاد می کند و قانع کننده نیست.

naghad;109923 نوشت:
تبدیل شدن هر جزئی (هر چه که می خواهد باشد) به جانور بغیر از روش طبیعی نیاز به خرق عادت دارد که این شبهاتی که در پست های قبل مطرح کردم را ایجاد می کند و قانع کننده نیست.

سلام
1- در ابتدای خلقت دوباره موجودات عادتی وجود ندارد که خرق عادت صدق کند
2- هرچیز فوق العاده ای اعجاز به معنای مصطلح نیست
3- هرچیزی که ما نمی شناسیم خرق عادت نیست
4- در خرق عادت به معنای اعجاز دو شرط : دخالت صرف عامل معنوی و آنی بودن لازم است که حدا اقل دومین شرط در اینجا موجود نیست
به نظر بنده کلیت مطلب روشن است و ادامه بحث بی فایده مگر اینکه در صدد شکافتن جزئیات باشیم که بنده اطلاع ندارم مثل اینکه نحوه ایجاد موجودات از طبیعت با استفاده از تک سلولهای باقیمانده یا هر چیز دیگر جزء به جزء چگونه است و امثال آن
موفق باشید

(خدایا به امید تو! این از اولین پست در این تالار)

سلام
مطالب دوستان رو در مورد تکامل خوندم. مطالب بسیار جالبی بود. با وجود اینکه قبلا در این مورد زیاد فکر کرده بودم اما باز هم اینجا مطالب جدیدی وجود داشت. که لازم شد باز بیشتر بخونیم و بیشتر فکر کنیم.

چند مطلب رو جدا جدا یاد داشت کردم که به مجموع بحث ها اضافه کنم.

1- بحث مربوط به آیه 30 سوره بقره:

که فرشتگان عرض میکنند که : "قالوا اتجعل فیها من یفسد فیها" .........

گرچه یکی از نظرات در تفاسیر این هست که این حرف فرشتگان اشاره داره به موجوداتی که قبل از انسان میزیسته اند اما اگر مراجعه کنید به تفسیر المیزان یا تفسیر موضوعی قرآن آیة الله جوادی آملی می بینید این نظر به اعتبار نظر های دیگه مطرح نشده و بیشتر به نظر میاد این حرف فرشتگان اشاره به ماهیت انسان داره که به خاطر زندگی اجتماعی و شهوت و غضب و ... مستعد فساد هست و یا حتی دیدگاه جالبتری که چون خداوند هم این فساد رو منکر نشده شاید این فساد فقط به همون فساد تکوینی اشاره داره

پس این حرف که قبل از آدم انسان های دیگری بودن که نسبت ما ناقص بودن و بعد کامل شدن معایبشون از بین رفته از روی این آیه قابل برداشت نیست. اینطور نیست که انسان هایی قبل از آدم بودن که مشکلی داشتن و بعد خدا مجبور شده باشه آدم رو بیافریند

2- رد پذیری نظریه داروین:

نظریه داروین همونطور که یکی از دوستان هم گفتن الآن پارادایم غالب علم خودش رو تشکیل میده. طبیعی هست که نظریات اینچنینی همیشه مخالفت هایی باهاش میشه. نظریاتی که به دنبال تفسیر و توجیه همه چیز هستند
اما این مخالفت ها حداقل برای ما که در دایره این علم هستیم اصلا معتبر و قابل توجه نیستند. در واقع مصداق همون لم یکن شی مذکورا هستن واقعا. بنابراین این حرف که در مواجه با نظریه تکامل (بهتره دیگه نگیم نظریه داروین!) بخوایم تاکید کنیم بر مخالفت های جسته و گریخته کار معقولی نیست

با کشف dna هم در واقع این نظریه وارد فاز تازه ای شد. به طوری که امروز دیگه راحت میشه شباهت ها نسل های مشترک اقوام و انسان ها رو به راحتی با dna بررسی کرد. پس اینی که یکی از دوستان گفته بودن با کشف dna این نظر رد شده در واقع برعکس هست و این نظر تقویت شده.

اما آیا این نظریه قطعا درسته؟!
نه!
فراموش نکنید سالهای سال، همه دانشمندان تابع هیئت بطلمیوسی بودن! و حتی کوچکترین مواردی که در آسمان شب می دیدند رو هم میتونستن با این پارادایم توجیه کنند. اما یه روزی مشخص شد همه این مدت در اشتباه بودن! هنوز سالهایی که بشر در اشتباه بود بیشتر از سالهایی هست که فهمید این زمین هست که به دور خورشید میچرخه!
بنابراین شاید شاید شاید یه روزی این نظریه جای خودش رو به نظریه دیگری بده. البته امکان اینکه برگریدیم به عقب در علم خیلی کم هست

3- خلقت انسان در قرآن دفعی یا تدریجی؟
بر اساس آیاتی که من در نظرم هست، واقعا از دید من که شاید تحت تاثیر نظریه تکامل باشه، نمیشه قسم خورد روی هیچ آیه ای که به معنی خلقت دفعی انسان باشه. برعکس این ایده هم در ذهن آورده میشه که حداقل جسم انسان خلقت تدریجی داشته.
اما این وسط یک استثنا در آیات هست که علامه طباطبایی به زیبایی اشاره کردن و اون هم مقایسه خلقت آدم و حضرت عیسی هست که "ان مثل عیسی عند الله کمثل آدم"

اینجا یک سوال مهم مطرح هست. اینکه وجه تشابه عیسی و آدم در چیست؟ آیا این تشبیه اشاره به نحوه خلقت داره یا صرفا اشاره به متولد شدن بدون پدر.

جواب این سوال حقیقتا از عهده من خارج هست اما اگر این تشابه فقط به بی نیازی تولد عیسی(ع) از پدر بوده، این حرف حرف قشنگی هست که بگیم همونجور که احتمالا حضرت عیسی هم مراحل تدریجی جنینی رو در بدن حضرت مریم گذرونده آدم ابوالبشر هم مراحل تدریحی تکامل جسم رو در دامان طبیعت گذرونده

4- نظریه داروین یا نظریه تکامل

نکته ای که دوستان قبل از بحث باید واقعا بهش مسلط بشن اینه که بدونن اصلا این نظریه تکامل چی میگه. آیا همون نظریه تنازع بقا هست؟ انتخاب طبیعی ؟ یا چی؟
حقیقت اینه که این نظریه بسیار بسیار وسیع شده. اینکه از اساس این تنوع چطور به وجود میاد، جهش چیه و آیا فقط جهش مسئول تنوع هست و .....

اما چیزی که دوست دارم بگم و دیدم خیلیها درش سو برداشت دارن اینه که:
نظریه تکامل نمیگه که ما از نسل میمون هستیم!
میمون ها هم الآن در اوج تکامل خودشون هستن، همونطور که ما انسان ها هم در این اوج هستیم و ماهی ها هم و ....
بلکه بهتره بگیم طبق این نظریه ما و میمون ها، جد مشترکی داریم

پس ما از نسل شامپانزه نیستیم بلکه موجودی وجود دارد (احتمالا) که شماپانزه ها از نسل اون هستن و ما انسان ها هم همینطور و بعد از اون موجود ما و میمون ها مسیر متفاوتی از تکامل را طی کردیم.

(یک نتیجه مهم که شاید بعدا به درد بخوره اینه که پس اگر امروز ما انسان ها از روی کره زمین بریم، میمون ها دیگه تکامل پیدا نمیکنند و بشن آدم! بلکه اونها همونقدر متکامل هستند که ما آدم ها! درست مثل یک سیب رسیده و یک پرتغال رسیده!)

5- انسان اشرف مخلوقات است؟

حقیقت اینجاست که اگر منظور حیثیت طبیعی انسان هست، با قطعیت باید بگیم که انسان اشرف مخلوقات نیست.
از بعد طبیعی، در هیچ زمینه ای انسان اشرف مخلوقان نیست. از نظر بقا در طبیعت حشرات از ما جلوتر هستن، از نظر بینایی عقاب بهتره، از نظر بویایی سگ بهتره، از نظر قدرت فیل بهتره و ....

تنها و تنها این تفکر انسان هست که باعث شده ما متفاوت باشیم. اما همین تفکر هم نتونسته بقا انسان رو بهتر از مثلا مورچه ها بکنه!!

پس تازه این تفکر هم به شرطها و شروطها میتونه باعث برتری انسان بشه.
خلاصه اینکه زیادی مغرور نشید که انسان اشرف مخلوقات هست!

6- انسان شناسی؛ انسان چیست؟

این قسمت مهمترین قسمت هر بحث علمی و فلسفی هست. پایه فلسفه و علم انسان شناسی هست.
تو این بحث هم درک صحیح از انسان میتونه مشکل ما رو حل کنه.
تو این پست وارد این بحث نمیشم اما خطوط اصلی بحث بعدیم این هست که ببینیم انسان چیست؟ جایی که خداوند میفرمایند انسان منظور چه موجودیست؟
آیا جسم انسان بدون روح هم مصداق انسان هست؟
روج چیه؟ چطور به وجود میاد؟
.
.
.
.
.

(برای اولین پست خیلی هم زیاد شد!)

منجم باشی;112398 نوشت:
(خدایا به امید تو! این از اولین پست در این تالار) سلام

سلام جناب دکتر.
به سایت اسک دین خوش آمدید.
از حضورتان در این سایت بسیار خوشحال شدم.

منجم باشی;112398 نوشت:
اما اگر مراجعه کنید به تفسیر المیزان یا تفسیر موضوعی قرآن آیة الله جوادی آملی می بینید این نظر به اعتبار نظر های دیگه مطرح نشده و بیشتر به نظر میاد این حرف فرشتگان اشاره به ماهیت انسان داره که به خاطر زندگی اجتماعی و شهوت و غضب و ... مستعد فساد هست و یا حتی دیدگاه جالبتری که چون خداوند هم این فساد رو منکر نشده شاید این فساد فقط به همون فساد تکوینی اشاره داره

سلام
و با خوش آمد به شما برادر گرامی
عرض شود که اگر فرشتگان با توجه به ماهیت انسان این بیان را عرضه داشتند می بایست به ابعاد وجودی دیگر او مثل استعداد والای او برای رسیدن به مقامات عالیه هم اشاره می کردند . خلاصه بنده ترجیحی بین این دو قول نمی بینم ( اطلاع از سابقه انسانهای ادوار قبل و اطلاع از اقتضائات ماهیت انسان ) دلیلش هرچه باشد علت این کلام منافرت وجود قدسی فرشتگان با افعال پر شر و نقص انسانهاست لذا اشاره ای به ابعاد مجانس وجود خود که همان تقدس مقدسین از نوع انسان است نکردند .

منجم باشی;112398 نوشت:
پس این حرف که قبل از آدم انسان های دیگری بودن که نسبت ما ناقص بودن و بعد کامل شدن معایبشون از بین رفته از روی این آیه قابل برداشت نیست. اینطور نیست که انسان هایی قبل از آدم بودن که مشکلی داشتن و بعد خدا مجبور شده باشه آدم رو بیافریند

بنابر نظریه مطرح شده نوع انسان ادوار حیات متعدد و متکرری بر پهنه گیتی داشته و دارد بلکه بر اساس اصولی این ادوار بی پایان است .
منجم باشی;112398 نوشت:
اما این مخالفت ها حداقل برای ما که در دایره این علم هستیم اصلا معتبر و قابل توجه نیستند. در واقع مصداق همون لم یکن شی مذکورا هستن واقعا.

در حوزه بعضی علوم هم نه تنها تجربیات جزئی صاحبان علوم تجربی بلکه تعقلات اندیشمندان بزرگ هم چیزی به حساب نمی آید بلکه تنها شهود حقیقت است که اعتبار دارد .
سعی و تلاش بعضی متدینین در نشان دادن عدم مخالفت نظریه تکامل با مباحث دینی نیز راهی جهت اقناع تجربه پرستان نیست بلکه بیان واقعیت است

منجم باشی;112398 نوشت:
فراموش نکنید سالهای سال، همه دانشمندان تابع هیئت بطلمیوسی بودن! و حتی کوچکترین مواردی که در آسمان شب می دیدند رو هم میتونستن با این پارادایم توجیه کنند. اما یه روزی مشخص شد همه این مدت در اشتباه بودن! هنوز سالهایی که بشر در اشتباه بود بیشتر از سالهایی هست که فهمید این زمین هست که به دور خورشید میچرخه!

شما که اهل علم هستید نباید از این کلی گوییها داشته باشید . شاید هیئت بطلمیوسی بنا را بر گردش خورشید به دور زمین گذاشته بود ( که مطابق واقع بود نه حقیقت ) اما این هیئت ابعاد مثبت بسیاری هم داشت . محاسبات ریاضی و هندسی در هیئت بطلمیوسی بسیار دقیق بود و آثار ارزشمندی بر آن مترتب می شد که از جمله آن محاسبه دقیق گردش ماه و خورشید و حتی محاسبه گردش سیاره ها و ستارگان آسمان شب می توان نام برد
منجم باشی;112398 نوشت:
جواب این سوال حقیقتا از عهده من خارج هست اما اگر این تشابه فقط به بی نیازی تولد عیسی(ع) از پدر بوده، این حرف حرف قشنگی هست که بگیم همونجور که احتمالا حضرت عیسی هم مراحل تدریجی جنینی رو در بدن حضرت مریم گذرونده آدم ابوالبشر هم مراحل تدریحی تکامل جسم رو در دامان طبیعت گذرونده

این حرف خوبیه
منجم باشی;112398 نوشت:
پس تازه این تفکر هم به شرطها و شروطها میتونه باعث برتری انسان بشه. خلاصه اینکه زیادی مغرور نشید که انسان اشرف مخلوقات هست!

منظور از انسان در اینجا نوع انسان است نه فرد . لذا شرافت آنرا باید بر اساس متکاملین آن سنجید و به حسب بیانات دینی متکاملین از نوع انسان نه تنها از حیوانات بلکه از فرشتگان هم برترند .
اگر بخواهیم نوع انسانی را به حسب استعداد تکامل هم بسنجیم او برترین است .
موفق باشید

سلام

نقل قول:
سلام
و با خوش آمد به شما برادر گرامی
عرض شود که اگر فرشتگان با توجه به ماهیت انسان این بیان را عرضه داشتند می بایست به ابعاد وجودی دیگر او مثل استعداد والای او برای رسیدن به مقامات عالیه هم اشاره می کردند . خلاصه بنده ترجیحی بین این دو قول نمی بینم ( اطلاع از سابقه انسانهای ادوار قبل و اطلاع از اقتضائات ماهیت انسان ) دلیلش هرچه باشد علت این کلام منافرت وجود قدسی فرشتگان با افعال پر شر و نقص انسانهاست لذا اشاره ای به ابعاد مجانس وجود خود که همان تقدس مقدسین از نوع انسان است نکردند .


این مطلب رو طبق نظر همون دو بزرگ گفتم، البته تا جایی که خاطرم هست آیة الله جوادی آملی استدلالی مطرح نکردن که چرا این نظر رو پسندیدن اما در تفسیر المیزان توضیحات خوبی داره

نقل قول:
بنابر نظریه مطرح شده نوع انسان ادوار حیات متعدد و متکرری بر پهنه گیتی داشته و دارد بلکه بر اساس اصولی این ادوار بی پایان است .

اینکه قبل از انسان موجودات (حتی تمدن هایی) بودن و از بین رفتن شاید اما اینکه بگیم اونها ناقص بودن و بعد ما نوع کاملترش هستیم جای بحث داره. و یا بدتر از اون یه همچین برداشتی از یکی از پست ها داشتم که اینطور تصور کنیم که اون ها هدف رو تامین نکردند و حالا خدا انسان رو ساخته....

در مورد تدام خلقت که حرفی درش نیست اما اینکه انسان ها باشند و کره زمین بستگی به این داره که ما تا آخرش چیزی به اسم زمین باقی بذاریم :Cheshmak:

نقل قول:
در حوزه بعضی علوم هم نه تنها تجربیات جزئی صاحبان علوم تجربی بلکه تعقلات اندیشمندان بزرگ هم چیزی به حساب نمی آید بلکه تنها شهود حقیقت است که اعتبار دارد .
سعی و تلاش بعضی متدینین در نشان دادن عدم مخالفت نظریه تکامل با مباحث دینی نیز راهی جهت اقناع تجربه پرستان نیست بلکه بیان واقعیت است

این حرف ما رو میکشونه به بحث پارادایم و تعریف اون و ... که خودش سالها عمر میخواد!!
بحث اینه که فعلا نظریه غالب که در چارچوب اون به پرسش ها پاسخ میدیم و حوادث طبیعی گذشته و آینده رو پیشبینی میکنیم (یکی از تعاریف پارادیم) همین نظریه تکامل هست.
البته هر پارادایمی نواقصی داره که همین نواقص راه شکسته شدن و رفتن به پارادایم بزرگتر رو فراهم میکنه.
همین
اعتبار نظریه تکامل همین حد هست.

نکته مهم اینکه در بررسی یه نظریه علمی، یک گزاره فلسفی و ... دانشمند بدون هیچ پیش زمینه ای وارد میشه.
یعنی حتی اگر در قرآن صریح آمده بود که تکامل غلط است و یا برعکس در زمانی که قرار هست وارد آزمایشگاه بشیم و تحقیق کنیم به قصد رد تکامل پا نمیذاریم. گرچه که اعتقاد قلبیمون چیز دیگری باشه
بنابراین من در رد یا تائید نظریه تکامل و تطابق اون با قرآن هیچ تعصبی ندارم. (البته این تلاش من هست و احتمالا نمیتونم اینقدر هم بی طرف باشم)

نقل قول:
شما که اهل علم هستید نباید از این کلی گوییها داشته باشید . شاید هیئت بطلمیوسی بنا را بر گردش خورشید به دور زمین گذاشته بود ( که مطابق واقع بود نه حقیقت ) اما این هیئت ابعاد مثبت بسیاری هم داشت . محاسبات ریاضی و هندسی در هیئت بطلمیوسی بسیار دقیق بود و آثار ارزشمندی بر آن مترتب می شد که از جمله آن محاسبه دقیق گردش ماه و خورشید و حتی محاسبه گردش سیاره ها و ستارگان آسمان شب می توان نام برد

دقیقا برای فرار از این ایراد، یک جمله رو اضافه کردم اونم اینکه تمام آنچه را که میدیدند توجیه میکردن و هنوز هم برای هر ستاره شناسی آسون ترین راه محاسبات همون هست.
منتها بحث بر سر رد پذیری نظریات علمی هست. که هرچقدر هم در ظاهر توانا باشن اما! این توانایی در حیطه دید ما مطرح هست و اگر دایره دید ما وسیع بشه (مثل ظهور تلسکوپ) اون وقت معلوم نیست این نظریات به قدرت خودشون باقی بمونن
مثلا شاید روزی ما به سیارۀ زمین گون! در منظومه ای دور دست رسیدیم و اونجا تونستیم تاریخ خودمون رو ببینیم!!!
به هر حال با وجود قدرت زیاد این نظریه این رو هم میدونیم که نظریات علمی ردپذیری دارند

نقل قول:
منظور از انسان در اینجا نوع انسان است نه فرد . لذا شرافت آنرا باید بر اساس متکاملین آن سنجید و به حسب بیانات دینی متکاملین از نوع انسان نه تنها از حیوانات بلکه از فرشتگان هم برترند .
اگر بخواهیم نوع انسانی را به حسب استعداد تکامل هم بسنجیم او برترین است .

عرض کردم اگر از حیثیت طبیعی بخواید بسنجید نه انسان اشرف مخلوقات نیست و هیچ برتری بر هیچ موجودی نداره!
اما در مجموع با در نظر گرفتن همه ابعاد انسان از جسم و روح و روان بله انسان میتونه برترین باشه
لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنسَانَ فِي أَحْسَنِ تَقْوِيم
ثُمَّ رَدَدْنَاهُ أَسْفَلَ سَافِلِينَ
إِلَّا الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ فَلَهُمْ أَجْرٌ غَيْرُ مَمْنُونٍ

شرط برتری همین ایمان و عمل صالح هست. و الا جسم انسان کافر با جسم انسان مومن از نظر فیزیولوژی که تفاوتی نداره.

منجم باشی;112543 نوشت:
اینکه قبل از انسان موجودات (حتی تمدن هایی) بودن و از بین رفتن شاید اما اینکه بگیم اونها ناقص بودن و بعد ما نوع کاملترش هستیم جای بحث داره. و یا بدتر از اون یه همچین برداشتی از یکی از پست ها داشتم که اینطور تصور کنیم که اون ها هدف رو تامین نکردند و حالا خدا انسان رو ساخته.... در مورد تدام خلقت که حرفی درش نیست اما اینکه انسان ها باشند و کره زمین بستگی به این داره که ما تا آخرش چیزی به اسم زمین باقی بذاریم

سلام
باید ادوار گذشته را مانند این دوره در نظر گرفت که از مراتب نازله ای در فکر و فرهنگ آغاز شده و به مراتب بالاتر رسیده اند اما هر دوره بعد نسبت به دوره قبل متکاملتر است چه اینکه انسان اول هر دوره دربردارنده تمام استعدادات ادوار قبلی در خود است پس زمینه تکامل بیشتری دارد

منجم باشی;112543 نوشت:
نکته مهم اینکه در بررسی یه نظریه علمی، یک گزاره فلسفی و ... دانشمند بدون هیچ پیش زمینه ای وارد میشه. یعنی حتی اگر در قرآن صریح آمده بود که تکامل غلط است و یا برعکس در زمانی که قرار هست وارد آزمایشگاه بشیم و تحقیق کنیم به قصد رد تکامل پا نمیذاریم. گرچه که اعتقاد قلبیمون چیز دیگری باشه بنابراین من در رد یا تائید نظریه تکامل و تطابق اون با قرآن هیچ تعصبی ندارم. (البته این تلاش من هست و احتمالا نمیتونم اینقدر هم بی طرف باشم)

به نظر ما بیانات دقیق اسلامی ( که خیلی با احتیاط هم مطرح شده اند ) اطلاعات بیشتری درباره گذشته به ما می دهند مثلا همین مساله ادوار متوالی حیات بشر بر کره زمین به صراحت در بعضی روایات آمده اند مثلا :
امام باقر (ع) به جابربن یزید می گوید:


گویا تو گمان می كنی كه خداوند فقط این عالم را آفرید و بس و همچنین گمان می كنی كه خداوند بشری غیر از شما نیافریده است؛ آری به خدا قسم!خداوند هزار هزار عالم و هزار هزار آدم آفرید و تو در آخر این عالم ها و آدم ها هستی› ...(صدوق،خصال،ج2،ص450؛بحارالا نوار،ج63،ص82-83)

از حضرت علی ( علیه السلام ) پرسیدند





:

پیش از آدم ابوالبشر چه کسی بود ؟ حضرت علی فرمودند : " آدمی دیگر ! خداوند 1000 عالم و 1000000 آدم آفریده است و تو در آخرین عالم و سلسه ی آخرین آدمیان هستی ! " ( کتاب روح و ریحان ، ص 133





) .

مانند آن روایت از امام باقر _ علیه السلام _ در الخصال ، ج2 ، ص 652 نیز نقل شده است





.

از امام صادق(ع) روایت شده که به راوی فرمود





:

«




شاید شما گمان می‌کنید که خدا غیر از شما هیچ بشری دیگری نیافریده است! نه، چنین نیست، بلکه هزار آدم آفرید که شما از نسل آخرین آنها هستید».(صدوق، توحید، ج 1، ص 277.)

نیز از امام باقر(ع) روایت شده





:

«




خدا از روزی که زمین را آفرید، هفت عالم را در آن خلق کرد (و سپس منقرض کرد) که هیچ یک از آن عوالم از نسل آدم ابوالبشر نبودند. خداوند همه آن¬ها را از پوسته روی زمین آفرید و نسل بعد از نسل دیگر ایجاد کرد و برای هر یک عالمی بعد از عالم دیگر پدید آورد تا در آخر، آدم ابوالبشر را بیافرید و ذریه‌اش از او جدا ساخت».(صدوق، خصال، ج 2، ص 652، ح 54
اما بحث ادوار در محافل علمی صرف گمانه زنی است و ظاهرا هیچ مدرکی برایش طرح نشده است .
منجم باشی;112543 نوشت:
شرط برتری همین ایمان و عمل صالح هست. و الا جسم انسان کافر با جسم انسان مومن از نظر فیزیولوژی که تفاوتی نداره.

بله دین به افقهای برتر دعوت می کنه
موفق باشید

مدتی هست که این تاپیک تحرکی نداشته!!! یه تحرک اساسی بهش بدیم!

یک بازی:

دوستان می تونید این بازی رو به روش های مختلف خودتون هم انجام بدید.

روی یک صفحه کاغذ، 3 تا نقطه رو در نظر بگیرید. نقطه اول رو 1 و 2 بنامید. نقطه دوم را 3 و 4 و نقطه آخر رو هم 5 و 6 .

حالا یک نقطه تصادقی دیگه رو روی همون صحفه انتخاب کنید.

حالا با کمک یک تاس یه عدد تصادفی بین 1-6 به دست بیارید. مثلا فرض کنید تاس اول عدد 2 رو نشون بده.

بین نقطه تصادفی چهارم و نقطه 1و2 یک نقطه در حد وسط دو نقطه بذارید.

دوباره تاس رو بندازید. مثلا اگر 5 اومد بین نقطه جدید و نقطه 5 یک نقطه بذارید و این کار رو برای دفعات زیاد انجام بدید.
--------------------------------------------------

من برای سهولت کار یک برنامه در matlab مینویسم و این کار رو برای 1 ملیون نقطه انجام میدم.

شما حدس بزنید نتیجه چی میتونه باشه/؟ حدودا بگید

منتظر جوابتون هستم! قطعا ادامه پست نظر شما رو در مورد خیلی چیزها عوض خواهد کرد!

با سلام؛

منجم باشی;119699 نوشت:
شما حدس بزنید نتیجه چی میتونه باشه/؟ حدودا بگید

هیچ چیز جز اینکه نقاط حاصل داخل مثلث را پر می کنند و در مرکز متراکم تر می شوند.

از دوستان داروین پژوه کس دیگه ای نمیخواد حدس بزنه؟

متاسفانه از قرار مباحث جدید و علمی زیاد طرفداری اینجا نداره

و اما نتیجه بازیی که به "بازی آشوب" یا chaos game معروف هست رو ببینیم:

یه بار دیگه یادآوری کنم که چیکار کردیم:
ما چند نقطه تصادفی رو انتخاب کردیم. بعد از یک تاس استفاده کردیم برای تولید چند عدد تصادفی تا بر اساس اون نقطه هایی رو روی صفحه بکشیم. یعنی یک قراردادی گذاشتیم و سپس با یک مکانیسم کاملا تصادفی کار رو شروع کردیم:

نتیجه حیرت آور هست!!! این شکل رو با 10 ملیون نقطه من کشیدم. برنامه m فایل این رو برای کسایی که با MATLAB آشنا هستن دارم اگه خواستید میدم خدمتتون.

خوب حالا نظرتون چیه؟ نظم چیه؟ بی نظمی و تصادف چیه؟ آیا میشه از فرایند های تصادفی به نتایج فوق منظم! رسید؟

برای توضیح اضافه عرض کنم که شکل بالا یک شکل فرکتالی هست یعنی تا چندین مرحله اگر هر گوشه این شکل رو بزرگ کنید و زوم کنید باز هم همون شکل اول تولید میشه. برای همین من بهش میگم فوق منظم.

ادامه بحث منوط به پاسخ این پرسش مهم هست:
نظم چیست؟

منجم باشی;120229 نوشت:
نظم چیست؟

سلام
این خیلی جالبه . اگر از این مطلب بخواهیم مبنایی برای نظم بیان کنیم آنستکه : هر نظمی بر پایه نظمی دیگر است .
موفق باشید

نکته اول اینکه نظم رو اینطور تعریف کنیم (از زبان علامه جعفری نقل به مضمون)
نظم این است که از هرچیزی در هر زمان هرچیزی به وجود نیاد! به زبان ساده اینکه شما یقیین دارید که هرگز از درخت سیب پرتغال به دست نمیاد یعنی نظم
----------------------------------

اما درسی که از بازی آشوب میگیریم
1- وجود اجزا بی نظم در یک سیستم الزاما نتیجه نهایی رو بی نظم نمیکنه
2- میشه با کمک فرایند های بی نظم و تصادفی که انرژی کمتری رو صرف میکنند و هوش احتیاج ندارند!! به نتایج منظم هم رسید

-----------------------------------------

حالا سوال مهم اینه، راز منظم شدن نتیجه بازی ما در کجا بود؟ چرا با وجودی که همه چیز تصادفی بود اما نتیجه منظم بود؟

نقل قول:
حالا سوال مهم اینه، راز منظم شدن نتیجه بازی ما در کجا بود؟ چرا با وجودی که همه چیز تصادفی بود اما نتیجه منظم بود؟
به خاطر شکل اولیه که منظم بود

چون قوانین اولیه و خصوصیات فیزیکی اون شکل اولیه منظم بود بقیه نظما از نظم اولیه ایجاد شدن

منتقد;120335 نوشت:
به خاطر شکل اولیه که منظم بود

چون قوانین اولیه و خصوصیات فیزیکی اون شکل اولیه منظم بود بقیه نظما از نظم اولیه ایجاد شدن


شکل اولیه هم تصادفی بود. من نقاط تصادفی رو مثل مثلث متساوی الاضلاع انتخاب کردم. میتونید شما یه جور دیگه انتخاب کنید. به هر حال 3 نقطه در صفحه میشه مثلث

سلام و عرض ادب خدمت منجم باشی گرامی
دوست عزیز

قرارداد شما موجب نظم شده
کما اینکه در مثال تایپ میمون شما قرار داد کردید که هر عمل میمون منجر به پیدایش فقط حروف شود نه هر شکلی

شما قرارداد کردید نقطه ای را درفاصله نصف هر نقطه تصادفی علامتگذاری کنید
صفحه شما قرار داد است
تعداد نفاط اولیه شما هم محدود بود
محدوده عدد تصادفی شما هم قرار داد است بین ا تا 6
اینها یعنی نظم
و اینکه علامت را فقط با نقطه علامتگذاری کنید
تصادف یعنی اینکه من هر علامتی بخواهم یا نخواهم به تصادف مختار باشم

از هرج ومرج چیزی بوجود نمی آید
ولی از هرج ومرج میتوان نظم استخراج کرد منتها این استخراج شما باید منظم و قانونمند باشد

متشکرم

منجم باشی;120332 نوشت:
میشه با کمک فرایند های بی نظم و تصادفی که انرژی کمتری رو صرف میکنند و هوش احتیاج ندارند!! به نتایج منظم هم رسید

سلام
ما فکر می کنیم بی نظم است . من فکر می کنم اینجا هم نظمی است که ما از درکش عاجزیم .
موفق باشید

حامد;120479 نوشت:
سلام
ما فکر می کنیم بی نظم است . من فکر می کنم اینجا هم نظمی است که ما از درکش عاجزیم .
موفق باشید

بهتون توصیه میکنم حتما ادامه مطلب رو بخونید. هدف من رو برعکس متوجه شدید.

یه بار دیگه برگردیم به بازی و نتیجه.

ما یک شکل داریم که فوق العاده منظم هست.
حالا فرض کنید شما میخواید یه همچین ساختاری رو بسازید. شما یک کارفرما هستید و میخواید از چند کارگر برای ساخت این ساختار استفاده کنید.

2 راه وجود داره:

1- از همون ابتدا نقشه نهایی رو بدین دست کارگر ها و از اونها بخواید این رو بسازن. یعنی لازمه این روش اینه که شما از کارگر هایی استفاده کنید که مثل شما با جزئیات طرح آشنا هستند. و بعد اونها نقطه به نقطه ظرایف این طرح رو رعایت کنند.

2- شما یک قانون و پیشفرض کلی میذارید و کارگر هایی رو استخدام میکنید که لازم نیست از جزئیات کار شما آگاه باشند و فقط یک چیز باید بلد باشن اینه وسط دو نقطه رو تشخیص بدن.

--------------------------------

حالا سوال اینه:

کدوم کارفرما باهوش تر بوده؟ کدام یکی هزینه کمتری خرج خواهد کرد؟

اجازه بدید دیگه منتظر پاسخ شما نشم و بحث رو به یک جایی برسونم.

شکلی که در بازی ایجاد شد. نمونه زیبایی هست از اشکالی به اسم فرکتال که احتمالا باهاش آشنا هستید. وجود ساختار های فرکتالی در طبیعت اولین بار این فکر رو برای مقایسه این بازی با خلقت موجودات به ذهن من انداخت.

همونجور که دوستان گفتند، با وجود اینکه مکانیسم های تصادفی در این بازی بود اما قواعدی هم وجود داشت. و راز این نظم نهایی در وجود همان قواعدی هست که زیرکانه در ابتدا قرار داده شده.

حالا برگریدم به تکامل.

ما با یک فرایندی مواجه هستیم که در ظاهر موتور محرکی دارد که تصادفی است. یعنی جهش و نتایج حاصل از آن. و این جهش ها با فرایند غیرهوشمند دیگری که اسمش رو تنازع بقا میذاریم منجر به پیشرفت موتور تکامل شده و حالا شده این!

آنچیزی که از ابتدا فراموش کردیم، اینه که در بازی تکامل هم قواعد ثابت و مشخصی بود که همه این بازی بر دوش آن قواعد میچرخید. این قواعد چیزی نیست جز همون ساختار خاص ملکول دی ان آ و زبان 4 حرفی ژن.

دقت کنید. آن کسانی که کل پدیده تکامل رو تصادفی میدونند، درست مثل ما هستند وقتی که بازی آشوب رو تصادفی می بینیم. یعنی کسی که تکامل رو تصادفی میبینه، فقط به کارگر های این ساختار داره نگاه میکنه.

من میخوام بگم به کارفرمای این ساختار نگاه کنید.

یه سری نکات ظریفی می مونه که بعد در بحث بهش میرسیم

0---------------------------------------------------------0

(این مطلب در ادامه تاپیک دیگریست به تکامل مربوط نیست)
اما چرا از نظم حرف زدم!

اصل ماجرا از این سوال بود که در برابر 2 سوال که از نظر من توانایی علم در پاسخ ندادن به آن مثل هم هست استیفن هاوکینز، 2 جواب متمایز میدهد.

یک: آیا خدا هست؟ آیا خدا برای آفرینش لازم است؟
دو: آیا بجز انسان موجود هوشمند دیگری هست؟

در جواب یکی از دوستان فرمودند که علت این تفاوت این است که با توجه به دانش ما احتمال اینکه اگر شرایط فراهم شود باز هم انسان هایی به وجود بیایند زیاد است.

دقیقا این جواب، پاسخ خوبی بود. اما راه رو برای این بحث باز کرد که الآن من شروع کردم.

به جمله بالا و تعریف نظم دقت کنید.

تعریف نظم این بود که شما بدونید در هر زمانی از هر چیزی هر چیزی به وجود نمیاد. و جمله بالا دقیقا مصداقی از همین تعریف هست. اطمینان از اینکه اگر همین شرایط فراهم شود باز هم همین می شود یعنی اطمینان از نظم!

استیفن هاوکینز چون طبیعی دان قابلی است در وجود نظم هیچ شکی ندارد!

با سلام؛

منجم باشی;120507 نوشت:
ما یک شکل داریم که فوق العاده منظم هست. حالا فرض کنید شما میخواید یه همچین ساختاری رو بسازید. شما یک کارفرما هستید و میخواید از چند کارگر برای ساخت این ساختار استفاده کنید. 2 راه وجود داره: 1- از همون ابتدا نقشه نهایی رو بدین دست کارگر ها و از اونها بخواید این رو بسازن. یعنی لازمه این روش اینه که شما از کارگر هایی استفاده کنید که مثل شما با جزئیات طرح آشنا هستند. و بعد اونها نقطه به نقطه ظرایف این طرح رو رعایت کنند. 2- شما یک قانون و پیشفرض کلی میذارید و کارگر هایی رو استخدام میکنید که لازم نیست از جزئیات کار شما آگاه باشند و فقط یک چیز باید بلد باشن اینه وسط دو نقطه رو تشخیص بدن. -------------------------------- حالا سوال اینه: کدوم کارفرما باهوش تر بوده؟ کدام یکی هزینه کمتری خرج خواهد کرد؟

در روش اول کارفرما قطعا با هوش است. اما در روش دوم دو حالت وجود دارد: یا کارفرما با هوش است یا اینکه اصلاً وجود ندارد! این بستگی به این دارد که قوانین وضعی باشند مانند قوانین راهنمایی که باعث نظم در حرکت ماشین ها می شود، یا غیر وضعی باشند. قوانین حاکم بر هندسه مسطحه غیر وضعی هستند اما باعث ایجاد نظم در اشکال هندسی می شوند مثلاً مجموع زوایای داخلی هر مثلثی 180 درجه است.

naghad;120522 نوشت:
با سلام؛

در روش اول کارفرما قطعا با هوش است. اما در روش دوم دو حالت وجود دارد: یا کارفرما با هوش است یا اینکه اصلاً وجود ندارد! این بستگی به این دارد که قوانین وضعی باشند مانند قوانین راهنمایی که باعث نظم در حرکت ماشین ها می شود، یا غیر وضعی باشند. قوانین حاکم بر هندسه مسطحه غیر وضعی هستند اما باعث ایجاد نظم در اشکال هندسی می شوند مثلاً مجموع زوایای داخلی هر مثلثی 180 درجه است.



سلام

این حرف شما درست است. در حالت دوم دو حالت وجود دارد. البته باید قبول کرد که اگر در حالت دوم کارفرما باهوشی وجود داشته باشد از کارفرما حالت اول باهوشتر بوده

در مورد اینکه چه جور قوانینی منجر به نظم خواهند شد، سوال خوبی هست. چیزی که من میتونم بهتون بگم اینه که برای یک مربع به این نتیجه نمی رسید:

یعنی می بینید که این الگوریتم گاهی و نه همیشه! منجر به ایجاد فرکتال میشه.

پس صرفا اینطور نیست که با هر شکل هندسی به این برسیم

اما یک نکته می مونه، حالا کارفرمای تکامل هوشمنده یا غیرهوشمند؟

تا اینجا به عنوان کسی که قصد داره ثابت کنه کارفرمای تکامل یک موجود هوشند هست، فکر میکنم قدم خوبی برداشتم که نشون دادم این کارفرما بر خلاف نظر کسایی که همه چیز رو به تصادف و تنازع بقا نسبت میدن میتونه برعکس تصور اونها خیلی هم هوشمند باشه.

پس قدم بعدی اینه که بتونیم ثابت کنیم حتما هوشمند است یا اینه نمیتواند هوشمند نباشد.

با سلام،

منجم باشی;120526 نوشت:
در مورد اینکه چه جور قوانینی منجر به نظم خواهند شد، سوال خوبی هست. چیزی که من میتونم بهتون بگم اینه که برای یک مربع به این نتیجه نمی رسید

در میان سیارات منظومه شمسی هم فقط در زمین حیات وجود دارد.
منجم باشی;120526 نوشت:
اما یک نکته می مونه، حالا کارفرمای تکامل هوشمنده یا غیرهوشمند؟

آیا اگر کارفرما هوشمند باشد خود نیازمند دلیل نیست؟ آیا اینکه حیات روی زمین نمی تواند با تصادف محض ایجاد شود ولی کارفرمای آن که این حیات ذره ای از قدرت اوست می تواند با تصادف و یا خود به خود به وجود آمده باشد قابل قبول است؟

^

خوب قدم اول که از نظر من مهم بود این بود که بگم، تصادفی بودن جزئیات یک پروسه؛ نه دلیل قطعی بر بی نظم بودن مقصد هست نه مبدا. یعنی مثالی آوردم که بگم میشه مبدا و مقصد قانونمند بود ولی برای رسیدن به مقصد تصادفی رفتار کرد.

این رو هم بگم فقط میخواستم یک تشابهی در ذهن ایجاد کنم و گرنه هیچ evidence برای اینکه تکامل هم همین روند رو داشته ندارم. من این مطلب رو نوشته بودم و برای یک ژورنال معتبر فیزلوژی فرستادم. اتفاقا ادیتور مجله هم جواب داد که من روی این مطلب فکر کردم تا بجای شما براش evidence پیدا کنم. و گفته بود اگر شاهدی برای این مطلب وجود داشت قطعا چاپ میکرد چون این تشابه واقعا بین تکامل و بازی آشوب وجود داره. خلاصه اینکه این مطلب من ارزشی بیشتر از یک تمثیل فعلا نداره.

الهم صلی علی محمد و آل محمد؛نظریه داوین باطل شد.


[=Times New Roman]نظریه داروین مردود شد!

[=Times New Roman]تا کنون هیچ نظریه ای به شکل علمی نظریه داروین را مردود اعلام نکرده است.
[=Times New Roman]از نظر اسلامی نیز فقط با ذکر برخی آیات نکاتی کلی گفته شده است که اقناع کننده نبوده و همیشه این سوال باقی مانده است که آیا می شود نظریه داروین را رد نمود یا باید آن را بدون چون و چرا پذیرفت.

[=Times New Roman]نظریه داروین که بر استدلالی منسجم و در هم تنیده شکل گرفته است،هر تفکری را وادار به پذیرش واقعیت داشتن آن می کند.
[=Times New Roman]جدای از اگثر کسانی که این نظریه را پذیرفته اند در مقابل عده ای از پذیرش این نظریه ابا داشته و البته در توجیه عدم پذیرش خود هیچ دلیل و برهان قاطع و درستی را ارائه نداده اند و صرفا بر اساس تعصب و کلی گویی از بحث آن به خیال بی اهمیت بودن تبری می جسته اند.

[=Times New Roman]نظریه داروین به اندازه کافی توانایی این دارد که اذهان زیادی را اقناع نماید لذا با انکار بی دلیل و برهان علمی نمی توان فقط برحسب علاقه نداشتن به پذیرش آن و شاید چندشناک دانستن،آن را رد نمود.

[=Times New Roman]استاد حسن امرائی عبدُوَلی پژوهشگر روانشناسی در طول مطالعات و پژوهش های بنیادی خود نظریه ای را ارائه نموده اند که اولا دنیای روانشناسی را متحول می نماید و ثانیا دلیلی محکم و علمی برای ابطال نمودن نظریه داروین به حساب می آید.

[=Times New Roman]ذهن جنبه مادی دارد:

[=Times New Roman]نظریهمادی بودن ذهن که از سوی این دانشمند بزرگ ارائه گردیده است گستره روانشناسی و بسیاری قواعد بنیادی آن را زیرو رو می کند .

[=Times New Roman]نکته جال توجه اینه ایشان جسم را بخشی از ذهن می داند یعنی کالبد انسانی و حیوانی جزء ذهن بحساب می آید.

[=Times New Roman]این نظریه ذهن را بطور گسترده مادی دانسته و از یک روی آن را در قسمت اعظمی میان انسان و حیوان مشترک می داند.

[=Times New Roman]ایشان (پرفسور امرائی) علت انحراف چالز داروین را کاملا طبیعی دانسته و البته بر ذهن شگرف ایشان صحه می گذارد در عین حال بر اساس این نظریه (مادی بودن ذهن)، نظریه داروین را مردود می داند.

[=Times New Roman]آیا واقعا ذهن جنبه مادی دارد؟

[=Times New Roman]جسم انسان بخشی از ذهن او می باشد دلیل انحراف داروین همین نکته بوده است.

[=Times New Roman]استاد امرائی ضمن صحه گذاشتن بر این نظریه ،اضافه نمودند که بیان جزئیات این نظریه منوط است به باز گشایی مباحث حافظه و مباحث دیگر از قبیل ارتباط پیچیده خودآگاهی و ناخودآگاهی که در حال حاضر آن را در قالب اثر روانشناختی خود در دست نگارش دارند و نیز بخاطر بررسی ها و پژوهش های سیاسی که از دیگر میدان های فعالیت ایشان و البته از اصلی ترین مشغولیت های وی است ، از ارائه جامع آن در زمانی دیگر خبر داد.

[=Times New Roman]شایان ذکر است که بدون دانستن جزئیات و به صرف مادی دانستن ذهن ،نظریه داروین کاملا باطل به حساب می آید.

darvin;140945 نوشت:
از نظر اسلامی نیز فقط با ذکر برخی آیات نکاتی کلی گفته شده است که اقناع کننده نبوده و همیشه این سوال باقی مانده است که آیا می شود نظریه داروین را رد نمود یا باید آن را بدون چون و چرا پذیرفت.

این تئوری تنها با پشتوانه سیاسی زنده بود و ادامه حیات داد والا این تئوری که بر پایه تغئیر تعداد کروموزومها در هر حیوان استوار گردیده حتی از لحاظ بیولوژیستها جنبه طنزگونه داشت.

تحلیل ارائه شده از طرف اسلام بر عکس آنچه که ذکر کردید پاسخگوی نیازهای مادی و معنوی ابناء بشر بوده وهست .
بشری که وقتی می شنود اجدادش میمون و کوالا بوده اند و... چه پاسخی گرفته که او را از نهیلیسم باز دارد و به زندگیش معنی ببخشد؟

همانطوریکه ذکر شد این تئوری از تائید همه جانبه و نفوذ سیاسیون در غرب به قوت خود باقی ماند همانطوریکه تئوریهای فروید چنین دوران طلائی ای را گذراند والا خود داروین میدانست که اگر تنها چند ژن از یک کروموزومش جابجا میشد حسرت هم نژاد شدن با میمونها برایش آرزو میشد و در این حال این شخص می آید نظریه تغئیر تعداد کروموزوم را میدهد تا سیاست سیاسیون مسیر لازم را طی نماید!!
والسلام
یاحق

bina88;140954 نوشت:
[=times new roman]این تئوری تنها با پشتوانه سیاسی زنده بود و ادامه حیات داد والا این تئوری که بر پایه تغئیر تعداد کروموزومها در هر حیوان استوار گردیده حتی از لحاظ بیولوژیستها جنبه طنزگونه داشت.

دوست عزیز تمام جامعه نظریه داروین را قبول دارند تمام اساتید زیست شناسی اونو تایید می نمایند تمام جوانان امروز بر اون صحه می گذارند امروز دنیا پاسخ علمی می طلبد نه صرفا ذکر یک آیه و یک حدیث به طور کلی گویی.
تا کنون هیچ کس پاسخی بر پایه علم و اثبات علمی در رد این نظریه ارائه نکرده است.

درست است که اسلام برای همه چیز پاسخ دارد اما کلی گویی است باید آنها را به صورت علم روز بیان نمود که تا کنون هیچ کدام از عالمان ما قدرت این را نداشته اند و متاسفانه فقط حدیث حقظ می کنند.
دنیای ما پاسخ آکادمیک می خواهد اسلام نیاز به دفتع آکادمیک دارد.

darvin;140945 نوشت:
شایان ذکر است که بدون دانستن جزئیات و به صرف مادی دانستن ذهن ،نظریه داروین کاملا باطل به حساب می آید.

سلام
فلاسفه ذهن را مجرد ( غیر مادی ) می دانند و برای آن ادله محکم زیادی هم دارند . از این مطلب که بگذریم رابطه مادی بودن ذهن با نظریه داروین و رد آن چیست ؟

darvin;140971 نوشت:
دوست عزیز تمام جامعه نظریه داروین را قبول دارند تمام اساتید زیست شناسی اونو تایید می نمایند تمام جوانان امروز بر اون صحه می گذارند امروز دنیا پاسخ علمی می طلبد نه صرفا ذکر یک آیه و یک حدیث به طور کلی گویی. تا کنون هیچ کس پاسخی بر پایه علم و اثبات علمی در رد این نظریه ارائه نکرده است.

خوب است که خودتان می فرمایید نظریه نه قانون . نظریه یعنی چیزی که اثبات قطعی نشده لذا نمی توان از آن بعنوان قانون یاد کرد .
استدلال به پذیرش یک نظریه توسط عموم یک استدلال علمی نیست . اگر همه آنها با همان ادله داروین پذیرفته بودند باز یک چیزی در حالیکه خیلی ها اسم نظریه داروین را هم نمی دانند .
برعکس ادعای شما در مورد عدم نقد علمی نظریه داروین تا جایی که ما در منابع مختلف دیده ایم دانشمندان بزرگی بر این نظریه نقد علمی کرده اند
و اما بیانات دینی اگر به دست اهلش بیفتد و در آن دقت شود صرفا کلی گویی نیست
موفق باشید
موفق باشید

حامد;140997 نوشت:
سلام
فلاسفه ذهن را مجرد ( غیر مادی ) می دانند و برای آن ادله محکم زیادی هم دارند . از این مطلب که بگذریم رابطه مادی بودن ذهن با نظریه داروین و رد آن چیست ؟

خوب است که خودتان می فرمایید نظریه نه قانون . نظریه یعنی چیزی که اثبات قطعی نشده لذا نمی توان از آن بعنوان قانون یاد کرد .
استدلال به پذیرش یک نظریه توسط عموم یک استدلال علمی نیست . اگر همه آنها با همان ادله داروین پذیرفته بودند باز یک چیزی در حالیکه خیلی ها اسم نظریه داروین را هم نمی دانند .
برعکس ادعای شما در مورد عدم نقد علمی نظریه داروین تا جایی که ما در منابع مختلف دیده ایم دانشمندان بزرگی بر این نظریه نقد علمی کرده اند
و اما بیانات دینی اگر به دست اهلش بیفتد و در آن دقت شود صرفا کلی گویی نیست
موفق باشید
موفق باشید

دوست گرامی:
1- فلاسفه گفته اند مجرد خب الان یکی نظریه داده مادی است/این یک نقطه امید در پویایی علمی محسوب میشه حالا اثباتش در جای خود
2- میگید نظریه و مردم و هم میگن نظریه و قانون نیست/درسته اما قنون نیست ولی در رد آن قانونی وجود ندارد پس مهمه.
3- گفته اید دانشمندان بزرگی بر این نظریه نقد نوشته اند /کجاست آیا علمی و آکادمیک است؟ آیا اقناع کننده است و بقول خودتون آیا "قانون" است؟ پس نیست.
4- فرموده اید که بیانات قرآن اگر دست اهلش بیافته صرفا کلی گویی نیست.شما این اهلش را سراغ دارید پس سراغ ندارید.
برادر من مشکل ما اینه که فقط دوست داریم لج کنیم من هم نظریه داروین را قبول ندارم این استاد بزگوارهم قبول نداره اما کجا و چه کسی توانسته به شکل علمی اونو رد کنه ؟کجاست؟
پس نیست.

قرآن همچنا کلی گویی است والته پاسخگو ولی جامعه مبخاد که گفته های قرآن در قالب علمی بیان بشه پس نشده.



درآخر هم دلیل ارتباط مادی بودن ذهن با رد شدن نظریه داروین را بفرمایید از خود ایشان بپرسید هرچند در خود مطلب به اون اشاره سده.

darvin;141019 نوشت:
درآخر هم دلیل ارتباط مادی بودن ذهن با رد شدن نظریه داروین را بفرمایید از خود ایشان بپرسید هرچند در خود مطلب به اون اشاره سده.

سلام
1- اثبات مادی بودن ذهن را ترقی علمی نمی دانیم . امثال ایشان باید ادله محکم فلاسفه را هم رد بفرمایند
2- ما در جای خودش بحث کرده ایم و ثابت کرده ایم که نظریه داروین با نظریه دین مخالف نیست .
3- بنده فکر می کردم شما از مشروح نظریه ایشان مطلع هستید . حالا از کجا معلوم که این نظریه ارزش علمی داشته باشد . به نظر بنده همین که بنیانش مادی بودن ذهن است خودش از اساس غلط است
موفق باشید

darvin;140971 نوشت:
دوست عزیز تمام جامعه نظریه داروین را قبول دارند تمام اساتید زیست شناسی اونو تایید می نمایند تمام جوانان امروز بر اون صحه می گذارند امروز دنیا پاسخ علمی می طلبد نه صرفا ذکر یک آیه و یک حدیث به طور کلی گویی. تا کنون هیچ کس پاسخی بر پایه علم و اثبات علمی در رد این نظریه ارائه نکرده است.

تمام جامعه نظریه داروین را قبول دارند ؟!!
و یا دانشمندان همگی پذیرفته اند ؟

پس چطور این از تئوری خارج و یک اصل علمی نشده ؟

darvin;140971 نوشت:
درست است که اسلام برای همه چیز پاسخ دارد اما کلی گویی است باید آنها را به صورت علم روز بیان نمود که تا کنون هیچ کدام از عالمان ما قدرت این را نداشته اند و متاسفانه فقط حدیث حقظ می کنند. دنیای ما پاسخ آکادمیک می خواهد اسلام نیاز به دفتع آکادمیک دارد.


چگونگی پیدایش عالم خلقت زمانی برای انسان مفهوم پیدا میکند که ابتدا دلیل پیدایش خود را فهمیده باشد
ولی
اگر بخواهیم ابتدا دلیل پیدایش عالم خلقت را بجوئیم تا به دلیل پیدایش و خلقت خود به یک نتیجه ای برسیم
این مسیر را معکوس طی کرده ایم .


در اسلام اول دلیل خلقت انسان توصیف میشود و بعد دلیل خلقت جهان را میتوانیم بفهمیم و چیزی نیست جز معرفت خداوند.

یعنی دلیل خلقت جهان خلقت این است که میسر میسازد شناخت خالق را برای انسان.

در این شناخت علوم مختلف کاربرد دارند و...

ولی داروین عکس این موضوع را میرود. اول به سراغ جهان میرود و دلیل تکثر موجودات را مورد بحث قرار میدهد بعد بدنبال رابطه ی بین اینها میگردد و نهایتا این تئوری را ارائه میدهد.

این تئوری اثبات نشد . فاصله بین گونه های مختلف جاوری به حدی زیاد است که حتی اگر تصور کنیم تکثر صورت گرفته این تکثر نمیتوانسته بدون تسلط یک وجود عالم و دانا صورت گرفته باشد.

یاحق

حامد;141115 نوشت:
سلام
1- اثبات مادی بودن ذهن را ترقی علمی نمی دانیم . امثال ایشان باید ادله محکم فلاسفه را هم رد بفرمایند
2- ما در جای خودش بحث کرده ایم و ثابت کرده ایم که نظریه داروین با نظریه دین مخالف نیست .
3- بنده فکر می کردم شما از مشروح نظریه ایشان مطلع هستید . حالا از کجا معلوم که این نظریه ارزش علمی داشته باشد . به نظر بنده همین که بنیانش مادی بودن ذهن است خودش از اساس غلط است
موفق باشید


اگر ذهن ذاتا مادی باشد باز قبول نداری؟ خنده داره
اگر شما در جای خودش بحث کرده ای الانم ارائه بده/یک قاون یا قاعده علمی که مساله ای را رد یا اثبات نموده باشد باید براحتی و در همه جا قابل ارائه باشد/پس نتونستید اثبات کنید و گرنه منم همینجوری نظریه داروین را قبول ندارم.

نکته دیگر اینکه شما مثل اینکه نگاه علمی ندارید بلکه نگاه تعصبی دارید که یعنی اصلا از واقعیت به کلی دورید بحث علمی جای تعصب و احساس نیست.

شما پیشرفت تفکر را ترقی نمی دانید یعنی فقط دوست دارید همه چیز به حال خودش باقی بمونه چرا؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

این بحث مادی بودن ذهن را با مادیگرایی اشتباه نگیرید اینجا بحث روی بخشی از آفربنش است که ماده نام دارد ربطی به مادی و مهنوی ندارد.

و در آخر اینکه بنده سواد کافی در این زمینه ندارم یا این آقا درست گفته یا نادرست/مهم اینه که حرف ها منطقی باشد با تعصب نپذبریم و با تعصب رد نکنیم

راستی ادله فلاسفه برای مجرد بودن ذهن چیه؟
پش نمیدونی فقط شنیدی.

darvin;140945 نوشت:

[=Times New Roman]تا کنون هیچ نظریه ای به شکل علمی نظریه داروین را مردود اعلام نکرده است.
[=Times New Roman]از نظر اسلامی نیز فقط با ذکر برخی آیات نکاتی کلی گفته شده است که اقناع کننده نبوده و همیشه این سوال باقی مانده است که آیا می شود نظریه داروین را رد نمود یا باید آن را بدون چون و چرا پذیرفت.


با سلام و احترام
[=&quot]نظريه تكامل (Evolution[=&quot]) روي‏كردهاي گوناگوني را در ميان زيست شناسان (Biologists[=&quot])، فيلسوفان علم (Scicnce Philosophersof[=&quot]) و عالمان ديني (Religious sclolars[=&quot]) برانگيخته است. اين نظريه از بدو پيدايش تاكنون مراحل متعددي را پشت سر گذاشته و همواره مورد نقد و اصلاحاتي واقع شده كه اهم آنها عبارتند از: (1) لاماركسيسم، (2) نئولاماركسيسم، (3) داروينيسم، (4) نئوداروينيسم، (5) موتاسيونيسم.[=&quot]

[=&quot] الف) از منظر زيست شناختي (Biologic[=&quot]): اشكالات متعددي بر نظريه تكامل وارد ساخته‏اند، از جمله آنكه با تمام تلاش‏هايي كه داروين در جمع‏آوري شواهد بر نظريه خويش به عمل آورده، از تفاوت‏هاي عمده و اساسي بين انسان و اجداد حيواني مورد ادعاي وي (ميمون) غافل بوده است. و برخي از اين تفاوت‏ها كه «والاس» (Wallace[=&quot]) به آنها اشاره كرده عبارتند از:[=&quot]
[=&quot] (1) فاصله عميق ميان مغز و قواي دماغي انسان و ميمون،[=&quot]
[=&quot] (2) تمايز زباني آشكار بين انسان و ميمون،[=&quot]
[=&quot] (3) استعداد و توانايي آفرينش هنري در انسان،[=&quot]
[=&quot] (4) عدم تفاوت مغزي بين انسان متمدن كنوني و قبايل بدوي كه داروين آنها را حلقه فاصل بين انسان متمدن و ميمون خوانده است. (علم و دين، ايان باربور (Barbour Ian[=&quot])، ترجمه بهاءالدين خرمشاهي، ص 99 - 141). [=&quot]

darvin;141274 نوشت:
اگر ذهن ذاتا مادی باشد باز قبول نداری؟ خنده داره اگر شما در جای خودش بحث کرده ای الانم ارائه بده/یک قاون یا قاعده علمی که مساله ای را رد یا اثبات نموده باشد باید براحتی و در همه جا قابل ارائه باشد/پس نتونستید اثبات کنید و گرنه منم همینجوری نظریه داروین را قبول ندارم. نکته دیگر اینکه شما مثل اینکه نگاه علمی ندارید بلکه نگاه تعصبی دارید که یعنی اصلا از واقعیت به کلی دورید بحث علمی جای تعصب و احساس نیست. شما پیشرفت تفکر را ترقی نمی دانید یعنی فقط دوست دارید همه چیز به حال خودش باقی بمونه چرا؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ این بحث مادی بودن ذهن را با مادیگرایی اشتباه نگیرید اینجا بحث روی بخشی از آفربنش است که ماده نام دارد ربطی به مادی و مهنوی ندارد. و در آخر اینکه بنده سواد کافی در این زمینه ندارم یا این آقا درست گفته یا نادرست/مهم اینه که حرف ها منطقی باشد با تعصب نپذبریم و با تعصب رد نکنیم راستی ادله فلاسفه برای مجرد بودن ذهن چیه؟ پش نمیدونی فقط شنیدی.

سلام
عجیب است که شما از چند و چون این نظریه جدید اطلاع ندارید اما به ظن و گمان از آن دفاع می کنید .
در خصوص تجرد روح به این تاپیک مراجعه فرمایید :
http://www.askdin.com/showthread.php?t=12381
و در خصوص نظریه داروین و مباحث ما به این تاپیک مراجعه کنید :
http://www.askdin.com/showthread.php?t=943&page=6
از پست 60 به بعد را مطالعه کنید
موفق باشید

«فيزيكو» (Phisico) طبيعي دان آلماني و متخصص در تاريخ طبيعي انسان (Antropologist) مي‏گويد: «پيشرفت‏هاي محسوسي كه علم تاريخ طبيعي انسان نموده، روز به روز خويشاوندي انسان و ميمون را دورتر مي‏سازد.»(علي اطلال المذهب المادي، فريد وجدي 103 - 108)
اساساً تئوري‏هاي علمي برآيند مشاهدات صرف و تحويل پذير به داده‏هاي حسي نيست، بلكه تئوري‏ها برآيند هم‏كنشي داده‏هاي حسي و بر ساخته‏هاي ذهني دانشمند است. بنابراين نظريات علمي، اكتشافات محض نيستند و جنبه اختراعي نيز دارند. از اين‏رو نمي‏توان اين‏گونه نظريات را نسخه طابق النعل بالنعل واقعيت و عينيت خارجي دانست.

[=&quot](علم و دين، ايان باربور، مترجم بهاءالدين خرمشاهي، ص 169 - 244)

در ميان عالمان ديني و ديگر دانشمنداني كه در پي تبيين ديدگاه اسلام پيرامون نظريه تكامل بر آمده‏اند، روي‏كردهاي گوناگوني يافت مي‏شود كه به اختصار عبارتند از:
1- ادعاي اينكه قرآن به صراحت از تكامل تدريجي و تحوّل انواع و پيوستگي نسلي دم زده است (خلقت انسان، دكتر سحابي).
2- رد تئوري تحولي خلقت (تفسير الميزان ، ج 4 ، ص 153 - ج 9 ، ص 8 - ج 16 ، ص 269).
3- توجيه‏پذيري نظريه تكامل از طريق آيات قرآن در صورت اثبات آن در علم.(داروينيسم يا تكامل انواع، جعفر سبحاني، نيز: فيلسوف نماها، مكارم شيرازي).
4- در صورت اثبات نظريه تكامل در مورد ديگر جانداران، انسان حساب جداگانه و مستقلي دارد و پيوستگي نسلي با ديگر حيوانات ندارد.( خلقت انسان از نظر قرآن، معارف قرآن، خداشناسي، انسان‏شناسي، كيهان‏شناسي، محمدتقي مصباح يزدي).

در اين جا با مختصر توضيحاتي به ذكر ديدگاه علامه طباطبايي مي پردازيم:
1- اساسا تئوري تكامل از نظر تجربي ثابت نگرديده است، و وفاق و اجماعي (Conseuse) بر آن نيست.
2- آيات قرآن با صراحت و نص قطعي از هيچ يك از دو نظريه ثبات انواع (Fixism) و تحول انواع (Transformism) دم نزده است. ليكن ظاهر آيات مربوط به خلقت انسان با ديدگاه اول انطباق دارد.
3- ظواهر كتاب و سنت تا زماني كه با حجت ديگري در تعارض نيفتد به حجيت خود باقي هستند.
4- با توجه به مقدمات فوق نمي‏توان از مدلول ظاهري آيات قرآن در اين باره دست كشيد. ( تفسيرالميزان مراجع ياد شده).

هادي;142021 نوشت:
اساساً تئوري‏هاي علمي برآيند مشاهدات صرف و تحويل پذير به داده‏هاي حسي نيست، بلكه تئوري‏ها برآيند هم‏كنشي داده‏هاي حسي و بر ساخته‏هاي ذهني دانشمند است. بنابراين نظريات علمي، اكتشافات محض نيستند و جنبه اختراعي نيز دارند. از اين‏رو نمي‏توان اين‏گونه نظريات را نسخه طابق النعل بالنعل واقعيت و عينيت خارجي دانست.

سلام
اگر انصاف بدهیم این اشکال بر فهم دینی هم وارد است . یعنی فهم علماء از متون دینی طابق النعل بالنعل نیست . تنها در اینجا بیان صریح بی قید معصوم است که راهگشاست که اغلب یافت نمی شود چه اینکه حضرات مامورند به اندازه عقول سخن بگویند .
موفق باشید

سلام دوست عزیزم.داروین گفت که انسان از میمون زاده شده,تو حرف خدا که در قرآن(سوره اعراف آیه10)فرموده را قبول داری یا داروین؟من نظریه داروین را قبول دارم که موجودی بر اثر تغییرات طبیعی به موجودی دیگر تبدیل میشود اما خلقت انسان هیچ ربطی به میمون ندارد,انسان در طول این مدت زندگی بر روی خاکی هیچ تغییری در چهره و اندازه قد نداشته.میدانی چرا؟چون هیچ فسیلی یافت نکردند و برعکس آن بنگریم برای تمامی موجودات به جز انسان فسیل یافت شده.فقط آدمی از نظر رنگ پوست تغییر کرده.

سلام.

دوست عزیز بهتره کمی ریزبینانه تر به مسائل نگاه کنید

خیلی خوب از نظریه داروین استفاده میکنن تا تفکرات خودشون رو غالب کنن

در مورد پیشرفت فیزیکی ما مسئله ای داریم تحت عنوان تکامل زیست محیطی.
یعنی بدن شما در مقابل سرمای زیاد شروع به لرزیدن میکنه تا به وسیله متابولیسمی خواص کالری رو در سطح بدن بسوزونید و تولید گرما کنید.
میتونید ببینید که این لرزیدن در افرادی که بدنشون پوشیده از مو هست کمتره.
چون این افراد به محض قرار گرفتن در سرما موهای بدنشون سیخ میشه و در نتیجه هوایی که بین این موها به دام میافته موجب گرم نگه داشته شدن بدنشون میشه.

این یک مکانیزم زیست محیطی.یعنی بدن اون فرد نسبت به توانایی هایی که داره راه حل خودش رو برای گرم نگه داشتن داره، بدن من راه حل خودش رو.

پس تکامل وجود داره اما یادتون باشه از نوع زیست محیطی نه اندام سازی

حالا اینکه مغزی وجود نداشته باشه و به یک باره یا حتی طی میلیارد ها سال شکل بگیره این مسئله جهش ژنتیکی رو برمیتابه که اگر مقداری تحقیق کنید میبینید که هیچ جهش ژنتیکی مفید نبوده و همیشه مضراتی رو در بر داشته و هیچگاه باعث ایجاد عضو مفیدی نشده که ما بخوایم تکامل مغز انسان رو نشونه جهش بدونیم.

پس نه تکامل قادر به ساختن عضو جدیدیه و نه جهش.

حالا بهتره نگاهی به قران بندازیم که خداوند میفرماید افرادی از ستمگران و بدکاران را به خوک و بوزینه (نزادی از میمون) تبدیل کرده ایم
که البته تفاسیر از قران شده که میگن خداوند منظورش تبدیل جسمی نبوده بلکه تبدیل رو حی بوده
اما بنده تحقیقاتی رو داشتم که بهم ثابت شده این میمونها هستند که از نسل انسانهای بد و پلید افریده شده اند اما نه انسانها از نسل میمونها.

و حال اینکه اگر ما نظریه داروین رو در سالهای مدرسه خوندیم و اینکه این نظریه به صراحت رد شد چرا هنوز داروینیستها (عده ای در امریکا و جهان که نظریه داروین رو قبول دارن) هنوز رو این مسئله مانور میدن

این بحث شاید باورش سخت باشه اما مستقیما به مذاهب برمیگرده
به طور خلاصه میگم کسی که بخواد به حقیقت پی ببره خودش دنبالش میره

اساسی ترین و بنیادی ترین تفکر بی خدایی و شیطان پرستی در دل نظریه داروین نهفته شده.
چون اگر شما باور کنید که ابتدا تک سلولی و موجود ابزی بودید،کم کم به کرم،ماهی،دوزیست و... تبدیل شدید و الان به چنین جایگاهی از خرد و منطق رسیدید کم کم به این نتیجه میرسید که این جهان بر حسب اتفاق شکل گرفته و ایجاد شده چون هر چقدر هم که پیچیده باشه به پیچیدگی 1 سانتی متر از مغز انسان نمیرسه.

پس با پذیرش نظریه داروین وجود خدا رو منکر میشید همونطور که میبینید دپارتمانی که در ایالات متحده امریکا داروینیسم هستند همگی اصالت ماده رو هم قبول دارن و منکر وجود خداوند مهربان هستند

موفق و پیروز باشید

s.v3;186308 نوشت:
سلام.

دوست عزیز بهتره کمی ریزبینانه تر به مسائل نگاه کنید

خیلی خوب از نظریه داروین استفاده میکنن تا تفکرات خودشون رو غالب کنن

در مورد پیشرفت فیزیکی ما مسئله ای داریم تحت عنوان تکامل زیست محیطی.
یعنی بدن شما در مقابل سرمای زیاد شروع به لرزیدن میکنه تا به وسیله متابولیسمی خواص کالری رو در سطح بدن بسوزونید و تولید گرما کنید.
میتونید ببینید که این لرزیدن در افرادی که بدنشون پوشیده از مو هست کمتره.
چون این افراد به محض قرار گرفتن در سرما موهای بدنشون سیخ میشه و در نتیجه هوایی که بین این موها به دام میافته موجب گرم نگه داشته شدن بدنشون میشه.

این یک مکانیزم زیست محیطی.یعنی بدن اون فرد نسبت به توانایی هایی که داره راه حل خودش رو برای گرم نگه داشتن داره، بدن من راه حل خودش رو.

پس تکامل وجود داره اما یادتون باشه از نوع زیست محیطی نه اندام سازی

حالا اینکه مغزی وجود نداشته باشه و به یک باره یا حتی طی میلیارد ها سال شکل بگیره این مسئله جهش ژنتیکی رو برمیتابه که اگر مقداری تحقیق کنید میبینید که هیچ جهش ژنتیکی مفید نبوده و همیشه مضراتی رو در بر داشته و هیچگاه باعث ایجاد عضو مفیدی نشده که ما بخوایم تکامل مغز انسان رو نشونه جهش بدونیم.

پس نه تکامل قادر به ساختن عضو جدیدیه و نه جهش.

حالا بهتره نگاهی به قران بندازیم که خداوند میفرماید افرادی از ستمگران و بدکاران را به خوک و بوزینه (نزادی از میمون) تبدیل کرده ایم
که البته تفاسیر از قران شده که میگن خداوند منظورش تبدیل جسمی نبوده بلکه تبدیل رو حی بوده
اما بنده تحقیقاتی رو داشتم که بهم ثابت شده این میمونها هستند که از نسل انسانهای بد و پلید افریده شده اند اما نه انسانها از نسل میمونها.

و حال اینکه اگر ما نظریه داروین رو در سالهای مدرسه خوندیم و اینکه این نظریه به صراحت رد شد چرا هنوز داروینیستها (عده ای در امریکا و جهان که نظریه داروین رو قبول دارن) هنوز رو این مسئله مانور میدن

این بحث شاید باورش سخت باشه اما مستقیما به مذاهب برمیگرده
به طور خلاصه میگم کسی که بخواد به حقیقت پی ببره خودش دنبالش میره

اساسی ترین و بنیادی ترین تفکر بی خدایی و شیطان پرستی در دل نظریه داروین نهفته شده.
چون اگر شما باور کنید که ابتدا تک سلولی و موجود ابزی بودید،کم کم به کرم،ماهی،دوزیست و... تبدیل شدید و الان به چنین جایگاهی از خرد و منطق رسیدید کم کم به این نتیجه میرسید که این جهان بر حسب اتفاق شکل گرفته و ایجاد شده چون هر چقدر هم که پیچیده باشه به پیچیدگی 1 سانتی متر از مغز انسان نمیرسه.

پس با پذیرش نظریه داروین وجود خدا رو منکر میشید همونطور که میبینید دپارتمانی که در ایالات متحده امریکا داروینیسم هستند همگی اصالت ماده رو هم قبول دارن و منکر وجود خداوند مهربان هستند

موفق و پیروز باشید


سلام.من موضوعی رو که شرح کردم فقط برای پسر سیزده ساله بود,چون توانایی تجزیه و تحلیل بیشتر را ندارد.شاید اگر به او میگفتم دین خودش رو هم فراموش کنه.

[=&quot]من در این مطالب یک فرد بی طرف هستم و میخواهم شما ار با خوب یا بد بودن آشنا کنم[/]


[=&quot]باشد که این تحقیقاتم بر مبنای ریشه انداختن شیعه در قلبتان باشد[/]


[=&quot]این نوشته ها تحلیل من از روی قران اس. [/]



اگه جواب میخوای باید بگم نظریه داروین اشتباه است,او مسیحی بود با ورودش به دانشگاه کمبریج باید دین ضد مسیح یا دجال را قبول کند.او با این نظریه دو گفته ی خد اکه در قرآن ۀمده را میخواهد بپوشاند,میدانی چرا؟چون آنها که نمیتوانند قرآن را دست کاری کنند بنابراین با این نظریات مییخواهن از طریق علم قرآن را زیر سوال ببرن.طبق برنامه ریزی قرار بود داروین با این نظریه بگوید که خلقت انسان از میمون بوده.و اینکه سجده نکردن شیطان به انسان را بپوشاند.به دنبال علم بروید اما گذری باشد که هیچ وقت از دین خود برنگردید.با ارزوی موفقیت و رسیدن به امام عصر خود

موضوع قفل شده است