جمع بندی تفسیرهای تاویلی!

تب‌های اولیه

6 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
تفسیرهای تاویلی!
سلام علیکم  میخواستم بدانم که تا چه حد می توانیم فهم خود را به قرآن عرضه کنیم ، مثلا بعضی از اسماعیلی مذهبها یا صوفی ها تفسیر های تاویلی از قرآن می کنند و می گویند که اینکه قرآن از فلان مطلب حرف زده به معنای فلان مطلب است مثلا در تفسیر حقائق التفسیر از  ابوعبدالرحمن محمد بن موسی ازدی سلمی نیشابوری که صوفی هست روایتی از امام صادق علیه السلام نقل کرده که می فر ماید : (((یأجوج همان نفس توست که تمایل به گناه دارد، و مأجوج همان هوا و هوس وسوسه گری است که تو را به نافرمانی و گناه میخواند و میکشاند: یأجوج، « نفسک » المائله إلی المعاصی و مأجوج، « هواک » فهو داعیک إلی المعاصی)))   کلاً،  آیا هر مطلبی که از یک آیه می فهمیم را می توانیم به قرآن نسبت دهیم ؟
با نام و یاد دوست             کارشناس بحث: استاد حکیم
سلام و عرض ادب فهم و معنای برخی از آیات قرآن کریم روشن و واضح است و هر کسی معنای آن را می فهمد مانند آیه:« قل هو الله احد»، ولی برخی از آیات نورانی قرآن کریم هست که ما در فهم آن باید به متخصصان و کسانی که تفسیر و تاویل آن را می دانند مراجعه نماییم.  «تاویل» از کلمه «اول» به معنی رجوع است و مراد از «تاویل»آیه آن چیزی است که آیه بسوی آن برمی گردد. تاویل قرآن حقیقت یا حقائقی است که در ام الکتاب پیش خداست و از مختصات غیب می باشد.«تاویل» معنی خلاف ظاهری است که از کلام قصد شود و بنابراین همه آیات قرآنی تاویل ندارند و تنها آیات متشابه است که دارای تاویل و معنی خلاف ظاهر دارند که جز خدا کسی را بر آنها احاطه نیست مانند آیاتی که تجسم و آمدن و نشستن و رضا و سخط و تاسف و سایر لوازم مادیت را به خدا نسبت می دهند و آیاتی که نسبت معصیت بفرستادگان خدا و پیغمبران معصوم می دهند. تفسیر در لغت به معنای ایضاح و تبیین است و از دانش‌های مرتبط با قرآن کریم است که به معنای بیان معانى آيات قرآنى و كشف مقاصد و مداليل آن می باشد.   گر چه برخی تاویل و تفسیر را به یک معنا می گیرند ولی تفسیر، بحث از سبب نزول  آیه و تامل در معنای لغوی کلمه است، اما تاویل، تفحص از اسرار آیات و کلمات، و تعیین یکی از احتمالات (در آیات دارای وجوه و احتمالات مختلف) است و تفسیر بیش‌تر در الفاظ‌ و مفردات‌، و تأویل‌ بیشتر در معانی و جملات‌ استعمال‌ می شود. (1) تاویل و تفسیر قرآن کریم هر کدام ضوابط خاص خودش را دارد و هر کسی نمی تواند ادعا کند که آیات قرآن را تفسیر و یا تاویل نماید. بر اساس قرآن کریم تاویل آیات متشابه را خداوند و راسخان در علم یعنی پیامبر و اوصیای الهی می دانند قرآن کریم می فرماید:«هُوَ الَّذِي أَنْزَلَ عَلَيْكَ الْكِتَابَ مِنْهُ آيَاتٌ مُحْكَمَاتٌ هُنَّ أُمُّ الْكِتَابِ وَأُخَرُ مُتَشَابِهَاتٌ ۖ فَأَمَّا الَّذِينَ فِي قُلُوبِهِمْ زَيْغٌ فَيَتَّبِعُونَ مَا تَشَابَهَ مِنْهُ ابْتِغَاءَ الْفِتْنَةِ وَابْتِغَاءَ تَأْوِيلِهِ ۗ وَمَا يَعْلَمُ تَأْوِيلَهُ إِلَّا اللَّهُ ۗ وَالرَّاسِخُونَ فِي الْعِلْمِ يَقُولُونَ آمَنَّا بِهِ كُلٌّ مِنْ عِنْدِ رَبِّنَا ۗ وَمَا يَذَّكَّرُ إِلَّا أُولُو الْأَلْبَابِ؛ او کسی است که این کتاب (آسمانی) را بر تو نازل کرد، که قسمتی از آن، آیات «محکم» ( صریح و روشن‌) است؛ که اساس این کتاب می‌باشد؛ (و هر گونه پیچیدگی در آیات دیگر، با مراجعه به اینها، برطرف می‌گردد.) و قسمتی از آن، «متشابه» است ( آیاتی که به خاطر بالا بودن سطح مطلب و جهات دیگر، در نگاه اول، احتمالات مختلفی در آن می‌رود؛ ولی با توجه به آیات محکم، تفسیر آنها آشکار می‌گردد.) اما آنها که در قلوبشان انحراف است، به دنبال متشابهاتند، تا فتنه‌انگیزی کنند (و مردم را گمراه سازند)؛ و تفسیر (نادرستی) برای آن می‌طلبند؛ در حالی که تفسیر آنها را، جز خدا و راسخان در علم، نمی‌دانند. (آنها که به دنبال فهم و درکِ اسرارِ همه آیات قرآن در پرتو علم و دانش الهی) می‌گویند: «ما به همه آن ایمان آوردیم؛ همه از طرف پروردگارِ ماست.» و جز صاحبان عقل، متذکر نمی‌شوند (و این حقیقت را درک نمی‌کنند). تفسیر نیز ضوابطی دارد که هر کسی نمی تواند ادعا کند که می تواند آیات قرآن را تفسیر نماید برخی از شرایط و ویژگی‌های مفسر، در صحت و اعتبار تفسیر مؤثر است، به گونه‌ای که فقدان آن سبب خطای در تفسیر می‌شود، و برخی از ویژگی‌ها سبب کمال و باروری بیشتر تفسیر است. تسلط و حضور ذهن نسبت به پیش فهم های تفسیر؛ملکه استنباط؛ آگاهی و اعتقاد به جهان بینی قرآن؛ بی‌طرفی علمی؛ شرایط کمال و باروری تفسیر؛ توانمندی فکری و صفای باطنی؛ تسلط بر علوم دینی و ادبیات عرب؛ تخصص در شناخت آیات و روایات؛ آشنایی با تاریخ اسلام؛ و... از ویژگی های موثر در اعتبار تفسیر و کمال و باروری تفسیر به شمار می رود.    بنا بر این فهم قرآن باید با توجه ضوابط و قواعد خاص خودش باشد و کسی حق ندارد قرآن را تفسیر به رای کند و برداشته های خود را به قرآن و خداوند نسبت بدهد و فهم بدون ضابطه و قواعد خود را به قرآن کریم عرضه نماید. مفسّران و دانشمندان اسلامى بر این نظر اتّفاق دارند که هیچ فردى حق ندارد آیات قرآن را با نظر و رأى شخصى خود تفسیر نماید و احادیث زیادى در این باره نقل شده است.رسول اکرم(صلى الله علیه وآله) می فرماید: «مَنْ فَسَّرَ الْقُرْآنَ بِرَأْیِهِ فَلْیَتَبَوَّا مقْعَدَهُ مِنَ النّار؛ هرکس قرآن را به رأى خویش تفسیر کند، براى خود جایى در آتش دوزخ انتخاب کرده است»(2)     پی نوشت ها: 1. مفردات الفاظ قرآن، راغب اصفهانی، کویت، 1405.ق، ج1، ص11. 2.وسائل الشّيعة، شیخ حر عاملی، بیروت، ج 3، ص  371    
تشکر  تسلط و حضور ذهن نسبت به پیش فهم های تفسیر چیست؟  
یکی از شرايط مؤثر در اعتبار تفسير تسلط و حضور ذهن نسبت به پيش فهم‎هاي تفسير است. مفسر بايد در مورد مباني و قواعد موضع‎گيري مستند و مستدل داشته باشد و از علوم مؤثر در تفسير و منابع اوليه تفسير، آگاهي كافي داشته باشد. هر گونه تفسير، به ويژه در بخش مهمي از معارف قرآني، وابسته به آن موضع گيري و اين آگاهي است و بدون احراز شرايط و اوصاف ياد شده، تفسير به رونويسي و تقليد صرف از تفاسير ديگر مبدل مي‎شود و يا سر از تفسير به رأي در مي‎آورد. از دیگر شرایط موثر در اعتبار یک تفسیر می توان به ملكه استنباط اشاره کرد. قواعد، مباني، علوم و منابعي كه آگاهي از آنها و به كارگيري دقيقِ هر يك براي مفسر ضرورت دارد، امور متعدد و متنوعي است كه صرف آگاهي از آن‎هابراي دستيابي دقيق به مفاهيم و معارف قرآن كفايت نمي‎كند، بلكه مفسر بايد با ممارست فراوان در استخراج معارف قرآن و به كارگيري امور ياد شده، اين آگاهي را به يك مهارت تبديل كرده و به شكل ملكه و حالت نفساني در آورد؛ به گونه‎اي كه براي وي به كارگيري امور ياد شده و يا قدرت استنباط، فقط مي‎تواند گزارشگر آراء ديگران باشد و در هر موردي كه خود اظهار نظر كند، از خطر تفسير به رأي مصون نخواهد بود، كسي كه قدرت استنباط او در حد مهارت و ملكه نفساني نباشد نيز امكان غفلت از به كارگيري قواعد و  اصول تفسير را خواهد دشت  ودر نتیجه  در اين خصوص نيز در استفاده شايسته از علوم مورد نياز و انتخاب منابع معتبر در معرض خطا و لغزش خواهد بود. و در نهايت، زمينه خطاي در تفسير براي او فراهم است. دستاورد مهم مهارت در تفسير عبارت است از اشراف بر مواضع خطا، شناخت آيات محكم و آگاهي از اصول حاكم بر معارف قرآن. اموري كه در كاهش خطا در تفسير و فهم دقيق و هماهنگ از آيات شريفه، نقش به سزايي دارد. آن چه زمخشري در مقدمه تفسير كشاف به عنوان يكي از شرايط مفسر آورده است، مبني بر ان كه مفسر بايد «كثير المطالعه و طويل المراجعه» (پر مطالعه و داراي مراجعه مستمر و طولاني به منابع مربوطه) باشد، در واقع ناظر به زمينه‎هاي پيدايش مهارت و ملكه استنباط است.  
جمع بندی پرسش: تا چه حد می توانیم فهم خود را به قرآن عرضه کنیم؟  به طور کلی  آیا هر مطلبی که از یک آیه می فهمیم را می توانیم به قرآن نسبت دهیم؟ پاسخ: فهم و معنای برخی از آیات قرآن کریم روشن و واضح است و هر کسی معنای آن را می فهمد مانند آیه:« قل هو الله احد»، ولی برخی از آیات نورانی قرآن کریم هست که ما در فهم آن باید به متخصصان و کسانی که تفسیر و تاویل آن را می دانند مراجعه نماییم. «تاویل» از کلمه «اول» به معنی رجوع است و مراد از «تاویل»آیه آن چیزی است که آیه بسوی آن برمی گردد. تاویل قرآن حقیقت یا حقائقی است که در ام الکتاب پیش خداست و از مختصات غیب می باشد.«تاویل» معنی خلاف ظاهری است که از کلام قصد شود و بنابراین همه آیات قرآنی تاویل ندارند و تنها آیات متشابه است که دارای تاویل و معنی خلاف ظاهر دارند که جز خدا کسی را بر آنها احاطه نیست. مانند آیاتی که تجسم و آمدن و نشستن و رضا و سخط و تاسف و سایر لوازم مادیت را به خدا نسبت می دهند و آیاتی که نسبت معصیت بفرستادگان خدا و پیغمبران معصوم می دهند. تفسیر در لغت به معنای ایضاح و تبیین است و از دانش‌های مرتبط با قرآن کریم است که به معنای بیان معانى آيات قرآنى و كشف مقاصد و مداليل آن می باشد. گر چه برخی تاویل و تفسیر را به یک معنا می گیرند ولی تفسیر، بحث از سبب نزول  آیه و تامل در معنای لغوی کلمه است، اما تاویل، تفحص از اسرار آیات و کلمات، و تعیین یکی از احتمالات (در آیات دارای وجوه و احتمالات مختلف) است و تفسیر بیش‌تر در الفاظ‌ و مفردات‌، و تأویل‌ بیشتر در معانی و جملات‌ استعمال‌ می شود. (1) تاویل و تفسیر قرآن کریم هر کدام ضوابط خاص خودش را دارد و هر کسی نمی تواند ادعا کند که آیات قرآن را تفسیر و یا تاویل نماید. بر اساس قرآن کریم تاویل آیات متشابه را خداوند و راسخان در علم یعنی پیامبر و اوصیای الهی می دانند. قرآن کریم می فرماید:«هُوَ الَّذِي أَنْزَلَ عَلَيْكَ الْكِتَابَ مِنْهُ آيَاتٌ مُحْكَمَاتٌ هُنَّ أُمُّ الْكِتَابِ وَأُخَرُ مُتَشَابِهَاتٌ ۖ فَأَمَّا الَّذِينَ فِي قُلُوبِهِمْ زَيْغٌ فَيَتَّبِعُونَ مَا تَشَابَهَ مِنْهُ ابْتِغَاءَ الْفِتْنَةِ وَابْتِغَاءَ تَأْوِيلِهِ ۗ وَمَا يَعْلَمُ تَأْوِيلَهُ إِلَّا اللَّهُ ۗ وَالرَّاسِخُونَ فِي الْعِلْمِ يَقُولُونَ آمَنَّا بِهِ كُلٌّ مِنْ عِنْدِ رَبِّنَا ۗ وَمَا يَذَّكَّرُ إِلَّا أُولُو الْأَلْبَابِ(2)؛ او کسی است که این کتاب (آسمانی) را بر تو نازل کرد، که قسمتی از آن، آیات «محکم» ( صریح و روشن‌) است؛ که اساس این کتاب می‌باشد؛ (و هر گونه پیچیدگی در آیات دیگر، با مراجعه به اینها، برطرف می‌گردد.) و قسمتی از آن، «متشابه» است ( آیاتی که به خاطر بالا بودن سطح مطلب و جهات دیگر، در نگاه اول، احتمالات مختلفی در آن می‌رود؛ ولی با توجه به آیات محکم، تفسیر آنها آشکار می‌گردد.) اما آنها که در قلوبشان انحراف است، به دنبال متشابهاتند، تا فتنه‌انگیزی کنند (و مردم را گمراه سازند)؛ و تفسیر (نادرستی) برای آن می‌طلبند؛ در حالی که تفسیر آنها را، جز خدا و راسخان در علم، نمی‌دانند. (آنها که به دنبال فهم و درکِ اسرارِ همه آیات قرآن در پرتو علم و دانش الهی) می‌گویند: «ما به همه آن ایمان آوردیم؛ همه از طرف پروردگارِ ماست.» و جز صاحبان عقل، متذکر نمی‌شوند (و این حقیقت را درک نمی‌کنند). تفسیر نیز ضوابطی دارد که هر کسی نمی تواند ادعا کند که می تواند آیات قرآن را تفسیر نماید برخی از شرایط و ویژگی‌های مفسر، در صحت و اعتبار تفسیر مؤثر است، به گونه‌ای که فقدان آن سبب خطای در تفسیر می‌شود، و برخی از ویژگی‌ها سبب کمال و باروری بیشتر تفسیر است. تسلط و حضور ذهن نسبت به پیش فهم های تفسیر؛ ملکه استنباط؛ آگاهی و اعتقاد به جهان بینی قرآن؛ بی‌طرفی علمی؛ شرایط کمال و باروری تفسیر؛ توانمندی فکری و صفای باطنی؛ تسلط بر علوم دینی و ادبیات عرب؛ تخصص در شناخت آیات و روایات؛ آشنایی با تاریخ اسلام؛ و... از ویژگی های موثر در اعتبار تفسیر و کمال و باروری تفسیر به شمار می رود.  بنا بر این فهم قرآن باید با توجه ضوابط و قواعد خاص خودش باشد و کسی حق ندارد قرآن را تفسیر به رای کند و برداشت های خود را به قرآن و خداوند نسبت بدهد و فهم بدون ضابطه و قواعد خود را به قرآن کریم عرضه نماید. مفسّران و دانشمندان اسلامى بر این نظر اتّفاق دارند که هیچ فردى حق ندارد آیات قرآن را با نظر و رأى شخصى خود تفسیر نماید و احادیث زیادى در این باره نقل شده است. رسول اکرم(صلى الله علیه وآله) می فرماید: «مَنْ فَسَّرَ الْقُرْآنَ بِرَأْیِهِ فَلْیَتَبَوَّا مقْعَدَهُ مِنَ النّار؛ هرکس قرآن را به رأى خویش تفسیر کند، براى خود جایى در آتش دوزخ انتخاب کرده است»(3) یکی از شرايط مؤثر در اعتبار تفسير تسلط و حضور ذهن نسبت به پيش فهم‎هاي تفسير است. مفسر بايد در مورد مباني و قواعد موضع‎گيري مستند و مستدل داشته باشد و از علوم مؤثر در تفسير و منابع اوليه تفسير، آگاهي كافي داشته باشد. هر گونه تفسير، به ويژه در بخش مهمي از معارف قرآني، وابسته به آن موضع گيري و اين آگاهي است و بدون احراز شرايط و اوصاف ياد شده، تفسير به رونويسي و تقليد صرف از تفاسير ديگر مبدل مي‎شود و يا سر از تفسير به رأي در مي‎آورد. از دیگر شرایط موثر در اعتبار یک تفسیر می توان به ملكه استنباط اشاره کرد. قواعد، مباني، علوم و منابعي كه آگاهي از آنها و به كارگيري دقيقِ هر يك براي مفسر ضرورت دارد، امور متعدد و متنوعي است كه صرف آگاهي از آن‎ها براي دستيابي دقيق به مفاهيم و معارف قرآن كفايت نمي‎كند، بلكه مفسر بايد با ممارست فراوان در استخراج معارف قرآن و به كارگيري امور ياد شده، اين آگاهي را به يك مهارت تبديل كرده و به شكل ملكه و حالت نفساني در آورد؛ به گونه ‎اي كه براي وي به كارگيري امور ياد شده و يا قدرت استنباط، فقط مي‎تواند گزارشگر آراء ديگران باشد و در هر موردي كه خود اظهار نظر كند، از خطر تفسير به رأي مصون نخواهد بود، كسي كه قدرت استنباط او در حد مهارت و ملكه نفساني نباشد نيز امكان غفلت از به كارگيري قواعد و  اصول تفسير را خواهد دشت و در نتیجه در اين خصوص نيز در استفاده شايسته از علوم مورد نياز و انتخاب منابع معتبر در معرض خطا و لغزش خواهد بود. و در نهايت، زمينه خطاي در تفسير براي او فراهم است. دستاورد مهم مهارت در تفسير عبارت است از اشراف بر مواضع خطا، شناخت آيات محكم و آگاهي از اصول حاكم بر معارف قرآن. اموري كه در كاهش خطا در تفسير و فهم دقيق و هماهنگ از آيات شريفه، نقش به سزايي دارد. آن چه زمخشري در مقدمه تفسير كشاف به عنوان يكي از شرايط مفسر آورده است، مبني بر آن كه مفسر بايد «كثير المطالعه و طويل المراجعه» (پر مطالعه و داراي مراجعه مستمر و طولاني به منابع مربوطه) باشد، در واقع ناظر به زمينه‎ هاي پيدايش مهارت و ملكه استنباط است.   پی نوشت ها: 1. مفردات الفاظ قرآن، راغب اصفهانی، کویت، 1405.ق، ج1، ص11. 2. آل عمران، آیه 7. 3. وسائل الشّيعة، شیخ حر عاملی، بیروت، ج 3، ص  731 .
موضوع قفل شده است