نشوز مرد

تب‌های اولیه

9 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
نشوز مرد
با توجه به آیه شریفه 128 سوره مبارکه  ی نساء   وَإِنِ امْرَأَةٌ خَافَتْ مِنْ بَعْلِهَا نُشُوزًا أَوْ إِعْرَاضًا فَلَا جُنَاحَ عَلَيْهِمَا أَنْ يُصْلِحَا بَيْنَهُمَا صُلْحًا ۚ وَالصُّلْحُ خَيْرٌ ۗ وَأُحْضِرَتِ الْأَنْفُسُ الشُّحَّ ۚ وَإِنْ تُحْسِنُوا وَتَتَّقُوا فَإِنَّ اللَّهَ كَانَ بِمَا تَعْمَلُونَ خَبِيرًا و اگر زنى از شوهر خويش بيم ناسازگارى يا رويگردانى داشته باشد، بر آن دو گناهى نيست كه از راه صلح با يكديگر، به آشتى گرايند؛ كه سازش بهتر است. و[لى‌] بخل [و بى‌گذشت بودن‌]، در نفوس، حضور [و غلبه‌] دارد؛ و اگر نيكى كنيد و پرهيزگارى پيشه نماييد، قطعاً الله به آنچه انجام مى‌دهيد آگاه است. 1 آیا همانگونه که مرد میتواند در صورت نشوز زن از پرداخت  نفقه و وظایف دیگر خود امتناع کند  آیا زن هم میتواند  در صورت نشوز مرد از ادای وظیفه امتناع کند ؟  برخی فقها به این سوال پاسخ منفی دادند و گفته اند زن  نمی تواند به دلیل اینکه مرد وظایف خود را مثلا پرداخت نفقه را انجام نمی دهد از انجام وظایف خود امتناع کند   و تنها به این نکته اشاره می کنند که در صورت نشوز مرد زن باید او را نصیحت کند و در صورت بی اثر بودن به حاکم مراجعه کند  این سخن آنان با برخی روایات که به این نکته اشاره می کند  که  مردی که نفقه ی اهل و عیال نمی دهد حق امر و نهی ندارد  در تعارض است برخی آن روایات به عنوان مثال روایت  سفیان ابن عبینه را تضعیف کردند برخی هم این روایت را با روایت ابوبصیر در اصول کافی در  تعارض دیده اند  «زنی نزد رسول خدا آمد و پرسید: حق شوهر بر زن چیست؟ فرمود: خواسته او را برآورد ولو بر پشت شتر باشد، شبی را به صبح نرساند در حالی که شوهر بر او خشم دارد. گفت: گرچه شوهر ستمگر باشد؟ فرمود: بلی  و روایت ابوبصیر را پسندیده اند  در حالی که به نظر من تعارضی در این میان وجود ندارد روایت ابن عبینه در بیان حکم است و روایت ابو بصیر در بیان استحباب است . اکثر علمای شیعه بر همین اساس به نظر من به غلط انجام وظایف زن را مطلق و نه منوط به انجام وظایف مرد دانسته اند مگر قبول همچین چیزی را متضاد با آیه الرجال و قوامون علی النساء  بدانیم که در آن صورت حق با همین اکثر علما خواهد بود  آنچه بیان شد مشهور علمای شیعه بود آیا اهل سنت هم انجام وظایف زن را مطلق دانسته اند یا به منوط بودن  آن به انجام وظائف مرد به طور متقابل قائل اند    2 آیا میشود مفهوم گذشتن از برخی حقوق خود برای حفظ خانواده را که در این آیه خطاب به زنان بیان شده به مردان هم گسترش داد به بیان دیگر آیا مرد مجاز است در صورت خوف از وقوع نشوز در زن از برخی حقوق خود گذشت کند و در این صورت آیا از زن تکلیف ساقط است؟ با توجه به وجود صیقه ی مثنی در آیه و اگر  بخواهم به طور جامع تری این سوال را مطرح کنم  آیا وظایف زن و مرد نسبت به هم اصل لا یتغیر است یا با مصالحه کم و زیاد میشود  و این نوع مصالحه تنها مشمول حقوق زن است یا مرد را هم شامل میشود؟
برچسب: 
با نام و یاد دوست           کارشناس بحث: استاد مستنبط
سلام علیکم مطالبتان خیلی خوب و گویا بود. برخی حقوق را با مصالحه می توان کم و زیاد کرد، اساسا برخی شروط که در زمان عقد گذاشته می شود و با ماهیت عقد منافات ندارد، از همین قبیل است. توجه داشته باشید که این از اموری است که هر مقلد باید به فتوای مرجع خود مراجعه کند.  
ghaderiko said in نشوز مرد
با توجه به آیه شریفه 128 سوره مبارکه  ی نساء   وَإِنِ امْرَأَةٌ خَافَتْ مِنْ بَعْلِهَا نُشُوزًا أَوْ إِعْرَاضًا فَلَا جُنَاحَ عَلَيْهِمَا أَنْ يُصْلِحَا بَيْنَهُمَا صُلْحًا ۚ وَالصُّلْحُ خَيْرٌ ۗ وَأُحْضِرَتِ الْأَنْفُسُ الشُّحَّ ۚ وَإِنْ تُحْسِنُوا وَتَتَّقُوا فَإِنَّ اللَّهَ كَانَ بِمَا تَعْمَلُونَ خَبِيرًا و اگر زنى از شوهر خويش بيم ناسازگارى يا رويگردانى داشته باشد، بر آن دو گناهى نيست كه از راه صلح با يكديگر، به آشتى گرايند؛ كه سازش بهتر است. و[لى‌] بخل [و بى‌گذشت بودن‌]، در نفوس، حضور [و غلبه‌] دارد؛ و اگر نيكى كنيد و پرهيزگارى پيشه نماييد، قطعاً الله به آنچه انجام مى‌دهيد آگاه است. 1 آیا همانگونه که مرد میتواند در صورت نشوز زن از پرداخت  نفقه و وظایف دیگر خود امتناع کند  آیا زن هم میتواند  در صورت نشوز مرد از ادای وظیفه امتناع کند ؟  برخی فقها به این سوال پاسخ منفی دادند و گفته اند زن  نمی تواند به دلیل اینکه مرد وظایف خود را مثلا پرداخت نفقه را انجام نمی دهد از انجام وظایف خود امتناع کند 
سلام زن نسبت به شوهر دو حالت دارد : یا خواهان طلاق است. یا خواهان زندگی است. این آیه درباره قسم دوم است. یعنی زن دوست دارد زندگی را حفظ کند اما شوهر به دنبال نشوز و اعراض است.... اگر زن خواهان طلاق باشد، راهش طلاق خلع است. اما اگر زن خواهان حفظ زندگی است دو راه بیشتر ندارد : راه اول ، تحقق عدالت است. یعنی زن بگوید چون مرد نشوز دارد و مثلا نفقه نمیدهد پس من لازم نیست تمکین داشته باشم. بدترین حالت این است که زن برای حفظ زندگی ، خودش هم دست به نشوز بزند. پس راه منطقی تحقق عدالت از طریق حکمیت است. یعنی زن باید از طریق بزرگان خانواده یا حاکم شرع، مرد را به تمکین و ترک نشوز و اعراض دعوت کنند.... اگر این راه جواب ندهد باید به دنبال ضمانت اجرایی بود. یعنی مثلا حاکم شرع بگوید اگر به وظایفت عمل نکنی، تعزیر و مجازات خواهی شد... همچنین زن میتواند از طریق به اجرا گذاشتن مهریه یا تهدید به گرفتن حق کار در منزل یا حق شیردهی و غیره، مرد را تحت فشار قرار دهد. دقت کنید! در این موارد زن، در مقابل نشوز مرد، نشوز نمیکند  بلکه از طریق حقوقی مثل مهریه و حق رضاع و مانند آن، مرد را تحت فشار قرار میدهد. در واقع میگوید من فعلا این حقوق را به اجرا نمیگذارم به شرطی که دست از نشوز برداری.... و راه دیگر استفاده از حاکم شرع و تعزیر است‌.. اما توجه داشته باشید! فضای این آیه بیشتر درباره مصادیقی در آن زمان صدق میکند که مردها معمولا در ابتدای زندگی مهریه را پرداخت می کردند... یعنی زن اهرم فشار مهریه را نداشته است... و مرد ترسی از طلاق نداشته است... لذا فرموده بهتر است صلح کنید.. یعنی از حقوق خود تا اندازه ای کوتاه بیایید... مثلا زن بگوید اشکالی ندارد اگر فقط هفته ای یکبار پیشم باشی... لازم نیست هر شب پیشم باشی ... این کوتاه آمدن برای چیست؟ چون زن قصد داشته زندگی را حفظ کند. و حق طلاق هم با مرد است. پس نمیتوان از زور استفاده ... بهترین راه صلح است.... بله اگر هدف زن طلاق باشد میتواند از مهریه و هر چیزی استفاده کند تا طلاق بگیرد مثلا طلاق خلع.... اما موضوع ایه این نیست
اهل سنت در مورد اطاعت زن از مرد، دایره گسترده ای را در نظر می گیرند. اما شیعیان اطاعت را در دو مسئله منحصر کردند. اول تمکین جنسی دوم خروج از منزل و البته تا حدودی مدیریت امور منزل هم مطرح میشود اما  گویا از نظر شیعه وجوبی ندارد و یک نوع توصیه اخلاقی است. اما اهل سنت اطاعت را عمومیت داده و واجب می دانند. فقط در صورتی که شوهر امری خلاف شرع بخواهد، زن حق اطاعت ندارد.   در مورد سوال آخر در مذهب شیعه طبق شرایط ضمن عقد میتوان خیلی چیزها را تغییر داد. در واقع فقط سه مسئله غیر قابل تغییر است اول اینکه زن مهریه نداشته باشد. دوم اینکه زن نفقه نداشته باشد سوم اینکه زن با وجود عقد دائم ، شرط کند رابطه نداشته باشد. چون برخی گفته اند با اصل و اساس عقد منافات دارد و شرطی باطل است. اما سایر موارد بسته به تشخیص طرفین دارد. مثلا زن میتواند وکالت مطلق یا مقید برای طلاق بگیرد و خودش خودش را طلاق دهد. مثلا زن میتواند شرط کند تا مرد هر هفته رابطه باشد و اگر ترک شد جریمه مالی از سوی مرد پرداخت شود. مثلا چگونگی رابطه تعیین شود. مثلا خط قرمزهای رابطه تعیین شود.. به هر حال هر شرطی که ممکن و عقلایی باشد و شرط معینی باشد و مجهول نباشد ایرادی ندارد. حتی مرد میتواند بگوید حق وکالت طلاق به زن میدهد به شرطی که به اندازه مهریه اش به مرد پول پرداخت کند. یا حتی مرد میتواند برای خروج از منزل، از همسرش پول دریافت کند. حتی این مورد آخر نیاز به شرط هم ندارد. چون مرد حق خروج از منزل دارد و میتواند از خروج زن مگر در ضروریات جلوگیری کند و اگر زن بخواهد بیشتر بیرون برود از او پول بگیرد. مثلا هر ساعت خروج از منزل ، ۱۰ هزار تومان از زنش پول بگیرد. مگر اینکه زن از همان ابتدا در عقدنامه شرط کند که خروج از منزل به اختیار خودش باشد. یا شرط کند هر هفته فقط ۱۰ ساعت در خانه خواهد بود. 
بیت المعمور said in اهل سنت در مورد اطاعت زن از
در واقع فقط سه مسئله غیر قابل تغییر است اول اینکه زن مهریه نداشته باشد. دوم اینکه زن نفقه نداشته باشد
البته توجه باید داشت که مهریه جزو عقد نیست و عقد جداگانه ایست. لذا اگر مهریه در ضمن عقد ذکر نشود، باعث بطلان عقد نیست و پس از عقد و با دخول، به مهر المثل تبدیل می شود. نفقه هم بنا بر مشهور یکی از ارکان عقد است و با حذف آن عقد منتفی می شود
مستنبط said in در واقع فقط سه مسئله غیر قابل
بیت المعمور said in اهل سنت در مورد اطاعت زن از
در واقع فقط سه مسئله غیر قابل تغییر است اول اینکه زن مهریه نداشته باشد. دوم اینکه زن نفقه نداشته باشد
البته توجه باید داشت که مهریه جزو عقد نیست و عقد جداگانه ایست. لذا اگر مهریه در ضمن عقد ذکر نشود، باعث بطلان عقد نیست و پس از عقد و با دخول، به مهر المثل تبدیل می شود. نفقه هم بنا بر مشهور یکی از ارکان عقد است و با حذف آن عقد منتفی می شود
بله درست می فرمایید اما منظورم این بود که نمیتوان با شروط ضمن عقد، مهریه را از زن سلب کرد. چون اگر مهریه تعیین نشود تبدیل به مهرالمثل و مانندش خواهد شد. مگر اینکه شرط کنیم : ( زن تعهد می نماید بعد از تعیین مهریه یا مهرالمثل و در مدت یک ماه ، تمام مهریه را خواهد بخشید) نفقه همانطور که گفتید حذف شدنی نیست چون جزو وظایف مرد می باشد. مگر اینکه در شروط ضمن عقد شرط کنیم : ( زن تعهد می نماید به مرد نفقه بدهد ) طبق این شرط، نفقه ی مرد با نفقه زن تقریبا خنثی خواهد شد. یعنی هر دو موظف هستند نفقه دیگری را پرداخت کند .مرد به حکم شریعت باید نفقه بدهد و زن به خاطر شروط ضمن عقد باید نفقه بدهد.      
یک تفاوت دیگر بین اهل سنت و شیعه در طلاق وجود دارد : در شیعه، زن میتواند به سبب اینکه شوهرش فقیر است و توان نفقه ندارد، طلاق بگیرد بدون اینکه مهریه را ببخشد. یعنی زن هم مهریه را دارد و هم طلاق خواهد گرفت.   اما اهل سنت ( البته بین مذاهب اهل سنت اختلافاتی هست) ، فقر و ندادن نفقه را دلیلی بر جواز طلاق نمیدانند. البته برخی از اهل سنت قائل به خیار برای زن هستند.   همچنین برخی علمای شیعه مثل شیخ طوسی، موافق اهل سنت هستند. یعنی ناتواتی مرد در پرداخت نفقه دلیل بر جواز طلاق نیست. به نظر می رسد قول شیخ طوسی و برخی از اهل سنت به حق و عدالت نزدیک تر است. در واقع این دسته از خانم ها باید از طریق طلاق خلع اقدام کنند، یعنی بخشی از مهریه یا تمامش را بدهند و طلاق بگیرند. به صورت خلاصه دو قول داریم : طلاق به خاطر نفقه تحت عنوان عسر و حرج : یعنی زن هم مهریه دارد و هم طلاق می گیرد. طلاق به خاطر نفقه تحت عنوان خلع یا مبارات: یعنی زن در قبال طلاق باید از مهریه یا بخشی از آن بگذرد و طلاق بگیرد. البته این نظر به نفقه و حدود آن هم وابسته است. مثلا تعبیرات قرآن، نفقه را تابعی از توان و وسع مرد میداند و نه تابعی از شان و خواست زن. و اهل سنت و برخی شیعیان موافق این نظر هستند. اما قوانین ما، نفقه را بیشتر تابع شان و خواست زن میدانند تا تابعی از توان و وسع مرد...
این را هم در نظر داشته باشید طلاق خلع در واقع به نظر اهل سنت ( با اختلاف) ، طلاق نیست بلکه فسخ نکاح است. و در فسخ رضایت مرد شرط نیست.