برتری قرآن بر تئوری های بشری

تب‌های اولیه

6 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
برتری قرآن بر تئوری های بشری
در جواب تحدی قرآن ملحدین معمولا به دو راه حل متوسل میشوند  گروه اول میگویند این یک مغالطه است چون هیچ کس نمی تواند کتابی مانند کتاب دیگر بیاورد حتی خود مولف  گروه دوم که سطح آگاهی کمتر دارند سعی میکنند چیزهایی را به هم ببنند و مدعی شوند این جواب تحدی قرآن است که به دلیل سستی ادعای آنها شاید برخورد با این گروه خیلی آسان باشد  در جواب گروه اول باید گفت منظور در اینجا صرف تحدی لفظی نیست که بتوان بر کتب دیگر. که منشاء انسانی دارند تسری داد  بلکه تحدی محتوایی است  یعنی نگارش کتابی که قوانین آن کار امد تر  و اقوال آن صادقانه تر و نگاه آن وسیع تر باشد ودر الفاظ آن هم  ضعف لفظی نباشد  و الفاظ آن هم از لحاظ ادبی بر قرآن برتری داشته باشد قُلْ هَلْ عِنْدَكُمْ مِنْ عِلْمٍ فَتُخْرِجُوهُ لَنَا ۖ إِنْ تَتَّبِعُونَ إِلَّا الظَّنَّ وَإِنْ أَنْتُمْ إِلَّا تَخْرُصُونَ بگو: اگر شما را دانشى هست آن را براى ما آشكار سازيد. ولى شما، تنها، از گمان خويش پيروى مى‌كنيد و گزافه‌گويانى بيش نيستند. قطعا انسان در طول تاریخ سخن های بسیاری گفته است و روش های مختلفی را  برای خود تعیین کرده است و این امر امروز هم ادامه دارد  حالا سوال اینجاست که آیا این قوانین و روش ها نعوذ بالله هم سنگ قرآن یا از آن بالاتر است  ؟ احادیث زیادی صحبت از دورانی در آخر الزمان می کند که مردم نسبت به دین و قرآن بی اعتنا خواهند شد   و به سوی سخن های دیگری خواهند رفت  البته هدف در اینجا بیان نفی تجربه بشر یا قوه ی عقلیه ی او نیست به یقین انسان می تواند  در هر دوره ای برای خود تعیین تکلیف کند و در دایره ی زندگی خود عرفیات و قوانینی به قدر وسع خود تعیین کند و این هیجگاه به آن مطلوب صد درصدی نمی رسد اما از نظر ما اعتبار این امور به عدم مخالفت با قرآن بستگی دارد اگر مخالف باشد معتبر نیست مخالف نباشد معتبر است و سخن مخالف قرآن را در هر دوره ای باید ترک کرد  فَبِأَيِّ حَدِيثٍ بَعْدَهُ يُؤْمِنُونَ پس به كدامين سخن پس از [قرآن‌] ايمان مى‌آورند؟ بسیاری از ملحدین منصف معتقد اند در مبحث دین شناسی تطبیقی اسلام نسبت به همه ی ادیان پیش از خود بهتر و مترقی تر است  اما در مورد بعد از قرآن با مسلمان  وارد چالش میشوند  اگر از طرفداران گرایشات مارکسیست باشند بر برتری تئوری مارکسیست بر دین اسلام دلیل اقامه می کنند  یک مارکسیست معروف ایرانی در جایی گفت ما نمیگوییم تئوری مارکسیست ابدی است اما میگوییم تا زمانی که تجربه بشر بهتر از آن را نه ساخته است که به نظر ما اینگونه است از این تئوری طرفداری می کنیم  اگر باورمند به ایدئولوژی خاصی نباشد  میگویند راه حل درمان درد های بشر رجوع به قوانین متعلق به این دوره یعنی اعلامیه حقوق بشر و امثال آن است که بر سر قبول آنها اجماع حاصل شده است نه رجوع به عصر دین این کسانی که در فصای مجازی سعی میکنند به اصطلاح خودشان نقد قرآن و نفد اسلام کنند در واقع میخواهند لقمه را دور دهان بچرخانندو واضح این موضوع را مطرح نمی کنند که مطلوب آنان چیست تا ما هم بتوانیم به نقد آنها بنشینیم  بلکه سعی می کنند کالای نه  شناخته را به ما بفروشند (الا برخی ملحدین استثنائا با سوادی که وجود دارند) متاسفانه موضع مسلمان در برابر این موارد همواره انفعالی و تدافعی بوده است  و نه هجومی  آیا نمی بایست آنچه به عنوان مطلوب انسان امروزی مطرح میشود از جهت حقوق و تکالیف و اخلاق، جامعه ی آرمانی و جهان بینی و نماد وسمبل با انسان مورد نظر قرآن قیاس گردد  و آگاهان ما به تبیین اینکه کجای این موارد خلاف قرآن است و اگر معلوم شد مخالف است توان محدود ذهن ما در بیان برتری سخن قرآن در اینجا بر  سخن مخالف آن چیست ؟ البته این غیر از آن برهان معروف است که چون خدایی وجود دارد دینی وجود دارد و اگر ثابت شد آن دین همان دین مطلوب خداست پس اطاعت از آن عین عقل است بلکه منظور بیان کاملا مصداقی مورد به مورد و در حد درک عقول ماست نه بیان آنچه جز الله متعال کسی از آنها آگاه نیست اینکه روی قرآن تاکید دارم به این خاطر است که ممکن است بین مسلمانان در بسیاری  مسائل اختلاف باشد اما صحت قرآن را همه می پزیزند  بعید می دانم کسی از مسلمانان همت کرده باشد و  کتابی در باره برتری قرآن بر تمام سخنان امروزی مخالف آن تالیف کرده باشد  که دارای این جامعیت در تفسیر قرآن باشد  البته گفته میشوند دربرخی تفاسیر جدید اشاراتی وجود دارد      
با نام و یاد دوست سلام موضوع فوق جهت تبادل نظر و مشارکت سایر کاربران در حالت نمایش قرار داده می شود. از همه کاربران محترم انجمن دعوت می شود نظرات ارزشمند خود را در این  باره به اشتراک گذارند. پس از ارائه نظرات و در صورت نیاز از حضور کارشناسان محترم نیز بهره مند خواهیم شد. در پناه قرآن و عترت پیروز و موفق باشید
سلام به نظرم تحدی قرآن بیش از آنکه تجربی باشد، لفظی و بعد عقلی است. در باب تحدی نظرات و تفاسیر گوناگونی مطرح است. که میتوانیم درباره آنها گفتگو کنیم
شاهد دیگر بر مدعای ما که تحدی اصلی نه تحدی لفظی صرف بلکه تحدی بر آوردن کتابی است که قوانین و بقیه محتویات آن  از هر حیث از قران بر تر باشد این آیه است  قُلْ فَأْتُوا بِكِتابٍ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ هُوَ أَهْدى‌ مِنْهُما أَتَّبِعْهُ إِنْ كُنْتُمْ صادِقِينَ «49» (اى پيامبر! به آنان) بگو: (اكنون كه منكر هر دو كتاب هستيد) اگر راست مى‌گوييد، شما كتابى از جانب الله بياوريد كه از اين دو (كتاب تورات و قرآن) هدايت بخش‌تر باشد تا من از آن پيروى كنم.
سلام قادری عزیز اگر ما بخواهیم برتری یک کتاب بر کتاب دیگر را از نظر اخلاقی بسنجیم، نیاز به یک چارچوب اخلاقی برای مقایسه داریم که مستقل از این کتب ایجاد شده باشه. اما ارزیابی این چارچوب اخلاقی مرجع کار ساده‌ای نیست. (همین موضوع در مورد مقایسه از نظر هدایتگری، قانونگذاری و ... هم صحیحه)   مثال بزنم: فرض کنید قرآن و اعلامیه جهانی حقوق بشر دو رفتار متفاوت را در مورد مسئله خاصی توصیه نموده باشند و بخواهیم قضاوت کنیم که کدامیک از این دو توصیه اخلاقی‌ترند. خب ما نیاز به یک معیار برای سنجش اخلاقی بودن آن توصیه داریم که جانبدارانه نباشه و یک بنیان عقلی قابل اثبات داشته باشه. اینجا وارد بحثهای فلسفه اخلاق میشیم که خیلی اوقات خودشون پیش‌فرض‌های غیر قابل اثبات دارند. ضمن این که یکی از دلایل ذکر شده برای نیازمندی به دین، عدم وجود همین چارچوب متقن اخلاقی است. اگر ما می‌تونستیم به طور متقن و اثبات شده تعیین کنیم چه چیزی اخلاقی است و چه چیزی اخلاقی نیست، بر همون اساس می‌تونستیم یک کتاب اخلاقی بنویسیم.
ملاک تحدی بایستی چیزی باشه که بشه به صورت برون دینی و مستقل از سلیقه بررسیش کرد. اما دانستن معیار برای برآورده ساختن معیار کافی نباشد (مثلا دانستن معیارهای فصاحت برای فصیح سخن گفتن کافی نیست). فصاحت می‌تونه یک معیار خوب برای تحدی باشه.