دورهمی کاربران انجمن گفتگوی دینی

تب‌های اولیه

917 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
guest said in شما خیلی خوب مینویسی
داستان منم شما بنویسید حداقل یه کار تو کل زندگیم کرده باشم
داستان شما کدوم بود؟  
ی پیشنهاد خوب دارم براتون شیشه عطر و ادکلتونو ندازین دور سعی کنید اونارو نگه دارید مخصوصا اونایی که از ینفر که دوسش دارین هدیه گرفتین من یه جعبه دارم پر از عطر و ادکلن هایی که بعضیاشون تموم هم شدن ولی ریختم توی جعبه بزرگ هر وقت دلم برای خاطراتم تنگ میشه اونارو بو میکنم و منو میبره به همون حسو حال حالا چرا اینکارو کردم چون توی مغز فکنم قسمت مخچه یه قسمتی هستش شما هر عطری  و بویی که حتی چند سال پیش استشمامش کردین دقیقا براتون همون خاطره با اینکه فراموششم کرده باشین و همون حس و حال زنده میکنه خیره سرم فیزیو خوندم ولی نمیدونم کجای مغز ولی من اینو تو دوران کارشناسی توی فیزیوم خوندم...از اون موقع اینکارو کردم و خوب بوده..دوس داشتین امتحانش کنید از این نعمت های خدا استفاده کنید  
سلام عطر و اینا و یادراوری خاطرات بیشتر واسه دخترا خوبه و جواب میده...  
اینجا دختر هم داریم. نداریم؟ برای پسرها هم پیشنهاد میدم خوب ناراحت نشن یوقت ...   می تونید اکسوریای پسرونتونو تو یه بانکه یا جعبه چوبی بریزید و نگهداری کنید مث ساعت که بندش در اومده و یا از کار افتاده ..دستبندتون که پاره شده یا انگشترها...و خیلی یادگاری های دیگه که تو دوران زندگیتون میندازین سطل اشغال .. من خودم یه شیشه بزرگ هر چی دستبند یا دکمه های خوشگل که از لباس کنده شده و لباس انداختم دور و سنگ های خوشگل و رنگارنگ که دوسشون داشتم و حالا شکستن یا کنده شدن نگه داری کردم و بعضی شبا میرم نگاشون میکنم...  
راستی به چی جواب میده ... میشه توضیح بدید   
ساعت ۱۰ به بعد تو اسکدین هیچ یوزری انلاین نیست فقط یه نفره هر شب هستش می ترسم اسمشو بگم بیاد شاکی شه چیزی هم نمیگم ولی بعضیا مریضن انگار نمیشه اسمشونم اورد به درک اصلا والا. حس خوبی ندارم اصلا  یا فک میکنم بعضیا  مثلا میاد دورهمی میبینه من  اینجا پست نوشتم میگه اه ..بازم این گست اینجاست...و...            
  واقعا چه شب های غمنگیز و شادی هستش چه لحظه هایی همش توش حسرت ..... . .   اوه اوه  جناب بیتالمعمور من حتی معنی اسم شما رو هم نمیدونم  میشه یکم در مورد خودتون بگید البته اگر مایلید اخه میترسم یهو شما تحصیلات حوزه داشته باشید و از چیزی که من تصور میکنم نباشه یه وقت وقتی پستی هست بی احترامی نشه من که هیچکسیو نمیشناسم صرفا به نام کاربری نگا میکنم و کاری هم ندارم ولی می ترسم یه وقت شما ناراحت بشین برای من همه مث همن هیچ فرقی برام نمیکنه  خوب بازم دستم درد گرفت داره از ارنج قطع میشه شبتون تمشکی بای  
سلام سوره الطور وَالْبَيْتِ الْمَعْمُورِ ﻭ ﺑﻪ ﺁﻥ ﺧﺎﻧﻪ ﺁﺑﺎﺩ ،(٤)   
گل لاله گل  در خون عشقتو دزدیدن آسون گل لاله گل پرپر دیدی تنها شدی آخر تو بفکر دل سپردن حتی با دسای بسته بگو تا همه بدونن کی دله تورو شکسته یادمه به من میگفتی خون بهای تو گرونه کی دیگه حوصله داره از گل لاله بخونه  
سلام به همگی سلام به همه نویسنده ها و غیر نویسنده ها...  چراغ دورهمی رو نزارید خاموش شه...  تا دوباره فعال بشم.    راستی مبارکه فروردین:) 
اره واقعا زودتر فعال شید  اینجا یه ذهن کنجکاو کم داره...  
ماندن همیشه خوب نیست … رفتن هم همیشه بد نیست … گاهی رفتن بهتر است. گاهی باید رفت … باید رفت تا بعضی چیزها بماند … اگر نروی هر آنچه ماندنیست خواهد رفت … اگر بروی شاید با دل پر بروی و اگر بمانی با دست خالی خواهی ماند … گاهی باید رفت و بعضی چیزها که بردنی ست با خود برد … مثل یاد، مثل خاطره، مثل غرور … و آنچه ماندنیست را جا گذاشت، مثل یاد، مثل خاطره، مثل لبخند … رفتنت ماندنی می شود وقتی که باید بروی، بروی … و ماندنت رفتنی می شود وقتی که نباید بمانی بمانی … برو و بگذار چیزی از تو بماند که نبودنت را گرانبها کند …
راستی مبارکه فروردین:) 
فدای تو ذهن کنجکاو عزیز
guest said in ماندن همیشه خوب نیست …
ماندن همیشه خوب نیست … رفتن هم همیشه بد نیست … گاهی رفتن بهتر است. گاهی باید رفت … باید رفت تا بعضی چیزها بماند … اگر نروی هر آنچه ماندنیست خواهد رفت … اگر بروی شاید با دل پر بروی و اگر بمانی با دست خالی خواهی ماند … گاهی باید رفت و بعضی چیزها که بردنی ست با خود برد … مثل یاد، مثل خاطره، مثل غرور … و آنچه ماندنیست را جا گذاشت، مثل یاد، مثل خاطره، مثل لبخند … رفتنت ماندنی می شود وقتی که باید بروی، بروی … و ماندنت رفتنی می شود وقتی که نباید بمانی بمانی … برو و بگذار چیزی از تو بماند که نبودنت را گرانبها کند …
ممنون از گست بانو.  شما که ذهن کنجکاوید ماشالله.  ..............  عجب جملاتی نوشتید گست بانو. یه روانشناسی میگفت که اگه کسی رو دوست دارید و جدا می شید به ازای هر یکماه باید یک هفته بگذره که فراموش کنید...  خنده داره به نظرم،  برای بعضی ها سالها گذشته ولی هنوز مثل روز اوله، هنوز صدای طرف توی گوشت هست، هنوز تا ساعت سه و چهار بیداره بدون اینکه بدونی چرا...  منو یاد یه شعر حمید مصدق انداختید   مرا با سوز جان بگذار و بگذر اسیر و ناتوان بگذار و بگذر چو شمعی سوختم از آتش عشق مرا آتش به جان بگذار و بگذر دلی چون لاله بی داغ غمت نیست بر این دل هم نشان بگذار و بگذر .  
guest said in ماندن همیشه خوب نیست …
ماندن همیشه خوب نیست … رفتن هم همیشه بد نیست … گاهی رفتن بهتر است. گاهی باید رفت … باید رفت تا بعضی چیزها بماند … اگر نروی هر آنچه ماندنیست خواهد رفت … اگر بروی شاید با دل پر بروی و اگر بمانی با دست خالی خواهی ماند … گاهی باید رفت و بعضی چیزها که بردنی ست با خود برد … مثل یاد، مثل خاطره، مثل غرور … و آنچه ماندنیست را جا گذاشت، مثل یاد، مثل خاطره، مثل لبخند … رفتنت ماندنی می شود وقتی که باید بروی، بروی … و ماندنت رفتنی می شود وقتی که نباید بمانی بمانی … برو و بگذار چیزی از تو بماند که نبودنت را گرانبها کند …
شاعر این قطعه کیه؟ 
guest said in سلام بیت المعمور اون دفعه که
 دختردعاشق پسر بشه چه فایده ای داره به یچه دردی میخوره
سخنان زیبای آنا گاوالدا آموخته ام که وابسته نباید شد نه به هیچ کس و نه به هیچ رابطه ای! و این لعنتی. نشدنی ترین کاری بود که آموخته ام.
فریاد بزن قاسم تو این شب تیره صد پاره میشه عشق اما نمیمیره
guest said in ماندن همیشه خوب نیست …
ماندن همیشه خوب نیست … رفتن هم همیشه بد نیست … گاهی رفتن بهتر است. گاهی باید رفت … باید رفت تا بعضی چیزها بماند … اگر نروی هر آنچه ماندنیست خواهد رفت … اگر بروی شاید با دل پر بروی و اگر بمانی با دست خالی خواهی ماند … گاهی باید رفت و بعضی چیزها که بردنی ست با خود برد … مثل یاد، مثل خاطره، مثل غرور … و آنچه ماندنیست را جا گذاشت، مثل یاد، مثل خاطره، مثل لبخند … رفتنت ماندنی می شود وقتی که باید بروی، بروی … و ماندنت رفتنی می شود وقتی که نباید بمانی بمانی … برو و بگذار چیزی از تو بماند که نبودنت را گرانبها کند …
سلام  منم برای این قطعه جستجو کردم و مثل شما به نتیجه ای نرسیدم. احتمال داره این قطعه ترجمه و برگرفته از خانم گاوالدا باشه...  
ارزو به دل موندم یه بار از این نرم افزار متمتیکا استفاده کنم مثل ادم جواب منو بده شانسم ندارم دست روی هر چی میذارم یه کوهی از محاسبات میاد جلوم. هر چی هم نگاه می کنم همه چی درسته.
A Curious Mind said in ارزو به دل موندم یه بار از
ارزو به دل موندم یه بار از این نرم افزار متمتیکا استفاده کنم مثل ادم جواب منو بده شانسم ندارم دست روی هر چی میذارم یه کوهی از محاسبات میاد جلوم. هر چی هم نگاه می کنم همه چی درسته.
سلام خوبی نگید ریاضی خوندید ?mathematic
guest said in ارزو به دل موندم یه بار از
A Curious Mind said in ارزو به دل موندم یه بار از
ارزو به دل موندم یه بار از این نرم افزار متمتیکا استفاده کنم مثل ادم جواب منو بده شانسم ندارم دست روی هر چی میذارم یه کوهی از محاسبات میاد جلوم. هر چی هم نگاه می کنم همه چی درسته.
سلام خوبی نگید ریاضی خوندید ?mathematic
سلام گست بانو خوبم خدا رو شکر شما خوبین؟ رشته ی ریاضی منظورتونه؟ نه ریاضی نخوندم، ولی کاش دوباره به دنیا میومدم ریاضی میخوندم... نرم افزار متمتیکا یه نرم افزاری که محاسبات ریاضی و اینا رو باهاش انجام میدن و محدود به بچه های ریاضی نیست البته بچه های مهندسی بیشتر از نرم افزار متلب استفاده می کنند ولی متلب من نمیتونم استفاده کنم ازش چون سنگینتره نرم افزارش و سیستم من نمیکشه، البته بدمم میاد ازش. خدا رو شکر یه اشتباهی توی محاسباتم بدست اوردم ولی محاسباتم طولانی تر میشه با تصحیح اشتباهم. میترسم نتونه از پسش بر بیاد سیستمم.
آخ آخ کارتون خیلی سخته...همین که اشتباهتونو پیدا کردین عالیه... نمیدونم چرا من پایان نامه  به این راحتی رو تموم نمیکنم ... حوصله ندارم حتی ی نگا بندازم بهش خودمم میدونم اینجوری بدتر میشه یا باید بیخیالش شم یا انجامش بدم.. به هر حال خدا کنه  حداقل شما موفق شید .  
شب های سرد پاییزی ... خدایا چقد بزرگی تابستون گرم یهو میشه برگ ریزون رنگارنگ پاییز  پاییز هم الان تو میان سالیشه ..هنوز فک میکنه پاییزیه خودشو و به رخ ادم ها نکشیده دوس داره همینجور خوشگل و رنگارنگ باشه اما وقتی پیر میشه دیگه نمیتونه رنگ رنگیه زیباشو جلوه کنه و زمستونه سرد میاد و یه پارچه ی سفید میکشه روش میگه بخواب ..خواب های خوب ببینی..پاییز تا میاد دست های خشکشو بیاره بالا سنگینیه برف و سردی امونشو میبره و میره تا سال بعد دنیا بیاد...خوش بحال فصل ها که بار ها و بارها دنیا میان و عاشق میشن و میمیرن ...
شبتون شکلاتی... بای .. یه طعم دیگه هم بگم اممممممم لیمویی  چطوره ...فوق العاده ترش و خوشمزه
سلام ای وای چرا هیشکی اینجا نیومده  
guest said in سلام
سلام ای وای چرا هیشکی اینجا نیومده  
قبلنا اینجا خیلی شلوغ بود میومدن گیر میدادن خیلی...  یادمه یکی از این خادمای سایت به صفحه ی همه ی بچه ها سر میزد و بازرس سایت بود.  اوایل که سایت هم تغییر داده بودند فقط اون بود که ظاهرا مشکلی نداشت.  الان خیلی وقته دیگه پیداش نیست. خلاصه اگه خوب بود چرا نموندید؟  ما هم دیگه باید مدال افتخار بهمون بدن:) 
A Curious Mind said in سلام
guest said in سلام
سلام ای وای چرا هیشکی اینجا نیومده  
قبلنا اینجا خیلی شلوغ بود میومدن گیر میدادن خیلی...  یادمه یکی از این خادمای سایت به صفحه ی همه ی بچه ها سر میزد و بازرس سایت بود.  اوایل که سایت هم تغییر داده بودند فقط اون بود که ظاهرا مشکلی نداشت.  الان خیلی وقته دیگه پیداش نیست. خلاصه اگه خوب بود چرا نموندید؟  ما هم دیگه باید مدال افتخار بهمون بدن:) 
اسکدین داره سیاستاش تغییر میکنه چقد باحال گفتی این خادم سایتو الان نیازی نیست باشند حتما من که راحتم  با نیومدن خادمای سایت فک نکنم به ماها هم مدال افتخار بدن ...شاید اوایل بود یه چیزی ولی الان نمیدونم والا ... حس میکنم دیگه باید رفت... فعلا هستم تا  خدا چی بخواد راستی ذهن کنجکاو از شعرات همش غم و اندوه و ناراحتی فوران میکنه...اصلا نمیدونم چی شده تو زندگیت با اینکه ادم خیلی فضولییم ولی اصلا دلم نمی خواد بدونم اما یکم اروم باش و میدونم مسخرس ولی اگه  میشه فراموش کن یعنی به خودت تلقین کن من فراموش کردم نگاهتو بچرخون هر جا دیدی داری فراموش میکنی ادامه بده.. بخدا کلی حرف دارم ولی می ترسم گفتنش بدردت نخور هیچیو سفت و سخت دنبالش نکن ...چجوری بگم فقط بفکر خودت باش و اونایی که دوست دارن
guest said in سلام
A Curious Mind said in سلام
guest said in سلام
سلام ای وای چرا هیشکی اینجا نیومده  
قبلنا اینجا خیلی شلوغ بود میومدن گیر میدادن خیلی...  یادمه یکی از این خادمای سایت به صفحه ی همه ی بچه ها سر میزد و بازرس سایت بود.  اوایل که سایت هم تغییر داده بودند فقط اون بود که ظاهرا مشکلی نداشت.  الان خیلی وقته دیگه پیداش نیست. خلاصه اگه خوب بود چرا نموندید؟  ما هم دیگه باید مدال افتخار بهمون بدن:) 
اسکدین داره سیاستاش تغییر میکنه چقد باحال گفتی این خادم سایتو الان نیازی نیست باشند حتما من که راحتم  با نیومدن خادمای سایت فک نکنم به ماها هم مدال افتخار بدن ...شاید اوایل بود یه چیزی ولی الان نمیدونم والا ... حس میکنم دیگه باید رفت... فعلا هستم تا  خدا چی بخواد راستی ذهن کنجکاو از شعرات همش غم و اندوه و ناراحتی فوران میکنه...اصلا نمیدونم چی شده تو زندگیت با اینکه ادم خیلی فضولییم ولی اصلا دلم نمی خواد بدونم اما یکم اروم باش و میدونم مسخرس ولی اگه  میشه فراموش کن یعنی به خودت تلقین کن من فراموش کردم نگاهتو بچرخون هر جا دیدی داری فراموش میکنی ادامه بده.. بخدا کلی حرف دارم ولی می ترسم گفتنش بدردت نخور هیچیو سفت و سخت دنبالش نکن ...چجوری بگم فقط بفکر خودت باش و اونایی که دوست دارن
سلام به نظرم سیاست باید در جهت پیشرفت باشه،  قبلا بچه های دیگری بودند که اطلاعات خوبی داشتند. من خودم علاقه هام بیشتر سمت منطق و ریاضی و فلسفه ایناس که توی این مدلِ سایت نمیشه حرف زد. در کل به نظرم راست میگید، این سایت اصلا کشش موندن نداره، واقعا سطحش در حد یک وبلاگه، حتی رنگ امیزیش از اونا هم پایینتره. تازه اینجا سایتی هست که بودجه میگیره و...  الانم ممکنه(اگه تازه اصلا براشون مهم باشه که ببین)  جناب مدیر اجرایی-فرهنگی میاد میگه ما اطلاعات کاربرا برامون مهمتر بود و باید این تصمیم گرفته میشد. دلیلش هم اصلا تغییر سیاست نبود چرا که میگفتند اینجا اطلاعات کاربرا در امنیت نبود و فلان...  بعد چه اطلاعاتی مثلا؟؟؟ هنوز بعد از یکسال و نیم نتونستن وقتی نقل قول میگیری پیغامش برات بیاد، بعد اطلاعات کاربرا در خطر بود؟؟؟؟  ---- از نظر من سیاست تغییر سایت شکست خورد و خودشون هم میدونن وگرنه برای سایت بغلی هم انجامش میدادند، الان یکسال و نیمه گذشته...  من بعید میدونم اصلا یکی از مسئولین سایت این پست رو ببینه...  ------------ ممنون ازت گست بانو البته خب همه ی اشعارم اینجور نبود:)  ولی خب چه میشه کرد دیگه زندگی همینه، یه سری از اتفاقات گذشته هم همیشه با ادمه.   
اسکدین داره سیاستاش تغییر میکنه
به طور کلی سیستم پاسخگویی داره منتقل میشه به یه سامانه واحد که حالت تالار گفتگو نداره و به شکل پرسیدن یک سوال از سوی کاربر و ارائه یک پاسخ از سوی کارشناس هست. تاپیکهای باز در اسکدین به مرور جمع بندی میشن و تاپیک جدیدی هم دیگه در سایت اسکدین ایجاد نمیشه. این یه خوبی داره و یه بدی. خوبیش اینه که بحثها منسجم میشن و تنش بین کاربران کمتر. به خصوص در زمینه‌هایی که برخی ممکنه از این سایت به عنوان تریبون مخالف استفاده کنند. اما بدیش اینه که از راهنمایی سایر کاربران محروم میشیم و البته خیلی تاپیکها رو اینجا داشتیم که اطلاعات کاربران خیلی راهگشا و باارزش بود. به هر حال الآن یک آرشیو بزرگ از پرسشها و پاسخها در این سایت داریم که میشه دوباره مرورشون کرد و خوند. 
خدایا ! به جوونای ما شهامت بده همون اول حرف آخرو بزنن !  
سلام  منم نظرم هم همینه اسکدین و ول کردن به امون خدا رفتن انگار ...نمیخوان رفت و امد توش زیاد باشه و این حالت گفتگو کمتر پیش بیاد  من نمیتونم از اسکدین برم مگه درشو ببندن تایپیک سید میثم شهید بزرگوار اینجاست و من دلم نمیاد خونه سید میثم تغییر کنه حالا شاید خودم کمتر بیام ...
 شما درست میگید اینجا پر از تایپیک هایی هستش که میشه خوند  نمیدونم شما میخواین چیکار کنید ولی من اگه شماها هم نباشید شاید نیام چون واقعا هیشکی اسکدین نمیاد و تایپیک جالبی اپ نمیشه..همین چار پنج نفریم انگار شهر ارواح اسکدین شاید بعضی وقتا بیام..  
در سال ۱۸۲۸ میلادی در جنوب مسکو و در خانواده‌ای اشرافی متولد شد. او پدر و مادرش را در کودکی از دست داد و بعد از آن سرپرستی‌اش به خویشاوندان سپرده شد. در کودکی معلم خصوصی داشت و آموزش‌های اولیه را در خانه دید. لئو تولستوي در چهارده سالگی به مدرسه‌ی «کازان» رفت و در سال ۱۸۴۴ وارد دانشگاه کازان شد. او ابتدا رشته‌ی زبان‌های شرقی را خواند، سپس به حقوق تغییر رشته داد و در نهایت بدون کسب مدرک، دانشگاه را رها کرد و به ارتش پیوست. تولستوي در سال ۱۸۵۱ اولین داستانش به نام «کودکی» را منتشر کرد. بعد از انتشار اين داستان او كتاب‌هاي «نوجوانی» و «جوانی» را نوشت كه ادامه‌‌اي بر كتاب اولش «كودكي» بودند. این مجموعه‌ی سه‌گانه برداشتی از زندگی لئو تولستوي است. او در این کتاب‌ها خود را اين‌طور معرفي مي‌كند: «من با تمام وجود آرزو داشتم خوب باشم؛ ولی جوان بودم. هوا و هوس‌هایی داشتم و در جست‌و‌جوی نیکی تنها بودم. کاملا تنها بودم».
تولستوي در ارتش، نویسندگی را به صورت حرفه‌ای دنبال كرد. او در جبهه‌های جنگ حضور داشت و به همين دليل موضوعات ناب بسياري در اختيارش قرار داشت و در همان دوران «حکایت‌های سواستوپل» را نوشت. مجموعه‌ای از سه داستان کوتاه که تولستوی  به کمک تجربه‌های شخصی‌اش، چهره‌ی خشن و بی‌رحم جنگ را در آن روایت کرد. او پس از مدتی ارتش را رها کرد و به اروپا رفت. تولستوی در اروپا با نويسندگان بزرگي مانند «چارلز دیکنز»، «ایوان تورگنیف» و «آدلف دیستروگ» دیدار کرد و اطلاعاتش را در حوزه‌ی آموزش و پرورش کودکان و نوجوانان را بالا برد. پس از بازگشت به روسیه با الهام از «ژان ژاک روسو» مدارس ابتدایی را در روستاها تاسیس کرد. کودکان روسی تا اوایل قرن بیستم در سال اول دبستان الفبای تولستوی را آموزش می‌دیدند. لئو تولستوي در سال ۱۸۶۲ با زنی جوان به نام «سوفیا» ازدواج کرد و حاصل اين ازدواج سيزده فرزند بود. این ازدواج فراز و فرود‌های بسیاری داشت. دوره‌ي اول آن شادکامی و سرخوشی بود و تولستوی شاهکارهای ادبی خود «جنگ و صلح» و «آنا کارنینا» را در این دوران نوشت. بعد از انتشار اين دو رمان شهرت تولستوی به خارج از روسیه رسید و نویسنده‌ای جهانی شد. اما در همین دوران کلیسای ارتدوکس و تزار‌های روسیه کنترل و نظارت بر فعالیت‌های او را بیشتر کردند. پیش‌نویس کتاب‌هایش ضبط و توقیف می‌شد و شایعه‌ی روان‌پریش بودنش در همه‌جا به گوش می‌رسید. در نهایت با انتشار کتاب «رستاخیز» از کلیسای ارتدوکس حکم ارتداد برای تولستوی صادر شد. او چند بعد از اين حكم به زندگي‌اش ادامه داد و درنهايت در سال ۱۹۱۰ میلادی از دنیا رفت و بدون هیچ تشریفات خاصی به خاک سپرده شد.
بخشی از کتای رمان انا کارنینا همه خانواده های خوشبخت به هم شبیه هستند ، اما تیره بختی یک خانواده بدبخت مخصوص به خود است. در خانه ابلانسکی همه چیز وارونه شده بود . زن خانه به سر و سرّ شوهرش با معلمه سابق فرانسوی شان پی برده و اعلام کرده بود که دیگر نمی تواند با این شوهر در یک کاشانه زندگی کند . اکنون سه روز بود که این وضع ادامه داشت و بر این زوج و همه اعضای خانواده و دور و بری ها تاثیری غم انگیز گذاشته بود . همگی احساس میکردند که زندگی جمعی شان در زیر یک سقف بی معنی است و هر گروهی از مردم که تصادفا در قهوه خانه دور افتاده ای جمع شوند ، بیش از آنان ، یعنی اعضای خانواده ابلانسکی و خدمتکارانشان وجوه مشترک دارند . زن از اتاق خودش خارج نمی شد و شوهر از بام تا شام بیرون از خانه بود ....  
داشتم به این فک میکردم چون که لپ تاپم خراب شده..بفکره به لپ تاپ مث مال خودم باشم که یه وقت لوازمشو با هم مچ کنم حالا اینا همش تو خیلات و رویاهام گفتم ی قیمت از دی جی بگیرم امار قیمت ها دسم بیاد  ۴۰ و خورده ای یعنی من اینو مفت گرفتم ..چه خبره بی خیال شدم...گفتم نهایت ۲۰ یا ۲۵ دیگه نهایت... نزدیک ۵۰ تومن .. داریم کجا میریم ...  
منم یه هفت هشت میلیونی دارم گفتم یه لپ تاپ بگیرم(نه حالا با این قیمت) ، بعد رفتم بازار دیدم قیمت ها کمتر از بیست تومن نیست، الان شما اینو گفتید قشنگ نابود شدم:) 
اللیل والنهار said in عبادت به جز خدمت به خانواده
عبادت به جز خدمت به خانواده نیست! این تیپ را چرا توی خونه نمی‌زنی؟! 
سلام بله؛ دقیقا از دید فلسفی خیلی از اعمال ما در آن کلی تفکر است؛ ولی خوب بعضی وقت ها از اصل مطلب داریم دور میشم و جای اصل و فرع عوض شده و از اون ور بوم می افتیم. از این بابت گفتم که مواظب باشید به دام بعضی شیادهایی که به واسطه یکسری نیازهای مردم، با هدف صرفا مالی و پر کردن جیب خودشون دارن خرافه رو رواج میدن و باعث شدن خیلی های از همین دین اسلام زده بشوند و مبانی ناب اسلام رو زیر سوال ببرن! خدا را شکر با این حرز در خونه خدا و امام جواد (ع) رو زدیم و در خونه دعا نویسان و فال و رمال نزدیم و بهترین نتیجه را دیدیم. برای همین من یک جای معتبر و مطمئن به نام موسسه اسم اعظم رو بهتون معرفی می کنم که با هدف مبارزه با خرافه از سال ۱۳۹۰ دارن کار می کنن و اونها مثل همین درگاه اینجا به صورت کاملا رایگان سوالات فقهی و دینی و حتی روانشناسی و خانواده کاربران رو میدهند. کافی ست برید توی بخش نظرات سوالات تون رو مطرح کنید در کمتر یک روز جواب سوال تون رو می گیرید. التماس دعا
فروردین said in اسکدین داره سیاستاش تغییر
اسکدین داره سیاستاش تغییر میکنه
به طور کلی سیستم پاسخگویی داره منتقل میشه به یه سامانه واحد که حالت تالار گفتگو نداره و به شکل پرسیدن یک سوال از سوی کاربر و ارائه یک پاسخ از سوی کارشناس هست. تاپیکهای باز در اسکدین به مرور جمع بندی میشن و تاپیک جدیدی هم دیگه در سایت اسکدین ایجاد نمیشه. این یه خوبی داره و یه بدی. خوبیش اینه که بحثها منسجم میشن و تنش بین کاربران کمتر. به خصوص در زمینه‌هایی که برخی ممکنه از این سایت به عنوان تریبون مخالف استفاده کنند. اما بدیش اینه که از راهنمایی سایر کاربران محروم میشیم و البته خیلی تاپیکها رو اینجا داشتیم که اطلاعات کاربران خیلی راهگشا و باارزش بود. به هر حال الآن یک آرشیو بزرگ از پرسشها و پاسخها در این سایت داریم که میشه دوباره مرورشون کرد و خوند. 
سلام البته شاید "تغییر سیاست" تعریف و تعبیر کامل و جامع از ریل گذاری جدید نباشد بنظر میاید بیشتر انطباق با شرایط و محدودیت هاست .  
سلام ... نه بابا نابود چرا تنت سالم باشه...پول ،لپ تاپ...همشون ارزش نداره اگه سالم نباشی..همشونم می تونی بدست بیاری اگه سالم باشی..
برای همین من یک جای معتبر و مطمئن به نام موسسه اسم اعظم رو بهتون معرفی می کنم که با هدف مبارزه با خرافه از سال ۱۳۹۰ دارن کار می کنن و اونها مثل همین درگاه اینجا به صورت کاملا رایگان سوالات فقهی و دینی و حتی روانشناسی و خانواده کاربران رو میدهند.
انگشتر شرف الشمس به این شکلی که در سایت معرفی شده شما مطرح شده مبنای دینی نداره: شرف الشمس: خرافه یا واقعیت؟
سلام به همگی... نمیدونم این مدیرا این تبلیغات رو ور نمیدارن ...توتایپیک شاعران اسکدیننمیدونم کی و چیه اصلا فقط میدونم طولش ۲ مترو نیم و انگشتت از ارنج قطع میشه از اون بالا بیای پایین.. اینجا فقط دویست تا همکار مدیر داشت نمیدونم چی شده یه دونشم نیستش  
شب بخیر .امیدوارم شبتون با طعم آلو جنگلی باشه
crying× ۱۰۰۰۰۰۰۰ تا گریه حالا تازه این خوبشه یکم که بیشتر بگذره باید چه چیزهای دیگه که نبینیم     رفتم پست های قدیمیو بخونم اولش اینو بگم چقد حرفام بدرد نخورن نگا میکنم اصلانم گوش شنوا ندارم هر کی یه چیزی یادم میده همش دارم باهاش بحث میکنم و گوش نمیدم یکلمه گوش نمیدم چی میگه همش مث خروس جنگی حمله میکنم ...یا مثلا یکی همینجوری ی حرفی زده زود اونو بخودم گرفتم  و جوابشو دادم...خدایش الانم همینجوریم...این چه طرز رفتار و اخلاق و تحصیلات هستش که من دارم میدونم الان دارید میگید به خودت بگو...دارم میگم خب.. حرف هیسکیو با دقت نخوندم ببینم چی میگه...میدونید از کجا فهمیدم از اونجا که تو جوابش داد میزنه من بازم حرف خودمو دارم می زنم..وای چقد یوزر و کاربر قدیمی دیدم و اسماشون یادم اومد نمیدونم الان میان نمیان یک دهم شونم بیان اسکدین انقد با صفا بودن اسکدین عالی میشد اول اینکه ازتون معذرت می خوام کاربرای قدیمی سال های ۹۰ و ۸۹ همتون چجوری منو تحمل کردین ...heart بعضی هارو خیلی اذیت کردم ترخدا ببخشید منو عاشق صفا و ادبتونم هیچی بروم نیوردین... اخی بازم پست های سرکار استاد خدا رحمتشون کنه چقد ناراحت کنندست ادم وقتی پست هاشو میخونه.... یا بچه های پاتوق که این تایپیک ادامه ی همون تایپیک هستش که ایدیه HAMED_DJ البته اگه اشتبا نکنم بود .. خلاصه همش گریه این روزها چه روز های بدیه ...    
A Curious Mind said in سلام
guest said in سلام
سلام ای وای چرا هیشکی اینجا نیومده  
قبلنا اینجا خیلی شلوغ بود میومدن گیر میدادن خیلی...  یادمه یکی از این خادمای سایت به صفحه ی همه ی بچه ها سر میزد و بازرس سایت بود.  اوایل که سایت هم تغییر داده بودند فقط اون بود که ظاهرا مشکلی نداشت.  الان خیلی وقته دیگه پیداش نیست. خلاصه اگه خوب بود چرا نموندید؟  ما هم دیگه باید مدال افتخار بهمون بدن:) 
laugh Lol