جمع بندی تسلط شيطان بر انسان

تب‌های اولیه

14 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
تسلط شيطان بر انسان
سلام با عرض سلام و ادب و خدا قوت توضیحی درباره این آیه از قرآن میخوام :  «و هرکه از یاد [خداى] رحمان روى گرداند، شیطانى را بر او مى‌گماریم که قرین او باشد» و چند سوال در موردش ذهنمو مشغول کرده مثلا اینکه چرا خدا شیطان رو بر انسان میگماره مگه خدا برای ما مخلتقاتش چیزی جز خیر میخواد؟ که میدونم قطعا اینطور نیست و فکر کنم این آیه داره به این اشاره میکنه که اراده و تمام اراده ها از جمله اراده شیطان رجیم هم تحت اراده و قلمرو خداست و معنیش اینه که شیطان که با غفلت انسان از یاد خدا بر او چیره میشه ، اختیار این کار رو خداوند به او داده.
با نام و یاد دوست           کارشناس بحث: استاد حکیم
آیـــنـــور said in تسلط شيطان بر انسان
سلام با عرض سلام و ادب و خدا قوت توضیحی درباره این آیه از قرآن میخوام :  «و هرکه از یاد [خداى] رحمان روى گرداند، شیطانى را بر او مى‌گماریم که قرین او باشد» و چند سوال در موردش ذهنمو مشغول کرده مثلا اینکه چرا خدا شیطان رو بر انسان میگماره مگه خدا برای ما مخلتقاتش چیزی جز خیر میخواد؟ که میدونم قطعا اینطور نیست و فکر کنم این آیه داره به این اشاره میکنه که اراده و تمام اراده ها از جمله اراده شیطان رجیم هم تحت اراده و قلمرو خداست و معنیش اینه که شیطان که با غفلت انسان از یاد خدا بر او چیره میشه ، اختیار این کار رو خداوند به او داده.
سلام و عرض ادب قرآن کریم می فرماید:«وَمَنْ يَعْشُ عَنْ ذِكْرِ الرَّحْمَٰنِ نُقَيِّضْ لَهُ شَيْطَانًا فَهُوَ لَهُ قَرِينٌ؛ (1)و هر کس از یاد خدا روی‌گردان شود شیطان را به سراغ او میفرستیم پس همواره قرین اوست!» از آیه یاد شده چنین بر می آید که هر كه آگاهانه از یاد خدا روی بر گرداند و از دستورهای خداوند روی بر گرداند و سرپیچی کند خداوند متعال او را به حال خودش رها می کند تا در گمراهی غرق شود زیرا وقتی عنایت و لطف و رحمت خداوند از کسی برداشته شود در نتیجه او به دامن شیاطین می غلطد و گرفتار شیطان می شود. بنا بر این خداوند شیطان را بر انسان نمی گمارد، بلکه انسان با استفاده از نعمت اختیاری که خدا به او داده است با سرپیچی از دستور های خداوند در واقع روی بر می گرداند و در این صورت از رحمت خدا دور می شود و در دام شیطان گرفتار می شود. آرى غفلت از ذكر خدا و غرق شدن در لذات دنيا و دلباختگى به زرق و برق آن، موجب مى‏شود كه شيطانى بر انسان مسلط گردد و همواره قرين او باشد، و رشته‏اى در گردنش افكنده، مى‏برد هر جا كه خاطرخواه او است! بديهى است جا ندارد كه كسى تصور جبر از آيه كند، چرا كه اين نتيجه اعمالى است كه آن ها انجام داده‏اند. اعمال انسان، مخصوصا غرق شدن در لذات دنيا و آلوده شدن به انواع گناهان، نخستين تاثيرش اين است كه پرده بر قلب و چشم و گوش انسان مى‏افتد، او را از خدا بيگانه مى‏كند، شياطين را بر او مسلط مى‏سازد، تا آن جا ادامه مى‏يابد كه گاهى راه بازگشت به روى او بسته مى‏شود، چرا كه شياطين و افكار شيطانى از هر سو او را احاطه مى‏كنند، و اين نتيجه عمل انسان است ،هر چند نسبت آن به خداوند نيز به عنوان" مسبب الاسباب" بودن صحيح مى‏باشد، اين همان چيزى است كه در آيات ديگر قرآن به عنوان" تزيين شيطان یا ولایت شیطان " (فَزَيَّنَ لَهُمُ الشَّيْطانُ أَعْمالَهُمْ فَهُوَ وَلِيُّهُمُ الْيَوْمَ؛(2) تعبير شده است.بعضى از مفسران احتمال داده‏اند كه" شياطين" در اين جا معنى وسيعى دارد كه حتى شياطين انس را هم شامل مى‏ شود. آن را اشاره به" رؤسا و سردمداران ضلالت" دانسته ‏اند كه مستولى و مسلط بر غافلان از ياد خدا مى‏ شوند و با آن ها قرين هستند.(3) بنا بر این همان طور که صدر همین آیه شریفه تصریح دارد، علت گماردن شیطان بر آنان، عمل خودشان ، یعنی روگردانی از ذکر و یاد خداست.وقتی خانه دل از خدا خالی شد، شیطان آن را پر می کند و تا زمانی که چنین باشد، شیطان هم قرین او خواهد بود و او را به عذاب الیم گرفتار می کند. وقتي انسان با اختيار خود خدا را رها كرد و بندگي نكرد و بر اثر معصيت و گناهان پي درپي هيچ روزنه اميدي براي خود قرار نداد ،خدواند متعال او را رها مي كند. رها كردن خداوند همان و اسير و قرين شيطان شدن همان .پس معناي اين كه شيطاني براي او قرار مي دهيم، يعني او را رها مي كنيم. از اين رو مراد آيه اين نيست كه ما اراده گناه مي كنيم و دوست داريم گناه صورت بگيرد . پی نوشت ها: 1.زخرف/36 . 2.نحل/63. 3.ر.ک: آیت الله مکارم، تفسیر نمونه، انتشارات دار الکتب الاسلامیه، تهران ، ج21 ، ص 65.  
حکیم said in سلام
آیـــنـــور said in تسلط شيطان بر انسان
سلام با عرض سلام و ادب و خدا قوت توضیحی درباره این آیه از قرآن میخوام :  «و هرکه از یاد [خداى] رحمان روى گرداند، شیطانى را بر او مى‌گماریم که قرین او باشد» و چند سوال در موردش ذهنمو مشغول کرده مثلا اینکه چرا خدا شیطان رو بر انسان میگماره مگه خدا برای ما مخلتقاتش چیزی جز خیر میخواد؟ که میدونم قطعا اینطور نیست و فکر کنم این آیه داره به این اشاره میکنه که اراده و تمام اراده ها از جمله اراده شیطان رجیم هم تحت اراده و قلمرو خداست و معنیش اینه که شیطان که با غفلت انسان از یاد خدا بر او چیره میشه ، اختیار این کار رو خداوند به او داده.
سلام و عرض ادب قرآن کریم می فرماید:«وَمَنْ يَعْشُ عَنْ ذِكْرِ الرَّحْمَٰنِ نُقَيِّضْ لَهُ شَيْطَانًا فَهُوَ لَهُ قَرِينٌ؛ (1)و هر کس از یاد خدا روی‌گردان شود شیطان را به سراغ او میفرستیم پس همواره قرین اوست!» از آیه یاد شده چنین بر می آید که هر كه آگاهانه از یاد خدا روی بر گرداند و از دستورهای خداوند روی بر گرداند و سرپیچی کند خداوند متعال او را به حال خودش رها می کند تا در گمراهی غرق شود زیرا وقتی عنایت و لطف و رحمت خداوند از کسی برداشته شود در نتیجه او به دامن شیاطین می غلطد و گرفتار شیطان می شود. بنا بر این خداوند شیطان را بر انسان نمی گمارد، بلکه انسان با استفاده از نعمت اختیاری که خدا به او داده است با سرپیچی از دستور های خداوند در واقع روی بر می گرداند و در این صورت از رحمت خدا دور می شود و در دام شیطان گرفتار می شود. آرى غفلت از ذكر خدا و غرق شدن در لذات دنيا و دلباختگى به زرق و برق آن، موجب مى‏شود كه شيطانى بر انسان مسلط گردد و همواره قرين او باشد، و رشته‏اى در گردنش افكنده، مى‏برد هر جا كه خاطرخواه او است! بديهى است جا ندارد كه كسى تصور جبر از آيه كند، چرا كه اين نتيجه اعمالى است كه آن ها انجام داده‏اند. اعمال انسان، مخصوصا غرق شدن در لذات دنيا و آلوده شدن به انواع گناهان، نخستين تاثيرش اين است كه پرده بر قلب و چشم و گوش انسان مى‏افتد، او را از خدا بيگانه مى‏كند، شياطين را بر او مسلط مى‏سازد، تا آن جا ادامه مى‏يابد كه گاهى راه بازگشت به روى او بسته مى‏شود، چرا كه شياطين و افكار شيطانى از هر سو او را احاطه مى‏كنند، و اين نتيجه عمل انسان است ،هر چند نسبت آن به خداوند نيز به عنوان" مسبب الاسباب" بودن صحيح مى‏باشد، اين همان چيزى است كه در آيات ديگر قرآن به عنوان" تزيين شيطان یا ولایت شیطان " (فَزَيَّنَ لَهُمُ الشَّيْطانُ أَعْمالَهُمْ فَهُوَ وَلِيُّهُمُ الْيَوْمَ؛(2) تعبير شده است.بعضى از مفسران احتمال داده‏اند كه" شياطين" در اين جا معنى وسيعى دارد كه حتى شياطين انس را هم شامل مى‏ شود. آن را اشاره به" رؤسا و سردمداران ضلالت" دانسته ‏اند كه مستولى و مسلط بر غافلان از ياد خدا مى‏ شوند و با آن ها قرين هستند.(3) بنا بر این همان طور که صدر همین آیه شریفه تصریح دارد، علت گماردن شیطان بر آنان، عمل خودشان ، یعنی روگردانی از ذکر و یاد خداست.وقتی خانه دل از خدا خالی شد، شیطان آن را پر می کند و تا زمانی که چنین باشد، شیطان هم قرین او خواهد بود و او را به عذاب الیم گرفتار می کند. وقتي انسان با اختيار خود خدا را رها كرد و بندگي نكرد و بر اثر معصيت و گناهان پي درپي هيچ روزنه اميدي براي خود قرار نداد ،خدواند متعال او را رها مي كند. رها كردن خداوند همان و اسير و قرين شيطان شدن همان .پس معناي اين كه شيطاني براي او قرار مي دهيم، يعني او را رها مي كنيم. از اين رو مراد آيه اين نيست كه ما اراده گناه مي كنيم و دوست داريم گناه صورت بگيرد . پی نوشت ها: 1.زخرف/36 . 2.نحل/63. 3.ر.ک: آیت الله مکارم، تفسیر نمونه، انتشارات دار الکتب الاسلامیه، تهران ، ج21 ، ص 65.  
سلام با تشکر از زحمات ، در آیات شریف آمده : خداوند آنکه را بخواهد هدایت یا گمراه میکند در مقام تفسیر علمای بزرگوار همچون جنابعالی منشا را فعل انسان میدانند و ضلالت و هدایت را نتیجه و ثواب اعمال تعبیر میفرمایند. در حالیکه در آیات به صراحت از اختیار و انتخاب خداوند در هدایت یا گمراهی بشر یاد شده است. در تعامل انسانها با یکدیگر وقتی از چنین ادبیاتی استفاده میشود امکان برداشت معنایی جز جبر بعید است و خوش بین ترین افراد هم از جمله هر رنگی بخواهم میخرم تصور اختیار نفس نمیکنند لطفا بفرمایید کلید رسیدن به چنین درکی از آیات اشاره شده چیست؟ بزرگوارید ممنون.  
سلام با ارادت و کسب اجازه از استاد حکیم ، در پیوند با موضوع در آیات شریف خداوند به صراحت میفرمایند آنکه را اراده کنند هدایت و آنکه را بخواهند گمراه میسازند در تفسیر این آیات علما و مفسران هدایت و گمراهی را نتیجه' اعمال انسان دانسته و آنرا امری جزایی و برخاسته از اراده' و فعل بشر تعریف میکنند لطفا راهنمایی بفرمایید اسباب رسیدن به چنین برداشتی از کلام خداوند چیست و چگونه مفسران کشف منظور کرده و با قاطعیت آنرا صحیح میدانند. مستحضرید زبان از ابزار ایجاد رابطه و در بیشتر موارد درک ما از آنچه میخوانیم یا میشنویم ثابت و مشترک است خوش بین ترین افراد هم اگر با جمله ای مثل "هر وقت بخواهم میایم" مورد خطاب قرار گیرند احتمال نمیدهند منظور گوینده اینست که اگر مثلا خانه تمیز نباشد دیر مراجعت  میکند از آنجا که قرآن مجید به زبان انسان و برای فهم او نازل شده چگونه میتوان برداشتی مخالف با معنای تعریف شده در زبان انسانها از آیات قرآن ارایه نمود؟ البته در آیات متعدد به تاثیر و نقش اراده و اعمال انسان در هدایت او به مسیر ضلالت یا رستگاری اشاره و قواعدی چون سنت استدراج بر اساس آنها استنباط شده است بنابراین احتمالا برای نزول آیاتی که در ظاهر معنایی مخالف با عرف کلامی انسانها دارد علت خاصی مستتر است بزرگواری کنید و علت را توضیح بفرمایید ممنون .  
در ترجمه این عبارت دو نظر وجود دارد : یضل من یشاء یهدی من یشاء قول معروف و مشهور : خداوند گمراه میکند ، کسی را که خداوند بخواهد گمراهی اش را. قول غیر معروف : خداوند گمراه میکند کسی را که آن کس بخواهد گمراهی را. => در یک نگاه، فاعل یشاء ، انسان است. و در نگاه دیگر ، فاعل یشاء ، خداوند است.   اما به هر حال  اگر فاعل خداوند باشد، باید ببینیم خداوند گمراهی را برای چه کسانی میخواهد؟ و اگر فاعل انسان است، باید ببینیم چه انسانهایی خواهان گمراهی هستند؟ مثلا خداوند کسی که مشروب میخورد را از خودش دور میکند. یعنی خواست خداوند بر این تعلق گرفته است که با هر گناه، شما را به سمت گمراهی خواهد برد. این جزو قوانین خداوند است که در بشر و جهان گذاشته است. و قوانین همان خواست خدا است و الا قانون یک موجود خارجی نیست که آن را ببینیم. قانون همان رفتاری است که تابع خواست خدا انجام میشود.   اگر فاعل انسان باشد، یعنی اگر انسان بخواهد به سمت گمراهی برود، خداوند جلویش را نمیگیرد و به او کمک میکند مسیری را برود که میخواهد. اما خداوند هشدار داده است این مسیر به عذاب و جهنم منتهی میشود.
سلام در موضوع مطرح شده ارتکاب فعل توسط انسان قطعی است سوال این است نقش اختیار و جبر در انجام فعل چیست؟ آنچه از معنای آیات ایفاد میشود تصریح دارد گمراهی و هدایت انسانها با اراده' خداوند شکل میگیرد یعنی فعل با اختیار و اراده انسان واقع نمیشود بلکه بر اساس آنچه خداوند مقدر نموده انسان مرتکب عمل خیر یا شر میشود علمای دین و مفسران در تفاسیر خود انسان را مخیر به انتخاب دانسته و گمراهی و هدایت را نتیجه' اعمالی میدانند که انسان با اراده و اختیار مرتکب میشود سوال این است اگر قرآن مجید بزبان انسان و برای فهم انسان نازل شده به چه دلیل درجاییکه هدف و منظور آیات تاکید بر نقش و جایگاه اختیار در رستگاری یا ضلالت انسان بوده معنای لفظی آیات بر تسلط اراده' خداوند بر اراده'  انسان اشاره دارد و ملاک و معیار مفسران در استخراج معنای باطنی آیات چیست؟ ممنون .  
سلام قرآن کتاب وحی است و کلام خداوند ، اسرار بیشماری در دل دارد که با هزاران بار ختم آشکار نمیشود.  
سلام و عرض ادب دوستان عزیز با عرض معذرت به نظرم سؤالاتی که در ادامه مطرح شده است اگر در موضوع مستقلی مطرح شوند شاید بتوان بهتر و مفصل تر به پاسخ آنها پرداخت لذا این سؤالات که در واقع سؤالات بجا و مستقلی هستند را در یک موضوع جداگانه مطرح نمایند تا در خدمت دوستان بزرگوار باشیم
سلام و عرض ادب... خدارو شکر این تایپیک باز هستش میتونم سوالمو بپرسم... البته اگه استاد بزرگوار مایل باشند در این تایپیک جواب داده بشه... چن وقتی هستش حس میکنم خدا از دسم ناراحت ...یا حس میکنم نکنه راه رو دارم اشتبا می رم...هر چند این حس زیاد نیستش .. از کجا بفهمیم شیطان بر ما مسلط شده... البته من از مهربانی و بزرگی خدا نا امید نیستم ...ولی دیدم بعضی ها نماز هم می خونن کار شیطانی هم میکنن و خودشون نمیدونن چون غرور و تکبر وجودشونو گرفته هر چی دیگران میگه گوش نمیده مثلا ظلم میکنه در حالی که خودش متوجه نیستش...    
guest said in سلام و عرض ادب...
سلام و عرض ادب... خدارو شکر این تایپیک باز هستش میتونم سوالمو بپرسم... البته اگه استاد بزرگوار مایل باشند در این تایپیک جواب داده بشه... چن وقتی هستش حس میکنم خدا از دسم ناراحت ...یا حس میکنم نکنه راه رو دارم اشتبا می رم...هر چند این حس زیاد نیستش .. از کجا بفهمیم شیطان بر ما مسلط شده... البته من از مهربانی و بزرگی خدا نا امید نیستم ...ولی دیدم بعضی ها نماز هم می خونن کار شیطانی هم میکنن و خودشون نمیدونن چون غرور و تکبر وجودشونو گرفته هر چی دیگران میگه گوش نمیده مثلا ظلم میکنه در حالی که خودش متوجه نیستش...    
  سلام و عرض ادب   همین نشانه هایی که فرمودید خود از نشانه های تسلط شیطان است وقتی نماز بی تاثیر باشد ظلم و ستم کند و دهها گناه دیگر را مرتکب شود این نشانه های تسلط شیطان بر انسان است. خشم، غیبت، تهمت زدن به دیگران، تبعیض و ضایع کردت حق دیگران، چپاول بیت المال، عدم انصاف و .... از نشانه های تسلط شیطان بر انسان است در عین حال ممکن است کسی نماز هم بخاند و واجبات الهی مانند روزه و ... را ببه ظاهر انجام دهد ولی گناهان را هم مرتکب شود و در عمل پیرو دستورهای خداوند متعال نباشد چنین کسی تابع وسوسه های شیاطین شده است.
سلام استاد حکیم بزرگوار   استاد چجوری از دس تسلط شیطان باید خلاص شد.. بعدشم  ی سوال دیگه داشتم اینکه همین غیبت ...چرا ما غیبت میکنیم میگم نه گناه نیست چرا گناه نیستش چون این حرف هاز من غیبت نیست..اینا چجوری توجیح میشند.. من پشت سر یکی میشینم حرف می زنم بعدش میگم نه بابا این غیبت نبود...یا ی کاری میکنم میگم گناه نیست تا ی حدی.‌ اینا چجوری حساب میشن خیلی از گناه ها دانسته هستش مثل نماز نخوندن..و خیلی هاش رو ما تشخیص نمیدیم یا اگه تشخیص میدیم خودمونو یه کوچوله راضی میکنم میگیم نه بابا  این گناه نیستش ...تا این حد اشکالی  نداره یا میگیم ..  ...این شکلی اشکالی نداره.. این جور گناه ها تکلیفشون چی میشه    
سلام لطفا سؤال غیر مرتبط با این موضوع را در موضوعات جداگانه و در محل خودش مطرح فرمایید تا پاسخ داده شود .   با تشکر از همه شما عزیزان  
جمع بندی پرسش: با توجه به آیه 36 سوره زخرف که می فرماید:«و هرکه از یاد [خداى] رحمان روى گرداند، شیطانى را بر او مى‌گماریم که قرین او باشد»؛ چرا خدا شیطان را بر انسان گمارد مگر خدا برای مخلوقاتش جز خیر می خواهد؟ آیا منظور این است که تمام اراده ها در دست خداوند قرار دارد و خداوند در واقع این توان و قدرت را به شیطان داده است؟ پاسخ: قرآن کریم می فرماید:«وَمَنْ يَعْشُ عَنْ ذِكْرِ الرَّحْمَٰنِ نُقَيِّضْ لَهُ شَيْطَانًا فَهُوَ لَهُ قَرِينٌ؛ (1)و هر کس از یاد خدا روی‌گردان شود شیطان را به سراغ او میفرستیم پس همواره قرین اوست!» از آیه یاد شده چنین بر می آید که هر كه آگاهانه از یاد خدا روی بر گرداند و از دستورهای خداوند سرپیچی کند خداوند متعال او را به حال خودش رها می کند تا در گمراهی غرق شود. زیرا وقتی عنایت و لطف و رحمت خداوند از کسی برداشته شود در نتیجه او به دامن شیاطین می غلطد و گرفتار شیطان می شود. بنا بر این خداوند شیطان را بر انسان نمی گمارد، بلکه انسان با استفاده از نعمت اختیاری که خدا به او داده است با سرپیچی از دستور های خداوند در واقع روی بر می گرداند و در این صورت از رحمت خدا دور می شود و در دام شیطان گرفتار می شود. آرى غفلت از ذكر خدا و غرق شدن در لذات دنيا و دلباختگى به زرق و برق آن، موجب مى‏شود كه شيطانى بر انسان مسلط گردد و همواره قرين او باشد، و رشته ‏اى در گردنش افكنده، مى‏برد هر جا كه خاطرخواه او است! بديهى است جا ندارد كه كسى تصور جبر از آيه كند، چرا كه اين نتيجه اعمالى است كه آن ها انجام داده ‏اند. اعمال انسان، مخصوصا غرق شدن در لذات دنيا و آلوده شدن به انواع گناهان، نخستين تاثيرش اين است كه پرده بر قلب و چشم و گوش انسان مى ‏افتد، او را از خدا بيگانه مى‏ كند، شياطين را بر او مسلط مى‏ سازد، تا آن جا ادامه مى‏ يابد كه گاهى راه بازگشت به روى او بسته مى‏ شود، چرا كه شياطين و افكار شيطانى از هر سو او را احاطه مى‏ كنند، و اين نتيجه عمل انسان است.هر چند نسبت آن به خداوند نيز به عنوان" مسبب الاسباب" بودن صحيح مى ‏باشد، اين همان چيزى است كه در آيات ديگر قرآن به عنوان" تزيين شيطان یا ولایت شیطان " (فَزَيَّنَ لَهُمُ الشَّيْطانُ أَعْمالَهُمْ فَهُوَ وَلِيُّهُمُ الْيَوْمَ؛(2) تعبير شده است.بعضى از مفسران احتمال داده‏ اند كه" شياطين" در اين جا معنى وسيعى دارد كه حتى شياطين انس را هم شامل مى‏ شود. آن را اشاره به" رؤسا و سردمداران ضلالت" دانسته ‏اند كه مستولى و مسلط بر غافلان از ياد خدا مى‏ شوند و با آن ها قرين هستند.(3) وقتی نماز بی تاثیر باشد و انسان ظلم و ستم کند و دهها گناه دیگر را مرتکب شود این نشانه های تسلط شیطان بر انسان است؛ خشم، غیبت، تهمت زدن به دیگران، تبعیض و ضایع کردت حق دیگران، چپاول بیت المال، عدم انصاف و .... از نشانه های تسلط شیطان بر انسان است در عین حال ممکن است کسی نماز هم بخواند و واجبات الهی مانند روزه و ... را به ظاهر انجام دهد ولی گناهان را هم مرتکب شود و در عمل پیرو دستورهای خداوند متعال نباشد چنین کسی تابع وسوسه های شیاطین شده است. بنا بر این همان طور که صدر همین آیه شریفه تصریح دارد، علت گماردن شیطان بر آنان، عمل خودشان ، یعنی روگردانی از ذکر و یاد خداست.وقتی خانه دل از خدا خالی شد، شیطان آن را پر می کند و تا زمانی که چنین باشد، شیطان هم قرین او خواهد بود و او را به عذاب الیم گرفتار می کند. وقتي انسان با اختيار خود خدا را رها كرد و بندگي نكرد و بر اثر معصيت و گناهان پي درپي هيچ روزنه اميدي براي خود قرار نداد ،خدواند متعال او را رها مي كند. رها كردن خداوند همان و اسير و قرين شيطان شدن همان .پس معناي اين كه شيطاني براي او قرار مي دهيم، يعني او را رها مي كنيم. از اين رو مراد آيه اين نيست كه ما اراده گناه مي كنيم و دوست داريم گناه صورت بگيرد .   پی نوشت ها: 1.زخرف/36 . 2.نحل/63. 3.ر.ک: آیت الله مکارم، تفسیر نمونه، انتشارات دار الکتب الاسلامیه، تهران ، ج21 ، ص 65.  
موضوع قفل شده است