جمع بندی شكايت از خدا !!!!!!!!!!!!

تب‌های اولیه

65 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
کارشناس عزیز اینقدر همه چیز را گردن مخلوق بدبخت نندازید. این مخلوق چیزی در دستش نبوده که ضعیف است یا قوی و باقی مسائل. البته شما تقصیر ندارید وقتی خود خالق همه را گردن انسان انداخته و کنار کشیده از شما که به اصطلاح نماینده او هستید انتظاری نمی رود. این دنیا هم بازی و سرگرمی برای خود خالق است وگرنه این بازی و سرگرمی منفعتی برای مخلوق نداشته. این چه بازی است؟ هر قست دنیا هر جایی را نگاه می کنیم در لجن شر فرو رفته. من چیزی بخواهم اختراع کنم و از آینده خبر داشته باشم که باعث شر می شود اگر وجدان داشته باشم و آگاهی کامل اینکار را نمی کنم چطور خالق با وجدان چشم روی همه بسته واقعا خجالت آور است. من خجالت می کشم.
کارشناس عزیز اینقدر همه چیز را گردن مخلوق بدبخت نندازید. این مخلوق چیزی در دستش نبوده که ضعیف است یا قوی و باقی مسائل. البته شما تقصیر ندارید وقتی خود خالق همه را گردن انسان انداخته و کنار کشیده از شما که به اصطلاح نماینده او هستید انتظاری نمی رود.
خیلی مبهم حرف زده اید و سخنتان را مستند به دلیلی نکرده اید تا بتوان روی آن بحث کرد... کاش بیشتر توضیح میدادید که چگونه انسان ضعیف است در حالی که عمده بدبختی های ما در دنیا انسان ها هستند!! از جنگ ها و دزدی ها و قتل ها و  جنایت ها تا تخریب محیط زیست و پدیدآوردن بخشی از بلاهای طبیعی  علاوه بر اینکه خالق ما کجا همه تقصیرها را به گردن انسان انداخته است؟ نوع انسان نه خوب است و نه بد! ین اشخاص هستند که به خوب یا بد بودن توصیف می شوند. بنابراین خالق هم برخی انسان ها را مدح کرده و برخی را مذمت کرده است.
  من چیزی بخواهم اختراع کنم و از آینده خبر داشته باشم که باعث شر می شود اگر وجدان داشته باشم و آگاهی کامل اینکار را نمی کنم چطور خالق با وجدان چشم روی همه بسته واقعا خجالت آور است. من خجالت می کشم.
هر چیزی ممکن است خوبی ها و بدی هایی داشته باشد، اما در مقام ایجاد آن یا عدم ایجاد آ باید نگاه کرد که فوائدش بیشتر است یا مفاسدش. وگرنه با اینکه بزرگترین علت تصادف های جاده ای اختراع ماشین است اما هیچ کسی به خاطر تصادفات جاده ای تولید ماشین را متوقف نمی کند!  چطور توقع دارید که خدا به خاطر نخاله هایی مثل هیتلر و  صدام و اینها، امثال امامان و انبیا تا اولیا و بندگان خوبی چون آیت الله بهجت ها و حاج قاسم سلیمانی ها و سایر شهدا اینها را خلق نکند؟!  
سلام مسلم گرامی در بین انسانها نمونه‌های خوب و بد وجود داره، اما در بین ویروسها چطور؟ یک ویروس هیچ کاری به جز بیماریزایی نداره. حتی یک موجود زنده هم نیست که براش هدف زندگی تعریف بشه، پس چرا آفریده شد؟   اینجا یا وجود ویروسها که از نظر ما شر هست دارای حکمتی بوده (یه جور مطلوب بودن شر در شرایط خاص)، یا این که ویروسها به شکل طبیعی ایجاد شده‌اند خدا نخواسته هیچ مداخله‌ای فراتر از قوانین طبیعت در شکل گیری ویروسها داشته باشه. واضحه که از بین بردن «اولین ویروس تولید شده» باعث عدم تکثیرش میشه اما انگار خدا نخواسته در حد از بین بردن یک ویروس هم در طبیعت دخالت کنه.   مسئله پیچیده‌تر از اونی به نظر می‌رسه که به طور عادی جواب داده شده.   تصور خودم اینه که جهان رو شبیه یه بازی کامپیوتری در نظر می‌گیرم: سازنده بازی چالشهایی رو ایجاد کرده که حلشون برای ما امتیاز ایجاد می‌کنه، اما خود سازنده اونها رو رفع نمی‌کنه.
مسلم said in کارشناس عزیز اینقدر همه چیز
کارشناس عزیز اینقدر همه چیز را گردن مخلوق بدبخت نندازید. این مخلوق چیزی در دستش نبوده که ضعیف است یا قوی و باقی مسائل. البته شما تقصیر ندارید وقتی خود خالق همه را گردن انسان انداخته و کنار کشیده از شما که به اصطلاح نماینده او هستید انتظاری نمی رود.
خیلی مبهم حرف زده اید و سخنتان را مستند به دلیلی نکرده اید تا بتوان روی آن بحث کرد... کاش بیشتر توضیح میدادید که چگونه انسان ضعیف است در حالی که عمده بدبختی های ما در دنیا انسان ها هستند!! از جنگ ها و دزدی ها و قتل ها و  جنایت ها تا تخریب محیط زیست و پدیدآوردن بخشی از بلاهای طبیعی  علاوه بر اینکه خالق ما کجا همه تقصیرها را به گردن انسان انداخته است؟ نوع انسان نه خوب است و نه بد! ین اشخاص هستند که به خوب یا بد بودن توصیف می شوند. بنابراین خالق هم برخی انسان ها را مدح کرده و برخی را مذمت کرده است.
  من چیزی بخواهم اختراع کنم و از آینده خبر داشته باشم که باعث شر می شود اگر وجدان داشته باشم و آگاهی کامل اینکار را نمی کنم چطور خالق با وجدان چشم روی همه بسته واقعا خجالت آور است. من خجالت می کشم.
هر چیزی ممکن است خوبی ها و بدی هایی داشته باشد، اما در مقام ایجاد آن یا عدم ایجاد آ باید نگاه کرد که فوائدش بیشتر است یا مفاسدش. وگرنه با اینکه بزرگترین علت تصادف های جاده ای اختراع ماشین است اما هیچ کسی به خاطر تصادفات جاده ای تولید ماشین را متوقف نمی کند!  چطور توقع دارید که خدا به خاطر نخاله هایی مثل هیتلر و  صدام و اینها، امثال امامان و انبیا تا اولیا و بندگان خوبی چون آیت الله بهجت ها و حاج قاسم سلیمانی ها و سایر شهدا اینها را خلق نکند؟!  
البته شما قصد تمسخر دارید چون می دانید منظور چیست و شگرد همین هست تا مصادره به مطلوب بکنید. خود کارشناس از اول تا آخر همه را به نفهمی و مغز کوچکی متهم کرده بعد می گوید کی خالق همچین چیزی گفته: (هر مصیبتی به شما رسد بخاطر اعمالی است که انجام داده‌اید، و بسیاری را نیز عفو می‌کند!) (هرچه از خوبی به تو می‌رسد، پس، از خداست؛ و هر چه از بدی به تو می‌رسد، پس از خود توست. و تو را به رسالت برای مردم فرستادیم؛ و گواهی خدا (در اینباره) کافی است)   اما چون گفتید انسان ضعیف نیست ( بر خلاف قرآن که همه جا از ضعف انسان گفته است) بهتر است اول یک سر به راز بقا بزنیم: دو نر همش در رقابت هستند قلمرو خودشان را با جنگ بدست آورند و یکدیگر را تیکه تیکه کنند.(اگر این ها را در مستند دیدی و وجدانت قلقلک نشد بدون آدم نیستی) این که دنیا حیوانات است و اما در دنیای ما انسان ها: آیا چند ده میلیون گرسنه در آفریقا نخاله هستند؟ آیا فقیران هندی نخاله اند؟ حتما نخاله هستند دیگه اینطور که می گید. آیا آمریکا و روسیه و چین و ... همه دنیا و آسمان و فضا را تسخیر کردند از زیر بوته آمدند؟  آیا دانش و قدرتی که دارند از زیر بوته به عمل آمده؟ ایلان ماسک از زیر بوته آمده و برنامه دارد در مریخ زندگی فراهم کند و آفریقایی گشنه هم که نخاله است! چه کسی به این ها قدرت داده و چه کسی آن ها را ضعیف کرده؟ فرض کنیم یه کمونیست گوساله ی چینی این ویروس را به جان بشریت انداخته. درست اما او از کجا بدست آورده؟ "شر موجود طبیعی" این از کجا بدست آمده. جواب روشن است. (هر كجا باشيد، مرگ شما را درمى‌يابد هر چند در دژهاى مستحكم (يا ستارگان) باشيد. اگر به آنان (منافقان) نيكى وپيروزى برسد، مى‌گويند: اين از سوى خداست، و اگر بدى به ايشان رسد، مى‌گويند: اين از جانب تو است. بگو: همه چيز از سوى خداست. اين قوم را چه شده كه در معرض فهم هيچ سخنى نيستند؟ پیام ها 3- نبايد با سلب مسئوليّت از خود، لغزشها را توجيه كرد و گناهان خود را به گردن ديگرى انداخت. «يَقُولُوا هذِهِ مِنْ عِنْدِكَ» 4- پيروزى و شكست، مرگ و حيات، تلخى‌ها وشيرينى‌ها همه در مدار مقدرات حكيمانه خداست. «كُلٌّ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ» 5- منشأ همه‌ى حوادث تلخ وشيرين خداست، نه آنچه ثنويّت مى‌گويد و اهريمن ويزدان را مطرح مى‌كند. «كُلٌّ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ» 7- خداوند را محور همه چيز دانستن (توحيد افعالى) نيازمند تفكّر دقيق و عميق است. «يَفْقَهُونَ» 8- كسى كه توحيد و محوريّت خدا را درك نكند، هيچ يك از معارف را درك نمى‌كند. «لا يَفْقَهُونَ‌ حَدِيثاً» تفسير نور(10جلدى)، ج‌2، ص: 113) همچین چیزی که می گویید که هر چیزی خوبی و بدی دارد بهتر است بگیم هر کاری کنیم یه شری ازش درمیاد.  حکایت حکایت راننده ای است که همش مراقب است تصادف نکند ولی یکی از پشت به او می زند. آدمیزاد خودش می ماند چه کاری کند یه شری از توش درنیاید. تمام کالری را باید برای این امر بسوزاند.(البته اگه وجدان داشته باشد) قبلا هم گفتم شما تفویض(شرک) را در اعمال انسان در نظر می گیرید.
در سایت حوزه در مورد دلیل آفرینش ویروسها توضیح داده شده: لینک توجیهاتی که آورده شده به شرح زیر اند: ۱- تمام ویروسها طبیعی نیستند و برخی ممکن است در آزمایشگاه تولید شده باشند ( خب همچنان بحث در مورد ویروسهای طبیعی به قوت خودش باقیه) ۲- ویروس هم برای خودش زندگی داره و نباید مسئله را فقط از نظر منافع انسانها دید ( ویروس اصلا موجود زنده نیست) ۳- ویروس باعث تقویت سیستم ایمنی می‌شود ( اصلا دلیل اهمیت سیستم ایمنی به خاطر وجود همین عوامل بیماریزاست) ۴- برخی ویروسها هم مفیدند، مثال زده شده که نوعی از ویروس تبخال به شناسایی سلولهای سرطانی کمک می‌کند ( باز هم به نظر می‌رسه وجود ویروسها راه بهینه‌ای برای دفع سلولهای سرطانی نیست. به خصوص وقتی مرگ و میر این بیماریها از سرطان هم بیشتر میشه.) ۵- گفته شده که ویروسها نمی‌تونستند طوری ساخته بشن که فقط عملکرد مفید داشته باشند و عملکرد مضر نداشته‌باشند، چون این کار با قوانین طبیعت سازگاری نداره. در حالی که ویروس می‌تونست به موجود هوشمند آفریده بشه که بره سراغ سلولهای سرطانی به طور مثال. اصلا می‌تونست قابلیت تکثیر نداشته باشه و توسط بدن در مواقع لزوم ساخته بشه.    ما از یک جهت میگیم ویروس مفیده و از طرف دیگه سعی می‌کنیم بر ضدش دارو و واکسن و ضد‌عفونی‌کننده بسازیم. خب اگر مفیده چرا ازش دوری می‌کنیم؟ تصورشو کنید که یک دانشمند یک فناوری ضد سرطان بسازه که خودش تکثیر بشه و باعث مرگ افراد بیشتری نسبت به درمان‌شدگان بشه. آیا همین قضاوت رو داریم در موردش؟ (شاید تعریف کار اخلاقی برای خدا متفاوت از تعریفش برای انسان باشه. مثل همون مثال بازی کامپیوتری)   این توجیهات کامل نیست و خیلی باید فکر بشه برای حل این مسائل.  
سلام با احترام به نظر دوستان عرض میشود وقتی علم و هدف را در پدید آمدن هستی دخالت میدهیم با سوال هایی روبرو میشویم که پاسخ عقلانی نداشته و صرفا جنبه' اعتقادی دارند زمانیکه پایه و اساس اعتقاد قابل شناخت نباشد میتوان هر ابهامی را به آن نسبت داد و رفع ابهام را به زمان نامعلوم ارجاع داد بدون اینکه پاسخ عقلانی به مشکوکات داده شود. در حالیکه گره های باور به هدفمندی عالم همچنان بسته باقی میمانند در صورت حذف علمیت و هدف قطعه های پازل هستی بدرستی کنار هم قرار گرفته و برای هر سوال پاسخ عقلانی وجود خواهد داشت بنظر میرسد نباید از انسان توقع داشت با ابزار محدودی که در اختیار دارد به شناختی دست پیدا کند که حتی توصیف آن ممکن نیست این موضوع پیش از شناخت از طریق تجربه مطرح است و جدی است تا زمانیکه شناخت حاصل نشود ارزش گذاری ممکن نیست و آنچه را با ارزش تلقی میکنیم صرفا اعتقادی است و مبنای استدلالی و اثباتی ندارد ممنون .  
سلام از جمله دلایلی که برای اعتبار بخشیدن به اصل هدفمندی عالم اقامه میشود بحث "عدالت" است انسانها با وضع قانون و تعیین مجازات برای اعمالی که موجب تضییع حقی میشوند (جرم) در صدد برقراری عدالت در جوامع هستند اما این بمعنای مجازات تمام مجرمان نیست و همواره حقوق عده ای پایمال میشود همچنین رفتارهایی در قانون بصورت مستقل جرم شناخته نمیشوند اما از منظر دین مستحق کیفرند  (مانند غیبت و دروغگویی) از دید باورمندان به هدفمندی هستی چون احقاق حقوق همه در این دنیا ممکن نیست لازم است حقوق ضایع شده در مکان و زمانی دیگر احیا شود ابتدا باید گفت کدام تضمین مسجل و مستند کرده که حقوق از دست رفته' همه قطعا مسترد میشود ضمن اینکه با پذیرش این فرض هم عدالت محض جاری نمیشود زیرا یکی از شاخص های تعیین مجازات تناسب آن با جرم است تا فرد متضرر احساس کند به تمامی حقوق خود رسیده است حال اگر کسی مرتکب قتل شده و در دنیا مجازات نشود آیا آتش زدن او در جهان پس از مرگ سالهایی را که خانواده' مقتول دور از عزیز خود با داغ و اشک گذرانده اند جبران میکند اصولا مجازات مجرم پس از مرگ برای اولیای دم موضوعیت دارد؟ مگر اینکه ذهنیت انسانها در جهان دیگر بگونه ای تغییر کند که احساسی مشابه آنچه در دنیا تجربه میکردند داشته باشند که در اینصورت حیات پس از مرگ معنای خود را از دست داده و به حیات دنیوی نزدیک میشود البته ممکن است انسان نتواند الزامات جهان دیگر را بدرستی درک و تفسیر نماید که این میتواند انگیزه ای قوی برای انجام عمل مجرمانه برای انسانها ایجاد نماید زیرا زمانی هشدارها مفید خواهند بود که درک درستی از تبعات آن داشته باشیم ممنون .  
البته شما قصد تمسخر دارید چون می دانید منظور چیست و شگرد همین هست تا مصادره به مطلوب بکنید.
من غلط بکنم که قصد تمسخر شما را داشته باشم!! این حرفها چیست!! 
خود کارشناس از اول تا آخر همه را به نفهمی و مغز کوچکی متهم کرده بعد می گوید کی خالق همچین چیزی گفته: (هر مصیبتی به شما رسد بخاطر اعمالی است که انجام داده‌اید، و بسیاری را نیز عفو می‌کند!)
 من نمی فهمم دلیل این همه بدبینی نسبت به بنده چیست؟!!! من کجا کسی را به نفهمی یا مغز کوچکی متهم کرده ام؟!!  آن آیه ای که می فرمایید بخشی از مصیبت ها را شامل می شود نه همه آنها را! مگر امام حسین(ع) گنهکار بود که به این مصیبت عظیم مبتلا شد؟ بخشی از مشکلات انسان نشأت گرفته از سوء اختیار خودش است، و بخشی هم به خاطر ذات عالم ماده است، قوانین جهان که خیر حداکثری دارند، گاهی هم موجب شر میشوند. مثلا هم نرمی پوست بدن به جا و منطقی است، و هم سختی فلزات ه جا و منطقی است اما همین دو امر خوب درتصادفات منجر به یک حادثه بد می شوند. کسی که احساساتی نشود خدا را متهم نمی کند، اما کسی که به جای منطق با نگاه احساساتی به این مصیبت نگاه کند به در و دیوار و آسمان و زمین بد و بیرا می گوید.  
آیا چند ده میلیون گرسنه در آفریقا نخاله هستند؟ آیا فقیران هندی نخاله اند؟ حتما نخاله هستند دیگه اینطور که می گید.
متاسفانه با بدبینی متن من را می خوانید و این عدم تمرکز موجب می شود دو بحث را با هم خلط کنید!  من ظالمین را که منتهی به بروز این گرسنگی ها شده اند نخاله خواندم، نه مظلومین را...
چه کسی به این ها قدرت داده و چه کسی آن ها را ضعیف کرده؟
«اِنَّ اللّهَ لا یُغَیِّرُ ما بِقَومٍ حَتّیَ یُغَیِّروا ما بِاَنفُسِهِم؛ خدا سرنوشت هیچ قومی را تغییر نمی دهد مگر آنکه آن چه که مربوط به خودشان میشود را تغییر بدهند. انسان های ظلم پذیر تا ابد زیر یوق ظلم می مانند و انسان هایی که در راه علم تلاش کنند به آن میرسند، و انسان های ظالم تا زمانی ک همظلومین قیام نکنند و به ظلم راضی باشند بر مسند قدرت باقی خواهند ماند. اصلاح امور انسان بر عهده خود انسان است، البته اگر قیام کنند خدا ایشان را یاری می کند.
فرض کنیم یه کمونیست گوساله ی چینی این ویروس را به جان بشریت انداخته. درست اما او از کجا بدست آورده؟ "شر موجود طبیعی" این از کجا بدست آمده. جواب روشن است.
جهان طبیعت از یک سری قوانین طبیعی و ثابت پیروی می کند، نمیشود خداوند مانع شود که بشر از این علوم بهره ببرد وگرنه تمام علوم مهندسی و پزشکی و اینها زیر سوال میرود. چون این علوم به معنا کمک گرفتن از قوانین بشر برای اهداف بشر است که میتواند خیر باشد و میتواند شر باشد.  نمیتوان توقع داشت که اگر بشر می خواهد بمب اتم بسازد خدا نگذارد اما اگر می خواهد برق هسته ای تولید کند خدا بگذارد!! اینطوری که دیگر سنگ روی سنگ بند نمیشود!     به هر حال آنچه که برادرانه به شما توصیه می کنم این است که احساساتتان را کنترل کنید، میدانم احتمالا درگیر سختی های در زندگی هستید اما این سختی ها نباید در تفکر منطقی شما رهزنی کند!! احساس در جای خودش مطلوب است اما در مقام تفکر و خصوصا قضاوت و مباحث حقوقی یک مانع جدی تلقی می شود.  
مسلم said in البته شما قصد تمسخر دارید چون
نمیتوان توقع داشت که اگر بشر می خواهد بمب اتم بسازد خدا نگذارد اما اگر می خواهد برق هسته ای تولید کند خدا بگذارد!! اینطوری که دیگر سنگ روی سنگ بند نمیشود!
به نظرم تصور منتقدان این است که انتظار دارند خداوند هوشمند باشد و هوشمندانه عمل کند. در واقع آنچه در بالا نقل گرفته شده است، بیانگر جهانی غیر هوشمند است. زیرا در جهانی فاقد هوشمندی، تفاوتی میان بمب هسته ای و نیروگاه هسته ای نیست. یعنی یک خدای غیر هوشمند تصور شده است که نمیداند این دو متفاوت هستند. در واقع خدایی تصویر شده است که تفاوت خیر و شر را نمیفهمد... => لذا مثلا وقتی کارشناس  بگوید : (( اگر خدا به بمب هسته ای نه بگوید و به نیروگاه هسته ای بله بگوید و هوشمندانه عمل کند اینطوری سنگ روی سنگ بند نمیشود!! لذا خدا نباید هوشمندانه عمل کند)) یعنی خداوندی تصویر شده که حتی به اندازه انسان، فهم و شعور و هوش ندارد. خدایی تصویر شده که هوشمندانه عمل نمیکند. طبیعی است که منتقدان چنین خدایی را نپذیرند... اما پاسخ : خوب پاسخ هم معمولا روشن و چند وجهی است. یعنی می گویند وقتی بشر مختار آفریده شده یعنی باید بتواند خوب یا بد را انتخاب کند و طبیعتا اگر جلوی بدی هایش را بگیریم، احمقانه و خلاف هوشمندی است. لذا خدایی که به بشر اختیار داده است نمیتواند جلوی اختیاربشر را بگیرد چون خلاف هوشمندی و امری احمقانه است. پس سخن به اصل اختیار باز می گردد. که آیا خلق کردن انسان مختار، خوب است یا بد؟ در مورد سایر مخلوقات نیز عموما میگویند حذف شر نشدنی است. یعنی خداوند خواسته که جهان شری نداشته باشد اما نشدنی است چون جهان، ناقص است نه کامل پس شر هم وجود خواهد داشت. یعنی مثلا یک قطعه آهن نمیتواند در یک جا سفت باشد و در یک جا نرم باشد. چون آهن فاقد این توانایی است.از طرفی تکامل هم زمان بر است و دفعی و یکباره نمیشود.  از طرفی برخی معتقدند همه چیز برای امتحان و رشد انسان است و هر چیزی حکمتی دارد. حتی آهن میتواند در جای خودش نرم باشد و پای طرف خورد نشود اما اتفاقا هر جایی که پایی خورد شده، حکمتی داشته و به قصد رشد و تعالی انسان ها بوده. حتی بمب هسته ای هیروشیما نیز جز خیر نداشته است. اگر چه به نسبت با بشر ظلم بوده اما نسبت به خدا خیر بوده است.  یعنی هر کسی که مرده، اجلش رسیده است. و هر کسی درد کشیده برای نزدیک شدن به خدا و دوری از ظالمان بوده. و حتی برای ظالمان درس عبرت و عامل تاثر و توبه فراهم شده است تا از عمل خویش پشیمان شوند. یعنی همه اش خیر شده برای کمال و هدایت.  برخی نیز تمام مخلوقات را مختار و صاحب اراده و شعور میدانند. یعنی آن قطعه آهن، اگر بخواهد میتواند به مانند آب روان بشود. اینکه هر ذره و شی چگونه عمل کند به اختیار و خواست خودش وابسته است. لکن بیشتر اشیاء عالم تابع دستورات الهی هستند. یعنی تابع امر و نهی و وحی الهی هستند. در واقع جهان دارد با وحی الهی عمل میکند و نه قوانین فیزیک... یعنی چون خدا خواسته چیزی سفت باشد، لزوما سفت نیست. بلکه آن چیز فرمان خدا را به اختیار خودش پذیرفته و سفت شده است. یعنی هم وحی بوده و هم پذیرش. مثل دستورات شریعت که به انسان داده میشود. مثلا اگر خدا گفته نماز بخوان، لزوما کسی نماز نمیخواند. بستگی به خواست انسان دارد. جهان نیز به همین شکل اداره میشود. این مسئله در تفسیر برخی آیات قرآن مطرح میشود. لذا ممکن است خدا گفته بمب هیروشیما عمل نکند، اما بمب سرپیچی کرده است. معمولا کارشناسان سراغ پاسخ اول می روند. افرادی مثل حجت الاسلام پناهیان روی پاسخ دوم تاکید می روزند و شرح می دهند. پاسخ سوم کمتر مطرح میشود اما میتوان آن را در تفسیر برخی آیات دنبال کرد. مثل آیه سرد شدن آتش به ابراهیم. یا در آیه ای که خدا به آسمان و زمین فرمان میدهد یا در آیه ای که خداوند وحی را به اسمان ها و زمین میدهد و یا حتی در سوره قدر و ....  و نیز در برخی روایات که می گویند مثلا فلان سنگ یا پرنده، ولایت ما را نپذیرفت... این پاسخ سوم هم جنبه قرآنی و روایی دارد و هم جنبه فلسفی دارد. و این قصه سر دراز دارد...  
.  
سلام  کتاب خدا دست میگیره نه مچ نوشته آقای رضا داداشی که به صورت رایگان و pdf  در دسترس هستش رو مطالعه کنین 
سلام "اگر بشر بخواهد بمب بسازد ، خداوند مانع شود و اگر بخواهد استفاده' صلح آمیز کند اجازه دهد سنگ روی سنگ بند نمی‌شود." آنچه کارشناس محترم با واقع بینی فرمودند کلید گشودن گره است. معنای کلام ایشان اینست که دخالت خدا در تعامل انسان و طبیعت موجب بروز اخلال در قوانینی می‌شود که جهان بر اساس آنها شکل گرفته و به حیات ادامه می‌دهد. این دقیقا همان معنایی است که پیش از این عرض شد زمانیکه حضور یا غیبت علی السویه است به چه دلیل تلاش می‌کنیم با ادله' بعضا غیر عقلانی و اعتقادی وجود اراده ای هدفمند را اثبات نماییم. روشن است که بهتر یا بدتر شدن شرایط به تصمیم و تلاش انسان بستگی دارد و تغییر با حرکت شکل می‌گیرد اما آنچه نتیجه را تعیین می‌کند میزان تلاش و همسویی مجموعه عواملی است که در این راه تاثیرگذار هستند نه اراده ای بیرونی.  در تاریخ نمونه های فراوانی ثبت شده که تصمیم و اراده برای تغییر شرایط وجود داشته (از سوی افراد بسیار موجه و مورد احترام) اما در نهایت ناکام مانده است. ضمن احترام و تشکر از دوستان بابت مشارکت در بحث تقاضا میکنم عنایت داشته باشند اقامه' دلایل اعتقادی که مبنای عقلانی ندارند فاقد ارزش و اعتبار در بحث است و صرفا بعنوان باور شخصی قابل احترام است نه استناد ممنون.   
باسمه القدیر عرض سلام و ادب hamidi2 said in شكايت از خدا !!!!!!!!!!!!
 امروز که محتاج توام جای تو خالی است. اگر خزانه‌های رحمت بی‌منتهای خدا انقدر بی‌پایان نیست که مجبور نباشه از دنیای تو مایه بذاره پس دیگه چه خداییه؟ اگر تو رو تو دنیا تنها رها میکنه تا هر کسی زورش رسید بهت ظلم کنه و فقط تماشاگر باشه آیا خدای خواستنی و دوست داشتنی‌ای است؟ زورش نمیرسه حقتو بگیره؟ میرسه. پس اگر نمیگیره نمیخواد. و خدایی که اینطور شکسته شدن تو رو ببینه و هیچ کاری نکنه طبعاً نمیتونه لیاقت مورد پسند قرار گرفتن تو رو داشته باشه، چه برسه به اینکه بخوای دوستش داشته باشی، چه برسه به اینکه بخوای او رو بپرستی و بنده خالص او با خیال راحت بشی.
آیا نواقصی را که به خداوند نسبت دادید وصف خدای حقیقی است یا خدایی که در ذهن شماست؟ آیا خدایی که در ذهن شماست هرگز هیچ وقت هیچ کسی را در مشکلاتشان یاری نکرده است؟این سوال را در مورد خودتان هم می پرسم؟ آیا همه کس خداوند را مانند شما توصیف می کند؟(مردم عامی و عادی مثل خودمان را می گویم)  
جمع بندی پرسش: ما چرا باید خدا را دوست داشته باشیم و عاشقش باشیم؟ وقتی خدا بنده اش را در دنیا رها می کند تا هر کسی که زورش رسید به او ظلم کند، وقتی باید بنده در برابر خدای خودش عین مرده‌ای روی سنگ غسالخانه باشد آیا این خدا دوست داشتنی است؟ پاسخ: هر کسی در زندگی اش با مشکلات کوچک و بزرگی روبروست، و من از این بابت احساسات شما را درک می کنم، اما در بحث علمی باید مراقب احساساتتان باشید. احساسات برافروخته و روان به هم ریخته نمی گذارد انسان در قضاوت هایی که نیاز به نگرش عقلی و منطقی دارد درست فکر کند. بنابراین پیش از بیان نکاتی که عرض خواهم کرد خواهش می کنم مشکلاتتان را فراموش کرده و با نگرش عقلی محض به آنها توجه بفرمایید و همچنین مراقب باشید جواب های تکراری اما منطقی به خاطر تکرار شدن های مکررشان برایتان کلیشه ای و بی اعتبار نشود.  به هر حال برای پاسخ به سوالتان لطفا به چند نکته توجه بفرمایید: نکته اول: همیشه رنج کشیدن مخلوقات نشان از بی رحمی خالق نیست، بلکه ممکن است از جهل مخلوق نشأت گرفته باشد. بگذارید یک مثالی بزنم؛ حال ما مثل حال کودکی است که پدر و مادرش پای او را گرفته اند تا به آمپول بزنند و فرزند با چشمان گریان به آنها التماس می کند. امیدی جز ایشان ندارد و همان هایی که تکیه گاه او هستند به التماس های او توجه نمی کنند؛ به خودش حق می دهد که از دست ایشان ناراحت باشد، در حالی که این نارضایتی از جهل او نشأت گرفته است. پدر و مادر نیز با اشکی در چشم پای او را گرفته اند. یعنی مصلحتی مهم تر موجب شده است تا این درد کودک را نادیده بگیرند. براستی آیا واقعا این امر غیر منطقی و غیر ممکن است که آنچه را که خوش نداریم برای ما مصلحت داشته و چیزی را که می پسندیم برایمان مضر باشد؟ خداوند دیگر شفاف تر از این بگوید: «عَسى‏ أَنْ تَكْرَهُوا شَيْئاً وَ هُوَ خَيْرٌ لَكُمْ وَ عَسى‏ أَنْ تُحِبُّوا شَيْئاً وَ هُوَ شَرٌّ لَكُمْ وَ اللَّهُ يَعْلَمُ وَ أَنْتُمْ لا تَعْلَمُون‏؛ چه بسا چيزى را خوش نداشته باشيد، حال آن كه خيرِ شما در آن است و يا چيزى را دوست داشته باشيد، حال آنكه شرِّ شما در آن است. و خدا مى‏داند و شما نمى‏دانيد».(1) خب ما چرا از این زاویه به این مسئله نگاه نمی کنیم؟ چه ضرورتی دارد آن را زورگویی معنا کنیم؟ اگر خدا در قیامت حکمتش را نشان داد چه حرفی داریم؟ نکته دوم: جهان منظم و به دور از هرج و مرج در گرو این است که قوانین ثابت و منظمی در جهان حاکم باشند و همچنین تکامل انسان در گرو این است که انسان اختیار داشته باشد. اگر این نظم طبیعت و اختیار انسان نباشد اصلا آفرینش انسان معنا ندارد. تمامی مشکلاتی که گریبان ما را گرفته اند نشأت گرفته از همین امر است، یا از قوانین ثابت جهان است، و یا از سوء اختیار انسان ها، خب از خدا چه توقعی داریم؟ که دائما انسان ها را مجبور به خوش رفتاری کرده، و قوانین را جهت رفاه مردم نقض کند؟ مثلا نیروی جاذبه که لازمه زندگی انسان است همه جا حاکم باشد اما هر کجا که پای انسان در بلندی لغزید، یا هواپیمایی موتورش آسیب دید این قانون از کار بیفتد! جهان مادی به خاطر تاثیرگذاری قوانین مادی بر یکدیگر تحمل و ظرفیت اینکه عدالت کامل در آن محقق شود را ندارد، به همین خاطر پیامبر(صلی الله علیه و آله) فرموده اند: «جَعَلَ اللهُ الرَّحمَةَ مائةَ جُزءٍ، فأمسكَ عِندَهُ تسعةً و تِسعِينَ جُزءً، وأنزَلَ فِي الأرضِ جُزءًا واحِدًا؛ رحمت خدا 100 جزء است که فقط یک جزء آن در دنیا نازل شده است».(2)  بنابراین 99 جزء آن را در جهان آخرت خواهیم دید. چون این دنیا کشش و ظرفیت بیش از این مقدار را ندارد. برای دیدن آن 99 جزء هم نیت قربت لازم نیست، نیت قربت در مورد عبادات است، نه آسیب ها. در مورد آسیب هایی که ما می بینیم اصلا کاری نکرده ایم که قصد قربت لازم باشد، بلکه چیزی را از دست داده ایم. نکته سوم: طبق آنچه که از نقش قوانین طبیعی و لزوم اختیار انسان ها گذشت روشن میشود اتفاقا اصلا انسان نباید مثل مرده ای روی سنگ غسالخانه باشد، نباید آنچه که به صورت طبیعی در زندگی مان اتفاق می افتد را رضایت و اراده قطعی خدا معنا کرده و از تغییر آن روی گردان باشیم، یلکه بالعکس، خدا از ما جنگندگی می خواهد، از ما تلاش برای تغییر می خواهد، خودش هم چنین فرموده است: «إِنَّ اللَّهَ لا يُغَيِّرُ ما بِقَوْمٍ حَتَّى يُغَيِّرُوا ما بِأَنْفُسِهِم‏؛ خداوند سرنوشت هیچ قومی را تغییر نمی دهد مگر آنکه آنچه که مربوط به خودشان است را تغییر دهند.(3) بنابراین نباید تسلیم بودن در برابر طبیعت و تسلیم بودن در برابر ظالمین را تسلیم بودن در برابر خدا معنا می کنیم. خداوند انسان را برای رشد آفریده و هر کجا که استجابت دعا با رشد انسان در تعارض باشد، دعا را مستجاب نخواهد کرد. مثلا مشکل آلودگی هوا موجب بیماری های قلبی و تنفسی می شود، خب اگر خدا تمام بیماران را با دعا شفا دهد آیا انسان ها به حل این مشکل فکر خواهند کرد؟ یا خود انسان ها آمده اند با آداب و رسوم غلط، ازدواج را دشوار کرده اند، خب اگر هزینه این عروسی ها از طریق معجزه آسا تأمین شود، بشر آیا به فکر اصلاح آنها خواهد افتاد؟ ملت ایران هزاران سال اسیر حکومت های پادشاهی بود و هرچه دعا کردند برای رفع ظلم هم فایده نداشت، اما وقتی به رهبری امام(ره)، قیام کردند دعاها هم تاثیرگذار شد. یا در جنگ تحمیلی اگر ملت ایران فقط دعا کرده بودند، یا دعا را رها کرده و فقط جنگیده بودند در هر دو صورت شکست می خوردیم.  خلاصه آنکه خدا وعده داده که باید انسان ها خودشان برای تغییر شرایط قیام کنند تا من دستشان را بگیرم، نه اینکه بنشینند و تقصیرها را گردن خدا بیندازند. شما هم بلند شوید، روی زمین ننشینید و از خدا دلگیر باشید، اگر برای رفع مشکلاتتان قیام کنید و واقعا امیدوارانه تلاش کنید دست یاری خدا را در زندگی تان خواهید دید.   پی نوشت ها:
  1. بقره:216/2.
  2. پاینده، ابوالقاسم، نهج الفصاحه، دنياى دانش‏، تهران، چاپ چهارم، 1382، ص430، ح1305.
  3. رعد:11/13.
   
موضوع قفل شده است