جمع بندی داستان «بهلول نباش»!

تب‌های اولیه

5 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
داستان «بهلول نباش»!
سلام علیکم من در داستان بهلول نباش خوندم که وقتی نزد پیامبر(ص) رفتن پیامبر (ص)هم وقتی فهمیدن گناه بهلول چی بوده اون رو از خودشون راندند چرا ؟
برچسب: 
با نام و یاد دوست             کارشناس بحث: استاد کافی
M . M said in داستان «بهلول نباش»!
سلام علیکم من در داستان بهلول نباش خوندم که وقتی نزد پیامبر(ص) رفتن پیامبر (ص)هم وقتی فهمیدن گناه بهلول چی بوده اون رو از خودشون راندند چرا ؟
باسمه تعالی با عرض سلام و خسته نباشید راندن پیامبر گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) به عنوان یک تلنگر و یک شوک برای بهلول بود، تا او بیشتر به عمق گناه خود پی ببرد و سبب گردد او از عمق جان، توبه نماید و از حق تعالی طلب بخشش داشته باشد. شاهدش آن استغفارها و ناله هایی است که بعد از این جریان به درگاه الهی داشت و نهایتا این آيه را خداوند به رسول خويش نازل نمود كه «وَالَّذِينَ إِذا فَعَلُوا فاحِشَةً؛ كسانى كه عمل زنا انجام بدهند»، «أَوْ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ؛ و يا بر خويش ظلم فاحشى روا بدارند» كه بزرگتر از زنا و نبش قبر و دزدى كفن مرده باشد. «ذَكَرُوااللَّهَ فَاسْتَغْفَرُوا لِذُنُوبِهِمْ؛ و از خداوند بترسند و در توبه خويش عجله كنند و نزد من كه خداى آن‌ها هستم بيايند از گناه آن‌ها چشم‌پوشى خواهم كرد» زيرا اگر از نزد من بروند به كجا پناه ببرند و از چه كسى طلب عفو و بخشش نمايند. پس از نزول اين آيه، رسول خدا تبسم فرمود و خوشحال گرديد و در حالتى كه اين آية را تلاوت مى‏ فرمود. به اصحاب فرمود جستجو كنيد و به بينيد اين جوان كجاست؟ معاذ گفت: يا رسول الله، جايگاه او را كه دامنه كوه قرار دارد مي‌دانم، پيامبر با اصحاب خود را به بيابان و كوهى كه جوان مزبور خود را در آن پنهان كرده و به يكى از سنگ‌هاى كوه بسته بود رسانيدند و او را در حالى كه باز مشغول گريه و زارى و توبه و انابه بود و از اثر گريه زياد در ميان آفتاب رنگ وى سياه شد، يافتند. اصحاب از حال نزار آن جوان به گريه افتادند. پيامبر نزد او رفت و زنجيرى كه به خود بسته بود از دست و پاى او باز نمود و وى را در آغوش كشيد و فرمود: اى جوان خداوند تو را مورد عفو و بخشش قرار داد و از گناهان تو چشم پوشيد و اين آيه را براى او تلاوت فرمود و او را به بهشت بشارت داد. (1) موفق باشید.  پی نوشت: 1.ابن بابويه، محمد بن على‏،  الامالی (للصدوق)، کتابچی، تهران، 1376ش، ص45.    
سلام علیکم خیلی خیلی ممنون از پاسخ خوب و قانع کنده تون التماس دعا
جمع بندی پرسش: من در داستان بهلول نباش خواندم که وقتی نزد پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) رفتند، حضرت هم وقتی فهمیدند گناه بهلول چی بوده اون رو از خودشان راندند چرا چنین رفتاری داشتند؟ پرسش: راندن پیامبر گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) به عنوان یک تلنگر و یک شوک برای بهلول بود، تا او بیشتر به عمق گناه خود پی ببرد و سبب گردد او از عمق جان، توبه نماید و از حق تعالی طلب بخشش داشته باشد. شاهدش آن استغفارها و ناله هایی است که بعد از این جریان به درگاه الهی داشت و نهایتا این آيه را خداوند به رسول خويش نازل نمود كه «وَالَّذِينَ إِذا فَعَلُوا فاحِشَةً؛ كسانى كه عمل زنا انجام بدهند»، «أَوْ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ؛ و يا بر خويش ظلم فاحشى روا بدارند» كه بزرگتر از زنا و نبش قبر و دزدى كفن مرده باشد. «ذَكَرُوااللَّهَ فَاسْتَغْفَرُوا لِذُنُوبِهِمْ؛ و از خداوند بترسند و در توبه خويش عجله كنند و نزد من كه خداى آن‌ها هستم بيايند از گناه آن‌ها چشم‌پوشى خواهم كرد» زيرا اگر از نزد من بروند به كجا پناه ببرند و از چه كسى طلب عفو و بخشش نمايند. پس از نزول اين آيه، رسول خدا تبسم فرمود و خوشحال گرديد و در حالتى كه اين آية را تلاوت مى‏ فرمود. به اصحاب فرمود جستجو كنيد و به بينيد اين جوان كجاست؟ معاذ گفت: يا رسول الله، جايگاه او را كه دامنه كوه قرار دارد مي‌دانم، پيامبر با اصحاب خود را به بيابان و كوهى كه جوان مزبور خود را در آن پنهان كرده و به يكى از سنگ‌هاى كوه بسته بود رسانيدند و او را در حالى كه باز مشغول گريه و زارى و توبه و انابه بود و از اثر گريه زياد در ميان آفتاب رنگ وى سياه شد، يافتند. اصحاب از حال نزار آن جوان به گريه افتادند. پيامبر نزد او رفت و زنجيرى كه به خود بسته بود از دست و پاى او باز نمود و وى را در آغوش كشيد و فرمود: اى جوان خداوند تو را مورد عفو و بخشش قرار داد و از گناهان تو چشم پوشيد و اين آيه را براى او تلاوت فرمود و او را به بهشت بشارت داد. (1) پی نوشت: 1.ابن بابويه، محمد بن على‏،  الامالی (للصدوق)، کتابچی، تهران، 1376ش، ص45.
موضوع قفل شده است