جمع بندی نمیخوام در منزل مادر شوهرم زندگی کنم!

تب‌های اولیه

11 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
نمیخوام در منزل مادر شوهرم زندگی کنم!
سلام من بہ تازگی عقد کردم و نمیدونم بگم متاسفانہ یا خوشبختانہ ولیییی بگم متاسفانہ شاید بھتر باشہ بعد ازدواج میخایم طبقہ ی بالای خونہ مادر شوھرم  زندگی کنیم و سبک زندگیشون با من خونوادم کلن متفاوت و من از الان استرس دارم چون ما میخام طبقہ بالا زندگی کنیم دلم نمیخاد وقت و بی وقت بیام طبقہ پایین پیش خونوادہ ھمسرم و اینکہ بر عکسش ھم ھست یعنی دلم نمیخاد اونا ھم وقت و بی وقت مزآحممون بشن چون بلاخرہ ما تازہ میریم سر زندگیمون میخایم بیشتر با ھم تنھا باشیم دوست ندارم ھی مزاحممون بشن یا بگن چرا خابیدی؟؟؟ چرا رفتی بیرون؟؟ چرا غذات اینجورہ چرا ایجور میکنی و ۔ ۔ ۔ لطفا کمکم کنید نمیخام باھاشون بہ مشکل بر بخورم ۔۔۔۔۔۔۔۔۔۔۔۔۔۔۔۔ و اینکہ من  ب تازگی عقد کردم مادر شوھرم میگہ میای خونمون باید خودت غذا بپزی    خودت بخوری   خودت ظرفا بشوری کلن اب پاکی ریخت رو دستم کہ عروس نمیخان و کلفت میخان واقعا با حرفاش خیلییییی سرد شدم اخہ عروسا این دور و زمونہ نمیشہ بھشون گفت بالا چشمت ابرو ھست بعد رک و راست بلند شدہ گفتہ خودت غذا بپزی    خودت   بذاری خودت بشوری   جارو کنی  
با نام و یاد دوست         کارشناس بحث: استاد شفیق
هوالمحبوب با سلام و احترام به شما همراه گرامی: ازدواج و تشکیل زندگی مستقل برای هر دختر و پسر  جوانی جزء‌ آرزوها و آمال زندگی است. و مطمئنا شما نقشه ها و برنامه های زیادی برای زندگی تون داشتید و دارید. چیزی که به نظر میرسد لازم هست از شما پرسیده شود این است که آیا این مسأله در زمان خواستگاری به شما گفته شده است و یا اینکه بعد از عقد متوجه این مسأله شده اید؟ اگر در حین خواستگاری این موضوع مطرح شده بود؛ بالاخره شما با آگاهی از این موضوع؛ پاسخ مثبت دادید و اگر این موضوع واقعا مسأله مهمی برای شما بود؛ می توانستید پاسخ منفی به این خواستگاری بدهید. اما حالا که قبول کردید با توجه به آگاهی از این موضوع در مقابل انتخابتان مسئول هستید و پذیرش مسئولیت انتخاب ها در زندگی، نشانه سلامت روان و مستدل بودن انتخاب ها در زندگی است. اگر هم از این موضوع آگاهی نداشتید و در زمان خواستگاری مطرح نکرده بودند؛ ممکن است در ان زمان برنامه ای برای این موضوع نداشتند و جدیدا تصمیم به این موضوع گرفته باشند. در هر صورت در باب این موضوع مسائلی قابل طرح است که به عنوان راهکار ارائه خواهد شد. شاید مهمترین مسأله ای که بتوان مطرح کرد این است که؛ مدل دیدگاه شما نسبت به خانواده همسر چگونه است و از چه زاویه ای به این موضوع می نگرید؟ یا بهتر است پرسیده شود که دیدگاه خانوادگی شما نسبت به فامیل شوهر چیست؟ چراکه فرزندان بخصوص دختران خانواده درباره این موضوع از مادران خود الگو می گیرند. بنابراین باید گفت: اینکه همسری بخواهد بعد از ازدواج با مادر یا پدرش در یک خانه زندگی کند، لزوماً نه یک امتیاز تعیین کننده منفی است و نه یک امتیاز تعیین کننده مثبت. بلکه آن چیزی که تعیین کننده است دیدگاه خانم نسبت به خانواده شوهر است. ببینید دوست دارید همسر برادرتان چه رفتاری با خانواده بخصوص پدر و مادرتان داشته باشد؛ همان را در مقابل پدر و مادر همسرتان انجام دهید. حضرت علی می فرمایند: «هر آنچه برای خود می پسندی برای دیگران هم بپسند.» (نهج البلاغه، نامه 31)  این زیباترین و بهترین و کاربردی ترین تکنیک در مدیریت روابط با دیگران است.
در هر صورت، زندگی کردن با خانواده همسر جزء استرس هایی که دختران جوان دارند. برای مقابله با این استرس، در وهله اول باید متوجه باشید که چه اتفاق هایی ممکن است بیفتد و سپس باید بدانید که در مقابل این اتفاق ها چه حرکتی باید انجام داد تا حریم احترام و صمیمیت بین شما نشکند و در عین حال، مرز شخصی زندگی خود را نیز با آنها داشته باشید. 1. بدانید که همسرتان در رابطه با مادر یا پدرش، چه انتظاراتی از همسر آینده اش دارد؟ بالاخره آنچه که از همه چیز مهمتر است ارتباط حسنه و تفاهمی شما با همسرتان است. بنابراین لازم است برای شما روشن و کشف شود که انتظار همسر شما در ارتباط با خانواده اش چیست و راجع به جزئیات گفتگو نمایید. 2. احترام گذاشتن به خانواده همسر از بروز مشکلات در زندگی خانوادگی جلوگیری می کند. بیشترین چیزی که خانواده همسرتان از شما می خواهند، احترام است. مطمئنا احترام گذاشتن شما به پدر و مادر همسرتان به بهبود رابطه و مستحکم شدن پیوندتان با همسرتان بسیار اثرگذار است.   3. شناخت خانواده همسر از نکات ضروری در همسر داری است. وقتی مادر همسرتان بیان می کنند که از عروس خانواده انتظار دارند که چنین و چنان کنند درحقیقت دارند، جلوی اختلاف آتی را می گیرند که مشکلی درباره این موضوعات پیدا نکنید. ما به تفکر ایشان کاری نداریم؛ اما با مقداری مطابق میل آنان کارکردن از ارزشهای شما نمی کاهد ولی می توانید کاملا طبق میل آنها رفتار نکنید ولی هرگاه توانایی انجام داشتید، کوتاهی نکنید همانطور که در خیلی از زمینه های کاری دوست دارید به مادرتان کمک نمایید. اینکه مستقیم وارد میدان جنگ شوید و بر علیه میل آنان رفتار کنید جز اختلاف و دردسر در زندگی نتیجه ای نخواهد داشت. آیا آثار مخرب و سختی کارکردن برای شما بیشتر است یا آثار اختلاف در زندگی با خانواده همسر؟ گاهی اوقات بین بد و بدتر لازم است بد را انتخاب نماییم تا آسیب های کمتری ببینیم. شما وارد زندگی آنان شده اید و لازم است تا جایی که به حریم زندگی تان لطمه ای وارد نکند تابع قوانین زندگی آنان باشید و سعی در تغییر قوانین زندگی آنان نداشته باشید که شکست خواهید خورد. اگرچه شما و همسرتان؛ می توانید قوانین مربوط به خود برای زندگیتان داشته باشید.
4. جنبه های مثبتشان را هم ببینید همه آدم ها هم جنبه ای مثبت دارند و هم جنبه های منفی.این ما هستیم که انتخاب می کنیم به جنبه ها و ویژگی های منفی آن ها فکر کنیم یا مثبت.در مورد جنبه های مثبت والدین همسرتان فکر کنید و گاهی آن ها را به همسرتان بگویید. ممکن مادر همسر شما فردی صریح و رک باشند و درخواستشان را مستقیم میگویند و این بهتر است تا اینکه به تیکه و کنایه حرف بزنند و از طرفی هم ممکن است نشانه صمیمیت با عروسشان را در این می دانند که اختیار زندگی را به او بدهند و البته این ممکن است از سخاوتشان هم باشد. 5. به جنبه های مثبت زندگی با آنان هم بیندیشید: یکی از مهمترین آثار آن، بحث اقتصادی این موضوع است که مجبور به اجاره نشینی و پرداخت اجاره بها نیستید آن هم در این شرایط فعلی اقتصادی که مشکلات زیادی گریبان مردم را گرفته است و یکی از معضلات امروزه هم که زیاد مطرح می شود؛ اجاره بهای بالای خانه هاست. مطمئنا اگر از افرادی که مستأجرهستند و مجبورند هر ماه مبلغ قابل توجهی از درآمدشان را بابت اجاره بها بپردازند؛ پرس و جو کنید؛ به شما غبطه خواهند خورد و بابت این شانس در زندگی به شما تبریک می گویند.  
  6. استقلالتان را حفظ نمایید. برای زندگیتان حریم قائل شوید. با متانت و احترام؛ لازم است بخصوص همسرتان درباره این موضوع با خانواده اش گفتگو داشته باشد. اگر هم آنان چیزهایی می گویند که باعث ناراحتی شما می شود شما شنونده باشید و سعی نمایید مخالفت مستقیم نکنید ولی کار خودتان را آنجور که دوست دارید انجام دهید. در هر شرایطی از زندگی با خانواده همسر هم می توان لذت برد به شرط آنکه شیوه حل اختلافتان را بلد باشید و مرزها را حفظ نمایید. با توجه به توضیحاتی که از مادرهمسرتان دادید ممکن است به مسائلی در زندگیتان متمرکز شوند و ممکن است به این دلیل باشد که به پسرشان بسیار اهمیت می دهند و آسایش و رفاه او برایش مهم است. مثلا ممکن است به قول خودتان بگوید چرا تا حالا خوابیده ای؟ شما در مواجهه با این مشکل چند راه حل دارید: اگر مشاجره کنید؛ این اختلاف به مسائل بزرگتری کشیده خواهد شد. راه حل بعدی که برخی از شما از آن استفاده می کنید، این است که به همسر خود گله کرده و از او می خواهید که با آنها درگیر شود. ولی توصیه ما به شما این است که این راه حل های اشتباه را فراموش کنید؛ چون نه تنها سودمند نیستند، بلکه روابط شما را با خانواده همسر و به تبع آن با همسرتان تیره و تار می کند. چه باید کرد؟ در درجه اول شما باید به شیوه ای مسالمت آمیز مرز زندگی خودتان با آنها را مشخص کنید و به شیوه ای صحیح به آنها بفهمانید که خط قرمز های روابط شان با شما کجاست.خیلی مودب و مهربان باید جلوی کنجکاوی های مادرشوهر را بگیرید. می دانم که حقیقتا پا گذاشتن روی خط قرمز هایی مثل زمان بیداری و خواب یا موعد استحمام و غیره رنج آور است ولی باید بدون اینکه از کوره دربروید، با کلام مناسب و واژه گزینی صحیح این مساله را حل کنید. به خاطر داشته باشید که اختلاف داشتن در زندگی امری کاملا طبیعی است و یک مشکل محسوب نمی شود، بلکه شیوه حل اختلاف است که همواره می تواند مشکل ساز باشد.پس در جواب کنجکاوی های بی مورد می توانید این طوربگویید:«مادر جان! این مساله خیلی مهم نیست که بخواهد ذهن شما را مشغول کند. می دونم که نگران هستید مبادا خوابیدن من تا نزدیک ظهر در این نخستین روزهای زندگی مشکل زا شود اما نگران نباشید؛ من چارچوب زندگی را طوری ترسیم می کنم که به وظایف زناشویی ام خدشه ای وارد نشود. مهم نیست 8 صبح بیدار شوم یا 11، مهم آن است که تهیه ناهار و مرتب کردن خانه را مدیریت کنم و همه چیز مهیا باشد تا همسرم به خانه بیاید.»  تصور کن او مادر خود توست و اين پرسش‌ها به دليل کنجکاوي يا فضولي نيست و صرفا از روي نگراني است. اطلاعات خصوصی تان را حفظ کنید در شیوه صحبت کردن و رفتار شما در عین احترام باید این نکته وجود داشته باشد که حتما اطلاعات زندگی خصوصی تان را حفظ کنید .وقتی شما اطلاعات بیش از حد راجع به مسایل زندگی تان بدهید، درواقع در این بین نقاط ضعف خودرا به آنها می شناسید. رفتاري داشته باشند» رفتار و لحن کلام ما هر طور باشد به طرف مقابل اين پيام را مي‌دهد که تو اجازه داري با من چنين حرف بزني و چنين عمل کني. ما مي‌توانيم با رعايت برخي شرايط در کنار خانواده همسر باشيم اما کاملا مستقل زندگي خصوصي خود را داشته باشيم. اصل اول مرزداري است. مرزداري يعني اينکه شما اطلاعات زندگي خود را براي خودت نگه داريد. اگر نتوانيد حفظ اطلاعات کنيد و راز شخصي بين خود و همسرت را به مادر و پدر خودت يا همسرت بگوييد، در واقع به آنها اجازه داده‌ايد به حريم شخصي و مرز شما وارد شوند. اگر با هم راجع به موضوعي بحث مي‌کنيد و اختلاف‌نظر داريد لزومي ندارد صداي شما آنقدر بالا باشد که همسايه‌تان آن را بشنود. شما و همسايه‌تان که در اينجا پدر و مادر شما هستند، بايد حق و حقوق يکديگر را رعايت کنيد و به اصل مرزداري پايبند باشيد تا بتوانيد کنار هم خوب زندگي کنيد.  
سلام تجربه زندگی مشترکم میگه در خوش بینانه ترین حالت فقط یک سال دووم میاری پس اگه میخوای حریم و حرمت و آرامش هردو طرف حفظ بشه سفت و سخت وایسا و بگو جدا زندگی میکنی .
سلام به نظر من اگر در زمان آشنایی و قبل از عقد در این خصوص با همسرتان صحبت کردید و قرار بوده به این نحوی که فرمودید زندگی را آغاز کنید جای بحث نیست و بهتر است براساس توافقات انجام شده به زندگی خود ادامه دهید اما بدانید که همانقدری که پدر و مادر شما برای شما ارزش دارند برای همسرتان هم همینطور است پس در ابتدای زندگی اینطور نباید خط کشی کرد بهتر است تلاش کنید برای این مسئله ای که مطرح کردید راهکارهایی پیدا کنید تا شیرینی زندگیتان افزایش یابد وبدانید هر قدر با مادر همسرتان رابطه خوبی داشته باشید، این موضوع در خوشحالی همسرتان و بهبود روابط شما تاثیر دارد. پس بهتر است نکات کلیدی درباره ادبیات رفتار با مادرشوهر را بدانید و برای شروع یک رابطه دوستانه با مادرشوهر توصیه ها زیر را جدی بگیرید:
  1. درباره مادرشوهرتان از همان ابتدا مثبت بیندیشید و ایشان را مادر خود بدانید.
  2. سعی نمایید همیشه به مادرشوهرتان احترام بگذارید.
  3. گاهی از او دعوت کنید تا به منزل شما بیاید.
  4. وقتی مادرشوهر به خانه شما می آید کنارش بنشینید و با او حرف بزنید.
  5. در برخی از کارهای منزل با او مشورت کنید و از او راه حل بخواهید.
  6.  اگر خواست در کاری به شما کمک کند، مخالفت نکنید.
  7.  در برخورد با مادر شوهر از جملات محبت آمیز استفاده کنید.
  8. روز تولد مادر شوهرتان و مناسبت های مهم سال را به او تبریک بگوئید.
  9. اگر به شما نصیحتی کرد موضع منفی نگیرید و از او تشکر کنید.
  10. سعی کنید برخوردهای بد را فراموش کنید.
  11.  هرگز نزد همسرتان از نکات منفی ارتباطتان با خانواده اش صحبت نکنید.
  12. وقتی مادرشوهرتان بیمار است، از او دلجویی کنید و در انجام برخی کارهای شخصی او کمک کنید.
  13. اگر فرزند دار شدید بگذارید در انجام کارهای فرزندتان به شما کمک کند.
  14. در صحبت ها همیشه با روی گشاده و جملات محبت آمیز استفاده کنید.
  15. اگر از موضوعی ناراحت هستید مستقیما با مادر شوهرتان در میان نگذارید ابتدا با همسرتان صحبت کنید.
  16. از همسرتان بخواهید تا گاهی برای او هدیه بخرد و با همدیگر هدیه را به او تقدیم کنید.
  17. ....
آنگاه خواهید دید مادر شوهرتان آنطور که فکر می کردید نیست او هم سعی می کند به همین نحو با شما رفتار کند.
مادر شوھرم میگہ میای خونمون باید خودت غذا بپزی    خودت بخوری   خودت ظرفا بشوری کلن اب پاکی ریخت رو دستم کہ عروس نمیخان و کلفت میخان
باسلام یعنی هر روز برید برای مادر شوهرتون آشپزی بکنید و کار های خونه شو انجام بدید؟ منظورشون این بوده یا خواستن بگن که احساس راحتی داشته باشید وقتی میرید خونشون و مثل خونه خودتون بدانید خونه اونا رو   متوجه منظور مادر شوهرتون نشدم!
چون ما میخام طبقہ بالا زندگی کنیم دلم نمیخاد وقت و بی وقت بیام طبقہ پایین پیش خونوادہ ھمسرم و اینکہ بر عکسش ھم ھست یعنی دلم نمیخاد اونا ھم وقت و بی وقت مزآحممون بشن
یاد یه ماجرا افتادم اینو گفتید یه بنده خدایی هی به شوهرش اصرار میکرد خونه که میخوای اجاره کنی دورتر از خونه مادر شوهر باشه شوهرم دخل و خرجش به محله مادر شوهر میخورد و اگه اونجا خونه اجاره میگردند میتونستند پس انداز هم بکنند ولی خب خانم هی اصرار که دور باشه بعد چند سال عروس داشت برام نعریف میکرد میگفت آخه من همش استرس اینو داشتم خونه نزدیک باشه یکهویی مادر شوهر بی وقت بیاد خونمون  ببین من تا ظهر خوابیدم یا ظرفها نشستم از این حرفها  با خنده میگفت بعد یه مدت فهمیدم که این ذهنیت اشتباه من از خانواده شوهر بود باتوجه به حرفهایی که  اطرافیان و تعریف کرده بودن من هم پیش داوری کردم و بی خودی نگران شدم  و اصلا خانواده شوهرم همچین نبودن و الان میریم خونشون انقدر بهم خوش میگذرد که حالا من باعث سلب آرامش اونا نشده باشم خوبه چون وقتی میرم و راه دوره و تنبليم میاد دوباره فردا پاشم بیام خونشون گاهی دو سه روز میمونم خونشون Lol              
جمع بندی پرسش: من به تازگی عقد کردم  و نمی دانم بگویم متأسفانه یا خوشبختانه قرار هست بعد از ازدواج طبقه بالای خانه مادرهمسرم زندگی کنیم. من استرس دارم چون دلم نمی خواهد وقت و بی وقت یا ما در منزل آنها باشیم یا اینکه آنها مزاحم ما شوند؛ چون ما تازه سر زندگی مان می رویم و دوست داریم تنها باشیم. یا اینکه بگویند چرا خوابیدی؟ چرا غذایت اینجوری است یا چرا رفتی بیرون؟؟؟ نمی خواهم با آنها به مشکل برسیم. مادرهمسرم می گوید آمدی منزل ما؛ باید خودت غذا بپزی خودت بخوری و خودت بشوری. آب پاکی را روی دستم ریخت که عروس نمی خواهد کلفت می خواهد. پاسخ: ازدواج و تشکیل زندگی مستقل برای هر دختر و پسر جوانی جزء آرزوها و آمال زندگی است. مطمئنا شما نقشه ها و برنامه های زیادی برای زندگی تان داشتید و دارید.  چیزی که به نظر میرسد لازم هست از شما پرسیده شود این است که آیا این مسأله در زمان خواستگاری به شما گفته شده است و یا اینکه بعد از عقد متوجه این مسأله شده اید؟اگر در حین خواستگاری این موضوع مطرح شده بود؛ بالاخره شما با آگاهی از این موضوع؛ پاسخ مثبت دادید و اگر این موضوع واقعا مسأله مهمی برای شما بود؛ می توانستید پاسخ منفی به این خواستگاری بدهید. اما حالا که قبول کردید با توجه به آگاهی از این موضوع در مقابل انتخابتان مسئول هستید و پذیرش مسئولیت انتخاب ها در زندگی، نشانه سلامت روان و مستدل بودن انتخاب ها در زندگی است. شاید مهمترین مسأله ای که بتوان مطرح کرد این است که؛ مدل دیدگاه شما نسبت به خانواده همسر چگونه است و از چه زاویه ای به این موضوع می نگرید؟ یا بهتر است پرسیده شود که دیدگاه خانوادگی شما نسبت به فامیل شوهر چیست؟ چراکه فرزندان بخصوص دختران خانواده درباره این موضوع از مادران خود الگو می گیرند. بنابراین باید گفت: اینکه همسری بخواهد بعد از ازدواج با مادر یا پدرش در یک خانه زندگی کند، لزوماً نه یک امتیاز تعیین کننده منفی است و نه یک امتیاز تعیین کننده مثبت. بلکه آن چیزی که تعیین کننده است دیدگاه خانم نسبت به خانواده شوهر است. ببینید دوست دارید همسر برادرتان چه رفتاری با خانواده بخصوص پدر و مادرتان داشته باشد؛ همان را در مقابل پدر و مادر همسرتان انجام دهید. حضرت علی می فرمایند: «هر آنچه برای خود می پسندی برای دیگران هم بپسند.» (نهج البلاغه، نامه 31). این جمله زیباترین و بهترین و کاربردی ترین تکنیک در مدیریت روابط با دیگران است. در هر صورت زندگی کردن با خانواده همسر جزء استرس هایی است که دختران جوان دارند. برای مقابله با این استرس، در وهله اول باید متوجه باشید که چه اتفاق هایی ممکن است بیفتد و سپس باید بدانید که در مقابل این اتفاق ها چه حرکتی باید انجام داد تا حریم احترام و صمیمیت بین شما نشکند و در عین حال، مرز شخصی زندگی خود را نیز با آنها داشته باشید. 1. بدانید که همسرتان در رابطه با مادر یا پدرش، چه انتظاراتی از همسر آینده اش دارد؟ بالاخره آنچه که مهمتر است ارتباط حسنه و تفاهم شما با همسرتان است. 2. احترام گذاشتن به خانواده همسر از بروز مشکلات در زندگی خانوادگی جلوگیری می کند. این مسأله به بهبود کیفیت رابطه شما با همسرتان هم کمک می کند. 3.  شناخت خانواده همسر از نکات ضروری در همسر داری است. وقتی مادر همسرتان بیان می کنند که از عروس خانواده انتظار دارند که چنین و چنان کنند درحقیقت دارند، جلوی اختلاف آتی را می گیرند که مشکلی درباره این موضوعات پیدا نکنید. ما به تفکر ایشان کاری نداریم؛ اما با مقداری مطابق میل آنان کارکردن از ارزشهای شما نمی کاهد ولی می توانید کاملا طبق میل آنها رفتار نکنید ولی هرگاه توانایی انجام داشتید، کوتاهی نکنید همانطور که در خیلی از زمینه های کاری دوست دارید به مادرتان کمک نمایید. 4. جنبه های مثبت شان را هم ببینید: همه آدم ها هم جنبه ای مثبت دارند و هم جنبه های منفی.این ما هستیم که انتخاب می کنیم به جنبه ها و ویژگی های منفی آن ها فکر کنیم یا مثبت.در مورد جنبه های مثبت والدین همسرتان فکر کنید و گاهی آن ها را به همسرتان بگویید. ممکن  است مادر همسر شما فردی صریح و رک باشند و درخواستشان را مستقیم میگویند و این بهتر است تا اینکه به تیکه و کنایه حرف بزنند و از طرفی هم ممکن است نشانه صمیمیت با عروسشان را در این می دانند که اختیار زندگی را به او بدهند و البته این ممکن است از سخاوتشان هم باشد. 5. به جنبه های مثبت زندگی با آنان هم بیندیشید: یکی از مهمترین آثار آن، بحث اقتصادی این موضوع است که مجبور به اجاره نشینی و پرداخت اجاره بها نیستید آن هم در این شرایط فعلی اقتصادی که مشکلات زیادی گریبان مردم را گرفته است و یکی از معضلات امروزه هم که زیاد مطرح می شود؛ اجاره بهای بالای خانه هاست. مطمئنا اگر از افرادی که مستأجرهستند و مجبورند هر ماه مبلغ قابل توجهی از درآمدشان را بابت اجاره بها بپردازند؛ پرس و جو کنید؛ به شما غبطه خواهند خورد و بابت این شانس در زندگی به شما تبریک می گویند. 6. استقلالتان را حفظ نمایید. برای زندگیتان حریم قائل شوید. با متانت و احترام؛ لازم است بخصوص همسرتان درباره این موضوع با خانواده اش گفتگو داشته باشد. با توجه به توضیحاتی که از مادرهمسرتان دادید ممکن است به مسائلی در زندگیتان متمرکز شوند و ممکن است به این دلیل باشد که به پسرشان بسیار اهمیت می دهند و آسایش و رفاه او برایش مهم است. مثلا ممکن است به قول خودتان بگوید چرا تا حالا خوابیده ای؟ شما در مواجهه با این مشکل چند راه حل دارید: اگر مشاجره کنید؛ این اختلاف به مسائل بزرگتری کشیده خواهد شد. راه حل بعدی که برخی از شما از آن استفاده می کنید، این است که به همسر خود گله کرده و از او می خواهید که با آنها درگیر شود. ولی توصیه ما به شما این است که این راه حل های اشتباه را فراموش کنید؛ چون نه تنها سودمند نیستند، بلکه روابط شما را با خانواده همسر و به تبع آن با همسرتان تیره و تار می کند. چه باید کرد؟ در درجه اول شما باید به شیوه ای مسالمت آمیز مرز زندگی خودتان با آنها را مشخص کنید و به شیوه ای صحیح به آنها بفهمانید که خط قرمز های روابط شان با شما کجاست.خیلی مودب و مهربان باید جلوی کنجکاوی های مادرشوهر را بگیرید. می دانم که حقیقتا پا گذاشتن روی خط قرمز هایی مثل زمان بیداری و خواب یا موعد استحمام و غیره رنج آور است ولی باید بدون اینکه از کوره دربروید، با کلام مناسب و واژه گزینی صحیح این مساله را حل کنید. به خاطر داشته باشید که اختلاف داشتن در زندگی امری کاملا طبیعی است و یک مشکل محسوب نمی شود، بلکه شیوه حل اختلاف است که همواره می تواند مشکل ساز باشد.پس در جواب کنجکاوی های بی مورد می توانید این طوربگویید:«مادر جان! این مساله خیلی مهم نیست که بخواهد ذهن شما را مشغول کند. می دونم که نگران هستید مبادا خوابیدن من تا نزدیک ظهر در این نخستین روزهای زندگی مشکل زا شود اما نگران نباشید؛ من چارچوب زندگی را طوری ترسیم می کنم که به وظایف زناشویی ام خدشه ای وارد نشود. مهم نیست 8 صبح بیدار شوم یا 11، مهم آن است که تهیه ناهار و مرتب کردن خانه را مدیریت کنم و همه چیز مهیا باشد تا همسرم به خانه بیاید. تصور کن او مادر خود توست و اين پرسش‌ها به دليل کنجکاوي يا فضولي نيست و صرفا از روي نگراني است.    
موضوع قفل شده است