یک شبهه پلید

تب‌های اولیه

22 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
یک شبهه پلید

بسم الله الرحمن الرحیم

این شبهه دلم را به درد آورده دوستان جواب بدهند کامل جواب بدهید لطفا و بی نقص

با عرض سلام وخسته نباشید خدمت همه بردران وخواهران مسلمان وفارسی زبانم
خوشبختانه اتفاقاتی که در سالهای اخیر رخ داده است برای بسیاری از مردم هوشیار ما نمایان کرده که آخوندها که به دروغ نام شیعه و پیرو امام علی را بر خود گذاشته اند، برای کسب منافع اقتصادی (خمس) و جنسی (صیغه) وسیاسی (حکومت به نام دین) از گفتن هیچ دروغی پرهیز نمی کنند. نمونه اخیرآن، قضیه آیت الله سعیدی امام جمعه قم و ابوترابی نماینده مجلس بودکه اولی ادعا کرده بود خامنه ای پس از تولد یاعلی گفته و دومی علائم وویژگی های مسیح (علیه السلام) را با خامنه ای منطبق دانسته والبته این حرف را به پوتین نسبت داده و تایید می کند.
امثال این رسوایی ها که همه در جهت تامین منافع طبقه آخوندها بوده، مردم را تا حد زیادی بیدار تر کرده است. اما مردم ما باید بدانند که دروغهای آخوندها به این چند روز و چند سال گذشته منحصر نیست و آنها در طول تاریخ برای تامین منافع خود از چنین دسیسه هایی سود برده اند. یکی از این دروغها افسانه شهادت حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها می باشد که آخوندها از آن جهت ایجاد فتنه و تفرقه میان مسلمانان و اهانت به رهبران آنان و مظلوم نمایی مذهب خود جهت جذب افراد ساده لوح به مسلک خود استفاده می کنند. آنها به اینصورت اهداف زیادی را دنبال می کنند که یکی از آنها افزایش منابع خمس (مردم) است چرا که خمس بزرگترین منبع در آمد آنهاست و جذب دیگران به مسلک آخوندی و بر انگیختن احساسات آنها به معنای افزایش درآمدشان از این راه است. البته چون خود من دوران جوانیم را دنباله رو همینها بودم می دانم که بسیاری از آنها نیز خود این دروغها را باور کرده اند و خیلی از مردم عادی و حتی آخوندها واقعا از روی محبت اهل بیت پیامبر (صلی الله علیه و آله)به ترویج و تقویت این افسانه می پردازند و خود از دروغ بودن آن بی خبرند. آنها برای اثبات صحت ادعای خود به احادیثی استناد می کنند که برخی ازآنان در کتب اهل سنت نیز موجود است. در این رابطه لازم است نکاتی را عرض کنم:

1. صرف وجود یک حدیث در کتب حدیثی یا تاریخی دلالت بر صحت سند و محتوای آن ندارد. این مساله حتی در مورد کتب معتبر حدیثی هم صادق است. مثلا کتاب کافی، یا التهذیب و بحار الانوار و... دارای هزاران هزار حدیث غیر صحیح است که در طول تاریخ توسط جاعلان حدیث جعل شده و به پیامبر یا امامان و بقیه اشخاص افترا بسته شده است. این مساله تا حدی شدید است که برخی همچون عالم شیعی بزرگوار آیت الله محمد باقر بهبودی کتابی با عنوان الصحیح من الکافی تالیف کرده و در آن صحیح کافی را جمع می کند که فقط حدود یک چهارم احادیث این کتاب شده است!! او حتی حدیث دال بر شهادت حضرت زهرا را نیز از نظر سند ضعیف دانسته است. کتب اهل سنت هم همینگونه است. حتی برخی از مولفین این کتابها تصریح کرده اند که درکتبشان احادیث جعلی فراوان است و آنها فقط از باب ساخت یک مجموعه جامع حدیثی آنها را در کتب خود ذکر کرده اند. از جمله طبری نویسنده تاریخ مشهور طبری ( که بسیار مورد استناد آخوندها قرار می گیرد) در مقدمه کتاب خود گفته است که او در کتب خود احادیث ضعیف و صحیح آورده است. یعنی از هر کسی (مسلمان، شیعه سنی، یهودی، منافق، زندیق و...) حدیث می شنید در کتاب خود می نوشت تا همه حرف ها را جمع کرده باشد. آیا وقتی خود مولف در مورد کتابش چنین می گوید انصاف است كه آخوندها برای اثبات ادعاهای خود از هر حدیثی که در این کتاب می یابند استفاده کنند؟ متاسفانه از سوی دیگر دشمنان اسلام و پیامبر نیز از همین روش بهره برده و احادیثی را برای توهین به پیامبر و امامان یا جانشینان فرستاده خدا از این کتاب می آورند که همه از نظر سند ضعیف و توسط منافقان و دشمنان اسلام جعل شده است.

2. این احادیث در برخی کتابهای دیگر هم هست که هیچکدام سند صحیحی ندارد. و علمای اهل سنت و برخی عالمان روشنفکر شیعی چون آیت الله فضل الله و آیت الله برقعی در نوشته ها و گفته های فراوانی تک تک این احادیث را رد کرده اند.( آیت الله فضل الله مرجع شیعیان لبنان مظلوم واقع شدن حضرت زهرا از طرف ابوبکر و عمر را به کل رد کرده است. وی حتی در قضیه فدک نیز معتقداست که حضرت فاطمه حدیثی را که پیامبر در آن گفته بود کسی از او ارث نمی برد را نشنیده بود و به همین خاطر برای گرفتن ارث به نزد ابوبکر رفته بود. امام جعفر صادق هم در حدیث صحیح السندی در کافی ارث نگذاشتن پیامبر را تایید کرده است: قال الصادق علیه السلام: ......ِ إِنَّ الْعُلَمَاءَ وَرَثَةُ الْأَنْبِيَاءِ إِنَّ الْأَنْبِيَاءَ لَمْ يُوَرِّثُوا دِينَاراً وَ لَا دِرْهَماً وَ لَكِنْ وَرَّثُوا الْعِلْمَ فَمَنْ أَخَذَ مِنْهُ أَخَذَ بِحَظٍّ وَافِرٍ دانشمندان وارثان پیامبران هستند چرا که پیامبران مال و درهم و دیناری به ارث نگذاشته اند ولی دانش و علم به ارث گذاشته اند و هر کس از آن به مقدار فراوانی گرفته است. الكافي ج : 1 ص : 34 . این حدیث با چندین سند روایت شده است که برخی ضعیف هستند ولی تعدادی نیز صحیح السند هستند و صدور این سخن از حضرت صادق را اثبات می کند و همین که پیامبر به دنبال منافع مادی خانواده و فرزندان خود نبوده و همه اموال خود را صدقه داده است و مال و مقامی برای فرزندان خود نگذاشته است، خود از نشانه های راستگویی ایشان و راستی پیامبری اوست.)

3. برخی کتابها که روایت شهادت حضرت زهرا را آورده اند اصلا توسط اشخاص نا معلومی تالیف شده اند ولی آخوندها آنها را به علمای بزرگ اهل سنت نسبت می دهند. مانند کتاب الامامة والسیاسة که آن را به دروغ به ابن قتیبه نسبت داده اند. یا کتاب اسرار آل محمد که روایات سلیم ابن قیس را در بر دارد و تعداد زیادی از علمای شیعه از جمله شیخ مفید آن را غیر معتبر دانسته اند ولی آخوندها از آن نهایت استفاده را می کنند و هر سال آنرا چاپ می کنند و حتی گاها روی جلد آن می نویسند معتبر ترین کتاب تاریخی!! برخی از این کتابها توسط امثال خودشان تالیف شده و از آن اهل سنت نیست. مثلا کتاب مناقب آل ابی طالب نوشته ابن شهر آشوب آخوند است که به هیچ وجه سنی نبوده است. آخوندها از تشابه اسمها هم استفاده می کنند. مثلا حرفی را از سبط ابن جوزی نقل می کنند و می گویند او از علمای بزرگ اهل سنت است. در حالیه نام عالم سنی معروف ابن جوزی است و نه سبط ابن جوزی. سبط ابن جوزی خائنی بود که حتی در جنگ مغول به آنها پیوسته بود.

4 برخی کتابهای اهل سنت این حدیث را آورده اند تا آن را رد کنند ولی اینها وقتی که منابع روایت شهادت زهرا را می آورند نام این کتابها را نیز ذکر می کنند! مثلا شهرستانی در کتاب ملل و نحل این روایت را آورده است ولی کتاب ملل و نحل در مورد بیان عقائد مذاهب مختلف بدون تایید آنهاست. شهرستانی می گوید که فرقه ای گمراه به نام نظامیه ای روایت را ذکر می کنند. با رجوعی به کتب و مقالاتی که در مورد روایات افسانه شهادت حضرت زهرا نوشته شده است می توانید استدلال آنها را به این کتاب ببینید.

5. آخوندها از جعل منبع هم دریغ نمی کنند و بعضا در ضمن ذکر منابع روایات مورد استدلالشان اسامی کتابها و صفحات مختلف را همینگونه می آورند چون می دانند که خوانندگان به آنها اعتماد صد در صد دارند و برای اطمینان و تحقیق به آن منابع مراجعه نخواهند کرد.
تناقضهای موجود در افسانه های آخوندی آخوندها از سویی می گویند که عمر به خانه حضرت علی هجوم آورده و در را آتش می زند و حضرت زهرا پشت در می ماند و میخ به سینه اش می رود و پهلویش می شکند و جنینش سقط می شود. حتی شدت درد به حدی بود که باعث شد این ضربات منجر به از دنیا رفتن حضرت فاطمه شود. سپس در جایی دیگر می گویند که حضرت علی برای به یاد آوردن بیعت غدیر به اهل مدینه حضرت زهرا را سوار شتر کرده وهمراه با حسن و حسین علیهما السلام به خانه تک تک انصار می رود و در کوچه های مدینه می گردد تا آنها را به یاد بیعت غدیر بیاندازد! آیا این افسانه را باور کنیم؟ چگونه زنی را که پهلویش شکسته و جنینش سقط شده را سوار شتر می کند و به جای اینکه او را رها کند تا در خانه استراحت کندو بهبود یابد او را بر روی شتر اینور و آن ور می برد؟ پس نعوذ بالله حضرت علی هم در تشدید بیماری او تاثیر داشته است! ابدا!

حضرت علی منزه ازاین اتهام است و هر دو این داستانها از افسانه های آخوندها است. آخوند سپس در جایی دیگر می گوید که حضرت زهرا از جای خود برخاسته و به مسجد می رود و در برابر ابوبکر ایستاده و یک ساعت خطبه فدکیه (جعلی) را می خواند!آیا زنی با این وضعیت قادر به انجام چنین کاری است؟ البته اصل فدک سو تفاهمی بود که الحمدلله به خیر و خوشی تمام شد و حضرت ابوبکر بر اساس دستور پیامبر عمل کرد و اینکه حضرت زهرا این دستور را نشنیده بود به هیچ وجه از منزلت او نمی کاهد چرا که ایشان بیست و چهار ساعت همراه با پیامبر نبود و ممکن بود پیامبر حرفی بزند و فاطمه زهرا آنرا نشنیده باشد. فاطمه زهرا بدون شک سرور زنان بهشت است. آخوند در جایی دیگر هم می گوید که حضرت زهرا وقتی در کوچه راه می رفت حضرت عمر به او کتک زد! یادم هست که مداح ها در روضه هایشان می خواندند: در وسط کوچه تو را می زدند کاش بجای تو مرا می زدند! ولی اینها یک بار به خود اجازه نمی دهند که فکر کنند حضرت زهرا با پهلوی شکسته و سینه سوراخ و جنین سقط شده چگونه پاشده است و رفته است به کوچه ها! الان با یک دل درد ساده نمی توان این کار را کرد! آخوند برای برطرف کردن این تناقض با استناد به کتبی چون کتاب سلیم ابن قیس می گوید که حمله به خانه مولا علی چند بار صورت گرفته است نه یک بار و پهلو شکستگی حضرت زهرا در آخرین حمله بود. اما این حرف بزرگترین اهانت به شرف و غیرت علی علیه السلام است. چگونه باور کنیم که امام علی با وجود چند حمله به خانه اش و احتمال حمله ای دیگر اجازه می دهد حضرت زهرا برای باز کردن در برود؟ چگونه این افسانه را باور کنیم در حالیکه این داستانهای شما مستند بر احادیث جعلی منافقان و دارای تناقض است؟

آیا قابل قبول است که عمر این کار را بکند و سپس علی دختر دلبندش ام کلثوم را که مادرش فاطمه زهرا بود به قاتل مادر (عمر) دهد؟ چرا آخوندها قضیه ازدواج حضرت عمر با سیده ام کلثوم را اینگونه مخفی می کنند در حالیکه این قضیه در احادیث صحیحشان آمده و فقهای شیعه با استفاده از آن احادیث فتوا نیز صادر کرده اند؟؟ هم میهن گرامی، تردید نداشته باشید که شهادت حضرت زهرا حقیقت ندارد و ایشان با مرگ طبیعی از دنیا رفته اند. اگر آخوندی بگوید که چرا حضرت زهرا در جوانی از دنیا رفته است ؟ پاسخ این است که مرگ طبیعی در جوانی اصلا بعید نیست و همه فرزندان پیامبر از جمله ابراهیم در جوانی از دنیا رفته اند.

خدا لعنت کند القا کننده این شبهه را خدا لعنت کند دشمنان فاطمه را دوستان خواهشمندم جواب مفصل دهید

*طاها*;109521 نوشت:
یکی از این دروغها افسانه شهادت حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها می باشد که آخوندها از آن جهت ایجاد فتنه و تفرقه میان مسلمانان و اهانت به رهبران آنان و مظلوم نمایی مذهب خود جهت جذب افراد ساده لوح به مسلک خود استفاده می کنند.

سلام
جواب این مطلب در تاپیک : اسناد تهاجم عمر به منزل فاطمه زهرا کدامند ؟ آمده است

http://www.askdin.com/showthread.php?t=11456
موفق باشید

با سلام

گاهی تعجب میکنم از برخی سوالات ! یعنی هنوز هم برخی از شیعیان در چنین امور مسلمی شک میکنند ؟؟!!!!!!

لااقل کمی زحمت مطالعه را بکشید ، این قبیل شبهات به کرات جواب داده شده است با یک جستجوی معمولی در گوگل به جواب خواهید رسید .

اگر نرسیدید آنگاه بصورت محققانه وموجز سوال خودرا بصورت مختصر ومفید بپرسید .

اما اصل شبهه وجواب مختصر:

نقل قول:

برخی کتابها که روایت شهادت حضرت زهرا را آورده اند اصلا توسط اشخاص نا معلومی تالیف شده اند ولی آخوندها آنها را به علمای بزرگ اهل سنت نسبت می دهند. مانند کتاب الامامة والسیاسة که آن را به دروغ به ابن قتیبه نسبت داده اند.

این احادیث در برخی کتابهای دیگر هم هست که هیچکدام سند صحیحی ندارد. و علمای اهل سنت و برخی عالمان روشنفکر شیعی چون آیت الله فضل الله و آیت الله برقعی در نوشته ها و گفته های فراوانی تک تک این احادیث را رد کرده اند

ابن أبي دارم الامام الحافظ الفاضل، أبو بكر أحمد بن محمد السري بن يحيى بن

لسري بن أبي دارم، التميمي الكوفي الشيعي، محدث الكوفة.
سمع إبراهيم بن عبد الله العبسي القصار، وأحمد بن موسى الحمار، وموسى بن هارون، ومحمد بن عبد الله مطينا، ومحمد بن عثمان بن أبي شيبة، وعدة.

حدث عنه: الحاكم، وأبو بكر بن مردويه، ويحيى بن إبراهيم المزكي، وأبو الحسن بن الحمامي، والقاضي أبو بكر الحيري، وآخرون.

كان موصوفا بالحفظ والمعرفة إلا أنه يترفض، قد ألف في الحط على بعض الصحابة، وهو مع ذلك ليس بثقة في النقل.قال الحاكم: هو رافضي، غير ثقة.

وقال محمد بن حماد الحافظ، كان مستقيم الامر عامة دهره، ثم في آخر أيامه كان أكثر ما يقرأ عليه المثالب، حضرته ورجل يقرأ عليه أن عمر رفس فاطمة حتى أسقطت محسنا.سیر اعلام النبلاء

وبه ناگاه در کتاب دیگرش میزان الاعتدال :

أحمد بن محمد بن السري بن يحيى بن أبي دارم المحدث أبو بكر الكوفي الرافضي الكذاب: مات في أول سنة سبع وخمسين وثلاثمائة. وقيل أنه لحق إبراهيم القصار حدث عن أحمد بن موسى والحمار وموسى بن هارون وعدة. روى عنه الحاكم وقال: رافضي غير ثقة. وقال محمد بن أحمد بن حماد الكوفي الحافظ بعد أن أرخ موته: كان مستقيم الأمر عامة دهره ثم في آخر أيامه كان أكثر ما يقرأ عليه المثالب حضرته ورجل يقرأ عليه أن عمر رفس فاطمة حتى أسقطت بمحسن. وفي خبر آخر في قوله تعالى: " وجاء فرعون " سورة الحاقة الآية:9 عمر ومن قبله أبو بكر والمؤتفكات عائشة وحفصة فوافقته على ذلك ثم إنه حين أذن الناس بهذا الأذان المحدث وضع حديثاً متنه " تخرج نار من قعر عدن تلتقط مبغضي آل محمد " ووافقته عليه وجاءني ابن سعيد في أمر هذا الحديث فسألني وكبر عليه وأكثر الذكر له بكل قبيح تركت حديثه وأخرجت عن يدي ما كتبته عنه ويحتجون به في الأذان زعم أنه سمع بن هارون عن الحماني عن أبي بكر بن عياش عن عبد العزيز بن رفيع عن أبي محذورة رضي الله عنه قال: كنت غلاماً فقال لي النبي صلى الله عليه وسلم: " اجعل في آخر أذانك حي على خير العمل " . وهذا حدثنا به جماعة عن الحضرمي عن يحيى الحماني وإنما هو اجعل في آخر أذانك " الصلاة خير من النوم " . تركته ولم أحضر جنازته.

بله این سخن بزرگترین عالم رجال اهل سنت در باره ابن أبي دارم است که ابتدا از او به امام حافظ یاد میکند اما به سبب روایت حقایق به ناگاه رافضی میشود!!!!!!!!!!!!!!!

همچنین سخن ابوبکر هنگام احتضار :
قال أبو بكر رضي الله عنه أجل إني لا آسى على شيء من الدنيا إلا على ثلاث فعلتهن وددت أني تركتهن وثلاث تركتهن وددت أني فعلتهن وثلاث وددت أني سألت عنهن رسول الله صلى الله عليه و سلم فأما الثلاث اللاتي وددت أني تركتهن فوددت أني لم أكشف بيت فاطمة عن شيء وإن كانوا قد غلقوه على الحرب ووددت أني لم أكن حرقت الفجاءة السلمي وأني كنت قتلته سريحا أو خليته نجيحا ووددت أني يوم سقيفة بني ساعدة كنت قذفت الأمر في عنق أحد الرجلين يريد عمر وأبا عبيدة فكان أحدهما أميرا وكنت وزيرا.

که مورخین و محدثین اهل سنت مانند طبری وذهبی وابن عساکر و...روایت نموده اند .


تو خود حدیث مفصل خوان از این مجمل

با تشکر

http://javdan.blogfa.com/

*طاها*;109521 نوشت:

یکی از این دروغها افسانه شهادت حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها می باشد که آخوندها از آن جهت ایجاد فتنه و تفرقه میان مسلمانان و اهانت به

گرچه اسناد این قضیه در کتب اهل سنت مو جود است چنانچه در لینک و
مقاله بالا آمده است، ولی ما شیعیان به جهت اینکه می خواهیم از باب فشهد شاهد من اهلها دلیل بیاوریم گرایش افراطی به ارجاع دادن ونقل قضایا از کتب اهل سنت داریم در حالیکه بزرگترین دلیل ما این باید باشد که اهل بیت علیهم السلام به درستی این قضیه تاکید کرده اند ومتابعت از آنها بر اساس حدیث ثقلین که در نزد شیعه وسنی معتبر وصحیح است. بر همه واجب است وقبل از هر دعوا ونقد هر ادعا باید گریزی به حدیث ثقلین زد واین نگرش با ید تقویت شود .

این همان روشی است که علامه سید شرف الدین عاملی در المراجعات پیش گرفته ومورد قبول بسیاری از اهل سنت هم واقع شده است .

هنگامی که علامة سليم البشري شيخ جامع الأزهر در نامه 5 در خواست دلیل برای وجوب متابعت مذهب اهل بیت علیهم السلام میکندعلامه شرف الدین در نامه 6 دلایلی از امیر المومنین و امام زین العابدین می آورد.
در نامه 7 شیخ الازهر می گویدچرا از سنت پیامبر ص جواب ندادید و جواب دادن از کلام اهل بیت لازمه اش دور است

علامه میفرماید جواب دادن از کلام آنان دوری نیست چون رسول خدا ص در حدیث ثقلین مارا به تبعیت از آنان دعوت کرده است

ـ نحن ما أهملنا البينة من كلام النبي صلى الله عليه وآله وسلم. بل أشرنا اليها في أول مراجعتنا صريحة بوجوب اتباع الأئمة من أهل البيت دون غيرهم.
وذلك حيث قلنا انه صلى الله عليه وآله وسلم
قرنهم بمحكم الكتاب،
وجعلهم قدوة لأولي الألباب،
وسفن النجاة،
وأمان الأمة،
وباب حطة، اشارة الى المأثورة في هذه المضامين من السنن الصحيحة، والنصوص الصريحة، وقلنا أنكم ممن تغنيه الكناية عن التصريح، ولا يحتاج مع الإشارة إلى توضيح.

2 ـ فكلام أئمتنا اذن يصلح ـ بحكم ما اشرنا اليه ـ لأن يكون حجة على خصومهم، ولا يكون الاحتجاج به في هذه المسألة دورياً كما تعلمون. 3 ـ واليك بيان ما اشرنا اليه من كلام النبي صلى الله عليه وآله وسلم اذ أهاب في الجاهلين، وصرخ في الغافلين، فنادى: «يا أيها الناس إني تركت فيكم ما إن أخذتم به لن تضلوا: كتاب الله وعترتي أهل بيتي»
.........سید شرف الدین عاملی :المراجعات نامه 5-8

خیر البریه;109666 نوشت:

قال أبو بكر رضي الله عنه أجل إني لا آسى على شيء من الدنيا إلا على ثلاث فعلتهن وددت أني تركتهن وثلاث تركتهن وددت أني فعلتهن وثلاث وددت أني سألت عنهن رسول الله صلى الله عليه و سلم فأما الثلاث اللاتي وددت أني تركتهن فوددت أني لم أكشف بيت فاطمة عن شي

1- دلیل اصلی صحت قضیه شهادت حضرت فاطمه زهرا اجماع اهل بیت علیهم السلام برآن است. وتبعیت وقبول سخن آنان به مقتضای حدیث ثقلین که فریقین آن را قبول دارند واجب است. وموجب رشد ودور شدن از ضلالت می شود.
2- نمی توان انتظار داشت که اصل قضایای فوق صریحا و مفصلا در همه کتب اهل سنت آمده باشد ولی شواهد مر بوطه فراوان است. مثل :
1-تاسف ابی بکر در هنگام مرگ از حمله به خانه فاطمه زهراء
2-نزاع فاطمه سلام الله علیه با او
3-قهر کردن وصحبت نکردن حضرت فاطمه با او تا هنگام شهادت
4-عدم شرکت او در تشییع جنازه حضرت فاطمه س
5-تشییع شبانه حضرت فاطمه س
6-معلوم نبودن قبر حضرت فاطمه س
7-کراهت ودشمنی موجود بین امیر المومنین وشیخین
8-عدم بیعت امیر المومنین با شیخین
و....

3-اول :اسناد روایت تاسف ابی بکر بر حمله به خانه فاطمه زهرا س

1-إبن تيمية - منهاج السنة النبوية - الجزء : ( 8 ) - رقم الصفحة : ( 291 )

[ النص طويل لذا إستقطع منه موضع الشاهد ]

- .... نحن نعلم يقيناًً أن أبابكر لم يقدم على علي والزبير بشيء من الأذى ، بل ولا على سعد بن عبادة المتخلف ، عن بيعته أولاًًً وآخراًً ، وغاية ما يقال : إنه كبس البيت لينظر هل فيه شيء من مال الله الذي يقسمه ، وأن يعطيه لمستحقه ، ثم رأى أنه لو تركه لهم لجاز ، فإنه يجوز أن يعطيهم من مال الفيء ....

2-الطبراني - المعجم الكبير - الجزء : ( 1 ) - رقم الصفحة : ( 62 )

41 - حدثنا : أبو الزنباع روح بن الفرج المصري ، ثنا : سعيد بن عفير ، حدثني : علوان بن داود البجلي ، عن حميد بن عبد الرحمن بن حميد بن عبد الرحمن بن عوف ....

3-إبن زنجويه - الأموال - كتاب فتوح الأرضين وسننها وأحكامها

364 - أنا : حميد ، أنا : عثمان بن صالح ، حدثني : الليث بن سعد بن عبد الرحمن الفهمي ، حدثني : علوان ، عن صالح بن كيسان ، عن حميد بن عبد الرحمن بن عوف...

4-الهيثمي - مجمع الزوائد - كتاب الخلافة - باب كراهة الولاية ولمن تستحب - الجزء : ( 5 ) - رقم الصفحة : ( 202 )

[ النص طويل لذا إستقطع منه موضع الشاهد ]

9030 - وعن عبد الرحمن بن عوف قال : دخلت على أبي بكر أعوده في مرضه الذي توفي .....إلاّ على ثلاث فعلتهن وددت أني لم أفعلهن ، وثلاث لم أفعلهن وددت أني فعلتهن ، وثلاث وددت أني سألت رسول الله (ص) عنهن‏ ، فأما الثلاث التي وددت أني لم أفعلهن‏ :‏ فوددت أني لم أكن كشفت بيت فاطمة وتركته وأن أغلق علي الحرب ،
ووددت أني يوم سقيفة بني ساعدة قذفت الأمر في عنق أحد الرجلين أبي عبيدة أو عمر وكان أمير المؤمنين وكنت وزيراًًً ، ووددت أني حين وجهت خالد بن الوليد إلى أهل الردة أقمت بذي القصة فإن ظفر المسلمون ظفروا وإلاّ كنت رداءاً ومدداً .‏...

خلاصه ای از مصادر پشیمانی أبابكر از حمله به خانه حضرت فاطمه س:
( 1 ) - إبن أبي الحديد - نهج البلاغة - الأجزاء : ( 6 / 20 ) - رقم الصفحة : ( 51 / 24 ).

( 2 ) - إبن عساكر - تاريخ مدينة دمشق - الجزء : ( 30 ) - رقم الصفحة : ( 419 / 422 ).

( 3 ) - الذهبي - ميزان الإعتدال - الجزء : ( 3 ) - رقم الصفحة : ( 109 ). ترجمة علوان بن داود رقم : ( 5763 ).

( 4 ) - الذهبي - تاريخ الإسلام - الجزء : ( 3 ) - رقم الصفحة : ( 118 ).

( 5 ) - الطبري - تاريخ الطبري - الجزء : ( 2 ) - رقم الصفحة : ( 619 ) - حوادث سنة 13 هجرية.

( 6 ) - المتقي الهندي - كنز العمال - الجزء : ( 5 ) - رقم الصفحة : ( 631 ) - رقم الحديث : ( 14113 ).

( 7 ) - إبن قتيبة الدينوري - الإمامة والسياسة - رقم الصفحة : ( 18 ).

خیر البریه;109666 نوشت:
ابن أبي دارم الامام الحافظ الفاضل، أبو بكر أحمد بن محمد السري بن يحيى بن لسري بن أبي دارم، التميمي الكوفي الشيعي، محدث الكوفة. سمع إبراهيم بن عبد الله العبسي القصار، وأحمد بن موسى الحمار، وموسى بن هارون، ومحمد بن عبد الله مطينا، ومحمد بن عثمان بن أبي شيبة، وعدة. حدث عنه: الحاكم، وأبو بكر بن مردويه، ويحيى بن إبراهيم المزكي، وأبو الحسن بن الحمامي، والقاضي أبو بكر الحيري، وآخرون. كان موصوفا بالحفظ والمعرفة إلا أنه يترفض، قد ألف في الحط على بعض الصحابة، وهو مع ذلك ليس بثقة في النقل.قال الحاكم: هو رافضي، غير ثقة. وقال محمد بن حماد الحافظ، كان مستقيم الامر عامة دهره، ثم في آخر أيامه كان أكثر ما يقرأ عليه المثالب، حضرته ورجل يقرأ عليه أن عمر رفس فاطمة حتى أسقطت محسنا.سیر اعلام النبلاء وبه ناگاه در کتاب دیگرش میزان الاعتدال : أحمد بن محمد بن السري بن يحيى بن أبي دارم المحدث أبو بكر الكوفي الرافضي الكذاب: مات في أول سنة سبع وخمسين وثلاثمائة. وقيل أنه لحق إبراهيم القصار حدث عن أحمد بن موسى والحمار وموسى بن هارون وعدة. روى عنه الحاكم وقال: رافضي غير ثقة. وقال محمد بن أحمد بن حماد الكوفي الحافظ بعد أن أرخ موته: كان مستقيم الأمر عامة دهره ثم في آخر أيامه كان أكثر ما يقرأ عليه المثالب حضرته ورجل يقرأ عليه أن عمر رفس فاطمة حتى أسقطت بمحسن. وفي خبر آخر في قوله تعالى: " وجاء فرعون " سورة الحاقة الآية:9 عمر ومن قبله أبو بكر والمؤتفكات عائشة وحفصة فوافقته على ذلك ثم إنه حين أذن الناس بهذا الأذان المحدث وضع حديثاً متنه " تخرج نار من قعر عدن تلتقط مبغضي آل محمد " ووافقته عليه وجاءني ابن سعيد في أمر هذا الحديث فسألني وكبر عليه وأكثر الذكر له بكل قبيح تركت حديثه وأخرجت عن يدي ما كتبته عنه ويحتجون به في الأذان زعم أنه سمع بن هارون عن الحماني عن أبي بكر بن عياش عن عبد العزيز بن رفيع عن أبي محذورة رضي الله عنه قال: كنت غلاماً فقال لي النبي صلى الله عليه وسلم: " اجعل في آخر أذانك حي على خير العمل " . وهذا حدثنا به جماعة عن الحضرمي عن يحيى الحماني وإنما هو اجعل في آخر أذانك " الصلاة خير من النوم " . تركته ولم أحضر جنازته. بله این سخن بزرگترین عالم رجال اهل سنت در باره ابن أبي دارم است که ابتدا از او به امام حافظ یاد میکند اما به سبب روایت حقایق به ناگاه رافضی میشود!!!!!!!!!!!!!!! همچنین سخن ابوبکر هنگام احتضار : قال أبو بكر رضي الله عنه أجل إني لا آسى على شيء من الدنيا إلا على ثلاث فعلتهن وددت أني تركتهن وثلاث تركتهن وددت أني فعلتهن وثلاث وددت أني سألت عنهن رسول الله صلى الله عليه و سلم فأما الثلاث اللاتي وددت أني تركتهن فوددت أني لم أكشف بيت فاطمة عن شيء وإن كانوا قد غلقوه على الحرب ووددت أني لم أكن حرقت الفجاءة السلمي وأني كنت قتلته سريحا أو خليته نجيحا ووددت أني يوم سقيفة بني ساعدة كنت قذفت الأمر في عنق أحد الرجلين يريد عمر وأبا عبيدة فكان أحدهما أميرا وكنت وزيرا

ترجمه فارسی لطفا

خلاصه ای از مصادر پشیمانی أبابكر از حمله به خانه حضرت فاطمه س ادامه:

( 8 ) - إبن تيمية - منهاج السنة - الجزء : ( 8 ) - رقم الصفحة : ( 291 ).

( 9 ) - الجوهري - السقيفة وفدك - رقم الصفحة : ( 40 ).

( 10 ) - اليعقوبي - تاريخ اليعقوبي - الجزء : ( 2 ) - رقم الصفحة : ( 137 ).

( 11 ) - إبن عبد ربه - العقد الفريد - الجزء : ( 1 ) - رقم الصفحة : ( 29 / 51 ).

( 12 ) - المسعودي - مروج الذهب - الجزء : ( 2 ) - رقم الصفحة : ( 301 ).

( 13 ) - الطبراني - المعجم الكبير - الجزء : ( 1 ) - رقم الصفحة : ( 19 ) - حديث : ( 43 )

( 14 ) - العقيلي - الضعفاء - الجزء : ( 3 ) - رقم الصفحة : ( 420 ) - ترجمة علوان بن داود البجلي رقم : ( 1461 ).

[quote=*طاها*;109524]

برخی کتابها که روایت شهادت حضرت زهرا را آورده اند اصلا توسط اشخاص نا معلومی تالیف شده اند ولی آخوندها آنها را به علمای بزرگ اهل سنت نسبت می دهند[/quote]

فقط یک حدیث را برای ما توضیح دهید

شما یقینا صحیح بخاری را قبول دارید.همان کتابی که برادران اهل سنت آن را تالی تلو قرآن میدانند ومثل قرآن آن را ختم می کنند. من هم در این نوشته خود را ملتزم به همین صحیح بخاری می کنم.او قسمت هایی از قضیه را آ ورده است.

کسی نمی تواند انتظار داشته باشد که اصل قضیه مفصلا در صحیح بخاری آمده باشد ولی می توان شواهدی از قضیه در صحیح بخاری: بدست آورد.

صحيح البخاري - كتاب المغازي - باب غزوة خيبر حدیث 3998حدثنا : ‏ ‏يحيى بن بكير ‏ ، حدثنا....

با همه تحریفی که در این حدیث صحیح بخاری داریم، نکاتی از حدیث استفاده می کنیم که گوشه هایی اجمالی از نزاع بین حضرت زهرا س وابو بکر را بیان می کند واز باب السنه یفسر السنه در کتب دیگر تفصیل مطلب را می توانیم پیدا کنیم.
شما لطفا این تناقضات عمل شیخین با سفارش قرآن و پیامبرص در مورد احترام ومحبت به اهل بیت که در این حدیث دیده می شود را حل کنید تا به ادامه مطلب برسیم.

*طاها*;109527 نوشت:

البته اصل فدک سو تفاهمی بود که الحمدلله به خیر و خوشی تمام شد


این قضیه به خیر تمام نشد وای کاش مادر ما ....

1- بخاری در این حدیث نقل می کند:فاطمه س کسی را به نزد ابو بکر فرستاد تا: میراث حضرت فاطمه را از فیئ و فدک را وباقیمانده خمس خیبر را از ابی بکر بگیرد. از این عبارت این بر داشت می شود که اینها در اختیار اهل بیت بوده و ابو بکر آن را از دست فاطمه خارج کرده است.

2- چون فاطمه سلام الله علیه از اهل بیت است وآیه تطهیر شامل حال او می شود معصوه است تقاضای مال غیر را نمی کند وحق دیگری را طلب نمی کند پس فاطمه در این دعوا محق است.(چون می خواهم فقط به این حدیث استناد کنم به اماره ید وتاریخ فدک و... اشاره نمی کنم)

بخاری در این حدیث نقل می کند:
حضرت فاطمه در این دعوا بر ابی بکر خشمگین شد. ودر همین صحیح بخاری حدیث3510 روایت می کند که پیامبر فرمود هر کس فاطمه را به غضب آورد مرا به غضب آورده است.
این حدیث می گوید: امیر المومنین تا هنگام شهادت حضرت زهرا بیعت نکردند.

این حدیث می گوید:امیر المومنین به ابو بکر پیام داد که با عمر نزد ایشان نرود چون حضرت از او اکراه داشتند.

پس سوء تفاهم نبود و به خیر وخوبی تمام نشد .

*طاها*;109529 نوشت:


لعنت کند دشمنان فاطمه را

بخاری دراین حدیث نقل می کند:
حضرت فاطمه در این دعوا بر ابی بکر خشمگین شد.

واین حدیث می گوید فاطمه زهرا س با ابو بکر تا هنگام شهادت قهر کرد وسخن نگفت.


بخاری در حدیث3510 روایت می کند که پیامبر فرمود هر کس فاطمه را به غضب آورد مرا به غضب آورده است.
مگر....

*طاها*;109526 نوشت:

آخوندها از جعل منبع هم دریغ نمی کنند و بعضا در ضمن ذکر منابع روایات مورد استدلالشان اسامی کتابها و صفحات مختلف را همینگونه می آورند چون می دانند که خوانندگان به آنها اعتماد صد در صد دارند

از صحیح بخاری ومسلم قویتر که نمی خواهید. شما همین موارد را برای ما حل کنید تا بعد .

بخاری در این حدیث3998 نقل میکند:فاطمه سلام الله علیها شب هنگام دفن شد
(در حالیکه از مسلمانان تشییع های باشکوه می شد.)

بخاری در این حدیث نقل می کند:
امیر المومنین ،ابو بکر را در دفن فاطمه خبر نکرد وخود بر بدن فاطمه زهرا نماز خواند.

*طاها*;109523 نوشت:

وی حتی در قضیه فدک نیز معتقداست که حضرت فاطمه حدیثی را که پیامبر در آن گفته بود کسی از او ارث نمی برد را نشنیده بود

بخاری دراین حدیث نقل می کند:ابوبکر گفت « پیامبران ارث نمی گذارند »

این دروغی بیش نبود چرا که بخاری در کتاب المزارعه باب المزارعه بالشطر حدیث 2203 می گوید عمر سهم ارث زنان پیامبر را می داد. (غیر از دلایل فراوانی که بر علیه آن داریم)

وبنا بر این حدیثِ بخاری ونزاع حضرت فاطمه س با ابی بکر ،معلوم می شود حضرت زهرا س ابو بکر را به عنوان خلیفه پیامبر قبول نداشته والا بر او ایراد نمی گرفت و اطاعت می کرد.

حضرت فاطمه س از اهل بیتی است که خدای تعالی در قرآن بر طهارت آنان از هر بدی وپلیدی گواهی داده است.

در این قصه ابو بکر حرف کسی را که خدا بر پاکی او گواهی داده رد می کند.
و در حدیث با الفاظ مختلف داریم هر کس که بمیرد وامام زمان خویش را نشناسد به مردن جاهلیت مرده است .

قال رسول الله (صلى الله عليه وآله: من مات وليس في عنقه بيعة مات ميته جاهلية هر کس بمیرد وبر گردنش بیعت امام نباشد به مردن جاهلیت مرده است :صحيح مسلم 3: 1478/ كتاب اماره

قال النبي (صلى الله عليه وآله): (من مات وليس عليه إمام مات ميتة جاهلية). هر کس بمیرد وامامی را متابعت نکند به مردن جاهلیت مرده است البانی می گوید:إسناده حسن ورجاله ثقات،

وکسی که فاطمه سلام الله علیها با او بیعت نکند وبر او خشمگین باشد وامامت او را امضا نکند واز او متابعت نکند، امام نیست.

:Gol:سلام :Gol:
لعن علنی فایده نداره غیر از زیاد شدن کینه
با مردم باید به اندازه توان عقلی شون صحبت کرد.

با استدلال محکوم کنید خودش هزار تا لعنه.

*طاها*;109522 نوشت:
1. این مساله تا حدی شدید است که برخی همچون عالم شیعی بزرگوار آیت الله محمد باقر بهبودی کتابی با عنوان الصحیح من الکافی تالیف کرده و در آن صحیح کافی را جمع می کند که فقط حدود یک چهارم احادیث این کتاب شده است!! او حتی حدیث دال بر شهادت حضرت زهرا را نیز از نظر سند ضعیف دانسته است. کتب اهل سنت هم همینگونه است. حتی برخی از مولفین این کتابها تصریح کرده اند که درکتبشان احادیث جعلی فراوان است و آنها فقط از باب ساخت یک مجموعه جامع حدیثی آنها را در کتب خود ذکر کرده اند. از جمله طبری نویسنده تاریخ مشهور طبری ( که بسیار مورد استناد آخوندها قرار می گیرد) در مقدمه کتاب خود گفته است که او در کتب خود احادیث ضعیف و صحیح آورده است. یعنی از هر کسی (مسلمان، شیعه سنی، یهودی، منافق، زندیق و...) حدیث می شنید در کتاب خود می نوشت تا همه حرف ها را جمع کرده باشد. آیا وقتی خود مولف در مورد کتابش چنین می گوید انصاف است كه آخوندها برای اثبات ادعاهای خود از هر حدیثی که در این کتاب می یابند استفاده کنند؟ .

با سلام به همه دوستان و ضمن تشکر از آقاي طاهاي عزيز که اين شبهه را در تاپيک قراردادند نکتن زير در اين باره به ذهنم رسيد که خدمتتان عرض مي کنم
اولا :ايجاد کننده شبهه بسيار هنرمندانه قلم زده است و با آنکه ظاهر يک وهابي است ،خود را به عنوان يک رونشنفکر جا زده است تا با به ميان کشيده بعضي مسائل روشنفکرمابانه آرام ارام عقايد وهابي خودش را قالب کند واين هنر جالبي وموذيانه اي است،اگر از اول بگويد من وهابي هستم موضع حتي غير مذهبي هاي تشيع در مقابلش منفي است ولي با روش جالب خودواردشده که اول کار طرف مقابل از عقايدش چيزي نمي فهمد وتا متوجه شود بسياري از عقايدش را به طرف مقابل قبولانده است ،اما اي کاش،کمي هنرمندانه تر مي نوشت که فورا رازش بر ملا نشود ،بگذريم

ثانيا چرا آيه الله محمد باقر بهبودي شما که آخوند آخوند مي کردي ،اين لقب ايه الله از کجا امد
ثالثا :ما در مناظراتمان هيچ به تاريخ طبري استناد نمي کنيم مگر براي مويد ،چون مي دانيم طرف مقابل تاريخ طبري برايش حجت نيست اما صحيحن برايشان حجت است واستناد به آن طرف مقابل را خلع صلاح مي کند ،شما تاريخ طبري واعتراف مولفش به ضعيف بودن بعضي از کتاب آورده ايد وبا آن نتيجه گيري کلي کرده ايد،طبق چه منطقي ، آيا صحيح بخاري و...نيز چنين اعترافي کرده اند،اهل سنت صحيح بخاري را کامل قبول دارند ولي شما يا سپر قرار دادن تاريخ طبري مي خواهيد از زير بعضي اعترافات صحيح بخاري نيز فرار کنيد

موضوع قفل شده است