جمع بندی اعتبارسنجی حدیث علم بهتر است یا ثروت

تب‌های اولیه

12 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
اعتبارسنجی حدیث علم بهتر است یا ثروت
با سلام و تشکر  در فضای مجازی حدیثی از امام علی (ع) وجود دارد که در مورد علم یا ثروت از منظر امام علی (ع) صحبت میکند ، میخواستم تا نظر را در مورد محتوایات این حدیث و در صورت نامعتبر بودن دیدگاه صحیح اسلام را نسبت به این مسئله اعلام فرمایید ، ضمنا این حدیث شامل ده قسمت میباشد که تقاضا دارم نظر اسلام را راجع به هر کدام از این ده قسمت اعلام بفرمایید   *علم بهتر است یا ثروت* جمعیت زیادی دور حضرت علی«علیه السلام»حلقه زده بودند. *مرد اول* یا علی سوالی دارم.  علم بهتر است  یا ثروت؟ مولا علی «علیه السلام»در پاسخ گفتند : علم بهتر است زیرا علم میراث انبیاست و مال و ثروت میراث قارون و فرعون و هامان و شداد. *مرد دوم* اباالحسن سوالی دارم.  می توانم بپرسم؟ علم بهتر است  یا ثروت؟ حضرت علی«علیه السلام»فرمودند : علم بهتر است زیرا علم تو را حفظ می کند.  ولی مال و ثروت را تو مجبوری حفظ کنی.  نفر دوم که از پاسخ سوالش قانع شده بود. همان جا که ایستاده بود نشست. *در همین حال سومین نفر وارد شد.* یاعلی  علم بهتر است  یا ثروت؟ حضرت«علیه السلام»در پاسخش فرمودند : علم بهتر است زیرا برای شخص عالم دوستان بسیاری است ولی برای ثروتمندان دشمنان بسیار *نفر چهارم* یاعلی.  علم بهتر است  یا ثروت؟ حضرت علی«علیه السلام»در پاسخ به آن مرد فرمودند : علم بهتر است زیرا اگر از مال انفاق کنی کم می شود. ولی اگر از علم انفاق کنی و آن را به دیگران بیاموزی بر آن افزوده می شود. *نوبت پنجمین نفر بود.* یاعلی.  علم بهتر است  یا ثروت؟ مولا«علیه السلام»در پاسخ به او فرمودند : علم بهتر است  زیرا مردم شخص پولدار و ثروتمند را بخیل می دانند. ولی از عالم و دانشمند به بزرگی و عظمت یاد می کنند. *نفر ششم* یاعلی علم بهتر است  یا ثروت؟ امام نگاهی به جمعیت کردند و گفتند : علم بهتر است زیرا ممکن است مال را دزد ببرد  اما ترس و وحشتی از دستبرد به علم وجود ندارد.  مرد ساکت شد. نگاه متعجب مردم گاهی به حضرت علی«علیه السلام»و گاهی به تازه واردها دوخته می شد. *در همین هنگام نفر هفتم* یااباالحسن علم بهتر است  یا ثروت؟ امام فرمودند : علم بهتر است  زیرا مال به مرور زمان کهنه می شود. اما علم هر چه زمان بر آن بگذرد. پوسیده نخواهد شد. *در همین هنگام هشتمین نفر وارد شد و سوال دوستانش را پرسید که حضرت در پاسخش فرمودند؟* علم بهتر است برای اینکه مال و ثروت فقط هنگام مرگ با صاحبش میماند.  ولی علم هم در این دنیا و هم پس از مرگ همراه انسان است. همه از پاسخ های امام شگفت زده شده بودند که : *نهمین نفر هم وارد مسجد شد و در میان بهت و حیرت مردم پرسید؟* یاعلی علم بهتر است  یا ثروت؟ حضرت فرمودند : علم بهتر است زیرا مال و ثروت انسان را سنگدل می کند. اما علم موجب نورانی شدن قلب انسان می شود. *نفر دهم* یاابالحسن علم بهتر است  یا ثروت؟ حضرت فرمودند : علم بهتر است زیرا ثروتمندان تکبر دارند. تا آنجا که گاه ادعای خدایی می کنند. اما صاحبان علم همواره فروتن و متواضع اند.  فریاد هیاهو و شادی و تحسین مردم مجلس را پر کرده بود.  سوال کنندگان آرام و بیصدا از میان جمعیت برخاستند. هنگامی که آنان مسجد را ترک می کردند. *صدای حضرت را شنیدند که می فرمودند؟* اگر تمام مردم دنیا همین یک سوال را از من میپرسیدند. به هر کدام پاسخ متفاوتی می دادم کشکول بحرانی ، ج۱ ص۲۷ به نقل از امام علی بن ابی طالب علیه السلام.
با نام و یاد دوست         کارشناس بحث: استاد میقات
در فضای مجازی حدیثی از امام علی (ع) وجود دارد که در مورد علم یا ثروت از منظر امام علی (ع) صحبت میکند ، میخواستم تا نظر را در مورد محتوایات این حدیث و در صورت نامعتبر بودن دیدگاه صحیح اسلام را نسبت به این مسئله اعلام فرمایید ، ضمنا این حدیث شامل ده قسمت میباشد که تقاضا دارم نظر اسلام را راجع به هر کدام از این ده قسمت اعلام بفرمایید *علم بهتر است یا ثروت*
  با سلام و درود این روایت را «مرحوم بحرانی» در کتاب خود با نام «کشکول» آورده است. ایشان روایتی نقل می کند که سلمان فارسی حدیث معروف «أنَا مَدينَةُ العِلمِ وَ عليٌ بابُها؛ من شهر علم هستم و علی، راه ورود به آن است» را  از پیامبر (صلی الله علیه و آله) نقل کرد، عده ای از خوارج آن جا بودند و با شنیدن این روایت، به حضرت علی (علیه السلام) حسادت کردند. ده نفر از بزرگان خوارج جمع شدند و گفتند همه ما یک سؤال را از علی بن ابیطالب می پرسیم تا ببینیم چگونه می تواند جواب دهد. اگر به همه ما یک جواب واحد بدهد، معلوم می شود که علم ندارد. سپس هر کدام جداگانه آمدند و یک سؤال واحد پرسیدند: علم، افضل است یا مال؟ و امام در هر مرتبه فرمودند علم؛ و در هر مرتبه هم دلیل برتری علم را، مطلبی جدید و متفاوت با موارد قبلی، بیان فرمودند. «روي: عن سلمان الفارسي أن رسول اللّه صلّى اللّه عليه و آله و سلّم قال «أنا مدينة العلم و علي بابها» فلما سمع الخوارج بذلك حسدوا عليا عليه السّلام على ذلك فاجتمع عشرة نفر من رؤساء الخوارج، و قالوا: يسأل كل واحد عليّا مسألة واحدة لننظر كيف يجيبنا فيها، فإن أجاب كل واحد منا جوابا واحدا علمنا أنه لا علم له، فجاء واحد منهم و قال له: يا علي العلم أفضل أم المال؟ فأجاب «إن العلم أفضل»...» (الكشكول، بحراني، ج ‏1، ص 23 و 24)   بررسی و تحلیل 1. سلسله سند راویان برای این روایت، نقل نشده است، لذا این روایت سند ندارد و از این جهت، ضعف دارد. 2. در هیچ کدام از منابع روایی شیعه، اعم از منابع طراز اول مثل کتب اربعه (کافی، تهذیب، استبصار، من لا یحضر) و یا منابع روایی رده های بعدی، این روایت نیامده است. 3. مرحوم «بحرانی» متوفای 1186 قمری است یعنی متعلق به قرن 12 هستند و مشخص نیست این روایت چگونه به دست ایشان رسیده است. 4. بزرگان و اساتید حدیث شناسی مثل «کلینی» و «صدوق» و «طوسی» (متعلق به قرن 4 و 5)، اصلا متعرض چنین روایتی نشده اند؛ این نشان می دهد که این روایت آن موقع اصلا مطرح نبوده و یا اگر هم بوده، از طرق مورد اعتماد، نقل نشده و لذا مورد اعتماد ایشان نبوده است. 5. از آن جا که از صدور این روایت از معصوم، وثوق و اطمینان نداریم نمی توانیم آن را به معصوم نسبت بدهیم. 6. مضمون و محتوای روایت، مشکل خاصی ندارد و این روایت از نظر محتوا و مضمون، با سایر معارف قرآنی و روایی، قابل سازگار است.    
  روایت مشابه از نظر محتوا   «...يَا كُمَيْلُ الْعِلْمُ‏ خَيْرٌ مِنَ‏ الْمَالِ‏ الْعِلْمُ يَحْرُسُكَ وَ أَنْتَ تَحْرُسُ الْمَالَ وَ الْعِلْمُ يَزْكُو عَلَى الْإِنْفَاقِ وَ الْمَالُ تَنْقُصُهُ النَّفَقَةُ يَا كُمَيْلُ مَحَبَّةُ الْعِلْمِ دِينٌ يُدَانُ بِهِ تُكْسِبُهُ الطَّاعَةَ فِي الْحَيَاةِ وَ جَمِيلَ الْأُحْدُوثَةِ  بَعْدَ الْمَوْتِ وَ مَنْفَعَةُ الْمَالِ تَزُولُ بِزَوَالِهِ وَ الْعِلْمُ حَاكِمٌ وَ الْمَالُ مَحْكُومٌ عَلَيْهِ يَا كُمَيْلُ مَاتَ خُزَّانُ الْمَالِ وَ هُمْ أَحْيَاءٌ وَ الْعُلَمَاءُ بَاقُونَ مَا بَقِيَ الدَّهْرُ أَعْيَانُهُمْ مَفْقُودَةٌ وَ أَمْثَالُهُمْ فِي الْقُلُوبِ مَوْجُودَة...»   اى كميل! دانش از ثروت بهتر است كه دانش نگهبان تو است ولى ثروت را بايد تو نگهبان باشى؛ ثروت را هر چه بيشتر خرج كنى كمتر گردد ولى دانش هر چه بيشتر خرج شود افزوده ‌تر شود. اى كميل! دلبستگى به دانشمند، حق ثابتى است بر ديگران كه مورد بازخواست است زيرا تا دانشمند زنده است راه و رسم بندگى را از او فرا ميگيرى و پس از مرگ نيز به نيكى ‌اش ياد كنى ولى ثروت كه از دست رفتنى است، سودش نيز از دست خواهد رفت. اى كميل! آنان كه ثروتمند و زنده اند، مردگانى هستند به صورت زنده، ولى دانشمندان تا پايان روزگار پاينده ‌اند؛ خودشان از ميان مردم بيرون می روند ولى جاى خود را در دل هاى مردم از دست ندهند. (الغارات (ط - القديمة)، ج ‏1، ص 90؛ تحف العقول، النص، ص 170؛ الخصال، ج ‏1، ص 186، ح 257؛ كمال الدين و تمام النعمة، ج ‏1، ص 290؛ الإرشاد في معرفة حجج الله على العباد، ج ‏1، ص 227)   همین روایت با اندک تفاوتی در تعبیر در «نهج البلاغه» (حکمت 147) هم آمده است.  
میقات said in در فضای مجازی حدیثی از امام
در فضای مجازی حدیثی از امام علی (ع) وجود دارد که در مورد علم یا ثروت از منظر امام علی (ع) صحبت میکند ، میخواستم تا نظر را در مورد محتوایات این حدیث و در صورت نامعتبر بودن دیدگاه صحیح اسلام را نسبت به این مسئله اعلام فرمایید ، ضمنا این حدیث شامل ده قسمت میباشد که تقاضا دارم نظر اسلام را راجع به هر کدام از این ده قسمت اعلام بفرمایید *علم بهتر است یا ثروت*
  با سلام و درود این روایت را «مرحوم بحرانی» در کتاب خود با نام «کشکول» آورده است. ایشان روایتی نقل می کند که سلمان فارسی حدیث معروف «أنَا مَدينَةُ العِلمِ وَ عليٌ بابُها؛ من شهر علم هستم و علی، راه ورود به آن است» را  از پیامبر (صلی الله علیه و آله) نقل کرد، عده ای از خوارج آن جا بودند و با شنیدن این روایت، به حضرت علی (علیه السلام) حسادت کردند. ده نفر از بزرگان خوارج جمع شدند و گفتند همه ما یک سؤال را از علی بن ابیطالب می پرسیم تا ببینیم چگونه می تواند جواب دهد. اگر به همه ما یک جواب واحد بدهد، معلوم می شود که علم ندارد. سپس هر کدام جداگانه آمدند و یک سؤال واحد پرسیدند: علم، افضل است یا مال؟ و امام در هر مرتبه فرمودند علم؛ و در هر مرتبه هم دلیل برتری علم را، مطلبی جدید و متفاوت با موارد قبلی، بیان فرمودند. «روي: عن سلمان الفارسي أن رسول اللّه صلّى اللّه عليه و آله و سلّم قال «أنا مدينة العلم و علي بابها» فلما سمع الخوارج بذلك حسدوا عليا عليه السّلام على ذلك فاجتمع عشرة نفر من رؤساء الخوارج، و قالوا: يسأل كل واحد عليّا مسألة واحدة لننظر كيف يجيبنا فيها، فإن أجاب كل واحد منا جوابا واحدا علمنا أنه لا علم له، فجاء واحد منهم و قال له: يا علي العلم أفضل أم المال؟ فأجاب «إن العلم أفضل»...» (الكشكول، بحراني، ج ‏1، ص 23 و 24)   بررسی و تحلیل 1. سلسله سند راویان برای این روایت، نقل نشده است، لذا این روایت سند ندارد و از این جهت، ضعف دارد. 2. در هیچ کدام از منابع روایی شیعه، اعم از منابع طراز اول مثل کتب اربعه (کافی، تهذیب، استبصار، من لا یحضر) و یا منابع روایی رده های بعدی، این روایت نیامده است. 3. مرحوم «بحرانی» متوفای 1186 قمری است یعنی متعلق به قرن 12 هستند و مشخص نیست این روایت چگونه به دست ایشان رسیده است. 4. بزرگان و اساتید حدیث شناسی مثل «کلینی» و «صدوق» و «طوسی» (متعلق به قرن 4 و 5)، اصلا متعرض چنین روایتی نشده اند؛ این نشان می دهد که این روایت آن موقع اصلا مطرح نبوده و یا اگر هم بوده، از طرق مورد اعتماد، نقل نشده و لذا مورد اعتماد ایشان نبوده است. 5. از آن جا که از صدور این روایت از معصوم، وثوق و اطمینان نداریم نمی توانیم آن را به معصوم نسبت بدهیم. 6. مضمون و محتوای روایت، مشکل خاصی ندارد و این روایت از نظر محتوا و مضمون، با سایر معارف قرآنی و روایی، قابل سازگار است.    
  با سلام و تشکر  از شما ببینید در قسمتی از روایت گفته اند : اگر از مال انفاق کنی کم می شود   مگر انفاق باعث کم شدن مال میشود ، فکر نمیکنم این جمله مطابق با اسلام باشد بیشتر نظر بنده روی بحث نظر اسلام به مال و ثروت است که احساس میکنم این حدیث منظور کامل اسلام را نرساند و باعث افراط و تفریط شود . لطفا نظر اسلام را نسبت به مال و ثروت درست با توجه به منابع اسلامی بفرمایید 
یا در قسمت اول ، مال و ثروت انسان را سنگدل میکند ...  ایا این جمله مطابق با اسلام و با سایر معارف قرآنی و روایی، قابل سازگار است ؟     یا این موارد مردم شخص پولدار و ثروتمند را بخیل می دانند زیرا ثروتمندان تکبر دارند. تا آنجا که گاه ادعای خدایی می کنند.   ایا این دیدگاه نسبت به مال و ثروت مورد نظر اسلام است ؟ حدیث بدینگونه به منظر میرسد که انگار اسلام مال و ثروت را نفی کرده ...  لطفا دیدگاه درست و صحیح اسلام را نسبت به مال و ثروت اعلام بفرمایید
در قسمتی از روایت گفته اند : اگر از مال انفاق کنی کم می شود مگر انفاق باعث کم شدن مال میشود ، فکر نمیکنم این جمله مطابق با اسلام باشد بیشتر نظر بنده روی بحث نظر اسلام به مال و ثروت است که احساس میکنم این حدیث منظور کامل اسلام را نرساند و باعث افراط و تفریط شود .
  با سلام و درود گرچه اصراری نداریم از روایتی دفاع کنیم که نمی توانیم آن را به معصوم نسبت دهیم؛ ولی از آن جا که این قسمت از روایت، در روایات دیگر نیز آمده و به آن روایات می توان وثوق پیدا کرد، لذا به دنبال وجه حمل صحیح برای آن می رویم.     لازم به ذکر است «نفق» در لغت به معنای خارج کردن، رفتن و تمام شدن است. (قاموس قرآن، ج 7، ص 97) انفاق مال هم یعنی مال را از ملکیت خود خارج کردن. بله، انفاق در راه خدا و یا همان انفاقی و کمک مالی که مصطلح است، باعث فزونی و برکت مال می شود. البته این فزونی هم لزوما از نظر مقدار ظاهری و کمّی نیست بلکه می تواند ناظر به خیر و برکت داشتن و فزونی معنوی باشد. این جا می تواند ناظر به بار معنوی نباشد بلکه صرف بیرون رفتن و خروج را مد نظر داشته باشد. دادن مال به دیگران، باعث کم شدن مقدار مال می شود ولی دادن علم به دیگران (آموزش)، باعث فزونی علم و دانش خود شخص شده و تجربه و مهارت  انسان را نیز بالا برده و موجب رسوخ بیشتر علم در جان انسان می شود.   بنابر این؛ به صرف ناهمخوانی ابتدایی و ظاهری، نمی توان یک روایت را رد کرد بلکه باید دید آیا این مضمون در سایر منابع و معارف دینی نیز آمده است یا نه و اگر هست، چه معانی و مرادی از آن ها می توان برداشت نمود. با وجود حمل و برداشت صحیح، علی القاعده به همان سمت می رویم.   نکته: از یک عبارت نباید انتظار داشته باشیم همه معارف را در خود جای دهد، بله باید این انتظار را داشته باشیم که با سایر آموزه ها و معیارهای دینی، ناسازگار نباشد. این برداشت فوق، می رساند که سازگاری وجود دارد.    
یا در قسمت اول ، مال و ثروت انسان را سنگدل میکند ...  ایا این جمله مطابق با اسلام و با سایر معارف قرآنی و روایی، قابل سازگار است ؟
  می توان گفت خصلت مال اندوزی و ثروت طلبی چنین است که اگر انسان مراقب نباشد، او را به قساوت و سنگدلی می رساند، زیرا کسی که مال اندوز است، همه فکر و هدفش، حفظ مال و یا جمع آوری بیشتر مال است و این مستلزم این است که دلش برای نیازمندان و ندارها نسوزد زیرا دلسوزی کردن یعنی کمک کردن و بخشیدن مال. پس چنین شخصی سعی می کند کمتر دلش برای دیگران بسوزد.   ولی علم این خصلت ذاتی را ندارد زیرا بر عکس، طرف می خواهد علمش را در معرض قرار دهد و چیزی هم از علمش کم نمی شود تا نگرانش باشد.   نکته: ذهن حضرتعالی روی جنبه مثبت مال و ثروت است و این صحیح است ولی توجه داشته باشید که در این روایات و مشابه آن، چنین نیست و حضرت در مقام مذمت مال و ثروت هستند زیرا بیشتر مردم در این زمینه فریب می خورند.   به بیان دیگر، باید فضای صدور روایت را دید که امام معصوم در مقام بیان چه هستند. در این روایات، امام در مقام بیان تقابل علم و ثروت هستند، مثل تقابل انداختن بین دنیا و آخرت، که دنیا برای آخرت، خوب و پسندیده است ولی دنیای بدون آخرت (دنیاپرستی) مذموم است. مثل این همه روایتی که از امام علی (علیه السلام) در باره مذمت دنیا و توصیه به زهد داریم.   به این آیه توجه فرمایید: «الْمالُ‏ وَ الْبَنُونَ زينَةُ الْحَياةِ الدُّنْيا وَ الْباقِياتُ الصَّالِحاتُ خَيْرٌ عِنْدَ رَبِّكَ ثَواباً وَ خَيْرٌ أَمَلا»؛ مال و فرزند، زينت زندگى دنياست؛ و باقيات صالحات [ارزش هاى پايدار و شايسته‏] ثوابش نزد پروردگارت بهتر و اميد بخش‏تر است‏.(کهف: 18/ 48)   این آیه نمی فرماید بطور کلی دنیا و مال و فرزند و... بد است، بلکه در تقابل دنیا و آخرت، می فرماید آخرت را مقدم بدارید و دنیا را برای آخرت بخواهد، نه برای خودش و بدون توجه به آخرت.    
یا این موارد مردم شخص پولدار و ثروتمند را بخیل می دانند زیرا ثروتمندان تکبر دارند. تا آنجا که گاه ادعای خدایی می کنند. ایا این دیدگاه نسبت به مال و ثروت مورد نظر اسلام است ؟ حدیث بدینگونه به منظر میرسد که انگار اسلام مال و ثروت را نفی کرده ... 
  به مثالی که در خود روایت آمده توجه فرمایید تا مراد امام روشن شود.   در ابتدای روایت (قسمت اول روایتی که اشاره فرموده اید)، امام علم را میراث انبیاء و پیامبران و ثروت را میراث قارون و فرعون و... می دانند. از این عبارت روشن می شود که امام، هر علم و هر ثروتی را مد نظر ندارند بلکه به نوع استفاده و بهره برداری از علم و ثروت، اشاره دارند.   این واضح است که ثروتی که انسان را تبدیل به قارون و فرعون کند، همه اش خسران و زیان است. امام این ثروت را مذمت می کنند، نه هر ثروتی را.   توجه داشته باشید که دین یک مجموعه به هم پیوسته است لذا باید همه جهات را مد نظر داشت؛ از طرفی همه معارف و مطالب را در یک عبارت نمی توان جمع کرد لذا باید دید گوینده قصدش چه بوده و در مقام بیان چیست.    
  دو نکته:   1. علم و ثروت، هر کدام که برای خدا و در راه خدمت به بندگان خدا استفاده شوند، مشمول ثواب و پاداش هستند. علم و ثروت، هر کدام که برای دنیا و برای غیر خدا باشند، خسران و زیان هستند.   2. وقتی کسی در مقام بیان فضایل چیزی است (مثلا علم)، بله همه ویژگی ها و امتیازات آن را می گوید، ولو طرف مقابلش (مثلا ثروت) هم امتیازاتی داشته باشد ولی الآن در مقام بیان شمارش آن ها نیست. لذا نمی توان بدون توجه به مقام خطاب و بدون در نظر گرفتن موقعیت و فضای صدور کلام، نتیجه گرفت که منظور گوینده چنین و چنان است. بله گوینده نباید به گونه ای سخن بگوید که هیچ راه حمل صحیحی برای کلامش پیدا نشود و به هیچ طریق صحیحی نتوان سخن او را با معیارها، تطبیق داد؛ که البته این جا چنین نیست.  
بسیار سپاس گزارم از توضیحات تون
جمع بندی پرسش: در فضای مجازی حدیثی از امام علی (علیه السلام) وجود دارد که در مورد برتری علم یا ثروت صحبت می کند. در این روایت در مقابل سؤال «علم بهتر است یا ثروت؟» امام ده پاسخ متفاوت و جدید می دهند. می خواستم نظرتان را در مورد محتوای این حدیث و در صورت نامعتبر بودن، دیدگاه صحیح اسلام را نسبت به این مسئله اعلام فرمایید. پاسخ: این روایت را «مرحوم بحرانی» در کتاب خود با نام «کشکول» آورده است. ایشان روایتی نقل می کند که سلمان فارسی حدیث معروف «أنَا مَدينَةُ العِلمِ وَ عليٌ بابُها؛ من شهر علم هستم و علی، درب ورود آن است» را  از پیامبر (صلی الله علیه و آله) نقل کرد، عده ای از خوارج آن جا بودند و با شنیدن این روایت، به حضرت علی (علیه السلام) حسادت کردند. ده نفر از بزرگان خوارج جمع شدند و گفتند همه ما یک سؤال را از علی بن ابیطالب می پرسیم تا ببینیم چگونه می تواند جواب دهد. اگر به همه ما یک جواب واحد بدهد، معلوم می شود که علم ندارد. سپس هر کدام جداگانه آمدند و یک سؤال واحد پرسیدند: علم، افضل است یا مال؟ و امام در هر مرتبه فرمودند علم؛ و در هر مرتبه هم دلیل برتری علم را، مطلبی جدید و متفاوت با موارد قبلی، بیان فرمودند. «روي: عن سلمان الفارسي أن رسول اللّه صلّى اللّه عليه و آله و سلّم قال «أنا مدينة العلم و علي بابها» فلما سمع الخوارج بذلك حسدوا عليا عليه السّلام على ذلك فاجتمع عشرة نفر من رؤساء الخوارج، و قالوا: يسأل كل واحد عليّا مسألة واحدة لننظر كيف يجيبنا فيها، فإن أجاب كل واحد منا جوابا واحدا علمنا أنه لا علم له، فجاء واحد منهم و قال له: يا علي العلم أفضل أم المال؟ فأجاب «إن العلم أفضل»...»(1)   بررسی و تحلیل 1. سلسله سند راویان برای این روایت، نقل نشده است، لذا این روایت سند ندارد و از این جهت، ضعف دارد. 2. در هیچ کدام از منابع روایی شیعه، اعم از منابع طراز اول مثل کتب اربعه (کافی، تهذیب، استبصار، من لا یحضر) و یا منابع روایی رده های بعدی، این روایت نیامده است. 3. مرحوم «بحرانی» متوفای 1186 قمری است یعنی متعلق به قرن 12 هستند و مشخص نیست این روایت چگونه به دست ایشان رسیده است. 4. بزرگان و اساتید حدیث شناسی مثل «کلینی» و «صدوق» و «طوسی» (متعلق به قرن 4 و 5)، اصلا متعرض چنین روایتی نشده اند؛ این نشان می دهد که این روایت آن موقع اصلا مطرح نبوده و یا اگر هم بوده، از طرق مورد اعتماد، نقل نشده و لذا مورد اعتماد ایشان نبوده است. 5. از آن جا که از صدور این روایت از معصوم، وثوق و اطمینان نداریم نمی توانیم آن را به معصوم نسبت بدهیم. 6. مضمون و محتوای روایت، مشکل خاصی ندارد و این روایت از نظر محتوا و مضمون، با سایر معارف قرآنی و روایی، قابل سازگار است.   روایت مشابه از نظر محتوا «...يَا كُمَيْلُ الْعِلْمُ‏ خَيْرٌ مِنَ‏ الْمَالِ‏ الْعِلْمُ يَحْرُسُكَ وَ أَنْتَ تَحْرُسُ الْمَالَ وَ الْعِلْمُ يَزْكُو عَلَى الْإِنْفَاقِ وَ الْمَالُ تَنْقُصُهُ النَّفَقَةُ يَا كُمَيْلُ مَحَبَّةُ الْعِلْمِ دِينٌ يُدَانُ بِهِ تُكْسِبُهُ الطَّاعَةَ فِي الْحَيَاةِ وَ جَمِيلَ الْأُحْدُوثَةِ  بَعْدَ الْمَوْتِ وَ مَنْفَعَةُ الْمَالِ تَزُولُ بِزَوَالِهِ وَ الْعِلْمُ حَاكِمٌ وَ الْمَالُ مَحْكُومٌ عَلَيْهِ يَا كُمَيْلُ مَاتَ خُزَّانُ الْمَالِ وَ هُمْ أَحْيَاءٌ وَ الْعُلَمَاءُ بَاقُونَ مَا بَقِيَ الدَّهْرُ أَعْيَانُهُمْ مَفْقُودَةٌ وَ أَمْثَالُهُمْ فِي الْقُلُوبِ مَوْجُودَة...» اى كميل! دانش از ثروت بهتر است كه دانش نگهبان تو است ولى ثروت را بايد تو نگهبان باشى؛ ثروت را هر چه بيشتر خرج كنى كمتر گردد ولى دانش هر چه بيشتر خرج شود افزوده ‌تر شود. اى كميل! دلبستگى به دانشمند، حق ثابتى است بر ديگران كه مورد بازخواست است زيرا تا دانشمند زنده است راه و رسم بندگى را از او فرا ميگيرى و پس از مرگ نيز به نيكى ‌اش ياد كنى ولى ثروت كه از دست رفتنى است، سودش نيز از دست خواهد رفت. اى كميل! آنان كه ثروتمند و زنده اند، مردگانى هستند به صورت زنده، ولى دانشمندان تا پايان روزگار پاينده ‌اند؛ خودشان از ميان مردم بيرون می روند ولى جاى خود را در دل هاى مردم از دست ندهند.(2) همین روایت با اندک تفاوتی در تعبیر در «نهج البلاغه»(3) هم آمده است.   پی نوشت ها: 1. شيخ يوسف بحراني، الكشكول، ناشر: دار و مكتبة الهلال‏ ـ بيروت‏، 1998م‏، چاپ اول‏، ج ‏1، ص 23 و 24. 2. ثقفى، ابراهيم بن محمد بن سعيد بن هلال، الغارات(ط- القديمة)، محقق/مصحح: حسيني، ناشر: دار الكتاب الإسلامي‏ ـ قم‏، 1410ق‏، چاپ اول‏، ج ‏1، ص 90؛ ابن شعبه حرانى، تحف العقول‏، محقق/مصحح: غفارى، ناشر: جامعه مدرسين ‏ـ قم‏، 1404ق، چاپ دوم‏، ص 170؛ ابن بابويه، محمد بن على‏، الخصال‏، محقق/مصحح: غفارى، على اكبر، ناشر: جامعه مدرسين‏ ـ قم‏، 1362 ش‏، چاپ: اول‏، ج ‏1، ص 186، ح 257؛ ابن بابویه (صدوق)، كمال الدين و تمام النعمة، محقق/مصحح: غفاری، انتشارات اسلامیه ـ تهران، 1395ق، چاپ دوم، ج ‏1، ص 290؛ مفيد، الإرشاد في معرفة حجج الله على العباد، محقق/مصحح: مؤسسة آل البيت (عليهم السلام‏)، ناشر: كنگره شيخ مفيد ـ قم‏، 1413 ق‏، چاپ اول‏، ج ‏1، ص 227. 3. شریف الرضی، نهج البلاغه، ترجمه دشتی، انتشارت: مشهور ـ قم، حکمت 147.
موضوع قفل شده است