جمع بندی قصاص در قرآن

تب‌های اولیه

58 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
قصاص در قرآن
سلام در ایه 178 سوره بقره امده که مرد ازاد در برابر مرد ازاد و برده بجای  برده و زن بجای زن قصاص می توانید بکنید. سوال اینجاست که چگونه چنین چیزی میتواند عادلانه باشد. مگه میشه مثلا اگه کسی برده ای رو کشت باید بجای اینکه اون فرد قصاص برده ای از اون فرد قصاص بشه؟ یا اگه مردی زنی رو کشت بجای اینکه اون مرد قصاص بشه زنی در مقابلش قصاص بشه؟! لطفا توضیح دهید .
برچسب: 
با نام و یاد دوست           کارشناس بحث: استاد حکیم
سلام و عرض ادب سؤال شما از دو بخش تشکیل می شود: الف) چرا در قصاص برده در مقابل برده قصاص می شود یکی از شرایط قصاص این است که قاتل و مقتول باید از نظر طبقه اجتماعی هر دو آزاد و یا هر دو برده باشند. بنابراین اگر انسان آزادی مرتکب قتل عمد یک برده شود، قصاص نخواهد شد. این مسأله از نظر فقهای امامیه و اکثر فقهای اهل سنت مسلّم و غیرقابل تردید است. این تفاوت به خوبی از قرآن کریم استفاده می شود، آنجا که می فرماید: «کُتِبَ عَلَیکُمُ الْقِصاصُ فِی الْقَتْلی الْحُرُّ بِالْحُرِّ وَالْعَبْدُ بِالْعَبْدِ...(1)؛ (حکم قصاص در مورد کشتگان، بر شما مقرر شده است؛ آزاد در برابر آزاد، و برده در برابر برده...). همچنین روایات متعددی نیز بر آن دلالت دارد، و از نظر فقه امامیه هم اجماعی است، گرچه در حال حاضر این مسئله مطرح نیست و موضوع بحث منتفی شده ولی پذیرفتن آن در همان عصر و زمان نزول قرآن کریم و صدور روایات دلایل چندی داشته است. در نظام برده داری، یک برده که هیچ اختیاری خارج از خواست مولای خود ندارد و حتی حقّ تملّک برای او شناخته شده نیست. از نظر موقعیت اجتماعی در سطح پایینی قرار دارد و ارزش اجتماعی او به دلیل عدم برخورداری از قدرت تصمیم گیری و عملکرد مستقل، بسیار پایین تر از کسی است که در تصمیم گیری آزاد است، و طبعاً این چنین کسی در جامعه قابل مقایسه با افراد آزاد نیست. و این تفاوت در گذشته آن قدر عمیق بوده است که عبد در ردیف حیوانات شناخته می شده و از هر نوع حقوق انسانی محروم بوده است. اسلام در همان زمان نیز علی رغم پذیرش این نظام، حقوق و امتیازاتی را برای این گروه اجتماعی به رسمیت شناخت که قبل از آن سابقه نداشت. در عین حال تفاوت انکار ناپذیر این افراد نسبت به افراد آزاد، موجب شده است که در بسیاری از حقوق اجتماعی با دیگران تفاوت داشته باشند؛ از جمله موارد حقّ «قصاص» که تساوی جرم و مجازات در آن باید کاملاً رعایت شود، و عدم تساوی در نقش و جایگاه اجتماعی مانع از آن شده است که قتل یک برده توسط یک فرد آزاد، موجب حقّ قصاص شود، چون جرم، کشتن یک انسان فاقد هر گونه آزادی و اختیار است و مجازات نباید کشتن یک انسان آزاد و مستقل باشد. بنابراین، با عدم امکان قصاص، راهی جز جبران خسارت مالی باقی نمی ماند. آری، برای این که برده کشی یک عادت در جامعه نشود، در اسلام مقرّر شده است که اگر کسی کشتن بردگان را عادت قرار دهد و مکرّر مرتکب این عمل ناشایست شود محکوم به مجازات مرگ است، البته نه از باب «قصاص»، بلکه به دلیل افساد در زمین. در مورد بردگی و برده داری در اسلام باید گفت که: الف) اسلام با ارائه طرح های متعددی، زمینه را برای از بین بردن نظام برده داری که در آن زمان یک نظام پذیرفته شده ای بود فراهم آورد و چه بسا بتوان گفت که شرایط خاص آن زمان و ضرورت های موجود، باعث پذیرفتن این نظام از سوی اسلام گردید، ولی نظام برده داری هرگز به عنوان یک نظام مطلوب اجتماعی مورد قبول اسلام نبوده است. البته در همان زمان نیز اسلام علی رغم پذیرفتن این نظام، حقوقی را برای بردگان شناخت که تا قبل از آن شناخته شده نبود، و این در واقع تحوّلی در نظام برده داری ایجاد کرد که سرآغاز از بین رفتن آن در جوامع اسلامی به حساب می آید. ب) عبودیت برخی از انسان ها نسبت به بعضی دیگر، یک امر صد درصد اعتباری است و هیچ منشأ تکوینی ندارد. به این معنا که انسانی که برده دیگری است، نسبت به مولای خود هیچ تفاوت ذاتی که منشأ این رابطه شده باشد، ندارد و چه بسا بردگانی که از مولای خود در مراتب کمال و انسانیت بسیار بالاتر بوده اند. بنابراین، اگر در حقوق و تکالیف این گروه از افراد جامعه تفاوتی وجود داشته است، طبعاً باید آن را ناشی از همین امر اعتباری و آثار و نتایج آن دانست(2) پی نوشت ها: 1. بقره/178. 2. اسلام شناسی و پاسخ به شبهات، علی اصغر رضوانی، قم، انتشاارت جمکران، چاپ سوم، ص350.      
بخش دوم پرسش شما ب) چرا در قصاص بجای یک زن آزاد یک مرد را قصاص نمی کنند؟ در اسلام، زن از نظر شرافت و حیثیت انسانى با مرد برابر مى باشد، اما نوع حقوق و مجازات آنان با هم تفاوت دارد; یعنى در اسلام تساوى هست، اما تشابه نیست. به عبارت دیگر، اسلام با تساوى موافق و با تشابه مخالف است. همین نگرش اسلام موجب شده است که مرد و زن حقوق، تکالیف و مجازات هاى متفاوتى داشته باشند. در قانون مجازات اسلامي ايران به تبعيت از فقه شيعه امامي تفاوت هائي در اعمال مقررات كيفري بين مرد و زن وجود دارد همچنان كه در اعمال مقررات مدني نيز برخي تفاوت ها بين زن و مرد به چشم مي‌خورد كه در بسياري از آن موارد حداقل در يك برداشت ظاهري چنين به نظر مي‌رسد كه به جنس ذكور، امتياز و برتري داده‌ شده است. تفكر غالب و حاكم بر جوامع امروزي كه در اسناد بين‌المللي به خصوص اسناد حقوق بشري مثل منشور ملل متحد، اعلاميه جهاني حقوق بشر، ميثاق بين‌المللي حقوق مدني و سياسي، كنوانسيون محو هرگونه تبعيض عليه زنان، كنوانسيون حقوق كودك و اسنادي از اين قبيل منعكس است رعايت تساوي بين زن و مرد و عدم تبعيض و تفاوت بر اساس جنس مي‌باشد به موجب اين طرز تفكر نبايد مقرراتي وضع و احكامي مقرر و اجراء گردد كه نشان دهندة نوعي امتياز و يا برترنگري مرد نسبت به زن باشد. ترديدي نيست كه تفاوت هايي در ساختار طبيعي خلقت زن و مرد وجود دارد و همين تفاوت خود موجب متفاوت بودن وظائف طبيعي و تكاليف و مزاياي اجتماعي مي‌گردد، ولي مهم اين است كه در وضع احكام، تكاليف، حقوق و مسئوليت‌ها نبايد به چيزي جز تفاوت طبيعي موجود بين زن و مرد توجه كرد و هر حكمي كه مبنايش پائين‌تر دانستن ارزش انساني زن نسبت به مرد باشد، بايد ملغي گردد.»(1)با اين حال قائل شدن حقوقي مساوي به اين دو عنصر متفاوت مبتني بر واقعيت وجودي انسان‌ها نمي‌باشد. لازمه عدالت و حقوق فطري و انساني زن و مرد، عدم تشابه به آنها در پاره‌اي از حقوق است و عدالت(2) همواره مقتضي تشابه نيست تا اين تفاوت‌ها حمل بر تبعيض و بي‌عدالتي گردد. حال با اين مقدمه و در نظر گرفتن اين نكته كه نبايد در مورد هر تفاوتي حكم به تبعيض داد پاسخ را در دو عنوان ارائه مي‌كنيم: الف) قصاص؛ مادة 209 قانون مجازات اسلامي مقرر مي‌دارد «هرگاه مرد مسلماني عمداً زن مسلماني را بكشد محكوم به قصاص است ليكن بايد وليِ زن قبل از قصاصِ قاتل نصف دية مرد را به او بپردازد» بنابراين مردي كه زن مسلماني را كشته است، محكوم به قصاص است لكن براي اجراي قصاص بايد نصف ديه مرد به او پرداخت شود و پرداخت نصف ديه به مرد براي اين است كه در فقه شيعه، ديه زن نصف ديه مرد است. با اين فرض, سؤال برمي‌گردد به تفاوت ميزان ديه زن و مرد و إلّا در مورد ثبوت قصاص براي مرد به سبب قتل زن شكّي نيست و ما در ذيل به نمونه‌هائي از نظرات فقهاء اشاره مي‌كنيم: آيت الله خوئي مي‌گويند: «اذا قَتَلَ الحَرُّ الحرَّ قُتِلَ به و كذا اذا قَتَلَ الحرةَ ... مِنْ دون خلافٍ بين الاصحاب و تدل علي ذلك عدة روايات منها صحيحه حلبي عن ابي عبدالله ـ عليه السّلام ـ قال: في الرجل يقتل المرأةً متعمداً فَأَرادَ اهل المرأةِ اَن يَقْتُلوه. قال: ذالك لهم ...؛(3) همان گونه كه ملاحظه مي‌كنيد فتواي ايشان اين است كه همان‌طور كه مرد در مقابل قتل مرد كشته مي‌شود، در مقابل قتل زن نيز كشته مي‌شود و ذكر مي‌كند كه در اين مسأله اختلافي بين اصحاب نيست و بعد به روايت صحيحه استناد مي‌كنند، همچنين آيت الله مشكيني مي‌گويند: «المسلمون تتكافاً و دمائهم فَاِنّ النفس بالنفس فكل من قتل صغيراً او كبيراً رجلاً او امرأةً فعليه القَودَ بعد أن تعمد.؛(4) خون تمام مسلمانان ارزش يكساني دارد، پس نفس در برابر نفس است و هركس ديگري را بكشد اعم از صغير و كبير و زن و مرد بايد در صورت عمدي بودن قتل قصاص شود.   پی نوشت ها: 1 . مهرپور، حسين، مباحثي از حقوق زن از منظر حقوق داخلي، مباني فقهي و بين‌المللي، نشر مؤسسة اطلاعات، چاپ اول، ص237. 2. كاظم‌زاده، علي، تفاوت زن و مرد در نظام حقوق ايران، انتشارات ميزان، چاپ اول، 1382، ص 18 و 19. 3. خوئي، ابوالقاسم، نكهته المنهاج، انتشارات مؤسسة احياء آثار الامام الخوئي، 1422 هـ .ق، ج4، ص 39 و 40 ـ مسألة 40. 4 . مشكيني، علي، فقه المأثور، دفتر نشر الهادي، ص514، مسألة2501.
حکیم said in (بدون موضوع)
سلام و عرض ادب سؤال شما از دو بخش تشکیل می شود: الف) چرا در قصاص برده در مقابل برده قصاص می شود یکی از شرایط قصاص این است که قاتل و مقتول باید از نظر طبقه اجتماعی هر دو آزاد و یا هر دو برده باشند. بنابراین اگر انسان آزادی مرتکب قتل عمد یک برده شود، قصاص نخواهد شد. این مسأله از نظر فقهای امامیه و اکثر فقهای اهل سنت مسلّم و غیرقابل تردید است. این تفاوت به خوبی از قرآن کریم استفاده می شود، آنجا که می فرماید: «کُتِبَ عَلَیکُمُ الْقِصاصُ فِی الْقَتْلی الْحُرُّ بِالْحُرِّ وَالْعَبْدُ بِالْعَبْدِ...(1)؛ (حکم قصاص در مورد کشتگان، بر شما مقرر شده است؛ آزاد در برابر آزاد، و برده در برابر برده...). همچنین روایات متعددی نیز بر آن دلالت دارد، و از نظر فقه امامیه هم اجماعی است، گرچه در حال حاضر این مسئله مطرح نیست و موضوع بحث منتفی شده ولی پذیرفتن آن در همان عصر و زمان نزول قرآن کریم و صدور روایات دلایل چندی داشته است. در نظام برده داری، یک برده که هیچ اختیاری خارج از خواست مولای خود ندارد و حتی حقّ تملّک برای او شناخته شده نیست. از نظر موقعیت اجتماعی در سطح پایینی قرار دارد و ارزش اجتماعی او به دلیل عدم برخورداری از قدرت تصمیم گیری و عملکرد مستقل، بسیار پایین تر از کسی است که در تصمیم گیری آزاد است، و طبعاً این چنین کسی در جامعه قابل مقایسه با افراد آزاد نیست. و این تفاوت در گذشته آن قدر عمیق بوده است که عبد در ردیف حیوانات شناخته می شده و از هر نوع حقوق انسانی محروم بوده است. اسلام در همان زمان نیز علی رغم پذیرش این نظام، حقوق و امتیازاتی را برای این گروه اجتماعی به رسمیت شناخت که قبل از آن سابقه نداشت. در عین حال تفاوت انکار ناپذیر این افراد نسبت به افراد آزاد، موجب شده است که در بسیاری از حقوق اجتماعی با دیگران تفاوت داشته باشند؛ از جمله موارد حقّ «قصاص» که تساوی جرم و مجازات در آن باید کاملاً رعایت شود، و عدم تساوی در نقش و جایگاه اجتماعی مانع از آن شده است که قتل یک برده توسط یک فرد آزاد، موجب حقّ قصاص شود، چون جرم، کشتن یک انسان فاقد هر گونه آزادی و اختیار است و مجازات نباید کشتن یک انسان آزاد و مستقل باشد. بنابراین، با عدم امکان قصاص، راهی جز جبران خسارت مالی باقی نمی ماند. آری، برای این که برده کشی یک عادت در جامعه نشود، در اسلام مقرّر شده است که اگر کسی کشتن بردگان را عادت قرار دهد و مکرّر مرتکب این عمل ناشایست شود محکوم به مجازات مرگ است، البته نه از باب «قصاص»، بلکه به دلیل افساد در زمین. با سلام بنظر نمیاد در این آیه به پرداخت دیه امر شده باشد.بلکه گفته شده برده ای در برابر برده مقتول باید قصاص شود .یعنی کشته شود.این طور نیست مگه؟      
سلام آیه درباره قصاص است. لکن همه اقسام رو بیان نفرموده است. آزاد در برابر آزاد برده در برابر برده زن در برابر زن. و  مرد در برابر مرد اما  آزاد در برابر برده چه طور؟ مرد در برابر زن چه طور؟ اینها را باید برابر کرد. مثلا  مرد = زن + اختلاف دیه ما در قرآن آیاتی درباره دیه داریم. => دیه ارزش گذاری در قتل خطایی است. => قصاص ارزش گذاری در قتل عمدی است. در آیه ای که شما اشاره کردید بحث قصاص است. یعنی آزاد در برابر آزاد کشته میشود. یعنی اگر یک فرد آزاد ، فرد آزادی را کشت، ولی دم میتواند قاتل را بکشد یعنی قصاص کند. اما آیه قرآن فرض های متفاوت و نابرابر را بیان نکرده است چون برابری وجود ندارد. یعنی اگر قرآن می گفت مرد در برابر زن قصاص میشود، اشتباه بود. چرا؟ چون معادله مورد نظر قرآن این است : مرد = زن + اختلاف دیه پس معادله زیر نادرست است : مرد = زن ( نادرست)  
پس چهار معادله صحیح داریم : حر = حر عبد = عبد انثی = انثی مرد = مرد و دو معادله یا به عبارتی چهار معادله اشتباه داریم : حر # عبد انثی # مرد چگونه معادله درست را کشف کنیم؟  با آیات دیه که نتیجه اش این است : حر = عبد + دیه ( در این قسم حرف و حدیث و اختلاف هست ) مرد = زن + دیه ( تقریبا نظرات واحدی داریم )
سلام با احترام به نظرات دوستان و پوزش از پرسشگر محترم بهتر بود این سوال مطرح نمیشد یادآوری میکنم اگر قصد دفاع و توجیه موضوعات مرتبط با دین را داریم باید استدلالها خارج از حوزه های اعتقادی و مبنای عقلانی داشته باشد آوردن شاهد و دلیل از منابع درون دینی برای اثبات حقانیت یا رفع ابهام از متون دینی جنبه' عمومی نداشته و صرفا می‌تواند باورمندان به آن دین را قانع نماید. حال که سوال مطرح شده کاش لااقل جناب کارشناس امتیازاتی که با ظهور دین اسلام به بردگان اعطا می‌شود را فهرست وار اعلام می‌کردند تا مخالفت این آیین با نظام برده داری کمی آشکار میشد ممنون.   
سوال اینجاست که چگونه چنین چیزی میتواند عادلانه باشد.؟؟  
 سلام علیکم برادر اصلا تعریف عدل و ظم چیست؟ مگر ما به گردن خدا حقی داریم که بخواد به ما ظلم بشه؟؟ احکام الهی بر اساس حکمت تدوین شدند! حالا شما بگین که چرا نماز صبح 2 رکعت است؟؟
Bert said in سوال اینجاست که چگونه چنین
سوال اینجاست که چگونه چنین چیزی میتواند عادلانه باشد.؟؟  
 سلام علیکم برادر اصلا تعریف عدل و ظم چیست؟ مگر ما به گردن خدا حقی داریم که بخواد به ما ظلم بشه؟؟ احکام الهی بر اساس حکمت تدوین شدند! حالا شما بگین که چرا نماز صبح 2 رکعت است؟؟
گرامی منم در مورد حکمت این ایه سوال کردم اگه پاسخی ندارید مغلطه نکنید. اگه مخالف سوال پرسیدن و دانستن هستید اینجا نیایید  
بی ادعا said in سلام و عرض ادب
با سلام بنظر نمیاد در این آیه به پرداخت دیه امر شده باشد.بلکه گفته شده برده ای در برابر برده مقتول باید قصاص شود .یعنی کشته شود.این طور نیست مگه؟
سلام بله درست است. این آیه درباره قصاص است نه دیه. دیه درباره قتل خطایی است و در آیات دیگر بحث شده است. اما اینجا بحث قصاص است که در قتل عمدی مطرح میشود. فقط باید در نظر داشت که در قصاص باید مثلیت باشد و مقابله به مثل باشد. مثلا می گویند گوش در مقابل گوش چشم در مقابل چشم نفس در مقابل نفس. در این آیه در باب قصاص نفس، مثلیت مطرح است. لذا خداوند فرموده حر در برابر حر برده = برده زن = زن مرد = مرد خوب حالا فقط سوال این است که  وقتی مرد با زن در قصاص مثلیت ندارد، چگونه مثلیت برقرار میشود؟ در اینجا مثلیت با افزودن دیه تحقق می یابد. یعنی اگر مردی آمد و زنی را کشت. ولی زن میتواند تقاضای قصاص کند یعنی تقاضا کند تا قاتل کشته شود.  اما باید بین قاتل و مقتول یک هموزنی به وجود آید که می گویند باید با دیه مثلیت را ایجاد کرد. به همین جهت ولی زن با پرداخت نصف دیه به خانواده مرد، میتواند قاتل را قصاص کند. البته برخی فقها گفته اند دیه زن و مرد برابر است که در این صورت نیازی به پرداخت نصف دیه نیست. از طرفی میدانیم که معادله بین زن و مرد ذکر نشده. و چون صراحتا ذکر نشده پس در وهله اول ما نمیدانیم زن و مرد در قصاص برابر هستند یا نه؟ پس امکان برابری در قصاص بدون پرداخت نصف دیه محتمل است و اختلافات فقهی نیز وجود دارد به هر حال..
بی ادعا said in سلام و عرض ادب
حکیم said in (بدون موضوع)
سلام و عرض ادب سؤال شما از دو بخش تشکیل می شود: الف) چرا در قصاص برده در مقابل برده قصاص می شود یکی از شرایط قصاص این است که قاتل و مقتول باید از نظر طبقه اجتماعی هر دو آزاد و یا هر دو برده باشند. بنابراین اگر انسان آزادی مرتکب قتل عمد یک برده شود، قصاص نخواهد شد. این مسأله از نظر فقهای امامیه و اکثر فقهای اهل سنت مسلّم و غیرقابل تردید است. این تفاوت به خوبی از قرآن کریم استفاده می شود، آنجا که می فرماید: «کُتِبَ عَلَیکُمُ الْقِصاصُ فِی الْقَتْلی الْحُرُّ بِالْحُرِّ وَالْعَبْدُ بِالْعَبْدِ...(1)؛ (حکم قصاص در مورد کشتگان، بر شما مقرر شده است؛ آزاد در برابر آزاد، و برده در برابر برده...). همچنین روایات متعددی نیز بر آن دلالت دارد، و از نظر فقه امامیه هم اجماعی است، گرچه در حال حاضر این مسئله مطرح نیست و موضوع بحث منتفی شده ولی پذیرفتن آن در همان عصر و زمان نزول قرآن کریم و صدور روایات دلایل چندی داشته است. در نظام برده داری، یک برده که هیچ اختیاری خارج از خواست مولای خود ندارد و حتی حقّ تملّک برای او شناخته شده نیست. از نظر موقعیت اجتماعی در سطح پایینی قرار دارد و ارزش اجتماعی او به دلیل عدم برخورداری از قدرت تصمیم گیری و عملکرد مستقل، بسیار پایین تر از کسی است که در تصمیم گیری آزاد است، و طبعاً این چنین کسی در جامعه قابل مقایسه با افراد آزاد نیست. و این تفاوت در گذشته آن قدر عمیق بوده است که عبد در ردیف حیوانات شناخته می شده و از هر نوع حقوق انسانی محروم بوده است. اسلام در همان زمان نیز علی رغم پذیرش این نظام، حقوق و امتیازاتی را برای این گروه اجتماعی به رسمیت شناخت که قبل از آن سابقه نداشت. در عین حال تفاوت انکار ناپذیر این افراد نسبت به افراد آزاد، موجب شده است که در بسیاری از حقوق اجتماعی با دیگران تفاوت داشته باشند؛ از جمله موارد حقّ «قصاص» که تساوی جرم و مجازات در آن باید کاملاً رعایت شود، و عدم تساوی در نقش و جایگاه اجتماعی مانع از آن شده است که قتل یک برده توسط یک فرد آزاد، موجب حقّ قصاص شود، چون جرم، کشتن یک انسان فاقد هر گونه آزادی و اختیار است و مجازات نباید کشتن یک انسان آزاد و مستقل باشد. بنابراین، با عدم امکان قصاص، راهی جز جبران خسارت مالی باقی نمی ماند. آری، برای این که برده کشی یک عادت در جامعه نشود، در اسلام مقرّر شده است که اگر کسی کشتن بردگان را عادت قرار دهد و مکرّر مرتکب این عمل ناشایست شود محکوم به مجازات مرگ است، البته نه از باب «قصاص»، بلکه به دلیل افساد در زمین. با سلام بنظر نمیاد در این آیه به پرداخت دیه امر شده باشد.بلکه گفته شده برده ای در برابر برده مقتول باید قصاص شود .یعنی کشته شود.این طور نیست مگه؟      
سلام ببینید بزرگوار وقتی برده را نشود در برابر شخص آزاد قصاص کرد یا باید صاحب برده نصف دیه انسان آزاد را بپردازد تا قصاص شود و یا ناچارا باید دیه او را به مالک برده بپردازند و از آیه یاد شده چنین برداشت می شود.
حکیم said in سلام و عرض ادب
بی ادعا said in سلام و عرض ادب
حکیم said in (بدون موضوع)
سلام و عرض ادب سؤال شما از دو بخش تشکیل می شود: الف) چرا در قصاص برده در مقابل برده قصاص می شود یکی از شرایط قصاص این است که قاتل و مقتول باید از نظر طبقه اجتماعی هر دو آزاد و یا هر دو برده باشند. بنابراین اگر انسان آزادی مرتکب قتل عمد یک برده شود، قصاص نخواهد شد. این مسأله از نظر فقهای امامیه و اکثر فقهای اهل سنت مسلّم و غیرقابل تردید است. این تفاوت به خوبی از قرآن کریم استفاده می شود، آنجا که می فرماید: «کُتِبَ عَلَیکُمُ الْقِصاصُ فِی الْقَتْلی الْحُرُّ بِالْحُرِّ وَالْعَبْدُ بِالْعَبْدِ...(1)؛ (حکم قصاص در مورد کشتگان، بر شما مقرر شده است؛ آزاد در برابر آزاد، و برده در برابر برده...). همچنین روایات متعددی نیز بر آن دلالت دارد، و از نظر فقه امامیه هم اجماعی است، گرچه در حال حاضر این مسئله مطرح نیست و موضوع بحث منتفی شده ولی پذیرفتن آن در همان عصر و زمان نزول قرآن کریم و صدور روایات دلایل چندی داشته است. در نظام برده داری، یک برده که هیچ اختیاری خارج از خواست مولای خود ندارد و حتی حقّ تملّک برای او شناخته شده نیست. از نظر موقعیت اجتماعی در سطح پایینی قرار دارد و ارزش اجتماعی او به دلیل عدم برخورداری از قدرت تصمیم گیری و عملکرد مستقل، بسیار پایین تر از کسی است که در تصمیم گیری آزاد است، و طبعاً این چنین کسی در جامعه قابل مقایسه با افراد آزاد نیست. و این تفاوت در گذشته آن قدر عمیق بوده است که عبد در ردیف حیوانات شناخته می شده و از هر نوع حقوق انسانی محروم بوده است. اسلام در همان زمان نیز علی رغم پذیرش این نظام، حقوق و امتیازاتی را برای این گروه اجتماعی به رسمیت شناخت که قبل از آن سابقه نداشت. در عین حال تفاوت انکار ناپذیر این افراد نسبت به افراد آزاد، موجب شده است که در بسیاری از حقوق اجتماعی با دیگران تفاوت داشته باشند؛ از جمله موارد حقّ «قصاص» که تساوی جرم و مجازات در آن باید کاملاً رعایت شود، و عدم تساوی در نقش و جایگاه اجتماعی مانع از آن شده است که قتل یک برده توسط یک فرد آزاد، موجب حقّ قصاص شود، چون جرم، کشتن یک انسان فاقد هر گونه آزادی و اختیار است و مجازات نباید کشتن یک انسان آزاد و مستقل باشد. بنابراین، با عدم امکان قصاص، راهی جز جبران خسارت مالی باقی نمی ماند. آری، برای این که برده کشی یک عادت در جامعه نشود، در اسلام مقرّر شده است که اگر کسی کشتن بردگان را عادت قرار دهد و مکرّر مرتکب این عمل ناشایست شود محکوم به مجازات مرگ است، البته نه از باب «قصاص»، بلکه به دلیل افساد در زمین. با سلام بنظر نمیاد در این آیه به پرداخت دیه امر شده باشد.بلکه گفته شده برده ای در برابر برده مقتول باید قصاص شود .یعنی کشته شود.این طور نیست مگه؟      
سلام ببینید بزرگوار وقتی برده را نشود در برابر شخص آزاد قصاص کرد یا باید صاحب برده نصف دیه انسان آزاد را بپردازد تا قصاص شود و یا ناچارا باید دیه او را به مالک برده بپردازند و از آیه یاد شده چنین برداشت می شود.
دیه رو میدونم. متوجه سوالم نشدید. منظورم این هست که در ایه مورد نظر از پرداخت دیه صحبت نشده بلکه از قصاص صحبت شده.معنی قصاص چی میتونه باشه اینجا؟
با سلام تفسیر این آیه رو میتونید در کلیپ اقای مصطفی حسینی طباطبایی که در جواب شخصی داده شده ببینید. قسمت اول قسمت دوم قسمت سوم قسمت چهارم
  ببینید بزرگواران  همانگونه که در شان نزول این آیه آمده است که عادت عرب جاهلی بر این بود که اگر کسی از قبیله آنها کشته می‌شد تصمیم می‌گرفتند تا آنجا که قدرت دارند   از قبیله قاتل بکشند، و این فکر تا آنجا پیش رفته بود که حاضر بودند به خاطر کشته شدن یک فرد تمام طائفه قاتل را نابود کنند آیه یاد شده  نازل شد و حکم عادلانه قصاص را بیان کرد؛ این آیات در مقام تعدیل زیاده رویهاى است که در جاهلیت در مورد قتل نفس انجام مى گرفت، و با انتخاب واژه قصاص نشان مى دهد که اولیاء مقتول حق دارند نسبت به قاتل همان را انجام دهند که او مرتکب شده. ولى به این مقدار قناعت نکرده در دنباله آیه مساله مساوات را با صراحت بیشتر مطرح مى کند و مى گوید:" آزاد در برابر آزاد، برده در برابر برده، و زن در برابر زن" (الْحُرُّ بِالْحُرِّ وَ الْعَبْدُ بِالْعَبْدِ وَ الْأُنْثى بِالْأُنْثى ).سپس براى اینکه روشن شود که مساله قصاص حقى براى اولیاى مقتول است و هرگز یک حکم الزامى نیست، و اگر مایل باشند مى توانند قاتل را ببخشند و خونبها بگیرند، یا اصلا خونبها هم نگیرند، اضافه مى کند:" اگر کسى از ناحیه برادر دینى خود مورد عفو قرار گیرد (و حکم قصاص با رضایت طرفین تبدیل به خونبها گردد) باید از روش پسندیده اى پیروى کند (و براى پرداخت دیه طرف را در فشار نگذارد) و او هم در پرداختن دیه کوتاهى نکند" (فَمَنْ عُفِیَ لَهُ مِنْ أَخِیهِ شَیْ ءٌ فَاتِّباعٌ بِالْمَعْرُوفِ وَ أَداءٌ إِلَیْهِ بِإِحْسانٍ). به این ترتیب از یک سو به اولیاى مقتول توصیه مى کند که اگر از قصاص صرفنظر کرده اید در گرفتن خونبها زیاده روى نکنید و به طرز شایسته با توجه به مبلغ عادلانه اى که اسلام قرار داده و در اقساطى که طرف، قدرت پرداخت آن را دارد از او بگیرید.و از سوى دیگر با جمله و أَداءٌ إِلَیْهِ بِإِحْسانٍ به قاتل نیز توصیه مى کند که در پرداخت خونبها روش صحیحى در پیش گیرد و بدهى خود را بدون مسامحه بطور کامل و به موقع اداء نماید. و به این صورت وظیفه و برنامه هر یک از دو طرف را مشخص کرده است.در پایان آیه براى تاکید و توجه دادن به این امر که تجاوز از حد از ناحیه هر کس بوده باشد مجازات شدید دارد مى گوید:" این تخفیف و رحمتى است از ناحیه پروردگارتان، و کسى که بعد از آن از حد خود تجاوز کند عذاب دردناکى در انتظار او است" (ذلِکَ تَخْفِیفٌ مِنْ رَبِّکُمْ وَ رَحْمَةٌ فَمَنِ اعْتَدى بَعْدَ ذلِکَ فَلَهُ عَذابٌ أَلِیمٌ.) این دستور عادلانه" قصاص" و" عفو" که یک مجموعه کاملا انسانى و منطقى را تشکیل مى دهد از یک سو روش فاسد عصر جاهلیت را که هیچگونه برابرى در قصاص قائل نبودند و همچون دژخیمان عصر فضا گاه در برابر یک نفر صدها نفر را به خاک و خون مى کشیدند محکوم مى کند. و از سوى دیگر راه عفو را به روى مردم نمى بندد، در عین حال احترام خون را نیز کاهش نمى دهد و قاتلان را جسور نمى سازد، و از سوى سوم مى گوید بعد از برنامه عفو و گرفتن خونبها هیچیک از طرفین حق تعدى ندارند، بر خلاف اقوام جاهلى که اولیاى مقتول گاهى بعد از عفو و حتى گرفتن خونبها قاتل را مى کشتند! بنا بر این خداوند برای مدیریت این اتفاق اجتماعی بجای رها کردن و هرج و مرج و به جای این که هر کسی به شیوه ای افراطی بخواهد حق و حقوق خود را بگیرد راه حل عاقلانه و منطقی بیان فرموده است
سلام با احترام به نظرات دوستان در اینکه خداوند با ابلاغ دستورات خویش راه هرج و مرج و انجام اقدامات خودسرانه را مسدود نموده است شکی نیست نکته تفکیک جنسیتی و جایگاه اجتماعی افراد در اجرای قانون قصاص است که تایید ضمنی برده داری تلقی می‌شود. با توجه به آن بخش از کلام خداوند که پیروی از احکام قصاص را تخفیف و رحمت الهی بر بندگان دانسته شاید محتمل ترین دلیل برای تعیین شرط برابری جنسی و مقام اجتماعی در اجرای قصاص این باشد که با رعایت شروط از میزان افرادی که توسط اولیا دم قصاص می‌شوند کاسته شده و طرفین مجبورند با پرداخت دیه موافقت نمایند زیرا عملا شرایط اجرای حکم قصاص فراهم نیست و این بنوعی تخفیف و رحمت خداوند به بندگان محسوب می‌شود ممنون.   
حکیم said in  
  ببینید بزرگواران  همانگونه که در شان نزول این آیه آمده است که عادت عرب جاهلی بر این بود که اگر کسی از قبیله آنها کشته می‌شد تصمیم می‌گرفتند تا آنجا که قدرت دارند   از قبیله قاتل بکشند، و این فکر تا آنجا پیش رفته بود که حاضر بودند به خاطر کشته شدن یک فرد تمام طائفه قاتل را نابود کنند آیه یاد شده  نازل شد و حکم عادلانه قصاص را بیان کرد؛ این آیات در مقام تعدیل زیاده رویهاى است که در جاهلیت در مورد قتل نفس انجام مى گرفت، و با انتخاب واژه قصاص نشان مى دهد که اولیاء مقتول حق دارند نسبت به قاتل همان را انجام دهند که او مرتکب شده. ولى به این مقدار قناعت نکرده در دنباله آیه مساله مساوات را با صراحت بیشتر مطرح مى کند و مى گوید:" آزاد در برابر آزاد، برده در برابر برده، و زن در برابر زن" (الْحُرُّ بِالْحُرِّ وَ الْعَبْدُ بِالْعَبْدِ وَ الْأُنْثى بِالْأُنْثى ).سپس براى اینکه روشن شود که مساله قصاص حقى براى اولیاى مقتول است و هرگز یک حکم الزامى نیست، و اگر مایل باشند مى توانند قاتل را ببخشند و خونبها بگیرند، یا اصلا خونبها هم نگیرند، اضافه مى کند:" اگر کسى از ناحیه برادر دینى خود مورد عفو قرار گیرد (و حکم قصاص با رضایت طرفین تبدیل به خونبها گردد) باید از روش پسندیده اى پیروى کند (و براى پرداخت دیه طرف را در فشار نگذارد) و او هم در پرداختن دیه کوتاهى نکند" (فَمَنْ عُفِیَ لَهُ مِنْ أَخِیهِ شَیْ ءٌ فَاتِّباعٌ بِالْمَعْرُوفِ وَ أَداءٌ إِلَیْهِ بِإِحْسانٍ). به این ترتیب از یک سو به اولیاى مقتول توصیه مى کند که اگر از قصاص صرفنظر کرده اید در گرفتن خونبها زیاده روى نکنید و به طرز شایسته با توجه به مبلغ عادلانه اى که اسلام قرار داده و در اقساطى که طرف، قدرت پرداخت آن را دارد از او بگیرید.و از سوى دیگر با جمله و أَداءٌ إِلَیْهِ بِإِحْسانٍ به قاتل نیز توصیه مى کند که در پرداخت خونبها روش صحیحى در پیش گیرد و بدهى خود را بدون مسامحه بطور کامل و به موقع اداء نماید. و به این صورت وظیفه و برنامه هر یک از دو طرف را مشخص کرده است.در پایان آیه براى تاکید و توجه دادن به این امر که تجاوز از حد از ناحیه هر کس بوده باشد مجازات شدید دارد مى گوید:" این تخفیف و رحمتى است از ناحیه پروردگارتان، و کسى که بعد از آن از حد خود تجاوز کند عذاب دردناکى در انتظار او است" (ذلِکَ تَخْفِیفٌ مِنْ رَبِّکُمْ وَ رَحْمَةٌ فَمَنِ اعْتَدى بَعْدَ ذلِکَ فَلَهُ عَذابٌ أَلِیمٌ.) این دستور عادلانه" قصاص" و" عفو" که یک مجموعه کاملا انسانى و منطقى را تشکیل مى دهد از یک سو روش فاسد عصر جاهلیت را که هیچگونه برابرى در قصاص قائل نبودند و همچون دژخیمان عصر فضا گاه در برابر یک نفر صدها نفر را به خاک و خون مى کشیدند محکوم مى کند. و از سوى دیگر راه عفو را به روى مردم نمى بندد، در عین حال احترام خون را نیز کاهش نمى دهد و قاتلان را جسور نمى سازد، و از سوى سوم مى گوید بعد از برنامه عفو و گرفتن خونبها هیچیک از طرفین حق تعدى ندارند، بر خلاف اقوام جاهلى که اولیاى مقتول گاهى بعد از عفو و حتى گرفتن خونبها قاتل را مى کشتند! بنا بر این خداوند برای مدیریت این اتفاق اجتماعی بجای رها کردن و هرج و مرج و به جای این که هر کسی به شیوه ای افراطی بخواهد حق و حقوق خود را بگیرد راه حل عاقلانه و منطقی بیان فرموده است
لطفا به این سوال من جواب بدهین خیلی واضح میپرسم   معنی قصاص چیست؟ مقابله به مثل یا صرفا دیه نقدی؟ اگه اولیای دم بخواد فقط به کشته شدن رضایت بده در این صورت طبق این آیه چه کسی باید کشته بشه؟ برده در برابر برده و زن در برابر زن. لطفا واضح جواب دبیدن.بنظر میاد مطالب که کارشناس نوشتن   کپی شده از جاهای دیگه هستن من هنوز پاسخ سوالم رو کامل نگرفتم متشکر
گرامی منم در مورد حکمت این ایه سوال کردم   اگه پاسخی ندارید مغلطه نکنید.   اگه مخالف سوال پرسیدن و دانستن هستید اینجا نیایید
برادر بی ادعا  اولا بنده مغالطه نکردم! دوما خیلی از حکمت ها برای ما معین نیست! سوما من کل بحثتون رو مخالف نبودم اگه کمی دقت و بصیرت داشتین بنده با مواجه شما با عدل خدا جواب دادم! بعد هم من نه مخالف سوال پرسیدنم نه دانستن به شما هم ربطی نداره که من بیام یا نه! منم برام در این مسئله برده داری  سوال بود ولی عدل خدا غیر قابل انکار هست! 
شاید استارتر این ذهنیت را دارد که   در مقابل کشته شدن یک زن، باید از طرف مقابل نیز یک زن کشته شود. مثلا اگر یک زن در خانواده یا قبیله ی الف توسط فردی در خانواده یا قبیله ب کشته شود. خانواده مقتول حق دارد یک زن را در خانواده قاتل بکشد. اگر این تصور در ذهن استارتر باشد، قطعا تصور اشتباهی است. زیرا قصاص بین قاتل و مقتول است. یعنی وقتی قرآن می فرماید : زن در مقابل زن یعنی زن قاتل در مقابل زن مقتول یا  حر قاتل در برابر حر مقتول یا برده قاتل مساوی با برده مقتول      
با سلام یک تفسیر دیگری هم میتوان از آیه داشت. اگر کلمه قصاص و مشتقاتش رو در قرآن جستجو کنیم،مفهموم آیه بهتر مشخص میشه. قصاص از ریشه قصص هست.قصاص فقط به معنای مقابل به مثل کردن به همان اندازه نیست. -------------- این دو آیه را ببینیم : نَحْنُ نَقُصُّ عَلَيْكَ أَحْسَنَ الْقَصَصِ بِمَا أَوْحَيْنَا إِلَيْكَ هَٰذَا الْقُرْآنَ وَإِنْ كُنْتَ مِنْ قَبْلِهِ لَمِنَ الْغَافِلِينَ ما بهترین داستان را با وحی کردن این قرآن بر تو می خوانیم و تو یقیناً پیش از آن از بی خبران [نسبت به این بهترین داستان] بودی.(یوسف/3) قَالَ ذَٰلِكَ مَا كُنَّا نَبْغِ ۚ فَارْتَدَّا عَلَىٰ آثَارِهِمَا قَصَصًا موسی گفت: این [جای فراموش کردن ماهی] همان است که ما در طلبش بودیم. پس با پی گرفتن جای پای خود [از راهی که آمده بودند] برگشتند.(کهف /64) -------------- پس معنای قصص میشود :قصه،ماجرا،دنباله،پی جویی کردن حالا آیه میفرماید : يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا كُتِبَ عَلَيْكُمُ الْقِصَاصُ فِي الْقَتْلَى ۖ اى كسانى كه ايمان آورده‌ايد، در باره كشتگان، بر شما قصاص مقرر شده -------------- دیدیم که معنای (قصص) یعنی قصه ،پی جویی کردن،دنباله ی چیزی را گرفتن. خود آیه میفرماید قصاص در مورد کشتگان... با توجه به آیات قبل بنظر میرسد این آیه می گوید باید در مورد کشتگان پی گیری صورت بگیرد... یعنی وقتی قتلی صورت گرفته ،باید قصص یا ماجرا یا دنباله این قتل مشخص شود که کار چه کسی بوده  است... و در ادامه آیه در این پی جویی وقتی مشخص شد مثلا قاتل حر است در برابرش باید همان حر کشته شود.یعنی اگر قاتل حر بود نمی توان مثلا برده ی او یا برده ای از طائفه اش ، یا زنی بجای او کشته شود. اگر قاتل زن است،در برابرش باید همان زن کشته شود و نمیتوان بجایش مثلا مردی یا زن دیگری را کشت... و بقیه موارد... اتفاقا این برابری به این جهت آمده کسی یا کسانی به جای قاتل کشته نشوند...از معنای (قصص) یعنی دنباله یا پی جویی کردن از کشتگان مشخص میشود که مفهوم آیه چیست. این آیه بنظر نمیرسه اشاره ای داشته باشه که دیه زن نصف مرد است یا اینکه برای قصاص مرد باید اولیا دم هزینه ای به خانواده مرد پرداخت کنند...بنظر که هیچ فرقی بین این دو در آیه دیده نمیشه اگر فرقی در مورد موضوعی به این مهمی وجود داشت حتما خدا به صراحت میفرمود و لازم به تجزیه و تحلیل و استنباط های شخصی ما نبود ... 
UTD said in با سلام
قصاص از ریشه قصص هست.قصاص فقط به معنای مقابل به مثل کردن به همان اندازه نیست. -------------- این دو آیه را ببینیم : نَحْنُ نَقُصُّ عَلَيْكَ أَحْسَنَ الْقَصَصِ بِمَا أَوْحَيْنَا إِلَيْكَ هَٰذَا الْقُرْآنَ وَإِنْ كُنْتَ مِنْ قَبْلِهِ لَمِنَ الْغَافِلِينَ ما بهترین داستان را با وحی کردن این قرآن بر تو می خوانیم و تو یقیناً پیش از آن از بی خبران [نسبت به این بهترین داستان] بودی.(یوسف/3) قَالَ ذَٰلِكَ مَا كُنَّا نَبْغِ ۚ فَارْتَدَّا عَلَىٰ آثَارِهِمَا قَصَصًا موسی گفت: این [جای فراموش کردن ماهی] همان است که ما در طلبش بودیم. پس با پی گرفتن جای پای خود [از راهی که آمده بودند] برگشتند.(کهف /64) -------------- پس معنای قصص میشود :قصه،ماجرا،دنباله،پی جویی کردن حالا آیه میفرماید : يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا كُتِبَ عَلَيْكُمُ الْقِصَاصُ فِي الْقَتْلَى ۖ اى كسانى كه ايمان آورده‌ايد، در باره كشتگان، بر شما قصاص مقرر شده -------------- دیدیم که معنای (قصص) یعنی قصه ،پی جویی کردن،دنباله ی چیزی را گرفتن.  
سلام نکته اول در ریشه قصص اتفافا این مثلیت خیلی اهمیت دارد. به داستان چرا قصص می گویند؟ چون واقعه ای رخ داده و ما آن را بازگو میکنیم آن طور که رخ داده است. در آیه بعدی نیز این مطلب وجود دارد. موسی مسیری را پیموده بود و دقیقا همان مسیر را برگشت.  لذا در عربی فصیح وقتی از ریشه قصص استفاده میشود که این مثلیت وجود داشته باشد.  پیشنهاد میکنم به کتاب التحقیق فی لغات القرآن مراجعه کنید.    
UTD said in با سلام
این آیه بنظر نمیرسه اشاره ای داشته باشه که دیه زن نصف مرد است یا اینکه برای قصاص مرد باید اولیا دم هزینه ای به خانواده مرد پرداخت کنند...بنظر که هیچ فرقی بین این دو در آیه دیده نمیشه اگر فرقی در مورد موضوعی به این مهمی وجود داشت حتما خدا به صراحت میفرمود و لازم به تجزیه و تحلیل و استنباط های شخصی ما نبود ... 
این آیه درباره دیه نیست. دیه در آیات قتل خطایی مطرح شده است. باید به آن آیات مراجعه کرد. در آیات دیه، نصف بودن طرح نشده و به همین جهت برخی فقها ادعا کردند دیه زن و مرد برابر است. فقهایی که نظرشان نصف بودن دیه است بیشتر مبتنی بر روایات و نظر مشهور چنین گفته اند. این آیه درباره قصاص است. قصاص در قتل یا ضرب و جرح عمدی مطرح است. مثلا در قرآن فرموده : والجروح قصاص یعنی اگر کسی عمدا چشم ما را کور کرد، ما حق داریم او را کور کنیم. این یعنی قصاص چشم در مقابل چشم اما اگر چشم ما به صورت غیر عمد یا خطا، کور شد قصاص معنا ندارد. اینجا فقط دیه مطرح است. یعنی مثلا میتوانیم به خاطر کور شدن دو چشم، یک دیه کامل از طرف مقابل بگیریم. پس این آیه درباره قصاص است نه دیه یعنی جرم عمدی نه جرم خطایی.. حالا مسئله این است : اگر قاتل یک برده بود و رفت برده ای را کشت. ما به صراحت می گوییم قصاص جاری میشود چون هم عمد بوده و هم مثلیت برقرار است. اما اگر یک انسان حر رفت و یک برده را کشت. اینجا عمد بوده اما مثلیت چه طور؟ آیا حر و عبد مثل هم هستند تا قصاص جاری شود؟ قرآن موارد واضح را بیان کرده. و گویا فقها و مردم چنین می فهمند که حر و عبد مثل هم نیستند. زن و مرد مثل هم نیستند. چه طور می توان این مثلیت را برقرار کرد؟ آیا امکان دارد؟ طبق آیات دیه و روایات، متوجه میشویم مثلیت امکان دارد. میتوان مثلیت را با دیه برقرار کرد. یعنی تفاوت زن و مرد ، در دیه است نه در نفس انسانی. پس اگر در دیه مساوات رعایت شود، قصاص ممکن خواهد شد. طبیعتا در این مسائل نمیتوان دقت عقلی یا حکمت های عقلی را دخیل کرد زیرا اینها را جزو مسائل عقل گریز می دانند و شریعت را مقدم بر استنتاجات عقلی می دانند. ( نکته : در قصاص، دین هم مطرح است. لذا مثلا برده اگر مسلمان باشد فرق میکند با زمانی که برده کافر باشد. البته ممکن است فقها نظرشان این باشد که کلا کسی که عبد باشد حق قصاص ندارد و حاکم شرع تصمیم می گیرد با قاتل حر چه کار کند. ممکن است حاکم شرع تشخیص بدهد قاتل حر نباید کشته شود و ممکن است او را تعزیر کنند. که در گذشته گویا عموما قاتل حر، کشته نمیشده. و گویا تفاوتی میان برده مسلمان و کافر نمی گذاشتند. الله اعلم)
Bert said in گرامی منم در مورد حکمت این
گرامی منم در مورد حکمت این ایه سوال کردم   اگه پاسخی ندارید مغلطه نکنید.   اگه مخالف سوال پرسیدن و دانستن هستید اینجا نیایید
برادر بی ادعا  اولا بنده مغالطه نکردم! دوما خیلی از حکمت ها برای ما معین نیست! سوما من کل بحثتون رو مخالف نبودم اگه کمی دقت و بصیرت داشتین بنده با مواجه شما با عدل خدا جواب دادم! بعد هم من نه مخالف سوال پرسیدنم نه دانستن به شما هم ربطی نداره که من بیام یا نه! منم برام در این مسئله برده داری  سوال بود ولی عدل خدا غیر قابل انکار هست! 
یعنی فقط یه کلمه بگین مطابق عدل خداست و پاسخ تموم شد و رفت؟ ما منکر عدل خدا نیستیم که اگه بودیم نیازی به سوال کردن نبود. بلکه میخواهیم بدونیم اینجا عدل چجوری تعریف میشه و حکمت ایه چیه. در نتیجه سواال ما هم مربوط دانستن به همین چیزاست. ولی وقتی میایید میگد ما حکمت ایات قرآن رو نمیدونیم این یعنی سوال پرسیدن ممنوع و تعطیلی عقل پس منم حق دارم شما رو مخالف پرسیدن و دانستن بدونم.پس بدتون نیاد و اشتباه خودتون رو هم توجیه نکنید. کسی هم نگفته از حکمت آیات قرآن هیچ سوالی نکیند.وگرنه تفسیر ایات قرآن چه معنایی داشت؟ تفسیر ایات قران میاد در مورد حکمت و شان نزول و منظور ایه توضیح میده دیگه.غیر از اینه؟ منم فقط خواستم در مورد حکمت ایه مذکور در پست اول سوالی بکنم.غیر از اینه؟ حالا اگه کسی بلده پاسخ بده که ممنون میشم اگرم نه که حرفهای که شما در پست اولتون زدین واس من پاسخ نمیشه و بهتره چیزی نگید.  
بیت المعمور said in شاید استارتر این ذهنیت را
شاید استارتر این ذهنیت را دارد که   در مقابل کشته شدن یک زن، باید از طرف مقابل نیز یک زن کشته شود. مثلا اگر یک زن در خانواده یا قبیله ی الف توسط فردی در خانواده یا قبیله ب کشته شود. خانواده مقتول حق دارد یک زن را در خانواده قاتل بکشد. اگر این تصور در ذهن استارتر باشد، قطعا تصور اشتباهی است. زیرا قصاص بین قاتل و مقتول است. یعنی وقتی قرآن می فرماید : زن در مقابل زن یعنی زن قاتل در مقابل زن مقتول یا  حر قاتل در برابر حر مقتول یا برده قاتل مساوی با برده مقتول      
سلام دوست گرامی. بله چنین چیزی در ذهنمه. البته نه اینکه واقعا بخوام چنین چیزی رو تصور کنم.بلکه افراد اسلام ستیز در مورد این ایه چنین تصوری داشتن حالا منم میخوام بدونم این توصر درسته یا غلط
[/quote] لطفا به این سوال من جواب بدهین خیلی واضح میپرسم معنی قصاص چیست؟ مقابله به مثل یا صرفا دیه نقدی؟ اگه اولیای دم بخواد فقط به کشته شدن رضایت بده در این صورت طبق این آیه چه کسی باید کشته بشه؟ برده در برابر برده و زن در برابر زن. لطفا واضح جواب دبیدن.بنظر میاد مطالب که کارشناس نوشتن   کپی شده از جاهای دیگه هستن من هنوز پاسخ سوالم رو کامل نگرفتم متشکر [/quote]   سلام و عرض ادب قصاص اصطلاحی در فقه اسلامی، به معنای مقابله به مثل در جنایت‌های عمدی. قصاص به دو قسم قصاص نَفْس و قصاص عضو تقسیم می‌شود. گاهی قصاص مقابله به مثل است و گاهی هم ممکنه اولیا دم و یا صاحبان قصاص به دیه رضایت دهند. اگر بنا باشد قصاص اجرا شود بر اساس آیات قرآن و احکام و ضوابط و شرایط شرعی اسلامی که در جای خود به تفصیل مورد بحث قرار می گیرد قصاص می شود. اگر نیازی هست تا شرایط و ضوابط قصاص را با جزئیات بیان کنیم  
حکیم said in لطفا به این سوال من جواب
لطفا به این سوال من جواب بدهین خیلی واضح میپرسم معنی قصاص چیست؟ مقابله به مثل یا صرفا دیه نقدی؟ اگه اولیای دم بخواد فقط به کشته شدن رضایت بده در این صورت طبق این آیه چه کسی باید کشته بشه؟ برده در برابر برده و زن در برابر زن. لطفا واضح جواب دبیدن.بنظر میاد مطالب که کارشناس نوشتن   کپی شده از جاهای دیگه هستن من هنوز پاسخ سوالم رو کامل نگرفتم متشکر [/quote]   سلام و عرض ادب قصاص اصطلاحی در فقه اسلامی، به معنای مقابله به مثل در جنایت‌های عمدی. قصاص به دو قسم قصاص نَفْس و قصاص عضو تقسیم می‌شود. گاهی قصاص مقابله به مثل است و گاهی هم ممکنه اولیا دم و یا صاحبان قصاص به دیه رضایت دهند. اگر بنا باشد قصاص اجرا شود بر اساس آیات قرآن و احکام و ضوابط و شرایط شرعی اسلامی که در جای خود به تفصیل مورد بحث قرار می گیرد قصاص می شود. اگر نیازی هست تا شرایط و ضوابط قصاص را با جزئیات بیان کنیم   [/quote] با تشکر فقط تنها جایی که از سوال بنده میمونه اینه که اگر قرار باشه قصاص اجرا بشه طق این آیه چه کسی قصاص میشه؟ مثلا اگه یک فرد ازاد برده ای رو به قتل برسونه ایا اون مرد کشته میشه؟ و همچنین یک زدن اگه توسط مردی کشته بشه چی؟  خیلی ممنون
سلام علیکم و رحمه الله ما باید به خداوند اعتماد کنیم نمیشه از همه احکام که دلیل خواست حتما خداوند صلاح بشرو بهتر از خودش میدونه مگه ما میدونیم چرا سگ نجسه ولی گربه نیست بعضی چیزا بعدا شاید کشف بشه.   
سلام دوستان بعضی از احکام در اسلام قابل فرمول‌بندی بر اساس منطق رایج ما نیستند. مثال معروفش اینه که در احکام اسلامی دیه قطع چهار انگشت بیشتر از دیه قطع پنج انگشت است، چون دیه چهار انگشت، چهار برابر دیه یک انگشت است اما دیه پنج انگشت مساوی است با دیه یک دست.   اما آیا از اینجا نتیجه می‌شود که اسلام برای چهار انگشت اهمیت بیشتری از پنج انگشت قائل است؟ نظر امامیه این است که در احکام نباید قیاس به کار برد. یعنی این دو را احکام مجزایی ببینیم و هیچ مقایسه‌ای بینشان انجام ندهیم.   به طور مشابه، تفاوت دیه زن و مرد هم قابل فرمول‌بندی بر اساس منطق رایج انسانی ما نیست. بعضی تلاش کرده‌اند توجیهاتی برای این اختلاف دیه ذکر کنند اما باز هم سوالاتی باقی می‌ماند. به طور مثال گفته‌اند که مرد نقش پررنگ‌تری در اقتصاد خانواده دارد نسبت به زن، اما اگر فرضا یک پسر معتاد سربار خانواده یک خانم تحصیلکرده سرپرست خانواده را به‌قتل برساند باز هم مسئله اختلاف دیه در قصاص مطرح است. توجیه‌کنندگان در اینجا گفته‌اند که قانون برای موارد استثناء تعریف نمی‌شود اما قانون می‌تواند دارای تبصره برای پوشش استثنائات هم باشد ...   بنابراین شاید این حکم هم مثل همان حکم دیه انگشتها قابل فرمول بندی نباشد. همان‌طور که شکسته‌دل گرامی فرمودند بعضی احکام حالت تعبدی دارند 
بی ادعا said in لطفا به این سوال من جواب
حکیم said in لطفا به این سوال من جواب
لطفا به این سوال من جواب بدهین خیلی واضح میپرسم معنی قصاص چیست؟ مقابله به مثل یا صرفا دیه نقدی؟ اگه اولیای دم بخواد فقط به کشته شدن رضایت بده در این صورت طبق این آیه چه کسی باید کشته بشه؟ برده در برابر برده و زن در برابر زن. لطفا واضح جواب دبیدن.بنظر میاد مطالب که کارشناس نوشتن   کپی شده از جاهای دیگه هستن من هنوز پاسخ سوالم رو کامل نگرفتم متشکر
  سلام و عرض ادب قصاص اصطلاحی در فقه اسلامی، به معنای مقابله به مثل در جنایت‌های عمدی. قصاص به دو قسم قصاص نَفْس و قصاص عضو تقسیم می‌شود. گاهی قصاص مقابله به مثل است و گاهی هم ممکنه اولیا دم و یا صاحبان قصاص به دیه رضایت دهند. اگر بنا باشد قصاص اجرا شود بر اساس آیات قرآن و احکام و ضوابط و شرایط شرعی اسلامی که در جای خود به تفصیل مورد بحث قرار می گیرد قصاص می شود. اگر نیازی هست تا شرایط و ضوابط قصاص را با جزئیات بیان کنیم   [/quote] با تشکر فقط تنها جایی که از سوال بنده میمونه اینه که اگر قرار باشه قصاص اجرا بشه طق این آیه چه کسی قصاص میشه؟ مثلا اگه یک فرد ازاد برده ای رو به قتل برسونه ایا اون مرد کشته میشه؟ و همچنین یک زدن اگه توسط مردی کشته بشه چی؟  خیلی ممنون [/quote]   بر اساس آیه یاد شده اگر قرار باشد قصاصی صورت بگیرد شخص آزاد را در مقابل شخص آزاد قصاص میکنند و اگر مقتول برده باشه و قاتل آزاد در صورتی که مالک عبد می تواند ببخشد و می تواند در صورتی که نصف دیه شخص آزاد (قاتل) را بپردازد شخص آزاد قصاص شود. » خداوند در قرآن کریم تصریح می کند و می فرماید:« يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ كُتِبَ عَلَيْكُمُ الْقِصَاصُ فِي الْقَتْلَى الْحُرُّ بِالْحُرِّ وَالْعَبْدُ بِالْعَبْدِ وَالأُنثَى بِالأُنثَى فَمَنْ عُفِيَ لَهُ مِنْ أَخِيهِ شَيْءٌ فَاتِّبَاعٌ بِالْمَعْرُوفِ وَأَدَاء إِلَيْهِ بِإِحْسَانٍ ذَلِكَ تَخْفِيفٌ مِّن رَّبِّكُمْ وَرَحْمَةٌ فَمَنِ اعْتَدَى بَعْدَ ذَلِكَ فَلَهُ عَذَابٌ أَلِيمٌ؛(1) اى افرادى كه ايمان آورده‏ايد! حكم قصاص در مورد كشتگان‏، بر شما نوشته شده است‏: آزاد در برابر آزاد، و برده در برابر برده‏، و زن در برابر زن‏، پس اگر كسى از سوى برادر [دينى‏] خود، چيزى به او بخشيده شود، [و حكم قصاص او، تبديل به خونبها گردد،] بايد از راه پسنديده پيروى كند. [و صاحب خون‏، حال پرداخت كننده ديه را در نظر بگيرد.] و او [= قاتل‏] نيز، به نيكى ديه را [به ولى مقتول‏] بپردازد؛ [و در آن‏، مسامحه نكند.] اين‏، تخفيف و رحمتى است از ناحيه پروردگار شما! و كسى كه بعد از آن‏، تجاوز كند، عذاب دردناكى خواهد داشت‏.   پی نوشت: 1.بقره/  178
اگر مقتول برده باشه و قاتل آزاد در صورتی که مالک عبد می تواند ببخشد و می تواند در صورتی که نصف دیه شخص آزاد (قاتل) را بپردازد شخص آزاد قصاص شود. »(1)
اگر قاتل مالک برده باشد حکمش چیست؟ یعنی فردی برده خودش رابکشد؟ اسلام توصیه به خوشرفتاری در برابر بردگان داره. پس آیا قوانینی هم برای حمایت از بردگان وجود داره؟ ​​​​
سلام نکته اول در ریشه قصص اتفافا این مثلیت خیلی اهمیت دارد.
با سلام راستش کتاب قاموس قرآن در مورد (قصص) چنین نوشته : قصص: (بفتح ق، ص) سر گذشت و تعقيب و نقل قصّه. مصدر و اسم هر دو آمده است. طبرسى ذيل آيه 62 بقره فرموده: قصص بمعنى قصّه و سر گذشت است و در ذيل آيه 111 يوسف فرموده: قصص خبرى است كه بعضى پشت سر بعضى باشد ازاخبار گذشتگان على هذا قصص مفرد است، راغب آنرا جمع دانسته و گويد: قصص اخبارى است پى جوئى و پيروى شده. اصل قصّ و قصص بمعنى پى جوئى است «قَصَ‏ اثَرَهُ‏ قَصّاً وَ قَصَصاً: تَتَبَّعَهُ شَيْئاً بَعْدَ شَىْ‏ءٍ»، سر گذشت را از آن قصص و قصّه گويند كه گوينده آنرا تعقيب ميكند و در دنبال آنست. فَلَمَّا جاءَهُ وَ قَصَ‏ عَلَيْهِ‏ الْقَصَصَ‏ قالَ لا تَخَفْ نَجَوْتَ مِنَ الْقَوْمِ الظَّالِمِينَ‏ چون موسى پيش شعيب آمد و سرگذشت خويش را حكايت كرد گفت نترس از قوم ستمكار نجات يافتى.(قصص/25) در مجمع و اقرب و مصباح گفته: «قصّ الخبر» يعنى سرگذشت را آنطور كه بود حكايت كرد. وَ قالَتْ لِأُخْتِهِ‏ قُصِّيهِ‏ فَبَصُرَتْ بِهِ عَنْ جُنُبٍ وَهُمْ لَا يَشْعُرُونَ (قصص/25)  مادر موسى بخواهرش گفت: او را بجوى....«قصّ» در اينجا در معناى اصلى بكار رفته. نَحْنُ‏ نَقُصُ‏ عَلَيْكَ أَحْسَنَ‏ الْقَصَصِ‏ ... (يوسف/3) بعضى قصص را در آيه مصدر گرفته و احسن البيان گفته‏ اند ولى اسم بهتر است يعنى ما بهترين سرگذشت را براى تو حكايت ميكنيم. قالَ ذلِكَ ما كُنَّا نَبْغِ فَارْتَدَّا عَلى‏ آثارِهِما قَصَصاً (كهف/64) قصصا در آيه بمعنى پى‏جوئى و اتّباع اثر است و آن مصدر است در موضع حال، تقديرش «يقصّان الاثر قصصا» ميباشد يعنى گفت: آن همان است كه ميجستيم و پى‏جويانه بنشانه قدمهاى خويش باز گشتند. قصاص: مقابله بمثل در جنايت عمدى. قصاص را از آن قصاص گويند كه در تعقيب جنايت و در پى آنست (مجمع) قاموس قرآن، ج‏6، ص: 12
UTD said in سلام
سلام نکته اول در ریشه قصص اتفافا این مثلیت خیلی اهمیت دارد.
با سلام راستش کتاب قاموس قرآن 
سلام ما یک بحث لغوی داریم و یک بحث اصطلاحی... در بحث لغوی گاهی روی ریشه کار می کنیم و گاهی روی معنای خود کلمات. در اصطلاح همه می دانند که کلمه قصاص یعنی مقابله به مثل نه پی جویی و امثال اینها که گفتید. ( مقصودم از اصطلاح یک تعریف ساختگی نیست. شبیه به کلمه صلاه که به صورت عام یعنی نوعی دعا ولی در قرآن و اسلام یعنی عبادتی خاص ) اما در لغت قصاص با قصص فرق می کند. یعنی همه می دانند که قصاص مقابله به مثل است نه داستان گویی ... فقط می ماند ریشه یابی... یعنی از روی ریشه قصص یک معنایی انتزاع کنیم و بعد بگوییم شاید در آیه قصاص، مقصودش مقابله به مثل نیست بلکه پی جویی و اینها است... خوب این سخن علاوه بر اینکه انکار واضحاتی است که گفتم ( یعنی با اصطلاح و هم معنای کلمه در لغت در تضاد است ) ، در خود ریشه یابی هم دچار اشکال است. اشکالش را در کتابی که گفتم می توانید پیدا کنید.  به هر حال اگر هم ریشه ی مذکور را به معنای پی جویی بدانیم، همانطور که گفتم وقتی یک ریشه تبدیل به کلمه میشود، معنای خاصی می گیرد. مثلا "قصص" یک کلمه به معنای "داستان" است که در آن معنای پی جویی وجود دارد. اما داستان به معنای پی جویی نیست. یعنی اگر کسی بگوید : "پی جویی " کسی از این کلمه معنای داستان را نمیفهمد.... در مورد قصاص نیز همینطور است.      
اما اگر یک انسان حر رفت و یک برده را کشت. اینجا عمد بوده اما مثلیت چه طور؟ آیا حر و عبد مثل هم هستند تا قصاص جاری شود؟ قرآن موارد واضح را بیان کرده. و گویا فقها و مردم چنین می فهمند که حر و عبد مثل هم نیستند. زن و مرد مثل هم نیستند. چه طور می توان این مثلیت را برقرار کرد؟ آیا امکان دارد؟ طبق آیات دیه و روایات، متوجه میشویم مثلیت امکان دارد. میتوان مثلیت را با دیه برقرار کرد. یعنی تفاوت زن و مرد ، در دیه است نه در نفس انسانی. پس اگر در دیه مساوات رعایت شود، قصاص ممکن خواهد شد. طبیعتا در این مسائل نمیتوان دقت عقلی یا حکمت های عقلی را دخیل کرد زیرا اینها را جزو مسائل عقل گریز می دانند و شریعت را مقدم بر استنتاجات عقلی می دانند.
فکر نکنم مثلیت که میفرمایید مورد نظر باشد.مثلیت از این جهت برقرار میشود اگر شخصی به عمد کسی را کشت او هم باید کشته شود دیگر حر،عبد یا زن و مرد بودن آن فرقی ندارد! همانطور که خودتان مثال زدید اگر شخصی به عمد ما را کور کرد حق داریم به همان اندازه اور مجازات کنیم(قصاص)...مثلیت از جهت میزان است نه حر ،عبد یا زن و مرد بودن... اصلا آیه در صدد بیان تفاوت ارزش انسان ها از جهت دیه نیست که حالا میخواهیم با پرداخت دیه مساوات را برقرار کنیم.حالا در این آیه دلیلی که بنظرم میرسد... اگر آیه می خواست ذکر مثلیت قاتل و مقتول از جهت زن، مرد، عبد یا حر بودن کند دیگر معنا نداشت ذکر حر برابر حر را بیاورد چون در آیه،زن در برابر زن هم بیان شده(الْأُنْثَىٰ بِالْأُنْثَىٰ)  مگر زن حر نداریم؟دیگر چه دلیلی داشت ذکر (الْحُرُّ بِالْحُرِّ) برود؟اگر آیه میخواست یک معادله ای را بگوید باید به جای حر در برابر حر میگفت مرد در برابر مرد.اما هم ذکر حر را آورده و هم زن در حالی که حر شامل هم زن است و هم مرد و همچنین منظور از (الْأُنْثَىٰ بِالْأُنْثَىٰ) هم که برده زن نیست چون ذکر (الْعَبْدُ بِالْعَبْدِ) هم آمده،بنابراین نمی شود که یکجا هم زن حر داشته باشیم و هم زنی که نه برده است و نه حر، پس چه هست؟! این نشان میدهد که اصلا آیه در صدد بیان بیک معادله ای نیست که حالا بخواهیم با دادن دیه مساوات برقرار کنیم بلکه فقط مثال زده است. مثلا اگر قاتل حر است در برابرش باید همان حر کشته شود.یعنی اگر قاتل حر بود نمی توان مثلا برده ی او یا برده ای از قبیله اش ، یا زنی بجای او کشته شود. اگر قاتل مرد است،در برابرش باید همان مرد کشته شود و نمیتوان بجایش مثلا مردی یا زن برده یا حری را کشت...  این برابری به این جهت آمده اولا: فقط یک نفر باید قصاص شود نه چندین نفر از یک قبیله. دوما: فقط باید شخص قاتل قصاص شود و نه بقیه...
یعنی از روی ریشه قصص یک معنایی انتزاع کنیم و بعد بگوییم شاید در آیه قصاص، مقصودش مقابله به مثل نیست بلکه پی جویی و اینها است...
بنده مقابل به مثل را انکار نکردم،می گویم در معنای مقابل به مثل این معنا هم خوابیده است.مثل (متع) در قرآن که معنای بهره بردن قلیل توام با لذت را دارد. در اینجا هم منظور اینکه کسی باید قصاص شود که قاتل است.
((( این نشان میدهد که اصلا آیه در صدد بیان بیک معادله ای نیست که حالا بخواهیم با دادن دیه مساوات برقرار کنیم بلکه فقط مثال زده است. مثلا اگر قاتل حر است در برابرش باید همان حر کشته شود.یعنی اگر قاتل حر بود نمی توان مثلا برده ی او یا برده ای از قبیله اش ، یا زنی بجای او کشته شود. اگر قاتل مرد است،در برابرش باید همان مرد کشته شود و نمیتوان بجایش مثلا مردی یا زن برده یا حری را کشت...  این برابری به این جهت آمده اولا: فقط یک نفر باید قصاص شود نه چندین نفر از یک قبیله. دوما: فقط باید شخص قاتل قصاص شود و نه بقیه...))   سلام سخن و برداشت جالبی بود. آنطور که من فهمیدم مقصود شما این است : مقصود از مثلا الحر بالحر "قاتل حر"  در مقابل  "مقتول حر" نیست. بلکه مقصود قاتل حر با خودش قصاص میشود نه کس دیگری... این معنا به ذهنم نرسیده بود. باید بررسی کنم و به نظرات علما هم مراجعه کنم. با سپاس    
دوستان عزیز سلام ضمن تشکر از همه شما بخاطر شرکت در مباحث اگر سؤالی یا بحثی باقی مانده است بفرمایید تا موضوع را جمع بندی کنیم
حکیم said in دوستان عزیز سلام
دوستان عزیز سلام ضمن تشکر از همه شما بخاطر شرکت در مباحث اگر سؤالی یا بحثی باقی مانده است بفرمایید تا موضوع را جمع بندی کنیم
سلام بر شما اگر صلاح است بفرمایید از نظر علما  الحر بالحر یعنی  حر قاتل در مقابل حر مقتول یا منظور از این فراز این است که حر قاتل، باید خودش قصاص شود نه دیگری. ( یعنی آیه در مقام بیان یک معادله نیست که بگوید حر در برابر حر. فقط میگوید اگر قاتل حر بود، همان قاتل حر را بگیرید و قصاص کنید.)    
خداوند متعال در سوره بقره می فرماید: اى خردمندان، شما را در قصاص کردن زندگى است. باشد که پروا کنید. دیدگاه مفسران و فقها بر این است که منظور از قصاص معنای مصطلح شرعی می باشد. دلیل کسانی که می گویند مراد معنای مصطلح شرعی است این می باشد که عمل قصاص عامل بازدارندگی دارد و باعث می شود که کسانی که قصد قتل دارند از کشتن انسان ها صرف نظر کنند و دیگر این که قصاص باعث آرامش روانی جامعه می باشد و این که در قصاص فقط قاتل قصاص شود و عرب دوره جاهلیت گاهی بخاطر قتل یک انسان، انساهای زیادی را می کشتند. اما دیدگاه ما بر این است که قصاص در آیه باید بر معنای لغوی حمل شود؛ یعنی حکم قصاص امری ضروری برای حیات جامعه می باشد و یک نحو ملازمه بین قصاص و حیات برقرار است اگر بر معنای مصطلح حمل شود در این صورت بایستی عمل قصاص واجب می بود در حالی که شارع بین عمل قصاص و عفو و گرفتن دیه آن ها مخیر نموده است پس معنای لغوی مراد است و دیگر این که متعلق واجب تخییری یکی است که با انجام هر یک از آن ها غرض شارع تامین می شود و با عفو یا قصاص و یا گرفتن دیه غرض شارع تامین می باشد پس مراد معنای لغوی می باشد و منظور از قصاص در آیه شریفه جنس و ماهیت قصاص می باشد و نه مصداق خارجی آن؛ پس باید حمل بر معنای لغوی شود.
بیت المعمور said in دوستان عزیز سلام
حکیم said in دوستان عزیز سلام
دوستان عزیز سلام ضمن تشکر از همه شما بخاطر شرکت در مباحث اگر سؤالی یا بحثی باقی مانده است بفرمایید تا موضوع را جمع بندی کنیم
سلام بر شما اگر صلاح است بفرمایید از نظر علما  الحر بالحر یعنی  حر قاتل در مقابل حر مقتول یا منظور از این فراز این است که حر قاتل، باید خودش قصاص شود نه دیگری. ( یعنی آیه در مقام بیان یک معادله نیست که بگوید حر در برابر حر. فقط میگوید اگر قاتل حر بود، همان قاتل حر را بگیرید و قصاص کنید.)    
  بله همین طوره که اگر اولیا دم تصمیم بگیرند که حر قصاص شود باید خود حر را قصاص کنند نه شخص دیگری را
سلام ممنون از کارشناس محترم خوب از آنجا که قبلا گفته بودید : (( بر اساس آیه یاد شده اگر قرار باشد قصاصی صورت بگیرد شخص آزاد را در مقابل شخص آزاد قصاص میکنند)) یعنی به نظر شما این آیه یک معادله را طرح کرده است. اما طبق بحثی که با دوستمان داشتیم. میتوان گفت : آیه در مقام بیان یک معادله نیست. یعنی قرآن نمیخواهد بگوید شخص آزاد در مقابل شخص آزاد. بلکه میخواهد بگوید اگر شخص آزادی قاتل بود خودش را قصاص کنید. و آیه کاری به آن طرف معادله ندارد که بگوید حتما باید طرف مقابل هم آزاد باشد. این بخش از معادله، مقصود قرآن نبوده است. این مطلب توسط دوستمان مطرح شد و مرا به فکر فرو برد و حرف جالبی بود. خوب اکنون از پاسخ شما چنین برداشت کردم که شما هم قبول دارید که آیه نمی گوید : شخص آزاد در مقابل شخص آزاد اما قبلا گفتید : ایه می گوید شخص آزاد در مقابل شخص ازاد => قطعا یکی از این دو درست خواهد بود و شما هم یکی از این دو را قبول دارید و قصدم این نیست که بگویم شما تناقض گویی کرده اید. پس این سوال مطرح است که مقصود از ایه قرآن چیست؟ الف ) مقصود بیان یک معادله در قصاص است. یعنی شخص آزاد در مقابل شخص آزاد. یعنی باید بین قاتل و مقتول به لحاظی تعادل باشد. یعنی فراز "الحر بالحر" هم سمت قاتل و هم سمت مقتول را بیان میکند. ب ) مقصود از آیه بیان یک معادله نیست. بلکه مقصود فقط توضیح قصاص در جانب قاتل است و نه مقتول. یعنی آیه توضیحی درباره مقتول و حر و عبد بودنش نمیدهد. این فراز ( الحر بالحر) توضیح درباره قاتل است. یعنی باید خود قاتل را مجازات و قصاص کرد. اگر قاتل حر بود باید خود همان حر را قصاص کرد نه حر دیگر یا عبدی را... اگر قاتل مرد بود باید همان مرد را قصاص کرد نه مرد یا زن دیگری را... و ...
این توضیح به نظرم واضح تر باشد طبق یک نظر : کلمه الحر با ال تعریف آمده و دو طرف به یک شخص اشاره دارد. الحر بالحر هر دو طرف به یک شخص اشاره میکند.   اما طبق نظر دیگر : الحر اول با الحر دوم متفاوت است. حر اول به مثلا قاتل اشاره دارد و حر دوم به مقتول اشاره دارد. سوال : اکنون به نظر شما مقصود کدام است؟ هر دو کلمه به یک شخص اشاره دارد؟ یا به دو شخص؟ ۱ شخص؟ یا ۲ شخص؟  
سلام ببینید جناب بیت المعمور قرآن کریم معیار قصاص را بیان می کند و می فرماید حر در مقابل حر قصاص می شود حالا اگر یک طرف عبد قاتل بود او را قصاص میکنند و اگر حر قاتل بود و مقتول حر بود باز حق قصاص محفوظ است و باز اگر قاتل حر بود و مقتول عبد بود باز حق قصاص محفوظ است به شرطی که مالک عبد نصف دیه حر قاتل را بپردازد بود .   حر قاتل       حر مقتول    = قصاص حر قاتل         عبد مقتول   = قصاص + پرداخت نصف دیه از طرف مالک عبد عبد قاتل        حر مقتول =  قصاص در همه این صور تبدیل قصاص به دیه هم با توافق اولیا دم ممکن است   اگر منظور دیگری دارید بفرمایید
حکیم said in سلام
سلام ببینید جناب بیت المعمور قرآن کریم معیار قصاص را بیان می کند و می فرماید حر در مقابل حر قصاص می شود حالا اگر یک طرف عبد قاتل بود او را قصاص میکنند و اگر حر قاتل بود و مقتول حر بود باز حق قصاص محفوظ است و باز اگر قاتل حر بود و مقتول عبد بود باز حق قصاص محفوظ است به شرطی که مالک عبد نصف دیه حر قاتل را بپردازد بود .   حر قاتل       حر مقتول    = قصاص حر قاتل         عبد مقتول   = قصاص + پرداخت نصف دیه از طرف مالک عبد عبد قاتل        حر مقتول =  قصاص در همه این صور تبدیل قصاص به دیه هم با توافق اولیا دم ممکن است   اگر منظور دیگری دارید بفرمایید
سلام مجدد حرف شما درسته اما سوالم دقیقا روی این جملتون هست که گفتید : حر در مقابل حر یعنی یک طرف معادله رو قاتل قرار دادید و یک طرف معادله رو مقتول قرار دادید. اما منظور من این هست که وقتی میگیم حر در مقابل حر یعنی هر دو طرف معادله ، خود قاتل قرار داره. یعنی اگر یک حر آمد و قتلی انجام داد، برای قصاص خود همان حر قاتل را بگیرید و قصاص کنید. یعنی نروید حر دیگر یا عبد او را قصاص کنید. باید خود همان حر را قصاص کنید. به عبارت واضح تر : آنچه شما می گویید این است : حر قاتل = حر مقتول ( الحر بالحر) اما آنچه من می گویم این است : حر قاتل = حر قاتل  ( الحر بالحر )   در واقع این دو برداشت وجود دارد و من میخواهم بدانم کدام صحیح است؟ حر قاتل = حر مقتول صحیح است؟ یا حر قاتل = حر قاتل صحیح است؟   به عبارت دیگر شما می گویید : اولا آیه گفته کسی غیر از قاتل را نباید قصاص کرد. و دوما گفته اگر مثلیت بین قاتل و مقتول وجود ندارد، اختلاف دیه داد و .... چون حر و عبد بودن و زن و مرد بودن مهم است. اما آنچه مقصود من بود این است که : آیه در مقام بیان این است که فقط باید خود قاتل قصاص شود و نه کس دیگری و در مقام بیان مثلیت نیست. در مقام بیان این نیست که حریت یا عبد بودن مهم است....و چون بیانی نیست مجمل است و نمیتوانیم ملاک بودن برابری در حریت و عبد بودن یا زن و مرد بودن را به این آیه تحمیل کنیم. چون ایه در مقام بیان چنین چیزی نبوده اصلا چون دو طرف معادله یک شخص است که همان قاتل است.   به عبارت دیگر در جمله الحر بالحر دو اسم معرفه به الف و لام داریم که هر دو به یک هویت یا شخص اشاره دارد که آن هم قاتل است. اما شما می گویید اسم اولی درباره قاتل است و دومی درباره مقتول یا بالعکس  
به عبارت دیگر منظورم این است : الحر بالحر  یعنی قصاص الحر القاتل بالحر القاتل و لا بغیر القاتل ( فانه حرام مطلقا )   اما مقصود شما این است : قصاص الحر المقتول بالحر القاتل و لا بغیر الحر ( الا باختلاف الدیه ) و لا بغیر القاتل ( فانه حرام مطلقا ) یا درباره زن مثلا  قصاص المرئه المقتوله بالمرئه القاتل و لا بالرجل ( مگر با پرداخت نصف دیه به خانواده مرد ) و لا بغیر القاتل ( حرام مطلقا )  
سلام بیت‌المعمور گرامی در این زمینه علاوه بر آیات، حدیث هم داریم که بایستی به آنها هم توجه نمود: http://alvahy.com/%D9%85%D8%A7%D8%A6%D8%AF%D9%87/45
آنچه شما می گویید این است : حر قاتل = حر مقتول ( الحر بالحر)   اما آنچه من می گویم این است : حر قاتل = حر قاتل ( الحر بالحر )
مشابه این عبارت را در آیه ۴۵ سوره مائده هم داریم. به طور مثال عبارت «العین بالعین» ( چشم در برابر چشم) به چشمهای دو فرد مختلف اشاره دارد.
فروردین said in سلام بیت‌المعمور گرامی
سلام بیت‌المعمور گرامی در این زمینه علاوه بر آیات، حدیث هم داریم که بایستی به آنها هم توجه نمود: http://alvahy.com/%D9%85%D8%A7%D8%A6%D8%AF%D9%87/45
آنچه شما می گویید این است : حر قاتل = حر مقتول ( الحر بالحر)   اما آنچه من می گویم این است : حر قاتل = حر قاتل ( الحر بالحر )
مشابه این عبارت را در آیه ۴۵ سوره مائده هم داریم. به طور مثال عبارت «العین بالعین» ( چشم در برابر چشم) به چشمهای دو فرد مختلف اشاره دارد.
سلام بله من میدانم روایت داریم. اما بحث من این نبود. من قبلا میگفتم در این آیه معادله ای وجود دارد. یکی از کاربران گفت این آیه در مقام بیان معادله نیست. اینجا یک احتمال تفسیری به وجود آمد و برایم جالب شد. بعد از کارشناس خواستم نسبت به این احتمال توضیح بدهند. آنچه درباره العین بالعین می گویید ممکن است آنجا خداوند در مقام توضیح و بیان باشد. یعنی خدا میخواهد بفهماند چشم و گوش و غیره ملاک است. لذا در آنجا چون ملاک تفاوت گذاشتن است بین گوش و چشم تفاوت می گذارد اما بین انسانها تفاوت نمی گذارد و می گوید  النفس بالنفس و تفاوتی بین زن و مرد نمی گذارد.   پس امیدوارم سوال من را متوجه شده باشید.    
فروردین said in سلام بیت‌المعمور گرامی
سلام بیت‌المعمور گرامی در این زمینه علاوه بر آیات، حدیث هم داریم که بایستی به آنها هم توجه نمود: http://alvahy.com/%D9%85%D8%A7%D8%A6%D8%AF%D9%87/45
آنچه شما می گویید این است : حر قاتل = حر مقتول ( الحر بالحر)   اما آنچه من می گویم این است : حر قاتل = حر قاتل ( الحر بالحر )
مشابه این عبارت را در آیه ۴۵ سوره مائده هم داریم. به طور مثال عبارت «العین بالعین» ( چشم در برابر چشم) به چشمهای دو فرد مختلف اشاره دارد.
سلام بله من میدانم روایت داریم. اما بحث من این نبود. من قبلا میگفتم در این آیه معادله ای وجود دارد. یکی از کاربران گفت این آیه در مقام بیان معادله نیست. اینجا یک احتمال تفسیری به وجود آمد و برایم جالب شد. بعد از کارشناس خواستم نسبت به این احتمال توضیح بدهند. آنچه درباره العین بالعین می گویید ممکن است آنجا خداوند در مقام توضیح و بیان باشد. یعنی خدا میخواهد بفهماند چشم و گوش و غیره ملاک است. لذا در آنجا چون ملاک تفاوت گذاشتن است بین گوش و چشم تفاوت می گذارد اما بین انسانها تفاوت نمی گذارد و می گوید  النفس بالنفس و تفاوتی بین زن و مرد نمی گذارد.   پس امیدوارم سوال من را متوجه شده باشید.    
اما بین انسانها تفاوت نمی گذارد و می گوید    النفس بالنفس و تفاوتی بین زن و مرد نمی گذارد.
این آیه در روایات به عنوان منسوخ معرفی شده است و ناسخش همین آیه مورد بحث ( ۱۷۸ سوره بقره)
فروردین said in اما بین انسانها تفاوت نمی
اما بین انسانها تفاوت نمی گذارد و می گوید    النفس بالنفس و تفاوتی بین زن و مرد نمی گذارد.
این آیه در روایات به عنوان منسوخ معرفی شده است و ناسخش همین آیه مورد بحث ( ۱۷۸ سوره بقره)
تا جایی که من فهمیدم برخی علما برابر بودن دیه را پذیرفتند اما قاطبه علما این برابری را قبول ندارند. در واقع تا جایی که می دانم هیچ عالمی به احتمال تفسیری که عرض کردم، استناد نکرده است. اگر صحبتهای قبلی مرا با آن کاربر خوانده باشید، به دنبال این بودم که آن احتمال تفسیری نزد علمای مسلمان جایگاهی دارد؟ تا جایی که فهمیدم کسی به این احتمال توجه نکرده است و اگر هم به برابری اعتقاد دارد به دلایل دیگری تمسک کرده است. حالا سوالم این است آیا شما عالمی میشناسید که به احتمال تفسیری که ذکر کردم اشاره کرده باشد؟ مثلا عالمی گفته باشد آیه سوره بقره در مقام بیان یک معادله نیست... آیا می دانید؟ آنچه شما تاکنون اشاره کردید، نظراتی بود که پاسخ سوال من نیست. مثلا ایت الله صادقی می گوید ایه سوره بقره ناسخ است و " النفس بالنفس" را نسخ کرده است. یا بگوییم آیه النفس مربوط به اهل کتاب است چون ظاهرش هم درباره اهل کتاب است. یا بگوییم روایات می گوید آن ایه به وسیله ایه سوره بقره نسخ شده است. یا مثلا ایت الله صانعی به دلایلی که گویا محکم نیست می گوید روایات را باید کنار گذاشت و به قرآن توجه کرد از سویی به روایات هم ان قلت دارند.. مخلص کلام اینکه اینها هیچ کدام به احتمال تفسیری که مطرح شد اشاره نکردند. اگر شما چنین چیزی را دیده اید ، بفرمایید ... از کارشناس هم میخواهم اگر چنین احتمالی در نظر علمای معاصر یا گذشته مطرح شده، عنوان کنند.  
بیت المعمور said in سلام
حکیم said in سلام
سلام ببینید جناب بیت المعمور قرآن کریم معیار قصاص را بیان می کند و می فرماید حر در مقابل حر قصاص می شود حالا اگر یک طرف عبد قاتل بود او را قصاص میکنند و اگر حر قاتل بود و مقتول حر بود باز حق قصاص محفوظ است و باز اگر قاتل حر بود و مقتول عبد بود باز حق قصاص محفوظ است به شرطی که مالک عبد نصف دیه حر قاتل را بپردازد بود .   حر قاتل       حر مقتول    = قصاص حر قاتل         عبد مقتول   = قصاص + پرداخت نصف دیه از طرف مالک عبد عبد قاتل        حر مقتول =  قصاص در همه این صور تبدیل قصاص به دیه هم با توافق اولیا دم ممکن است   اگر منظور دیگری دارید بفرمایید
سلام مجدد حرف شما درسته اما سوالم دقیقا روی این جملتون هست که گفتید : حر در مقابل حر یعنی یک طرف معادله رو قاتل قرار دادید و یک طرف معادله رو مقتول قرار دادید. اما منظور من این هست که وقتی میگیم حر در مقابل حر یعنی هر دو طرف معادله ، خود قاتل قرار داره. یعنی اگر یک حر آمد و قتلی انجام داد، برای قصاص خود همان حر قاتل را بگیرید و قصاص کنید. یعنی نروید حر دیگر یا عبد او را قصاص کنید. باید خود همان حر را قصاص کنید. به عبارت واضح تر : آنچه شما می گویید این است : حر قاتل = حر مقتول ( الحر بالحر) اما آنچه من می گویم این است : حر قاتل = حر قاتل  ( الحر بالحر )   در واقع این دو برداشت وجود دارد و من میخواهم بدانم کدام صحیح است؟ حر قاتل = حر مقتول صحیح است؟ یا حر قاتل = حر قاتل صحیح است؟   به عبارت دیگر شما می گویید : اولا آیه گفته کسی غیر از قاتل را نباید قصاص کرد. و دوما گفته اگر مثلیت بین قاتل و مقتول وجود ندارد، اختلاف دیه داد و .... چون حر و عبد بودن و زن و مرد بودن مهم است. اما آنچه مقصود من بود این است که : آیه در مقام بیان این است که فقط باید خود قاتل قصاص شود و نه کس دیگری و در مقام بیان مثلیت نیست. در مقام بیان این نیست که حریت یا عبد بودن مهم است....و چون بیانی نیست مجمل است و نمیتوانیم ملاک بودن برابری در حریت و عبد بودن یا زن و مرد بودن را به این آیه تحمیل کنیم. چون ایه در مقام بیان چنین چیزی نبوده اصلا چون دو طرف معادله یک شخص است که همان قاتل است.   به عبارت دیگر در جمله الحر بالحر دو اسم معرفه به الف و لام داریم که هر دو به یک هویت یا شخص اشاره دارد که آن هم قاتل است. اما شما می گویید اسم اولی درباره قاتل است و دومی درباره مقتول یا بالعکس  
  آیه در بیان مثلیت نیست ولی اگر اولیا دم به دیه راضی شدند و از حق قصاص گذشتند چی؟ آیا بازم الزاما الحر بالحر است؟ قرآن تاکید دارد که اگر کسی خواست قصاص کند با این دستور  وفرمول قصاص کند فکر کنم حرف ما یکی هست
با سلام. احتراماً این سوال بی‌پاسخ ماند: اگر قاتل مالک برده باشد حکمش چیست؟ یعنی فردی برده خودش رابکشد؟
موضوع قفل شده است